وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

پرسش و پاسخ کنکاش 8

کنکاش 8

   پرسش 1274:  ایا رود سند نیز زمانی در غرب ایران بزرگ بوده؟ نام هند: (در سانسکریت سند هو sindho و در یونانی، indus   و این اسم به رود سند داده شده است و از انجا که مهاجرین به هند ابتدا مدتی در کناره این رود ساکن شدند نزد ایرانیان بدین نام, نامگذاری شدند). اگر این رود قبلا در غرب بوده, ایا به هندیجان سرازیر میشده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کتاب صفحه 264:

   وه رود:   به خراسان (خورآزمیا در حوالی کرمانشاه امروزی است) بگذرد به سند بوم شود به هندوگان به دریا ریزد. او را آنجا مهران رود نامند هندوگان رود نیز خوانند (بندهش)

  در متون قدیم چون زاداسپرم نام وه رود (veh بهرود) و اروند رود در کنار هم و در یک ناحیه امده است   "از باختر کناره دو رود اروند و بهرود"  به استناد اثبات اقای دکتر بهرام فره وشی در کتاب ایرانویج و شاهنامه فردوسی اروند رود دجله امروزی است. اگر پهلوانی ندانی زبان   بتازی تو اروند را دجله خوان.   وه رود در نزدیکی دجله و در غرب ایران امروزی است و شهرهایی که در کنار این رود از آنان نامبرده شده است:  خراسان (خورآزمیا) سند بوم و هندوگان (ساحل شمال غربی خلیج فارس) همگی در غرب ایران امروزی است.

- کاسه رود (بندهش: روت کاسیک): به آب توس شهر بیاید. آن را آنجا کسف رود خوانند.  این همان رود وه است که آنجا کاسه خوانند. در سند نیز کاسه خوانند (بندهش)

  به خراسان (خورآزمیا در حوالی کرمانشاه امروزی است) بگذرد به سند بوم شود به هندوگان به دریا ریزد. او را آنجا مهران رود نامند هندوگان رود نیز خوانند (بندهش)

   در متون قدیم چون زاداسپرم نام وه رود veh  (بهرود) و اروند رود در کنار هم و در یک ناحیه آمده است  "از باختر کناره دو رود اروند و بهرود"  به استناد اثبات اقای دکتر بهرام فره وشی در کتاب ایرانویج و شاهنامه فردوسی اروند رود دجله امروزی است. اگر پهلوانی ندانی زبان بتازی تو اروند را دجله خوان.  وه رود در نزدیکی دجله و در غرب ایران امروزی است و شهر هایی که در کنار این رود از آنان نامبرده شده است:  خراسان (خورآزمیا) سند بوم و هندوگان (ساحل شمال غربی خلیج فارس) همگی در غرب ایران امروزی است.

   کاسه رود (بندهش: روت کاسیک): به آب توس شهر بیاید. آن را آنجا کسف رود خوانند.  این همان رود وه است که آنجا کاسه خوانند. در سند نیز کاسه خوانند (بندهش)

    نام این رود از ریشه لغت کاس ها یا کاسپها  نژادی در شمال و غرب ایران است.

   پرسش 1275:  اگر مورخین یونی از کوه های هندوکش و یا سرزمین کوشانیان یاد کرده اند, پس باید این سرزمین ها را در غرب ایران جستجوی کنیم, نه؟ از کتاب: (در نقاشی دیواری یکی از کاخ های آموری در ماری در کناره فرات تصویر چهار نهر حک شده است، و توضیح این نهرها در "سفر تکوین" چنین آمده است:  نهری از عدن بیرون آمد تا باغ را سیراب کند، و از آنجا متقسم گشته چهار شاخه شد، .... و نام نهر دوم جیحون که تمام سرزمین کوش را احاطه میکند، و نام نهر سوم حدقل که به جانب شرق آشور جاریست و نهر چهارم فرات است.)  نهر جیحون در ترکیه تمام سرزمین کوش را احاطه میکند؟ ایا سرزمین کوش در اطراف بین النهرین بوده؟ کو های هندوکش (هندوکوش) هم شاید همان اطراف بوده؟!

   پاسخ پرنیان حامد:  شما وقتی بپذیرید باختریش, بلخ نیست لاجرم همه در غرب است! یک سند از کتاب آوردید بقیه اسناد را پذیرفتید؟ اسناد ایرانی را نمی پذیرید بگوید از مورخین یونانی برایتان سند بیاورم که هیچکدام در هند و افغانستان نیست. اون سرزمین کوسیان است نه کوشیان! سرزمین کاس ها است که در کاس پین (دریای خرز) کاس پین (قزوین) کاس آن (کاشان) کار کاسی (همدان) و ... بوده و کاس میر است نه کاشمیر ی که تبدیل به کشمیر شد رفت شرق کشور! کوههای خاندان هندویش (هندیجان) کوش یان, کوسی ان (کاشان) را می گوید. فکر کنم  منظورشان زاگرس خودمان بود! شما رجوع کنید به صفحه 258 کتاب تفسیر کوه ابورسین را بخوانید, رود خشک میشود, دریا کج می شود و بهانه های دیگری که می گیرند, با کوه که نمی شود شوخی کرد. تفسیر  یک کوه, یک شهر, یک رود اگر به نظر شما درست آمد و اسناد آن کافی بود برای پذیرش این اشتباه مکان در تاریخ, بلخ بامیان را از افغانستان ببرید به آذربایجان بقیه هر چه گفتند با این معیار است و لاجرم جنوب آن هندیجان است و نه کشور هند امروزی. رود جیحون یکی از دو رود سیحان و جیهان در نقشه های امروزی در جنوب شرقی کشور ترکیه است. سرزمین کاس ها هم از همدان تا به این مکان و از پایین زمانی تا بابل بوده است.

   پرسش 1276:  چرا این سخن داریوش اول که میگوید: "طلا از سارد و از راه باختر اورده شد" را در کتاب نیاوردید؟ همین ثابت میکند باختر در غرب ایران, سر راه سارد تا شوش بوده. حتی بلخ امروزی هم معدن طلا ندارد!

   پاسخ پرنیان حامد:  باور کنید مدرک آنقدر زیاد است اگر می خواستم بنویسم کتاب بیش از هزار صفحه می شد.

  پرسش 1277:  1-  این گفته که ابراهیم ایرانی و از نژاد مادها بوده اگه درست باشه، پس کعبه زرتشت با کعبه ابراهیم باید یه وابستگی داشته باشه! اینجور نیست؟!

   پاسخ پرنیان حامد:  چه ارتباطی داشته باشند؟ کعبه زردشت گویا رسدخانه ی است برای حساب سال و ماه کعبه ابراهیم مکانی مقدس. چه ارتباطی میان این دو بنا وجود دارد؟

   ادامه پرسش:  2- همچنین من درست نفهمیدم که اسکندر نوازاده ی ابراهیم پیامبر بوده یا سیاوش کیانی؟! اسکندر پور داراب بوده!!  با این گفته ها من اینجوری فهمیدم:

 دارا و اسکندر همان وابستگی رو به هم دارند که داریوش و کمبوجیه داشتند!

 اسکندر و داراب هم همچون داریوش و کوروش وابستگی خاندانی دارند!

   پاسخ پرنیان حامد:  به کتاب رجوع کنید. مقایسه خاندان هخامنشی و خاندان هوو را هم از سر بیرون کنید.  دارا و اسکندر به روایتی در تاریخ ایران برادر بودند. داریوش و کمبوجیه به هیچ روایتی برادر نبودند! اسکندر و داراب به روایتی پدر و پسر بودند. کوروش و داریوش به هیچ روایتی پدر و پسر نبودند. تاریخ هایی که تا به امروز خوانده اید را برای لحظاتی به کناری بگذارید از شما دعوت می کنم تاریخ جدیدی که هیچ ارتباطی به هیچ کس ندارد جداگانه مطالعه کنید. این دو خاندان ارتباطی با هم ندارند!

   پرسش 1278:  اون موزاییک دیواری که ادعا میکنند الکساندر است سوار بر بوسفالوس ,ایا همان کهرم تاریخ ایران است؟ ولی در شرح حال الکساندر امده که او موی زرد و چشمان ابی داشت که با اون موزاییک فرق دارد. سبک لباس پوشیدن مدافعان ان موزاییک با سبک لباس پوشیدن تابوت صیدون انگار یکی است! پرسش بعدی این است که واقعیت دارد که الکساندر نام شهری را به نام اسبش بوسفالوس گذاشته و همچنین نام سگش پریتاس!! را روی شهری گذاشته! 

   پاسخ پرنیان حامد:  ترا به خدا دست از روایت و افسانه بردارید برویم دنبال اصل مطلب! اسم سگ و اسب روی شهر به چه دردمان می خورد که وقت بگذاریم  بررسی کنیم بوده یا نبوده است!

   موزاییک دیواری کجا را می گویید ؟ محبت بفرمایید آدرس  لینک کنید.

      این جریان موی زرد و چشم آبی که لابد سند بر اروپایی بودن اوست را هم  فراموش کنید. این سند ببینید ایرانی ها زمانی که در اروپا نژادی با نام سلتن یا گالیر (توضیح و عکس صفحه 199-201-202 کتاب) که موجوداتی وحشی با گوش های دراز بودند (چشم آبی و موی بور را فراموش کنید) و بر سر درختان بودند.  در ایران سخن از کاس های مو بور چشم آبی است.  این نژاد مو بور چشم آبی از ایران به اروپا و روسیه رفته است نه برعکس! قدمت تاریخ را توجه بفرمایید: (کتاب صفحه 35)

   -  نام اصلی دریای خزر امروزی دریای کاسپین یا دریای کاسپیان بوده است.  کاسپ ها یا کوسیان در هزاره سوم ق.م  مردمی سفید پوست با چشمانی کبود و مو های بور در دره سفید رود و گیلان امروز بوده اند که مذهب آنان میترایی بوده و به پرورش اسب اشتغال داشته اند.  آنان سپس به قزوین (کاس پین) و همدان رفته اند که پیش از مادها مرکز آنها بوده و کارکاسی  نامیده می شده است. نژاد مو بور چشم کبود در فومن, اسالم, تالش, آذربایجان, لرستان (تیره کاکاوند, حسنوند, بومیان نور آباد,) و .... همه از فرزندان کاسپ ها می باشند، نام دریای شمال ایران نیز دریای کاسپیان بوده، و از چه موقع نام خزر به آن داده شده است به درستی معلوم نیست.

   می دانید هزاره سوم ق.م یعنی چی؟ یعنی 5000 سال پیش. می دانید تاریخ تمدن اروپا چقدر است؟ خیلی روی هم بگذاریم و نژاد گوش بزرگ را هم تمدن محسوب کنیم (که نبود!) می شود 500 ق.م یعنی 2500 سال پیش تازه نژاد اروپا گالیر بوده است بدون تمدن! می دانید از چه زمانی مو بور و چشم آبی شدند؟ از زمان ورود نژاد رومیان رومیه = مدائن به این مکان یعنی 100 ق .م می شود 2100 سال پیش. می دانید اولین نشان تمدن آنها معابد میترایی رومیان است.  

   پرسش 1279:  ایا ایرانیان به این خاطر به اسکندر میگفتن اهریمن مصر نشین که ایرانیان مقدونیه را در مصر میدانستند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  خیر نوشته اسکندر ارومی گجستک مصر نشین.  یعنی اسکندر از نژاد ارومی + فحش + مصر نشین

ایرانیان مصر را اسکندریه می دانستند. در تاریخ ایران مکتوب است که او اول به مصر رفت سپس به ایران آمد. در متون پهلوی نه لغت مقدونیه وجود دارد و نه لغت یونان. ارومی هم یا روم = مدائن است (که به نظر من اینگونه است) و یا ارومی = ارومیه.

   پرسش 1280:  چرا اشخاص با تجربه ای مثل استاد غیاث ابادی, تخمه ی ما ترجمه کرده اند؟ یعنی از روی اشتباه بوده؟ سخنان استرابو نسبت به نام اسکاندیناوی اشتباه است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  الان خودم شخصا می روم پیش استاد غیاث آبادی اون لینک ها را هم خواندم، دارند از سخنان ایشان سوء استفاده می کنند. ببینید من هم بخواهم حقیقتی را بگوییم مثلا در مورد کوروش کبیر یا داریوش اول هخامنشی (چنانکه در مورد داریوش گفتم) و دائما طرفداران افراطی  بی منطق بگویند کوروش یا داریوش خدا و پیغمبر و عاری از هر عیب بودند, سند می آورم که نه خدا بودند و نه پیغمبر آن وقت یک مشت سوء استفاده چی این اسناد را برای ارضای تعصبات شخصی به کار گرفتند. شما چرا؟ هر سندی موافق خواسته شخصی ما نخواهد بود. کوروش هخامنشی باعث افتخار ما ایراینها است،  زیرا در آن زمانه وحشی بازی بیش از حد بوده است، اما خدا و پیغمبر که نیست!. گناه استاد غیاث آبادی چیست؟ راحتشان بگذارید استاد کشورمان است. کلی برای تاریخ ایران زحمت کشیده است. احترام زحماتشان را نگه دارید. در مورد تخمه (مان) و (امان) هم سوء تفاهمی است که باید بر طرف شود. (ترجمه امان مربوط به سوزینی فرانسواز و برگردان دکتر داریوش اکبرزاده است نشر پازینه)  بدون کتیبه های داریوش اول و از ایلیاد هومر هم می توانم ثابت کنم هخامنشی ها از امانیان بودند. نگران نشوید ایرانی هستند همان نژاد رستم خواهد بود. قبل از هخامنش هم ریشه تاریخی ندارند احتمالا سند 834 ق.م  مهاجرت پارس ها به جنوب از دریاچه ارومیه که در اسناد آشوری است, درست است و برای قدمت شیراز و پارس باید به قومی قبل از هخامنشی رجوع کنیم و قدمت تخت جمشید هم علاوه بر بازسازی ها و وسیع سازی های هخامنشیان بیش از آنان و به سومریانی می رسد که به جرات می توانم بگویم مهاجران سیستان و بلوچستان و میمند و بروجرد با یازده هزار سال قدمت به بین النهرین می باشند.  کدام سخن استرابو؟  لطفا دقیقا جمله خود او را کپی کنید (بدون تعبیر و تفسیر ویکیپدیا و این و ان! اصل جمله استرابو آنچه باعث شک شماست کپی بفرمایید)

   پرسش 1281:  اصل پرسش در نظرات 20 فروردین.....

   انوش راوید:  در نظرات 20 فروردین،  شخصی بنام بزرگمهر بختگان درباره موضوع کوروش و بی بی سی مطلبی نوشته بود،  پاسخ ایشان در تاریخ کار و کارگری در ایران می باشد.

   نظر 1282:  کتاب خانم حامد را شاید هر روز به دست میگیرم و بخشی از آن را میخوانم!!! وبلاگ های شما که اکثر وقت اینترنت مرا گرفته و کلا کتاب میخوانم و اصلا اهمیت نمیدهم که به درسم لطمه وارد میکند چون رشته ای که میخوانم یعنی ریاضی را به اجبار رفتم و هیچ علاقه ای در پیشرفت در آن ندارم!!! بگذریم...

   انوش راوید:  فرزند عزیزم،  خود بخود مجبورم کمی بشما بگویم:  ایران و تاریخ ما،  به جوانانی احتیاج دارد،  که در ابتدا درسشان را خوب بخوانند،  و در زمینه تحصیلی خود متخصص شوند،  تا بدرد جامعه و کشور بخورند. عزیزم علاقمندی به درس و رشته تحصیلی برای نوجوان سالم باهوش،  یک کار ذهنی است،  نه ذاتی و تجربی،  کافیست ذهن خود را بسمت درسهایتان بگردانید.  بویژه ما در زمینه ریاضی متخصص کم داریم،  و چون ادامه پرسش هایتان،  هنوز در ایران،  بجای ریاضیات و علوم،  از شبه و داستان بهره می گیریم.  برای ایران و آینده ایران دانشمندان زیادی می خوهیم،  منجمله دانشمندان واقعی تاریخ،  ولی دانشمند ریاضی و علوم مربوط به آن،  خیلی بیشتر احتیاج داریم،  بدانید یک دانشمند ریاضی خیلی بیشتر و بهتر به ایران خدمت خواهد کرد تا دیگری.  بنظر من شما از هم اکنون کار کنید،  تا تز آینده خود در زمینه هایی مثلاً رابطه ریاضی و تاریخ بنویسید،  که به روشی ریاضی را بکمک تاریخ بگیرید،  تا دروغها را بیشتر افشا کنید.

   پرسش 1283:  1 ــ  کراسوس در زمان ایلیوس کیسر باشد یا بعد آن!!ممکن است جنگ بین او و سورنا یک جنگ از همان درگیری های عادی اشکانیان باشد ولی وقتی ایلیوس در اروپا در حال کشورگشایی است یک شخص دیگر بیاید و ملک ایران را معرض خطر قرار بدهد آن هم در قلب آن در حالی که همان زمان ایران کل دنیای آن زمان و فراتر از آن را مورد هجوم قرار داده است!!!!آیا کراسوس فکر میکرده الکساندر فاتح بوده و دروغی بوده که در خیالش انداختند یا از سرداران ایلیوس بوده و میخواسته قدرت نمایی کند!!!!یک یونی بوده از نوادگان سلوکیان شکست خورده و تبعید شده که میخواسته انتقام بگیرد و مرز های اجدادش را باز پس!!!!یا نه!!!ولی گذشته از این حرف ها نمیشود از این نبرد همینجوری گذشت چون قدرت نظامی ایران را نشان میدهد!!!!شما برای من روشن کنید چون سوالات نمیگذارد فکرم ارام بگیرد و همینطور درس دارم و وقت نمیکنم زیاد به تحقیق بپردازم!!!!

   2 ــ  از علی بن ابیطالب (ع) روایت شده است: اسکندر بنده ای صالح بود که محبوب و دوستدار خداوند بود و مردم را به تقوا امر می کرد. مردم بر قسمتی از سرش شمشیر زدند که برای مدتی از میان ایشان غایب شد. پس چون بازگشت و بار آن ها را به سوی خداوند دعوت کرد بر قسمت دیگر سرش نیز شمشیر زدند؛ از این رو «ذوالقرنین» است.

   از علی بن ابیطالب (ع) روایت کرده اند که خداوند ابر را چنان برای او رام نمود که بر آن سوار می شد و همه اسباب را در اختیارش قرار داد و همه جا را برایش روشن ساخت چنان که شب و روز برایش یکسان شد. (تفسیر مجمع البیان، ج 15، ص 118) نظرتون راجع به این دو حدیث چیه؟؟

   پاسخ پرنیان حامد:  خوب است که هر چند صبا یک بار توجه مرا به فاجعه ای با نام تاریخ مکتوب اشکانی با 28 اشک (پادشاه) و احتمالا حدود 600 سال حکومت جلب می کنید!  بالاخره آنقدر تاسف خواهم خورد که قلمی برداشته و کوبنده  بنویسم,  جمهوری اشکانی در ایران به استناد تاریخ کشور خودمان  دویست و اندی سال بود.  به هر تقدیر من هنوز قلم بر نداشتم و شما نیز باید به درس تان برسید,  اجبار را کنار بگذارید علوم به هم وابسته اند بهانه نگیرید! اگر می خواهید یاد بگیرید, تفاوتی ندارد با کدام رشته وارد دنیای علم می شوید! بروید یاد بگیرید به جای وظیفه و نمره, چگونه می توانید خودتان را در دریای یادگیری و تحقیق و...  غرق کنید!

  1-   ایران کجا بوده است؟  آیا منظور شما از ایرانی که نوشتید نژاد آیر ها است؟ مرزهای ایران - پارسان باستان کجا بوده است؟ شما می خواهید تمدن بزرگی با مرزهای وسیعی از هند امروزی تا استانبول را به زور در داخل مرزهای امروزی ایران بگنجانید و به اشتباه نام نژاد ایر ها را بر آن بگذارید، و بگویید دولت ایرانی (آیر- ان) با پایتخت شوشی که نژادشان پارس بود! ملوک الطوایفی یعنی چندین شاه در یک زمان! متوجه این لغت هستید؟ ارد پادشاه ارمنستان و آذربایجان سردار او به نام سورنا نامی ارمنی که در مکتوبات ارمنستان است. بر سر الحضر (حران) جنگ کرده اند! عراق جزو پارسان - ایران نبوده است؟  بقیه تمدن کهن پارس و ماد و... چه شد؟ 90 پادشاه ملوک الطوایفی که از نژاد پارس و ماد هم بودند کجایند؟ می خواهید این مکتوبات درهم را برایتان با تاریخ مکتوب ایران مقایسه کنم؟:

   تاریخ ایران نوشته: کی سر ایلیوس (اسکندر) حدود 73 ق.م هر جایی را گرفت پادشاهی (والی) به آن محل گذاشت.  احتمالا ارد در آذربایجان و ارمنستان و کراسوس نامی والی سوریه و 90 تا به عبارتی 240 والی دیگر. سپس به مغرب شد (رفت به اروپا) جانشین او در زمان غیبتش اکتاویوس (پسر برادر او در تاریخ روم) (اشک پسر برادر او دارا در تاریخ ایران) بوده است. کراسوس حمله کرده به ارد دستور عقب نشینی پس از مرگ کراسوس را اکتایوس (اگوستوس) وسط عراق! می دهد (آنوقت روم را می کنند رم وسط ایتالیا! اگر اکتاویوس ایتالیا بوده وسط عراق چه می کرده؟).  در زمان بازگشت ایلیوس از اروپا همین خرده شاهان ازجمله ارد پسر دارا (شاهپور اکتاویوس = اشک هشتم) را تحریک کرده و در راه بازگشت اسکندر را قبل از آنکه به پایتخت برسد احتمالا با شمشیر هلاک می کنند،  و شاهپور حکومت خرده شاهان را به رسمیت می شناسد.  جالب آن است که لقب اسکندر بغ پور شاه است که قابل بازگردانی  به میتری دات (مهرداد) است.  در تاریخ درهمی که برایمان دیکته کردند درست در این زمان حداقل سه مهرداد وجود دارد که هر کدام قسمتی از این داستان اسکندر را شامل می شوند! یک قهرمان ایرانی را برداشتند 100 تکه کردند!

   2 ــ  اول آنکه حدیث اول شما ایراد دارد،  چرا که در هیچکدام روایات اسلامی نام اسکندر, الکساندر و یا کوروش کبیر نیامده است. مسلمانان نوشتند ذوالقرنین, در قران هم نوشته ذوالقرنین. دوم آنکه ذوالقرنین لقب است (کتاب صفحه 31 کدام ذوالقرنین؟) حضرت علی (ع) از کدام ذولقرنین سخن گفته اند؟ سوم آنکه من صلاحیت آن را ندارم که  بخواهم احادیث و قران را تفسیر کنم! شما این دو حدیث را بر دارید بروید پیش یک مجتهد اسلامی بگویید شخصی ادعا کرده اسکندر به اروپا رفته و بازگشته است آیا ممکن است سخن حدیث اول حضرت علی (ع) به این رفت و برگشت او ارتباطی داشته باشد؟   

   پرسش 1284:  در مورد تخت جمشید, اگر معبدی میترایی است چطور آن را داریوش و خشایارشا و اردشیر که مزدایی بوده اند ساختند؟ داریوش که مقبره داره ولی مزدایی ها جسد هاشون را خوراک مرغان میکنند! در مورد میترایی بودن پارسه کد بیشتر توضیح میدهید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  آیینی جدید با قدمت حدود  40 سال با عنوان مزدایی بر ضد آیین قدیم و به وجود آورنده جنگها! عجیب نیست اگر  پادشاهی سیاست مدار با نام داریوش به آن سوگند بخورد, در ضمن هوای آن یکی را هم داشته باشد و آیین هر دو را اجرا کند و به هیچکدام پایبند نباشد.  سپس مقبره او مزین به چلیپای (صلیب) میترایی باشد.  داریوش و خشایار تخت جمشید را ترمیم و گسترش دادند،  آن را نساختند!  نام این محل تخت داریوش و تخت خشایارشا نیست! نام این محل تخت جمشید (نماد سومریان میترا آیین آفتاب پرست با لغت شید در آن) است.

   پرسش 1285:  آیا هخامنشیان از خط یونانی در سکه هاشون استفاده میکردند؟  توی کلکسیون موزه لوور در بخش سکه های هخامنشیان,  یکی دو تا از سکه گویی حروفی مانند: T-E-P-ZIGMA-I دارن! عکس را ببینید شاید مال هخامنشان نباشه یا این حروف را بعد ا روس سکه ضرب کردند  ......... عکس را با وضوح بالا ببینید.

   پاسخ پرنیان حامد:  این اینک باز نمی شود! محبت کنید آدرس جستار اصلی ویکی پدیا که این سکه بر آن است را ارسال کنید. احتمالا خط آرامی است.

   پرسش 1286:  خانم حامد الکساندر 3 هفته ای رسیده هند؟  یا مدت 10-12 سال؟

   پاسخ پرنیان حامد:  خیر الکساندر در مدت 14 سال حکومتش از آنطرف اروپا را فتح کرده از این طرف با هخامنشی ها درگیر بوده رفته افغانستان و پاکستان را فتح کرده از آن طرف رفته مصر را گرفته بعد رفته اسپانیا از اسپانیا رفته هندوستان از آنجا رفته یمن از آنجا رفته مکه از مکه رفته قفقاز رسیده به انگلستان بعد پریده رفته فرانسه مطمئن هستم تا آمریکا هم رفته بود چون گفتید دونده خوبی بوده است.  دروغ گوها باید خجالت بکشند!

   1ــ  الکساندر به سال 334 ق.م حرکت می کند 3  سال بعد یعنی به سال 331 ق.م در حال جنگ بی امان  با داریوش سوم به بین النهرین می رسد.  بسیار خوب تا اینجا قابل قبول بفرمایید مصر را چه زمانی فتح کرده است؟  تصور نمی کنم شاه مصر در این زمان قدرتی کم تر از داریوش هخامنشی داشته است!  لاجرم 3 سال هم وقت لازم بوده مصر را بگیرد! چگونه 333 ق.م در حال جنگ ایسوس و در حال دنبال کردن داریوش به طرف بین النهرین 332 ق.م  از مصر سر در می آورد؟  بعد 331 ق.م در عراق است! (لابد ایشان کاشف هواپیما های جنگی هم بوده است, یا شاید با ارتش یونان سوار بر قطار سریع السیر بوده)  آقای عزیز, بزرگوار, گرامی!  کمی هم تفکر کنید الکساندر به دنبال داریوش سوم یک نک پا چگونه به مصر رفته و برگشته است؟ در مورد سال 330 ق.م سخن می گوییم! یک کاروان از بابل,  بدون جنگ 2 سال طول می کشیده تا مصر برود و برگردد،  الکساندر چگونه 6 ماهه تا مصر رفته آن را فتح کرده و برگشته؟   مکتوب بفرمایید الکساندر چه زمانی و چگونه مصر را فتح کرده است؟ (دنبال داریوش بود یا دنبال فرعون؟! تکلیف ما را معلوم کنید).

   2 ــ  مکتوب کردند الکساندر به سال 329 ق.م در سغد و بلخ افغانستان بوده است. سر راه هم تخت جمشید سوزانده است به همدان رفته است از آنجا به خراسان رفته است از خراسان به سیستان رفته است از سیستان به کرمان رفته از آنجا به افغانستان و بلخ و سغد! (از اینجاست که دردسر شروع می شود) بفرمایید الکساندر چگونه 2 ساله این راه را با آن سپاه  وسط کویر و کوه پیموده و این همه قلعه و محل ها را فتح کرده و سر راه در حال شمشیر زدن آجر و سیمان هم آورده شهر ساخته است؟ همین الان وسط تهران که هیچ وسط آلمان هم  با این همه تجهیزات 2 سال طول می کشد یک آپارتمان چهار طبقه بسازید!  آقا 320 ق.م،  چطوری 2 ساله این همه شهر ویران کرده و ساخته است و جنگیده است و فتح کرده است و... ؟

   3 ــ  الکساندر به سال 323 به استناد لوح بابلی در این شهر چشم از جهان فروبست،  و نیکاتور (نیک + آتور یعنی آتش نیک!  بماند) سلوکس اول از سرداران او در سال 306 به جای او نشست که چون حفره برای عوام فریبی خیلی گود شد ماست مالی کردند،  که از سال 312 تا 306 گرفتار جنگ بود و وقت نکرد تاج به سر بگذارد و شما بفرمایید حفره اول را چگونه پر کنیم؟  از سال 323 مرگ الکساندر تا سال 312 که سردار او سلوکید مشغول جنگ شد (تا بتواند 6 سال بعد تاجگزاری کند)،  11 سال است + 6 سال  جنگ آقا = 17 سال،  بفرمایید با این 17 سال سوراخ این وسط چه کنیم؟

    شاید لوح بابلی مرگ الکساندر دیگری را مکتوب کرده است؟ شکر خدا برای به هم ریختن تاریخ تا دلتان بخواهد الکساندر و مهرداد موجود است؟

   نظرتان در مورد این یکی چیست؟ Alexander I of Epirus king of Epirus about 342 BC   شاید این الکساندری است که 323 در بابل مرده است! چون اون که 17 سال اختلافش با جانشینش غیر منطقی است راستی دو تا دیگر هم هستند :

Alexander IV of Macedon , Alexander V of Macedon

    شاید هم یکی از این دو تا باشند.  حال  محبت بفرمایید تکلیف ما را با مرگ او و 17 سال فاصله جانشینش را مشخص بفرمایید. 

   ادامه پرسش:  تازه آقای X  با دلایل قطعی ثابت کردند،  که پشت سکه های الکساندر نوشته الکساندروس و همچنین پشت سکه های اشکانی نوشته دوستدار یونان.

   پاسخ پرنیان حامد:  خیر, ایشان با استفاده از تفسیر سخن می گویند،  و تصور می کنند:  مدرک = زورگویی و فحاشی!  ایشان توجه نمی کنند سکه و زبان 320 ق.م koine geek است،  ایشان با به هم مخلوط کردن بحث ها مشغول ماست مالی می باشند.  پشت سکه اشکانی نوشته فیل للحنوز تفسیر فرمودند زبان یونانی چون فارسی 2-3 H  دارد،  آنقدر کوته فکر هستند که توجه نمی کنند علت وجود چند ه و ز و ت در فارسی حمله اعراب و مخلوط شدن الفبای آنها در فارسی است,  چه جوابی به ایشان بدهم؟  بنویسم آقا, اعراب در چه زمانی به یونان حمله کردند که 2-3 تا ه دارند؟  یا بنویسم آقا, توجه نمی کنی یونانی هر جا هر چه به نفعش نیست تفسیر روش نوشته است؟ فراموش کنید ایشان از آل فسیل و بحث با ایشان تلف کردن وقت است.

   ادامه پرسش:  حتی نام الکساندر در اثار مصری موجود است و در لوحی بابلی و پاپیروسی مصری. نام الکساندرس به معنی حامی بشر است.

   پاسخ پرنیان حامد:  تفسیر و بررسی شد شما بفرمایید الکساندر چگونه و در چه زمانی  مصر را فتح کرد و لوح بابلی مربوط به کدام الکساندر است،  تا به این سخن ادامه بدهیم.

   ادامه پرسش:  مورخین یونانی در مورد رود اکسوس این سخنان را زدند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  چرا نمی خوانید ببینید یونانی ها سرچشمه و آبریز اکسوس را کجا نوشتند؟  اکسوس از کوههای قفقاز سرچشمه می گیرد به دریای کاسپیان می ریزد.  الکساندر هم پس از فتح باختریش تازه به اکسوس می رسد.

   ادامه پرسش:  باقی سخنان مورخین یونانی را در مورد الکساندرس پذیرفته اید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  بله آقا پذیرفته ام بدون تفسیر یونانی و اروپا یی و تفسیر جنابعالی روی آنها.

   مورخ یونانی نوشته 320 ق.م  یک شخصی این اطراف بود،  یونانی هم نبود.  اول مزاحم خود ما شد،  بعد هم رفت به طرف ایران سر راه قصر یک شاهی که به درستی نمی دانیم کیست (چون هرودوت مورخ خودمان جای تولد هوخشتره با کوروش کبیر را قاطی کرده لاجرم به گفته او حساب به داریوش سوم می رسد که غلط است) را سوزاند و دختران او را به اسارت گرفت و دنبال شاه کرد ارمنستان را فتح کرد و از آنجا به دنبال شاه به هندیجان رفت و در سن 33 سالگی در بابل (چون دوست نداریم بنویسیم به چه علتی تنها می نویسیم:) مرده است.

   در تاریخ ایران مکتوب است  320 ق.م شخصی با لقب کهرم = کی هروم از نژاد یونی های آشوری به طرف ایران آمد قصر شاه را در بلخ بامیان = آذربایجان سوزاند پدر و زن او را کشت, ارمنستان را فتح کرد دختران شاه را به اسارت گرفت و بدنبال شاهی که در پایتخت نبود به هندیجان رفت. شاه را در قلعه ای در پارس محاصره کرد. ایرانیان  او را گرفتند و در بابل تکه تکه کردند.

   معلومه که قبول دارم ,  در تاریخ کشور ما هم ثبت است.  کسی حرفی ندارد اما اون شاه داریوش سوم هخامنشی نبوده است.  اصلا تصور اینکه داریوش حرمسرای خود را 2000 کیلومتر از پایتخت دور کرده باشد که در ایسوس اسیر الکساندر بشوند همه را به خنده می اندازد.  چرا اسباب مسخره کردن مورخین یونانی را فراهم می کنید؟  آنکه الکساندر یونی با او جنگیده است اسفندیار و گشتاسپی هستند که حدود 36 سال قبل از کوروش کبیر سر سلسله هخامنشی بوده اند.  266 سال بعد سرگذشت شخص دیگری در تاریخ ایران با لقب اسکندر آمده است که هیچ ارتباطی با الکساندر یونانی شما ندارد.  شما اصلا توجه ندارید که اصل بحث چیست!  نوشتید بررسی کتاب, کتاب را که نخوانده اید,  یک لحظه هم مجال نمی دهید بگویم ادعا چیست که بر سر آن بحث کنیم!

   پرسش 1287:  میشود عکسی از خط یونانی در اثار اشوریان نشان دهید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  آقا جان فارسی بلدید؟  خط فنیقی و زبان آشوری = زبان گریس امروزی!

   خط هیروکلیف هیتیتی مشهور به خط فنقی، عکس شماره 6121 :

  و خط آرامی شماره 1 :

   1-  قدمت ؟ 2000 قبل از میلاد یعنی 4000 سال پیش!

   2-  گریس های دریای اژه  کجا بودند در این زمان؟  نیمه لخت از ترس جانشان سر درخت!

   3-  سند؟  قدیمی ترین آجر و بنا  در این جزایر قدمت 2700 سال پیش را دارد،  و 4000 سال پیش در این جزایر اثری از تمدن وجود ندارد!

   4-  این خط در بین النهرین قبل از حمله الکساندر  بر روی آثار چه پادشاهانی دیده می شود؟  بر روی کلیه آثار سه زبانه هخامنشی ها این خط (آرامی) دیده می شود.

   5-  آیا ترکیب زبان آشوری و خط فنقی قبل از حمله الکساندر و اشکانیان در ایران دیده می شود؟  بله بر روی سکه چهار درهمی نقره تیسافر (411 ق.م) برادر زن اردشیر دوم  درست همان لغت شاه که بر سکه های اشکانیان است دیده می شود،   پس ضرب سکه اشکانیان با این لغت به حمله الکساندر به ایران ارتباطی ندارد و این کار از قبل از الکساندر در بین النهرین روال بوده است.  عکس شماره 6123.

   ادامه پرسش:  کهن ترین سند خطی یونی که ارتباطی با یونان امروزی ندارد چیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  هیروگلیف حیتی از کرچه میش (موزه آنکارا)،  عکس شماره 6124 :

   داستان روی آن که باز تاب خدایان حوریان (2300 ق.م در شرق دجله) است،  مربوط به خدای – طوفان با آذرخشی در دست و جنگهای او می باشد،  که شباهت عجیبی با بعضی قسمتها و خدایان ایلیاد هومر دارند.  مثلا خود او عکس شماره 6125 :

   آذرخش به دست نمی دانم چرا کارهای زئوس یونانی را زمانی که یونانی وجود نداشته است تقلید می کند!  حتما حدود 1650 ق.م این ایزد  نیز همچون الکساندر یونانی (احتمالا با زورقی از برگ یا شنا کنان)  از جزایر دریای اژه وارد ترکیه امروزی شده و خود را به نینوای امروزی رسانده است،  که این لوح را به خط  یونانی در این محل کنده است و پس از آن یعنی حدود 1000 سال قبل خود را به شرق دجله کشیده است! که خدای حوریان بوده است! (وقاهت که مرز ندارد لابد به زودی شاهد چنین تفسیری از یونانی ها بر ویکی پدیا خواهیم بود).

   پرسش 1288:  از کجا میدانید که مسادونی در لاتین ریشه ندارد در حالی که هرودوت از این مکان نام برده!

   پاسخ پرنیان حامد:  طبق معمول گوش نکرده مشغول جنگ هستید؟  من چه کار به لغت مسادونی دارم؟  لغت معرب شده  مقدونی که پارسی آن مگدونی است به هیچ روی تبدیل به مسادونی نمی شود! لغت مقدونی و یا مگدونی در لاتین و یونانی نه ریشه دارد و نه معنی می دهد.  این چه ربطی به آن دارد؟

   پرسش 1289:  نام جد زئوس چطوری پرس بوده؟

   پاسخ پرنیان حامد:  پرسه پسر زئوس است،  پدر زئوس کرون است،  جد او هم اور + آن بود.  همه گان هم ایزدان بین النهرین بودند.

   پرسش 1290:  زبان رومی ها چه بوده؟ مگر انها از اتروسک ها نبوده اند؟ معماری- نام خدایان- زبان- فرهنگ و خط انها تحت تاثیر از یونان و ایتالی و اتروسک ها و بین النهرین بوده؟ خیلی از خدایانشان نام های یونانی داشته اند! سبک لباس پوشیدنشان هم یونانی بوده. مثلا برگ زیتون طلای روی سرشون جای تاج میگذاشتند. ارتباط انها و شباهتشان با ایرانیان در چیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  خود خدایان یونان هم عاریه حوریان هستند!  از ما گرفتند قرض دادند اروپا؟ محبت کنید اولین   پرسش و پاسخ  http://www.cae.blogfa.com/post/10  را برای لباس و نژاد مطالعه بفرمایید.  زبان رومیان مدائن پارتی بود زبان سلت (گالیر) های گوش دراز اروپا را نمی دانم چه بوده است.  

   پرسش 1291:  شما از کجا میدانید سرزمین زنان حتما در اطراف اسکاندیناوی است؟ یونانیان سرزمینی را به نام آمازون میدانند که جنگجویانش زن هستند.

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام من به آمازون کاری ندارم!  سرزمین زنانی که اسکندر به آن رفته است به استناد اسناد کتاب جزیره ای بین اسکاندیناوی و انگلستان بوده است.

   نظر و پرسش 1293:  آدم به خاطر چند اشتباه در جغرافی, ده ها کتاب قطور در مورد انابیس الکساندر را رد و مردود نمیکند و به خاطر چند شباهت بین ارجاسب و فیلیپ. بسیاری از ابیات شاهنامه در مورد اسکندر, بعد ها به شاهنامه افزوده شده و چهره ی پیامبر گونه بهش داده. همانطور که شیعیان ابیاتی ساختگی در وصف امام علی (ع) وارد شاهنامه کردند. فکر کرده اید شاهنامه تاریخ است؟ خدا میداند چند بار شاهنامه تحریف شده!!

   پاسخ پرنیان حامد:  اشتباهی در جغرافیا نیست مورخ یونانی و مورخ ایرانی و کتیبه ها نیز تایید می کنند که باختریش بلخ نیست و بنده از آن دهها و صدها کتاب مفسرینی که به عمد این دروغ ها را دامن زده اند  تا فرهنگ و پیشینه ای که ندارند،  برای خودشان دست و پا کنند, با عنوان کاغذ باطله استفاده خواهم کرد. جنابعالی نه هنر موسیقی می دانید, نه می دانید کروماتیک در موسیقی چیست و نه حداقل یک بار شاهنامه را خوانده اید، که بخواهید اظهار نظر کنید. یک چیزی شنیدید مثل طوطی تکرار می کنید. اسکندرنامه فردوسی نمی تواند الحاقی باشد چرا که کروماتیک موسیقیایی که در کل شاهنامه (به جز از چند قسمت الحاقی و ابیات دقیقی) وجود دارد در این قسمت نیز به گوش می خورد. تنها علت نظریه الحاقی بودن اسکندر نامه شاهنامه تا به امروز این بوده است: " فردوسی وطن پرست غیر ممکن است برای یک یونانی شش هزار بیت گفته باشد "اسکندر, الکساندر نیست. اسکندرنامه فردوسی هم الحاقی نیست.  در ضمن فکر نکردم ثابت کردم شاهنامه تاریخ است. به کتاب رجوع کنید.   

   پرسش 1294:  کسی که یک طرفه به قاضی بره, پیروز برمیگردد. تصرف ایران و افغانستان به دست الکساندر کبیر حقیقتی است غیر قابل انکار. ایا شما با تاریخدانان بزرگ دنیا یا حداقل بزرگان تاریخ ایران در مورد الکساندر بحث و گفتگوی جدی داشته اید؟ اسکندر تاریخ ایران, الکساندر یونانی هست و خواهد بود!

   پاسخ پرنیان حامد:  برای همین است که یونانی ها تا به امروز پیروز بودند یکه تاز هر پرت و پلایی خواستند تفسیر کردند کسی نبود جلوشان را بگیرد. مغز شما را هم به راحتی آنچنان شستشویی داده اند که نه کتیبه قبول دارید نه تاریخ کشور خودتان را و نه حتی حرف اصلی مورخ یونانی را. اکسوس از کوههای قفقاز سرچشمه می گیرد به کاسپیان می ریزد (هرودوت) تصرف افغانستانی در کار نیست. چون اکسوس آمودریا نیست.

   ادامه پرسش:  ایا بطلیموس جانشین اسکندر ایرانی بوده و کتابخانه ی اسکندریه در مصر را هم اسکندر ایرانی ساخته است؟  لابد بعد از الکساندر در مصر, ایرانیان در انجا حکومت میکرده اند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  بطلمیوس جانشین الکساندر 320 ق.م بوده است.  اسکندر 73 ق.م الکساندر نیست.

   ادامه پرسش:  اگر به استناد آنچه تا به امروز شنیده ایم اشکانیان با سلوکیان (که می گویید یونانی بوده اند) جنگیده و آنان را از سرزمین ایران بیرون ریخته اند, پس مفهوم دوستار یونان بر پشت سکه های اشکانیان چیست؟ اگر اینگونه دوست و عاشق مرام و فرهنگ هم بودند پس چرا جنگیدند؟ ببینید حتی در تفسیر هایی که تا به امروز شده نیز جای سوال است (پرنیان حامد)!

   اشکانیان یا پارتها همچنانکه پروفسور گیرشمن میگوید از اقوام سکائیه بودند و پارتیان به قبیلة پرنی (Parni) که جزوی از قوم دهه (Dahae) بود متعلق بودند، لیکن دهه مجموعه ای از قبایل «سکایی» بود که بصورت چادرنشین در استپ های بحر خزر و دریای آرال (Aral) زندگی می کردند، ارشک و تیرداد با جنگجویان خود همراه پنج تن از رؤسای دیگر، ناحیة علیای تجن را اشغال کردند، دیودتوس پادشاه بلخ بدانان آفند کردند اما ایشان گریخته به ایالت مجاور پارت هجوم بردند و حاکم آنجا را هم کشتند، تیرداد بعداً در سر حد ماوراء روسیه و ایران به نام ارشک تاجگذاری کرد، سلوکوس دوم برای دفع فتنه برآمد، لیکن اغتشاشات و آشوبهای انطاکیه پادشاه سلوکی را مجبور کرد به سوی سوریه رهسپار گردد، تیرداد دوباره شورش کرد. به علاوه حکومت سلوکی از شکستهایی که از روم (که خود یونان ثانی خوانده میشود) خورد تضعیف شده بود و در پی آن ( پارتیان )، مادها در آذربایجان، الیمایی در اصفهان مستقل شدند. مهرداد پس از اینکه خواه به واسطة بخت و خواه بواسطة تضعیف سلوکیان بواسطة دخالتهای غیرمستقیم رومیان، الیمایی را شکنجه کرد و به تقلید از پیشینیان خود، دو معبد ثروتمند اتنا (Athena) و ارتمیس (Arthemis) را غارت و چپاول کرد. همچنین در مورد Eros خدای عشق یونانیان که پروفسور گیرشمن میگوید در نقاشی های اشکانیان بکار رفته هم توضیح دهید.

   پاسخ پرنیان حامد:  چی شد آقا؟  دو کیلو متر تاریخ اشکانیان برای من رو کردید یک کلمه جواب این سوال مرا بدهید!؟  جواب کو؟

   ـــ  اگر به استناد آنچه تا به امروز شنیده ایم اشکانیان با سلوکیان (که می گویید یونانی بوده اند) جنگیده و آنان را از سرزمین ایران بیرون ریخته اند,  پس مفهوم دوستار یونان بر پشت سکه های اشکانیان چیست؟  اگر اینگونه دوست و عاشق مرام و فرهنگ هم بودند پس چرا جنگیدند؟ ببینید حتی در تفسیر هایی که تا به امروز شده نیز جای سوال است (پرنیان حامد)

     این که بدتر شد!  نوشته اید:  "مهرداد دو معبد ثروتمند اتنا (Athena) و ارتمیس (Arthemis) را غارت و چپاول کرد".  این چه جور دوستار یونانی است، که معابد یونانی چپاول می کند؟ پشت سکه اش نوشته دوستار یونان بعد معبد آتنا و آرتمیس یونانی را با خاک یکسان می کند؟ نترسید پرت و پلا گویی دل درد نمی آورد! ادامه بدهید

   ادامه پرسش:  میشود بفرمائید ساسانیان که خود را از اخلاف هخامنشیان می دانستند،  چرا اشکانیان را نتیجه تدبیر خائنانه الکساندر کبیر و فاجعه ای برای حاکمیت ملی می دانستند؟ (تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی ساسانیان، پژوهش کمبریج، ج3   بخش نخست: 584).

   پاسخ پرنیان حامد: 1. ساسانیان به کدام مدرک خود را از اخلاف هخامنشی می دانستند؟ در متون پهلوی آمده از اخلاف بهمن نوه گشتاسپ! همین جور برای خودتان می برید و می دوزید؟ سند آوردم خاندان هوو نمی توانند هخامنشی ها باشند. سند بیاورید که هستند.

   2 . ساسانیان , اشکانیان را نتیجه تدبیر خائنانه اشک (برادر ساسان) دانسته اند و قسم خورده انتقام بودند. چه ربطی به الکساندر دارد؟ منظورتان این است که الکساندر, اشک برادر ساسان است؟ نه اون که می فرمایید الکساندر (کهرم) نیست, اون اسکندر (اشک برادر ساسان) است. اسکندر تاریخ ایران, الکساندر یونانی نیست،  اشک برادر ساسان است.  اسکندر هم فاجعه ملی نبوده فاجعه مذهبی و نژادی دو اقلیم و نژاد ایران (پارس مزدایی و ماد میترایی) بوده است.

   پرسش 1295:  سخنان شما در مورد «هلنیسم» ناشی از ناآگاهی است زیرا لغت هلنیسم تنها دو سه قرن است که در ادبیات اروپا رواج یافته است،  به یونان باستان هم گریس نمی گفتند و همانطور که بنده از تاریخ نگار باستانی، توسیدید مدرک آوردم پیش از زندگی هلن، پسر دوکالیون این نام اصلاً وجود نداشته است و هر منطقه ای به نام منطقه ای خوانده میشده است که در آن سکونت داشته، و نام قبیلة پلاسگ به منطقه ای وسیعتر از مناطق دیگر اطلاق میشده، بعدها هنگامی که هلن و پسرانش در منطقة فیتیوتیس به قدرت رسیدند و نام آور گردیدند و شهر های دیگر بارها از آنان یاری طلبیدند و دعوتشان کردند، چند منطقه به علت اشتراک در برخورداری از یاری ایشان «هلنی» نام گرفتند ولی زمانی بس دراز طول کشید تا این نام بر سراسر سرزمین [هلاس] اطلاق گردد.» (توسیدید، تاریخ جنگهای پلوپونزی، ۲۶)

   پاسخ پرنیان حامد: همانگونه که در بالا اشاره فرمودید مهرداد معابد آتنا و آرتمیس را غارت کرد لاجرم لغت پشت سکه اشکانی (فیل للحنوز) به هیچ روی نمی تواند معنی دوستار یونان را بدهد. لاجرم هلن هر تفسیری که دارد یونان نمی شود (بگذریم که فیل للحنوز هم هلن نمی شود) اما در مورد هلن:  بر فرهنگ ها معمولا نام خدایان و ایزدان بوده است پسر و پدر و عمه و خاله را به میان نکشید.  یونان یک ایزد مشابه با نام هلن دارد و او هلیوس است. لطفا محبت بفرمایید قدمت این هلیوس را با سند مشخص بفرمایید:

   Helios  = یونانیان باستان او را خدای روشنی می دانستند که سوار بر ارابه با اسبان سفید روزها در آسمان جولان می داده و شب هنگام در زورق زرین به پایگاه نخستین باز می گردیده است .این که تعریف مهر (میثره, میترا) خدای مهریان است! برای این خدا, اهورا میترا  که ما هزاران سند  در کتیبه ها معابد و متون پهلوی داریم! این اهورا که یونانی نبوده!

    حال که هلییوس ایزد یونانی و مهر ایزد ایرانی یک صفت دارند یک فرهنگ آن را از فرهنگ دیگری به عاریه برده است (دزدیده است ). قدمت آثارباستانی یافت شده از آیین میترایی در ایران 7000 سال می باشد. قدمت آثار باستانی که نشان ایزد هلیوس یونانی بر آن است چقدر است؟

   به یونان باستان هم گریس نمی گفتند،  چون یونان باستان در سرزمین نژاد گریس جایی که امروز نام آن – Greece greek است؛ نبوده است.  یونان باستان کشور هیونان تورانی = یونی های آشوری بوده است.

   انوش راوید:  من دوبار به یونان سفر کردم،  مردمان خیلی خوبی داشت،  بمن و همراهم خیلی مهربانی کردند،  فقط روز اول در هتل بودیم،  سپس یک خانواده مهربان یونانی ما را بخانه خودشان دعوت کردند.  آن خانواده یک جوان دانشجو داشتند،  او در گردش های شهر آتن و اطراف راهنما و مترجم ما بود،  مشروح در سفرهای انوش راوید.  چند نفر از اعضای این خانوده در جنگ های داخلی یونان کشته شده بودند،  در آن جنگها یک سوم جمعیت کشته،  مجروح و فراری شدند.  کشور یونان تا 150 سال پیش خاک عثمانی بود،  و بعد از آن تا جنگ جهانی اول فقط بخش جنوبی آن بعنوان پادشاهی یونان زیر نظر انگلستان استقلال داشت.  من در هیچ کجا از هیچ نویسنده و تاریخ نگار قرون جدید کشور کم جمعیت یونان،  درباره تاریخ آن کشور نشنیده ام،  قبل از استقلال و در قرون وسطی،  مردم این کشور درگیر مذهب خشک و خشن بودند،  و اصلاً نمی توانستند به هیچ چیز فکر کنند،  بعد هم گرفتار عثمانی و جنگ های متعدد داخلی بودند.  امروزه از نظر استراتژی ملی ایران،  کشور یونان برای ایران دارای اهمیت خاص است.  درضمن یاد آوری نمایم،  من هلنیسم را بعد از دست اندازی های استعماری به تاریخ می دانم و بکار می برم.  گریس را نیز به همین گونه تقریباً از زمان جنگ های صلیبی می نویسم،  باید به این مسئله مهم توجه داشت:  آنچه که در از تاریخ بنام تاریخ یونان بخورد ملتها داده اند،  نتیجه فعالیت های استعماری و در جهت سبک کار آنها بوده است،  نه کار علمی خود یونانیان.

   پرسش 1296:  میشود از معماری میترایی بنویسید و مرا با آن آشنا کنید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  حدودی از معماری میترایی در معابد آن:  از آنجا که ستایش مهر در غار های طبیعی انجام می گرفته است و در نزدیک غار می بایست رودخانه ای جاری باشد. مهرکده ها چه زیر زمین و چه روی زمین با سقف های گنبدی ساخته می شدند و سقف آنان مزین به ستاره بوده است و چون درون معبد می بایست همچون غار تاریک باشد  این معابد معمولا  پنجره نداشتند. قبل از تالار نمازخانه معمولا  اتاقی است که لوازم نیایش و لباس ها در آن بودند. روش تقسیم معبد به حجره های متعدد در تمام معابد یکی است یعنی یک راهروی بلندی که دو طرف آن پر از حجره است و در انتها مهرابه بوده است که لوح مرمری میترا در حال کشتن گاو در آن بوده است و قبل از مهرابه دو نمازخانه که در آن اتش مقدس روشن بوده است (در اروپا در کلیسا ها دقیقا در چنین مکانی شمع روشن می کنند) این راهرو نمازخانه اصلی است که در حجره های آن می نشستند و به حالت نشسته یا دراز کشیده غذا می خوردند. معمولا راهروهای دیگری نیز به این راهروی اصلی وصل می شود.  جلوی معابد میترایی که در کنار رودخانه نبودند آب نما وجود داشته است.  عکس شماره 6141.

   کلیه گنبد ها, حجره ها, بازار ها, پل هایی چون پل خاجو, قهوه خانه های سنتی, و... در ایران و معماری داخلی کلیه کلیسا ها با نشان چلیپای میترایی بر سر آن الهام گرفته از معابد میترایی و ابنما در جلوی خانه ها نیز از معماری معابد میترایی است. این معابد بود.  طرح  قصر های و بنا های ستونی از جمله  صد ستون (تخت جمشید) ایران, قصر بابل و هاتوسا, آتن, قصر های رومی در اروپا و ... از روی مهرابه دو ستون و سقف مثلثی آن (انتهای شکل سمت چپ) برداشته شده است. این طرح با قدمتی حدود 6000 سال پیش بر سنگ لوحی ایلامی که طرح معبد شوش قبل از ویرانی آن توسط آشور بانی پال است, دیده می شود و مادر معماری  کلیه بناهای ستونی از جمله معبد  اکروپلیس آتن (با قدمت حد اکثر 2700 سال) و... از روی معبد شوش به عاریه گرفته شده است.  عکس های 6142 و 6143.

عکس  6142  بالا،  و 6143 پائین.

   متن نوشته عکس 6143:  من شوش شهر بزرگ و مقدس را به خواست خدایان آشور گشودم،  من وارد کاخ ها شدم و هر آنچه از سیم و زر و مال فراوان بود همه را به غنیمت برداشتم معبد شوش آجرهای زیگوارت شوش را که با سنگ لاجورد تزئین شده بود شکستم.  من تمامی معابد عیلام را با خاک یکسان کردم  شهر شوش را به ویرانه ای تبدیل کردم و بر زمینش نمک پاشیدم.  من همه دختران و زنان را به اسارت گرفتم از این پس دیگر کسی صدای شادی مردم و سم اسبان را در ایلام نخواهد شنید.

   ادامه پاسخ:  شوش را نابود کرده است, دار و ندارش را برداشته برده به آشور, آشوری خودش از دست هوخشتره فرار کرده به جزایر اژه انجا برای گریس های وحشی ساختمان معبد آتن را ساخته حالا گریش بی چشم و رو آمده برای ما ادعای تمدن می کند! عجب داستانی است!

   پرسش 1297:  شما از کجا میدانید که مجسمه افرودیت در موزه کابل خود ای خانم است؟ تا انجا که میدانم سبک مجسمه سازی ایرانی, زن را عریان نشان نمیدهد ولی روم و یونان اینگومه است. پشت سکه های اشکانی هم زنی گویی با سینه ی برهنه است گویا الهه اتنا است از فرهنگ یونانی اقتباص شده! رومیان هم همینطوره سبک مجسمه سازیشون و همچنین معماریشان. اگر رومیان ایرامی هستند از کجا فرهنگ مبارزات گلادیاتوری و تیاتر و پرستش خدایان یونانی را گرفته اند؟! یعنی کلئوسیوم را ایرانیان ساخته اند؟!

   پاسخ پرنیان حامد:  اول آنکه،  مجسمه کابل لخت نیست! لباس بر تن دارد! شباهت آن با افرودیت در چیست؟ مدل مو؟ صورت؟ هیکل؟ کجای آن شبیه افرودیت است؟  (عکس وسط افرودیت, دو طرف مجسمه های یافت شده در ای خانم)  عکس شماره 6144.

   دوم آنکه،  چه کسی به شما تلقین کرده است که ایزد بانوان ایرانی و بین النهرین لخت نبودند؟

   عکس شماره 6145 ،  از چپ به راست: 1. ایزد بانوی بابل قدمت 4000 سال، 2. ایزد بانوی تل حلف قدمت 8000 سال، 3 . ایزد بانوی ایلام قدمت 5000 سال، 4. تصویر کوچک ایزد بانوان پارتی.  مجسمه بیاورید با هشت هزار سال و  پنج هزار سال قدمت که یونانی یا اروپایی ساخته باشد،  زن لخت هم نبود مهم نیست! شما گویا متوجه نیستید قدمت تمدن در یونان امروزی 2700 سال و در اروپا 2100 سال بیستر نیست دوست عزیز ندارند نه ساختمانی هست نه کتیبه ای در این نواحی است،  نه خطی داشتند نه زبانی داشتند نه تمدنی! زمانی که ایرانیان تندیس زن لخت می ساختند آقایان سر درخت بودند چرا باور نمی کنید؟

   سوم آنکه:  به نوشته پلینی مورخ رومی: (سرمت) سلم پسر فریدون از نیکان مادها بود, فرهنگ مبارزات گلادیاتوری در ایران قدمت بیشتری دارد تا یونان! (رستم و اسفدیار, رستم و سهراب, رستم و .... برداشتن تاج از وسط دو شیر و....). قدمت کلئوسیوم چند سال است؟ قبل از 100ق.م تمدن اروپا چیست؟

   همچنین شما سوالی در مورد تاج رومیان نوشته بودید:  "مثلا برگ زیتون طلای روی سرشون جای تاج می گذاشتند.  ارتباط آنها و شباهتشان با ایرانیان در چیست؟"  قدمت تاجی که می فرمایید در اروپا حداکثر 2100 سال = حکومت رومیان و در یونان حد اکثر 2700 سال = قدمت قدیمی ترین اثر در این کشور می باشد. عکس زیر مطلق به تاج ملکه اور= حدود هندیجان ایران و قدمت ان 4600 سال می باشد.  که 2000 سال قبل از یونانی و اروپایی از برگ و گل طلا ساخته شده است،  عکس شماره 6146.

   پرسش 1298:  آیا مورخین یونانی گزنفون اریان و پلوتارخ و... نامی از هخامنشیان در مقابل الکساندر نیاورده اند؟ اگر نیاوردند در بازنویسی های آثار انها نام هخامنشیان آورده شده یا که خود اشخاصی مانند اریان, به دروغ از هخامنشیان در مقابلل الکساندر یاد کرده اند؟ چرا مورخین رومی نامی از اشکانیان به عنوان رومی نیاورده اند؟ و چرا قلمرو اشکانیان را از باختر تا نزدیک سوریه نوشت اند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  مورخ یونانی نوشته داریوش،  کدام داریوش؟  رو شجره نامه های ملوک ابوریحان بیرونی  نگاه کنید به من بگویید داریوش مدی که قبل از کوروش کبیر است کیست؟  باور کنید مورخ رومی هزار جا نوشته رومی ها از ماد ها رومی ها از اشکانیان بودند،  شما نمی خواهید باور کنید!

   به نوشته پلینی مورخ رومی:  (سرمت) سلم پسر فریدون از نیکان مادها  بود.  (سلم سرزمین روم را داشته یعنی رومی ها مادها بودند).   کتاب صفحه 176:

   همچون اکثر اسطوره های رومی در کتاب انه اید اثر ویرژیل آمده است:  اما فرزندش اسکانیوس (اشکانی + وس یونانی! یا بهتر بگوییم پسوند وس زبان آشوری) که اکنون لقب ایولو (ایلوس = پسر خدا) بر او نهاده شده است – او هنگامی که قدرت سلطنتی ایلیوم هنوز پا بر جا بود ایلو (در زبان بابلی به معنی خدا و باب ایلو = بابل است) نامیده می شد.  به مدت سی سال کامل, بر اساس گردش ماه, حکومت خواهد کرد .... سپس فرزندان هکتور به مدت سیصد سال حکومت خواهند.........! و یک دو قلو به دنیا خواهد آورد. سپس رومولوس, شادمان از پوشش حنایی رنگ و گرگ سان خود - چون یک گرگ او را پرورده است – مردم را به انقیاد در می آورد .... (رومولوس و برادرش مشهور به پسران گرگ. مسعودی می نویسد:  بانیان شهر رومیه پادشاهانی بودند که به پسران گرگ شهرت داشتند و نام رومیه (مدائن) از نام آنها آمده و نام رومی را به نام ایشان و شاهان دیگر افزودند.  بلعمی می نویسد رومیان از آنجا که بغداد است تا شام داشتندی،  و در جای دیگر از همین تاریخ آمده است:  و فرزندان عیص (اشک) به روم و خزر اند و فرزندان او روم است.  در شاهنامه فردوسی گیو پسر گودرز از خاندان گشواد را زیر بیرق گرگ پیکر می بینیم. و......

   روزی خواهد رسید که خاندان آسارکوس ) آشارک +us  جد آنه  پدر اسکانیوس = اشکان +us ) حتی فتیا  و مسینی شکوهمند را به انقیاد در آورند  و آرگوس را مسخر کنند .... سپس یک قیصر تراوایی از نژاد اشرافی متولد خواهد شد (تولد این فرد همانطور که می بینید در ایتالیا و رم نیست. در تراوای ترکیه و یا شاید هم در صور امروزی بوده است) مرزهای قلمروش فقط به اقیانوس ها محدود خواهد بود, معروفیتش به ستارگان خواهد رسید, و نام او ژولیوس است, نامی که از ایولوی بزرگ به او رسد.  شما او را روزی در آسمان خواهید دید که در میان غنایم جنگی شرق غنوده است, مردم به درگاه او نیایش و از او طلب یاری خواهند کرد. ... وفاداران سپید موی و وستا (سپیتمان؟ و اوستا؟),  رموس و برادرش کویرینوس (کوی + ایرین +  us؟) قانون وضع خواهند کرد. .... این است مردی که آمدنش (اینجا نیست می آید!) را بارها به تو نوید داده اند قیصر آگوست (کی سر آرش) فرزند خدا (ایلوس در مذهب میترایی ایرانی پسر خدا) که بار دیگر عصر طلایی را به لاتیوم باز می گرداند,  جایی که روزگاری ساتورن بر آن حکومت کرد. او سرزمین گارمانت ها و هندوان (اگوستوس در هندوستان امروزی؟) در فراسوی مسیر سالانه خورشید و ستارگان, جایی که اطلس آسمان بر دوش, سپهر ستاره بار را بر شانه های خود می چرخاند گسترش خواهد داد. مردی که خبر آمدنش از هم اکنون نیز سرزمین های کاسپیان (اگوستوس در کاشان, قزوین, کناره دریای خزر, همدان امروزی؟)  و مئوتی را پریشان, و دهانه هفتگانه نیل را آشفته و هراسان کرده است (پس این شخص در حال حاضر مشغول پریشان کردن هندوستان و سرزمین های کاسپ ها و دهانه هفتگانه نیل است، و پس از آن به سوی رم در ایتالیا خواهد آمد!).  خانواده ژولیوس سزار مدعی بودند که از اعقاب ونوس (ناهید) و ایولو (فیلقوس ایلوس = پسر خورشید) فرزند آنه هستند. آگوستوس نیز که برادر زاده  یا  خواهرزاده ژولیوس بود پس از قتل سزار (کی سر = شاه) وارث دارایی های او شد.  وی نام سزار را بر خود نهاد (نام کی سر؟ یا لقب کی سر یعنی شاه؟) نام خود را از،  ک. اکتاویوس (اشک هشتم) به،  ک. ژولیوس سزار (کی سر = caeser) تغییرداد (تغییری در کار نیست! چون به مقام شاهی رسیده کی سر شده و ایلیوس یا بغ پور پسر خورشید میتراییان لغب آنان بوده است. آخر اگر اروپاییان نام سزار را از سزارین می دانند! اگوست را که سزارین نکرده بودند! و خود را فرزند او نامید. اگوستوس لقبی افتخاری بود که بعدا به او نهاده شد. ارش لقب افتخاری است که به پادشاهان روم می دادند،  ...............

   این که هیچ خود الکساندر را هم اشکانی نوشتند (البته منظورش اسکندر 73 ق.م است):

   فقط مفسر دیده به نفعش نیست رد کرده است کسی هم نیست جلوی آنها را بگیرد چون ما ایرانی ها هنوز با خودمان در گیر هستیم!  نمی فهمم مگر ژوستین مورخ رومی نیست؟ صفحه 116 کتاب:

There were two rulers of Parthia named Andragoras mentioned by Justin, one of them Alexander the Great's satrap of Parthia (xii. 4. 12) and the second the governor of Parthia who was crushed by Arsaces I (xli. 4. 7)

   . از دو حاکمان آندروگوراس اشکانی که به نام ذکر شده اند، یکی از آنها الکساندر ساتراپ بزرگ از اشکانی (xii. 4. 12) و دوم والی اشکانی است که  Arsaces (xli. 4. 7) او را شکست داده است.  جایی که به نفعشان است هزار بار می نویسند ژوسین گفته! ژوستین اشتباه نمی کند! ژوستین سرور است و... جایی که به ضررشان است ژوستین می شود نفهم! عزیز من رسما نوشته،  الکساندر کبیر ساتراپ بزرگ اشکانی بوده است.  آندراگوراس هم هیرکان است که به گرگان امروزی تعبیر کردند که نمی تواند درست باشد چرا که:

   هیرکان از یکسو همسایه آسوری ها (ارومیه) و مرز دیگرش به دریای خزر است مردمش با اران ها هم پیمان می شدند.  در آذربایجان خاوری است. هنوز هم مکان هایی با نام هیر = کشتزار دهی در جنوب خاوری اردبیل و هیران دهی پیرامون آستارا موجود است، (احمد حامی).

   گزنفون می نویسد:  هیرکانی ها همسایه آشوری ها و لیدی ها بودند،  این هم می شود درست همان باختریش استانی از موصل تا آذربایجان که داهه ای است که اشتباها به شرق ایران و گرگان کشانده اند!

عکس شماره 6147 .

   مقایسه بفرمایید ببینم این پادشاهان آندروگوراس که همه را بی نام و نشان اعلام کردند! هیچ شباهتی به پادشاهان اشکانی مهرداد ها و مهرداد پنتوس و میترا اروپا ندارند؟  قیافه که هیچ کلاه, آرایش مو, تاج, ریش و بی ریش! هیچی؟ یکی از اینها را ژوستین می گوید الکساندر ساتراپ اشکانی و او احتمالا سومین سکه  آندروگوراس, دومین سکه اشکانی مهرداد پنت شخصی است که در اروپا با نام میترا سکه دارد و از رومیان مدائن است. و در تاریخ ایران از او با لقب اسکندر یاد شده و سرگذشت او و فتح اروپا توسط او در این تاریخ مکتوب است!

   نظر 1299:  "یادم باشه شما به کسی که گفته بود نام ‌خانوادگی اش اسکندری است..."

   دوست عزیز کسی نگفت فامیلش اسکندری است!  گفتم فامیل مادرم که نام طایفه ای است بزرگ در کرمانشاه و اطراف و نسل در نسل همین فامیل را داشته اند (حداقل مطمئنم تا سال ها قبل از قاجار و صدور گرین کارت یونانی برای اسکندر) مهم این است که نام اسکندر سال ها در ایران ریشه داشته است.

   انوش راوید:  من نیز نمونه های زیادی شنیده ام،  که نام اسکندر که یک اسم ایرانی است،  بر طایفه ها و مرمان زیادی بوده است.

   نظر و پرسش 1300:  درود بر شما جناب راوید و تلاش از زحمات شما . چندی است که مطالب وبلاگ شما رو بشدت پیگیر می کنم.... در مورد مطالبتون سوالی ندارم و می دانم که با بیشتر خواندن مطالب و پاسخ و پرسشها ، به پاسخ خود نیز خواهم رسید .... هدفم از این پست نخست سپاس از شما بخاطر تلاشتون است و دیگر اینکه اگر وقت ازادی داشتید حتما به وبلاگ من سر بزنید و نظر خودتون رو بیان کنید. .... ضمنا بانو پرنیان گفتند که شما قسمتی بنام جشن های باستانی دارید که من هنوز پیدا نکردم اگر راهنمایی کنید سپاسگذار میشم.

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام به کلیه خوانندگان عزیزی که علاقه به  دیدن طرز لباس پوشیدن زنان ایران باستان دارند,  پیشنهاد می کنم از وبلاگ ایشان بازدید بفرمایند.

   1.  جشن های ایرانی و مقایسه ان با کارناوال در اروپا (نوشته پرنیان حامد) بر ارشیو همین وبلاگ:

 سابقه تاریخی جشن های اروپایی - پنجشنبه یکم دی 1390 http://www.cae.blogfa.com/post/14

   2.  جشن های ایرانی نوشته انوش راوید در:   جشن های ایرانی.

   پس از خواندن پرسش و پاسخ ها،  هر سوالی که دارید در خدمت شما هستیم  پاینده باشید.

   ادامه نظر:  آقای راوید در سایتتون از شهر یری در اردبیل نوشته بودید.  خوشحال شدم چون من از نزدیک این منطقه را دیده بودم.  البته دو سال پیش. اما متاسفانه دو سه هفته پیش، یکی از دوستانم که به آنجا رفته بود، دیده  که سایه بان نصفه نیمه ایرانیت را باد برده و در زمستان، تقریبا تمامی سنگها از وسط به دو نیم شده اند.  این هم شمشیر بی تدبیری مسئولان که تمدن 3500 ساله را در کمتر از چند سال از بین بردند. 

   انوش راوید:  با سپاس از توجه شما،  برابر با قوانین در نشریات رسمی کثیرانتشار مطرح می کنم،  شما نیز همین کار را بکنید.  به تاریخ نگهداری آثار تاریخی در ایران مراجعه شود.

   نظر 1301:  چه عجب ما یه وبلاگ یا سایت درست حسابی دیدیم والا هرچی میدیدیم پر از دروغ بود.  آقا خیلی ممنون از مطالب قشنگتون،  راستی من خودم خیلی رو کوروش بزرگ تعصب دارم خوبه که شما او رو با نام کبیر (که کلمه ای عربیست) صدا نمیزنید اما من انتقادی از شما دارم اینه که از شما بعیده این ابر مرد رو تو چند جای متن کوروش خطاب کردید.  منطورم اینه که بگیم کوروش بزرگ بهتره راستش رو بخواهید من خیلی ها رو دیدم خیلی راحت میگن کوروش این مهم نیست که ما کلمه بزرگ رو نگیم اما وقتی این کلمه بیاد معلوم میشه منظور کدام کوروش و چه مرده بزرگی است.  باورتون نمیشه خیلی ها رو دیدم اینقدر به این مرد بی اعتنایی و بی احترامی میکنن که بعضی وقتا قلبم میگیره خب تعجبی نداره وقتی روز بزرگداشت کوروش بزرگ توی تقویم ما جا نداره معلومه که اسمش و یادش در فکر و دل مردم ما جایی نداره.  ببخشید سرتون رو درد اوردم فکر نکنم کسی این نظر رو بخونه (کلا حرفای دلمو زدم حتی کسی هم نخونه راحت شدم).  

   انوش راوید:  بمنظور حفظ آزادی اندیشه و قلم،  و در ادامه فعالیت تاریخی این وبلاگ،  نوشته شما در متن وبلاگ پست می شود تا هزاران نفر آنرا ببینند.

   پرسش 1302:  منظور از نبطیان شام در این متن چیست؟ (از هشام کلبی نقل کرده اند که اردشیر با سپاه پارسیان به عراق امد که پادشاهی انجا را بگیرد و بابا پادشاه ارمانیان بود و اردوان پادشاه اردوانیان بود. هشام گوید: ارمانیان نبطیان سواد بودند و اردوانیان نبطیان شام بودند.) در حالی که مورخین رومی اشکانیان را وارث سوریه نداسته اند!

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما به خدا نوشتند فقط مفسر دیده به نفعش نیست رد کرده است کسی هم نیست جلوی آنها را بگیرد چون ما ایرانی ها هنوز با خودمان در گیر هستیم!  هشام کلبی که هیچ بقیه همه یک صدا نوشتند:  بلعمی می نویسد رومیان از آنجا که بغداد است تا شام داشتندی،  و در جای دیگر از همین تاریخ آمده است: و فرزندان عیص (اشک) به روم و خزر اند و فرزندان او روم است. 

   پرسش 1303:  درود بر اهالی گفتمان.  منظور از شمشیر هندی در شاهنامه چیست؟  تا انجا که میدانم به این خاطر که مزداییان اتش را مقدس میدانستند, از شمشیر هندی که در ساختش از اتش استفاده نمیشد استفتده میکردند. ایا منظور شمشیر هندیجانی یا هخامنشی است؟

   پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما احتمالا این شمشیر را می گوید محل کشف ان در خزانه سلطنتی اور = حدود هندیجان ایران است، عکس 6148.

   پرسش 1304:  این لوح بابلی مربوط به یک الکساندر دیگری است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  من نمی دانم اصلا دخالت هم نمی کنم. اون شخصی که سوال را مطرح کرده است یا بیاید تکلیف ما را با  17 سال اختلاف الکساندر و جانشینش معلوم کند.  یا بگوید لوح بابلی مرگ چه کسی را تایید می کند. هزار بار مودبانه نوشتم لوح بابلی و پاپیروس مصری و مجسمه استانبول الکساندر یونانی نیست، باورتان نمی شود؟.

   پرسش 1305:  لقب دستان رستم همان دهستان است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  ممکن است باشد.

   پرسش 1306:  ایا دایئتی همان داهه است که باید در ایرانویچ باشد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  در متون پهلوی نام هر دو هم داهه هم دائیتی مشکل این دو لغت یکی باشد!

   پرسش 1307: اگر تاریخ ایران بیان کننده ی سرنوشت ایر ان است که اسکندر از اشکانیان است که از سکاییان است! و سکاییان تورانی هستند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  مگر نام تورانیان در این تاریخ نیست؟ مگر رستم قهرمان ملی ایران  تورانی نیست؟ مگر تورانی ها پسران تور پسر فریدون از نژاد جمشید  نیستند؟

   پرسش 1308:  ماساژت ها در اطراف دریاچه ارال هستند؟  اگر کوروش بزرگ در مقابل آنها دیوار ساخته, که این دیوار در اطراف تنگه داریال در قفقاز است!

   پاسخ پرنیان حامد:  حدودا در همان منطقه باید باشد. این زن ماساژتی هم که به گفته هرودوت سر او را بریده است می تواند مادر بهمن باشد (نوشتم می تواند یعنی فرضیه است! لطفا با عنوان سند پخش نکنید با سپاس)  

   پرسش 1309:  راستی شهر داریم darium و تنگه ی داریال از نام دارا سرچشمه نگرفته؟

   پاسخ پرنیان حامد:  چرا در صورت درست بودن فرضیه بالا هر دو از نام دارا است.

   پرسش 1310:  اینم عکس از سکه ای که احتمالا از هخامنشیان است:  نام "موزه لوور" را ویکی پدیا سرچ کنید....

   پاسخ پرنیان حامد:  اطلاعاتی در مورد سکه ننوشته احتمالا از سکه های ساتراپی است.  چون خط آرامی روی سکه های خود شاهان هخامنشی گفتند که نیست! اما نشان شاه هخامنشی بر آن است،  و خط آن نیز آرامی است،  عکس شماره 6149.

   پرسش 1311:  شما که میگید داریوش سوم فرزند اردشیر سوم نیست!  پس چطور داریوش از تخمه ی تخیلی امان است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  من نمی گویم! یونانی های قاطی کرده شما برداشتند نوشتند: داریوش سوم نوه عموی اردشیر سوم بود. نوه عموش هم همان تخم امان بوده است.  نگران نباشید اما ما بالاخره متوجه نشدیم بازی نوه عمو مال داریوش اول هخامنشی بوده یا داریوش سوم هخامنشی و این آرسام و... جد و آباد کدام بودند, گند زدند به تاریخ ایران و به تاریخ خودشان شما هم گیر دادید دست بردار نیستید.   

   پرسش 1312:  خود کلمه ی هیروگلیف" یونانی است چون یونانیان تا ان را دیدند پنداشتند این نوشته‌ها توسط کاهنان برای منظورهایی مقدس کنده‌ کاری شده‌ است. hieros به معنی (مقدس) و glupho به معنی (کنده‌ کاری)  میشود در مورد هیروگلیف های نوعی دوره ی یونانی و رومی نوضیح دهید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  قبل از آنکه یونانی از ترس جانش از  سر درخت پایین بیایید, ما لغت هیر, هیربد, هیرکان و... به معنی دلیر و فهرمان را در اوستا می بینیم. لابد مصریان نیز تمدن و خط 7000 ساله شان را مدیون دو سه تا پا برهنه یونانی بودند, که زحمت کشیدند لغت پارسی هیر را بردند گذاشتند روی خطشان؟  این تفسیر های مزخرف بی سرو ته و دزدی لغات و فرهنگ ها, ادیان و خدایان  را برای من کپی نکنید!

  پرسش 1313:  فکر نمیکردم شما فتح مصر به دست الکساندر را رد کنید! این نام به خط هیروگلیف چیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  آخرین باری باشد که از جانب من حرف میزنید! همان از جانب مورخین یونانی تفسیر می کنید کافی است.  به استناد نوشته مورخین یونانی الکساندری که دنبال شاه ایران بوده است وقت نداشته مصر را فتح کند! حساب دو دو تا چهار تا سرتان می شود یا می خواهید به زور بگوید می شود پنج تا!  در  پرسش و پاسخ 1286 http://www.cae.blogfa.com/post/47

  1ــ  الکساندر به سال 334 ق.م حرکت می کند 3  سال بعد یعنی به سال 331 ق.م در حال جنگ بی امان  با داریوش سوم به بین النهرین می رسد.  بسیار خوب تا اینجا قابل قبول بفرمایید مصر را چه زمانی فتح کرده است؟  تصور نمی کنم شاه مصر در این زمان قدرتی کم تر از داریوش هخامنشی داشته است!  لاجرم 3 سال هم وقت لازم بوده مصر را بگیرد! چگونه 333 ق.م در حال جنگ ایسوس و در حال دنبال کردن داریوش به طرف بین النهرین 332 ق.م  از مصر سر در می آورد؟  بعد 331 ق.م در عراق است! (لابد ایشان کاشف هواپیما های جنگی هم بوده است, یا شاید با ارتش یونان سوار بر قطار سریع السیر بوده)  آقای عزیز, بزرگوار, گرامی!  کمی هم تفکر کنید الکساندر به دنبال داریوش سوم یک نک پا چگونه به مصر رفته و برگشته است؟ در مورد سال 330 ق.م سخن می گوییم! یک کاروان از بابل,  بدون جنگ 2 سال طول می کشیده تا مصر برود و برگردد،  الکساندر چگونه 6 ماهه تا مصر رفته آن را فتح کرده و برگشته؟   مکتوب بفرمایید الکساندر چه زمانی و چگونه مصر را فتح کرده است؟ (دنبال داریوش بود یا دنبال فرعون؟! تکلیف ما را معلوم کنید).

   لاجرم الکساندری که دنبال داریوش بوده مصر را فتح نکرده است, محبت بفرمایید از لیست الکساندر هایتان (حامیان بشرتان ترجمه مفت الس آندروس = سلسله آلس ها در آندروس = سوریه) یکی دیگر را برای فتح مصر کاندید بفرمایید سلوکید را نیز با 17 سال اختلاف جانشیین یا بهتر بگوییم قاتل الکساندر بعدی (که نمی دانم کدام است) اعلام بفرمایید!

Alexander I of Macedon

Alexander II of Macedon

Alexander of Pherae despot of Pherae between 369 and 358 BC

Alexander I of Epirus king of Epirus about 342 BC

Alexander the Great (Alexander III of Macedon), King of Macedon, 356–323 BC

Alexander IV of Macedon

Alexander V of Macedon

Alexander II of Epirus king of Epirus 272 BC

Alexander, viceroy of Antigonus Gonatas and ruler of a rump state based on Corinth c. 250 BC

Alexander Balas, ruler of the Seleucid kingdom of Syria between 150 and 146 BC

Alexander Zabinas, ruler of part of the Seleucid kingdom of Syria based in Antioch between 128 and 123 BC

Alexander Jannaeus king of Judea, 103-76 BC

   این لیست شاهان سلسله الکساندر ها از جد اونی که می گویند کبیر بوده است تا زمان فتح سوریه به دست اشکها = اسک آندروس،  بسم الله انتخاب کنید ببینم کی کجا را گرفته است؟ الکساندر نام یک نفر نیست لقب کسی بوده که سوریه را فتح می کرده است شما می خواهید خودتان را به کوچه علی چپ بزنید مهم نیست وقت مرا تلف نکنید!

   انوش راوید:  توضیح کوتاهی در باره پرسش 1314 بنویسم،  برای مقاله تاریخ کار و گرگری در ایران این چند نظر با ایمیل رسید،  آنها را کوتاه نویسی کردم.  برای بانوی گرامی پرنیان حامد هم ارسال کردم،  تا از دانش خوبشان بهره گیریم،  ایشان در تهران هستند،  و من در چلاسر و جل،  و از طریق همین وبلاگ و اینترنت،  چون بقیه عزیزان این وبلاگ با هم ارتباط داریم.  سپس پاسخها را در دو دیگاه تاریخی و تاریخ اجتماعی،  در زیر ملاحظه می فرمایید،  همانگونه که بارها نوشته ام،  برای علم پایانی نیست.

   پرسش 1314: 1 ــ  آیا داستان ضحاک واقعیت دارد؟  2 ــ  چرا ضحاک به ایران حاکم شد؟ 3  ــ  چرا ضحاک ظلم کرد؟  4 ــ  چرا مردم ایران اولین انقلاب کارگری تاریخ جهان را برهبری کاوه آهنگر انجام دادند، و به سرانجام رسانیدند؟

   پاسخ انوش راوید:  1 ــ  بنا به توصیف اسطور های علمی خاص،  که در اینجا نوشته ام،  ضحاک واقعیت دارد. 2 ــ  در ادامه تاریخ تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع،  ایران در دوران جمشید به رشد سریع دست یافت،  که خود یک جهش بود،  بخشی از آن را در تاریخ صنعت در ایران نوشته ام.  این جهش برابر با قوانین تاریخ و فرهنگ یاد گیری از توانایی ذهنی مردم دوران قبایل اولیه خارج بود.  بهمین جهت جمشید بزرگان و سران لشگر را پیش خواند،  و به آنان گفت:  در جهان جز خود کسی را نبینم، هنر از من پدید گشت،  منم آراینده گیتی.  درست مانند حرف های تمام دیکتاتورها و خود کامگان تاریخ،  البته باید توجه داشت،  این خودکامگی ها از دو عامل اصلی حادث می شود.  ابتدا گذر های تاریخی اجتماع،  سپس جا ماندن ذهنی مردم در دوران قبلی تاریخ تمدن.  بمنظور دانستن و تحلیل آنها،  مطالعه و پیگیری وبلاگ را پیشنهاد می کنم.

  * خور و خواب و آرامتان از من است <><> همان کوشش و کارتان از من است *

   از این گفتار همه سر به پیش افکندند،  چیزی نیاراستند و گفتن.

  * منی چون به پیوست با کردگار <><> شکست اندر آورد و برگشت کار *

  * بجمشید بر تیره گون گشت روز <><> همی کاست آن فر گیتی فروز *

      درست گویا فردوسی پیشگوی تمام تاریخ بوده،  با این چند جمله تمام تاریخ نظام های دیکتاتوری را پیش گویی کرد است،  و هم چنین می گوید:  در دشت نیزه گذاران،  که همان تازیان می باشد،  و در ادامه تاریخ به اشتباه اعراب گفته اند،  پادشاه پارسایی می زیست بنام مرداس،  که بداد و دهش نامبردار بود... همین چند جمله،  باز پیش گویی تمام جریان های تاریخی است.  جمع این موضوعها باعث حاکم شدن ضحاک گردید،  ادامه و اصل ماجرا را در شاهنامه فردوسی بخوانید،  دقیقاً نوشته و توضیح داده شده است.  3  ــ  دوباره همان روند و آهنگ رفتاری که جمشید پیشه کرده بود،  اتفاق افتاد،  اتفاقی که در تمام تاریخ یکی پس از دیگری تکرار شده است.  4 ــ  در ادامه رشد و تکامل تاریخ اجتماعی،  باز مردم قیام کردند،  اما این بار بخاطر کار های سابق جمشید،  مردم دارای تشکیلات کارگری شده بودند،  فقط بنا به درک آن دوران،  نیازمند رهبر بودند،  و فردوسی دقیقاً رهبری را انتخاب کرد،  که در تمام جریان های بعدی تاریخ جهان هم بود،  یعنی آهنگر نقش عمده ای داشت.

  * خروشید و زد دست بر سرزشاه <><> که شاها منم کاوه دادخواه *

  * یکی  بی  زیان  مرد  آهنگرم <><> زشاه  آتش آید همی  بر سرم *

   تکرار پرسش 1314: 1 ــ  آیا داستان ضحاک واقعیت دارد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  داستان ضحاک در تاریخ ایران نماد حمله اکد های سامی (ضحاک ها) به سومریان (جمشید ها) و حکومت هزار ساله آنان بر بابل است،  که از پادشاهان مشهور آنان حمورابی است.  (2334-2279) سارگن سامی  سومریان را مغلوب کرد.

   2 ــ  چرا ضحاک به ایران حاکم شد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  چون سومریان از آنان شکست خوردند,  اما مسئله ای در تاریخ بیان شده است و ان اینکه مردم از سومریان به ستوه آمده بودند،  و خود به دنبال ضحاک رفتند.  به هر تقدیر اکد ها (سامی ها)  بر سومریان غلبه کردند.

   3 ــ  چرا ضحاک ظلم کرد؟

   پاسخ پرنیان حامد:  گویا اکدها در زمان حمورابی  (1750-1792) با بزرگ کردن خدایی با نام مردوک که در دوره اموریان شکل گرفته بود،  و  نماد آن دو مار سیاه است (عکس  صفحه 132 کتاب), باعث اختلاف مذهبی می شوند،  که نتیجه آن قربانی شدن مخالفان (روزی دو نفر) در مقابله مجسمه این خدا بوده است. ظالم شدن ضحاک را فردوسی بدین گونه آورده است:

  * بفرمود  تا دیو  چون  جفت اوی  <><> همی  بوسه ای  داد  بر کتف  اوی *

  * دو مار سیاه از دو کتفش برست <><> غمی گشت و از هر سوئی چاره جست *

   تغییر مذهب و پذیرش مردوک از سوی آنان, و قربانی کردن (روزی دو نفر) از  نژاد سومریان در مقابل مجسمه او در بابل علت ظالم شدن او بوده است.

   عکس مظهر مردوک خدای سامیان بین النهرین،  از صفحه 132 کتاب،  عکس شماره 6150 آلبوم عکس وبلاگ انوش راوید.

   4 ــ  چرا مردم ایران اولین انقلاب کارگری تاریخ جهان را برهبری کاوه آهنگر انجام دادند،  و به سرانجام رسانیدند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  کاسها (1157-1595) و ایلامیان با دو نماد فریدون و کاوه آهنگر متحد شدند و حکومت اکدها را بر انداختند.  این قیام یک قیام مردمی ملی بوده است،  اما با کمک خود شاه صورت گرفته است. کاوه آهنگر که به شدت از حکومت زمانه و نژاد سامی به ستوه آمده است، به دنبال فردی از نژاد شاهان سومری می گردد و به کمک او سامی ها را از ایران بیرون می کنند، (انقلاب نژادی مذهبی) پس از این جنگ شاهد تقسیم بین النهرین به سه گروه رومیان (کاسهای حاکم بر بابل) ایرجها (ایلامی ها و سرزمین های شرق دجله) و تورانیان (آشوریان در سرزمین های غرب دجله) هستیم، که هم نژاد بودند اما دائما (حتی می توان گفت تا به امروز) در حال جنگ و نزاع هستند.

   پرسش 1317:  عکس خط هیروکلیف هیتیتی مشهور به خط فنقی, کدام خط فنقی است که شبیه یونانی است؟  ردیف دوم است که a-e-s-n و... داره؟

پاسخ پرنیان حامد:  خط فنقی  فقط شبیه نیست! یونانی ها خط خود را از این خط برداشته اند،  که صورت دیگر آن آرامی است که تا هند رفته است! لاجرم وقتی می نویسد: "لوحی در افغانستان به زبان آریا و خط یونانی سند ورود یونانی به این مکان است" نا آگاهی محض است،  چون خود یونانی خطش را از آرامی و فنقی به عاریه گرفته است! قدیمی ترین سند یا خط یونی که شرحی مشابه خدایان المپ در آن است کتبیه کرچه میش است که با یونان امروزی هیچ ارتباطی ندارد (خط آرامی که هخامنشی ها و همدو افغانستان قبل از الکساندر یونانی استفاده می کردند شماره 2 جدول است)

   پرسش 1318:  میشود بنویسید که هیروگلیف هیتی از کرچه میش جه حروف یونانی وجود دارد؟ من که چیزی ازش نفهمیدم! متنش چیست؟ در مورد اثار اکی ها و اشایی ها در اشور که گفته بودید در انهه اثاری از هلن موجود است, هر چه گشتم چیزی پیدا نکردم. میشود لینکی از ان اثار که جد هلن را نشان میدهد را برای من و خوانندگان دیگر بفرستید؟

   پاسخ پرنیان حامد:  از شما تقاضا دارم به هم مخلوط نکنید،  جمله من دقیقا بر روی این وبلاگ به صورت زیر است:

Hellen به استناد ایلیاد هومر  نام یکی از پسران پریام و یکی از دلاورانی بوده که بر ضد یونانی ها می جنگیده است! این که خود یونانی نیست که هیچ!  دشمن یونانی ها هم بوده است.  در مورد نام جد بزرگ او نیز قبل از آنکه سخنی به میان آورید از معابد و آثار بازمانده  آکی ها, آشایی آن (Achaean) در نینوا پایتخت آشور دیدن بفرمایید. و بعد به ما بگویید چهار پسر او (jon,dorus,aiolos,achaios) که aiolos ایلوس آن جد هلن پسر پریام است و با عمو زاده گان خود یون ها و اشاین می جنگیده در بین النهرین بوده اند و یا در جزایر دریای اژه! 

   وقتی معابد  و آثار اکی ها وسط نینوا است و نه یونان! وقتی پرپام و پسرانش نه تنها یونانی نبودند که دشمن یونان بوده اند، وقتی ایلوس پسر خدا در مذهب میترایی و باب (معبد) ایلوس؛ بابل امروزی است! لاجرم هلن از جد بزرگ تا پسر پرپام بابلی هایی بودند، که با عمو زادگان خود یون های آشوری درگیر شده اند (نه ارتباطی به غرب ترکیه دارد که تروی (تروجان) را به آنجا برده اند! و نه هیچ ارتباطی به جزایر اژه) اینها شجره نامه های بین النهرین هستند که بر داشتند به یونان امروزی مرتبط کرده اند!

    بر اثر حملات متعدد به ایران  از جمله عرب و مغول, ما بسیاری از  نام های اصلی  را از دست داده ایم،  همچون دریای خزر که اصل ان دریای کاس ها = کاسپی ان بوده است, و اروپاییان این نامهای باستانی را محفوظ دارند. حال لحظه ای دقت بفرمایید خاندان هخامنشی را چگونه می نویسند: 

Achae -manes   این قهرمانان اشایی یا اخایی و خود اشیل خاندان هخامنشی است نه یونانی ها!  دوست عزیز در تاریخ مکتوب است:  آشوربانی پال با کمک کوروش اول هخامنشی, ایلام, شوش و بابل را با خاک یکسان کرد. شما از ترس اینکه هخامنشی آشوری نباشد دارید تاریخ را دگرگون می کنید! من می گویم روی شجره نامه بندهش آمده است رستم قهرمان ملی ایران از نژاد آشوری (تورانی) بوده است.  تورانی ها (آشوریان) از نژاد فریدون و جمشید هستند, به همان اندازه که من و شما ایرانی هستیم اینها هم ایرانی هستند. دوستان دارند, برای دفاع از خاندان هخامنشی تاریخ و فرهنگ ما را به یونانی واگذار می کنند! افتخار کشور ما کوروش کبیری است که از نژاد فریدون است. ایر و تور و روم هر سه ایرانی هستند. دارند اشیل هخامنشی و هومر متولد نینوا را واگذار می کنند که از چه کسی دفاع کنند؟

    پرسش 1319:  1 ــ  راست است که می گویند سربازان گارد جاوید هخامنشی و پیاده نظام اشکانی را اخته می کردند تا قدرتمند تر باشند!؟  با تشکر! از زحمات شما!

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام مگر زده  بوده به سرشان دوست عزیز مرد اخته که نمی تواند بجنگد! مرد اخته فقط به درد حرمسرای شاه می خورد.  آن هم برای اینکه همسران او از نژاد های دیگر بچه به دنیا نیاورند.  یونانیان برای آنکه به دربار هخامنشی راه پیدا کنند خودشان را اخته می کردند تا با عنوان خواجه های حرمسرا در دربار سمت پیدا کنند. در ایران هخامنشی و اشکانی هیچ کس را اخته نکردند این سخن را برای سرپوش نهادن به کار کثیف یونانی ها (اخته کردن خودشان برای مقام و پول) باب کرده اند, که منطقی هم در آن نیست.

   انوش راوید:  مگر گوسفند بوده که بخواهند چاق شود (کلی خنده)،  اخته کردن حالت مردی را از بین می برد و برای یک سرباز غیر ممکن است.  دشمنان تاریخ ایران،  از این نوع دروغها و پرت و پلاها در تاریخ ایران زیاد نوشته و گفته اند،  جوانان باهوش در تخصص مربوطه،  باید هوشیار باشند و اغفال ترفند های دشمنان نشوند.

   ادامه پرسش 1319:   2 ــ  خواستم بدانم راست است که شاهزادگان قاجار چهل کاخ و بنای دوره ی صفویه را در اصفهان نابود کردند!! درکش برای من سخت است! اگر همچین اتفاقی افتاده پس خرابه های آن کجاست؟؟ با چه امکاناتی نابود کردند آن بناها را؟؟ آیا عموم راضی بودند؟؟ چرا به مقابله نپرداختند؟؟ نه فکر نکنم درست باشد!! دبیر تاریخمان را در مورد حمله ی مغول سوال پیچ کردم ایشان درآمدند گفتند که چنگیز نیشابور را با کبوتر و گربه ای که گلوله ی آتشین به آن ها وصل بود سوزاند و فتح کرد!! گفتند برو تاریخ سری مغول را بخوان! تاریخ مطالعه کرده اند بعد اینگونه جواب شاگردشان را میدهند! می گویند به ما که سلطان خوارزمشاه آموزش نظامی را همگانی نکرده بودند تا مردم از کشورشان دفاع کنند!! بله اینم حرفیه!! آقای راوید به نظر شما چرا دبیران تاریخ فقط شاگردان را می پیچانند و تاریخ نمی آموزند! پس این همه مطالعه ی تاریخ به کجا رفت! در دوره ی راهنمایی دبیر تاریخ ما اینقدر مهملات میگفت که خود ن ظ ا م برایشان حکم برید! و دوستان من که تاریخ می خوانند فقط با فوهش و توهین و ناسزا حرفشان را به کرسی میگذارند! آْل فسیلند! امیدوارم فرهنگستان مجازی زودتر راه بیافتد تا کمی جوانان ما را از این تفکرات نادرست دور کند!! چه میشود کرد کلا نظام آموزشی جوانان را محقق بار نیاورده است! دبیری که درس پژوهش میدهد چرا خود نمی تواند از این علم استفاده کند!

   پاسخ پرنیان حامد:  این پاسخ جنبه عمومی دارد،  و برای همه دانش آموزان است،  شما دارید بهانه می گیرید که درس نخوانید؟ معلم کلاس دوم ابتدایی این کشور دارد به بچه ها خاطر نشان می کند که سرعت صوت در گاز ها بیش از سرعت آن در جامدات است. هر چه هم می گویم خانم عزیز بزرگوار سرعت صوت در آهن 15 برابر سرعت آن در هوا است، زیر بار نمی رود! شوخی نمی کنم با شما من سند کتبی گرفتم بروم آموزش پرورش اول یک پتک بزنم روی ریل راه آهن ببینند صدای آن از ریل زوتر می رسد یا از هوا و بعد با همان پتک بزنم بر سر شریفشان! این فیزیک است که شکی در آن نداریم, وای به روز تاریخی که هر کی هر چه دوست داشته نوشته است. اما شما اگر درس نخوانید برای نسل بعد هم امیدی نخواهیم داشت؛ می بینید آنچه به شما می گویند دچار تناقض است زحمت بکشید 4 تا کتاب باز کنید کمی هم از خودتان مایع بگذارید و فکر کنید تو کتاب نیست؟ یک پتک بردارید بزنید سر ریل راه آهن ببینید سرعت صوت در کدام بیشتر است. چه میشود کرد کلا نظام آموزشی جوانان را محقق بار نیاورده است، شما دارید بهانه می گیرید! می خواهید غذای جویده به شما بدهند! بلند بشوید زحمت بکشید غذایتان را خودتان بجوید مگر من در همین سیستم آموزشی درس نخواندم؟ انقلاب و جنگ هم بود. من امتحان دیپلم و کنکورم را در پناهگاه و زیر موشک باران تهران داده ام!

   انوش راوید:  پاسخ در:  کلیک کنید:  بفرمائید شام

   پرسش 1320:  جسارت است خانم پرنیان .... سکه ی میتریدات شاه پنتوس با سکه ی میترا زیاد شباهت ندارد! ایا میتریدات شاه پنتوس همان ژولیو سزار است؟ ایا ژولیو سزار همان اسکندر تاریخ ایران است؟ چند تا ژولیو سزار موجود است؟ اخه فکر کنم اکتاویوس نیز خود را ژولیو سزار نامید... کیسر به جز برای هوخشتره (کیاکیسر) برای کدام پادشاهان مادی دیگر بکار رفته است؟ با سپاس مهر افزون

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما  این چطور؟

عکس شماره 6151 ،  کتاب:

    خانواده ژولیوس سزار مدعی بودند که از اعقاب ونوس (ناهید) و ایولو (فیلقوس ایلوس = پسر خورشید) فرزند آنه هستند. آگوستوس نیز که برادر زاده یا خواهرزاده ژولیوس بود پس از قتل سزار (کی سر = شاه) وارث دارایی های او شد. وی نام سزار را بر خود نهاد (نام کی سر؟ یا لقب کی سر یعنی شاه؟) نام خود را از  ک. اکتاویوس (اشک هشتم) به ک. ژولیوس سزار (کی سر = caeser) تغییرداد (تغییری در کار نیست! چون به مقام شاهی رسیده،  کی سر شده و ایلیوس یا بغ پور پسر خورشید میتراییان لغب آنان بوده است. آخر اگر اروپاییان نام سزار را از سزارین می دانند! اگوست را که سزارین نکرده بودند!) و خود را فرزند او نامید. اگوستوس لقبی افتخاری بود که بعدا به او نهاده شد.

   قسمت دیگر کتاب:

      علت مرگ این فرد در هیچکدام تاریخ و روایات ایرانی به درستی مشخص نشده است.  تنها به نظر می رسد که او به مرگ طبیعی نمرده است. یا او را مسموم کرده اند و یا همانگونه که در سرگذشت ایلیوس کیسر آمده است به دست سران ملوک الطوایفی کشته شده است, البته نه با آن مجلس سنایی که ایتالیاییان از آن سخن می گویند و نه حتی در رومیه = مدائن  بلکه در راه رومیه بابل و به روایات دیگر شهر اور و یا شهر زور!  ما که این همه قدمت فرهنگی داریم از ملوک الطوایفی پراکنده ای سخن می گوییم! اینان مجلس سنا و سناتور هایی در زمان  جولیو سزار ساخته و انگاشته اند که از مجلس سنای امریکای امروز هم پیشرفته تر است! آنچه از آن به اشتباه با عنوان مجلس سنای روم در ایتایا نامبرده شده است چیزی نیست جز هم دست شدن پادشاه خرده هایی که خود اسکندر در ناحیه پارس, پارت و رومیه قبل از سفرش به اروپا به حکومت گذاشته بوده،  و البته بی شک رسیدن اسکندر به رومیه پایتخت اصلی اش به نفع هیچکدام از این خرده پادشاهان نبوده است، و تحریک برادر زاده او (پسر دارا) برای گرفتن انتقام خون پدر و هم پیمان شدن با او با وعده حکومت بر شاهان ملوک الطوایفی بدون جنگ و یا برکنار کردن آنان کار سختی نبوده است.

   به نوشته اسکندر نامه دارا زنی داشته با نام روشنک از خاندان گیو و گودرز که این زن حامله بوده است و دارا این زن و فرزندی که در شکم او بوده است در لحظه مرگ به اسکندر وصیت میکند و به او می سپارد.  به نوشته روایات اروپایی پس از کیسر ایلیوس پسر برادر او (و در برخی روایات پسر خواهر او) اگوستوس که کیسر او را به فرزندی قبول کرده بود به حکومت می رسد.  به نوشته تاریخ بلعمی روشنک دختر دارا بوده و برادری همراه او بوده با نام اشک. حال روشنک می تواند به راحتی دختر دارا بوده باشد و همچون همای و بهمن که پدر و دختر بوده اند, روشنک از پدر خود دارا پسری داشته با نام اشک که در واقع برادر او نیز میشود.  فردوسی می گوید نخست اشک بود از نژاد قباد.  به نوشته لب التاریخ اشک بن دارا به سلطنت بنشست که در زمان عمویش اسکندر پنهان بود.  به نوشته اسکندر نامه پسر خود اسکندر از همسر دیگرش اراقیت پادشاه پریان (پرنی ها) با نام اسکندروس از پادشاهی کناره گیری کرد (پارتها)..........

پرسش 1321:  احتمالا علیرضا این مجسمه منظورش بوده که مجسمه ی افرودیت (خدای زیبایی) تشخیص داده شده! طالبان اگر این مجسمه رو ببینه, پایگاه باستان شناسی بگرام رو منفجر میکنه!

   پاسخ پرنیان حامد:  علیرضا نوشته بود مجسمه "ای خانم"! یادمان نرفته است که مجسمه و سکه جا به جا می شوند. افرودیت خودش اهل قبرس بوده است, دیگه در مورد این ایزد بانو که هومر رسما نوشته قبرسی, بحثی نداریم حالا ایزد بانوی قبرسی وسط افغانستان چه ربطی به یونان و الکساندر یونانی دارد؟

   پرسش 1322:  خواهشا داستان کامل تروی را بنویسید.

   پاسخ پرنیان حامد:  دوست گرامی 560 صفحه ایلیاد هومر را چگونه برای شما کامل بنویسم؟ اگر می خواهید کوتاهی از آن را بنویسم اما تصور می کنم این داستان را بر اینترنت هم پیدا می کنید. مشکل برداشت های مختلف از مکان ها و مردمان 560 صفحه ایلیاد هومر است و نه خود داستان تروی!

   پرسش 1323:  از سکه های الکساندر ها,  کدام چهره فاتح باختریش است؟ و چندمین الکساندر میشود؟ اخرین الکساندر ها؟

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام هر چه سکه  و پاپیروس و لوح بابلی که روی آن نوشته الکساندر برداشتند نوشتند حدود 320 ق.م الکساندر کبیر هیچکدام هم شبیه هم نیستند هیچ سندی هم با گفته مورخین جور در نمی آید. من از کجا تشخیص بدهم کدام یکی فاتح باختریش است کدام یکی فاتح مصر و کدام یک را لوح بابلی نوشته است. من فقط دارم تناقض سخنان را بر شما آشکار می کنم.  به هر تقدیر مجسمه  استانبول که الکساندر کبیر یونانی نیست اون را باید با سکه هایش از گروه الکساندرها جدا کنیم و در میان رومیان دنبال مهردادی بگردیم که شبیه او باشد چون کله مجسمه میترا و سکه میترا با این مجسمه هم خوانی دارد. 73 ق.م تاریخ ایران  پسر خوانده اسکندر اشک هفتم, شاهپور اشک هشتم است که به لاتین اگوست یعنی هشت و کی سر لقب پادشاهان رومیه (مدائن ) ماد نژاد است. سکه ها با اگوستوس همخوانی دارد و ویرژیل از اگوستوس در سرزمین کاس ها (کاشان, قزوین؛ همدان؛ کناره دریای خزر تهران .....)  سخن می گوید. این سکه و مجسمه برای من اهمیت دارد بقیه را خود مفسرین بروند ببینند چه کرده اند فقط شما آگاه باشید که تفسیر ها درست نیست و 100 تا الکساندر یونانی داریم.

   پرسش 1324:  تخت جمشید به چه سندی انرا سومریان ساخته اند؟ میشود مرا روشن کنید؟ وقتی داریوش انرا میساخت, این بنا نابود شده بود یا داریوش انرا بازسازی کرد؟  گاو های نگهبان سر در ورودی در نینوا نیز دیده میشود ایا ان نیز میترایی است؟ در مورد معبد بودن تخت جمشید توضیحی ندادید. من شنیدم قسمتی از این بنا کاخ و قسمتی سرباز خانه. قسمتی حرم سرا و قسمتی معبد بوده ایا شما اعتقاد دارید تمام این بنا معبد بوده؟؟ اثار میترایی این بنا در کجا هاست؟ راستی میگویند فاضلاب تخت جمشید را یونانیان ساختند, این سخن صحت دارد؟ با سپاس فقط در مورد میترایی بودن این بنا بیشتر توضیح دهید

   پاسخ پرنیان حامد:  صفحه 75 کتاب جمشید نماد سومریان. قبول کردید این گفته را؟ تخت چه کسی است؟ گاوهای سردر ورودی در آثار به جا مانده ایلام قبل از هخامنشی و آشور دیده می شود! صفحه 13-14 کتاب تخت جمشید بی آب نمی توانسته پایتخت باشد و قبرهای اطراف آن گویای معبد بودن آن است. مزخرفات یونانی ها را کپی نکنید! سیستم آب و فاضلاب و قنات کشی را ایرانیان کشف کرده و در این کار خبره بوده اند البته شاید از یونانی اجیر با عنوان کناس استفاده کرده باشند, ولی نیازی به اظهار نظر یونانی نداشتند! 

   پرسش 1325:  یعنی ممکنه داریوشی که مورخین یونانی ازش سخن راندند همان دارای مدی باشد؟ دارای مدی پادشاه بابل بوده؟ اثار کشف شده در کتابخانه ی اسکندریه مصر, بیشتر به زبان یونانی است. اگر اسکندر ایرانی شهر اسکندریه مصر را ساخته چرا بیشتر آثار کتابخانه اسکندریه به زبان یونانی است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  ممکن؟ هر چیزی ممکن است، من هم کلی ممکن برای شما مطرح کردم که با هم روی آن بحث کنیم تا به نتیجه برسیم، این یکی  منطقی است که داریوش مدی باشد چون هم سال آن با تاریخ ایران جور است و هم نوشته تاریخ ایران در این زمان با نوشته مورخین یونانی هم خوانی دارد (داریوش مدی پادشاه بابل هم بوده است)

اول آنکه من ادعا نکردم که الکساندرها مصر را نگرفتند،  فقط پرسیدم کدام الکساندر؟ دوم آنکه این زبان دوست عزیز زبان آشوری است و نه زبان مردم گریس ساکن جزایر دریای اژه! به چه زبانی بنویسم: هومر متولد نینوا است، هومر آشوری است،  از نژاد یون های آشوری است،  نه از نژاد گریک! نصف کتابخانه مصر به زبان آشوری است، چه ارتباطی به جزایر دریای اژه دارد؟

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

 

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://ravid.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد