وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

پرسش و پاسخ 42

پرسش و پاسخ 42

      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.  مطابق معمول این پست به مرور در چند روز آینده،  تا آخرین ظرفیت پر می شود.  یاد آوری نمایم،  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   توجه:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

نظر بدهید و پرسش کنید،  و برای رفتن به آینده ای نوین،

ضمن حفظ محیط دمکرات، در بحث های تاریخی شرکت نمایید.

   نظر 6211 ــ  با سلام دوست عزیزم

من نیز مثل شما از بی در پیکر بودن نوشته های تاریخی در مورد کشور خود و حتی کشورهای دیگر ناراحت بودم چون مطالبی مشاهده می کردم که دور از عقلانیت و منطق بشری بود تا اینکه در موقع جستجو در مورد دروغ ها  در جستجوگر گوژلی  به وبلاگ شما برخورد کردم مطالب  وبلاگ شما برایم دلنشین بود  چون گفتمان تازه ای در مورد تاریخ بود و اگر این فکر شما در جامعه گسترش یابد و مردم بدانند که  به هر نوشته در مورد گذشته نباید اعتماد کرد آن وقت است که حماقت های بشری دوباره تکرار نخواهد شد و بشر از برهم نهی دانسته های خود کاخ بزرگ زندگی علمی  را بنیان خواهند گذاشت  و دیگر هیچ دروغگویی  با دروغهای خود مردم را فریب نخواهد داد  و تاریخ دیگر تکرار نخواهد شد  چون این تکرار تاریخ  باعث حماقت  بیشتر بشر خواهد شد.

دوست عزیز رشته تخصصی من تاریخ نیست رشته تخصصی من فیزیک است  ولی به این نتیجه رسیده ام که گذشته مردم برایشان خیلی مهم است وزندگی با باورهای گذشته پایه گذاری می شود حالا اگر کسی بخواهد تاریخ گذشته یک کشور را عوضی بنویسد بدون  اینکه مردم متوجه بشوند آنوقت چه بر سر ملت آن کشور خواهد آمد. در واقع ملت آن کشور هویت خود را از دست خواهد داد  و بازیچه این و آن خواهد شد.

آنچه از خواندن وبلاگ شما متوجه شدم این است که حمله های اسکندر و اعراب و مغول دروغ بوده و فقط یک نوع جابجایی قدرت  در داخل با توجه به باور های مردم که سازنده این باورها همان سردمداران دینی آن زمان بودند بوده است 

و در واقع یکی از پایه های حکومت همان طبقه روحانیان بوده است و اگر اختلاف بین حاکم و این طبقه بوجود می آمد و یا کسی ادعای دین جدید می کرد جامعه دچار تنش می شد و تغییر و تحولی در ان جامعه بوجود می آمد و احتمالا در اثر تنش داخلی اغتشاشاتی هم در مرز بندی جغرافیای هم صورت می گرفت.

از هر نظر  که بنگریم حمله اعراب یک داستان ساختگی است در واقع این مرحله از تاریخ  دین زرتشت در مقابل ادیان مانند مانوی و مزدکی  قدرت خود را از دست می دهد و شاه که خود زرتشتی است ولی سرداران وهمچنین حاکمان محلی منصوب شاه  دیگر زیاد ملزم به دین زرتشت نیستند  در واقع روحانیان زرتشتی دیگر قدرت انقیاد توده ها را از دست داده اند ونمی توانند مردم را در مقابل گفته های شاه به تسلیم وادارند از طرفی  مذاهب چون مانی ومزدکی یک نوع تساهل و تعامل در زندگی توده مردم خواستار هستند به تبلیغات خود ادامه می دهند تا اینکه این مذاهب جدید زبان جدید دینی غیر از زبان دینی زرتشتی به نام زبان اربی (عربی) بوجود می آورند و دینی جدید که ملغمه ای از دین های زرتشتی مسیحی و یهودی و مانی و مزدکی بوجود می آورند که دین زرتشتی در مقابل این دین جدید توان مقابله ندارد چون دین زرتشتی  پیروان خود را به انجام مراسم های سخت مجبور می کرد  و مردم به سوی دین جدید که مراسم  نسبتا ساده ای داشتند روی می آوردند.

در اینجا است که ریشه اصلی داستان حمله اعراب به  ایران ساخته می شود زرتشیان مشکل اصلی خود را فرافکنی می کنند به جای اینکه عقب نشینی خود را اعلام نمایند و شکست خود را قبول نمایند علت این شکست را نتیجه حمله   بیگانگانی که وجود خارجی ندارد نسبت می دهند و اسم آن را حمله اعراب می گذارند  درصورتی که در آن زمان قومی یا کشوری به این نام وجود نداشت مسئله حمله اعراب به ایران به مانند حمله تاجیکستان به کشور فرانسه است که تاجیکها به فرانسه حمله کنند و آنجا را پایتخت خود قرار دهند و آب هم از آب تکان نخورد و همه مردم آنجا دین مردم تاجیک را قبول کنند و هر کس نسل تاجیکی داشته باشد بشود آقای بالا سر مردم فرانسه.

در بیشتر  داستانهای حملات تاریخی بزرگنمایی صورت گرفته  دلیل  این امر هم به خاطر بزرگ و قدرتمند نشان دادن حاکمان بوده است تا حاکم جدید در دید توده ها فوق بشری جلوه داده شود شرح یک واقعه کوچک مرزی به صورت حمله و کشور گشایی بزرگ تبدیل می شود.

دوست عزیزم  با توجه نوشته های شما در رابطه با تاریخ  مطالب بالا را نتیجه گرفتم و احتمالا نتیجه گیری های من از نظرات خوب شما درست نباشد چون رشته تخصصی من نیست ولی من به عنوان یک ایرانی و یک انسان عادل معتقدم که باید گذشته های ما به طریق علمی تحلیل شود و هیچ ملتی به علت بی هویتی مورد هجوم  استکبار جهانی قرار نگیرد و ملت ها حق دارند در تعامل سازنده با یکدیگر به دور از هرگونه تعدی و تجاوز در کنار هم زندگی کنند و برتری  جویی  در دین و مذهب و نژاد و قبیله به زباله دانی تاریخ سپرده شود.  دوست عزیز این نوشته  می تواند باب گفتگوی دوستانه بین من و شما باشد.  امیدوارم

ــــــــــــــــــــــــــــــ پایان متن ایمیل  ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  بمنظور یاری و حس ایرانی،  ضمن حفظ توانایی تخصصی و حرفه ای در گرایش خودتان،  در وقت اضافه و بمنظور مطالعات عمومی تاریخی و جغرافیایی،  ملی و مردمی،  می توانید:

  1 ــ  وبلاگی باز نموده و مطالب وبلاگ ما را در آن کپی پیس نمایید،  و نوشته های مورد نظر خودتان را نیز در آن پست نمایید،  و آنرا در اینترنت و فیسبوک و دوستان معرفی نمایید.

  2 ــ  وبلاگ ما را در همه جا معرفی نمایید،  و از جوانان باهوش بخواهید بخوانند،  و جهت پیشبرد اهداف ایرانی،  پرسش های تخصصی مربوط به آن نمایند.

  3 ــ  تا می توانید مطالعه و تحقیق نمایید،  و تخصص خود را بالا ببرید،  تا در آن صورت بتوانید بیش از پیش به ایران و ایرانی خدمت نمایید.

   پرسش6212:  درباره شنگول و منگول و انگول بیشتر توضیح دهید برای خیلی جالب بود؟

   پاسخ انوش راوید:  برای من هم خیلی جالب بود،  که این نظریه کوچک تاریخی،  خیلی موافق و مخالف داشت،  فقط یک خواهش از عزیزان دارم،  درباره نظر و دیدگاه خود سعی کنید بیشتر توضیح بنویسید،  و از مخالفان هم تقاضا دارم،  علت مخالفت خود را بنویسند،  و توضیح تشریحی دهند،  نه اینکه مانند یکی دو مخالف که چند حرف زشت در شأن خودشان می گویند.

      از نظر دیدگاه من،  نقشه زیر نشان دهنده اولین پیدایش تمدن در بعد از پایان آخرین دوران یخبندان است،  در اینباره به لینکها و مطالب وبلاگ بروید و پی گیری کنید.

     نقشه خلیج فارس در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  در بخش دهانه خلیج فارس مردم دریانودری بودند،  که تا انگلستان رفتند و استون هنچ را بنا کردند،  انگلها،  در آنجا انگلو ساکسون گفته شدند،  ان = اند = انتها.  در میانه خلیج فارس شنها یا همان سینها بودند،  شن به معنی در نیمه بودن یا شناور (شن + آور) بودن است،  اینها مردم انشان یا انسان هستند،  که در بیشتر ایران و کشور هندوستان پراکنده شدند،  در شاهنامه فردوسی نوشته شده است،  شنگ پادشاه هند ایران،  به یاری افراسیاب شتافت.  در منتهای خلیج فارس منها بودند،  من یا منتها (من+ ته)  تشکیل شده از چهار چارک در سواحل خلیج فارس،  من،  یمن و یومن و یونان شد.  در باره هر یک از این معانی و  گروه ها در وبلاگ توضیح های پراکنده نوشته ام،  بزودی با گرد آوری اسناد و مدارک بیشتر،  همه را در یک پست می نویسم.

   پرسش6213:  باسلام. میخاستم بدانم چرا به ایرانیان عجم میگویند. من تمام مطالب وبلاگ شما را خوانده ام ولی باز سوالاتی دارم. پس اینجوری ما باید به واقعی بودن خیلی از جریانات مربوط به ایران شک کنیم.

   پاسخ انوش راوید:  در وبلاگ چند بار توضیح نوشته ام،  عجم =  ع یا ا = پائین آمده، تولید شده، مربوط به.. + جم = جمشید،  عجم = فرزند جمشید.  درباره ا،  فرهنگ لغات را باز کنید و متوجه معنی آن در واژه ها شوید.  ا ضمن ترکیب با واژه های زبان های ایرانی،  معنی و ریشه یابی ایرانی دارد،  ولی به اشتباه می گویند آن واژه عربی است،  در صورتیکه خود ارب = ا + رب = فرزند رب.

      جمشید = جم + شید = حرارت و گرمی و عشق.  عجم یعنی فرزند جم،  ایرانیان فرزندان جم از تمدن کهن جی هستند.

   پرسش 6214:  آیا تالآب بخاطر تا داشتن به معنی آب بالاست؟

   پاسخ انوش راوید:  هر تا که تا نمی شود،  تالآب =  تال + آب،  تال = کول، راکت، ساکت، آرام + آب.

   پرسش 6215:  آقای راوید من وبلاگ پر محتوای شما رو خواندم و بسیار لذت بردم،  ولی سوالی در ذهنم ایجاد شد که بین تمام پرچم ها پرچم سلسله صفاریان وجود نداشت،  میخواستم بدونم این سلسله پرچمی نداشته است؟  ممنون میشم اگر لطف کنید و جواب سوال مرا بدهید  درود بر شما شاد و پیروز باشید استاد.

   پاسخ انوش راوید:  همیشه نوشته ام مطالب ادامه دارد و بازنویسی می شود،  زیرا دانش تاریخ مرتب با هر کشف و کتابی،  تحقیق و تحلیلی تغییر می کند،  و به هیچ وجه نمی شود گفت،  آنچه که نوشته و گفته ام تمام تاریخ است،  و آن موضوع را بسته دانست.  گاه متوجه می شوم یک داده تاریخی اشتباه یا دروغ بوده،  دروغی که بعضی ها و فسیل شدگان،  حاضر به تغییر دانش خود نمی شوند،  ولی باید دانست در قرن سنت گریزی،  زمین دارد با سرعت زیر پای ما حرکت می کند و لازم است بروز بود.

      در صفحه تاریخ پرچم ایران،  فقط درباره تاریخ تعدادی از پرچم های تاریخ ایران را نوشته ام،  بزودی و با تحقیق و تحلیل جدید،  و بدست آوردن واقعیت های تاریخی،  ادامه را می نویسم.  در تاریخ ایران بیش از 100 سلسله، حکومت، شاهنشاهی، پادشاهی، ساتراپ، سان، ولایت، ایالت، استان،  مستقل و نیمه مستقل داشته ایم،  که هر کدام درفش و پرچم داشته اند،  ولی در صفحه تاریخ پرچم ایران فقط 24 مورد از آنها را گفته ام.

   پرسش از عموم:  آیا کسی می داند پرچم و درفش چین استان ایران چه بوده است؟

   پرسش 6216:  اول ــ  من بوشهری هستم و در عسلویه کار میکنم در مورد جم پرسش داشتم،  شهر جم بوشهر یک کوه دارد که خیلی معروف هست و میگویند که در بالای کوه قبلا آتشکده بوده . میخواستم بدونم که آیا میشود جم یکی از زرتشت های تاریخ ایران باشد و زادگاهش هم جم از شهرهای بوشهر باشد چون هنوز در روستای جم زرتشتی وجود دارد.  دوم:  به نظر شما تاریخ بدون تحریف زرتشت یا همان تاریخ علمی از نظر شما چیست؟

   پاسخ انوش راوید:  1 ــ  بنا بگفته افسانه های تاریخی،  و بعضی داده های تاریخی،  ایرانیان فرزندان جم هستند،  جم همان جمشید است.  مکان هایی بنام جم و جمکران بفراوانی وجود داشته،  و هنوز هم تعدادی وجود دارد.  هر کجا جم بوده،  یک پرستشگاه هم بوده،  که در هر دوره تاریخی رنگ و دین و نام عوض کرده است.  من هنوز نمی دانم،  که از نظر علمی و زبان شناسی جم از کجا و چگونه پدید آمد،  امیدوارم جوانان باهوش متخصص تاریخ پیگیری نمایند.

  2 ــ  در میان انبوه دروغها،  نوشتن و گفتن از تاریخ واقعی خیلی مشکل است،  و زمان می برد،  ابتدا باید چند سالی در وبلاگ ها گفت و نوشت،  تا چشم و گوش جوانان باهوش باز شود،  سپس حرفه ایها فرهنگستان تاریخ را برای بازنویسی تاریخ تأسیس نمایید.  چون اینکار زمان می برد،  ممکن است امور سیاسی و کشوری و جهانی،  در کم و بیش این مدت تأثیر بگذارد،  باید حوصله کرد.  تعریف تاریخ علمی،  همانند تعریف همه علوم است،  ما اول و اول راه هستیم.

   نظر 6217:  با سلام،  برخی از تارنمای وبلاگتون باز نمی شود یا error می دهد و همچنین تصاویر نشان نمیدهد مانند صفحه هلنیسم دروغ بزرگ .... ممنون میشم اگه رسیدگی کنید. باتشکر.

   پاسخ انوش راوید:  سپاس از توجه عزیزان،  با تغییرات در سایت های آپلود عکس و وبلاگ،  مقداری مشکل ایجاد شده،  مشغول درست کردن هستم،  امیدوارم تا یکی دو هفته دیگر کامل اصلاح شود.

کلیک کنید:  تاریخ تاکتیک در ایران

کلیک کنید:  سفرنامه های تاریخی انوش

کلیک کنید:  تاریخ ترفند های سیاسی در ایران

   تصویر سکه طلای 2500 ساله بجا مانده از سلسله هخامنشیان،  با نقش یورش شیر به گاو،  محل نگهداری موزه هنر متروپلیتن نیویورک،  5565.

   پرسش 6218:  با سلام خدمت انوش راوید . این گفته باید اشتباه باشد پس نظر شما درمورد این متن (خیانت نیز چنان بود که در کنار فرات، یک جا، گروهی از دهقانان جسر ساختند تا سپاه ابوعبیده به خاک ایران بتازد، و شهر شوشتر را یکی از بزرگان شهر به خیانت تسلیم عرب کرد و هرمزان حاکم آن، بر سر این خیانت به اسارت رفت. در ولایاتی مانند: ری، قومس، اصفهان، جرجان و طبرستان، مردم جزیه را می پذیرفتند اما به جنگ آهنگ نداشتند و سببش آن بود که از بس دولت ساسانی دچار بیدادی و پریشانی بود کس به دفاع از آن علاقه ای و رغبتی نداشت. ترس و وحشت از دژخیمی و وحشی گری عرب بی رحمی و شقاوت در کشتار خود وحشتی سخت در دل مردم ایجاد کرده بود از علل سقوط سریع حکومت ساسانیان، نزدیک بودن پایتخت آن دولت به جزیره العرب و سهولت دستیابی اعراب بر آن شهر با شکوه بود. یکی دیگر از اسباب این سقوط خیانت بعضی از سرداران و بزرگان ایران به شاه مملکت بود. بنا بر نوشته ی بلاذری، در جنگ قادسیه چهار هزار تن از ایرانیان تحت فرماندهی دیلم راه خیانت در پیش گرفته بی آنکه وارد جنگ گردند، تسلیم تازیان شدند. از جمله بزرگانی که تا پای جان در برابر تازیان ایستاد و دلاورانه جنگید رستم فرخزاد سپهسالار ارتش ایران بود که بدست سعد بن ابی وقاص کشته شد و پس از کشته شدن وی ایرانیان راه گریز در پیش گرفتند که سیاه اسواری ، با عده ای از یارانش که همه از بزرگان سپاه یزدگرد بودند چون کر و فر تازیان بدیدند و از یزدگرد نومید شدند به آیین مسلمانی گرویدند و حتا در بسط و نشر اسلام نیز اهتمام کردند.  همین نومیدیها و ناخرسندیها بود که عربان را در جنگ ساسانیان پیروزی داد. در واقع این فتح نهاوند در آن روزگاران پیروزی بزرگ برای اعراب بود و سقوط شکست برای ایرانیان)......این متن چه معنی دارد. منتظر جواب هستم. با تشکر

   پاسخ انوش راوید:  بارها به اینگونه پرسش ها پاسخ داده ام،  مراجعه شود به پاسخ به شبهات دروغ حمله اعراب به ایران.  پرت و پلا های بدون داشتن تحلیل در قوانین و فاکتور های تاریخی و تاریخ اجتماعی زیاد گفته و نوشته اند،  و از روی یکدیگر کپی کرده اند،  خود شما در صورتیکه علاقمند به بخشی از گرایش تاریخ هستید،  سعی نمایید تخصصی با تاریخ برخورد کنید،  بدین منظور مطالعه و پیگیر وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.

تازیان همان تاجیکان هستند،  و آنها عرب عربی نبودند،  جهت اطلاع به معنی نام شهرها و روستا های ایران بروید.  جهت معنی نام سعد ابن وقاص به تاریخ زبان عربی بروید.

   پرسش 6219:  خواستم برای اطلاع عموم روشن کنید که با از هم پاشیدن شبکه قدرت حکومتی ساسانی و تشکیل دیلم خود مختار،  دیلم کجای نقشه قرار دارد؟  و آیا میتوان گفت که با توجه به نفوذ ترکان عباسی در اینده، ایران منهای غرب آن پس از از هم پاشیدن ساسانی،  بزودی در دست سلطه قدرت ترکان قرار گرفت؟

   پاسخ انوش راوید:  تا آنجا که من از نوشته های موجود می دانم،  دیلم از انبار در شمال عراق کنونی تا دیلم کنونی ایران یعنی در ارتفاعات زاگرس شمالی و البرز غربی بوده است.  در این باره و حقیقت و دروغ آن،  باید تحقیقات زمان بر کنم،  پاسخ مناسب تر بزودی.

      مشکل من با تمام تاریخ نویسها در یک موضوع اساسی است،  و آنهم ساختار های تاریخی اجتماع است،  تمام تاریخ نویسها از گذشته های دور تاکنون،  تاریخ و تاریخ تمدن را بدون در نظر گرفتن دوران تمدنی آن نوشته اند،  آنها هر دوره تاریخ را مانند دوره خودشان تصور کرده،  و بتصویر کشیده اند،  که این به هیچ عنوان علمی نیست،  یعنی تاریخ نویسی علمی نمی باشد،  بلکه آنها بنا به تصورات خودشان،  تاریخ را بتصویر کشیده اند،  نه اینکه علمی بنویسند.

      در پست های مربوطه نوشته ام،  شاهنشاهی ساسانیان،  ادامه تمدنی دوران شاه خدایی سلسله هخامنشیان بود،  و آنها دائم با قبایل درگیری داشتند.  در ادامه رشد و تکامل تاریخ تمدن،  قبایل پیروز شدند،  و شاه خدایی برای همیشه از تاریخ رفت،  ساسانیان آخرین مرحله و بازمانده کهن از دوران شاه خدایی بودند.  پیروزی ساختار قبایلی جدید،  نه بر اساس شرطه و شروط اسلام بود،  بلکه بر پایه تمدن جدید در تاریخ بود،  و آنهم سازمان قبیله ای دینی به میدان آمد.  بعد از اسلام دوران سازمان قبیله ای اشکانی،  که درگیری دائم با ساسانیان داشت،  به سازمان قبیله ای دینی ارتقاء تمدنی پیدا کرد،  و به همین جهت براحتی وارد تمدن جدید شد،  که تا دوران حکومت صفویه ادامه داشت.

      در دوران تمدن سازمان قبیله ای دینی،  هیچ یک از قبایل حکومت مطلق و برتری مانند دوران شاه خدایی نداشتند،  بسیاری از آنها با یکدیگر بر سر موضوعاتی اختلاف و حتی جنگ می کردند،  ولی در کل صلح و آرامش و دمکراسی آن دوران بر قاره کهن حاکم بود،  و در این دوران بیشترین اندیشمندان و دانشمندان به جهان عرضه شدند،  که پایه گذار علوم و دانش ها بودند.  فردوسی و حافظ و سعدی و ابوریحان و... همه را ز آن دوران داریم.  باید توجه کنید،  بسیاری از پرت و پلا هایی،  که بجای تاریخ بخورد ملتها و بویژه جوانان داده اند،  کار و برنامه استعماری است.

      دیلم = دی + لم = (دی = روز + لم = آرامش).  هنوز این روز های آرامش در این کوهستانها وجود دارد،  این کوهستانها مردان بزرگ و دلاوران بنامی به تاریخ داده اند.  چه خوبست جوانان باهوش دیار های مختلف ایران،  نسبت به معرفی روستا های تاریخی خودشان کار کنند،  بویژه با ایجاد خانه های بوم گردی و اکوتوریسم مانند در اینجا که خیلی مهم است اقدام کنند.  در ضمن از سلطه ای که گفته اید،  با ذکر تاریخ و منابع،  پرسش را تخصصی بفرمایید،  تا بتوانم توضیح موردی بدهم.

کلیک کنید:  نمونه خانه بوم گردی در ایران

   پرسش 6220:  شما در مقاله شب یلدا یا یلدای مهر معنی یلدا را چیز دیگری نوشتید لطفاً بیشتر توضیح دهید؟

   پاسخ انوش راوید:  تاکنون از یلدا به معنی تولد به زبان های سریانی و آرامی و قبطی و... شنیده ایم،  که هیچ کدام دارای ریشه یابی نبوده و نیستند.  تا قبل از حروف الفبای تمدن کهن جی،  من نیز چندان دنبال ریشه یابی نبودم،  و هر پلات و پلایی را یا ندانسته یا ناچار می پذیرفتنم.  اما در نهایت با این وبلاگ و کشف تمدن کهن جی،  ما دیگر مطالب و گفته و نوشته ها را کاملاً ریشه یابی می کنیم،  و به راحتی و چشم و گوش بسته نمی پذیرم،  چه بسا بسیاری از آنها ممکن است پرت و پلا باشند، همانگونه که تاکنون در این وبلاگ به آنها پرداخته ایم و افشا کرده ایم.

      شب طولانی و بلند هیچ ربطی به معنی تولد ندارد،  بلکه این شب،  شب تولد و زایش خورشید است،  که بانوی گرامی پرنیان حامد در اینباره توضیح داده اند.  سادگی و باور کردن پرت و پلا های غریبه ها تا کی؟

  ریشه یابی یلدا ــ  یل = قوی، بزرگ + دا = بلند،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام های شهرها و روستاهای ایران مراجعه کنید.

      یل = پهلوان، قوی،  که تشکیل شد از ی حرف آخر حروف الفبا،  که قوی تر از همه است،  و در آخر قرار گرفته + ل = کشنده و دارند،  با نگاهی به فرهنگ لغت فارسی،  براحتی متوجه می شوید،  ل کشنده یک چیز است،  مانند کل که ل کشنده ک است،  و ک K شاخ های کل است،  همین روستایی که من زندگی می کنم،  جل است،  ل کشنده و دارانده ج است،  و ج در معنی با ل جلال است.  نیل،  ل کشنده و دارنده نی،  نی که نیاز و نیا و نیک و نیر و... را در خود دارد.  دا نیز به معنی بلند است،  مانند دارا یعنی دارنده بلندی،  دار به معنی درخت و غیره.

      یکبار دیگر خاطر نشان نمایم با کشف تمدن کهن جی،  و چند کتیبه آن،  برایمان مشخص شده است،  که پیدایش زبان و تمدن از این منطقه بوده است.  بدین منظور و جهت اطلاعات بیشتر به صفحات:  معنی نام شهرها و روستا های ایران،  و الفبای تمدن جی و... بروید.  جوانان با هوش ایران،  هوشیار باشید،  و اغفال ترفندها و تاریخ نویسی های غریبه نشوید،  آنها طی یکی دو قرن گذشته دارند تمام تاریخ و آثار ما را می دزدند و می برند،  نگذارید تاریخ و تاریخ اجتماعی شما به یغما رود،  و به نام های متفرق سریانی و آرامی و مصری و غیره گفته شود.

کلیک کنید: شب تولد مهر یا شب یلدا

   نظر 6221:  جناب استاد خواهش میکنم، یک پست در زمینه ی کتیبه ها و تندیس های بزرگ و کوچکه به جا مانده از دوران اشکانی و ساسانی ،که به زبان یونانی و مجسمه هایی با ظاهر مردان و زنان و الهه های یونانی هستند، در وبلاگ یا سایت بگذارید. چون که مثلن اگر شخصی یکبار به موزه ایران باستان رفته باشد، کتیبه ها و مجسمه های یونی +آنی را که کم هم نیستند را هم دیده است و درست است که شما درباره آن ها کمی توضیح داده اید، ولی بنده به عنوان یک مخاطب نوعی که سالها است ذهنم با دروغ ها انباشته شده، برای درک و پذیرش واقعیت ها به توضیحات و مدارک بیشتری نیاز دارم، درین باره، که البته اگر یک صفحه از وبلاگ یا سایت را بطور کامل به این موضوع اختصاص بدهید اثر بخشی بهتر و بیشتری خواهد داشت. ممنونم

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما عزیز،  چشم حتماً،  تندرست و پیروز باشید.

   پرسش 6222:  چرا این همه واژه مغولی و ترکی در زبان فارسی وجود دارد؟

   پاسخ انوش راوید:  ریشه تمام زبان های دنیا در حروف هیروکلیف جی است،  مغول های مغ استان (دامغان= جایگان مغان) که از این استان به چین استان (کاشان) حمله کردند و سپس بغداد را گرفتند،  با طوایف مغول که در کشور مغولستان زندگی می کنند متفاوت هستند،  زبان مردم مغول کشور مغولستان دارای ریشه زبان در زبان تمدن کهن جی است،  که در موج های مهاجرت اولیه از جنوب ایران به آنجا رفتند،  در این باره زیاد نوشته ام به مطالب وبلاگ مراجعه نمایید.  قبلاً لغاتی را که صور می کنند مغولی است ریشه یابی کردم شما هر واژه ای که فکر می کنید مغولی است بفرستید تا ریشه یابی نمایم.

   ادامه پرسش:  ساگارتی به چه منطقه ای گفته می شده است؟

   پاسخ انوش راوید:  آنچه که من در وبلاگم می نویسم،  متفاوت با نوشته های دیگران است،  اگر قرار باشد،  همان حرف ها را تکرار کنم،  که دیگر نیازی به این کار نیست.  طی 200 سال گذشته،  برای تاریخ ایران دروغ و پرت و پلا زیاد نوشته اند،  درباره ساگارت نیز همین گونه است.  کتاب ها و نوشته های زیادی دارم،  که از آنها درباره این نام نوشته شده است.  ولی باز با این وجود بمنظور تحقیق های احتمالی جدیدتر،  به اینترنت رجوع کردم،  دیدم همان پرت و پلاها را تکرار کرده اند،  و همه سردرگم هستند،  که ساگارت کجاست؟

   ــ  ساگارت = سا = آسمان + گار = پسوند بجا آورنده،  در جمع ساگارت می شود،  دعا کننده به آسمان.  ساگار یا ساگارت نام طایفه یا قومی با زبان و فرهنگ خاص نیست،  بلکه نام یک بینش در تاریخ اجتماعی است،  و می تواند بسیاری مردم را شامل شود،  جهت اطلاع بیشتر از ریشه یابی به معنی نام شهر ها و روستا های ایران بروید.

      در ابتدای سلسله هخامنشیان مردم دعا کننده به آسمان در مرکز و شرق ایران کنونی بسر می بردند،  زیرا در غرب ایران هنوز دین های قدیمی تر قدرت داشتند،  و امکان حیات و ممات را از آنها می گرفتند.  در ادامه تاریخ تمدن آنها توانستند،  نفوذ خود را گسترش دهند.  ساگار پیش درآمد دین های ابراهیمی بود،  بزودی در این باره توضیح می نویسم.

   تصویر توپ برنجی 400 ساله،  به غنیمت گرفته شده از شکست ارتش پرتقال در مقابل سپاه شاه عباس صفوی در جزیره هرمز،  ساخته شده در1591 میلادی،  زمان فیلیپ دوم پادشاه پرتقال و اسپانیا در پرتقال.  محل نگهداری،  محوطه موزه نادری (آرامگاه نادر شاه افشار) مشهد،  عکس شماره 5567.

   پرسش 6223:  در جایی شنیدم عراق از اوراق است یعنی از نام شهر اور،  و اوراق می شود آنطرف اور،  یا آنطرف آب،  زیرا،  او = آب،  آیا درست است؟

   پاسخ انوش راوید:  عراق = ار راق = ار + راق یا راک = کوه و کوهستان،  در جمع می شود ایران کوهستان،  و هیچ ربطی به اور ندارد،  زیرا هم آوای آن متفاوت است،  و هم جغرافیای عراق یا اراک چیز دیگری می گوید.

ار = ایر = ایران،  ار مانند:  اربیل، اردستان، اردبیل، اردکان و.... ا = بالا و بلندی + ر = رابرند و دارند.  ریشه یابی واژه ها در زبان و حروف الفبای تمدن کهن جی نهفته است،  هم اکنون علاقمندان زیادی مشغول کشف و ریشه یابی هستند،  امید است بزودی این علم کامل شود.

   ــ  تا قبل از قرن 20 به نیمه غربی کشور ایران،  و نیمه شرقی کشور عراق،  اراق می گفتند،  که شامل اراق عجم و اراق عرب بود،  یعنی مناطق مرتفع دو کشور،  یک سرزمین در جغرافیای تاریخی ایران بود..  

   ر = رابرند و دارند،  ا = بلند و راست،  ک = کوه و کوهستان،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهر ها و روستا های ایران و حروف الفبای جی بروید.  سرخ پوستان آمریکایی،  که اولین مهاجران تمدن کهن جی می باشند،  به کوهستان،  راک یا راق می گویند،  مانند کوه های راکی در آمریکای شمالی.

   ولسوالی راغستان ــ  راغستان یکی از ولسوالی های ولایت کوهستانی بدخشان در شمال خاوری افغانستان است.  این ولسوالی در سال ۲۰۰۵ میلادی از ولسوالی «راغ» تشکیل شد.  دیگر ولسوالی های تشکیل شده از ولسوالی راغ عبارتند از کوهستان و یاوان.  ولسوالی به نام راغ دیگر وجود ندارد.  ویکی‌پدیا.

   تصویر بالا کوه های راغی در ولایت بدخشان کشور افغانستان،  پائین کوه های راکی در کشور آمریکا،  عکس شماره 6298.

   جالب:  در جایی من نوشته ام،  عجم = اجم = فرزند جم،  عرب = ارب = فرزند رب،  شاید پرسیده شود دراینجا به عنوان فرزند و زاده نام برده شده،  و در جای دیگر به معنی بلند و راست،  مانند نوشته بالا و یا قبلی در دار،  ا همان راست و بلندی است،  که از آن فرزند بوجود می آید،  در دوران کهن این "راست بلند"،  دارای معنی معنوی بود،  نه تحقیری و بد.

تصویر سنگ قبر های ایستاده در گورستان خالد نبی،  عکس شماره 4220.

  ار = ا = راست و بلند + ر = وابسته به آن یا پی برنده از آن.  در فیلم مستندی از قبایل بدوی "پاپوا گینه نو" در شرق کشور اندونزی شنیدم،  که بومیان آنجا به آلت مردانه  ا  می گویند،  و دیدم آنرا با وسیله های گیاهی بلندتر می پوشانند،  جهت اطلاع در جستجوها بنویسید New Guinea Kombai.  یا جهت دیدن عکس های آن در اینجا یا در اینجا کلیک کنید.

   پرسش 6224:  بازهم هنوز درباره دیو با شما مشکل دارم،  توضیح بیشتر دهید؟

   پاسخ انوش راوید:  در دیو و دایو

   تصویر یک اثر باستانی ایرانی از طلا،  مشروح در موزه مجازی وبلاگ انوش راوید،  عکس شماره 5623.

   نظر مسخره 6225 :  سلام خانم حامد. گایوتسو, گایوزو نیست و نمیتوان الکی اسم را ریشه یابی کرد!  مثلا اقای راوید خیلی الکی نام ریشه یابی میکنند!   بنده هم میتوانم مثل شما اسم ریشه یابی کنم ! مثلا :

کلیمانجرو =  کلیم +انجارو ،  ر=ل،  کریم +انجارو،   کریم انجا رو نیگاه کن !!!

   پاسخ انوش راوید:  کسی که نام خودش را هر بار چیزی معرفی می کند،  و هر بار با نظرات و پرسش های منفی،  سعی در تهزیر شدن دارد،  توقعی جز این نداریم.  ریشه یابی در تمام موارد کار تازه ای است،  قبل از پیدایش اینترنت،  و کشفیات کنار صندل جیرفت،  ریشه یابی فقط به معنی نامها و واژه ها خلاصه می شد،  ولی امروزه تعدادی از عزیزان به این کار علاقمند شده اند،  و می رود که بزودی علم و گرایش ویژه در اینباره ایجاد شود.  امیدوارم شما نیز به راه علم آیید و بجای مسخره بازی،  گوشه ای از علم جغرافیا ـ تاریخ را کاوش و تحقیق و تحلیل کنید،  در اندازه دانش خودتان هر اندازه که باشد.

      این را بخاطر داشته باشد،  امثال شما نمی توانند با لودگی،  بازدارنده در موردی باشند.  یکبار بشما گوشزد کردم اگر از نام هایی همانند نام های رهبران امروزی استفاده نمایید،  نظر شما را حذف می کنم.  درصورتیکه دفعه دیگر،  ازنام های متفاوت و بدون ایمیل استفاده نمایید،  کاملاً حذف می شوید.  بیایید مردانه خودتان را طرح و معرفی کنید،  چرا در پس نام های الکی مخفی می شوید؟  مگر مشکل روانی دارید؟.

   ــ  کوه کلیمانجرو در شمال کشور تانزانیا قاره آفریقا،  از همان نام کوه کلمی در ایران کهن گرفته شده است،  که در تاریخ دین کلیمی،  بنام کوه سینا معروف شد،  اتفاقاً من دارم بدنبال آن مابین استان های کرمان و بلوچستان می گردم.  در آن ناحیه چند روستا و کوه با نام کل و کلمی وجود دارد،  روستا های اطراف کوه کلیمانجرو با نام های ماچامه، مورکا، یارانکوه، بارافو،  هم نام هایی با کمی تغییر آوا در همان نزدیکی کوه کلمی جنوب ایران دارد.  بزودی محل کوه کلمی ایران و اطلاعات بیشتر را می نویسم.

  بنابه پیشنهاد و در راستای یکی از تحقیقات بانوی گرامی پرنیان حامد،  در رابطه با کوه های این منطقه ایران،  و رابطه آنها با دین و آئین های دوران تمدن کهن جی،  به نتایج جالبی رسیده ام.  کوه کلیمانجرو در امتدای دره و رودخانه تانگا است،  که به جزیره زنگبار می رسد،  یا از جزیره زنگبار به راحتی می توان به آن رسید.  این جزیر سابقه تاریخی از دوران باستان ایران دارد،  که در آثار و آئین های ایرانی آنجا دیده می شود،  قبلاً درباره آنها نوشته ام.  درضمن شاخه ای از مردم یهودی فلاشای آفریقا در نزدیکی این کوه زندگی می کنند.

تصویر و نقشه کشور تانزانیا و کوه کلیمانجارو،  عکس شماره 5876 .

   تصویر آفریقایی های یهودی در حال سوار شدن به هواپیما برای رفتن به کشور اسرائیل،  عکس شماره 5877.  در اسباط دهگانه گم شده بنی اسرائیل آمده،  اوایل هزاره چهارم خورشیدی ایرانی،  فلاشا ها به آفریقا مهاجرت کردند.

      جوانان باهوش ایران،  تاریخ دوران کهن کشورتان را دریابید و آنرا از اسارت دروغ و دونگ افراد ناقص و نوچه و استعمار و امپریالیسم نجات دهید.  توجه نمایید تمام زبان های دنیا ریشه در زبان تمدن کهن جی ایران دارند،  جهت اطلاع بیشتر "حروف الفبای جی" را مطالعه و پیگیری کنید.  گرامیان،  اگر از جغرافیا و تاریخ ایران و جهان بدرستی ندانید،  هرگز نخواهید توانست ایران بزرگ و قوی داشته باشید.

   پرسش 6226:  چگونه اطلاعات بیشتر درباره تاریخ و تمدن جیرفت بدست آورم؟

   پاسخ انوش راویدبهترین کار بمنظور سبک حرفه ای،  ابتدا باید از سایت های باستانی جیرفت در استان کرمان بازدید کنید،  سپس برشور و اطلاعات و  DVD های مربوطه را تهیه و مطالع نمایید،  و بعد با باستان شناس هایی که در آنجا کار تخصصی و پر زحمت کرده اند،  تماس بگیرید و مطالب و پرسش های  خود را با آنها مطرح نمایید.

یوسف مجید زاده

   تصویر استاد یوسف مجیدزاده باستان‌شناس ایرانی است،  گوشه بالا در یکی از حاصل های کار او در جیرفت،  عکس شماره 5875.

      استاد یوسف مجیدزاده ۱۳۱۵ در تبریز بدنیا آمد،  تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاهش به اتمام رساند.  در رشته باستان شناسی دانشگاه تهران تحصیل کرد،  و پس از کسب مدرک لیسانس با رتبه اول سال ۱۳۴۱ در ۱۳۴۴ با استفاده از بورس شاگرد اول‌ها به شیکاگو رفت،  و پایه فوق لیسانس و سپس دکترا را با رساله «باستان شناسی و گرایش پیش از تاریخ و تمدن بین النهرین» تا سال ۱۳۵۵ گذراند.  او در همان سال به ایران بازگشت و با عنوان استادیار در گروه باستان شناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران مشغول تدریس شد،  و در سال ۱۳۵۶ به درجه دانشیاری رسید.  او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت سه سال به سمت مدیریت گروه «باستان شناسی و تاریخ هنر» و عضو شورای انتخابات و ترفیعات دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منصوب شد.

      دکتر مجید زاده در سال ۱۳۶۷ خورشیدی بازنشسته شد،  و از سال ۱۳۶۶ عضو شورای علمی «مجله باستان شناسی و تاریخ» مرکز نشر دانشگاهی است.  یوسف مجیدزاده پس از بازنشستگی در پاریس زندگی می‌کرد،  و با دعوت مسئولین سازمان های مختلف،  از جمله سازمان میراث فرهنگی،  در اوایل دههٔ ۱۳۸۰ به ایران بازگشت،  تا ریاست عملیات حفاری و کاوشگری بسیار پیچیده منطقه باستانی تمدن جیرفت را به دست گیرد.  او معتقد است که جیرفت «حلقه گم شده» تاریخ بشریت محسوب می‌شود.

   ــ  اطلاعات فوق از ویکی پدیا می باشد،  در اینترنت اطلاعات بیشتر از این دانشمند ایرانی نویسنده ده ها کتاب و مقاله وجود دارد.

   نظر 6227:  شما بهتره بری 4تات کتاب تاریخ بخونی بعد بیای اینجا واسه ملت فتوا بدی...  وقتی میای همه چی رو تکذیب میکنی کاملا واضحهه که پانتورکی و هدفت خدشه وارد کردن به تاریخ و تمدن این کشوره، بهتره بری واسه همون زادگاهت جمهوری آذربایجان مطلب بذاری.

   پاسخ انوش راوید:  متأسفانه اندیشه شما از اثرات سیستم آموزشی سنتی قرن گذشته ایران است،  حتی نمی توانید وبلاگ را بخوانید و ببینید چقدر منابع و تحلیل و تحقیق دارد،  دائم از جوانان باهوش ایران می خواهم نظرات و پرسش های تخصصی بدهند،  تا نتیجه بهتری بگیریم،  ولی هر چند گاه فردی راه کم کرده نظری و پرتی در این وبلاگ می نویسد،  خوب مهم نیست،  اینترنت است و آزادی اندیشه و قلم،  و مهمتر از همه این است،  که باید با تمام وجود این حداقل تجربه آزادی را پاس بداریم،  و شکر گذار باشیم.  بهمین جهت من بیشتر از آنچه که سپاسگزای ها از این وبلاگ را در پست بگذارم،  نظرات متفاوت را در پست می نویسم،  تا ما ایرانیان بتوانیم برای آینده بهتر،  این ابتدای آزادی قرن نو را پشت سر نهیم.

      پان ترک و پان فارس و کرد و شونیسم و غیره در ایران،  همه از یک آب و خاک تاریخی هستند،  و شکل گرفته افکار متفاوت است.  باید یاد گرفت هر شخص حرف و برنامه خودش را داشته باشد،  و درباره آن بگوید و بنویسد و دانش خودش را بالا ببرد،  نه اینکه با افترا و تهدید و تهمت بدیگری،  از زیر بار مسئولیت ایرانی بودن شانه خالی کند.  وظیفه یک جوان باهوش ایرانی،  شناساندن درست کشور و تاریخ خودش است،  بدین منظور ابتدا باید خوب بخواند و دیگر ایرانیان را هر چه هستند و می اندیشند،  دوست داشته باشد.  این را بدانید کوتاهی از درک این مطالب باعث نفوذ استعمار و امپریالیسم و عوامل و نوکران آنها به افراد کودن می شود،  و در نهایت اهداف دشمنان تاریخی در ایران پیاده شده،  و پیش می رود.

آتیلا

    آتیلا ۴۰۵ تا ۴۵۳ میلادی،  رهبر هون (خیون یا ایون)،  که در زمان حیاتش بزرگ‌ترین امپراتوری را در اروپا،  حداقل از ولگا تا راین داشت.  او یکی از بهترین و قوی ترین رهبران و مدیران و سازمان دهندگان تاریخ است،  آتیلا از آذربایجان تمدن جدید را به اروپا برد،  و بعد از آن اروپا تمدن طولانی شاه خدایی فئودالی برده داری را کنار گذاشت،  و تمدن جدید قبیله ای فئودالی را گرفت،  که در نهایت منجر به ادامه رشد و تکامل تاریخ تمدن اروپا گردید.

   تصویر تابلو نقاشی جشن آتیلا - اثر Mór Than ،  بوضوح مشخص است،  آتیلا چهره زیبای آذربایجانی و ایرانی دارد،  نه مغولی و غیره،  ولی به دروغ می خواهند بگویند،  که او چهره مخوف وزشت و متمایل به منگولی داشته است،  عکس شماره 4128 .

   تصویر آگهی فیلم سینمایی آتیلا،  درغ گویان غربی با قدرت تمام تلاش می کنند،  که این قهرمان آذربایجانی را خونخوار و آدمکش و ویرانگر مرفی کنند.  عکس شماره 5827.

      عزیزان،  جوانان باهوش ایران،  اجازه ندهید که غربی های دروغ گو و دروغ پرداز،  با دروغ هایشان شما را در تاریخ،  بنا به مهندسی استعماری تاریخ،  هیچ یا جنایت کار و بد و ضعیف معرفی کنند.  آتیلا یکی از ادامه دهندگان راه اسکندر ایرانی،  برای فتح دوباره اروپا بود.  در یک زمان اسکندر ایرانی شاه خدایی را در ایران،  و برده داری در بقیه نقاط جهان متمدن آن روزگار را پایان داد،  و نیم هزاره بعد آتیلا همان راه را رفت،  و برده داری در اروپا را پایان داد.

      درباره معنی و ریشه یابی نام آتیلا،  خیلی مطالب خواندم،  که از نظر من همه آنها بدون ریشه یابی و فقط پرت و پلا بودند.  آتیلا = آت ایلا (نه آتی لا) آت = ابتدای آتش، آتش غیر فیزیکی و مقدس،  که در اول آتلانتیک و آتن و.. آمده  = بزرگ و رهبر و پدر دینی + ایلا = ایل + ا = بلند و راست،  که در کل می شود بزرگ بلند بالای ایل.

عکس پلنگ معروف تنکابنی مشروح در اینجا،  عکس شماره 5949.

    پرسش 6228:  چرا درباره رضاشاه و کارهای او مثلاً کشف حجاب نمی نویسید؟

   پاسخ انوش راوید:  این وبلاگ جهت افشای  دروغ های اصلی و ریشه ای تاریخ است،  درباره کرنولوژی و کارها شاه های مختلف نیست.  امان الله خان و ملکه ثریا در سال 1308 به ایران آمدند،  و رضا شاه با دیدن کشف حجاب دربار و سران پادشاهی امان الله خان افغانستان،  تحت تأثیر مضاعف قرار گرفت،  و یدون در نظر گرفتن کار اصولی و فرهنگی دستور کشف حجاب را در 17 دی 1314 صادر کرد.

   مادر بزرگ من تعریف می کند،  که در خیابانها پاسبانها چادر را از روی سر بانوان می کشیدند،  و مادر بزرگ من و امثال او می ترسیدند به خیابان بروند،  زیرا آمادگی فرهنگی و پوششی برای اینکار را نداشتند.

عکس دو مادر بزرگ من در دهه 1320 بعد از کشف حجاب جهت گذرنامه،  عکس شماره 1722 .

      در آن زمان رضا شاه و مشاوران،  که اگر داشت،  و تا آنجا که من می دانم نداشت،  باید حوصله و دقت بیشتری بکار می بردند،  او دیده بود،  که امان الله خان بعد از این کشف حجاب در دربار و دولت،  نه کل کشور،  دچار کودتا و برکناری گردید.  رضا شاه هنوز طرح کلاه فرنگی و لباس مردانه را به پایان نرسانده بود،  که گام بس بزرگتری برداشت.  امروزه تحقیق و تحلیل درست در این گونه موارد تاریخی برای ما بخوبی امکان دارد،  و می تواند راهگشای آینده ای کم خطا باشد.

عکس امان الله خان و ملکه ثریا در دیدار از ایران،  عکس شماره 7037.

کلیک کنید:  موزه مجازی وبلاگ

کلیک کنید:  فرهنگستان تاریخ ایران

کلیک کنید:  کتیبه بیستون پایان شاه خدایی

   عکس یک قبرستان اسلامی در شهر قونیه کشور ترکیه، سنگ قبرها درست مانند سنگ گور های ایستاده گورستان خالد نبی استان گلستان ایران است،  عکس شماره 4218.

   نظر 6229:  جناب انوش راوید گرامی،  به دلیل سبک دگراندیشی توام با میهن پرستی شما من خیلی برای شما احترام قائلم،  شاید خیلی از مطالب شما شباهت دار به نظریات پان ترکها و پان عربها و....  ولی یک فرق دارد اینکه شما طوری بیان نکنید،  که به ضرر همبستگی مردم ایران یا سوء استفاده پان های ... تجزیه طلب شود.  این نکته مطلب من نیست، صرفا خواستم بگویم من از آن ادمهایی نیستم بی اطلاع باشم و ندانم چه خبرست، یا کورکورانه از کسی خوشم بیاید. یک نکته بسیار منفی در کار شما دیدم شاید دیگران این انتقاد به شما کرده اند، و آن روش ریشه یابی لغات است.  لغت شناسی و ریشه یابی کار علمی است و من خیلی کم و معدود بر اساس مطالعاتم از کتاب های گران سنگی چون سبک شناسی بهار و فرشید ورود و مطالعه آثار عادل اشکبوس کمی اطلاع از روش ریشه یابی لغات دارم. این روش شما اصلا نمی پسندم، که مثلا ظاهر کلمه "سلام" جدا کنید، و ریشه فارسی از آن استخراج کنید. اصلا نیازی نیست تا این حد پیش بروید، برای کار خودتان، اصلا سره گرایی از هر نوعش ناپسندست این هم نوعی پارسی گرایی افراطی است. البته به بدی سره گرایی نیست، که وازگان دخیل و رایج در فارسی دری پالایش میکند. زبان فارسی دری زبانی جهانشمول است، و زبان همه مردمان منطقه ماست، و بدیهی است اثرات هر زبان و گویش محلی در آن باشد، از جمله عربی و ترکی. با احترام.

   پاسخ انوش راوید:  یکی از مهمترین موضوعات،  که چه عرض کنم،  مهمترین مسئله ای که ما ایرانیان باید یاد بگیریم،  آزادی اندیشه و قلم،  و احترام به گفته و نوشته دیگران است،  حال هر چه می خواهد باشد،  در اینباره زیاد توضیح نوشته ام.  من خیلی خوشحالم که عزیزانی چون شما،  به این موضوع مهم واقفید و احترام می گذارید.  نباید با قهر و ستیز بجنگ مخالفان عقیده و دانش خودمان برویم،  بلکه باید با بدست آوردن دانش برتر،  آنها را عقب برانیم.

      در پرسش و پاسخ های قبیلی هم در رابطه با ریشه یابی واژه ها توضیح نوشته ام،  این کار یا علم یا گرایش،  یعنی ریشه یابی واژه ها،  دانش جدیدی است،  که از طرف تعدادی از هم میهمنان عزیز پیگیری می شود،  و گاه در اینترنت منتشر می کنند،  و امیدوارم بزودی تبدیل به یک علم و دانش شود.  ریشه یابی را در این وبلاگ با الفبای تمدن جی و همچنین معنی نام شهرها و روستاهای ایران آغاز کردم،  و همچنان با کمک اندک پیران بی سواد مدرسه نرفته روستایی ادامه خواهم داد.  آنها آخرین یادگاران زبان و تاریخ ایران هستند،  آنها تاریخ زنده ولی فراموش شده ایران هستند.

      قبل از اینترنت و کشفیات کنار صندل استان کرمان،  ریشه یابی واژه ها در اندازه محدود و بیشتر به معنی کردن خلاصه می شد،  اما با پیدایش تمدن کهن جی،  امروزه براحتی متوجه شده اند،  که تمام زبان های دنیا از زبان این تمدن ریشه گرفته است،  چه عربی باشد یا انگلیسی یا دری و ترکی و غیره،  جهت اطلاع بیشتر به پرسش و پاسخ های قبلی مراجعه نمایید.  ضمن سپاس از لطف شما خواهش می کنم لینک ها را پیگیری نمایید،  و موارد مورد نظرتان را پرسش کنید.

   توجه:  یکی از عزیزان نوشته بود، "این پیام خصوصی است لطفا منتشر نکنید"  عزیزان پیام ها و نظرات درباره تاریخ ایران معمولاً خصوصی نیستند،  بهتر است آنها جهت روشن شدن دیدگاه ها و دانشها منتشر شوند.  معمولاً من پیام خصوصی درباره تاریخ و جغرافیای ایران ندارم،  زیرا این دانشها با کمک همه عزیزان گسترش می یابد و رشد و تکامل پیدا می کند.

   پرسش 6230:  ... درباره خشایارشا و استر ....؟

   پاسخ انوش راوید:  در اینجا.

   نظر و پرسش 6231:  شما در این مقاله (کدام؟) برخی کلید واژه مهم در ادبیات و حقوق سیاسی و جهانی را بکار بردید،  جناب انوش رواید گرامی،  لابد میدانید امروزه کلید واژه فدارل و مشتقاتش دستاویز تجزیه طلبان است.  اساسا معتقدم هر روشنفکر و منتقد میهن دوست ایرانی بایست شناخت- به نسبه- از علوم واژه شناسی (Lexicology)  ریشه شنانسی کلمات (Etymology) داشته باشد و گرنه به هیچ عنوان نباید دست به تعریف واژه بزند.  منظور از فدرالیسم اینست که مثلا کشورها یا سرزمین و ایالات تحت استیلای یک کشور اجنبی و دوردست با هم متحد شوند،  و به عبارت مشخص،  فدرالیسم مربوط به اتحاد واحدهای مستقل و جدا از هم است مانند کانادا، ایالات متحده، هند، چین، روسیه، آلمان، بریتانیا... حالا وضعیت تاریخی و کنونی ایران پارس کشور ما چه ربطی به برقراری فدرالیسم دارد؟  ایران بالغ بر پانصد سالست وحدت و تمامیت ارضی اش بدست آورده دوباره (از زمان صفوی) و یک واحد سیاسی است و نه چند واحد سیاسی که بخواهد فدرالیسم در آن اجرا شود.  این نکته مهمی است.  عدم تمرکز انواع مختلفی دارد و یکی از آنها در سیستم اتحاد واحد های متحده یعنی فدرالیسم تحقق میابد.  لازم نیست بر برقراری نظام عدم تمرکز حتما یک واحد متحد سیاسی مانند ایران را تجزیه غیر خشونت آمیز کرد (فدرالیسم قومی و زبانی)!  ایران پارس میتواند بر اساس پیشنهاد من سیستم شورایی محلی باشد با استان های مثلا هفتگانه بر مبنای موقعیت جغرافیایی و نه مرزبندی قومی و زبانی و تقسیما حداکثر در حد شهرستان و پایینتر.  عدم تمرکز از محلات شهرها و روستاها اغاز شود. اینگونه حتا کوچکترین و کم جمعیترین مردم (اقوام و طوائف) هم در اداره امور کشور و مناطق مشارکت میابند و نظام عدالت محور و دموکراتبک کاملا اجرا و نه اقلیت بر اکثریت دیکتاتوری دارد و نه اکثریت بر اقلیتها.

   پاسخ انوش راوید:  ضمن سپاس از توجه شما عزیز،  من چکاره هستم که فدرال بخواهم یا نخواهم،  من فقط یک رأی در ایران دارم،  اگر آنهم اجازه دهند،  پس در حال حاضر حتی یک رأی هم ندارم.

   ادامه نظر: لابد میدانید امروزه کلید واژه فدرال و مشتقاتش دستاویز تجزیه طلبان است.

   پاسخ انوش راوید:  این یک دیدگاه است،  که دست آویز آنها شده است،  ما با عمومی کردن فدرال یا فدرالیسم علمی،  این واژه را از دست آویز بودن خارج کنیم،  آن را عادی و معمولی نماییم همچون واژه های،  غارت و خشم و اعدام،  و یا  خوردن و بردن و دزدیدن،  نه آنرا سانسوری و ترسی کنیم.

   نظر 6232:  ایران پارس میتواند بر اساس پیشنهاد من سیستم شورایی محلی باشد.

   پاسخ انوش راوید:  خوب چرا بازی با کلمات،  این نظر همان فدرال است.  درضمن فدرال چه ربطی به موضوع نگارش من دارد،  همانگونه که نوشتم،  من چکاره هستم که فدرال بخواهم یا نخواهم،  لطفاً متن مورد نظرتان از وبلاگم کپی کنید و بفرستید،  در لینک ارسالی چیز مورد نظرتان را ندیدم،  تندرست و پیروز باشید.

   نظر پرسش 6233:  با درود. دوست گرامی یکی از برگه های شما با نام پارسی که در زمینه زبان پارسی بود را میخواندم و نتوانستم گزینه دیدگاه را بیابم تا پیامی داده باشم به همین سبب اینجا دیدگاهم را بیان مینمایم. تلاش شما جای سپاس دارد اما در زمینه زبان پارسی شما خود بسیار واژه های غیر پارسی استفاده نمودید، و تنها ورود واژه های انگلیسی را گوشزد نمودید و به دور از اینکه بیش از 60% واژه های ما عربی است و عربی بیشترین زبانی است که در پارسی رخنه کرده و سبب نابودی این زبان گرانبها شده اگر چه بیش از 3000 واژه پارسی داریم که به زبان عربی رفته و معرب گشته و باز به پارسی برگشته و اکنون عربی محسوب میگردند و شما در برگه تان بسیار از واژه های عربی استفاده نمودید پس خواهشن بازنگری کرده و درست نویسی کنید تا کوشش شما پایدارتر و رساتر گردد و خواننده برای پیدا کردن برابری پارسی آن بکوشد تا همچنان به زنده نگهداری زبان پارسی کمک نموده باشیم. با سپاس و آرزوی تندرستی هر چه بیشتر

   پاسخ انوش راوید:  چشم،  ولی همه ریشه در الفبای تمدن جی دارند،  لطفاً نمونه مورد نظرتان را بفرستید.

   پرسش 6234:  اسم صدها شهر و روستا و مکانهای طبیعی در آذربایجان و خوزستان در سال 1319 توسط فرهنگستان زبان فارسی به اسامی جعلی فارسی- ترجمه اسامی یا اسامی ساختگی- تغیر پیدا میکند و کسی حق اعتراض ندارد حالا عربها به خلیج فارس میگن خلیج عربی داد همه درمیاد. وقتی به خفاجیه سوسنگرد و به فلاحیه شادگان میگن تا حتی اهالی عرب اون شهرها نتوانند اسم شهر خودشان را تلفظ کنند ایرادی ندارد که خلیج را عربی بنامیم.

   پاسخ پرنیان حامد:   قبل از اینکه این آقایان عرب تشریف بیاورند و صاحب شهر بشوند،  اسم شهرها چه بود؟ قدمت آثار باستانی در خوزستان و ایلام به حداقل 5000 سال میرسد،  حالا عربی که عربی شده است،  با 1400 سال تمدن، با جمع آوری تاریخ از اینطرف و آنطرف،  نمی تواند برای ما اسم شهر تعیین کند؟  شما خجالت نمی کشید چنین پیغامی را به زبان فارسی برای من ارسال می کنید؟  چرا به زبان عربی نمی نویسید؟ هرکس نمی تواند بگویید سوسنگرد و شادگان تشریفش را ببرد، یمن و عمان آن جا هر اسمی دلش می خواهد روی شهرهای خودش بگذارد، اینجا ایران است و شهر های ما نام باستانی خود را دارد.  این خلیج هم خلیج فارس است آدرسی که یونانیان برای خلیج ارابی دادند دریای احمر امروزی است. عربها بروند خلیج شان را آنجا از یهودیان پس بگیرند. در ضمن نام دریای دوم هم دریای آمان است نه عمان که آن را هم از شما عرب زدگان پس خواهیم گرفت،  تشریف ببرید کشور خودتان جنوب شبه جزیره عربستان اینجا ایران است  سفر به خیر.

   نظر انوش راوید:  عزیزان ایرانی عرب زبان خوزستان و یا در جنوب خلیج فارس می توانند نظراتشان را درباره مطالب بالا بنویسند،  تا در این وبلاگ پست شود.  درضمن خاطر نشان نمایم،  ملت های کشور های عربی در تاریخ بشدت مورد ظلم و ستم استعمار و امریالیسم بودند،  و برای من دارای ارزش زیادی هستند.  این ملتها باید هوشیار باشند تا اغفال ترفند های دشمنان تاریخی خودشان نشوند،  هر چند که امروزه در تمام کشور های عربی مردم بحان یکدیگر افتاده اند،  و می کشند و خراب می کنند،  واقعاً جای تأسف دارد.

کلیک کنید:  تاریخ زبان عربی

   نظر 6235:  بازی کلمات نیست عزیز.  برخی واژگان بار حقوقی و عوارض مهمی دارد. خودتان بروید به بحثهای حقوقی در مورد جزایر سه گانه مطالعه کنید. یا همین قرارداد یا توافق ژنو در مورد هسته یی و ببینید بدخواهان کشور ما با یک اصطلاح انگلیسی بکار رفته میخواهند حقوق مردم و کشور را پایمال کنند.  آری بعضی وقتها یک کلمه میتواند سرنوشت کسی یا مردم کشوری تعیین کند.  شما مطالب اینجانب بخوانید تا اهمیت کلمات پی ببرید که این بازی نیست، استفاده نابجا یا بجای یک کلمه میتواند سرنوشت کشورها عوض کند و اصلا هم شوخی بردار نیست. کشورهای بزرگ پیشرفته متمدن و قدرتهای امپرالیستی هیچ وقت کلمات را به بازی و شوخی نمیگرند و اگر هم بازی میگرند در جهت منافع خودشان است، کلمه یا اصطلاح "نظام فدرال" با "نظام عدم تمرکز" دو اصطلاح متفاوت است هر چند در برخی موارد معنای همپوشانی داشته باشند.  در واقع نظام فدرال میتواند در بهترین حالت نوعی از عدم تمرکز است و نه معادل و برابر آن و حتی فدرالیسم میتواند کاملاً صوری باشد، همان طوری که نظامات جمهوری و پارلمانی میتواند بر عکس منظور دموکراسی باشند مانند مثال نظام کمونیستی که از این اصطلاح بطور وسیع علیه خود دموکراسی استفاده کرده اند. الان برخی از رئیس جمهوریهای مادام العمر کمونیستی حتا از نظام سطلنتی مطلقه هم ضد دموکرات تر هستند!

http://mehre2.blogfa.com/post/76  و   http://mehre2.blogfa.com/post/68

http://mehre2.blogfa.com/post/66    و   http://mehre2.blogfa.com/post/59

   پاسخ انوش راوید:  وبلاگ من جهت تنویر افکار جوانان باهوش است،  و می خواهم یک محیط حداقل دمکرات مجازی ایجاد کنم،  تا عزیزان بدانند و بتوانند،  این حداقل آزادی را تجربه نمایند.  ایران 80 میلیون جمعیت با دیدگاه های مختلف دارد،  و آینده ایران نیز با دمکراسی ساخته می شود نه چیز دیگری.  انبوه عقاید و دانشها در ایران وجود دارند،  و بسیاری برای نظرات خودشان در تلاش هستند،  ولی همه وقتی می توانند با هم کنار بیایند،  که دمکراسی ایرانی را بشناسند.  بطور نمونه اشخاصی مانند آقایان ناصر پور پیرار و رضا مرادی غیاث آبادی که قبلاً مشروح درباره آنها در وبلاگ گفتمان تاریخ نوشته ایم،  نیز بخشی از آزمایش این تجربه هستند،  نه دشمن این تجربه.  یکبار دیگر برای همه عزیزان تکرار نمایم،  در سرنوشت ایران،  آزادی و دشمن آزادی را باید در نظر گرفت.  من از وبلاگ های جوانان باهوش،  که این مهم را مورد توجه قرار می دهند،  استقبال می کنم و رضایت دارم.

   پرسش 6236:  درررووود بر شما،  ریشه یابی های شما خیلی خوب است، همانجور که گفتید خیلی چیزها را بما می گوید،  لطفاً سارا و دارا را ریشه یابی نمایید؟

   پاسخ انوش راوید:  البته این ریشه یابی ها نظرات و دانش شخصی من است،  که بر اساس بیش از نیم قرن معاشرت و صحبت با پیران مدرسه نرفته روستا های ایران حاصل شده است.

   ــ  سارا = از آسمان آمده یا روش آسمانی = سا = آسمان + را = راه و روش = بانوی فرشته.

   ــ  دارا = از راسته و بلندی آمده = دا = دار و درخت و بلند و راست و.. + را = آمده و راه و روش = مرد راست و بلند و قوی.

   ــ  سا = س = سر + ا = راست و بلند و بالا،  در کل سا می شود آسمان.  

   تصویر آگهی فیلم یک شب با پادشاه،  One Night with the King ،  درباره خشایارشا و استر،  داستان دیگری از هالیود است،  DVD  آن در بازار موجود است،  پیشنهاد می کنم ببینید،  و درباره آن نظر بدهید،  عکس شماره 7053.

 کلیک کنید:  فرهنگ واژگان سیاسی

کلیک کنید:  دمکراسی، حزب، فدرالیسم

کلیک کنید:  نظریه های کوچک تاریخی و مدنی

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

فیلم کوروش بزرگ

خبرگزاریها:  موافقت با ساخت فیلم سینمایی کوروش کبیر

    پس از دو سال و نیم انتظار، با ساخت پروژه ملی سینمایی «کوروش کبیر» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی و تهیه ‌کنندگی علی معلم موافقت شد.  به گزارش مهر، علی معلّم تهیه ‌کننده پروژه «کوروش کبیر» ضمن اعلام این خبر افزود: با اعطای مجوز موافقت اصولی توسط شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی در آخرین روزهای سال ۹۲، سرانجام این پروژه در سال ۹۳ وارد فاز جذب سرمایه‌ گذاری پیش ‌تولید خواهد شد.

      وی افزود:  فیلمنامه «کوروش کبیر» کامل با استناد به منابع تاریخی و مشاوره با مورخان، توسط مسعود جعفری جوزانی نگاشته و در مراجع ذیصلاح ثبت شده است.  این فیلم به دوران تولد کوروش تا رسیدن به امپراتوری و سرانجام مرگ او می‌پردازد.

      این منتقد سینما بیان کرد: امیدوارم با یاری همه مردم، سرمایه‌گذاران و نهادهای خصوصی و دولتی و همچنین سازمان‌های سینمایی و هنرمندانی که برای حضور در این پروژه اعلام آمادگی کرده‌اند، بتوانیم در زمانه‌ ای که بیشترین هجوم به سرزمین ایران از طریق ساخت فیلم‌ های جعلی پیرامون ملت بزرگ ایران و پیشینه تاریخی و معاصر آن صورت می‌گیرد،  گامی در جهت معرفی ساختار تمدن و قهرمانان تاریخی کشورمان برداریم.

تصویر طرحی از یک هموتن (وطن)، درباره فیلم کوروش بزرگ،  عکس شماره 7208 .

   مهم:  عزیزان علاقمند به تاریخ ایران،  هوشیار باشید،  و درباره دروغ های تاریخ به فیلم سازان گوشزد کنید،  که توجه نمایند و درباره تاریخ اشتباه نکنند و احتمالاً دروغ نگویند و نسازند.

*سال 7001 خورشیدی ایرانی را به عزیزان تبریک می گویم*

کلیک کنید:  دانلود سالنامه 7001 خورشیدی ایرانی

   پرسش 6237:  از چالشتر بگویید؟

   پاسخ انوش راوید:  پاسخ در:  کلیک کنید:  چالشتر باستانی

   پرسش 6238:  لطفاً تاریخ را ریشه یابی کنید؟

   پاسخ انوش راوید:  ریشه یابی واژه تاریخ ــ   تا = مضاعف، مکعب، تا شده یا در نتیجه +  ریخ = ریخت، قیافه، شکل.

   پرسش 6239:  استاد بزرگوار،  درود و عرض ادب،  نظر شما راجع به گنج بزرگ داریوش سوم چیست؟ آیا حقیقت دارد؟! عده ای میگویند پارسال این گنج پیدا شده و صدایش را در نیاوردند.

   پاسخ انوش راوید:  وظیفه ما تحقیق و تحلیل مسائل تاریخی است،  باید درباره این موضوع هم تحقیق صورت پذیرد،  و نباید چشم و گوش بسته هر چیزی را پذیرفت.

   پرسش 6240:  سلام استاد راوید و استاد حامد باخبر شدم که ایران قرار است سال دیگه پروژه ساخت فیلم کورش بزرگ را بزند. چون مجوز ساخت گرفت .به نظر شما به چه نکاتی باید توجه کنند کارگردانان این فیلم؟ باید فیلم را براساس واقعیت ها بسازند. واقعیت هایی که شما وخانم حامد روشن کردید. در روزنامه خواندم که قرار است داستان تولد، به قدرت رسیدن و مرگ کورش به تصویر کشیده شود.. شما توصیه ای به تهیه کنندگان و نویسندگان دارید .. از انها بخواهید با شما مشورت کنند... یا شما به همراه سرکار خانم حامد به انها صحبت کنید.. و همکاری داشته باشید با مسولان این فیلم. چون قرار است فرهنگ و دنیای ایران ان روز را به تصویر بکشند. از شما درخواست میکنم که پیگیر باشید. با تشکر فراوان از شما دو عزیز.

   پاسخ انوش راوید:  سپاس از توجه عزیزان،  پاسخ در بالای صفحه بنام فیلم کوروش بزرگ.

   پرسش 6241:  سلام .استاد راوید و استاد حامد .. از شما به خاطر روشن گری هایتان در باب تاریخ ایران تشکر فراوان دارم. و از خدای متعال برای شما سلامتی و خوشبختی و موفقیت ارزو دارم. من نه تنها در باب تاریخ توانستم اطلاعات خود را واقعی و درست کنم بلکه در جنبه های دیگر زندگی هم باعث شد که من با نگاه بهتری به ان نگاه کنم. و موفقیت های بیشتری به دست اوردم که تبعات مهم و عمیق روانی بر جنبه های روحی و شخصی و ارتباطی من گذاشت. باعث شد که من به دنبال واقعیت هر چیز باشم. من قرار است به روستاها و کوهستانهای اطراف شهرمان بروم و از مناطق باستانی عکس بگیرم و صحبت های مردمان محلی ان دیار را در وبلاگ بذارم ...

   پاسخ انوش راوید:  عالی است،  وظیفه جوانان باهوش متخصص و علاقمند است،  که در شهر و دیار خودشان همه اطلاعات جغرافیایی و تاریخی و زبانی را گرد آوری کنند،  و در اینترنت منتشر نمایید،  و همچنین بقیه مردم منطقه خود را تشویق به همکاری کنند.

   پرسش 6242:  درود دوباره خدمت استاد بانو حامد و استاد راوید گرامی،  یه موضوع رو میخواستم بگم در باره واژه " فره" همون پیشوند فروهر منظورمه.  تو زبان ترکی یه مثل هست که به کنایه یا مستقیم میگه:  "فری باش توک ساخلاماز"  یعنی سر یا کله آدمی که دارای خصوصیت یا صفت فره باشه، مو رو نگه نمیداره!  میدونین! مثله' جمله طنزه،  بیشتر دکتر ها پر فسور ها کچل هستند، یا کچل میشن،  معنی میده!  فینگیلیشش ر و هم  می نویسم که تلفظش رو بفهمید،  Far+i bash took sakhlamaz

   فر! فار خونده نمیشه fer  هم خونده نمیشه، فر، خوده صفته + ی، پسونده  نسبت دادنه، مثل پسوند، ی، برای، ایران + ی = ایرانی.

   1، من شنیدم زبانهای اسپانیایی و آلمانی و انگیلیسی و... یک شاخه از زبان فارسیه و یا یک نسبتی با زبان فارسی دارند!

    می خوام بدونم علت اینکه الان فارسی زبانها نمیتونن این زبان ها رو متوجه بشن بخاطر استفاده کردن اونها در نوشتن از حروف لاتینه و همینطور گرامر لاتین یا تعقیر تلفظ صداها و آوای گفتاری که بخاطر استفاده از لاتین در اون زبان ها بوجود اومده !!؟ یا علتش کلن تعقییر کلمات و ریشه هاست؟ یا هرچی که هست و میخوام بدونم.

    و دوم اینکه وقتی گفته میشه این زبان ها یه شاخه از زبان فارسیه یعنی مثلن !؟ لری و کردی ی شاخه از فارسیه! درسته؟  یعنی اون زبان های اروپایی هم مثل لری و کردی یه لهجه از فارسین! که کمی تعقیر کرده .. و یا چی..!؟

    بهر حال اینطور تصور میشه که  اگه قرار باشه اون زبان ها شاخه ای از فارسی باشه !؟ یعنی عده ای فارسی زبان، که ساکن ایران بودند، مهاجرت کردند به اون جاها! و ساکن شدند در اونجا! چون زبان که خودش نمیتونه مثل یک دانه درخت توسط کسی یا باد به سرزمین دیگه برده بشه و در اون سرزمین رشد کنه!؟  یا یک یا چند نفر ایرانی رفته باشن اونجا ها و تدریس کرده باشن زبان فارسی رو! و فارسی ما با زبان محلی اون آدما مخلوط شده باشه، در نهایت منظورم همین زبان های امروزی اروپاست که ریشه فارسی داره!

  ممنون ازتون،  سوال آخرم،  آیا شهرستان جهرم یا گهرم با شهر رم کشور ایتالیا رابطه ای داره ؟؟

   و:-):-):-) *** پیشاپیش نوروز رو به شما گرانقدر ها تبریک میگم سال نو سال پربار و شادی باشه براتون ***:-):-):-).

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام و تبریک سال نو . الان اینجا یکنفر لهجه  لری یا کردی یا ... صحبت کند من که اول متوجه نمی شوم چه می گوید اما وقتی دقت کنم کم کم خودم هم می توانم حتی حرف بزنم لهجه ها در مکان های مختلف و مرور این همه زمان تفاوت می کند حتی زبان کم کم تغییر می کند اما اصل زبان یکی است.  برادر، مادر، پدر و ... تقریبا در این زبانها یکی است با همان صدا و در بررسی های دیگر می بینید لغات دیگر نیز یکی است با کمی تغییر و ....
   پاسخ انوش راوید:  ریشه تمام زبان ها و نام ها از زبان تمدن جی است،  لینک را مطالعه،  و لینک های پیوست آن صفحه را پیگیری کنید،  پاسخ تمام پرسش هایتان در آنها می باشد.

   پرسش 6243:  درود و خسته نباشید خدمت استاد بانو حامد و استاد راوید.  در استان های اردبیل و آذربایجان، شهرستان های میانه و هشترود  خانواده هایی با نام فامیلی "مغانلو و مغانی" وجود داره که تو اون ها خودم مشاهده کردم آدمهای هستند که از لحاظ چهره هم نژاد مو بور وجود داره هم چهره هایی که خیلی کم شبیه به نژاد زرد و مغولی هستند، که تعداد شون کمه البته، هم چهره معمولی، با توجه به اطلاعاتی که شما تو وب در اختیار عموم گذاشتین، به تازگی فرضیه من اینطور شده زبان ترکی در شمال ایران از ابتدا بوده که یکی از زبانهای تمدن جی بوده اما زبان کاملی نبوده و زبان فارسی هم در کنار زبان ترکی در شمال غرب ایران وجود داشته، شاید زبان ترکی برای مردم 2000 سال قبل شمال غرب ایران بیشتر به عنوان زبان دینی و مذهبی به شمار میرفته یا اینکه چند قبیله و قوم بودن که جزو مهاجران بودند که از تمدن جی ابتدایی بودن و به این مناطق رفتند. و چنگیز که ایرانی بوده زمانی که فعالیتهای جنگی خودش رو شروع کرده. از قبیله های بیابان نشین مغولستان که خودتون گفتین از اقوام ابتدایی ترین تمدن جی هستند که اونها هم زبانی شبیه به ترکی دارند! به واسطه شباهت های گفتاری که داشتند، از نیروهای جنگی اون اقوام مغول برای جنگ هاش استفاده کرده به واسطه ی همون زبان شبیه به زبان ترکی مردم شمال غرب ایران، البته میدونم که چنگیز از شمال شرق ایران بوده. منظورم در کل این بود که خانواده هایی که نام فامیل مغانلو و مغانی دارند در اصل نژاد چنگیز و ایل و تبارشن و اون عده کم که در بین این خانواده های مغانلو و مغانی که چهره هاشون شبیه نژاد زرد و مغول هستند. از باقیمانده های نسل  تعدادی از سربازهای چنگیز هستند که از سرزمین مغولستان، هم رزم چنگیز شده بودن و احتمالا در بین ایل و تبار چنگیز راه پیدا کردند و ازدواج یا امیزش با ایل و تبار چنگیز داشتند.  نظر شما چیست استاد راوید و حامد گرامی.  البته جسارت کردم و در حد نظریه پرداز نیستم.

   پاسخ انوش راوید:  خیلی خوب است، درست است،  امیدوارم سیستم آموزشی وامانده  جوانان را تشویق به نظریه پردازی کند،  که در ادامه تمدن جدید قرن جدید بسیار مهم است.  آنها مغ با اصلت ایرانی بودند،  که مغول، مغانلو و مغانی و... شدند.  اشخاص با چهره چینی،  بر اثر اقامت چند هزار ساله در سرمای پامیر و گبی حاصل شده،  و بخشی از آنها با مهاجران چین استان ایران،  در کشور چین ترکیب شده اند،  و در امتداد مهاجرت های تاریخی و داد و ستد،  به مرز های قاره کهن و ایران کشیده شده اند،  و دوباره در ایران ترکیب شده اند.  این داستانها سر دراز در تاریخ دارد،  باید هزاران صفحه کتاب و نقشه و فیلم مستند را دید و خواند،  و با درک از دروغ های تاریخ،  و پیدایش تمدن از حوزه خلیج فارس،  که من آنرا تمدن کهن جی می نامم،  آنها را باز نویس کرد،  کار بسیار زمان بری است.

   پرسش 6244:  درود و خسته نباشید خدمت استاد بانو حامد و استاد راوید گرامی.  استاد چند جا دیده ام که کلمه ی "داراب "  از چمه، دار و درخت می آید و اگر اشتباه نکنم یکجا در وبلاگ  دارایوش= دارایوس= دار= اوس. اوستای درخت و خاک و زمین معنا کردید، چند روز پیش در تلویزیون مستند ایرانگردی پخش میشد، رفته بودند به استان فارس، شهر داراب، گوینده معنی داراب را "دارای آب" معنی میکرد و اشاره ای به درخت،  نکرد، بعضی جا ها بعضی نامها اینطوری 2 جور تفسیر میشه! علتش چیه؟

   پاسخ انوش راوید:  د = دارنده،  + ا = بلند + ر = رفته و وابسته + آ = اولین، حرف نشان اولین + ب = دومین حرف و نشان آب و باران.  دارآب = دارنده آب بلند یا زیاد.

   داریوش = دار = دار و درخت + یوش = اوس = استاد، رهبر >  داریوش = رهبر و رئیس دار و درخت = نگهدارنده حیاط = پزشک.

    دار = د = دارنده + ا = بلندی+ ر = وابسته = وابسته به بلندی = درخت.

   مهم ــ  عزیزان کل زبان پارسی و زبان های دیگر جهان را در هیروکلیف هندسی زبان تمدن جی تحقیق و تحلیل کنید و بیابید. بدین منظور باید چند کتیبه موجود از تمدن کهن جی را جلوی دست داشته باشید،  خط هیروکلیف مصر و مایا را هم،  که ریشه در زبان تمدن جی دارد،  مطالعه نمایید،  و از زبان روستائیان پیر مدرسه نرفته ایران هم کمک بگیرید.  من چند ماه است مشغول این تحقیق و تحلیل می باشم،  و فقط می خواهم چند جوان علاقمند متخصص پیگیر این موضوع مهم باشند.

   ادامه پرسش:  یک سوال هم راجع به نام حیوانات در ایران باستان وقتی که نام حیوانات را رویشان گذاشته اند، بیشتر آنها در اول یا آخر حرف " گ" دارند! مانند، گرگ، گراز، گوسفند، گاو، تایگر، گوزن ...! اما چند تا هست که حرف " گ" ندارند! مانند "خرس" یا " شیر"؟ استاد آیا نام اینها تعقییر یافته است؟ یا چه؟؟!

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام آهو، شاهین، پروانه، پرستو، .......... را چه کنیم؟ چه شد که تصور کردید همه نام حیوانات باید  گ داشته باشند؟

   پاسخ انوش راوید:  باید درباره آن از دوستان پیر روستائیم در چند نقطه ایران پرسجو نمایم.  ولی تا آنجا که من می دانم و در تاریخ زبان در ایران نوشته ام:

      اروپائیان با هزار ترفند و مهندسی تاریخ می خواهند آغاز تاریخ را از 2700 سال پیش اروپا و چند سنگ انباشته کشور یونان بگویند.  شما تصور کنید از همین 2700 سالی که آنها مدعی هستند تاکنون،  جهان چقدر پیشرفت کرده است.  حال باز گردید و تمدن 7000 ساله کهن ایرانی را در نظر بگیرید،  براحتی متوجه می شوید،  که اگر 2700 سال روی آن بگذاریم،  تا به کجا می توانسته رسیده باشد،  یعنی حدود 4500 سال پیش بزرگترین دست آورد های دانایی حاصل شده بود،   منجمله جراحی های مغز و چشم،  و اینها مایه ایجاد تمدن جهان هستند.

در 7000 سال پیش آنقدر برای هر ذره ای در دنیا حساب شده کار می کردند،  که اگر بتوانیم آنها را بشکافیم،  خیلی چیزها تعجب برانگیز را در خود دارد.  منجمله تعیین نام حروف الفبا برای شهر هایشان،  تعیین نام های مختلف بنا به تعهدات بشر به طبیعت.

   در گ گاد را داریم،  در گ گات و گود و گاز و گان و گارد و گبر و گپ و گاه و گاو و گرگ و... داریم،  که به نوعی همه به مقدسات و برکات طبیعی و انسانی مربوط می شود،  که برای بقای بشر لازم است.

   ــ  نام سایت اصلی من هم ارگ است،  ارگ = ا = بلند و بالا + ر = وابسته + گ. 

   ادامه پرسش:  و یک پرسش دیگه؟  استاد اگر در نوشتن بعضی واژه ها؟ مانند، مثلا، حتما' ابدا' ... که حرف  "ا" در آخر"ن"خوانده میشود! بجای الف، ن، بنویسم درست تر نیست؟! مانند: حتمن، مثلن، ابدن !؟  چون احساس میکنم، این الف در آخر بعضی کلمات از دستور زبان عربی است، نه فارسی!

   پاسخ پرنیان حامد:  لغاتی که به ان ختم می شوند عربی هستند.  به جای مخصوصا می توانید بنویسید به خصوص به جای مثلا بنویسید به طور مثال  و....  که باز هم عربی است به هر تقدیر شما نمی توانید تنوین را ن بنویسید من علاقه زیادی دارم به زبان فارسی شاهنامه با هم سخن بگوییم لذا از ان لغات استفاده کنید اما تنوین را ن بنویسید دیگر حرف همدیگر را نخواهیم فهمید! یک کاری کنید بتوانیم در آینده با هم سخن بگوییم.

   پاسخ انوش راوید:  از نظر من "ن" را بگذاریم بهتر است،  ولی همانگونه که در نوشته هایم می بینید،  اینکار را نکردم،  زیرا قبل از هر چیزی ما ملت ایران،  نیازمند داشتن فرهنگستان های مستقل هستیم،  که علم را تعیین و تأیید موقت کنند.  عدم وجود اینگونه فرهنگستان ها،  باعث شده من از دستور زبان فارسی نیمه دوم قرن 20،  که با آن درس خوانده ام،  در نوشته های استفاده کنم.  به امید روزی که جوانان با هوش پیرو این وبلاگ،  به تخصص های مربوطه دست یابند،  و پایه های فرهنگستان های مختلف علمی مانند ادبیات، تاریخ، جغرافیا و غیره را بگذارند.  در ضمن ریشه زبان عربی هم در زبان پاسی است،  جهت اطلاع به تاریخ زبان عربی مراجعه نمایید.

   مهم  :  اگر خوانندگان وبلاگ دست در دهان کنند و با تعجب بگویند:  عجب پس واقعیت این بود،  باعث می شود ما فکر کنیم موفق نبودیم.  ولی وقتی جوانان مطالعه کننده وبلاگ،  در فکر گسترش وسیع دیدگاه های وبلاگ باشند،  یعنی افشا و حذف دروغ های تاریخ،  ما متوجه می شویم،  که موفق بوده ایم.  پس بخاطر ایران و ایرانی،  با دروغ های تاریخ واقعاً بجنگید،  اهمیت این جبهه خیلی زیاد است.  این وبلاگ را در همه جا در جمع دوستان،  در فیس بوک و دیگر تالار های اجتماعی و غیره معرفی نمایید،  و به راز و رمز و دستورات وبلاگ عمل کنید.

   پرسش 6245:  درود بر شما. در بعضی نوشته ها آمده که چهارشنبه سوری رمز اعلام طهور مختار ثقفی بوده. نظر مبارکتان برایمان ارزسمند است.

   پاسخ انوش راوید:  چهارشنبه سوری،  سابقه 7000 ساله تاریخی در تمدن کهن جی دارد،  و نامی که شما نوشته اید،  کمتر از هزار و سیصد سال سابقه آوایی دارد.

کلیک کنید:  ریشه یابی واژه چهارشنبه سوری

   پرسش 6246:  چرا بسیاری از جمله دبیر کل سازمان ملل متحد در پیام نوروزی شان جشن نوروز سه هزار ساله میگویند؟

   پاسخ انوش راویدچند علت دارد:  بی سوادند و کم دانشند،  نمی خواهند تاریخ ایران زیاد و قدیمیتر از اروپا باشد،  کم کاری تاریخ دان های ایرانیان است.

   پرسش 6247:  من به بچه‌های گروه سنی 7 تا 14سال شاهنامه درس می‌دهم. سوالی که یکی از شاگردانم کرد این بود:

   هنگام توضیح داستان مرگ یزدگرد و اسب آبی: که این دریاچه‌ی سو کجاست؟  که این اسب از میان آن بر می‌خیزد. می‌خواستم به آنها بگویم که کدام قسمت کشورمان می‌باشد. سپاس

   پاسخ انوش راوید:  بمنظور پاسخ شما و دیدن تحقیقات جدید،  ده ها سایت و وبلاگ را باز کردم،   دیدم تقریباً همه از روی یکدیگر کپی کرده اند،  و همه آدرس اشتباه داده،  و تفسیر اشتباه گفته اند،  درصورتیکه آدرس دقیق را بانوی گرامی پرنیان حامد در کتابشان نوشته اند.  در اینجا ذکر کنم مفسر شاهنامه باید سن و سالی در علم سپری کرده باشد،  و به تاریخ عمومی و تاریخ اجتماعی و تاریخ سیاسی کاملاً مسلط باشد،  و خوشحالم که شما در این راه حرکت می کنید.

    هرگز نباید فردوسی را ساده دید و او را خیال باف و افسانه پرداز و... دانست،  فردوسی سرحد کمال دانایی انسان،  و برترین جامعه شناس و سیاسی بود،  گفته های او همه بر اساس واقعیت است،  نه واهی و بی بنیان،  که مثلاً اسبی از آب بیرون آید و دوباره به آب رود.

      یزدگرد اول ساسانی شاهی بود با منطق و خوب و جوانمرد،  و چون خواست از نفوذ بزرگان بکاهد،  و به تعصب مغها میدان نمی داد،  بنابر این او را گناهکار می دانستند،  و بر علیه او انواع توطئه ها و ترفند ها را بکار می بردند.  در شرایط ایجاد شده،  او بمنظور دفع فلسفی دشمنان،  و یا رو در رو قرار دادن میترایی و زرتشتی،  بسمت مرز شمالی می رود،  و با یکی از اقوام میترایی با نشان اسب سفید،  که خود را یکی از چهار اسب گردونه میترا می دانستند،  قرار همدلی و همکاری می بندد،  ولی طولی نمی کشد که آنها به او لگد اصطلاحی می زنند،  و او را به نوعی غافل گیر می کنند،  و می کشند،  درباره چگونگی اتفاق دینی و سیاسی این قتل باید تحقیق شود.

      منظور فردوسی از چشمه و دریاچه سو،  مرز شمالی در شهرستان خانقین کشور عراق بود،  که مردمان آنجا میترایی بودند،  در این شهرستان چشمه های آب و دریاچه وجود دارد،  و هم عبادتگاه های باستانی میترایی فراوان دارد،  که سر چشمه میترایی هم بوده اند.  عادت ایرانیان امروزی این است،  که همه تاریخ ایران را در مرز های کنونی کشور ایران می جویند،  مثلاً در همین تفسیرها،  درباره یزدگرد اول نوشته اند،  درصورتیکه خون از بینی او بیرون می آمد،  و بشدت بیمار بود،  تا کوه بینالود و چشمه ای در آنجا رفت.  ولی هرگز این مفسران ننوشته چنین بیماری و چنان همراهان زیادی،  چگونه چند ماه در راه بودند.  این درصورتی است،  که از نیمه شرقی کوه زاگرس کشور خود مختار چین استان ایران قرار داشت،  نه سرزمین شاهنشاهی ساسانیان.

      فردوسی بوضوح در باره این موضوع ننوشته و آدرس نداده است،  زیرا در زمانی که فردوسی شاهنامه را می نوشت،  هنوز مردمان خانقین میترایی بودند،  و او بدلایل سیاسی و اجتماعی نمی خواست آدرس بدهد،  و منظور او از اینکه از بینی یزدگرد خون می آمد،  درست مانند ضرب المثل خون گریه کردن امروزی است.  توجه نمایید علم پایانی ندارد،  سیستم آموزشی وامانده،  یاد داده علم همین است که هست،  شما لطف نمایید،  به دانش آموزان بگویید،  هر آنچه را که شنیده و می بینند اول علم است،  و چه بسا در ادامه رشد و تکامل علم،  آن دانشی که می دانیم چیز دیگری باشد.  این سیستم آموزشی حتی نمی تواند پاسخ یک نامه ساده مرا،  که در اینجا نوشته ام بدهد.

      در قدیم نام جاده بغداد به خانقین،  جاده خراسان بود،  و خانقین به شهر دو چشمه معروف بود،  در کنار این چشمه ها معابد قدیمی وجود دارد،  که در آنها آتش گاه بوده است،  امروزه بخشی از مردم آنجا و شمال کردستان عراق نیز پیرو آئین یزیدی هستند،  که باز مانده همان مردم دوران یزدگرد اول هستند،  همانگونه که در مقاله چهارشنبه سوری نوشتم،  سو به معنی عنصر آتش است.  یکی از چهار اسب سفید گردونه مهر و میترا،  آتش است.

   ــ  خراسان = خورآسان = خورسان = خور = خروج + سان = خورشید،  خراسان = محل خروج خورشید،  خاور.

خاور = خور + ور = سمت خروج،  منظور خروج سان یا خورشید.

      مردمان تمدن کهن جی بدنبال سرمنشا خروج خورشید،  دور دنیا چرخیدند، که در چند جای وبلاگ توضیح نوشته ام،  منجمله در استون هنج ایرانی است.  بسیاری از جاده هایی که به شرق می فت جاده خراسان یا راه ری گفتند،  ری نیز رای است،  توضیح قبلاً نوشته ام.  خواهشاً  اینگونه پرسش ها را برای ما بفرستید،  تا با تحلیل های جدید پاسخ دهیم،  و در نزد نوجوانان عزیز ایران،  فردوسی خیال پرداز معرفی نشود،  بلکه یک اندیشمند بی همتا دانسته گردد.

   ــ  سو به معنی رنگ قرمز هم می باشد:

   ــ  سو = سورخ = سو یا رنگ آتش + رخ = نما،  که به مرور زمان آوای آن تغییر کرده،  و سرخ شده است،  سرخ کردن غذا نیز از سو در سوزان و سوخته می آید.

   تصویر تاریخی یک معبد یزیدی،  در کردستان کشور عراق،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 4409.

      گردونه مهر و مار از نماد های مهم آیین میترا هستند،  ایزدیان که به نادرستی یزیدی خوانده می شوند،  به کیش یارسان شاخه ملک طاووسی در کرند و پاوه ایران بسیار نزدیک هستند،  و مسلمانان آنان را شیطان پرست می خوانند!  و همیشه مورد ستم و آزار بوده و هستند،  بویژه در سوریه و عراق.  بیشتر آنها را به اشتباه زرتشتی می دانند،  ولی آنان به آیین میترا پیوند دارند!  عید زمستانی آنها به عید مهر پرستان،  مسیحیان و یلدا نزدیک است!  که هر ۳ عید در واقع یک ریشه دارند.  بسیاری از مراسم امروز در قاره کهن،  بویژه در کردستان و نقاط دور دست کوهستانی،  نزدیک آئین های تاریخی میترایی هستند.  در ضمن این را هم بگویم،  بنظر من اختلاف تاریخی میترایی با زرتشتی در دوران شاهنشاهی ساسانیان،  باعث تضعیف دو دین شد،  ولی تاکنون تعریف و تفسیر در این باره ندیده ام.

   پس :  چشمه و دریاچه سو،  منظور سرچشمه دین میترایی است،  و اسب سفید نیز نماد آنها بوده است.

   ــ  جهت اطلاع از تاریخ خانقین و یزدیان، که از آنها در این پاسخ نوشته ام،  به زبان های انگلیسی و عربی آنها را در اینترنت جستجو نمایید،  و متعاقب لینکها و منابع ذکر شده را پیگیری کنید.

   مهم  :  در چند مورد به عزیزانی پاسخ تند مانند مسخره و... گفتم،  و گویا آنها دلخور شدند،  عزیزان مسائلی که ما در وبلاگ طرح می کنیم،  شخصی نیستند،  و به هیچ عنوان نباید آنرا شخصی نگاه کرد،  اگر حرف و گفته ای از من یا کس دیگری نوشته می شود،  این دلیل بر عدم ادامه پیگیر تاریخ واقعی نیست.  ادامه روند پیگیری دروغ های تاریخ،  و یافتن واقعیت های تاریخی برای من یا این و آن نیست،  ابتدا بمنظور علم است،  سپس برای کشور و مردم می باشد.  این را باید در نظر داشته باشید،  که ما در این وبلاگ مورد هجوم پان های مکتبی هستیم،  که گاه اشتباه در برداشت شناخت ها صورت می گیرد.  پان های ملی مورد احترام ما هستند،  من چند بار گفته ام که خودم را پان چلاسری،  یعنی روستایی که در آن زندگی می کنم می دانم.

   ــ  پان = ایستاده دارای حقیقت و برکت،  پا = پ = پهن + ا = راست و بلند،  پان = پا + ن = نان و برکت.

تصویر انوش راوید در یک پرستشگاه میترایی

   تصویر انوش راوید در یک پرستشگاه میترایی در شهر مراغه،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 6311.

   نظر و پرسش 6248:  ببخشید استاد امکانات اینترنتی من بسیار محدود هستش سرعت نتم بی نهایت افت کرده بنده رو ببخشید اگه مشکلاتی در ارتباطم با حضرت عالی هست شرمندم.  خیلی مایلم نظر شخصی و قلبی حضرت عالی رو درمورد ماهیت ادیان و مذاهب بدونم!  سالهاست که دارم در مورد نحوه ی پیدایش ادیان تحقیق می کنم و دنبال جواب منطقی و صحیح میگردم به دور از خرافات و اون چیزایی که تا به حال به صورت مورثی به من و شما منتقل و یا بهتر بگم خورانده شده.  چراهای زیادی هست که ذهن منو به خودش مشغول کرده که بابتش سفرهای زیادی به شهرهای مختلف کشور داشتم مثل قم مشهد و ملاقات با آیت الا های صاحب نظر و مراجع بزرگی که جواب درستی نتونستن بم بدن تا جایی که یکی از این بزرگان خیلی دوستانه و بالبخندی پر معنا بهم گفت: تا اینجا اومدی، واسه آرامش خودت بهتره برگردی همون کاری رو انجام بده که قلبت میگه از هیچ مرجع و عالمی هم لازم نیست پیروی کنی... و در آخر این شعرو برام خوند رهی جز مسجد و میخانه میجویم ، که می بینم/گروهی خودپرست اینجا و جمعی بت پرست آنجا!

پاسخ انوش راوید:  هر دوره از تاریخ تمدن در هر ساختار تاریخی اجتماع،  مردم به نوعی اندیشه داشتند،  که با بررسی آنها،  می توان رشد و تکامل تاریخ تمدن را دانست.  در ابتدای تمدن یعنی هزاره های اول تا سوم خورشیدی ایرانی،  مردم طبیعت گرا بودند،  و به عبادت و شکر گزاری به طبیعت مانند خورشید و ماه و آب و خاک و... می پرداختند.  با افزایش جمعیت و نیاز به انبار کردن غذا،  طبقات اجتماعی هم پدید آمد،  این طبقات اجتماعی در شکل شاه و روحانیون و سربازان و کشاورزان و کارگران،  ظاهر شدند.  طبقات اجتماعی برای ادامه بود و باش خودشان ترفند هایی بکار می بردند،  شاه ها با ایجاد تضاد با شاه بغل دستی،  روحانیون با ایجاد مراسم دینی،  سربازان با ایجاد جنگ،  کارگران و کشاورزان با به سادگی زدن خودشان،  ادامه زندگی می دادند.

      طبقات اجتماعی در هر دوره از ساختارهای تاریخی اجتماع متفاوت بود،  و دیدگاه مردم نیز تفاوت می کرد.  در ادامه تاریخ تمدن بمنظور اداره امور در شرایط ایجاد شده رشد و تکامل،  اقلیت بالا دست جامعه،  بمنظور اداره امور،  دین های مختلف در جغرافیای تحت نفوذ خودشان ایجاد کردند،  و به نابود کردن مخالفان یا در واقع افرادی،  که رشد و تکامل را در روش های دیگری می جستند پرداختند.  تا اینکه در ادامه رشد و تکامل چند دین پیروز و موفق بیرون آمدند،  و چندین مذهب گوناگون پاشنه هر دین شدند.  در هر صورت امروز با وجود اینترنت و رشد و تکامل فکری بصورت مضاعف،  عده ای به این فکر افتاده اند،  که در زیر بصورت پاسخ مطرح می کنم:

   پرسش از عموم:  آیا رشد و تکامل تاریخ تمدن،  در 5 هزار سال گذشته،  درست بوده یا می توانسته راه دیگری هم داشته باشد؟،  تذکرــ  بمنظور پاسخ ذات بشر را هم در نظر بگیرید.

   تصویر آب انبار در یک روستای ایران مرکزی  حدود 1350 خورشیدی،  ساختمان هایی که دیگر ساخته نمی شوند،  و اندک باقی مانده آنها در حال ویرانی است،  ایکاش جوانان باذوق ایرانی در هر شهر و دیار،  اینگونه آثار را منبع درآمد اکو توریسم کنند،  جهت اطلاع از ایجاد درآمد اکو توریسم به اینجا مراجعه نمایید،  عکس شماره 1254.

   پرسش 6249:  با سلام در نوشته های شما خواندم که (مان) به معنی خاندان است. آیا توجه کردین که چرا به کشور ژرمنی ، آلمان میگوییم؟! آل= خاندان،  مان=؟،  آلمان= خاندان مان،  احتمالا یکی از خاندانان کرد باشد؟

   پاسخ انوش راوید:  آلمان از دیدگاه روم باستان،  از طوایف واندال تشکیل شده،  و اینها را با مان دال یا آل مان (خاندان مان دال) می نامیدند،  وان = وان = محل جمع شدن آب،  مانند وان حمام،  وان در ترکیه + دال =  کوچک یا باریک.  واندالها از وان کوچک بودند،  که به اروپا رفتند،  و در مسیر حرکت پنج قرنه خودشان تغییراتی کردند.  وقتی به شمال ایتالیا یا جنوب آلمان رسیدند،  برابر با زمان قدرت روم بود،  که با آنها درگیر شدند،  این درگیریها بخش هایی از آنها را بشمال آلمان کشاند،  که خود بخود باعث ترکیب مضاعف آنها با دیگر طوایف شد،  که یکی دو هزاره قبل از آنها،  از ایران به آنجا رفته بودند.

      علت اینکه دو واژه با تقریباً یک معنی در یک اسم آمده است،  دلیل بر تغییر و به م در گویش آن زمان روم می باشد.  جهت اطلاع بیشتر در جستجوها بنویسید:  بربرها،  واندالها،  وندالها،  گوتها،  تاریخ آلمان،  تاریخ روم.  در ضمن مطالعه مطالب جستجو شده،  دروغ های تاریخ را در نظر داشته باشید،  که غربیها سعی کرده اند،  همه تاریخ را یکسویه و به گونه ای بنویسند،  تا نام ملت های قاره کهن را از تاریخ اروپا حذف کنند،  یا وحشی و بی تمدن قلمداد نمایند.

      ژرمن نیز همان کرمن یا کرمان است،  کرمن نیز کورمن است،  من همان یمن، یومن، یونان، در محل استان های جنوب کشور عراق بود،  پس از گرم شدن هوا بعد آغاز پایان آخرین دوران یخبندان در هزاره سوم و چهارم خورشیدی ایرانی،  بخش هایی از سریز مردم،  از جنوب و سواحل خلیج فارس به شمال رفتند،  و کوهستان های شمالی را کوه من یا کور من یا کرمان نامیدند،  یعنی من کوهستان.  مردم ایران،  اولین مردم زمان تمدن در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  از سه بخش عمده تشکیل می شدند،  من گلها  (در انتهای خلیج فارس)،  شن گلها (در میانه خلیج فارس)، ان گلها (در ابتدا و دهانه خلیج فارس)،  جهت اطلاع بیشتر به داستان های تاریخی ایران بروید.

      لازم به یاد آوریست،  از آنجا که دروغ در تاریخ زیاد نوشته اند،  تخریب روم باستان را بدست وندالها می گویند و نوشته اند،  درصورتیکه این دروغ است.  بلکه وجود وندالها و گوتها تمدن جدید را به اروپا برده،  و آن آغاز اومانیسم ضد شاه خدایی بود.  دروغ گویان با سوء استفاده از این دروغ تاریخی،  بیماری تخریب اجتماعی را وندالیسم نام نهاده اند،  امیدوارم جوانان باهوش ایران نسبت به این دروغها عکس العمل نشان دهند،  و نسبت به افشای دروغ های تاریخی هر چه بیشتر اقدام کنند.

   تصویر تاریخی از سیاه چادر یا گوت،  در جاده هراز حدود 1310 خورشیدی،   گوت = چادر سیاه،  یا عشایر چادر سیاه ایرانی،  عکس شماره 1225.

کلیک کنید:  تاریخ کاغذ در ایران

کلیک کنید:  نظریه های کوچک تاریخی

کلیک کنید:  جاده ابریشم دروغ دیگر تاریخ

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش