وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی

درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود.  سپس در هزاره سوم گاه ایرانی این دید جهان بینی وارد هنر شد،  و در اشکال مختلف بنمایش درآمد.  در هزاره چهارم گاه ایرانی مورد استفاده حکومتها برای جلب مردم شد،  و در هزاره پنجم گاه ایرانی برای اهداف بزرگتر کشوری بصورت درفش و نقش در سکه درآمد.  در ادبیات فارسی ایران به درفش کاویانی مشهور شد.  در ادبیات تاریخی تمدنهای مردمی دیگر بعلت نداشتن ادبیات سنتی تاریخی ملی مانند شاهنامه،  نامی از آن باقی نیست.  در هزاره ششم گردونه جهان آب و باد و خاک و آتش در نقش صلیب ظاهر شد،  در قرن بیست میلادی درفش کاویانی به سیاستهای اروپایی رفت و درفش صلیب شکسته شد.

درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی

درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
تصویر درفش کاویانی روی یک سکه باستانی،  عکس شماره 3178.
 این برگه بشماره 701 پیوست لینک زیر است:
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
لوگو ذهن کپی پیس باقی مانده از سیستم آموزشی را کنار بگذاریم،  عکس شماره 1613.
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی

درفش کاویانی پرچم ملی و دینی

در دوره پهلوی واژه‌های مصطلح در زبان فارسی شامل دِرَفش (پارسی)، عَلَم و رایت (عربی) و بیرق (ترکی) با واژه پرچم جایگزین شدند.  این واژه به مرور زمان، به حکم اطلاق جزء بر کل،  بر خود درفش نیز اطلاق شده،  و نخستین فرهنگستان ایران کاربرد آن را به همین معنی و به جای علم و بیرق تأیید کرده‌ است.  درفش کاویانی ادبیات ایران تکه چرمی بر سر میله است،  در ادبیات سنتی تاریخی ایران از درفشهای باستانی کشف شد،   مطلبی گفته نشده.  این درفشهای کشف شده نقشهایی در میان دارند،  توضیح نوشتم و عکس سند باستانی گذاشتم.
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
      آثار کهن و باستانی با علامت ضربدر یا بعلاوه،  نشان چهار چوب جهان یا گردونه جهان آب و باد و خاک و آتش از دید آن دوران است.  در نتیجه تکامل تاریخی فرهنگ و هنر در ساختارهای تاریخی اجتماع،  آن علامت درفش کاویانی شد.  درفش مفهوم متفاوت از یک علامت گرد یا چهار گوش دارد،  باید این را بدرستی دانست،  که هر پدیده تاریخ اجتماعی از یک مبدا ساده در جایی شروع میشود،  و در نقاط دیگر پیوسته تکامل مییابد.  عکس شماره 9297.
نقشهای دوران کهن گردونه جهان
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
      نقشهای دوران کهن گردونه جهان آب و باد و خاک و آتش در ایران،  از:  جمال الحاقیان، رسول محبی، محمد ناصری فرد.  در دوره های بعد این گردونه در درفش کاویانی ظاهر شد. عکس شماره 5148.

درفش شهداد

درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
      درفش شهداد مستندترین اثر آلیاژی مس همراه کارگاه و کوره،  نشان میدهد پنج هزار سال پیش تمدن آلیاژی و برنز شکوفا در ایران وجود داشت.  باید به خارجیها و یونان پرستان داخلی گفت،  هیچ اثر آلیاژی همراه با کوره آن از سه هزار سال پیش در اروپا دیده نشده.  با داستان و دروغ نمیتوان تاریخ گفت،  اسناد محکمی مانند درفش شهداد لازم است.  عکس شماره 7292.

گردونه جهان در ظروف دوران کهن

درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
      گردونه جهان در ظروف دوران کهن چهار چوب جهان یا گردونه جهان آب و باد و خاک و آتش از هزاره دوم و سوم گاه ایرانی در سرزمین ایران برای اولین بار در تاریخ تمدن وارد هنر شد.  نشان گردونه در ظروف این دوران بفراوانی دیده میشوند،  که امروزه تزیین کننده موزههای جهان هستند.  در طول تاریخ،  هنر بازگو کننده خواسته ها و نیازهای هر دوران است،  چهار چوب جهان در ظروف نشان از اهمیت معنوی این نشان در آن دوران است.  عکس شماره 7296.
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی
ظروف جیرفت
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
      گردونه جهان یا چهارچوب جهان در نقوش زیبای ظروف جیرفت بفراونی دیده میشود،  نشان فرهنگ و هنر در هم تنیده سرزمین کهن ایران است.  عکس شماره 7298.
درفش کاویانی پادشاهی اورارتو
آثار موزه ای درفش کاویانی پادشاهان اورارتو،  همانند درفش کاویانی تحلیلی ساسانیان
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
      درفش کاویانی پادشاهان اورارتو در موزه،  در 2400 تا  2800 سال پیش،  درست مانند درفش کاویانی ساسانیان است.  معلوم نیست درفش کاویانی یا شاید هم پرچم دینی در اورارتو چه نامیده میشد،  ولی این آثار موزه ای بسیار زیبا و با ارزش هستند.  عکس شماره 5149.
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
      پلاک با درفش مخصوص شاهان اورارتو،  2400 تا  2800  سال پیش،  مانند درفش کاویانی ساسانیان،  آثار موزه ای بسیار زیبا و با ارزش.  معلوم نیست درفش کاویانی یا شاید هم پرچم دینی در اورارتو چه نامیده میشد.  عکسهای شماره 5145 و 5146 و 5147.
      درباره نام واژه اورارتو زیاد خواندم و درست آن شاید:
  ــ  اورارتور = اور = شهر + ار یا آر = ایران + تور = تور = توران = شهر ایرانی تورانی.
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی
درفش کاویانی در آثار هخامنشی
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
      درفش کاویانی در آثار هخامنشی و ساترابها و استانهای وابسته بصورت درفش واقعی دیده نمیشوند،  بیشتر دایره و مستطیل با درون ضربدر یا بعلاوه هستند،  که به گردونه یا چهار چوب جهان میماند.
درفش کاویانی در سکه های اشکانی
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
      درفش کاویانی در سکه های اشکانی بفروانی بصورت کامل درفش یا پرچم دیده میشوند،  اینها همانند در آثار اوراتو هستند.  به نوعی نزدیکی فرهنگی دینی اشکانی با اورارتو را میرساند.  نهایت میترایی اشکانی در اروپا مسیحیت شد.
درفش کاویانی در آثا ساسانی
      در آثار ساسانی اثری از درفش کاویانی نیافتم،  در ادبیات سنتی ایرانی درباره درفش کاویانی در ساسانی زیاد گفته شده است.
کدام ایران گرا هستیم
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
عکس نقشه ایران،  تصویر شماره 3179.
      ایران گرایی را بدرستی بدانیم،  ایران گرایی بر سه روش کلی است،  ایران گرایی سنتی،  ایران گرایی ملی،  و ایران گرایی سیستمی.
  ایران گرایی سنتی بر اساس دانش و بینش کلی کشوری و خانوادگی حاصل از روند رشد و تکامل تاریخ اجتماعی است.
  ایران گرایی ملی بر اساس دانش و بینش عمیق مطالعاتی و علمی امروزی،  حاصل از روند هوش و دانایی قرن جدید است.
  ایران گرایی سیستمی بر اساس کلیه آموزههای سیستم آموزشی ایرانی و جهانی،  حاصل از روند آموزشی یک قرن گذشته است.
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی
از خود شروع کنیم
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی در ابتدا و هزاره های اول و دوم گاه ایرانی گردونه جهان یا چهارچوب جهان آب و باد و خاک و آتش بود
تصویر یک طرح،  عکس شماره 7295.
      باید یاد گرفت بطور کامل ادب و احترام بدیگران و عقاید را رعایت کنیم،  و از نقد و انتقاد و کاریکاتور و حرف مفت نسبت بخود ناراحت و عصبانی و رنجور نشویم،  یعنی آزادی اندیشه و بیان را از خود شروع کنیم.
...............
   @:  درفش کاویانی, پرچم باستانی, پرچم مردمی, پرچم ملی, پرچم دینی, درفش شهداد, گردونه جهان, چهارچوب جهان, درفش اشکانی, درفش ساسانی.
   #:  #درفش_کاویانی.
............
درفش کاویانی پرچم باستانی مردمی
مستندهای مربوط
مستندهای بیشتر را در آپارات و نماشا لینک آن در ستون کناری ارگ ایران
* * * * * * * * * *
منتخب بخشی از آثار و ظروف کشف شده در سایتهای باستانی شهرستان جیرفت مشروح در  http://arq.ir/114
............................
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  تارنمای ارگ ایران،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین عکسها و مطالب ارگ ایران را بیابید.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجوهای ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت دانش مربوطه این تارنما،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و تارنمای دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند.
   ــ  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
پرسشهای خود را ابتدا در جستجوهای تارنما بنویسید،  به احتمال زیاد پاسخ خود را می یابید
جهت آینده ای بهتر دیدگاه خود را بنویسید،  و در گفتگوهای تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی شرکت کنید.
برای دریافت فهرست منابع نوشته ها،  در بخش نظرات زیر برگه مورد نظر پیام بگذارید.

افراشتن درفش کاویانی

      افراشتن درفش کاویانی یا افراشتن پرچم آریایی،  که بنام میله گل سرخ در افغانستان معروف شده،  همان درفش کاویانی، میل علم فریدون،  و پرچم پیشدادیان است.

افراشتن درفش کاویانی

پیش نویس

      افراشتن درفش کاویانی یا افراشتن پرچم آریایی،  که بنام میله گل سرخ در افغانستان معروف شده،  همان درفش کاویانی، میل علم فریدون،  و پرچم پیشدادیان است.  پرچم آریایی در نوروز هر سال و در جشن گل سرخ،  همراه با مراسم باشکوه و مردمی،  در آرامگاه سخی جان مزار شریف استان بلخ تاریخی،  کشور افغانستان افراشته می شود.

تصویر افراشتن میله گلسرخ در مزارشریف، عکس شماره 4826.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو داشته های تاریخی ما آرزوی دیگران است، عکس شماره 1616.

این برگه پیوست لینک زیر است:

کلیک کنید:  تاریخ پرچم ایران

افراشتن درفش کاویانی

افراشتن پرچم آریایی

      شهر بلخ تاریخی در جنوب رود آمودریا (جیحون) قرار داشته است،  شهر بلخ امروزی هم در همانجا می باشد،  و مقداری از خرابه های بلخ تاریخی در نزدیکی شهر امروزی بلخ دیده می شود.  زلزله قرن 11 م،  شهر تاریخی بلخ را ویران نمود،  زلزله اتفاق طبیعی است،  که در تاریخ ایران بزرگ بسیار پیش آمده و حتی باعث تغییرات سیاسی و اجتماعی گردیده است.  پس از زلزله باقی مانده مردم به شهر نو بهار (مزار شریف) در نیم منزلی بلخ رفتند،  در آنجا مزاری و زیارتگاهی باستانی قرار داشت.

      در دروغ های تاریخی نوشته اند،  که بلخ به دست مغول نابود شد،  که دروغ بزرگ است،  زیرا در آن زمان مردم حوزه شمالی ایران شرقی در مسلک هایی بودند،  که یکی از آنها مانی و مانوی و دیگری مغی یا مغولی بود.  در کتاب هایی که از میان مسلک های مختلف آن زمان باقی مانده است،  در تمجید از مغولی بسیار نوشته اند،  و پیروان زیادی داشته است.

      بلخ تاریخی ادامه همان بلخ بامیان زمان هخامنشیان است،  که در جنوب دریاچه اورومیه قرار داشت،  برای اطلاع بیشتر به جغرافیای تاریخی ایران مراجعه شود.  بلخ بزرگترین مرکز علمی و فلسفی و مذهبی در تاریخ ایران بود،  حتی مانی آنجا را پایگاه خود قرار داد،  و باعث آمادگی ذهنی مردم منطقه در ادامه تکامل تاریخ اجتماعی برای اسلام آوردن گردید.  چند هزار سال است،  یکی از بزرگترین، شکوهمند ترین، زیبا ترین و مردمی ‌ترینِ جشن‌ نوروزی ایران تاریخی،  در شهر بلخ پایتخت باستانی ایران شرقی برگزار می شود.

      میان دشت شادیان،  دشتی آکنده از گل ‌های سرخ لاله،  کنار بنای فرخنده باستانی مزارشریف ایرانیان،  درفش سه رنگ کاویانی افراشته می شود.  برای این سال گشت مهم ایرانی،  انبوهی از مردمان از دور دست‌ها گرد می آیند،  کودکان شادی می کنند،  دختران با چهره زیبای ایرانی سرود می خوانند،  مادران و پدران دعا می کنند،  و آرزوی سالی خوش برای فرزندان ایران زمین دارند.  

       افراشتن درفش کاویانی در بلخ باستانی یا مزارشریف پیشینه ‌ای چند هزار ساله دارد،  در اوستا بلخ با پاژ نام سریرام اردوو درفشام همراه است،  به معنای بلخ زیبا با درفش‌ های برافراخته،   در ادبیات پهلوی و در شاهنامه فردوسی به گونه بلخ بامی یا بلخ درخشان گفته شده است.  درفش‌ های برافراخته به پایتختی و مرکزیت بلخ اشاره می ‌کند،  جایگاهی که سرداران و نمایندگان سرزمین ‌های ایرانی درفش‌ های خود را در کنار یکدیگر و در پیرامون درفش کاویانی،  در انجمن‌ گاه نوبهار و در آغاز هر بهار بر می ‌افراخته ‌اند.

       در فلسفه این کار یگانگی و یکرنگی و همبستگی همه مردمان سرزمین‌ های ایرانی را پیمان می ‌گذاردند،  و یاد آوری می ‌کردند که ملت ایران در مقابل دشمنان یکدل و یک سپاه می باشند.   درفشی که امروزه در مزارشریف افراشته می ‌شود،  در واقع همان درفش کاویانی ایران است،  در شاهنامه فردوسی به روشنی بیان شده،  که درفش کاویانی با سه پارچه سرخ و زرد و بنفش (آبی)، آذین می گردید،  درفش مزار شریف نیز با پارچه های آبی و زرد و قرمز و بنفش می باشد.

* فرو هِشت ازو سرخ و زرد و بنفش <><> همی خواندش کاویانی درفش *

* به پیش اندرون کاویانی درفش <><> جهان زو شده زرد و سرخ و بنفش *

   امروزه این مراسم در افغانستان میلَـه گل سرخ یا جشن گل سرخ،  یا مراسم ژنده بالا نام دارد،  در آغاز بهار،  دشت‌ شادیان کنار نهر های بلخ ‌رود و دریاچه باستانی بلخ پر از گل ‌های سرخ لاله است.  گل‌ هایی که تمامی بهار دشت را قرمز خوش رنگ می کنند،  در ایران آن گل سرخ را لاله وحشی یا شقایق می گویند.  با توجه به جزئیات این گل،  گلبرگ‌ها به رنگ سرخ،  انتهای گلبرگ‌ها به رنگ بنفش و پرچم‌ها به رنگ زرد است، که نشان می دهد رنگ‌های این گل با رنگ‌های درفش کاویانی همانند می باشد.

      همچنین ده‌ها میانه گل به دور ساقه بلند مرکزی آن گرد آمده‌اند،  همانند گرد آمدن درفش های نمایندگان ایرانی بر پیرامون درفش کاویانی.  سوم اینکه گل سرخ لاله یا شقایق،  تنها بصورت خودرو و در دشت ‌های آزاد می ‌روید و شکوفان می ‌شود،  و هیچگاه نمی ‌توان آنرا در اسارت نگهداری کرد،  چرا که بلافاصله پس از چیده‌ شدن و حتی در بهترین شرایط نگهداری، به سرعت ‌پژمرد و از بین می‌رود.  به این سبب این گل نشان و نماد آزادگی است،  و درفش کاویانی نیز نشان و نماد آزادگی خوانده می‌شود.

    اهمیت نیایش گاه نوبهار در فرهنگ ایرانی تا بدان پایه بوده،  که شاهنامه فردوسی آنرا قبله‌ گاه ایرانیان گزارش کرده است.  البته این غیر از نیایش ایرانی ها در تخت جمشید است،  که در داستان های تاریخی ایران نوشته ام،  باید جوانان عزیز ایران بزرگ از هر ملت،  فارس و افغان، ترک و کرد، بلوچ و عرب،  و غیره و همه و همه در باره مراسم تاریخی سرزمین خود بدور از دروغ های تاریخی بنویسند.

* به بلخ گزین شد برآن نوبهار <><> که یزدان پرستان برآن روزگار *

* مر آن خانه داشتندی چنان <><>  که مر مکه را تازیان این زمان *

      امروزه جشن نوروزی میلَـه گل سرخ و در ساعت هشت بامداد نوروز که نخستین روز برج حَمَل است،  برگزار می شود.  مردم شهر و همچنین بسیاری از شهرها و کشور های دور و نزدیک و از تمام قاره کهن به ویژه ایران بزرگ و هندوستان و پاکستان، در خواجه خیران قدیم یا مزارشریف،  پیرامون جایگاه برافراشتن درفش کاویانی گرد می‌آیند.  با رقص های سنتی و پهلوانی،  سرود و شادمانی و پایکوبی و دست‌افشانی جشن آغاز می گردد.

      در میان این شور و غوغا، درفش کاویانی به اهتزاز در می‌آید.  درفش کاویانی تا چهل شبانه روز بر فراز بلخ زرتشت و مانی،  زیر آسمان سرزمین ‌های ایرانی تبار و در وسط خراسان بزرگ در اهتزار می ماند.  در این چهل روز هر کس کوشش می‌ کند تا با اندکی تکان دادن و بوسیدن آن، به نیایش برای میهن بپردازد.

* ای وطن آزاد و شاد و خرم زیباستی <><> عشق پاکت در دل هر کس دو بالا می‌شود *

      در این جشن نوروزی دسته ‌هایی از همه ایران شرقی ساز و سرود می نوازند،  بازیها و ورزشی های محلی همچون کشتی، بز کِشی، اسب دوانی، نیزه ‌پرانی، چوب ‌بازی، توپ‌ بازی، چوگان ‌بازی، شمشیر بازی، سنگ ‌پرانی، مسابقه انتخاب بهترین حیوانات و بسیاری بازی ‌های دیگر برگزار می ‌شود.  در این وقت کوچه‌ های مزارشریف مملو از دست‌ ساز ‌های هنرمندانی است،  که در طول زمستان بهترین آثار خود را برای فروش خوب آماده کرده اند.

      همچنین انواع شیرینی ها و خوراکی ها را می فروشند،  مردمان بسیاری که از همه جا آمده اند،  بیشتر در چادر های مسافرتی خودشان اقامت دارند،  که در میان گلستان های طبیعی بر پا کرده اند.  این چهل روز شهر آکنده از لاله ‌ها و چراغانی است،  ترانه مشهور ملا ممد جان از هر کوی و برزن شنیده می ‌شود،  ملا ممد جان، محبوب ‌ترین و دوست ‌داشتنی‌ ترین ترانه نوروزی برای مردم است.  همچنین سرود میله نوروز از سرود های زیبای دیگریست که جوانان با جامه ‌های زر دوز و سلسله ‌دوز بطور دسته‌ جمعی می ‌سرایند.

      یکی از شعر های کوتاهی که مردم می خواندند،  متن کوتاه زیر است،  که حکایت از بازگشت مانوی هایی می باشد،  که در زمان ساسانیان به ترکستان پناهنده شده بودند.  این مانویان در دوره های اولیه اسلام دارای مکتب جدیدی شده بودند،  و رهبران دینی آنها سیاه می پوشیدند و پارچه سیاه نماد آنها بود.  همین ها بودند که مغستانی های دور جدید بوده و مغی یا مغولی گفته می شدند،  و در ایران شرقی پیروان بسیاری پیدا کردند،  برای اطلاع بیشتر به دروغ حمله مغول مراجعه شود.

* از ختلان آمدی <> با روی سیاه آمدی * * آواره باز آمدی <> خشک و نزار آمدی *

افراشتن درفش کاویانی

. . . .

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

   فیلم بالا مراسم بر افراشتن درفش کاویانی،  در مزار شریف افغانستان امروزی،  رنگ های این پرچم آبی و زرد و قرمز و بنفش است.

کلیک کنید:  جلسه جامعه شناسی اطلاعات

کلیک کنید:  شهر تاریخی یزد میراث جهانی

کلیک کنید:  سازمان های تاریخ سازی استعماری

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ ایران به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری ارگ ایران بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید.  در جهت دانش مربوطه وبلاگم،  با استراتژی مشخص یاریم نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ ایران،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شود،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به ارگ ایران مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس با ما      :     http://arqir.com/1

راز نماد کتیبه پسرخورشید

راز نماد های کهن و باستانی ایران

 پیش گفتار

      غربیها با تاریخ نویسی استعماری،  می خواهند تمام تمدن و نماد های تمدن را از غرب بگویند و بدانند،  و می خواهند غرب و بویژه یونان را مهد تمدن و دمکراسی،  و اولین پایه گذار تمدن بدانند،  و سپس تمام اروپا را بدست آورنده دانایی و دانش و تمدن بگویند.  آنها با تخریب آثار تاریخی در قاره کهن و دزدیدن بسیاری از آنها،  و با نفوذ در سیستم آموزشی کشور های زیر دست استعمار زده،  می خواهد ایران و ایرانی و مردم قاره کهن را،  هیچ و شکست خورد و بیخود در تاریخ نشان دهند.  ولی کور خوانده اند امروزه جوانان باهوش ایران با آنها برخورد می کنند،  و خواهند توانست تاریخ سرزمین خودشان و قاره کهن را،  از نو و با دست توانای متخصص های ایرانی در اینجا بنویسند.

تصویر ظرف تمدن کهن جی با نقش تمام نمادهای دوران های بعدی تاریخ،  عکس شماره 3462.

   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

لوگو داشته های تاریخی ما آرزوی دیگران است،  عکس شماره 1616.

این صفحه پیوست تاریخ عمومی ایران است.

کلیک کنید:  ادامه پیش گفتار

پیدایش اولین نمادهای جهان

   تصویر ظروف تمدن کهن جی با نمادهایی که قرنها بعد در نقاط دیگر و بین النهرین استفاده کردند،  عکس شماره 4194.

      نماد های موجودات و گردونه مهر و صلیب و بعلاوه و درخت زندگی و اولیه فروهر،  نیز در ظرف بفراوانی وجود دارند.  جوانان علاقمند به تاریخ ایران،  یک آلبوم از ظروف و آثار تمدن کهن جی درست کنید،  بدین منظور به زبان های فارسی و انگلیسی در عکس گوگل بنویسید "آثار جیرفت"،  و نیز در موزه ایران باستان تهران و موزه های کرمان و جیرفت و غیره،  از این اثار عکس تهیه نمایید،  و منتشر نمایید.  پیش درآمد تمدن،  و تمام نمادها و دینها و راز آنها،  در تمدن های کهن ایران است.

کلیک کنید:  آثار تمدن های ایرانی در جهان

بهترین اسناد تاریخی

      در زیر بهترین اسناد تاریخی توسط بانوی پژوهشگر گرامی پرنیان حامد گردآوری شده است،  عزیزان بسیاری از پژوهش های ناب و عالی این بانوی گرامی استفاده می کنند،  و نام زیبای ایشان را نیز ذکر می کنند.  اما دیده ام اندکی این پژوهشها را بنام خودشان می نویسند،  از آن اندک می خواهم،  حداقل معرفت را داشته باشند، و  نام ایشان را بنویسند،  تا در مقابل پرسش های متعدد علاقمندان گیر نکنند،  و بتوانند جهت پاسخ به این بانوی پژوهشگر بنویسند،  تا پاسخ بگیرند.

 کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

راز نماد کتیبه پسرخورشید (شمش) در سیپار چیست ؟

معبد پسر  خدای خورشید در شهر باستانی سیپار واقع در کشور عراق کنونی است.

      در این معبد آثار باستانی از جمله کتیبه ای یافت شده است،  که متعلق  به نبو اپال ایدینا پادشاه بابل به سال 888 الی 855 ق.م است.

Nabu apla iddina  (888-855B.c)

در میانه کتیبه نمادی است که به نماد خورشید شهرت یافته است.

      پیشینه این نماد در این منطقه را می توان به سالهای 1186-1172 زمان پادشاهی ملیشیپاک اول رساند،  چرا که نماد در بالای کتیبه او نیز موجود است و از آنجا که او از پادشاهان سلسله کاسها در بابل است،  لذا خاستگاه این نماد را باید در شرق بابل و خاستگاه کاسپ ها که کشور ایران امروز باشد جستجو کرد.

Melishipak 1 (1186-1172 B.c)

      این نماد هشت پر،  که قدمت قابل اثبات ٱن به کاسپ های کاسپین( قزوین )، کاسپین (دریای خزر) کاسان (کاشان)  و... میرسد را میتوان در تمدن های قبل از این کتیبه ها و بعد از آن ها به صورت های مختلف و منسوب شده  به ایزدان آن منطقه و یا نمادهای کشوری یافت.  از آن جمله و در کشور مبداء درفش کاویانی است،  که به استناد سخنان مورخان آن زمان تا پایان سلسله ساسانیان وجود خارجی داشت،  و توسط بیابانگردان تکه تکه شد.

درفش کاویانی نماد ایران باستان

این نماد چیست،  که نه تنها در آثار باستانی قبلی و بعدی خاور میانه نمایان است،

بلکه در باورها،  صنعت بافندگی (سپند بافی)،  سفال سازی (گرک) و ...کشور مبداء‌ هنوز موجود است.

      و تا بدان جا که  حتی در ایلات و عشایر در مقامات خاص آن را به هر دو صورت موجود به بدن خود خالکوبی می کنند؟

      دو نقاشی دستی فوق چند سال پیش توسط شاهدی عینی برای تجسس ریشه این دو علامت که بر بازوان گروهی در ایران دیده بود به وبلاگ گفتمان ارسال شد،  که تشخیص این جانب در آن زمان تنها در حد نماد ایزد مهر بود.  برای اطلاع بیشتر به وبلاگ گفتمان  www.cae.blogfa.com  رجوع فرمایید.  

      می دانیم در سیپار و درهمان  معبد پسر خورشید (شمش) قدیمیترین نقشه جهان نیز کشف شده است.  

Sippar map

      اطلاعات این نقشه :  14 تا 17 دریای شور 13 شهر بابل 3 اورارتور 4 اشور 5 درder))،  8 شوش 10 کلدانیان شهر یاکین 12 هابان 2 و 11 انها لغت شهر مکتوب است 1 کوهها 3 اورارتو6 قابل خواندن نیست 7 و 9 swamp    23 و 25 خوانا نیست.  18 دیوار بزرگ جایی که آفتاب نیست.  

<><><><><><><><><><><><><><><><><><> 

      از آنجا که در زمان گذشته نقشه ها بدون جهت کشیده می شدند و یر ما مسلم است،  که شوش در شرق بابل و آشور شمال آن است،  لذا این نقشه به روال امروزی و عادت امروز جهان که شمال را بالای نقشه می دانیم،  می بایست نیم دور گردانده شود.

      از آنجا که لوح شکستگی دارد تعداد شعاع های آن را هفت یا هشت عدد حدس زده اند  با در نظر گرفتن سه شعاع متوالی 19-20-21 می توان حدس زد،  که در هر ربع دایره یک شعاع عمود و دو شعاع مورب در دو طرف موجود بوده است.  این نقشه در همان معبد شمش سیپار یافت شده است،  که کتیبه کیلشیپاگ اول در همین مکان مزین به ستاره هشت پر می باشد.

      نماد میانی خالکوبی که ما آن را امروزه  از روی نااگاهی آغشته به خرافات کرده ایم،  نماد دایره حکومتی بابل در میان دو رود دجله و فراتی است،  که در سرچشمه و آبریز مشترک هستند.

نماد هشت پر در آثار هخامنشی نیز دیده می شود.

      این نقشه در ذهن پژوهشگر داده های اوستا و مکتوبات بازمانده کشور ایران را تدایی می کند.

خونیرس در این مکتوبات دقیقا شانزده قسمت دارد:

 1. ایرانویج:2 . جلگه سوگود: 3. مرو:  4. نسایه:  5. باختریش: 6. هریو:هرئی :7 . وئه کرته: 8. اورو: 9 خننت : 10. هرهویتی: 11. هیرمند:  12. رگا:  13. چخر : 14. ورن 15. هفت رود :16 . سرزمین گرداگرد رود رنگها:

     که به استناد اسناد ارائه شده از همین منابع در کتاب "اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست" همه مکان های نامبرده در غرب کشور ایران امروزی می باشند.

      اصل سنگواره به صورت فوق است.  نقشه های بعدی رونوشت های دستی تهیه شده از آن می باشد،  که گاه نام بیت المقدس و گاه  نام یونان در مرکز آن دیده می شود.  دو فرضیه به نظر می رسد:

      یا تحریف به سبب ارضاء  برای تفسیر کمبود است.

     و یا واقعا تمدن های ذکر شده در زمان باستان در این ناحیه بوده اند.

      که نظر پژوهشگر امید به مورد دوم می باشد.

      در باب نماد دوم که در میانه کتیبه نمایان است و به ایزد مهر منسوب می باشد،  تکرار دیگری از نقشه جغرافیا،  نماد دیگری از درفش کاویانی و طریق دوم خالکوبی است:

     نماد منطقه چلیپا مانندی است،  که چهار سوی آن را آب فرا گرفته است،  این نماد بر کاسه هفت هزار ساله یافت شده در همین نواحی رمز گشایی شده است.

      چلیپای شکسته نماد ایزد مهر نشان منطقه ای است چلیپایی که چهار سوی آن را آب فرا گرفته است،  

این منطقه جغرافیایی چلیپایی با چهار آب اطراف  در نقشه های قدیمی نقشه های جغرافی  و عکسهای ماهواره ای زمین به وضوح دیده می شود.

      این هر دو نشانه نشان از منطقه جغرافیایی چهار سو است که در کتیبه های پادشاهان فاتح کل منطقه به آن اشاره شده است

20 a-na-ku mKu-ra-áš LUGAL kiš-šat LUGAL GAL LUGAL dan-nu LUGAL TIN.TIRki LUGAL KUR šu-me-ri ú ak-ka-di-I LUGAL kib-ra-a-ti er-bé-et-tì

I am Cyrus, king of the world, great king, mighty king, king of Babylon, king of Sumer and Akkad, king of the four quarters,

29 ša ka-li-iš kib-ra-a-ta iš-tu tam-tì e-li-tì a-di tam-tì šap-li-tì a-ši-ib n[a-gi-I né-su-tì] LUGALmeš KUR a-mur-ri-I a-ši-ib kuš-ta-ri ka-li-šú-un

throughout the world, from the Upper Sea to the Lower Sea, who live in the dis[tricts far-off], the kings of the West, who dwell in tents, all of them,

30 bi-lat-su-nu ka-bi-it-tì ú-bi-lu-nim-ma qé-er-ba ŠU.AN.NAki ú-na-áš-ši-qu še-pu-ú-a iš-tu [ŠU.AN.NAk]I a-di URU aš-šurki ù MÙŠ-ERENki

brought their heavy tribute before me and in Babylon they kissed my feet. From [Babylon] to Aššur and (from) Susa,?

31 a-kà-dèki KUR èš-nu-nak URU za-am-ba-an URU me-túr-nu BÀD.DINGIRki a-di pa-at kurqu-ti-I ma-ha-z[a e-be]r-ti ídIDIGNA ša iš-tu pa!-na-ma na-du-ú šu-bat-su-un

Agade, Ešnunna, Zamban, Me-Turnu, Der, as far as the region of Gutium, the sacred centers on the other side of the Tigris, whose sanctuaries had been abandoned for a long time,

      این نماد نیز نه تنها در آثار هخامنشیان یافت می شود،  بلکه مقبره آنان با این نماد بنا شده است،  که همان مفهوم چهار سوی جهان شناخته شده آن زمان را دارد،  که وهمان صلیب شکسته و علامتی برای مردم این منطقه است.

      منم کوروش شاه جهان شاه بزرگ شاه توان مند شاه بابل شاه سومر شاه اکد شاه چهار گوشه جهان.

      این نماد های تاریخی که متعلق به جغرافیا و فرهنگ مشرق زمین است،  در حال حاضر با کمال تعجب بر تاج های سلطنتی و نمادهای غرب دیده می شود،  که متاسفانه مناسبتی در این باره به نظر نمی رسد!

فرجام یافت به درود و شادی و رامش

پژوهش :  پرنیان حامد

تهران  اول مهرماه سال هزار و سیصد و نود و پنج

استفاده از پژوهش فوق با ذکر ماخذ و نام پژوهشگر بلامانع است.

لوگو تاریخ را علمی بدانید نه داستان روی داستان،  عکس شماره 1618.

مستند های مربوط

مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری

http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تاریخ سلوکیان اهل سلوک

کلیک کنید:  ادامه پاسخ های پرنیان حامد

کلیک کنید:  داستان الکی هلنیسم تاریخ استعماری

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.

   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ ایران   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

پرچم و نشان وبسایت ارگ

پرچم و نشان وبسایت ارگ

پیش گفتار

      بنظر من هر سازمان نوین،  باید یک آرم و نشان داشته باشد،  تا بدان آرم در اینترنت دیده شود،  بدین منظور من برای ارگ پرچم سه رنگ با نقش یک دژ ارگ انتخاب کردم،  که در اینترنت از آن استفاده می کنم،  و همه جا دیده می شود.  از این سه رنگ و نشان آن،  در دوره های تاریخ ایران استفاده شده،  مانند درفش کاویانی،  و نقش دژ و کنگره های دژ،  در آثار مختلف.

تصویر پرچم و نشان وبسایت ارگ،  عکس شماره 2750.

رنگ ها در وبسایت ارگ

      بمنظور پرچم و نشان و رنگ آمیزی صفحات وبسایت ارگ،  از رنگ های اصلی نقاشی استفاده کرده ام،  در طبیعت دو نوع رنگ اصلی وجود دارد،  رنگ های اصلی نقاشی و رنگ های اصلی نور.  این رنگها در درفش کاویانی نمایان است. 

      دنیای پیرامون ما از دو عنصر "شکل و رنگ" تشکیل شده است.  تاثیر رنگ در زندگی انسان به قدری است،  که حتی تصور زندگی بدون رنگ ناممکن است.  رنگ پدیده و موهبت شگفت انگیز و شکوهمند هستی است،  و به زندگی انسان احساس و اشتیاق می بخشد.

 تصویر رنگها،  عکس شماره 3301.

رنگ های اصلی طبیعت

      رنگ های اصلی نقاشی عبارتند از:  زرد ــ  آبی ــ  قرمز،  از ترکیب 2 به 2 این رنگ ها باهم رنگ های ثانویه ایجاد میشوند:

  ــ  زرد+ قرمز= نارنجی،  قرمز+ آبی= بنفش،  آبی+ زرد= سبز.  اگر سه رنگ آبی و قرمز و زرد را با هم ترکیب کنیم،  رنگ سیاه ایجاد می شود.

      رنگ های اصلی نور عبارتند از:  قرمز- سبز- آبی،  از ترکیب 2 به 2 این نور های رنگی رنگ های فرعی حاصل می شوند:

  ــ  قرمز+ سبز= زرد،  سبز+ آبی= فیروزه ای،  قرمز+ آبی= بنفش،  و از جمع ترکیب این سه رنگ اصلی رنگ سفید ایجاد می شود.

      از ترکیب سه رنگ اصلی نقاشی و نور،  رنگ های فرعی بوجود می آیند.

ویژگی تعریفی رنگ ها

   آبی ــ  نماد عرفان و روشنفکری، روح، درون، شکیبایی، فضای بیکران، فروتنی، تحمل و معنویت است.

   زرد ــ  مظهر علم و خرد، اندیشه، آخرت، فهم و دانایی، نور و روشنی، هوشیاری و کوشیاری، کار و حرکت، پادشاهی و سلطنت، خورشید، مهربانی و مهمان نوازی است .

   قرمز ــ  سمبول گرایش های زمینی و دنیوی، عشق، خون، شهادت، پایداری، خشم، غرور، خودخواهی، خطر، جنگجویی، شورش و همرنگ سیاره مریخ (سیاره سرخ) است.

   نارنجی ــ  نماد جوانی و شادابی، گرما، فعالیت، بلوغ، غرور، نشاط و خود نمایی است .

   سفید ــ  مظهر برف، روز، روشنی، تابناکی، پاکی، بهداشت، صبر، صداقت، معنویت، پرهیز کاری، حرکت، تقوا است.

   سبز ــ  امنیت، امیدواری، رشد، جوانه زدن، تجدید حیات طبیعت، تولد و زندگی، رستاخیز، آرامش، بهار و خوش قلبی است.

   بنفش ــ  برابر تعادل، رنگ ابهام، مرموز، ولرم، خیال انگیز، تنهایی، ترس زیاد و اسرار آمیز است .

   سیاه ــ  نماد فضای بیکران، ابهام، تاریکی، سیاه چاله، ظلمت، پیچیدگی و محبوس بودن است.

. . . ادامه دارد . . .

  تصویر ترکیب رنگها،  عکس شماره 3002.

کلیک کنید:  تبدیل واحدها

کلیک کنید:  استون هنچ ایرانی

کلیک کنید:  فرهنگ واژگان پارسی

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arq.ir.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

حروف هیروکلیف تمدن کهن جی

حروف هیروکلیف تمدن کهن جی

پیش گفتار

      اولین حروف الفبای جهان در منطقه باستانی جیرفت کشف گردیده است،  اگر این چند کتیبه در هر کجای جهان یافت می شد،  مردم آن کشور درباره آنها کلی تحقیق و تحلیل می کردند،  و کلی تبلیغات که چه بوده و چه نبود.  ولی در ایران همه بی خیالش هستند،  که می تواند دو علت عمده داشته باشد،  یا نمی دانند یا نمی توانند.  در این پست سعی می کنم،  شروع به کشف و یافتن رمز و راز حروف الفبای تمدن کهن جی نمایم.

      حروف الفبای جیرفت با علائم مهندسی است،  هر سیلاب شامل یک علامت است،  که در کنار سیلاب بعدی قرار می گیرد،  این حروف الفبا در هزاره سه و چهار آریایی میترایی به چین استان ایران رفت،  و به مرور اشکال مهندسی سیلاب را از دست داد،  و سپس توسط مردم چین ایران،  به کشور چین برده شد،  حروف الفبای چین ایران در بعضی ظروف باستانی دیده شده است،  که به اشتباه پنداشته اند از کشور چین است،  درصورتیکه راز خواندن آن در حروف الفبای جیرفت قرار دارد.

تصویر شماره 7027 .

کلیک کنید:  تمدن کهن جی

. . . این پست ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .

   تصویر انسان غار نشین از یک موزه، عکس شماره 4104.  در ابتدا فرهنگ لغات انسان های غار نشین فقط چند صفحه بود،  و سپس در طول زمان و مکان از همان چند آوا که می دانستند،  ترکیبات و آوا های جدید بوجود آمد.

آغاز داستان حروف

      در هزاره های اول تا پنجم خورشیدی ایرانی،  هر یک از حروف الفبای ایرانی شکل و معنی خاص داشتند،  الف، جیم، میم، لام و غیره.  تا یکصد سال پیش،  لام در نزد بسیاری از دراویش جزو حروف مقدس بشمار می رفت،  و این مقدس در ایلام خود را نشان می دهد.  اگر آشوریها و یا غیره،  در نیمه هزاره پنجم خ،ا،  برای ایلام معنی دیگری گفته اند،  مربوط به خود آنها یا ترجمه غلط می باشد،  ایلام،  که به معنی مقدس همه است،  از حروف و واژه های هزاره اول تا چهارم خ،ا، است. 

     تصویر کتیبه های کشف شده در منطقه تمدن کهن جی،  عکس شماره 4147،  تعداد حروف الفبای ایرانی بسیار بود،  باید با کمک آوای حروف الفبای زبان انگلیسی،  و گمانه زنی های متعدد،  تعدادی از آنها را کشف نمود.  مثلاً امروزه حروف اس و ای در زبان فارسی وجود ندارد،  و در زبان انگلیسی بخاطر جزیره ای بودن،  الفبای ایرانی دست نخورده تر مانده است.  به تعبیر دیگر ریشه زبان انگلیسی در تمدن جی است،  هر کس قبول ندارد،  برود حروف و لغات انگلیسی را ریشه یابی و تحلیل کند،  خود بخود به تمدن کهن جی می رسد.

      با اضافه شدن ک کوچک کردن،  به اس پاک،  اسک شده است،  و طی یکی دو هزاره با تغییر آوا اسک گردیده،  مانند روستای آب اسک در جاده هراز،  و سپس طی یکی دو هزاره دیگر اشک شده است،  بمعنی آب پاک یا اشک چشم.  شباهت جالب و قابل توجهی با اختلاف حروف اول،  در ایلام و اسلام و سلام وجود دارد،  زیرا هر سه از واژه های اصیل ایرانی می باشند،  که در نهایت اسلام (اس + لام = پاک مقدس) بعنوان یک دین اصلی،  توسط ایرانیان پذیرفته شد.

      در زبان فارسی امروزی بعضی از حروف مانند:  س Sa، او O، اس S، ای E، و.. را نداریم،  درصورتیکه در زبان های باستانی ایران وجود داشته اند،  آنها در حروف هیروکلیف جی هم می باشند،  که باید با پیدا شدن کتیبه های بیشتر،  تحقیق شود و کشف گردند.   مانند:  سلام،  س = سر + لام = مقدس و روشن،  که سلام به زبان باستانی ایرانی می شود:  سرت سلامت یا سرت روشن و مقدس.  س = سر،  مانند سقف = س + قف = قفس = پناه،  و سقف = سر پناه،   تمام 30 زبان باستانی ایران و سپس زبان های بوجود آمده از آنها مانند عربی و انگلیسی،  ریشه در زبان و حروف هیروکلیف جی دارند.  بسیاری به اشتباه یا دانش کم،  مثلاً می گویند:  سلام و اسلام و... واژه های عربی هستند،  لامپ و اسکول و غیره،  انگلیسی،  ایلام و.. آشوری و اینجایی و آنجایی هستند،  درصورتیکه زبان های عربی و انگلیسی،  تدوین شده توسط ایرانی ها و از زبان های ایرانی است.

     بنظرم این مقاله اولین بار برای کشف حروف هیروکلیف جی است،  بنابر این ممکن است کم و بیش داشته باشد،  به مرور ادامه می دهم و بازنویسی می کنم.  اگر می دانید که تاکنون شخصی در این باره تحقیقات دارد،  در نظرات بنویسید و بگویید،  همچنین علاقمندان نسبت به کشف رمز حروف هیروکلیف جی،  با هوش و دانش خود اقدام کنند.

      او O می تواند دایره  باشد،  و خود را در اورنگ به معنی غلط امروزی پرتقال نشان داده است،  او = دایره و رنگ = گرد رنگی،  نارنگ، تورنگ، بادرنگ و...،  مرکبات با پیشوند های تعریف خودشان هستند.  س = سر می تواند دایره ای باشد،  با علامت هایی داخل آن.  مخ، مغ،  به معنی مرکز می باشد،  که می توان مرکز عقل و اندیشه هم دانسته شود،  بعدها و در طول زمان بای و بک و... به معنی رهبر و رهبر دینی و خداوند قومی و غیره در راستای آن بوجود آمد.  مخ یا مغ بدلیل اهمیت،  می توانند دارای یک علامت ویژه در این حروف باشند،  که ممکن است بنوعی با اس و س و یا لام، ارتباط داشته باشند.  سجده = س Sa + گ + ده، 

. . . ادامه دارد . . .

حروف هیروکلیف جی

    تعریف های "حروف هیروکلیف جی" و "تمدن کهن جی"،  نظرات شخصی من است،  امیدوارم جوانان باهوش علاقمند،  یک گرایش در این زمینه ایجاد کنند،  و با توانایی های خودشان،  آنرا به سیستم آکادمیک بسپارند.

      مطابق معمول و بدون هیچ سند و مدرک و ریشه یابی،  هیروکلیف را هم از یونان می دانند،  و اینهمه تاریخ دان ایرانی،  کسی پیدا نمی شود بگوید اشتباه می کنید،  و نباید همه چیز را از یونان با سابقه تاریخی اندک بگویید،  و بنویسید.  این نوع خط نگاره سابقه بسیار بیشتر از تاریخ یونان و مصر دارد،  و در تمدن کهن جی بوجود آمده است.

   ــ  هیروگلیف یا هیروکلیف = ایروکلیف = ار کل ف = ایر یا ار = وابسته به ا، مقدس، ایران + کل = کوه کندن + ف = فا، فر، دانش، بزرگی، اهمیت.  در جمع می شود:  دانش مقدس در کوه کنده،   کوه یا کلوخ یا سنگ.

      لازم به یاد آوریست،  تمدن کهن جی چند هزار سال و در وسعت زیادی پراکنده بود،  در ابتدا از نظر زبان شفاهی یکی بوده اند،  سپس طی هزاره ها تفاوت هایی در لهجه و نویسایی پیدا کردند،  بهمین جهت بدون داشتن کتیبه های زیاد،  نمی توانیم این خطوط را در این هزارها و وسعت ها کشف کنیم،  فقط از نظر زبانی،  با کمک از گویش و تعریف زبانی پیران مدرسه نرفته روستائیان دور دست در ایران، هندوستان، گینه نو، مکزیک،  و بویژه جنوب ایران،  می توانیم مطالبی را بنویسیم و با  افزایش تجربه فنی،  آنرا بهبود بخشیم.

حروف ار کل ف

معنی الفبای فارسی و انگلیسی بدون علائم ار کل ف

     آ = AA =  اولین حرف الفبا،  سبک ترین،  در بالا قرار می گیرد،  مانند آس و آسمان.

     ا = A =  دومین حرف الفبا، به معنی براست و بلند می آید،  وسیله تولید مثل مردانه، آلات مردانه،  دارای اهمیت دینی دوران پیش کهن.

    ب = B =  سومین حرف الفبا که در آب و باران و باد (باد حاره ای) می آید.

    س = C =  چهارمین حرف الفبا که در سر و آس می آید.

   د = De =  داخل، شامل، در، دنیا.

  ی =   آخرین حرف هیروکلیف، علامت سنگین و بزرگ و قدرت،

  ر ، ل =  دارنده کشنده رفته واقع شده.

  یل =  دارای قدرت، دارای بزرگی.

  د = De =  داخل، شامل، در، دنیا.

  ا =  راست و بلند،  علامت آلت مردانه.

  و =  شامل شده، اضافه شده.

  دی = D = روز،  این دی خود یک علامت است، و با د اختلاف دارد.

  دیو =  D + و =  شامل شده به روز،  اضافه شده به روز،  روز نگار یا نویس.

  ور = جا و مکان و دانش و دارایی، که مشخص است،  مانند باور، سماور.

   کان = کوه و سنگ و کلوخ + ا =  دارای بلندی و ارتفاع + ن = برکت و نان =  مکان = غار یا اتاق در کوه و تپه که بعدها طی هزارها در ادامه رشد و تکامل،  همچنان در پسوند مکان باقی مانده است.

   بن = ب = آب + ن = برکت.  بن =  آب با برکت که تولید مثل می کند.

   بلخ = ب = آب + ل = وابسته + خ = گود و عمیق، خمره.  بلخ = دارای آب گود و عمیق.

 . . . .

حروف دارای اهمیت

      بعضی از علائم یا حروف معنی خاص دارند،  و در واژه ها بکار می روند،  بنا به تحقیق و پرسجوی من،  از پیران روستایی مدرسه نرفته،  در چند جای ایران و افغانستان.

   اس = S = پاک، سالم.

   اسلام = اس = پاک + لام = مقدس.

   اسکول = اس + کول = کناره، گوشه، کول = مدرسه.

   استخر = اس + تخر = ترخ = دارای آب پاک.

   لام = مقدس

   اسلام، ایلام، لاما، ...

   ای = E = همه.

   ایران = ای + ران = مکان.

   ایزد = ای + زد = مزد،  زد = ز = ژ = نماد زایش + د = در، داخل، دنیا.

   ایلام = ای + لام = جایگاه مقدس همه.

       جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستا های ایران بروید،  همچنین در میان مطالب وبلاگ گاهی از ریشه یابی واژه ها نوشته ام.

. . . ادامه دارد . . .

کلیک کنید:  واژهای رزمی با ادبیات کهن ایران

 

فرهنگ حاشیه هلیل رود و جیرفت (گزیده ای از اشیاء استردادی)

      در سال 1383 دو محموله شامل اشیای به دست آمده از حفاری های قاچاق جیرفت در کشور انگلیس ضبط و نهایتا به کشور بازگشته و تحویل موزه ملی ایران شد.  این مجمومه شامل ظروف سنگی ساده و منقوش،  پیکرک و اشیا دیگر است.  کاتالوگ این نمایشگاه شامل 80 صفحه متن،  به همراه عکس های رنگی از اشیا است.  متن کاتالوگ اطلاعاتی از نحوه کشف، منطقه جیرفت، و فرهنگ حوزه جنوب شرق ایران در دوره مفرغ را ارایه می کند.

   تصویر کاتالوگ نمایشگاه حاوی نقشه و طرح و عکس های زیادی است،  همچنین لیستی از 72 نمونه شی به نمایش در آمده و اطلاعات مرتبط به آنها است.  عکس شماره 4158.

چند معنی از چند نام تاریخی

      در چند هزار سال پیش،  فرهنگ لغات آدم ها خیلی محدود بود،  و فقط چند آوا داشتند،  سپس با سرهم کردن آنها واژه های جدید با مفهوم جدید ساختند.

   اسلام و ایلام و سلام

      اسلام به معنی پاک و مقدس است،  اسلام = اس + لام،  اس به معنی پاک است:  اسپهان، استهبان، استخر، اسکندور،  و غیره.  لام به معنی مقدس و روشنایی دهنده است،  ایلام = ای + لام،  ای همچنان در بعضی از زبان های محلی قدیمی ایران به معنی همه است،  که در جمع با لام مقدس می شود:  ایلام مقدس یا چغامیش. از لام به معنی روشنایی دهنده،  لامپ و لاما (کشیش بودایی یا در واقع بوداسپی) بیرون آمده است.  ای به معنی همه،  بعدها در نام ایران خود نمایی نمود،  ای + ران،  که می شود سرزمین همه (ای = همه + ران = جایگاه پروار و پر برکت).

      اس از زبان های باستانی ایرانی،  در هزاره سوم و چهارم خورشیدی ایرانی با ایرانیان به اروپا رفت،  و به صورت یکی از حروف الفبای انگیسی شد،  و در لغات بسیاری معنی پاک خودش را حفظ کرد،  اسکول = اس + کول،  کول به معنی جایگاه کوچک است،  و با اس مقدس،  مدرسه می شود،  نمونه از اس زیاد است.

      در هزاره اول و دوم خورشیدی ایرانی هر کدام از حروف الفبا یک نماد داشتند،  هیروکلیف ایرانی برعکس نوع مصری آن،  با خطوط منظم هندسی مشخص می شد.  بنظر من در این حروف اس،  در نقش مربع می باشد،  که بعد ها در زبان انگلیسی اس کوار گفته شد،  که می شود همانند علامت اس،  زیرا وار به معنی مانند و گونه می باشد،  اسکوار = مربع.

      یک روستای کهن در شهرستان درمیان استان خراسان جنوبی وجود دارد،  که امروزه بنام اسکندر معروف شده است،  ولی پیرمردان آن روستا می گویند،  درست نام روستا اسکندور است،  (اس + کندور)،  که در گذشته کندور پاک و مقدس را آتش و دود می کردند،  آن پیرمردان عزیز و با ارزش،  از اینکه به روستایشان اسکندر می گویند،  بشدت دلخور هستند،  و می گویند اسکوندور Skondor درست است.  کندر یا کندور =  کن یا کون = خمیره، شیره،  و در یا دور = پرارزش.

   تصویر روشن و دود کردن کندور توسط یک فرد از ایزدیان (یزدیان)،  در عباتدگاه لالیش ایالت کردستان در شمال کشور عراق،  و عکس توده پارچه های رنگی اعتقادی،  که نشان دهنده رنگ های درفش کاویانی است،  عکس شماره 4417.

   ایران، تهران، پارس

      ایران = ایر + ران،  که می شود سرزمین همه (ای = ایر = ار = همه و مهم + ران = جایگاه پروار و پر برکت)،  تعریف بیشتر ایران در اینجا،  مانند تهران = ته = پائین + ران.  ران به معنی جای چاق و پر برکت،  ماند ران پا، ران گوسفند و گاو،  شمران = شم = بلندی + ران.  در بعضی از کلمات ر از ران افتاده و فقط ان آن باقی مانده است،  که چگونگیش را باید در حروف یافت.  پارس = پرس ParSa = پر + س،  پر عمامه ای سبک ابریشمی که رهبران دینی به سر می گذاشتند،  س هم که به معنی سر است،  یعنی افرادی که عمامه ای به سر داشتند،  پرس یا پرسر یا پارس و پارسا بودند.  از پر،  پرنیان بوجود آمد،  پر + نیان.   نام پرس بعدها به سرزمین این مردمان اطلاق شد،  یونانیها به آنها پرس یا پارسا یا با تغییر آوا پرشا گفتند،  بعد از مهاجرت یونانیها و رومیها به اروپا،  نام پرشیا را با خود بردند.

. . . ادامه دارد . . .

   تصویر عمامه شاه هخامنشی در یک نبرد تاریخی از کاشی نگاره باستانی،  و عکس یک کشاورز نوازنده از روستای سام آباد استان خراسان جنوبی،  عکس شماره 4595.  با دقت در آثار متوجه می شویم،  لباس این کشاورز امروز در سال 7000 خ،ا، همانند همان شاه های هخامنشی است.

 کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

استون‌هنج ایرانی است

      بنای بزرگ سنگی استون‌هنج در جنوب انگلستان قرار دارد،  که توسط باشندگان اروپای باستان ساخته شده‌ است.  سازندگان استون هنج،  در حدود 2000 خورشیدی ایرانی،  برابر با ۳0۰۰ ق.م،  سنگ های این بنا را به شکل چند دایره تو در تو،  در مکان فعلی آن کار گذاشتند.  احتمالاً از این دایره‌ های سنگی برای مشاهده حرکات خورشید و ماه و ستارگان،  که در آن زمان طی مراسم مذهبی مورد پرستش قرار می ‌گرفته،  استفاده می‌ کردند.  سنگ هایی شبیه به آنچه که در این بنا به کار رفته، در مناطق دیگر مانند کارناک فرانسه و نیوگرنج ایرلند،  یافت شده‌ است.

      چه کسی می‌داند که استون هنج دقیقا چگونه ساخته شده‌،  سنگ هایی بزرگی،  که تا ۵۰ تن وزن داشتند،  با کشتی از فاصله 220 کیلومتری حمل شده،  روی غلطکها به وسیله گروهی از مردان کشیده شده،  و به محل آورده می‌ شدند.  وقتی سنگها به محل می ‌رسیدند،  با استفاده از طناب و در صورت لزوم با ایجاد سراشیبی خاکی،  آنها را در حالت ایستاده قرار می ‌دادند.  بیشتر بنا های بزرگ برای دانش امروزی یک معما می ‌باشند،  همیشه دانشمندان و باستان شناسان سعی در یافتن اسرار ساخت آنها کرده‌ اند.  برای مردم قدیم این یک کار بسیار مشکل بود،  که بتوانند سنگ های بزرگ را طوری در کنار هم قرار دهند،  که دارای یک شکوه عظیم شود.  این بناها می‌ توانستند به عنوان محل سکونت، معابد، مقابر و یا حتی تقویم‌ های بزرگ در فضای باز مورد استفاده قرار گیرند.  مردم می‌ توانستند با دنبال کردن حرکت اجرام آسمانی،  درباره فصل های سال چیز هایی یاد بگیرند.  دانشمندان باستان به مقدار زیادی برای درو کردن محصولات و غذای خود به فصول سال متکی بودند.  آنها فصلها را به ‌وسیله مراسم و تشریفات مذهبی جشن می ‌گرفتند.  احتمال اینکه این مناطق و نواحی حکم مقدس برای مردم داشته‌ است،  بسیار زیاد می ‌باشد.

      بسیاری از متخصصان بر این باورند که این حلقه بزرگ سنگی در استون هنج،  برای نظارت و همچنین به عنوان معبدی برای ستایش کردن به کار می ‌رفته‌ است.  آنها به خاطر وضعیت قرار گرفتن سنگ بزرگ به نام سنگ هیل (سنگ پاشنه) که حدود ۶ متر ارتفاع و ۳۵ تن وزن دارد،  چنین حدس می زنند.  هنگامی که در لحظه تغییر تابستان ۲۲ ژوئن،  طولانی‌ ترین روز سال،  خورشید طلوع می ‌کند،  به سنگ هیل می ‌تابد،  و یک سایه بلند بوجود می ‌آید،  که تدریجاً از مرکز بنا عبور می‌ کند.  این امر ثابت می‌ کند که استون هنج بر اساس دستورات نجومی ساخته شده ‌است و اهداف مذهبی هم داشته ‌است.

      در سال 1960، منجم آمریکایی جرالد هاوکینگ چنین نظر داد،  که استون هنج، یک رصد خانه و تقویم پیچیده‌ ای بود.  تفاسیر نجومی استون هنج با وجود بی دقتی هایی که دارد هنوز هم محبوب مانده است.  بسیاری از محققین حدس می‌زنند افرادی که استون هنج و جا های دیگر را ساخته اند،  دانسته‌ های ریاضی را که برای پیش گویی بسیاری از وقایعی که در نظریه جرالد هاوکینگ موجود است،  بدست آورده بودند.  قصه گویان می‌ گفتند مارلین جادوگر سنگها را در زمان شاه آرتور افسانه‌ ای قرن پنجم میلادی از ایرلند به استون آورده‌ است.  امروزه متخصصان پی برده‌اند،  که قدمت استون هنج بسیار بیشتر از تاریخ فوق است.  این بنا در سه مرحله ساخته شده ‌است،  که تقریباً آغاز بنای آن از سال 1900 خ،ا،،  برابر با ۳۱۰۰ ق.م،  بوده‌ است.  این مسئله ثابت می‌ کند که استون هنج از اهرام مصر هم قدیمی تر است.

      اولین مرحله یک کانال گرد با یک ساحل خاکی در درون آن بود،  تقریباً یک هزار سال پیش،  در طول مرحله دوم،  کارگران دو حلقه متحد المرکز از سنگها را در مرکز بنای اصلی بلند کردند.  احتمالاً برای آن از ۸۰ قطعه سنگ آتشفشانی باریک،  به نام سنگ آبی استفاده نمودند.  آنها بیشتر از کریستال های سنگ چخماق تشکیل می‌ شدند،  و به نظر می‌رسد از معادن کوه‌ های پرسلی در دایفد،  به آنجا آورده باشند.  فاصله این منطقه تا استون هنج ۲۱۷ کیلومتر ۱۳۵ مایل است.  احتمالاً یک تیم از کارگران سنگ های ۵/۴ تنی را به ‌وسیله قایق در بیشتر طول راه حمل کرده ‌اند.  احتمالاً سپس آن سنگها را به ساحل کشیده‌اند.

      سومین مرحله از ساخت این بنا در سال 3000 آ،م،  یا ۲۰۰۰ ق.م،  شروع شد،  سنگ های آبی با ۸۰ قطعه سنگ های سیاه بزرگ مرکزی به نام سارسین تعویض شدند،  اینها همان سنگ های معروف هستند،  که امروزه هم دیده می ‌شوند.  این سنگها از ناحیه اطراف مارل بورو داون به آنجا آورده شدند،  اما حمل آنها هم حتی مشکلتر از سنگ های آبی بود.  وزن آنها تا ۵۶ تن می ‌رسید،  و هر کدام را باید به ‌وسیله گروهی از مردان روی زمین می ‌کشیدند،  بیشتر سنگ های سارسین به شکل یک حلقه در کنار هم چیده شدند.  پنج تریلیتون نیز در داخل حلقه قرار گرفتند،  که از ۲ سنگ ایستاده که روی آنها یک سنگ افقی قرار می‌ گرفت،  تشکیل می ‌شدند.  امروزه فقط ۳ تریلیتون باقی مانده‌ است.

      حرکت دادن سنگ ‌های عظیم الجثه به محل استقرار شان،  یک کار بسیار عظیم بود،  یک مطالعه نشان می ‌دهد که یک هزار نفر در مدت ۳ هفته می ‌توانستند فقط یک قطعه را به استون هنج حمل کنند.  حتی با استفاده از چنین نیروی کار عظیمی،  ساخت قسمت مرکزی بنا بیش از ده سال طول می ‌کشید.  همچنین خرسنگ هایی نظیر استون هنج در شمال انگلستان موسوم به دایرهٔ سویین ساید که در طی قرن‌ها در زمین فرو رفته اند،  و دایرهٔ کالانیش یافت می ‌شود،  و به علاوه خرسنگ ‌های عمودی باشکوهی در میان دشت آدبری که نماد جنس مذکر و مونثند نیز موجود است.  بعضی براین باورند که این خرسنگ‌ها خاصیت شفا دهندگی نیز دارند،  مثلا کودکان بیمار را از میان سوراخ‌ های واقع در خرسنگ‌ های دایره‌ای شکل واقع در کورن وال عبور میدهند،  و گفته می ‌شود عده‌ای از این سنگ‌ها نشان دهندهٔ کانال های نیرو در زمین نیز هستند.

   مطالب فوق غیر علمی و تحقیقی است،  که درباره استون هنج گفته اند،  همه شاید و احتمالاً و شک و تردید و این موضوعات است.  یک جمله را در مقاله قهوه ای کردم که می گویند:  بیشتر بنا های بزرگ برای دانش امروزی یک معما می ‌باشند.  باید به آنها گفت معما نیست،  شما اروپاییان نمی خواهید دنبال واقعیت بروید،  و سر خود را در دروغها کرده اید،  منشأ ساخت و دانش این بناها در ایران باستان است.

   تصویر استون هنچ،  عکس شماره 5822 .  اسناد و مدارک زیادی وجود دارد،  که استون هنج یک اثر تاریخی باستانی است،  و چیدن سنگها از حقه های تاریخ سازی بریتانیای نمی باشد.  باستان شناسان انگلیسی در این فکر هستند،  که بومیان تاریخی جزیره چگونه و با کدام سابقه ذهنی توانستند این بنا را علم کنند.  هرگز آنها نمی توانند و نمی خواهند تصور و بررسی کنند،  که کار ایرانی های مهاجر به جزیره بوده است،  این وظیفه حرفه ای های ایرانی است،  که در این بخش های تاریخ تحقیق و تحلیل نمایند.  درباره استون هنج مقداری مطالب گفته و نوشته اند،  که هیچ کدام پایه و اساس تاریخی و باستان شناسی ندارد،  فقط نخواسته اند بگویند یک کار میترایی ایرانی است.  نمونه سنگها و معابد و گورستان های ایرانی،  در انگلستان و ایرلند و فرانسه بسیار وجود دارد،  قبلاً عکس و مطالب از آنها پست کرده ام.

      گروه هایی از مردم تمدن کهن جی، در هزاره یک و دو ایرانی،  با کشتی از خلیج فارس به انگلستان و ایرلند رفتند،  زیرا زبان و آثار زیاد نزدیک به ایرانی،  بیشتر از نقاط دیگر اروپا در آنجا وجود دارد.  ولی در طول تاریخ از هزاره دوم تا چهارم آریایی میترایی،  اقوام مختلف ایرانی از راه زمینی ترکیه و بالکان یا اوکراین و لهستان به اروپا رفته اند،  و با ترکیب شدن های متعدد در مسیر زمینی،  آثار خالص ایرانی کمتر باقی مانده است.  سومین نوع مهاجرت ایرانی ها،  در زمان اسکندر کتاب اسکندر تاریخ ایران اسکندر یونانی نیست،  در قرن های آخر هزاره پنجم خورشیدی ایرانی اتفاق افتاد،  آثار دینی مهر و میترا در اروپا،  ثمره این حرکت ایرانی بوده است.

      دلایل متعدد برای اثبات این مهاجرت ها وجود دارد،  که بعلت مفصل بودن هر یک،  به مرور می نویسم،  مثلاً برای اولین دور مهاجرت ایرانیها به انگلستان،  یک دلیل خیلی خوب را می توان گفت.  خود انگلیسی ها هرگز نمی خواهند بگویند،  که مهاجران و اولین آدم های متمدن وارد شده به جزیره ایرانی ها بوده اند،  اما نمی توانند آنرا کتمان کنند،  چون دم خروس هایی به بزرگی سنگ های استون هنچ دیده می شود.  آنها می دانند که این سنگها از فاصله 220 کیلومتری با کشتی،  و سپس با تکنیک به محل کنونی حمل شده است،  پس چه کسی می توانسته چنین کشتی و کارایی و توانایی در نجوم،  در هزاره دوم خورشیدی ایرانی را داشته باشد،  فقط مردم تمدن کهن جی بودند.  اگر این مهاجران زمینی بودند،  هرگز نمی توانستند چنین کشتی هایی داشته باشند،  که سنگ های چند ده تنی را حمل کند.

   تصویر مومیایی 4000 ساله ایرلندی،  که دو سال پیش در باتلاق منطقه «لیش»‌ کشور ایرلند کشف شد،  و نشان از تمدن فراتر از مصر باستان دارد،  که چیزی جز اثری از تمدن جیرفت نمی تواند باشد،  عکس شماره 5825.

      زمان کشف،  این مومیایی در یک کیسه چرمی قرار داشت،   سال 2011 در زمان خشک کردن یک مرداب،  در منطقه «کولگا مونا» کشور ایرلند کشف شد،  و همانند مومیایی «توتنخامون» به یک مرد جوان تعلق دارد.  محققان پس از کشف این مومیایی و انجام آزمایش‌های فراوان از جمله آزمایش رادیو کربن‌،  قدمت این اثر تاریخی منحصر به‌فرد را حدود 4000 ساله برآورد کردند،  که با این حساب حدود 700 ساله قدیمی‌تر از مومیایی "توتنخامون"، مشهورترین فرعون تمدن مصر باستان است و می‌توان آن را قدیمی‌ترین مومیایی اروپا لقب داد.  محققان موزه ملی ایرلند که قرار است قدیمی‌ترین مومیایی جهان در آینده نزدیک در آن به نمایش درآید،  براین باورند که این مرد در عصر برنز می‌زیسته،  و پس از مرگ در یک تابوت چوبی قرار داده شده است،  که طی هزاران سال به تدریج از بین رفته است.

   در هر صورت بعضی از عزیزان بدلیل کمبود اسناد و مدارک باستان شناسی،  نمی پذیرند که مردمی از تمدن کهن جی به انگلستان رفته،  و استون هنچ را بنا کرده باشند.  اصولاً بدلیل دروغ گویی های زیاد اروپائیان بویژه انگلیسیها در تاریخ،  استون هنچ را یک دروغ می گویند،  و عقیده دارند که سنگها را تازه روی هم گذاشته اند.  استون هنچ یک واقعیت تاریخی است،  مدت دو قرن گذشته بارها مورد بازدید باستان شناسان از همه کشورها قرار گرفته،  و تاریخ آن مورد تأیید است،  در این مورد فیلم های مستند زیادی موجود است.  اما از اینکه آثار شهری و بنایی در نزدیکی آن وجود ندارد،  دلیل این است،  که قرنها آن منطقه از انگلستان مورد بهره برداری گندم بود،  و بارها هنگام محاصره های جزیره،  تمام منطقه را برای کشت گندم یکپارچه سازی کرده اند،  و در ضمن طی دوران از چند هزار سال پیش، هر چه بوده و نبوده توسط جویندگان گنج و مردم برده شده است.  بتازگی با پرتو نگاری چند کلبه در دل خاک بدست آوردند،  که نشان می دهد این کلبه ها از آن کارگران سازنده استون هنچ بوده است،  این کلبه ها هم از جانب باستان شناسان کشور های رقیب مورد بازدید و تأیید قرار گرفته،  و فیلم و اسناد آن موجود است.

      از اینکه سند و مدرکی برای اینکه مردمی از تمدن کهن جی آن بنا را ساخته اند وجود ندارد،  باید به استدلال های توصیفی روی آورد،  تا بلکه با وجود این وبلاگ،  جوانان باهوش ایران بیش از پیش در این تخصص فعال شوند،  و کشف های تاریخی صورت پذیرد.

   1 ــ  تنها نیرو هایی که می توانستند این سنگ ها را از 250 کیلومتری بوسیله کشتی با ظرفیت باربری بیش از 100 تن  بیاورند،  مردمی از سواحل خلیج فارس یا مصری ها بودند.  از آنجا که مصریها در 5100 سال پیش هنوز به چنین توانایی دست نیافته بودند،  مانند کشتی سازی یا توانایی در تنظیم نجوم،  پس مردمی از تمدن کهن جی بودند،  که چنین کاری را می توانستند بکنند.

   2 ــ  اگر مردمی که از راه زمین به اروپا مهاجرت کرده،  و از آنجا به انگلستان رفته باشند،  آنها خود بخود نمی توانستند کشتی هایی با ظرفیت بالا بسازند،  که بتوانند آن سنگها را حمل کنند،  زیرا در توانایی و تخصص آنها نبود.  فقط می توانستند قایق های کوچک بسازند،  که از دریا عبور کنند،  همچنین آنها توانایی استفاده از قرقره ها و قلاب و بالابر هم نداشتند،  چون تخصص کشتی سازی نمی دانستند.

   3 ــ  تمدنی می تواند چنین کار بزرگی دور از سرزمین مادری خود انجام دهد،  که آثار دیگری از آن تمدن در بقیه جهان باقی مانده یا داشته باشد.  قبلاً از مقداری آثار تاریخی،  که از خلیج فارس به آمریکای مرکزی و جنوبی رفته بود نوشته ام.  اگر ادامه ردیابی و تهیه گزارش های آنها توسط ایرانیان متخصص و حرفه ای حقوق بگیر،  کوتاهی شده است،  باید بعد از وبسایت ارگ،  و با فشارها و حرکت های جوانان باهوش پیگیری شود.

   تصویر کشتی کوفو،  که در گیزای کشور مصر کشف شد،  عکس شماره 5748.  این کشتی بسیار بزرگ،  در 2400 خورشیدی ایرانی و از 1200 قطعه چوب و مقدار زیادی طناب و بست های طلایی ساخته شده بود.  در آن زمان 500 سال از ساخت استون هنچ می گذشت،  و آن موقع در تاریخ مصر اثری از کشتی سازی های بزرگ نیست.  این بخوبی نشان می دهد،  مردمی در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  در مصر مهاجر نشین ایجاد کرده،  سپس از آنجا برای کشف جهان رفته اند،  شاید سرآغاز داستان های هومر باشد.

   تصویر مقبره گذرگاهی نیو گرینچ در کشور ایرلند،  که ممکن است آرامگاه سازندگان استون هنچ باشد،  از این دست آثار کهن در آن قاره زیاد است.  اروپائیان ادعا می کنند،  که آنها از نظر تاریخی نامشخص هستند.  ما در وبسایت ارگ می خواهیم درک جدید از جغرافیا ـ تاریخ و گرایش های مختلف آن ایجاد کنیم،  تا جوانانی متخصص و متعهد و معتقد به توانایی های تاریخی و ملی خود پیگیری کنند،  و ادامه دهند راه ما باشند.

انگلو های ایرانی

      در داستان بزبز قندی یا همان داستان شنگول و منگول و حبه انگور،  بزبز قندی کل ایران است،  شنگول اقوام انشان های فارس و شنهاری هندی و هند خوزستان،  منگول اقوام مغولستانی و چینی،  انگول اقوام انگلیسی و اروپایی می باشند،  و همه اینها در کل تاریخ تمدن ایران قرار داشتند.  بمنظور متوجه شدن این نوشته،  لازم است وبسایت ارگ و لینک های آنرا با دقت و حوصله و زمان بخوانید.  یکبار دیگر توضیح بدهم،  حبه انگور درست نیست،  و هیچ ترازی در داستان ندارد،  درست آن انگول یا انگلوساکسن می باشد.

   ــ  انگول = انگل = ان (= خارج شده،  خارج شده از چیزی) + گل (= گل و خاک = جوهر آدم) = در کل می شود خارج شده از خاک،  آدم های خاکی.

   ــ  شنگول = شنگل = شن = سن = سان (= خورشید در زبان تمدن کهن جی) + گل (= جوهر آدم یا گل و خاک) = در کل می شود،  آدم های خورشیدی.

   ــ  منگول = منگل = من (= واحد وزن و من شخصی و مرد) + گل (= جوهر آدم یا گل و خاک) = در کل می شود،  آدم های حساب شده و منی.

 درفش کاویانی بر سر ملکه انگلستان

    انگلوساکسن = انگل های نیایش کننده خورشید،  درفش کاویانی بر سر تاج ملکه انگلستان دلیل این معنی می باشد.  همچنین می توانید به استون هنج ایرانی مراجعه نمایید.

    درفش کاویانی؛  درفش اسطوره ‌ای ایران از عهد قدیم تا پایان شاهنشاهی ساسانیان بوده است،  به گفتهٔ مورخین ایرانی و اسلامی  یک میلیون سکهٔ طلا ارزش داشته ‌است.  این درفش پس از شورشها و اسلام در ایران از بین رفت.

   تصویر طرح درفش کاویانی ایرانیان،  که در تزیین و طراحی جواهرات سلطنتی ملکه مادر، ملکه ویکتوریا و ملکه الیزابت استفاده شده است.  الماس کوه نور هم در این عکس دیده می شود،  عکس شماره 5727.

   ــ  طرح درفش کاویانی،  که در تاج و طراحی جواهرات سلطنتی انگلستان دیده می شود،  از دوران مهاجرت مردم تمدن کهن جی و ساخت استون هنج در دست و اندیشه تاریخی آنها بوده است،  کار و طرح جدیدی مربوط به این دو سه قرن اخیر نمی باشد.   

. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .

کلیک کنید:  تاریخ زبان اربی (عربی)

  

پرسش و پاسخها

   پرسش 532:  آیا کوروش و داریوش و سروش و...  نام های ایرانی هستند.

   پاسخ انوش راوید:  کوروش و داریوش از نام های کهن ایران در هزاره های اول و دوم خورشیدی ایرانی است،  که در واقع کوراوس و داراوس بودند،  که طی دوران س به ش تغییر یافته است.  کور به معنی کوه و کوهستان،  دار به معنی درخت و جنگل است،  و اوس هم یعنی استاد، رهبر.  این دو نام هم در ادامه نام های خدایان متعدد کهن است،  که بسیاری از آنها مانند زئوس (ری + اوس) و مدئوس (مد = ماد + اوس) و غیره،  توسط غربیها بنفع اروپا و کشور یونان دزدیده شده است.  هنوز در بسیاری از سرزمین ها از نام های کوروس و داروس و... استفاده می کنند،  مانند کشور های ارمنستان و اتیوپی و...،  در ایران با پسوند و پیشوند اسلامی شده اند.  کور مانند کوران،  بادی که از کوه می آید،  کورک یا کوه کوچک که در بدن می زند،  دار هم دار و درخت است.  سروش = س یا سر + اوس = خداوند بالا و سر و عقل،  سراوس هم مانند کوراوس و داراوس طی دوران تغییر س به ش داده است.   سیروس هم همان سراوس یا سیراوس است.  امروزه این نامها بین المللی می باشند،   جهت اطلاع بیشتر به حروف هیروکلیف جی مراجعه و پیگیری شود.   

   پرسش 533:  مغ به چه معنی است؟  و با بغ و بک چه تفاوتی دارد؟

   پاسخ انوش راوید:  درباره مغ گفته اند که روحانیون یا کاهنان باستنانی دین های اهورایی و میترایی و زرتشتی بوده اند.  اما نظر من کمی متفاوت است،  مغ با بغ تفاوتی ندارد،  و تغییر آوایی از مخ است،  سپس از هزاره اول تا سوم آریایی میترایی تغییر آوا یافته،  بک و بای شده است.  قبل از خورشیدی ایرانی مردم دین نداشتند،  ولی عبادت برکت های طبیعی را انجام می دادند.  عده ای از افراد در شرایط دانایی بیشتری بودند،  که به آنها مخ یا مغ یا بغ می گفتند،  سپس با پیدا شدن دینها این نام به کاهنان و روحانیون دین های ایرانی گفته شد.

   پرسش 534:  آیا عمامه لغت فارسی است؟

   پاسخ انوش راوید:  درست عمامه،  ام ما مه است،  ام = دایی یا عمو یا بزرگ، + ما + مه = شبه یا سایه،  جهت اطلاع بیشتر به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.  این واژه ایرانی بعدها در هزاره سوم و چهارم خورشیدی ایرانی،  در حکومت بابل عربی و عمامه شد،  عمامه هیچ ریشه یابی در زبان عربی کنونی ندارد.  در بعضی از روستا های باستانی ایران،  به عمامه پروانه می گویند،  که به معنی "پر سر نهادن" است،  آوای و معنی وانه به معنی نهادن است،  پر بمعنی تکه پارچه ابریشمی است.  در نهایت پروانه به معنی جواز روحانیون شد،  امروزه پروانه به معنی اجازه نامه برای همه موضوعات استفاده می شود،  مشروح در اینجا.

   پرسش 535:  نوشته اید ایران = ای + ران پس ایران = ایر + ان چه می شود؟

   پاسخ انوش راوید:  ای + ران در هزاره های اول و دوم خورشیدی ایرانی در تمدن کهن جی بود،  سپس بخشی از این مردم به کناره های دجله و فرات رفتند،  مشروح در اینجا،  و نام خود را هم با تغییر آوا بردند،  و شدند اقوام و یا ملت ایر یا ار،  و سپس این نام تغییر آوا داده شده از ای،  در هزاره سوم و چهارم خورشیدی ایرانی گسترش یافت. 

 جهن یا جن

      در بسیاری از متون قدیمی و میانه و جدید از جن گفته و نوشته اند،  و از پیران قدیمی نیز در این باره شنیده ایم،  و همیشه برای همه پرسش پیش آمده که این جن چیست و چه بوده.  تمام اینگونه داستان ها به دوران تمدن کهن جی بر می گردد،  و از ادبیات آن تمدن است.  و یک اصل مهم را هم باید توجه نمود،  مردم تمدن های کهن ار و آت و جی،  خیلی بیشتر از آنچه که ما تصور کنیم علمی بودند،  و آنها عقایدشان نه بر اساس احساسات پوچ،  بلکه بر پایه علم قرار داشت،  زیرا مدت چند هزار سال سابقه تمدن داشتند،  یعنی آنها عقاید نداشتند،  بلکه علم داشتند.

   ــ  جن = جهن،  درست آوای جن به معنی جن های غیر انسانی،  جهن است،  بر وزن جهنم (= جهن+ نم = جایگاه جهن)، نه بر وزن جهن خلاصه جهان.  ولی در ادبیات چند سده گذشته آوا و نوشته آن از جهن به جن تغییر کرد،  هـ کوتاه آوای وسط آن گفته نشد،  هم اکنون اگر به نزد پیران مدرسه نرفته روستا های دور دست بروید،  جن را جهن می گویند.

      از پیران مدرسه نرفته روستا های دور دست در طی چندین سال شنیده ام،  که جن ها می پریدند،  و به آنها جهنده می گفتند،  یعنی جهن + ده = عملکرد.

      از گذشتگان شنیده بودم،  می گفتند،  در غارها و دخمه های قدیمی،  که با سنگ چیده شده،  و یا سنگ بزرگی نیز بر بالای آن قرار داده اند،  جن ها زندگی می کردند.  آن قدیمی ها می گفتند،  که وقتی چند هزار سال پیش انسان های دوران سنگ منازل و گبر های شان را در طول تاریخ رها می کردند،  جن ها آنجا را مناسب برای زندگی می دیدند،  و درون آنها اقامت می کردند.

تصویر انوش کنار گور دخمه ای در شهر یری،  عکس شماره 5641.

      آن موقع که جوان بودم و امکانات تکنولوژی تحقیقاتی چون امروز نبود،  این گونه حرفها مانند جن را خرافات می دانستم،  و بسیاری را همچون دروغ های تاریخی به حساب می آوردم،  حالا می دانیم که از میان حرفها و داستان های قدیمی،  می شود خیلی مسائل را به تحقیق گرفت.  یکی دو سال گذشته همین حرفها را از مردمان آفریقا و اندونزی شنیده ام،  قدیمی های ایران می گفتند،  این جن ها یک سوم تا یک چهارم انسان قد و قامت دارند،  و خیلی سریع و فرز هستند،  و می جهند،  در اندونزی و آفریقا هم چنین می گویند.  چند سال پیش اسکلت نوعی انسان در اندونزی بنام هومو فلورسیلین Homo floresiensis کشف شده،  که به همین مقیاس می باشد،  و در تحقیقات مشخص کرده اند،  که بدلیل اندازه کوچک خیلی سریع تر از انسان فعلی بوده اند.  ولی هیچ کس بدرستی نمی داند به چه دلیل منقرض شده اند.  گویا این انسان نما های کوچک در اندونزی چند ده یا چند هزار سال پیش منقرض شده اند،  آنها توانایی شکار و کشاورزی و استفاده از ابزار و اسلحه را نداشتند،  فقط می توانستند چیز هایی بیابند و بخورند،  یا از انسان های Homo Sapiens  بدزدند،  درست مانند آنچه که قدیمی های ایران می گفتند.

      افراد مسن و قدیمی های اندونزی تعریف می کنند،  از قدیمی هایشان شنیده اند،  که این آدم کوچولو ها از مزارع و منازل آنها دزدی می کردند.  یک روز مردم که از دست آدم کوچولوها کلافه شده بودند،  رفتند آنها را کشتند،  و غارشان را آتش زدند.  در همین غار مورد نظر باستان شناسان توانستند،  باقی مانده اسکلت یک خانواده شش نفری آدم کوچک را پیدا کنند،  تاکنون این تنها مورد یافته شده در نوع خود می باشد.  شاید بد نباشد در گوشه کاوش های مناطق باستانی ایران،  این قبیل انسان های کوچک را هم در نظر داشت.

تصویر آدم کوتله های شهداد،  عکس شماره 4165.

      در نگاهی کوتاه به اعماق تاریخ نوشته ام:  ....  انسان های Homo Sapiens در گیر با انسان نما های هومو فلورسیلین  Homo floresiensis شدند،  که حدود 12 هزار سال پیش آخرین خانواده اینگونه انسان نما را در غار گینه سوزاندند،  و استخوان های سوخته ای برای ما یادگار گذاشتند.  جهت اطلاع بیشتر بزبان انگلیسی در جستجوها بنویسید:   Homo floresiensis و اطلاعات و دانش بگیرید.

   توجه و مهم:  هیچ مطلب را بر اساس داستان و افسانه و عقیده نپذیرید،  درباره آن پرسش و تحقیق و تحلیل نمایید،  البته برابر با قوانین و فرمول های علمی قرن 21.

 کلیک کنید:  تاریخ کاغذ در ایران

کلیک کنید:  استان های تاریخی ایران

کلیک کنید:  محوطه های تاریخی ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

نظریه های کوچک تاریخی

نظریه های کوچک تاریخی

   پیش گفتار

      یکی از مشکلات عمده سیستم آموزشی ایران این است،  که اجازه اندیشه و نظریه پردازی به جوانان ایران نمی دهد،  بهمین جهت آنها نمی دانند نظریه چیست،  تفکیک آن چه راه دارد،  و کلاً چگونگی هایی درباره نظریه نمی دانند،  نمونه آن براحتی در وبها و نظرات آنها دیده می شود.  در این میان مهمترین نقش در رشد و تکامل اجتماعی را،  تاریخ و تاریخ اجتماعی دارد،  که باعث می شود،  با دانستن حقیقی و درست از اندوخته های تاریخی،  و تحلیل های آنها،  بتوان ریتم و آهنگ ورود به آینده را پیدا کرد.  حتی مقابله با انواع تهاجم های دشمنان،  بویژه نبرد نو پدید،  با دانستن درست و تحقیق و تحلیل های نوین از تاریخ و تاریخ اجتماعی امکان پذیر است.

      به منظور تولید اندیشه و ایجاد نظریه های تاریخی،  توسط جوانان باهوش علاقمند و متخصص یکی از گرایش های علم جغرافیا ـ تاریخ،  این پست را باز کردم،  تا بلکه راه گشای جدید برای این منظور باشد.  در تمام سیستم آموزشی ایران،  تاریخ و تاریخ اجتماعی بر اساس حافظه محوری داستان نویسی های تاریخی است،  نه بر اساس ایجاد نظریه و تز و دکترین،  و کار کردن های علمی روی آنها.  اینگونه نظریه های مورد نظرم را "نظریه کوچک تاریخی" نامیده ام،  که در جمع می توانند انبوهی از قدرت تفکر در محیط دمکرات باشند،  و علم قوی و مهمی را شامل شوند.  نظریه من درباره یک قصه ایرانی بنام قصه بزبز قندی در:

کلیک کنید:  قصه بزبزقندی و تفسیر تاریخی آن

پیروزی تاریخ ایران

این مطلب بزودی پست می شود.

   توجه:  چند عدد انیرانی فارسی زبان،  که می ترسید نام خود را بنویسید،  و آنرا بدروغ می گویید،  در واقع چه توقعی می توان از آنها داشت،  که نام خودشان را دروغ و هر بار چیزی می گوید.  حال این به کناری،  به آنها می گویم، دیدگاه و نظر خود را درست و خوب بنویسید،  مانند هزاران جوان باهوش ایرانی،  که در این وبلاگ نظر می دهند و می پرسند و می نویسند.  باور کنید با پرت و پلا و اهانت گفتن،  هیچ نتیجه ای نمی گیرید،  جز اینکه ضعف و نداشتن سواد و تربیت خانوادگی خود را نشان می دهید،  مشروح در اینجا.

   عکس تفنگ AK47 یا کلاشینکف،  اسلحه ای که نقش مهمی در تاریخ جنگ افزار های 50 سال گذشته ایران و جهان داشته است،  و بسیاری از انیرانی ها و دشمنان ایران با آن نابود شده اند،  مشروح در تاریخ جنگ افزار های ایران،  عکس شماره 4240.

عکس رزمندگان ایران با کلاشینکف در جنگ با عراق،  عکس شماره 4241.

گرز فریدون بر سر دشمن

      در پست تعریف و تحلیل دیگر از داستان رستم و سهراب،  یکبار دیگر گرز گاو سر فریدون بر سر دشمنان ایران فرود آمد،  و صدای شکستن فرق سرشان بخوبی شنیده شد.  یکی از این انگشت شمار عدد بی معنی بی نام و نشان،  بعلت نداشتن سواد و درک،  با ناسزا و اهانت،  درد بی درمان خودشان را در پستی ظاهر کرده است،  که نشان از بی پدری و بی تربیت او دارد.

 

با تارنمای انوش راوید،  یکبار دیگر درفش کاویانی با سرفرازی در محیط مجازی افراشته شد.

      جوانان باهوش ایران بدرستی می دانند،  که موضوعات را باید با ذهن دمکرات ببینند و بخوانند،  ولی دشمنان ایران و ایرانی و تاریخ ایران،  بعلت معلولیت روانی سایکوپتی،  فقط می توانند زاری موذیانه و ذلیلانه داشته باشند،  آنها حتی توانایی و شجاعت این را ندارند،  که نام خود را بگویند،  همان بهتر که گرز گاو سر،  سر و زلف آنها را بدرد،  تا دیگر نتوانند در وب های روشنگر ایرانی لجن پراکنی کنند.

کلیک کنید:  دانایی قرن جدید

کلیک کنید:  موج های نو در ایران

کلیک کنید:  سخن وبلاگ انوش راوید

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

چند مطلب خواندنی شماره 150


چند مطلب خواندنی شماره 150

عکس نمونه عصرانه روستایی ایران،  البته چای اندکی دیگر می رسد،  عکس شماره 6215.

شکار بی رویه و نابودی

      از اواسط قرن گذشته با زیاد شدن تفنگ های کمر شکن ساچمه زن،  شکار پرندگان در شمال ایران بویژه شهرستان تنکابن،  که جمعیت نسبی بالا دارد زیاد شده است.  و این موضوع باعث از بین رفتن و انقراض نسل چند گونه از پرندگان،  منجمله قرقاول و مرغ آبی محلی گردیده.  جوانان باهوش علاقمند و متخصص هر شهر و دیار ایران،  بطور مستقل و با برنامه ریزی مورد نظرشان،  باید نسبت به این مهم توجه نمایند،  و نسبت به حفظ و نگهداری و آمار گیری جانواران منطقه خودشان اقدام کنند.  همچنین باید نسبت به ضعف های قانونی و اجتماعی این موضوع،  تذکرات لازم را به ادارات مربوطه و مردم بدهند،  و در اینترنت منتشر نمایند.

عکس پرندگان منقرض شده  و تفنگ کمر شکن،  عکس شماره 4175 .

کریم باستانی یا  ice cream

      تا به حال به این اندیشیده اید که چرا هرگز در هیچ گزارش یا رسانه خارجی در مورد اینکه بستنی،  این لیسیدنی پرطرفدار،  در کجا و توسط چه کسی ساخته شد،  هیچ حرفی به میان نیامده؟!  جواب این سوال در کتاب:  "مردم دوران مشروطه"  در قفسه های خاک گرفته کتابخانه ملی موجود است،  که نیز افتخار دیگری برای ما ایرانیان است.

عکس تاریخی بستنی فروش دوره گرد،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1229 .

      داستان از اینجا شروع میشه،  فردی به نام کریم باستانی ملقب به کریم یخ فروش،  پسر جوانی از شهر ری بود،  که در خیابان جمهوری امروز،  بساط یخ فروشی داشت.  یکی از مشتریان همیشگی کریم،  کارمندان سفارت انگلستان در همان حوالی بودند.  دیدار هر روزه کارمندان با کریم،  رابطه صمیمانه را بین آنها پدید آورد،  کارمندان برای کریم که انگلیسی بلد نبود،  نام کریم یخی یا همان به گفته خودشان آیس کریم را برگزیدند.  در اواسط درگیری های دوران مشروطیت،  کریم برای جلب مشتری بیشتر،  به تولید و فروش و پخش یخ در بهشت مبادرت ورزید.  در همین دوران و برای اولین بار،  با مخلوط کردن شیر و یخ و زرده تخمه مرغ و گلاب و شیره ملایر،  اولین بستنی تاریخ بشریت را ساخت.  این تولید مورد استقبال اهالی بازار،  و همسر سفیر انگلیس قرار گرفت،  همان حوالی توسط سفیر انگلیس مغازه ای به کریم اهدا شد،  که بر سر در آن به زبان انگلیسی اسم فامیل کریم باستانی bastani  نوشته شده بود،  که ایرانی ها به اشتباه بستنی می خواندند.

      در زمان افتتاح فروشگاه،  سفیر انگلیس با گفتن:  we name it after you  اسم محصول را به احترام کریم آیس کریم گذارد،  میرزا حسن ‌خان مستوفی،  مستوفی‌الممالک دوران مشروطیت،  در کتاب خاطراتش مینویسد:  این پدر سگ (کریم باستانی) لیسیدنیی ساخته است،  از سرداب های یزد سردتر،  از لب یار شیرین تر،  از پنبه خراسان نرمتر.  سالها بعد کریم با یکی کارمندان سفارت انگلیس به نام الیزابت بسکین رابینز ازدواج کرده،  و به انگستان و بعد از آن به امریکا مهاجرت میکند.  این یک روایت از اینترنت بود.

عکس بستنی قیفی معروف تنکابنی،  عکس شماره 7521 .

جعبه آچار نیاز امروزه

      امروزه با وجود امکانات مدرن،  در هر خانه یک جعبه آچار و مقداری وسایل لازم است،  بویژه اینکه گیر آوردن تعمیر کار برای کار های جزئی هم مشکل شده است.  زیرا همه جوانان را بدانشگاه های غیر کاربردی فرستاده و دکتر و مهندسی کرده اند،  که اغلب دست به سیاه و سفید نمی زنند.  همچنین مخارج برای تعمیرات هم گران تمام می شود،  و نیز قیمتها با دلار بالا و پائین می روند.  بهمین جهت با کمی حوصله می توان مقداری وسایل مانند تعدادی اتصالات لوله ها،  وسایل برق کلید و پریز و چند نوع نوار چسب برق و نوار آب بندی،  همراه جعبه آچار در منزل داشت،  مشروح در اینجا.

عکس یک جعبه آچار خانگی،  عکس شماره 7149.

یادی از عسل وحشی

      سی، چهل سال پیش در جنگل های اطراف چلاسر و جل،  که امروزه دیگر وجود ندارد،  عسل وحشی به فراوانی یافت می شد،  من با کمک زرشک سگ باهوشمان،  در آن جنگلها عسل می یافتم و کلی می خوردم،  یادش بخیر.  این عسل های وحشی دیگر در چلاسر و جل وجود ندارد،  با نابودی جنگلها، سمپاشی، آلودگی ها و غیره زنبور های وحشی نیز مانند بسیاری از پرندگان و جانوران از بین رفته و منقرض شده اند.  هیچ کس به این مهم توجه نمی کند و هیچ اهمیتی ندارد،  البته تا وقتی که غذا های مصنوعی و ژنتیکی و هورمونی وجود دارد،  همه بی خیال خوردنی های طبیعی شده اند،  آمار می گوید سرطان و بیماری های مختلف بسرعت رشد می کند،  می گویند خوب بکند،  با پول نفت دارو از خارج می آوریم.

   عکس کندوی وحشی و سگ باهوش بنام زرشک،  35 سال پیش،  زرشک در میان جنگل های بیشه گرفته،  از لابلای تیغ های می دوید،  و براحتی لانه زنبورها را،  که عسل فراوان داشت می یافت.  من نیز با وسایلی که داشتم بخشی از عسل آنها را می گرفتم،  و هر روز صبح با کره محلی خیلی خوب می خوردم،  وای چه لذتی داشت،  یادش بخیر،  عکس شماره 4190.

آیا شما هم نیمکت...دارید؟

      روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود،  سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید،  از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟  سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته،  و به من گفته خوب مراقب باشم!

      لویی،  افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست؟  افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!

      مادر لویی او را صدا زد و گفت،  من علت را میدانم،  زمانی که تو 3سالت بود،  این نیمکت را رنگ زده بودند،  و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند،  تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود!  و از آن روز 41 سال می گذرد،  و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!

  ــ  فلسفه عمل تمام شده،  ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد!

  ــ  روزانه چه کار های بیهوده ای را انجام می دهیم،  بی آنکه بدانیم چرا؟

  ــ  آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده میکنید؟

درست کاری سهام عدالت

      یکی از مهمترین کار هایی،  که عموم مردم را به دنیای سرمایه داری غرب نزدیک می کند،  دادن سهام عدالت است،  که باعث می شود همگان با بورس و شریان بازار پول و سرمایه آشنا شوند.  از چند سال پیش که سهام عدالت به مردم دادند،  تقریباً همگان متوجه این ابزار اساسی دنیای متمدن متفاوت دیگر شدند،  و درباره آن با یکدیگر گپ می زنند.  خود بخود وارد شدن عموم به این دیدگاه،  تغییرات ناپیوسته در رشد و تکامل تمدن ایران را ایجاد می کند،  و باید توسط اندیشمندان نسبت به این تغییرات،  تعریف و تحلیل های جامع ارائه شود.  در غیر اینصورت این ابزار تبدیل به شمشیر دو طرفه غیر قابل کنترل می شود،  و کلاً مخالف جهت فرهنگ تاریخی ایران می گردد.

   عکس برگه سهام عدالت،  عکس شماره 7509 .  چند سال است این برگه بنام سهام عدالت را بمردم داده اند،  حدود 10 درصد مردم هم نفری 80 هزار تومان سود سهام را گرفتند.  ولی از ماه مهر 91 اعلام کردند،  که هر کس این برگه ها را دارد،  بیاورد تا آنرا عوض نماییم.  در یک وضع شلوغ پلوغ در اداره سهام عدالت،  برگه را بدون دادن هیچ رسید گرفتند،  و گفتند یکماه دیگر بیایید و جدید بگیرید.  یکماه دیگر مردم مراجعه می کنند،  باز هم بعد از چند ساعت معطلی و درهم و برهمی و شلوغ پلوغی زیاد،  مردم این برگه ها را که تقریباً با همان شکل قبلی ولی جدید بود،  دریافت می کنند.  اما از هر نفر هزار تومان می گیرند،  و یک رسید ساده برای آن می دهند،  معلوم نیست چرا این هزار تومان را گرفتند،  در صورتی که قبلاً هم برای دادن آن برگه قدیمی،  این هزار تومان را گرفته بودند،  یعنی اداره سهام عدالت،  دوباره چند ده میلیون هزار تومان پول جمع کرد.  کلاً دادن سهام عدالت طرح خوبی است،  اما 90 درصد مردم تاکنون نفری دو هزار تومان داده اند،  و هیچ نگرفته اند،  البته تا بعد.

   عکس منظره یک خونه گلی،  میان باغ زیبای سبز در چلاسر و جل،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 4187.

جای شما خالی

      جای شما خالی،  دو روزه که توت ها رسیده،  ولی گرفتار نوشتن چند مطلب بودم،  امروز صبح جمعه 29 اردیبهشت،  ساعت 11 رفتم و پارچه زیر درخت پهن کردم،  و با یه تکون دو کیلو توت بجای صبحانه و نهار خوردم.  یک هفته است که گوجه سبزها هم رسیده،  و دارم می خورم توت تا دو هفته دیگه دارم،  بعد از سفید، نوبت سیاه می آد،  گوجه سبز هم بعدش می شه آلو،  ازگیل ها هم زردی زده و از فردا پس فردا خوردنش شروع میشه،  تا دو هفته ادامه داره،  همینجور بترتیب می رسن انجیر و کرامولی و تمشک و خرمالو خیار و گوجه و....  حیاط من درست مثل جنگل آمازونه،  پیرهن کارمو هفته پیش بیرون درآوردم،  یادم رفت بیارم داخل،  الان که رفته بودم سراغ درخت توت،  اومدم وردارم بزار تو،  دیدم تو جیبش موش تمیز طبیعت لونه کرده و بچه گذاشته،  گفتم اون پیرهن باشه خونه شماها،  مار هم که از هر طرف می ره و میاد،  حتی رو درختها،  پرنده هم همین جور،  الان که اینو می نویسم پنجره رو باز کردم،  فقط سرو صدای کلاغ می یاد،  آدم دلش می خواد تو این هوا پرواز کنه و روح باشه.  هر موقع تو حیاط هستم،  زیر درختها دارم میوه کاملاً طبیعی می خورم،  به ریش شهری ها بویژه تهرانی های اسیر پول نفت می خندم.  محل کارم و باغ و خونه و اتاق خواب همگی تو یه فضای 1000 متری،  کلی کیف داره نه ترافیک نه چیزی....  تازه بیشتر از همه با دنیا ارتباط دارم!!!!

بفرمائید شام

      با سپاس از عزیزانی،  که زندگی ارگانیک من برایشان مهم بود،  و در متن "جای شما خالی" نظر نوشتند،  امیدوارم به چلاسر بیایید،  و در این فصل با باقالاپلو و سیر از شما پذیرایی کنم.  اما میوه را خودتان باید بروید روی درخت بخورید،  اینجا از پیش دستی چینی خبری نیست،  مثل شهری ها هم چند دونه میوه نمی گذاریم،  و چپ چپ نگاه کنیم.  می گیم هرچی دلت می خواد رو درخت بخور،  وگرنه گنجشک ها و کلاغها می خورند،  اگر تو شهر مردم در رقابت با سرمایه داری هستند،  اینجا در رقابت با پرندگان خوشگل هستیم.  در هر صورت ژنوم ما هموساپین رو تو طبیعت بستن،  نه در آپارتمان زلزله ای و ظروف شکستنی،  رفتار و خوراک غیر طبیعی که از 50 سال پیش آمده و بر جهان حاکم شده،  روزی نه چندان دور تغییرات غیر قابل باور ژنتیکی ایجاد می کنند،  ولی ما نیستیم،  اما از هموساپین نژاد دیگری پدید خواهد آورد.

عکس آخرین سبد باف چلاسر و جل و حومه،  عکس شماره 5715.

 کلیک کنید:  سردار جنگل

کلیک کنید:  دروغ نبرد چالدران

کلیک کنید:  سفر نامه تاریخی شمال ایران

عکس قدیمی کوزه های تازه چلاسر و جل،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 3584.

حباب کشکانزی

      امروزه در تمام جهان نقش طبیعت در زندگی کم شده که هیچ،  بلکه مانند بسیاری از جنگلها و حیوانات در حال از بین رفتن است.  در متن جای شما خالی که پیشتر نوشتم،  و از زندگی طبیعی خودم گفتم،  تعریف های دیگری هم دارد،  مانند:  دوستانی که پیش من می آیند،  گاه به این زندگی علاقمند می شوند.  یک دوست خوب دارم که او نیز می خواست بگونه ای چنین نماید،  در نزدیکی خونه من باغ بزرگی خرید،  تمایل داشت باغ مرتب و خوبی درست کند،  اما او مطابق معمول درگیر سرمایه داری شهری بود و نیامد.  چند ماه بعد باغش تبدیل به بیشه زار سومالی شد،  همین سومالی شدن را هم اینجا کم داشتیم،  که این روزها اینطرفها زیاد شده.  بسیاری از تهران و شهر های بزرگ دیگر،  در نقاط خوش آب و هوای ایران،  قطعه زمین و باغ خریده اند،  در ظاهر اقدام خوب است،  ولی در واقع ایجاد حباب کشکانزی در رشد اقتصاد کشکانزی کرده است،  یعنی افرادی بمنظور سرریز یا ارتقاع ویارانه خود،  که حاصل از درآمد زیاد نفت این دهه بوده است،  به اقتصاد کشکانزی دامن زده اند.

عکس منظره یک باغ چای روستای جل چلاسر قبل از اقتصاد کشکانزی،  عکس شماره 3340.

طرح نو کشتگری

    غرب مازندران با 6500 کیلومتر مربع وسعت،  در طول تاریخ یکی از مهمترین مراکز تولید گوشت و لبنیات بود،  اما امروزه با وجود "حباب کشکانزی" که بالا درباره آن نوشته ام،  وضع بگونه ای افسونی دگرگون شده است.  یک قرن پیش و در دوره پادشاهی قاجار،  غرب مازندران فقط با 50 هزار نفر جمعیت،  یکی از مهمترین صادر کنندگان لبنیات و پوست و ذغال به اروپا بود،  از اسکله چوبی در کریم آباد تنکابن،  محصولات تولیدی با کشتی به باکو،  و سپس از آنجا با قطار به اروپا فرستاده می شد.  در زمان رضا شاه پهلوی به منطقه غرب مازندران رسیدگی فوق العاده شد،  و بنیاد شهر های امروزی بنا گردید،  و محصولات دیگر مانند چای و مرکبات به صادرات این منطقه افزوده شد،  ولی بیشتر به داخل ایران می رفت.  در دوره دوم پادشاهی پهلوی،  غرب مازندران رونق گرفت و توریست داخلی و خارجی هم به این سرزمین افزوده گردید،  اما با باز شدن پای گردشگران داخلی،  افرادی که پول زیاد تر از اندازه داشتند،  علاقمند شدند ویلا و باغ در اینجا بخرند.  سپس از زمان جنگ تحمیلی،  مهاجرت های مردم عادی برای زندگی دائمی به این سرزمین آغاز شد،  و نیز در ده بیست سال گذشته،  با سختی معیشت در تهران و شهر های بزرگ،  به این روند افزوده شد.

      در این میان همانگونه که در متن حباب کشکانزی نوشتم،  عده زیادی که پول زیاد تر داشتند،  قطعه زمین یا باغ در اینجا خریده اند و آنرا رها کردند،  ادامه این روند به اقتصاد لرزان منطقه صدمه غیر قابل جبران خواهد خورد،  اقتصادی که امروزه نه بر اساس تولید خوراکی یا صنعتی یا معدنی،  بلکه بیشتر بر پایه فروش زمین،  دریافت حقوق کارمندی و بازنشستگی و کمک های دولتی،  لنگ لنگان در جریان است.  لازم است در این شرایط دید آینده نگری داشت،  جوانان این سرزمین بجای گفتن و نوشتن چند جمله یا جوک محلی و رضایت و خوشی الکی از آنها،  باید استراتژی مشخص تدوین شده با طرح های زیر بنایی،  برای خدمت به سرزمینشان داشته باشند،  بنظر من بمنظور ارتقاع برنامه های اقتصادی،  یکی هم باید "طرح نو کشتگری" را آماده و پیاده نمود،  یعنی زمینها و باغ هایی که توسط افرادی خریداری و رها گردیده و بیشه بی حاصل شده اند،   و باعث از بین بردن اقتصاد اصلی و تاریخی غرب مازندران،  و یا به تحلیلی سومالیایی گردیده است،  شناسایی کنند،  و در نشریات از این موضوع بنویسند،  و ضمن جمع بندی در تاکتیک های مناسب،  نمایندگان مجلس و دولت را در جریان بگذارند،  تا نسبت به بر طرف کردن این مشکل،  قانونی بتصویب برسد،  مانند احیاء و آباد کردن اجباری یا وکالتی آنها. 

   عکس باغ های چای خریداری شده توسط تهرانی های پول نفتی،  که رها شده و سومالیایی گردیده است،  عکس شماره 4523.

بهترین لبنیات ارگانیک

      یکی از مهمترین غذا های بشر،  از ابتدای تولد تا آخر عمر لبنیات سالم است،  ولی امروزه در تمام جهان،  لبنیات هم مانند بسیاری چیز های دیگر بدست سرمایه داری لجام گسیخته افتاده،  صنعتی و ترکیبی شده است،  و انسانها را از لبنیات ارگانیک محروم کرده اند.

   عکس شماره 4529 ،  گاو های محلی آقا سهراب در ییلاق کوه های چلاسر و جل،  این گاو های سالم در طبیعت بی نظیر کوهستان البرز بهترین تغذیه ارگانیک را دارند،  و بهترین و طبیعی ترین شیر را می دهند.  هفته ای یکی دوبار آقا سهراب 7 – 8 کیلو شیر را دم در منزل تحویل می دهد،  و از آن سرشیر خیلی عالی و خوش طعم بی نظیر می گیرم،  و ماست و پنیر درست می کنم.  اینجا تنها دیدن کوه ها و مناظر زیبایش نیست،  بلکه این لبنیات هم جزئی از کوه هاست،  با خیال راحت از این شیرها می خوریم،  نه از کشور چین با ملامین و دارو آمده،  نه کارخانه ای بخود دیده است.  اما دست روزگار و تغییرات ناپیوسته قرن نو،  دارد این طبیعت را بهم می ریزد،  جنگلها را به غارت می برند،  که متعاقب آن فرسایش خاک و تغییرات آب و هوایی را بدنبال دارد.  منجمله آب شدن یخچال های طبیعی،  و نیز  با آمدن ریزگرد های عراقی و عربستانی به ایران،  یکی دو سال است بارش های اینجا همراه آنهاست،  که خود مشکلات غیر قابل تصوری را خواهد داشت.  دیگر اینکه برای حفظ بردن درخت های چند هزار ساله یا حتی چند ده هزار ساله،  گالشها یا دامداران تاریخی ایران را از کوه و جنگل بیرون کرده اند،  و چند سالی است که چشایی مردم فقط بسمت لبنیات صنعتی چرخیده است.

آبشار بزرگ البرز

      عکس شماره 4470 ،  آبشار بزرگ البرز،  پس از طی راه زیبای آسفالته تنکابن به سلیمان آباد،  و در انتهای این مسیر از لشتو بطرف کوه پیچیده،  و در یک جاده جنگلی بی نظیر که درختان تنومند فوق العاده دیدنی دارد می گذریم.  جنگلی که اکثر درخت های تنومند آن را بی رویه و با بزرگترین غلط تاریخ بشر قطع کرده اند،  و لاشه آنها منظره دلخراش در میان جنگل مخروب شده باقی گذاشته است.  بعد از طی حدود 20 کیلومتر در جاده خاکی سخت،  به بزرگترین آبشار کوهستان البرز مرکزی می رسیم،  که از ارتفاع 60 متری حجم عظیم آب به پائین می ریزد.

عکس آبشار،  عکس شماره 4470 ،

      بدلیل دور بودن و جاده خراب آنجا بسیار خلوت است،  و جای مناسبی برای اقامت یک روزه تفریحی می باشد.  جایی است که عطر گیاه های مختلف در فضا پیچیده،  آب گورا  دارد و مناظری که تا کنون دیده نشده خیلی دلپذیر است،  غیر از قطع درختان تنومند که برده اند،  بقیه بکر مانده اند.  اگر بجای قطع درختان،  کمی آنجا سرمایه گذاری می کردند،  درآمد خیلی بیشتری از بردن چوب درختان داشت.  درختانی که نبودن آنها آب و هوا را دگر گون و طبیعت را خشن می کنند،  درختانی که پول چوبش حرام می شود،  و دود نبودنش به چشم ملتی بزرگ می رود.

شوراها در جهت ملی مردمی

      این روزها مسایل و موضوعات زیادی پیرامون ناسیونالیسم یا ملی گرا مطرح است،  و همچنین درباره سیاسی و تحلیلی بودن،  گفته و نوشته های زیادی می شود.  ولی هیچ برنامه ای برای آنها نیست،  و طرح های و تدوین شده ملی و مردمی در اینباره وجود ندارد.  شاید یک نمونه جالب کوچک و مهم آن،  انتخابات شورا های روستایی و شهری در ایران است،  که هیچ تحلیل علمی برای انتخابات آن وجود ندارد.  کسی که انتخاب می شود کیست،  و تا چه اندازه توانایی دارد،  کسی که انتخاب می کند،  چه دانشی و بهره ای دارد،  و یا حوزه انتخابیه باید چگونه و چه شرایطی داشته باشد.  در واقع بشکل ساده و ابتدایی،  گفته شده هر روستا و شهری باید شورا داشته باشد،  یک انتخابات و عکس در و دیوار،  و سپس با رای گیری همه چیز تمام می شود،  و عده ای به عنوان شورا انتخاب می گردند.

      در نهایت هیچ رشد و تکاملی در این روند دیده نمی شود،  درباره حوزه انتخابیه هیچ تعریف و تحلیل وجود ندارد،  فقط گفته می شود شورای روستایی و شهری،  باید چند نفر اعضا شورا داشته باشند.  در تمام مدت پیدایش شورا های شهر و روستا،  هیچ یک از اندیشمندان تعریف و تحلیل جامع،  در جهت رشد و تکامل ملی مردمی ننوشته،  و ارائه نداده است.  و نیز تعریف درباره انتخابات کنندگان و انتخاب شوندگان،  که برابر با دانایی قرن نو باشد وجود ندارد.  لازم است چند مورد را در نظر داشت:

   پرسش:  چرا یک روستای بسیار کم جمعیت باید دارای شورا باشد؟

   پرسش:  سطح تحصیلات انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان چقدر باید باشد؟

   پرسش:  تحلیل و شاخص هر نفر و هر شورا برای رسیدن به اهدافش چگونه است؟

   پرسش:  چرا شوراها مجبور نیستند عملکرد های خود را با وبی در اینترنت منتشر نمایند؟

   پرسش:  آیا انتخاب شوندگان تست و پرسش های نامه پر کرده اند،  که چه برنامه هایی دارند؟

   پرسش:  چرا نباید مجمع یک دهستان،  یک شورای کار آمد،  و با علم و سواد بیشتر داشته باشد؟

   پرسش:  چرا شورا ها برای دریافت و مخارج پولی،  که از بابت امضای اسناد،  و کمک های مختلف می گیرند،  قانوناً مجبور به گزارش دادن به مردم نیستند؟

   .... و ده ها پرسش دیگر  پاسخ داده شود،  تا بیشتر از پیش شوراها در جهت ملی مردمی ایران و آینده بینی باشند....

  عکس نمونه شاهین شمالی،  که آنها هم مانند جنگل های شمال ایران دارند از بین می روند،  عکس شماره 4524.

کلیک کنید:  جنگ افزار های آینده

کلیک کنید:  برج و بارو های دیدنی ایران

کلیک کنید:  کندوان های تاریخی و دیدنی ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ

ادامه تمدن کهن آتلانتیس

مهاجران تمدن های کهن آتلانتیس و جی از اینجا.

   عکس تئوتیهواکان،  که مکانی باستانی در حوزه آبگیر مکزیک است،  و مجموعه ای از اهرام را در خود جای داده است،  ساختار آنها مشابه ساختمان هاییست که به زبان محلی به آن تئوتیهواکان می گویند.  این اهرام شگفت انگیز  که تاریخچه ساختشان به عصر پیش کلمبیا باز می گردد،  دارای خانه های مسکونی، دیوارنما و هرم هستند.  گفته می شود این مکان شهری با 100 هزار نفر جمعیت بوده است.

شیخ و مریدان

      مریدی شیخ را گفت: علم بهتر است یا ثروت؟  شیخ بیدرنگ شمشیر از نیام بیرون آورد،  و مانند «جومونگ»،  کتاب مرید بخت برگشته را به سه پاره نامساوی تقسیم نمود،  و گفت:  سالهاست که هیچ خری بین دو راهی علم و ثروت گیر نمی کند.

      دیگر مریدان در حالیکه انگشت به دندان گرفته،  و لرزشی وجودشان را فرا گرفت،  گفتند یا شیخ ما را دلیلی عیان ساز تا جان فدا کنیم.

      شیخ گفت:  در عنفوان جوانی مرا دوستی بود،  که با هم به مکتب میرفتیم،  دوستم ترک تحصیل کرد،  من معلم مکتب شدم...،  حالا او پورشه دارد...  من پوشه...  او اوراق مشارکت دارد،  و من اوراق امتحانی.... او عینک آفتابی و من عینک ته استکانی... او بیمه زندگانی و من بیمه خدمات درمانی.... او سکه و ارز و من سکته و قرض....!

     سخن شیخ چون بدینجا رسید،  مریدان نعره ای جانسوز برداشتند،  و راهی کلاس های آموزش اختلاس گشتندی.

سالگشت ارنستو چه گوارا

      روز 8 اکتبر سال 1968 برابر با 16 مهر،  ارنستو چه گوارا انقلابی بزرگ آمریکای لاتین،  توسط نظامیان حاکم بر بولیوی به قتل رسید.  چه گوارا در 14ماه مه سال 1928متولد شد،  او در شهر تجاری ریزاریو در آرژانتین به دنیا آمد.  چه گوارا که در بین هوادارانش به ”چه“ مشهور بود،  وی در سفر های متعدد به آمریکای لاتین،  که همواره همراه با مشکلات و مشقات فراوانی بود،  دست از کار پزشکی کشید،  و به مبارزه برای آزادی مردم آمریکای لاتین روی آورد.

      چه گوارا در سال 1956 به همراه 82 انقلابی دیگر،  نبرد انقلابی علیه باتیستا،  دیکتاتور کوبا را آغاز کرد،  و پس از 3 نبرد،  سرنگونی باتیستا محقق گردید.   چه گوارا که خود را وقف آزادی مردم آمریکای لاتین کرده بود،  بعد از کوبا روانه بولیوی شد،  تا به همراه انقلابیون بولیوی برای برقراری آزادی در این کشور بجنگد.  چه گوارا یازده ماه پرحادثه و سخت را در جنگل های بولیوی پشت سر گذاشت،  و نبرد های متعددی را علیه نیرو های سرکوبگر رهبری کرد،  و سرانجام در دره یوره به محاصره نیرو های دولت درآمد،  و پس از نبردی سخت درحالی که مجروح شده بود،  دستگیر شد و توسط نظامیان حاکم به قتل رسید.

عکس چه گورا،  عکس شماره 5847.

      در آمریکای لاتین ریشه کهن تاریخی قابل ذکر،  که بتواند مردم را تحت فرمان معنوی قرار دهد وجود ندارد،  آنچه که آنجا دیده می شود،  کمی مسائل دینی بدون پشتوانه فرهنگی تاریخی مردمی،  و کمی دانش سوسیالیستی سطحی برای روشنفکران است.  بهمین جهت پیش روان راه های آزادی بخش،  از ابتدای تاریخ این قاره،  مانند سیمون بلیوار تا چه گورا،  نتوانستند توده های مردم را در یک ذهنیت بسیج و گرد آوری کنند.

پنیر سیاهمزگی

      پنیر سیاهمزگی از نظر طعم و مزه،  در ایران بی مانند است،  و می‌تواند با بهترین پنیر های دنیا رقابت کند. این پنیر به صورت سنتی در منطقه سیاهمزگی تهیه می‌شود،  که طرفداران زیادی نیز دارد،  و همواره گردشگران در این منطقه برای خرید آن اقدام می‌کنند،  زیرا یکی از بهترین سوغات استان گیلان است.

      پنیر محلی سیاهمزگی بسیار مقوی است،  زیرا شیر گوسفند را بدون گرفتن خامه شیر به پنیر تبدیل می‌کنند.  زنان منطقه سیاهمزگی در فصل بهار حدود ساعت 11 تا 12 و در فصل تابستان حدود ساعت 13 تا 14 گوسفندان را می‌دوشند،  و سپس شیر را از یک صافی پارچه ‌ای یا توری نازک عبور می‌دهند،  بعد از گذراندن از صافی،  به شیری که هنوز گرم است،  مایع پنیر زده و در یک دیگ با آب ترکیب می‌کنند.  این مخلوط بعد از مدتی می‌بندد.  سپس با یک کاسه فلزی،  مایع به دست آمده را داخل دیگی که روی آتش اجاق است،  ریخته و در مدت زمان 10 تا 15 دقیقه خمیر دیگری به دست می‌آید.  این خمیر را در ظروفی که از جنس چوپ و به شکل بشقاب است،  می‌ریزند و با فشار دست،  آب آن را می‌گیرند و پنیر باقی می‌ماند.

عکس پنیر سیاهمزگی،  عکس شماره 5790.

      این پنیرها یا در محل فروخته می‌شوند،  و یا اینکه توسط خریداران سنتی محلی در شهر خریداری می‌شوند.  قیمت پنیر تازه از پنیر کهنه ارزان‌تر است،  زیرا پنیر کهنه نمک سود شده،  و مدت زمان بیشتری سالم باقی می‌ماند.  پوست بز و گوسفند را نیز برای نگهداری کشک و پنیر،  و نگهداری کره در فصل زمستان آماده می‌کنند.

درفش کاویانی بر سر ملکه انگلستان

    درفش کاویانی؛  درفش اسطوره ‌ای ایران از عهد قدیم تا پایان شاهنشاهی ساسانیان بوده است،  به گفتهٔ مورخین ایرانی و اسلامی  یک میلیون سکهٔ طلا ارزش داشته ‌است.  این درفش پس از شورشها و اسلام در ایران از بین رفت.

   عکس طرح درفش کاویانی ایرانیان،  که در تزیین و طراحی جواهرات سلطنتی ملکه مادر، ملکه ویکتوریا و ملکه الیزابت استفاده شده است.  الماس کوه نور هم در این عکس دیده می شود،  عکس شماره 5727.

   پرسش از عموم:  طرح درفش کاویانی،  که در تاج و طراحی جواهرات سلطنتی انگلستان دیده می شود،  از دوران مهاجرت مردم تمدن کهن جی و ساخت استون هنج بدست آنها بوده،  یا کار و طرح جدیدی مربوط به این یکی دو قرن اخیر می باشد؟.   

امپریالیسم خل شده

   در فیس بوک نوشتم:

    ــ  درود،  بی بی سی سابقه طولانی در دروغ پردازی و نیرنگ و توطئه و بی سوادی دارد،  سالی را بعنوان کوروش بزرگ بر می گزیند،  و در جمعی از ده ها بزرگ ایرانی تقدیر می کند،  و در جایی و بنا به مصلحت سیاسی لحظه ای در تاریخ،  با وجود یک طبقه در هریک از موزه های اروپایی درباره تاریخ ایران،  کشور ایران را جعلی می خواند،  و بدین وسیله ابزاری بدست جوانان باهوش ایران می دهد،  که آگاهی توده ای را افزایش دهند،  و با امپریالیسم خل شده بهتر مبارزه کنند.  در ضمن یاد آوری نمایم،  آنها اتفاقی حرفی را نمی زنند،  هر روزه در جلسات و کلاس های توجیهی و تاکتیکی شرکت می کنند.  مشروح در نبرد نوپدید.

عکس طرح اعتراضی در فیسبوک،  عکس شماره 7006.

   سپس هم وطنی پرسید:  چرا نوشته اید امپریالیسم خل شده،  به چه معنی و تعریفی نوشته اید؟

   پاسخ:  همانگونه که در وب آینده بینی توضیح نوشته ام،  در گذر بسوی آینده و در ادامه رشد و تکامل،  آینده از آن تمدن کنترل انرژی است،  و امپریالیسم های دوران گذشته،  در این آینده جایی ندارند،  بهمین جهت باقی مانده های افکار و ترفند و بازی آنها،  دارند آخرین تلاش های خود را می کنند،  و این تلاش آنها بدلیل عدم تحلیل از تاریخ تمدن در ساختار های تاریخی اجتماع است،  که به نوعی عدم سواد و دانش می باشد،  بهمین جهت کار های آنها شباهت زیادی به خل بازی دارد.

   توجه:  متن زیر را بعد از دو روز در فیسبوک نوشتم:

      ضمن سپاس از توجه هم میهنان عزیز،  پاتک سنگین فرهنگی ایرانیان،  باعث شد آقایان صادق و نادر از بی بی سی در یک برنامه معذرت بخواهند،  و بگویند در شرایط سخت کاری اتفاقی بود.  این پاتک سنگین فرهنگی ایرانیان در مدت بسیار کوتاه،  درس خوبی به همه ضد ایرانیان بود،  که بدانند این ملت تاریخی بسیار یکپارچه است،  همیشه و هر لحظه آماده دفاع از تاریخ و فرهنگ خود می باشد.  حتی ایرانیان می توانند کوچکترین و بی اهمیت ترین موضوعات را ابزاری برای قدرت نمایی کنند،  که تقریباً در جهان بی نظیر است،  این مهم قدرت نمایی فرهنگی در شرایط 35 سال گذشته بدست آمده است.

      همچنین یاد آوری نمایم،  بعد از عذر خواهی بی بی سی،  و بمنظور  حفظ و نگهداری آزادی اندیشه و قلم،  و نیز بمنظور جلوگیری از سوء استفاده عوامل استعمار جهانی،  از عموم هم میهنان خواهش می کنم،  پایان پاتک فرهنگی را اعلام کنند،  ولی همیشه آمادگی خود را بمنظور مقابله های احتمالی آینده حفظ نمایند و بسط دهند.

پیدایش دمکراسی

      دمکراسی واژه ای ایرانی و بازمانده از تمدن کهن جی است،  دم dem، دام dom،  با تغیر آوا در نقاط مختلف،  به معنی جایگاه است،  هنوز در بعضی از روستاها برای کار های کشاورزی و یا غیره می گویند،  و در زبان روسی خانه است.  کراسی همان کرسی است،  کرسی = کر = حاشیه و کناره و کرانه،  که در معنی نام کرج توضیح دادم + سی = دیدن،  مانند اورسی = اور = شهر + دیدن = پنجره های مشبک،  کرسی یعنی حاشیه ای برای دیدن،  دام کرسی یعنی جایگاه کرسی یا جایگاه دیدن.  که بعد ها تغییر آوا یافته و دمکراسی شده است.  بهترین نمونه سالن یا جایگاه دمکراسی در تپه حسنلو قرار دارد،  در اینجا سالنی در مرکز سایت است،  که دور آن سکو های نشستن قرار دارد،  و در این سکوها عده ای می نشستند،  و درباره مسائل مختلف شور می کردند،  همچنین در این سالن محکومین را برای محاکمه و یا اجرای سنگین ترین حکم های می آوردند.

      گاه در این حکم ها گردن مجرمان را می زدند،  در سالن دمکراسی تپه حسنلو،  جای قرار گرفتن جلاد و مجرم مشخص است.  جلاد =  جل = بالا و بلندی،  در تعریف روستا های چلاسر و جل نوشته ام،  + لاد = سنگ تیز برنده،  بر وزن لات = گل و لای بی مصرف،  که آدم لات از آن آمده است،  سپس پو به معنی قوی و پیل،  به لاد اضافه شد،  و لاد شد پولاد.  جلاد = جل + لاد = تیغ بلند شده و یا بالا رفته.

      آدم =  دم dam = نفس + آ = حرف اول و یا سر حروف،  آدم می شود سر نفس ها، اول دمها.  دم dam آدم با دم dem دمکراسی تفاوت در آوا دارد،  د دارای جایگاه است،  دنیا و دام و دم و دم همه جایگاه دارند،  و از یک ریشه در دال هستند،  چه بسا اولین همو ساپین،  که هنوز به حرف زدن نیافتاده بودند،  فقط از د بمنظور کلی آن بانگ می زدند.  این صدای د the همچنان در زبان های کهن تا انگلیسی امروزی،  که ریشه در حروف الفبای جی دارند،  باقی مانده است.

عکس سالن دمکراسی در تپه حسنلو،  عکس شماره 6310.

کلیک کنید:  دمکراسی، فدرالیسم، حزب

   جالب:  بمنظور معنی و تاریخ دمکراسی،  کلی پرت و پلای بدون سند و مدرک و ریشه یابی نوشته اند،  که فقط بگویند از اروپا و یونان اروپایی بوده است،  نه از ایران و قاره کهن.  متأسفانه سیستم آموزشی ایران،  بدون هرگونه تحقیق و تحلیل ایرانی،  نوشته ها و گفته های غربی را ادامه می دهد،  تا راه کج غیر علمی ادامه پیدا کند.

جهت اهداف ملی مردمی ایران،  در بحث های تاریخی شرکت کنید،  و نظر بدهید و بپرسید.

عکس عطار پارسی هنگام مطالعه کتاب خطی حدود 1310 خورشیدی،  عکس شماره 1291.

کلیک کنید:  سفر های تاریخی انوش

کلیک کنید:  تاریخ هنر های رزمی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ ترفند های سیاسی در ایران

    توجه:  اگر وبسایت به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

کلیک کنید:  تماس و نظر