وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

خونه چوب گلی، یا خانه گلی

خونه چوب گلی، یا خانه گلی

پیش گفتار

      این پست از اطلاعات شخصی است،  جهت اطلاع بیشتر در جستجو ها بنویسید،  خانه های زگالی یا خونه گلی.  دانستن اینکه مردم در گذشته چگونه و در چه جا هایی زندگی می کردند،  خیلی مهم است،  زیرا هر آن ممکن است،  که به سرنوشت موقت یا دائم برای چنین زندگی دچار شد.  در آن خانه های سنتی نیازی به وسایل گرمایش و سرمایش خیلی پیشرفته و مهم نبود،  در زمستان و سرما اجاق یا بخار هیزمی ساده،  که روی آن نان و غذا درست می کردند،  و در تابستان نسیم پنجره ها و ایوان و غیره بود،  که روی آن در ظروف چوبی و سفالی مواد غذایی هم نگه می داشتند.

تصویر خونه گلی معروف چلاسر،  متعلق به آقای فرزین ملکی،  عکس شماره 3347.

. . . مطابق معمول این پست هم ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .

آغاز تاریخ با خونه چوب گلی

      تا اواخر قرن 20 تمام خانه های روستایی گیلان و مازندران خونه گلی و زگالی Zegali و دار ور چین Daar var chin  بودند،  ساخت و نگهداری این خانه ها مشکل بود،  و به مرور با گذشت زمان بسیار گرانتر تمام می شد.  با وجود فراوانی و ارزانی سیمان و آهن ،  مردم خونه گلی را فراموش کردند،  خانه هایی که بخاطر ساختاری از گل و چوب و پوشال و سفال،  در آنها عایق بندی کاملاً رعایت شده بود.  با داشتن سبک معماری در تابستان ها خنک و در زمستان گرم بود،  همچنین حرارت مرکز داشت،  که از هیزم و ذغال بود،  یعنی کنترل انرژی رعایت شده بود.  اما امروزه در منطقه چلاسر و جل تمام خانه های چوب گلی قدیمی را خراب و نابود کردند،  ولی فقط یک خانه چوب گلی موجود است،  آنهم در ابتدای قرن 21 یعنی دوران تمدن کنترل انرژی بنا شده.

   عکس نمونه خانه های زگالی در گیلان و مازندران در 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1233.  در گذشته ها تمام خانه های گیلان و مازندران همین گونه،  و با مصالح تماماً داخلی و محلی بود.

   عکس مراحل ساخت خونه چوب گلی و زگالی، نمونه خونه چوب گلی در چلاسر و جل،  عکس شماره 3577.  

      این،  خانه چوب گلی،  در سال 1382 میان طبیعت زیبای چلاسر و جل،  به شیوه خانه های بومی جلگه های شمالی ایران طراحی،  و با مصالح سنتی از قبیل چوب سفال و کاهگل ساخته شده است.  بسیاری از مصالح به کار گرفته شده در خانه گلی از بازیافت تخریب دیگر خانه های سنتی منطقه می باشد.  سفال های بام قدمت چند دهه دارند،  و از خانه های قدیمی استان گیلان جمع آوری شده اند،  سفالها تا حدود 50 سال پیش توسط اساتید سفالگر زحمت کش گیلانی در کوره های سفالگری ساخته می شدند،  تاریخ سفال ایران.  الورهای نرده های ایوان خانه گلی 30 ساله هستند،  و از چوب درخت ملج می باشند.  اسکلت خانه گلی از ستون های قطور درختان شمشاد و شاقوز (شبخوس) تشکیل گردیده،  که در زمان رضا شاه پهلوی بریده شده بودند.

      خانه های گلی شمالی نمونه های بی مانند تاریخی هستند،  آنها محیطی آرام و دور از دغدغـه زندگی شهری دارند،  برای آنهایی که رویای زندگی در طبیعت را دارند،  و تجربه دیگری از اقامت در کلبه چوبی و گلی،  از نمونه های بی مانند تاریخی است.  خانه گلی چلاسر دارای 2 اتاق بزرگ در دو طبقه مجزا، یک بالکن بزرگ جنوبی ، یک آشپزخانه و دو سرویس بهداشتی ایرانی و فرنگی است.

      هم اکنون نیز در بسیاری از نقاط جهان خانه هایی بدوی وجود دارد،  که با چوب ساخته می شود.  خانه های روستایی شمال ایران را که به خانه های زگالی مشهور است،  می توان نمونه ای از این بناهای بدوی دانست.  چار چوب و اسکلت این خانه ها معمولاً چوبی است،  و در چهار دیواری آن از جست های بلند و باریک درخت انجیلی،  که دارای چوب سخت و مقاومی است استفاده می شود.  جست های مزبور را در اصطلاح محلی شوش می نامند،  آنها را به فواصل مساوی در حدود چهار انگشت نصب می کنند.  شوش را معمولاً با پوست شاخه های درخت لرک که دارای الیاف محکمی است،  به اسکلت بنا وصل می کنند.  پس از آنکه ساختن کلی اسکلت و نصب درب و پنجره و روزنه های لازم تمام شد،  فواصل شوشها را با گل پر و مسدود می سازند،  و بدین طریق دیواری عایق ایجاد می کنند.  بام این خانه ها با کلش و علف هایی به نام گالی پوشیده می شود،  شیب بام را حتی المقدور زیاد می گیرند،  تا باران های شدید و مدام شمال به درون خانه نفوذ نکند.

      اشخاصی که در قلب جنگل زندگی می کنند،  و به چوب و درخت دسترسی دارند،  خانه خود را بزرگتر و با اسلوبی بهتر و راحتر می سازند،  این گونه خانه ها را دارواجن می نامند.  بدین طریق که تنه درختانی را که 15 ، 20 سانتیمتر قطر دارند پوست می کنند،  و دو به دو به طور افقی و به موازات هم قرار می دهند.  دو انتهای آن را هم کمی با تبر گود می کنند،  و دو تیر دیگر عمود بر دو تیر قبلی و بر روی آنها نصب می کنند،  و بدون به کار بردن میخ یا طناب یا استفاده از پوست درخت آنها را به هم متصل می سازند،  لای آنها را با گل مسدود می کنند و ساختمانی محکمتر و کاملتر از بناهای زگالی دیگر به وجود می آورند.  سقف این ساختمانها نیز به وسیله تخته هایی به نام لت از چوب بلوط یا چوبی دیگر و گاهی هم با گالی پوشانده می شود.  طرز چیدن و نصب لت از حاشیه سقف به سمت داخل و خط الرأس شیروانی می باشد،  تا آب باران بتواند از روی آن بدون آنکه به رون اطاق ریزش کند به پایین سرازیر شود.  خونه چوب گلی چلاسر نمونه ای منحصر بفرد از اینقبیل می باشد،  که مورد بازدید گردشگران قرار می گیرد،  و فیلم سازان در آن فیلم تهیه می کنند.  بسیاری از این بناهای روستایی بزرگ و در دو طبقه بوده، گاه کلیه اهل منزل اعم از خانواده صاحب خانه و پیشکار در طبقه فوقانی،  خدمتکار و چوپان در طبقه پایین زندگی می کنند،  حتی دامها در بخش کم ارتفاع هم کف جا دارند.  نقاطی از کوه های البرز در بخش ارتفاعات شمالی که در آنها چوب کافی در دسترس نیست از سنگ نیز استفاده می شود.

عکس خونه چوب گلی چلاسر هنگام فیلم برداری برای یک فیلم سینمایی،  عکس شماره 3579.

خنده بازار در خونه چوب گلی

   * به فرنگیه میگن:  اگه رییس جمهور بشی اولین کاری که میکنی چیه؟  میگه:  اول از همه میرم چلاسر خونه چوب گلی!!   

   * مسافر به مدیر هتل خونه چوب گلی:  آقا اتاق من پر از مگس است!   مدیر هتل:  نگران نباشید یک ساعت دیگر وقت ناهار است، همه آنها به رستوران هتل می رن.

   *  پشت در رستوران خونه چوب گلی چلاسر نوشته شده:  برای صرف نهار رستوران تعطیل است.

   *  چند نفر از مسافران خونه چوب گلی داشتن میرفتن بالای کوه... راهنمای تور خونه چوب گلی هم که لکنت داشته میگه:  چ چ چا چا ..... بقیه بر میگردن ببینن چی می خواد بگه ... از بس طول میکشه بی خیال میشن...  دوباره کمی جلو تر میگه چ چ چا چا...  دوباره ملت بی خیال میشن...  به بالای کوه که می رسن می خواستن چادر بزنن...  سر پرسته میگه:  چ چ چ چادر یادم رفت بیارم...  همه شاکی میشن ول میکنن میرن پایین...  توی راه دوباره سر پرسته هی می گفته ش ش ش...  هیچ کس گوش نمی کرده...  به پایین که میرسن میگه ش ش ش شوخی کردم......

عمر طولانی و سلامت در زندگی طبیعی

     اردیبهشت در جل و چلاسر واقعاً بهشته،  همه جا را سبزه گیاهان مختلف فراگرفته و عطر گلهای رنگارنگ در فضای لذت بخش پیچیده،  بوته های چای شکفته شده و نوید وقت چیدن آن طلا را خبر می دهد،  مرد و زن همه با لباس های محلی گلگون درخشنده در باغهای چای مشغول فعالیتند.  بهترین و مرغوبترین چای جهان در این مزارع تولید می شود، باغات چای با آن درختچه های کوتاه خود امروز گرانترین زمینها شمال ایران را دارا هستند که روز بروز به بهای آنها افزوده می شود و علت آن داشتن بهترین آب و هواست.  خونه چوب گلی معرف که مرکز توریستی اینجاست در میان این باغات قرار دارد و همیشه مسافران را از دور دست ها به خود جلب می کند، مدیر این مرکز توریستی که شخص تحصیل کرده لندن است با زبان گیلکی مردم چلاسر و جل به توریستها خیر مقدم می گوید، حتماً او را با خوش ترین کشاورز سنتی منطقه اشتباه خواهید گرفت. 

     عصر دانایی قرن 21 است و زمان سنت گریزی از انبود سازی قرن 20 فرارسیده،  بسیاری از مردم دوست دارند طبیعی زندگی کنند و بخورند و همیشه بدنبال فرصت می گردند تا حتی برای چند روز طبیعی باشند در جایی زندگی کنند که مردمان هزاران سال آن جور بودند و چیزی بخورند که مردم ده ها قرن آنگونه می خوردند.  جایی قدم بزنند که معبر جنگلی چند هزار ساله است،  مردم امروزه می دانند که ممکن نیست در شهرها و زندگی مدرن از دست مواد نگه دارنده سمی و گاز های مضر و هوای آلوده رهایی یابند،  ولی می خواهند چند روز تجربه کنند که گذشتگان چگونه بودند و زیستند.  لبنیات روز را که مقابل چشمانشان تولید شده با کیف میل نمایند و هر چقدر بخورند باز هم می خواهند،  چیز هایی که رنگ هیچ کارخانه و ماشین ندیده،  و تشکر کنند از گاو گوسفند هایی که با چرا در جنگل و چراگاه های طبیعی،  این برکات سالم را در اختیار ما قرار می دهند.  

      عده ای در جل و چلاسر به تولید انواع چای دستی و سنتی مشغول شده اند و این چای ها با نام های:  چای سیاه، چای نعناع، چای لیمو، چای سفید، چای سبز، چای معجزه، چای معجون و چای های مختلف مورد تقاضا که همه با ترکیبات محلی و دستی است می پردازند.  همچنین با وجود این همه گل و گیاه انواع مربا جات از قبیل،  مربای بهار نارنج،  مربای تمشک،  مربای پرتقال، مربای گل و بسیاری دیگر تولید می کنند که در فروشگاه خانه گلی به فروش می رسد،  که همگی  خانگی است و توسط خانم های محلی با ترکیبات محلی تولید می شود.  غذا های خوش مزه محلی منحصر بفرد جل و چلاسر که تفاوتهای آشکاری با دیگر جاهای شمال دارد،  میرزا قاسمی، باقالا قاطق،  ترشه تره، شیرین تره، پنیر برشته، خورشت فسنجان، خورشت الو و انواع خورشت ها و غذا های محلی پخته شده در ظروف سنتی بروی آتش هیزم با محصولات کاملاً مخصوص چلاسر و جل در رستوران خونه چوب گلی که توسط بانوان دست و پنجه طلای همسایه خونه چوب گلی پخته می شوند.

      یکی دیگر از کار های منحصر بفرد خونه چوب گلی ترتیب آموزش و اسکی روی آب است،  مدیر این مجموعه خود از دوازده سالگی اسکی روی آب می کرد و هنگام تحصیل در دانشگاه اروپا از برترین های اسکی روی آب بود.  در تابستان ها افراد و تور ها را با سرویس به جایی مشخص و خیلی زیبا و خلوت از دریای خزر نزدیکی های شهر تنکابن که همان شهسوار قدیم است می برند و در دریایی آرام به اسکی مشغول می شوند و با گردش هایی از دور دست دریا شهر زیبا و کوه و جنگل دیده می شود.  البته در قایق و کنار دریا از مهمانان و توریستها با نوشابه های محلی گرم مانند، گل و گاوزبان و سرد چون شربت نعناع و دوغ های محلی پذیرایی میشود،  در این میان امکان سید ماهی در دریا و رودخانه شیرود برای علاقه مندان فراهم است.  عده ای از عزیزان که برای خرید زمین یا ویلا به چلاسر و جل می آیند در خانه چوب گلی اقامت می کنند تا از نزدیک ملک مورد علاقه خود را انتخاب کنند و مستقیم محل و موقعیت را شناسایی کنند.  خونه چوب گلی در صدد است تا شعبه ای در اسپانیا دایر کند بدین منظور هر کسی نسبت به سرمایه گذاری با خونه چوب گلی پیش دستی کند برنده خوبی خواهد بود.

عکس صبحانه در جنگل،  تخم مرغ محلی با کره و...،  عکس شماره 6216.

جشن بهمنگان در خونه چوب گلی

بهمن روز از بهمن ماه برابر با دوم بهمن در گاهشماری ایرانی

* فرخش باد و خداوند فرخنده کناد <><>  عید فرخنده و بهمنجه و بهمن مه را *

      جشنی در ستایش و گرامیداشت بهمن در اوستا وُهومَنَه (vohu-manah) و در پهلوی وَهمَن یا اندیشه نیک.  بخش نخست این واژه وُهُو از ونگهو (Vanghu) اوستایی که صفت خوب و نیک است،  در پارسی هخامنشی وَهو (Vahu) و در سانسکریت وسو (Vasu) خوانده می ‌شود، در پهلوی وه (Veh) و در زبان فارسی به شده است.  بخش دوم منه (Manah) برابر با واژه سانسکریت منس (Manas) که در پهلوی منیشن (Menishn) و در فارسی «منش» شده است.

      در این روز آشی به نام آش بهمنگان یا آش دانگو به صورت گروهی پخته می شود،  که نام دانگو یا دانگی بر گرفته از سنت اشتراکی سازمان قبیله ای دینی است.

      ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم درباره بهمنجه می نویسد،  بهمنجه، بهمن روز از بهمن ماه است،  ایرانیان در این روز بهمن سفید (نام گیاهی در خراسان و بسیار جاهای ایران) را با شیر می خورند و می گویند حافظه را زیاد می کند،  و فراموشی را از بین می برد،  ولی در خراسان هنگام این جشن مهمانی می گیرند،  و در دیگی که در آن انواع خوردنی و گوشت حیوان حلال و تره و سبزی دارد خوراک می پزند،  و به مهمانان خود می دهند،  و برای هر یک از داده های خدا سپاس به جای می آورند.

     در آثارالباقیه هم نوشته شده،  بهمن ماه روز دوم بهمن و عید است،  که براى توافق دو نام آن را بهمنجه نامیده اند،  بهمن نام فرشته موکل بر بهایم است،  که بشر به آنها براى عمارت زمین و رفع حوایج نیازمند است.  مردم فارس در دیگ هایى از جمیع دانه هاى ماکول با گوشت غذایى مى پزند و آن را با شیر مى خورند،  و مى گویند این غذا حافظه را زیاد مى کند.  این روز را در چیدن گیاهان و کنار رودخانه ها و جوى ها و روغن گرفتن و تهیه بخور و سوزاندنى ها خاصیتى مخصوص است،  بر این گمانند که جاماسب وزیر گشتاسب این کارها را در این روز انجام مى داد و سود این اشیا در این روز بیشتر از دیگر روز هاست.

      در ترجمه خرده اوستا نیز بر موکل بودن بهمن بر چهار پایان اشاره شده است،  بدین گونه که در جشن بهمنگان،  برای اینکه امشاسپند بهمن در جهان مادى نگهبان چارپایان سودمند است،  بنابر این از خوردن گوشت پرهیز مى کنند.  در جشن های ایرانی توضیحات بیشتر نوشته شده است.

      شاعر نامدار ایرانی در قرن پنج هجری على بن توسى (اسدى توسى) در کتاب لغتنامه خود (لغت فرس) زیر کلمه بهمنجه مى نویسد:  بهمنجه رسم عجم است،  چون دو روز از ماه بهمن مى گذشت بهمنجه مى کردند،  و این عیدى بود که در آن روز خوراک مى پختند و بهمن سرخ و زرد بر سر کاسه ها مى افشاندند.

      چنان که از نوشتار ابوریحان و اسدی توسی بر می آید گیاهی هم به نام امشاسپند بهمن خوانده می ‌شود،  که در بهمن ماه یا زمستان باز می شود،  و در پزشکی این گیاه معروف است.   در تحفه حکیم مؤمن و بحرالجواهر، بیخی سفید یا سرخ رنگ مانند زردک و خوشبو با اندک صلابت و کجی و خارناک تعریف شده است.  همین گیاه است که در فرانسه (Behen) خوانده می شود،  در گذشته ریشه آن را به‌ نام بهمن سرخ و بهمن سفید در داروخانه ‌های اروپا می فروختند.

شادی، خوشی، آرامش،  از اینجا

       رامیشن (ramishn)، رامی نیشن (raminishn) و رامیه (ramih) در زبان پهلوی به معنای شادی، خوشی و آرامش می باشد،  جاهایی که در نام آنها از واژه رام استفاده شده است،  گویای سرسبزی و دلپذیری آن سرزمین می باشد.  رامسر در استان مازندران،  رامه در استان سمنان، رامجردی در شمال مرودشت شیراز، رامجین در استان تهران، رامک در جنوب ایران، رامشه در استان اصفهان، رامشیر و رامهرمز در استان خوزستان، رامیان در خاور گرگان و رامین در استان زنجان.  همچنین آبشار زیبای رامینه در جنگل های دیدنی شهرستان ماسال در استان گیلان که واقعاً جای شادی و خوشی و آرامش است.

عکس پخت نان با ساج،  عکس شماره 6217 .

  کلیک کنید:  مسافرت در تاریخ ایران

کلیک کنید:  داستان های تاریخی ایران

کلیک کنید:  غذا های گیلانی و مازندرانی

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arq.ir.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر