وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

ترجمه منشور کوروش بزرگ

ترجمه منشور کوروش بزرگ

پیش نویس

      کوروش بزرگ تنها یک شاه و یا یک بزرگ دوران باستان نبوده،  بلکه امروزه خار،  که چه عرض کنم،  تیر قوی و کوبنده ملت ایران و جوانان دانای ایران به پیکر دشمنان ایران و تاریخ ایران است.

      این استوانه در سال 1285 خورشیدی در شهر باستانی بابل عراق کشف شد.  به گفته باستان شناسان،  مربوط به سال 538 قبل از میلاد است،  که به دستور کوروش هخامنشی پس از فتح بابل نوشته شده است.  استوانه کوروش بزرگ اکنون در لندن نگهداری می شود.

تصویر انوش راوید با لوح کوروش بزرگ،  زمستان 1389،  عکس شماره 3337.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو داشته های تاریخی ما آرزوی دیگران است،  عکس شماره 1616.

این برگه پیوست کوروش بزرگ ایران و ایرانیان است.

. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .

ماجرای کشف و تاریخ استوانه

      استوانهٔ کوروش بزرگ یا منشور حقوق بشر کوروش،  لوحی از گل پخته ‌است،  که در ۵۳۸ ق.م،  به

فرمان کوروش هخامنشی،  بزرگ سلسله هخامنشیان نگاشته شده‌ است.  نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویداد نگاران بابلی،  و نیمهٔ پایانی آن سخنان و دستور های کورش هخامنشی به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌ است.

      این استوانه در ۱۲۵۸ خورشیدی یا ۱۸۷۹ میلادی،  هنگام کاوش‌ های باستان‌شناسی گروه بریتانیایی،  توسط هرمزد رسام،  باستان‌شناس بریتانیایی آسوری ‌تبار،  در محوطهٔ باستانی بابل در بین‌النهرین (میان‌رودان)،  در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شد،  و در بخش ایران باستان موزه بریتانیا شهر لندن نگهداری می‌شود.

      این استوانه شامل نوشته‌ هایی به خط میخی است،  جنس آن از گل رس است،  ۲۲٫۵ سانتی‌متر طول و ۱۱ سانتی‌متر عرض دارد،  و دور تا دور آن ۴۵ سطر (به جز بخش‌ های تخریب ‌شده) به خط و زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شده ‌است.  بررسی‌ های بعدی نشان داد که نوشته‌ های استوانه در ۵۳۸ ق.م،  به فرمان کوروش بزرگ پس از شکست دادن نبونید و تصرف کشور بابل،  نوشته شده ‌است.

      از سوی دیگر، در سال ۱۳۷۵ آشکار شد بخشی از یک لوح استوانه ‌ای،  که آن را متعلق به نبونید پادشاه بابل می ‌دانستند،  در حقیقت پاره‌ ای از استوانهٔ کوروش بزرگ،  از سطر های ۳۶ تا ۴۳ است.  پس از آگاهی این پاره از لوح استوانه ‌ای،  که در دانشگاه ییل (Yale) در آمریکا نگهداری می‌ شد،  به موزه بریتانیا در لندن انتقال داده شد،  و به استوانهٔ اصلی پیوست گردید.

   مهم:  این استوانه یا لوح،  را می توان اولین بیانیه حقوق بشر نامید،  چون اولین تلاش در ساختارهای تاریخی اجتماع برای گذر از دوران برده داری شاه خدایی،  به دوران شاهنشاهی بود.  این گذر بیش از 200 سال زمان برد،  یعنی تمام دوران هخامنشی.  در این موارد زیاد نوشتم،  در انتهای سلسله هخامنشیان،  دوران به سازمان قبیله ای از ساختارهای تاریخی اجتماع،  یعنی حکومت اشکانیان سپرده شد.

عکس استوانه یا منشور کوروش بزرگ

عکس استوانه یا منشور کوروش بزرگ،  عکس شماره 1001 .

ترجمه اصلی و کامل منشور کوروش

از دکتر شاهرخ رزمجو

      بیشتر ترجمه هایی که از آن منتشر شده است نادرست و متفاوت با متن واقعی آن می باشد این ترجمه توسط دکتر شاهرخ رزمجو موزه دار ایران باستان از بخش خاورمیانه در موزه بریتانیا و دارای مدرک دکترای باستان شناسی از دانشگاه لندن و استاد دانشگاه تهران منتشر شده است .

توضیح ــ  قسمت هایی که درون قلاب [ ] مشخص قرار دارند به دلیل آسیب دیدگی توسط گروه مترجم بازسازی شده اند.

پرانتز ها برای توضیح بیشتر و تکمیل جملات اضافه شده اند

شماره ها مربوط به سطر های استوانه منشور کوروش می باشند و قسمت های نقطه چین در استوانه از بین رفته اند .

ترجمه ی اصلی و کامل منشور کوروش

1-  [ آن هنگام که ............ مردوک ] پادشاه همه آسمان ها و زمین،  کسی که ..... که با ..... یش،  سرزمین های دشمنانش را لگد کوب می کند

 2-  ............... با دانایی گسترده، ......... کسی که گوشه های جهان را زیر نظر دارد

 3-  ..... ........... فرزند ارشد [ او ] ( بلشزر) ، فرومایه ای به سروری سرزمینش گمارده شد

 4-  ........ ....... [ اما ] او [ فرمانروایی ] ساختگی برای آنان قرار داد

 5-  نمونه ای ساختگی از اسگیل [ ساخت و ] ................. برای (شهر) اور و جاهای دیگر فرستاد

 6- آیین هایی که شایسته آنها ( خدایان / پرستشگاه ها) پیشکشی [ هایی نا پاک ] ............ [گستاخانه] ........ هر روز یاوه سرایی می کرد و [ اهانت آمیز ]

 7-  ( او ) پیشکشی های روزانه را باز داشت،  او در [ آیین ها دست برد و] ................... درون پرستشگاه ها برقرار [ کرد ] در اندیشه اش به ترس از مردوک - شاه خدایان - پایان داد

 8-  هر روز به شهرش ( شهر مردوک) بدی روا می داشت ................. همه مردما [ نش را .......] (مردمان مردوک) با یوغی رها نشدنی به نابودی کشاند .

 9-  انلیل خدایان (مردوک) از شکوه ایشان بسیار خشمگین شد و ............... قلمرو آنان خدایانی که درون آن ها می زیستند محراب هایشان را رها کردند

 10-  خشمگین از اینکه او (نبونید) - (آنان را) - ( خدایان غیر بابلی) - به شوانه (بابل) وارد کرده بود [دل ] مردوک بلند [ پایه ؛ انلیل خدایان ] به رحم آمد ...... ( او) بر همه زیستگاه هایی که جایگاه های مقدسشان ویران گشته بود

 11-  و مردم سرزمین سومر و آکد،  اندیشه کرد (و) بر آنان رحم آورد،  او همه سرزمین ها را جست و بررسی کرد

 12-  شاهی دادگر را جستجو کرد که دلخواهش باشد،  او کوروش شاه (شهر) انشان را به دستانش گرفت و او را به نام خواند،  (و) شهریاری او بر همگان را به آوای بلند اعلام کرد

 13-  او (مردوک) سرزمین گوتی (و) همه سپاهیان ماد را در برابر پاهای او (کوروش) به کرنش درآورد و همه مردمان سر سیاه (عامه مردم) را که (مردوک) به دستان او (کوروش) سپرده بود

 14ـ  به دادگری و راستی شبانی کرد،  مردوک سرور بزرگ که پرورنده مردمانش است،  به کارهای نیک او (کوروش) و دل راستینش به شادی نگریست

 15-  (و) او را فرمان داد تا به سوی شهرش (شهر مردوک) بابل برود،  او را واداشت (تا) راه، تین تیر (بابل) را در پیش گیرد و همچون دوست و همراهی در کنارش گام برداشت

 16-  سپاهیان گسترده اش که شمارشان همچون آب یک رودخانه شمردنی نبود،  پوشیده در جنگ افزارها در کنارش روان بودند

 17-  (مردوک) سروری که با یاری اش به مردگان زندگی بخشید (و) آنکه همه را از سختی و دشواری رهانید، او (نبونید) شاهی که از او نمی هراسید را در دستش (کوروش) نهاد

 18-  همه مردم تین تیر (بابل) تمامی سرزمین های سومر و اکد،  بزرگان و فرمانداران در برابرش کرنش کردند (و) بر پاهایش بوسه زدند،  از پادشاهی او شادمان گشتند و چهره هایشان درخشان شد

 19-  (مردوک) سروری که با یاری اش به مردگان زندگی بخشید (و) آن که همه را از سختی و دشواری رهانید،  آنان او را ستایش کردند و نامش را ستودند

 20-  منم کوروش،  شاه جهان،  شاه بزرگ،  شاه نیرومند،  شاه بابل،  شاه سومر و آکد،  شاه چهار گوشه جهان

 21-  پسر کمبوجیه،  شاه بزرگ،  شاه شهر انشان،  نوه کوروش،  شاه بزرگ،  [شاه شهر] انشان، از نسل چیش پیش،  شاه بزرگ،  شاه شهر انشان

  22-  دودمان جاودانه پادشاهی که (خدایان) بل و نبو،  فرمانرواییش را دوست دارند (و) پادشاهی او را با دلی شاد، یاد می کنند،  آنگاه که با آشتی به [درون] بابل آمدم

 23-  جایگاه سروری (خود) را با جشن و شادمانی در کاخ شاهی برپا کردم،  مردوک،  سرور بزرگ،  قلب گشاده کسی که بابل را دوست دارد [همچون سرنوشتم] به من [بخشید] (و) من هر روز ترسنده در پی نیایش او بودم

 24-  سپاهیان گسترده ام با آرامش درون بابل گام بر می داشتند،  نگذاشتم کسی در همه [سومر و] آکد هراس آفرین باشد

 25-  در پی امنیت [شهر] بابل و همه جایگاه های مقدسش بودم، برای مردم بابل ...................، که بر خلاف [خواست خدایان] یوغی بر آنان نهاده بود که شایسته شان نبود

 26-  خستگی هایشان را تسکین دادم (و) از (بندها) رهایشان کردم، مردوک، سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت (و)

 27-  به من، کوروش، شاهی که از او می ترسد و کمبوجیه پسر تنی [ام و به] همه سپاهیانم

 28-  برکتی نیکو ارزانی داشت، بگذار ما با شادی در برابرش باشیم، در آرامش، به [فرمان] والایش، همه شاهانی که بر تخت نشسته اند

 29-  از هر گوشه (جهان) از دریای پایین، آنان که در سرزمین های دور دست زندگی می کنند،

 (و) همه شاهان سرزمین (آمورو) که در چادر ها زندگی می کنند، همه آنان،

 30-  باج سنگینشان را به شوانه (بابل) آوردند و بر پاهایم بوسه زدند از (شوانه / بابل) تا شهر آشور و شوش

 31-  آکد، سرزمین اشنونه، زمبن، شهر متورنو، در تا مرز گوتی [جایگاه های مقدس آن سوی] دجله که از دیرباز محراب هایشان ویران شده بود

 32-  خدایانی را که درون آنها ساکن بودند به جایگاه هایشان باز گردانیدم و (آنان را) در جایگاه ابدی خودشان نهادم، همه مردمان آنان (آن خدایان) را گرد آوردم و به سکونتگاه هایشان بازگرداندم و

 33-  خدایان سرزمین سومر و آکد را که نبونید - در میان خشم سرور خدایان - به شوانه (بابل) آورده بود، به فرمان مردوک، سرور بزرگ، به سلامت

 34-  به جایگاهشان باز گرداندم، جایی که دلشادشان می سازد باشد تا خدایانی که به درون نیایشگاه هایشان باز گرداندم

 35-  هر روز در برابر بل و نبو، روزگاری دراز (عمری طولانی) برایم خواستار شوند (و) کارهای نیکم را یاد آور شوند و به مردوک، سرورم چنین بگویند که: کوروش، شاهی که از تو می ترسد و کمبوجیه پسرش

 36-  بگذار آنان سهمیه رسان نیایشگاه هایمان باشند تا روزگاران دراز ...... و باشد که مردمان بابل [شاهی او را] بستایند، من همه سرزمین ها را در صلح قرار دادم

 37-  .................... [غاز] دو مرغابی، ده کبوتر، بیشتر از [پیشکشی پیشین] غاز و مرغابی و کبوتری که ........

 38-  .......... [روزانه] افزودم ...................... در پی استوار کردن باروی دیوار ایمگور - انلیل، دیوار بزرگ بابل برآمدم

 39-  ........ دیواری از آجر پخته، بر کناره خندقی که شاه پیشین ساخته بود، ولی ساختش را به پایان [نبرده بود] ........ کار آن را [من ...... به پایان بردم]

 40-  .......... که [شهر را از بیرون در بر نگرفته بود] که هیچ شاهی پیش از من (با) کارگران به بیگاری [گفته شده سرزمینش در] شوانه (بابل) نساخته بود

 41- ............. (آن را) [با قیر] و آجر پخته از نو بنا کردم و [ساختش را به پایان رساندم]

 42-  [دروازه های بزرگ از چوب سدر] با روکش مفرغین، من همه آن درها را با آستانه [ها و قطعات مسی] کار گذاردم

 43-  ........... [کتیبه ای از ] آشور بانیپال، شاهی پیش از من [روی آن] نوشته شده بود [درون آندیدم]

 44- ........... [او .... مردوک] سرور بزرگ، آفریننده ..................................

 45-  .......... [... من ....] همچون هدیه ای [پیشکش کردم] ......... برای خشنودی ات، تا به جاودان

متن فارسی منشور کوروش

      منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان.  پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه کوروش، شاه بزرگ، ...، نبیره چیش پیش، شاه بزرگ، شاه انشان ... از دودمانی که همیشه شاه بوده اند و فرامان روایی اش را ‌بل و نبو گرامی می دارند و [از طیب خاطر، و] با دل خوش پادشاهی او را خواهانند .

      آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم مقدم مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل های مردم بابل را به سوی من گردانید، ...، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. او بر من، کوروش که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسرم ، و همچنین بر کَس و کار [و، ایل و تبار]، و همه سپاهیان من، برکت و مهربانی ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مردوک، همه شاهان بر اورنگ پادشاهی نشسته اند. همه پادشاهان از دریای بالا تا دریای پائین [مدیترانه تا خلیج فارس؟]، همه مردم سرزمین های دوردست، از چهار گوشه جهان، همه پادشاهان آموری و همه چادرنشینان مرا خراج گذاردند و در بابل روی پاهایم افتادند [پا هایم را بوسیدند]. از...، تا آشور و شوش من شهر های آگاده، اشنونا، زمبان، متورنو، دیر، سرزمین گوتیان و همچنین شهر های آنسوی دجله که ویران شده بود، از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود باز گرداندم. همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به جایگاه های خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم. همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبونید، بدون هراس از خدای بزرگ، به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه های خودشان باز گرداندم.  باشد که دل ها شاد گردد ....

      بشود که خدایانی که آنان را به جایگاه های نخستین شان بازگرداندم، ... [قبل از « بل » و « نبو »] هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگی بلند باشند، چه بسا سخنان پُر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند، و به خدای من مردوک بگویند: کوروش شاه، پادشاهی است که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه ....

    اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشور های چهار گوشه جهان را به سر گذاشته ام اعلام می کنم تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملت هائی را که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان مندین و آئین و رسوم ملت هائی که من پادشاه آنها هستم یا ملت های دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند. من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملتی آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا نکند و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد. من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد. من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به طریق دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.

      من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغلی را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند. هیچکس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد. من برده داری را برانداختم. به بدبختی های آنان پایان بخشیدم.

      من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می کنم نخواهم گذاشت که مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد. از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهّداتی که نسبت به ملت های ایران و بابل و ملل چهار جانب جهان بر عهده گرفته ام موفق گرداند.

متن انگلیسی منشور کورش

    I am Kourosh (Cyrus), King of the world, great king, mighty king, king of Babylon, king of the land of Sumer and Akkad, king of the four quarters, son of Camboujiyah (Cambyases), great king, king of Anshân, grandson of Kourosh (Cyrus), great king, king of Anshân, descendant of Chaish-Pesh (Teispes), great king, king of Anshân, progeny of an unending royal line, whose rule Bel and Nabu cherish, whose kingship they desire for their hearts, pleasure. When I well -disposed, entered Babylon, I set up a seat of domination in the royal palace amidst jubilation and rejoicing. Marduk the great god, caused the big-hearted inhabitations of Babylon to .................. me, I sought daily to worship him. At my deeds Marduk, the great lord, rejoiced and to me, Kourosh (Cyrus), the king who worshipped him, and to Kaboujiyah (Cambyases), my son, the offspring of (my) loins, and to all my troops he graciously gave his blessing, and in good sprit before him we glorified exceedingly his high divinity. All the kings who sat in throne rooms, throughout the four quarters, from the Upper to the Lower Sea, those who dwelt in ..................., all the kings of the West Country, who dwelt in tents, brought me their heavy tribute and kissed my feet in Babylon. From ... to the cities of Ashur, Susa, Agade and Eshnuna, the cities of Zamban, Meurnu, Der as far as the region of the land of Gutium, the holy cities beyond the Tigris whose sanctuaries had been in ruins over a long period, the gods whose abode is in the midst of them, I returned to their places and housed them in lasting abodes.

 

    I gathered together all their inhabitations and restored (to them) their dwellings. The gods of Sumer and Akkad whom Nabounids had, to the anger of the lord of the gods, brought into Babylon. I, at the bidding of Marduk, the great lord, made to dwell in peace in their habitations, delightful abodes.

 

    May all the gods whom I have placed within their sanctuaries address a daily prayer in my favour before Bel and Nabu, that my days may be long, and may they say to Marduk my lord, "May Kourosh (Cyrus) the King, who reveres thee, and Kaboujiyah (Cambyases) his son ..." Now that I put the crown of kingdom of Iran, Babylon, and the nations of the four directions on the head with the help of (Ahura) Mazda, I announce that I will respect the traditions, customs and religions of the nations of my empire and never let any of my governors and subordinates look down on or insult them until I am alive. From now on, till (Ahura) Mazda grants me the kingdom favor, I will impose my monarchy on no nation. Each is free to accept it , and if any one of them rejects it , I never resolve on war to reign. Until I am the king of Iran, Babylon, and the nations of the four directions, I never let anyone oppress any others, and if it occurs , I will take his or her right back and penalize the oppressor.

 

    And until I am the monarch, I will never let anyone take possession of movable and landed properties of the others by force or without compensation. Until I am alive, I prevent unpaid, forced labor. To day, I announce that everyone is free to choose a religion. People are free to live in all regions and take up a job provided that they never violate other's rights.

 

    No one could be penalized for his or her relatives' faults. I prevent slavery and my governors and subordinates are obliged to prohibit exchanging men and women as slaves within their own ruling domains. Such a traditions should be exterminated the world over.

 

    I implore to (Ahura) Mazda to make me succeed in fulfilling my obligations to the nations of Iran (Persia), Babylon, and the ones of the four directions.

 

. . . .

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

کلیک کنید:  اتحاد مهم تاریخی فرهنگی

کلیک کنید:  تحلیل گذر های تاریخی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ نگهداری آثار تاریخی در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظرhttp://arqir.com/101-2

تحلیل لوح های تاریخی بابلی

تحلیل و تفسیر لوح های بابلی

با سلام و درود خدمت خوانندگان عزیز
       در ادامه پرسش و پاسخ ها و بحث ها در وبلاگ گفتمان درباره دروغهای تاریخ،  پس از بررسی لوح های بابلی در باب الکساندر،   نکاتی در آن یافت شد که لازم می دانم با شما در میان بگذارم،  این لوحها دارای تناقض فراوان است،  و نشان از چند الکساندر دارند،  برداشت ترجمه از:

http://www.livius.org

با سپاس از توجه شما  پرنیان حامد

TEXT / Obverse: || BM 36390

1’ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. ..] x [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ] || /x x\ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

1’ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. ..] x [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ] || /x x\ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

بر سربرگ لوح نام پادشاهی ذکر نشده است این لوح در این قسمت خراب است.

2’ [.. .. .. .. .. .. .. ..] /x\ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..] ||13 8 ŠÚ /x\ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

2’ [.. .. .. .. .. .. .. ..] /x\ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..] || The 13th (20 September 331), moonset to sunrise: 32 minutes .. /x\ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

تاریخ 20 سپتامبر 331 حدس مترجم است،  در اصل لوح فقط وضعیت ماه مشخص شده است.

3’ [.. .. .. ..] /GE6\ gab-<bi->šú ŠÚ 10 UŠ /GE6\ [GIN .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..] ||he-pí MÚL.BABBAR ŠÚ /GENNA\ /(blank?)\

3’ [.. .. .. .. lunar] eclipse, in its totality covered. 40 minutes of the night [totality? .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]||broken Jupiter set; Saturnus /(blank?\

4’ [.. .. ..] ina ÍR MAR ina ZALÁG KUR GIN.ME x [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..] || 4 Ú KAxŠID ina AN.KU10 NAM.ÚŠ.ME u šip-&i ina? [.. .. ..]

4’ [.. .. ...] During totality the west wind blew, during clearing the east wind. [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..] || fourth?; during the eclipse deaths and plague? in [.. .. ..]

5’ [.. .. kal] U4 DIR AN ZA GE6 15 16 GE6 DI[R .. .. .. .. .. .. sin SIG MÚL ár šá SAG HUN] || 3 2/3 KÙŠ sin he-pí ana NIM DIB MÚL GAL š[á .. .. ..]

5’ [occurred. All] day clouds were in the sky. Night of the 15th, sunset to moonrise: 64 minutes; cl[ouds were in the sky; the moon was] 7 1/3º [below Alpha Arietis*,] the moon having past [.. .. .. .. .. ..] to the east; a meteor which [.. .. ..]

6’ [.. .. A]N ŠUR UD.DA-su ina KI IGI ŠÚ.ŠÚ GÍR G[ÍR .. .. .. .. .. GE6 17 .. .. .. .. ..] || /x\ v he-pí v AN DUL ina ZALÁG sin ár [is le10 NN MM]

6’ [.. ..] ... flashed, its light was seen on the ground; very overcast, lightning fl[ashed, .. .. .. .. .. Night of the 17th, .. .. .. .. ..] broken rain DUL; last part of the night, the moon was [nº] behind [Alpha Tauri.]

7’ [DI]R AN ZA GE6 18 IZI.ŠUB ina KI KU SI ? [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ] || KI KU4-ba a-na tar-@i É dAG GÁL [.. .. ..]

7’ [Clou]ds were in the sky. Night of the 18th, a stroke of lightening in the district KU SI? [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]|| KI entered, opposite the temple of Nabû (it) occurred [.. .. ..]

8’ [.. U]R? KU IZI KÚ GE6 19 USAN IZI.Š[UB .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. in]||a ZALÁG sin ár MAŠ.MAŠ šá SIPA 20 SI dele-bat e [GÌR ár šá A NN MM]

.. a d]og? was burned. Night of the 19th, first part of the night, a stroke [of lightning occurred in .. .. .. .. .. .. ..; last] part of the night, the moon was 1 2/3º behind Gamma Geminorum; Venus was [nº] above [Beta Virginis,]

9’ [dele-bat nn] SI NIM DIB GE6 20 ina ZALÁG sin SIG MAŠ.MAŠ á[r (.. .. .. .. .. .. .. .. .. ) NNKÙ]||Š sin 2/3 KÙŠ ana ŠÚ LAL 21 LÁL-tim NU PAP G[E6 22 ina ZALÁG]

9’ [Venus] having past [n]º to the east. Night of the 20th, last part of the night, the moon was [n]/º\ below Beta Geminorum, the moon being 1 1/3º back to the west. The 21st (=28 September 331), equinox; I did not watch. Ni[ght of the 22nd, last part of the night,]

تاریخ 28 سپتامبر حدس مترجم است،  در این لوح چنین تاریخی موجود نیست.

10’ [sin SIG SA]G UR-A 6 KÙŠ sin ½ KÙŠ ana NIM DIB GE6 2[3 (.. .. .. .. .. .. .. ..) ina ZALÁG sin á]||r LUGAL 1 KÙŠ GE6 24 DIR AN ZA GE6 25 D[IR AN .. .. ..]

10’ [the moon was] 12º [below] Epsilon Leonis, the moon having passed 1º to the east. Night of the 2[3rd, (.. .. .. .. .. .. ..) last part of the night, the moon was] 1/2º behind Alpha Leonis. Night of the 24th, clouds were in the sky. Night of the 25th, cl[ouds were in the sky.]

11’ [.. ..] AN kab-bar DUL 25 ina še-rì DIR AN ZA GE6 [26 ina ZALÁG sin SIG DELE šá IGI ABSIN NN MM]|| /2/3\? KÙŠ ana ŠÚ LAL ár dele-bat 1 KÙŠ 8 SI ana NIM GUB [.. .. ..]

11’ [. . . .] thick rain DUL. The 25th, in the morning, clouds were in the sky. Night of [the 26th, last part of the night, the moon was nº below Gamma Virginis, the moon] being 1 1/3?º back to the west, it stood 2 1/3º behind Venus to the east. [(.. .. ..)]

12’ GE6 29 AN.KU10 šamáš šá DIB in 1 GE6 GIN GE6 30 ina ZAL[ÁG .. .. .. .. .. ITI BI KI.LAM (a-na 1 GÍN KÙ.BABBAR) še-im .. || .. .. .. ZÚ.LUM] /1?\ GUR ka-si 3 (g) GUR ina TIL ITU /4\?[.. .. ..]

12’ Night of the 29th (6 October 331 BC), solar eclipse which was omitted; (it was expected for) about the 4th minute of the night after sunset. Night of the 30th, last part of the [night, .. .. .. .. .. . That month, the exchange value (of 1 shekel silver) was: barley: ... , dates:] 180? litres; mustard: 540 litres, at the end of the month /720?\ [litres; cress: n litres;]

تاریخ 6 اکتبر 331 حدس مترجم است،  در اصل لوح موجود نیست.

13’ ŠE.GIŠ 1 PI SÍG.HI.A 5 MA i-nu-šú MUL.BABBAR ina GÍR.TAB dele-[bat ina A ina TIL ITI ina ABSIN GENNA ina zibme GU4.UD ||u AN šá ŠÚ-ú N]U IGI.MEŠ ITI BI I[LLU .. .. .. .. ..]

13’ sesame: 36 litres; wool 5 pounds. At that time, Jupiter was in Scorpius; Ve[nus was in Leo, at the end of the month, in Virgo; Saturn was in Pisces; Mercury and Mars, which had set, were n]ot visible. That month, the ri[ver level .. ..]

14’ ITU BI U4 11.KAM hat-tu4 ina ma-dàk-tu4 ina qud-me LUGAL GAR-m[a .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

14’ That month (VI = Ululu), on the 11th (18 September 331 BC), panic occurred in the camp before the king. [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. The Hanaeans]

331 ق.م حدس مترجم است،  و نام پادشاهی در اصل و ترجمه آن دیده نمی شود.

15’ ana tar-@i LUGAL ŠUB-ú <U4> 24.KAM ina še-rì LUGAL ŠÚ za-qip-t[u4 .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

15’ encamped in front of the king. On the 24th (1 October 331 BC), in the morning, the king of the world [erected his] standard [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

تاریخ 331 حدس مترجم است،  و هنوز نام هیچ پادشاهی ذکر نشده است.

16’ GABA a-ha-meš im-ha-@u-ma BAD5.BAD5ERÍN.MEŠ kab-t[u4 .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

16’ Opposite each other they fought and a heavy defeat of the troops [of the king he inflicted. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

17’ LUGAL ERÍN.MEŠ-šú ú-maš-šìr-ú-ši-ma ana URU.MEŠ-šú-nu [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

17’ The king, his troops deserted him and to their cities [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

18’ [ana K]UR Gu-ti-i ZÁH-it-u’ (blank)

18’ [to the l]and of the Gutians they fled.

پادشاه به ایلام فرار کرده است،  اما کدام پادشاه؟ در تاریخ ایران گشتاسپ هم به ایلام فرار کرد،

نامی از شاه فراری بر این لوح نیست.

------------------------------------------------------------------------------------

19’ [DU6 1] /13\,30 + [x] na GE6 2 sin e /MUL\.[BABBAR .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

19’ [Month VII, the 1st (of which followed the 30th of the preceding month);] sunset to moonset: 54+x minutes. Night
of the 2nd, the moon was above Jupi[ter.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

20’ [.. .. GE6] 7 /SAG\ [GE6 .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

20’ [.. .. Night] of the 7th, beginning [of the night .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

broken off

متاسفانه بر لوح  BM 36390

نه نامی از پادشاه فاتح موجود است، و نه نامی از پادشاه فراری نام پادشاهان و تاریخ ها حدس مترجم و به استناد تاریخهای نوشته شده توسط یونانی ها می باشد.

TEXT / Reverse: BM 36761

1’ [.. ..] x [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ITI BI KI.LAM]

1’ [.. ..] x [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. That month (= VII = Tashritu, the exchange value]

نام پادشاه وقت بر سر لوح نیست.

2’ [a]-na 1 GÍN K[Ù.BABBAR še-im .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

2’ for 1 shekel of [silver was: barley: ...; dates: ...; mustard: ...; cress: ...; sesame: ... wool: ...]

3’ [I]TU BI TA 1 E[N .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

3’ That month (= VII = Tashritu), from the 1st until [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. . On the nth day messengers]

4’ ana E.KI GIN-ku um-ma /É.SAG.ÍL\ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

4’ came to Babylon (saying) as follows: "Esagila [will be restored .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

5’ u DUMU.MEŠ E.KI a-na NÍG.GA É.SAG.ÍL [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

5’ and the Babylonians [will give their tithes] to the treasury of Esagila [ .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

6’ /U4\ 11.KAM ina URU UD.KIB.NUN.KI &è-e-mu šá mA-l[ek-sa-an-dar-ri-is .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

6’ On the 11th day (18 October 331) in Sippar an order of Al[exander, the king of the world, to the Babylonians (...) was sent]

نام پادشاه فاتح برای اولین بار در این دو لوح دیده می شود به طریقه نوشته نام این پادشاه بر اصل لوح دقیقا دقت بفرمایید.

7’ [um-m]a?a-na É.MEŠ-ku-nu ul er-ru-ub U4 13.KA[M .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

7’ [as follow]s: “Into your houses I shall not enter.” On the 13th day (20 October 331) [Greeks entered]

قسمت قرمز شده بر اصل لوح نیست و حدس مترجم است،  [um-m]a?a-na لغت مانا به گریک تبدیل شده است!  به قسمت 9 رجوع کنید.

8’ [KÁ.SI]KIL.LA KÁ ka-mi-i šá É.SAG.GÍL ù .. [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

8’ [the Sikil]la gate, the Outer gate of Esagila and [they prostrated themselves. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

9’ [.. .. ..] U4 14.KAM lúIa-ma-na-a-a MU-tim GU4 [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

9’ [.. .. ..]. The 14th day (21 October), these Greeks a bull, [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

لغت مانا به Greeks ترجمه شده است!

توضیح مترجم در قسمت پایین 7’
Greeks. Greeks must have been mentioned in the break in view of the fact that “these Greeks” are mentioned in line 9’. Lendering (2004, 180-181) draws attention to the fact that in the cuneiform sources, the soldiers of Alexander are usually called Hanaeans, not Greeks

آیا لغت مانایی آن  با هانایی آن ارتباطی دارد؟

ترجمه دیگر از این بند به صورت زیر است:

the fourteenth, these Ionians a bull [lacuna] short, fatty tissue [lacuna].

ایونی ها گریک  greek ها نیستند تنها ما به علت شناخت قوم یونی به این کشور یونان می گوییم ایونی ها نژادی از بین النهرن هستند،  که با گریک greek ها هیچ ارتباطی ندارنداین نژاد یکی از خاندان آشوری بودند.

10’ [.. TI] (blank) LUGÚD.DA.MEŠ uzuME.HÉ.ME[Š .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

10’ [n] short [ribs, n] fatty tissues (of the intestines as sacrifice) [sacrificed .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

11’ [U4 ..-KAM m]A-lek-sa-an-dar-ri-is LUGAL ŠÚ ana E.KI K[U4.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

11’ [On the nth day] Alexander, the king of the world, entered Babylon [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

به نام پادشاه فاتح الکساندار یس در این لوح دقت داشته باشید.

12’ [ANŠE.KU]R.RA.MEŠ ù ú-/nu-ut\ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

12’ [Hor]ses and equipment [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

13’ [lúŠÀ.TAM?] u DUMU.MEŠ E.KI u UN./MEŠ\ [KUR? .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

13’ [The šatammu?] and the Babylonians and the people [of the land? .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ]

14’ [.. .. .. KU]Š ši-piš-tú ana [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

14’ [.. .. ..] a parchment letter to [the Babylonians .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

15’ [.. .. .. .. ..]x um-ma x[ .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

15’ [.. .. ..] as follows: [“.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. ..]

بر این لوح نامی از داریوش سوم و یا کلیه نامهایی که به او نسبت می دهند, نیست.  بر این دو لوح اصلا نام پادشاه مغلوب موجود نیست. به استناد مورخین یونانی حدس می زنند که باید داریوش سوم باشد. به استناد تاریخ ایران اما گشتاسپ بود که به سوی شرق در سرزمین ایران گریخت

این لوح می تواند سند حمله کهرم (کی هروم) پسر ارجاسپ به بابل باشد او تا هندیجان ایران را فتح کرده است. بابل بر سر راه او بود.

تاریخ این لوحها به استناد مکتوبات مورخین یونانی 331 ق.م حدس زده شده است،  حال آنکه  این ماه و خورشید گرفتگی به استناد مدارک ناسا سال 331 نیست این سال 330 است که بدین ترتیب 20 سپتامبر و 5 اکتبر آن نیز دقیقا درست خواهد بود.

لوح یافت شده در بابل سند فتح بابل توسط یون ان (کهرم پسر ارجاسپ خیونی ) به استناد تاریخ ایران ماه گرفتگی قابل رویت آن در بابل

Day 13 [20 September]: Sunset to moonrise: 8º. There was a lunar eclipse

دقیقا به تاریخ 20 سپتامبر  سال 330 ق.م  و خورشید گرفتگی غیر قابل رویت آن در بابل به تاریخ 5 اکتبر سال 330 .ق میلاد. می باشد

روز سیزدهم [برابر با بیست سپتامبر ، خسوف روی داد،

04036 -0330 Sep 20  22:24:32  14417 -28810   51   T   -p   0.3630  2.1730  1.2105

بیست و نهم : کسوفی که از قلم افتاده بود ، پس از حدوداً 1º  شب پس از غروب تصور می رفت

03992 -0330 Oct 05  23:39:58  14416 -28809   77   P   t-   1.1169  0.7567  72N  37W   0

دیگر آنکه الکساندر(کهرم) اگر در ماه اکتبر سال 330 وارد بابل شده باشد،  نمی توانسته به استناد گفته مورخین یونانی شش ماه قبل وارد تخت جمشید شده باشد،  و آن را آتش زده باشد؟!

ژانویه-مه 330 : توقف در تخت جمشید (پلوتارک)
اواسط مه : آتش گرفتن تخت جمشید (کنت کورث)

 

آشوبی نا معلوم بر چند  لوح بابلی به علت استناد به مورخین یونانی :

(BM 36304)

TEXT: OBVERSE

TRANSLATION

@ = tsade
line numbers with link refer to commentary


1' [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .. x x .. .. ..]


2' [.. .. .. .. .. .. .. .. .. ..] (blank)


------------------------------------------

------------------------------------------

3' [MU ... ITI ŠU? .. .. .. .. .. inagišG]U.ZA-šú id-de-ku-šú mbi-/e\-[es?-su?]

[Year 330?  month IV? …… from] his [thr]one they removed him. Be[ssos?],

سال 330 حدس مترجم به استناد مورخین یونانی است،

لغت بی اسو به معنی بغ اسو یا بغ اسوس است.

4' [šámAr-tak-šat-su (?)] MU-šú MU-’u um{DIŠ (over erasure)}a-lik-sa u ERÍN-[MEŠ-šú]

[whom Artaxerxes?] as his name they named, and Alexa(nder) and his troops

که به او ارتاخشت = اردشیر می گفتند،  داریوش سوم اردشیر نیست!

نام الیکسا در لوح هیچ خرابی ندارد و کامل است،  این نام با نام فاتح بابل در لوح قبل تفاوت فحش دارد.

A-l[ek-sa-an-dar-ri-is ..   BM 36761

مترجم در توضیح آورده است که این نام کوتاه شده نام الکساندر است.

1. به چه مناسبت کوتاه شده باشد چنین چیزی در هیچ لوح بابلی سابقه ندارد؟

2. ا لیک a-lik چگونه کوتاه شده الک A-lek خواهد شد؟

این نام با نام الکساندر هیچ ارتباطی ندارد.

5' [.. .. .. .. .. ERÍN]-MEŠ-šú i-@u-tu TA ERÍN.ME[Š ..]

[ ....... with] his few [troop]s from the troops [...... (...)]

6' [.. .. .. .. x x i]d-dukERÍN ha-ni-e ERÍN.MEŠ-šú š[á .. ..]

[(...) ...............] he killed/defeated. The Hanaean troops, his troops wh[ich ......]

7' [.. .. .. ..] AN /RA?\ [..] m/da-ri\-ia-a-muš LUGAL GIN [MEŠ?]

[...... from] /Babylon?\ [to?] Darius, the king, went.

به استناد لوح BM 35603 این نام /da-ri\-ia-a-muš نام داریوش اول و این نام mDa-ra-a-muš نام داریوش سوم است. مترجم در توضیح اورده است.

/da-ri\-ia-a-muš: Grayson assumed that Darius I was at issue, but we can now be certain that Darius III was meant (so Glassner 1993, 206).

دلیل ؟ سند ؟ به چه سندی این مترجم حالا مطمئن است داریوش اول, داریوش سوم است؟ نه اردشیر داریوش سوم است. نه بغ اسوس داریوش سوم است نه الیکسا, الکساندریس است. به چه مجوزی در این لوح داریوش اول تبدیل به داریوش سوم شده است؟

------------------------------------------

------------------------------------------

8' [ITI NE? U]4 15 mki-di-nu inagišTUKUL GAZ KIN U4  [.. .. ..]

[Month V? d]ay 15 (14 Aug.?) Kidinnu was killed by the sword. In the month Ulûlu (VI=28 Aug. - 26 Sep.), on the [..th] day

------------------------------------------

------------------------------------------

9' [.. .. .. ..] KUR Ú-zu-ia-a-nu URU šá KUR gu-ti-i

[..... in] the land of Ú-zu-ia-a-nu, a city of the land of Gutium,

10' [...] (blank)

[....].

------------------------------------------

------------------------------------------

11' [.. .. .. .. .. TA] É.GAL E.KI ul-te-@u  NÍG./ŠU ši\-na-ti

[Year 329? ... Month.. .. from] the palace of Babylon they brought out, /their (fem.) goods\ [(..)]

12' [.. .. .. .. .. ana] e-pe-šú šágiš x ina [.. .. .. .. .. /a\ .. ]

[.. .. .. .. .. .. for] the making of the xx [.. .. .. .. .. ..]

13' [.. .. .. .. .. .. ..] ana e-pe-šú šá /EZEN\ šádEN ana DUMU.M[EŠ E.KI SUM-’u]

[.. .. .. .. .. .. ..] for the performance of the festival of Bêl to the [Babylon]ians [they gave].

------------------------------------------

------------------------------------------

14' [.. .. .. .. .. .. ..]dEN /A-šú\ a-na mu-ma-’-ir-[ú-tu]

[Year 328? .. .. .. .. ..]-Bêl, /his son(?)\, to the office of satrap

15' [ip-qid .. .. .. .. .. ..] /HUL-tì ana\ LU[GAL] /ik-pu-du\

[they/he appointed .. .. .. ..] evil to the ki[ng] they plotted.

16' [.. .. .. .. .. .. .. .. ..] (blank)

[...]

------------------------------------------

------------------------------------------

17' [.. .. .. .. .. .. .. .. .. .. .]. ar .[. .. .. ..]

[...] x [...]

broken off


TEXT: REVERSE


1’ [.............] (blank)


------------------------------------------

------------------------------------------

2’ [.. .. .. .. .. .. .. .. .. ..] x ina GIŠ TUKUL x [.. .. ..]

[......] with the sword [....]

3’ [.. .. .. .. .. .. .. .. ..]x ip-qid ITU BI 1-en [.. .. ..]

[......] he appointed. That month, a certain [...]

4’ [.. .. .. .. .. .. .. ..]x m?pi-ta-nuERÍN[.MEŠ-šú]

[......]x Pi-ta-nu, his troop[s]

5’ [.. .. .. .. .. .. URU/ÍD] UD.KIB.NUN.KI A.MEŠ-šú a-na[.. .. ..]

[he assembled, .......] the Euphrates/Sippar his sons/its water to [...]

------------------------------------------

------------------------------------------

6’ [.. .. .. .. .. ..] (blank)


7’ [.. .. .. .. ip-q]id? NÍG.ŠU.MEŠ u mim-ma ana aš-ri DINGIR /ú\ [-tú .. ..]

[Month ...... he appoi]nted(?). The valuables that belong to the territories of the godhead [...]

8’ [.. .. .. .. ..] na-din (blank)

[...] was given. (blank)

------------------------------------------

------------------------------------------

9’ [.. .. .. .. ..] MAH-tum ina KA mAl!-pu-ul-us!-[su .. .. ..]

[Month  ......] numerous [...] at the command of Alpulus[su ...]

10’ [ana PN Ia-ma-n]a?-a-a SUM-’u U4 10 KAM /x x x\ [.. .. ..]

[...... to PN, the Gree]k, they gave. Day 10th, (erasure) [...]

مانا گریک نیست ترجمه ای با ایونی آن قابل قبول تر است،  که خود جای نیز جای سوال دارد،  آیا  مانایی ها ایونی بودند؟  به هر تقدیر این لغت با نژاد گریک هیچ ارتباطی ندارد.

11’ [.. .. .. .. .. ina] KA LUGAL TAR (erasure) (blank).

[......] at the command of the king it was cut off (erasure) (blank).

------------------------------------------

------------------------------------------

12’ [.. .. .. .. ..-s]u? ú-mar-ri ma-dak-ta-šú ŠUB-d[i ..]

[.......]....... his camp he pitched [...]

------------------------------------------

------------------------------------------

13’ [.. .. .. .. .. .. .. .K]UR /ma-ak\-ka-du-nu [...]
(broken off)

[...] Macedonia [...

1. لغت ماکادون چگونه تبدیل به ماسادونیا می شود؟ تبدیل این ک به س به استناد کدام مدرک جهان است؟

2. درهر سه کتیبه داریوش کبیر  لغت ماکا آمده است.

 ماکا (maka) مکه        مک  = مک                                  مک ها = مچی یا

این لغت مقدونیه امروزی نیست!

پس از آنکه داریوش مقدونیه امروزی را فتح کرد بر کتیبه نقش رستم شاهد نام محل جدید یعنس اسکودره که نام خود را از شهر سکودرا مقدونی گرفته است, می باشیم

ماکا دونی نه ماسادونی است و نه محل مقدونیه امروزی!

 

قسمتی از شجره نامه بابلی مربوط به بند 7 لوح بالا :

BM 35603 obv; British Museum

 

12' [MU x

mK]ur-aš

Cyrus [the Great]

[x years]

539-530

13' [MU x

mKambu-z]i-i

Cambyses [II]

[x years]

530-522

14' [MU x

mDaria-m]

Darius [the Great]

[x years]

522-486

Lacuna

Lacuna


TEXT: REVERSE

TRANSLATION


1' [š]á MU šá-nu-ú

mNidin-dB[êl]

[...] whose second name is Nidin-Bêl

[...]

336??

2' [M]U 5

mDa-ra-a-muš

Darius [III Codomannus]

5 years

336-331

3' MU 7?

mA-lik-sa-an-dar

Alexander [the Great]

7? years

331-323

 

(BM 36613 (

The document may have been written at the time of the march of Alexander the Great towards Babylon after the battle of Gaugamela in 331 BC or refer to his return in 323 BC.

line numbers with link refer to commentary
@ = tsade


1' [..................................] x [..........]

[..................................] x [..........]

2' [..........................K]ÚR?ina IZI x[...........]

[.............................the ene]my? with fire [ ..........]

3' [.............................]x-ú uERÍN.MEŠ [...........]

[..........................] ... and the troops [.........]

4' [..........................AN.BA]R?šá ŠUII-šú SAHAR.HI.A TA d[ur?..........]

[................... iro]n? of his own hands the debris from the w[all? of(?) ......]

5' [....................-M]EŠ?id-de-ku-ú u4-mu [šu-ú ..........]  (or: u4-mu [šá ..........])

[...............the x]s? were/they removed. [That?] day [..........]    (or: The day [when .......])

6' [...............MU x K]AM mÁr-šú A šámÚ-ma-kuš šámÁr-tak-šat-s[u (LUGAL) MU-šú na-bu-ú ........]

[........... year x]th of Arses, son of Ochos, who [is called (king)] Artaxerxes, [..........]

سال نامعلوم از حکومت ارسس= ارشک پسر اخوس= اردشیر سوم, که به او اردشیر می گفتند(338-336 BCE) .

یعنی 6 یا 8 سال قبل از ورود الکساندر به بابل به استناد لوح های بابلی و گفته مورخین یونانی.

7' [...........] KU4-ú ù É dA-nu-ni-tum lìb-bi UR[U UD.KIB.NUN.KI (?) ..........]

[....................] enteredpl and the temple of Anunitu inside the cit[y of Sippar ..........]   (or: inside Er[idu])

8' [........ mA-lek-sa-a]n-/dar\-ri-is LUGAL šu-dur-' at-tu-nu DUMU.MEŠ E.[KI ..........]

[.........................for?Alexan]der, the king, they were mourning?. You Babylonians [..........,]

الکساندر 8 سال قبل از آنچه قرار بود وسط بابل چه کار میکند؟  مقام شاه را از کجا آورده است؟  the king مگر به استناد نوشته مورخین یونانی فیلیپ پدر او تا 334 زنده نبوده است؟

چه کسی پاسخگوی این همه تضاد در این ترجمه ها است؟ چرا لوحهای بابلی بدون پیش فرض و استناد به مورخین یونانی ترجمه نمی شود که این همه تضاد در آن پیش نیاید؟

این نام A-lek-sa-a]n-/dar\-ri-is چرا دوباره با نام مکتوب در لوح شجره نامه بابل BM 35603    فرق دارد؟

چند الکساندر به بابل حمله کرده اند؟

توضیح مترجم برای شاه بالا کار را ازآنچه بود خراب تر می کند!:

It is also possible that the king in question is not king Arses – Artaxerxes IV Arses, but Arses – Artaxerxes II Mnemon. Artaxerxes II was son of Darius II Nothus, whose original name was Ochos. If so, we have to translate: “Arses, son of Ochos (Darius II), whose second name is king Artaxerxes (II).” An attack on Sippar in the 42th year of Artaxerxes II is mentioned in a recently published astronomical diary (Hunger & Van der Spek 2006

it cannot be excluded that it refers to Arses - Artaxerxes II Mnemon (404-358 BCE).

الکساندر کبیر سال 356 به دنیا آمده است! در سن دو سالگی چگونه بابل را فتح کرده است!؟

و باز توضیح مترجم:

Grammatically the appositional clause “who is called Artaxerxes” in our text can either refer to Aršû (Arses) or to Umakuš (Ochos). If it refers to Ochos, the Arses must be the son of Ochos/ Artaxerxes III. If it refers to Arses, this Arses can be both Artaxerxes II, son of Ochos/Darius and Arses (Artaxerxes IV), son of Ochos/Artaxerxes III. Due to the lack of context it is difficult to decide.

تفاوتی ندارد الکساندر کبیر نه به زمان ارشک پسر اردشیر سوم  و نه به زمان اردشیر دوم بابل را فتح نکرده است!

و توضیح بعدی مترجم:

If so, our document may refer to the death of Alexander or the death of Hephaestion. Hephaestion was Alexander’s most intimate friend and his death at Ecbatana (October 324) into a paroxysm of grief.

کوچه علی چپ عجب کوچه زیبایی است! مرگ الکساندر و یا شاید مرگ دوست او وسط پادشاهی ارشک پسر اردشیر سوم و یا حتی پادشاهی اردشیر دوم!

9' M]EŠ u É.MEŠ ana NÍG.GA É.SAG.GIL u DUMU.MEŠ E.KI GU[R.MEŠ? ...........]

[.... the ....]s and the houses to the possession of Esagila and the Babylonians (will) retur[nsg/pl? .........]  (or: retur[nedsg/pl?..........)

10' [.............]x É.SAG.GIL DÙ-uš-u' ú-qu x x[..........]

[.......] Esagila they (will re)build?” (or: rebuilt). The army [....

11' [................. ERÍ]N.MEŠ i-@u-tu x[..........]

[....................] few [troo]ps [...........

12' [..........................]/.. ..\[..........]

......................

Remainder lost

Remainder lost

 

بررسی نام پدر الکساندرکبیر  از مقایسه سه لوح بابلی :

Alexander, son of idem [=Alexander], year 7, month V

AD I, pp. 230-1, no. –309 (BM 40591 = 81-4-28, 136)

11’ [EN.NUN šá gi-né-e šá TA ITI MN EN TIL ITI APIN MU 7.KAM mA-lek-sa-an-da]r LUGAL /A\ [mKI.MIN mSe-lu]-ku l[úGAL ERÍN.MEŠ]

[Diary from month ? to the end of month VIII, year 7 of] king [Alexand]er, son of idem; Seleucus (being) g[eneral.]

مترجم نوشته است این الکساندر پسر ایدم  الکساندر چهارم است.

 

 

(BM 35603 rev; British Museum;

TEXT: OBVERSE
line numbers with link refer to commentary

TRANSLATION

1[.. .. m] A-lik-sa-an-d[ar .. .. .. |(.. ..) ]

[...] Alexand[er III] [...]

مترجم این الکساندر را الکساندر سوم نوشته است که همان الکساندر کبیر مورخین یونانی است.

2[mP]i-/lip\-su ŠEŠ-šú šá mA-lik-sa-| a[n]-/dar\ x

[Ph]ilip, brother of Alexander, […].

نام برادر او فیلیپ است.

3 [..]MU LUGAL ina KUR NU TUK mAn-ti-gu-nu-us

For [n] years there was no king in the country. Antigonus,

تعداد سالی که مشخص نیست پادشاهی نبوده است و Antigonus نامی که ژنرال بوده است کشور را اداره می کرد.

4[l]úGAL ERÍN.MEŠ KURú?-ma-'i-ir

general-in-chief of the army, ruled the land.

5mA-lik-sa-an-dar A ša mA-lik M[U]? 6

Alexander [IV], son of Alex[ander III]: 6 years?.

الکساندر چهارم پسر الکساندر سوم!

پس الکساندر چهارم در سال 6 پسر الکساندر سوم (کبیر ) است.

6 MU 7 k[ám] ša ši-i MU I kám mSi-lu-ku LUGAL

Year 7 (SE = 305/304 BCE), which is year 1: Seleucus (I Nicator was) king.

و سال 7 از الکساندر سوم  سلوکید پادشاه شده است.

به لوح قبل رجوع می کنیم.

[Diary from month ? to the end of month VIII, year 7 of] king [Alexand]er, son of idem; Seleucus (being) g[eneral.]

نتیجه چیست ؟

در سال 7 الکساندر کبیر پسر ایدم سلوکید ژنرال شد،

الکساندر کبیر اصلا پسر فیلیپ نیست! برادرش فیلیپ نامی بوده است.

کلیک کنید:  گفتمان درباره دروغهای تاریخ

ارگ   http://arq.ir