وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

طبیعت گردی در ایران

طبیعت گردی در ایران

   پیش گفتار

      طبیعت گردى یا اکوتوریسم،  بخش مهمى از گردشگرى است،  و در اقتصاد جهانى،  رشد قابل ملاحظه اى داشته است.  اما توزیع جغرافیایى این درآمد بسیار نامتعادل بوده،  و ۸۰ درصد اشتغالزایى و درآمد ناشى از این صنعت به اروپا و آمریکا اختصاص یافته،  و از ۲۰ درصد باقى مانده 5 درصد سهم خاورمیانه،  و از این میان فقط یک درصد سهم ایران می باشد.  این در حالى است که ایران با داشتن طبیعت بى نظیر و جذاب،  و به واسطه تنوع زیستى اقلیمى منحصر،  پنجمین کشور جهان بوده،  و پتانسیل بالایى در صنعت طبیعت گردى دارد.  در این پست و ادامه های آن،  تعدادی از دیدنی ها و نقاط خیلی جذاب گردشگری را می نویسم،  جا هایی که با کمی کار برنامه های اکو توریسم،  می توانند بهترین درآمد ارزی و ریالی را داشته باشند.

ورزنه قطب کویر گردی

      کویر ورزنه در دسترس ترین کویر به شهر اصفهان است،  فاصله ماسه زار تا اصفهان ۱۱۰ کیلومتر است،  و در سفر یک روزه مى توان از این منطقه دیدار کرد.  وسعت تلماسه ها بالغ بر ۱۷ هزار هکتار است،  و انواع اشکال حاصل فرسایش باد را مى توان دید،  مانند تپه هاى ماسه اى طولى، تپه هاى هلالى، هرم هاى ماسه اى و امواج روى ماسه ها،  که اصطلاحاً به آنها ریپل مارک گفته مى شود.  چشم انداز ماسه ها از بالاى تلماسه ها بسیار زیبا و بکر به نظر مى آید،  و نوع پوشش گیاهى آن و سکوت زیباى حکمفرما بر آن،  براى تمام گردشگران روزى زیبا خلق مى کند،  و ارتفاع تلماسه هاى ورزنه نسبت به برخى نقاط بلندتر و در برخى نقاط به ۱۰۰ متر نیز مى رسد،  طول تلماسه ها حدود ۴۵ کیلومتر و عرض آنها از ۱۰ کیلومتر در نزدیک ورزنه،  تا یک کیلومتر در خاراى جرقویه متفاوت است.

   چشم انداز کویر ــ  حدود یکصد کیلومتر دورتر از شهر اصفهان،  در منتهى الیه جنوب شرق این استان،  زیباترین تابلو با سر انگشتان نقاشى چیره دست طبیعت،  روى گستره بوم کویر این دیار دست نخورده نقش بسته است،  وقتى آدم پایش را روى دل داغ این شنزار لطیف مى گذارد،  عملاً هیچ ردى نیست که در دل  برجا نماند.

      با توجه به نزدیکى کویر ورزنه به شهر،  فقط ۸ کیلومتر،  و نزدیکى به خطوط انتقال نیرو و آب در صورت سرمایه گذارى و استقرار امکانات زیربنایى براى گردشگران،  مى تواند به یک قطب گردشگرى در کشور تبدیل شود،  خصوصاً این که در ۱۰۰ کیلومترى شهر زیباى اصفهان واقع شده است.  با برگزارى تور هاى ۲ یا ۳ روزه گردشگران می توانند،  از ایستگاه هاى متعدد طبیعی و تاریخی در شرق اصفهان بازدید کنند.  از جمله آثار متعدد تاریخى در محور شرق،  مانند:  منار تاریخى زیار متعلق به قرون اولیه اسلام،  مسجد دشتى، مسجد سلجوقى برسیان،  کبوتر خانه هاى زیباى رودشت،  قلاع تاریخى ایران،  مانند قلعه ۱۰۰۰ ساله قورتان،  و طبیعت بکر و زیباى ورزنه،  نمکزار گاوخونى،  که داراى چند ضلعى هاى زیباى نمک است،  تالاب بین المللى گاوخونى و مشاهده پرواز دسته جمعى پرندگان مهاجر،  و قلعه تاریخى خرگوشى در ۳۰ کیلومترى تالاب گاوخونى،  که داراى آسمانى صاف است و براى دیدن آسمان شب و ستارگان در شب هاى کویر مساعد است.

      همچنین در کویر ورزنه مى توان در صورت سرمایه گذارى خدمات زیر را ارائه داد:  شترسوارى، دوچرخه سوارى، موتورسوارى، ماشین سوارى، پرواز با پاراگلایدر، سقوط آزاد از ارتفاع تلماسه ها، اجراى موسیقى محلى و سنتى و ایرانى،  مانند دف و نى و نواختن سازها صحرایى،  پاى برهنه راه رفتن در کویر که رؤیایى دل انگیز در انسان ایجاد مى کند.

   راه هاى دسترسى به کویر ورزنه:

   ۱-  اصفهان- پل بزرگمهر- ۳ راه پینارت- برسیان- اژیه- ورزنه ۱۰۵ کیلومتر.

   ۲-  اصفهان- خیابان جى- کوهپایه- هرند- قورتان- ورزنه- ۱۱۳ کیلومتر.

   ۳-  کیلومتر ۳۰ جاده نایین، اصفهان- گردنه ملااحمد- ورزنه -۴۵ کیلومتر.

دیدنی های اشکورات

   منطقه باستانی اشکورات دارای قدمتی چند هزار ساله است،  و شامل دو بخش می باشد،  بخش اشکورات پائین ــ  یا بخش اشکورات گیلان،  که مربوط به حوزه بخش کلاچای شهرستان رودسر است،  از روستاهای جنگلی رحیم آباد شروع،  تا به ابتدای روستا های اشکور بالا می رسید،  که دارای وسعت زیادی و جمعیت فراوانی است.

   بخش اشکورات بالا ــ  در حوزه استان مازندران و شهرستان های تنکابن و رامسر واقع است،  این منطقه در قسمت علیای اشکور گیلان و در منتهی الیه جنوبی جاده شوسه آن قرار دارد.  دارای یازده آبادی است،  که تقریباً در حاشیه رودخانه پر آب آن که از کوه های خش چال، پلهم دشت و غیره سرچشمه می گیرند،  قرار دارند.  آنها مردمانی خون گرم رئوف ساده و بی آلایش هستند،  که با گله داری و کشاورزی روزگار می گذرانند.  می توان با اتوموبیل از طریق شهر های تنکابن و رامسر،  مناطق اشکورات را در تمام فصول طی کرد.

      دامنه کوه های خش چال این منطقه،  در فصل بهار با چشمه ها و آبشار های پر آب خود،  زیبایی فراوان دارد،  و همچنین پوشیده از ریواس طبیعی و ارگانیک واقعی است.  مناطق اطراف و دامنه ای کوه بلور همانند،  خرم چاک، بزاین، بزاکوه، پس دره، سیاه دشت، شام تله، تله سر، و غیره،  هر کدام دارای جلوه ها و چشم انداز های کم نظیر هستند.  چشمه ها و رودخانه ها، دره ها، آبشارها، صخره ها، دیواه ها، چمنها، مراتع و گیاهان رنگارنگ مجموعه ای از یک طبیعت بکر کوهستانی را با خود دارند.  اگر قصد صعود به قله های اشکورات مانند،  بزاکوه و غیره را داشته باشید،  یک روز وقت لازم است،  زیرا همه آنها در ارتفاع سه هزار متری واقع شده اند.  بعضی از آنها برای صعود و کوه نوردی تازه و فوق العاده هستند.  در اعماق جنگل های شمال جا های زیبا و دیدنی فراوان وجود دارد،  به ویژه در جنگل های غرب استان مازندران،  با دوربین بیایید عکس و گزارش تهیه کنید.

تخت عروس در کویر

      تخت عروس،  در استان اصفهان و در جنوب کویر بزرگ مرکزی ایران واقع شده است.  در اصطلاح جغرافیایی تخت های مناطق کویری به نقاطی اطلاق می شود،  که نسبت به زمین های اطراف دارای ارتفاع زیادتری باشند،  و بلندترین نقطه آنها مانند یک تخت صاف و هموار باشد.  وجود باد های شدید در مناطق کویری و فرسایش بادی باعث شده،  که قله این تپه ها در اثر مرور زمان صاف و هموار شوند . همچنین باد خاک نرم را با خود حمل کرده و قلوه سنگها و سنگریزها را به جا گذاشته است.  در زمان های گذشته از تختها به عنوان عوارض طبیعی راهنما استفاده می شده است،  وجود علامت های نشان دهنده مسیر بر بالای تخت عروس،  بیانگر این مطلب است.  تختها به علت وسعت و ارتفاع قابل توجه در مناطق کویری، عوارض طبیعی مناسبی برای جهت یابی و تعیین مسیر بوده اند.

      علت نامگذاری این منطقه به تخت عروس،  وجود مناظر زیبا بر بالای این تخت می باشد،  در فرهنگ کویر نشینان، عروس نماد زیبایی و وجاهت است.  مردمان حاشیه کویر به مناطق زیبا لقب عروس میداده اند،  نام هایی چون روستای عروسان در شرق  روستای مصر تاریخی،  و تخت عروس از جمله این نامگذاری ها می باشند.  تخت عروس یکی از زیباترین مناطق کویری ایران می باشد،  در بالای تخت عروس در منظره جنوبی تپه های شن روان،  چال سلکنون و روستای مصر قابل رویت هستند.  در منظره شمالی نیز تپه های وسیع شن های روان،  تخت شورو در شمال غربی، کوه های دامغان، و  قله دماوند در صورت صاف بودن هوا و باتلاق های کویر مرکزی قابل رویت هستند.  در قسمت غربی تخت عروس،  تپه شنی بسیار بلندی قرار دارد،  که در صورت صعود به آن می توانید از موبایل نیز استفاده کرد.

      پوشش گیاهی تخت عروس اغلب گیاهان شور پسند مانند تاق، ترخ، اسفند و نسی می باشد،  این پوشش بسیار ضعیف است.  وجود سنگریزه های فراوان در بالای تخت،  نشان دهنده وجود باد های شدید در بالای تخت می باشد،  باد غالب در این منطقه جهتی غربی- شرقی دارد،  که از شکل تپه های شنی قابل تشخیص است.  مناظر دیدنی تخت عروس آنچنان بدیع و زیباست،  که هر بیننده ای را مسحور میکند.  برای رسیدن به تخت عروس باید از روستای مصر به سمت شمال حرکت کرد.  بعد از گذر از روستای فرحزاد وارد دو راهی چال سلکنون شد،  و پس از طی مسافتی در حدود 3 کیلومتر وارد دو راهی دریاچه چال سلکنون شد.  در این قسمت باید از چند تل شن عبور کرد،  پس از عبور از دیواره شنی،  دریاچه نمک سلکنون و تخت عباس در قسمت شرق قابل رویت هستند.  مسیر را به سمت شمال ادامه دهید،  تا پس از طی 6 کیلومتر و عبور از 2 چال به تخت عروس برسید.  برای بالا رفتن از تخت با خودرو های چیپ،  از حاشیه جنوبی تخت مسیر اوریب برای کاهش شیب،  به سمت شرق را انتخاب کنید،  و پس از رسیدن به انتهای تخت به سمت غرب تغییر مسیر دهید.

طبیعت قابل ملاحظه اکوتوریسم

      در طبیعت خیلی زیبای و دیدنی ایران،  نقاطی هستند که می توان از آنها برای اکو توریسم بهره برد،  بخش هایی از آنها را می نویسم.  چه خوب بود بطور دائم و همیشه مردم شهر های کوچک و روستاها را آموزش حفظ محیط زیست می دادند،  و این آموزش های همگانی یکی از مهمترین وظایف سازمان حفظ محیط زیست بود.  آموزش در روستاها می توانست در مساجد و مدارس انجام شود،  و در آنها استادان به مردم آموزش و فیلم نشان می دادند،  و مردم هم از تجربه خودشان در حفظ محیط زیست می گفتند.

   اکو توریسم در جنگل ــ   امروزه اگر ترکیب اکوتوریسم را به مثابه شاخصه مهم گردشگری بپذیریم،  که نسبت به جنبه های اکولوژیکی و فرهنگی آن مسئولانه برخورد شود،  بوم شناخت صنعت گردشگری به شرط کنترل های لازم،  می تواند در خدمت حفاظت از محیط زیست باشد.  در ضمن توجه به این مقوله خود زمینه ای است،  در جهت تکامل فرهنگی حفظ ارزش های طبیعی و سامانه ای،  که می تواند سه نسل را بهم پیوند دهد.  چشم انداز زیبا شناختی و فرهنگی جنگل می تواند،  منابع مالی عظیمی از سوی گردشگران به صرف اقتصادی منطقه در کشور بیافزاید،  که اهمیت اقتصادی آن بیش از بهای چوبی خواهد بود،  که از این جنگلها بریده و به کارتن و مقوا یا کابینت و میز تبدیل می گردند.  از سوی دیگر توجیه اخلاقی حفاظت از پوشش گیاهی به ویژه جنگل،  که خود موجود زنده ای است،  و حق زندگی دارد،  و در فرهنگ و جامعه و مذهب،  داری ریشه های عمیقی است.

      جوامع بومی جنگل های شمال ایران،  باقی مانده اکو سیسیتم باستانی است،  روش های تک گزینی قطع نواری، قطع حفره ای، قطع لکه ای، یا پاک تراشی،  بزرگترین آفت و انهدام کننده این جوامع هستند.   تعدیل آب و هوای منطقه،  تحت تأثیر جوامع گیاهی موجود در آن می باشد،  جوامع گیاهی دیگر متناسب با آن آب و هوا و خاک،  و به طور کلی با اقلیم هر ناحیه شکل می گیرد،  و رشد و توسعه می یابد.  در مجموع یک ژئو بیوسنوز،  از اجتماع این جوامع گیاهی جانوری و محیط بوجود می آید،  بشر قسمت عمده ای از غذا و پوشاک و سایر مایحتاج خود را،  از طریق کشاورزی، جنگل، مرتع، دریا،  بدست می آورد،  و لذا لزوم حفظ نگهداری بیشتر این طبیعت حس می گردد.

      در اکو توریسم جدید می توان برنامه ای چید،  که مردم چند روزی بطور کلی طبیعی،  و در جنگل و با جنگل زندگی کنند،  خود مایحتاج شان را چون انسان های اولیه از جنگل تأمین کنند،  و در جنگل زندگی تاریخی را تجربه نمایند.  بدین منظور باید بخش هایی از جنگل را برای این منظور آماده نمود،  و از ورود هر گونه اتوموبیل و دستگاه های مدرن به آن جلوگیری شود.  در این صورت مردمانی که چند روز را در جنگل زندگی کنند،  می توانند برای یکبار زندگی واقعی بدون دقدقه و با آرامش را تجربه کنند،  و بیشتر به اهمیت جنگل پی ببرند.  البته تعدادی از علاقمندان دنبال این موضوع هستند،  اما نمی دانند به کدام جنگل بروند،  که صدای وحشتناک اره موتوری و ماشین آلات حمل چوب نباشد.

   آب فشانها و چشمه های آب معدنی ــ  در مناطق آتشفشانی و مخرو ط های آتشفشانی ایران،  آب فشانها و چشمه های گوگردی و آهکی متعددی مانند سرعین،  در دامنه جنوبی سبلان که با حرارتی حدود 40 درجه سانتیگراد وجود دارد.  این چشمه ها در ناحیه سبلان نسبت به سهند بیشتر هستند،  همچنین در دامنه شرقی و جنوب شرقی دماوند چشمه های گوگردی و آهکی زیادی با درجه حرارت بالا و در برخی موارد 80 درجه سانتیگراد وجود دارد.  بر اثر رسوب گذاری این چشمه های آب گرم معمولاً تراورتن های بسیار ضخیمی بر جای گذاشته شده است،  مثلاً در حاشیه جاده هراز- آمل با اشکال بسیار زیبا به خوبی مشهود اند،  که به شکل اشک شمع و آبشار سنگی و گاهی ستون های آهکی است.

   گاز فشانها ــ  در برخی مناطق که ظاهراً دور از کوه های آتشفشانی هستند،  می توان شاهد خروج گاز از زمین بود.  در دامنه تپه ای منطقه کش کوران،  و در ده بکری،  حد فاصل بم و جیرفت،  تعداد زیادی حفره گاز فشان وجود دارد،  که گاز متصاعد شده برای استشمام بسیار خطر ناک است.

گل فشان های ایران ــ  یکی از اشکال و فرآیند های ژئومرفیک بسیار جالب و تقریباً منحصر به فرد در ساختمان ناهمواری های ایران،  گل فشانها هستند،  و در واقع پدیده ای طبیعی و همانند آتشفشان است،  که به جای گدازه از دهانه آن گاز همراه با گل خارج می شود.  عمدتاً در دشتها و جلگه های مشرف بر دریا دیده می شوند،  و حداکثر 15 تا 20 کیلو متری دریا استقرار یافته اند،  این اشکال به طور کلی در دو ناحیه زیر مشهودند:

   1 ــ  گل فشان های واقع در استپهای ترکمن صحرا،  در شرق دریای مازندران.

   2 ــ  گل فشان های سواحل دریای عمان،  حد فاصل میناب تا بندر گواتر.

      گل فشان های جنوب شرق ایران از غرب جاسک تا حوالی بندر گواتر،  بیش از ده مورد هستند،  عمدتاً در 3 بخش مشاهده می شوند:

   1 ــ  بخش غربی،  سواحل عمان،  حد فاصل میناب و جاسک.

   2 ــ  بخش میانی،  در غرب چابهار،  سواحل مکران.

   3 ــ  بخش شرقی،  در شرق و شمال شرق چابهار،  جلگه دشت یاری.

   مهمترین گل فشانه ای منطقه عبارتند از:  گل فشان های تنگ، درابول (دره بول)، سگاری، سیصد یا سیصاد، سند یا سند میر شعبان، ریمدان و گل فشان های منطقه کهیرتنگ.

      حداکثر ارتفاع این تپه های مخروطی گل فشانها سی تا پنجاه متر می رسند،  عمق این دهانه ها چندان زیاد نبوده و جداره داخلی برای خروج گل سر ریز می باشد.  در فصول بارندگی فعالیت آنها بیشتر می شود،  اما گل آنها رقیق تر و سیال تر بوده،  و به صورت سر ریز جاری می شود.  افراد بومی بر اساس باور های خود نام های بر روی این گل فشانها گذشته اند،  از جمله:  ناف دریا (دریای نافگ یا ناپگ)،  بوتن (به زبان محلی بطن)،  بلبلوک و گل پاشان و امثال آن.  عده ای بر این باورند که با بالا آمدن آب دریا (مد)،  به ویژه در فصل تابستان،  فعالیت آن به حداکثر میرسد.  عده ای نیز براین باورند که فعالیت این پدیده به کشش و جاذبه اجرام سماوی به خصوص ماه وابسته است،  بر این اساس معتقدند که فعالیت آن در ابتدای ماه و نیمه ماه قمری (بدر) بیشتر میشود.

   گنبد های نمکی ــ  این لندفرم نوع دیگری از شبه ولکانیک ها به حساب میاید،  و در واقع ایران یکی از ایالت های مهم گنبد های نمکی جهان به شمار میاید.  این پدیده بر اثر حرکت صعودی نمک از اعماق به سطح زمین پدید میاید،  و برجستگی های ویژه و مشخصی به نام گنبد نمکی پدید میاورد.  گنبد های نمکی شامل برجستگی گنبدی شکلی است،  که هسته مرکزی آن از نمک تشکیل شده است،  و سطح فوقانی آن توسط لایه های رسوبی موسوم به پوش سنگ،  پوشیده شده است.  نواحی مختلفی از ایران دارای گنبد های نمکی هستند که عبارت اند از:

   1 ــ  ناحیه لارستان و خلیج فارس،  که شامل بندرعباس، لار، داراب، جنوب کازرون و برخی جزایر خلیج فارس (مثل هرمز ، قشم و ...) میگردد.  در این ناحیه بالغ بر 100 مورد گنبد نمکی وجود دارد،  که بیشترین تمرکز آن در حوالی بندرعباس – لار میباشد،  و این منطقه به عنوان (محل تیپ) نمود های نمکی و نمونه شاخص تکتونیک نمکی در مقیاس جهانی به شمار میاید.

   2 ــ  ناحیه زاگرس مرتفع،  در امتداد شمال غربی ناحیه قبلی،  و به موازات زاگرس میباشد.

   3 ــ  ناحیه ایران مرکزی،  یزد و کلوت،  و شرق آن،  راور کرمان،  که تا حدی پراکنده و کم اهمیت تر از نواحی قبل می باشد.

   4 ــ   ناحیه شمال کویر بزرگ در جنوب کوه های البرز، شامل:  گنبد های نمکی جنوب تهران،  توده های نمک شرق و جنوب شرق تهران،  کوه نمک غرب و شمال غرب قم،  ناحیه و ایالت نمکی آذربایجان شامل حوالی میانه، تبریز، خوی، اهر.

   چین ها ــ  چین شکل انعطاف پذیری است،  که در ماده ی رسوبی بر اثر حرکات ساخت زایی تحت فشار ایجاد میشود،  این چین ها که بخش کوژ (تاقدیس)،  آن را در بالا به قسمت کاو (ناودیس)، در پایین پیوند میدهد.  یک چین در برش عرضی نمایشگر لولا های تاقدیسی و ناودیسی است،  که از محل آن شیب طبقات رسوبات چین خورده

تغییر جهت میدهند.  فاصله افقی بین دو لولای متوالی،  طول موج چین خوردگی را تشکیل میدهد،  و فاصله قائم آن ارتفاع نسبی را به وجود می آورد.  سطوحی که لولاها را به هم متصل میسازند،  پهلوها را ایجاد میکنند،  که انحنای آنها به تغییرات شیب طبقات بستگی دارد.  صفحات نیمساز زاویه ای که پهلوها را تشکیل میدهند،  صفحه محوری را به وجود می آورد،  و محور امتداد طولی چین را مشخص میکند.  محور چه مستقیم و چه دارای انحنا باشد،  امتداد چین را مشخص میکند. تغییرات ارتفاع نسبی،  سبب برجسته شدن یا پست شدن سقف چین است.  کاهش مداوم ارتفاع نسبی به صورت ادامه فرود حاشیه تاقدیس،  ناپدید شدن تاقدیس را به دنبال دارد،  و ارتفاع یافتن حاشیه ناودیس سبب بسته شدن آن می گردد.

مصر دیدنی ایران

      مصر ایران در استان اصفهان و استان سمنان است.  برای رسیدن به آن باید دامغان و جندق را رد کرد،  و برای دیدنش باید اهل سفر بود،  اهل گرسنگی کشیدن،  اهل شب ‌ماندن،  اهل گرما و سرما.  باید دانست که کویر ایران چه ‌قدر قشنگ است،  کویر را باید در پاییز و زمستان دید،  باید در آن موتور سواری کرد یا رکاب زد.  باید مصر ایران را دید،  حتماً باید دید،  مصر،  نام یک روستای زیبا است،  و هم نام کویری که تا کیلومترها ادامه دارد.  نباید در آن گم شد،  چون تا کیلومترها هیچ‌ کس نیست،  که آدم را ببیند یا کسی را ببینی!!.  امروزه همه جا جاده آسفالته است،   در یک خط یکنواخت شنی زیبای کویری،  تا دل آدم می خواهد می تواند گاز دهد،  بدون اینکه مجبور باشد دنده عوض کند یا ترمز نماید.

      تمام کسانی که به کویر و روستای مصر سفر می‌کنند،  نقشه‌ ای در دست می ‌گیرند و از این شهر به آن شهر کویری می‌روند،  و می ‌دانند که باید آب و غذا همراهشان باشد.  آفتاب بشدت بر کویر می تابد،  گاهی چند بوته سبز می ‌شود،  میان این همه خاک و رمل دیدنی.  در سفر کویری حتماً به شهر جندق می‌رسیم،  به جایی که قدمتش نه به اندازه کویر،  تا به دوران هخامنشیان است.  به شهری که درون یک دژ قرار داشته،  و همه جایش به رنگ خاک است،  شبیه یزد،  بادگیر دارد،  و مردمانش قالی می‌بافند،  زعفران و گندم و جو می‌کارند،  و بعد شاخ گوزن‌ها و قوچ‌هایشان را جزئی از معماری منزل‌هاشان می ‌کنند،  تا همه بدانند که آنها شکار چیان بزرگی هستند.  مردمان کویر ایران خیلی اهل شکارند،  کویر شان غیر قابل تصور شکار دارد،  این را شاخ‌ های‌ قوچ یا گوزن بر دیوار خانه‌ها می ‌گوید. 

      معماری شهر های منطقه جندق تا مصر،  شبیه معماری خیلی دیگر از شهر های ایران است،  خانه‌ها حجاب دارند،  و اتاق‌ها دور تا دور یک حیاط مرکزی ساخته شده ‌اند.  برای ماندن در این شهر قلعه ‌ای هست،  برای اتراق.  حجره حجره است و هنوز آسیاب‌ های کوچک آن سر جای خود مانده‌ اند،  و کوزه‌ های شکسته نشانگر آن هستند،  که مردمان این شهر اهل کوزه‌ گری هم بوده‌ اند.  از سقف‌ های هلالی قلعه طناب‌ها و ظرف صفالی رنگین محلی گوشت‌ها آویزان است،  مبادا که گربه‌ها دستشان به گوشت برسد،  در شهر که راه می‌روید،  تمام درها کوتاه‌ اند و هر خانه چاهی دارد،  که به یک قنات اصلی  وصل است،  و انسان دلیل وجود درختان توت و زردآلو و انار، و گل‌ های نرگس را در دل کویر می ‌فهمد. 

      تا چشم کار می‌کند خاک است،  و رمل است،  خاک کویر معجزه تاریخ ایران است،  کلی یادگاری از گذشته های دور برای ما گذاشته است،  خاکی که گل های رنگارنگ باور نکردنی در آن می‌روید.  کویر آرام و بی صدا روح و خیال را می‌ رباید،  گاه صدای زنگ شتران،  انسان را به گذشته های دور می برد،  تا شخصی حداقل چند هفته ای در کویر دور دست ایران زندگی نکرده باشد،  نمی تواند تاریخ ایران را بدرستی درک کند.  شتر سواری در کویر تجربه نابی است،  بویژه برای اهل تاریخ خیلی مهم است،  که وقتی صحبت از  تاریخ می شود،  بتوانند درکی از سفر های تاریخی در ایران داشته باشند.  این جا پر از اکسیژن ناب است،  همان اکسیژنی که در طول تاریخ هزاران اندیشمند و دانشمند به ایران و جهان عرضه کرده است.  باید باد های کویر را که با لذت خاصی به آدم می خورد،  حس کرد تا تاریخ را بهتر فهمید.   

      از جندق تا مصر نیم ساعت راه است،  هوس شتر سواری بشدت بر آدم قلبه می کند،  و این نیم ساعت لحظات رسیدن به مصر خیلی لذت بخش است.  آدم عجله دارد که زودتر به مصر برسد،  تا شتر سواری را شروع کند،  بعد از یکی دو ساعت شتر سواری،  در آفتاب داغ بی نهایت دلپذیر،  روی شنها سرسره  بازی کند.  در پیچ و خم‌ها و راه‌ های فرعی،  روستای مصر با خانه‌ های خشتی،  که درختان نخل محصورش کرده‌اند،  از دل تاریخ بیرون آمده و خود نمایی می کند،  و به قرن نو پوزخند می زند.  بهترین جا برای اقامت بر پا کردن چادر است،  در جایی از گوشه کویر که هیچ جنبده ای دیده نمی شود.  آدم دلش می خواهد اینجا طوفان شن هم تجربه کند،  ولی شب های دارد،  که تا کنون تجربه نشده،  اینجا گویی سیاره دیگری است،  ستارگان بزرگتر و خیره کننده تر بسیار بیشتری دارد....

   عکس مرد جندقی در شهر قدیمی جندق،  عکس شماره 4596،  در آنجا من و همسفرم،  چند روز مهمان او بودیم،  خانه ای داشت که درست کپی شده طاق کسرا بود،  ولی کوچکتر،  در گوشه های از بعضی اتاق های آن سقف و کچ کاری های تزئینی فرو ریخته بود.  او می گفت این خانه از اجداد اوست،  و هیچ از پدر و پدر بزرگش نمی دانستند،  که این خانه را کدام جدشان و کی ساخته است،  عکس های مصر را نمی گذارم،  تا خودتان بروید و معجزه طبیعت ایران را یکباره درک کنید.

     من دو بار به مصر و بیاضه تاریخی رفته ام،  یکبار زمانی که هنوز مردمان در خانه های قدیمی و گاه قلعه های زندگی می کردند،  سال 1355 خورشیدی و با موتور سیکلت ایژ،  که آن موقع تنها وسیله جاده های خاکی کویری بود،  مشروح در سفرهای انوش راوید.   یکبار دیگر در سال 1387 خورشیدی،  زمانی که همه راه ها آسفالت شده بود،  و مردم در خانه های جدید بودند،  غیر از یک پیر مرد و پیر زن،  که عکس او در بالا هست،  آنها در تنها خانه قدیمی باقیمانده زندگی می کردند،  و من نیز به عشق اقامت در خانه قدیمی کویری،  با آنها که فوق العاده خوب و مهربان بودند دوست شدم،  و صنایع دست ساز محلی خودشان را،  مانند روفرشی پشمی از آنها خریدم،  که الان در خانه ام پهن است.

نقشه جندق تا مصر و یک کاروانسرای مخروبه،  در دشت کویر ایران،  عکس شماره 4592.


چند پرسش و پاسخ بوم گردی

   پرسش:  از تمدن عیلام چه آثاری در ایران باقیمانده است؟ (بنا، اشیا، قبرستان و...)

پاسخ انوش راوید:  ــ  عیلام = ایلام =  مکان مقدس دارای احترام.

   ــ  ای = 1 ــ  همه،  2 ــ  واژه ادای احترام،  بویژه در هنرهای رزمی،  3 ــ  علامت اشاره.

   ــ  لام = مقدس که در اسلام (اس + لام) و لاما کشیش بودایی آمده است،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستاهای ایران مراجعه شود.

   ــ  عیلام = ایلام = مکان مقدس دارای احترام،  درباره معنی عیلام یا ایلام پرت و پلا های بدون ریشه یابی زیاد گفته و نوشته اند.

     تمدن کهن ایلام ادامه راه تمدن کهن جی است،  و آثار زیادی از آن در خوزستان و استان ایلام و سواحل خلیج فارس باقی مانده است.  فهرست بخشی از جای‌ های دیدنی استان خوزستان:

      آرامگاه یعقوب لیث،  آسیاب های آبی دزفول،  اولین چاه نفت ایران،  امامزاده علی شلگهی،  بافت قدیم شوشتر،  بازار کهنه دزفول،  بند میزان،  پل سفید اهواز،  پل قدیم دزفول،  تالاب شادگان،  تالاب هور العظیم،  تپه چغامیش،  تفریحگاه ساحلی دز علی کله،  دریاچه سد دز،  دریاچه سد کرخه،  شهر باستانی آسک،  قلعه ارجان،  قلعه داودختر،  قلعه سلاسل،  قلعه شوش،  کوشک تاریخی حمیدیه،  کاخ آپادانا،  کاروانسراهای شوشتر،  گندی‌شاپور،  مزار رودبند،  مزار سبز‌قبا،  مجموعه آبشارهای شوشتر،  مسجد جامع خرمشهر،  مسجد جامع شوشتر،  مسجد رانگونی‌ها،  معبد چغازنبیل،  موزه آبادان،  محوطه تاریخی حمیدیه،  شهر تاریخی قلعه تل،  مال آقا از توابع شهر قلعه تل.

   توجه:  با نوشتن یک یک این نامها در جستجوها،  اطلاعات بیشتر بدست می آید.

      این ها بخشی از دیدنی های قدیمی و امروزی استان خوزستان است،  مهمترین بخش دینی در تمام ایران اقامت و زندگی در روستاها و میان خانواده های روستایی،  حتی برای چند روز است.  این نوع اقامت، بوم گردی، اکو موزه، موزه طبیعی، موزه سنتی مردمی، اکوتوریسم، و.... می گویند،  که در ایران بسیار جذاب می باشد.  درصورت داشتن حمایت و پشتیبانی های لازم،  می توانند با جلب گردشگران بسیار خارجی،  آنها را با فرهنگ و تمدن ایران آشنا نمود.  یکی از مهمترین کارها در مدت اقامت،  باید هماهنگی آنها با شرایط زیستی و بومی ایران باشد،  که خود بخود انتقال فرهنگ و سنت ایران به خارج را بدنبال خواهد داشت. مشروح در اینجا.

     دایره گردشگری سنتی ایرانی:  -- گردشگر سرشت -- منطقه تاریخی – مردم سنتی – یادها و یادگارها -- تاریخ سنت و فرهنگ -- فضا و طبیعت -- مراکز سنتی – گردشگر سرشت --

      گردشگر سرشت شخصی است،  که بدنبال سرشت و سنت،  فرهنگ و فولکلوریک،  طبیعت بکر غیر صنعتی، غذا های طبیعی سنتی مردم محلی،  و هر چیز که به ذات بشر قدیم و طبیعت سالم است می گردد،  و دوست دارد،  سالی چند روز را به روش جدید سنتی تجربه نماید.

   پرسش:  تمدن عیلام چگونه میتواند در جذب گردشگر بالخص گردشگران خارجی موثر باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  من برای گردش به کشور های زیادی رفته ام،  هرگز دوست نداشتم در هتل های لوکس با غذا های مسخره هتلی پذایرایی شوم،  و یا در پاساژ های مصنوعی امروزی پر از کالا بگردم.  بلکه علاقمند بودم در هر کشوری چه در شهر و روستا،  مدتی را در میان مردم و با مردم و با شرایط زندگی و خورد و خوراک آنها بگذرانم.  امروزه در همسایگی ما یک خانه بوم گردی وجود دارد،  بنام گته گلی خانه،  و مهمان های خارجی یا همان توریستها بسیار علاقمند هستند،  که به منزل روستائیان سرکشی کنند،  و چند شبانه روز را با آنها بگذرانند. 

      در مورد تمدن ایلام در شمال خوزستان و استان های همجوار،  وضع بسیار بهتر است،  زیرا با دانشی که در ذهن گردشگران خارجی و داخلی است،  آنها علاقمندند مدتی را با مردم سنتی بگذرانند،  فقط بدین منظور باید بمردم در این باره آگاهی لازم را رساند،  که بدانند وجود افراد توریست باعث می شود،  آنها به مقدار بیشتری درآمد برسند،  و توریستها هم سنت و خوراکیها و زندگی و تولیدات مردم محلی را تا ابد با خودشان حمل خواهند کرد.  آگاهی رساندن درباره این موضع بعهده جوانان تحصیل کرده علاقمند است،  که به مردم، مسئولین، سازمان های توریستی و تبلیغاتی اطلاعات لازم را برسانند،  و مهمتر از همه پافشاری نمایند، پافشار و پافشاری نمایند.

   عکس یک خانه سنتی ذگالی بوم گردی در روستای چل و چلاسر هنگام ساخت فیلم سینمایی،  عکس شماره 3579.  یکی از مهمترین کار های تبلیغاتی برای بوم گردی،  ساخت فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی از خانه های روستایی ایران،  بمنظور بوم گردی است.

   پرسش:  آیا راهکاری برای جذب گردشگران خارجی به خوزستان، با توجه به فقر امکاناتی ولی غنی بودن به لحاظ گردشگری دارید؟

   پاسخ انوش راوید:  این فقر امکانات که نوشته اید،  نقطه قوت است،  آن گردشگران سرشت همین را می خواهند،  آنها دوست ندارند که به هتل های مدرن بروند،  آنها همین را می خواهند.  فقط باید به مردم و مسئولین آگاهی رساند،  که در این زمان توریستها علاقمندند،  که به نقاط بکر و میان مردم سنتی بروند،  و باید آمادگی های گردشگری سنتی را فراهم نمود.  نمونه آن زیاد است،  در آگهی های توریستی خاور دور و کشور های آفریقایی و غیره،  تماماً اقامت در روستاها و نقاط بکر تبلیغ و گفته می شود.  این را باید در نظر داشت قدرت نفوذ دارایی های سنتی و تاریخی ایران،  بمنظور گردشگری سرشت بسیار بالا است،  فقط نباید خود را دست کم گرفت.  هر خانه روستایی ایران،  بهترین و شکوهمند ترین هتل و بیاد ماندنی ترین مکان،  برای یک گردشگر سرشت است.

کلیک کنید: تاریخ هنر ایران

کلیک کنید:  جاده ایرانی ابریشم

کلیک کنید:  بنا های تاریخی ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

عهدنامه های ایران و روس


دیباچه عهدنامه های ایران و روس

   پیش گفتار

     از ابتدای پیدایش استعمار،  مردم و کشور ایران و نیز ملت های قاره کهن،  بشدت از آنها صدمه دیدند،  که هم اکنون هم ادامه دارد.  در دویست سال گذشته همسایه شمالی ایران،  یعنی کشور روسیه نیز از سادگی مردم و حکومت های ایران استفاده برده،  و بشدت به ایران و ایرانی صدمه زده است.  البته این وضع همچنان ادامه دارد،  و هر کسی که با آنها کار مزدوری سیاسی کند،  باید بداند خود و خانواده و کشورش را با قیمت جانش فروخته است.  جوانان باهوش متخصص ایران،  نسبت به این موضوع مهم بی تفاوت نباشید،  و بدانید و تحقیق و تحلیل کنید،  و باز هم بدانید و افشا کنید.

   کاریکاتورغرق شدن یک نفر،  و عدم درک از توانایی کمک دیگران ناظر،  ولی با احساسات زیاد ناراحتی،  درک از کمک و چگونگی کمک خیلی مهم است.  عکس شماره 7157.

عهد نامه ترکمان چای

الحمدالله الوافی و الکافی بعد از انعقاد عهدنامه مبارکه گلستان و مبادلات و معاملات دوستانه دولتین علیتین و ظهور آداب کمال مهربانی و یکجهتی حضرتین بهیٌتین به مقتضای حرکات آسمانی برخی تجاوزات ناگهانی از جانب سر حد داران طرفین به ظهور رسیده که موجب سنوح غوایل عظیمه شد و از آن جا که مرآت ضمایر پادشاهانه جانبین از غبار این گونه مخاطرات پاک بود اولیای دولتین علیتین تجدید عهد مسالمت را اهتمامات صادقانه و کوشش های منصفانه در دفع و رفع غایله اتفاقیه به ظهور رسانیده عهدنامه مبارکه جدید به مبانی و اصولی که در طی فصول مرقومه مذکور است مرقوم و مختوم آمد به مهر وکلای دولتین علیتین و در ماه شوال در سال هزار و دویست و چهل و نه هجری به امضای همایون شرف استقرار و استحکام پذیرفت. بر اولیای دولتین لازم است که از این پس در تحصیل موجبات مزید دوستی و موافقت اهتمامات صادقانه مبذول دارند و اسباب استحکام و استقرار معاهده مبارکه را به مراودات دوستانه متزاید خواهند و اگر در معدات تکمیل امور دوستی قصوری بینند به امضای خواهشهای منصفانه تدارک آن را لازم بشمارند و دقیقه از دقایق دوستی را مهمل و متروک نگذارند.

بسم الله الرحمن الرحیم

چون اعلیحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم والاجاه، امپراطور اکرم شوکت دستگاه، مالک بالاستحقاق کل ممالک روسیه و اعلیحضرت کیوان رفعت خورشید رایت، خسرو نامدار پادشاه اعظم با اقتدار ممالک ایران، چون هر دو علی السویه اراده و تمنای صادقانه دارند که به نوایب و مکاره جنگی که بالکلیه منافی رأی والای ایشان است نهایتی بگذارند و سنتهای قدیم حسن مجاورت و مودت را ما بین این دو دولت بواسطه صلحی که متضمن دوام باشد و بواعث خلاف و نفاق آتیه را دور کنند در بنای مستحکم استقرار دهند، لهذا برای تقدیم این کار خجسته آثار اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه جناب ژان پاسکویچ‌‌‌‍‌‌، جنرال آنفاندری، سردار عسکر جداگانه قفقاز، ناظم امورات ملکیه گرجستان و ولایات قفقاز و حاجی ترخان، مدیر سفاین حربیه بحر خزر، صاحب حمایلات الکسندر نویسکی مقدس مرصع به الماس، به آن مقدس مرتبه اول مرصع به الماس، ولادیمیر مقدس مرتبه اول و گیورگی مقدس مرتبه دویم و صاحب دو شمشیر افتخار یکی طلا موسوم«برای شجاعت» و دیگری مرصع به الماس و صاحب حمایلات دول خارجه مرتبه اولین عقاب سرخ پیکر پروسیه، هلال دولت عثمانی و نشان های دیگر و جناب «الکسندر اوبرو سکوف» صاحب حمایلات مقدسه ثالث ولادیمیر، مرتبه ثانی سن استانیسلاس لهستان، مرتبه دوم سن ژان بیت، و از طرف اعلیحضرت قویشوکت پادشاه ممالک ایران نواب مستطاب والا شاهزاده نامدار عباس میرزا را وکلای مختار خود تعیین کردند و ایشان بعد از آن که در ترکمنچای مجتمع شدند و اختیار نامه خود را مبادله کرده و موافق قاعده و شایسته دیدند، فصول آتیه را تعیین و قرارداد کردند:

فصل اول- بعد الیوم ما بین اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران و ولیعهدان و اخلاف و ممالک و رعایای ایشان مصالحه و مودت و وفاق کاملی إلی یوم الأبد واقع خواهد بود.

فصل دویم- چون جدال و نزاعی که فیما بین عهد کنندگان رفیع الارکان واقع شد و امروز بسعادت منقطع گردید، عهود و شروطی را که بموجب عهدنامه گلستان، بر ذمت ایشان لازم بود موقوف و متروک می دارد، لهذا اعلیحضرت کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران چنین لایق دیدند که به جای عهدنامه مزبوره گلستان، عهدنامه دیگر به این شروط و عهود و قیود قرار دهند که ما بین دو دولت روس و ایران بیشتر از پیشتر موجب استقرار و انتظام روابط آتیه صلح و مودت گردد.

فصل سیم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران از جانب خود و از جانب ولیعهدان و جانشینان به دولت روسیه واگذار می کند تمامی الکای نخجوان و ایروان را - خواه این طرف روس باشد یا آن طرف. و نظر به تفویض، اعلیحضرت ممالک ایران تعهد می کند که بعد از امضاء این عهدنامه، در مدت شش ماه، همه دفتر و دستور العمل متعلق به اداره این دو دولت مذکوره باشد به تصرف امرای روسیه بدهند.

فصل چهارم- دولتین علیتین معاهدتین عهد و پیمان می کنند که برای سر حد فیما بین دو مملکت بدین موجب سر حد وضع نمایند:

از نقطه سر حد ممالک عثمانی که از خط مستقیم به قله کوه آغری کوچک أقرب است. ابتدا کرده، این خط تا به قله آن کوه کشیده می شود و از آنجا به سر چشمه رودخانه مشهور به قرا سوی پایین که از سراشیب جنوبی آغری کوچک جاریست فرود آمده، به متابعت مجرای این رودخانه تا به التقای آن رودخانه ارس در مقابل شرور ممتد می شود. چون این خط به آن جا رسید به متابعت مجرای ارس تا به قلعه عباس آباد می آید و در تعمیرات و ابنیه خارجه آن که در کنار راست ارس واقع است نصف قطری بقدر نیم آغاج که عبارت از سه ورس و نیم روسی است رسم می شود و این نصف قطر در همه اطراف امتداد می یابد. همه اراضی و عرصه که در این نصف قطر محاط و محدود می شود بالانفراد متعلق به روسیه خواهد داشت و از تاریخ امروز در مدت دو ماه با صحت و درستی کامل معین و مشخص خواهد شد و بعد از آن از جایی که طرف شرقی این نصف قطر متصل به ارس می شود خط سر حد شروع و متابعت مجرای ارس می کند تا به مسیر یدی بلوک و از آن جا از خاک ایران به طول مجرای ارس امتداد می یابد با فاصله و مسافت سه آغاج که عبارتست از بیست و یک ورس روسی.

بعد از وصول به این نقطه خط سر حد به استقامت از صحرای مغان می گذرد تا به مجرای رودخانه موسومه بالهارود به محلی که در سه فرسخی واقع است که عبارتست از بیست و یک ورس روسی پایین تر از ملتقای دو رودخانه کوچک موسوم به آدینه بازار  و ساری قمیش و از آن جا این خط به کنار چپ بالهارود تا به ملتقای رودخانه های مذکور آدینه بازار و ساری قمیش صعود کرده به طول کنار راست رودخانه آدینه بازار شرقی تا به منبع رودخانه و از آن جا تا به اوج بلندی های جگیر  امتداد می یابد، به نوعی که جمله آبهایی که جاری به بحر خزر می شوند متعلق به روسیه خواهد بود و همه آبهایی که سراشیب و مجرای آنها به جانب ایران است تعلق به ایران خواهد داشت.

و چون سر حد دو مملکت این جا بواسطه قلل جبال تعیین می یابد، لهذا قرار داده شد که پشته هایی که از این کوهها به سمت بحر خزر است به روسیه و طرف دیگر آنها به ایران متعلق باشد. از قله های بلندی های جگیر خط سر حد تا به قله کمر قویی به متابعت کوههایی می رود که طالش را از محال ارشق منفصل می کند. چون قلل جبال از جانبین مجرای میاه را می دهند، لهذا در این جا نیز خط سر حد را همان قسم تعیین می کند که در فوق در باب مسافت واقعه بین منبع و آدینه بازار و قلل جگیر گفته شد و بعد از آن خط سر حد از قله کمر قویی به بلندی های کوههایی که محال زوند را از محال ارشق فرق می دهد متابعت می کند تا به سر حد محال ولکیج همواره بر طبق همان ضابطه که در باب مجرای میاه معین شد، محال زوند بغیر از آن حصه که در سمت مخالف قلل جبال مذکوره واقع است از این قرار حصه روسیه خواهد بود. از ابتدای سر حد محال ولکیج خط سر حد ما بین دو دولت به قلل جبال کلوتوپی و سلسله کوههای عظیم که از ولکیج می گذرد متابعت می کند تا به منبع شمالی رودخانه موسوم به آستارا پیوسته به ملاحظه همان ضابطه در باب مجرای میاه و از آن جا خط سرحد متابعت مجرای این رودخانه خواهد کرد تا به ملتقای دهنه آن به بحر خزر و خط سر حد را که بعد از این متصرفات روسیه و ایران را از هم فرق خواهد داد تکمیل خواهد نمود.

فصل پنجم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای اثبات دوستی خالصانه که نسبت به اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه دارد به این فصل از خود و از عوض اخلاف و ولیعهدان سریر سلطنت ایران تمامی الکا و اراضی و جزایری را که در میانه خط حدود معینه در فصل مذکوره فوق و قلل برف دار کوه قفقاز و دریای خزر است و کذا جمیع قبایل را چه خیمه نشین چه خانه دار، که از اهالی و ولایات مذکوره هستند واضحاً و علناً الی الابد مخصوص و متعلق به دولت روسیه می داند.

فصل ششم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به تلافی مصارف کثیره که دولت روسیه را برای جنگ واقعه بین الدولتین اتفاق افتاده و همچنین به تلافی ضررها و خسارت هایی که به همان جهت به رعایای دولت روسیه رسیده تعهد می کند که بواسطه دادن مبلغی وجه نقد آنها را اصلاح نماید و مبلغ این وجه بین الدولتین به ده کرور تومان رایج قرارگرفت که عبارت است از بیست میلیون مناط سفید روسی، و چگونگی در موعد و رهاین فصول این وجه در قرارداد علاحده که همان قدر قوت و اعتبار خواهد داشت که گویا لفظاً به لفظ در این عهدنامه مصالحه حالیه مندرج است، معین خواهد شد.

فصل هفتم- چون اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران شایسته و لایق دانسته همان فرزند خود عباس میرزا را ولیعهد و وارث تخت فیروزی بخت خود تعیین نموده است، اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه برای این که از میل های دوستانه و تمنای صادقانه خود که در مزید استحکام این ولیعهدی دارد به اعلیحضرت پادشاهی شاهنشاه ممالک ایران برهانی واضح و شاهدی لایح بدهد، تعهد می کند که از این روز به بعد شخص وجود نواب مستطاب والا شاهزاده عباس میرزا را ولیعهد و وارث برگزیده تاج و تخت ایران شناخته، از تاریخ جلوس به تخت شاهی، پادشاه بالاستحقاق این مملکت می داند.

فصل هشتم- سفاین تجارتی روس مانند سابق استحقاق خواهند داشت که به آزادی بر دریای خزر به طول سواحل آن سیر کرده به کناره های آن فرود آیند و در حالت شکست کشتی در ایران اعانت و امداد خواهند یافت و همچنین کشتیهای تجارتی ایران را استحقاق خواهد بود که به قرار سابق در بحر خزر سیر کرده، به سواحل روس آمد و شد نمایند و در آن سواحل در حال شکست کشتی به همان نسبت استعانت و امداد خواهند یافت. در باب سفاین حربیه که علم های عسکریه روسیه دارند چون از قدیم بالانفراد استحقاق داشتند که در بحر خزر سیر نمایند، لهذا همین حق مخصوص کما فی السابق امروز به اطمینان به ایشان وارد می شود، به نحوی که غیر از دولت روسیه هیچ دولت دیگر نمی تواند در بحر خزر کشتی جنگی داشته باشد.

فصل نهم- چون مکنون خاطر اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران است که من کل الوجوه عهودی را که به این سعادت و میمنت ما بین ایشان مقرر گشته مستحکم نمایند، لهذا قرارداد نمودند که سفراء و وکلا و کارگزارانی که از جانبین به دولتین علیتین تعیین می شود- خواه برای انجام خدمت های اتفاقی یا برای اقامت دایمی - به فراخور مرتبه و موافق شأن دولتین علیتین و بملاحظه مودتی که باعث اتحاد ایشان گشته به عادت ولایت مورد اعزاز و احترام شوند و در این باب دستور العملی مخصوص و تشریفاتی قرار خواهند کرد که از طرفین مرعی و ملحوظ گردد.

فصل دهم- چون اعلیحضرت امپراطور کل روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران استقرار و افزایش روابط تجارت را ما بین دو دولت مانند یکی از نخستین فواید ملاحظه کردند که می بایست از تجدید مصالحه حاصل شود، لهذا قرارداد نمودند که تمامی اوضاع و احوال متعلقه به حمایت تجارت و امنیت تبعه دو دولت را به نوعی که متضمن مرابطه کامله باشد معین و منتظم و در معاهده جداگانه ای که به این عهدنامه ملحق و ما بین وکلای مختار جانبین مقرر و مانند جزو متمم او مرعی و ملحوظ میشود مضبوط و محفوظ دارند.

اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای دولت روس کما فی السابق این اختیار را مرعی می دارد که در هر جا که مصلحت دولت اقتضا کند کونسولها و حامیان تجارت تعیین نمایند و تعهد می کند که این کونسولها و حامیان تجارت را که هر یک زیاده از ده نفر اتباع نخواهد داشت فراخور رتبه ایشان مشمول حمایت و احترامات و امتیازات سازد و اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه از جانب خود وعده می کند که درباره کونسولها و حامیان تجارت اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به همین وجه مساوات کامله مرعی دارد.

در حالتی که از جانب دولت ایران نسبت به یکی از کونسولها و حامیان تجارت روسیه شکایتی محققه باشد، وکیل و یا کارگزار دولت روس که در دربار اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران متوقف خواهد بود و این حامیان و کونسولها بلاواسطه در تحت حکم او خواهد شد، او را از شغل خود بیدخل داشته به هر که لایق داند اداره امور مزبور را بر سبیل عادیه رجوع خواهد کرد.

فصل یازدهم- همه امور و ادعا های تبعه طرفین که به سبب جنگ به تأخیر افتاده بعد از انعقاد مصالحه موافق عدالت به اتمام خواهد رسید و مطالباتی که رعایای دولتین جانبین از یکدیگر یا از خزانه داشته باشند به تعجیل و تکمیل وصول پذیر خواهد شد.

فصل دوازدهم- دولتین علیتین معاهدتین بالاشتراک در منفعت تبعه جانبین قرارداد می کنند که برای آنهایی که مابین خود به سیاق واحد در دو جانب رود ارس املاک دارند موعدی سه ساله مقرر نمایند تا به آزادی در بیع یا معاوضه آنها قدرت داشته باشند، لکن اعلیحضرت امپراطور کل روسیه از منفعت این قرارداد در همه آن مقداری که به او تعلق و واگذار می شود، سردار سابق ایروان حسین خان و برادر او حسن خان و حاکم سابق نخجوان کریم خان را مستثنی می دارد.

فصل سیزدهم- همه اسیرهای جنگی دولتین خواه در مدت جنگ آخر باشد یا قبل از آن و همچنین تبعه طرفین که به اسیری افتاده باشند از هر ملت که باشد همگی بغایت چهار ماه به آزادی مسترد و بعد از آنکه جیره و سایر تدارکات لازمه به آنها داده شد به عباس آباد فرستاده می شوند تا اینکه به دست مباشرین جانبین که در آن جا مأمور گرفتن و تدارکات فرستادن ایشان به ولایت خواهد بود تسلیم شوند.

دولتین علیتین در باب همه اسیرهای جنگ و تبعه روس و ایران که به اسیری افتاده و به علت دوری مکان هایی که در آن جا بوده اند یا به علت اوضاع و اسباب دیگر بعینه مسترد نشده باشند، همان قرارداد را می کنند و هر دو دولت ایٌ وقت کان اختیار بی حد و نهایت خواهند داشت که آنها را مطالبه کنند و تعهد می کنند که هر وقت اسیر خود به دولت عرض نماید یا ایشان را مطالبه کنند از جانبین مسترد سازند.

فصل چهاردهم- دولتین علیتین معاهدتین جلای وطن کنندگان و فراریان را که قبل از جنگ یا در مدت آن به تحت اختیار جانبین گذاشته باشند مطالبه نمی کنند ولیکن برای منع نتایج مضره جانبین که از مکاتبات و علاقه خفیه بعضی از این فراریان با هم ولایتیان یا اتباع قدیم ایشان حاصل می تواند شد، دولت ایران تعهد می کند که حضور و توقف اشخاصی را که الحال یا بعد از این باسمه به او مشخص خواهد شد از متصرفات خود که مابین ارس و خط رودخانه مرسوم به جهریق و دریا و حد ارومی و رودخانه مشهور به جیقتو و قزل اوزن تا التقای آن به دریا واقع است رخصت می دهد.

اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه از جانب خود همچنین وعده می کند که فراریان ایران را در ولایت قراباغ و نخجوان و کذالک در آن حصه ولایت ایروان که در کنار راست رود ارس واقع است اذن توطن و سکنی ندهد، لیکن معلوم است که این شرط مجری و معمول نبوده و نخواهد بود، مگر در باب اشخاصی که صاحب مناصب ملکیه یا مرتبه و شأن دیگر باشد، مانند خوانین و بیک ها و ملا های بزرگ که صورت رفتار ها و اغواها و مخابرات و مکاتبات خفیه ایشان درباره همولایتیان و اتباع و زیر دستان قدیم خود موجب یک نوع رسوخ و تأثیر به افساد و اخلال تواند شد.

در خصوص رعایای عامه مملکتین مابین دولتین قرارداده شده که رعایای جانبین که از مملکتی به مملکت دیگر گذشته باشند، یا بعد از این بگذرند مأذون و مرخص خواهند بود که در هر جایی که آن دولت که این رعایا به تحت حکومت و اختیار او گذاشته باشند مناسب داند سکنی و اقامت کنند.

فصل پانزدهم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به این حسن اراده که آرام و آسایش را به ممالک خود باز آورد و موجبات مکاره را که اکنون به سبب این جنگ و خصومت بر اهالی مملکت روی آورده و به جهت انعقاد این عهدنامه که به فیروزی تمام سمت انجام می پذیرد از ایشان دور کرده، همه رعایا و ارباب مناصب آذربایجان عفو کامل و شامل مرحمت می فرمایند و هیچ یک از ایشان بدون استثنای مراتب و طبقات به جرم عرضه ها و عملها و رفتارهای ایشان که در مدت جنگ یا در اوقات تصرف چند وقت قشون روسیه از ایشان ناشی شده نباید معاقب شوند و آزار ببینند و نیز از امروز یکساله مهلت به ایشان مرحمت می شود که به آزادی با عیال خود از مملکت ایران به مملکت روس انتقال نمایند و اموال و اشیاء خود را نقل یا بیع کنند، بدون اینکه از جانب دولت یا حکام ولایت اندک ممانعت کنند یا از اموال و اشیاء منقوله یا مبیعه ایشان حقی و مزدی اخذ نمایند.

و در باب املاک ایشان پنج سال موعد مقرر می شود که در آن مدت بیع به حسب خواهش خود بنا گذاری در باب آنها نمایند، و از این عفو و بخشش مستثنی می شوند کسانی که در این مدت یکساله به سبب بعضی تقصیرها و گناههایی که مستلزم سیاست دیوانخانه باشد مستوجب عقوبت می گردد.

فصل شانزدهم- بعد از امضای این عهدنامه مصالحه، فی الفور وکلای مختار جانبین اهتمام خواهند داشت که به همه جا دستورالعمل و حکم های لازمه بفرستند تا بلا تأخیر خصومت را ترک نمایند.

این عهدنامه مصالحه که در دو نسخه به یک مضمون ترتیب یافته است و به دستخط وکلای مختار جانبین رسیده به مهر ایشان ممهور و مابین ایشان مبادله شده است. از جانب اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران مصدق و ممضی و تصدیق نامه های متداوله که به دستخط مخصوص ایشان مزین خواهد بود و در مدت چهارماه یا زودتر اگر ممکن باشد مابین وکلای مختار ایشان مبادله خواهد شد.

تحریراً در قریه ترکمان چای، به تاریخ دهم شهر(؟) فیورال روسی سنه یک هزار و هشتصد و بیست و هشت (1828م.) مسیحیه که عبارت است از پنجم شهر شعبان المعظم سنه یک هزار و دویست و چهل و سه (1243ق.) هجری به ملاحظه و تصدیق نواب نایب السلطنه رسید و به امضای وزیر دول خارجه عالیجاه میرزا ابوالحسن خان رسید.

عکس نقاشی از عهد نامه گلستان،  قدرت نشسته و ذلت ایستاده،  عکس شماره 5760.

توماس جفرسون و کوروش بزرگ

      عده معدود بی وطن ذاتی با کمک استعمار و امپریالیسم در تلاش هستند،  تا کوروش بزرگ و تاریخ ایران را هیچ بگویند،  این عمل،  عملی بودن (اعتیاد به مواد مخدر) آنها را می رساند،  باعث تحریک و تحرک جوانان ایرانی برای دفاع از تاریخ و سرنوشت و سرگذشت خودشان می شود،  و جوانان را برای مقابله با دشمنان تاریخی ایران هوشیار تر می کند.  تاریخ ایران پر است از بزرگان و اندیشمندان،  یکی از آنها کوروش بزرگ است،  که دست مایه تهیه قانون اساسی ایلات متحده آمریکا شده است.

     نویسندگان قانون حقوق مدنی آمریکا،  با خواندن "کوروش‌نامه" گزنفون،  با اندیشه‌ها و روش کشورداری کوروش بزرگ آشنایی پیدا کرده بودند،  و از آن الهام گرفته بودند.  هر چند این اثر پذیری، غیرمستقیم و بر اثر درک از آن کتاب بوده است،  و براحتی می‌توانیم رد پای نوشته‌ گزنفون درباره‌ ویژگی‌های رفتاری و کشورداری کوروش را،  در قانون اساسی و قانون حقوق مدنی آمریکا پیدا کرد.

   عکس پرزیدنت توماس جفرسون،  عکس شماره 6375،  او نیز مانند بیشتر بنیانگزاران امریکا،  که قانون اساسی این کشور را نگاشتند،  به کرات به کتاب کوروش نامه مراجعه می کرد،  که توسط تاریخ نویسان یونی آنی باستان،  و در رابطه با کوروش کبیر نوشته شده بود.  دو نسخه شخصی توماس جفرسون اکنون در کتابخانه کنگره امریکا در واشینگتون دی سی نگهداری می شود.  مخفف نام توماس جفرسون یعنی TJ در انتهای هر صفحه کتاب ملاحظه می شود.

      گروهی که استقلال آمریکا را اعلام کردند،  و به نام «پدران بنیان‌گذار» شناخته می‌شوند،  25 تن بودند.  اما هسته‌ اصلی این گروه را سه چهره‌ برجسته‌ آن زمان، «جورج واشنگتن»، «بنجامین فرانکلین» و «تامس جفرسون»، شکل می‌دادند.  واشنگتن، نخستین افسر 5 ستاره‌ ای بود،  که فرماندهی ارتش آمریکا را بر دوش داشت. فرانکلین نیز چهره‌ ا‌ی علمی بود،  که بیشتر به کار های پژوهشی خود می‌پرداخت؛  و تامس جفرسون نیز که «مغز اندیشمند» این گروه نامیده می‌شد،  در زمینه‌ تاریخ و علوم اجتماعی، آگاهی‌ های دامنه ‌داری داشت.  این سه تن، آن اندازه دانش داشتند،  که سامانه‌ نوین آمریکا را پایه‌گذاری کنند.

      نظام سلطنتی، تنها شیوه‌ شناخته ‌شده‌ کشورداری در آن سال‌ها (سده 18) بود.  اما جفرسون که نوشتن قانون اساسی آمریکا بر دوش او گذاشته شده بود،  بر آن شد،  که با کاوش در نوشته های باستانی،  به جستجوی تاریخی دست بزنند تا شیوه‌ های دیگر کشورداری را بیابند،  و اندیشه‌ سیاسی و مردمی نوینی را پدید آورد،  که ضمن پیشرفته بودن،  برای آن زمان تازگی داشته باشد،  و به بدرد کشور جدید چند ملیتی و آزاد آمریکا بخورد.  او کتاب "کوروش‌نامه"‌ گزنفون را خوانده بود،  و بر پایه‌ شیوه‌ کشورداری کوروش بزرگ،  به این نتیجه رسیده بود،  که هیچ بایستگی ندارد،  که دولت‌ها با زورگویی بر مردم حکومت کنند؛  بلکه با دادگری هم می‌توان فرمانروایی کرد.

       در کتابخانه‌ جفرسون، در "مانتی چرلو" ایالت ویرجینیا،  کتاب "کوروش‌نامه" نگهداری می شود.  جفرسون یادداشت‌ های بسیاری در کنار برگ‌ های کتاب نوشته،  و زیر برخی از جمله‌ها خط کشیده است.  از سوی دیگر با آن‌که کتاب‌ های بنجامین فرانکلین را به کتابخانه‌ کنگره‌ آمریکا سپرده‌ اند،  اما آن گونه که کتابداران کتابخانه می گویند، 170 جلد کتاب "کوروش‌نامه" در آنجا نگهداری می‌شود،  که دو از آن‌ها از آن فرانکلین بوده است.  گمان بسیار می‌رود که فرانکلین،  کتاب گزنفون را خوانده است.  جهت اطلاع بیشتر و منابع در جستجوها به فارسی و انگلیسی بنویسید توماس جفرسون و کوروش بزرگ.

عکس نقالی پریسا سیمین مهر از داستان تازیانه بهرام شاهنامه فردوسی،  عکس شماره 7189.

کلیک کنید:  فلاسفه تاریخ باستان

کلیک کنید:  دانشگاه های تاریخی ایران

کلیک کنید:  قرن 21 دوران سنت گریزی نوین

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

چند مطلب وبسایت 12

نفوذ استعمار در تاریخ

      خرداد ماه روشنایی و خورشید،  ماه برکت و فراوانی در ایران بزرگ است،  برکاتی که برای ما ایرانیها بسیار لذیذ و دوست داشتنی است،  و از آن در این سرزمین وسیع و زیبا میلیونها انسان فرهیخته در طول تاریخ به جهان عرضه شده است،  که در تاریخ اندیشه و گفتار و کردار نیک،  در  اینجا  گفته ام و بیشتر و بیشتر خواهم گفت.  از ابتدای تاریخ در فرهنگ با شکوه ما ایرانیان عشق و دوست داشتن به ملتهای دیگر بوده است که در کتیبه ها و کتابهای باستانی ذکر گردیده.  از نظر ما ایرانیها همه مردم یکی هستند و همه با هم برابرند،  ولی استعمار از بدو پیدایش خود دشمن مردم بوده و هر کجا که رفته کشته و نابود و غارت کرده و دشمنی ها افروخته.  امروز هم استعمار نو با شیوهای قرن 21  یک پدیده شوم شده و به جان ملتها افتاده در عراق و افغانستان و افریقا و فلسطین و هر جا که بخواهد نابود می کند و می کشد و غارت و غارت می کند،  بمباران می کند و بمب در بازار و میان مردم می اندازد و حکومت های دست نشانده می سازد و با ترفند های مختلف دشمنی ایجاد می کند.

      یکی از این کلک های ساختن و پرداختن سازمانها و تلویزیونها و وب هایی است که وانمود می کنند از آن قومی و ملتی هستند ولی بشدت به قوم ها و ملتهای دیگر اهانت و پرخاش می کنند،  و قوم پرستی ارتجاعی را دامن می زنند،  و از تاریخ های دروغی ساخته شده استعماری برای آشفته کردن ذهن مردم استفاده میکنند.  مثلاً،  و بخصوص در این چند ماه گذشته به وبلاگهایی برخورد کرده ام که خود را ایران باستانی معرفی می کنند ولی بشدت ضد عرب و ترک و یا کرد و غیره،  سم پاشی می کنند و آن دروغهای تاریخی را تکرار می کنند.

      عزیزان من بارها گفته ام در طول تاریخ مردم خاورمیانه یکی بودند،  همه در دایره جغرافیایی خاص منطقه و با روابط قبیله ای خودشان موج اولی زندگی می کردند،  قبایل از استعدادهای یکدیگر استفاده می کردند،  و روابط تجاری و دوستانه داشتند،  آثار بجا مانده فرهنگی و همچنین کتابها و در موزه ها کاملاً پیداست.  ولی با پیدایش استعمار از قرن 16  همه چیز تغییر کرد،  مرز های جغرافیای،  تبدیل به مرزهای سیاسی،  شد،  قبایل به کشورهای متخاصم تبدیل گردیدند.  کتابهای تاریخی دروغی نوشته شد و ددمنشی و کشتار ملتها بدست یکدیگر و یا استعمار آغاز شد،  و غیره و غیره که در این وبلاگ گفته ام و باز هم خواهم گفت.  البته عده ای هم ساده اندیشانه و ندانسته خون به آسیاب دشمن می ریزند.  در زیر دو نظر از دو وبلاگ و جواب به آنها را نوشته ام.  آیا این دو وبلاگ از نمونه هایی است که گفتم؟

نفوذ استعمار در تاریخ

      تاریخ یک علم است مانند همه علوم،  و باید مانند همه علوم به آن نگاه کرد.  اول هر چیز منطق است،  سرگذشتها و تاریخها را ابتدا باید با منطق لازم بررسی کنیم و آنرا حاکم کنیم،  وقتی یک ماجرا و یا داستان تاریخی را می خوانیم،  مانند حمله های اسکند و عرب و چنگیز و تیمور و غیره به ایران،  که آمدند و کشتند و غارت کردند و گرفتند.  پس اول باید منطق و عقل را حاکم کنیم.  ببینیم در زمان مورد نظر اوضاع چگونه بوده،  جغرافیای منطقه، اقتصاد و سیاست،  چگونه بوده، جامعه شناسی مردم را در آن زمان تفسیر کنیم و منطقی بدانیم،  سپس به آثار تاریخی بازمانده بپردازیم،  شهرها، قلعه ها، روستاها، جاده ها،  کجا بودند،  کاسه و کوزه ها و سلاح ها چگونه بودند.  البته این دانش تاریخ مفصل است و از حوصله این وبلاگ خارج می باشد.  اما کتابهای تاریخی و بویژه کتابهای درسی تاریخ در ایران،  تماما از روی داستانها و افسانه ها نوشته اند و هیچ کدام را نمی توان کتاب تاریخ و یا علم تاریخ دانست.  بلکه همه آنها افسانه می باشند.

     ممکن است بعضی از عزیزان بگویند که اینطور نیست،  در هر صورت بعد از مطالعه تمام مطالب وبلاگ،  اندیشه و تحلیل با خود شما.  مثلاً در جایی احمقی آمده می گوید که در ماجرای کشکی پوریم با نفوذ یهود،  نیزه داران هخامنشی به جان ملت ایران افتاده و همه را سربریده و کشته اند،  گویا مردم بادمجان بودند که سر زده اند.  با تمام تفسیر های عجیب و غریب در آن تاریخ نویسی ها هیچ منطق و علم وجود ندارد.  اینکه یک افسانه تاریخی و یا دینی بدون هیچ گونه مردم شناسی و علمی،  تاریخ و یا پایه ای از آن شود،  از نظر دانایی قرن 21  قابل قبول نمی باشد.  در جا هایی دیده ام عده ای یهود را خیلی مهم و صاحب نفوذ در سیاستها و تاریخ جهان می شمارند،  ولی آنچه که من می دانم یهود برای اثبات خودش و همچنین تجارت عتیقه توانسته بود کار هایی در اندازه معین در تاریخ انجام دهد.

      مگر یهودی که در گذشته ها زندگی می کرده جدا و یا بیش از اندازه زیستی مردم زمان خودش بوده،  ولی بعضی از یهود بدلایل خاص به خدمت استعمار در آمد.   امروزه این ماجرها و داستانهایی که از تاریخ و یا تاریخها  ما می دانیم،  که مهم و یا کم شده اند،  همه از زمان پیدایش استعمار،  یعنی قرن 16  می باشد،  که اسکندر نامه ها و چنگیز نامه ها و تاریخها و ملتهای پراکنده و غیره و غیره بوجود آمده و تا امروز و البته بشیوه استعمار قرن 21  ادامه دارد و خواهد داشت.  شاید بگویید که مثلاً اسکندر نامه را هردوت نوشته این چه ربطی به قرن شانزده دارد،  آنها ورق پاره هایی را با تقلب و دست کاری بصورت مفصل بنام محتوای کتاب اولیه و خطی نوشته و چاپ کرده اند.  آیا شما تاکنون اصل کتابهای خطی،  که از آنها کتاب درسی تاریخ نوشته شده،  دیده اید؟ 

برای چه و چه می گویم

      همانطور که سالها و بارها نوشته و گفته ام،  به نظرم،  نظرات من ناسیونالیستی یا ملی گرایی ایرانی،  با دیدی نو برای قرنی نوست با عشق به مردم و قدرت آنها.   هیچ اجباری هم نیست که کسی قبول داشته باشد یا نداشته باشد،  این را هم بارها توضیح داده ام.  این نگرش ابتدا شناختن دروغهایی است که در طول تاریخ بخورد ملت ایران داده اند،  که در این وبلاگ گفته ام  و سپس جهت دادن برای ایجاد اندیشیدن به تغییرات ناپیوسته در قرن 21  است،  که انسان فقط با دانایی این قرن و با بحرکت درآوردن چرخه یادگیری میتواند آنچه را که لازم دارد بدست آورد.  تمام این مسائل را در مقاله قرن سنت گریزی در  اینجا  کاملاً توضیح داده ام،  البته این مقاله به روز می باشد و تمام شدنی نیست.

      یکی از مهمترین ها برای ایرانیان عزیز بدست آوردن تجربه ای واژگون از گذشته هاست،  یعنی دمکراسی،  که اولین آزمایش آن برای ما در وبلاگها میسر شده و این می تواند سر آغازی خوب ولی دیر شده برای ورود به قرن 21  باشد.  مثلاً اگر عزیزانی برخلاف نظر و اندیشه من می گویند و حتی و شاید بدلایل ذاتی و تربیتی و یا تاکتیکی توحین می کنند،  این را هم باید با برداشت خوب و در جهت دمکراسی هدایت کرد.  ولی اگراشخاص نامعلوم برای مغشوش کردن این دمکراسی اینترنتی اقدام به ناسزا گویی و تهدید و تفرقه افکنی یا امثال آن می کنند باید با آنها با تدبیری خاص برخورد شود.  حتی من در نظرات وبلاگ آقای ناصر نوشتم در محیط دمکرات میتوان وبلاگ شما را بررسی کرد و ایشان تنگ نظرانه جواب تهدید آمیز دادند که در نظرات وبلاگش موجود است.

      اینترنت،  این تکنولوژی قرن 21  را ارج نماییم و در جهت مثبت از آن بهره بگیریم،  دیگران را تشویق نماییم که وبلاگ داشته باشند و اندیشه های نو بسازند.  همه دلمان تغییرات مطلوب برای ایران عزیز می خواهد و این به معنی کنار گذاشتن ارزشهای تاریخی نیست و نباید چنین برداشتی ایجاد شود.

     عزیزان یکبار دیگر تکرار می کنم نوشته های این وبلاگ مقالات و نظرات شخصی من می باشد که قبل از پیدایش وبلاگ در نشریات معتبر چاپ گردیده اند،  و اینها خود تاریخ نمی باشد همانطور که در همه جا علامت سئوال گذاشته ام،  شما میتوانید درصدی از این مطالب را قبول داشته باشید یا نداشته باشید، و می توانید در باره آنها تحقیق کنید یا نکنید،  میتوانید مطالعه نمایید یا بی خیالش باشید،  و به دسته اندکی از عزیزان بگویم، نیازی به نوشتن نظرات غیر اصولی و اخلاقی نیست، که اینقبیل نظرات قابل قبول از شخصیت وبلاگی ایرانی خوب نمی باشد.  بطور مثال این اشخاص میتوانند بنویسند، چه مقدار و چه بخشهایی را احساسی قبول دارند،  یا علمی می دانند و امثال آن.  تاریخ،  دانش مهمی چون بقیه علوم است،  و  تاریخ واقعی ایران باید بوسیله فرهنگستان تاریخ ایران، و توسط هیئت علمی ایرانی که توسط علاقه مندان دانشور تاریخی ایرانی انتخاب گردیده اند،  و با شرایط قانونی خاص خود،  و در پی تحقیقات کاملا علمی زمان بر نوشته و تایید موقت شود.  بنظر من کلیه آنچه که تاکنون بعنوان تاریخ و سرنوشت خوانده ایم،  نظرات شخصی نویسندگان آنها می باشد،  چه کتاب خطی تاریخی باشد چه نگارش چاپی دوران استعمار و یا موج دوم و چه جدیدترین نوشته تاریخی در وبلاگهای من.  آیا با شرایط فعلی می توان فرهنگستان تاریخ تاسیس کرد؟

همه چیز از تاریخ است

      تاریخ تکامل بشری پر از سرگذشت ها، شکست ها، و پیروزی های انسانهایی است که باداشتن امیدها و یاس ها به جنگ مشکلات و موانع شتافتند و برای برپایی دنیایی بهتر و زندگی نوین هزاران خطر را به جان خریده اند و خستگی ناپذیر و شجاعانه به میان حوادث رفته اند و از بین آنهمه هول و خطر و گرداب و تباهی سرفرازانه گذشته اند و سر انجام به هدف والای انسانی رسیده اند.  تاریخ در واقع بیانی است از یک جنگ بی پایان میان دو دشمن آشتی ناپذیر،  از یک سو،  مردم و گرسنگان بی باک که با روحیه آخته شان برای بدست گرفتن سرنوشت خود و زندگی بهتر و ساختن آینده انسانی،  رو در روی طرف دیگر حکومتها و شاهان که بعضاً شکم بارگان و چشم دریدگانی بودند که زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و از جان و مال مردم تغذیه میکردند و خون مردم را به شیشه کرده و به برتری خواهی و خودخواهی دست یازیده اند.

      این جنگ بی پایان بین دو طرف متخاصم تاریخ،  سازنده جوهر اصلی تاریخ است.  و تاریخ سرگذشت نامه ایست که به ما می گوید،  از دوره های دور تا امروز بر انسانها چه رفته است.  ما می خواهیم با دانستن گذشته های انسان و شناختن شکست ها و پیروزی های آن در تاریخ به شناخت خود انسان تاریخی برسیم و بدانیم که آنچه امروز به نام جامعه انسانی داریم چیست؟  و در کدام دوره تاریخی بسر می بریم؟  و در این جنگ بی پایان تاریخی چه نقشی باید داشته باشیم؟  برای دست یابی به چنین نتایجی باید از تاریخ بدرستی بدانیم و درک کنیم واقعیت چه بوده تا بتوانیم برنامه ریزی های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نماییم.  بنابراین لازم است تاریخ بشری را به دوره هایی تقسیم کرد از قبیل،  اول، اقلیم ها و بخشهای جغرافیایی،  دوم، ملل و اقوام و گویشها،  و سوم، دین ها و مذاهب و سنتها. و پس از آن هر کدام را بنا به تخصص به تحقیق گرفته و با علت یابی پدیدها و تفسیر و تحلیل ریشه های آنها به جمع بندی هایی رسید تا بتوان علتهای و معلولها را بدست آورد چون،  شکست ها، انحرافات، و انحطاط یک قوم و یا اقوام بشری و یا رمز پیروزی و آفرینش تمدنها و ملل در طول زمان چه بوده.

   پرسش از عموم:  آیا بدون داشتن مطالعه و تخصص لازم می توان در یکی از مسائل تاریخ بحث کرد؟

      ایران عزیز، که قدرتمند ترین کشور غرب آسیا و خاورمیانه است،  امروزه بشدت توسط استعمار نو تهدید به جنگ می شود،  همچنین دشمن تاریخی ایران محدود ترین تجزیه طلبان را علم کرده،  و نیز از سویی بحران هایی از قبیل،  خشکسالی و مسائل اقتصادی و اجتماعی و مشکلات دیگری مقابل خود داریم،  که زمینه های بسیاری از آنرا،  استکبار و استعمار برای ایران و ایرانی و مردم منطقه بوجود آورده.  بنابر این ما مردم ایران باید یک دل و یک صدا باشیم و در همه جا دست در دست هم دهیم و برای ایرانی سربلند روز به روز بیشتر کار و تلاش کنیم و به دانش خود با دانایی قرن 21 بیافزاییم.

      از اتفاقات کوچک و موضوعات کم اهمیت از یکدیگر ناراحت نشویم و مشکلی ایجاد نکنیم.  دشمن باید بداند ما ملت ایران ضمن دمکراسی خواهی یکی هستیم و به هیچ عنوان نمی تواند ما را از هم پراکنده کند.  استعمار و دشمنان همیشه سعی کرده اند در تاریخ ما دروغ بگویند و با هر ترفندی مردم ایران را از هم جدا و متفرق نمایند.  من عاشق ایران و همه مردم ایران بزرگ هستم و سعی میکنم جامعه ایران را در تمام مراحل تاریخی به نمایش بگذارم نه آنچنان مهم که غیر قابل باور باشد،  و نه بشکلی دشمن پسند.  بنابر این نسبت به جملاتی که ضد کشور ایران باشد حساس می باشم و باآنها برخورد می کنم.  وظیفه اصلی خود می دانم تا در این حداقل مکان واقعیت های تاریخی و اجتماعی ایران عزیز را در اندازه ای که قابل گفتن باشد با حفظ دمکراسی بگویم.

   پرسش از عموم:  آیا می دانید دمکراسی تاریخی ایرانی چیست؟

   توجه  توجه

      هم میهنان عزیز،  سرزمین تاریخی ما از دیر باز دشمنانی داشته موذی،  که چون نمی توانستند در جبهه و جنگ ایرانیان را شکست دهند بروی کاغذ و در داستانها،  ایرانیان را شکست خورده نوشته اند.  امروز با تکنولوژی های قرن 21  منجمله اینترنت،  این دشمنان مشغول لجن پراکنی هستند.  این تعداد اندک دشمنان تاریخ و ملت ایران با نامهای الکی و بی نشان در وب ها و نوشته ها و یا در نظر های وب های عزیزان ایرانی،  به ناسزا گویی مشغولند،  و یا با ترفند های مختلف سعی دارند مذبوحانه و ددمنشانه جو سازی کنند.  اینها ستون پنجم نرم دشمنان ما ایرانی ها می باشند،  باید این ستون پنج نرم را با زرنگی شناسایی کنید،  و به عزیزان دیگر خطر آنها را گوشزد نمایید.

      اینترنت فرصت گران بها به ما داده تا دمکراسی را در وسعتی به عظمت گیتی تجربه کنیم و براحتی افکار یکدیگر را تحمل نماییم.  عزیزان هوشیار باشید و در دام دشمن نروید و این ترفندهای کثیف را تشخیص دهید و با خونسردی،  نسبت به مقابله با آنها و به شیوه هایی که خود می دانید اقدام کنید.  امروزه ایران ما در شرایط حساسی است،  در تمام وسایل ارتباط جمعی و تمام رادیو و تلویزیون ها و نشریات و تمام مجامع بین المللی فقط و فقط از ایران می گویند،  همه شما عزیزان میدانید که یاهو و گوگل و غیره علیه ایران و ایرانی هستند.  وظیفه تک تک شما هم وطنان عزیز بویژه فارسی زبانان است،  که با دانایی قرن 21 و سنت گریزی راهبردی کار آمد را برای آینده شکوهمند و شکوفای ایران بریزید،  بخود ایمان داشته باشید و بدانید جهان از آن ماست.

   پرسش از عموم:  بنظر شما دشمنان ما کدامند و دشمن اصلی کجاست؟

کلیک کنید:  آزادی و دشمنان آزادی

منابع واقعی کجا هستند

      عزیزانی می گویند منابع ذکر کن تا وبلاگ معبر تر شود،  بارها نوشته ام این وبلاگ جهت اینست که اندیشه شود،  واقعیت چه بوده و چرا بوده و ما به کجا خواهیم رفت.  انسان قرن 21  چشم و گوش بسته نیست و نخواهد بود.  در مورد مطالب تاریخی اندازه ای که برای عموم لازم است منابع در میان مطالب گفته ام،  با دقت بخوانید متوجه میشوید،  و عزیزانی که تخصصی می خواهند به آنها خواهم گفت،  در اینجا توضیح نوشته ام.  بسیاری عادت کرده اند که در پایان هر مقاله لیستی از منابع ذکر شود،  و به آن راضی باشند،  بدون اینکه از واقعیت های آن منابع جویا باشند،  بسیاری از آنها منابع بی محتوا و آبکی هستند.

   عکس منبع آب،  این از منابع آبکی است،  که در نوشته های تاریخی ایران بفراوانی یافت می شود،  و به آن اشاره می کنند،  عکس شماره 7198.

      در کل،  طی 450 سال نفوذ استعمار منابع تاریخی بسیار در هم آمیخته و یا آلوده به دروغ شده است،  این شما عزیزان هستید که باید در اندازه ای فنی و یا تخصصی پیگیر باشید.  آگاهانه بدانید واقعیت چه بوده و ساده نباشید که دشمن استعماری بتواند هر دروغی را به ذهنتان فرو کند.  وبلاگ انوش راوید جهت اینست که واقعیتها را شناخته و دروغها را تشخیص داده،  تاریخ و فرهنگ یادگیری را فراگرفته،  تا هر گونه برنامه ریزی های اجتماعی واقعی تر میسر گردد.

   پرسش از عموم:  آیا منابع تاریخی با واقعیت ها و دمکراسی آمیخته است؟

شادتر و پاینده باد ایران و ایرانی

      در قرن 21  نسل جدید دگرگونی در ایران عزیز شکل گرفته،  با امکانات تکنولوژی موج سومی جوانان ایران به مراتب با هوش تر و داناتر از گذشته هستند،  این نسل می داند که زمین دارد حرکت می کند و باید خوب این حرکت را بشناسد تا غافلگیر نشود.  جهان نو دگرگون شده است و ما نیز باید واژگون شده باشیم،  با عقلی جدید که در قرن سنت گریزی در  اینجا  گفته ام،  البته بی سواد ها اینها را درک نمی کنند و نخواهند کرد،  ولی امیدی به کم سوادها باقیست.  اما توده عظیم ارتش 20 میلیونی جوان ایرانی امیدوار و  آینده نگر است و می جنبد و می خروشد تا قافله نو را در یابد.  این نیروی قوی می داند که باید هوشیارانه و با تدبیری خلاق به واشنگتن و لندن و پاریس اثر مثبت گذارده،  تا ما بتوانیم بازی آینده را ببریم و در نهایت سرفرازتر از گذشته شکوهمند خواهیم ماند.

      گردش روزگار سریع است و زمان کم شده،  یکبار دیگر تکرار می کنم قبل از اینکه زمین زیر پای ما بلرزد،  می بایست اخبار و اطلاعات سیاسی و اقتصادی را خوب گوش کرده وب های روشنگر را مطالعه نموده و تاریخ و سرگذشت ایران و جهان را بدور از دروغ و تبلیغات دشمن که در این وبلاگ نوشته ام،  تا اندازه لازم بدانیم و به توانایی خود ایمان داشته باشیم تا سپس بتوانیم به اوضاع مسلط گردیم.  باید واقعاً ایرانی بود،  فقط فارسی گپ زدن و تهرانی و اصفهانی و شیرازی و تبریزی و غیره بودن کافی نیست،  باید با هوش خاص ایرانی فکر و صحبت کرد،  البته دشمنان فسیل شده و سحر زده و استعمار زده،  ایران واقعی را درک نمی کنند.  دشمن تاریخی یکبار دیگر افکار پلیدی درباره ایران دارد و عده ای اجنبی ندانسته در جهت آنچه استعمار نو می خواهد حرکت می کنند،  در هر صورت واقعیت نشان دهنده عدم توانایی دشمن در رویارویی با ایران بزرگ و ایرانی عزیز است.  چون ایرانی شاد و پویاست،  ایرانی سابقه درخشان تاریخی دارد،  ایران ثروت مند است.  پاینده و پیروز باد ایران و ایرانی.  آیا می دانید،  چه کسی گفته باید از دشمن ابله دوری کرد؟

دمکراسی تاریخی آریایی

      در ابتدای قرن 16  و بعد از طی دوره های تاریخی اومانیستی و رنسانس که در آینده خواهم نوشت،  بورژوازی اولیه در اروپا پیدا شد،   مهمترین ابزاری که دولت شهرهای اروپا را در قرن 15 میلادی از بین برد و در آنجا کشور هایی ایجاد گردید توپ و تفنگ بود.   اروپائیان بویژه ایتالیا و پرتقال و هلند و اسپانیا بمنظور تجارت بین المللی نیازمند پایگاه ها و بنادری و قلعه هایی در گوشه وکنار جهان بودند،  که هرمز را همگی میدانیم.  ولی طولی نکشید که این حرکت برون قاره ای اروپا با قدرت آتش توپ و تفنگ تبدیل به استعمار شد.  استعمار گران برای پیش برد اهداف کثیفشان دست به هر کلکی و جنایتی می زدند.  یکی دیگر از اقدامات استعمار جدا کردن حاکمان از زندگی عادی و مردم بود،  که اولین نمونه آنرا در دوره صفویه و بویژه شاه عباس می بینیم.  در این دوره بود که کاخها پدیدار گشتند و طبقات اجتماعی شکل کرفت که متعاقب آن کوخها هم سر آوردند.

      در گذشته شاه و حاکم چون مردم عادی زندگی می کردند و در تاریخ ما قبل از صفویه اثری از کاخهای عظیم شاهانه نیست.  و مردم در طایفه و یا قبیله خودشان همه یکدست و یک طبقه بودند،  و به هر کجای ایران بزرگ که می خواستند بی دردسر می رفتند،  نه گذرنامه می خواستند و نه شناسنامه.   با فرهنگ والای که نوروز برای آنان ارمقان آورده بود و ریشه در آریایی بودن داشت در کنار یکدیگر زندگی شادی داشتند. آنها بر سر موضوعاتی گاهی با یکدیگر نزاع داشتند،  که این را می توان یک امر عادی انسانی دانست و بسیار در تاریخ ما می باشد که با دادن عروسی و دامادی بزرگترین ماجرا ها را به خوشی تمام می کردند.  زیستی خوب از هزار قبیله و ملت و با زبانهای مختلف این بهترین نمونه دمکراسی است.

      استعمار گران نمی توانستند چنین چیزی را ببینند و با تمام اشکال و ترفندها سعی در بر هم زدن این نظم تاریخی و اجتماعی داشتند.  یکی از مهمترین نقشه های آنها برای بر هم زدن این روش انسانی ایرانی دروغ گفتن در تاریخ و ساختن و پرداختن اختلافات تاریخی برای ملل ساکن ایران بزرگ بود.  ولی امروزه ما باید آگاهی داشته باشیم گرفتار این حقه بازی دشمنان نشویم و تمام ملتهای آریائی ارزش خود را بدانند.  اینترنت فرصتی برای آزمایش دوباره دمکراسی در اختیار ما قرار داده و باید از آن استفاده کنیم.  یکدیگر را درک کنیم و تحمل نماییم و از نقد و انتقاد استقبال کنیم.  حتی اگر کمی فضای کار سخت بود وبا یکدیگر مشکل داشتیم و یا با مسائل و چیزهای دیگر برخورد کردیم و غیره،  باید شجاع باشیم و از اتفاقات نا خوش نهراسیم که خود این نوعی تمرین دمکراسی است.  اگر مجلس کشور هایی با دمکراسی بالا را دیده باشید بسیار در آنجا پیش آمده که با مشت و لگد و فحش به یکدیگر می کوبند،  ولی ایجاد مشکل نمی کند.

   پرسش از عموم:  بنظر شما دشمن دمکراسی چیست؟

کلیک کنید:  تمدن شکوفای آریایی

   پیدایش خط از ایران

      صاحب‌ نظران خط و زبان های باستانی بر این عقیده‌اند که منشاء پیدایش خط از غرب ایران یعنی جنوب بین‌النهرین و سرزمین سومر در نیمه دوم هزاره دوم خورشیدی ایرانی بوده.  امّا فرضیه دیگری نیز در سالیان اخیر مطرح شد،  که سیر پیدایش و تأثیر گذاری خط پروتو عیلامی (ما قبل عیلامی) را از شرق به غرب می ‌داند و معتقد است،  که خط و نگارش تصویری ابتدا در حوزه دره سند و نواحی جنوب شرقی ایران به ظهور رسید و سپس به فارس و دشت خوزستان راه یافت.  این فرضیه بر اساس کشف علائم پیکتوگرافیک و الواح پروتو عیلامی در کاوش های موهنجودارو،  شهداد،  شهر سوخته،  تپه یحیی،  تپه ملیان و تپه قزیر،  شکل گرفته است  .فرضیه جدید به  نظریه تک ریشه ‌ای بودن خط  با تردید می ‌نگرد.  تپه چغامیش دزفول را باید نخستین مرکز در ایران دانست که خط و کتاب،  اول بار در آنجا ظاهر شده است.  چغامیش تپه ‌ای است بزرگ که در حاشیه دشت شوش و 25 کیلومتری جنوب شرقی دزفول واقع شده است.  چغامیش یکی از مراکز مهم آغاز کتابت و شهر نشینی در ایران بشمار می‌رود،  و تعداد زیادی الواح گِلی (شمارشی) و قطعات و ظروف و کاسه‌های سفالی مشهور به (لبه واریخته) که از سفالینه‌ های شاخص دوره آغاز کتابت است،  از این تپه به دست آمد.  وقتی  انوش  میگوید همه چیز از ایران شروع شده یک واقعیت است،  پیدایش خط که در این چند جمله نوشتم جدید ترین برداشت باستان شناسان بین المللی می باشد.

کلیک کنید:  حروف الفبای تمدن کهن جیرفت

   امروز در تاریخ

      در گذشته ها،  سرعت تحولات و تعداد حوادث مهم سازنده تاریخ کم بود،  و کلّاً تاریخ در اصطلاح خود به زمان های خیلی دور اطلاق می شد،  در قرن 20 تارخ معاصر به جمع تاریخ پیوست،  اما در قرن 21 گذشته و تاریخ به نزدیکی زمان حاضر و عمر ما رسیده است.  به دلیل تکنولوژیکی و ارتباطی حوادث و سرعت تحولات بسیار زیاد شده،  همانگونه که در تمام زمینه ها درصد حرکت های بشری بیشتر گردیده خود بخود تاریخ هم چنین شده است.  برای درک بهتر این موضوع مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود،  و غفلت از این مهم قرن 21 باعث می شود فردی که برای آینده تلاش می کند،  در تاریخ خواهد ماند،  و کار او خیلی سریع قبل از اینکه به نتیجه برسد فسیل می شود.

      این روز ها جنگ و خشونت منطقه ایران بزرگ یا نام خاورمیانه ای استعمار ساخته را در بر گرفته است،  در لبنان آرامش سیاسی و امنیت اجتماعی و اقتصادی وجود ندارد،  عراق و افغانستان با بمب های خیابانی مردم بی گناه کشتار می شوند،  مردمی که برای ما ارزش دارند.  اختلافات سیاسی پاکستان و جنگ داخلی آن روز به روز وخیم تر می شود،  تاجیکستان و ازبکستان در بی کاری و مشکلات غرق هستند،  و اتفاقات ناگوار دیگر که آنها را تکرار نمی کنم، هر ساعت در اخبار و گزارشات روزانه می شنویم،  در این مقاله به تحلیل جغرافی ـ تاریخ می پردازم.  استعمار و امپریالیست از بدو پیدایش در طول تاریخ بارها به این نیم قاره لشکر کشید،  در بخش هایی بشدت شکست خورد و یا در تمامی سرزمین معدوم گردیدند،  آنها به ترفند هایی روی آوردند و با اعمال نفوذ در حکومتها و ایجاد تفرقه در ساختار های تاریخی اجتماع و یا سیاسی منطقه اقداماتی می کردند تا منافع بیشتری به دست آورند که در نهایت مخارج سنگین و شکست داشتند.  اینک امپریالیسم نو که از دانش جغرافی ـ تاریخ تهی می باشد و نمی تواند شرایط را علمی تحلیل و تعلیل کند،  در واقع مغز اصلی آن نرم افزاری است نه بشری.

      آنچه که منطقه را حساس تر کرده،  رشد اقتصادی و اجتماعی کشورهای روسیه و چین و هند و اقمار وابسته به اقتصاد آنهاست،  و مهمتر از همه اهمیت روز افزون نفت می باشد.  سی سال پیش یکی از چهره های امپریالیستی سابق نقشه ای از خاور میانه کشید و در آن احمقانه کشور هایی بر اساس قومها ترسیم کرده بود،  و او خیلی بی خرد تر از آن بود که بداند نیم قاره ایران بزرگ جغرافیای متفاوتی دارد که ریشه در تاریخ جهان و امپریالیست هرگز قادر به تشخیص آن بازی خطر ناک نمی باشد.  توده مردم کشور های اروپایی و آمریکای شمالی بخاطر فراوانی دروغ های تاریخی و اجتماعی و اقتصادی در سردرگمی به سر می برند و در توهّمات مختلف مانند تغییرات اوبامایی دلخوشند،  اما روز به روز دارند متوجه می شوند که چه کلاه های بزرگی در تمام تاریخ سر آنها رفته است. 

    اینک ما ملت سرافراز ایران بزرگ باید با درک موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی،  خود را به شکوه  گذشته که در واقعیت های تاریخ نهفته است،  راهی نو در جهان بگشاییم و با نشان دادن توانایی در همه عرصه ها،  قدرت تاریخی خود را یکبار دیگر به حرکت در آوریم.  توانایی و قدرت الکی و بی جهت و بدون سابقه تاریخی در اندیشه توده های مردم و علم و دانش حاصل نمی شود،  ایرانی ها پر بار از این موضوعات هستند، فقط باید دروغ های تاریخ را دور بریزند و آنچه واقعیت ها بوده به تحلیل و تعلیل بگیرند.  دشمنان با دروغ ها همیشه می خواستند ایرانی را شکست خورده و ضعیف و متفرق نشان دهند،  که از این بابت سود ببرند،  منجمله ایران بزرگ را خاورمیانه و آسیای میانه نامیدند،  و بروی کاغذ ملت های تاریخی نیم قاره ایران بزرگ را دسته بندی دینی و نژادی کردند.  توده ملت ایران بزرگ بیش از هزار قرن در این نیم قاره که از فلات ها و دشت ها و دریا ها تشکیل شده در کنار هم یک دل و یک صدا بودند،  نوروز و جشنهای شکوهمند دلیل آن است.

      عده ای ساده دل و بی اندیشه به راحتی اغفال نفوذی های دشمنان تاریخی ایران شده،  و دسته های فاشیستی، آنارشیستی، کمونیستی، ناسیونالیستی کنجی و یا دینی باب دل دشمنان تاریخی این سرزمین ایجاد کرده و در گوشه و کنار نیم قاره کار هایی می کنند،  که مخالف واقعیت های تاریخی است.  گاه افرادی بی دانش و تهی از درک واقعیت های تاریخی در جایی از جهان آب به آسیاب دشمنان تاریخی ایران می ریزند،  و با گفته ای، تالیفی،  و یا ترفند و لابی عمد و یا سهو به زیان ملت های قوی ایران بزرگ اقداماتی انجام می دهند،  که البته در کل تأثیری در روند حرکت اجتماعی تاریخی مردم ندارد.  جوانان عزیز و آینده نگر با کمی حوصله،  و مطالعه و پیگیری وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران براحتی می توانند،  مسیر ملی  را تشخیص دهند و دانش های اجتماعی، جغرافیایی، تاریخی خود را بالا ببرند.

   پرسش از عموم:  آیا تفاوت ناسیونالیسم واقعی را با مکتب های مختلف اجتماعی می دانید؟

 کلیک کنید:  تخت جمشید

کلیک کنید:  پارتی زان یا چریک

کلیک کنید:  الهه های دوران کهن ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

دشمنان تاریخی تاریخ ایران

      هم وطن یا هم میهن عزیزی نظر گذاشته،  که هموطن کلمه زشت عربیست و فارسی آن هم میهن است ، که البته من در نوشته هایم،  از هر دو استفاده کرده ام.  آیا میدانید که 500 ملیون نفر انسان،  به زبان عربی صحبت می کنند،  در نیمه شمالی آفریقا و خاور میانه و از سفید ترین تا سیاه ترین، از ثروتمند ترین تا فقیرترین، و ده ها نژاد و ملت و قوم را تشکیل میدهند.  اصل زبان های عربی و فارسی و ترکی و کردی و کلیه زبان های خاور میانه،  و از ابتدای تاریخ و در یک همزیستی و با کمک هم،  شکل گرفته است،  و همه ریشه در زبان تمدن جی دارند.  دانش شناخت آنها بسیار وسیع است،  و غیر از خواست و توانایی من و این وبلاگ می باشد.

      همانطور که ما خوشحال میشویم،  یک سوم زبان کشمیری فارسی است،  آن 500 ملیون هم خوشحال میشوند،  که می پندارند یک چهارم زبان فارسی عربیست.  اصل کلمه اسلام فارسی است،  مانند خیلی از لغات دیگر که با اس شروع میشوند،  و در فارسی زیاد است،  و در این وبلاگ اسکندر است،.  این هموطن عزیز فرموده اند سلام عربیست و درود فارسی است،  آنچه از ریشه تاریخی آنها میدانم،  نه آن عربیه و نه این فارسی،  ولی در گپ هزار ساله دو میلیارد آدم خوشگل،  سلام بکار میره و همین خوبه.  جهت اطلاع بیشتر معنی نام شهرها و روستا های ایران را بخوانید.  

      همانطور که قبلا در باره ترفند های حاکمان جهان نوشتم،  یکی دیگر از این ترفند ها تاریخ سازی،  و مرزبندی بین کشور ها،  جهت ایجاد نفاق و تفرقه بین آنهاست،  چه به بزرگی ایران باشد،  یا دو سه طایفه کوچک.  از این ترفند برای ایجاد دشمنی تاریخی،  بین ایرانیها و اعراب و ترکها و غیره زیاد استفاده شده.  در صورتیکه مردم با یکدیگر هیچ دشمنی ندارند،  و به یکدیگر زشت و بد و بیرا نمی گویند.  تفاوتی بین عربی و ترکی و تاجیکی و غیره نیست،  ایجاد این تفاوت از همان ترفند های حاکمان،  برای ایجاد تفرقه بنداز و حکومت کن می باشد،  که از روم باستان شروع شد،  و به اروپای استعماری به ارث رسید.  ساختن داستان تاریخی،  که عرب های سوسمار خور آمدند،  و ایرانی های فوق العاده متمدن!  را شکست داده  و قسمت های زیادی از زبان و فرهنگ ایران را،  یا به غارت برده یا تحت تاثیر قرار دادند.  این قبیل مسائل که در تاریخ زیاد گفته و نوشته شده،  باید دقیقا فکر کرد،  و تحقیق واقعی دور از نفوذ استعماری صورت گیرد.

      عرب های جنوب عراق و عربستان و یمن از زمان های قدیم ایرانی  و با ایرانی،  در یک کشور ولی با پادشاهی ها و خاندان های مختلف بودند،  و در تیسفون و حومه آن بغداد،  به تعدادی مساوی از همه مردمان زندگی می کردند،  و در کشور و لشکر با هم بودند،  و به فرا خور طبیعت محلشان از علم و اقتصاد و زندگی بهره می بردند.  در واقع عربها اشغالگر نبودند،  از همین ملت و با همین ملت بودند.  رشد فکری مردم در زمان ساسانیان حرکت های جدیدی می طلبید،  که باید بدون تعصب و بصورت کاملا علمی دوباره نگارش شود.  ما ایرانیها 300 ملیونیم و مجبوریم رو در روی استعمار نو قرار گیریم،  نباید به دام مسائل کوچک بیفتیم و تفرقه شود،  من به فارسی مردم کوچه و خیابان که در همه جا،  عادی و ساده صحبت می کنند،  میگویم و مینویسم.

      مثلا اگر نوشتم وطن پرست و آن عزیز نظر گذاشتند،  پرستش غیر از خدا  نیست و پرستش نابودی بینش و دانش می آورد،  البته به درستی گفتند، ولی برای انسان های نا آگاه از تاریخ  که قرنها چشم و گوش بسته، و بدون اینکه اجازه فکر کردن در تاریخ را داشته باشند،  و یا از آنها سئوال شود چه فکر می کنید،  چه بوده،  اما این وبلاگ جهت این است،  که تاریخ واقعی هم وجود دارد،  و باید اندیشید و تحقیق کرد،  و پرسید تا به آن برسیم،  وطن پرست کلامی از مردم کوچه است.  مثلا مردم هرگز حاضر نشدند ریال یعنی سلطنتی را استفاده کنند،  و گفتتند تومن،  که واحد دهزار تایی هخامنشی بود،  و آن طرف گفت منظور تومان!  مغولیست.  فقط باید بیاندیشیم این 300 ملیون ایرانی را چگونه متحد کنیم،  وقت کم و دشمنان پست امپریالیسم آمریکایی و انگلیسی و...، موذی و قدار.

      امروزه عده ای از هم میهنان در ایران عزیز،  در پستی و مقامی و ریاستی از دولتی گرفته تا شرکت و کارخانه ای،  فکر می کنند آنچه از دارایی این سرزمین کهن در اختیارشان به امانت گذاشته شده است،  ملک و تصرف شخصی اشان است،  و به هر شکل و هر جوری که می خواهند از آن استفاده و یا بر داشت مالی غیر اصولی و اخلاقی می کنند.  آنها نمی دانند حتی اگر سند این دارایی هم به نام آنها باشد،  ولی در واقع متعلق به ایران است،  و هر گونه اشتباه و خلاف در نهایت صدمه اش به ایران و همه ایرانیان عزیز می رسد.

   پرسش از عموم:  آیا می دانید تفاوت وطن پرست و میهن دوست چیست؟

عکس تاریخی جمعی مقابل باشگاه تاج تهران دهه 1330،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 1241.

دشمنان زبان فارسی

      از چند هزار سال  پیش زبان فارسی،  زبان رسمی  و گفتاری مردم ساکن بیش از،  سه میلیون کیلومتر مربع از این کره خاکیست.  البته امروز و مطابق معمول تاریخ،  دشمنانی پیدا کرده است،  زبان فارسی که اصل آن زبان تمدن جی است،  و سپس دری و تاجیکی هم گویند، و هر کدام تعریف تاریخی جدا گانه ای دارند.  امروز هم عده ای در همان جا هائی که دروغ های گذشته تاریخی،  مانند حمله اسکندر مقدونی و چنگیز مغول را کشف کرده،  و به  تاریخ ما  جا زدند،  گرد می آیند،  و از ایران و زبان فارسی بدی می گویند،  و آنهم به زبان فارسی،  یعنی فقط به فارسی می گویند:  که ما غیر  فارسیم.  حتی نمی فهمند  فارس و فارسی یعنی  چه،  اشخاصی که حداقل از تاریخ و جغرافیا نمی دانند،  و هیچ  کدامشان یک کتاب یا رساله در یکی از علوم اجتماعی  ندارند،  و اصلا نمی دانند یعنی چه.  فقط همان دشمنان مطابق معمول سوء استفاده های تاریخی خودشان را از این  تعداد بیسواد می کنند.  جالب است،  سر دمدار شان استعمار چی های جدید،  بعلت عدم شناخت از فرهنگ و مردم،  و فقط با استفاده از کمی پول، همه را منجمله بیشتر خودشان را دچار مشکل می کنند،  مانند اطرافمان که می بینیم.  برای جلوگیر از مزاحمت این عده بی سواد باید برخورد دانشی شود.

فسیلها و روشنفکرها

     آیا می دانید تفاوت این دو چیست؟  در این یکی دو دهه گذشته بیشتر میشنویم،  که میگویند،  یارو فسیله یا مغزش فسیل شده،  و تقریبا همه می دانند یعنی چه،  حتی فسیلها هم می دانند،  فقط نمی دانند که فسیلند.  یا به معنی واقعی تر آنها پای بند یک سری فکر و عقیده و دانش،  چه درست یا غلط هستند،  و حاضر نیستند قبول کنند،  که چیز های دیگر و یا متفاوت یا بیشتر هم هست.  از دانش و زندگی هر آنچه که می دانند،  می گویند آخرشه،  و دیگه نیست.  اما روشنفکر سعی می کند،  در جامعه ایجاد تفکر و حرکت بسوی علوم بیشتر در همه زمینه ها نماید،  و بگوید،  اونی که میدانستید یا غلطه یا اول راهه و آنچه که همه می دانند،  و بعضی قاطع در تمام علوم از آن می گویند،  تازه  اولشه.

      فسیلها غیر از دانش  خودشان را تحمل نمی کنند،  و بدلیل عدم توانایی علمی و منطقی و با مسخره و اهانت و ایراد و حتی زور و یا زر،  بشدت هر بینشی در علم را رد می کنند،  گاهی با چند لغت من در آری و یا اصطلاح،  می خواهند وانمود کنند که واردند.  روشنفکرها چون دانش را اول راه می دانند،  هر فکر و حرکت در جهت شفافیت و رشد و شکو فایی علم و زندگی،  و یا بر عکس آنرا به مباحثه و تبادل اندیشه می گذارند،  و استقبال می کنند،  و فسیلها را به دیگری نشان میدهند،  و ترد میکنند.  اینترنت این امکان را به ما داده،  که تفاوت این دو را در وبلاگها و نظر ها بیابیم،  و در اجتماع و ساخت آینده ای خوب برای ایران،  آن دو طیف را بشناسیم.  مشروح در فرهنگ و تاریخ یادگیری.

پرسش از عموم:  1 ــ  در وبلگها و نظر ها فسیلها بیشترند یا روشنفکرها؟

   2 ــ  کتاب های آموزشی تاریخی فسیلی یا روشنفکریست؟

پیدایش کشور ها

      پیدایش اقوام در دایره اشان،  در هر کجای جهان از پی فلسفه تکامل طبیعت بوده،  ولی پیدایش ممالک در طول تاریخ،  منطق خاص خود را  دارد،  و این دو با هم  متفاوت است.  یک یا چند قوم مملکتی را تشکیل میدهند، تا زندگی و مشکلاتشان را سازمان دهند،  و همچنین دفاع در مقابل بیگانگان را با هم باشند.  اکثر کشور ها در مسیر تاریخ،  شکل جغرافیائی خاص خود را یافته اند،  در  طول تاریخ هر قوم در دایره سرزمین خودشان می دانستند،  که جغرافیایشان در شرایطی است،  که باید با یک یا چند دایره دیگر متحد باشند،  تا نابود نشوند یا  صدمه  نبینند.  با نگاهی به نقشه جهان می بینیم که کشور های قدیمی،  با منطق خاص شامل دو جزء اصلی،  زندگی یا اقتصاد، و دفاع یا مدنیت،  ایجاد گردیده،  و راس  حکومت آن کشور،  به علم  یا منطق خاص خودش بین اقوام آن کشور چرخیده،  و در تاریخ حتی بسیار می بینیم، که مثلا خاندانی از قوم کوچک منچوی،  قرنها حکومت چین بزرگ را در دست می گیرند،  و یا از قوم کوچک قاجار حکومت ایران را می گیرند،  مثالها  زیاد است.

      در یک مملکت یک زبان را بنا به شرایط،  اصلی و واسطه ای می کنند،  و بعضی چند زبان را،  و عاقل هایش یک زبان علمی  جهان را انتخاب می کنند،  مانند چندین کشور آسیائی و آفریقایی که انگلیسی را بر گزیده اند،  که همین بزرگترین حرکت علمی و اتحاد ملیشان است.  در طول تاریخ بسیاری تلاش کردند،  اقوامی را از بین ببرند،  مانند زمان پطرها و جانشینانشان و هیتلر،  و خیلی های دیگر،  ولی همان  راز یا علم فلسفه طبیعت و خدا نگهدارنده  بندگانش است.  اقوامی که در  یک محیط جغرافیائیند،  و با اندکی اختلاف لهجه ای و سلیقه ای،  یک ملت میشوند،  مانند ملت ترک یا  کرد و یا پارس،  که این پارس توضیحات دارد.  همچنین اقوام یا ملت هایی که در یک جغرافیای سیاسی یا مملکت هستند،  یک ملت میشوند،  مانند ملت ایران یا افغانستان،  که در واقع این افغان نام یک طایفه از قومی  پشتون زبان است،  که قرن 19 انگلستان،  بر تمامی قسمت ایران و شرق و خراسان گذارد،  و  در ادامه مطلب اصلی ملت عراق،  که این نام به ولایات غربی کشور ایران می گفتند،  که در یک دسیسه کاری در ایران به اراک  تبدیل شد،  و یا ملت  تاجیکستان.  عراق به معنی ایران کوهستانی است،  مشروح در اینجا.

      این  چند ملت یا کشور با تعداد دیگری،  ملت ایران بزرگ و تاریخی را  تشکیل می دادند،  که وسعتی در حد قاره  بودند،  و نوروز  داشتند،  و این نوروز،  و شرایط  اقتصادی و دفاعی آنان را یک ملت بحساب می آورد.  اما با پیدایش اسلام عزیز،  و آن برابری و برادری اولیه،  کما بیش و تقریبا شکل امروزی کشور های غرب آسیا با منطق خاص تشکیل گردید،  مثلا در طول تاریخ بعد از اسلام،  ایران کم و بیش در همین اندازه بود،  علتش تشخیص اقوام ساکن در این سرزمین با بینش همان فلسفه،  زندگی یا اقتصاد،  و دفاع  یا مدنیت بود.  حال  تصور کنید که وقتی دروغ های غیر علمی و منطقی،  اسکندر و چنگیز و غیره را  می گویند،  چقدر به این فلسفه صدمه می خورد،  و آسیب پذیری را در حد جبران ناپذیری بالا می برد.

رابطه دروغ های تاریخ و بمب و اینترنت

      بدلیل وجود دروغ های بیشمار در تاریخ،  امروزه باعث شده بعضی ها مانند نازی ها،  تاریخ و جغرافیا را با دید کوچک قوم خودشان ببینند،  و هر آنچه که می خواهند میگویند،  و اینها چون نازیها تاریخ می سازند و جغرافی می کشند،  و متعاقب آن تهدید می کنند.  امروزه این پدیده را به هر شکل و طایفه می بینیم، عده ای از آنها بمب می گذارند،  بمب کنار جاده ای،  و همچنین با شکل دیگری در اینترنت و ماهواره،  خواسته های خود را القاء می کنند،  و تمام اینها اصل کشور خود را فراموش کرده اند،  و در دامن استعمار نو گرفتار شده اند.  ایرانی های عزیز بیائید تاریخ کشور مان را از دروغ های بیشمار پاک نماییم،  و دوباره و همراه سئوال های بیشمار برای پاسخگویی جهت یافتن واقعیت نگارش نماییم.  شاید بدلیل آموزش و پروش ضعیف،  و یا نفوذ دشمن در زمان شاهان گذشته بوده،  که هر گز اجازه ندادند بپرسیم،  که آیا اینها که می گویید واقعیت است؟  ولی فقط گفته اند،  همین که هست صدات در نیاد.

      تاریخ نگارهای صهیونیستی و نازیسم چه به زبان های، آلمانی یا انگلیسی باشد،  چه عرب و فارس و ترک و کرد و غیره،  هر گز از دروغ نویسان تاریخی نمی پرسند،  که این همه دروغ را از کجا آورده اید،  و یا از یک کتاب قدیمی نمی پرسند،  منابع تو کدام است؟  چون از واقعیت می ترسند،  و می خواهند هر آنچه که نژاد پرستانه است،  بپردازند و بگویند.  حتی اگر این نژاد پرستی در حد یک استان کوچک یک کشور کوچک باشد.  نقشه کشی جغرافیائی و تاریخ نگاری نژادپرستانه،  خطر ناک و خواست استعمار نو می باشد،  نباید در دام آن افتاد و باید نسبت به افشا آنها بهترین اقدام را کرد،  مهمترین ضربه به این دشمنان شکایت از دروغ نویسان،  به جرم دروغگویی و بازی با تاریخ و حیثیت یک ملت بزرگ به دادگاه می باشد.  برای این شکایت یار می خواهم.

   پرسش از عموم:  آیا بین اینترنت وماهواره و بمب کنار جاده و دروغ های تاریخ رابطه ای هست؟

      بعضی حکومتها و دولتها سعی می کنند مردمشان را در عقب ماندگی فکری و ذهنی نگه دارند،  حتی تلاش دارند آنها را به عقب باز گردانند،  و از هر ترفندی چون،  مسلک های سیاسی و دین های عجیب،  تلویزیون و سینما و غیره استفاده می کنند.  مانند بلوک شرق سابق،  و حتی انگلستان فعلی.  ولی در ایران موجی از جوانان شا د و پویا، گذشته های دروغی اسکندر و چنگیز و غیره را در هم می ریزند،  و عرصه ای نو بر این دروغ های تاریک و ساده لوحانه می گذارند.

      نو طلبی ایرانیان در صد سال،  و بویژه در سی سال گذشته،  کاملا پیداست،  و هر چند گذر از ذهن باطل و کهنه دروغ های تاریخی،  با موانع بسیاری از جمله استعمار روبروست،  اما نو اندیشان جوان به حرکت خود ادامه میدهند.  تشویق بزرگترها برای استفاده بهتر از دانش و زندگی،  راهی را باز کرده،  که باز گشت از آن میسر نیست،  و به جلو میرود.  باید با حوصله ای جدید، و دیدی نو،  به ایرانیان آینده،  و تاریخ گذشتگانشان نگریست.  شاه هان و خانها همه رفتند،  مصدقها و امیر کبیرها رفتند،  و باز نمی گرد ند،  ولی جوانان ایرانی با فرهنگ و امیدی نو هستند.  این نیز تاریخی واقعی از ایران است،  این مسیر تکامل اجتماعی را،  باید با دیدی واقعی نگریست.  حوصله داشت و اغفال  نیرنگ های رنگارنگ دشمن  نشد.

ایران ما در شرایط حساس تاریخی است

      البته همیشه در طول تاریخ همین بوده،  ودائم تحولات اساسی تاریخی و جغرافی داشتیم،  ولی امروزه وجود نفت،  در کشور های اطراف خلیج فارس،  و شرایط این زمان اوضاع پیچیده تر شده،  و فعالیت بیشتری میطلبد،  بدین منظور این وبلاگ را برای نشر نظراتم در مورد تاریخ و جغرافی و اقتصاد،  ایجاد کرده،  و از نظرات شما عزیزان استقبال می کنم.  افکار قرن ،۲۱ می بایست متفاوت از گذشته باشد،  و جهان را در نیمه دوم قرن ۲۰ یا قرون اولیه نبینیم.

      تحولات مهمی در شروف اتفاق است.  بنظر می رسد چین و بقیه تولید می کنند،  و ایالات متحده آمریکا مصرف می کند.  آمریکا مثل گذشته نیازی به کار و تولید ندارد،  و در نتیجه جوانان بیکار بسیار دارد،  می رود تا شاهرگ های حیاتی جهان را با علم یا پول یا قدرت یا سیاست بگیرد،  و کشورها را مطابق خواسته سرمایه داری نوین جهانی بچیند.  نباید گمان کرد عمو سام گرفتار شده،  ولی باید ایرانیان با اندیشه ای نو،  که ظاهرا خبری از آن نیست، ایران شان را نجات دهند.  سرمایه داری نوین جهانی شامل،  بازار های بورس و شرکت های چند ملیتی،  و جهانی است،  که سرمایه آنها از همه جا حتی از حداقل جیب ما،  تا کلان پولدار های همه کشورها تشکیل شده،  و در نتیجه همه جا وجود دارد،  با  نگاهی  نیم دقیق  به اطراف و خبرها متوجه  می شویم،  و این موضوع مهمی است.

عکس استوانه کوروش بزرگ،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 1001 .

کلیک کنید:  شورش پوست کنی

کلیک کنید:  بنا های تاریخی دینی ایران

کلیک کنید:  نام و آدرس موزه های ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

سرمایه داری های اولیه و بی هویت

   آیا می دانید تفاوت این دو چیست؟ از ابتدای تمدن بشری، آدمها در هر زمانی و مکانی چیزایی برای تجارت داشتند، در فئودالی که یک روند ساده داشت،  و سرمایه ها چه از آن حاکمان و یا مردم بود،  منحصر به فرد مشخصی بود.  سپس در ابتدای قرون وسطی دولت شهر هایی در اروپا بوجود آمدند،  منجمله ونیز و آمستردام،  و شهر های تنها مجبور به تجارت شدند،  که اولین بورژوازیها بوجود آمد،  و از این شکل جدید اقتصادی،  با دو سه قرن رقابت،  چند کشور اروپایی هم به میدان آمدند،  و رفتند گوشه و کنار جهان،  بنادری گرفتند و به تجارت مشغول شدند.  تقریبا مردم در جهان از این تجارت راضی بودند،  و کار دنیا رونقی تازه گرفت.  طمع بیشتر،  کشتیها و ملوانان بیشتر،  و سپس بین اروپائیان رقابت فزونتر شد.  از پی آن فکر نفوذ معنوی و سیاسی در گیتی پدید آمد،  یه مثال،  آنتونی و رابرت شرلی،  که شاهکار حکومت صفویه را شکل دادند،  و دو سه قرنی بر جهان چنین گذشت،  و بعد از انقلاب صنعتی کشور های جا مانده از استعمار در اروپا و آمریکا،  امپریالیسم را ساختند،  و چند جنگ قاره ای و اول و دوم را بوجود آوردند،  و پس از جنگ دوم سرمایه فرا ملی خواسته،  یا نا خواسته،  اختراع شد،  و این پدیده که امروز همه شاهدش هستیم،  و در جای دیگر این وبلاگ اندکی در باره آن نوشته ام،  که می رود همه جا را بگیرد،  و ما بی خبر در چنگال آنیم.  در همین ضمن پدیده جدیدی از سرمایه داری در حال شکل گیری است،  و آن سرمایه بی هویت است،  که نمی دانیم چیست و کیست و کجاست،  ولی با کمی دقت آمدنش را می بینیم،  جالبه هنوز آن یکی را نشناخته،  این یکی می آید.   چند قرن را در چند سطر خلاصه نوشتم،  ولی در میان وبلاگ انوش راوید،  بخش هایی نوشته شده است.

جنگ سرمایه داری

      قبلا،  درباره  حرکت سرمایه داری نوین  جهانی کمی  نوشته ام،  در این وبلاگ با ایجاد سئولات،  پی گیری مطالب را به خوانندگان می سپارم.  تاریخ ما پر از ماجرا،  و پر از دروغ است،  اما در واقع این تاریخ شکوهمند ایران زمین هیچ مشکل و مسئله اقتصادی،  از این جغرافی باقیمانده ایران را حل  نمی کند.  بنظرم تاریخ اقتصادی ایران را فقط باید به دو دوره تقسیم کرد،  اول از عمق تاریخ تا مشروطیت،  یعنی فئودالی،  و بعد از مشروطیت تااکنون،  بورژوازی ملی یا سنتی،  و اکنون،  شرایط جدید و تاریخ جدید گشوده شده،  یعنی مقابله این آخری با سرمایه داری نوین جهانی.  البته این سرمایه داری را به نام های دیگر می توانیم بگوئیم،  نظم نوین جهانی،  یا لشکر کشی آمریکا،  به قرار بیش از 700 پایگاه در 130 کشور.

      این دو دوره تاریخی اقتصادی ایران،  فاقد حرکت های فرهنگی بود،  ولی دو حرکت مهم اجتماعی داشت،  انقلاب مشروطیت و انقلاب شکوهمند 57،  که اولی پایان فئودالی محض،  و دوم خط بورژوازی جدید بودند.  بدون حرکت و انقلابات فرهنگی نمیتوان بینشی نو،  و فراتر از قبل انقلاب مشروطیت پیدا کرد،  که امروزه در اجتماع، و بین مردم  براحتی پیداست.  حرکت سرمایه داری نوین با بحث هایی دراروپا و غیره،  آخرین سنگر های سنتی را فرو میریزد،  و با در نظر گرقتن اینکه ما حرکت فرهنگی نداشتیم،  وهمچنین عده ای از مردم،  که  بدون در نظر گرفتن آتیه با استفاده از امکانات گسترده،  و به اشکال مختلف جهانی به استقبال آن نو می روند،  تا بلکه از مشکلاتشان کاسته شود.  بنابر این همه  تقصیر ها را متوجه مجرمی خواهند کرد،  و بگویند،  این  مجرم نگذاشته ما حرکت های فرهنگی داشته باشیم.

      پس سرمایه داری نوین جهانی،  که تمام اجناس مصرفی بازار ما از آن تامین می شود،  در مقابله با سرمایه داری سنتی،  که مواد اولیه آنرا در خود ایران تولید میکند،  بصورت سیستماتیک که اندکی قبلا نوشته ام،  در نبردی اقتصادی و قهری می رود،  که به آخرین و مهمترین سنگرها دست پیدا کند،  و با استفاده از آن امکانات گسترده و آن مردم،  اهدافش در حال انجام است.  مثلا در ایران آن مجرم زبان فارسی است،  اگر کوتاهی شود،  آن بازوی نظامی به کمک دیگری آمده،  و درگیری در درگیری،  و سپس زمین آماده برای واگذاری.  باید عاقلانه اندیشید ولی چگونه؟.      

    امید است با حرکتی ملی و میهنی در  نشر و گسترش وبلاگ انوش راوید،  با  خوشی موفق باشید.  کپی برداری در هر صورت آزاده،  و استفاده از مطالب این  وبلاگ،  نقل، یا  نقل قول، یا  ضدیت،  کاملاً مرا خوشحال می کند و موجب سپاسگزاری است.

انوش راوید در جنگ با دروغ

      انوش راوید قهرمان جنگ با:  اسکندر مقدونی دروغی،  چنگیز دروغی،  مارکوپلو دروغگو است.  انـوش را ویـد، در این وبلاگ شما را در ماشین زمان سوار می کند،  به سه دوره تاریخی گذشته می برد، به عصر پایان سلسله هخامنشیان،  که شاه خدا بود،  و شروع حکومت اشکانیان،  و پیدایش دین،  که تحول جدید فکری بود، و هزار و پانصد سال بعد،  پایان حکومت هایی که از بغداد منحوس تغذیه می کردند،  و آغاز دولت شهر های ایرانی،  و آزادی اندیشه های نو،  و مذهبی نو در ایران،  و بعد از آن عصر اولین  گام های بورژوازی اولیه و نیز و اومانیستی اروپا.

  انوش راوید،  متولد مهر 1334 تهران است،  بنظرم 22 ساله و تهرانیم،  و مثل اکثر مردم تهران ترکیبی از چند قوم یا ملیت ایرانم،  که قبلا گفتم،  و فقط زبان فارسی میدانم،  "چه بد"  دانشمندی چو من،  حتما باید یک زبان دیگر ایرانی را بداند،  پس لابد دانشمند نیستم.  اسم قوم یا ملیت آوردم،  بازی با کلمات خوب نیست،  بازی با کلمات دانش تولید نمی کند،  کار تولید نمی کند.  ایران قدیم وسیع بود،  و امروز چند کشور با صدها زبان و لهجه اند،  اما همگی نوروز دارند،  و اعیاد قدیمی و فرهنگ مشترک و آداب مختلف زیبا دارند.  کاش اتحادیه سرزمین های نوروز تشکیل شود،  و یک قاره نورزوی ایجاد شود.

     یه دروغ مهم دیگر در تاریخ ماست:  مهاجرت آریائیها به ایران.  گاهی در مقالات  فعلی و بعدها بیشتر این دروغ را افشا می کنم.  به همین جهت زبان فارسی، وسط این مهاجرت دروغی کم رنگ شده.  از آثار پیداست،  که از بیست هزار سال پیش آدمها تو این سرزمین زندگی میکردند،  و آبادیها و آثار ده هزار ساله تمدن وجود دارد.

کلیک کنید:  دروغ مهاجرت آریایی ها به ایران

     حاج میرزا حسین،  پدر پدرم،   که 90 سا ل پیش نماینده دوره های دوم و سوم مجلس شورای ملی بود،  در آن زمان پنج معـمم،  در راس این مجلس شورای ملی قرار داشتند،  مانند شورای نگهبان عمل می کردند،  تا اگر قوانین خلاف اسلام بود،  آنرا رد کنند.  خدا بیامرز پدر بزرگم تحصیل کرده نجف و استاد الازهر بوده،  ماجرا های سیاسی زیادی داشته است،  که در اینجا نوشته ام.  چند کتاب خطی جالب داشت،  که دزدیده شدند،  در آنها افشا گری های مهم تاریخی بود.  تا آنجا که میدانم،  در آنها بوده که از زمان  پیدایش استعمار،  دستور کار آنها مخدوش کردن تاریخ کشورها،  و به دروغ بستن این تاریخها بوده،  که با دروغ زندگی کنند،  و تا استعمار و استثمار دروغ های دیگر و بزرگتری بگوید،  و اهدافشان را پیش ببرند،  مانند دمکراسی برای عراق،  و ما نیز کور کورانه این دروغ های تاریخی را پیروی می کنیم.  آگاه کردن  مردم و جوانان علاقه مند به تاریخ،  و به این دروغ ها خیلی مهم است،  و آنها به تمام مسایل تاریخی درست می اند یشند.  دیگر پدر بزرگم،  خدا بیامرز تاجر و استاد ادبیات فارسی و آگاه از تاریخ بود،  میگفت:  "در تاریخ واقعی گنج است،  در تاریخ دروغی ادبیات".

   ــ  هر هفته مطالب جدید در وبلاگ انوش راوید،  حداقل هفته ای یکبار اگه  نتوانستید، ماهی یکبار سری به این  وبلگ بزنید،  اینجا تاریخ واقعی و نقشه گنج واقعی را بشما نشان میدهد.  محل قلعه های نگفته، صحنه نبردها، پرستشگاها، کاروانسر های ندیده،  و...... و.....  زنده باد ایرانی و پاینده ایران.

      اولین کلامها و نوشته ها در جهان از بینش دمکراسی در تاریخ ایران باستان بود،  و بعد از ایران باستان در ایران دیگر کسی از دمکراسی و آزادی های اجتماعی و سیاسی و دینی حرفی نزد،  و چیزی ننوشت و بسیاری از شخصیتها و سیاسیون مشهور و معرف در طول تاریخ و قرن حاضر ایران،  که امکاناتی و تریبونی داشتند و می توانستند مبلغ دمکراسی باشند،  کاملاً کوتاهی کرده،  و جبهه و جهتی از یک جناح و تفکر گرفتند،  و این مسئله باخت و مهم بود.  ایجاد بینش دمکراسی و برداشت های دمکراتیک ضامن ایران سربلند است.

      تاریخ چیست؟ سرگذشت سرزمین و گذشتگان در مسیر زمان،  بدون بازی با کلمات،  تاریخ است.  تاریخ یک علم است، مانند همه علوم و باید علمی و با تمام دلایل و شواهد و قوانین علمی به آن نگریست. امروزه تاریخ برای ما مثل داستان شده،  نه دانش.  در تاریخ گنج است.  دیگر زمانی نیست که چشم و گوش بسته،  هر داستانی و ماجرایی را بعنوان تاریخ و علم تاریخ قبول کنیم،  باید فکر کرد،  آیا واقعیست،  یا نه و چگونه؟  کی گفته و چرا گفته،  چرا میخواستند دروغ بگویند و بنویسند.  برای این دروغ های تاریخی چقدر زحمت کشیده اند،  و چرا؟  و هزاران پرسش دیگر.  چشم و گوش بسته و کور کورانه تاریخ را نپذیریم.  با دانش و اندیشه وارد تاریخ شویم،  آینده ما به تاریخ بستگی دارد.  از دانش جدید و تاریخی واقعی نباید ترسید،  تاریخ علمی به نفع ماست.

      نظر بدهید تا دیگران  بهره مند شوند.  شخصی با چند حرف زشت نظر گذاشته بود،  که تو نمی توانی تاریخ را تحریف یا عوض کنی،  تاریخ همینه که هست،  این شخص ترسو خودش را هم معرفی نکرده.  دوستان عزیز مقالات و نظرات من جهت اینست که،  فکر کنیم و بیاندیشیم،  آیا آنچه تاکنون می دانستیم واقعیست؟  واقعیت چه میتواند باشد.  بعضی ها دوست دارند در تصورات خودشان بمانند،  چه فکر و دانششان علمی باشد یا نباشد، می پندارند علم در همان اندازه است،  بنظرم به آنهایی که علم را در حد دانش  خودشان می دانند فسیل و آل فسیل می گویند. علم پایان ندارد و دست به دست و نسل به نسل بیشتر میشود،  و تغییر می کند.  منظورم از ترسو کسیست که نمی تواند برداشت های جدیدی از عـلـوم و زندگی داشته باشد،  و از این موضوع می ترسد.

زبان رسمی انگلیسی

      زبان فارسی امروز ما،  که کتاب های ادبی بسیاری به این زبان است،  تقریبا از 1200 سال پیش،  در سرزمین های وسیعی بعنوان زبان کاتبی و ادبی و یا رسمی بوده،  و بهمین جهت ما به آن بسیار میبالیم،  و در خانه ای نیست، که حداقل چندین جلد کتاب ادبی فارسی از قبیل شاهنامه فردوسی،  سعدی و حافظ  اشعار دیگر نباشد.  اصل پیدایش زبان فارسی از زمان داریوش بزرگ است،  که به نام دری یا داریوشی است،  ولی گسترش زبان فارسی از زمان اشکانیان است.  که سربازان اشکی یا اسکی،  (نام اسکندر که در زبان فارسی،  بروی فرزندان میگذارند،  از این نام است)، در زمان سلسله هخامنشیان،  فرا ته داران و مرزبان غرب ایران بودند،  که در دوره عباسی همان سربازان خراسان بودند.  حکومت اشکانیان بیشترین دوره حکومت را در ایران بزرگ داشتند،  حدود 550 سال که به اشتباه،  یا دشمنی،  قسمت اولیه این دوره را به سلوکی نسبت میدهند.

      زبان فارسی در دوره های بعد از اسلام،  و اختراع کاغذ به اوج شکوفایی ادبی رسید،  و در نیمه اول قاجار، لهجه تهرانی  پدیدار گشت،  که تاثیر آن لهجه تهرانی،  در زبان و ادبیات فارسی تمام ایران،  کاملا  پیداست.  با پیدایش اینترنت و ماهواره،  یا در واقع دانش جدید با تمامیت آن در جهان،  باید بگوییم زبان فارسی دیگر جواب خواسته های مردم را نمی دهد.  چند صد سال از تاریخ ایران،  زبان عربی،  زبان علمی بود،  که کتاب های بسیاری موجود است،  همانگونه که زبان فارسی زبان علمی در شبه قاره هند بود.  امروز نیاز هماهنگ شدن با جهان زیاد است.  مخصوصا در رابطه با استفاده عمومی و گسترده از وسایل،  تجهیزات و کتاب های علمی و فنی،  و غیره که به زبان انگلیسی می باشند.

      باید چکار کرد؟  انگلیسی  بیاموزیم،  یا بنشینیم و نظاره گر باشیم،  که دنیا بسرعت جلو میرود،  و ما به حداقل از دانش استفاده می کنیم.  حال  تصور کنید، از ابتدای ورود به مدرسه بچه ها با زبان انگلیسی درس بخوانند، کتاب های درسی و داستانی به زبان انگلیسی باشد،  و همه آموزش انگلیسی باشد.  در این صورت کسی هم پیدا نمیشود بگوید:  چرا به زبان محلی ما درس نخوانند؟،  و به راحتی 15 سال بعد از اولین سال تحصیلی میتوان، زبان انگلیسی را رسما زبان علمی اعلام کرد.  عقب افتادن از جهان دانش، عواقب وخیمی دارد.  هماهنگی تاریخ هم در این میان است. (میلادی جهانی و هجری ما). فعلا بقیه داستان را خود فرض  کنید، البته خواهشا بدون احساسات.

      فیلم های ایرانی که در آنها چند نفر فقط حرف میزنند،  و هیچ دانشی و فنی در آنها نیست،  و خود ما به زحمت حاضر بدیدن آنهاییم،  ولی فیلم های خارجی،  با تکنیکشان هر چه بخواهند، به راحتی بخورد جهان میدهند،  مثل فیلم 300 و همچنین بانکها و ادارات و غیره و غیره همه در ایران فاقد دانش روز هستند،  کاملا واضح و معلوم است.  دروغ های تاریخی ایرانیان را شکست خورده،  و ناتوان و شکست پذیر معرفی می کند،  و دشمنان تاریخ نویس سعی دارند،  به ملت ایران زمین بزرگ احساس حقارت دست دهد.  بیائید به این دروغها فکر کنید،  و با دید علمی،  و دانشی نوین سرزمین و سرگذشت و گذشتگانمان را ببینیم.  تاریخ یک علم مانند همه علوم است،  داستان نیست.  گذر از بینش قبلی و پاک کردن دروغ ها از ذهن،  سخت است ولی خیلی مهمه.          

مردم یکی هستند

      از بدو پیدایش حکومتها در آسیا،  تا قبل از جنگ اول جهانی،  مردمان این  بزرگترین قاره،  بدون هیچ گونه ممانعت و یا گذرنامه و یا باج و غیره،  به هر طرف میرفتند،  و به اشکال مختلف مردمی،  تبادل زبانی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و غیره داشتند.  اما  با پیدایش استعمار،  و متعاقب آن جنگ اول جهانی،  مرز و خط و نشان برای مردم  کشیدند.  در طول تاریخ از  بین النهرین تا ماورالنهر بدلیل جغرافیائی،  بین مردم هماهنگی  بسیار و بسیار بود.  اما دشمنان ملتها در راس آنها انگلیسیها،  با دروغ های بیشماری که در تاریخ ها نوشتند،  چنین وانمود کردند،  که اعراب و ایرانیان دشمن یکدیگر بوده.  با در دست داشتن کلید استعمار تا توانسته اند،  دروغ در تاریخ انداختن.   اعراب و ایرانیها، و ترکها و کردها و بقیه مردمان ایران بزرگ، آنقدر زیاد بهم نزدیک بودند،  که تمام فرهنگ و انقلاباتشان با هم  بود،  نه در نبرد دروغی قادسیه ها.

   پرسش از عموم:  اــ  آیا پیچش های کلید استعمار را می شناسید؟

   2 ــ  چرا استعمار چی ها می خواهند  وانمود کنند،  ملتها از بدو تاریخ،  با هم بد و دشمن  بودند؟

      نام ملت و ملتها به معنی امروزی و قرار دادن مردم در شاخصی به این نام،  ساخته و پرداخته دو قرن گذشته است،  در قاجاریه و قبل از آن به مردم می گفتند رعیت فارس یا رعیت ترک یا کرد و غیره.  امروزه  برای تفکیک مردم از یکدیگر و یا تفرقه از واژه های قوم و ملت زیاد استفاده می شود.  تعریف علمی و در جهت منافع ایران بزرگ برای این شکل جدید از مردم در این شرایط بسیار مهم می باشد،  و باید توسط خود ایرانی ها صورت گیرد،  تا مورد سوء استفاده دشمنان قرار نگیرد.  البته قبول نداشتن این گذارده و برجستن از آن نمی تواند سلب مسئولیت بیاورد.    

جنگهای ایران و روم تکرار میشود

      یکبار دیگر و بیش از 1500 سال تاریخ تکرار می شود،  بعلت عدم آگاهی سردمداران تاریخ و جغرافیای ابران،  روم دارد به ایران لشکر می کشد،  این جبر تاریخ و جغرافیاست.  سالگرد روزی است که سردار رومی در انگلستان دومین پایگاه سیاسی و نظامی روم را بنا نهاد،  که در صورت از بین رفتن روم در آنجا به جمع و جور کردن اوضاع مشغول باشند.  امروزه هم باز ماندگان دشمنان تاریخی دارند همان رفتار های دد منشانه تاریخی را تکرار می کنند.  اطراف ایران را می کوبند،  اقوام را تحریک می کنند،  دیدها و بینش های منحط را به جان ساده دلان ایرانی انداخته،  جدایی ها و همان کارها و حرف های تکراری،  از جمله ارتش و سپاه و اسلحه برای ایران بد است ولی برای دشمنان خوبست،  تبلیغات و ترفند های امروزی هم دارند،  و بوی نفت کاملاً خراب و از خود بی خودشان کرده است.  ما مردم یکی هستیم،  و با ابزار دانش تاریخ و جغرافیا جهان و ایران از آن ماست.

پرسش از عموم:  اتفاق های سیاسی امروزه،   یک ماجرا در ادامه تاریخ است،  آیا می توانید، دقیق و با دیدی تاریخی و جغرافیایی بگویید آینده چه میشود؟ 

کلیک کنید:  سازمان آینده بینی

شـناخـت موقـعـیـت

      اصول دیالکتیکی و دترمینیستی اجتماعی مبتنی براسباب وعللی است،  که مهمترین آن ایفای نقش روشنفکر آگاه به تحلیل صحیح جغرافیایی و تاریخی است،  که در جایگاه کاتالیزور های ضروری این فرایند می باشد،  و در صورت خالی بودن این میدان دید توسط رهبری صادق تنها باعث پر کردن این خلاء توسط غریبه های حکومت های بیگانه و بقولی رهبران قلابی شده.  با پایان جنگ دوم جهانی و فروش گروپ به همه،  اولین قدم واقعی سرمایه داری فرا ملی شروع شد،  و سرمایه داری سنتی بی خبر از این حریف قوی،  که بسرعت و بدون انتظار مبتکرین آن بالا آمده،  این نو سرمایه داری سریع در پی جایگاه های جدید کشور چین گشنه و خسته را یافت،  و آنها برای زنده و باقی بودن و اظهار وجود دوباره استقبال خوبی کردند،  چینی ها در هر صورت سابقه تاریخی خوبی داشتند،  و احتمال یک قدرت شدن آنها وجود داشت.

      پایان دهه  1970 هنوز این دو سرمایه داری یکدیگر را نشناختند،  امروز هم خیلی ها نمی دانند و در تحلیل ها اشتباه می کنند.  دو نیروی جهانی که یکدیگر را خوب نمی دانند،  حتماً در برنامه ریزی های مشترک اشتباه دارند،  یکی کمربند می خواست،  که دیگر نیاز به آن نبود و دیگری از ترس تهدید های بچه گانه برای حفظ جاده ابریشم چین و خلیج فارس،  و آمریکا یکی از ساده ترین ترفند های تاریخ سیاسی جهان را در سر داشت.  روسها هم که رجال سیاسی واقعی نداشتند،  در به در و خسته از پرسه زدن های بیهوده در آفریقا و لاتین با دیدن این چین پریده خوششان آمد،  و  پروستوریکا را پرداختند،  ولی بر عکس چین،  روسها سابقه تاریخی بدی داشتند.  بقیه هم بخاطر اینکه جا نماند دیوار برلینو حتی خوردند،  کمونیست سنتی یا به نوعی کلاسیک آن با فرو ریختن دیوار تا یافتن اندیشه دگری سرگردان شدند،  اروپا سرخوش و مست شبانه از این پیروزی بود،  ولی بی خبر که روس های گشنه ندانسته اسب تروا را پر از اسلحه دارند،  به آفریقا و لاتین می فرستند.

      سرمایه داری فرا ملی و عمو سام هم شادتر از این سرمایه داری فراملی،  با آسه آنی ها مشغول بودند،  و زیر چشمی به آسیای جنوبی هم نگریسته تا حالی هم اونجا کنند.  تا امروز سرمایه داری فراملی با سرعت جلو می رود،  و سنگر های سرمایه داری سنتی،  که ارباب فکری و پایگاه اصلی آن اروپای غربیست،  یکی بعد از دیگری می گیرد و همزمان لیبرال سنتی اروپا تغییر شکل میدهد.  در دهه آخر قرن 20 برخورد های آنها را خوب می دیدیم،  که نمونه آن فروختن چند پژو و کاسه بشقاب به ایران و تحریم های دیگری و یواشکی با یک رقابت کاسه و بشقابش فروختن بود.  در این ده سال آخر بیستم اسب تروای گفته شده،  آفریقا را بی قانون و قاعده،  از سرمایه داری سنتی تا حدودی گرفته،  و چند قرن الماس بردن و تیله  فروختن تقریباً تمام شد،  خیرشو به شرش بخشیدن بهتره.

      از قرن  21  همه چیز به نفع این سرمایه داری جدید تمام شده،  و در این سال سرمایه داری سنتی،  بطور کلی دارد تسلیم می شود،  مثل اجماع جهانی علیه ایران،  نه بخاطر ایران بلکه برای جاده ابریشم نفتی.  ولی از این بابت صف بندی های نو برای آنها خیلی مشکل است،  بوی پوله و یه عده مست.  این وسط چند تا مسئله مهم می باشد،  مثلاً:  سهم روسیه تنبل با ترکیب فکری آن و منابع موجود،  منجمله دریا مازندران و منابع نفتی آن و احتمال بدست گرفتن اختیارش دست روسیه و باز نمودن کانال اقیانوس پیما و دگر شدن جغرافیای منطقه،  بالا گرفتن حرکت های ناسیونالیستی یا سوسیالیستی یا اسلامی در نیمه غربی آسیا و احتمال تغییر جغرافیایی به تمام معنی و عدم توانایی کنترل آن و به خطر افتادن جاده ابریشم جدید،   بوجود آمدن شکل دیگری از سرمایه داری بنام بی هویت بعد از  11 سپتامبر،  بدلیل شرایط پیش آمده.

      اکثراً تحلیل گران سیاسی و اجتماعی، دولتی و غیر دولتی مسائل مطرح شده را در نظر نمی گیرند،  همچنین نوع قدرت و نفوذ نیرو های مدیریت کننده سرمایه داری های ذکر شده،  در همه جا،  مثال:  واشنگتن از 75 میلیون دلار برای برهم زدن و مغشوش کردن نیرو های سیاسی و اندیشه ها و نگرش های آنها،  در برنامه های چون تلویزیون و غیره و حتی در پوشش های سیاسی بخوبی استفاده می کند.  در آسیای غربی بعضی نیرو های موجود تاثیر گرفته از همین برنامه ها جایگاه خود را اشتباه می گیرند،  در واقع باید وجود و افکار تمام نیروها سیاسی و اجتماعی را قبل و بعد از کمربند یا دیوار خراب شده حساب کرد.  در این زمان ملتها در بخش سرمایه داری یا غیر، با این سرمایه داری جدید که اصل ماموریت حفاظت از جاده ابریشم را به بدلیل امکاناتش به آمریکا سپرده در گیرند.  بنابراین در یک وجه مشترک و دمکراسی خواهی،  همه در آسیای غربی باید یکدیگر را بیابند.  قرن  21  است،  و کارها شیو های نو می طلبد،  و شناختن ترفند های موجود که در اشکال مختلف ارایه میشود بسیار مهم است.

عکس تاریخی کاروانسرا خان زینیان فارس،  حدود 1310 ،  عکس شماره 1236.

کلیک کنید:  قرن سنت گریزی

کلیک کنید:  نگرش های نو به جهان

کلیک کنید:  نگهداری آثار تاریخی در ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

قرن جدید و قبل از آن

   آیا تفاوت قرن جدید 21 و قرن های قبل را می دانید؟  حل معمای ایران،  و جهان در پاسخ این پرسش است.  قبل از قرن 21 دانش بشری همه گیر نبود،  و توده مردم آنچه که لازم بود می دانستند.  حتی برای بسیاری سئوال میشود،  چرا یک قرن پیش می گفتند:  مشروطیت، همه حرکت می کردند،  گفتند سوسیالیست، علیه تزار شدند،  گفتند این و آن و مردم رفتند،  چون خواسته ها و عقاید محدود بود،  ولی از شروع قرن 21 با وجود اینترنت، و ماهواره و چند سال قبلش تلویزیون،  و حرکت سریع کشور های در حال توسعه،  دانش همه گیر شده و همراه این دانش،  خواسته ها و عقاید متفاوت  شده.  مثلا وقتی میشنویم،  زبان فارسی برتره و دیگری می گوید،  ترکی و کردی و عربی و غیره بهتره،  یا می گویند این ملت و آن ملت،  و هر کسی هم بره خودش دلیلی داره،  خیلی ها از کتابها و گفته های قدیمی،  برای تاییدشان می گویند،  بدون اینکه از دانش یا شرایط  قدیمی آن  بدانند.

      یک عده  نوکر اجنبی هم،  شیری و پرچمی و زبانی را مثل افکار قرن نوزدهمی،  علم میکنن تا تفرقه بین ایرانیان عزیز بندازن،  و آنها حتی یکبار از ایرانیان گرفتار در،  اوستیا و چچن و ازبکستان و اینطرف و آنطرف نمی گویند.  بعضی از هموطنان بجای تجلیل یا دفاع از این شاخصها،  باید ترفند دشمن را بشناسند.  بنظر من دانش را باید به دو بخش تقسیم کرد، دانش این قرن جدید،  و قبل از آن،  اشتباه در این بینش خطر ناک است،  دشمن با علم قرن 21 به جنگ ما آمده.

   پرسش از عموم:  با تفکر کدام  قرن به:  ایلامیها، مادها، هخامنشیان، پارتها، ساسانیان، و یا زبان های ایرانی بنگریم؟،  و چگونه ایران 300 ملیونی را ببینیم؟

برق گرفتگی دشمنان دروغگو

   همان،  سادگان دشمن ایران عزیز و تاریخ ما،  مرتب در نظر های وبلاگ ناسزا می نویسند و تهدید می کنند.  این ترسوها خود را معرفی نمی کنند،  که هیچ،  حتی ایمیل هم نمی دهند.  اینها از افشا شدن دروغ های تاریخ،  بشدت از بیداری ملتها و تاریخ و تمدنشان می ترسند.  امروز ایران ما در راه رشد و شکوفایی ناسیونالیسم است،  یک قرن پیش جمعـیت ایران 7 میلیون بود،  که 90 درصد  مردم روستایی و عشایر بودند،  و تقریبا بی سواد،  که این دلیل بر ضعـف فرهنگی و تمدن نبود،  در همان شکل و چند قرن پیش از آن ایران از قویترین کشور های جهان بود،  و خدمات بیشماری به علم و دانش می کرد.  امروز با داشتن جمعیت کثیر جوان تحصیل کرده و فهمیده،  می رویم که آینده ای درخشان برای ایران بسازیم.  امید 100 میلیون فارسی زبان،  و 100 میلیون دیگر زبان آسیای میانه هم به ما در ایران است.  بدلیل جغرافیایی،  ما همیشه در  طول تاریخ دشمن داشتیم،  فقط باید دشمن را بشناسیم و دروغ های دشمن را افشا کنیم،  و از آن نترسیم،  و به ملی گرایی ایرانیها ایمان داشته  باشیم.

      از گذشته های دور،  دشمنان ایران چون نمی توانستند، ایران و ایرانیان را در جبهه و جنگ، شکست دهند،  دست به ترفندهای مختلفی می زدند،  شبیه جنگ سرد آمریکا و شوروی،  که البته بسیار ساده و ضد انسانی بود،  و غربیها از دل این جنگ،  دشمن بزرگی برای خودشان ساختند.  در گذشته ها  برای ایران، اسکند مقدونی و چنگیز مغول و غیره دروغی تراشیدند.  امروز هم جنگ سردشان علیه ایران باز هم خیلی ساده و بچگانه است، با کمی هوشیاری و اندکی دانش و دانایی،  براحتی شکست می خورند،  وطن دوستی ما ایرانیان را نشناخته اند.

ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم فارسی

   آیا می دانید، تفاوت این دو چیست؟  ناسیونالیست یا ملی گرایی ایرانی ها یعنی،  فدا کاری کلیه ایرانی ها،  و از تمام دیون موجود در سرزمین ایران،  و برای ایران است.  ولی ناسیونالیسم فارسی تلاش علمی برای حفظ و ارتقاع زبان فارسی است.  ما از گذشته های دور برای دمکراسی و آزادی ارزش زیادی قائل بودیم،  در زمان های مختلف تاریخمان بخوبی پیداست.  در هر صورت ملی گرایی ایرانی یعنی دمکراسی به تمام معنی آن و قبول هر قوم و ملت و همه زبان های ایرانی و یا هر بینش و ضد بینش چه سیاسی و یا دینی و با طرد برنامه ای جنایت کاران در حق ملت ایران .  بدین منظور چه بهتر است در این قرن با وجود خوصیاتش تعریف جدید از ایران و همه چیز در ایران بشود،  حتی برای راهنمایی عموم مردم و در جهت دانشی و بینشی و سیاست گذاری های کوتاه مدت و بلند مدت وغیره،  و برای اینکار باید هیئت علمی توسط علاقمندان به دمکراسی و از کلیه قشر های چپ و راست و بالا و پایین و با قانونی خاص و در جهت حفظ تمام ارزش های ایران انتخاب شوند.

      سهیم کردن ایرانیان کشور های دیگر از بحرین تا تاجیکستان،  و از اوستیا تا پیشاور در این دمکراسی،  در امثال اتحادیه نوروز و یا ایران باستان.  این میتواند اولین تمرین دمکراسی باشد،  و بهترین راه آغاز آن وبها می باشند،  که بسیار گسترده اند،  و در دست قدرت های جوان است،  که در ابتد میتوانند با اندیشه هایشان ابتکارات نویی بسازند،  برای آینده ای نو.  پراکندگی فکری و مالی اگر بصورت هرمی بروی نقشه ایران گرد نشود،  در غیر اینصورت آینده دمکراسی،  و ناسیونالیست ایرانی و فارسی در خطر است.  توسط دشمنان از جمله آمریکا و اسرائیل،  علت آنست که آمریکا برای هژمونی،  یعنی سر کردگی  جهانیش،  تنها مشکلش را ایران عزیز ما میداند.  چون روسها خود را با چانه زدن می فروشند،  عربها هم  سادگی میکنند، حتما تیغ به جغرافیای شان می کشند،  ترکیه هم عشق اروپائیه،  انگار چه خبره،  و بقیه هم یه جورای دیگه و بی آینده ول معطلند،  یا  نوچه اند.

    توجه کنید،  در واقع و بی تعارف،  ما ملت ایران تنها مانده ایم،  که باید با درایت و شجاعت از این  مقطع زمانی بگذریم،  و مطمئن باشید،  که در صورت بینش و دقت پیروزیم،  و همیشه در طول تاریخ هم در این قبیل ماجرا ها موفق بودیم،  چون بهترین موقعیت جغرافیائی را داریم.  باید  یکدیگر را بیابیم و در یابیم،  و اغفال رنگ های آمریکایی و انگلیسی نشد.  چرا ما ایرانی ها تاریخ و آینده را ننویسیم؟  باید دروغ های گذشته را حذف کرد،  میتوانیم.  

امپراطوری ایران در مصر

      در دست  مجسمه بی سر،  عکس 1442 ،  که متعلق به پسر یکی از کائنان مصر است،  کتیبه ای بچشم  میخورد که از تاجگذاری کمبوجیه هخامنشی در سرزمین مصر حکایت دارد.  فرعونی از سرزمین پارس،  این کتیبه در مورد  کمبوجیه  پسر کوروش کبیر،  پادشاه ایران زمین بود.  در گذشته های دور ایرانیان بر سرزمین های پهناوری حکومت میکردند،  پادشاهان ایرانی در مصر باستان تاج پادشاهی را بر سر گذاشتند،  و به عنوان فرعـون در آن سرزمین افسانه ای تاجگذاری کردند.  بدانید نیاکان مان چگونه توانستند قدرت و عظمت ایرانیان را در سرزمین فراعـنه به تصویر بکشند.  معتبرترین سند تاریخی فتح مصر و تاجگذاری در سرزمین فراعنه،  توسط پادشاه ایران، کتیبه ای است که به خط هیروگلیف بر روی مجسمه بدون سر که متعلق به  پسر کاهن بزرگ معبد سایس میباشد، چنین حک شده است:
    
{هنگامیکه کمبوجیه شاه بزرگ و شاه تمام کشورها به مصر آمد،  با او مردان بسیاری از کشور های مختلف بودند. او در تمامی کشور مصر به پادشاهی رسید،  مصر علیا و مصر سفلی.... سپس پادشاه به معبد سایس رفت و در برابر الهه نیت به خاک افتاد .... او مرا پزشک بزرگ نامید و من به دستور پادشاه، زمین های خوب به کاهنان دادم، کودکان را غذا دادم،  کارهای سودمند برای تنگدستان و یتیمان انجام دادم،  و به فرمان شاه همه را از گرفتاری های بزرگ رهانیدم.} این کتیبه اکنون در موزه واتیکان  نگهداری میشود.

عکس شماره 1442 .

   ــ  ما ایرانیها با این تاریخ درخشانمان،  نباید اغفال دشمنان شویم،  و در سعی در کوچک شمردن خود کنیم،  این پادشاهان تاریخ ما همه ایرانی بوده،  و در دوره های مختلف از هر قوم و ملت ایران بزرگ و عزیز در حکومت بودند.   

     از آغاز تاریخ مصر باستان تا ورود ایرانیان ۲۷ سلسله بر مصر حکومت کردند،  با حساب سه سلسله که بعد از فتح مصر توسط کمبوجیه و بازگشت ایرانیان،  حاکم مصر بودند،  جمعاً سى سلسله پادشاهى می شوند.  ایرانیان  کشورى را گشودند،  که از تاریخى پربار و درخشان برخوردار بود،  مردمان فرهیخته و با فرهنگى در آن مى زیستند.  هنر و تمدن باستانى مصر نقش بسزایى در شکل گیرى و تداوم و تکامل فرهنگ بشرى داشته است.  آنان خط تصویرى هیروگلیف Hieroglyph را تقریباً همزمان با میخى ایدئوگرام ـ Ideogram سومرى در سده هاى پایانى هزاره چهارم ق. م به عنوان ارمغانى گرانبها به میراث نهاده بودند،  موفق به خلق یادمان هاى عظیم چون اهرام ثلاثه (جیزه) و مقابر صخره اى دره شاهان در  تبس Thebes  و معابد حجیم و بزرگى چون  کارناک Karnak  شده بودند،  که از عجایب ساخت و ساز هاى انسانى به شمار مى روند.  هزاران هزار اثر هنرى گرانبها از مجسمه و نقاشى دیوارى و حجارى بر دل صخره ها گرفته تا اشیاى سیمین و زرین و جواهرات ارزشمند و...  که امروز آذین بخش موزه ها و مجموعه ها است،  همه محصول ذهن پویا و خلاق مصریان است،  حتماً راز مصر باستان را بخوانید.

      پزشکان و دانشمندان مصرى به مرحله اى از ابداع و تکامل رسیده بودند،  که می توانستند انواع بیماری هاى سخت را معالجه کنند.  روش مومیایى کردن اجساد گرچه منحصر به مصریان نبوده،  اما کار آنان در این زمینه بسیار متمایزتر و شاخص تر بوده است.  هنر و فرهنگ مصر باستان در میان فرهنگ هاى همزمان خود از تداوم و جامعیت خاصى برخوردار بوده،  و در طول سه هزار سال تا حدودی همچنان ثابت و تغییر نکرده جریان داشت.  با این وجود،  ایرانیان که از فرهنگ و تمدنى والا برخوردار بودند،  در مواجهه با مصر آنها را یک ملت مغلوب و شکست خورده حساب نکردند،  بلکه با دیدى جدید و وسیع،  به نوعى بده بستان فرهنگى مبادرت نمودند.

      در ساختمان کاخ های تخت جمشید و شوش هنرمندان حجار مصرى هم به ایران آورده شدند،  می توان نشانه هنر آنها را در این دو مرکز هخامنشی دید.   داریوش بزرگ به کار هنرمندان و صنعتگران اغلب سرزمینها منجمله مصری در کتیبه اى اشاره دارد.  اخیراً یک قلاب مفرغى همراه با کتیبه اى به نام  خشایارشا در مصر کشف شد،  که بنابر نوشته روى این اثر آن را جهت نگهدارى جایگاه مجسمه یا بخشى از مبلمان مقدسى،  که شاه هخامنشى به یک معبد مصرى هدیه کرده بود،  به کار مى بردند.  در معبد کارناک  نیز چند قطعه سنگ مربوط به هخامنشیان شناخته شده،  که نشانه احترام و تقدیس شاه هخامنشى به معابد مصرى است.  مجموعه کتیبه هاى هیروگلیف یافت شده در وادى حمامات منسوب به اتى ى وهى  Ethiavahi  که در زمان سلطنت داریوش اول، خشایارشا و اردشیر اول،  در سالهاى 4514 تا 4517 خ.ا، برابر با ۴۷۶ ـ ۴۷۳ ق. م نوشته شده،  اسناد معتبرى از تعامل و تفاهم ایران و مصر است.  در این اسناد خشایارشا همچون ارباب دو کشور مورد خطاب واقع شده است،  {شاه دو کشور،  پسر رع (خداى مصرى) صاحب دیهیم ها که جاودان زنده بماناد}.  این همان عبارتى است که بر روى چند گلدان سنگى یافت شده در پرسپولیس و شوش نیز آمده است.

      مهمترین اثرى که از دوره تسلط هخامنشیان در مصر گزارش شده،  حفر ترعه اى توسط داریوش اول است،  که رودخانه نیل را به دریاى سرخ (احمر) متصل مى ساخته،  و در نوع خود یکى از شاهکار هاى صنعت و نشانه قدرت هخامنشیان به شمار مى رفته است.  در سال ۱۹۷۲ میلادى (۱۳۵۱ شمسى) در کاوش هاى هیأت فرانسوى در شوش یک مجسمه سنگى بدون سر از داریوش اول به دست آمد،  که هم اینک در موزه ملى ایران (ایران باستان) نگهدارى مى شود،  عکس شماره 601.  سر این مجسمه که شکسته شده،  با تمام مساعى و جست و جوى کاوشگران یافت نشد.  داریوش که رداى معمول شاهان هخامنشى را به تن کرده،  گرزى کوچک در دست راست و یک گل (نیلوفر) در دست چپ دارد.  در چین رداى داریوش و بر کمر او به خط میخى عیلامى و هیروگلیف مصرى کتیبه هایى حک شده است.  روى سنگى که مجسمه بر آن استوار است،  به شیوه قاب بندى مصرى نقوش ملل تابعه هخامنشى حک شده است.  این تندیس در مصر توسط حجاران هنرمند مصرى ساخته شده و به شوش حمل شده و در دروازه شهر شاهى نصب گردیده است.

      داریوش اول توجه خاصى به توسعه راهها و جاده ها و راه هاى دریایى داشت.  از این رو در اواخر سده ششم ق.م دستور حفر ترعه میان نیل و دریاى سرخ را مى دهد و به یادبود این کار عظیم و مهم یک لوحه سنگى به چهار خط و زبان (میخى فارسى باستان ـ عیلامى ـ بابلى و مصرى) در نزدیکى ترعه به یادگار مى گذارد.  این لوحه در سال ۱۸۶۶ میلادى ضمن حفر کانال سوئز کنونى در محلى به نام  شلوف الترابه  در ۳۳ کیلومترى کانال و با فاصله کمى از ترعه سوئز کشف شد.  روى این لوحه سنگى نقش دو نفر حجارى شده و در وسط نام داریوش حک شده است.  در طرف راست لوحه دو کتیبه همچون اکثر کتیبه هاى هخامنشى به سه زبان و خط فارسى باستان ۶ سطر ـ عیلامى ۴ سطر ـ بابلى سه سطر نقش گردیده است. کتیبه دوم حاوى اطلاعاتى در مورد حفر کانال با متن فارسى باستان در ۱۲ سطر و زیر آن عیلامى که متأسفانه ۷ سطر آن بیشتر باقى نمانده و بقیه با متن بابلى که شاید زیر خط عیلامى بوده،  از بین رفته است.  طرف دیگر لوح کتیبه مفصل ترى به خط و زبان مصرى (هیروگلیف) .  ترجمه مطالب مندرج در لوحه به شرح زیر است: 

     بند اول: خداى بزرگ است اهورا مزدا که این سرزمین را آفرید،  که آسمان را آفرید، که انسان را آفرید، که شادمانى را به بشر داد.  داریوش را به شاهى برگزید.  داریوش را شاه سرزمینى کرد که پهناور است و اسبان و مردان خوب دارد.   بند دوم:  منم داریوش شاه، شاه شاهان،  شاه کشورهایى که از تمام نژادها مسکون است.  شاه این سرزمین پهناور تا آن دوردست ها،  پسر ویشتاسپ هخامنشى.  بند سوم:  من پارسى هستم.  به همراهى پارسیان مصر را فتح کردم.  فرمان دادم این آبراهه را حفر کنند.  از  پى رود  نیل که از مصر جارى است تا دریایى که از پارس بدان روند.  این ترعه کنده شد،  چنانکه فرمان داده بودم و کشتى ها از مصر به وسیله این راه آبى به سوى پارس روانه شدند،  چنانکه اراده من بود. 

     کتیبه دوم فقط حاوى بند اول و دوم متن فوق الذکر است،  فقط تفاوت هاى اندکى دارد.  در کتیبه مصرى نقش داریوش مانند فراعنه مصر حک شده است.  چهره او زیر قرص آفتاب بالدار و خدایان دو بخش (علیا و وسفلى) نیل ترسیم شده و نام داریوش آن دو را به هم اتصال داده است،  عکس شماره 2112.  اسامى کشورهایى که تابع داریوش (در مصرى:  آن تریوش) بوده،  آمده و بدینوسیله نشان داده اند که داریوش از مقتدرترین فراعنه مصرى (یعنى فراعنه سلسله هجدهم) فراتر و برتر بوده است.   متأسفانه نام برخى کشورها که محتملاً مى توانسته مکمل کتیبه داریوش در نقش رستم فارس باشد و یا تردید در مورد آن را برطرف سازد،  پاک شده و قابل قرائت نیست.  نمایندگان کشورهاى تابعه در این نقوش زانو به زمین زده و در حال کرنش و احترام هستند.  همانگونه که در دیگر نقوش هخامنشى منجمله در آرامگاه هاى شاهان هخامنشى در تخت جمشید مى بینیم،  پارسى ها مقدم ترند و سپس مادى ها و در آخرسکاها قرار گرفته اند.  متن کتیبه مصر به سیاق کتیبه هاى فراعنه نوشته شده و عباراتى از آن که تاکنون کشف رمز و قرائت شده،  به شرح زیر است.

     سنگ نبشه هاى داریوش اول هخامنشى در مسیر و حوزه کانال قدیمى احداثى خود وى از چنان اعتبار و اهمیتى بر خوردار است،  که مى توان آنها را از مهمترین اسناد سیاسى مکتوب هخامنشى به شمار آورد.  ضمناً این سنگ نبشته و نگاره ها تأییدى است بر مفاد الواح زرین و سیمین یافت شده در آپاداناى تخت جمشید که داریوش حدود و ثغور امپراتورى خود را تا مصر گسترانیده است.  مهمترین مأخذى که درباره این کانال و سنگ نبشه هاى یادمانى آن در دست است در کتاب مستشرق و کتیبه شناس آلمانى به نام پروفسور والتر هینتس W.Hints،  به نام داریوش و پارسها Dauius und Die Peruser  که ضمن ارائه نقشه کانال داریوشى که نیل را به دریاى سرخ متصل مى کرده،  چند طرح از ستون نبشته داریوشى در کابریت  Kabrit  که توسط  ژرژ منان  J.Menant  از سنگ نبشته برداشت شده و ستون نبشته تل المشتوتا  Tell el Masschista  برداشت شده توسط جى پوزنر Posener  ارائه داده است.

      آن ترى یوش که زاده الهه نیت (مادر خدایان مصرى) همسر سائیس است،  انجام داد تمام آن چیزهایى را که خدا شروع کرد...  سرور همه چیز که قرص آفتاب را احاطه کرده،  وقتى که در رحم مادر قرار داشت و هنوز به زمین پاى ننهاده بود،  نیت وى را پسر خود دانست ... امر کرد به او...  دست خود را با کهال به طرف او برد تا دشمنان او را برافکند؛  چنانکه از براى پسر خود (رع ـ زاده نیت خداى آفتاب درخشان) کرد... او بلندمرتبه است.  او دشمنان خود را در تمام ممالک نابود مى کند.  شاه مصر علیا و سفلى آن تریوش که همواره تا ابد پاینده است.  شاهنشاه بزرگ،  پسر ویشتاسب هخامنشى.  او پسر اوست (یعنى پسر نیت است).  با قدرت و جهان گشاست.  تمام بیگانگان با هدایاى خود رو به او مى آورند و براى او کار مى کنند.

       متأسفانه متن کتیبه از اینجا به بعد پاک شده و فقط واژه ها و کلماتى از آن خواناست و روشن مى سازد که داریوش دانشمندان و حکماى مصرى را به حضور پذیرفته و آنان را طرف پرسش قرار داده است.  نام کوروش نیز در این کتیبه ذکر شده اما نه داخل شکل بیضى.  مى دانیم که نام شاهان و فراعنه مصر را در داخل بیضى قرار مى دادند.  در این کتیبه درمیان کشور هاى تابعه شاهنشاهى هخامنشى از کشورى سخن به میان آمده به نام شبا،  که محققان آن را همان کشور  سبا،  زادگاه بلقیس ملکه و مورد توجه سلیمان نبى دانسته اند.  ضمناً از کشتى هایى که براى جست وجو عازم دریاها مى شدند نیز ذکرى شده است.

عکس شماره 2112.

       طول این ترعه به مسافت چهار روز راه بود و در عهد  نخائو ــNechao  ـ 4393 تا 4378 خ.ا، برابر با ۶۰۹- 594 ق.م  پسر  پسامتیک اول  Psammetique  فرعون سلسله بیست و ششم تقریباً ۱۲۰ هزار نفر کارگر براى حفر آن کار مى کرده اند.  نخائو ترعه را کند ولى موفق به اتمام آن نشد،  داریوش شاهنشاه ایران آن را تمام کرد.  عرض ترعه تا قبل از عملیات داریوش به حدى بود که دو ناو که هر کدام سه دسته پاروزن داشتند،  پهلو به پهلو از آن مى گذشتند و طولش از  بوباستیس  تا دریاى سرخ چهار روز راه بوده است.  على سامى  در کتاب معروف خود  تمدن هخامنشى  مى نویسد که جمعاً ۱۱۷ اثر ایرانى و هخامنشى به خط مصرى  هیروگلیف  و  دموتیک ـ Demotique،  خط دیوانى و ادارى مصریان قدیم بر روى سنگ و لوح و مهر و مهره و ظروف سنگى و فلزى تاکنون کشف شده که بیشترین آنها مربوط به زمان داریوش اول و خشایار شاست.  نکته جالب در این کتیبه ها آن است که هر کجا از شاهان هخامنشى و کشورهاى آریایى تابعه شاهنشاهى نامى به میان آمد به جاى علامت (رع) معمولى در دیگر کتیبه هاى مصرى،  نقش شیر نشسته اى را نقش کرده اند،  و این تغییر علامت فقط در مورد شاهان و ملل تابعه ایرانى به کار رفته است.  این امر دال بر آن است که شیر نماد قدرت شاهان ایران و ملل ایرانى بوده است. 

تکرار مهملات خشم دشمن است

    اینروز ها که مردم ایران عزیز از دروغهای تاریخ آگاه شده اند و دارند دشمن واقعی دروغگوی حیله گر چند رنگ را می شناسند،  سه نفر بی سواد کودن که خودشان را مثلاً تاریخ دان جا می زنند، به زبانهای فارسی و ترکی ایرانی، در سه تلویزیون لوس آنجلسی و شیکاگویی مرتب می گویند اسکندر با چند هزار سرباز ایرانیان را شکست فاحش داد،  اعراب ایرانیان را کشتند،  مغول تا توانست ایران را ویران کرد،  و چه چه از بی لیاقتی ایرانیها می گویند.  همچنین از این دروغ های تاریخی جهت تفرقه افکنی قومی و یا ملی استفاده می کنند.  تکرار بیش از حد این مهملات خشم دشمن از آگاهی ملت های ایران بزرگ را در چهار میلیون کیلومتر مربع از سرزمین جاوید تاریخی نشان میدهد،  که از دهان این غربی شده ها بیرون می آید.  هم میهنان عزیز بیائید دست در دست هم به تاریخ دروغی نوشته شده توسط دشمنان واقعی بگوییم نه نه نه،  و همه در جهت افشاگری این دروغها و باز نویسی واقعیتها در جهت ایران بزرگ و آگاه اقدام کنیم.

   توجه:  حدود بیست سال پیش رادیو  بی بی سی در یکی از برنامه هایش گفت تعداد هشت نفر از افسران و درجه داران انگلیسی در جنگ گنجه مستشار نظامی ارتش بریتانیا و حقوق بگیر در ارتش ایران بودند،  و تعدادی از آنها در دوران بازنشستگی در انگلیس کتاب خاطرات نوشته،  و در آنها از خیانت ها و مسایل مهم  گفته اند  منجمله کارهای جاسوسی و خیانت های خودشان در جنگ های قفقاز برای به شکست کشاندن ایران به دلایل مختلف از قبیل...... با اینکه انبوهی کتاب تاریخی دارم،  ولی این خا طرات را ندارم،  و در اینترنت جستجو کردم و آنجا هم نتوانستم بیابم.  هم میهنان عزیز درصورت یافتن این کتابها لطف کرده بمن اطلاع دهید.  با این خاطرات بیش از ییش دشمن واقعی ایران را می شناسیم،  و حتی می توان مسبب شکست را به محاکمه کشاند.

عکس نقاشی از عهد نامه گلستان،  قدرت نشسته و ذلت ایستاده،  عکس شماره 5760.

کلیک کنید:  سازمان آینده بینی

کلیک کنید:  کارگاه فکر سازی

کلیک کنید:  ایران و ایرانیان

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

نقش جغرافیا در تاریخ و سرنوشت

      وسیع یا پر جمعیت بودن یک کشور دلیل بر رفاه و امنیت نیست،  گاهی این وسعت یا جمعیت،  باعث عقب ماندگی مادی و معنوی هم میشود،  و یا تلاش یا در آمد  بخش های مختلف یک مملکت،  همدیگر را خنثی می کنند.  مثل روسیه و برزیل و هند و اندونزی و آرژانتین،  که وسعت و جمعیت تاثیری بر رفاه مردمشان ندارد.  چین، با تمام تلاش مردم و حکومتش همچنان بسیار عقب تر از،  تایوان و هنک کنگ است،  و شاید هیچ زمان،  به هنک کنگ کوچک نرسد.  وسعت روسیه حتی باعث بهدر رفتن سرمایه ها،  و نیرو های جامعه شده که این مورد در ژاپن بر عکس است.

      بعضی از کشورها مثل مکزیک و آرژانتین و مصر، اکثر منابع و منافع در پایتخت است،  و به مقدار زیادی به هدر میرود،  و حتی در مناطق دور دست،  از حداقلها محرومند.  اما در دوبی و سنگاپور و  کوچک های دیگر،  وضع برعکس است.  بعضیها برای اینکه توانائیشان را جدا گانه بیازمایند،  تقسیم شدند،  مثل شوروی سابق و چک اسلواکی با خوشی،  و یوگسلاوی به ناخوشی.  بعضی مردم میگویند،  تاریخ و فرهنگ مشترک داریم مانند،  ایران و عراق و افغانستان،  داشتن اینها دلیلی  برای ایجاد اوضاع خوبتر نیست. آمریکا و اروپای غربی،  با اختلاف طبقاتی سرسام آور وضع دیگری دارند.

عکس تاریخی بازار تهران ،  حدود 1310 خورشید،  عکس شماره 458 .

جامعه شناسی تاریخی

      وقتی صحبت از تاریخ و زمان خا صی می کنیم،  باید زندگی،  دین و بینش و سرمایه مردم با  تمام  بود و نبود، در آن زمان و آن دوره و تاریخ را درک کنیم و ببینیم.  مثلا اگر می شنویم کنگو یا زئیر سابق،  که بنظرمان کشوری سیاهپوست،  و جنگلی و فقیر و حتی وحشی و آدمخور،  می آید،  ولی همین کشور امروز با اینکه نصف جمعیت ایران را دارد،  در استفاده از اینترنت از ایران خیلی جلوتر،  و فروش نوت بوک در آنجا دو برابر ایرانه!،  مثال های دیگر،  ایران بعد از اسلام اکثرا در دست دولت شهرها و مردم اداره میشد،  که خوانین و روسای طوایف و ایلها قدرت اصلی را داشتند،  و سلسله های پادشاهی،  پشت سر هم با اولین قدرتمندش که پادشاه بود، می آمد و با ولیعهدش که مثل  بعضی از بچه های امروزی لوس بود، میرفت.  حا ل ما فکر میکنیم،  تمرکزی بود،  و پادشاهی بود و دولت و دستک و مرزی بود،  فقط ایران زمین  با  شرایط خاص خودش بود.  دولت  صفویه با کمک مشاوران خارجی و توپ و دین،  وحدتی و حکومتی و مرزی،  و دولت نسبتا خوبی تشکیل داد،  و سپس، در مقابل معاملات استعمار گران فرو ریخت.  این دوره را نیز باید با  زندگی و دین و بینش،  و سرمایه مردم،  در زمان خودش بررسی کرد.  جامعه شناسی تاریخی مهمتر از تاریخ نگاری داستانیست.  آیا میشود،  اسکندر و چنگیز دروغی،  ایران،  یا در واقع دشمنانشان را شکست دهند،  و هم دین و مسلک آنان  شوند؟  آیا  بنظر واقعیست؟  کمی تحقیق واقی کنید و بیاندیشید.

      گذر تاریخی ایران از  فئودالی به بورژوازی،  بسیار کوتاه بوده،  و انقلاب مشروطیت اولین حرکت بورژوازی، و حکومت رضا شاه اولین دولت بورژوازی است. این مسیر تاریخی در اروپا با دوره های اومانیستی،  و رنسانس،  و بیش از ۵۰۰ سال طول کشید،  و آن  نیز بدور از دخالت خارجی و استعمار بود.  ولی شیوه رضا شاهی بسوی فئودالی، و حکومت مرکزی رفت،  و خواست بورژوازی در نیامد.  با ورود متفقین جنگ دوم و از دل آن،  بورژوازی و فئودالی متمایل به دکتر مصدق بیرون آمد.  در دو سا ل دولت مصدق،  از ترس کمونیست و اسلام،  و مردم،  فکر شاهی را نابود نکرده،  و کج دار و مریض نگه داشته،  امکان مجدد ورود استعمار را که،  در توافق های بین المللی خارج شده بودند،  و با همان قبیل توافقها دوباره آمدند.  سرطان به جان ایران افتاد ولی در این زمان فئودالی پس افتاد،  و اما فکر آن باقی بود،  و هرگز  فکر عملی بورژوازی بوجود نیامد.  و مردم به خود،  و مسایل کوچک با زیر بنای فئودالی فکرشان بود. همه بندگان آزاد شده از روستاها به شهرها آمده،  و هر کسی می خواست خانی باشد،  و با درآمد نفت به خانه ای بهتر و ماشینی و تعدادی تیر و تخته،  و دیدشان مانند چشم هم چشمی بود.  همان ترس های همیشگی باعث شده،  دولتیان به روشنگری دست نزنند،  و مردم به گذشته امثال قاجار فکر می کردند.

   دوره های تاریخی > ۱ : رمه های ا نسا ن اولیه (چند ده هزارسال).  ۲ :  شاه خداست (چند هزار سال).  ۳   : ارتجاع دینی  و فئودا لی (هزار سال ). ( دوره چهار صد ساله حرکت فکری ایرانیان از ۸۰۰ تا۱۳۰۰ میلادی و خدمت عظیم  و اصلی به علم و تمدن  جهان در میانه این دوره ) .  ۴ : بورژوازی محلی (سیصد سال ). ( آغاز حرکتهای فکری بشر ).  ۵ :  بورژوازی ملی ( یکصدسال )  ( شکل گیری  عملی وعلمی  فکری بشر ) . ۶ : پیدایش  سوسیالیسم و کمونیست و استعمار . ۷ : پیدایش سرمایه داری فرا ملی چند روز، بعد از پایان جنگ دوم جهانی، و شروع جنگ اقتصادی سرمایه داری فراملی با  ماقبل آن،  مشروح در اینجا.

   یک پرسش:  آیا  ؟  هما نطور که عده ای  دانشمند و عالم شیعی ایرانی که با برنامه ها،  و نقشه های بسیار جالب، عده ای به نام مغول را به ایران آوردند،  و سپس ایران آن دوره را از ثنی بودن خارج کرده،  و ایران را شیعه کرده و بدین ترتیب، هویتی خاص به ایران بخشیده،  و بغداد را به یغما بردند.  آیا همان قبیل نقشه در حال تکرار است؟  در آن زمان همراه مغول قبایل مختلف و اشرارهم،  به ایران آمدند،  از بدو پیدایش بشر این مهاجرتها کم و بیش بوده.  

   هم میهن عزیزی نظر نوشته از اومانیسم و رنسانس بنویس، عزیزان بنظرم ما نداشتیم و کلاً علت سرگردانی تاریخی و زیستی ما همینه و این وبلاگ به نوعی، میتواند پایه گذاری باشد،  تا به شیوه این قرن، و زمانی کمتر از یک نسل دست به دست هم با فرهنگمان گامی فراتر از گیتی رویم،  و بدین منظور پس از معرفی کامل این وبلاگ،  در آینده ای نزدیک به آن می پردازم.

   ایران  جاویدان ــ  مدتهاست میشنویم ایران در خطر است.  ایران از بدو تاریخش در خطر بوده،  شرایط جغرافیائیش اینطور است،  مردمش این را میخواهند،  و روزگاری وسیعتر و ثروتمند و گاهی فقیر و کوچکتر،  و حتی چند کشور بوده،  ولی همیشه بوده،  و در طول زمان ۵۰  سلسله و حکومت و اشغالگر، را بهم ریخته و سربریده.  امروز هم میگویند ایران در خطر است،  آنها از راز ماندگاری ایران خبر ندارند،  یا بهتر بگوییم علم ایران شناسی نمیدانند.  ایران ما نام یک ملت است،  جمع اقوامیست که در فلات ایران و اطراف آنند.  اقوامی که،  نوروز را جشن می گیرند،  اقوامی که فرهنگ مشترک  دارند.  این مهم نیست که در کدام کشور و کجایند،  و چه زبانی دارند،  این مهم است،  که فقط اینها نوروز دارند.   

   جنگ سرمایه ها ــ  امروزه سرمایه داری نوین جهانی،  که نماد آن بورسها،  و از میان آنها شرکتها و بانک های فراملیتی است،  که سرمایه آنها حتی از حداقل جیب فقرای کشور های فقیر،  که در بانکی و شرکتی و دولتی پولی دارند،  و از آن طریق ناخواسته به بازار های بورس راه یافته،  و بزرگ سرمایه داران ممالک ثروتمند تشکیل شده است.  این سرمایه داری فراملیتی،  بمنظور حفظش مجبور است، شاهرگ های حیاطی این کره خاکی را در دست داشته باشد.  یکی از این مراکز،  کشور های خلیج فارس و نفت است.  این سرمایه داری،  که قسمت اعظم آن مجازیست،  نیاز به یک سخت افزار  مهم  برای  حفظش دارد،  و چه نیرویی بهتر از آمریکا،  که در این بین بیشترین امتیازها را دارد،  و بنابر این مقابله با آن رودر رویی با سرمایه داری فراملیتی است،  که در پایان جنگ جهانی دوم،  با فروش سهام گروپ آلمان در دنیا،  که ایران هم خرید شروع شد.

      دیگر سرمایه داری سنتی است،  که معرف همه است.  جنگ ویتنام و پایان آن،  و ورود سرمایه  فراملی به کشور چین سرمایه داری سنتی، رو به افول رفت و آخرین آنها،  در چند جای دنیا نیز طی چند سال آینده فرو میریزد.  برخورد این دو نیرو، تتمه سرمایه داری سنتی و نوین،  کشتار و خرابی بیشتر در جهان دارد.  باید از روشنفکران و دانایان،  با آزادی عمل کمک خواست،  تا این موارد را تحقیق و تحلیل کننئد.  اشتباه در این مورد قدرت نمایی آمریکا و سرمایه داری نوین فرا ملی،  و سرکوب مردم  جهان در پی دارد.   

عشق و مهر و دوستی و معرفت ایرانی

      بعضی مردم  مخصوصا جوانان می گویند،  تاریخ به چه درد ما می خورد،  به ما چه که در گذشته  چه اتفاقی افتاده.  باید  به آنها گفت از همان دروغ های گذشته است،  که دشمن هر چه بخواهد،  برای ما می سازد و می آورد،  مانند فیلم 300 ،  اگر ما دروغها را چشم و گوش بسته بپذیریم،  و باور داشته باشیم و تحقیق علمی نکنیم،  براحتی با دروغ های بزرگتر،  مصیبت هایی برایمان می آورند،  که تصورش را هم نمی کنیم.  این دروغها در تاریخ ماست،  که باعث دلخوری و ناراحتی میشود،  و خیلیها را از تاریخ بیزار می کند.  دشمنان با این دروغها،  که تمام تاریخ ما را پر کرده؛  می خواهند مردم سرزمین های ایران و قاره کهن،  احساس حقارت کنند.  تاریخ ما شیرین و پر از دلاوریها، و مردانگی ها و از خود گذشتگی هاست،  تاریخ واقعی ما غیر از این داستان های دروغیست،  که تاکنون خوانده و شنیده ا یم،  تاریخ  واقعی ما پر از عشق و مهر و صفاست.

ما ایرانی ها 300 ملیون نفـریم

     52 سال پیش در خانواده ای بدنیا آمدم،  که از جد و آباد سیاسی و تاریخی بودند،  مشروح در اینجا،  و داستان های بسیار از قدیم های فامیل شنیده ام،  که به مرور در وبلاگم مینویسم،  بنابر این ذهنم از همان کودکی در تاریخ و سیاست بوده،  و در این زندگی بیش از نیم قرنیم،  خیلی از مکان های تاریخی را دیدم،  مشروح در اینجا،  و بسیاری کتابها و مقالات را خوانده ام،  گردش های جالبی هم داشتم،  مثلا سی دو سال پیش در تابستان 1354،  شبی را تنها در برج ارک بم خوابیدم،  و در راه قلعه ها و برجها و غارها،  داستانها دارم،  در اینجا.  وقتی از تاریخ می گویم،  مثل آدم هایی،  که آنچه خوانده اند و فکر می کنند تمام علم تاریخ همان است،  نیستم،  این آثار و کتابها فقط می گویند تاریخ بوده و وجود داشته است،  اما چگونه؟.  حتی بعضی آنقدر به اشتباه از ایران باستان می دانند،  که می پندارند،  ایران چون کشور آمریکای امروزی بوده و چنین شده.

      در 5 سالگی کوچ عظیم عشایر فارس و لرستان را دیده ام،  که امروزه نمی بینیم،  مشروح در اینجا،  یک قرن  پیش هر آنچه بودیم تا عمق تاریخ تقریبا همان بودیم.  اگر نادر شاه به هند لشکر کشید،  در ذهن خودش می خواست کار تاریخ را تمام کند،  ولی  واقعیت های این لشکر کشی چیز دیگری شد.  اکثرا ما هم می خواهیم کاری کنیم،  ولی  برنامه و حرکت و انجام و سر انجام،  بکلی با هم متفاوتند.  این  نوشته ها در وبلاگم احساسی،  اتفاقی یا از ناآگاهی نیست. در گذشته برداشت حرکت زمان کند،  و دور تر ها کند تر بود،  ولی امروزه با  جدید های علم،  زمان سریع می گذرد.  جهان سرمایه داری نوین فرا ملیتی به سر پرستی آمریکا،  نقشه ای واقعی برای تیغ و جغرافیا دارد،  و  ناسیو نالیسم ایرانی،  در هر کشوری و هر کجای دنیا و با هر سرنوشتی، هر چه واقعی تر به تاریخ  بنگرد،  جغرافیا را حفظ می کنند،  که هیچ بلکه تمام، 300  میلیون نفر نوروزیها را یکی می کنیم.

      با وجود دشمنی قوی به سر کردگی سرمایه داری آمریکا و انگلیس،  و ده ها تلویزیون و غیره،  و تبلیغات گسترده آنها،  ما برای نگرشی نو به واقعیت های ملتها و کشور های ایرانی در جهان،  لازم  است تعریف واقعی و جدید و بر گرفته از خواست همه،  از ایران و ایرانی داشته باشیم،  سپردن این مهم به تاریخ،  و کوچک شمردن آن حتی در اندازه مجلس یک کشور،  خواست همان دشمنی است،  که این وبلاگ برای مقابله با آنها است.  هر چند این کمه،  اما امید ایرانیم زیاده.  پیدایش همه علوم از ایران  بوده،  مشروح در اینجا،  و در این باره هیچ کس "نه" نمیتواند بگوید،  علتش هم واضح است،  بطور کلی:  جغرافیا و اولین حرکت های کوچ بشری و وجود چهار فصل سال.  اما نداشتن تعریف واقعی از هر علم،  و پندار اینکه دیگه آخرشه،  در طول تاریخ بقیه و بسیاری کارها را به دیگران سپردیم.  با پیدایش توپ و نیرنگ، از استعمارچیها جا ماندیم،  و نباید بگزاریم این آخرین نیرنگ رو دشمن تموم کنه.   یکبار دیگر، تاریخ  دفاع از حقانیت بشر را به ایرانی  سپرده،  این بار در مقابل سرمایه داری غربی و امپریالیسم نو،  و ایران محور جهان  شده است.

   پرسش از عموم:  آیا زبان  فارسی میتواند همبستگی و علوم امروزی را برای دفاع از این حقانیت، و حفظ 300  ملیون ایرانی را  بیاورد؟

   ــ  در صورت نشناختن واقعیت های جهان،  باید تیغ بر جغرافیا  را بپذیریم.

آیا ایرانی ها برده بودند

      در خیلی از دروغ نامه ها می خوانیم،  که در زمان مغولان و اعراب و گاهی دیگران ایرانیان را اسیر می کردند،  و در بازار برده می فروختند،  و کلی چاخان های مختلف دیگر خوانده ایم.  من یک پرسش دارم،  که در واقع آزمایش کمی علمی هم می باشد،  خودتان،  بله خود شما که دارید این را می خوانید،  خود را در آن گذشته ها فرض کنید،  با همان فضا دقت کنید،  با همه چیز تاریخیش،  و اسیر شده اید در دست عربی یا مغولی یا بیابانی دیگری،  که می گویید عقب افتاده است،  و شما متمدن و با سواد،  چه می کنید،  و چگونه رفتار می کنید؟  آیا سریع ورق را به نفع خودتان بر نمی گردانید؟  آیا اصولاً امکان هست،  شما را در بازار برده بفروشند؟  و ده ها سئوال دیگر از خود بپرسید.  و از خود بپرسید چرا اجازه میدهید اینهمه دروغ بخوردتان بدهند،  بپرسید مگر با دشمن ایران همدستیم که این دروغها را می پذیریم.  بپرسید کگر ایران جالیز بوده و ایرانی بادمجان،  که هر کسی بیاید و ببرد و بکشد و سرببرد؟

      برده ها که بودند؟  از زمان هخامنشیان ایرانیان پایگاهی در زنگبار داشتند،  و در زمان ساسانیان و پس از آن در زمان خلفا این مکان به یک شهر ایرانی نشین تجارت پیشه تبدیل شد،  که خود داستانی دارد،  و بزودی درباره آنها می نویسم.  اعراب بازرگان برده،  در این مکان بچه های چهار و پنچ ساله  قاره را می خریدند،  و به خلیج فارس می فرستادند،  و به فروش می رساندند،  صاحبانشان آنها را در ده سالگی اخته می کردند،  و چون این جزیره در اختیار ایرانی ها بود،  نام های فارسی برای این برده های کوچک می گذاشتند.  بقیه این ماجرا های تاریخی را احتمالاً می دانید،  و در صورت لزوم بیشتر مینویسم.

جنگ، تحریم، جدایی

      ما ایرانی ها هر چه بخواهیم از سیاست دوری کنیم،  و یا بی خیال این حرفها باشیم،  نمیشه چون بلاخره ایرانی هستیم،  و داریم حرف باران این موضوعات میشویم.  حتی اگر شخصی خیلی بی خیال هم باشد،  در تاکسی و بازار و هنگام خرید و پول دادن،  با این بمب های کلامی سرو کار داره،  و....  ایران عزیز ما مانند سابقه تاریخیش یکبار دیگه دارد دچار حادثه میشود.  چگونه باید این مسیر تاریخ رو با کمترین خسارت و احتمالاً با برداشت خوب بگذرانیم.  کشور ما با جغرافیای منحصر بفرد از دیرباز ماجرا زیاد داشته،  و گاه خیلی خوب و گاه بد گذشته است.   امروزه با اینهمه امکانات انسانی و علمی باید نمره خوبی بگیریم.

      بسیاری از عزیزان ایرانی در کارها  و برنامه های تحلیلی هستند،  اما با اختلاف مالی بسیار،  یکی میلیارد دلاری پول نفت داره و یکی هم مثل من،  پول اینترنت هم به زحمت دارد،  ولی عشق ایران زیاد دارم،  و باید مسائلی را در نظر بگیریم،  در بخش های مختلف این وبلاگ گفتم،  و خواهم گفت،  مثل  نفوذ دشمن و لابی دشمن در بعضی جاها و فکر های ایرانی و با امکانات وسیعی که دردست دارد،  و روش شناخت ترفند ها و برنامه های دشمن با دیدی جدید به سرنوشت.  دشمن ما جانوری است که می خواهد به هر صورت ایران بزرگ را مطابق برنامه خودش خرد کند.  یکی از برنامه های او غرش پوشالیش است،  که تلاش های بسیاری از بابت اجرای آن انجام می دهند،  لابی های او در چین و اینطرف و آنطرف کاری میکنند،  که ما می پنداریم به حال ماست ولی با احتمال زیاد ضد ماست.

      در جا هایی می گویند دریا رفت،  پست دیگری نوشته ام و یا در تلویزیونها و رادیوهای خودشان که از واشنگتن و لوس آنجلس پخش میشود،  دائم می گویند جنگ میشه،  مردم علیه جنگ بپاخیزید،  اینجاست که ما باید بیاندیشیم جریان چیست؟  آیا قدرت لابی آنهاست؟  آیا می خواهند ما را ترسو از جنگ معرفی کنند،  تا روحیه ازدست رفته نیروهایشان را باز گردانند؟  یا می خواهند زمان بدست آورند تا نیروهای منطقه ای خودشان را آماده کنند؟  باید در این مسائل مشورت ملی صورت گیرد و خوب اندیشید و سپس اقدامی کرد.  توانایی نفوذ سیاسی و لابیگری عربستان سعودی و ترکیه و پاکستان در آمریکا و اروپا و غرب آسیا چقدر است؟  ما در تاریخ واقعی ایران هیچ زمانی از جنگ نهراسیده ایم،  در پست دیگری نوشته ام،  و گفته ام دشمن اگر جرات داری بیا جلو.

   توجه  و  مهم ــ  اینک که دشمنان ما در مسیر سرمایه داری فراملی به ابتکار نظم نوین جهانی پوشالی دست آویزند،  و به برکت شعور کوته فکرانه خود،  ملیتها و قومیت های الکی ابداع کرده اند،  و سعی در نفی ما دارند،  همچنین عده ای هم میهن عزیز خسته از زندگی در سرزمین ایران بزرگ و داخل ایران به گمان رویایی بهتر بسویشان بی دلیل امید بسته اند،  وظیفه ایرانی های وطن پرست است،  که با دانشی بیشتر و فرا مرتبه از دشمنان،  بسوی اتحاد بزرگ و ملی در اندازه وسعت و قدرت هخامنشیان دست زنند.  بسوی واقعیت های تاریخی و تاریخ اجتماعی در این وبلاگ بروید.

کلیک کنید:  زبان فارسی

کلیک کنید:  تمدن کهن جی

کلیک کنید:  سایت های تاریخی ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

چند مطلب وبسایت 11


اندیشه های نو در ایران

   اردیبهشت ــ  اردیبهشت ایران همان بهشت است،  و در جای جای این سرزمین عطر و شادابی می ریزد،  و زندگی معنایی دگر دارد.  هر چند ایران عزیز مشکلاتی دارد،  ولی در هر صورت بهشت وطن دوستان است،  گل و خارش،  سرما و گرمایش،  شب و روزش و همه چیزش حتی بدبختی ها و خوشبختی های ایران،  برای ما دوست داشتنی است.

       سخن این وبسایت به عاشق های حقیقت و ایران،  تحصیل کرده ها و روشنفکران می باشد که اندیشه و عملشان تابع منطق و حقایق علمی است،  بدین منظور حرکت وبلاگ بحث در جهت معیار هایی با اتکا به حقایق علمی و تجربی و موازین منطقی محقق است.  تا علاقه مندان و روشنفکران مورد نظر در تشخیص دروغها و یافتن واقعیتها،  در زمانی حساس که راه ملتها بشیوه ای فرا امپریالیستی در خطر و بحران است،  حقایق علمی در تاریخ و تکامل اجتماعی و فرهنگی را دریابند،  و به گسترش واقعیتها در میان مردم بکوشند.  کوتاهی از این مهم سپردن دوران به دروغ پردازان است،  که با دشمنی دیرینه خواهان  شکست و تجزیه ملت های منطقه می باشند.  امید است موضوع و مطلب این وبلاگ را ایرانیان دانش پژوه بگیرند،  و با دانش خودشان بیامیزند و به جامعه بفرستند،  که حتماً ره آوردی نیکو در پی دارد،  در غیر اینصورت چنان ماند که،  من تیری در چله اینترنت گذاشته ام و بسوی دشمن رها کرده ام،  و دشمن موذی هوشیارتر و ما همچنان پراکنده و بی دل و یار در انتظار سرنوشتی دیگر که برایمان بنویسند.

      عزیزان بیائید با دین و دانش والایمان خودمان سرنوشتی نو بنگاریم،  و بدین منظور از هم میهنان عزیز خواهشمندم در جهت سخن این وبلاگ نظر بنویسند،  تا به اهدف مورد اشاره یعنی باز نویسی علمی تاریخ و سرنوشت رسید.  ایران عزیز با داشتن امکانات گسترده طبیعی، سیاسی، اقتصادی، و ظرفیتهای عالی انسانی، علمی، فناوری، و سابقه درخشان تاریخی،  براحتی میتواند حرکت بسوی تمدن جدید را،  پویا طی کند.  این وظیفه اندیشمندان است که با درک تغییرات و با دانایی قرن 21 ،  استراتژی منطقی و کار آمدی پیش بینی نمایند.   بنابراین احتیاج است در جهت فرآیند تدوین برنامه های آینده نگر،  همه اوضاع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی قرن 21  جهان را در نظر داشته باشند،  و لازم است چالشهایی که کشور با آن روبروست،  از قبیل نقاط قوت و ضعفها و فرصتها را کاملاً شناسایی کنند.  درایت پیش بینی آیند اینست که از گذشته خود واقعی و بدور از دروغ بدانیم،  امروز خود را با محک های دقیق بشناسیم،  دارایی ها و بود و نبود های آشکار و پنهان را در تمام زمینه ها و چیزها خوب ببینیم.

      انوش راوید  سعی می نماید با مقالات خود در وبلاگ،  چشم اندازی تهیه کند که به شکل همه جانبه و با درنگ های جدید،  بلکه تحرکی نو به فضا بدهد.  با شرایط بسیار خوبی که در همه زمینه ها داریم، و همچنین داشتن تمدن تاریخی مهم،  نمی توانیم قبول کنیم که نقشی پایین دست در منطقه و گیتی داشته باشیم. احتمالاً بد بینانه نبینید،  بحثها نگاه نژادی و ملی نیست،  ایران و همه مردم ایران است،  مردم و کشور ما باید جایگاهی بلند تر و معظم تر داشته باشند.  انسان با هوش در قرن 21  حتی با یک نگاه به سر نوشته های انوش چون:  قرن سنت گریزی،  بسوی تمدن جدید، موج سوم، انسان قرن 21 ، چالش قرن،  تغییرات مطلوب،  خود بخود پیگیری میشود که اینها چه هستند،  و در پی سئوالها و نظرها و آزمون و تامل می رود،  هم میهنان عزیز احتمالاً این قبیل حرفها را شنیده،  شاید هم چند بار شنیده اید و خوانده اید،  ولی بد نیست یکبار دیگر و از دیدگاهی دیگر ببینید،  درصورتیکه از پس اینها،  سئوالها و نقد های علمی باشد،  می توان به آینده نو راحت امیدوار بود،  که در نتیجه آن نا امیدی دشمن تاریخی را بدنبال دارد،  ولی اگر لودگی و یا ناسزا گویی شود،  متوجه میشویم کار روشن گری سخت و دشوار،  و راه دشمن هموار است.

   ــ  جریان جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران چیست؟

      تمدن ها و حکومت های اولیه بعد از تمدن کهن جی،  در نیل مصر، و بین النهرین و ماوراءالنهر و دلتای سند و دو سه جای دیگر در چین و هند تشکیل شدند.  نیل خیلی سریع تحت تاثیر بین النهرین شد،  و ایران در مرکز سه تمدن و حکومت های، بین النهرین و ماوراءالنهر و سند قرار گرفت.  تمدن های غرب هند و چین تقریبا جدا افتاده و عقب مانده تر شدند،  و دیر تر به حکومت های رسمی رسیدند.  پس ایران مرکز پیدایش و رشد تمدن جهان شد،  و اولین و قوی ترین حکومت های واقعی را داشت.  و این مهم را جغرافیا از ابتدای تاریخ در اختیار ملت ایران عزیز قرار داده،  و بنابر این دشمنانی داریم موذی و خطرناک.  امروز هم دارند ایلام و ماد و هخامنشی را تخطئه میکنند. بنابر این وظیفه ای بر دوش ماست که اولین شکل تاریخ مهم بشری را از دروغ،  و دروغگوئی دشمنان دور بداریم،  و در نهایت رفع این دروغها،  اتحاد کامل بین کشور ها،  و ملل سرزمین های ایرانی بزرگ را در پی دارد،  و اگر اقدامی در جهت حذف دروغ های تاریخ نشود،  و این دروغها ادامه پیدا کنند،  در آینده مشکل ساز میشوند.

      در جهانی که نفی ما را در سر دارند،  نباید چشم به نوشته های دروغی دشمنان دوخت،  در ما قدرتی است که از تاریخ به ودیعه گذاشته شده،  نیروی اراده خود را هیچ مپندارید،  و سرنوشت و گذشته و آینده  خود را وابسته به هوس های دروغ پردازان نکنید.  اگر در میان استعمار گران زمانی یکی از آنها به ما در کشف تاریخ کمکی شده،  در جهت منافع خودشان بوده،  آنها از صفا و سادگی و غفلت ایرانیها در این چند سده گذشته استفاده کرده،  و ورقها را بنفع خودشان کرده اند.  گذشتگان ما در تاریخ باستان می دانستند،  که در جهان هرگز عظمت و بزرگی را به کسی رایگان نبخشیده اند،  بلکه باید دشمن را شناخت و با او جنگید.  اینها میسر نیست مگر با فدا کاری و از خود گذشتگی و همکاری و احترام به یکدیگر،  و با انضباط در جهت حذف دروغها از تاریخمان هم پیمان باشیم،  و با ادب خاص ایرانی از هر گروه مردم فقط در یک کلام نجات تاریخ ایران بزرگ از دروغ.  این میتواند یک حرکت و نهضت علمی تاریخ و جغرافی اینترنتی باشد،  هر ایرانی عزیز با سلیقه و روش و تحقیق خودش جهت حذف دروغها گام بر دارد،  و با دید و دانش نوین تاریخ به میدان جنگ بیاید.

چند مطلب جالب

      عزیز نسین،  نویسنده معروف ترکیه در مقدمه یکی از کتاب هایش نوشته وقتی جوان و در دانشگاه افسری بوده،  با بقیه همقطاران خودش نقشه جهان را جلویشان می گذاشتند،  و آن را خط خطی می کردند و نقشه ترکیه را از مغولستان تا اتریش می کشیدند،  و وقتی چند سالی بزرگتر و عاقلتر شد،  دید واقعیتها چیز دیگریست و عزیز نسین طنز نویس شد،  و گفت اون خط خطی کردن نقشه ها هم خودش طنز جدی جوانی و سادگی بود.

      یونانیان قدیم،  به سرزمین های شرق دجله می گفتند،  پرس که در ایران به پارس تلفظ شد،  خود ایرانیان به کشور شان از ماوراء النهر تا بین النهرین ئیرانا،  البته با تلفظ های محلی و شمال این سرزمین را تورانا،  مینامیدند، که هم زمان شامل قسمتها و ایالات با نام های مختلف می شدند.  مانند ئیراق به مرکز ایران می گفتند،  یعنی ایران کوهستان،  و اران یعنی ایران کوچک،  قفقاز و آذربایجان را می نامیدند،  پارس نام یک قوم یا ملت نیست، نام تمام سرزمین  وسیع ایران بزرگ و با تمام مردم آن است،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستاهای ایران مراجعه شود..  

      در هزاران کتاب خطی و تاریخی هندوستان،  در 1300 تا 1700 میلادی به ایرانیان می گفتند مغول نه به مغول های مغولستان کنونی،  و به چهار صد سال پادشاهی بابری فارسی زبان در هندوستان میگفتند،  پادشاهان مغول، و بابری ها ضمن تایید،  خود را بازمانده پادشاهان تاریخی و افسانه ای ایرانی میدانستند،  و در هیچ کتاب تاریخی هندی اثری از چنگیز مغولستانی و دارو دسته اش نیست.

      این وبلاگ جهت اینه،  که فکر کنیم و تحقیق و تحلیل کنیم واقعیت های تاریخی چیست؟  و چشم و گوش بسته هر چه را بخورد ما ندهند،  توجه:  این وبلاگ خود تاریخ نیست.  در دویست سال گذشته عوامل  استعمار و امپریالیسم و صهیونیسم برای جعل تاریخ و ملیتها و مرزها خیلی فعال بوده،  و هر کاری خواستند و کرده اند،  و امروزه دروغ ها تبدیل به خطر شداند،  چون در هر صورت احمقانه دروغ گفته اند.  این وبلاگ را با دقت بخوانید تا بیشتر متوجه پلیدی و ترفند های آنها شوید.

      در گذشته ها دشمنانی علیه ما اندکی دروغ نوشته و رجز خوانی کرده و تاریخی را جعل کرده،  چند قرن بعد استعمار و دشمنان احمق آنرا بزرگ نمایی کرده و با ترفند هایی گسترش داده،  و یا با نفوذ در آموزش ایران به عنوان تاریخ بخورد بچه های عزیز داده اند.  در جا هایی ساده دلان و احمق ترها دروغ ها را دست مایه کوبیدن ایرانی ها کرده اند.  بیائید با اعتماد به نفس ایرانی و ذکاوت خود هر کجا دروغی دیدید آنرا افشا کنید،  و دروغ ها را متذکر شوید،  و به دنیال واقعیت ها بگردید،  و این را سر آغاز کار بزرگ ملی برای برداشت دروغها از تاریخ ایران نمایید.   

      پیدا کنید دلسوزی دشمن را؟،  از این به بعد لیست اشخاصی از دشمن را می نویسم،  که همزمان با استعمار و کشتار مردم بوسیله کشور های متبوعشان،  که در جهان ادامه داشت،  دلسوزانه برای ما تاریخ نوشته اند.  برای تکمیل لیست این دشمنان تاریخ نویس ما نظر بنویسید.

آ . ایمار استاد دانشگاه فرانسوی. آ . بازن ـ فوشه ، و امیل بن ونیست ، استادان کلژدوفرانس.

آ . بونیفاسیو ، رئیس کنفرانس های دانشکده علوم سیاسی دانشکده پاریس.

ژی بوهر استاد مدرسه عالی لوور. آ . کریستن سن استاد دانشگاه کوپنهاک دانمارک.

ژ . کونت نو رئیس موزه شرق و اسلام لوور.  و . سستون استاد دانشکده ادبیات پاریس.

ر . دولو وزیر مختار. ژرژ دو مزیل استاد کلژدوفرانس.

آندره دوپن سومر استاد دانشکده ادبیات فرانسه. ژان فیلیوزا مدیر آموزشگاه تعلیمات عالیه.

الفرفوشه عضو و استاد دانشگاه.  ر . گیرشمن رئیس میسیون باستانشناسان فرانسوی در ایران

آ . گوداری رئیس اداره باستان شناسی ایران. ای . گوداری و رنه گروسه عضو فرهنگستان فرانسه.

هانری ماسه عضو و استاد دانشگاه.  پ . ژی دو مناس و هانری شارل پواش استادان دانشگاه

ش . ویرولو عضو دانشکده و رئیس انجمن آسیایی.  رابرت گرانت واتسن.

آبلبنیتسکی عضو انستیتو باستانشناسی آکادمی علوم شوروی سابق.  لسترنج.

بارنابه بریسون که بسال 1590 در پاریس تاریخ ایران باستان را نوشت.

سیلوستر دوساسی، پایه گذار مطالعات شرقشناسی  فرانسه بسال 1793 و مثلا کاشف روموز کتیبه های ساسانی.  بورنوف به سال 1836 و قبل از آن، گروت فند آلمانی مثلا از کاشفان خط میخی.

      توجه، توجه،  عزیزان یکبار دیگر تکرار می کنم ، این وبلاگ مقالات و نظرات شخصی من می باشد،  که قبل از پیدایش وبلاگ در نشریات معتبر چاپ گردیده اند،  و این وبلاگ خود تاریخ نمی باشد،  همانطور که در همه جا علامت سئوال گذاشته ام،  شما میتوانید درصدی از این مطالب را قبول داشته باشید یا نداشته باشید،  و می توانید در باره آنها تحقیق کنید یا نکنید، میتوانید مطالعه نمایید یا بی خیال دروغ ها باشید،  و به دسته اندکی از عزیزان بگویم، نیازی به نوشتن نظرات غیر اصولی و اخلاقی نیست،  که اینقبیل نظرات قابل قبول از شخصیت وبلاگی ایرانی خوب نمی باشد.  بطور مثال این اشخاص میتوانند بنویسند،  چه مقدار و چه بخش هایی را احساسی قبول دارند،  یا علمی می دانند و امثال آن.  این وب جهت بحث آزاد نمی باشد،  برای رفتن به تخصص حرفه ای قرن نو،  در گرایش خودش است.

      تاریخ دانش مهمی چون بقیه علوم است،  و  تاریخ واقعی ایران بزرگ باید بوسیله فرهنگستان تاریخ ایران،  و توسط هیئت علمی ایرانی که توسط علاقه مندان دانشور تاریخی ایرانی انتخاب گردیده اند،  و با شرایط قانونی خاص خود،  و در پی تحقیقات کاملا علمی زمان بر نوشته و تایید موقت شود.  تاریخ دانش مهمی چون بقیه علوم است.  بنظر من کلیه آنچه که تاکنون بعنوان تاریخ و سرنوشت خوانده ایم،  نظرات شخصی نویسندگان آنها می باشد،  چه کتاب خطی تاریخی باشد،  چه نگارش چاپی دوران استعمار و یا موج دوم و چه جدیدترین نوشته تاریخی در وبلاگ های من،  مشروح در فرهنگستان تاریخ ایران.

   پرسش از عموم:  آیا با شرایط فعلی می توان فرهنگستان تاریخ تاسیس کرد؟

   لینک شما ــ  هم میهنان گرامی که وب آنها ضدیت با ایران و ایرانی ندارد،  و مایل باشند که این وبلاگ را در پیوند قرار دهند،  میتوانند این وبلاگ را با همین عنوان در لیست پیوند های وب خود بنویسند،  و به من خبر دهند،  تا در اولین فرصت همین کار را بکنم.  چون در روستای زیبای چلاسر و جل زندگی میکنم،  و تلفن این روستا گاهی وصل و قطع است،  برای همین مجبورم وقت و بی وقت از کار و یا تحقیق بزن و خودمو به کامپیوتر برسونم،  خوشبختانه اینترنت به آب کاری نداره آب هم بیشتر وقتها نیست.

تاریخ مهاجرت اقتصادی

      تو بعضی از داستانها میگن، انسان از جهش ژنتیکی درست شده،  و بعضی دیگه میگن که تکامله،  از یه میمون به نیمه میمون و به انسان،  ولی هیچ کدام از این دو تا داستان علمی ثابت نشده،  و من یه داستان دیگه میگم و شما فکر کنید،  و نظر بدین و بپرسین،  تا بیشتر و بیشتر بگم،  و بلکه  نتیجه بگیریم که چقدر،  همه چی دروغه! البته اگه عمری بره بشر بمونه،  بلاخره همه چی رو علمی کشف میکنه،  نه داستانی.  یه زمانی حدود 200 ــ 300 هزار سال پیش،  دو دسته موجودات یکی گوشتخوار و یکی گیاه خوار،  در سرزمین تنوع حیوانات جایی تو آفریقا بودن.  از اینها دو تا شون با هم چت کردن و از هم  خوششان آمد،  و قراری تو هتل تریا بیشه و آمیزش و...، امروزه هم از ترکیب و آمیزش،  حیوانات و گیاه های مختلف درست میکنند، که انواع سگ و گربه رو خوب میشناسیم،  و اولین اونا که بدست آدما درست شد قاطره.  حدود بیست سال پیش یه با بایی،  یه فکر اقتصادی از خودش در وکرد،  و گفت که ماده گاوای کوچک و مردنی 100 کیلویی ایرانی رو بیارن،  از نطفه گاو 700 کیلویی هلندی،  بهشون بزن و گاو دو رگه 400 کیلویی بدن بیرون،  تا کلی اقتصاد دامداری ایران رونق  بگیره،  یه دایی گفت،  آخه آقا ماده صد کیلویی نمیتونه بچه نر هفتصد کیلویی نگه داره،  گفت میشه و اون دایی گفت،  خوب اگه میشه چرا به موش نزنن،  طرف داد و بیداد کرد که من فکر اقتصادی میدم و شما مسخره می کنین.

      خلاصه از اون دو تا میمون داستان ما بچه هایی درست شد مثل بچه آدمای امروزی،  یه صد هزار سالی گذشت،  و این موجود جدید و عجیب،  خودشان گله هایی شدند و داستانی جدیدی در طبیعت شروع شد.  اونا هم مثل آدمای امروزی،  گرفتاری اصلیشون شکم و زیر شکم و گردش بود.  هر چی گیرشون می آمد می خوردن،  پدر و مادرای اولیشونو خوردن،  فقط فسیلاشونو مونده.  یاد فیلم های راز بقا می افتیم،  که آدما فیلها رو شکار می کردند،  و هنوز کامل  نمرده بود که می ریختن سرش و می خوردنش.  یه حساب سر انگشتی،  هر  انسان طی 80 سال عمرش،  ده تا بیست تریلی غذا می خوره.  اینها که اقتصاد شان شامل چوب بلند و سنگ تیز بود،  قادر نبودند،  که حیوانات کوچک و زبل را شکار کنند،  و فقط  با خوردن گیاه هم  سیر نمیشدند،  چون همه جوان بودن و بخور و بکن و بگرد.

      اگه یه  فیلسوف 60 ساله نشسته  پشت میزش،  با یه موز و یه مشت  نخود و کشمش سیر میشه،  میگه که انسان های اولیه هم با گیاه سیر میشدن،  نه آقا جون،  با اون شرایط باید روزی چند کیلو گوشت می خوردن.  اونا تو آفریقا نیاز به لباس و خیلی  چیزا نداشتند،  اما برای غذا به دنبال گله ها حرکت می کردند،  و خود را صاحب گله های وحشی میدانستند.  و از کناره نیل به آسیا و قفقاز و اروپا کشیده شدند،  تمام گاوای اروپا رو هم خوردن،  رفتن سراغ ماموتها،  و آونها هم که دشمن طبیعی نداشتند،  و بی خبر و بدون ترس ریشه کن شدند.  یه عده شون کشیده شدن به آمریکا،  بوفالو خوری.  یه چند ده هزار سال دیگه هم گذشت،  تو شرایط  جدید هر طایفه ای از این آدما با تغذیه جداگانه،  و آب و هوای جدا گانه،  رنگ و روی جدا گانه یافتند.

      هر طایفه قسمتی از این کره  خاکی را به  خودش اختصاص داد،  و آن اندک لغاتی که میدانستند،  بیشتر و بیشتر کردن و صحبت کردن یاد گرفتن،  و در این محل جغرافیای اقامتشان از یکدیگر لغات یاد گرفتن،  و با هم داد و ستد کردن و رشد فرهنگی دیرینه سنگی آغاز شد.  نقشه های جغرافیایی انسان دیرینه سنگی در هیچ کتابی نیست،  و هیچ نقشه ای از وضع  سیاسی و زبانی آن دوره تهیه نگردیده،  تا استعمار گران مثل هیتلر بگویند،  که آریائی هستیم بقیه باید بروند،  رومیها بگوید ما بر تریم،  و یه اهل ناصره رو سفید پوست بگن و غیره و غیره.  تقریبا در هر کشور و قاره ای چند دهکده دیرینه سنگی کشف شده،  و آنها پایه گذار مردم همان سرزمین بودند.

   پرسش از عموم:  شما تاکنون درباره مهاجرت انسان های اولیه چه شنیده اید؟

   مهاجرت کذب ــ  در  کتاب های درسی زمان محمد رضا شاه،  نقاشی جالبی از مهاجرت آریائیها به ایران بود،  که  نمونه ای از کوچ عشایر ایرانی بود.  مهاجرت آریائیها به ایران،  یکی از اولین دروغ های تاریخ ایران می باشد،  که مثلا آریائیها از شمال به این سرزمین آمده و در آن اقامت  گزیدند.  افسانه ای دروغی،  و تصویری بدون اساس علمی را برایمان تاریخ جا زدند.  چرا؟  علاقمندان ایران هر گز به این مسئله فکر کرده اید؟

کلیک کنید:  دروغ مهاجرت آریایی ها به ایران

تاریخ خیلی اهمیت دارد

      اندکی از اشخاصی در نظرها خود را، اهمیتی نداره و یا نازنک و یا بی خیال و از این دست معرفی می کنند،  و یکی میگوید در باره ایران احساسی ندارم،  و یکی می گوید به ما چه و می گویند اینهایی که تا بحال خوانده ایم تاریخ است،  و یا تاریخ به چه درد ما می خورد و حال ما مهم است،  و اینقبیل ها را می گویند.  امروز همه می دانند که ایران بشدت از طرف دشمنان تهدید میشود،  و خیلی خطرها در این رابطه شنیده میشود.  هر ایرانی که این تهدید ها و یا دروغها و ترفند های تاریخی دشمنان را قبول نداشته و یا بعد از خواندن این وبلاگ و با رد و بدل کردن یکی دو نظر و نقد به نتیجه خواست این وبلاگ نرسیده باشد،  خوب معلوم است،  من هم برداشتی سریع در دیدی نو به تاریخ از همه ندارم،   ولی چیزی که مسلم است همان شخص در اندازه ذهنش  به فکر موضوعات این وب می رود،  یعنی در هر صورت من به نتیجه رسیده ام.

   ــ  خواست این وبلاگ چیست؟  برنامه ریز های دولتی و غیر دولتی،  و در هر زمینه کاری و فکری،  نیازمند آنند که بدرستی از تاریخ و تاریخ اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بدانند،  مراحل بی قاعـده و هنجار رشد تاریخ و همچنین آهنگ تاریخی،  به تمام معنی و تمام مسائل ایران را به واقعیت بدانند،  تا بتوانند به درستی برنامه ریزی نمایند، البته اکثراً بطور مستقیم به این دانش مراجعه نمی کنند،  یعنی آنچه که در طول زندگی خوانده اند و در ذهن دارند مورد استفاده قرار می دهند،  که خود این یک نقطه ضعف برنامه ریزی است،  ولی چون موضوع این وب نیست از آن می گذرم.  اشتباهی که آمریکا در عراق کرد،  ولی امروزه برای مراحل جدید تهاجم احمقانه اش، دارد به دنبال حقیقت های تاریخی می گردد.  برای همین دشمن با ترفند هایش نمی خواهد سیاستی ها و برنامه ریز های ایرانی به واقعیت های تاریخی دست پیدا کنند،  تا در گمراهی باشند و نتوانند مسیر درست را بروند.

    نتیجه:  بازی خونی که استعمار از غزه تا کشمیر به وسعت و مرکزیت ایران بزرگ آغاز کرده،  باید همه جوانان از تاریخ کشورشان بدرستی بدانند،  در غیر اینصورت به دام های جدید ترفند های دشمنان می افتند.  این وظیفه سنگین در پیمان تاریخ نویسان در همه زمینه های آن است،  که غیرت مندانه با مطالعه وبلاگ انوش راوید واقعیتها را بیابند و بگویند،  تا در جهت دوره تاریخ،  چون گذشته ها اشتباه صورت نگیرد،  که اینبار توسط دشمنان ایران بسیار مرگبارتر می باشد،  و قسمتی از مسئولیت آن متوجه تاریخ گویان و تاریخ نویسان در تمام رشته های آن می باشد.

   پرسش از عموم:  شما چند سئوال تاریخی دارید؟

      در این وبلاگ من بودن مطرح نیست،  فقط جهت دیدی نو به تاریخ می باشد،  و چون نمی خواهم ذهنیت خوانندگان و متفکران به من برگردد از نوشتن مطالب که می تواند جنبه شخصی دیگران داشته باشد خود داری می کنم.  همچنین سوالات مختلف در نظرها می شود که پاسخ تمامی آنها را برای همگان در وبلاگ می نویسم.  مثل پاسخ به تاریخ نفوذ استعمار و صهیونیسم در تاریخ ایران،  اندازه لازم ذکر شده،  چون از هر جنبه و مسیر تاریخی اگر بطور کامل گفته شود،  بسیار تخصص مربوطه و وقت و فضا می خواهد، اینها اندکی است،  برای دیدی نو به تاریخ.  البته همانطور که بارها نوشته ام،  این کاری زمان بر و با حوصله و با همه اندیشها در کلیات تاریخ می باشد.

      یک مثال دیگر، بسیاری از عزیزان در ظاهر با حرکت این وبلاگ مخالفت می کنند و می گویند میدانیم در تاریخ دروغ است اما همینه که هست،  در میان مطالب وبلاگ درباره نوع تفکر و بینش این اشخاص توضیح داده ام،  و گفته ام همینکه متوجه شدند دیدی جدید به تاریخ می توان داشت خیلی مهم است.  از منابع می پرسند، آن منابعی که برای تاریخ دان های گرامی لازم است نام برده ام،  مثال،  کالین مک ایودی در کتاب چهار جلدی اطلس تاریخی جهان منابع ذکر نکرده وقتی من می خوانم در هر سطر و جمله اش می دانم از کجاست،  ولی  اگر به یکی از فرزندان هم میهنم که مهندس کشاورزی است بدهید چه بسا نداند چه هست.  برای غیر تاریخی ها که آگاهی اندکی از تاریخ دارند باید برای هر سطری مفصل بنویسم و منابع بیاورم،  که از حوصله خارج میشود،  همانقدر که به اندیشه ای نو برسند کافیست.

با اندیشه ای نو ایران را بسازیم

      در اواخر دهه اول قرن  21 هستیم و می بینیم و می دانیم بسیاری از کشورها به دست آورد های بزرگ علمی و اجتماعی رسیده اند،  آینده متفاوتی که آینده نگران امروز آن را پیش بینی میکنند حتماً اتفاق می افتد،  و باید با دیدی نو بدانیم که چگونه خواهد بود تا بتوانیم بر آن تاثیر گذاریم،  در این روزگار ما میتوانیم با دانش و بینش نو مسئول سرنوشت خود و اطرافمان باشیم،  و دیدی علمی و نو به همه چیز داشته باشیم.  انوش راوید سعی می کند راهی جدید را طی کند،  و در این مسیر از عزیزان همراهی می طلبد.  یکی از کار هایی که میتوانید انجام دهید این است که  موضوعات و مسائل مطرح شده در مقالات انوش راوید را مورد نقد و بررسی علمی قرار دهید،  نه مانند یک هم وطن عزیز بگویید که چرا این تیتر در دو وبلاگ نوشته شده!!

      خواهشاً در صورت امکان مطالب را مطالعه نمایید،  با اندیشه و تاملی در خور قرن 21 نظر خود را بفرمایید.  اهرم های تغییرات و حرکت از قرن سابق به این قرن در دست روشنفکران اینترنتی است،  اما اول باید بوسیله ای از چگونگی این حرکت سریع آگاه شد،  و با هماهنگی به رشد تمدن نو رسید،  که برای شخصیت ایرانی برازنده است.  البته قبول پیشرفت های ویژه این قرن در دید تعدادی کمی از مردم که در جاهلیت عمیق و با مغزی فسیل شده هستند،  غیر ممکن است.

      برای گذر تاریخی از این سال های مهم که راهی جدید و مرز های نو می طلبد،  فرای دانش و فکر سنتی امروزی است.  با وجود وب و اینترنت براحتی امکان آن می باشد،  تا روشنفکران با تبادل نظر راهی نو برای دیگر هم میهنان عزیز شان بگشایند.  همچنین بدین وسیله میتوان بدون هرگونه اختلال در مسائل جانبی زندگی به مرامی نو دست یافت.  این برنامه می تواند مسیر و نگاهی نو و بینش علمی به آینده و سرنوشت باشد.  مدت دو سال است وبلاگ هایی دارم و هزاران جوان عزیز ایرانی از آنها بازدید کرده اند،  و حدود یک سوم این خوبان نظراتی نوشته اند،  که باعث تشویق من برای ادامه داشتن وبهایم شده،  ولی جای تاسف است که اساتید با تجربه ایرانی فقط چند نفر می شناسم،  که با اینترنت دوستند.  اگر در گذشته می خواستم کتابی در باره دروغ حمله اسکندر مقدونی به ایران  بنویسم امکان آن نبود،  که به این ارزانی و راحتی در اختیار همگان باشد، ولی با وبلاگ براحتی این مهم تاریخی را گفتم،  و مچ دشمن دروغگو را گرفتم.  امیدوارم با نظرات پویا مرا یاری کنید.

   پرسش از عموم:  بنظر شما روشنفکر چگونه آدمی است و برای پیشبرد اهدافش چکار باید بکند؟

کلیک کنید:  نبرد دروغی ملازگرد

کلیک کنید:  اردوی مجازی ملی مردمی ایران

کلیک کنید:  کارگزاران و چهره های استعمار در ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

حرکت های نوین ایران

      تکنولوژی های امروزی بسرعت ما را در خودش جذب کرده،  در واقع می بایست،  ما ایرانیان تکنولوژی را در خودمان جذب می کردیم،  که برعکس شده.  این مشکل از عدم آگاهی سازمان های مربوطه در جهت عبور از قرن گذشته و ورود به قرن جدید می باشد،  که در سنت گریزی و دانایی قرن 21 گفته ام.  ولی جوانان غیور و میهن دوست ایران می توانند با شناخت دقیق از دشمن، بهترین راه را برای دفاع و ساخت سرنوشتی نوین بپیمایند.  تاکنون هر آنچه دشمنان ایران می خواستند،  با تاریخ ما می کردند،  اما امروزه مردم ایران بزرگ متوجه شده اند،  که تاریخ قاره کهن پر از دروغ دشمن پسند است،  باید با حوصله ایرانی البته نه جهشی با این دروغها برخورد کنند.

      یکی از مسائل مهم که حدود صد سال است با آن دست به گریبانیم،  آموزش و پرورش رو خوانی و رو نویسی و غیر کار آمد ایران است،  که همیشه می گوید همینه که هست بخوان و بنویس و صدات در نیاد،  بدین ترتیب قدرت ابتکار و فکر و بینش را از دانش آموز و تقریباً تا ابد می گیرد،  جهت مشروح به اینجا مراجعه کنید.  در آینده یکی از مهمترین برخورد های نوشته های من با این نظام آموزشی است،  که چرا اینهمه دروغ ضد ایرانی را در تاریخ ما نوشتند و سعی نمودند که واقعی جلوه دهند،  جهت اطلاع بیشتر مراجعه شود به اینجا

      در شرایط سیاسی امروزه،  دشمنان بی مهر ایران،  از دروغ های تاریخی بهره برداری می کنند،  و می خواهند بگویند ایران هیچ و هیچ بوده،  همانطور که می دانید،  ایران بزرگ ما جوانان دلیر بسیاری دارد،  که می توانند در تمام جبهه ها از نظامی و فرهنگی دشمن را شکست دهند.  دشمنان احمق گاهی میگویند مردم ایران در باستان قتل عام شدند،  و یا با کودنی گاهی می گویند سلسله هخامنشیان وجود نداشته،  و گاهی می گویند مردم باستان ایران ترک یا کرد و یا غیره بودند،  و توسط فارسها اشغال شده،  انگار مردم و اقوام و ملت های ایران بزرگ برایشان تفاوتی دارد،  که با چه زبان مادری ایرانی گفتگو می کنند.  ایران از آن همه ایرانیان است و همه و همه دشمن مشترک دارند،  و می دانم اغفال رنگ های و زرنگی های دشمن نمی شوند.  ایرانیان در تمام وسعت ایران بزرگ با نوروز و بهترین دین،  سر فراز تاریخند، و بنظر من وظیفه جوانان شاد و پویا و با فرهنگ ایران است،  که از تاریخ و سرنوشت خود با شرایط دمکراسی و آزادی دفاع نمایند.  امید است در سال جدید با  طرحی نو:  اندیشه ای سنت گریز و گفتاری نو پرور و کرداری مدرن ساز،  عقب ماندگی از قرن 21  را جبران نماییم.   چگونه؟

   پرسش از عموم:  شما برای انسان قرن 21  چه چیز را در اولویت می دانید؟

انقلاب دانایی قرن 21

      تحولات شتابناک جهانی از چند دهه اخیر تاکنون،  بشر را در مسیر کاملاً نوین تاریخی خود قرار داده است.  این تحولات که از انقلاب ارتباطات آغاز شده بود،  امروز به انقلاب دیگری موسوم به انقلاب دانایی قرن 21 انجامیده است.  دانایی قرن 21  فراتر از دانایی موج دوم و در گذر موج سوم و جبهه های نو می باشد.  با دانایی قرن 21  تغییرات ناپیوسته درک میشود،  دیدگاه سه بعدی و در فضا شکل می گیرد،  و سریع توانایی جذب چیزها را برای سپردن به چرخه یادگیری دارد،  که در قرن سنت گریزی گفته ام.  دانایی قرن 21 بدلیل امکانات گسترده تکنولوژی نوآور کاملاً متفاوت با دانایی قرن 20 یا موج دومی است.  دانایی چون شمشیر لیزری است که براحتی می تواند همه چیز را بشکافد و آنرا به گردونه یادگیری بسپارد.  شمشیر لیزری یا در واقع دانایی مستلزم شکل دیگر از فلسفه و منطق در مخ است،  که این درایت بسادگی میسر نمی شود،  هر شخصی می تواند هر چقدر عقیده و دانش و اطلاعات داشته باشد،  ولی اینها بتنهایی دانایی قرن 21 محسوب نمی شوند.  به کارگاه فکر سازی بروید.

       در جامعه ها،  اطلاعات و نقش داده های علمی و دانش پرور در حیات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی تعیین کننده شده است.  انقلاب دانایی قرن 21 به انقلاب بهره وری منجر می شود،  ما باید بتوانیم تغییرات را درک کرده،  و تعدیل های لازم را در برنامه های اقتصادی و اجتماعی خود اعمال کنیم،  بی تردید این شرایط برای کشور هایی که قادر به درک آن نیستند معضلاتی را پدید خواهد آورد.  از این رو آینده ای شناسی یا آینده پژوهی دانش که ناظر به پیش بینی و طرح ریزی و ساختن آینده ای مطلوب بر پایه بیشترین دانایی است،  اهمیت بسزایی می یابد.  ما ایران ها با استعداد خاص خودمان در آستانه ورود به دوران و تاریخ جدید قرار گرفته ایم.  از این رو آینده ای فرا روی ما قرار گرفته،  که تا حدودی ابعاد آن برای ما ناشناخته است،  و پرسش های بی شماری در ذهن ما نقش می بندد،  که در پایان این بخش تعدادی را مطرح میکنم.  اما جوان های پرشور و شاد و پویای ایران می تواند دانایی قرن 21 را به تحلیل های درست بگیرند،  و ایران عزیز را سوی صحیحی بدهند.  به سازمان آینده بینی بروید.

      بر اثر ایجاد انقلاب دانایی که پیرو آن تحولات اجتماعی و اقتصادی خصلت تصاعدی پیدا خواهند کرد،  باید آمادگی های بیشتری نسبت به گذشته در خودمان فراهم کنیم تا به سوی آینده ای بهتر گام برداریم و سهم علم در خلق ارزش افزوده جدید را که لحظه ای زیاد میشود دریابیم،  مسئله ای که در آینده تشدید خواهد شد.  اما تا زمانیکه شخص اختلاف بزرگ میان عقیده و دانش و اطلاعات و همچنین پدیده های اصلی سه موج اول و دوم و سوم را با دانایی قرن 21  تشخیص ندهد،  چگونه میتواند استراتژی بسازد و تاکتیک های اصولی پیاده کند.  شتاب تاریخ در ارتباط با انقلاب دانایی نشان میدهد که فاصله بین اولین اختراع بشر در 4000 ق ـ م با دومین اختراع در  2500 ق ـ م که قبلاً گفته ام،  چیزی حدود 1500 سال بود،  این فاصله در دهه گذشته به یک ثانیه رسیده است.  

      بنابر این وظیفه جوانان عزیز است،  که ابتدا دانایی را خوب بسناسند،  و سپس با برنامه هایی که از آن می یابند به آموزش لازم در سطح جامعه بپردازند.  با انقلاب دانایی قرن 21 انسان به جایگاه انسانی خواهد رسید،  و از دانایی افراد در بالاترین سطح استفاده میشود.  منجمله سعی شود در مدارس درسی بنام دانایی قرن 21 ایجاد شود تا بوسیله ای علمی به مبارزه با استعمار نو اقدام شود.

   پرسش از عموم:  1 ــ آیا ساز و کار های لازم برای ورود به آینده را در اختیار داریم؟

   2 ــ  امکانات ما برای ورود به قرن و هزار جدید کدام است؟

   3 ــ  چالش ها و خطرات پیش روی ما چه می باشند؟  و صدها و هزارها سئوال دیگر.

پاسخ به یک تقاضای مشکل

      هم میهن عزیزی نظر نوشته و از ما خواسته چیزی بگوییم،  من در اندازه دانش خود،   چندین مطلب را می گویم امیدوارم مورد توجه روشنفکران و ادامه راه و عبور پیروز مندانه در قرن 21  قرار گیرد.

    در نظرات:   شنبه 4 خرداد1387 ساعت: 11:26  توسط: بابکین ایتگین عسگرلری

   واقعا جای تاسف است که از تخولات و تشنجات آذربایجان جنوبی چیزی به میان نمی آورید!!؟؟

   ـــ پایان نظر

دعوای تماشایی توران و پوران

      هم وطن گرامی،  من همیشه موضوعی را که شما مطرح کرده اید گفته و باز هم خواهم گفت،  ولی گویا شما تا کنون نخوانده اید.  این قضیه از بدو تاریخ بوده،  از گذشته های دور قاره کهن،  توران و پوران دشنه در شکم یکدیگر فرو می کردند،  ملا عمر ها و نجیب الله ها هم همینطور،  و با این وضع موجود تا ابد و دهر ادامه پیدا خواهد کرد.  ایران بزرگ ما وسیع است،  حال این محیط اقتصادی و اجتماعی،  یا به هر چه می خواهید بنامید،  ما هستیم،  در اینجا هستیم و خواهیم بود،  و با دشمنان بسیاری هم سر و کله می زنیم،  منجمله استعمار نو و نا آگاهی.  مشکل ما در ایران بزرگ به تمام معنی جغرافیایی آن،  ندانستن دمکراسی است،  دمکراسی یک ساندویچ خوشمزه نیست که برایمان بپیچند و بخوریم و لذت ببریم.  دمکراسی و فدرالیسم علمی یک نهاد در مغز شخص و مغز اجتماع است،  در مغز خانواده و مدرسه است،  نهادی با تمام چیزهای آن.  این وظیفه روشنفکران است که در باره چگونگی شکل گرفتن آنها به مردم آگاهی بدهند.

      با نگاهی می بینیم اقوام و ملت های مختلف در هم تنیده شده در ایران بزرگ چه زیبایند،  ولی آیا اگر هر کدام بگویند ما سهم خود را از سهم ستان و نقشه می خواهیم درست است.  در کشور سوئیس چندین ملت در کنار هم در اوج دمکراسی زندگی می کنند و هرگز در فکر این نیستند که تیغ بردارند به جان یکدیگر و جغرافیا سرزمین خود بیافتند.  عزیزم ما ایرانی ها ملت بسیار با هوش و با استعداد هستیم،  هر روز می شنویم که هم میهن های ما در بالاترین مقامات اجتماعی و علمی کشور های مختلف جهان قرار گرفته اند.  سوئیسی ها که مثال زدم و مهد دمکراسی است از این نظر  به گرد ایرانیها نمی رسند.  ما باید بخود ببالیم و افتخار کنیم و در راهی خرد گرا و واقعی بسوی تمدن جدید گام برداریم.  شاید تو امروز این نوشته را که می خوانی قبول نداشته باشی،  ولی من می دانم که هم میهنانم در این جغرافیای وسیع که ایران است،  روزی تمدن نو را شاد و شکوفا چون نوروز چشن می گیرند.

   پرسش از عموم:  آیا شما می دانید مردم چند کشور دنیا از نعمت دوست داشتن یکدیگر بهرمند هستند؟

ساندویچ خوشمزه دمکراسی

      از بدو تاریخ سرزمین وسیع ایران عزیز که در مرکز قاره کهن قرار دارد،  حوادث بسیاری به خود دیده،  علت هم روشن است بودن در مسیر های تاریخی که باعث پیدایش قبیله ها و اقوام و یا ملت های گوناگون در این سرزمین میشد،  اینها،  دینها و عقیده ها و حکومت های مختلفی را شامل می گردیدند.  قرنها می گذشت و ماجرا پشت ماجرا،  که تاریخ شیرین کشور ما را تشکیل میدهد،  و در تاریخ نیک گفته ام و همچنان خواهم گفت.  تا اینکه استعمار آمد و از هر گوشه و به هر شکل و ترفندی سعی داشت این سرزمین وسیع و مردم آنرا به استعمار بکشد،  یا به نوعی وسیله بهره برداری قرار دهد.  استعمار چون نمی توانست نظامی به این ملت قوی مسلط شود،  حاکمان و عده ای از اطرافیان آنها را اغفال کرده و خریدند.  از زمان استعمار شکل مبارزات و تکامل تاریخی و اجتماعی مسیر دگری داشت،  که همگان در تاریخ ها خوانده ایم و می دانیم،  ولی در هیچکدام از آنها تاثیر استعمار را یاد آور نشده اند که این خیلی بد است.  امروز استعمار نو سعی در به انحراف کشاندن مبارزات و تکامل تاریخ اجتماعی ایران بزرگ را در تمام این جغرافیا منجمله آشکارا در عراق و افغانستان دارد.  ولی ملتها باید هوشیار باشند تا مسیر تکامل تاریخی و اجتماعی آنها توسط استعمار و امپریالیسم و اجیر شدگان به گمراهی کشیده نشود و مردم هوشیار باشند،  تا این پلید بر امواج خروشان سوار نگردد و آنرا نرباید.

      در سرزمین باستانی ایران بزرگ اقوام و ملتها بشدت با یکدیگر ترکیب شده و قرنها در کنار هم زندگی می کنند،  امکان تفکیک و جدایی آنها فرض محال است،  و اگر برای آن اقدام شود بنظر من خواست استعمار نو است.  به نقشه جهان نگاه کنید یک محیط جغرافیایی خواهید دید،  که از سه جلگه و یک فلات بزرگ تشکیل شده،  و این محیط جغرافیایی شامل چندین کشور است که با ما در ایران منطقه ای جغرافیایی را شامل میشوند.  که این یک حوزه مهم و متشکل اقتصادی است،  مثلا در ایران گوشه ای نفت و آب دارد،  گوشه دیگر مس و سرب،  در استانی محصولات کشاورزی گرمسیری و در جای دیگر سردسیری،  هر بخشی کمبود بخش دیگر را جبران می کند.  بنابر این کنده شدن و جدایی هر قسمی از این سرزمین نیازمند تامین اقتصادی جدیدی است،  که این مهم در گرایشات سیاسی آن جدا شده و باقی مانده تاثیر خوبی نخواهد گذاشت و آنان را محتاج به خارج می کند و چه بسا این جدایی تا جایی غیر قابل تصور در اندازه دولت شهرها پیش رود،  چه چیز شیرین تر از این برای دشمنان ایران می تواند باشد.

سلجوقیان بهتر بودند یا عباسیان

     روزی در شوروی سابق به این فکر می کردند که با خارج کردن 15 جمهوری از یک سازمان،  مشکل اقتصادی و اجتماعی هر یک جداگانه برطرف میشود.  ولی نه تنها اینطور نشد بلکه نفوذ ناتو و سازمان های پیچیده اقتصادی که بیش از ظرفیت آنها بودند،  باعث پدیدار شدن یک درصد قشر فوق ثروتمندی شد که نود و نه درصد اقتصاد را در دست دارند.  بقیه ملت در فقر،  و همچنین بی قانونی و کشتار و خونریزی و غیر در آورد،  که هنوز راهی برای برون رفت از آن متصور نیست.   این قبیل کشورها شیوه ای خوب نیستند،  نه در یک سازمان موفقیت داشتند و نه در جدائی،  زیرا آنها اساساً از یک فرهنگ و یک نقشه جغرافیایی اقتصادی و اجتماعی نبودند،  و فقط بدست استعمار سر هم گردیده و یا معامله شده بودند.  بزرگترین معاملاتی که هم اکنون هم ادامه دارد.  چرا ما به گذشته برگردیم و بگوییم سلجوقیان یا عباسیان بهتر بودند،  و یا روش تجزیه شوروی سابق خوب بود،  که هر سرزمینی و هر شهری میتواند به زبان مادری در دبستان درس بخواند.  زبان مادری جای خودش ولی چیزی را تغییر نمی دهد،  باید به جلو فکر کرد و حرکت نمود نه گذشته،  باید ببینیم چه کاری ما را تغییر می دهد،  به تمام معنی تغییر می دهد،  در  سنت گریزی و دانایی قرن 21 نوشته ام و تکرار آن نیازی نیست.  هر اقدامی غیر از در نظر گرفتن دانایی قرن 21 که مشروح آنرا در همانجا نوشته ام،  آب در آسیاب دشمن ریختن،  و یا مبایعه نامه بزرگترین معامله استعمار است.

      آنچه که امروزه برای ما مهم است جهت دادن با دانایی قرن 21 به تکامل اجتماعی است،  که در ابتدای آن نیازمند علوم و آدم هایی با دانش است،  که می توانند دمکراسی را به تودها و جامعه تزریق کنند.  بنا براین در این قرن که 99 درصد علم به زبان انگیسی است،  و زبان علمی انگلیس هم چیزی نیست که با یکی دو سال خواندن بتوان از آن بهره گرفت.  حتی از اساتید ایرانی که در دانشگاه های آمریکا تدریس می کنند،  شنیده ام که کتاب های علمی انگلیس را اول باید دوباره به انگلیس ترجمه کنند،  تا آنها بتوانند به فارسی برگردان نمایند،  و همچنین می گویند احتمال ترجمه آن به فارسی و یا زبان های امثال آن بسیار کم و تا حدودی غیر ممکن است.  علم قرن 21 به زبان های فارسی و عربی و ترکی و آذری و کردی و غیره بسیار ناچیز است،  وقتی اینها از علم امروزی بی بهره هستند،  چرا به گذشته برگردیم و بگوییم زبان مادری ما تدریس شود.  علم باید از ابتدای شروع تحصیل به زبان های علمی باشد در غیر اینصورت در موج اول و اگر خیلی زرنگ باشیم در موج دوم در جا خواهیم زد.

راهی سخت ولی نشاط آور

     سرزمین ایران از ابتدای تاریخ مسافران زیادی بخود دید،  مسافرانی که از همه جای جهان،  گاه انفرادی و یا با کوچ آمدند و رفتند و یا ماندند،  عده ای هم صاحب دل بودند،  و در گذر از جلگه ها و فلات ایران آثار جاودانی نگاشتند.  راه های سخت ولی نشاط آور ایران واقعاً بی همتاست.  برای اینکه بدانید چه راهی سخت برای عبور به تمدنی جدید و قرن 21  و دمکراسی داریم نظرات دو هم میهن عزیز را نوشته ام،  دو جوان هم سن و سال و آریایی افزون و توانمند که بیش از یک ماه است برای آنها از دمکراسی می گویم،  و هر کدام انسان هایی هستند فرهیخته با کوله باری از علم و مدرک و می دانم روزی افراد مهمی خواهند شد.

      در نظرات آمده:

     شنبه 4 خرداد1387 ساعت: 2:46               توسط: مسعود

سلام دوست عزیز. وبلاگتون رو دیدم. چون مسائل مذهبی زیاد داشت خوشم نیومد چون از مسائل مربوط به دین و مذهب بیزارم. فقط به رسم احترام جواب نظرتون رو در وبلاگم دادم. خوش و خرم باشید.  درود بر کوروش بزرگ خار چشم ملایان

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  دوشنبه 6 خرداد1387 ساعت: 21:55                توسط:رهگذر

سلام به انوش عزیز ...

متن های بسیار زیبایی نوشتید و فیض بردم ... تشکر ..ولی خواهشا کسانی رو که فهم و درک احترام و ادب به مذهب و دین مردم و احترام به عقاید دیگران رو ندارند به این وبلاگ فرا نخونید .... این آقای مسعود هر اعتقادی دارند به خودشون بستگی داره و حق این رو ندارند بیان و راجع به اینکه چون وبلاگ مذهبی بوده خوششان نیامده این چنین بنویسند .... حد اقل ما ادب داریم میریم تو وبلاگی که خوشمان نمیاد یه عرض ادب میکنیم و میایم بیرون ... بگذریم ... از متن زیباتون لذت بردم ..رهگذر...یاحق

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                            

     چیزی که استعمار نو می خواهد مردم را به جان هم بیاندازد نفت و معادن ببرد،  و کالا های بی ارزش بفروشد،  و مردمان در ده ها و صد ها فرهنگ و دین باشند،  و بازبان هایی که به علم روز نیست،  زندگی و ستیز کنند. همان طور که گفتم دمکراسی و فدرالیسم علمی  یک نهاد است،  امیدوارم روزی جوانان غیور ایران همه چیز را با دید دمکراتیک ببینند.  ابتدا باید نهال آنها در فکر کاشته شود،  و مانند همه نهال ها نگهداری علمی شود،  تا این نهال تبدیل به نهاد شود.

   پرسش از عموم:  بنظر شما نهال دمکراسی و فدرالیسم علمی را چگونه بکاریم؟

هماهنگی پان ترک و عرب و ایرانی

     از ابتدای قرن  20  متحدین اروپا برای رویارویی سیاسی با متفقین و ایجاد نظم جهانی خاص خودشان بدنبال متحدین جدید می گشتند،  تا بتوانند اهدافشان را اجرا نمایند.   بدین منظور از پیشرفت خواهی و ناسیونالیستی که اواخر قرن  19  در خاور میانه آغاز شده بود استفاده کرده و فقط در اندازه لازم خودشان باد پان ناسیونالیستی ایجاد کردند،  آنها نمی دانستند،  که ملت های منطقه جوان و سالم و  با استعداد هستند،  و جغرافیای طبیعی و اقتصادی مناسب دارند و خیلی سریع می خواهند گذشته های شکوفای خود را چون ایران باستان و سلاطین عثمانی و خلافای عرب زنده نمایند.   خیلی سریع و از نیمه قرن 20 تمام قدرت های سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه رو در روی یکدیگر قرار گرفتند.  بنا بر این با شرایط موجود ناسیونالیست خاورمیانه با هم پیوسته است،  و اگر حزبی و مردمی و کشوری فکر کند جداگانه از کل منطقه میتواند راه خود را برود بسیار اشتباه کرده.  بطور مثال اروپا و روسیه از قدرت گرفتن ترکیه یا ایران یا عربستان بشدت می ترسند،  و با هر ترفند و برنامه ای و یا حتی انحرافی ولی بظاهر واقعی با این کشورها مقابله می کنند.  زیرا:  ترکیه جوانان تحصیل کرده و مردم سالم فعال بسیار دارد،  و ناسیونالیسم ترکی در دو بینش لائیک و دینی فوق العاده دارد،  و تولیدات صنعتی و کشاورزی آن رقم خیلی عالی را نشان میدهد.  عربستان و کشور های وابسته به آن نفت و امکانات یگانه ای در قدرت خودشان دارند.  و ایران جوانان بسیار پویا و اقوام و ملت های زیبا با زبان های مختلف ایرانی و نفت و امکانات دیگری و جغرافیای مهمی دارد.   تمام نیرو های حرکت دهنده و سازنده افکار مردم باید این موضوع را در نظر داشته باشند و هر کسی و یا نهادی مسئله مهم را در نظر نگیرد صدمه مالی و جانی به مردم و ضایع شدن روی خودشان می باشد.  مردم خاورمیانه از تمام ملتها،  عرب و ایران و ترک و کرد و غیره باید خودشان متّحدانه آینده را بسازند و همچون یک ملت واحد عمل نمایند،  در غیر اینصورت استعمار نو آنها را خرده ریز می کند.  باید در باره این واقعیتها خوب اندیشید و گول تبلیغات دشمن را در ظاهر ملی و غیره نخورد و تعصب کور و اشتباه در پان و ناسیونالیسم خطرناک است .  هر دانش پژوهی و هر ملتی میتواند با جهت دادن به دمکراسی و در یک محیط دمکرات تاریخ و اجتماع خود را بگوید و بنویسد تا رشد و شکوفایی منطقه و جهان استعمار زده را در پی داشته باشد.

آریایی ها شجاع ترین مردم

      آریایی به معنی نجیب می باشد،  و در ادبیات خاص به تمام مردم ایران گفته می شد.  آنچه که ما از تاریخ خوانده ایم علم تاریخ نیست بلکه نظرات شخصی نویسندگان آنها است،  چه دو هزار،  چه هزار، و چه اکنون نوشته باشند.  البته بیشتر کتاب های تاریخی که ما می خوانیم رونویسی شده کتاب هایی است،  که در دوره استعمار و امپریالیسم توسط کارگزاران و چهره های استعمار  و برای مقاصد شوم خودشان نوشته اند،  و توسط عده ای به اشتباه و یا عمد به جای تاریخ برای اکنون ما در کتاب های درسی و غیره چاپ شده.  یکی از موضوعات مهم که از یاد رفته تاریخ اجتماعی و تمدن ایران بزرگ است،  که همیشه همان دشمنان تاریخ ایران سعی کرده اند آنرا مغشوش و یا فراموش کنند.  از بدو پیدایش حکومت های واقعی اولیه،  شهر ها و دهکده ها با قدمت ده هزار سال در تمام قاره کهن بوجود آمد و آنها در مراوده و زیستی منطقه ای در تمام قاره با هم بودند.  از مراکز زندگی و گبرها و قبرها و اشیای بدست آمده کاملاً مشخص است.  ولی آنچه که بیشتر جلب توجه می کند،  لایه های مختلف باستانشناسی در شمال خوزستان می باشد،  که یکی از آنها را ما به نام  ایلام  می شناسیم.  در واقع ایلام،  ایران است،  که همان استعمار گران برای گمراه کردن چنین تلفظ کرده و نوشته اند.  ایر، ایرا، ایلان، ایران، آری، آریا، آرین،  و بسیاری دیگر از این تلفظ ها همه بمعنی ایران است،  در وبلاگ تاریخ و جغرافیا در اینجا توضیح داده ام.

      در آثار به جا مانده سراسر سرزمین وسیع ایران بزرگ مشخص است که مردم با هم همدل بودند.  و همچنین مهم دیگری وجود اسلحه های مختلف و تیر و کمان در قبرهاست که کاملاً پیداست مردم این سرزمین دلاور و جنگجو بودند،  و هرگز از بدو پیدایش تاریخ به هیچ مهاجم و دشمن اجازه فکر کردن برای حمله به ایران را نمی دادند.  در هر خانه ای بهترین جنگ افزارها آرایش خانه بود، که شجاعت و دلاوری و سلحشوری را در پی داشت.  یکی دیگر از خصوصیات مسلح بودن آریاییان یا ایرانیان،  این بود که حکومت های محلی را وادار می کرد به اندازه خودشان باشند نه بیشتر،  و این حکومتها امکان غارت اموال مردم را در طول تاریخ و تا زمان نفوذ استعمار به ایران یعنی ابتدای دوران صفویه نداشتند.  همچنین حکومت های مرکزی بنوعی تابع مقررات قبیله ای و در اندازه مردم می زیستند و آنها نیز قادر نبودند قدرت سیاسی و اقتصادی را تماماً در دست بگیرند.  البته این وضع از ابتدای تاریخ ایران شکل گرفته بود و هر سال تکامل می یافت،  ولی از زمان پیدایش استعمار به یکباره تغییرات ناپیوسته کرده و گونه ای دیگر تا اولین انقلاب بورژوازی ایران یعنی انقلاب مشروطیت شد، که در تاریخ انقلاب های انسانی ایران نوشته ام.

   پرسش از عموم:  آیا می دانید،  بشر به ایران،  چه زمانی؟  چگونه؟  از کجا؟  وارد شد.

مطلبی جالب توجه

    هر وقت اعتقادات مردم هندوستان به دین و خرافات سنتی سست می شود،  به ناگه مرتاضی از آستین غیب بیرون می آید،  که هفته ها در زیر آب زنده می ماند،  یا سالها آب و غذا نمی خورد.  و امثال این چیزها و سپس هیاهوی تبلیغاتی،  که علم درباره درک این موضوع درمانده است،  ولی فرشته ها و پیامبران و عالم غیب در این کار دست دارند،  و سپس مردم ساده دل و مطابق معمول اغفال دروغ های تاریخ شدن.

صحیح نویسی در تاریخ

     یکی از اشتباه های مهم در تاریخ ندانستن اختلاف نوع رژیم ها می باشد،  سلسله، حکومت، شاهنشاهی، را بطور گسترده در همه مراحل تاریخ نام برده اند.  سلسله یعنی حلقه های بهم پیوسته، حلقه هایی که خود جدا گانه هستند،  ولی در یک جمع یا مجموعه قرار دارند،  در تاریخ به مصر باستان می توان گفت سلسله،  که رژیم شامل حلقه هایی بود که از یکدیگر جدا ولی در نهایت در جمع یک رژیم بودند.  سلسله هخامنشیان که دوره های اول آنرا بدون شناخت کامل ایلام گفته اند،  از آن جمله می باشد،  که با تحلیل های ساختار تاریخی اجتماع هم خوانی دارد.  بنا بر این در وبلاگ و نوشته ها هخامنشیان را بعنوان سلسله نام می برم.  حکومت، به رژیم هایی گفته می شود که فرمان روایی دارند،  ولی فاقد مرکزیت و قبله گاه هایی مانند کاخ سلطنتی و یا تاج شاهی و امثال آن می باشند، در تاریخ رژیم اشکانیان از این قبیل است،  در این وبلاگ از اشکانیان به نام حکومت اشکانیان نام می برم.  شاهنشاهی،  به رژیم هایی گفته می شود،  که پادشاهی از خاندانی خاص در رأس امور است و فرزند او جانشین می شود،  در این وبلاگ ساسانیان را می نویسم شاهنشاهی ساسانیان،  پادشاهی قاجاریه، پادشاهی پهلوی.  در این وبلاگ سعی می کنم واژه ها و اسامی را با تعریف هر چند کوتاه بنویسم،  تا اندکی از درهمی های موجود در کتاب های تاریخی کم کنم،  برای اطلاعات بیشتر به لینکها مراجعه شود.  امید است عزیزان تاریخ نگار به این نوع موضوعات توجه نمایند،  و در جهت بهبود واژه های تاریخی اقدام کنند.

کلیک کنید:  تاریخ مزدوران بیگانه در ایران

کلیک کنید:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ

کلیک کنید:  هیئت هدیه آورندگان نوروزی به تخت جمشید

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

دلایل دروغ در تاریخ ایران

   ــ  چرا  در تاریخ  ما  اینهمه  دروغ  است؟

     هم میهنی، با دلخوری نسبت به وضع خرا ب تاریخمان نظر گذاشته،  که هر دشمنی هر چه خواسته با ایران ما کرده است.  نه عزیزان،  هیچ  قدرت خارجی نتوانسته به ایران پیروز شود،  همانطور که در این وبلاگ نوشته ام،  و امیدوارم بتوانم ادامه دهم،  آنچه از تاریخ بخورد ما داده اند،  همه دروغ است،  شما هم وطن ایران زمین،  از شمال قفقاز تا انتهای بلوچستان،  و از کاشغر و تاجیکستان،  تا انتهای کردستان و عراق،  از هر قوم و ملت و زبان و با هر بینشی،  ایرانی هستی اگر می خواهی  بدانی واقعیت چیست؟،  از کجا آمده ای،  و چه بودی و چه هستی و چه خواهی بود؟  لطفا این وبلاگ را و با دقت بخوانید و پیگیری کنید،  و متوجه میشوید که تاریخ ما پر از دروغ است.  به دیگران  پیشنهاد کنید بخوانند،  و به زبان های دیگر ایرانی ترجمه کنید.

      این  برای حال و آینده ما مهم است،  که از دروغ های تاریخ بدانیم.  یک مثال بزنم که براحتی متوجه شوید،  اگر به بچه ای دائم سرکوفت بزنند،  و بگویند تو نمی توانی،  تو بی عرضه ای،  تو لیاقت نداری،  و مرام بچه همسایه خوبه و آقاست و تو بی مرامی،  و هر چه بد است به او بگویند،  او توانایی خودش را از دست می دهـد.  چون ما از یک جغرافیای وسیع و خوب و اقوامی متحد،  گردا گرد نوروز این سرزمین را در طول تاریخ،  قدر تمندانه حفظ کرده ایم،  دشمنان از قبیل سازمان های مخفی انگلستان، و یهود، و کلیسا، و غیره،  برای خورد کردن روحیه این ملت،  به روی کاغذ،  و مذبوحانه برایمان تاریخ درست کردند،  و عده ای ساده لوح این دروغها را می گویند،  چون مثلا یک تاریخ دان انگلیسی نوشته است.

      در طول  تاریخ ایران،  تشکیلات هایی بویژه یهودی،  بدلیل گسترش در میان بازار و مردم،  نسبت به جمع آوری کتابها و اشیاء عتیقه اقدام می کردند،  و آنچه می خواستند،  باقی گذاردند،  چه بسیار از این  راه ثروت های کلان بدست آوردند.  پس لطفا دروغ های تاریخ ما را باور ندارید،  و مطالب این وبلاگ را با دقت بخوانید،  و مطمئن باشید هیچ خارجی به ایران نفوذ نظامی نکرده،  صدام حالو هم فکر می کرد،   قادصیه  واقعیست و تصمیم به تکرار آن گرفت،  و نابود شد.  ایران مسیر تکامل فکری و اجتماعی خودش را طی میکند.

ایران سرزمین قهرمانان

   سال 1916 ،  سربازان  عثمانی از گروه متحدین جنگ اول جهانی،  غرب ایران را اشغال کردند.  بدلیل عدم کفایت دولت وقت،  و نبود ارتش،  دشمن ضمن جنگ با نیرو های محلی، کرد و ترک و فارس و غیره،  وارد مرکز حکومتی غرب ایران،  شهر همدان شد.  در گرگ و میش هوا،  دم تاریکی،  به ارک حکومتی رسیدند،  و آنجا را خالی از مردان دیدند،  زیرا  قاجارکها و نوکرانشان،  از آنجا فرار کرده بودند.  سپس دشمن به قسمت داخلی و اندرون ها رفتند.  چون درب های قلعه ا ندرونی بسته بود،  و آنها قصد غارت داشتند،  از دیوار پریدند،  غافل از اینکه شیرزنی دلاور و قهرمان،  با تفنگی از حوضچه خالی از آب و لابلای شمشاد ها،  آنها را هدف قرار میدهد.  فاصله این حوض تا دیوارها،  حدود 50 ، متر بود.  هر عثمانی که سایه سیاهش بالای دیوار ظاهر میشد،  هدف تیر قرار می گرفت.  پس از کشته و زخمی شدن  بیست، یا سی  نیروی عثمانی،  و ورود زیاد سرباز های عثمانی،  آن دلاور ایرانی به کنار بقیه زن و بچه ها آمد،  و کودکی در دست گرفته،  و مثل بقیه و البته الکی  گریه و زاری می کرد،  زیرا با ورود گروهان عثما نی،  دیگر جنگ یک تنه را محال مینمود.  در آن محل دشمن بدنبال چندین مرد تیرانداز می گشت.

      بعد از ظهر آن روز،  قبل از ورود عثمانیها به حکومتی،  زنان طلا و جواهر و وسایل قیمتی  خود را جدا گانه،  و یا چند نفره،  در جا هایی از آن ساختمان و باغ،  پنهان و چال کرده بودند،  حتی در زیر زمینی مقدار زیادی کتاب،  اسناد،  وسایل دیگر قرار داده،  و درب آنرا گل اندود کردند،  تا دست دشمن نیفتند.  دشمن چون غنیمتی نیافت،  و بشدت ترسیده بود،  شب از حکومتی عقب نشینی کرد.  این شیر زن دلاور،  محبوبه خانم خواهر پدر بزرگم،  حاج آقا میرزا حسین یحیا بود.  همان شب و روز بعد زنها و بچه ها، دست خالی هر یک بسویی رفتند،  و در مدت کوتاهی دشمن ارگ و حومه آنرا خراب کرد،  حتی درختان تنومند را نیز قطع کردند.  دشمن ایران زمین،  در مدت کوتاه اشغال آن قسمت ها،  تلفات  بسیار داد،  در هر جایی،  کوچه ای و جاده ای آنانرا می زدند و می کشتند.

      تاریخ دلاوری های ایرانیان را ارج داریم،  و انقدر تاریخ دانان و تاریخ گویان،  از کتاب های دروغی اجنبی نگویند.  مثلا می گویند:  انگلستان عثمانی ها را شکست داد،  و از عراق  بیرون کرد.  ملتها دشمن را شکست دادند.  شاید بگویند،  چرا مدتها که عراق در اشغال عثمانی بود،  مردم آنرا نزدند.  دوره بورژوازی سنتی و محلی،  با دوره نزدیکی با امپریالیسم و استعمار فرق دارد.  این ماجرا را مرحومه خدا بیامرز،  محبوبه خانم حدود سی و پنج سال پیش برایم تعریف کرده،  و این شیرزن که در آن زمان تیراندازی 25 سال داشت،  مدتی در همان حوالی دشمن را می زد،  و سپس به تهران آمد،  و در چمبره هزار رنگ سیاست خانه نشین شد.  آیا بنظر شما،  با این قبیل دلاوری های مردم،  اسکندر و مغولستانی حقیر،  قابل قبولند،  حتی با اندک فهمی دروغشان مشخص است.  آنها که میگویند،  این اشغال های تاریخ واقعیست،  خیلی کم دارند.  تاریخ واقعی گنج ملت،  و تاریخ دروغی ادبیات ملت دیگر است.

     باید تاریخ ما دوباره و کاملا علمی نگارش شود،  و از این شکل داستانی خارج گردد.  شخصی در وبلاگ من نظر نوشته:  ای وطن بهرام و شاپورت کجاست،  وقتی وبلاگ این شخص را دیدم، به این شعر برخورد کردم:

ای وطن کوروش به زیر آب رفت             غـیرت مردان ایران خواب رفت

ای وطن سـیمرغ و دژبان داشتی               رستم، آن پـور نریـمان داشـتی

ای وطن  فـرّ  فریـد ونت چه شـد               خسرو و فرهاد مجنونت چه شد

ای وطن ناد، جهانگیرت کجاست              بابک و آرش، کمانگیرت کجاست

ای وطن آن گاوسر گرزت چه شد              فرخ و گـیو و فریـبرزت چه شد

ای وطن بهرام و شاپورت کجاست            ای وطن مردان مغرورت کجاست

    انگار فخرالدین و فردین،  در فیلم های ایرانی و ترکی هستند،  که یه تنه لشکر نابود کنند.  بهرام و شاپور در فرهنگ و دینند،  در همه مردمند.  نویسنده وبلاگ که می گوید ای وطن بهرام و شاپورت کجاست،  خودش خیلی از این  داستان میترسد،  که  نامش را ذکر نکرده،  و خود این دلیل بر داستانی بودن بهرام و شاپور این شعر است،  مثل بسیاری از داستان های تاریخ و ادبی ما.  بهرامها و شاپور های واقعی در انقلاب 57 تمام ملت بودند،  بهرامها و شاپور های واقعی در جنگ تحمیلی چه بسیار درخشیدند.  بهرامها وشاپورها امروز هم میدرخشند،  نه آنهایی که حتی نمی توانند،  نام خود را بر چند خط شعر یا یک وبلاگ داستانی بگذارند.  بهرامها و شاپورها بیائید،  در کمال آرامش و دوستی و دمکراسی اسکندر و چنگیز را از تاریخمان دور بیندازیم.  یعنی جنگ با دروغ های تاریخ یا دشمنان واقعی ایران زمین.  نگذارید با تاریخ های دروغی دیگری،  از نو سرنوشت شومی  بسازند.

      کوروش کبیر، از کودکی با تهدید به مرگ و سپس با تلاش و مبارزه و جنگ در تمام زندگی هرگز خو درا پنهان نکرد، فردوسی نیز همچنین،  داریوش و خشایارشا و تمامی شاهان و بزرگان ایران از میان خون و آتش گذشتند،  ولی هرگز خود را پنهان نکردند.  ولی افسوس امروزه بسیاری از پیروان بزرگان ایران خود را در نام هایی الکی در وبلاگ هایشان پنهان کرده اند.

   این جمله از کیست:  براستی آنکه حقیقت را نداند نادان است،  و آنکه می کوشد حقیقت را پنهان کند، جنایتکار است.

وهم هزارستان ایران

      دشمنان دیوانه و احمق از همین دروغ آتش زدن تخت جمشید بدست اسکندر مقدونی دروغی سوء استفاده می کنند،  و با تبلیغ شدید تاریخ ایران باستان را منکر میشوند،  و بی سواد ترها که مثلاً بعضی از تاریخ دان های دولتی و غیر دولتی ما هستند،  بخاطر نداشتن درک تاریخی نمی توانند واقعیت های تاریخ و حال را بیابند و تحقیق و تحلیل کنند.  گویا سرنوشت ایران دارد به بازی گرفته میشود.  ساده دلانی از هر شاخه درخت تنومند ایران از هر قوم و بینش تحت تاثیر عواملی اینچنین می پندارند که باستان و تاریخ و خاک پاک از آنان است،  و پلیدان در خواب خوش هزارستان می بینند.

   مهم، عزیزان هیچ کدام از این وبها و کتابها و نوشته ها و گفته ها،  تاریخ نیست،  تمام اینها چه خطی قدیمی و چه سایت امروزی دولتی یا غیر دولتی با منبع و بدون منبع،  نظرات نویسندگان آنهاست.  که در این پهنه گسترده دمکراسی اینترنتی تمرینی دمکراتیک است،  که خود پیروزی است،  پس باید هوشیار بود،  و به دام دشمن نیفتاد.

      تاریخ واقعی ایران باید بوسیله فرهنگستان تاریخ ایران،  و توسط هیئت علمی ایرانی که توسط علاقه مندان دانشور تاریخی ایرانی انتخاب گردیده اند،  و با شرایط قانونی خاص خود،  و در پی تحقیقات کاملا علمی زمان بر نوشته و تایید موقت شود،  مشروح در اینجا.

      یکی از هم میهنان عزیز آذربایجانی در نظرها نوشته بود که به ما ترکها خیلی ظلم شده مخصوصاً از زمان پهلوی و توسط شونیزم فارس،  و همچنین نوشته بود بزودی آزاد میشویم.  عزیزان که در هر کجای ایران بزرگ از هر قوم و ملت و مملکت هستید،  ظلم از طرف دشمن و استعمار به همه ایرانیان شده،  که سر منشاء آن همین دروغ های اسکندر و چنگیز است،  که ملتها را اغفال کرده،  و از هم جدا کرده اند.  این دروغ های تاریخ به همه ایرانیها مربوط میشود،  فقط برای فارس یا تهرانی نیست.  اگر این دروغ های تاریخی و امثال آنرا نشناسیم،  با ترفندها و رنگ های جدید دیگر بیش از پیش بین ما ملت های و قوم های ایرانی جدایی می اندازند،  و ظلم و فساد و هر چه بد است خواهند کرد.  زرنگی های آنها مانند ایجاد تلویزیون و رادیو و غیره است،  که با گرفتن قیافه حق بجانب،  از جانب دشمن مامورند سر ما را کلاه  بگذارند.  ایران بزرگ از آن همه ما می باشد،  و باید در جهت باز گشت دوران با شکوهش همه با هم و کاملاً علمی و منطقی و با دانش قرن 21  و به تمام معنی آن تلاش کنیم.

      اگر دشمن را نشناسیم در هر ده کوره دنبالمان می آید،  و همیشه همین بساط را خواهیم داشت،  و تجزیه رو تجزیه و همیشه محرومیت رو محرومیت،  و در نهایت هزارستان ایران،  و بقیه کشور های اینقبیل.

      انسان قرن  21   احساسات جا افتاده دارد،  به هم نوعش احترام می گذارد و اورا  بسیار دوست دارد به طبیعت عشق می ورزد،  و می داند وظیفه دارد آنرا حفظ کند،  با سواد و با شعور است،  براحتی می تواند خوب را از بد تشخیص دهد.  می داند زندگی او بر اساس دانش و علوم مختلف است،  و برای بهتر بودن،  باید جغرافیایش یعنی سرزمین و سیاست و اقتصادی که در آن زندگی می کند را حفظ و خوبتر نماید،  هم وطن و هم کیش و هم مرام را می شناسد و همینطور دشمن پلید را خوب می شناسد،  دشمنی که در تمام تاریخ به او دروغ گفته و همیشه می خواسته بین مردم جدایی و خصومت بیندازد تا سوء استفاده نماید.

      ایرانی های عزیز که در سراسر ایران بزرگ یعنی سرزمین باستانی جاوید،  که در وسعت نیم قاره و چندین کشور و ملت و قوم هستیم،  و از بهترین و مهربان ترین و مهمان نواز ترین انسان های زمینیم.  این ارثیه تاریخ شکوهمند ماست،  تاریخی که با داشتن نوروز و بهترین دینها و اعیاد و آداب نیک به ما رسیده.  ایران یعنی سرزمین همه مردمان نوروز.  بگویید:  دشمن موذی دیگر تو بی سواد تر از آنی که بتوانی با دروغ و دونگ بین ملت ایران بزرگ تفرقه و جدایی بیندازی.  این پاک سرشتان با سیاست هستند،  و دشمن و ترفند هایش را می شناسند،  و متحدانه نابودش می کنند.  ادامه با شما.

   در نظرها نوشته اند:  1 ـ  عشق اول انسان این قرن،  دمکراسی است،  و می خواهد با تمام وجود دمکرات باشد.  2 ـ  دیگه سواری نمیده و نخواهد داد.  3 ـ  آینده را می بیند و میتوان مسائل را تجزیه و تحلیل کند.

       تاریخ ادبیات نیست این را بارها گفته ام که تاریخ یک علم است،  مانند تمام علوم و نباید با ادبیات اشتباه گرفته شود.  نویسنده و شاعری چه در گذشته و یا حال داستانی از تاریخ می گویند،  باید بدانیم که تاریخ نیست.  توضیح بیشتر را جای دیگر نوشته ام.  ما در  جامعه شناسی تاریخی و تاریخ و سرنوشت گذشته و حال و آینده سه شخصیت اصلی داریم ـ اول مردم ایران ـ دوم ـ حکومت های ایران ـ سوم ـ جغرافیای جهان به تمام معنی.  که هر کدام تعریف هایی دارند.  برای تحلیل اوضاع در هر زمان باید اینها را علمی دانست،  نه داستانی،  و به چگونگی آنها با دانش لازم اندیشید.

      دشمن و استعمار و صهیونیست و کلاً تمام این شخصیتها ذکرشده و تاثیرآنها را در زمان های مختلف در تاریخ باید به حساب آورد.  مثلاً امروز از بدبختی تنها عنصری که دارند یعنی ناصر جانشان را مسئول آتش تهیه نفی ایران باستان جهت تجزیه ایران کرده اند.  دشمنان نمی دانستند انوش راوید از میان ملت بزرگ ایران می آید،  و با پاتک به شیوه ای جدید و دیدی نو مچشان را می گیرد.  پیش بسوی اتحاد نوروز یا اتحاد ایران باستان در سرزمین های ایران بزرگ.  باشناخت دشمن مرز و ملل ایرانی بی معنی است.

   عزیزانی که می گویند اعراب آمدند و گشتند و سوزاندند،  بگویم این مسائل را با دیدی واقعی و جامعه شناسی تاریخی ببینید و تحلیل کنید.  در قرن حاضر ما که می دانیم با تمام امکانات امروزی نمی توانند به کردستان و خراسان شرقی و چچن و غیره مسلط شوند،  و طی چند قرن گذشته اشغالگران دشمن چگونه در این راه از بین رفتند.  پس چگونه در هزار و اندی سال پیش با حداقل امکانات و با وجود اختلاف مسلکی،  چگونه می توانستند بکشند و نابود کنند،  مگر حریفشان بادمجان بوده،  که سرش را ساده ببرند.  یا حریف بی سوادتر بوده که کلک به او بزنند و نابود کنند.  خواست استعمار است،  که با این دروغها بی پایه و اساس و بی مدرک و ترفندها  احمقانه در این قرن،  بین ملل ایران بزرگ اختلاف و نفاق ایجاد کند،  و عده ای تاریخ دان ما هم به اشتباه به این دام افتاده اند.  ایران در مسیر تکامل اجتماعی و گذر از سازمان طبقاتی و در پی شورش و سپس انقلاب و همچنین مطابق معمول تاریخ قرون وسطی و با جنگ های داخلی تاریخ را سپری کرد.  امروزه هم شکل حرکت به جلو جهت تکامل اجتماعی و با خواست توده مردم این شکل را گرفته،  و آیند از آن ماست.

عکس آرامگاه پادشاه ماد،  هووخشتره در کردستان عراق،  عکس شماره 4423.

   قزقاپان (یا عبادتگاه دختر) مقبره ‌ صخره‌ ای در استان سلیمانیه منطقه کردستان عراق است،  که بر طبق گفتهٔ تاریخ‌ شناس روس ایگور دیاکونوف آرامگاه هووخشتره است.  قزقاپان خانه ‌ای است با سقف بزرگ پیش ‌آمده که پوشش آن از تنهٔ درختان است.  در بین ستون‌ها نقوش برجستهٔ نماد های خدایان دیده می‌شود.  یکی از آن‌ها صفحه ‌ای دایره ای است،  با هیکلی دارای چهار بال و دیگری صفحه‌ ای دایره‌ ای با هیکل آدم،  که هلالی زیر آن قرار دارد،  و به معنی خورشید و ماه و یا اهورا مزدا و مهر (میترا) هستند.  صفحه ‌ای دایره‌ ای دیگری هم که ستاره‌ ای بر روی آن منقوش است دیده می‌شود،  که در شرق باستانی نماد ایشتار و سیاره زهره و نماد آناهیتا است.  بالای ورودی آرامگاه نقش برجسته ‌ای از نیایش در برابر آتشکده قرار دارد.  کاهن در سمت چپ قرار دارد،  و لباس مخصوص مغان را به تن دارد.  شاه سمت راست قرار دارد.  هر دو صورتشان را بسته ‌اند و کمان که نماد پیروزی است در دست دارند،  موزه مجازی وبلاگ.

ــ  قز = قیز = کیج = کیجا = کیژ = کی + ژن = دختر = ملکه = مولد برتر.

کلیک کنید:  پژوهشگران تاریخ ایران

کلیک کنید:  مختصر تاریخ جهان و ایران

کلیک کنید:  معنی نام شهرها و روستا های ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir