وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

برخورد جدی با تاریخ

   دروغها برای چیست

      انگشت شماری که خود را تاریخ دان می دانند در تلویزیونها بویژه نوع لوس آنجلسی ظاهر می شوند،  و از تاریخ ایران دانسته و ندانسته کلی پرت و پلا و دروغ می گویند.  روزی شنونده ای از همین ها پرسید،  که ایرانی ها در زمان هخامنشیان چگونه زندگی می کردند.  این مثلاً تاریخ دان که قیافه خیلی دانا را بخود گرفته بود،  ابتدا گفت:  نوشته ای از آن زمان نیست،  ولی بلافاصله شروع به تعریف کرد و ادامه داد،  مردم آن زمان از همه امکانات برخوردار بودند.  این تاریخ دان تقریباً تمام زندگی مدرن امروز غیر از بازار بورس را نام برد،  که در هخامنشیان به خوبی وجود داشته،  و مردم در سرزمین پهناور هخامنشی در رفاه کامل بودند،  که اسکندر وحشی و بی فرهنگ آدم کش آمد،  و همه چیز را بهم ریخت و مردم بدبخت شدند.  البته جملات این تاریخ دان الکی نیاز به تفسیر ندارد،  مانند گفتن اینکه سرزمین وسیع و مردمی که در رفاه بودند،  به راحتی از وحشی و آدم کش سرزمین کوچک یونان شکست می خورند.

      تمدن و زندگی بشر الکی شکل نمی گیرد،  زمینه های تاریخ اجتماعی،  و ابزار هایی نیاز دارد،  در ساختار های تاریخی اجتماع توضیح داده ام،  یکبار دیگر خلاصه می نویسم.  باشندگان  قبایل بدوی،  فرهنگ و زندگی خاص قبیله ای بدوی داشتند،  البته نسبت به جغرافیایی که در آن زندگی می کردند تغییراتی داشت.  با ادامه رشد و تکامل فرهنگی،  مردم نقاط مختلف جهان در زمان ها و شرایط متفاوت وارد مرحله دیگر از تاریخ تمدن شدند.  سپس تمدن قبایل اولیه با طی چند هزار سال،  و با دوره هایی مانند سنگ و مس،  تکامل یافت.  مردمی که در این مرحله تمدن زندگی می کردند،  دید و بینش و توانایی آنها در اندازه همان تمدن بود.  سپس شاه خدایی آغاز گردید،  که تمدن و فرهنگ خاص خود را داشت،  سلسله های فراعنه مصر و سلسله هخامنشیان هر کدام حدود سه هزار سال نمونه های آن است.  همین گونه دوره های سازمان قبیله ای با آغاز حکومت اشکانیان در جهان شکل گرفت،  سازمان قبیله های دینی که با آغاز اسلام شکل کامل گرفت.  نو فئودالی که با روم باستان حدود اوایل میلادی در اروپا شروع و در ایران با آغاز دوره صفویه و ورود استعمار آغاز گردید.  نو بورژوازی که از قرن 15 میلادی در اروپا با تعریف دروغ از رنسانس شروع و تا بورژوازی یا سرمایه داری پیشرفته کنونی ادامه دارد.  در تمام این دوره ها زندگی مردم در بخش تمدنی خودشان یک شکل بود،  البته تفاوت های جغرافیایی قاره ای را باید در نظر گرفت.

      زندگی مردم در دو سرزمین جدا،  اما در یک نوع دوران تمدن که بسر می بردند،  اختلافات بزرگ نداشته است،  تفاوت ها بستگی جغرافیایی داشته،  ولی دیدگاه مردم در حدود یک نوع بوده.  ابزار های شناخت جامعه و کلاً زندگی،  برای مردم هر دوره تمدنی یک شکل بوده،  میزان طبقات اجتماعی با اندازه خاص خود کم و بیش داشته بود.  دانستن ابزار هایی که دیدگاه و جهان بینی انسان را برای تمدن و فرهنگ و رشد و تکامل اجتماعی استفاده می شده بسیار مهم است،  در کارگاه فکر سازی نوشته و ادامه می دهم.  یک تاریخ دان باید از دانش تاریخ اجتماعی بهره ببرد،  که بتواند تا حدودی به مسائل تحقیقات تاریخی جنبه واقعی بدهد.  در غیر اینصورت سرگردان داستانها و افسانه هایی دروغی می شود،  که به جای تاریخ برای بهره برداری استعمار گران یا ملی گرایی یا حقانیت دینی نوشته شده اند.  در صورتیکه فعالان اجتماعی،  واقعیت های تاریخ اجتماعی را ندانند،  و دور دروغ های تاریخی گردش کنند،  نمی تواند کار و تحلیل واقعی و درست انجام دهند.  در نهایت خود و جامعه را به اشتباه و گمراهی می اندازند،  در یک قرن گذشته از این اشتباه ها زیاد دیده ایم،  ولی در تمدن جدید نباید تکرار شود.

      اختلاف تمدن باعث برخورد های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی می شود،  که با مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید بسیاری را می خوانید.  مثلاً امروز درباره اتمی ایران می شنویم،  که در کشور آمریکای سرمایه داری باز مانده از آخرین مرحله سرمایه داری قرن 20،  می گویند ایران باید تحریم شود،  و کلی خط و نشان می کشند.  ولی هیچ کاری نمی توانند انجام دهند،  زیرا سرمایه داری در آن کشور این اجازه را نمی دهد،  تمام جهان در ابتدای قرن 21 در سرمایه داری پیشرفته بسر می برد.  بنابر این زمینه برخورد تمدنی پیش نمی آید،  شرکتها و بازار های بورس اجازه جنگ و ستیز نمی دهند،  چون امروزه در همه جا و همه کشورها یک شکل و گسترده هستند.  ولی در آینده برخورد اجتناب ناپذیر است،  زیرا بزودی جهان وارد سه تمدن دیگر می شود،  که کاملاً با هم اختلاف دارند برای آگاهی به سازمان آینده بینی بروید.

   بور پارسی است

     در تاریخ مهاجرت انسان اولیه از بور و سفید گفتم،  در زبان پهلوی بور (boor) به معنای سرخی مایل به قهوه ای و بوران (booran) به معنای گلگون و سرخ فام می باشد،  و از این روست که به افراد سرخ و سفید هم بور می گوییم.  در نام سرزمین های بسیاری این واژه بکار رفته است،  که شاید یک دلیل آن رنگ خاک و کوه های سرخ رنگ آن سرزمین ها باشد، مانند،  روستای بورآلان در آذربایجان غربی، روستای بوران نزدیکی آمل در استان مازندران، روستا های بوران علیا و بوران سفلی در استان اردبیل، روستای بوربور در استان همدان، روستای بورسر جنوب ایران در نزدیکی چابهار، بورک نزدیکی لردگان در استان چهارمحال و بختیاری، بورنجان در استان فارس، بورنگ در استان خراسان جنوبی، بوروی در سیستان و بلوچستان، بوری آباد در استان خراسان رضوی، روستای بوریان در استان خراسان شمالی. 

   مطالب جالب توجه

      هر وقت اعتقادات مردم هندوستان به دین و خرافات سنتی سست می شود،  به ناگه مرتاضی از آستین غیب بیرون می آید،  که هفته ها در زیر آب زنده می ماند،  یا سالها آب و غذا نمی خورد،  و امثال این چیزها.  سپس هیاهوی تبلیغاتی که علم درباره درک این موضوع درمانده است،  ولی فرشته ها و پیامبران و عالم غیب در این کار دست دارند،  و سپس مردم ساده دل مطابق معمول اغفال دروغ های تاریخ می گردند.

      تلویزیون صدای آمریکا در تاریخ 18 خرداد 89  از اسحاق نیوتن تعریف می کرد،  و در هر جمله او را به عنوان دانشمند بزرگ و اندیشمندی که می توانست رمز آینده را از کتاب مقدس بگشاید نام می برد،  و می گفت که این خیلی خیلی دانشمندان پیش بینی کرده،  که در سال 2060 دنیا به آخر می رسد،  و کلی از این پرت و پلاها در آن فیلم ساختگی از نیوتن گفتند.  این تلویزیون رسمی صدای آمریکا فکر می کند مردم این دوره در قرن 21 مانند خودشان کودن هستند،  که این چرت و پرت ها را الکی و بدون دلیل و مدرک قبول کنند،  صرفاً گفتن از کتاب مقدس باعث اغفال مردم نمی شوند.  شاید برای عده ای سئوال پیش آید،  چرا در این زمان به این شکل می گویند،  که تا نیم قرن دیگر دنیا به آخر می رسد،  آنهم از تلویزیون رسمی بزرگترین دولت جهان.  در پاسخ بگویم،  همیشه از این ترفندها در تاریخ استعماری برای پیشبرد اهدافی استفاده شده است،  در گذشته ها مردم اغفال دروغ های تاریخی می شدند،  ولی امروزه با امکانات موج نو فقط خودشان ساده حساب می شوند.  اینجا لازم به یاد آوریست بسیاری از علوم و پایه های دانش از کشور های قاره کهن می باشد،  که از قرن 16 میلادی به اروپا رفته و در دوران بورژوازی طبقه بندی قابل بازار گردیده،  قبلاً در پست های وبلاگ مانند،  هلنیسم دروغ دیگر مشروح توضیح داده ام.

   توجه:  ناسا به صدای آمریکا درباره آخر زمان پاسخ داده است،  و با عنوان "ناسا پاسخ می دهد  در اینجا نوشتم.

   صحیح نویسی در تاریخ

     یکی از اشتباه های مهم در تاریخ،  ندانستن اختلاف نوع رژیم ها می باشد،  سلسله، حکومت، شاهنشاهی، را بطور گسترده در همه مراحل تاریخ نام برده اند.  سلسله یعنی حلقه های بهم پیوسته، حلقه هایی که خود جدا گانه هستند،  ولی در یک جمع یا مجموعه قرار دارند،  در تاریخ به مصر باستان می توان گفت سلسله،  که رژیم شامل حلقه هایی بود،  که از یکدیگر جدا ولی در نهایت و جمع یک رژیم بودند.  سلسله هخامنشی که دوره های اول آنرا بدون شناخت کامل ایلام گفته اند،  از آن جمله می باشد،  که با تحلیل های ساختار تاریخی اجتماع هم خوانی دارد.  بنا بر این در وبلاگ و نوشته هایم،  هخامنشیان را بعنوان سلسله نام می برم.  حکومت، به رژیم هایی گفته می شود که فرمان روایی دارند،  ولی فاقد مرکزیت و قبله گاه هایی مانند کاخ سلطنتی و یا تاج شاهی و امثال آن می باشند،  در تاریخ رژیم اشکانیان از این قبیل است،  در این وبلاگ از اشکانیان به نام حکومت اشکانیان نام می برم.  شاهنشاهی،  به رژیم هایی گفته می شود،  که پادشاهی از خاندانی خاص در رأس امور است،  و فرزند او جانشین می شود،  در این وبلاگ ساسانیان را می نویسم شاهنشاهی ساسانیان،  پادشاهی قاجاریه، پادشاهی پهلوی.  در این وبلاگ سعی می کنم واژه ها و اسامی را با تعریف هر چند کوتاه بنویسم،  تا اندکی از درهمی های موجود در کتاب های تاریخی کم کنم،  برای اطلاعات بیشتر به لینکها مراجعه شود.  امید است عزیزان تاریخ نگار به این نوع موضوعات توجه نمایند،  و در جهت بهبود واژه های تاریخی اقدام کنند.  البته توجه داشته باشند،  اینکار تبدیل به بازی با کلمات نگردد.

 کلیک کنید:  مطالب متنوع و عکس های جالب در ایران و ایرانیان

   امروز در تاریخ

      در گذشته ها،  سرعت تحولات و تعداد حوادث مهم سازنده تاریخ کم بود،  و کلّاً تاریخ در اصطلاح خود به زمان های خیلی دور اطلاق می شد،  در قرن 20 تاریخ معاصر به جمع تاریخ پیوست،  اما در قرن 21 گذشته و تاریخ به نزدیکی زمان حاضر و عمر ما رسیده است.  به دلیل تکنولوژیکی و ارتباطی حوادث و سرعت تحولات بسیار زیاد شده،  همانگونه که در تمام زمینه ها درصد حرکت های بشری بیشتر گردیده،  خود بخود تاریخ هم چنین شده است.  برای درک بهتر این موضوع مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود،  و غفلت از این مهم قرن 21 باعث می شود فردی که برای آینده تلاش می کند،  در تاریخ خواهد ماند،  و کار او خیلی سریع قبل از اینکه به نتیجه برسد فسیل می شود.

      این روز ها جنگ و خشونت منطقه قاره کهن یا نام خاورمیانه ای استعمار ساخته را در بر گرفته است،  در لبنان آرامش سیاسی و امنیت اجتماعی و اقتصادی وجود ندارد،  عراق و افغانستان با بمب های خیابانی مردم بی گناه کشتار می شوند،  مردمی که برای ما ارزش دارند،  و بخشی از ایران بزرگ هستند.  اختلافات سیاسی پاکستان و جنگ داخلی آن روز به روز وخیم تر می شود،  تاجیکستان و ازبکستان در بی کاری و مشکلات غرق هستند،  و اتفاقات ناگوار دیگر که آنها را تکرار نمی کنم، هر ساعت در اخبار و گزارشات روزانه می شنویم،  در این مقاله به تحلیل جغرافی ـ تاریخ می پردازم.  استعمار و امپریالیست از بدو پیدایش در طول تاریخ بارها به این قاره لشکر کشید،  در بخش هایی بشدت شکست خورد،  و یا در تمامی سرزمین معدوم گردیدند،  آنها به ترفند هایی روی آوردند و با اعمال نفوذ در حکومتها و ایجاد تفرقه در ساختار های تاریخی اجتماع و یا سیاسی منطقه اقداماتی می کردند،  تا منافع بیشتری به دست آورند،  که در نهایت مخارج سنگین و شکست داشتند.  اینک امپریالیسم نو که از دانش جغرافی ـ تاریخ تهی می باشد،  و نمی تواند شرایط را علمی تحلیل و تعلیل کند،  در واقع مغز اصلی آن نرم افزاری است نه بشری.

      آنچه که منطقه را حساس تر کرده،  رشد اقتصادی و اجتماعی کشورهای روسیه و چین و هند و اقمار وابسته به اقتصاد آنهاست،  و مهمتر از همه اهمیت روز افزون نفت می باشد.  سی سال پیش یکی از چهره های امپریالیستی سابق نقشه ای از خاور میانه کشید و در آن احمقانه کشور هایی بر اساس قومها ترسیم کرده بود،  و او خیلی بی خرد تر از آن بود که بداند نیم قاره ایران بزرگ جغرافیای متفاوت با ریشه در تاریخ جهان دارد،  امپریالیسم هرگز قادر به تشخیص آن بازی خطر ناک نمی باشد.  توده مردم کشور های اروپایی و آمریکای شمالی بخاطر فراوانی دروغ های تاریخی و اجتماعی و اقتصادی در سردرگمی به سر می برند،  و در توهّم های مختلف مانند تغییرات اوبامایی دلخوشند،  اما روز به روز دارند متوجه می شوند،  که چه کلاه های بزرگی در تمام تاریخ سر آنها رفته است. 

    اینک ما ملت سرافراز ایران بزرگ باید با درک موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی،  خود را به شکوه  گذشته که در واقعیت های تاریخ نهفته است،  راهی نو در جهان بگشاییم و با نشان دادن توانایی در همه عرصه ها،  قدرت تاریخی خود را یکبار دیگر به حرکت در آوریم.  توانایی و قدرت الکی و بی جهت و بدون سابقه تاریخی در اندیشه توده های مردم و علم و دانش حاصل نمی شود،  ایرانی ها پر بار از این موضوعات هستند،  فقط باید دروغ های تاریخ را دور بریزند،  و آنچه واقعیت ها بوده به تحلیل و تعلیل بگیرند.  دشمنان با دروغ ها همیشه می خواستند ایرانی را شکست خورده و ضعیف و متفرق نشان دهند،  که از این بابت سود ببرند،  منجمله ایران بزرگ را خاورمیانه و آسیای میانه نامیدند،  و بروی کاغذ ملت های تاریخی نیم قاره ایران بزرگ را دسته بندی دینی و نژادی کردند.  توده ملت ایران بزرگ بیش از هزار قرن در این نیم قاره که از فلات ها و دشت ها و دریا ها تشکیل شده در کنار هم یک دل و یک صدا بودند،  نوروز و جشنهای شکوهمند دلیل آن است.

      عده ای ساده دل و بی اندیشه،  به راحتی اغفال نفوذی های دشمنان تاریخی ایران شده،  و دسته های فاشیست، آنارشیستی، کمونیستی، ناسیونالیستی کنجی و یا دینی باب دل دشمنان تاریخی این سرزمین ایجاد کرده،  و در گوشه و کنار نیم قاره کار هایی می کنند،  که مخالف واقعیت های تاریخی است.  گاه افرادی بی دانش و تهی از درک واقعیت های تاریخی در جایی از جهان آب به آسیاب دشمنان تاریخی ایران می ریزند،  و با گفته ای، تالیفی،  و یا ترفند و لابی عمد و یا سهو به زیان ملت های قوی ایران بزرگ اقداماتی انجام می دهند،  که البته در کل تأثیری در روند حرکت اجتماعی تاریخی مردم ندارد.  جوانان عزیز و آینده نگر با کمی حوصله،  و مطالعه و پیگیری وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران براحتی می توانند،  مسیر ملی  را تشخیص دهند و دانش های اجتماعی، جغرافیایی، تاریخی خود را بالا ببرند.

   پرسش:  آیا تفاوت ناسیونالیسم واقعی را با مکتب های مختلف اجتماعی می دانید؟ 

   برخورد جدی با تاریخ

      از ابتدای جوانی به عشق دیدن و بررسی آثار تاریخی ایران،  همه جای این سرزمین زیبا و پاک و آفتابی را گشته ام،  سی و پنج سال پیش در اردیبهشت 1353 زمانی که بیست سال داشتم،  اولین گردش بزرگ علمی و تاریخی را برای یافتن شهر های برقیانوس یا دقیانوس و نیز لوت و راقیس و چند شهر دیگری که از آنها در کتاب های تاریخی و دینی نام برده اند،  اطراف کویر ها و بیابان های شکوهمند ایران را گشتم.  مسیر هایی که ممکن بود روزی آب روان داشته و امروز خشک شده باشند،  هر جا که ممکن بود زمانی شهری و آبادی بوده گشتم،  و اطلاعات تاریخی و تاریخ اجتماعی از دور و نزدیک جمع کردم،  که به مرور در نشریات منتشر نمودم،  و آنها را در این چند سال به وب منتقل کرده و می کنم.  در آن زمان جاده و امکانات بسیار کم بود،  بنابر این برای گشتنها از موتورسیکلت ایژ روسی،  که مرکب بیابان های آسیایی بود بخوبی استفاده کردم،  و بهترین لذت و خاطرات را بدست آوردم.

      در آن سالها بیشتر توانستم آثار تاریخی را بررسی کنم،  و روستا ها و قلعه های مسکونی و تخلیه شده کویری را ببینم،  گردش های علمی که تاکنون ادامه داشته و خواهد داشت.  اما امروزه با جمع آوری اطلاعات جغرافی ـ تاریخی متوجه شده ام،  که شهر های تاریخی فوق در لایه های باستان شناسی شهر های دایر و آباد می باشند،  و دست یابی علمی به آنها در وضعیت کنونی امکان ندارد.   بسیار اوقات می شنویم هنگام ساخت و ساز در جایی به این لایه ها بر خورد می کنند،  شاید و گاهاً به اطلاع مسئولین باستان شناسی برسانند،  و اگر دانایی و عاقلی باشد آنها را بررسی و تدوین می کند.  در این دوره می بایست باستان شناسی و نگارش تاریخ و تاریخ اجتماعی،  بر اساس داده های علمی که بر گرفته از فرمول های جغرافی ـ تاریخ است،  برابر دانایی قرن 21 تدوین و طبقه بندی شوند.  یکی از مشکلات امروزی در این علوم،  مدرک گرایی و ذهن های آلوده به داده های دروغ های تاریخی است،  و نیز عدم کارایی دانشگاهی موجود و نبود سازمان های قرن 21 در علم جغرافی ـ تاریخ است.

      بدلیل محدود بودن تاریخ در مجموعه های دولتی و یا تحت حمایت شبه دولتی،  تحقیقات و کشفیات در چهار چوب مورد نیاز آنها انکشاف و گسترش یافته،  و این مسئله حذف دروغها و راه های نوین نگارش را سخت یا مسدود کرده است.  همچنین باعث گردیده به مقدار زیادی تولید اشیا و سکه های زیر خاکی تقلبی،  و خرید و فروش و قاچاق آنها فراهم آید،  که به نوبه خود در هم آمیختگی و پایین آمدن ارزش های تاریخی واقعی را به دنبال دارد.  با خلاصه شرایط ذکر شده،  ذوق و حوصله می خواهد تا علاقمندان جغرافی ـ تاریخ،  به دنبال واقعیت ها رفته و پایه های این علم را ضمن استفاده کامل از تکنولوژی و فن آوری های نوین ریخته،  و تفسیر های واقعی تر از گذشته ارایه دهند.  در گذشته برای اسم و رسم کتاب های زیادی از روی یکدیگر رو نویس و انبوه چاپ کرده،  و دروغ ها را با کمک مالی موارد ذکر شده دولتی سابق بخورد مردم داده اند.  با تخصصی و تخصصی تر شدن علوم در این قرن،  پیگیری و اداره سیستم گرایش ویژه فرد با وب امکان پذیر است،  که ارتباطات و تبادلات و تغییرات را به راحتی و سرعت در آن می توان منظور کرد،  تنظیم کتاب کاری قدیمی و از بین رفتن سرمایه و هدف است.

      در گرایشات جغرافی ـ تاریخ نیازی نیست،  که توده مردم کامل از این علم بدانند،  همانطور که بارها نوشته ام در قرن 21 هر شخص لازم است،  در توانایی های تخصصی خودش بیشترین مهارت ها را داشته باشد.  قشر فوقانی اداره کننده جامعه و مشاوران اصلی آنها باید آگاهی لازم در علم جغرافی ـ تاریخ داشته باشند،  تا بتوانند از گمراهی و اشتباه دوری کنند.  باید توجه داشت ویروس حتماً نباید از نوع خوکی و مرغی یا کامپیوتری بوده،  ویروس می تواند در رشته های علم جغرافی ـ تاریخ هم لانه کرده باشد،  بهترین آنتی ویروس و روش مقابله با این نوع ویروس های دروغ ساز و خطرناک،  مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید می باشد.

   پرسش:  آیا طرح یا تزی برای تاریخ نویسی جدی دور از دروغ ها دارید؟

   ساده ها در تاریخ

      در ژانویه  2010 ژنرال آمریکایی در بی بی سی می گفت،  که جنگ جویان افغانستان خیلی قدرت دارند،  سریع هستند،  و به راحتی برای ما کمین می گذارند و ما را در تله می اندازند.  ما ماشین جنگی پر سر و صدا هستیم و آنها قدرت نظامی، چریک و پارتی زان آرام و سریع و زبده.  ما در افغانستان شکست خورده و زمین گیر شده ایم،  و هر چه بیشتر بمانیم و نیرو وارد کنیم،  بیشتر در باتلاق شکست افغانستان گیر افتاده ایم.  ما باید از تاریخ به درستی درس می گرفتیم،  و به افغانستان و عراق حمله نمی کردیم.  این ژنرال بسیار آه و ناله داشت،  و BBC همراه با فیلم هایی نشان داد،  که سربازان و نفرات و تجهیزات آمریکایی و انگلیس نابود شده بودند.

      باید به آن احمقها گفت شما اغفال دروغ های تاریخی شدید،  دروغ های حمله اسکندر مقدونی،  چنگیز مغول،  اعراب بیابان گرد و تاتار و غیره،  که پیش کسوتان استعماری شما به این دروغ ها شاخ و برگ داده و گسترده کرده اند.  شما درک آنرا ندارید که از وبلاگ انوش راوید چیزی یاد بگیرید.  ملت های قاره کهن یک ملت هستند،  در طول تاریخ کنار یکدیگر و با هم بودند،  و مبارزان و جنگجویان سترگند،  و در مقابل دشمنان خارجی بشدت می جنگیدند،  و هر گز در طول تاریخ،  هیچ نیروی خارجی نتوانسته به این قاره و به ویژه ایران بزرگ تجاوز کند.  یادتان رفته که در قرن های 18 و 19 سه حمله انگلستان به افغانستان چه شد،  یادتان رفته یا بی سواد هستید،  که نیرو های کاملاً مسلح انگلستان و هندی در خاک شمال خلیج فارس چگونه توسط اندک کشاورزان دلاور تنگستان نابود شدند.

      فقط برتری تمدنی و صدور آرام نو فئودالی و بورژوازی به قاره کهن و ایران بزرگ،  که در دوران سازمان قبیله ای به سر می برند،  دشمنان و استعمار و امپریالیسم توانستند،   اندک موفقیت غیر نظامی بدست آورند.  هرگز در طول تاریخ کسی و قهرمان کذایی به این مردم پیروز نشد،  مردمی که در صورت حمله و جنگ به عبادتگاه و مسجد پناه نمی بردند که فقط دعا کنند،  و سپس قتل عام شوند،  بلکه عبادتگاه و مسجد و تمام کوچه ها و خانه ها را به دژ نظامی تبدیل می کردند،  مردمی که همیشه تاریخ آماده جنگ و نبرد با دشمنان خارجی بودند،  حتی به راحتی از میان ورزش های بیشمار محلی این آمادگی را می توان تشخیص داد.  دشمنان تاریخی ایران بزرگ بدانند مردم مبارزی که شجاعت و دلاوری، استدلال و منطق،  را جغرافیا و تاریخ در اختیار آنها قرار داده،  و در جاهای دیگر وبلاگ توضیح داده ام،  و مردمی از هر اندیشه چپ و راست و غیره از گذشته های دور از زمان سلسله هخامنشیان،  چریک و پارتی زان بوده و خواهند بود.

   سلام یا درود

      فردی می گفت که درود بی معنی است،  و سلام خوبه، یکی دیگر نوشت درود بگوید که زبان پارسی است.  عزیزان،  درود و سلام هر دو به یک معنی جا افتاده و جاری است،  همچنین تشکر و سپاسگزاری،  هر دو یک معنی را می دهد.  هیچ کدام از این انبوه واژه ها و لغات که از دیر باز در قاره کهن بکار برده می شود،  از زبان ملتی خاص نیست،  کسی بدرستی نمی داند، آرامی، نبطی، پارسی، عربی، فارسی یا از دیگر زبان های این قاره است.  کلیه واژه ها، اسامی و لغات،  که توسط ملت های قاره کهن بکار برده می شود،  مختص همین قاره است،  و برای دانستن ریشه های آنها دانش واقعی زبان شناسی تاریخی لازم است.

      من در اکثر این قبیل موارد برای ساکت کردن اندک شمار نق زن های کم و بیش،  که حوصله دانایی قرن 21 را ندارند،  ضمن دلایل نویسندگی و کسب تبادل اینترنتی،  از همه واژه ها و یا ترکیبی از آنها استفاده می کنم.  ما باید هویت خود را در قاره کهن و وابسته به آن بنگریم،  باید وسیع تر فکر کرد،  و واقعاً اندیشه خود را گسترش داد.  دنبال بهانه های کوچک که این واژه عربی یا فارسی و ترکی است نباید بود،  اغفال این ترفند های دشمنان تاریخی را نباید خورد.  در قاره کهن ما ایرانیان کاری بیشتر و بزرگتر از همه ملل و کشور های این قاره داریم،  از بدو تاریخ ما در مرکز قاره قرار داشتیم و چهار راه بودیم،  بنابر این در همیشه تاریخ وظیفه ما ایرانی ها برای حفظ تاریخ و جغرافیای قاره بیشتر بوده است.

      ضمن حفظ آزادی قلم و اندیشه فکر خود را جهت مدیریت نوین قاره در جهان قرن 21 بکار برید،  و به خود اطمینان داشته باشید.  بعلل مختلف مردم این قاره سلامت جسمی و فکری دارند،  و به راحتی می توانند جایگاه مهم تاریخی قاره و ایران را بدست آورند.  انگشت شماری که در وبلاگ ها تفرقه افکنی می کنند،  و سعی دارند روشنفکران را به انحراف بکشانند،  بدانید وظیفه و شغل آنها این است،  با افشای این انگشتان بی اهمیت به جای مانده از دوران استعمار به پیش روید،  و معلم باشید و درس نگرش های نو به جهان و آموزش قرن سنت گریزی بدهید.  به تفسیر و تحلیل های عمیق و اصولی دست بزنید،  اینکه سلام،  فارسی یا عربی است،  گمراهی مطلق است.  الهام بخش جهان و موج نو باشید.

   پرسش:  آیا سلام از سلم ایرانی می آید؟

زکریای رازی

      ابوبکر محمد پسر زکریای رازی،  فیلسوف و عالم طبیعی و شیمی دان و پزشک بزرگ ایران،  ملقب به جالینوس المسلمین،  از مفاخر مشاهیر جهان و یکی از نوابغ روزگار قدیم است.  تولد او در اوایل شعبان سال 251 هجری در شهر ری بود،  و در همین شهر به تحصیلات خود در فلسفه و ریاضیات و نجوم و ادبیات مبادرت کرد،  بعید نیست که توجه او به تحصیل علم کیمیا نیز،  در ایام جوانی بوده باشد.  علاقه و اشتغال وی به علم طب بعد از سنین جوانی ادامه داشت،   بنابر قول ابوریحان بیرونی،  پس از مطالعات و تجارب آن استاد در کیمیا،  مود توجه اش قرار گرفت و عملی شده،  و در نتیجه عارضه ای در چشم وی از تجارب کیمیا پدید آمده.   نوشته اند:  رازی در سی سالگی به بغداد رفت،  و چون بر بیمارستان مقتدر گذر کرد،  به طب دلبستگی یافت و به تحصیل این علم پرداخت،  و چون در آن چیره دست شد،  به ری بازگشت و به خدمت منصوربن اسحاق حاکم ری در آمد،  و سرپرست بیمارستان ری شد. بعدها به بغداد رفت،  و ریاست بیمارستان مقتدر را بر عهده گرفت،  و شهرت وی در بغداد به جایی رسید،  که سابقه نداشت.

      محل و تاریخ وفات محمد رازی به درستی مشخص نیست،  بیرونی وفات او را در ماه شعبان سال 313 هجری نوشته،  و تعداد تألیف های وی را بیش از پنجاه و شش کتاب و رساله دانسته است.  از مهمترین آثار او یکی «الحاوی» است،  که به نظر از «قانون» ابن سینا مهمتر است.  این کتاب چند قرن مورد مطالعه و مراجعه،  بلکه تنها کتاب اصلی درسی طب در جهان بشمار می رفته است.  الحاوی دائره المعارفی بوده که اکنون تمام آن در دست نیست.  محمد رازی این کتاب را به صورت یادداشت های متعددی تهیه کرده بود،  و بعد از مرگ وی به دستور ابن عمید از روی یادداشت های او کتاب را استنساخ و تنظیم کردند.  مقدار زیادی از نتایج آزمایشها و مطالعات رازی در این کتاب جمع است.  اثر دیگر رازی «طب المنصوری» است،  که به نام منصور بن اسحاق حاکم ری تألیف و تنظیم شده است.  طب المنصوری و برخی از رساله های طبی دیگر محمد رازی به زبان لاتینی ترجمه و چاپ شده و مورد استفاده اروپاییان بوده است.  کتاب «من لا یحضره الطبیب» اثر دیگر وی،  شامل دستور های ساده برای معالجات گوناگون است.  کتاب دیگر او «برء الساعه» است.  در علم کیمیا باید رازی را سرآمد دانشمندان اسلامی دانست،  از کار های مهم او که متکی به آزمایش های متعدد بوده،  کشف جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و الکل است.  محمد رازی کتاب های متعدد در کیمیا به رشته تحریر در آورده است،  که از آن جمله «کتاب الاکسیر» و «کتاب التدبیر» را باید نام برد.

      این فیلسوف و پزشک نامی ایران،  علاوه بر علم وسیع کیمیا و پزشکی جهانگیر، در فلسفه نیز دارای تحقیقات عمیقی است،  که مورد توجه و اهمیت می باشد.  از کتابها و آثار فلسفی او اکنون جز تعداد معدودی در دست نیست،  ولی آن چه از فهرست بیرونی و سایر مأخذ بر می آید،  وی کتاب های متعدد در کلیات مسایل طبیعی و منطقیات و ما بعدالطبیعیه داشته است،  و آنها عبارتند از کتاب های:  سمع الکیان الهیولی الصغیر و الهیولی الکبیر، (ابن ندیم:  کتاب الهیولی المطلقه و للجسم محرکا من ذاته طبعا، فی العاده، المدخل الی المنطق، کتاب البرهان، کیفیه الاستدلال، العلم الالهی علی رای سقراط العلم الالهی الکبیر فی الفلسفه القدیمه، رساله در انتقاد اهل اعتزال، قصیده الهیه، الحاصل فی العلم اللهی، الشکوک علی ابرقلس، ردنامه فرفوریس به انابون المصری، النفس الصغیر، النفس الکبیر، الطب الروحانی، فی السیره الغلسفیه، امارات الاقبال الدوله،  و چند رساله دیگر فلسفی،  که در رد بر مخالفان خود در مسئله قدم هیولی و لذت و معاد و ناقدان خود بر علم الهی و رد بر سیس ثنوی نگاشت.  کتاب دیگری نیز در رد نبوات و در نقض ادیان داشت،  به نام «فی النبوات» و شاید برای تکمیل اقوال خود در همین کتاب، کتاب معروف دیگر خود را به نام «حیل المتنبین» مشهور به «مخاریق الانبیاء» نگاشته بوده است.

      محمد رازی علاوه بر تالیف های فلسفی، شروح و جوامعی هم از آثار متقدمین مانند ارسطو و افلاطون داشت.  از افلاطیون رساله طیماوس را شرح کرد،  و از ارسطو جوامعی در منطق چون جوامع قاطیفوریاس و باری ارمینیاس و انالوطیقا ترتیب داد،  و نیز کتابی در منطق به روش و با اصطلاحات متکلمین اسلام تدوین کرد.  دائره المعارف دانشمندان علم و صنعت درباره محمد بن زکریای رازی آمده است.  محمد رازی نه فقط در طب به تجربه دست می زد،  بلکه آزمایش را در کلیه مباحث علوم طبیعی ضروری می دانست.  وی آزمایش های شیمیایی خود را با چنان دقتی تشریح و توصیف کرده،  که امروزه هم هر شیمی دانی می تواند عیناً آن را مجددا به معرض آزمایش درآورد.  رازی مواد شیمیایی را طبقه بندی کرد،  در بابی وزن مخصوص تحقیقاتی به عمل آورد و به اکتشافات مهمی از قبیل اکتشاف الکل و اسید سولفوریک نایل آمد.  وی نخستین کسی است که کلیه اشیای عالم را به سه طبقه حیوانات، نباتات، جامدات تقسیم کرده است.  مسعودی در کتاب التنبیه و الاشراف گفته است:  رازی در سال 310 هجری کتابی در سه مقاله راجع به فلسفه فیثاغوری نگاشت،  و بعید نیست این توجه به فلسفه فیثاغوری جدید،  نتیجه تعلم رازی نزد ابوزید بلخی بوده باشد،  که از شاگردان کندی و متوجه فلسفه فیثاغوری جدید بود.  محمد رازی در پایان عمر به سبب کثرت کار و مطالعه نابینا شد.

عکس تصویری از دانشمندان سدهای میانه ایران و عراق و افغانستان،  عکس شماره 2977 .

سورین یا سورنا

      بعد از پادشاه بالاترین مناصب و مراتب منصب سورنا بود که سپهسالاری باشد،  خانوادة سورنا از حیث مکنت و قدرت یک درجه کمتر از پادشاه بود.  اما لفظ سورنا یا سورن،  هنوز نمیدانیم اسم خاص شخصی بوده یا لقب،  همین قدر میدانیم که از اول حکومت اشکانیان خانوادة سورنا منصب سپهسالاری داشته،  و این منصب پدر بر پسر خاص این خانواده بوده،  و از کارها که به سپهسالارها اختصاص یافته،  اینکه هر وقت یکی از سلاطین اشکانی به تخت سلطنت جلوس میکرد،  سورنا میآمد و تاج سلطنت را به سر او میگذاشت.  در کتاب ایران باستان در باب سورنا سردار معروف عهد اشکانیان چنین مذکور است:  سورنا از حیث نژاد و ثروت و نام بعد از پادشاه مقام اول را داشت،  از جهت شجاعت و حزم در میان پارتیها اول کس بود ....  وقتی که مسافرت می کرد هزار شتر بار و بنه او،  و دویست ارابه حرم او را حمل می کرد،  و هزار سوار غرق آهن و پولاد و بیش از آن سپاهیان سبک اسلحه همراه او بودند ....

      در دررالتیجان آمده:  ...اما سورنا یا سورن را باید سپهسالار لشکر دانست،  که از خویشان نزدیک پادشاه اشکانی بود،  و از اکابر رجال با مکنت و تموّل دولت اشکانیان به شمار میآمد ....  در مقدمه تاریخ سیاسی پارت،  تألیف نیلسن دوبواز آمده:   به حدس قوی این والیان (ساتراپها – حکام ولایات) و امرا همه منسوب به خاندان های بزرگ ایرانی بودند،  مانند سورنها یا قارنها،  که حقوق و حدود این خاندانها و تکالیف ایشان نسبت به شاهنشاه و رعایا تدریجاً به صورت ارثی درآمده بود،  مثلاً همیشه یکی از افراد خاندان سورن در روز تاجگذاری،  تاج را بر سر شاهنشاه می نهاد و یکی از قارنها کمربند او را میبسته است ....

      خاندان سورن به مدت چند قرن،  شرف و اعتبار خود را محفوظ نگاه داشته بودهاند،  چنانکه به زمان شاهنشاهی ساسانیان نیز نام آنان در ردیف خاندانهای بزرگ مذکور بوده است.  کریستین سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان آورده:  خاندان ساسانی نخستین دودمان از دودمان های هفتگانه کشور محسوب می شده و باقی دودمانها را نام چنین بوده است:  قارن پهلو، سورن پهلو، اسپاهپذ پهلو، اسپندیاذ، مهران و دیگری گویا زیک بوده است.  بنا بر آن چه گذشت،  و به قرینه این که شاهان اشکانی فصل بهار را در شهر ری می گذرانده،  و آن را پایتخت بهاره خویش قرار داده بوده اند،  و به حکم موقعیت مقام سران خاندان سورن نیز باید ملازم دربار ایشان باشند.

     یاد آوری ــ  درباره تاریخ دوران حکومت اشکانیان،  بانو پرنیان حامد دانش خوبی دارند،  هر پرسشی داشتید در وبلاگ گفتمان تاریخ مطرح نمایید.

   تذکر درباره نظر نوشتن

      نظراتی که قانوناً نشر اکاذیب محسوب می شود،  یا به مردم و ملل عزیز قاره کهن و ایران بزرگ اهانت می کند،  حذف می کنم.  آگهی وبلاگ هایی که نسبت به ملل و مردم قاره کهن و ایران بزرگ مسخره بازی کرده باشند،  حذف می کنم.  شکلک های زیادی که کندی عمل اینترنت می آورد،  حذف می کنم.  آگهی های مفصل و طولانی خلاصه را می کنم.

      در نوشتن پرسش و نظر،  جملات و پاراگراف های سئوالی، توصیفی، تحلیلی، خبری،  را از یکدیگر جدا نمایید.  وظیفه اهل علم و دانش است،  که ادامه قرن 21 را از درهم و برهمی نجات داده،  و حداقل اصول را در تمام جنبه ها رعایت نماید،  منجمله نگارش،  در صورت تمایل از کارگاه فکر سازی استفاده نمایید.  در بسیاری از پرسشها و نظرات وبلاگ این اصول رعایت نشده،  برای اینکه دیگران بتوانند در محیط دمکرات بهره ببرند،  مجبور می شوم خود پرسشها را مشخص و جدا کنم،  ولی نمی دانم با احساسات شخصی بعضی از نویسندگان نظرات چه کنم.

      عزیزانی که می خواهند در تحقیقات تاریخی نوین همکاری نمایند،  خاطر نشان نمایم جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  یک کار اینترنتی و مجازی است نه تشکیلاتی،  قبلاً در سخن وبلاگ و تعریف جنبش توضیح داده ام.  هر شخص به اندازه و فراخور دانش و توانایی خود اقدام به تحقیق از کتابها،  بازدید های علمی،  تحلیل های فراستی و غیره نماید،  و در نهایت در اینترنت منتشر کند.  در هر صورت اگر از من راهنمایی برای تحقیقات نوین در تاریخ و تاریخ اجتماعی می خواهید،  لازم است سن، گرایش مورد علاقه و محل زندگی خود را بنویسید،  تا بتوانم راهنمایی نمایم.  امید است روزی محققین تاریخ به آن توانایی برسند،  که بتوانند در محیط دمکرات،  فرهنگستان اینترنتی و مجازی تاریخ را تأسیس نمایند.

   پرسش:  آیا سرچشمه احساسات تاریخی و تاریخ اجتماعی،  بازمانده از دوران قبیله ای است،  یا ژنتیکی می باشد؟

   عکس انوش در کعبه زرتشت سایت پاسارگاد،  تابستان 1387 خورشیدی،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 4462.

کلیک کنید:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگ ترین دروغ تاریخ

کلیک کنید:  داستان های تاریخی ایران

کلیک کنید:  تاریخ و طبیعت

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است. 

   حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ،  حمله چنگیز مغول به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ،  و مقالات مهم مانند،  سنت گریزی و دانایی قرن 21،  و دروغ های تاریخ عرب،  تاریخ مغول،  تاریخ تاتار،  و گفتمان تاریخ،  و جدید ترین بررسی های تاریخی در وبلاگ:

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران    http://www.ravid.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد