وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

تاریخ کاروان و ساربان

تاریخ کاروان و ساربان

پیش گفتار

      یکی از مهمترین موضوعاتی که هر علاقمند به تاریخ باید بداند چگونگی حمل و نقل در گذشته و طول تاریخ،  و هر دوره از تاریخ تمدن است.  در این پست سعی می کنم بخشی از دانش تاریخ کاروان و ساربان را بنویسم،  و بمرور ادامه دهم و باز نویسی می کنم.

عکس کاروان شتر در کویر،  عکس شماره 3342.

  تصویر شماره 1550.

شکل گیری کاروان های تاریخی

      از ابتدای تاریخ تمدن،  که از دوران تمدن کهن ار آغاز شد،  نیاز به حمل و نقل و رفت و آمد های بالاتر و پیشرفته تر از حرکت های انسان اولیه بوجود آمد.  بدلیل همین نیاز یکی از مهمترین شغل های تاریخی هم شکل گرفت،  افرادی که می دانستند چگونه باید با چهار پایان رفتار کنند،  و آنها را برای امور حمل و نقل های تکی و جمعی آموزش دهند.  به این افراد در ابتدا چهارپادار یا بطور خلاصه چاروادر می گفتند،  چار همان چهار است،  وا همان پا است.

      شناسایی نژادی و تربیت چهارپایان خود داستان مفصل تجربی است،  که فقط از عهده عده ای خاص از چهارپاداران بر می آید،  هر چهارپا توانایی خاصی برای کاری خاص دارد،  و نمی توان آنرا در موضوع های مختلف بکار گرفت.  اشخاصی که به این امر مشغول بودند،  فقط می توانستند در موقعیت مکانی خودشان،  یا تا حدودی در موقعیت هم آب و هوایی اطرافشان تجربه خود را بکار گیرند.  مثلاً یک چهارپا دار بیابانی نمی توانست در کوهستان از چارپای محلی بیابانی بهره بگیرد،  بهمین جهت در گذشته ها افراد این شغل،  همیشه مورد توجه حکام بودند.

      چهارپایان هر منطقه جغرافیایی توانایی زیست در منطقه خودشان را دارند،  بیابانی گرم،  مانند بیابان های ایران و عربستان،  بیابان های سرد مانند صحرا های گبی و مغولستان،  کوهستان های کم ارتفاع،  کوهستان های بلند خیلی سرد،  جنگل های گرمسیری،  جنگل های سردسیری،  و غیره.  هر کدام از این مناطق با یک نوع آب و هوایی،  دارای پوشش گیاهی و خورد و خوراک متفاوت برای چارپایان هستند،  و عادت کردن هر چهارپا به خورد و خوراک در موقعیت دیگر،  نیازمند زمان و تجربه چهارپا دار است.

      در تاریخی های داستانی،  که بجای تاریخ واقعی بخورد ملتها داده اند،  هیچکدام به این مسائل توجه نداشتند،  و همین جوری الکی،  اسب سردسیری مغولستانی را به بیابان های ایران کشاندند،  و اسب گرمسیری عربی را به آسیای صغیر بردند و تاختند،  شتر های گبی را نشاختند و جاده ابریشم ترسیم کردند.  آنها که داستان های الکی تاریخی را بجای تاریخ تکرار کردند،  حتی بخود زحمت ندادند،  که ببینند در جاده ای که از ایران و شوش تا پکن کشور چین برود،  یک کاروان باید بیش از 20 بار تعویض چهارپا نماید،  زیرا در هر منطقه جغرافیایی فقط چهارپای آن منطقه می توانند بود و باش داشته باشد.

      هر جوان باهوش اهل تاریخ ایرانی،  با این چند جمله بالا براحتی متوجه می شود،  که باید تاریخ را ریشه ای بررسی کند،  حتی از زیر سم اسب ها هم نباید بگذرد.  از سم اسب گفتم،  تا قبل از قرن 19 در کشور مغولستان به سم اسبهایشان نعل نمی زدند،  زیرا آهن و آهنگر در آنجا کمیاب بود،  و نیازی هم نمی دیدند شاید نمی دانستند.  در دوران باستان اروپائیان نیز به سم اسبهایشان نعل نمی زدند،  در گور هایی که از اسب های آنجا بدست آمده است،  آنها فاقد نعل بودند.  عدم نعل زدن به سم اسبها،  توانایی حرکت های طولانی و تاختن را در اسب بسیار کم می کند،  و آنان که داستان اسکندر اروپایی،  و لشکر کشی او به ایران را نوشته اند،  هرگز به این مسائل دقت نداشتند،  زیرا سواد و امکانات سواد آموزی هم نداشتند.  فقط در قرون وسطی،  مطالبی از اسکندر اشکانی را سرهم کردند،  و بجای اسکندر اروپایی گفتند،  و در دوران استعمار بویژه قرن های 18 و 19 این داستانها را بیشتر کردند،  و چاپ نمودند.

      شکل گیری کاروان با نیاز بشر و چند چهارپا و چهارپادار آغاز شد،  در ابتدای تمدن کهن جی،  حرکتها در محدود آب و هوایی مناسب حدود همان تمدن بود.  بمرور تا هزاره دوم خورشیدی ایرانی،  با کم شدن جریان رودخانه ها و طغیانها،  که بعد از آب شدن یخچال های ارتفاعات در پایان دوران یخبندان صورت می گرفت،  کاروانها به بین النهرین و خراسان رفت و آمد کردند،  و تمدن کهن جی شروع بگسترش نمود،  آثار تاریخی کشف شده در این تمدن حکایت آن را باز گو می کند.

عکس یک کجاوه توریستی سایه بان دار،  عکس شماره 3343.

ساربان ها و چاروادارها

    چاروا به معنی چهارپا است و چاروادار یعنی چهارپادار،  ساربان یعنی شتر بان یا کارواندار،  در ادبیات فارسی از هر دو واژه استفاده شده است،  ولی ریشه یابی آنها را ندیدم.  چا یا چار از واژه های عددی در حروف الفبای جی است،  مانند شهر های چابهار، و چارک،  چارک خود یک چهارم من است،  من نیز مرد است،  مرد نیز بدون اسب چهارپا هیچ بوده است،  پس با یک چهار پا مرد کامل می شود.  1 من = 4 چارک.  سار بان، ساره بان بوده است،  سا = آسمان + ره + بان = نگهبان راه بی پایان آسمان.

   عکس تاریخی چاروادار ها در تهران،  حدود دهه 1310 خورشیدی،  مشروح در تاریخ مسافرت در ایران،  عکس شماره 1305.

   در داستان های تاریخی که از لشکر کشی های بی اندازه بزرگ نوشته اند،  هیچ کدام اشاره ای به این قشر مهم نکرده اند،  زیرا چیزی نمی دانستند.  تربیت و نگهداری چهارپایان،  تدارکات و پشتیبانی، از وظایف چاوادارا ها بوده است.  به این سادگی نیست که هر شخص یا هر سرباز و جنگجو،  بتوان مشکلات اسب و شتر خود را رفع کند،  این کار نیاز به افراد وارد و با تجربه ای دارد،  که بابت آنها پول خوبی می دادند.  همانگونه که در بالا نوشتم هر چهارپا و هر چاروادر،  مخصوص یک آب و هوا و منطقه جغرافیایی می باشد،  و تجربه او بدرد نقاط دیگر نمی خورد.  بنابراین لشکری که می خواهد از چند منطقه آب و هوایی و جغرافیای طبیعی بگذرد،  باید در هر منطقه از این افراد وارد استفاده کند،  و این موضوع مهم در تاریخ های داستانی جایی ندارند،  چون چیزی نمی دانستند تا توضیح بنویسند،  تا بلکه دروغ هایشان خواندنی تر شود.

     در طول تاریخ بخشی از چهارپا داران وظیفه مهم تربیت اسب ها و شترها و فیل های جنگی را داشتند،  تربیت این حیوانات نیز خود تجربه های منحصر بفرد زمان بر می خواهد.  الکی نمی شود،  در داستان های تاریخی،  لشکر های بزرگ بروی کاغذ می سازند،  بدون اینکه بگویند چگونه چهارپایان آنها تأمین و تربیت شده است.  تربیت کنندگان چهارپا های جنگی،  دستمزد بیشتری از همکاران چاروادار خود می گرفتند،  زیرا تخصص آنها پیچیده تر بود.  تربیت و هماهنگی چهارپایان هر واحد نظامی،  نیازمند زمان چند ماهه است،  حداقل 3 ماه،  ولی معمولاً 6 ماه همراه تمرین دائم می شده است.

عکس تاختن سواران نظام ایران،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 2932.

انواع چهارپایان باری و رزمی

      مهمترین چهارپایی که همگان بویژه جوانان اهل تاریخ می شناسند اسب است،  و بیشتر آنها اسب را فقط اسب می بینند،  درصورتیکه اسب چند گونه کاربرد،  با صدها گونه نژاد دارد،  که هر کدام بدرد کاری و جغرافیای خاصی می خورند.

   عکس اسب بارکش ایرانی با کره اش،  در ییلاق چلاسر و جل،  چند گونه از این نوع اسب،  قرنها وظیفه حمل و نقل را در بیشتر نقاط ایران بعهده داشتند،  عکس شماره 2205.

. . . ادامه دارد . . .

پرسش و پاسخ ها

   پرسش آرش 549:  شما در داستان های تاریخی نوشته اید،  که کاروانی 23 روزه از اصفهان به قندهار رفته است،  در صورتیکه سفر قندهار یکی از مشکل ترین سفرها در تاریخ ایران شمرده می شده،  بنظرم غیر ممکن است ممکن است بیشتر توضیح دهید؟

   پاسخ انوش راوید:  سفرنامه مأمور اصفهان در قندهار،  زمانی بوده است،  که شتران و کاروانها را برای همین مسیر نسلها آماده و تربیت نژادی کرده بودند.  در دوران حکومت صفویه بین شهرهای قندهار و اصفهان کاروان زیاد در رفت و آمد بود،  و مسیر کاروان رو امن بود.  در تحقیقات محلی همان مسیر،  ساربان های آن مناطق که امروزه انگشت شماری از آنها باقی هستند،  برای من توضیح دادند،  که راه اصفهان به قندهار یک مسیر حساب می شد،  و هر کجا که یک مسیر بود،  نیاز به تعویض چهارپا و کاروان نبود.  هر کجا که چند مسیر بود باید کاروان را عوض می کردند،  زیرا هر چهارپا و ساربان های آنها فقط در مسیر های آشنای و تاریخی و تجربی خودشان رفت و آمد می کردند.  مسیر اصفهان به قندهار راه بیابانی و بدون داشتن ارتفاعات صعب العبور است،  کاروان شتر بنا به نژاد و موقعیت آب و آبادی می تواند روزانه بین 40 تا 70 کیلومتر طی مسیر کند.  در سفر نامه های متعدد،  که از سفر های زیارتی حج در دورة قاجار بر مبنای سفرنامه‌ های رجال  آن زمان است،  سفر زیارتی به عتبات در عراق و شام و عربستان،  با شتر توضیح داده شده است.  در وبلاگ های مربوط به شتر و پرورش شتر،  کاربری شتر های امروزی را از 150 کیلو تا 250 کیلو بار،  روزانه 30 تا 60 کیلومتر،  بمدت 5 تا 7 روز بدون آب و 10 تا 20 روز پیوسته نوشته اند.

   پرسش امیر 550:  شما در جایی نوشته اید که کاروان روزانه می تواند روزی 30 کیلومتر برود ولی در پرسش بالا می گویید 70 کیلومتر،  کدام را باور کنیم؟

   پاسخ انوش راوید:  در سفرنامه به شمال ایران نوشته ام،  که روزانه حدود 30 کیلومتر طی می کردند،  آن مسیر کوهستانی و صعب العبور بود،  ولی مسیر های بیابانی روزانه تا سه برابر مسافت های سخت کوهستانی طی می شد.

   پرسش بزرگمهر 551:  اگر قرار باشد روزانه حدود 70 کیلومتر طی شود،  پس بعضی لشکر کشی های تاریخی که ما فکر می کنیم دروغ است،  امکان پذیر می شود،  مگر اینطور نیست؟

   پاسخ انوش راوید:  اینهمه می گویم و می نویسم،  تخصصی کار کنید،  شما مگر مقاله تاریخ کاروان و ساربان را نخواندید،  در آنجا توضیح داده ام،  که چهارپایان و ساربانان،  فقط یک مسیر آب و هوایی و جغرافیایی را می روند،  و برای گذر از چند منطقه،  نیازمند تغییرات اساسی در تاکتیک و استراتژی است.

   پرسش مهناز 552:  چگونه می توانستند 20 روز در روی شتر تحمل سفر کنند؟  آیا شما می توانید یک روز شتر سواری را تحمل کنید؟

   پاسخ انوش راوید:  من که یک دقیقه هم نمی توانم،  در این صندلی راحت پای کامپیوتر،  هر نیم ساعت،  یک ساعت بلند می شوم می روم در باغ،  میوه های فصل را می خورم.  باید از مردم همان زمان پرسید،  بهترین کار و تحقیق،  مراجعه به سفر نامه های مختلف تاریخی است،  بخشی از آنها در اینجا است.

تصویر شماره 8537 .

  کلیک کنید:  تاریخ لشکر و جنگ در ایران

کلیک کنید:  استراتژی ملی و مردمی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ ابزار جنگ و نبرد در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arq.ir .

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر