وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ

ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ و تاریخ اجتماعی و جامعه شناسی حتی جغرافیای تاریخی است.  درک و دانش و بینش مردم در یک سرزمین،  بر پایه شرایط آن دوران قرار دارد.  این دورانها را باید بخوبی شناخت،  و مراحل گذر از هر دوران و وارد شدن به دوران بعدی را بخوبی دانست،  تا بتوان بدرستی از تاریخ و تاریخ اجتماعی و جامعه شناسی پژوهش کرد و سخن گفت.  در این برگه و پیوستهای آن به این مهم پرداخته می شود.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
تصویر مردم دربند شمیران و قند فروش دوره گرد،  در 1308 خورشیدی،  عکس شماره 3348.
 این برگه بشماره 133 پیوست لینک زیر است:
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
لوگو در جهت علم باشید نه عقیده،  عکس شماره 1615.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
      تاکنون هر چه از تاریخ گفته اند،  این بوده که پادشاهی آمده و جنگی بود،  و این رفت و آن آمد،  و از این دست.  ولی تاریخ واقعی را ساختارهای تاریخی اجتماع و رشد و تکامل آن می سازد.  ممکن است ده ها و یا صدها هزار نفر وارد تارنمای ارگ ایران شوند،  بسیاری از آنها تمامی آن یا بخشهایی را می خوانند،  ولی هدف من از ارگ ایران،  فقط یک هزار نفر از میان آنها می باشد.  اشخاصی که یکدیگر را نمی شناسیم،  اما قرار است،  در آینده تحلیلگر و پردازنده مسائل و موضوعات تخته ایران باشند.
      ساختارهای تاریخی اجتماع،  و گذرهای تاریخی و زمانهای آنها،  در تحلیل داده های تاریخی بسیار مهم است.  در طول تاریخ هیچ کدام از تاریخ نویسها نمی دانستند،  در چه دوره تاریخ اجتماعی زندگی می کنند،  بنابر این مسائل در نوشته ها و گفته های آنها غیر تحلیلی بوده،  و از دوره تاریخی که در آن زندگی می کردند،  و می دیدند،  جان می گرفت.  در ارگ ایران این موضوع مهم را روشن نمودم،  و در آینده آن هزار نفر مورد نظر این تارنما،  دیگر اشتباه تاریخ نویسها و تحلیل گران اجتماعی گذشته را تکرار نخواهند کرد.
      ندانستن ساختارهای تاریخی اجتماع باعث می شود،  هر داده دروغی به راحتی باور گردد،  و بگمراهی در تاریخ نویسی و پژوهش و بینش ختم شود.  حتی مشاورین حکومتها از این مهم آگاهی نداشتند،  و آنها هم براحتی اغفال داده های دروغهای تاریخ می شدند،  و تفسیرهای اشتباه در مسائل می کردند.  بویژه در این زمان می بینم و می شنوم که جامعه شناسها برای بررسی جامعه ایران مانده اند،  و می گویند ایرانیها در گذشته ها پیشرفته بودند،  و امروز چرا چنین نیست.
   توجه و مهم:  عزیزان هم میهن و فارسی زبانان که به ارگ ایران وارد شده اید،  نوشته های من انوش راوید با نام حقیقی خودم است،  و تمام نظرات شخصی می باشد،  که با حفظ حرمت دمکراسی و آزادی در دنیای مجازی است.  این تارنما فقط برای علاقمندان و محقیقین تاریخ و تاریخ اجتماعی و جغرافیای تاریخی می باشد،  امیدوارم مورد توجه و نقد دانشگرانه آنها قرار دهند.  کسان غیر بهرمند،  چون نژاد پرستان، فحاش گران، دشمنان ملتها، و مخالفین اردوی مجازی ملی و مردمی،  اگر به دلایلی اشتباه به این تارنما وارد شده اند،  خواهشاً فوراً خارج گردند،  نیازی به نوشتن نظرات غیر تاریخی آنها نمی باشد.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
چرا تاریخ اجتماعی
     ابتدای تاریخ،  بشر بصورت رمه ها و گله ها زندگی می کردند،  و به دنبال غذا حرکت می نمودند.  سپس ساختار اجتماعی این رمه های اولیه طی دهها هزار سال در دوران ابتدای سنگ به قبایل اولیه تبدیل شد.  این قبایل اولیه در دوران تکمیل سنگ به قبایل با دینهای نو پدید ابتدایی شکل گرفتند،  و در ادامه طی هزاران سال از مفرغ و فلز به قبایل با دینهای اولیه تکامل یافتند.  سپس در هزاره سوم گاهشمار ایرانی،  با پیدایش تمدنی جدید،  شاه خدایی حاکم شد،  با ظلمهایی که توسط شاه هایی چون خدا میشد،  بشر بسوی دینهایی خدایی نو پدید رفت.
      با برکناری شاه هان خدایی در طول هزاره پنجم،  جوامع متمدن زمان،  به شکل سازمان قبیله ای دینی رفت،  و سپس با تکامل تاریخ و فرهنگ یاد گیری دینها خدایی پدیدار شدند.  در دوران شاه خدایی شاهان نمی خواستند قبایل با هم متحد یا سازمان یافته باشند،  بعد از اولین انقلاب انسانی ایرانی که مهم ترین انقلاب تاریخ جهان بود،  دوران شاه خدایی به رهبری اسکندر اشکانی شاهزاده و فرمانده پاتیزان های دربار هخامنشی پایان داده شد.
      برای به ثمر رسیدن این انقلاب حدود دوران هخامنشیان زمان برد،  که البته پایه گذار آن انقلاب انسانی،  کوروش کبیر بود،  که با باز نمودن زندان بزرگ،  نجات یافتگان طی چند نسل آینده،  افکار خود را که یادگاری از گذشته های دربار فرعونها بود،  به مردم دوره هخامنشی منتقل کردند.  هخامنشیان واسطه بودند،  که گذر مهم تاریخی از ایلام در واقع اولین دوره سلسله هخامنشیان یا بزرگترین دوران شاه خدایی،  به حکومت اشکانیان اولین حکومت سازمان قبیله ای گردد،  که در مهستان کامل شد.
      سازمان قبیله های بشر پیشرفت خاص خود را می کرد،  و هماهنگی بین قبایل در جهت دینی خاص شکل گرفت.  پس از آن در چند نقطه از جهان که جغرافیایی متفاوت داشتند،  فئودالی نو پدید بوجود آمد،  البته اولین فئودالی نو پدید در روم به واسطه دادن تیولها به سردمداران آنها بود،  زیرا رومیها ساکن بومی ایتالیا نبوده،  و فاقد اراضی آبا اجدادی بودند،  و می بایست با دادن تیول زمین هایی را صاحب می شدند.
      قیصر اگوستوس 27 ق ـ م در دادن تیول برای مبارزه با قبایل بومی خیلی فعال بود،  در تمام کتابهای تاریخ روم گشتم که بیابم اولین تیول را چه کسی در روم واگذار کرد که نیافتم،  در صورتیکه عزیزان منابع و کتابهایی واقعی و مطمئن در این باره دیدند بگویند.  تکرار این وضع در بغداد و قسطنطنیه نیمه اول هزاره ششم گاه ایرانی بود.  سپس در همین زمان این فئودالی در اروپا رشد کرده و تکامل گردید.  به دنبال مبادلات تجاری بین فئودالها در اروپا دولت شهرهایی بوجود آمدند،  که رابطه اصلی مبادلات شدند،  بدین سبب در این دولت شهرها مانند ونیز و آمستردام اولین بورژوازی نو پدید آمد.
      این حرکت تکامل اجتماعی را از فئودالی پیشرفته قرون 13 و 14 را اومانیستی نام نهادند.  بورژوازی نو پدید اروپایی در مدت دو سه قرن که آنرا رنسانس می نامند،  به استعمار تبدیل شد،  و این بورژوازی به شکل سرمایه داری ملی تبدیل گشت.  ایران بزرگ بعد از اسلام در سازمان قبیله ای دینی بسر می برد،  با ورود استعمار در صفویه همان تیول دادن مانند روم باستان در اصفهان تکرار شد.  نبردی نظامی و فرهنگی داخلی بین فئودالی نو پدید ایران،  و سازمان قبیله ای دینی آغاز گردید،  که مدت سیصد سال ادامه داشت،  که با اولین انقلاب بورژوازی ایران بنام مشروطیت این ماجرا ختم شد.
      بعضی از اجنبیها در کتابهای تاریخی خود می نویسند،  عربستان صدر اسلام فئودالی بود،  و این باعث پیروزی آنها گردید،  آن کم سوادها نمی فهمند که امروز عربستان بصورت سازمان قبیله ای اداره می شود،  چگونه در آن زمان فئودالی بوده است.  آنها حداقل تعریف از ساختارهای اجتماعی در طول تاریخ را نمی دانند،  و خود را هم تاریخ دان می نامند.
      اگر محققی دروغ حمله مغول را باور داشته باشد،  به اشتباه تحقیقاتی می افتد،  در واقع ساختار پیشرفته تر و توانایی های ایرانی در آن دوره را نشناخته است.  تاریخ اجتماعی مغول آن زمان بصورت قبایل بدوی بود،  و اینطرف در ایران بزرگ سازمان پیشرفته قبیله ای دینی حاکم بود.  چیزی که مهم است از بالا دست پیشرفته ایران بزرگ،  مرشدانی برای مسلمان کردن و دادن کلام و کتابت به ترکستان و مغولستان رفتند.
   مهم تاریخی:  هیچ وقت ساختارهای پایین دست،  نمی توانند به بالا دست چیزی بدهند،  و یا نظامی و فرهنگی پیروز شوند.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
عکس تاریخی یک درویش در لویزان شمال تهران،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1226.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
تعریف قبیله
      چون این تارنما تاریخی و تاریخ اجتماعی می باشد،  از قبیله در جاهای مختلف نام برده شده،  بنا بر این دانستن تعریف قبیله مهم است،  البته در ساختار تاریخ اجتماعی  مجموعاً دو نوع قبیله داریم.  قبایل بدوی که از ابتدای تاریخ تا دوران شاه خدایی در قاره کهن بود،  و سازمان قبیله ای که از حکومت شکانیان آغاز شد و تا امروز کم و بیش در نیمی از کشورهای قاره کهن بویژه عربی،  اثراتی از آن وجود دارد.
      بنابر این قبیله در عرب را تعریف می کنم،  آنها جماعتى هستند،  که بر اساس نژاد و سرزمین با اعتقاد به نسب و خون گرد یکدیگر جمع شده،  و زندگی اجتماعی و اقتصادی مشترک دارند.  عنصر عصبیت نیرومند ترین چیزى است که در واقع ستون حفظ و تداوم قبیله و ‏خون و نژاد می باشد.  فرد عضو قبیله باید در حفظ این رابطه و استحکام و تداوم آن کوشا باشد،  و حتى از جان و مال ‏خود دریغ نکند.  اگر جرمى رخ دهد،  همه قبیله باید تاوان آن را بپردازند،  و اگر افتخارى ‏نصیب قبیله باشد همه را شامل مى‏ شود.  حتی این اصل به عنوان عامل خیر و شر منشاء وجدانى ‏یافته،  یعنى در گناه عضوى از قبیله،  ‏همه قبیله شریک هستند.
      گاه براى تقویت و تشکل بیشتر،  قبایل ضعیف با پیمان و سوگند خوردن،  خود را در ‏قبیله بزرگ تر و نیرومندتر ادغام کرده،  بدین ترتیب باعث تقویت قبیله می گردند.  اگر قبیله ‏اى با بستن پیمان خود را در پناه قبیله دیگر قرار ‏دهد،  قبیله نیرومند از تمام شئون و حیثیات قبیله هم پیمان دفاع می کند.  رهبرى قبیله را مردى مسن، مجرب، عاقل، شجاع و ثروتمند به عهده ‏مى ‏گیرد،  که شیخ نامیده می شود.  شیخ قبیله مسئول صلح و جنگ،  پیمان و بر پایى مراسم مهمانى قبیله،  تقسیم غنائم و نیز پرداخت خونبها و کمک به نیازمندان و آزادى اسراى قبیله و ‏دیگر کارها راهنمایى و رهبرى است.
      بویژه قبل از قرن 20 جنگ و خونخواهى دو عاملی بودند،  که غالب فکر و عمل قبیله را به خود اختصاص مى ‏داد،  و ‏قبیله و اعضاى آن پیوسته براى انجام یکى از این دو در تلاش و ستیز بودند.  هر عملى که در ‏جهت تقویت و استحکام قبیله و هم در تحکیم وحدت آن مثمر و مفید است،  براى عرب ارجمند و ‏قابل اطاعت می باشد.  عضو قبیله باید نظام قبیله را پذیرفته و در برابر از حقوق و امکانات مساوى بهره برد.  هیچ عضوى حق ندارد از رأى و دستور شیخ قبیله و یا از سنت و نظام قبیله گام بیرون نهد،  ‏و وحدت قبیله را از هم بپاشد.  اگر چنین کند به عنوان خلیع براى همیشه از قبیله طرد و ‏اخراج مى‏ شود،  و این بدترین عقوبت است.
      قبیله عرب از سه بخش تشکیل می گردد،  اول،  فرزندان اصیل قبیله که خلص می گویند،  و از نظر خون و نژاد اعضاى اصلى و درجه یک قبیله هستند. دوم،  موالى که اینان عضو درجه دو قبیله اند،  که هم پیمان یا همسایه هستند،  و عضویت قبیله ‏را پذیرفته اند.  سوم،  اسرا و بندگان که از اطراف و شهر هاى دیگر هستند و عبید می گویند.
قبایل اولیه،  شاه خدایی،  سازمان قبیله ای،  سازمان قبیله ای دینی . .  در ادامه برگه
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
تعریف فئودالیسم
      نظام اجتماعی و اقتصادی که بعد از مرحله قبیله ای و شاه خدایی و سازمان دینی قبیله ای در جهان و قاره اروپا پدید آمد،  فئودالی بود.  در 300 ق م فراریان از مقابل هخامنشیان به شبه جزیره ایتالی رفتند،  و در کنار آتروسک ها که مدت چند قرن پیش از شرق مدیترانه آمده بودند،  حکومت روم را بنا نهادند.  این جماعت فن نظامی گری و حکومت را از هخامنشیان و بین النهرین آموخته بودند،  با خود به اروپا بردند.
      در اروپا با برتری اجتماعی نسبت به قبایل غیر سازمانی آنجا پیروز شدند،  و حکومت روم یکه تاز شد.  چون اینها زمین و املاک طایفه ای نداشتند،  حاکمان به فرمانده هان و سرداران زمینهای قبایل شکست خورده و به صلیب و دار کشیده و برده گرفته شده را به عنوان تیول واگذار کردند.  در اوایل میلادی امپراتور اگستوس در دادن تیول خیلی فعالتر از ما قبل بود،  بدین ترتیب شکل اولیه فئودالی تا سالهای اولیه میلادی بوجود آمد،  تا این تاریخ تیول ها یا نو فئودالی به سراسر اروپای جنوبی و غربی گسترده شد.
      تیولها لزوماٌ با ملک و دارایی ارتباطی نداشتند،  و تیول یک خادم ممکن بود مجوز جمع آوری مالیات ها،  ضرب سکّه و یا تعیین و وصول جریمه ها هم باشد.  برای حفظ و نگهداری توده مردمی که در شرایط فئودالی بسر می بردند،  دین جدید لازم بود،  که مردم را در خمودی و ترس و اطاعت و خرافات نگه دارد.  بعد از پیدایش استعمار،  فئودالی ابتدا به غرب شبه جزیره آناتولی و سپس در زمان حکومت صفویه به همان شکل روم باستان در مرکز ایران بوجود آمد،  و بعد از حمله نادر شاه به هند و باز شدن پای انگلستان به آنجا رفت.
      فئودالیسم از واژه‌‌ فئو گرفته شده که به معنای قطعه ‌زمین است،  و در واقع نوعی نظام زمین‌ داری است.  در این سیستم هر قسمت بزرگ از اراضی کشور به نام املاک در تصرف یکی از اشراف فئودال یا زمین ‌دار قرار داشته،  که این زمین از طرف پادشاه و یا زمین‌ دار بزرگ ‌تری که سینیور نامیده می‌شد،  به او واگذار می گردیده است.  فئودالِ صاحب املاک در مقابل قطعه ‌زمینی که دریافت داشته است،  باید وظایفی را در برابر پادشاه یا سینیور خود انجام دهد.
      این وظایف شامل پرداخت مبلغی پول و مالیات یا تهیه‌ سرباز و سپاه برای هنگام جنگ و یا همه‌ این امور می‌گردیده است.  اشراف فئودال علاوه بر زمینی که در اختیار داشتند،  هر یک صاحب تعدادی رعیت نیز بودند،  در اروپا این رعیتها وابسته به زمین بوده و با زمین خرید و فروش می‌ شدند،  و سِرف نامیده می ‌شدند.  نظام فئودالیسم مبتنی بر سِرف‌ داری را که در قرون وسطی در اروپا رایج بود،  سرواژ می‌نامند.
      فئودال‌ها از سرف های خود مالیات‌های جنسی یا نقدی دریافت می‌ کردند،  و روستائیان وابسته به زمین برای ارباب و در زمین‌های ارباب فئودال کار می‌ کردند،  و بعضاً برای خود هم قطعه ‌زمین کوچکی یا چند عدد مرغ و خروس داشتند.  در رأس سلسله ‌مراتب فئودالی،  شخص پادشاه قرار داشت که اگرچه به لحاظ صوری و تشریفاتی صاحب اختیاراتی بود،  اما عملاً قدرت اشراف فئودال،  دامنه‌ اختیارات او را محدود می‌کرد.
      ابتدا دوره فئودالیسم تیولها موروثی نبودند،  اما در اواخر فئودالیسم معمولا تیول به واراثت می رسید.  وارث واسال می بایست شکلی از مالیات بر ارث را که عوض نامیده می شد،  به اربابش می پرداخت.  این عوض ممکن بود به میزان درآمد یکساله آن تیول باشد،  در مورد واسال هایی که بدون وارث از دنیا می رفتند،  ارباب هر طور که شایسته می دانست،  در مورد تیول آنها تصمیم می گرفت.  واسال بودن افتخار بود،  و این مقام به آسانی به کسی داده نمی شد،  در واقع، تنها اعضای طبقه فرا دست اجازه داشتند واسال شوند.
      از این رو اشرافی چون دوک ها و شوالیه ها اجازه داشتند سوگند وفاداری یاد کنند،  اما دهقانان به این کار مجاز نبودند.  مقامهای عالی رتبه کلیسای کاتولیک روم نیز می توانستند واسال شوند،  که شامل سر اسقف ها، اسقف ها و راهبان بلند مرتبه می شد.  اینان وظایف فئودالی خدمت نظامی و مدیریت کشاورزی را نیز در بعضی موارد عهده دار می شدند.  هیچ کس دیگری از جمله کشیشان دون پایه،  نمی توانستند واسال شوند و حتی در میان طبقه فرا دست همه واسال نبودند،  اگر چه اکثر ایشان واسال بودند.
      در نظام فئودالی هم ارباب و هم واسال حقوق و وظایفی داشتند،  ارباب متعهد می شد از واسال خود و تیول او محافظت کند،  و برای این منظور در صورت لزوم به جنگ برود.  ارباب همچنین متعهد می شد،  که مواظب باشد در صورتی یک واسال به شکستن سوگند خود و یا هر جرم دیگری متهم شد،  این فرصت را داشته باشد،  که در برابر همتایان از خود دفاع کند.  در عوض واسال نیز متعهد می شد،  که در خصوص مسائل نظامی و سیاسی هم به ارباب و هم دیگر واسال های ارباب مشاوره بدهد،  و همچنین قول می داد که به اربابش، به ویژه در امور نظامی یاری رساند.
      بنابر این اگر اربابش فرمان می داد،  وسال می بایست، مجهز به ساز و برگ و زره کامل به جنگ برود.  با این حال برای این که جنگ برای واسال بیش از حد وقت گیر و پر هزینه نشود،  این خدمت نظامی به چهل روز در سال محدود می شد.  ارباب می توانست از واسال خود تقاضای پول هم بکند،  مواقع اضطراری، جنگهای طولانی، یا رخدادهای مهم،  نظیر ازدواج بزرگ ترین دختر ارباب یا شوالیه شدن بزرگ ترین پسر او،  مستلزم چنین کمکهای مالی بود.
      با گستردگی فئودالی همراه با دین جدید،  نظام خاصی می خواست که آنرا حفظ نماید،  در هزاره اول میلادی تشکیلات فئودالی شکل گرفت،  که در یک ضلع آن دین و دیگر اضلاع حکومت و فئودال های قرار داشتند.  در هر کشور و جغرافیا تعریفها و کارایی های مختلفی برای فئودالی بود،  ولی در نهایت در مسیر تکامل به سمت بورژوازی می رفت.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
تعریف بورژوازی
     یکی دیگر از دسته‌ بندیهای مورد استفاده در تحلیل جوامع،  بورژوازی می باشد،  که از واژه  Bourg  به معنای شهر آمده،  پدیده ای که در ادامه روند تکامل جامعه شکل گرفته است.  ریشه  تاریخی این واژه به قرون 13 میلادی و پیدایش شهرهای جدید تجاری در دل جامعه فئودالی قرون وسطایی اروپا بر می گردد.  در زمانی که فئودالهای اروپا برای زمینهای بیشتر با یکدیگر در نزاع بودند،  شهرهایی چون ونیز و آمستردام رشد کرده و با شرایط جغرافیایی خاص خودشان روابط تجاری بین قدرت های متخاصم فئودالی را بر عهده گرفتند.
      در این شهرها شکلی از کار اقتصادی سازمان یافت و اشخاصی به وجود آمدند،  که با تحلیل از اوضاع سیاسی و اقتصادی و جمع بندیهای مادی به ثروت و سرمایه رسیدند،  و در ادامه برای حفظ موقعیت به طبقه بندی اسناد و املاک و دارایی روی آوردند،  که به نوبه خود پدید آورنده دانش بیشتر بشری و نیز ادامه تکامل جامعه گردید.
     در ادامه رشد جامعه،  بورژوازی برای به دست گرفتن سرمایه و سپس حاکمیت ضمن استفاده از توانایی های خود و قدرت توپ و تفنگ،  با اومانیسم به قرون وسطی خاتمه داده و با رنسانس حاکمیت مطلق خود را در اروپا کامل کرد.  یکی از دروغهای تاریخ این است که دوره های اومانیسم و رنسانس را جدا از تکامل و حاکمیت بورژوازی می دانند.
      تاریخ اجتماعی به یکباره و جهشی به جلو نمی پرد،  بلکه مراحل تکاملی از نقطه ای به مکان جغرافیایی دیگر گذر می کند.  منجمله بورژوازی که هر سرزمینی در ابتدا بنا به بازار تاریخی تجارت و مصلحت ملی و شرایط جغرافیایی خود،  بورژوازی سنتی و ملی را بدست می آورد.  در قرن 16 میلادی اروپا،  بورژوازی سنتی و ملی کشورها برای کسب تجارت،  به جوامعی در سوی دیگر جهان بر خورد می کند،  که در دوران قبایل به سر می بردند،  و چند مرحله تاریخ اجتماعی پایین تر از اروپا بودند،  بر اثر این تماس بورژوازی استعماری پدید آمد.
      قرن 20 در ادامه رشد بورژوازی،  بدلیل انباشت سرمایه،  امپریالیست و نهایت در نیمه دوم قرن،  سرمایه داری فرا ملی شکل گرفت.  از ابتدای قرن 20 بر خورد بین سرمایه داری و بورژوازی سنتی،  که همان کاسبی کوچه و بازار و روند ساده تجارت و پول یک کشور است اختلاف بوده،  هر چند در دو جنگ جهانی پیروزی از آن سرمایه داری بود،  ولی این اختلافات هم چنان به نفع سرمایه داری،  که در شکل امروزی آن سرمایه داری بی هویت است ادامه دارد.
      بنابر این بورژوا صرفاً مفهومی طبقاتی نیست،  بلکه بیانگر تکامل فرهنگی – تاریخی است،  در جامعه مدرن فقط صاحبان سرمایه های بزرگ و رباخواران و بانک داران نیستند،  که مظهر بورژوازی به حساب می آیند،  بلکه جامعه هایی که بورژوازی سنتی حاکم است،  بخش هایی از طبقات میانی، روستاییان و کارگران بورژوا حساب می شوند.  در کل این واژه به دستهٔ بالاتر یا مرفه و سرمایه ‌دار اطلاق می‌ گردد،  که قدرت خود را از استخدام، آموزش و ثروت به دست می‌آورند،  نه از اشراف زادگی،  و بالاتر از طبقه کارگر و رعیت و سرف قرار می‌ گیرند.
      مارکسیستها و برخی جامعه شناسان سیاسی غربی،  بورژوازی را طبقه سرمایه دار می دانند و موجودیتی صرفاً طبقاتی برای آن قایل هستند،  خورده بورژوازی و بخش خصوصی و دهقان پر درآمد و غیره،  واژگانی برای بیان تحلیلهای بورژوازی می باشند.  بورژوازی پرچمدار لیبرالیسم به شمار می‌آید،  و از سده‌ نوزدهم به بعد این طبقه را پایه‌ گذار تمدن جدید در اقتصاد و سیاست، ماجراجو، و انقلابی شمردند.  انقلاب هایی که زیر نفوذ آن انجام شده،  بویژه انقلاب فرانسه،  به امتیازهای ناشی از تبار پایان داد،  و بر شخصیت و حقوق فرد،  و دستاوردهای فردی همچون معیاری برای سنجش ارج اجتماعی انسان تکیه کرده است.
      اما از نظر فرهنگی، نویسندگان، از مولیر تا بالزاک، بورژوازی را،  آزمندی، پستی طبع و بی‌ذوقی شمرده‌اند،  و برای آن جز پول ‌پرستی انگیزه ‌ای نمی ‌شناسند.  بورژوازی، از نظر اهل فرهنگ و هنر، طبقه‌ای ا‌ست،  که همه چیز، از جمله فرهنگ را به شیء و کالا تبدیل می‌کند.  در اصطلاح مارکسیستی، بورژوازی به معنای سرمایه‌ داران، سودا گران، پیشه ‌وران و دارندگان مشاغل آزاد است،  که در برابر فروشندگان نیروی کار فردی یعنی پرولتاریا قرار دارند.  از سوئی به سرمایه‌ داران صنعتی و سرمایه‌داران مالی، و از سوی دیگر، به بورژوازی بزرگ کاپیتالیستها و خرده بورژوازی، پیشه ‌وران خرده پا، دکان داران، و دیگرانی که سطح زندگیشان خیلی بالاتر از سطح زندگی پرولتاریا نیست، تقسیم می‌شود.
     بورژوازی بعد از انقلاب مشروطیت که اولین انقلاب بورژوازی در کشورهای زیر سلطه مستقیم و غیر مستقیم استعمار بود،  در ایران حکومت فئودالی قاجار را بر کنار کرد،  و حکومت بورژوازی پهلوی را مستقر نمود،  ابتدا خورده بورژوازی و سپس بورژوازی سنتی ملی مسقر شد.  در ترکیه این کار با اقدام ترکهای جوان صورت پذیرفت،  در دیگر مناطق قاره کهن یا همان نام خاورمیانه اصطلاحی،  هیچ انقلاب بورژوازی صورت نپذیرفت،  و کشورهای بزرگی چون عربستان هنوز در دوران اجتماعی سازمان قبیله ای دینی بسر می برند،  و حکومت انرژی و قدرت خود را از قبایل می گیرد.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
گذرهای تاریخ اجتماعی ایران
        به یکباره جامعه متفاوت نمی شود،  گذر تاریخ اجتماعی می خواهد،  در طول تاریخ حکومتها توسط انقلابهای انسانی مردمی طی زمان مشخص آن دوره تغییر می کردند.  ولی یکایک توده های مردم به یکباره و طی آن دوره تاریخی تغییر نمی کردند،  یعنی مردم همان بودند که در گذشته بودند،  و خیلی آرام تر از تحولات سیاسی تغییر می کردند.
   مهم:  تاریخ اجتماعی به یکباره و جهشی به جلو نمی پرد،  بلکه مراحل تکاملی از نقطه ای به مکان جغرافیایی دیگر گذر تاریخی می کند.
      در گذشته های دور هر حرکت فکری و فیزیکی مردم چند صد سال طول می کشید،  ولی به مرور این دوره تاریخ و فرهنگ یاد گیری کمتر شده،  و در قرن گذشته به چند ده سال رسید،  و امروزه چند سال است.  البته در هر زمان تعدادی روشنفکر متفاوت و بالاتر از بقیه می اندیشیدند،  اما این را نمی توان برای همه جامعه گسترده دانست.
      بنابر این وقتی حکومتی می خواست با دوره تاریخی عوض شود،  عده ای از داخل حکومت گذشته،  به شرایط حکومت جدیدی کمک می کردند،  تا با کمی تغییرات،  مشابه حکومت قبلی چیده شود.  بدین ترتیب حکومتهای جدیدی تا حدودی همان مسیر حکومت قبلی را طی می کردند،  و به مرور و نیاز تاریخ اجتماعی تغییر می کردند،  تا اینکه دوره اش به پایان برسد و سری جدیدی شروع شود.
  * دوران قبایل اولیه ــ  بیش از ده هزار سال،  مشروح در لینک زیر:
  * دوران شاه خدایی ــ  حدود 2700 سال از ابتدای هزاره سوم گاه ایرانی تا اواخر هزاره پنجم.  ابتدای این دوران را ایلام و ماد نامیده اند،  و دوره آخر آن حکومت هخامنشیان است.  در دوره آخر،  آغاز پایان شاه خدایی در ایران بود،  این آغاز با لوح کورش بزرگ و پایان آن انقلاب انسانی ایرانی به رهبری اسکندر اشکانی بود.
  * دوران سازمان قبیله ای ـ  حدود 825 سال از  نیمه دوم هزاره پنجم تا نیمه دوم هزاره ششم گاه ایرانی.  یکصد سال اول دوره سازمان قبیله ای مرحله اولیه این گذر تاریخی بود،  و با مجلس مهستان سازمان قبیله ای شکل گرفت.  نیمه دوم دوران سازمان قبیله ای در شاهنشاهی ساسانیان قرار داشت،  که انرژی خود را از قبایل می گرفت.  در همین دوره دوم سازمان قبیله ای آغاز پیدایش دینهای خدایی بود،  که تعدادی از آنها مانند مانوی آغاز کننده راه ورود به دوره تاریخی اجتماعی بعدی یا شروع انقلاب انسانی دیگر بود.
  * دوران سازمان قبیله ای دینی ــ  حدود 860 سال از 636 م تا 1499 م،  ابتدای این دوره در دو حکومت اسلامی تعریف شده است،  و در ادامه این دوره حکومتهای ایرانی می باشند،  که انرژی خود را از سازمان قبیله ای دینی می گرفتند.  این دوره بدلیل پیدایش تولید عمومی کاغذ،  و خط و نویسایی بهتر و راحت تر تنوع زیادی دارد،  که در بخشهای مربوط وبلاگ توضیح داده ام.
  * دوران نو فئودالی و فئودالی ــ  حدود 400 سال،  از حکومت صفویه تا انقلاب بورژوازی مشروطه.  این دوران هم زمان با ورود نو فئودالی ارمنی و نو بورژوازی ایتالیایی بود،  که با ساخت گنبد سلطانیه و آماده سازی مردم و گسترش مذهب شیعه،  آمادگی جهت انقلاب انسانی برای دوران جدید تاریخ اجتماعی بود.  همچنین تمام دوران تحت تأثیر نفوذ استعمار قرار داشت،  در نتیجه رشد و تکامل آن بخوبی انجام نشد.
 * دوران تشکیلات فئودالی ــ  فئودالی برای بقای خود تشکیلاتی شد،  سلسله مراتب اهمیتی یافتند،  و تا نیمه بورژوازی مقاومت داشتند،  در ایران با قانون اصلاحات ارضی تشکیلات فئودالی کامل از بین رفت.
  * دوران بورژوازی ــ  حدود 80 سال،  نو بورژوازی آن با پیمان 1903 م آغاز شد،  و بورژوازی کامل بعد از پایان جنگ جهانی دوم شروع شد،  امپریالیسم در این دوره نفوذ داشت،  در نتیجه دوران تکامل آن بخوبی طی نگردید.  اصل این دوره در زمان پادشاهی پهلوی بود.  در ضمن این مرحله دو نقش داشت،  پایان دادن به دوره های قبلی تاریخ اجتماعی،  قانون اصلاحات ارضی جهش به دوره بعد بود،  در تولد در تاریخ کمی توضیح داده ام.
  * دوران بورژوازی پیشرفته بازار بورس ــ  در جمهوری اسلامی ایران تکامل یافت،  چون در این دوران زندگی می کنیم خود عزیزان بدون احساس خوب یا بد گفتن،  فقط با داده های علمی و تاریخی و شاخصها تحلیل نمایند.
  * دوران زیرین تمدن کنترل انرژی ــ  این دوره در آینده قرار دارد،  و تخصصی شدن در تمام زمینه ها می باشد،  مانند کانالهای تلویزیونی و وبسایتها هر یک در یک تخصص خواهند بود.  برای دانستن اطلاعات این دوره تمدنی به لینک زیر بروید.
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
ساختارهای تاریخ اجتماعی خارج ایران تاریخی
      دوره های تاریخ اجتماعی در هر قاره مخصوص آن قاره است،  و با دیگر قاره ها متفاوت است.  اولین شکل تمدن تاریخ اجتماعی غیر از قبایل اولیه تاریخ،  در سه جلگه اطراف ایران بزرگ در مرکز قاره کهن بوجود آمد،  جهت اطلاع به ایران و ایرانیان مراجعه شود.  سپس دومین تمدن در شمال آفریقا و در سراسر رود و دره نیل،  که مصر باستان آن معروف است،  اما تمدنهای اوگاندا و حبشه یا اتیوپی چندان برای عموم شناخته شده نمی باشند.  سومین تمدن مرحله تاریخ اجتماعی در کناره های رودهای هندوستان،  چهارمین تمدن در چین،  و پنجمین تمدن غیر و بالاتر از قبایل اولیه در اروپا،  توسط آتروسک های آریایی شکل گرفت.
  * دوران قبایل اولیه ــ  بیش از ده هزار سال،  500 ق.م،  با قدرت گرفتن اتروسک،  زنگ پایان این دوره در اروپا زده شد.
  * دوران پیش شاه خدایی رومی ــ  حدود 300 سال،  از آغاز قدرت گرفتن اتروسک تا قدرت گرفتن روم.
  * دوران شاه خدایی رومی ــ  حدود 600 سال،  تا 400 م، و تقسیم روم.  شکست لشکر کشی ژولین از شاپور دوم ساسانی شاهنشاه ایران یکی از موضوعات مهم پایان شاه خدایی روم بود.  ولی اصل در رشد فئودالی روم قرار داشت،  که از زمان سلطنت اگوستوس در 20 م با روش جدید قدرت نظامی و دادن تیولهای فراوان آغاز شده بود،  فئودالی نیز دین مخصوص خود را می خواست،  دین قبلی رومی ها جوابگو نبود.  دین میترائیسم ایرانی برای اولین مرحله کمک خوبی بود،  سپس مسیحیت که بسیاری از آن مانند میترائیسم می باشد،  برای حفظ فئودالی در نظر گرفته شد.
  * دوران فئودالی اروپایی ــ  حدود 1000 سال،  از تقسیم روم تا سقوط روم شرقی.
  * دوران بورژوازی اولیه اروپا ــ  حدود 200 سال،  آغاز آن به دوره رنسانس معروف گردیده،  به هلنیسم دروغ دیگر مراجعه شود.
  * دوران بورژوازی میانه اروپا ــ  حدود 350 سال،  از ابتدای قرن شانزده تا نیمه دوم قرن 19 م.  اروپا دو دوره تاریخی سازمان قبیله ای اروپایی نداشت،  البته قبایل اولیه که در مختصر تاریخ جهان نوشته ام قرن ها اروپا را در اختیار داشتند،  ولی سازمانی نبودند،  و هیچ سند و مدرک دلیل بر اینکه هم آهنگی سیاسی و یا دینی بین قبایل باشد وجود ندارد.  اروپا از بقیه جهان سریعتر وارد بورژوازی گردید،  که نهایتاً برخورد بورژوازی اروپا با بقیه نقاط جهان،  در آفریقا و جنوب قاره کهن و آسیا که در دوران قبایلی بسر می بردند، استعمار بوجود آمد.
  * دوران نو امپریالیسم ــ  حدود 70 سال. 
  * دوران امپریالیسم فرا ملی ــ  حدود 50 سال،  بعد از جنگ جهانی دوم با فروش سهام گروپ آغاز،  و با سقوط برجهای دو قلو تجارت جهانی پایان می یابد.
  * دوران نو امپریالیسم ــ  یا امپریالیسم نو حدود 20 سال،  از پایان دوره قبل آغاز گردیده است.
  * دوران تمدن کنترل انرژی ــ  جهت اطلاع به سازمان آینده بینی مراجعه شود.
. . . .  ادامه دارد و باز نویسی می شود . . . .
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
عکس چند رئیس قبیله در قرن 21 ،  عکس شماره 4352.
 ...............
   برچسبها:  ساختارهای تاریخی, تاریخ اجتماعی, پایه تاریخ, شاه خدایی, قبایل اولیه, سازمان قبیله, قبیله ای دینی, تعریف قبیله, تعریف فئودالیسم, تعریف بورژوازی, گذرهای تاریخ,
.............
ساختارهای تاریخی اجتماع پایه تاریخ
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
* * * * * * * * * *
............................
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.

تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته

تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته بررسی مهم برای درک و دانستن تاریخ است،  بنظر می رسد بعضی کشورها در تاریخ اجتماعی پیشرفته و تعدادی پسرفته بودند.
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
پیش نویس
      تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته بررسی مهم برای درک و دانستن تاریخ است،  بنظر می رسد بعضی کشورها در تاریخ اجتماعی پیشرفته و تعدادی پسرفته بودند.  در این مقاله سعی می شود،  بمرور به این مهم پرداخته شود.
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
      تصویر کفش هخامنشی،  درحالی که هنوز برخی کشورها پابرهنه بودن را ترجیح می دهند،  ایرانیان در ۲۵۰۰ سال پیش،  این کفشهای زیبا را به پا داشتند،  که امروزه در جهان کپی برداری می شود.  عکس شماره 9294.
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
لوگو تاریخمند و اندیشه ورز شویم،  عکس شماره 1607.
این برگه بشماره 1385 پیوست لینک زیر است:
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
      همیشه برای عده ای پرسش است،  چرا بعضی کشورها در تاریخ اجتماعی پیشرفته،  و بعضی پسرفته هستند.  البته تشخیص پیشرفت و پسرفت نیازمند توانایی و دانش زیاد در تاریخ اجتماعی است،  و باید کاملاً علمی بررسی شود.  در زیر چند مورد را می نویسم و بمرور ادامه می دهم،  تا بلکه تا حدودی بتوان شاخصها و دلایل پیشرفت و پسرفت را پیدا کرد.
      تعیین پیشرفت و پسرفت بستگی به درست دانستن از ساختارهای تاریخی اجتماع است،  دوره های این ساختار،  و زمان گذر دورهها در این تعیین نقش مهمی دارند.  بعد از پیدایش استعمار و دستکاری در تاریخ اجتماعی کشورها،  تغییر زیادی در دوره های تاریخ اجتماعی آنها ایجاد شد،  و باعث پیشرفتها و پسرفتهای متعدد با نوسانات زیاد شد.
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
از ما یا از آنهاست
      یکی از برنامه استعماری این است،  که تلاش کند تا با برنامه ها و کارها و ترفندهای مختلف بین مردم کشورها،  و حتی بین مردم شهرها و روستاها در کشورهای هدفشان جدایی بیاندازند.  آنها با این کار منابع و منافع می برند،  یعنی از آب گل آلود ماهی میگیرند.
      همیشه دیدم عده ای می گویند،  مثلاً ابوریحان بیرونی ایرانی است،  دیگری می گوید افغانی و ترک و... است.  در این چند سال افرادی نیز از چند کشور جدید هم پیدا شده اند،  و می گویند تاجیکستانی و آذربایجانی و ازبکی و... است.  می گویند و می پرسند مولوی از ما و نصیرالدین طوسی و..  از ما یا از آنهاست.
      همیشه نوشتم تاریخ یک علم است،  مانند همه علوم رشد و تکامل و تغییرات دارد.  تاریخ یک علم است،  نباید علم را در راه سیاست و پانیسم و راسیسم و فاشیسم و غیره کشید،  که در اینصورت علم تبدیل به دشمن علم می شود.
      هر اهل علم به احتمال زیاد تعریف علم را می دانند،  و می دانند باید پژوهش و مطالعه کند،  زیاد پژوهش و مطالعه کند.  هر پژوهشگر نیز حتماً تعریف پژوهش را می دانند،  و می دانند که باید پژوهش علمی را از جهالت دور کند،  چون خود بخود علم در تضاد جهل است.
      هر فردی که بخشی از تاریخ را بسمت و سوی سیاسی بکشاند،  بطور حتم دو مورد دارد،  یک متوجه نیست که تاریخ یعنی چه،  یا دو،  از عوامل پولی و رایگان استعماری است.  برای همین همیشه باید مفهوم تاریخ و پژوهش را بدانیم،  و گفته و نوشته خود را داشته باشیم،  و بگفته و نوشته دیگران کاری نداشته باشیم،  و سعی در نشر گسترده دانش و بینش خود نماییم.
      شاید ما از نظر مقدار دانش و بینش خود بتوانیم،  یک موضع تاریخی را ثابت کنیم،  ولی مشکل تاریخ این است،  هر کسی که دست در تاریخ دارد،  می تواند مطلب مورد نظرش را ثابت کند.  بهمین جهت آنچه که ما ثابت می کنیم،  نمی تواند مورد تایید همه قرار گیرد.  تاریخ نویسی مانند خیلی از کارها و دانشهای دنیا،  گروه بازی شده،  و هر شخصی باید گروه خودش را داشته باشد،  و این گروه را تقویت کند.
      قدرتمند ترین گروه و بیشترین تقویت و قدرت انتشاراتی مربوط به تاریخ نویسی استعماری است،  شامل جمعی تاریخ نویس از انگلستان و واتیکان و صهیونیسم.  سپس گروه های دینی در کشورهای مختلف،  پس از آن گروه های پانیسم و راسیسم و در آخر گروه های مستقل،  که می خواهند تاریخ را فقط علمی بررسی کنند.
      در هر صورت بنا به نیاز علاقمندان و خوانندگان،  بخشی از جهان را که در گذشته های تاریخی زیر نفوذ فرهنگی ایر یا ایرانی بوده،  بخاطر حل مشکل قوم گرایی و کشورگرایی قاره کهن نامیده،  و تاریخ منطقه را با نام قاره کهن  بررسی می کنم،  که شاید از تفرقه های مختلف جلوگیری شود.
      تفرقه ها از زمانی آغاز شد،  که اروپا داستان رنسانس را پیش کشید،  و تاریخ خود را جدا کرد،  و سپس چین جاده کذایی ابریشم را ساخت.  هند نیز حکومت مقتدر بابری را مغول و غیر هندی گفت،  و در بسیاری از فیلمهای هندی کشورهای نیست در جهان هندوی شبه قاره هند را بجنگ بابری ها فرستاد و همه در پرده سینما پیروز شدند.
      خلاصه با گسترش کاغذ و چاپ،  هر کشوری برای خودش داستان کذایی سرهم کرد،  و تاریخ خودش را جدا کرد.  فقط مانده اصل قضیه تاریخ و کشوری که در مرکز پیدایش تاریخ قرار گرفته،  و جمعی علاقمند به علم تاریخ که می خواهند تاریخ را علمی بررسی کنند.
      من سعی کردم در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  درباره تمام موضوع های دروغ تاریخ بگویم و بنویسم،  که ده ها بار با حذف روبرو شدم.  در ارگ ایران می خواهم با کمک دوستان گروه اهل تاریخ،  تاریخ علمی را برابر با قوانین امروزی پژوهش بررسی کنیم.
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
چرای بزرگ
      در شبکه های اجتماعی پر شده جملات و نوشته های آموزنده،  همه می خوانند و برای یکدیگر ارسال می کنند.  در ظاهر کار خیلی خوبی است،  و اندیشه فراگیری مطالب خوب،  به ذهن شخص می آید.  ولی در نهایت می بینیم تاثیر این اقدام،  و فراگیری مطالب خوب است،  ولی به پندار و گفتار و کردار درآوردن آنها در کل جامعه خیلی کم است.
   ــ  لطف کنید پاسخ دهید،  چرا؟
   نواندیشان آموزشی:  با ذهن پروری و پردازش محوری در آموزش ابتدایی،  شخص از ابتدا توانایی قدرت تشخیص پیدا می کند.
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
اسرار اشرف مخلوقات
حتما بخوانید تا متحول شوید
      این نوشته از جانب کانون نواندیشی آموزشی مورد توجه قرار گرفته است،  امیدواریم در پخش و نشر آن همکاری لازم را انجام دهید.
      تاریخ اجتماعی پیشرفته و پسرفته،  در یک عامل مهم نهفته است،  تمایل به خواستن دمکراسی.  با وجود دمکراسی واقعی پیشرفتهای فرهنگی و معنوی و مادی بدست می آید،  باید نهادینه بینشی قرنها دیکتاتوری و سالار خواهی کنار گذاشته شود،  و عشق به دمکراسی خواسته شود.
      تفاوت کشورهای ثروتمند و فقیر،  تفاوت قدمت آنها نیست.  برای مثال کشور مصر بیش از ۳۰۰۰ سال تاریخ مکتوب دارد و فقیر است!
      اما کشورهای جدیدی مانند کانادا، نیوزیلند، استرالیا که ۱۵۰ سال پیش وضعیت قابل توجهی نداشتند، اکنون کشورهایی توسعه‌ یافته و ثروتمند هستند.
      تفاوت کشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست.
      جزایر ژاپن سرزمین بسیار محدودی دارد،  ۸۰ درصد آن کوه‌هایی غیر مناسب برای کشاورزی و دامداری است.  اما دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریکا را دارد.  این کشور مانند یک کارخانه پهناور و شناوری می ‌باشد،  که مواد خام را از همه جهان وارد،  و به صورت محصولات پیشرفته صادر می‌کند.
      مثال بعدی کشور سوئیس است.  کشوری که اصلاً کاکائو در آن به عمل نمی‌آید،  اما بهترین شکلات‌های جهان را تولید و صادر می‌کند.  در سرزمین کوچک و سرد سوئیس که تنها در چهار ماه سال می‌توان کشاورزی و دامداری انجام داد،  بهترین لبنیات (پنیر) دنیا تولید می‌شود.
      سوئیس کشوری است که به امنیت،  نظم و سختکوشی مشهور است،  و به همین خاطر بانکهای سویس به گاوصندوق دنیا معروف شده ‌است.
      مقیاس افراد تحصیل ‌کرده‌ کشورهای ثروتمند،  با افراد تحصیل ‌کرده‌ کشورهای فقیر،  مشخص می‌کنند،  سطح هوش و فهم تفاوت قابل توجهی ندارد.
      نژاد و رنگ پوست نیز مهم نیستند.  زیرا مهاجرانی که در کشور خود برچسب تنبلی می گیرند،  در کشورهای اروپایی به نیروهای مولد و فعال و علمی تبدیل می‌شوند.
   ــ  پس تفاوت در چیست؟
      تفاوت در رفتارهایی است،  که در طول سال‌ها فرهنگ و دانش نام گرفته است.
      وقتی که رفتارهای مردم کشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل می‌کنیم،  متوجه می‌شویم که اکثریت غالب آنها از اصول زیر در زندگی خود پیروی می‌کنند:
 ۱ . اخلاق به عنوان اصل پایه.
 ۲. وحدت.
 ۳. مسئولیت پذیری.
 ۴. احترام به قانون و مقررات.
 ۵. احترام به حقوق شهروندان دیگر.
 ۶. عشق به کار.
 ۷. تحمل سختی‌ها به منظور سرمایه‌گذاری روی آینده.
 ۸. میل به ارائه کارهای برتر و فوق‌العاده.
 ۹. نظم ‌پذیری.
 ۱۰.  پرهیز نهادینه از کثیف‌ترین بینش یعنی دروغ.
      اما در کشورهای فقیر تنها عده قلیلی از مردم از این اصول پیروی می‌کنند.
      در بعضی کشورهای پسرفته:
   کسی که زیاد کار کند تراکتور نامیده می شود!
   کسی که به قوانین احترام بگذارد بچه مثبت است!
   کسی که اخلاقیات را رعایت کند،  برچسب پاستوریزه خواهد گرفت!
   کسانی که حقوق دیگران را زیر پا می گذارند،  افراد قالتاق و آدمهای زرنگ خوانده می شوند!
   انسانهای منظم و منطقی افراد خشک و حوصله سر بر هستند!
   انسانهای با ادب و مبادی آداب متملق به حساب می آیند!
   جوانان بسیار ساعی و کوشا،  خر خوان نامیده میشوند!
   همه به دنبال یک شبه رفتن ره صد ساله هستند!
   و...... شما بگوئید...!!
      باید از خودمان شروع کنیم و از همین لحظه،  ما ایرانیان فقیر هستیم،  نه به این خاطر که منابع طبیعی نداریم،  یا اینکه طبیعت نسبت به ما بیرحم بوده ‌است.  ما فقیر هستیم برای اینکه رفتارمان چنین سبب شده‌ است.
      ما برای آموختن و رعایت اصول فوق که توسط کشورهای پیشرفته شناسایی شده است،  فاقد اهتمام لازم هستیم.
      اگر شما این مقاله را برای دیگران نفرستید:
    اتفاقی برای شما نمی افتد.  از محل کارتان اخراج نمی شوید.  شغلتان را از دست نمی دهید.  هفت سال بدبختی بر سرتان آوار نمی‌شود،  و مریض هم نخواهید شد.
      اما اگر این پیغام را به گردش بیندازید،  شاید تعداد بیشتری تغییر کرده و عمل کنند.  باشد که فرزندانمان صاحب و مالک ملیتی باشند،  که حاصلش در دنیا سرافکندگی و عقب ماندگی فرهنگی نباشد.
      ممنون که به فکر نسل آینده و کشورمان هستید.  یک کار خوب هر چند کوچک در دراز مدت نتیجه بزرگ دارد.  انسان متفکر و خودشناس آرزوست.  به نواندیشی آموزشی بپیوندید،  در جستجوها تارنمای ارگ ایران بیابید.
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
فرمول کار جمعی
هدف و استراتژی و رهبری و سازماندهی
      برای زندگی در این قرن نیازمند دانستن فرمولهای ساده زندگی هستیم،  یکی از ساده ترینها،  هدف و استراتژی و رهبری و سازماندهی است.  بدون داشتن هدف مشخص تدوین شده،  نمی توان هیچ استراتژی تعیین کرد،  بدون دانستن استراتژی نیز نمی توان به هدف رسید.  بدون ایجاد رهبری برای ارتقاء و حرکت نیز نتیجه ای حاصل نمی شود.  بدون سازماندهی برای حرکت و رسیدن به هدف،  نمی شود کاری پیش برد.  سازماندهی کردن نیازمند داشتن رهبری است،  و هیچ رهبری نیز نمی تواند بدون ایجاد سازماندهی رهبر باشد.
   پرسش اساسی:  هدف من شخصی،  و ما در کل جامعه چیست؟
   نواندیشی آموزشی:  باید در آموزش ابتدایی ذهنیت،  هدف و استراتژی و رهبری و سازماندهی را آموزش داد.  باید توجه داشت ذهنیت متفاوت از خواندن و حفظ کردن درسی در موردی است.
   پرسش از عموم:  تفاوت آموزش ذهن پروری با حافظه محوری چیست؟
      دلخوشی الکی نداشته باشیم،  و بگوییم:  من آنم که رستمم بود پهلوان!
...............
   برچسبها:  تاریخ اجتماعی, کشور پیشرفته, کشور پسرفته, تاریخ تحول,.
.............
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
تاریخ اجتماعی پیشرفته پسرفته
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
تریلر فیلم تومیریس ساخت کشور قزاقستان بر اساس داستانهای دروغی تاریخ هرودوت و گوینده انوش راوید، مشروح در www.arq.ir/497
* * * * * * * * * *
............................
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arq.ir.
ارگ ایران   http://arq.ir
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید

ساختار های تاریخی اجتماع

ساختار های تاریخی اجتماع

پیش گفتار

      تاکنون هر چه از تاریخ گفته اند،  این بوده که پادشاهی آمده و جنگی بود،  و این رفت و آن آمد،  و از این دست،  ولی تاریخ واقعی را ساختار های تاریخی اجتماع و رشد و تکامل آن می سازد.  ممکن است ده ها و یا صدها هزار نفر وارد این وبلاگ شوند،  بسیاری از آنها تمامی وبلاگ یا بخش هایی را می خوانند،  ولی هدف من از وبلاگ،  فقط یک هزار نفر از میان آنها می باشد.  اشخاصی که یکدیگر را نمی شناسیم،  اما قرار است،  در آینده تحلیل گر و پردازنده مسائل و موضوعات تخته ایران باشند.

      ساختار های تاریخی اجتماع،  و گذر های تاریخی و زمان های آنها،  در تحلیل داده های تاریخی بسیار مهم است.  در طول تاریخ هیچ کدام از تاریخ نویسها نمی دانستند،  در چه دوره تاریخ اجتماعی زندگی می کنند،  بنابر این مسائل در نوشته ها و گفته های آنها غیر تحلیلی بوده،  و از دوره تاریخی که در آن زندگی می کردند،  و می دیدند،  جان می گرفت.  اما وبلاگ انوش راوید این موضوع مهم را روشن نمود،  و در آینده آن هزار نفر مورد نظر این وبلاگ،  دیگر اشتباه تاریخ نویسها و تحلیل گران اجتماعی گذشته را تکرار نخواهند کرد.  ندانستن ساختارهای تاریخی اجتماع باعث می شود،  هر داده دروغی به راحتی باور گردد،  و بگمراهی در تاریخ نویسی و تحلیل گری ختم شود.  حتی مشاورین حکومتها از این مهم آگاهی نداشتند،  و آنها هم براحتی اغفال داده های دروغ های تاریخ می شدند،  و تفسیر های اشتباه در مسائل می کردند.

تصویر تاریخی مردم دربند شمیران و قند فروش دوره گرد،  در 1308 خورشیدی،  عکس شماره 3348.

   توجه و مهم:  عزیزان هم میهن و فارسی زبانان که به وبلاگ هایم وارد شده اید،  نوشته های من انوش راوید با نام حقیقی خودم است،  و تمام نظرات شخصی می باشد،  که با حفظ حرمت دمکراسی و آزادی در دنیای مجازی است.  این وبلاگ،  فقط برای علاقه مندان و محقیقین تاریخ می باشد،  که امیدوارم مورد توجه و نقد دانشگرانه قرار دهند.  کسان غیر بهرمند،  چون نژاد پرستان، فحاش گران، دشمنان ملتها، و مخالفین اردوی مجازی ملی و مردمی،  اگر به دلایلی اشتباه به این وبلاگها وارد شده اند،  خواهشاً فوراً خارج گردند،  نیازی به نوشتن نظرات غیر تاریخی آنها نمی باشد.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arq.ir.

این مقاله برای اولین بار در 1384 نوشته شد،  و هنوز ویرایش کلی نشده است.

چرا تاریخ اجتماعی

      از ابتدای تاریخ،  بشر بصورت رمه ها و گله ها زندگی می کرند،  و به دنبال غذا حرکت می نمودند.  سپس ساختار اجتماعی این رمه های اولیه طی ده ها هزار سال در دوران ابتدای سنگ به قبایل اولیه تبدیل شد.  این قبایل اولیه در دوران تکمیل سنگ به قبایل با دین های نو پدید ابتدایی شکل گرفتند،  و در ادامه طی هزاران سال از مفرغ و فلز به قبایل با دین های اولیه تکامل یافتند.  سپس در هزاره سوم قبل از میلاد با پیدایش تمدنی جدید شاه خدایی حاکم شد،  با ظلم هایی که توسط شاه هایی چون خدا میشد،  بشر بسوی دین هایی خدایی نو پدید رفت.   با برکناری شاه هان خدایی در طول هزاره اول قبل از میلاد جامعه بشری به شکل سازمان قبیله ای دینی رفت،  و سپس با تکامل تاریخ و فرهنگ یاد گیری دینها خدایی پدیدار شدند.

      در دوران شاه خدایی شاهان نمی خواستند قبایل با هم متحد یا سازمان یافته باشند،  بعد از اولین انقلاب انسانی ایرانی که مهم ترین انقلاب تاریخ جهان بود،  دوران شاه خدایی به رهبری اسکندر اشکانی شاهزاده و فرمانده پاتیزان های دربار هخامنشی پایان داده شد.  برای به ثمر رسیدن این انقلاب حدود دوران هخامنشیان زمان برد،  که البته پایه گذار آن انقلاب انسانی،  کوروش کبیر بود،  که با باز نمودن زندان بزرگ،  نجات یافتگان طی چند نسل آینده،  افکار خود را که یادگاری از گذشته های دربار فرعون بود،  به مردم دوره هخامنشی منتقل کردند.  هخامنشیان واسطه ای بودند،  که گذر مهم تاریخی از ایلام در واقع اولین دوره سلسله هخامنشیان یا بزرگترین دوران شاه خدایی،  به حکومت اشکانیان اولین حکومت سازمان قبیله ای گردد،  که در مهستان کامل شد.

      سازمان قبیله های بشر پیشرفت خاص خود را می کرد،  و هماهنگی بین قبایل در جهت دینی خاص شکل گرفت.  پس از آن در چند نقطه از جهان که جغرافیایی متفاوت داشتند،  فئودالی نو پدید بوجود آمد،  البته اولین فئودالی نو پدید در روم به واسطه دادن تیول ها به سردمداران آنها بود،  زیرا رومی ها ساکن بومی ایتالیا نبودند و فاقد اراضی آبا اجدادی بودند و می بایست با دادن تیول زمین هایی را صاحب می شدند.  قیصر اگوستوس 27 ق ـ م در دادن تیول برای مبارزه با قبایل خیلی فعال بود، در تمام کتاب های تاریخ روم گشتم که بیابم اولین تیول را چه کسی در روم واگذار کرد که نیافتم،  در صورتیکه عزیزان منابع و کتابهایی واقعی و مطمئن در این باره دیدند بگویند.  تکرار این وضع در بغداد و قسطنطنیه نیمه اول هزاره دوم میلادی بود.  سپس در همین زمان این فئودالی در اروپا رشد کرده و تکامل گردیدند.  به دنبال مبادلات تجاری بین فئودالها در اروپا دولت شهرهایی بوجود آمدند که رابطه اصلی مبادلات شدند،  بدین سبب در این دولت شهر ها مانند ونیز و آمستردام اولین بورژوازی نو پدید آمد.  این حرکت تکامل اجتماعی بشر را از فئودالی پیشرفته قرون 13 و 14 را اومانیستی نام نهاده اند.  بورژوازی نو پدید اروپایی در مدت دو سه قرن که آنرا رنسانس می نامند به استعمار تبدیل شد،  و این بورژوازی به شکل سرمایه داری ملی تبدیل گشت.  ایران بزرگ بعد از اسلام در سازمان قبیله ای دینی بسر می برد،  با ورود استعمار در صفویه همان تیول دادن مانند روم باستان در اصفهان تکرار شد.  نبردی نظامی و فرهنگی داخلی بین فئودالی نو پدید ایران و سازمان قبیله ای دینی آغاز گردید،  که مدت سیصد سال ادامه داشت،  که با اولین انقلاب بورژوازی ایران بنام مشروطیت این ماجرا ختم شد.  

      بعضی از اجنبی های در کتاب های تاریخی خود می نویسند،  عربستان صدر اسلام فئودالی بود،  و این باعث پیروزی آنها گردید،  آن کم سوادها نمی فهمند که امروز عربستان بصورت سازمان قبیله ای اداره می شود،  چگونه در آن زمان فئودالی بوده است.  آنها حداقل تعریف از ساختار های اجتماعی در طول تاریخ را نمی دانند،  و خود را هم تاریخ دان می نامند.

      اگر محققی دروغ حمله مغول را باور داشته به اشتباه تحقیقاتی می افتد،  در واقع ساختار پیشرفته تر و توانایی های ایرانی در آن دوره را نشناخته است.   تاریخ اجتماعی مغول آن زمان بصورت قبایل بدوی بود و اینطرف در ایران بزرگ سازمان پیشرفته قبیله ای دینی حاکم بود.  چیزی که مهم است از بالا دست پیشرفته ایران بزرگ،  مرشدانی برای مسلمان کردن و دادن کلام و کتابت به ترکستان و مغولستان رفتند.  هیچ وقت از ساختار پایین دست نمی توانند به بالا دست چیزی بدهند،  و یا نظامی و فرهنگی پیروز شوند.

عکس تاریخی یک درویش در لویزان شمال تهران،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1226.

تعریف قبیله

      چون این وبلاگ تاریخی و تاریخ اجتماعی می باشد،  از قبیله در جاهای مختلف نام برده شده،  بنا بر این دانستن تعریف قبیله مهم است،  البته در ساختار تاریخ اجتماعی  مجموعاً دو نوع قبیله داریم.  قبایل بدوی که از ابتدای تاریخ تا دوران شاه خدایی در قاره کهن بود،  و سازمان قبیله ای که از حکومت شکانیان آغاز شد و تا امروز کم و بیش در نیمی از کشور های قاره کهن بویژه عربی،  اثراتی از آن وجود دارد.  بنا بر این قبیله در عرب را تعریف می کنم،  آنها جماعتى هستند،  که بر اساس نژاد و سرزمین با اعتقاد به نسب و خون گرد یکدیگر جمع شده،  و زندگی اجتماعی و اقتصادی مشترک دارند.  عنصر عصبیت نیرومند ترین چیزى است که در واقع ستون حفظ و تداوم قبیله و ‏خون و نژاد می باشد،  فرد عضو قبیله باید در حفظ این رابطه و استحکام و تداوم آن کوشا باشد و حتى از جان و مال ‏خود دریغ نکند.  اگر جرمى رخ دهد همه قبیله باید تاوان آن را بپردازند،  و اگر افتخارى ‏نصیب قبیله باشد همه را شامل مى‏ شود.  حتی این اصل به عنوان عامل خیر و شر منشاء وجدانى ‏یافته،  یعنى در گناه عضوى از قبیله،  ‏همه قبیله شریک هستند.  گاه براى تقویت و تشکل بیشتر،  قبایل ضعیف با پیمان و سوگند خوردن،  خود را در ‏قبیله بزرگ تر و نیرومند تر ادغام کرده،  بدین ترتیب باعث تقویت قبیله می گردند.  اگر قبیله ‏اى با بستن پیمان خود را در پناه قبیله دیگر قرار ‏دهد،  قبیله نیرومند از تمام شئون و حیثیات قبیله هم پیمان دفاع می کند.  رهبرى قبیله را مردى مسن، مجرب، عاقل، شجاع و ثروتمند به عهده ‏مى ‏گیرد،  که شیخ نامیده می شود.  شیخ قبیله مسئول صلح و جنگ، پیمان و بر پایى مراسم مهمانى قبیله، تقسیم غنائم و نیز پرداخت خونبها و کمک به نیاز مندان و آزادى اسراى قبیله و ‏دیگر کارها راهنمایى و رهبرى است.  بویژه قبل از قرن 20 جنگ و خونخواهى دو عاملی بودند،  که غالب فکر و عمل قبیله را به خود اختصاص مى ‏داد،  و ‏قبیله و اعضاى آن پیوسته براى انجام یکى از این دو در تلاش و ستیز بودند.  هر عملى که در ‏جهت تقویت و استحکام قبیله و هم در تحکیم وحدت آن مثمر و مفید است،  براى عرب ارجمند و ‏قابل اطاعت می باشد.  عضو قبیله باید نظام قبیله را پذیرفته و در برابر از حقوق و امکانات مساوى بهره برد.  هیچ عضوى حق ندارد از رأى و دستور شیخ قبیله و یا از سنت و نظام قبیله گام بیرون نهد،  ‏و وحدت قبیله را از هم بپاشد،  اگر چنین کند به عنوان خلیع براى همیشه از قبیله طرد و ‏اخراج مى‏ شود و این بدترین عقوبت است.  قبیله عرب از سه بخش تشکیل می گردد،  اول،  فرزندان اصیل قبیله که خلص می گویند،  و از نظر خون و نژاد اعضاى اصلى و درجه یک قبیله هستند. دوم،  موالى که اینان عضو درجه دو قبیله اند،  که هم پیمان یا همسایه هستند،  و عضویت قبیله ‏را پذیرفته اند.  سوم،  اسرا و بندگان که از اطراف و شهر هاى دیگر هستند و عبید می گویند.

   تعریف هایقبایل اولیه،  شاه خدایی،  سازمان قبیله ای،  سازمان قبیله ای دینی . . . .  بزودی

تعریف فئودالیسم

      نظام اجتماعی و اقتصادی که بعد از مرحله قبیله ای و شاه خدایی و سازمان دینی قبیله ای در جهان و قاره اروپا پدید آمد،  فئودالی بود.  در 300 ق م فراریان از مقابل هخامنشیان به شبه جزیره ایتالی رفتند،  و در کنار آتروسک ها که مدت چند قرن پیش از شرق مدیترانه آمده بودند،  حکومت روم را بنا نهادند.  این جماعت فن نظامی گری و حکومت را از هخامنشیان و بین النهرین آموخته بودند،  با خود به اروپا بردند.  در اروپا با برتری اجتماعی نسبت به قبایل غیر سازمانی آنجا پیروز شدند،  و حکومت روم یکه تاز شد.  چون اینها زمین و املاک طایفه ای نداشتند،  حاکمان به فرمانده هان و سرداران زمین های قبایل شکست خورده و به صلیب کشیده و برده گرفته شده را به عنوان تیول واگذار کردند.  در اوایل میلادی امپراتور اگستوس در دادن تیول خیلی فعال تر از ما قبل بود،  بدین ترتیب شکل اولیه فئودالی تا سالهای اولیه میلادی بوجود آمد،  تا این تاریخ تیول ها یا نو فئودالی به سراسر اروپای جنوبی و غربی گسترده شد.  تیول ها لزوماٌ با ملک و دارایی ارتباطی نداشتند و تیول یک خادم ممکن بود مجوز جمع آوری مالیات ها، ضرب سکّه و یا تعیین و وصول جریمه ها هم باشد.  برای حفظ و نگهداری توده مردمی که در شرایط فئودالی بسر می بردند،  دین جدید لازم بود که مردم را در خمودی و ترس و اطاعت و خرافات نگه دارد.  بعد از پیدایش استعمار،  فئودالی ابتدا به غرب شبه جزیره آناتولی و سپس در زمان حکومت صفویه به همان شکل روم باستان در مرکز ایران بوجود آمد،  و بعد از حمله نادر شاه به هند و باز شدن پای انگلستان به آنجا رفت.

      فئودالیسم از واژه‌‌ فئو گرفته شده که به معنای قطعه ‌زمین است،  و در واقع نوعی نظام زمین‌ داری است.  در این سیستم هر قسمت بزرگ از اراضی کشور به نام املاک در تصرف یکی از اشراف فئودال یا زمین ‌دار قرار داشته،  که این زمین از طرف پادشاه و یا زمین‌ دار بزرگ ‌تری که سینیور نامیده می‌شد، به او واگذار می گردیده است.  فئودالِ صاحب املاک در مقابل قطعه ‌زمینی که دریافت داشته است، باید وظایفی را در برابر پادشاه یا سینیور خود انجام دهد. این وظایف شامل پرداخت مبلغی پول و مالیات یا تهیه‌ سرباز و سپاه برای هنگام جنگ و یا همه‌ این امور می‌گردیده است.  اشراف فئودال علاوه بر زمینی که در اختیار داشتند،  هر یک صاحب تعدادی رعیت نیز بودند،  در اروپا این رعیت‌ها وابسته به زمین بوده و با زمین خرید و فروش می‌ شدند،  و سِرف نامیده می ‌شدند.  نظام فئودالیسم مبتنی بر سِرف‌ داری را که در قرون وسطی در اروپا رایج بود، سرواژ می‌نامند.  فئودال‌ها از سرف های خود مالیات ‌های جنسی یا نقدی دریافت می‌ کردند،  و روستائیان وابسته به زمین برای ارباب و در زمین ‌های ارباب فئودال کار می‌ کردند،  و بعضاً برای خود هم قطعه ‌زمین کوچکی یا چند عدد مرغ و خروس داشتند.  در رأس سلسله ‌مراتب فئودالی، شخص پادشاه قرار داشت که اگرچه به لحاظ صوری و تشریفاتی صاحب اختیاراتی بود،  اما عملاً قدرت اشراف فئودال،  دامنه‌ اختیارات او را محدود می‌کرد. 

      ابتدا دوره فئودالیسم تیول ها موروثی نبودند،  اما در اواخر فئودالیسم معمولا تیول به واراثت می رسید،  وارث واسال می بایست شکلی از مالیات بر ارث را که عوض نامیده می شد به اربابش می پرداخت.  این عوض ممکن بود به میزان درآمد یکساله آن تیول باشد،  در مورد واسال هایی که بدون وارث از دنیا می رفتند،  ارباب هر طور که شایسته می دانست در مورد تیول آن ها تصمیم می گرفت.  واسال بودن افتخار بود و این مقام به آسانی به کسی داده نمی شد،  در واقع، تنها اعضای طبقه فرا دست اجازه داشتند واسال شوند.  از این رو اشرافی چون دوک ها و شوالیه ها اجازه داشتند سوگند وفاداری یاد کنند،  اما دهقانان به این کار مجاز نبودند.  مقام های عالی رتبه کلیسای کاتولیک روم نیز می توانستند واسال شوند که شامل سر اسقف ها، اسقف ها و راهبان بلند مرتبه می شد.  اینان وظایف فئودالی خدمت نظامی و مدیریت کشاورزی را نیز در بعضی موارد عهده دار می شدند.  هیچ کس دیگری از جمله کشیشان دون پایه،  نمی توانستند واسال شوند و حتی در میان طبقه فرا دست همه واسال نبودند،  اگر چه اکثر ایشان واسال بودند.  در نظام فئودالی هم ارباب و هم واسال حقوق و وظایفی داشتند،  ارباب متعهد می شد از واسال خود و تیول او محافظت کند،  و برای این منظور در صورت لزوم به جنگ برود.  ارباب همچنین متعهد می شد که مواظب باشد در صورتی که یک واسال به شکستن سوگند خود و یا هر جرم دیگری متهم شد،  این فرصت را داشته باشد که در برابر همتایان از خود دفاع کند.  در عوض واسال نیز متعهد می شد که در خصوص مسائل نظامی و سیاسی هم به ارباب و هم دیگر واسال های ارباب مشاوره بدهد،  و همچنین قول می داد که به اربابش، به ویژه در امور نظامی یاری رساند.  بنابر این اگر اربابش فرمان می داد،  وسال می بایست، مجهز به ساز و برگ و زره کامل به جنگ برود.  با این حال برای این که جنگ برا ی واسال بیش از حد وقت گیر و پر هزینه نشود،  این خدمت نظامی به چهل روز در سال محدود می شد.  ارباب می توانست از واسال خود تقاضای پول هم بکند،  مواقع اضطراری، جنگ های طولانی، یا رخدادهای مهم،  نظیر ازدواج بزرگ ترین دختر ارباب یا شوالیه شدن بزرگ ترین پسر او،  مستلزم چنین کمک های مالی بود.

    با گستردگی فئودالی همراه با دین جدید،  نظام خاصی می خواست که آنرا حفظ نماید،  در هزاره اول میلادی تشکیلات فئودالی شکل گرفت،  که در یک ضلع آن دین و دیگر اضلاع حکومت و فئودال های قرار داشتند.  در هر کشور و جغرافیا تعریف ها و کارایی های مختلفی برای فئودالی بود،  ولی در نهایت در مسیر تکامل به سمت بورژوازی می رفت.

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

تعریف بورژوازی

     یکی دیگر از دسته‌ بندی ‌های مورد استفاده در تحلیل جوامع،  بورژوازی می باشد،  که از واژه ی  Bourg  به معنای شهر آمده،  پدیده ای که در ادامه روند تکامل جامعه بشری شکل گرفته است.  ریشه  تاریخی این واژه به قرون 13 میلادی و پیدایش شهر های جدید تجاری در دل جامعه فئودالی قرون وسطایی اروپا بر می گردد.  در زمانی که فئودال های اروپا برای زمین های بیشتر با یکدیگر در نزاع بودند شهر هایی چون ونیز و آمستردام رشد کرده و با شرایط جغرافیایی خاص خودشان روابط تجاری بین قدرت های متخاصم فئودالی را بر عهده گرفتند.  در این شهرها شکلی از کار اقتصادی سازمان یافت و اشخاصی به وجود آمدند که با تحلیل از اوضاع سیاسی و اقتصادی و جمع بندی های مادی به ثروت و سرمایه رسیدند و در ادامه برای حفظ موقعیت به طبقه بندی اسناد و املاک و دارایی روی آوردند،  که به نوبه خود پدید آورنده دانش بیشتر بشری و نیز ادامه تکامل جامعه گردید.

     در ادامه رشد جامعه،  بورژوازی برای به دست گرفتن سرمایه و سپس حاکمیت ضمن استفاده از توانایی های خود و قدرت توپ و تفنگ، با اومانیسم به قرون وسطی خاتمه داده و با رنسانس حاکمیت مطلق خود را در اروپا کامل کرد.  یکی از دروغ های تاریخ این است که دوره های اومانیسم و رنسانس را جدا از تکامل و حاکمیت بورژوازی می دانند.  تاریخ اجتماعی به یکباره و جهشی به جلو نمی پرد،  بلکه مراحل تکاملی از نقطه ای به مکان جغرافیایی دیگر گذر می کند،  منجمله بورژوازی که هر سرزمینی در ابتدا بنا به بازار تاریخی تجارت و مصلحت ملی و شرایط جغرافیایی خود،  بورژوازی سنتی و ملی را بدست می آورد.  در قرن 16 میلادی اروپا،  بورژوازی سنتی و ملی کشورها برای کسب تجارت،  به جوامعی در سوی دیگر جهان بر خورد می کند،  که در دوران قبایل به سر می بردند،  و چند مرحله تاریخ اجتماعی پایین تر از اروپا بودند،  بر اثر این تماس بورژوازی استعماری پدید آمد.  قرن 20 در ادامه رشد بورژوازی،  بدلیل انباشت سرمایه،  امپریالیست و  نهایت در نیمه دوم قرن،  سرمایه داری فرا ملی شکل گرفت.  از ابتدای قرن 20 بر خورد بین سرمایه داری و بورژوازی سنتی که همان کاسبی کوچه و بازار و روند ساده تجارت و پول یک کشور است اختلاف بوده،  هر چند در دو جنگ جهانی پیروزی از آن سرمایه داری بود،  ولی این اختلافات هم چنان به نفع سرمایه داری که در شکل امروزی آن سرمایه داری بی هویت است ادامه دارد. 

     بنابر این بورژوا صرفاً مفهومی طبقاتی نیست،  بلکه بیانگر تکامل فرهنگی – تاریخی است،  در جامعه مدرن فقط صاحبان سرمایه های بزرگ و رباخواران و بانک داران نیستند که مظهر بورژوازی به حساب می آیند،  بلکه جامعه هایی که بورژوازی سنتی حاکم است،  بخش هایی از طبقات میانی، روستاییان و کارگران بورژوا حساب می شوند.   در کل این واژه به دستهٔ بالاتر یا مرفه و سرمایه ‌دار اطلاق می‌ گردد،  که قدرت خود را از استخدام، آموزش و ثروت به دست می‌آورند،  نه از اشراف زادگی،  و بالاتر از طبقه کارگر و رعیت و سرف قرار می‌ گیرند.  مارکسیست ها و برخی جامعه شناسان سیاسی غربی، بورژوازی را طبقه سرمایه دار می دانند و موجودیتی صرفاً طبقاتی برای آن قایل هستند،  خورده بورژوازی و بخش خصوصی و دهقان پر درآمد و غیره،  واژگانی برای بیان تحلیل های بورژوازی می باشند.  بورژوازی پرچمدار لیبرالیسم به شمار می‌آید و از سده‌ نوزدهم به بعد این طبقه را پایه‌ گذار تمدن جدید در اقتصاد و سیاست، ماجراجو، و انقلابی شمردند،  انقلاب هایی که زیر نفوذ آن انجام شده، بویژه انقلاب فرانسه، به امتیاز های ناشی از تبار پایان داده و بر شخصیت و حقوق فرد، و دستاورد های فردی همچون معیاری برای سنجش ارج اجتماعی انسان تکیه کرده است.  اما از نظر فرهنگی، نویسندگان، از مولیر تا بالزاک، بورژوازی را،  آزمندی، پستی طبع و بی‌ذوقی شمرده‌اند،  و برای آن جز پول ‌پرستی انگیزه ‌ای نمی ‌شناسند.  بورژوازی، از نظر اهل فرهنگ و هنر، طبقه‌ای ا‌ست که همه چیز، از جمله فرهنگ را به شیء و کالا تبدیل می‌کند.  در اصطلاح مارکسیستی، بورژوازی به معنای سرمایه‌ داران، سودا گران، پیشه ‌وران و دارندگان مشاغل آزاد است،  که در برابر فروشندگان نیروی کار فردی یعنی پرولتاریا قرار دارند.  از سوئی به سرمایه‌ داران صنعتی و سرمایه‌داران مالی، و از سوی دیگر، به بورژوازی بزرگ کاپیتالیستها و خرده بورژوازی، پیشه ‌وران خرده پا، دکان داران، و دیگرانی که سطح زندگیشان خیلی بالاتر از سطح زندگی پرولتاریا نیست، تقسیم می‌شود.

     بورژوازی بعد از انقلاب مشروطیت که اولین انقلاب بورژوازی در کشورهای زیر سلطه استعمار بود،  در ایران حکومت فئودالی قاجار را بر کنار کرده و حکومت بورژوازی پهلوی را مستقر کرد،  ابتدا خورده بورژوازی و سپس بورژوازی سنتی ملی مسقر شد.  در ترکیه این کار با اقدام ترک های جوان صورت پذیرفت،  در دیگر مناطق قاره کهن یا همان نام خاور میانه استعماری،  هیچ انقلاب بورژوازی صورت نپذیرفت و کشور های بزرگی چون عربستان هنوز در دوران اجتماعی سازمان قبیله ای دینی بسر می برند،  و حکومت انرژی و قدرت خود را از قبایل می گیرد.

گذر های تاریخ اجتماعی ایران

        به یکباره جامعه متفاوت نمی شود،  گذر تاریخ اجتماعی می خواهد،  در طول تاریخ حکومتها توسط انقلاب های انسانی مردمی طی زمان مشخص آن دوره تغییر می کردند،  ولی یکایک توده های مردم به یکباره و طی آن دوره تاریخی تغییر نمی کردند،  یعنی مردم همان بودند که در گذشته بودند،  و خیلی آرام تر از تحولات سیاسی تغییر می کردند.  در گذشته های دور هر حرکت فکری و فیزیکی مردم چند صد سال طول می کشید،  ولی به مرور این دوره تاریخ و فرهنگ یاد گیری کمتر شده،  و در قرن گذشته به چند ده سال رسید،  و امروزه چند سال است.  البته در هر زمان تعدادی روشنفکر متفاوت و بالاتر از بقیه می اندیشیدند،  اما این را نمی توان برای همه جامعه گسترده دانست.  بنا بر این وقتی حکومتی می خواست با دوره تاریخی عوض شود،  عده ای از داخل حکومت گذشته،  به شرایط حکومت جدیدی کمک می کردند،  تا با کمی تغییرات،  مشابه حکومت قبلی چیده شود.   بدین ترتیب حکومت های جدیدی تا حدودی همان مسیر حکومت قبلی را طی می کردند،  و به مرور و نیاز تاریخ اجتماعی تغییر می کردند،  تا اینکه دوره اش به پایان برسد و سری جدیدی شروع شود.

  * دوران قبایل اولیه ــ  بیش از ده هزار سال،  تحلیل این دوره فعلاً به این وبلاگ مربوط نمی باشد.

  * دوران شاه خدایی ــ  حدود 2700 سال از 3000 ق.م، تا 330 ق.م،  ابتدای این دوران را ایلام و ماد نامیده اند،  و دوره آخر آن حکومت هخامنشیان است.  در دوره آخر،  آغاز پایان شاه خدایی در ایران بود،  این آغاز با لوح کورش بزرگ و پایان آن انقلاب انسانی ایرانی به رهبری اسکندر اشکانی بود.

  * دوران سازمان قبیله ای ـ  حدود 825 سال از 330 ق.م،  تا 636 میلادی،  یکصد سال اول دوره سازمان قبیله ای مرحله اولیه این گذر تاریخی بود،  و با مجلس مهستان سازمان قبیله ای شکل گرفت.  نیمه دوم دوران سازمان قبیله ای در شاهنشاهی ساسانیان قرار داشت،  که انرژی خود را از قبایل می گرفت.  در همین دوره دوم سازمان قبیله ای آغاز پیدایش دینهای خدایی بود،  که تعدادی از آنها مانند مانوی آغاز کننده راه ورود به دوره تاریخی اجتماعی بعدی یا شروع انقلاب انسانی دیگر بود.

  * دوران سازمان قبیله ای دینی ــ  حدود 860 سال از 636 م تا 1499 م،  ابتدای این دوره در دو حکومت اسلامی تعریف شده است،  و در ادامه این دوره حکومت های ایرانی می باشند،  که انرژی خود را از سازمان قبیله ای دینی می گرفتند.  این دوره بدلیل پیدایش تولید عمومی کاغذ،  و خط و نویسایی بهتر و راحت تر تنوع زیادی دارد،  که در بخش های مربوط وبلاگ توضیح داده ام.

  * دوران نو فئودالی و فئودالی ــ  حدود 400 سال،  از حکومت صفویه تا انقلاب بورژوازی مشروطه،  این دوران هم زمان با ورود نو فئودالی ارمنی و نو بورژوازی ایتالیایی بود،  که با ساخت گنبد سلطانیه و آماده سازی مردم و گسترش مذهب شیعه،  آمادگی جهت انقلاب انسانی برای دوران جدید تاریخ اجتماعی بود.  همچنین تمام دوران تحت تأثیر نفوذ استعمار قرار داشت،  در نتیجه رشد و تکامل آن بخوبی انجام نشد.

 * دوران تشکیلات فئودالی ــ  فئودالی برای بقای خود تشکیلاتی شد،  سلسله مراتب اهمیتی یافتند،  و تا نیمه بورژوازی مقاومت داشتند،  در ایران با قانون اصلاحات ارضی تشکیلات فئودالی کامل از بین رفت.

  * دوران بورژوازی ــ  حدود 80 سال،  نو بورژوازی آن با پیمان 1903 م آغاز شد،  و بورژوازی کامل بعد از پایان جنگ جهانی دوم شروع شد،  امپریالیسم در این دوره نفوذ داشت،  در نتیجه دوران تکامل آن بخوبی طی نگردید.  اصل این دوره در زمان شاهنشاهی پهلوی بود.  در ضمن این مرحله دو نقش داشت،  پایان دادن به دوره های قبلی تاریخ اجتماعی،  قانون اصلاحات ارضی جهش به دوره بعد بود،  در تولد در تاریخ کمی توضیح داده ام.

  * دوران بورژوازی پیشرفته بازار بورس ــ  در جمهوری اسلامی ایران تکامل یافت،  چون در این دوران زندگی می کنیم خود عزیزان بدون احساس خوب یا بد گفتن،  فقط با داده های علمی و تاریخی و شاخص ها تحلیل نمایند.

  * دوران زیرین تمدن کنترل انرژی ــ  این دوره در آینده قرار دارد،  و تخصصی شدن در تمام زمینه ها می باشد،  مانند کانال های تلویزیونی و سایتها هر یک،  در یک تخصص خواهند بود.  برای دانستن اطلاعات این دوره تمدنی به وبلاگ سازمان آینده بینی بروید.

ساختار های تاریخ اجتماعی انیران

      دوره های تاریخ اجتماعی در هر قاره مخصوص آن قاره است،  و با دیگر قاره ها متفاوت است.  اولین شکل تمدن تاریخ اجتماعی غیر از قبایل اولیه تاریخ بشری،  در سه جلگه اطراف ایران بزرگ در مرکز قاره کهن بوجود آمد،  جهت اطلاع به ایران و ایرانیان مراجعه شود.  سپس دومین تمدن در شمال آفریقا و در سراسر رود و دره نیل،  که مصر باستان آن معروف است،  اما تمدن های اوگاندا و حبشه یا اتیوپی چندان برای عموم شناخته شده نمی باشند.  سومین مرحله تاریخ اجتماعی در کناره های رود های هندوستان،  چهارمین در چین،  و پنجمین تمدن غیر و بالاتر از قبایل اولیه در اروپا،  توسط آتروسک های آریایی شکل گرفت.

  * دوران قبایل اولیه ــ  بیش از ده هزار سال،  500 ق.م،  با قدرت گرفتن اتروسک،  زنگ پایان این دوره در اروپا زده شد.

  * دوران پیش شاه خدایی رومی ــ  حدود 300 سال،  از آغاز قدرت گرفتن اتروسک تا قدرت گرفتن روم.

کلیک کنید:  تاریخ و جغرافیای آترسک و روم

  * دوران شاه خدایی رومی ــ  حدود 600 سال،  تا 400 م، و تقسیم روم.  شکست لشکر کشی ژولین از شاپور دوم ساسانی شاهنشاه ایران یکی از موضوعات مهم پایان شاه خدایی روم بود.  ولی اصل در رشد فئودالی روم قرار داشت،  که از زمان سلطنت اگوستوس در 20 م با روش جدید قدرت نظامی و دادن تیول های فروان آغاز شده بود،  فئودالی نیز دین مخصوص خود را می خواست،  دین قبلی رومی ها جوابگو نبود.  دین میترائیسم ایرانی برای اولین مرحله کمک خوبی بود،  سپس مسیحیت که بسیاری از آن مانند میترائیسم می باشد،  برای حفظ فئودالی در نظر گرفته شد.

  * دوران فئودالی اروپایی ــ  حدود 1000 سال،  از تقسیم روم تا سقوط روم شرقی.

  * دوران بورژوازی اولیه اروپا ــ  حدود 200 سال،  آغاز آن به دوره رنسانس معروف گردیده،  به هلنیسم دروغ دیگر مراجعه شود.

  * دوران بورژوازی میانه اروپا ــ  حدود 350 سال،  از ابتدای قرن شانزده تا نیمه دوم قرن 19 م.  اروپا دو دوره تاریخی سازمان قبیله ای اروپایی نداشت،  البته قبایل اولیه که در مختصر تاریخ جهان نوشته ام قرن ها اروپا را در اختیار داشتند،  ولی سازمانی نبودند،  و هیچ سند و مدرک دلیل بر اینکه هم آهنگی سیاسی و یا دینی بین قبایل باشد وجود ندارد.  اروپا از بقیه جهان سریعتر وارد بورژوازی گردید،  که نهایتاً برخورد بورژوازی اروپا با بقیه نقاط جهان،  در آفریقا و جنوب قاره کهن و آسیا که در دوران قبایلی بسر می بردند، استعمار بوجود آمد،  در استعمار و امپریالیسم توضیح داده ام

  * دوران نو امپریالیسم ــ  حدود 70 سال. 

  * دوران امپریالیسم فرا ملی ــ  حدود 50 سال،  بعد از جنگ جهانی دوم با فروش سهام گروپ آغاز،  و با سقوط برج های دو قلو تجارت جهانی پایان می یابد.

  * دوران نو امپریالیسم ــ  حدود 20 سال،  از پایان دوره قبل آغاز گردیده است.

  * دوران تمدن کنترل انرژی ــ  جهت اطلاع به سازمان آینده بینی مراجعه شود.

. . . .  ادامه دارد و باز نویسی می شود . . . .

عکس چند رئیس قبیله در قرن 21 ،  عکس شماره 4352.

کلیک کنید:  خلیج فارس

کلیک کنید:  طبقات اجتماعی ایران

کلیک کنید:  نقشه های شوم برای سرنوشت سازی

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arq.ir.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر