وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

تاریخ جاده ابریشم ایران

تاریخ جاده ابریشم ایران

پیش گفتار

        جاده ای که امروزه دروغ پردازان تاریخ،  از چین به اروپا کشیده اند،  و می گویند جاده ابریشم است،  و کلی پرت و پلا درباره آن می نویسند،  که ابریشم کشور چین را به اروپا می برده است،  دروغ محض است.  استان چین ایران مرکز تولید ابریشم و انواع چینی و باروت بود،  و با جاده ای این محصولات به بقیه ایران در شرق و غرب و سپس اروپا می رفت.  این جاده بنام راه ری یا ایران هم معروف بود،  ری یا رای بمعنی طولانی و بلند بالا است،  راه تا خورشید،  یا مانند ری کشیدن برنج،  که دروغ پردازان تاریخی،  آنرا در 50 سال اخیر جاده ابریشم نامیدند،  و تولیدات استان چین ایران را،  از کشور چین معرفی کردند.

تصویر مسیر دروغ جاده ابریشم در جهان گوگل ارت،  عکس شماره 3358.

   توجه 2:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arq.ir.

تصویر لوگوی با جدید از تاریخ ایران دفاع نمایید،  عکس شماره 1602. 

    تمام آثار تاریخی حکایت از تولید گوگرد و باروت و ابریشم و سنگ های قیمیت در ایران،  و رفتن آنها به اروپا و شرق دور دارد،  نه از کشور چین که هیچ آثار تاریخی از آن در ایران بزرگ و غرب وجود ندارد.  اصلاً با کمی فکر و چند حساب کتاب ساده می توان متوجه شد،  که اگر قرار بود محصولی از کشور چین به ایران آید،  یا به اروپا رود،  اصلاً مقرون به صرفه نبود،  در یک مسیر حدود ده هزار کیلومتری که از بیابانها و کوهستانها و سرزمینها مختلف عبور می کرد،  با دادن عوارض و باج های مختلف،  عوض شدن چند سری کاروانها و شترها،  و مدت زمان حدود یکسال،  بطور کلی غیر قابل توجیه اقتصادی است،  که هیچ،  اصلاً منطقی نیست.  آنها با گفتن پرت و پلا و با افزدون دروغ،  و بالا بردن قیمت ابریشم در اروپا،  خواسته اند این تجارت دور دست با کشور چین را اقتصادی معرفی کنند،  حتی در این میان از استان روم ایران نیز بنام روم شرقی و غربی نام برده اند،  و در ادامه داستان پردازیها کلی الکی چیزها گفته اند.

      برای این مقاله در اینترنت و کتابها خیلی گشتم،  تا مطلبی گیر آورم،  هیچ موضوع تاریخی قابل ذکر نیافتم،  و هر چه دیدم دروغ بافی و سرهم کردن و سفسطه بودند.  بهمین جهت باید بطور مستقل و با استفاده از کتابها و آثار تاریخی ایرانی بجای مانده در این باره تحقیق کنم،  و ادامه این پست را بنویسم،  که مسلماً زمان بر خواهد بود.  فقط باید دانست که جاده ابریشم واقعی راه ری معروف است،  که استان چین ایران را به تمام نقاط وصل می کرد،  و امروزه قدرت های خارجی در غرب و شرق قاره کهن با فشار آوردن به این قاره می خواهند،  قاره کهن را از تاریخ خود دور و مردم را ناآگاه کنند،  متأسفانه عده ای تاریخ دان و تاریخ نگار ایران با سادگی و بی سوادی خودشان،  در دام دروغ پردازیها افتاده اند.  غربیها نیز به کشور چین اجازه داده اند،  تا جاده ابریشم را برای خودش مصادره کند،  و وسیله نمایند و بگویند در تاریخ،  کشور چین تأثیر زیادی به قاره کهن و اروپا و آفریقا داشته است.  وظیفه جوانان باهوش متخصص ایران است،  تا با این ترفندها و نبرد نو پدید مقابله کنند،  و دست به افشا گری بزنند،  البته باید توجه کنند،  شعار پردازی را با تاریخ نگاری اشتباه نگیرند.  ادامه دارد و بازنویسی می شود.

   عکس تاریخی حمل و نقل در ایران،  حدود 1300 خورشیدی،  حال حساب کنید از کشور چین مسافت بیش از ده هزار کیلومتری را باید اینگونه حمل می کردند،  مشروح در تاریخ مسافرت در ایران،  عکس شماره 1240.

مشکلات طی کردن مسیرها

      تا نیمه اول قرن 20 برای مسافرت در مسیر ایران چین،  که به جاده ابریشم معروف شده است،  مجبور بودند در خجند،  بارکش های خود را عوض نمایند،  و با بارکش های پامیری از خجند و مسیر دره فرغانه،  که خود مصیبتی بود،  به کاشغر مرکز آدم های رنگارنگ و اقوام گوناگون بروند.  سپس از کاشغر با اسبها و شتر های کوتله پشمالوی اویغوری،  به تورفان بروند،  و از تورفان برای عبور از آلتایی دوباره بارکش های مخصوص آن دیار را می خواستند،  تا به صحرای گبی برسند،  دوباره تعویض بارکش،  تا بعد از عبور از گبی باز هم تعویض بارکش،  تا بعد از یک سال مسافرت خسته کننده،  به پکن برسند.  همانگونه که می بینید چندین مرحله تعویض اسب و شتر و گاو باربری لازم است،  تا جاده سمرقند به پکن طی شود،  هیچ کدام از این حیوانات بدلایل تربیتی و جغرافیایی،  نمی توانستند مسیر دیگری را طی کنند.  در ضمن چنین مسیری برای امور تجاری،  حتی برای گرانترین جنس مانند ابریشم،  مقرون به صرفه نبود،  بلکه ابریشم چین استان ایران بود،  که در اروپا ابریشم چینی می گفتند،  و در قرون جدید تصور کردند کشور چین است.

      اسب و شتر و کلیه حیوانات بیابان های گرمسیری،  متفاوت از حیوانات سردسیر و متفاوت از کوهستانی ها هستند.  بود و باش،  خورد و خواب آنها متفاوت است،  کسانی که دروغ حمله مغول و این و آن را به ایران نوشته اند،  هیچ کدام این مراحل را در نظر نگرفته،  مراحلی که در هر سمت جغرافیایی داستان و تعریف خودش را دارد،  و همین جوری الکی تاریخ نوشته اند،  چون سوادش را نداشتند.  در باره این مسیرها و اسبها و شترها،  فیلم های مستند زیادی ساخته شده است،  چند روز پیش شبکه مستند ایران،  در این باره فیلمی نشان داد،  علاقمندان از شبکه مستند پیگیر تهیه این فیلمها شوید،  زیرا دانستن تمام این مسائل برای یک تاریخ دان مهم است.

 اسب مغولستانی و جاده ابریشم

      عزیزانی درباره اسب مغولستانی توضیحات بیشتری خواستند،  اسب ها و شتر های پشمالو مناطق سردسیر شمال آسیا،  با چند گونه متفاوت،  در کشور مغولستان،  سیبری کشور روسیه و کشور های قرقیزستان و قزاقستان،  و در استان سین کیانگ و صحرای گبی و مغولستان داخلی کشور چین وجود دارند.  در این سرزمینها بدلیل سرمای شدید و طولانی،  که حتی شبها تا منهای 30 درجه سانتیگراد می رسد،  امکان زندگی و بود و باش برای اسبها و شتر های خاورمیانه وجود ندارد.  تربیت و نگهداری این اسبها فقط توسط مردمان همان دیار صورت می پذیرد،  این گونه اسبها با مهاجرت طبیعی،  به اروپای شمالی رفتند.  از قرن 15 میلادی،  در کشور های روسیه تا فرانسه چند قرن با این اسبها و ترکیب نژادی آنها مبارزه کردند،  و آنها را کشتند،  زیرا بعلت عدم توانایی در تربیت،  ارزش باربری و نظامی نداشتند.  درباره این موضوع کتاب و فیلم زیاد نوشته ساخته شده است،  البته اندکی از آنها در اسکاتلند و اسکاندیناوی باقی ماندند.  مشروح در اینجا.

      تا نیمه اول قرن 20 برای مسافرت در مسیر ایران چین،  که به جاده ابریشم معروف شده است،  مجبور بودند در خجند،  بارکش های خود را عوض نمایند،  و با بارکش های پامیری از خجند و مسیر دره فرغانه،  که خود مصیبتی بود،  به کاشغر مرکز آدم های رنگارنگ و اقوام گوناگون بروند.  سپس از کاشغر با اسبها و شتر های کوتله پشمالوی اویغوری،  به تورفان بروند،  و از تورفان برای عبور از آلتایی دوباره بارکش های مخصوص آن دیار را می خواستند،  تا به صحرای گبی برسند،  دوباره تعویض بارکش،  تا بعد از عبور از گبی باز هم تعویض بارکش،  تا بعد از یک سال مسافرت خسته کننده،  به پکن برسند.  همانگونه که می بینید چندین مرحله تعویض اسب و شتر و گاو باربری لازم است،  تا جاده سمرقند به پکن طی شود،  هیچ کدام از این حیوانات نمی توانستند مسیر دیگری را طی کنند.  در ضمن چنین مسیری برای امور تجاری،  حتی برای گرانترین جنس مانند ابریشم،  مقرون به صرفه نبود،  بلکه ابریشم چین استان ایران بود،  که در اروپا ابریشم چینی می گفتند،  و در قرون جدید تصور کردند کشور چین است.

      اسب و شتر و کلیه حیوانات بیابان های گرمسیری،  متفاوت از حیوانات سردسیر و متفاوت از کوهستانی ها هستند.  بود و باش،  خورد و خواب آنها متفاوت است،  کسانی که دروغ حمله مغول و این و آن را به ایران نوشته اند،  هیچ کدام این مراحل را در نظر نگرفته،  مراحلی که در هر سمت جغرافیایی داستان و تعریف خودش را دارد،  و همین جوری الکی تاریخ نوشته اند،  چون سوادش را نداشتند.  در باره این مسیرها و اسبها و شترها،  فیلم های مستند زیادی ساخته شده است،  چند روز پیش شبکه مستند ایران،  در این باره فیلمی نشان داد،  علاقمندان از شبکه مستند پیگیر تهیه این فیلمها شوید،  زیرا دانستن تمام این مسائل برای یک تاریخ دان مهم است.

      حتی در مورد دروغ حمله اعراب به ایران،  بدون تجربه و دانش ابزار های جنگ و تاریخ سفر،  گفته و نوشته اند،  که با اسب عربی در زاگرس تاخت و تاز کرده اند.  از یک کارشناس و مربی اسب بپرسید،  آیا چنین کاری امکان دارد،  ممکن است یکنفر با مراقبت ویژه و زمان مناسب،  بتواند برای مسابقه،  اسبش را از صحرای عربستان به زاگرس ببرد،  که آنهم تغییر ارتفاع برای اسب مسابقه ای دردسر می شود،  اما برای یک لشکر در حال جنگ اصلاً امکان ندارد.  می توان اسب عربی را در ایران مرکزی یا ایلات کالیفرنیا و تگزاس آمریکا،  بدلیل نزدیکی آب و هوا پرورش داد،  ولی اسب مغولی را هرگز نمی توان.  حتی دروغ نویسها غیر از حساب نکردن کلیه موضوعات و مسائل تاریخ لشکر و جنگ،  تا توانسته اند برای آدم های ساده پرت و پلا پس داده اند.  جوانان باهوش ایران،  از تاریخ و اجداد خود دفاع نمائید و دروغها را افشا کنید،  تا می توانید بگویید و بنویسید.

      در اینجا لازم به گفتن است،  برای آموزش یک سرباز سواره نظام،  نیازمند شش ماه هماهنگی سرباز با اسبش بود،  و نیز در این مدت،  اسب های یک گردان با یکدیگر هماهنگ می شدند.  غیر اینصورت در میدان جنگ نا فرمان و ناهمگرد می شدند،  به منظور اطلاع بیشتر کتاب های سواره نظام قرن 19 را مطالعه نمایید.  یکی از علت های شکست ناپلئون بناپارت در نبرد واترلو،  همین شتاب  در جمع آوری سواره نظام و اسب بود،  که این نیروی اصلی در جنگ نتوانست هماهنگ عمل کند.  الکی که نمی شود یک نفر یا چند نفر کشاورز یا عشایر،  بپرند روی اسب و بتازند و بجنگند و پیروز شوند،  الکی که نیست،  ده ها بیماری مانند پا پرانتزی و بواسیر و غیره هم با سواری مدام پیش می آید.  دشمنان تاریخ و افراد ضد تاریخ می خواهند ساده انگاری را شایع کنند،  تا جوانان نتوانند به عمق تاریخ و سرنوشت و آینده،  فکر تحقیقی و تحلیلی کنند.

نظرها و پرسشها

   نظر یاشار از اینجا:  به نظر شما برای ساخت "جاده ابریشم"،  جاده ای که شبکه راه های به‌ هم‌ پیوسته‌ ای با هدف بازرگانی در آسیا بود،  که خاور و باختر و جنوب آسیا را به هم و به شمال آفریقا و خاور اروپا پیوند میداد و مسیری که تا سدهٔ پانزدهم میلادی به‌ مدت ۱۷۰۰ سال، بزرگترین شبکهٔ بازرگانی دنیا بود،  اگر مسیر کلی این جاده با مسیر های مختلف حداقل 50 هزار کیلومتر فرض شود،  چند هزار دستگاه پل باید احداث میشد؟؟!!! این پل های عظیم الان کجا هستند؟  چند میلیارد متر مکعب باید خاکبرداری انجام میشد؟؟!!

      میدانم بخشی از این راه از کویر ها رد میشد و نیازی به خاکبرداری و احداث پل نبود،  چون راه ماشین رو که نبود کاروان رو بود.  اگر تنها 40 % این راه از مسیر های خشکی رد میشد (که قطعا بیشتر از 40 % این راه از خشکی رد میشد)،  پس کاروان ها دقیقا این همه رودخانه های خروشان و بزرگ و حتی رودخانه های کوچک را چگونه رد میشدند؟؟!!!  حتی اگر فرض کنیم عرض این پل ها در دنیای باستان باید 3 متر میشد،  امروز برای احداث یک پل با عرض کف 3 متر و دهانه متوسط 50 متر این همه امکانات مهندسی می طلبد.  ما در دروس تخصصی راهسازی و پل سازی،  معمولا تاریخچه ای از راه و پل میخواندیم،  و همه ما میدانیم اگر در دنیای باستان در روم و یونان راهی به طول تنها 60 کیلومتر احداث میشد،  اکنون ما آثار سنگ فرش ها، زیر سازی راهها، پل ها، کاروانسرا و... را می بینیم.

      اما چرا از جاده ابریشم به طول حدود 20 هزار کیلومتر (خشکی) اثری نمانده حتی یک تکه سنگ؟  یا حداقل من نمیدانم.  چون من هر چقدر جاده ابریشم را سرچ کردم به غیر از تعدادی نقشه هایی که همه آنها باهم تناقض دارند چیزی نیافتم.  مگر این راه با آن اهمیت کاروانسرا نداشت؟  در حالیکه ما میدانیم مثلا از یک کاخ کوچک یا سنگ نوشته کوچک در 3000 سال پیش هم اکنون اثر مانده.  جاده ابریشم تا 300 سال پیش مورد استفاده بود.  در حالیکه سازه هایی که ما اکنون می بینیم قدمت 3500 ساله هم داریم.

      در خود آسیای شرقی هم به وفور آثار تاریخی 2500 الی 3500 الان موجود است.  صفویان برای چند هزار کیلومتر راه داخلی ایران صد ها پل و صد ها کاروانسرا ساختند.  اهمیت جاده ابریشم از راههای داخلی ایران کم بود؟؟  جالب است هیچ کدام از نقشه های جاده ابریشم شبیه هم نیست.  چرا با این همه پیشرفت علوم مهندسی و نقشه های هوایی و... یک نقشه یگانه برای جاده ابریشم وجود ندارد؟  نقشه های جاده ابریشم را نگاه کنید ...

      در تمامی موارد بالا شاید من اشتباه میکنم و اطلاعات من کم است.  پس جواب را به شما واگذار میکنم.  اما یک کلام کوچک:  جواب دوستان ایده آلیست این است:  "همه این راه را با پل و سنگ و ... اعراب یکجا خوردند" ...  مثل شهر استخر.   دیواری کوتاه تر از دیوار اعراب و مغول ها نیست.  هر چیزی که اثری از آن در دنیای باستان نیست،  یا اعراب بلعیدند یا مغول ها.  به هر حال برای طفره رفتن از پاسخ،  اعراب بهانه خوبی هستند.

تصویر تعداد اندکی از نقشه های کذایی جاده ابریشم،  عکس شماره 4030.

      در این راه به این بزرگی کاروان ها کجا استراحت میکردند؟  برای راههای داخلی ایران شاه عباس 999 تا کاروانسرا ساخت.  مگر کل طول راههای داخلی ایران چند کیلومتر میشد؟  این راه کذایی 4 تا پل نیاز نداشت.  خوب کمی فکر کنید، یک راه به طول حداقل 20 هزار کیلومتر 4 تا پل شبیه پل های صفویان نداشتند؟  توی یک کوره دهات میری صفویان آنجا پل ساختند.  یعنی چی که راهی به طول هزاران کیلومتر یک پل ندارد.  در حالیکه تا 300 ، 400 سال پیش استفاده میشد؟؟  پل های صفویان چرا تخریب نشده؟  به داخل ایران به صد ها و صدها پل صفویان فکر کنید ...  ما دیگه بچه نیستیم این همه تعصب داشته باشیم. کی میتونه منکر راههای صفویان باشد؟

   نظر انوش راوید:  با درود و سپاس از توجه یاشار عزیز،  همانطور که می دانید از قدیم گفته اند،  هر کسی که اولین دروغ را گفت برنده است،  و هر چه دروغ هم بزرگتر باشد،  باورش راحتر است.  تعجب از آدم های ساده نباید داشت،  که این پرت و پلاها را باور می کنند،  باید از سیستم آموزشی ایران تعجب کرد،  که چرا این دروغها را براحتی وارد سیستم آموزشی ایران کرده است،  در اینجا توضیح نوشته ام.

      درضمن این را هم بگویم،  در قرن 20 سفرنامه های زیادی از مشکلات سفر یا غیر ممکن بودن سفر در این مسیر وجود دارد .  از این سفر نامه ها بگذریم،  همین چند روز پیش تلویزیون Gem سفر دو موتور سوار را از این مسیر نشان داد،  که در همین دو سال پیش،  چگونه و با چه مشکل هایی از این مسیر گذشتند.  معمولاً استعمار و امپریالیسم روی آدم های ساده زود باور غیر متخصص سرمایه گذاری می کند،  و با دروغ و دونگ در تاریخ و جغرافیا مقاصد خودش را پیش می برند. 

صنایع و ابتکارات چینی

    تصویر ماشین دستی شالی کوب چینی،  عکس شماره 8411 .  طی دو هزار سال مردم کشور چین صنایع و ابتکار های زیادی داشتند،  که بعد از قرن 17 اروپائیان متوجه آنها شدند،  و نمونه هایی ساختند.  اگر جاده ابریشم تا کشور چین واقعیت داشت،  از این جاده صنایع و ابتکارات چینی خیلی زودتر به غرب آسیا و اروپا می رسید.

  کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

تاریخ ابریشم در ایران

پیش گفتار

        صنعت ابریشم ایران،  یکی از پیشرفته ترین صنایع تاریخ ایران بود،  که تأثیر زیادی در اقتصاد و پیشبرد اهداف سیاسی کشور داشت.  بیشترین کارگاه‌ های ابریشم ‌بافی ایران به ترتیب در شهر های:  کاشان، یزد، ‌اصفهان، هرات، تبریز، رشت و مشهد بوده‌ اند.  امروز از آن همه کارگاه بافندگی ‌فقط ۹ دستگاه زری ‌بافی و ۳ دستگاه مخمل‌ بافی،  در کارگاه‌ های میراث ‌فرهنگی کاشان و اصفهان و تهران،  و ۲۰ دستگاه شعر بافی در کوچه ‌پس ‌کوچه‌ های کاشان باقی مانده است،  و اندک بازماندگان بافنده آنها بالای ۷۰ سال دارند.
   فردوسی مخترع ابریشم ‌بافی را جمشید میداند و می‌گوید:

*  از کتان و ابریشم و موی قز <><> قصب کرد پرمایه دیبا و خز و.. *

      با ارزش ‌ترین سوغاتی که یک بیگانه می توانست با خود از ایران به کشورش ببرد،  تکه‌ ای از پارچه ابریشمی، پارچه ابریشم زربفت و مخمل ابریشمی بود.  از قول هرودوت گویند:  رومیان به خاطر زیبایی زربفت‌ های ایرانی،  همه ‌ساله مبالغ هنگفتی میپردازند.  البته اینجا یاد آوری نمایم،  گویا منظور از استان روم ایران در مسیر راه ری یا جاده ابریشم ایران بوده است،  در آنجا بازار هایی وجود داشت،  و بازرگانانی به تجارت ابریشم ایران مشغول بودند.

ابریشم یا پرنیان ایران

      از ابتدای تاریخ ابریشم تولید استان چین ایران بود،  و بدروغ و با ترفند های مختلف و یا به اشتباه آنرا ابداع و تولید تاریخی کشور چین گفته اند.  درصورتی که هیچ نشانه ای از تولید تاریخی ابریشم در کشور چین دیده نمی شود،  ولی نشانه ها در تاریخ ایران بسیار وجود دارد.  ابریشم هم چون باروت در استان چین ایران تولید می شد،  و به نوعی با کم کاری،  و یا تاریخ ندانی تاریخ نویسان ایران،  براحتی به کشور چین واگذار شده است.  هیچ نشان و سند تاریخی وجود ندارد،  که ابریشم تاریخی در کشور چین ابداع شده بود،  البته با گذشت زمان از ایران به چین و سپس ژاپن رفت و آنها آنرا فرا گرفتند و تولید کردند.  جهت اطلاع بیشتر به لینک های مطالب مراجعه شود.

      در عصر صفوی فقط در کاشان ۳۰ کارگاه،  خلعت ‌ها و پارچه‌ های گرانبها تولید می کردند،  در آران فقط هزار نفر ابریشم میبافته ‌اند.  تقریبا یک ‌سوم مردم کاشان در سال‌ های نه‌ چندان دور،  شعر باف بوده‌ اند،  شعر به معنای مو است،  به خاطر شباهت تار های ابریشم به مو این اسم را رویش گذاشته ‌‌اند.  در حقیقت شعر بافی بعد از قالی‌ بافی رایج ‌ترین حرفه در کاشان بوده است،  هنوز کارگاه‌ هایی در محلات قدیم باقی مانده،  که پیر مردها در آنها پشت دستگاه ‌های شعر بافی تارها را میبافند،  دستگاهی تاریخی به ظرافت پیانو و پیچیدگی دستگاه چاپ است.  به هر دستگاه شعر بافی یا مخمل ‌بافی کارخانه میگفتند.  مصرف‌ کننده فعلی این پارچه‌ ها کرد های ایران و عراق هستند،  که به عنوان سر بند یا کمربند از آن استفاده میکنند.

   دارایی  ــ  دارایی بافی نیز نوع دیگری از شعر بافی است،  که در لاتین به آن ایکات میگویند،  از دارایی به عنوان پرده استفاده میشده،  و می‌گویند به خاطر رنگ‌ های شفاف و تند قرمز و سبزش ضد حشره بوده است.

   مخمل ــ   نوعی پارچه ابریشمی پرزدار و نوع پیشرفته‌ تر و پرکارتر آن است، مخمل برجسته از زری هم قیمتی ‌تر است.  آخرین بازمانده مخمل بافی گفت:  تا 70 سال پیش در همین کاشان که روزی مرکز استان چین ایران بود،  حدود هزار کارگاه مخمل بافی با چند هزار سال تاریخ وجود داشت.

   زری ــ  زری یا زربفت یعنی پارچهٔ ساخته شده از زر (طلا)،  پارچه ‌ای که پود های آن از طلا است،  ظریف و بسیار گران بهاست،  که چله یا تار آن از ابریشم خالص است،  و پود های آن ابریشم رنگی و یکی از پودها،  نخ گلابتون است،  که می ‌تواند زرین یا سیمین باشد.  زری ‌بافت انسان را یاد موسیقی ایرانی می ‌اندازد،  هماهنگی رنگ ‌ها و ترکیب گلابتون و ابریشم،  همانند گوشه‌ ها و نغمه ‌های موسیقی ایرانی است.  برای بافت زری یک استاد نقش بند و یک بافنده و یک شاگرد گوشواره‌ کش،  که بالای دستگاه مینشیند لازم است.  نقش بند نقش را روی کاغذ پیاده میکند،  و چگونگی بافت را به بافنده میگوید،  و گوشواره‌ کش نقشه را جا به ‌جا میکند.

      قیمت پارچه زری خیلی به دلیل دقت و حوصله زیادی،  که صرف بافتن آن می‌شود،  خیلی زیاد است،  و سپس بدلیل بهای نخ گلابتون.  این پارچه‌ ها برای تن‌ پوش درباریان به کار می‌ رفته،  و همچنین هدیه همیشگی پادشاهان ایران برای نمک ‌گیر کردن پادشاهان دیگر کشورها بوده است.  گلابتون ‌سازی برای خودش کاری است،  که در ۲ نوع زرین و سیمین و با دستگاه جالب گلابتون‌ سازی انجام می‌شده،  چله یا تار پارچه زربفت از ابریشم خالص است،  و پود های آن از ابریشم رنگی،  یکی از پود های این نوع پارچه نخ گلابتون است،  نخ ابریشمی که با طلا یا نقره روکش میشود.

     در حکومت های گذشته با کار های نمایشی وانمود می کردند،  صنایع دستی و تاریخی ایران را می خواهند نگهداری و نگهبانی کنند،  در سازمان هایی مانند صنایع دستی و غیره چند کارگاه فرمایشی بنا می کردند،  و از استادان سالخورده هم دعوت می شد،  آن کارگاه را اداره نمایند.  ولی در واقع آنها در سر نقشه نابودی تاریخ صنعت ایران را داشتند،  و می خواستند راه واردات بی رویه را باز کنند تا خود پول ببرند و ملت را بی محتوا کنند.  بهمین جهت وظیفه امروزه جوانان باهوش است نسبت به باز آوری تاریخ صنعت ابریشم و دیگر صنایع ایران با ذوق ایرانی اقدام کنند.  یادآوری نمایم ابریشم دوره های مختلف تاریخ ایران تزئین بخش موزه های مختلف جهان است.  لازم به ذکر است،  صنعت ابریشم از کرم ابریشم و نوغان آغاز می شود،  که آن نیز داستان طولانی در کشاورزی و تاریخ کشاورزی در ایران دارد.

. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .

   عکس تاریخی کشاورز ایرانی هنگام خرمن گندم در شوش،  کودک نشسته روی خرمن کوب انوش راوید،  حدود 50 سال پیش،  عکس شماره 234.

تصویر لوگوی مراقب باشید در دام تاریخ نویسی استعماری نیافتید،  عکس شماره 1606.

کلیک کنید:  دروغ هلنیسم

کلیک کنید:  تاریخ دراویش ایران

کلیک کنید:  چند داستان بوده و نبوده

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

      توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arq.ir.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

انوش راوید در جنگ نرم و نبرد نو پدید

انوش راوید در جنگ نرم و نبرد نو پدید

پیش گفتار

      در چند سال وبلاگ نویسی من بارها مورد تهاجم جنگ نرم و نبرد نوپدید قرار گرفته ام،  و از روش کار آن موذیان مطلع شده ام.  من یک بلاگر ساده ام،  و فقط موضوعات تاریخی و تاریخ اجتماعی را بررسی می کنم،  در بالا و ابتدای وب هم نوشتم،  اگر کسی خوشش نمی آید نخواند،  اینها نظرات شخصی من است.  ولی عده ای از عوامل و نوکران استعمار و امپریالیسم،  بدلیل بی سواد و بی شعور بودن متوجه نمی شوند،  و مرتب سعی دارند با نبرد نوپدید و جنگ نرم مرا کنار بزنند،  تا از طریق وبسایت ارگ آگاهی به جوانان باهوش ایران نرسد،  ولی کور خوانده اند. 

نبرد نوپدید و جنگ نرم

       امروزه اینترنت و وسایل و ابزار های ارتباط جمعی مانند،  فیسبوک و گوگل پلاس و این قبیل،  جایگاه و لانه موذیان جنگ نرم شده است،  آنها که تعدادشان هم اندک است،  با ده ها و حتی صدها نام جعلی و الکی صفحه باز می کنند،  و در آن چند موضوع باب دل ایرانی کپی پیس کرده و می گذارند،  و با شگرد هایی مانند،  پی در پی با این اسامی تقلبی به طرف هایی،  که می خواهند به مردم آگاهی برسانند،  حمله و اهانت می کنند،  و جوانان ساده هم وقتی می بیند،  چندین مورد به یک پست یا یک نفر حمله کرده اند،  فکر می کنند حق با آنهاست،  البته خیلی زود جوانان آگاه می شوند،  و بشگرد این موذیان پی می برند.  بمنظور اینکه آگاهی در مورد نبرد نوپدید و جنگ نرم زودتر و گسترده تر به جوانان ایران برسد،  این پست را می گذارم.

وای مصیبت راوید آمد

       در فیسبوک و گوگل پلاس،  انگشت شماری بی نام نشانی هستند،  که از نام من انوش راوید بشدت می ترسند،  و با هر ترفندی می خواهند دروغ و دونگی را به من نسبت دهند،  تا ترس خودشان را موذیانه و رذیلانه مخفی کنند.  نام و نشان آنها معلوم نیست،  و خودشان را پشت نام هایی الکی تر از وجود شان مخفی کرده اند،  و گاه با گفتن و نوشتن چند مطلب دروغ تاریخی از ایران،  می خواهند بگویند که ایرانی هستند،  مثلاً عکس از کشته های جنگ دوم جهانی می گذارند،  و می گویند قحطی ایران بوده،  یا نقاشی زنان نیمه لخت از یک نقاش سویسی می گذارند،  و می گویند زنان ایران هستند،  که در دست اعراب اسیر و برده شده،  و هزار داستان دروغ و دونگ می نویسند.

      از همین موضع ها معلوم می شود،  که قصد شوم آنها از این مطالب و دشمنی با من،  در واقع دشمنی با ایران و ایرانی است،  آنها وسیله رایگان یا پولی عوامل استعمار هستند،  که قصد شان این است،  که بگویند ایرانی ها در طول تاریخ هیچ بوده اند،  و از همه شکست خورده و اسیر و برده شده،  و بزنان شان تجاوز کرده اند،  و در ضمن دشمنی و کینه بین ملتها درست کنند،  تا استعمار و امپریالیسم مقاصد شوم خودش را پیش ببرد.  ولی بیکباره می بینند انوش راوید آمده،  و جلوی این ترفندشان را گرفته،  آنها و دروغهایشان را افشا می کند.  آنها می خواهند جوانان ایران همچنان در گمراهی باشند.

   پرسش از عموم:  آیا شما نسبت به موضوعی که می خوانید،  تحقیق و تحلیل می کنید،  یا چشم و گوش بسته می پذیرید؟

   مهم:  بمنظور رسیدن به اهداف ملی نیازمند این هستیم،  که از تاریخ بدرستی بدانیم،  تا بدرستی بتوانیم طرح و نقشه بریزیم،  و برنامه اجرا را فراهم کنیم.

نوکران ترسو دشمن

      همانطور که در نوشته با عنوان "سیستم جهانی گمراه کردن"  در چند پست قبلی گفتم،  استعمار و امپریالیسم مذبوحانه تلاش می کنند،  که ملت های و اقوام قاره کهن منجمله ایران را،  رو در روی یکدیگر قرار دهند.  آنها از انواع ترفند ها استفاده می کنند،  منجمله در این دوران،  که نبرد نوپدید و جنگ نرم است.  آنها تعدادی افراد ترسو و سایکوپت را پیدا می کنند،  و هر کدام از این عده،  با ده ها نام جعلی در اینترنت تلاش می کنند،  اهداف اربابانشان را پیش ببرند.  آنها با دروغ و دونگ ضد افراد ملی و ایرانی می گویند و می نویسند،  آنها تاریخ ایران را به مسخره می کشند،  از چند موضوع و اشیای تاریخی تعریف می کنند،  تا جلب اطمینان نمایند،  و سپس مقاصد پلید خودشان را انجام می دهند.

      یکی از این پلیدان ترسو ضد ایرانی،  بنام جعلی بردیا تقلبی و با چند نام جعلی دیگر،  موذیانه و رذیلانه تلاش می کند،  که در همه جا به نوعی به پر و پای ما بپیچد،  و در این میان دشمنی و کینه خود را از ایران و ایرانی و تاریخ ایران نمی تواند پنهان نماید.  این پلید انجمنی کذایی باز کرده،  و در آن از من و بانو پژوهشگر گرامی پرنیان حامد،  با ذات کثیف بی هوش و بی هویتش نام برده.  او با اینکار قصد فریب جوانان را دارد،  شیاد بی نام و نشان فوق نمی داند،  جوانان ایران آگاه تر از این هستند،  که اغفال ترفند این پلیدان شوند.  دشمنان ایران نمی خواهند جوانان ایران به واقعیت های تاریخی دست یابند،  و می خواهند همچنان سرگردان دروغ های تاریخی باشند،  تا استعمار و امپریالیسم مقاصد خودش را پیش ببرد.

از بانوی فهیم ایرانی سعیده مقدسی گرامی بسیار سپاس گذارم،  که در راه ایران و ایرانی از هیچ تلاشی فرو گذاری نمی کنند.

   پرسش از عموم:  آیا شما تاکنون به ترفند های تجزیه طلبها و عوامل دشمن ایران و ایرانی فکر کرده اید؟

   مهم:  ای ضد ایرانی ها که با نام جعلی هستید،  و معلوم نیست که هستید و چه هستید،  ترسو های بی عدد،  شما حتی جرات گفتن نام و عکس خودتان را ندارید،  شما در مقابل ملت ایران هیچ هستید.

  جوانان باهوش ایران،  امروزه ما در شرایط مهمی از تاریخ خود می باشیم،  باید با تمام وجود از تاریخ و هویت و کشور خود دفاع نمایید،  و اغفال ترفندها نشوید،  و دشمنان را بشدت سرکوب نمایید.

   توجه:  اگر فردی با نام جعلی از این عوامل،  کامنت بنویسید،  بلافاصله حذف می کنم.  در ضمن خاطر نشان نمایم،  اشخاص و گروه های قومی و سیاسی و عقیدتی،  که با نام واقعی خودشان فعالیت می کنند،  از نظر من آزاد هستند،  تا در چهارچوب قوانین دمکرات،  فعالیت داشته باشند.  اما افرادی ترسویی،  که حتی نمی توانند از شدت ترس و بزدلی نام خودشان را بگویند،  و با نام جعلی اقدامات مشکوک می کنند،  به هیچ وجه اجازه هیچ کاری نخواهند داشت،  و اگر گیر من یا هر یک از سربازان دلیر و دانای ایرانی بیافتند،  بسزای اعمال ضد ایرانیشان خواهند رسید.

سبک کار موذیها

      درباره جنگ نرم در عکسها و نوشته های قبلی گفتم،  فعالیت موذی های نوکر جنگ نرم در فیسبوک و گوگل پلاس،  سیستمی از بخش های سازمان های اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی دشمن می باشد،  که هر کدام در گروه های چند نفره با ده ها و صدها نام جعلی فعالیت رذیلانه انجام می دهند.  جهت اطمینان خاطر جوانان،  مطالب متعدد کپی پیس می کنند،  در پستها و صفحات دیگران می روند،  نظراتی برای مقاصد شومشان می نویسند،  یا انجمن و گروه باز می کنند،  و با گفتن و نوشتن چند موضوع مورد علاقه جوانان،  اهداف خودشان را پیش می برند.

     همانطور قبلاً نوشتم این موذیها،  که در اینترنت فعالیت می کنند،  از افراد کودن و سایکوپت انتخاب شده اند،  که بتوانند مقاصد ارباب را پیش ببرند،  و چون کودن هستند براحتی خود را لو می دهند.  من بارها این بی عدد های بی هویت را محک زدم،  براحتی خودشان را لو دادند،  اکثر که در یک پست ظاهر می شوند،  یک نفر با نام های الکی متعدد است،  و این نام به آن یکی پاسکاری می کند،  و آن نام عوضی دیگر به ترفندی دیگر،  با این سبک کار،  باعث اغفال جوانان تازه کار و یا ساده می شوند،  تا مقاصد شوم خود را پیش ببرند،  و نگذارند آگاهی درست منتقل شود،  و گمراهی ایجاد گردد.

   پرسش از عموم:  جوانان ملی گرای ایران،   آیا شما تاکنون به اهمیت دفاع و مقابله با جنگ نرم فکر کرده اید؟

   مهم:  جوانان ایران تحت آموزش سیستم آموزشی حافظه محور کپی پیس کن نمره 20 امتحانی بار آمده،  و این نوع آموزش یافته ها،  در مقابل جنگ نرم بسیار آسیب پذیر هستند.  بنابر این لازم است اطلاعات جانبی درباره جنگ نرم و نبرد نوپدید به جوانان داده شود،  تا بهتر بتوانند پا و ذهن را جلو بکشند.

جنگ نرم با انوش راوید و پرنیان حامد

      وقتی می گم این موذی های جنگ نرم احمق هستند،  بی خود نمی گم،   باید یکی از اربابانشان به این احمقها بگه،  انوش راوید که با کسی کاری نداشت و بکسی چیزی نمی گفت،  یه وبلاگ ساده داره و چیزهایی که می نویسه،  می گه نظرات شخصی،  و هیچ ادعایی هم درباره آنها نداره،  بیکارید سر بسر اون می گذارید،  تا برگرد بیاد چپق شما رو بکشه و رسواتون کنه،  و اینترنت را پرکنه از بد و بیرا به آشغال های جنگ نرم و نبرد نوپدید.  البته عزیزان با یک دید دیگر می توان اینگونه برداشت کرد،  که از نوشته های من و از آگاهی رسانی بشدت ترسیده اند،  آنها یعنی اربابانشان نمی خواهند،  جوانان ایران بفهمند که چقدر در تاریخ دروغ گفته اند،  و نباید دست آنها رو شود.

      مزدوران پولی و رایگان جنگ نرم بدبخت بی شعور هستند،  آنها ندانسته کارهایی می کنند کارستان،  مثلاً عکس من و بانو پژوهشگر گرامی پرنیان حامد را کنار عکس آقایان پورپیرار و غیاث آبادی می گذارند،  و پرت و پلا می نویسند،  یا وبلاگها و صفحات کذایی این ور و آن ور بر علیه ما باز می کنند.  چقدر شما خرید یک طویله خر هم برایتان کم است،  بیشعورها به من چکار دارید،  نه از مقاماتم نه ثروتمندم نه سیاسی و چپ و راستم،  فقط یک وبلاگ نویس ساده ام.  با این کار های احمقانه اتان که کاملاً به نفع من است،  حالا باید تا مدتها اینترنت را پر از داستان جنگ نرم کنم،  تا چپقتان چاق بشه،  و بزودی اربابانتان خواهند گفت خاک برسرتان اینجوری که بهترین فرصت را به انوش راوید دادید.

   پرسش از عموم:  در یکی از برنامه های تلویزیونی مسابقه بانوان،  که فیلم آن در اینترنت پخش شد،  آیا شما جنگ نرم با بانوان ایران را احساس نکردید؟

   مهم:  جوانان باهوش ایران جنگ نرم و نبرد نوپدید را بشناسید،  و درباره آن تحقیق و تحلیل کنید،  و مراقب باشید در دام آن نیافتید،  همه جا در کمین هستند و ترفند دارند.

سیستم جهانی گمراه کردن

 

تصویر شماره 8409

     جهان سرمایه داری بمنظور ادامه حیات خودش همیشه ترفند هایی داشته است،  من همیشه سعی می کنم سیستمها و برنامه هایشان و نبرد نوپدید را افشا کنم.  اینها قدرت زیادی دارند،  چون منابع دارند،  و به نوعی حافظ منافع،  و اطلاعات و ضد اطلاعات،  بورژوازی پیشرفته هستند.  این داستان زیاد است،  اگر اندکی نشناسیم،  نمی دانیم دقیق چگونه کار کنیم،  و باعث می شود صد سال درپی آزادی بودیم،  و باید صد سال دیگر که چه عرض کنم صدها سال دیگر سرگردان یک دمکراسی ایرانی باشیم.

      مهمترین ترفند شان برای ایران این است،  که به عده ای از عوامل خودشان بلندگو داده اند،  و آنها مرتب دارند مطالبی می گویند،  که جوانان ایران را گمراه کنند،  یکی از شاه سابق بدی می گوید،  یکی از اسلام،  یکی از کمونیست،  یکی از کوروش یکی از این و آن،  و همین گونه پشت سرهم. بارها جوانان برایم پیام داده اند:  "ما گیج شده ایم"  من در این عکس،  چهار تن از اینها را گذاشتم،  این قماش ده ها نفرند،  آنها دقیقاً زیر نظر یک سیستم اداری امپریالیسم کنترل و راهبری می شوند،  و هرگز بلند گو را به اشخاص صالح و دانای ایرانی نمی دهند.

      یکی از مهمترین کارهایی که می کنند،  بجای اینکه راه و ره چاره برای امروز ایران و جوانان بدهند،  می آیند به دروغ های تاریخ با آه و ناله دامن می زنند،  و حس انتقام جویی تاریخی از عرب و ترک و مغول و این و آن درست می کنند،  تا جریانات امروز ایران فراموش شود.  البته عین همین ها نیز برای ملت های دیگر برنامه سازی می کنند،  و حس انتقام از فارس و ایران و این و آن درست می کنند.  جوانان اغفال دروغ های تاریخ که از دهان امپریالیسم بیرون می آید نشوید.

      اتفاقا در عکسی که گذشتم،  از قول یکی از این عوامل نوشته شده:  "اسلام از همان آغاز کشتار و راهزنی را روش مسلمانان قرار داد"  و نقلی از تاریخ طبری کرده است.  این شیاد دقیقاً می فهمد دروغ می گوید،  و حقه بازی دارد و گول می زند،  زیرا طبری خود مسلمان دو آتشه بود،  و اگر اسلام کشتار و راهزنی بود،  چرا مرتب از تاریخ طبری مسلمان می نویسی و می گویی،  طبری هیچ وقت نمی آمد چنین چیزی بگوید.  باز هم بگویم،  طبری در مقدمه کتابش گفته اینها نقل قول هستند،  و مورد تأیید من نمی باشند.  جوانان ایران کمی از اون ذهن خود استفاده کنید و اغفال نشوید.

   پرسش از عموم:  آیا شما متقابلاً برای گمراه کردن عوامل ضد ایرانی استعمار و امپریالیسم کاری کرده اید،  مقاله ای نامه ای یا چیز دیگر؟

   مهم:  کشور ایران و خاورمیانه اصطلاحی یا قاره کهن واقعی،  از نظر سرمایه داری جهانی بخاطر نفت و گاز،  دارای اهمیت فوق العاده است،  و آنها از تمام ترفند هایشان برای سرکوب کردن این ملتها استفاده می کنند.

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

تعریف جنگ نرم

      جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی است،  در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی و در علوم سیاسی از واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین برای تبیین این اصطلاح استفاده می‌شود.  گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت نیز استفاده می شود،  ولی در نهایت هر دو به یک مفهوم ختم می شوند.  نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است و "ژوزف نای" از اندیشمندان معاصر معتقد است،  مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است،  او برخلاف بعضی از صاحب نظران،  اقتصاد و دیپلماسی را در زیر مجموعه قدرت سخت قرار داده،  و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام می‌ برد.  در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است.  اما از آنجا که در مورد گستردگی و حوزه فعالیت هر کدام اتفاق نظر وجود ندارد؛  اشاره کوتاهی به هر کدام از واژه های مذکور و سابقه تاریخی آنها خواهیم داشت.

 

مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است

 

جنگ روانی

       جنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسان‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوه‌ها و ترفند هایی متوسل می‌شدند،  اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت.  فولر، مورخ و تحلیلگر نظامی بریتانیایی اولین کسی بود،  که اصطلاح جنگ روانی را در سال 1920 به کار برد.  در آن زمان استفاده  فولر از واژه جنگ روانی در محافل نظامی و علمی بریتانیا و آمریکا توجه چندانی را به خود جلب نکرد.  در ژانویه 1940 با انتشار مقاله ای با عنوان "جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن"  این اصطلاح برای اولین بار وارد ادبیات آمریکا شد.  بر این اساس "جنگ روانی را باید استفاده از هر نوع وسیله ای به منظور تاثیر گذاری بر روحیه و رفتار یک گروه با هدف نظامی مشخص معنا کرد".  در پایان جنگ جهانی دوم این اصطلاح به "فرهنگ لغت وبستر" وارد شد،  و بخشی از عبارت پردازی ‌های سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.

      در سال 1950 یعنی تنها یک ‌سال پس از پایان جنگ جهانی دوم "ترومن"، رئیس جمهور وقت آمریکا  به منظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ ‌روانی در کره پروژه‌ای با عنوان "نبرد حقیقت" را با بودجه‌ای معادل 121میلیون دلار تصویب کرد.  ارتش آمریکا اداره و ریاست جنگ‌ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی،  واحدهای جنگ ‌روانی گسترده‌ای را با استفاده از تجربیات جنگ‌ جهانی دوم تشکیل داد.  از آن ‌زمان تاکنون، سازمان‌ها و واحدهای روانی ـ تبلیغاتی آمریکا با توسعه‌ای روزافزون همواره به عنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کرده‌اند.

براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگین

      در سال های پایانی جنگ سرد،  اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری "لخ والسا" در جنبش کارگری این کشور در سال 1984 تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی براندازی نرم به مسئله جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد.

نرم افزار خواندن و شمردن

      استعمارگران از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی، به جای واژه خشن جنگ نرم یاد می نمایند.

      انقلاب های مخملی یا "انقلاب های رنگی" و "گلی" از شیوه های براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل می‌شود.  انقلاب های رنگی و مخملی در جوامع پسا کمونیستی در اروپای مرکزی، شرقی و آسیای مرکزی اتفاق افتاد. این واژه برای نخستین بار از سوی "والسلاوهادل" رئیس جمهور پیشین چک،  که در آن زمان رهبر مخالفان چکسلواکی سابق بود،  وارد ادبیات سیاسی شد.  مخالفان حکومت در چکسلواکی با انجام سلسله اقدامات مرتبط و زنجیره‌ای در طی یک دوره شش هفته‌ای از 17 نوامبر تا 29 دسامبر 1989 در این کشور موفق به نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت شدند.  این پدیده سپس به شکل زنجیره‌ای در صربستان طی دو مرحله 1997 - 2000 ، گرجستان 2003 ، اوکراین 2004 و قرقیزستان 2005 ادامه یافت.

      به طور کلی اهداف آمریکا از سازماندهی انقلاب های رنگین در کشور‌ های هدف را در چارچوب حوزه‌ های زیر می‌توان بررسی کرد:

  - تسلط بر مناطق ژئوپلتیکی و ژئواستراستژیکی.

  - کنترل شریان انتقال انرژی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن.

  - حذف و یا مهار نظام های مخالف در برابر نظام آمریکا.

  - ممانعت از ایجاد اتحادیه های نظامی و امنیتی در آسیا، خاورمیانه و آسیای مرکزی.

  - همسو کردن کشورهای هدف با سیاست های آمریکا.

  - فرصت سازی اقتصادی برای آمریکا.

  - مهار بیداری اسلامی.

      جورج سوروس ، رئیس بنیاد سوروس سرمایه دار بزرگ آمریکایی،  یا به عبارتی میلیاردر یهودی آمریکایی،  یکی از معماران اصلی انقلاب مخملین گرجستان در گفتگویی با روزنامه لس آنجلس تایمز اظهار داشت که:  تمایل دارد سناریوی گرجستان در کشور های آسیای مرکزی یعنی تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و ترکمنستان تکرار شود.

      شرکت‌کنندگان انقلاب‌ های رنگین اغلب از مقاومت مسالمت‌ آمیز با هدف اعتراض‌ علیه دولت‌ های غیر همسو با آمریکا و حمایت از دمکراسی، لیبرالیسم و استقلال ملی استفاده کرده‌ اند و معمولاً یک رنگ یا گل خاصی را به عنوان سمبل و نشانه خود برگزیده‌ اند.  اعتراض ‌های صورت گرفته و نقش مهمی که سازمان‌ های غیردولتی به ویژه سازمان‌ های فعال دانشجویی در سازماندهی مقاومت مسالمت‌ آمیز ایفا می‌کنند،  این رویدادها را برجسته‌تر نشان می‌دهد.

      جنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسان‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوه‌ها و ترفند هایی متوسل می‌شدند،  اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت.

اهداف اجرایی از جنگ نرم

      همان طور که اشاره شد،  جنگ روانى جدید عملى سازمان یافته و برنامه ریزى شده پدیده اى همیشگى و پیوسته است،  که اختصاص به مقطع زمانى خاصى ندارد.  با توجه به این مسأله مى توان اهداف جنگ روانى را در یک تقسیم بندى به اهداف سیاسى و اهداف نظامى و در تقسیم بندى دیگر،  آن را به اهداف و مقاصد استراتژیکى و مقاصد تاکتیکى تقسیم نمود.

      با توجه به این که ماهیت اصلى عملیات روانى،  به اعتراف خود آمریکایى ها عبارت است از تلاش براى تأثیرگذارى بر افکار،  احساسات و تمایلات گروه هاى دوست،  دشمن یا بى طرف مى توان تا حدودى به برخى از مهمترین اهداف جنگ روانى پى برد:

  - تأثیرگذارى شدید بر افکار عمومى جامعه مورد هدف از راه طرح جنگ نرم و با ابزار خبر و اطلاع رسانى هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش براى پیشبرد اهداف خود سود جسته است و البته موفقیت هایى هم در این زمینه داشته است.

  - ترساندن از مرگ یا فقر یا قدرت خارجى سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن براى ایجاد جو بى اعتمادى و ناامنى روانى.

جنگ نرم

  - اختلاف افکنى در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام هاى نظامى و سیاسى کشور مورد نظر در راستاى تجزیه سیاسى کشور.

  - اشاعه بذر یأس و نومیدى درمیان مردم و بویژه نسل جوان به منظور بى تفاوت کردن آنها نسبت به کشور خود و تحولات احتمالى آتى.

  - کاهش روحیه و کارآیى رزمى ( در زمان جنگ نظامى).

  - ایجاد اختلال در سامانه هاى کنترلى و ارتباطى کشور هدف.

  - تبلیغات سیاه (با هدف براندازى و آشوب) به وسیله شایعه پراکنى، پخش تصاویر مستهجن ، جوسازى از راه پخش شب نامه ها و ...

  - تقویت نارضایتى هاى ملت به دلیل مسائل مذهبى، قومى، سیاسى و اجتماعى نسبت به دولت خود به طورى که در مواقع حساس این نارضایتى ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.

  - تلاش براى بحرانى و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل هاى نادرست و اغراق آمیز،  که مقام معظم رهبرى نیز در دیدار اخیر اعضاى مجلس خبرگان با ایشان به آن اشاره داشته و آن را در راستاى خط تهاجمى دشمن توصیف کردند.

      با توجه به تمام مطالبى که گفته شد،  ضرورت مقابله جدى با جنگ روانى دشمن به شیوه هاى سخت افزارى و نرم افزارى بر کسى پوشیده نمى ماند. اما در این میان وحدت استراتژیک تمام نهاد هاى کشور براى پاسداشت تمامیت ارضى نیز مقدمه اى لازم براى خنثى کردن جنگ روانى دشمنان است.

مفاهیم جنگ نرم

      جوزف نای، نظریه‌پرداز مشهور آمریکایی تأثیرگذاری بر قلب‌ و ذهن با قدرت نرم را جنگ نرم می‌نامد.  وی در سال ۱۹۹۰ در کتابی،  تحت عنوان "تغییر ماهیت قدرت امریکایی" قدرت نرم را مطرح کرد و در سال ۲۰۰۴ مفهوم قدرت نرم را در کتاب "قدرت نرم، راه موفقیت در سیاست‌های جهانی" شکافت.  اما قدرت نرم چیست؟  قدرت در معنای لغوی به توانایی انجام کار گفته می‌شود، اما در ادبیات سیاسی قدرت به معنای توانایی تاثیر بر افراد دیگر به منظور رسیدن به نتیجه دلخواه است.

    جوزف نای کتابی دارد تحت عنوان "قدرت‌هایی برای رهبری" (قدرت رهبری، قدرت‌های لازم برای رهبری) که انتشارات دانشگاه آکسفورد در فوریه سال 2008 منتشر کرد.  این کتاب دارای یک مقدمه و پنج فصل است:

      فصل اول: رهبری.  فصل دوم: رهبری و قدرت.  فصل سوم: گونه‌ها و مهارت.  فصل چهارم: هوش بافتمندانه.  فصل پنجم: رهبران خوب و بد.  کتاب در عین حال یک ضمیمه نیز دارد.

      جوزف نای معتقد است،  تعاریف علوم اجتماعی نوین از قدرت رفتاری، در سه وجه قدرت خلاصه می‌شوند؛  اولین وجه قدرت در دهه‌ ۱۹۵۰ توسط رابرت دال ارائه شد؛  تمرکز دال بر وادار کردن افراد به انجام کاری صورت گرفته بود،  که در شرایط دیگر آن را انجام نمی‌دهند.

   وجه دوم قدرت را در دهه‌ ۱۹۶۰ دو دانشمند علوم سیاسی به نام‌های پیتر باچراچ و مورتون مطرح کردند. آنها معتقد بودند که تعرف رابرت دال فاقد تعیین برنامه است به نحوی که‌ تحمیل و اجبار مطرح نشود.  وجه سوم هم در دهه‌ ۱۹۷۰ توسط یک جامعه‌شناس به نام استیون لوکز عنوان شد که عقاید و باورها نیز در شکل دادن به سلایق دیگران موثر هستند،  و فرد با تعیین خواسته ‌های دیگران نیز می‌تواند اعمال قدرت کند.

  ــ  در مقابل تعریف قدرت نرم، تهدید نرم مطرح می‌شود،  که در ادبیات سیاسی ایران از آن به عنوان جنگ نرم نام می‌برند.

      جنگ نرم چالشی صرف در حوزه سخت افزاری و تسلیحات نظامی نیست،  بلکه این محتوا و برنامه است که اهمیت دارد.  ابزار های جنگ نرم بیشتر در حوزه رسانه ‌ای تعریف می‌شوند مانند روزنامه، کتاب، فیلم، سینما، ماهواه، اینترنت و ... و دیگر خبری از اسلحه و تانک و هواپیما نیست.

آشنایی با روش‌های جنگ نرم

      مجموعه روش‌هایى که در تهدیدات نرم به کار گرفته مى‌شود را مى‌توان به سه روش «گفتارى، رفتارى و شبکه‌اى» تقسیم کرد.  در ادامه به اختصار هر کدام از روش‌های جنگ نرم بررسی شده است:

روش‌هاى گفتارى ــ  در اعمال تهدیدات نرم را مى توان به چهار بخش «عملیات روانى»، «عملیات ادراکى»، «دیپلماسى عمومى» و «فریب استراتژیکى» تقسیم نمود:

 عملیات روانى ــ  به مجموعه طرح ها و اقداماتى گفته مى شود،  که به دنبال تشویق، تهییج و تحریک افکار عمومى در خصوص یک مسأله اى مشخص و با اهداف از پیش تعیین شده است.  عملیات روانى به طور کلى در چارچوب اقدامات اطلاعاتى و با اهداف پنهانى قرار دارد و آثار، نتایج و همچنین ابزارها و شیوه هاى آن به راحتى قابل شناسایى نیست.  عملیات روانى بیشتر در شرایط بحرانى مانند جنگ، شورش و اغتشاش؛ یا در شرایط ناپایدار و شکننده مانند التهاب در روابط دو کشور، مورد استفاده قرار مى گیرد.

  ــ  فرضیات عملیات روانى بر این است که توان جنگیدن دشمن جدا از ابزارها و جنگ افزارهاى نظامى، بر اراده نیروى انسانى معطوف به جنگ استوار است.

      انواع عملیات روانى این نوع عملیات به طور معمول با استفاده از تبلیغات سفید (تبلیغاتى که هویت منبع آن معلوم است) انجام مى‌شود اغلب موارد عملیات روانى که با عناوین رسمى (مانند رادیو آمریکا) به اجرا در مى آیند.  از مصادیق این نوع عملیات‌اند.

  1 ــ  عملیات روانى آشکار:

  2 ــ  عملیات روانى پنهانى:  عملیاتى است که منبع انتشار آن فاش نمى شود، یا اگر هم کشف شد، آن دولت بتواند هر گونه دخالتى را انکار کند.  عملیات روانى پنهان معمولاً به وسیله تبلیغات سیاه و خاکسترى به اجرا در مى آید.

اهداف عملیات روانى ــ  هدف از عملیات روانى تغییر «رفتار» و «نگرش» مخاطب در جهت مطلوب است.  این مطلوب بودن با توجه به شرایط طرفین به سه دسته تقسیم مى شود:

  1 ــ  بین گروه ها در یک کشور:  عملیات روانى بین دو گروه، بیشتر براى کسب قدرت است اما با توجه به تخریبى بودن عملیات روانى در نهایت شهروندان آن کشور متضرر خواهند شد و کشور آسیب خواهد دید.

  2 ــ  بین دو کشور غیر متخاصم:  در این حالت هدف عملیات کسب امتیاز هاى اقتصادى و سیاسى است و هر کشور در جهت منافع ملى خود سعى بر امتیازگیرى بیشترى دارد.

  3 ــ  دو کشور متخاصم:  در این حالت مطلوب بودن، تغییر رژیم یا تغییرات اساسى در رفتار کشور مقابل و نگرش بین دو کشور است.

   نمونه هایى از تغییر نگرش: 

  1 ــ  بدبین سازى شهروندان نسبت به حاکمیت.

  2 ــ  ناکارآمد نشان دادن مسئولان کشور هدف.

  3 ــ  القاى وجود تبعیض و نبود آزادى در کشور هدف.

  4 ــ  القاى عقب ماندگى کشور نسبت به دیگر کشورها.

  5 ــ  القاى ناجى بودن کشور دشمن.

  6 ــ  بزرگ جلوه دادن قدرت دشمن.

   نمونه هایى از تغییر رفتار:

  1 ــ  مقاومت قانونى در برابر حاکمیت.

  2 ــ  مقاومت غیرقانونى در برابر حاکمیت (شورشگرى).

  3 ــ  مقاومت نکردن در برابر نفوذ دشمن.

  4 ــ  کمک به دشمن براى نفوذ به کشور.

   ابزار عملیات روانى:

      ابزار عملیات روانى به دو دسته؛ «فشار عملى» و «فشارهاى تبلیغاتى- روانى» تقسیم مى شوند.  فشار هاى عملى در عملیات فرا ملى چهار دسته اند:  اقتصادى، فرهنگى - سیاسى، دیپلماتیک و نظامى.  ابزار هاى تبلیغاتى - روانى عبارتند از:  تلویزیون، رادیو، خبرگزارى ها، مطبوعات و اینترنت،  که هر یک با توجه به خرده هدف هاى عملیاتى روانى کارایى ویژه اى دارند.  براى مثال در امر شورشگرى،  تلویزیون هاى ماهواره اى و رادیو هاى خارجى بیشترین تأثیر را بر شهروندان آن کشور آماج خواهند داشت.  لازم به ذکر است ابزار هاى روانى و تبلیغات به عنوان ابزار هاى مکمل،  پس از موفقیت نسبى ابزارهاى عملى استفاده مى شود.

  عملیات ادراکى :

      تأثیرگذارى بر نگرش ها، باورها، عقاید، اهداف و ارزش هاى طرف مقابل با هدف ایجاد تغییر در مخاطبان تا سرحد همسو شدن آن ها با اهداف و منابع عمل کننده را مى توان عملیات ادراکى معنا نمود این نوع عملیات به جاى این که مخاطب را تهییج یا یکباره و فورى وادار به عکس العمل نماید، نگرش آن ها را نسبت به مسایل اساسى مانند ایده حاکمیت تحت تأثیر قرار دهد.  در عملیات ادراکى از فنون و شگرد هاى مختلفى مانند برگزارى جلسات نقد و بررسى، مباحثه و گفت و گو، نظریه پردازى و مواردى مانند این استفاده مى شود.

   دیپلماسى عمومى (یا مردم محور):

      اصطلاحى است که از اواسط دهه 1960 میلادى و در هنگامه جنگ سرد در آمریکا و دیگر کشور هاى بلوک غرب مطرح شد.  مفهوم کلى دیپلماسى عمومى برقرارى روابط حسنه دولت ها با ملت ها به جاى روابط بین دولت ها و در جهت فتح قلوب و اذهان عمومى همه یا بخش هاى انتخاب شده اى از مردم کشور هاى هدف از طریق سیاست هاى فرهنگى و اجتماعى مى باشد. یک تعریف رسمى جدید از دیپلماسى عمومى بریتانیا این گونه است:  «کار براى رسیدن به اهداف و نفوذ کردن مثبت در دیدگاه هاى افراد و سازمان هاى خارجى نسبت به بریتانیا و همکارى آن ها با بریتانیا».

      این روش هزینه اجراى تصمیمات و پیگیرى منافع و مقصد را به حداقل مى رساند و سد مقاومت ها در برابر «دیگران» یا «بیگانگان» را مى شکند.  در این میان، رسانه هایى که مخاطبانى بیرون از مرز هاى جغرافیایى یک کشور دارند، بیشترین کمک را به پیشبرد منافع ملى خواهند داشت.

      این روش از جهت هدف با روش عملیات ادراکى شباهت زیادى دارد؛ اما از جهت نحوه و سازمان اجرایى متفاوت است.  زیرا متولى دیپلماسى عمومى، دستگاه سیاست خارجى کشور عمل کننده است، در حالى که متولى عملیات ادراکى، رسانه ها، دستگاه هاى آموزشى و سازمان هاى غیردولتى اند.

     با توجه به دامنه فعالیت هاى متعارف و نامتعارف دیپلمات هاى محلى بریتانیا در ایران، شاید بتوان لندن را پیشگام دیپلماسى عمومى دولت هاى سلطه جوى خارجى در تاریخ ایران و احتمالاً دیگر کشور هاى خاورمیانه حتى پیش از رایج شدن اصطلاح و سیاستى مشخص با این نام داشت.

     دیپلماسى عمومى بریتانیا در قرن 21 شکل نوینى به خود گرفت. در واقع سیاستمداران و سیاست گذاران بریتانیایى پس از چند دهه دریافته بودند،  که بدون یک بازنگرى اساسى در برنامه هاى سنتى مرسوم دیپلماسى عمومى خود قادر به رقابت با دیگر قدرت هاى حاضر در این صحنه در جهان امروز نخواهد بود.  از زمان تدوین و انتشار گزارش لرد کارتر به بعد، بخش دیپلماسى عمومى در کمیسیون سیاست خارجى پارلمان بریتانیا نیز فعال و به طرز قابل ملاحظه اى بیشتر از گذشته موجب تعامل قانونگذاران آن کشور با سرویس جهانى بى.بى.سى و بریتیش کانسل و مسئولان آن مؤسسات در جهت دگردیسى و پوست اندازى آن دو نهاد سنتى و رسمى شده است.

   وزارت خارجه بریتانیا محورهاى اساسى کنونى دیپلماسى عمومى این کشور را این گونه اعلام کرده است:

  1 ــ  سرویس جهانى بى.بى.سى.

  2 ــ  بریتیش کانسل (شوراى فرهنگى بریتانیا).

  3 ــ  شبکه خبرى ماهواره اى بى.اس.ان (بریتیش ساتلایت نیوز).

  4 ــ  سازمان نمایشگاه هاى فرهنگى و تجارى بین المللى بریتانیا

      البته باید توجه داشت که بحث دیپلماسى عمومى بریتانیا بحث سیاست هماهنگ نهادهاى مختلف براى اهداف مختلف راهبردى و دراز مدت است.  در این مسیر نباید متوقع بود که لحظه به لحظه فعالیت هاى کوتاه مدت و روزمره نهاد هایى همانند سرویس جهانى بى.بى.سى و یا بریتیش کانسل منطبق بر سیاست هاى اعلام شده دولتى بنماید؛  بلکه رسیدن به هدف نهایى و فتح قلوب و اذهان مخاطبان در خارج از مرز هاى بریتانیا در میان مدت و درازمدت است،  که باید از هر طریقى و لو دادن امتیاز و ضرر هایى در کوتاه مدت حاصل شود.

 فریب استراتژیکى :

      عملیات فریب را «سلسله اقدامات سازمان یافته و پنهانى که به منظور تأثیرگذارى بر ذهنیت حریف طراحى و اجرا مى شود،  و هدف اصلى آن ایجاد انحراف،  در تصمیمات حریف از طریق ارائه اطلاعات هدایت شده،  و گاه غلط و اجبار وى به اقدام یا عدم اقدام در جهت منافع ملى کشور خودى یا به ضرر منافع خود» تعریف مى کنند.

      آماج اصلى فریب استراتژیک، نهادها و سازمان هاى اطلاعاتى و امنیتى کشور هدف است. بر این اساس چنانچه طراحان فریب استراتژیک بتوانند در حداقل منابع و مجارى اطلاعاتى چنین سازمان هایى نفوذ کرده،  احتمال تبدیل شدن محتواى اطلاعاتى فریب دهنده به عنوان یک گزارش یا بخشى از یک گزارش اطلاعاتى ارایه شده از سوى سرویس هاى نظامى، امنیتى و اطلاعاتى کشور مخاطب بالا خواهد رفت.  فریب استراتژیک با روش عملیات روانى،  که پیشتر ذکر شد شباهت هایى دارد.  از جمله:

  - هر دو به ذهنیت افراد توجه کرده و در تلاش براى تأثیرگذارى بر آن اند.

  - هر دو مشتمل بر سلسله اقداماتى هدفمند و سازمان یافته مى باشند.

  - هر دو جزو اقدامات سرى و پنهان محسوب مى شوند.

    در عین حال؛  این دو روش تفاوت هاى مهمى هم با هم دارند:

      اولین نقطه افتراق فریب استراتژیک و عملیات روانى، محدوده تأثیرگذارى عملیات روانى «نگرش عامه مردم یک جامعه» است، در حالى که فریب، «ذهنیت سوژه اى خاص» (فرد، گروه یا سازمان معین) را هدف قرار مى دهند.

    دوم، این که هدف عمده عملیات روانى، عواطف و احساسات عموم افراد یک جامعه خاص (افکار عمومى) مى باشد.  در حالى که هدف عملیات فریب، تصمیم گیران، فرماندهان و افراد خاصى از جامعه اى مشخص در محیط حریف است.

   روش هاى رفتارى :

      روش هاى رفتارى دومین دسته از روش هاى اعمال تهدیدات نرم اند.  در روش هاى رفتارى، هدف اصلى شکل دادن به رفتار هاى جمعى، متناسب با خواسته ها، اهداف و برنامه هاى تهدیدگر است.  این روش را مى توان به چهار بخش: «اعتراض»، «عدم همکارى با دولت»، «مداخله غیرخشونت آمیز» و «جذب مخالفان حکومت» تقسیم نمود.

   اعتراض :

      به اقداماتى گفته مى شود،  که حکایت از نشان دادن اعتراض و نارضایتى بدون مداخله و رویارویى با نیرو هاى پلیس داشته باشد؛  که در صورت تکرار و روندسازى مى تواند تبدیل به مقاومت شود.  اعتراض مى تواند به صورت تحصن، مخالفت خوانى، کم کارى، کارشکنى و تجمع مسالمت آمیز انجام شود.

   عدم همکارى با دولت (نافرمانى مدنى) :

      به مجموعه اقداماتى گفته مى شود،  که از سوى مردم یا برخى جمعیت ها به منظور ایجاد محدودیت یا خوددارى از همکارى هاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و امنیتى با دولت اتخاذ گردد.  مواردى مانند عدم پرداخت مالیات، قبوض مصارف خدمات عمومى، بیرون کشیدن پول و سرمایه خود از شبکه هاى دولتى، عدم مشارکت سیاسى مانند عدم مشارکت در انتخابات.

   مداخله غیرخشونت آمیز :

      به معناى ایجاد اختلال در نظم عمومى مؤسسات، سازمان ها، برنامه ها، طرح ها و فعالیت هاى دولت، توسط افراد، تشکل ها و دولت هاى دیگر است.  نوع اقدام حتماً باید غیرخشونت آمیز باشد؛ مثلاً خرابکارى نامحسوس یا تصرف غیرخشونت آمیز یک ساختمان یا نهاد دولتى از جمله این موارد است.

   جذب مخالفان حکومت :

      به معناى جرأت دادن به مخالفان و حمایت از آنان در هنگام سختى و خطر با هدف هویت بخشى، انسجام بخشى، تحریک پذیرى، افزایش انگیزه و اعتماد به منظور ایمان سازى مسیر مقابله از سوى یک دولت یا سازمان دشمن علیه دولتى دیگر است.

   روش هاى شبکه اى :

      در روش هاى مبتنى بر شبکه، هدف اصلى اطلاعات و ارتباطات بر روى شبکه است.  بنابراین اینترنت ها، مخازن و پایگاه هاى اطلاعاتى و سایت هاى کنترل و فرمان از بخش هاى مهم و مورد توجه در این روش اند.  روش هاى شبکه اى را به دو دسته مى توان تقسیم کرد:

  ــ  دیجیتالى؛ روش هاى دیجیتالى به روش هایى گفته مى شود،  که از طریق فعالیت در فضاى دیجیتالى اهداف جنگى را پى مى گیرد و یا به دنبال اختلال در ارتباط، سرقت اطلاعات و یا اختلال در سامانه هاى مدیریت در شبکه هاى اینترنت و اینترانت هستند؛  از این اقدامات به جنگ رایانه اى هم تعبیر مى کنند.  حمله هاى هکرى را مى توان مشهورترین روش دیجیتالى دانست.

  ــ  الکترونیکى؛ روش هاى الکترونیکى مجموعه روش هایى است که از طریق وسایل الکترونیکى مانند ماهواره و رادیو و تلویزیون اهداف کشور مهاجم را پى مى گیرند،  و یا به دنبال اختلال در این وسایل و امواج مربوطه شان هستند.

 کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش  

ابزار هاى جنگ نرم

      وسعت ابعاد و زمینه هاى جنگ نرم سبب مى شود،  که دایره وسیعى از ابزار مدرن را در زمره ابزار هاى این جنگ بگنجانیم.  به علاوه که خصلت ابتکارى و ابداعى در این جنگ سبب مى شود این دایره هم چنان وسعت بیشترى یابد و ابزار هاى جدید و ابداعى هم به این فهرست افزوده شوند.  این ابزارها را در یک تقسیم بندى مى توان در سه عنوان گنجاند:  «صنایع فرهنگى»، «رسانه ها»، «فن آورى هاى نوین ارتباطى و تبلیغاتى»،  که همگى ارتباطى تنگاتنگ و پیچیده با هم دارند.

   صنایع فرهنگى :

  1 ــ  سینما؛ جذابیت فراوان و قدرت تأثیرگذارى و نیز قابلیت بالاى تکثیر محصولات صنعت سینما، سبب شده است،  که دنیاى غرب به عنوان مخترع و صاحب اولیه این صنعت، بیشترین استفاده را از آن در جهت تبلیغ و ترویج فرهنگ و ارزش هاى خود در جوامع دیگر ببرد،  و سهمى ویژه را در این راستا به این صنعت اختصاص دهد.  تأسیس تشکیلاتى چون هالیوود از بزرگترین گام ها در این راستا است.

    سینماى آمریکا، به اقتضاى دیگر مصنوعات سرمایه دارى، بر پایه سکس و خشونت و ترس شکل گرفته است و ترویج کننده فرهنگ غربى و در موارد بسیار حاوى هجمه هاى صریح و غیرصریح به فرهنگ ها و نظام هاى ارزشى مخالف و مقابل غرب،  از جمله ارزش هاى دینى مى باشد.  در کشور ما نیز بخش قابل توجهى از برنامه هاى شبکه هاى داخلى به دوبله و پخش همین فیلم ها البته با اعمال پاره اى ممیزى هاى اخلاقى اختصاص دارد،  که موارد بسیارى این ممیزى ها اصلاحى در خصلت ترویجى آن ها نمى تواند تغییر ایجاد کند.  به علاوه که امروزه با گسترش ماهواره ها طیف وسیعى از فیلم ها قابل دسترسى است.

   2  ــ  کارتون انیمیشن؛ در کنار سینما، صنعت انیمیشن سازى (پویانمایى) هم صنعت مستقلى است،  که هواداران بسیارى را خصوصاً در بین مخاطبان کودک و نوجوان به خود جذب کرده است.  شخصیت هاى ساده و دوست داشتنى دنیاى کارتون براى مخاطبان و دوستداران کودک و نوجوان شان به آسانى به عنوان الگو پذیرفته مى شوند،  و کودکان سعى مى کنند از رفتارها و برخورد هاى آنان تقلید کنند.  وجود همین قابلیت مهم است،  که سبب شده کارتون ها در فرآیند هجوم نرم جهان غرب علیه دیگر فرهنگ ها و کشورها نقشى ویژه را به خود اختصاص دهند.  این رویکرد را خصوصاً در نسل جدید کارتون ها مى توان دید.  در برخى موارد دامنه بهره بردارى از کارتون ها به بیان مضامین سیاسى نیز کشیده مى شود،  و شخصیت هاى محبوب کارتون ها به نمایندگان و مبلغان فرهنگ و سبک زندگى و ارزش هاى جامعه غربى به سراسر جهان اعزام مى شوند.

  3 ــ  ماهواره؛ ماهواره امکانات بى نظیرى را پیش روى صاحبان رسانه و دولت ها و قدرت ها گذاشته است،  که رسانه هاى پیشین در تأمین آن ها ناتوان بودند.  شاید بتوان کار ویژه ماهواره در جنگ نرم را به جهت فضاى آزاد و رها از چارچوب و قانونى،  که بر آن حاکم است انتشار برنامه ها و مطالبى دانست،  که مخالف و مغایر با ارزش ها و اصول کشور مورد هدف اند.

  4 ــ  اسباب بازى؛ یکى از کالا هاى فرهنگى مؤثر که با توجه به قشر مخاطب اش اهمیتى دوچندان و وضعیتى حساس دارد، اسباب بازى ها است.  اسباب بازى هاى ساخته شرکت هاى غربى، ترویج دهنده فرهنگ غربى براى کودکان دیگر کشورها است،  تا از همان سنین کودکى با این فرهنگ آشنا شده و با آن انس بگیرند!!

  5 ــ  بازى هاى یارانه اى؛ پس از رواج استفاده از رایانه در منازل شخصى،  یکى از مهمترین موارد استفاده براى کودکان و نوجوانان بازى هاى رایانه اى است.  این بازى ها که نسل هاى پیشین شان آتارى، کمودور و پلى استیشن بودند،  با استفاده از قابلیت هاى رایانه، توانستند خیلى زود همه رقباى سنتى خود را کنار بزنند و بازار گسترده اى را به خود جلب نمایند.  به جهت فقر نسبى دانش گرافیک رایانه اى در دیگر کشورها، در زمینه بازى هاى رایانه اى،  کشور هاى غربى و آمریکا با فاصله اى بسیار زیاد پیشگام اند.

سود سرشار اقتصادى که سالانه از محل فروش این بازى ها عاید کمپانى بزرگ سازنده آن ها مى شود، سبب شده است که بازى هاى رایانه اى یکى از مهمترین ابزارهایى باشند،  که قدرت هاى جهانى از آن در راستاى جنگ نرم و ترویج و تبلیغ و مدل زندگى غربى نهایت استفاده را بکنند.

  6 ــ  موسیقى؛ یکى از مقولات فرهنگى است،  که در جریان نبرد نرم مورد استفاده وسیع تبلیغ رسانه اى غرب قرار گرفته است.  موسیقى در بیشتر تمدن ها و فرهنگ ها نمونه هایى دارد.  در این میان موسیقى جاز سیاهان در آمریکا شکل و شمایلى نو گرفته و با سبک هاى مختلف راک اند رول، پاپ، رپ، متال و... به تدریج به صنعتى درآمدزا با سود هاى هنگفت تبدیل شده است،  و با ظهور فن آورى هاى جدید، موسیقى قالب تصویر را هم پذیرا شدند،  و شوها و کلیپ ها پدید آمدند.  از آن جا که سیاست گذاران این صنایع فرهنگى، تنها به سود سرشار و فروش بالاى این محصولات مى اندیشند،  عناصر سکس و خشونت وارد این کلیپ ها و شوها شدند.  این محصولات در فهرست صادرات فرهنگى دنیاى غرب به ممالک دیگر قرار گرفت،  و گاهى مشابه سازى شد.  از جمله در ایران از دوران پهلوى دوم موسیقى با کپى بردارى از نمونه هاى غربى ظهور کرد و مخاطبان بسیارى را توانست به خود جذب کند. پس از انقلاب هم با فاصله اى چند ساله این روند استمرار یافت.  علاوه بر موسیقى پاپ، چند سالى است که شاهد ظهور موسیقى زیر زمینى یا رپ فارسى هستیم که به نوعى تقلید یکى از گونه هاى موسیقى غرب است.

   ابزار هاى رسانه اى :

      رسانه ها در جنگ نرم نقش ویژه و منحصر به فردى را ایفا مى کنند.  تا آنجا که از آن به «جنگ رسانه اى» تعبیر مى شود.  بنیادى ترین تعریف جنگ رسانه اى استفاده از رسانه ها براى تضعیف کشور هدف و بهره گیرى از توان و ظرفیت رسانه ها اعم از مطبوعات، خبرگزارى ها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و اصول تبلیغات است.  جنگ رسانه اى یکى از برجسته ترین جنبه هاى جنگ نرم و جنگ هاى جدید بین المللى است.  جنگ رسانه اى تنها جنگى است،  که حتى در شرایط صلح نیز بین کشورها به صورت غیر رسمى ادامه دارد.

  1 ــ  مطبوعات؛ على رغم ظهور رسانه هاى نوین و شیوه هاى آسان تر و کارآمدتر اطلاع رسانى، مطبوعات اعم از روزنامه ها، مجلات و... جایگاه مهمى را در اطلاع رسانى و شکل دهى افکار عمومى ایفا مى کنند.  روزنامه هاى کثیرالانتشار بین المللى که محصول کمپانى هاى بزرگ خبر پراکنى اند و مشترکین و مخاطبان فراوانى را در سرتاسر جهان جذب کرده اند.

  2 ــ  رادیو؛ رادیوها از جمله مؤثرترین و معمول ترین رسانه هایى است که دولت هاى متخاصم از سال ها پیش از آن ها براى تأثیرگذارى بر افکار عمومى کشور مقابل شان بهره مى گیرند.  کار ویژه رادیوها در جنگ نرم را مى توان تهیه، تدوین و پخش اخبار و گزارش ها و تحلیل هایى علیه کشورها و دولت هاى رقیب و در راستاى منافع سیاسى، فرهنگى و اقتصادى کشور متبوع خود دانست.  اقدامى که با هدف تأثیرگذارى بر افکار عمومى شهروندان کشور هدف و جلب اعتماد آن ها به خود و در مقابل بى اعتماد سازى آن ها به رسانه هاى داخلى و نظام سیاسى اش انجام مى شود.

  3 ــ  تلویزیون؛ از رسانه هاى پیشتاز و پرمخاطب تلویزیون هاى بین المللى اند که میلیون ها نفر را در سراسر جهان مخاطب برنامه هاى مختلف خود قرار مى دهند.  کار ویژه تلویزیون ها در جنگ نرم را مى توان تهیه و پخش برنامه هاى خبرى و تحلیل و گزارش هایى از کشور هدف،  بر خلاف روایت رسانه هاى رسمى و دولتى آن کشور،  و در راستاى سیاه نمایى اوضاع آن کشور دانست.  در این راستا آنان بخش ویژه اى از توان خود را به پوشش دهى اقدامات و فعالیت هاى تخریبى اپوزیسیون آن کشور اختصاص مى دهند.

  4 ــ  خبرگزارى ها و آژانس هاى خبرى؛ خبرگزارى هاى بین المللى یکى از عمده ترین ابزار هاى جنگ رسانه اى در جهان محسوب مى شوند.  این خبرگزارى ها هر روزه باتولید میلیون ها کلمه خبر و مخابره آن با پیشرفته ترین تکنولوژى هاى ارتباطى،  فرآیند اطلاع رسانى جهانى را تحت سیطره و کنترل خود دارند. آن ها مى توانند با سانسور یک خبر یا دادن پوشش وسیع به یک رویداد، افکار عمومى جهان را له یا علیه آن مسأله برانگیزانند.  اهمیت خبرگزارى ها زمانى آشکار مى شوند که بدانیم اکثر مطبوعات، خبرگزارى هاى ملى و منطقه اى و شبکه هاى رادیو تلویزیونى،  اخبار و اطلاعات عمده خود را از این آژانس هاى خبرى دریافت مى کنند.

   فن آورى هاى نوین ارتباطى :

      اینترنت؛ بى گمان مهم ترین و موثرترین اتفاقى که در عرصه رسانه ها افتاده است ظهور اینترنت مى باشد.  قابلیت هایى بى نظیرى که اینترنت با خود به ارمغان آورده سبب شده این پدیده به مهمترین و موثرترین ابزار جنگ نرم بدل شود.  سایت هاى خبرى و خبرگزارى هاى اینترنتى؛ اینترنت زمینه ساز ظهور و رواج طیف وسیعى از خبرگزارى هاى مجازى شده است.  فعالیت در فضاى مجازى به مراتب آسان تر و کم هزینه تر است،  و امکان پنهان کردن هویت واقعى هم فراهم است.  این رسانه ها خط قرمز هاى کمترى را در برابر خود مى بینند.

      رسانه هاى اجتماعى؛ به گروهى از رسانه هایى که در فضاى اینترنتى متولد شده اند،  عنوان رسانه هاى اجتماعى داده شده است.  هر کاربر اینترنتى به راحتى مى تواند مطالب تولیدى خود را در فضاى مجازى منتشر کند.  انواع رسانه هاى اجتماعى؛ رسانه هاى اجتماعى را مى توان در گروه هاى مختلف دسته بندى کرد؛  شبکه هاى اجتماعى، وبلاگ ها، ویکى ها، پادکست ها، فروم ها، کامیونیتى‌هاى محتوایى و میکرو بلاگ ها برخى از رسانه هاى اجتماعى محسوب مى‌شوند.

تاکتیک هاى عملیات روانى در جنگ نرم

   سانسور :  عبارت است از حذف عمدى موادى از جریان عبور آگاهى ها، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران،  این حذف عمدى مى تواند به دو شکل صورت پذیرد.  سانسور در ساده ترین معنى اش، کنترل پیام هاى کثیرالانتشار توسط اولیاى امور به جهت بازداشت موادى است،  که از نظر آنان نامطلوب است.  مثلاً مى تواند شامل حذف واژه ها،  عبارات یا جملاتى خاص، توسط سانسورگر باشد.  اما سانسور در شکل گسترده تر،  مى تواند در برگیرنده هر نوع تلاشى جهت تضعیف یا جلوگیرى از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخى از اولیاى امور باشد.  بدین ترتیب ممکن است دولتى جلوى انتشار اطلاعات یا اخبارى را که مى تواند بازتابى مخالف یا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد،  را بگیرد و حتى ممکن است اولیاى امور اقدامى تنبیهى نیز بر علیه خاطیان در پیش گیرند.

      برخى از روزنامه ها یا مجلات را از امکانات چاپى محروم کنند،  مالیات هاى سنگین یا موانع اقتصادى دیگر را اعمال کنند.  دولت هاى مستبد و خودکامه از سانسور براى ابقاء قدرت خویش بهره بردارى مى کنند.  اما دولت هاى آزادمنش به علت سنت هاى موجود حاکى از انزجار نسبت به سانسور باید به روش هاى دیگرى جهت ابقاء خود متوسل شوند روش هایى مانند تلاش براى جلب حمایت صادقانه رسانه هاى متنفذ، یا ارجاع مستقیم مشکل خود به مردم.

   سانسور برون قانونى :  سانسورى است که خارج از کنترل قانونى یا قدرت قانونى باشد.  چنین سانسورى مى تواند داوطلبانه باشد.  مثل وقتى که سردبیرى، عبارت یا واژه اى را از دست نوشته خود حذف مى کند،  چرا که احساس مى کند از ذوق سلیم به دور است،  یا کتابدارى که کتابى را از دور خارج مى کند، بدین علت که به نظر او قبیح و اهانت آمیز است و وى مطالب قبیح و اهانت آمیز را دوست ندارد.

   تحریف :

      یکى از رایج ترین شیوه هاى پوشش خبرى و مطبوعاتى،تغییر متن پیام به شیوه هاى مختلف از طریق دست کارى خبر است.  در مسئله تحریف، سه پدیده به چشم مى خورد که عبارتند از:  «تعدیل، شاخ و برگ دادن و جذب».  تجربه هایى که در مورد تحریف انجام شده است،  نشان مى دهد که بسیارى از جزییات موجود در ابتداى زنجیره انتقال به شدت حذف مى شوند.  در همان زمانى که فرآیند تعدیل انجام مى گیرد،  شاخ و برگ هاى دیگرى به خبر اضافه مى گردد.  با اینکه فرآیند شاخ و برگ دادن مانند فرآیند تعدیل در هر بار که خبر نقل مى شود،انجام مى گیرد،  ولى عناصرى که در این فرآیند بر آن ها تکیه مى شود و در هر نوبت تکرار مى شوند، یکى نیستند.  این ویژگى بیشتر به ترکیب جامعه اى که خبر در آن منتقل مى شود، وابسته است.  عناصرى در این فرآیند شاخ و برگ پیدا مى کنند که از نظر نقل کننده خبر با اهمیت هستند.

   پرسش:  چه چیزى سبب حذف برخى جزییات و بیان برخى دیگر مى شود؟

   پاسخ:  پاسخ به این پرسش در فرآیند «جذب» یافت مى شود،  که نتیجه نیروى جاذبه عادات، تمایلات و احساسات شنونده است.

     غالباً فرآیند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگى دارد و درک و یادآورى امور طبق معمول صورت مى گیرد.  از همه این ها مهمتر اینکه فرآیند جذب به خودى خود بیانگر تغییرات و تحریفاتى است که منعکس کننده احساسات ریشه دار در شخص مى باشد،  و همچنین وضعیت و جهت گیرى او را منعکس مى کند.  با اینکه در امر تجزیه و تحلیل، فرآیند هاى تعدیل، شاخ و برگ دادن و جذب از یکدیگر تفکیک مى شوند،  ولى این فرآیندها در عمل از یکدیگر مستقل نیستند.  آن ها به طور هماهنگ در آن واحد عمل مى کنند.

     در شرایطى که مخاطبان دسترسى لازم به منبع موثق پیام را نداشته باشند، این شیوه بیشترین کاربرد را دارد،  مثلاً اخبارى که از طریق خبرگزارى هاى دنیا و روزنامه هاى پرتیراژ منتشر مى شوند،  در نقاط مختلف دنیا منتشر شده،  و قابل دریافت مستندات لازم از سوى مخاطبان نمى باشد.

   پاره حقیقت گویى :

      گاهى حادثه، خبر یا سخنى مطرح مى شود،  که از نظر منبع، محتواى پیام، مجموعه اى به هم پیوسته و مرتب است،  که اگر بخشى از آن نقل و بخشى نقل نشود جهت و نتیجه پیام، منحرف خواهد شد.  این از رویه هاى رایج مطبوعات است که معمولاً متناسب با جایگاه و جناح سیاسى که به آن متمایل هستند،  بخشى از خبر نقل و بخشى را نقل نمى کنند. این شیوه به خصوص در انتشار نظرات رهبران سیاسى متداول است. استفاده از تیتر هاى اصلى روزنامه ها، مطابق با میل و سلیقه آن روزنامه از نمونه هاى بارز پاره حقیقت گویى است به طور کلى از دید روزنامه نگاران یک خبر هنگامى کامل است که عناصر خبرى در آن به شکل کلى مطرح شوند. اما چنانچه یکى از عناصر خبرى - چگونه؟ کجا؟ کى؟ چه کسى؟ چه چیزى؟ چرا؟ - در خبر بیان نگردد، خبر ناقص است،  که در این تاکتیک، حذف یکى از این عناصر به عمد صورت مى گیرد.  در نشریات براى جلب نمودن نظر خواننده به تیتر خبر، از این تاکتیک استفاده مى نمایند.

      در واقعه 11 سپتامبر، در اخبارى که از سوى رسانه هاى آمریکا و رسانه هاى همسو با آن ها انتشار مى یافت،  به دلایل و انگیزه هاى تروریست ها پرداخته نمى شد.  به عبارتى عنصر «چرا» به صورت انتخابى از اخبار حذف مى شد.  حذف عنصر «چرا» به آمریکایى ها این اجازه را مى داد،  که بتوانند کشورها، افراد مختلف و سیاست هایى را که نمى پذیرند،  و با مواضع آن ها مخالفت دارند را محکوم نمایند،  و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرایط توجیه و با استفاده از عبارت «حذف تروریست ها از صحنه جهان» هم چنان به سیاست هاى مدنظر آمریکا جامه عمل بپوشانند.

   محک زدن :

      براى ارزیابى اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعى خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و یا دریافت بازخورد نظر حاکمان و یا گروهى خاص یا صنفى از اصناف جامعه، خبرى منتشر مى شود،  که عکس العمل به آن، زمینه طرح سوژه هاى بعدى قرار مى گیرد،  عوامل تبلیغاتى سعى مى کنند براى دریافت بازخورد نظر گروهى خاص و یا حتى افراد جامعه،  با انتشار یک موضوع عکس العمل آن ها را مورد ارزیابى قرار دهند و سیاست هاى آینده خود را نسبت به آن طراحى کنند.  مثلاً براى ارزیابى نظر مردم ایران راجع به رابطه با آمریکا، خبرى منتشر مى شود،  تا پس از محک زدن آن، موضوعات جدى ترى را در این باره منتشر سازند.

      در سیستم هاى نظر سنجى نیز استفاده از افکار عمومى، نوعى محک زدن است.  طرح موضوع استفاده نظامى ایران از تکنولوژى غنى سازى اورانیوم توسط آمریکایى ها،  بازخورد واکنش دائمى ایرانى ها در تأکید بر استفاده غیرنظامى از این تکنولوژى ها را به دنبال دارد.  آمریکا با این کار از یک سو قصد محک زدن ایران در این باره را داشته و از سوى دیگر از طرح آن براى اعزام بازرسین مربوطه براى کنترل این پروسه بهره مى گیرد.

   ادعا به جاى واقعیت :

      رسانه هاى خبرى براى دستیابى به اهداف مورد نظر خود،  گاهى ادعاهایى علیه افراد، گروه هاى مختلف و رسانه هاى رقیب مطرح مى کنند،  و آنان را مجبور به پاسخگویى مى نمایند.  در واقع در این روش، اخبار مخابره شده و یا به چاپ رسیده نوعى ادعا به جاى واقعیت را در ذهن مخاطب تداعى مى کند،  و با استفاده از کلماتى نظیر «ادعا» منبع خبر سعى مى کند اولاً خبر را از دست ندهد،  در ثانى صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعى آن انداخته، ثالثاً چنانچه خبر مورد تأیید قرار گرفت،  اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامى را که مدنظرش مى باشد به همراه خبر القا نماید.

      در شایعه منبع خبر را نمى گوییم،  اما در این نوع خبر عمداً منبع خبر را ذکر مى کنیم،  ولى منبعى که بى اعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته است.  این شیوه از جمله شیوه هاى جنگ روانى است.  این شیوه در حقیقت مانند یک برگ دو طرف برنده است.  استفاده کنندگان از آن، چه ادعا را رد و چه آن را تأیید نمایند، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است.

      در جریان حمله آمریکا به افغانستان، پس از هر بمباران شدید مقرهاى طالبان، ادعاهایى دال بر کشته شدن بن لادن از سوى رسانه هاى آمریکایى و رسانه هاى همسو با آن ها مطرح مى شد. زمانى که طالبان خبر را تکذیب مى کردند،  امریکایى ها مى فهمیدند که تلاش آن ها در انهدام مواضع طالبان و کشتار آن ها چندان موثر نبوده است.  اگر طالبان سکوت مى کردند،  این سکوت صحت ادعاى آمریکایى ها را اثبات مى کرد،  و نیرو هاى طالبان را نیز از نظر روحى تضعیف مى نمود.

   اغراق :

      عوامل تبلیغاتى با بهره گیرى از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغه آمیز مى زنند.  آن ها سعى مى کنند مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آن چه وجود دارد جلوه دهند،  و همچنین قادرند از مطالب بزرگ به شکلى ضعیف و در زمان، مکان و جایگاهى که به چشم نمى آید، بهره بردارى کند.

   تفرقه :

      شاید بتوان تفرقه را یکى از مؤلفه هاى عوامل قبلى دانست،  که با استفاده از آن ها عامل تبلیغاتى سعى مى کند،  بین جامعه مخاطبان خود با مرزبندى و جناح بندى هایىف  که در اکثریت موارد کاذب هم مى باشد، مطالبى را پخش کند تا پتانسیل و توان آن ها را کاهش دهد.

   ترور شخصیت :

      در شیوه هاى جدید،  ترور فیزیکى جاى خود را به ترور شخصیت داده است.  در زمان هایى که نتوان فردى را ترور فیزیکى کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکى قرار گیرند،  سعى مى کنند از طریق عوامل تبلیغاتى جنگ روانى و با استفاده از وسایل ارتباط جمعى، شخصیت هاى مطرح و موثر در جناح مقابل را به زیر ذره بین کشیده و با بزرگ نمایى نقاط ضعف آنان را ترور شخصیت نماید.  هدف آن ترور شخصیت هاى سیاسى و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آن هاست.  این عوامل باعث مى شود رهبران ذى نفوذ نزد مخاطبان دچار بى منزلتى و تخریب چهره شوند.

   شایعه :

      زمانى که جریان این خبر از بین افرادى شروع مى شود،  که از حقیقت موضوع دورند،  شایعه آغاز مى گردد،  و تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه مى یابد تا تقریباً بسیارى از مردم آن را باور مى کنند،  و در نهایت شیوه معینى براى ترویج آن پیش گرفته مى شود،  مانند «آن ها مى گویند...» یا «از یک منبع مسئول شنیده ام که ...» یا «اخبار دقیقى دارم مبنى بر اینکه...» و مانند آن ها.

      شایعات زمانى رواج مى یابند،  که حوادث مربوط به آن در زندگى افراد از اهمیتى برخوردار باشند یا در مورد آن ها خبر هاى صریح پخش نشود و یا اینکه خبرهاى مربوط به آن ها مبهم باشند. این ابهام زمانى به وجود مى آید،  که خبر به صورت تحریف شده دریافت شود،  یا به فرد خبرهاى متضادى برسد یا فرد از فهم این گونه خبرها عاجز باشد.

    تاکتیک شایعه :

      شایعه در جایى ایجاد مى شود،  که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد. از جمله اولین عناصرى که در بحث شایعه مطرح مى باشند،  موضوع، مکان و زمان شایعه است. یک شایعه ساز ماهر به خوبى مى داند،  که شایعه وى باید موضعى باشد که حساسیت بالاى جامعه را در زمان و مکان مناسب به خود اختصاص دهد.  ضریب نفوذ شایعه مدیون دو نکته است؛  اول ابهام در موضوع و دوم اهمیت موضوع. هرچه ضریب اهمیت یک شایعه بالا باشد، ضریب نفوذ آن نیز به همان میزان بالا مى رود. در ضمن به همان میزان که ابهام در قضیه افزایش مى یابد ضریب نفوذ شایعه نیز صفر خواهد شد. عوامل دیگرى نیز در پخش پذیرى و نفوذ شایعه مؤثرند اما از درجه دوم اهمیت برخوردار مى باشند. به طور نمونه پخش شایعه از زبان یک وزیر، یک استاد دانشگاه و یا هر منبع معتبر دیگر ضریب نفوذ آن را بیشتر از پخش شایعه از زبان راننده تاکسى مى کند.  هر شایعه در برگیرنده بخش قابل ملاحظه اى از واقعیت مى تواند باشد، اما ضریب نفوذ آن نیز تحت تأثیر عوامل دیگر مى تواند افزایش بالایى پیدا کند.

   شایعات آتشین :

      شایعه اى است که یکباره شکل مى گیرد، همه جامعه را تحت الشعاع قرار مى دهد،  و اثرى کوتاه مدت دارد.  کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامى است.  استفاده از آمار و ارقام و بزرگ نشان دادن آنها، مسیر شایعات آتشین است. به معناى دیگر شایعات آتشین با ارقامى بسیار بزرگ ولى فقط در یک مقطع وارد مى شوند،  تأثیر آن ها عظیم است ولى مقطعى است.  این نوع شایعات غالبا با ارقام بزرگ سر و کار دارند.  تلفات ناشى از جنگ و تلفات ناشى از سیل و زلزله از جمله این موارد مى باشند.

   شایعات خزنده :

      شایعاتى هستند که همراه با تاکتیک هاى قطره چکانى، مرحله به مرحله مى تواند مسیر یک شایعه را در ذهن افراد یک جامعه طراحى کند. این شایعات دراز مدت تر از شایعات آتشین هستند و پیچیدگى هاى بیشترى نیز دارند.  سوء استفاده هاى مالى و فساد در دستگاه هاى ادارى و رسوایى هاى مالى از جمله این نوع شایعات هستند.  پخش قطره چکانى و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمینه ساز این نوع شایعه بود.

   شایعات دلفینى :

      آن نوع از شایعات هستند که به تناسب زمان آشکار مى گردند،  و بلافاصله پس از تأثیرگذارى براى مدتى پنهان مى شوند،  و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار مى کنند.  شایعات دلفینى شایعاتى هستند که زمان مشخصى ندارند و هرگاه زمینه آن فراهم شود، قابل خودنمایى هستند.  مانند اخبار مربوط به قتل هاى زنجیره اى.

   تاکتیک ماساژ پیام :

      تاکتیک حذف، تاکتیک کلى بافى، تاکتیک زمان بندى، تاکتیک قطره چکانى، تاکتیک موجى و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیک هاى ماساژ پیام به شمار مى آیند،  که به طور مختصر به توضیح آنها پرداخته مى شود.

   تاکتیک کلى بافى :

      در تاکتیک کلى بافى جزئیاتى که ممکن است مخالفت ادارى یا سیاسى را برانگیزد را با لعابى از مطالب غیر واقعى مى پوشانند.  در این تاکتیک سعى مى شود بدون توجه به مسایل اصلى و عمیق در خبر و بدون ریشه یابى به موضوعى که منعکس مى شود به حواشى آن پرداخته شده، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح نگه دارد. و توجه وى را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند.  این تاکتیک بیشتر در پخش بیانیه هاى وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسى خارجى کشورها مورد استفاده قرار مى گیرد،  که در آن ها از شیوه بى حس سازى مغزى استفاده شده است.

   تاکتیک زمان بندى :

      مرسوم ترین مصداقى را که مى توان براى تاکتیک زمان بندى مثال زد، تأخیر در پخش خبر مى باشد، به نحوى که پیام گیر نتواند کارى بکند.  این شیوه در بسیارى از موارد التهاب و اشتیاق مخاطبین را براى شنیدن خبر از منابع موثق مهیا نموده و در بخشى دیگر زمینه پخش شایعات را نیز فراهم مى کند.

   تاکتیک حذف :

      براساس این تاکتیک قسمت هاى مهمى از خبر به دلایلى که از پیش طراحى شده و به شکلى هدفمند حذف مى گردد،  تا زمینه را براى پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک پخش کننده خبر (رسانه) مى داند،  که با پخش قسمت ناقصى از خبر سوالاتى، در ذهن مخاطبان ایجاد مى شود که این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود،  زمینه پخش شایعات را فراهم مى کند.  در وسایل ارتباط جمعى معروف است که شایعه جایى پخش مى شود که خبر نباشد.  چون سیاست به شدت ستیزه آمیز است، پیام هاى سیاسى بیش از پیام هاى دیگر آگاهانه انتخاب مى شوند و تاکتیک حذف استفاده مى گردد.

   تاکتیک قطره چکانى :

      داده ها، اطلاعات و دانش به جاى آنکه در سندى واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته بندى شده و در زمان هاى گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه مى گردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پیدا کند،  و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند،  و منتظر پخش اخبار از مجراى مورد نظر گردد.  در این شیوه الگوى رخدادها تجزیه مى شود و از دیدگیرنده مخفى مى ماند.

   تاکتیک دروغ بزرگ یا استفاده از دروغ محض :

      این تاکتیک قدیمى و سنتى مى باشد، اما هنوز هم مورد استفاده فراوانى در رسانه ها دارد و بیشتر براى مرعوب کردن حریف و یا حتى براى مرعوب کردن افکار عمومى مورد استفاده قرار مى گیرد.  یعنى پیامى را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان مى کنند.  معروف ترین مورد استفاده اى که از این تاکتیک شده،  در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است.

   فوریت بخشیدن ساختگى به خبر :

      تأکید بر انتقال سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکى دیگر از شیوه هاى مطبوعاتى و رسانه اى است.  هدف از این شیوه ایجاد نوعى طوفان مغزى براى مخاطب نسبت به سوژه مورد نظر و ایجاد نوعى ایزوله کردن خبرى مخاطب نسبت به دیگر منابع خبرى از طریق ایجاد این اطمینان در مخاطب است،  و این مطلب را مى خواهد القا کند که این مطبوعه در سریع ترین حالت ممکن، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند.  این تاکتیک براى کمتر تعمق کردن مخاطب بر اخبار نیز به کار گرفته مى شود.  از طرفى نیز رسانه هاى خبرى با شتاب بخشیدن به گزارش حوادث و رویدادها سعى مى کنند از فرصت ایجاد شده براى دستیابى به بسیارى از اهداف خود (که تاکنون مهیا نبوده) استفاده کنند.  این روش کاربرد تبلیغاتى نیز دارد.  هم چنین در زمان جنگ و بحران هاى سیاسى کاربرد بسیار دارد.

   پیچیده کردن خبر براى عدم کشف حقیقت :

      امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت، محرمانه نگهداشتن آن نیست زیرا که ذات خبر فرار است،  و به محض یافتن مجرایى، به داخل جامعه نفوذ پیدا مى کند. اعتقاد بر اینست که زمانى که یک رسانه قصد دارد یک خبر را پنهان کند لازم است با دادن اطلاعات متنوع و زیاد، حقیقت و موضوع را به گونه اى پیچیده کند که مخاطب از پیگیرى آن خبر صرف نظر کند.  براى پنهان ماندن حقیقت، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض، پیچیده و مغلق بیان مى شود که مخاطب نتواند از لابلاى مطالب به حقیقت دست یابد.  نمونه بارز این اتفاق در موضوع پرتاب موشک از سوى نیروى دریایى آمریکا به سوى هواپیماى مسافرتى ایرباس ایرانى بود. امروزه جهت سرکوب بسیارى از جنبش هاى مردمى و نتایج اسف بار اقدامات سیاسى و اقتصادى قدرت هاى بزرگ در کشورهاى ضعیف جهان این حقایق را از طریق مخدوش ساختن خبر این وقایع، پنهان مى نمایند.

   افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگى و نادرست در میان چند خبر درست

      برخى رسانه ها مانند بى.بى.سى همواره از این شگرد استفاده کرده اند. در این شیوه، نظر مخاطبان به اخبارى صحیح جلب مى شود و پس از ایجاد اطمینان اولیه نسبت به این منبع، یک خبر نادرست اعلام و القاء مى شود.  یک تحلیل گر حرفه اى مى تواند اخبارى که براى مخالفان خود داراى هویت درست و مشخص شده است، به گونه اى با اخبار نادرست آمیخته کند که در نهایت نظر خود را در قالب تحلیل و تفسیر مورد نظر خود القا نماید.  نمونه آن را مى توان در سایت علیرضا نورى زاده پیدا کرد. در این شیوه تحلیل گر سعى کند اخبار موثق و درست قابل استناد براى مخاطبین را همراه با چند خبر نادرست در هم آمیخته و با شیوه اى کاملا حرفه اى نتیجه مطلوب خود را کسب کند. در جریان قتل هاى زنجیره اى، علیرضا نورى زاده با در اختیار داشتن بخشى از مطالب صحیح قادر بود که مطالب نادرست خود را تحت پوشش منابع اطلاعاتى موثق منتشر کند.

   استفاده از دو خبر واقعى براى طرح یک خبر ساختگى

      ارتباط بخشیدن بین دو واقعه و نتیجه گیرى غلط و غیر واقعى از آن، از شیوه هاى دیگر در مطبوعات و خبرگزارى ها و رادیوها به شمار مى رود.  مثلاً رادیو بى.بى.سى اعلام مى کند که دو هیات سیاسى از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سورى دیدار و گفت و گو کردند.  در این پیام هدف اصلى، القاء خبر ارتباط بین این دو هیأت سیاسى در سوریه و تضعیف دولت جمهورى اسلامى است.

   استفاده از عاطفه گیرندگان پیام

      در این روش تلاش مى شود تعابیرى در خبر مورد استفاده قرار گیرد،  که به کارگیرى آنان احساس عاطفى مخاطبان را به طور ساختگى تحریف و تهییج کند.  کلماتى نظیر تبعیض، ظلم به زنان، فشار بر کودکان، شکنجه، بازجویى، توطئه، خفقان، نسل سوزى، قانون ستیزى، فجایع بشرى و مانند آن مى تواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید.  پخش برنامه هاى تلویزیون و استفاده از عکس هایى که کودکان را در وضعیتى بسیار بد نشان مى دهد،  همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار مى تواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد.  از سوى دیگر خبرگزارى ها از عاطفه غریزى گیرندگان پیام استفاده مى کنند. گیرندگان پیام در مقابل یک سرى مسائل مشترک با هم داراى همبستگى هاى عاطفى هستند.  مباحث مشترکى نظیر دین، نژاد، سرزمین، ملیت، جنسیت، محیط اجتماعى، رنگ پوست، مباحث مشترک قاره اى و مباحث انسان دوستى از جمله این مباحث است که در خیلى از خبرها هدف قرار مى گیرند و سعى مى شود به نوعى در خبرها روى یکى از این همبستگى ها تأکید شود. به طور مثال کردها در ترکیه، عراق، ایران، سوریه و... سعى مى کنند از رابطه عاطفى کردها استفاده کنند، به نوعى که تحریک کننده باشد. کردها یک نوع رابطه معنوى، جدا از همبستگى هاى منطقه اى با هم دارند و فشار به هر گروه در هر منطقه بر بقیه تأثیر مى گذارد.

   استفاده از خبر براى تبلیغات :

      وقتى خبرى از رسانه ها منتشر مى شود، نیازى به اثبات آن وجود ندارد.  زیرا اصل اولیه درستى خبر است و اگر کسى فکر کند یا ادعا کند که خبر درست نیست، لازم است براى رد آن مدرکى ارائه دهد.

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش 

اصول و روشهای مقابله با جنگ نرم

      با بهره گیری از ساز و کارهای مختلف، هم می توان از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کرد،  و هم می توان با مداخله های مؤثر، دامنه اثرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن ها را کاهش داده و یا از میان برد.  برخی از اصول و روش های مقابله عبارتند از:

 ١-  تبدیل جنگ نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم ــ  هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است،  که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود.

   ــ  همچنین از منابع قدرت نرم ملت ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  - در اختیار داشتن افراد دانشمند، خلاق و باهوش؛

  - داشتن تحصیل کردگان زیاد؛

  - تراز بالای دانایی و نرخ سواد دانشگاهی؛

  - اراده و عزم ملی برای پیشرفت و آبادانی کشور؛

  - وجود اقشار مختلف با انگیزه و دارای شوق که از روحیه ملی و حماسی برخوردارند.

  ٢-  خلع سلاح روانی اپوزیسیون ــ  اپوزیسیون همواره در پی آن است تا با شعارهای جذاب و وعده بهبود شرایط زندگی، توده مردم را جذب کند.  چنان چه نظام حاکم چنین شرایطی را بر شهروندانش فراهم سازد، زمینه جذب مردم توسط اپوزیسیون را از میان برداشته و جنگ روانی دشمن خنثی می شود.

  ٣-  گسترش دامنه و شمول فعالیت های فرهنگی و افزایش محصولات فرهنگی تأثیرگذار بر جامعه و جوانان نبرد فرهنگی را با نبرد فرهنگی می شود پاسخ داد.  از سوی دیگر، یکی از عرصه های جهاد که امروز همه نخبگان فکری، هنرمندان، روشنفکران و بسیجیان بایستی وارد آن شوند، عرصه جهاد و مقابله با افکار و فرهنگ غلط انحرافی است.

  ٤-  استفاده از دیپلماسی عمومی ــ   یکی از منابع قدرت نرم و نیرومند هر کشوری استفاده از دیپلماسی عمومی در صحنه بین المللی است. به همین سبب، اگر دولتی مقتدر از مؤلفه ها و عناصر دیپلماسی عمومی به درستی و به موقع توسط دیپلمات های زبده، آگاه به تغییر و تحولات جهانی استفاده کند، قدرت نرم را تقویت کرده و از سوی دیگر بر توانایی خود جهت مقابله با جنگ نرم می افزاید.  برعکس، اگر در چندین کشور جهان فاقد سفیر باشد، از این ابزار قدرت نرم غفلت ورزیده است.

  ٥-  استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیت ها ــ  اقلیت های جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری،  مستعد مخالفت ورزی علیه نظام حاکم هستند و دشمنان فرامنطقه ای یکی از میدان های فعالیت خود را در کشورهایی که دارای تنوع قومیت هاست، قرار می دهند.  اما زمانی که نظام مستقر با انجام راهبرد های مناسب در مناطق محروم و دور از مرکز و اختصاص بودجه های لازم در قالب طرح های توسعه همه جانبه خصوصا طرح های اشتغال زا و به کارگیری مدیریت های توانمند در این مناطق و با روحیه جهادی و بسیجی مشغول خدمت به مردم شدند،  می توانند آن احساس را کم کنند یا از میان بردارند.

  ٦-  عملیات روانی متقابل ــ   در مقابله با جنگ نرم نبایستی منفعلانه عمل کرد.  عاملان تهدید نرم از انواع تبلیغات، فنون مجاب سازی روش های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی به منزله روش های تغییر نگرش ها، باورها و ارزش های جامعه هدف استفاده می کنند. انجام تبلیغات هوشمندانه، سریع با قدرت منطق و اندیشه و احاطه ذهنی بر مخاطبان جنگ نرم می تواند یکی از روش های مقابله باشد

آشنایی با پدافند روانی

      پدافند روانی عبارتست از؛  عملیات ‌های مدون افشائی به منظور اثرگذاری و نفوذ بر احساسات و عواطف، هیجانات، باورها و اعتقادات، افکار و اندیشه‌ها و رفتار مخاطبان در زمان صلح، بحران و جنگ در سطوح مختلف.  این عملیات‌ها به منظور دستیابی به اهداف سیاسی- دیپلماتیک، نظامی - امنیتی، فرهنگی - اجتماعی، اقتصادی و یا ترکیبی طرح‌ریزی می‌شوند.

پدافند غیرعامل / جنگ نرم / روش‌های جنگ نرم

      در ارتباط با مفهوم عملیات روانی تعاریف متعددی وجود دارد که در زیر به مهمترین آنها اشاره شده است:

      در دهه 1950 وزارت دفاع آمریکا یک تعریف نسبتاً جامع از عملیات روانی ارائه نمود « استفاده اصولی از تبلیغات و فعالیت‌های ارتباطی توسط یک دولت یا مجموعه‌ای از دولت‌ها، به منظور تأثیر‌گذاری برنظرات، احساسات، موضع‌گیری‌ها و رفتار گروه‌های دوست، دشمن و یا بی‌طرف، در راستای تحقق سیاست‌های دولت یا دولت‌های مزبور و اهداف آن‌ها».

     ویلیام داواتی، عملیات روانی را مجموعه اقداماتی می‌داند که کشوری به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولت‌ها و مردم خارجی، با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی انجام می‌دهد. طرف‌داران این نگرش، اغلب بر این باورند که تبلیغات جزء اصلی و اساسی عملیات روانی است نه همه آن.

      باون (2002) عملیات روانی را فعالیت‌‌هایی از پیش مشخص شده برای انتقال اطلاعات معینی به مخاطبین، با هدف تأثیرگذاری بر احساسات، انگیزه‌ها، اهداف و نیز تأثیر بر رفتار دولت‌ها، سازمان‌ها، گروه‌ها و افراد خارجی تعریف می‌کند. تعریف مزبور توجه ویژه‌ای به عملیات روانی در زمان صلح و تهیه سناریوهایی برای مدیریت بحران‌های احتمالی پیش‌رو نیز دارد.

     آلفرد پدوک (1989) عملیات روانی « طرح‌ریزی به منظور استفاده از ابزار ارتباطی برای نفوذ بر اعمال و رفتار انسانی» می‌باشد. به اعتقاد وی، ابزار ارتباطی شامل عوامل سیاسی، ایدئولوژی و نظامی مؤثر در انحراف رفتار گروه‌ها، کاهش انگیزه‌ها و تغییر رفتارهایی است که در پناه آن، دستیابی به اهداف ملی آسان‌تر می‌شود.

      کانتول (1998) «منظور از عملیات روانی در بحران‌، استفاده برنامه‌ریزی شده و دقیق از مواد تبلیغاتی برای تأثیر فوری برعواطف و هیجانات مخاطبان است، هدف این نوع عملیات روانی ایجاد ترس و دلهره در نیروها شورشگر و اپوزیسیون، تضعیف روحیه آنان، و سرانجام بازداشتن آنان از اقدامات شورشگرانه و اعتراض‌آمیز است.»

     دانشنامه ویکی پدیا، «عملیات روانی تکنیک‌های استفاده شده توسط نیروهای نظامی برای نفوذ و تأثیر گذاشتن براحساسات و عواطف، انگیزه و رفتار مخاطبان مورد نظر است».

      براساس دکترین عملیات روانی ناتو (مارس 2002) « عملیات روانی، سلسله فعالیت‌های روانشناسانه‌ای را شامل می‌شود که در زمان صلح، بحران و جنگ، برای تأثیرگذاری بر نگرش و رفتار مخاطبان بی طرف، خودی و دشمن طرح‌ریزی شده و در روند دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی مؤثرند.»

      تعریف مزبور یکی از جامع‌ترین تعاریف عملیات روانی است؛ با این وجود، اهداف عملیات روانی را نباید فقط در دو حوزه سیاسی و نظامی محدود نمود. اهداف مورد نظر با توجه به سطح به کارگیری عملیات روانی (تاکتیکی یا راهبردی) و منافع مورد نظر کاربران آن‌، می‌تواند سیاسی- دیپلماتیک، نظامی- امنیتی، فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی و یا ترکیبی از چند مورد از این هدف‌ها را شامل شود.

     الیاسی معتقد است عملیات روانی عبارت است از «عملیات‌های مدون برای ارسال اطلاعات و اخبار گزینش شده به مخاطبان، جهت تأثیر بر هیجانات، انگیزه‌ها، شیوه استدلال و در نهایت رفتار دولت‌ها، سازمان‌ها، گروه‌ها و افراد آماج».

     بیابان نورد (1384) معتقد است عملیات روانی انتظامی،فعالیت‌های روانی طراحی شده برای کنترل اجتماعات و غلبه براغتشاش‌گران است که در پی جلب حمایت و همکاری آحاد مردم عادی جامعه و همچنین کاهش اراده و توانایی اغتشاش‌گران و آشوب طلبان و منصرف کردن آن‌ها از اغتشاش و تجمع و اعمال خلاف قانون می‌باشد.

     اساس عملیات روانی ایجاد پایگاه آهنینی است که نتوان از آن خارج شد. این پایگاه نیازمند هماهنگی خوب میان سطوح نظامی و سیاسی است. و هدف آن بعد روحی و روانی انسان است. بنابراین، بر ابزارهای روانی، فکری، ذهنی و فرهنگی تأکید دارد و به منزلة شیوة مسالمت‌آمیز، بر عواملی مانند منطق، ترس، رغبت و دیگر عوامل روانی تکیه می‌کند تا هیجان‌ها، نگرش‌ها و رفتارهای خاصی را در مخاطبان بوجود آورد.

   نتیجه‌ گیری:  از مجموعه تعاریف مذکور می‌توان نتیجه گرفت مقصود همه‌ آن‌ها تأثیر بر هیجانات، احساسات و عواطف است تا بتوانند از این طریق افکار و تمایلات طرف مقابل را براساس خواسته‌ های خویش شکل و جهت دهند و آن‌ها را با خود و اهدافشان همراه سازند از سوی دیگر با مطالعه و تامل در سوابق نظریه های غربی، گروه مخاطبان عملیات روانی؛ دوست، دشمن و بیطرف می باشد یعنی اینکه؛ متولیان عملیات روانی علاوه بر دشمن، افراد بی طرف و دوست را نیز مورد تهاجم اقدامات روانی خود قرار می دهند،  زیرا دولت های غربی نماد دموکراسی هستند لیکن در نظام های مردمی و دموکراسی آنچه صورت قرار می گیرد افشاگری در برابر عملیات روانی دشمن به منظور ارشاد و راهنمایی آنان به صراط مستقیم و طریق ثواب می باشد؛ به عبارتی دیگر عملیات روانی دو بعد اساسی دارد:

   ماهیت و منطق درونی که از تلاش برای تأثیرگذاری برافکار، احساسات، تمایلات و نهایتاً رفتار با استفاده از ارتباط اقناعی است.

    منظور و کاربرد این تأثیرگذاری، تغییر رفتار مخاطبان (دشمن) است.

      از همین رو؛ می‌توان اذعان داشت که پدافند روانی عبارتست از «عملیات‌های مدون افشائی به منظور اثرگذاری و نفوذ بر احساسات و عواطف، هیجانات، باورها و اعتقادات، افکار و اندیشه‌ها و رفتار مخاطبان در زمان صلح، بحران و جنگ در سطوح مختلف میباشد که در روند دستیابی به اهداف سیاسی- دیپلماتیک، نظامی-امنیتی، فرهنگی-اجتماعی، اقتصادی و یا ترکیبی از چند مورد از این هدفها موثرند».

   منبع:   اینترنت،  افرادی که برای اولین بار این مطالب را تحقیق کرده اند،  لطف نمایند پیام بگذارند تا نام آنها را بنویسم.

ادامه دارد و باز نویسی می شود

تصویر تاریخی محله ای از تهران حدود یک قرن پیش،  عکس شماره 1298.

کلیک کنید:  دمکراسی، فدرالیسم، حزب

کلیک کنید:  بخش اول جنگ نرم

کلیک کنید:  آزادی و دشمنان آزادی

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

تاریخ طرح های نو در ایران

تاریخ طرح های نو در ایران
پیش گفتار
      بمنظور ورود به دنیای نو،  ابتدا باید اندیشه و دیدگاه را اصولی و زیر بنایی تغییر داد،  در غیر اینصورت مسائل و مشکلات زیادی پیش خواهد آمد.  بدون تغییر در اصول مدیریتی و مهندسی که تا آن زمان داشته ایم،  ایجاد طرح های نو امکان ندارد.  همیشه تاریخ اولین طرح های نو در ایران بود،  نه برای اینکه تعریف از ایران باشد،  بدلیل واقعیت های جغرافیای تاریخی تمدن از ایران آغاز،  و به تمام جهان مهاجرت کرد،   در اینجا.  
تصویر طرح پرچم شهداد در اینجا،  عکس شماره 3427.
   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
تصویر لوگو در دانش و بینش انقلابی باشید،  عکس شماره 1610.
این صفحه پیوست آینده بینی عمومی در ایران است
. . . ادامه دارد و بازنویسی می شود . . .
ادامه پیش گفتار
      این صفحه تنها برای پرداختن به تاریخ طرح های نو در ایران نیست،  بلکه مطابق معمول وبسایت ارگ ایران،  درس گرفتن از گذشته برای آینده است.  بخش های تاریخ ایران منجمله،  تاریخ طرح های نو در ایران،  سالها تحقیق و کار میدانی در تاریخ ایران را می خواهد.  من فقط می توانم اندکی از این بیکران را بنویسم،  و سعی می کنم از همین اندک،  دیدی جدید جهت گذر و یا پل به آینده ای بهتر،  برای تعداد معدود از جوانان باهوش علاقمند ایجاد کنم،  آنهم قطعی نیست،  ادامه پیش گفتار در اینجا.
اولین طرح های ایرانی
      همانطور که در پیش گفتار نوشتم،  تاریخ بررسی طرح های نو در ایران خیلی وسیع است،  و تاکنون مورد  تحقیق قرار نگرفته است.  آنچه که از اولین طرحها در دوران تمدن می دانیم،  مربوط به تمدن کهن جی است،  که در ظروف این تمدن پیداست،  سپس این طرحها به بقیه نقاط ایران رفت، و با تغییراتی در طول زمان و مکان مواجه شد،  و در نهایت به وسیله مهاجران تاریخی از ایران، به تمام جهان گسترش یافت.
چگونه طرح نو در اندازیم
      با درک و دانش از قرن سنت گریزی،  با تغییر دیدگاه و اندیشه،  با مطالعه و تحقیق های جدید،  با دانش از سازمان های نوین،  می توان برای طرح های نو بررسی را آغاز نمود.  با انواع ترفند های بچگانه،  که هم اکنون در بخش هایی از ایران جریان دارد،  نمی توان به دید طرح های نو و آینده روشن رسید،  آینده ای که جهان برای رفتن به آن در رقابت شدید هستند.  نمونه های این ترفندها که این روزها با آنها بسیار سرو کار داریم،  مانند انواع سازمان ای دولتی و نیمه دولتی با سبک کار قرن گذشته،  که هیچ بلکه شامل سبک قرن 19 هستند،  فرم ها و جدول های مختلف،  برای کار و وام و استاندارد و غیره،  که هیچ کدام ارزش رشد و تکامل قرن 21 را ندارند.  فقط اینها برای بازی های بچگانه و سرگرمی و بهدر دادن منابع و پول نفت ایران است.  می توان در آمار و بازار عقب افتادن ایران را دریافت،  که حاصل تلاش های همین کارها و ترفند های ساده و عقب مانده است.
عکس کاریکاتور از یک نشریه عربی،  دیدگاه را باید تغییر داد،  اما نه اینگونه،  عکس شماره 7731.
طرح سرباز آینده
   عکس تعدادی از کماندو های کلاه سبز با پوشش استتاری،  در جنگ های امروزی اینگونه پوشش باید پارچه های رسانا باشد،  در غیر اینصورت افراد در مقابل دوربین های دشمنان،  آواکس های کشور های جنوب خلیج فارس،  هدف های مشخص و خوبی خواهند بود،  عکس شماره 7729.
      ما ایرانیها در طول تاریخ  دشمنان بسیار داشته و اینک هم کم نداریم،  بهمین جهت باید انواع ترفند های سیاسی و نظامی آنها را بشناسیم،  و رمز گشایی کنیم.  درصورت اشتباه در درک و بینش،  عدم دریافت اطلاعات لازم،  عدم تشخیص واقعیت از دروغ،  عدم توانایی شناخت دوست از دشمن،  عدم استفاده از زمان و فرصت،  و یا خود بزرگ بینی،  و غرق شدن در شعار و فستیوال،  باعث می شود موقعیت دشمنان خوب و خوبتر شود.  چه بخواهیم چه نخواهیم،  زمین دارد زیر پای ما حرکت می کند،  و زمانه بسرعت می چرخد،  اشتباه در این دوره انفجار اطلاعات،  گناه نابخشودنی از جانب تاریخ و ملت است،  و نمی توان براحتی از کنار آن گذشت،  بهمین جهت روشنفکران و جوانان باهوش متخصص مسئول هستند،  تا اطلاع رسانی های لازم حرفه ای را بیشتر و بیشتر بکنند.
   عکس بی رحمی دشمنان ایران،  آنها هرگز به افراد شکست خورده رحم نمی کنند،  فقط می کشند و خراب می کنند،  یکبار دیگر بگویم،  نباید اشتباه کرد و از آنها شکست خورد،  عکس شماره 7730.
   پرسش از عموم:  آیا جنگ سوم ایران و عراق،  یا جنگ قرن 21 ایران با خلافت بغداد،  دارد شروع می شود؟  یا ترفند های جدید و نوآور امپریالیسم نو در کار است؟
تاریخ شوخی ندارد
      من در ارگ ایران با مطرح کردن دروغ های تاریخ،  و مسائل و داستانها و واقعیت های استعمار و امپریالیسم،  و نوشتن از آینده نگری،  سعی کرده ام دید جدیدی در اختیار خوانندگان باهوش قرار دهم،  با نگاهی به نظرات و پرسش و پاسخها،  تا حدودی موفق بودم.  در ضمن بنا به شغل پایه شرکتم،  سعی کردم جنگ افزار های آینده و روش های پدافند غیر عامل را نیز بنویسم.  مهمترین این نوع تجهیزات پارچه های رسانا طرح بان یک می باشد،  که بدون داشتن و درک از آن،  هیچ نیرویی نمی تواند وارد نبرد های آینده نزدیک،  حتی در همین یکی دو سال شود.
تروریست ها هستند
عکس تخریب مسجد توسط تروریست ها،  که در اخبار زیاد دیده ایم،  عکس شماره 7727.
      همگان در اخبار شنیده،  و دائم می شنوند،  که این روزها ایران در خطر داعش و ماعش و... است،    افرادی که انرژی خود را از استعمار و امپریالیسم گرفته اند.  ایرانی ها نیز در مقابل اینهمه ترفند دشمنان ایران،  امید شان به نیرو های مسلح کشور است،  تا این دشمنان را سرکوب کنند.  در برابر فدا کاری نیرو های مسلح کشور ایران،  وظیفه جوانان باهوش ایران است،  که رهنمود های لازم علمی،  از تاریخ و تاریخ اجتماعی پیدایش ماجراها،  تا راهنمایی بمنظور جنگ افزار های مفید و آینده را به آنها بدهند.  همچنین از فرمانده هان توقع دارند،  با دقت به مشاوره متخصصان و مسئولین مربوطه دولتی و نظامی گوش داده،  و اجازه دهند درصورت اشتباه محاسباتی به آنها تذکر داده شود،  در غیر اینصورت مسئولیت شکست موضوع های مربوطه،  به عهده آنها خواهد بود.
   عکس افراد داعش با جدید ترین تجهیزات،  نباید آنها را دستکم گرفت،  زیرا در ادامه ترفند های استعمار و امپریالیسم می باشد،  عکس شماره 7728.
مهندسی مجدد و شیوه های نو
پیش گفتار
      در چند سال گذشته با مشکلات زیادی در رابطه با قبض های مختلف آب و برق و غیره و روابط کاری با ادارات و بانکها بودیم،  و من هم مانند بسیاری از مردم درگیر این مسائل،  که این مشکلات امروزه در جهان هیچ حساب می شود،  ولی در ایران یک مشکل مردم شده است.  این صفحه را می نویسم تا بلکه بگوش ادارات و سازمان های مختلف برود،  و چیزی از مهندسی مجدد و شیوه های نوین بشنوند،  و باز بلکه شاید پیگیر شوند،  و کار های جدید انجام شود،  در غیر اینصورت گره ها کور تر و پر دردسر تر می شوند.
تصویر اثر سنگ دوران کهن،  عکس شماره 3428.
تصویر لوگو در جهت علم باشید نه عقیده،  عکس شماره 1615.
تقاضای شیوه های نو
      در قرن 21 نوآوری و تغییر در بخش تولید های مختلف سرمایه داری،  بویژه صنعتی و خانگی،  شتاب فراوان گرفته،  و بدین ترتیب قدرت انتخاب و خرید بسیاری محصولات و خدمات را از مشتریان سلب کرده است،  به معنی دیگر نو بودن بسیاری از کالاها بیش از چند ماه دوام ندارد.  سرعت تغییرات در خدمات و کالاها،  و جهانی شدن اقتصاد،  تأثیر خود را در تمامی بنگاه های اقتصادی نمایان کرده،  و متعاقب رفتار و فرهنگ تمام مردم،  تحت تأثیر این تغییرات قرار گرفته است.
      جوامع و سازمان هایی،  که نتوانستند  خود را با این تغییرات هماهنگ کنند،  یا به نوعی درک آنرا نداشتند،  عقب مانده حساب می شوند،  و خود بخود رو به نابودی می روند،  یا اگر این تشکیلات دولتی باشند،  باعث درهم و برهم کردن و بهم ریختن دولت مربوطه می شوند.  باید توجه داشت رقابت در سازمان ها و بنگاه های اقتصادی پیشرو،  چنان سرعت و شتابی دارد،  که تصور رسیدن به آنها بیشتر اوقات محال و غیر ممکن به نظر می رسد.  لحظه ای درنگ باعث حذف و حتی نابودی بنگاه های اقتصادی جامانده بدون درک از مهندسی مجدد و شیوهای نوین می شود.
   مهم:  سرعت تغییر در امور اقتصادی و فنی،  بر همه امور تأثیر می گذارد،  و اگر هنجار های اجتماعی توان تغییر سریع نداشته باشند،  ممکن است به فروپاشی آن جوامع بینجامد.
تعریف مهندسی مجدد
      مهندسی مجدد به معنی آغازی دوباره در طراحی های قبلی،  حتی اگر مربوط به دیروز بوده می باشد،  و ایجاد طرح های جدید برای بهبود طرح های قبلی،  منجمله موضوع های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی موجود.  مهندسی مجدد تنها از دانشگاه ها و مدارک بیرون نمی آید،  بلکه نیازمند داشتن اندیشه مهندسی مجدد،  و دانش و بینش انقلابی است،  که از بدو تولد در خانواده نوطلب،  و سیستم آموزشی کارآمد شکل می گیرد.
      در قرن 21 برای بقای دولت و سازمانها،  باید تغییرات اساسی و زیربنایی ایجاد شود،  این تغییرات انقلابی را با نام مهندسی مجدد می شناسند.  درک استفاده از تکنولوژی های جدید در سازمانها،  منجمله اطلاعات و ارتباطات برای طراحی های شیوه های نوین اصل مهم است.  همچنین دستیابی به نیاز های امروزی همچون کیفیت برتر، خدمات، انعطاف‌پذیری و هزینه پایین،  و ساده نمودن فرایند های خدماتی و فنی است.
      در مهندسی مجدد اعتقاد براین است،  که مهندسی مجدد را نمی‌توان با گام‌های کوچک و محتاط به اجرا درآورد.  این قضیه همان قضیه صفر یا یک است،  به عبارت دیگر یا تغییر در تحقق نبایدها،  و یا در صورت تحقق از ریشه و بنیان،  تغییر یا مهندسی مجدد حاصل گردد.  مهندسی مجدد به این معنا نیست،  آنچه را که از پیش وجود دارد ترمیم کنیم،  یا تغییراتی اضافی دهیم،  و ساختارهای اصلی را دست نخورده باقی بگذاریم،  مهندسی مجدد یعنی از نقطه صفر شروع کردن،  یعنی به کنار نهادن روش های قدیمی و افکندن نگاهی نو به اندیشیدن درباره طرح.
   مهم:  در جهت علم و دانش های نوین باشید،  نه اینکه عقیده به دانش های قبلی خودتان داشته باشید.
"اطلاعات و دانش خود را درباره مهندسی مجدد و شیوه های نو بالا ببرید"
طرح و کار جدید
      سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی نیروی زمینی ارتش یکی از طرح های جدید در ایران و جهان است،  همانطور که از نام آن پیداست،  وظیفه تحقیقات و خود کفایی تجهیزات ارتش را دارد.  درصورت درست و با برنامه اساسی و علمی این طرح انجام شود،  طرح و کار جدید بسیار خوبی است،  کاری که در گذشته ها نیاز اصلی ایران بود.  یکی از مهمترین کارهای چنین سازمانی،  وجود ده ها و صدها شرکت و سازمان وابسته،  با برنامه های تدوین شده است،  متاسفانه در این باره چیزی در اینترنت نیست.  بنظر می رسد چنین شبکه شبدری وجود ندارد ،  شبکه هایی که امروزه نیاز علمی و تولیدی هر کاری است.
      امیر سرتیپ "سید مسعود رضا زواره‌ای"، رییس سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی نیروی زمینی ارتش:  فرمایشات مقام معظم رهبری سرچشمه‌ای شد،  برای تعریف 3 پروژه کلیدی در هوا، زمین و دریا،  که این پروژه‌ها تأثیر بسیاری بر صحنه نبرد دارد.  سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی در حقیقت به عنوان معاونت‌های جهاد و خودکفایی در سال ۱۳۶۱ شکل گرفت،  و به پیشنهاد مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس جمهور وقت بودند،  اولین ماموریت این معاونت‌ها،  پر کردن جای خالی مستشاران نظامی تعریف شد.
تصویر سید مسعود رضا زواره‌ای،  عکس شماره 4776.
      چنین سازمانی بدون شبکه شبدری وابسته،  کار بسیار خوب و درستی برای قرن های گذشته بود،  که جای اینچنین سازمانی در کشور ما خالی بود.  اما آیا در این قرن با اوج تکنولوژی های مختلف،  یک سازمان محدود،  می تواند کارساز و بدرد بخور باشد.  آیا مدیریتی برابر با نیاز این زمان و قرن برای آن تعریف شده است،  یا فقط در جمله کلی بدون تدوین بند ها و نیازها  گفته شده.  در این زمان هر طرح و کاری نیاز به تعریف اساسی،  برابر با قوانین و فرمولهای علمی قرن بیست و یک دارد.
      بطور مثال در جمله های زیر،  رئیس این اداره می گوید:  "البته در عملکرد این سازمان تغییری ایجاد نشده است" و یا "من امیدوارم که بتوانیم بر مبنای نیازهای سازمان به محصولات مورد نظر برسیم" که براحتی نشان از ضعف برنامه ای است.
      امیر زواره‌ای در خصوص اضافه شدن کلمه تحقیقات به جهاد و خودکفایی در ارتش بیان داشت:  بعد از گذشت چند سالی از دست‌یابی به این فن‌آوری‌ها با تصویب مقام معظم رهبری کلمه تحقیقات به جهاد و خودکفایی اضافه شد،  و اخیرا در طرح جدید ساختار و سازمان نیروی زمینی ارتش معاونت تحقیقات و جهاد و خودکفایی نزاجا به سازمان تحقیقات و جهاد و خودکفایی نزاجا تغییر کرد،  که البته در عملکرد این سازمان تغییری ایجاد نشده است،  و من امیدوارم که بتوانیم بر مبنای نیازهای سازمان به محصولات مورد نظر برسیم.
      عزیزان سازمان مورد مثال،  و سازمان های مشابه دولتی و نظامی لطف کنند،  به موارد گفته شده در بالا توجه نمایند،  و برای تدوین طرح و کار یک سازمان مدرن امروزی اقدام کنند،  تا بیش از پیش موفقیت حاصل شود.  در غیر اینصورت در این قرن،  با تکنیکی و حرفه ای تر شدن طرح و کار،  موفقیتی بدست نخواهد آمد.
. . . ادامه دارد . . .
 مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 
آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ   http://arqir.com
 

راز مصر باستان و استان مصر ایران

راز مصر باستان و استان مصر ایران

پیش گفتار

      در جغرافیای تاریخی ایران و استان های تاریخی ایران گفته ام،  استان تاریخی مصر ایران،  در بعد از تمدن کهن جی،  برابر با استان های کرمان و هرمزگان بوده است.  البته این تحقیق،  ابتدای راه است،  عزیزان پژوهشگر علاقمند در این تحقیق یاریم دهند،  تا بکاویم که،  آیا مصر باستان ادامه تمدن استان مصر ایران بوده است؟  در تاریخ مصر باستان آمده است،  که آنها از راه دور و آنطرف دریاها آمده اند،  و این سرزمین به آنها اهدا شده است.

      هنوز برای بسیاری این یک معما است،  که چگونه فراعنه سفید در آفریقا به ظهور و قدرت رسیدند،  این که قدرتی بناگاه و بدون پیش زمینه های تاریخ اجتماعی و شرایط جغرافیایی،  در تاریخ ایجاد شود امکان ندارد.  بهمین جهت و برای به تحقیق و تحلیل گرفتن این موضوع،  از این پست بخشی را بنام راز مصر باستان و استان مصر ایران آغاز می نمایم.  به این منظور ابتدا از مجسمه ابولهول آغاز می کنم،  و با بخش های مختلف دیگر ادامه می دهم، یاد آوری نمایم،  فقط ما ایرانیها به این کشور مصر گفته و می گوییم،  دیگران Egypt می گویند.

 تصویر ابوالهول،  عکس شماره 8386.

راز ابوالهول

      ابوالهول یا اسفنکس،  به لاتین اسفینکس و به یونانی، اسفیگس،  هیکل عظیم اساطیری است،  که هنرمندان مصری و نیز به تقلید آنان هنرمندان یونانی،  به کرات مجسم ساخته ‌اند.  ابوالهول نام حیوان موهومی است که در مصر و یونان باستانی به‌هیاکل مختلف مجسم می ‌کردند.  در مصر اسفنکس را به ‌شکل شیری نقش می ‌کردند،  که سر او به صورت سر دختری بود.  شاید این قیافه ها را به قصد تعظیم و تکریم نیت،  که به زعم مصری‌ها الهه حکمت و دانش بود برپا می کردند.  در خرابه‌ های مصر باستان ابولهول ‌های بسیار مشاهده می‌ شود،  که از سنگ یک پارچه ساخته شده اند،  و معمولاً سر آنها به سر یک فرعون می ماند.  از همه بزرگ‌تر را ابوالهول می گویند،  بیست و هشت متر ارتفاع دارد،  در نزدیکی قاهره بین دو هرم واقع شده،  و تنه این هیکل در زیر ریگ‌ها مدفون ‌بوده است،  و فقط سینه و سر او خارج از ریگ بود،  بعدا از زیر شن خارج شد.  این مجسمه غول پیکر همچون یک نگهبان در برابر اهرام سه گانه در گیزه یا جیزه ایستاده است.

      در ایران نیز تصاویر اسفینکس مربوط به سلسله هخامنشیان دیده می شود،  البته تفاوت هایی بین اسفینکس ایرانی و مصری وجود دارد.  به عنوان مثال چهره‌ اسفینکس ایرانی چهره‌ یک مرد هخامنشی است.  تفاوت دیگر اسفینکس هخامنشی، بالدار بودن آن است،  یعنی علاوه بر سر انسان و بدن شیر،  بال ‌های عقاب نیز به این نماد ایرانی داده شده است،  تا کمال در آن به اوج برسد.  

   تصویر نمونه ای از اسفینکس ایرانی مربوط به زمان داریوش هخامنشی،  که در موزه‌ لوور فرانسه نگهداری می‌ شود،  عکس شماره 1441.

      مصر شناسان با مقداری مدارک مدعی هستند،  ابوالهول حدود 4500 سال قدمت دارد،  و شیفرون (یا به تلفظ دیگر جفرن) فرعون مصر از روی خواب و خیال خود،  آنرا تراشیده است.  صورت مجسمه بر اثر فرسایش تا حدود زیادی از بین رفته است،  البته بعضی از مصر شناسان عقیده دارند،  که صورت ابوالهول همان صورت شیفرون است.  اما در واقع اینطور نیست،  با بهترین و جدید ترین تحقیقات متوجه شده اند،  که ابوالهول صورت یک سیاه پوست است،  نه صورت یک فرعون سفید پوست یا خود شیفرون.  هنرمندان پیکر تراش مصری خیلی با دقت مجسمه می ساختند،  حتی آنها عدم تقارن غیر قابل حس چهره و بدن را در کار خود وارد می کردند.  با این تحقیقات جدید و برابری دادن صورت مجسمه فرعون شیفرون با صورت ابوالهول متوجه شده اند که آنها کاملاً متفاوت هستند،  و آشکارا مشخص است که ابوالهول چهره یک سیاه پوست آفریقایی است،  متخصص های مختلف جنایی، پزشکی و ارتودنسی و غیره این موضوع را تأیید کرده اند.

   تصویر های تفاوت چهره ابوالهول،  که گویا از فرعون های اولیه مصر تقلید شده،  و تصویر صورت مجسمه فرعون سفید پوست مصر،  و نیز مقایسه تصویر اولیه شیر با ابوالهول کنونی،  عکس شماره 4155.

      افسانه های زلو می گوید،  که قبایل زلو ابتدا در شما زندگی می کردند،  و بعد از اینکه باران قطع شد و خشکسالی آمد،  آنها به جنوب مهاجرت کردند.  مورد جالب دیگر این است که،  زلو ها می گویند:  ابتدا در مریخ زندگی می کردند،  و بنا به اسطورها در آنجا جنگ بزرگی در گرفت،  آنها زنان زیبا را در سفینه فضایی به نام ماریکایبا قرار دادند،  و به زمین فرستادند.  جالب تر اینکه در هیبروی میرولوا وسیله ای مقدس است،  که فرشتگان هوشمند تر از ما،  برای خلقت انسان از آن استفاده کرده اند.

      تمامی آثار در سکوی گیزه یا جیزه محل ابوالهول،  با ابزار سنگی تراشیده شده اند،  اما بعضی از نظریه ها این را قبول ندارند،  یکی از استدلالها می گوید،  که ابولهول را شیفرون بروی این قطعه گرانیت تراشیده است.  کتیبه پای مجسمه می گوید،  که چگونه ابولهول به خواب تات آمده و به او وعده پادشاهی مصر را داده است،  البته بشرطی که شن و ماسه های اطرافش را بردارد.  به خط هیروکلیف آمده:  تات پسرم به من نگاه کن،  من پدر تو هستم،  من از همه لحاظ مریض هستم،  شن های مقدس که می بینی،  مرا پوشانده اند ....،  تات ماسه ها را کنار زد و پادشاه شد.  در پائین این کتیبه مقداری حروف هیروکلیف وجود داشته،  که از شیفرون نام برده شده بود،  و امروزه از بین رفته است،  اما در هیچ جای کتیبه نوشته نشده که شیفرون آنرا تراشیده است.

      یک لوح کامل تاریخی دیگر که یک تکه سنگ سفید آهکی مرغوب است،  در موزه قاهره می گوید:  که چگونه پادشاه چیوپس (خئویس پدر شفرون) که پادشاهی قبل از شیفرون بوده است،  معبدی برای آسیس در کنار مجسمه ابوالهول ساخته است.  اما این کتیبه بعد از کتیبه پای ابوالهول بدست آمده،  و مشکل دیگری اینجاست که این کتیبه با خطوط مصری دوره جدید تر تراشیده شده است،  و این دو مورد تا حدودی باعث عدم پذیرش آن گردیده.  این ساده ترین و بی خیال ترین شیوه های تاریخ نگاری است،  که یکی از مهمترین منابع را دور انداخته یا کنار گذاشته شود،  صرفاً بخاطر اینکه با خطوط دوره جدیدتر است،  و اطلاع قیمتی آن که به دوره های خیلی دورتر است نادیده گرفته شود.  در واقع باید بدنبال دلایل آن بود،  که چرا و چگونه با خطوط جدیدتر نوشته شده،  و این خطوط چگونه وارد مصر باستان شده است.

      مصریان باستان در کار ساخت و ساز با بلوک های سنگی بزرگ استاد بودند،  این هنر راز گونه آنها همیشه علاقمندان زیادی را از سراسر جهان جلب کرده و می کند.  بهترین مثال حرم عظیم گیزه یا جیزه است،  دو و نیم میلیون تن بلوک های سنگ آهکی،  به ارتفاع کمی بیش از 146 متر،  روی هم چیده شده اند،  وزن متوسط هر بلوک دو و نیم تن است،  بلوک هایی که در سالن های داخلی بکار رفته تا 70 تن وزن دارند.  راز شگفت آور دیگر که تا بحال به آن کمتری توجه کرده اند،  این است که برای ساختن و درآوردن بدن ابوالهول،  تعداد بیشماری سنگ آهک تراشیده اند،  همچنان که بدن شیر شکل می گرفت،  تکه تکه سنگها از آن برداشته،  و معبد بزرگی در نزدیکی مجسمه با آنها ساخته شده است.  طول بعضی از این بلوکها بیش از 9 متر و عرض آنها بیش از 3 متر و ارتفاع حدود 3.65 متر به وزن 200 تن است.  چطور و چگونه توانسته اند،  آنها را حمل کنند،  و تا 15 متر ارتفاع با دقت کامل رویهم بگذارند،  و ساختمان بزرگی بنا کنند،  در هیچ کجای مصر چنین ابعاد سنگ های بزرگ وجود نداد.  مصر شناسان اعتقاد دارند،  که از سطح شیب دار و تعداد زیادی آدم استفاده شده است،  اما در هر صورت و به واقع غیر ممکن است،  و کلاً برای علم امروزه یک راز شده است.

      البته بنا به تحقیقات جدید،  ابوالهول در ابتدا بطور کامل یک شیر بوده،  سپس بر اثر تخریب طبیعی سر آن خراب شده،  و سپس سر انسان برای آن تراشیده اند،  شیر اولیه را چه زمانی و چه کسانی تراشیده اند؟  چگونه بدون ابزار فلزی تراشیده شده است؟  چرا ابزار فلزی نبوده،  و چه کسانی این ابزار را به مصر بردند؟  سر سیاه پوست آفریقایی شبیه زلو را چه کسی تراشیده؟  و سپس چرا بخواب شیفرون سفید پوست از نوع تیره های جنوب ایران آورده اند،  که پدر اوست؟  این درست مانند داستان های دینی ایرانی و میان رودان است،  که می خواهد مردم آئین گذشته را به خود وابسته نماید.

      با اندکی تحقیقات ایرانی،  به راحتی نتیجه هایی گرفته می شود،  که بسیار جالب است،  منجمله،  چرا اندام و چهره مجسمه های فرعونها،  درست مانند اهالی جنوب ایران می باشد؟  آیا رابطه ای بین تمدن کهن جی با مصر باستان وجود دارد؟  آیا هخامنشیان استان مصر ایران را،  که به غرب منتقل شده بود براحتی اشغال کردند؟  آیا نیرویی که سنگ های عظیم را جابجا می کرد،  قدرت فرا دانش فیزیک بود؟  و پرسش های بیشمار دیگر،  وظیفه پژوهشگران تاریخ ایران باستان است،  پرسش های تاریخی را بدور از دروغ های تاریخی و ترفند های استعماری بکاوند و پاسخ گویند،  البته اینکار زمان بر است،  و حوصله و دانش مربوطه را می خواهد،  ادامه دارد و باز نویسی می شود.

    تصویر تفاوت چهره ابوالهول،  که گویا از فرعون های اولیه مصر تقلید شده،  و تصویر صورت مجسمه فرعون سفید پوست مصر،  و نیز مقایسه تصویر اولیه شیر با ابوالهول کنونی،  عکس شماره 4156.

      بررسی و تحقیق درباره این ماجرا که مربوط به 4500 تا 4700 سال پیش می باشد،  کار بسیار مشکل و زمان بر است،  اطلاعات کمی داریم،  فقط چند جمله در کتاب های تاریخی وجود دارد.  یک نمونه آن که از یک کتاب تاریخی است در کتاب:  اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست،  چنین آمده:  نام کشور مصر امروزی Egypt است،  و ما ایرانیها آنرا مصر می گوییم،  هرودوت می نویسد:  ــ  جماعت فنیقی ها بنا بر سنت اظهار می دارند،  که در عهد قدیم ساکن حدود خلیج فارس بودند،  و سپس به کرانه های سوریه تا حدود مصر که فلسطین نام دارد مهاجرت کردند.

      از سال 4500 ق.م،  خطوط و هنر و فرهنگ مصر باستان یکباره تغییر اساسی کرد،  فراعنه سفید پوست زیبا با اسکلت بندی ظریف و مو های صاف و بلند پدید آمدند،  و هنری متفاوت خلق شد.  بنابر این فقط باید با تحقیقات مستقل،  از نشانه های ظاهری فراعنه با مردم استان کرمان،  و آثار مشابه بجا مانده در موزه های استان کرمان با کشور مصر،  جستجو و تحقیق شود.  نمونه آن را در مطلب زیر بعنوان الهه ها سخن می گویند نوشته ام،  در این مقاله کوتاه مشخص است،  تمام علائم و نشانه ها و اعتقادات از استان کرمان به کشور مصر منتقل شده است.  البته یاد آور شوم،  از 4500 ق.م،  مسیر تاریخی استان کرمان با مصر باستان جدا شد،  و متعاقب آن خلق آثار باستانی هم متفاوت شدند،  یعنی جستجو محدود می شود.

      مشکل بعدی پژوهشگران تاریخ نویسی ایرانی،  عدم هماهنگی با تاریخ نوشته شده آکادمیک غربی می باشد،  غربیها راه خود را بر اساس دروغ های تاریخ می روند،  و بدلایل سیاسی کوتاه هم نمی آیند.  اما یک دانشمند و محقق کاری به اندیشه و دانش دیگران ندارد،  او راه خود را می رود تا در نهایت به بهترین نتیجه برسد،  البته نتایج علمی پایانی ندارند.  یکی از مهمترین نتایج بر اساس تحقیقات جدید،  می تواند یافتن آثار تاریخی پنهان شده از دید زمان و مردم باشد،  یا به زبان ساده پیدا کردن زیر خاکی با دانش تحقیقاتی است.  تاکنون جویندگی گنج در ایران بر پایه سنت عمومی و غیر علمی بوده است،  ولی با کار علمی و یافتن آثار جدید،  بهترین جهش به جلو برای اثبات جهانی تاریخ واقعی ایران می باشد.

      مثلاً من عقیده دارم تمام مومیایی ها و آثار اصلی تاریخی سلسله هخامنشیان،  یک جایی در کوهستان های استان فارس پنهان تاریخی هستند،  قبلاً در این باره نوشته ام.  حال اگر پژوهشگری این آثار را بیابد،  براحتی می تواند تز های تاریخی خود را در جهان بیان نماید،  یا او مطرح شود.  باید بدانیم همیشه آثاری در دل خاک پنهان شده هستند،  مانند گفته های معصومه خانم دلاور،  که در راه راستی ایرانی از او و پنهان کردن اشیای قیمتی در خاک و زیر انبار نوشته ام.   باید توجه داشت،  علاقمندان باعث تغییر در علم می شوند،  نه متخصصان حقوق بگیر دانشگاهی و دولتی.

   جالب:  سازنده اهرام را شخصی به نام «هرمس» می گویند،  که  واژه «هرم»  نیز برگرفته از نام اوست،  او همان شخصی است،  که در اساتیر ایرانی به نام اهورامزدا = هورمزد = هرمز،  آمده است.

الهه ها سخن می گویند

      الهه ای که در نقش شهداد کنار سه تن دخترانش بر روی صندلی نشسته،  بابا و یا همان بائو سومری است،  که در روایات محلی به صورت بی بی یا بی بی شهر بانو،  بر روی اماکن زیارتگاهی کهن باقی مانده است.  در اساطیر سومری بابا حامی باروری افراد و جانوران و خود بانوی فراوانی است،  در جشن سال نو مردم شهر لاگاش سومر ازدواج مقدس بین او و نین گیرسو (ایزد شیر- اژدهاوش و درخشان کورهً آتشین) را جشن میگرفتند،  که این تقریباً با جشن اسفندگان مربوط الهه سپنت آرمئیتی در اسفند ماه مقارن میگردد.  نام بابا را می توان پاک و خموش و آرام معنی نمود،  در این صورت به الهه مادر سپنت آرمئیتی اوستا میرسیم.  این نام را به صورت بائو در زبان سومری به معنی بافنده تار و پود و دارای آوای وحش گفته اند،  که گمان نکنم درست باشد.  ولی بابای مفروض نقش درفش فلزی شهداد،  سه تا دختر یا ندیمه همراه خود دارد،  در روایات بابلی تعداد دختران وی به عدد هفت میرسد.

      بابا را نظیر همسرش نین گیش زیدا (ماروتاش کاسی، هاروت - ماروت) دو شیر نر همراهی میکنند،  و در کنار صندلی نشستن گاه وی دو نخل تصویر شده است.  مردم آراتتا (ناحیه جیرفت) در سمت شهداد سوای اینان از پرستندگان ایزد رعد و زراعت ایشکور (هود های کاسیان، بهرام؛ غالباً با سمبل ورزاو که در میان تصاویر درفش شهداد میان دو شیر محافظ الهه ایستاده) و ایزد بافندگی انساگ (ایزد خاص جزیره دیلمون = کیش) بوده است. چنانکه قید شد واژهً سومری بائو را هم به معنی بافنده با تار و پود (گلیم و قالی) گرفته اند.  در این صورت وی نه با الهه بابا (سپنت آرمئیتی) بلکه با ایزد بافندگی انساگ همخوانی دارد.

      در مقالهً معرفی کاشی لاجوردی با نقش عقاب سلسله هخامنشیان،  این مطلب جالبی در باب درفش فلزی مکشوفه از شهداد ذکر شده است،  که برای آشنایی با معنی و محتوی تصاویر آن به عینه نقل میگردد:  در حفاری های سال ۱۳۵۰ خبیص (شهداد)،  که به ریاست آقای مهندس علی حاکمی انجام گرفت،  هیئت کاوش موفق به کشف یک درفش فلزی از هزاره سوم پیش از میلاد گردید.  عکس رنگی این درفش در کتابی با نام راهنمای نمایشگاه دشت لوت، خبیص (شهداد)،  که به مناسبت جشن فرهنگ و هنر در اولین مجمع سالانه کاوش های باستان شناسی در ایران منتشر شده دیده می شود،  و آقای مهندس حاکمی راجع به این درفش چنین توضیح داده است:  شیئی ارزنده دیگری که در کاوش سال ۱۳۵۰ بدست آمد،  درفش فلزی منحصر بفردیست که از یک صفحه مربع فلزی به ابعاد ۲۳*۲۳ سانتیمتر و میله ای بطول  119 سانتیمتر تشکیل می گردد،  بالای پایه یا میله درفش به مجسمه عقاب بال گسترده ای در حال فرود ختم می شود.

      روی درفش مزبور مجلسی نموده شده،  که الهه ای را نشسته بر روی صندلی نشان می دهد،  در مقابل الهه مزبور تصویر سه زن به اندازه های مختلف نشسته بر زمین،  و در پشت الهه شکل زن ایستاده ای نقش شده است. در سمت راست صفحه در زیر نقوش سه زن باغ مستطیلی شکل شطرنجی جلب نظر میکند،  که در آن دو درخت خرما روئیده است.  در سمت چپ صفحه زیر پای زن ایستاده،  یک درخت خرمای دیگری خود نمائی می کند،  در زیر کلیه نقوش بالا یک ردیف نقش حیوان شامل دو شیر خوابیده،  و یک گاو با شاخ های بلند در حال حرکت کنده کاری شده است.  نقش شیرها در طرفین گاو مقابل یکدیگر قرار دارند،  قسمت بالا و پائین نقوش صفحه مربع با دو ردیف نقش پیچ ارهم که نشانه جریان آب است،  محدود میشود.  در قسمت بالای صفحه در حد فاصل بین الهه و زنان نشسته،  سمبل خورشید به صورت نقش کلی چند پر کنده کاری شده است،  این صفحه با قاب فلزی نسبتاً ضخیمی محصور شده،  که بوسیله دو قلاب متحرک به میله وصل می گردید.

      بطور کلی مجلس مزبور افسانه مذهبی الهه ای را نشان می دهد،  که عده ای برای طلب نیاز به او توسل می جویند،  مناظر باغ و درخت خرما و جوی آب و تصاویر گاو و شیر نشانه ای از آئین و عقاید مذهبی آن زمانست،  که جایگاه معنوی الهه و طرز دستگیری او را مجسم می سازد.  این درفش به احتمال قوی متعلق به معبد الهه ایست،  که هنوز بنام آن آشنائی نداریم.  معمولاً آنرا هنگام مراسم مذهبی بکار می برند.  با اینکه به عنوان هدیه به معبد خدای مزبور تقدیم می داشتند،  با وجودی که نظرات فوق تا حدی امکان استفاده آنرا روشن می سازد،  ولی باز هم به مطالعه بیشتری احتیاج دارد.  اهمیت این درفش بیشتر از لحاظ قدمت،  شکل و ساخت آنست ضمناً از لحاظ باستانشناسی شیی منحصر بفردیست،  که اولین بار در یکی از مناطق قبل از تاریخی ایران کشف شده است.

تاریخ استان مصر

      در کتاب های تاریخی بسیار نوشته شده که مس و نقره را از مصر می آوردند،  و داریوش بزرگ هم در کتیبه کاخ شوش همین را نوشته است،  در واقع منظور استان کرمان فعلی است،  این استان تاریخی ایران هم به سرنوشت استان چین دچار شده و همه دارایی های تاریخی آن به باد رفته است.  تمدن کهن جی و ادامه تاریخی آن نادیده گرفته شده،  و تقریباً از تاریخ ایران پاک شده است،  در واقع این تمدن با گذر از دریا به فنیقیه و سپس کشور مصر کنونی منتقل شد،  مشروح در استانهای تاریخی ایران.

   پرسش از عموم:  آیا می دانید،  چرا تمدن کهن جی و مصر ایران، را در رژیم های قرن گذشته،  از تاریخ پاک کرده اند؟

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش 

مصر دیدنی ایران

      مصر فعلی ایران در بین استان اصفهان و استان سمنان است.  برای رسیدن به آن باید دامغان و جندق را رد کرد،  و برای دیدنش باید اهل سفر بود،  اهل گرسنگی کشیدن،  اهل شب ‌ماندن،  اهل گرما و سرما.  باید دانست که کویر ایران چه ‌قدر قشنگ است،  کویر را باید در پاییز و زمستان دید،  باید در آن موتور سواری کرد یا رکاب زد.  باید مصر ایران را دید،  حتماً باید دید،  مصر،  نام یک روستای زیبا است،  و هم نام کویری که تا کیلومترها ادامه دارد.  نباید در آن گم شد،  چون تا کیلومترها هیچ‌ کس نیست،  که آدم را ببیند یا کسی را ببینی!!.   امروزه جاده اش آسفالت است،  در یک خط یکنواخت شنی زیبای کویری،  تا دل آدم بخواد،  می توان گاز داد،  بدون اینکه مجبور بود،  دنده عوض کرد یا ترمز نمود،  یا جریمه شد.

      تمام کسانی که به کویر و روستای مصر سفر می‌کنند،  نقشه‌ ای در دست می ‌گیرند و از این شهر به آن شهر کویری می‌روند،  و می ‌دانند که باید آب و غذا همراهشان باشد.  آفتاب بشدت بر کویر می تابد،  گاهی چند بوته سبز می ‌شود،  میان این همه خاک و رمل دیدنی.  در سفر کویری حتماً به شهر جندق می‌رسیم،  به جایی که قدمتش نه به اندازه کویر،  تا به دوران هخامنشیان است.  به شهری که درون یک دژ قرار داشته،  و همه جایش به رنگ خاک است،  شبیه یزد،  بادگیر دارد،  و مردمانش قالی می‌بافند،  زعفران و گندم و جو می‌کارند،  و بعد شاخ گوزن‌ها و قوچ‌هایشان را جزئی از معماری منزل‌هاشان می ‌کنند،  تا همه بدانند که آنها شکار چیان بزرگی هستند.  مردمان کویر ایران خیلی اهل شکارند،  کویر شان غیر قابل تصور شکار دارد،  این را شاخ‌ های‌ قوچ یا گوزن بر دیوار خانه‌ها می ‌گوید. 

      معماری شهر های منطقه جندق تا مصر،  شبیه معماری خیلی دیگر از شهر های ایران است،  خانه‌ها حجاب دارند،  و اتاق‌ها دور تا دور یک حیاط مرکزی ساخته شده ‌اند.  برای ماندن در این شهر قلعه ‌ای هست،  برای اتراق.  حجره حجره است و هنوز آسیاب‌ های کوچک آن سر جای خود مانده‌ اند،  و کوزه‌ های شکسته نشانگر آن هستند،  که مردمان این شهر اهل کوزه‌ گری هم بوده‌ اند.  از سقف‌ های هلالی قلعه طناب‌ها و ظرف صفالی رنگین محلی گوشت‌ها آویزان است،  مبادا که گربه‌ها دستشان به گوشت برسد،  در شهر که راه می‌روید،  تمام درها کوتاه‌ اند و هر خانه چاهی دارد،  که به یک قنات اصلی  وصل است،  و انسان دلیل وجود درختان توت و زردآلو و انار، و گل‌ های نرگس را در دل کویر می ‌فهمد. 

      تا چشم کار می‌کند خاک است،  و رمل است،  خاک کویر معجزه تاریخ ایران است،  کلی یادگاری از گذشته های دور برای ما گذاشته است،  خاکی که گل های رنگارنگ باور نکردنی در آن می‌روید.  کویر آرام و بی صدا روح و خیال را می‌ رباید،  گاه صدای زنگ شتران،  انسان را به گذشته های دور می برد،  تا شخصی حداقل چند هفته ای در کویر دور دست ایران زندگی نکرده باشد،  نمی تواند تاریخ ایران را بدرستی درک کند.  شتر سواری در کویر تجربه نابی است،  بویژه برای اهل تاریخ خیلی مهم است،  که وقتی صحبت از  تاریخ می شود،  بتوانند درکی از سفر های تاریخی در ایران داشته باشند.  این جا پر از اکسیژن ناب است،  همان اکسیژنی که در طول تاریخ هزاران اندیشمند و دانشمند به ایران و جهان عرضه کرده است.  باید باد های کویر را که با لذت خاصی به آدم می خورد،  حس کرد تا تاریخ را بهتر فهمید.   

      از جندق تا مصر نیم ساعت راه است،  هوس شتر سواری بشدت بر آدم قلبه می کند،  و این نیم ساعت لحظات رسیدن به مصر خیلی لذت بخش است.  آدم عجله دارد که زودتر به مصر برسد،  تا شتر سواری را شروع کند،  بعد از یکی دو ساعت شتر سواری،  در آفتاب داغ بی نهایت دلپذیر،  روی شنها سرسره بازی کند.  در پیچ و خم‌ها و راه‌ های فرعی،  روستای مصر با خانه‌ های خشتی،  که درختان نخل محصورش کرده‌اند،  از دل تاریخ بیرون آمده و خود نمایی می کند،  و به قرن نو پوزخند می زند.  بهترین جا برای اقامت بر پا کردن چادر است،  در جایی از گوشه کویر که هیچ جنبده ای دیده نمی شود.  آدم دلش می خواهد اینجا طوفان شن هم تجربه کند،  ولی شب های دارد،  که تاکنون تجربه نشده،  اینجا گویی سیاره دیگری است،  ستارگان بزرگتر و خیره کننده تر بسیار بیشتری دارد.... از یک انسان با ذوق.

   جالب:  از اینکه یک روستای ایران مصر نام دارد،  یا چند اثر تاریخی در ایران و مصر مشترک بوده،  یا نصف دنیا در دست هخامنشیان قرار داشت،  دلیل بر پایان افتخارات ایران و یا تمام تاریخ نیست.  افتخار اصلی ایران کنونی،  داشتن جوانان باهوش و داناست،  که هر کدام توانایی تعلیل و تحقیق های عمیق تخصصی داشته باشند.  موضوعات تاریخی کاری گسترده و زمان بر است،  و ما در ایران نیاز به انسان های خردمند داریم،  که تخصصی بدانند،  حرفه ای کار کنند،  و نوین زندگی نمایند.


   تصویر مرد جندقی در شهر قدیمی جندق،  عکس شماره 428 ،  در آنجا من و همسفرم،  چند روز مهمان او بودیم،  خانه ای داشت که درست کپی شده طاق کسرا بود،  ولی کوچکتر،  در گوشه های از بعضی اتاق های آن سقف و کچ کاری های تزئینی فرو ریخته بود.  او می گفت این خانه از اجداد اوست،  و هیچ کس از پدر و پدر بزرگش نمی دانستند،  که این خانه را کدام جدشان و کی ساخته است،  عکس های مصر را نمی گذارم،  تا خودتان بروید و معجزه طبیعت ایران را یکباره درک کنید.

     من دو بار به مصر و بیاضه تاریخی رفته ام،  یکبار زمانی که هنوز مردمان در خانه های قدیمی و گاه قلعه های زندگی می کردند،  سال 1355 خورشیدی و با موتور سیکلت ایژ،  که آن موقع تنها وسیله جاده های خاکی کویری بود،  مشروح در سفرهای انوش راوید.   یکبار دیگر در سال 1387 خورشیدی،  زمانی که همه راه ها آسفالت شده بود،  و مردم در خانه های جدید بودند،  غیر از یک پیر مرد و پیر زن،  که عکس او در بالا هست،  آنها در تنها خانه قدیمی باقیمانده زندگی می کردند،  و من نیز به عشق اقامت در خانه قدیمی کویری،  با آنها که فوق العاده خوب و مهربان بودند دوست شدم،  و صنایع دست ساز محلی خودشان را،  مانند روفرشی پشمی از آنها خریدم،  که الان در خانه ام پهن است.

....مقاله مصر باستان و استان مصر ایران ادامه دارد....

نقشه جندق تا مصر و یک کاروانسرای مخروبه،  در دشت کویر ایران،  عکس شماره613 .

   کلیک کنید:  تاریخ مصر

   کلیک کنید:  جاده ایرانی ابریشم

کلیک کنید:  بنا های تاریخی ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

چند مطلب جالب اینترنتی 116

چند مطلب جالب اینترنتی 116

پل پیاده روی در تهران

   واقعیت ــ  تصویر پل زیبا،  که به وسیله مهندس زن ۲۶ ساله ایرانی طراحی و ساخته شده است.  عکس خانم مهندس " لیلا عراقیان " را روی پل مشاهده می کنید،  تصویر شماره 7982.

   نظر های عموم مردم:  آفرین، افتخار ما، آفرین به این زن، خیلی خوب و...

   نظر انوش راوید:  بیشتر کشور ایران سرزمین وسیع و بکر افتاده است،  جا زیاد، تفریحگاه زیاد، امکانات طبیعی زیاد،  اما همه سرمایه ها و پولها باید فقط در چند صد کیلومتر مربع تهران خرج شود،  و بقیه کمترین حساب را دارا شوند.  البته خوب است،  پایتخت یک کشور بسیار زیبا و جانانه باشد،  اما در این شرایط،  که بقیه ایران تا حدود زیادی رها شده است،  نباید بیش از اندازه به تهران رسید.  آیا فقط خرج های کلان انواع پل های هوایی و زمینی و دریایی و نامرئی و... در تهران درست است؟  آیا باید با تبلیغات در این موارد،  موجب اغفال همه شده،  و به به از این و آن گفته شود؟  نمی دانم چرا!؟  فقط می دانم که مردم سطحی نگری می کنند،  به همان سطحی نگری که دروغ های تاریخ را با چند داستان الکی بدون سند و مدرک،  فقط بر اساس تبلیغات درباره دروغها،  آنچنان می پذیرند،  که انگار در آن زمان و آن شرایط بوده اند.  خرج زیاد در تهران،  باعث صدمه به همه ایران است.  بنظر من،  دلار به این قیمت،  سوبسید بسیار عالی و فوق العاده به سرمایه و پول در تهران است،  آیا دلار باید به همین قیمت در تمام ایران تقسیم شود؟،  آیا بسیاری از درآمد های سرمایه ای،  حاصل از دلار سوبسیدی است؟.

ﻣﺮﺩ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﭼﻪ ﻛﺸﻜﯽ ﭼﻪ ﭘﺸﻤﯽ

      تصویر 8372 ،  ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮔﻠﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺮﺩ،  ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﺗﻨﻮﻣﻨﺪﯼ ﺭﺳﯿﺪ،  ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﭼﯿﺪﻥ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﺪ،  ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮔﺮﺩﺑﺎﺩ ﺳﺨﺘﯽ ﺩﺭﮔﺮﻓﺖ،  ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﯾﺪ،  ﺗﺮﺳﯿﺪ!  ﺑﺎﺩ ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﻑ ﻭ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ!  ﺩﯾﺪ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﯾﺶ ﺑﺸﻜﻨﺪ.  وحشتزده شد!  ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺑﻘﻌﻪ ﺍﻣﺎﻣﺰﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:  ﺍﯼ ﺍﻣﺎمزاده!  ﮔﻠﻪ ﺍﻡ ﻧﺬﺭﺗﻮ،  ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﺎﻟﻢ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﯿﺎﯾﻢ.

      ﻗﺪﺭﯼ ﺑﺎﺩ ﺳﺎﻛﺖ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﺎﺧﻪ ﻗﻮیتری ﺩﺳﺖ ﺯﺩ،  ﺟﺎﯼ ﭘﺎﯾﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻛﺮد ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻢ ﮔﺮﻓﺖ.  ﮔﻔﺖ:  ﺍﯼ ﺍﻣﺎمزاده!  ﺧﺪﺍ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺗﻨﮕﯽ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﯼ ﺑﻤﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﮔﻠﻪ ﺭﺍ ﺻﺎﺣﺐ ﺷﻮﯼ.  ﻧﺼﻒ ﮔﻠﻪ مال تو،  ﻧﺼﻔﯽ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ!  ﻗﺪﺭﯼ ﭘﺎیینترﺁﻣﺪ،  ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺗﻨﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ:  ﺍﯼ ﺍﻣﺎمزاده!  ﻧﺼﻒ ﮔﻠﻪ ﺭﺍ ﭼﻄﻮﺭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﻛﻨﯽ؟  ﺁﻧﻬﺎ را ﺧﻮﺩﻡ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﻛﻨﻢ ﺩﺭﻋﻮﺽ ﻛﺸﻚ ﻭ ﭘﺸﻢ ﻧﺼﻒﮔﻠﻪ مال تو!

      ﻭﻗﺘﯽ ﻛﻤﯽ ﭘﺎیین تر ﺁﻣﺪ ﮔﻔﺖ:  ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﯽ ﻣﺰﺩ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻛﺸﻜﺶ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ،  ﭘﺸﻤﺶ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ!  ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﻗﯽ ﺗﻨﻪ ﺭﺍ ﺳُﺮﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﭘﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺳﯿﺪ،  ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﮔﻨﺒﺪ ﺍﻣﺎﻣﺰﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:  ﻣﺮﺩﺣﺴﺎﺑﯽ ﭼﻪ ﻛﺸﻜﯽ ﭼﻪ ﭘﺸﻤﯽ؟  (ﻛﺘﺎﺏ ﻛﻮﭼﻪ؛ ﺍحمد شاملو)

کشف کوره ‌های آجرپزی

      تصویر اثار تاریخی عکس شماره 7984،  کشف کوره‌ های آجرپزی در محوطه باستانی کهنک سربیشه "خراسان نیمروزی(جنوبی)"  فصل دوم کاوش در محوطه باستانی کهنک سربیشه - خراسان جنوبی به کشف سازه های مهرآزی(معماری)، قطعات سفال، خرابه‌های یک آسیاب و نشانه‌های وجود دو کوره آجرپزی انجامید.

      در کاوش های صورت گرفته در این ترانشه سازه های مهرآزی(معماری) مربوط به سده های سوم و چهارم هجری و دوران میانه اسلامی و قطعات سفال مربوط به این دوران ب دست آمده است.  با توجه به کاوش های انجام شده می توان گفت:  نخستین استقرارهای ایجاد شده در این پیرامون استقرارهای همیشگی و ثابت مربوط ب سده های سوم و چهارم هجری بوده ک پس از مدتی تخریب و در بخش های میانی محوطه، سازه های مربوط ب قرون میانی اسلامی ایجاد شده است.

      در سونداژ لایه نگاری ک در بخش نیمروزی(جنوبی) ترانشه 10×10 متر ایجاد شده بین لایه استقراری نخستین و لایه های مهرآزی مربوط ب سده میانه اسلامی یک وقفه زمانی دیده می شود ک بر روی این لایه سازه های دوره سلجوقی ایجاد شده است.  با پایان استقرار در دوره سلجوقی کم کم محوطه دچار رکود شده و سکونتهای فصلی یا موقت تنها در بخش های باختری(غربی) محوطه مشرف به روستای کهنک ایجاد و از زمین بخش های خاوری(شرقی) و میانی محوطه بفرنام (بعنوان) زمین کشاورزی استفاده شده است.

       در دوره های پایانی استقرار استحکاماتی در بلندترین بخش محوطه بچم(یعنی) تپه ای ک در بخش باختری وجود دارد ایجاد شده ک تا پایان دوره تیموری سرپابوده و پس از این دوران ارگ(قلعه) دچار تخریب شده است.  در بررسی های سطحی در این محوطه آثار سازه های مهرآزی مربوط به سده میانی اسلامی خرابه های یک آسیاب مربوط به دوره قاجار نشانه های وجود دو کوره آجرپزی در پیرامون قابل دید است.

آثاری از چغامیش

      تصویر بخشی از آثار بازمانده های «چغامیش» نخستین بُنچاق (مدارک) فرنشینی (مدیریت اداری) ایران است،  بازمانده های آثار بُوَش (موجود) در پیرامون چغامیش از این روی بسیار ارزشمند است ک نخستین «بنچاق فَرنشینی در ایران» را رو نمایی میکند،  عکس شماره 7985.

      سه تا چهار هزار سال پیش از ترسا (میلاد) زمان (جوامع) فرنشینی دگرگونی (تحول) شدند و ب سوی شهرنشینی رفتند، ب همین شُوند (دلیل) یک بازرگانی بین ساتراپی (استانی-منطقه ای) برقرار شد ک از ارزشمندترین بنچاق آن توپک‌ های گِلی هستند ک میان آن‌ها ژتون قرار داده می‌شد و نمایندگانی ک اراده داشتند یک داده (شیء) را از یک جایی در جایگه دیگر ب فروش برسانند، کالا را ب همراه مُهری ک روی این توپک‌های گلی زده می‌شد ب جای ک اراده فروش داشتند برده و داد و ستد می‌کردند.

      با گذشت 200 سال از آن هنگامه بدین روند دپیره (خط ) ریخت شناسی خود را بدست آورد، چون پیشه فرنشین در این بازمانده ها به روشنی برنامه‌ریزی شده بود.  جهانمیر استخری پژوهشگر تاریخ ایران باستان.

محور ساسانی فارس

     تصویر اثر تاریخی،  عکس شماره 7986.  پرونده میراث جهانی محور ساسانی فارس تا پایان امسال آماده و تکمیل می شود.  در حال حاضر گروه های تخصصی ویژه ای در حوزه های مدیریت، مستند نگاری، آسیب شناسی، حفاظت و مرمت همچنین پژوهش تشکیل شده است،  ک فعالیت این گروه زیر بنای تهیه پرونده میراث جهانی محور ساسانی (شهرستان فیروز آباد) است.

      هم اینک 200 میلیون تومان اعتبار برای فعالیت های پژوهشی این گروه های تخصصی اختصاص یافته است،  در واقع سازمان میراث فرهنگی کشور در مرحله اول به یک ساماندهی محیطی و خواناسازی تری در مجموعه آثار تاریخی فیروز آباد رسیده ک یکی از اهداف این اقدام معرفی شایسته آثار را به بازدید کنندگان است.  با نگاه دقیق کارشناسی دوباره محور ساسانی فارس ب ویژه آثار شاخص شهرستان فیروز آباد مورد بررسی قرار گرفته:  کریدور ساسانی جنوب فارس در واقع شامل آثار موجود در شهرستان فیروزآّباد شامل قلعه دختر، آتشکده شهر گور، پل، چهارطاقی و مناطقی چون فراشبند و بیشاپور می باشد که هدف، مدیریت و حفاظت یک پارچه از این آثار است.

      در این محور تاریخی باید ایستگاه های اطلاع رسانی منضبط تر شوند. همچنین تابلوهای محلی از نظر گرافیکی محیطی ساماندهی شوند و تمامی روستاهای اطراف نیز به سازی گردد چرا که این نوع اقدامات برای ثبت جهانی این محور یک ضرورت است.  همچنین در زمینه جا به جایی روستاهای آشتکده نیز بایستی گفت : ساماندهی روستا در اولویت است و قصد جا به جایی این روستا را نداریم زیرا اگر مردم را از اینکه منطقه خارج شوند به نوعی حفاظت از آثار سخت تر خواهد شد چرا ک سازمان میراث فرهنگی مخالف استقرار مردم محلی در اطراف و روستاهای نزدیک آثار نیست اما باید ضوابط میراث فرهنگی رعایت شود.

      گفتنی است قلعه دختر فیروزآباد در شش کیلومتری جاده فیروزآباد به شیراز در دامنه کوهی مشرف به جاده قرار دارد که پس از طی مسافتی حدود ۳۰۰ متر می‌توان به قلعه رسید. همچنین آتشکده فیروز آباد یکی از بناهای مهم دوره ساسانیان در فارس است که در نزدیکی شهر فیروزآباد واقع شده است.

یادی از فاطمه اصغر زاده

      تصویر فاطمه اصغر زاده هنرمند پیشکسوت صنایع دستی"خراسان شمالی" که در دل خاک آرام گرفت،  عکس شماره 7994،  فاطمه اصغر زاده پیشه ور (صنعتگر) چادر شب باف خراسان شمالی به شوند (علت) کهولت سن در گذشت.  روانشاد فاطمه اصغر زاده هنرمند چادر شب باف ک سالیان زیادی در این عرصه فعالیت کرده و در زمینه ایجاد اشتغال برای جوانان جویای کار و خدمت به مردم خوب و شریف خراسان شمالی با کار های خداپسندانه در کشور منشاء خیر بودند شب گذشته برای همیشه خاموش و در دل خاک آرام گرفت.

      روانشاد بانو فاطمه اصغر زاده متولد 1312از کودکی به این پیشه مشغول بود و تا کنون هزاران چادرشب، دستمال و حوله را به روش سنتی بافته است.  در گذشته همه مراحل تولید پارچه از نخست ک تهیه نخ ابریشم و پس از آن رنگرزی با مواد طبیعی گرفته می شود همه و همه را با دست و ابزار فراهم می کرده است.  وی ده ها نفر از دختران روستایی را به طور رایگان آموزش داده است. —

قومیت ساکنان شهر سوخته

     تلاش برای پی بردن به منشاء و قومیت ساکنان شهر سوخته بهره گیری از دانش های میان رشته ای برای استخراج حداکثر اطلاعات از داده های استخوانی فصل چهاردهم کاوش در شهر سوخته سعی شد DNA میتوکندری (سلولی) افراد استخراج شود تا بتوان به منشا و قومیت نمونه های بدست آمده پی برد.

فصل 14کاوش در شهر سوخته از 9آذر ماه شروع و در 30 دیماه مسال به اتمام رسید. کاوش در قبرستان، بررسی های انسان شناسی، بررسی آسیب ها و بیماری های جامعه باستانی از طریق تجزیه و تحلیل بقایای انسانی و خاک قبور، طبقه بندی و مطالعه مواد ارگانیک، مطالعه و تحلیل داده های آماری و ایجاد بانک اطلاعاتی بزرگ در شهر سوخته مواردی بود که در این فصل از کاوش به آن پرداخته شد.

      با توجه به تعدادی از اشیای یافت شده در این کاوش از قبیل جام مرمری، قطعه چرم نقاشی شده، عود سوز منحصر به فرد و... ک در این کاوش علاوه بر مرمت اشیای کشف شده به حفاظت و نگهداری آنها نیز توجه ویژه شده است.  مسئله ایجاد بانک اطلاعاتی جامع در این فصل بسیار مهم بود از این رو با همکاری دانشگاه تربیت مدرس توانستیم مراحل اولیه تشکیل این بانک اطلاعاتی را طی کنیم و امیدواریم در آینده نزدیک بتوانیم از امکانات این بانک اطلاعاتی بهره مند شویم.

      مطالعات زمین شناختی نخستین گام کاوش،  به منظور انجام کاوش در شهر سوخته در ابتدا بررسی های زمین شناختی را آغاز و حدود 12هکتار از وسعت این محوطه تاریخی مورد بررسی قرارگرفت. امسال 10مکان براساس نقشه های زمین شناختی مشخض شد و در این فصل بر روی برخی از آلومانی های مغناطیسی گمانه در نتیجه به ساختار ویژه رسیده و کار کاوش را در آن مکان ها آغاز گردید.

کشف بنایی منحصر به فرد در کارگاه شماره 26،  این فصل از کاوش های باستان شناسی در بخش مسکونی شهر سوخته در کارگاه 26ادامه یافت و باستان شناسان موفق شدند بنایی متعلق به دوره چهارم استقرار در شهر سوخته را مورد کاوش قرار دهند.  این ساختمان که در بخش مسکونی مرکزی شهر سوخته واقع شده بنایی بسیار ویژه دارد که تا کنون مورد کاوش قرار نگرفته بود.  در این ساختمان 2 دیوار هر کدام به قطر یک متر در یک متر به همراه 9عدد پشتیبان در اندازه یک متر در یک متر در هر سمت یک دالان را تشکیل داده که تا بستر تالاب مرکزی ادامه دارد.  در مجموع می توان گفت: تمامی گمانه های مورد کاوش در کارگاه 26 را در سه لایه می توان طبقه بندی کرد که عبارتند از لایه بالایی، لایه صفر و لایه نخست.

      انواع تدفین نشان از آزادی اعتقاد در شهر سوخته دارد،  حفاری ها در این منطقه به ما کمک می کند که به اعتقادات مردمی که در این شهر زندگی می کرده اند پی ببریم.  بخش گورستان شهر سوخته ویژگی خاص دارد و آن این است که مواد فرهنگی به دست آمده از آن به دلیل پنهان ماندن در زیر لایه های زیرین خاک بکر و سالم هستند.  در این فصل 77 قبر مورد کاوش قرار گرفت و 84 اسکلت و 51 شی تاریخی از آن بیرون آورده شد.  در این گورستان 10 نمونه ساختار قبر وجود دارد و این نشان دهنده وجود آزادی اعتقاد در زمان حیات مردم در این شهر بوده است.  در این کاوش 4 نوع قبر با عنوان های چاله ای ساده، دو قسمتی، کاسه ای و سردابه ای یافت شد که از خصوصیات قبور کاوش شده در این فصل نبود بقایای قربانی در قبور و نبود مهر بود.

      خاک شهر سوخته محلی امن برای پارچه ها،  در این فصل از کاوش حجم زیادی از پارچه در بخش گورستان و مسکونی پیدا شد که عمدتا از الیاف حیوانی و گیاهی تشکیل شده بودند.  با توجه ب حجم زیادی از پارچه که در این محوطه تاریخی تا کنون کشف شده است، نشان می دهد بافت خاک شهر سوخته به دلیل نمکی که دارد باعث شده پارچه های در آن مقاوم باقی بمانند.  اغلب پارچه های یافته شده در این فصل از کاوش از پشم شتر تهیه شده اند.

      زنی چشم مصنوعی با 180سانتی متر قد،  از نمونه های استخوانی و دندانی ساکنان شهر سوخته در این فصل از کاوش برای آزمایشهای ژنتیک نمونه برداری شد.  تمامی جمجمه های مورد مطالعه در این فصل از دسته دلیکو سفالی و مزوسفالی بودن و در آنها یک جمجمه با عارضه پوستی و یک جمجمه مبتلا به بیماری هیدوسفالی (بزرگی جمجمه ) پیدا شد.  با استفاده از دانش های میان رشتهای برای استخراج حداکثر اطلاعات از این داده های استخوانی و دندانی در اینفصل از کاوش سعی شد با برداشت صحیح نمونه استخوانی بتوان DNA میتوکندری (سلولی) این افراد را استخراج کنیم و با تعیین ترکیب ژنتیکی و مقایسه هاپلو گروپ این افراد در بین موقعیت های مختلف بتوانیم به منشا و نوع موقعیت نمونه های شهر سوخته و اختلاف آنها در جمعیت جهان بپردازیم تا گامی بلند در شناخت بیشتر این منطقه برداشته شود.

     میانگین سنی مردمان شهر سوخته بالا نیست و تنها یک زن با سنی بیش از 45 سال مشاهده شده است.

مردم شهر سوخته از قامت متوسطی برخوردار بودند به ‌طوری که میانگین قد خانم‌ها از 160 تا 165 و میانگین قد آقایان از 165 تا 170برآورد می‌شود. البته در این میان زن صاحب چشم مصنوعی استثنا محسوب می‌شود چرا که قامت او از 176 تا 180 سانتی‌متر تخمین زده می‌شود.

       کشف 3 مورد ابزار شمارشی در شهر سوخته،  با نگاهی ژرف تر ک در این فصل از کاوش به بررسی اشیا به جا مانده از ساختار اداری شهر سوخته گردید، داده هایی شامل مهر ها و اشیا شمارشی به دست آمده در سالهای 88 و 93 پرداخته است در این کاوشها 14مهر با نقوش مختلف مورد برسی قرار گرفت.  با توجه ب اینکه در این سالها 56 اثر مهر به دست آمد، ابزار شمارشی یا ژتون هایی شامل ژتون ساده، پیچیده و پاکت های گلی در طول تحقیق در این سالها یافت شد.  در تحقیقات انجام شده در این فصل از کاوش فضولات گوسفند، بز، فک جانوران و.... مورد بررسی قرارگرفت.  در این فصل از کاوش 100 نمونه انسانی بسته بندی و به آزمایشگاه فرستاده شد.

قدمت 7هزار ساله تهران

      تصویر آثار تاریخی،  عکس شماره 7989.  قدمت 7هزار ساله تهران تأیید شد،  مسافر چشمه علی، اصطلاحی برای تداعی برخی ویژگی های «ارتباطی» و «مبادلاتی» بین تپه چشمه علی و مکان تازه کشف شده در جنوب خیابان مولوی است و نه نامی خاص برای فرد تدفین شده یا تعیین هویت او.  سازه حرارت دیده در بالای محل دفن اسکلت نشان از آن دارد که این منطقه به طور یقین سکونتگاهی بوده که در آنجا زندگی جریان داشته و پخت و پز انجام می شده است.

      این اسکلت بنابر شواهد،  متعلق به زمانی است که مردگان را در کف اطاق ها دفن می کردند تا جایی که تکه های استخوان و سازه حرارتی وجود دارد به طور یقین سکونت وجود داشته است.  در حال حاضر گروه کاوش فقط یک گور را پیدا کرده است و در صورتی که حفاری ها ادامه یابد شاید بقایای معماری و گور های دیگری هم آشکار شود.

      با توجه ب فاصله 7 کیلومتری مکان کشف این اسکلت با تپه چشمه علی به خط مستقیم، به طور حتم در اطراف تپه چشمه علی محوطه ها و روستاهایی وجود داشته و هیچ بعید نیست محل مورد بحث از جمله چنین سکونتگاه هایی بوده است. با شواهد موجود می توان به این نتیجه رسید که قدمت سکونت در محدوده ای که امروزه به تهران موسوم است به هفت هزار سال می رسد.  ب هر روی این کاوش ها، چهار دلیل عمده زیر را تاییدی بر درستی اظهار نظر کاوشگران برشمرد.

      نخست از نظر فرهنگی با توجه به یافته های بدست آمده شامل آثار معماری، نوع تدفین و نوع سفال های بدست آمده، این آثار معرف فرهنگ پیش از تاریخ فلات مرکزی ایران است.  دلیل دوم از نظر خرده فرهنگ، آثار بدست آمده معرف حوزه فرهنگی دشت ری می باشد.دلیل سوم اینکه از نظر جامعه شناسی، این اطلاعات معرف جامعه طبقاتی پیش از تاریخی در حوزه فرهنگی دشت ری است. چون در دشت ری ما با سه نوع تقسیم بندی مواجه ایم؛ اول جوامع بی طبقه، دوم جوامع طبقاتی و سوم جوامع سلسله مراتبی.

     به دلیل بدست آمدن اسکلت و نوع تدفین، هدیه گور و نوع معماری، این آثار را احتمالا متعلق به جوامع طبقاتی است که در صورت انجام کاوش های گسترده، اطلاعات ما از آن کامل تر خواهد شد.  چهارمین دلیل قدمت تخمین اسکلت است چرا ک نوع تدفین و سفال بدست آمده در کنار آن بر اساس مطالعات مقایسه ای و شناخت شناسی در ادبیات باستان شناسی در بازه زمانی 6250تا7200سال قبل قرار می گیرد ، به همین جهت بیشتر باستان شناسان عدد رند یا همان 7هزار ساله را در نظر می‌گیرند.

     حال با توجه به ظرف قرمز منقوشی که بالای سر اسکلت پیدا شده می توان بدون تردید اعلام کرد که این ظرف متعلق به سنت سفالگری رایج در تپة چشمه علی بوده است. براین اساس قدمت نسبی تخمین زده شده برای اسکلت همان 7 هزار سال است.  ب هر روی تا پیش از تکمیل پژوهش های علمی هنوز برای نتیجه گیری هایی از این دست خیلی زود است.  و در این راستا، کاوش ها باید ادامه یابد.

درس انشا

     آموزش و پرورش به درس انشاء در مدرسه ها بها نمیدهند.  انشاء چیست؟  انشاء مطلب کوتاه و بلندیست که تحت عنوانی مشخص، توسط دانش آموزان نوشته میشود.  اهداف این مادۀ درسی شامل،

1 ـ  توانا شدن دانش آموزان در نوشتن.

2ـ  آگاه شدن به شناخت واژه ها، اصطلاح ها و ظرایف زبان.

3 -  توانا شدن در توصیف.

4 -  پرورش قوای فکری، تعقل، تحلیل، استدلال، استنتاج، قدرت بیان و انسجام مطلب.

5 ـ  بکارگیری اندوختۀ ذهنی و فعّال کردن دایرۀ واژگانی.

      دلایل غیر فعال بودن کلاس های انشاء:

1 ـ  اهمیت ندادن به درس انشاء.

2 ـ  فقدان کتاب راهنما و جزوه های درسی در آموزش انشاء.

3 ـ  فقدان مادۀ انشاء در نظام دانشگاهی و تربیت آموزگاران متخصص در امر نگارش.

4 ـ  مورد بحث قرار نگرفتن مسائل روز و تکراری بودن عنوان های بی خطر، بی ضرر و بها ندادن به گفتگو و مزایای آن، تا زبان دانش آموزان در گویش، شیوائی و بلاغت پرورش پیدا نکند.

5 -  وجود حروف هم صدا و ترس از داشتن غلط املائی.

6 ـ  ترس نظام سیاسی و نهاد های کشوری از باز شدن زبان انتقاد، پیدائی مغز های نقاد و پدید آمدن قشر روشنفکر.

7 ـ  بار آمدن نسلی مطیع، سربزیر، ترسو و عاجز از درک و بیان درد ها، خفه کردن بغض ها در گلوها، بسته نگاه داشتن جامعه و ذهن دانش آموزان از رسوخ اندیشه های نو و بروز ناآرامی های اجتماعی.

8 ـ  عدم تشویق دانش آموزان و آموزگاران به مطالعه، کر، کور و لال نگاه داشتن آنها در پرداختن به موضوعات جدی، بیگانه ماندن با تضاد و تناقض، علت و معلول، امتناع تفکر و بسته نگاه داشتن مغز ها از درک مسائل و کالبدشکافی مشکلات در پیکر جامعه.

9ـ  پی نبردن به علتهای ایستائی، سکونزائی، نقش بازدارندۀ سنت، در جا زدن جامعه و حرکت در شیار تابو های مقدس دینی غربی، تا درها همواره بر پاشنۀ منافع اقلیت چموش و به زیان اکثریت محروم بچرخد تا بازتاب آن چرخش معطوف به سرگرم شدن تحصیلکردگان و طبقۀ متوسط به مسائل مبتذل باشد ...

 کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش

جشن اردیبهشتگان

گان = غرش، خروش، صدای بزرگ،  جهت اطلاع در اینجا

      جشن اردیبهشتگان روز سوم هر ماه و ماه دوم هر سال خورشیدی به نام اردیبهشت امشاسپند است.  گاه شماری ایران باستان، روز سوم هر ماه و ماه دوم هر سال خورشیدی به نام اردیبهشت امشاسپند است.  زرتشتیان، اردیبهشت روز از اردیبهشت ماه را جشن می گرفتند،  و آن را "اردیبهشتگان" می نامیدند.  سومین یشت از اوستا به نام همین امشاسپند است.  این امشاسپند نماینده قانون ایزدی و نظم اخلاقی در جهان است. درباره وی آمده است که:  " اردیبهشت را خویشکاری (=وظیفه) این است که دیوان نهلد تا روان دروندان را در دوزخ به بیش از گناهی که ایشان را است پاد افراه کننده و (دیوان را) از ایشان باز دارد."

      ایرانیان از هزاران سال پیش در روز جشن اردیبهشتگان، لباس سپید رنگ می‌پوشیدند که نمایانگر پاکیزگی است. زمان برگزاری جشن اردیبهشتگان (دوم اردیبهشت) از سویی دیگر همزمان است با زمانی که در بسیاری از مناطق ایران، گلها شکوفا شده‌اند. از این رهگذر، این جشن به نوعی جشن گلها نیز بدل شد؛ جشنی که اکنون در هلند نیز تقریبا همزمان با جشن اردیبهشتگان برگزار می‌شود.

      درباره آداب و رسوم مربوط به اردیبهشتگان اطلاعات زیادی در دست نیست اما مطابق جشنهای دیگر، ابوریحان بیرونی به آن اشاره نموده است که روز سوم اردیبهشت ماه، اردیبهشت روز است و آن عیدی است که اردیبهشتگان نام دارد، برای آنکه هر دو با هم متفق شده اند. معنای این نام، آن است که راستی بهتر است و برخی گفته اند که منتهای خیر است و اردیبهشت ملک آتش و نور است و این دو با او مناسبت دارد و خداوند او را به این کار موکل کرد.

      به موجب یزدان‌شناسی اوستایی اردیبهشت دومین امشاسپند است. این نام در اوستا اشه و  هیشته و یا ارته ‌و هیشته می‌باشد.  جزء اول اشه یا ارته به معنی درستی و راستی و نظم و جزء دوم صفت عالی است.  به معنی بهترین پس رویهم به معنی بهترین راستی یا بهترین نظم و قانون می‌شود.

     چنانکه همهٔ امشاسپندان دارای دو وجه مینوی و زمینی هستند این امشاسپند در جهان مینوی نمایندهٔ پاکی و راستی و نظم و قانون اهورایی و در زمین نگاهبانی آتش بدو محول است.  در این مورد منظور از آتش نظم و داد و راستی و پارسایی است چون در آیه‌ای از اوستا ملاحظه می‌شود که اهریمن با ظهور زرتشت می‌گریزد با فریادی این چنین که «زرتشت مرا بسوزانید با اشاوهیشه و از زمین براند مرا» که چون اهریمن نمایندهٔ بی‌نظمی و آشوب و دروغ و ناپاکی است با آتش راستی و پاکی و داد و قانون گریزان می‌گردد.

روز بزرگداشت سعدی

     تصویر آرامگاه سعدی شیراز و انوش راوید،  عکس شماره 3808،  اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی شیرازی که فرهنگوران او را به‌عنوان استاد سخن می‌شناسند، یادروز سعدی نام گرفته است.  سعدی نه تنها در شیراز و نه تنها در کشور خود بلکه در همه جهان نامی آشنا و شناخته شده است به طوری که از میان بزرگان ادب،  تنها شعر او است که بر سردر مقر سازمان ملل در نیویورک نوشته شده است.  در هر حال از سعدی باید به عنوان جان مایه فرهنگ ایرانی و حرمت قلم یاد کرد سعدی سفیر انسانیت، همبستگی و همزیستی است و برای گفت و گوی فرهنگ ها و تمدنها با اشعار زیبای خود زمینه‌سازی کرده است.

      استاد سخن در اشعار خود به عالم معنویت،  عرفان و فلسفه ورود کرده است و به بیان دردها و مشکلات بشریت و ارائه راه حل پرداخته است.  تاثیر پذیری شاعران سرزمین‌ های دیگر از شعر و ادبیات سعدی نیز موضوعی است که در پژوهش‌ های مختلف به آن پرداخته شده است.  در طول قرن‌ های گذشته در ایران و خارج از ایران کسانی که زبان و ادب فارسی آموخته‌اند،  همگی از برکت وجود سعدی و آثار گرانبهای وی چون گلستان بوده است و این ارزشها است که پاسداشت نام و یاد سعدی را پیش از پیش ضروری ساخته است.

برج نقاره‌خانه و قلعه طبرک

   کوه نقارخانه ــ  یا کوه طبرک نام کوهی است در ری که در آن آثار باستانی فراوان وجود دارد.  تصویر شماره 7996.

   برج نقاره‌خانه  ــ  ب در ناحیه شمالی امین آباد شهر ری و بر بالای کوه ری قرار دارد.  به گفته برخی منابع این برج آجری که ارتفاع آن به سه متر می‌رسد، در حدود ۱۰۰۰ سال پیش به دست شخصی به نام «بزرگ امید» جهت استفاده شخصی ساخته شد. به گفته برخی پژوهشگران ممکن است این مکان مقبره یکی از شاهان سلجوقی باشد.  برج نقاره‌خانه دارای ساختاری متشکل از لاشه سنگ و گچ است ونمای آن تزیینات آجرکاری به همراه قوس‌های جناغی تزیینی دارد.  به احتمال زیاد، اسکلت برج با سنگ بنا شده و سپس روی آن را آجرچینی کرده بوده‌اند.

   گنبد فخرالدوله یا امیراینانج ــ  همانند برج،  در مورد سلجوقی یا آل‌بوئی بودن این گنبد هم در منابع اختلاف هست. برخی آن را گورستان سلطنتی آل‌بویه خوانده و گنبد را گنبد فخرالدوله دانسته‌اند. فخرالدوله حاکم آل بویه بود که در قلعه طبرک درگذشت. در مقابل برخی منابع گنبد امیر اینانج خوانده شده است و آن را به حسام‌الدین سنقر اینانج که والی ری در عصر سلجوقیان بود که به دست غلامش کشته شد منسوب می‌کنند.  این گنبد که ساختمان آن تا دوران قاجار پابرجا بوده، امروز ویران شده و تنها بقایای شالوده‌ آن بر جای مانده است.

   قلعه طبرک ــ  قلعه طَبَرَک دژی تاریخی در شهر ری بود.  این بارو و حصار شهر آثار بر جای مانده از دوران خلفای عباسی و مهم‌ترین آثار اسلامی ری است که شامل یک رشته دیوارهای خشتی و سنگی است. داخل حصار بقایی به نام قلعه طبرک وجود داشت که به دستور طغرل سلجوقی با خاک یکسان شد. در بالای کوه نیز نقشی از بهرام گور بود که بعدها در دوران قاجاریه صورت فتح‌علی‌شاه را به جای آن تراشیدند.

   تخریب و عدم نگهداری ــ  آثار تاریخی موجود در دامنه کوه نقارخانه بدون متولی و نگهبان رها شده و به محلی برای تجمع معتادان بدل گردیده‌اند.  همچنین فعالیت‌های انفجاری کارخانه سیمان ری موجب در خطر گرفتن آثار موجود در دامنه کوه‌های ری از جمله گورستان سلطنتی آل‌بویه، برج نقاره‌خانه و نیز آرامگاه بی‌بی شهربانو گردیده بود که منجر به شکایت سازمان میراث فرهنگی از این کارخانه شد.


لوح سنگی

      عکس لوح سنگی دوران هند و پارتی،  که صحنه پرستش اتش را نشان میدهد.  این آیین در دین ودایی اگنی هورتی به معنای پرستاری از آتش است.  اگنی هورتا در زمان طلوع و غروب افتاب به نیت پاکسازی روان انجام می گیرد.  در اگنی هورتا نماز گذار خود را با آب پاک می سازد،  آنگاه در برابر آتش مقدس ایستاده و سرودها و نیایش های آتش را می خواند.  گاهی تمام شب در برابر آتش ایستاده و سرود می خواند که به آن عمل اگنی سایانا گفته میشود.  قربانی کردن در برابر آتش هم در وداها هم در اوستا ریشه دارد،  که در سانسکریت اگنی ستومه نامیده میشود.  عکس شماره 7993.

نماهنگ تمدن جیرفت

      تصویر اثار جیرفت، عکس شماره 8375،  سال ۲۰۰۳ پس از غارت و تخریب آثار سایت باستانی جیرفت،  بوسیله شبکه های سازمان یافته قاچاق،  که تبدیل به یک آبروریزی بین‌المللی برای ایران شد،  باستان‌شناس شناخته شده ایرانی دکتر یوسف مجیدزاده و گروه بزرگی از کارشناسان توانا،  کار کاوش و بررسی را در جیرفت آغاز کردند.  در ابتدای کشف جیرفت،  هیأتی باستان شناسی ایرانی بود،  و افتخار کشف و معرفی یافته‌ های جیرفت،  بعد از صد سال حیات باستان‌شناسی در ایران،  به نام ایرانیان و نه خارجی‌ها ثبت شد.  این گروه برای جلوگیری از حفاری‌ های غیر قانونی،  و گردآوری آثار کشف شده،  به مسائل فرهنگی و قومی مردم آن‏جا متوسل شد.  آنها ضمن فرهنگ‌سازی مداوم،  و ارتباط با مردم بومی،  کاری کردند،  که بسیاری از اشیا به صورت داوطلبانه توسط مردم بازگشت داده شد.  این گروه بیش از دو کیلومتر مربع از شهر باستانی را کاوش کردند،  و نیز اعضا گروه مقالات و کتاب ‌های متعددی به زبانها مختلف دنیا منتشر کردند.

      اما با یک چرخش غیر اصولی و ملی در آن زمان،  مدیریت باستان‌شناسی کشور تصمیم گرفت،  در محوطه ‌های مهمی هم‌چون جیرفت، شهر سوخته، شوش، تخت جمشید، حسنلو و ... ابتکار عمل را به‌دست خارجی‌ها بسپارد.  با دعوت از باستانشناسان فرصت‌طلب خارجی،  خصوصا باستان‌شناسان انگلیسی همچون راجر ماتیوس،  که به ‌کرات از نامی‌ جعلی برای اشاره به خلیج فارس در نوشته‌ هایشان استفاده کرده بود،  باعث شد در عمل این پروژه‌ها غیر از اتلاف بودجه‌ های میلیاردی،  تخریب بیشتر محوطه‌ها،  نتیجه ‌ای نداشته باشند.  با این سیاست باستانشناسان لایق و با سابقه ایرانی،  مورد بی‌حرمتی قرار گرفته،  و بار دیگر به اجبار گوشه نشین شدند.  در نهایت تمامی بودجه‌ های مربوط به کاوش در جیرفت قطع شد.  به این ترتیب قدیمی‌ترین تمدن شرق باستان و محل احتمالی پیدایش قدیمی‌ترین خط در جهان،  دوباره به دست قاچاقچیان سپرده شد،  تا با کندن گودال‌ های بیشتر آثار بیشتری را تخریب کرده و اشیا بیشتری را از ایران خارج کنند.

      با این روند نهال پژوهش‌ها در این محوطه مهم،  از ریشه خشکانیده شد.  همچنین با اقدامات غیر ملی دیگر،  باعث شد محوطه ‌های باستانی بیشتر تخریب شوند،  و اشیا بیشتری از مرزها خارج شوند.  این تصمیمات نادرست نه‌تنها در کوتاه مدت باستان‌شناسی ایران را نابود می کند،  بلکه در دراز مدت تمامیت ارضی و هویت ملی را نیز تهدید خواهد کرد.  در حقیقت دعوت‌نامه‌ نانوشته ای به دور و نزدیک فرستاده شده،  تا بیایند با فراغت خاطر،  بدون حضور باستان‌شناسان و دیگر کارشناسان ایران،  میراث فرهنگی و معنوی و آثار باستانی را تاراج کنند،  و در موزه‌ های‌شان به نام خود به‌نمایش بگذارند،  و در کتابهایشان با عناوین من ‌درآوردی منتشر کنند.  منبع اینترنت.

   نظر انوش راوید:  علت این است،  که غرب نمی تواند قبول کند تمدن کهن جی اولین تمدن جهان بوده است،  و تمدن از ایران به تمام جهان رفته است.

تخصص دمکراسی ادب

      تصویر انوش راوید در آثار باستانی،  عکس شماره 7991.  درون هر یک از سه موضوع فوق،  کلی تعریف نهفته است،  و مهمتر از همه لازم است و باید این سه موضوع توسط سیستم آموزشی به جوانان ایران یاد داده شود.  تقریبا امروزه همه مردم ایران در تمام موارد اظهار نظر و فضل می کنند،  بدون اینکه درکی از تخصص داشته باشند.  تقریبا تمام مردم فقط حرف و گفته و نظر خودشان را در بساطشان پهن می کنند،  و دیگران را نمی توانند بپذیرند.  همچنین هر گفتار و پندار و کردار،  که باب دلشان نباشد را،  به مسخره و اهانت و تندی پاسخ می دهند.

      در بخش نظرات صفحات مختلف،  این سه مورد بخوبی پیداست،  سریع بدون تحقیق و تأمل نظر می دهند،  و گفته های خودشان را بجا و درست می دانند.  تصور اینکه با این جماعت،  ایران بتواند قرن 21 را بپایان برساند،  سخت است،  زیرا این دوران زمان درک و درایت در سه مورد فوق است،  یعنی داشتن درک از تخصص و دمکراسی و ادب.  تنها دانستن تعریفی از این سه مورد مهم کافی نیست،  درک از آنها مهم است،  و نیز رساندن درک این سه مورد به دیگران،  که متوجه آنها نمی شوند.  من مسئولیت عدم دسترسی به آنها را،  سیستم آموزشی می دانم.

ضمیر ایستاده و زیبا

      تصویر کودکان ایران،  عکس شماره 8376،  سالهاست که به ضمیر ایستاده و زیباى "او" در فرهنگ ادبیات فارسى مى اندیشم، در کلاس هاى درس فارسى و انگلیسى، خارجیها برایشان بسیار جالب و علمى انسانى بود که ما ضمیر she براى زن یا he  براى مرد نداریم و تنها یک "oo" انسانى براى هر دویشان بکار میبریم، با مطالعه روى زبان هاى کردى، آذرى، و بسیارى از گوناگون و زیبا گویشها و لهجه ها، در فرهنگ ایرانیان نیز در میابیم که "انسان" و "انسانیت" همراه خرد و میهن پرستى، چه تاثیرات شگفت انگیزى در جامعه و کشور ایران براى سر افرازیشان داشته است، همزمان با این مدام اندیشى و اینکه چگونه باید این فرهنگ را حفظ و در رابطه با دوستى و عشق به همسایگانمان و جهان بکار ببریم، مهمترین اصل حیاتى و منبع نیرو بخش یک فرهنگ انسانى علمى نسل آینده ساز ایران و جهان یعنى کودکان ما هستند،  که همیشه نگرانشان بوده ام و مدام از آنها آموخته ام!  چرا؟

       کودکان عین طبیعتند!  آنها بطور جدى،  حتى بدون رفتن به مدرسه از ما پیشرفته تر! مهربانتر!  و مدام میخواهند به همنوعشان کمک کنند!  مدام دنبال کشف چیز هاى تازه اى هستند،  با یک سنگ،  یک تکه کاغذ،  یک قطعه گچ،  ساعتها خیره میشوند و کار هاى آفریننده و شگفت انگیزى انجام میدهند،  و آنقدر از نظر اخلاقى پیشرفته اند،  که همیشه هرچه دارند با غریبه ها قسمت میکنند،  و بدون توجه به آنها عشق میورزند.  کودکان دوست ندارند در دایره خانواده، اجتماع بمانند،  از آن بیرون میایند،  بکوچه میروند،  در خانه همسایه اخمو را میزنند و با لبخند سراغ هم بازى میگردند،  اگر به آنها بگویى این سیاه است،  آن سفید، او اروپایى یا افریقایى یا مسلمان و یهود و بهایى تعیین وابستگى نمیکند،  همیشه مى گوید "قشنگ است! خوب است! بهتر میشود!  و کنجکاویش براى شناخت او کیست؟ آنجا کجاست؟  براى داد و ستد نیست، براى تعیین آنکه او چه باید بکند نیست،  براى لحظه هاى پربار زندگیست که رشد کند و بعقب برنگردد،  مگر آنچه در ذهن تاریخیش از گذشته براى رشد و تغییر و تحول خاطره خوشى ایجاد کرده باشد و خاطرات بد را زود حاضر است که ترمیم کند.

      زندگى لوکس یا ساده را این ماییم که به آنها تحمیل مى کنیم،  ماییم که میگوییم این بد یا آن خوبست، آنها بسیار دقیق و کنجکاوانه به همه موجودات زنده مینگرند و دردناک میشوند،  اگر صدمه اى به آنها وارد شود،  اغلب وقتى سر بریدن حیوانات را مى بینند لب به گوشت نمى زنند،  اگر ببینند یک پلیس سفید یک نوجوان سیاه را کتک میزند،  بهمان اندازه متاثر میشوند وقتى مى بینند،  یک پلیس سیاه یک نوجوان سفید را ضرب و شتم مى کند،  و براى هر دو بطور یکسان وحشتزده و میل بکمک دارند،  وقتى سفره پهن میشود یا پشت میز غذا نشسته اند از پنجره گرسنه اى را مى بینند اصرار دارند او را بخانه و غذاى کم یا زیاد خود را با او قسمت کنند،  جالب اینجاست،  کودکان تمام اینکارها را بدون امتیاز انجام میدهند!

      جزو طبیعت آنهاست که اگر کسى زمین خورد و صدمه دید کمکش کنند،  اگر کسى چیزى کش رفت،  از ترس اینکه مبادا انگشتش را ببرند او را پنهان کنند و دیدم که همزمان میگویند  "دیگه اینکارو نکنیا! خیلى بده!  بیا با هم ببریم سر جاش"  مگر اینکه شکلات باشه که همونجا دخلشو میارن و دهانشونو پاک میکنن و در حالیکه قسمتى از پودر شیرینى رو لبا سشونه یا زبونشون رنگیه خودشان را جلوتر لو میدهند.  جزو طبیعت کودکان است که از هیچ چیز،  حتى دژخیمان و قاتلان یا شیر و پلنگ و مار نترسند و بخواهند نوازششان کنند،  و یا لخت و عور راه بروند و اگر چیز هاى عجیب و غریب دیدند بدون ملاحظه و کنجکاوانه پرسش کنند.  کودکان "خوش طینتند " بسیار عاقلتر، آرامتر، و صلح آمیز تر از بزرگترها عمل میکنند،  براى همین است که وقتى پدرها و مادرها و یا بزرگترها به هم پرخاش میکنند،  حرفهاى زشت مى زنند و یا چیزى به هم پرتاب میکنند،  آنها خود را در گوشه اى قایم و ساکت مى مانند.  اگر ساعتها با شما باشند وقتى گوش بدهید خسته نمیشوند،  ولى وقتى شما مدام در مغزشان انبار مى کنید میخواهند از شما فرار کنند بویژه در کلیسیا! مسجد! معبد و عبادتگاهها!  حتى در خانه که شما با عبادت و حرکات عجیب و غریب حوصله شان را سر میبرید و یا سعى دارید با آموزش دین،  خدا را واسط بین او و خود سازید.  کودکان بدون آموزش هاى مذهبى،  در عمل کار هاى نیک و زیبا بطور طبیعى و انتخابى انجام میدهند.  لازم نیست براى آنها وجود مردگان را با توهمات خویش ثابت کنید،  چرا؟

      کودک بطور طبیعى و انتخابى بیشترین عشق را بخودش و به شما مى ورزد تا شما هم به او عشق بورزید، چون عشق واقعى را در وجود خودش حس میکند،  این شمایید که در ذهن آنها موجود ساختگى مى سازید تا بوسیله او، نه خودشان، بخود و دیگران عشق بدهند و زندگى طبیعى و انتخابى سالمى داشته باشند این شرایط هاى ایجاد شده سالم انسانى و فرصت هاى رشد طبیعى است که کیفیت زندگى کودک را بالا برده و خود را مسؤل اعمال خود میکند،  تا از اشتباه کردن نهراسد و با شهامت و شرافتمندانه،  مستقل و آزاد باشد و تشخیص بدهد که اگر هر عمل نا درستى انجام داد باید برخیزد و درستش را با وجدان آسوده و سر افراز انجام بدهد،  و برایش مهم نباشد که اگر جهان سرزنشش کند،  این "او" انسانى اوست که با اراده او در تغییر و تحولش میکوشد.  خرداد ماه ٢٥٧٤  Marzieh

 کلیک کنید:  تراوا یا تراجان یا تروی

کلیک کنید:  دروغ قحطی بزرگ در ایران

کلیک کنید: اصل تاریخی حماسه گیل گمش

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش