وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

مطالب مهم روستا های امروز ایران

مطالب مهم روستا های امروز ایران،  صفحه یک

صفحه اطلاعات و موضوعات عمومی

منبع:  اطلاعات و تحقیقات شخصی.

   توجه: ات یا آت که در انتهای بعضی از واژه های می آید،  عربی نیست،  و ریشه در زبان و حروف هیروکلیف جی دارد.

شهرت پلنگ تنکابنی

      احتمالاً همگان درباره پلنگ تنکابنی شنیده اید،  پلنگی که باید بعنوان مقاومت یک حیوان در برابر انسان از آن نام برد،  حیوانی که بیش از دو بار در تله های مرگبار افتاده،  و دست و پایش صدمه دیده و از بین رفته،  و در طول عمرش بیش از 50 گلوله در بدنش از انسان بیادگار حمل کرده،  نام این حیوان پلنگ تنکابنی مشهور است،  که در همین پنج کیلومتری خانه ما آخرین بار بدست انسان افتاد،  اشخاصی که می خواستند کمکش ولی دیگر دیر شده بود.

   تصویر پلنگ مجروح و قطع نخاع و داغون شده تنکابنی،  در یک قفس کوچک مرغ در حال حمل به شهر،  پائین پنجه های از بین رفته پلنگ در اثر دام سیمی،  دی 92،  عکس شماره 5949.  این پلنگ نر صد کیلویی در نوع خودش واقعاً نمونه و بی همتا بود،  و احتمالاً این هم مانند خرس و مرس و غیره تنکابنی آخرین آنهاست.

      من 35 سال پیش به این روستا آمدم،  و از اینجا بخاطر طبیعت بکرش خوشم می آمد،  و گفتم بجای تهران درهم و شلوغ و غیر طبیعی،  باید در چلاسر و جل زندگی کنم،  35 سال پیش اینجا پر از پرندگان رنگارنگ بود،  که در هر فصلی در طبیعت و درختان سبز بلندش دیدنی بودند.  یادم می آید وقتی می خواستم از همین روخانه کوچک پائین خونه رد شم،  انبوه سنجاقک های در حال پرواز در ارتفاع کم،  امکان عبور را از آدم می گرفتند،  و چه جالب و دوست داشتنی بود،  همه چیز طبیعت بی آزار و مفید اینجا،  مارها و قورباغه ها و لاکپشتها و... گفتنی نیست،  طبیعت بفراوانی وجود داشت....،  دیگر نیست یا خیلی کم شده!!

      امروزه طبیعت در این روستا،  بسیار کوچک شده،  در واقع طبیعت بدست انسان شکار و کشته شده است.  جالب است بجای اندیشه واقعی برای جلوگیری از رانت قطع درختان جنگلی و نابودی آنها و جلوگیری از آلودگی محیط زیست و غیره،  یک چوپان را می آورند و می گویند،  که او گذاشته پلنگ گوسفندانش را بخورند،  ولی به پلنگ صدمه نزده است.  ولی هرگز نمی گویند راه چاره چیست و چرا باید آنقدر زیاد به طبیعت دست درازی کرد،  و طبیعت و زمین ما را نابود کرد.  بشر در راه تخریب و انقراض زمین ما  بشدت فعال است،  دستش درد نکند و خسته نباشد.

      چند نفر از مردم محلی می گویند:  قطع درختان و نابودی جنگلها،  و متعاقب آن کم شدن گرازها که خوراک طبیعی پلنگها هستند،  و وجود رستوران های زیاد در جاده دوهزار و بوی کباب،  پرورش ماهی و مرغداری های فراوان در این منطقه،  باعث شده حیوانات گوشتخوار وحشی به محل زندگی مردم،  بسیار نزدیک شوند.  مردمی که بدون ملاحظه در دل طبیعت نفوذ کرده اند،  و آنرا خراب می کنند،  و با پول مفت نفت ویلا های زشت عقده ای می سازند.  باید تدبیری اندیشید که حداقل مرغداریها و ویلاسازی ها از جنگل و طبیعت خارج شوند،  و...،  درد دلشان زیاد است،  خودتان بروید ببینید و بپرسید.

   مهم ــ  قطع سریع و بی رویه درختان جنگلی شمال ایران،  همراه با آلودگی و دود تهران،  باعث از بین رفتن یخچال های طبیعی کوه های البرز شده و می شود،  و متعاقب آن گرمایش و خشکسالی است،  که شده و ادامه دارد و زیاد می شود.

کارت مبادلات مرزی

      بلاخره کارت مرز نشینی به چلاسر و جل هم رسید،  این کارت می تواند کمی از بیکاری جوانان این منطقه کم کند،  البته چند موضع مهم هم بدنبال دارد،  منجمله بالا بردن آگاهی مردم نسبت به تجارت.  بسیاری از مردم این ناحیه بویژه بانوان،  بمنظور کمک هزینه زندگی،  بدون هیچ گونه یاری و کمک و برنامه قانونی حمایتی،  به شهر های مرزی کشور،  مانند آستارا و بانه می روند،  و مقداری خرید می کنند،  که سود بسیار کمی برای آنها دارد،  ولی در هر صورت ناچاراً به آنهم راضی هستند.

      کارت مبادلات مرزی،  هر سه سال یکبار صادر و تمدید می شود،  که کلیه اهالی ساکن در مناطق مرزی به جز مرکز شهرستان،  می توانند مشمول این امر باشند،  که مزایای این طرح معافیت مرزنشینان از پرداخت حقوق ورودی 66 قلم کالای،  شامل:  خوراکی، صنعتی و کشاورزی است،  کارت توسط سازمان بازرگانی تهیه،  و پس از هماهنگی با فرمانداران مناطق مرزی،  و تعاونی های مرزنشینی به تأیید نهایی می رسد .

      هدف از این کارتها،  تثبیت جمعیت مناطق مرزی، کاهش پدیده قاچاق، ایجاد امنیت در مرزها، رشد و شکوفایی در مناطق مرزی، آشنایی مرزنشینان با الفبای تجارت، معافیت از پرداخت حقوق ورودی کالا های مشخص شده توسط وزارت بازرگانی،  بالا رفتن سطح رفاه مردم منطقه.

      نحوه اطلاع رسانی در خصوص مدارک مورد نیاز،  از طریق بازرگانی شهرستان های مرزی،  تعاونی های مرزنشینی، اداره کل تعاون،  اداره کل گمرک،  اتحادیه تعاونی های مرزنشینی،  سازمان بازرگانی استان،  معاونت توسعه تجارت خارجی،  اداره بازاریابی،  انجام می شود.  خدمات و آخرین اخبار و بخش نامه های مرتبط درباره کارت مرز نشینی،  به صورت حضوری یا تلفنی در اختیار مرز نشین دارنده کارت قرار می گیرد.

تصویر خیال کیف پول حاصل از درآمد کارت مرز نشینی،  عکس شماره 7184،

    مدارک لازم جهت اخذ خدمت ــ  عکس، کپی کارت ملی، کپی کارت شناسایی، تأییدیه فرمانداری مبنی بر سکونت فرد در مناطق مرزی، تأییدیه شورای ده یا دهستان.

   انوش راوید:  اطلاعات مناسب قابل ذکر درباره استفاده و کار با کارت را بزودی می نویسم.

مرز های شمالی ایران

    مسافرانی که به شمال ایران می روند،  و از جاده چالوس و تونل کندوان می گذارند،  به خوبی متوجه تفاوت محیط و آب و هوای دو ناحیه از کشور می شوند،  که در فاصله چند کیلومتری با رشته کوه های البرز از هم جدا شده اند.  وقتی مسافر از تونل کندوان گذشت،  با هوای مه آلود و ابری دره چالوس در دامنه شمالی مواجه خواهد شد،  نه بفراوانی آسمان آبی رنگ دیده می شود،  نه آفتاب با درخشش همیشگی ظاهر می گردد،  مه و ابر موج می زنند و حرکت می کنند،  و گاهی از بالا به پایین سرازیر می شوند،  و زمانی هم از پایین به بالا باز می گردند.  هوای این بدنه البرز مرطوب است،  و باعث رستنی های زیادی شده است.  ارتفاعات بیش از 2500 متر از سطح دریا را مراتع و چراگاه های ییلاقی پوشانیده است،  ولی با سرازیر شدن تدریجی از کندوان درختانی چند نظر مسافر را به خود معطوف می دارد.  این حدود فوقانی و مرز اعلای جنگل های شمال است.  به نسبتی که ارتفاعات کاسته می شود،  ترکیب درختان و نحوه پراکندگی آنها تغییر می یابد،  و جامعه های مختلفی ظاهر می شود.  این مقدمه ای بود برای دانستن دقیق مرزها سرزمین مان،  واقعاً مهم و لازم است،  که هم میهنان فرهیخته و تحصیل کرده،  از مرز های جغرافیایی و تاریخی و تاریخ اجتماعی سرزمین شان،  بدور از دروغ های دشمنان تاریخی ایران به خوبی بدانند.

      مرز کنونی کشور ایران و جمهوری آذربایجان در قفقاز جنوبی،  بر اساس قرار دارد گلستان و ترکمن چای است،  جنگ اول روس و ایران در سال 1228 هـ ـ ق منجر به معاهده گلستان گردید،  که به موجب آن ولایات گرجستان، داغستان، باکو، شیروان، شماخی، شکی، گنجه و قسمتی از مغان و طالش به روسها واگذار شد.  در نتیجه جنگ دوم روس و ایران در سال 1243 هـ ـ ق قرار داد ترکمن چای بین دولتین روس و ایران منعقد گردید،  و طبق این معاهده ولایات ایروان و نخجوان به اضافه بلاد مذکور در عهد نامه گلستان به روسها واگذار شد. 

      مرز های شمالی سه قسمت به شرح زیر تقسیم می شود:

     * 1 ــ منطقه ای که در مغرب دریای خزر واقع شده،  و در حدود 770 کیلومتر از ملتقای رود قرسو تا مصب رودخانه آستارا طول آن است.

    * 2 ــ منطقه ساحلی دریای خزر،  که از مصب رود آستارا شروع شده،  تا نواحی تازه آباد به طول 992 کیلومتر ممتد است.

    * 3 ــ منطقه ای که در مشرق دریای خزر قرار گرفته،  و طول آن 1179 کیلومتر است،  از تازه آباد شروع شده به ذولفقار،  که نقطه مرزی مشترک بین ایران و جمهوری افغانستان و جمهوری ترکمنستان است ختم می شود.

      در هزاره پنجم خورشیدی ایرانی،  یعنی قریب سه هزار سال پیش،  سرزمین های پر جنگل کاسپیان و گلان ،  سرزمینی که اکنون از غرب به شرق بخش جنوبی دریای خزر و گیلان و رویان و مازندران را تشکیل می دهد،  در شمال خاک ماد قرار داشت.  در نیمه هزاره پنجم خورشیدی ایرانی،  تقریباً 150 سال پیش از آغاز سلسله هخامنشیان،  بنا به منابع و قراین موجود،  در مجاورت کرانه های دریای خزر،  یا همان دریای کاسپین و بخش سفلای دره امردوس (قزل اوزن، سفید رود)،  و نقاط شمالی تر آن پادشاهی های کوچک مستقل وجود داشته،  و قبایلی زندگی می کردند،  که بعد ها مولفان باستانی ایشان را از شرق به غرب به نام های گلها، کادوسیان، امردان، کاسپیان و غیره خوانده اند،  به احتمالی اینان با کوتیان و کاسیان که در جنوب غربی دریای خزر از شمال به جنوب زندگی می کردند،  خویشی داشته اند.  گاهی تاریخ نویسان گذشته،  همه قبایل ساحل جنوبی دریای خزر را کاسپیان می نامیدند،  و در مشرق محل ایشان سرزمین پارت آپاورتن و قبایل تاپیر (تپور، طبر) و آناریاک و استاور و هیرکانی،  که در هیرکانیه، گرگان سکونت داشتند بوده است.  البته این داده های تاریخی هنوز با دلایل باستان شناسی کاملاً تأیید نگردیده اند،  لازم است درباره آنها،  توسط جوانان باهوش محقق علم جغرافی ـ تاریخ تحقیق های مستقل صورت پذیرد.

تصویر نقشه گوگل ارت از دریای خزر و شهرستان تنکابن و گیلان و مازندران،  عکس شماره 7185.

کلیک کنید:  تاریخ بازرگانی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ ماجرا جویی در ایران

کلیک کنید:  دفتر و بازرگانی انوش راوید

 

  گذر از سنت قدیم

       ما در جهانی زندگی می کنیم که بسرعت متحول می شود،  و تغییرات ناپیوسته را تجربه می کند،  و پشت سر می گذارد،  در قرن سنت گریزی توضیح نوشته ام،  بنابر این باید پا و ذهن را جلو کشید،  و حرکت زمین زیر پا را حس کرد،  و سنت های قرن 20 را کنار گذاشت،  و بسرعت قرن نو را وارد عرصه زندگی نمود.  درباره درک نکردن این موضوع مهم،  خیلی تعریف ها وجود دارد،  که در نهایت عدم توجه به آن باعث عقب افتادگی در بخش هایی از کشور و مردم می شود.

      یکی از مهمترین موضوعات این قرن،  ایجاد و سپردن خدمات دولتی و شبه دولتی به خود مردم است،  که در بسیاری از کارها امکان دارد،  مانند ثبت نام های مختلف،  و پرسش و پاسخ های اینترنتی.  البته در بعضی از این موارد کار هایی انجام شده،  ولی خیلی کم است،  و هنوز بیشتر کارها باید حضوری انجام شود،  که منجر به از دست رفتن وقت و توانایی های نوین برای مردم،  و مخارج زیاد برای دولت است،  که در نهایت همه آنها ضرر های مردم می باشد.  امید است روزی برسد که تمام کارمندان ارشد و جزء ایران و تمام مردم خود بخواهند که امور برابر با قوانین قرن نو اداره شود،  و سریعتر راه کار های جدید ساخته و پرداخته شود.

      باید دانست جامعه و مردم زنده و رشد یابنده هستند،  و خود بخود برابر با قوانین تاریخ اجتماعی و ساختار های تاریخی اجتماع،  جلو می روند و به عقب باز نمی گردند.  ممکن است بر اثر اصطکاک گذر های زمانی،  احساس شود مدتی حرکت مردم کند شده،  و یا عقب رفته اند،  ولی تحلیل آن اینگونه نیست،  و بوضوح حرکت زمین زیر پای مردم،  حتی در دور ترین روستاها دیده می شود.  همین 30 ــ 40  سال پیش بود،  که بیشتر روستا های ایران در عمق تاریخ بودند،  ولی امروزه با تکافوی توده ها،  به رشد و شکوفایی خوبی رسیده اند،  با نگاهی به چلاسر و جل،  این موضوع بروشنی دیده می شود.  

      با این مقدمه به چند موضوع می پردازم،  یکی از آنها ثبت نام و آپدیت کردن سالانه مدارک در خانه بهداشت است.  بدین منظور افراد زحمت کش و خدمتگزار خانه بهداشت روستاها،  مجبورند خانه بخانه بدرب منازل مردم مراجعه نمایند،  و از مردم درباره بهداشت پرس و جو نمایند،  و مسائل جدید و روز را به شخصی دم درب منزل گوشزد نمایند.  اینکار براحتی و بهتر می تواند توسط اینترنت انجام شود،  امروزه تقریباً بیش از نیمی از خانه های روستایی رایانه دارند،  و جوان خوب دانشگاهی هم وجود دارد،  و اینترنت هم در دسترس است.  مراجعه های حضوری و عدم استفاده از اینترنت،  باعث کم آوردن اطلاعات و دانش،  در این قرن پر از داده های علمی و خبری می شود.  همچنین مسئولان خانه بهداشت روستایی،  نمی توانند خود را آبدیت و علمی تر نمایند،  و جمع بندی های سریعتری داشته باشند.

      معمولاً در روستاها بمنظور کار های اینترنتی،  همسایه ها بیکدیگر کمک می کنند،  و اگر خانه ای نتواند،  دیگری یاری می رساند و کار او را هم انجام می دهد،  و این می تواند یک وسیله خوب برای ایجاد یاری رساندن بی دردسر شود.  امروزه در ایران  رشد خوبی در استفاده از کامپیوتر و اینترنت داشته و داریم،  و دولت هم علاقمند است،  که بیشتر مورد نظر مردم قرار گیرد.  امید است روزی برسد بجای اینکه مسئولین و مأمورین مختلف بجای اینکه با انبوهی کاغذ خانه بخانه بگردند،  و حتی گاهی مورد اهانت قرار گیرند،  خود بخواهند که با تکنولوژی های نوین،  طبق فاکتور های موج های نو کار نمایند،  و مرتب تقاضای آنرا به مقامات بالاتر گوشزد کنند.

عکس بدون شرح،  عکس شماره 7160.

نگهداری و استفاده از نمک ید دار

    بسیار دیدم مردم نمی دانند،  چطور نمک ید دار بخرند،  و چگونه آنرا نگهدارند و استفاده نمایند،  بارها بطور حضوری برای مردم توضیح دادم،  که ید یک مواد غذایی نیست،  ید سمی و خطرناک است،  و استفاده از آن باید شرایطی داشته باشد.  گاهی با تبلیغ های کم دانش،  ید را مانند ویتامین ها معرفی کرده اند،  و در ذهن مردم چنین جا افتاده که خوردن آن فقط مفید است.  چند روز پیش موضوعی برایم پیش آمد،  دو بانوی محترم چلاسری،  با تعجب بمن گفتند:  "فقط در خانه شما نمک ید دار نیست!".  در پاسخ به آنها توضیح شفاهی کوتاهی دادم،  در این مقاله که از جمع بندی مجلات و وب های پزشکی است،  توضیح می نویسم،  امیدوارم مورد توجه،  بویژه بانوان خانه دار قرار گیرد.

   * نمک های صنعتی به اصطلاح تصفیه شده یا نمک های ید دار موجود در بازار به هیچ وجه مورد تایید نمی باشند و برای بدن مضر می باشند.  این نمک ها برای افراد دارای فشار خون بالا یا بیماران بیش از افراد معمول ضرر دارد.  ید شیمیایی داخل بعضی از نمک های صنعتی موجود در بازار،  بیش از بیست برابر نیاز بدن هست که باعث ایجاد مشکل در افراد می گردد.  حتی نمکی به اسم نمک دریا که نوعی نمک صنعتی می باشد،  در بازار توزیع شده است که مورد تایید نمی باشد.

      در بعضی از داده های پزشکی و بهداشتی می گویند:  ما از نظر جغرافیایی در منطقه ‌ای زندگی می ‌کنیم،  که به دلیل فقیر بودن خاک از یُد،  بیشتر مواد غذایی کشت شده یا حتی دام‌ ها یُد کافی نداشته،  و میزان مورد نیاز روزانه به این ماده معدنی از طریق غذا تأمین نمی‌ شود.  به همین دلیل،  مدت‌ ها ایران جزو کشور هایی بود که بیماری ‌های مربوط به کمبود یُد در آن شیوع داشت.

   انوش راوید:  تاریخ ما چیز دیگری می گوید،  همیشه در تاریخ ایران قهرمانان و پهلوانان بزرگی و معروفی وجود داشته است،  ورزش های سنتی ایران بخوبی دلیل آن است.  در قرون میانه بیشترین اندیشمندان و دانشمندان تاریخ جهان را داشته ایم،  که بنیان گذاران علوم امروزی بودند،  در سفرنامه های خارجی نوشته اند،  که ایرانیان سلامت ترین مردم جهان هستند،  مثال درباره عدم درستی متن پزشکی و بهداشتی فوق زیاد است.

      تصویر خیالی تعدادی از انبوه دانشمندان و اندیشمندان و شاعران تاریخی ایران،  که بنیان گذاران علم و ادب بودند،  بسیاری از کتاب های آنها تا اواخر قرن 19 میلادی،  در دانشگاه های اروپا تدریس می شد،  عکس شماره 2977.

      همچنین در ادامه می گویند: مهم ‌ترین علامتی که میان مردم به عنوان کمبود یُد شهرت دارد،  بزرگ شدن تدریجی غده تیروئید،  و بروز بیماری‌ غم ‌باد یا گواتر است.  علاوه بر آن باید گفت اگر خانم ‌های باردار در دوران بارداری به کمبود این ماده معدنی مبتلا باشند،  خطر این که کودک‌ شان دچار بیماری‌ هایی مانند عقب‌ افتادگی ذهنی شود، وجود دارد.

   انوش راوید:  این بیماریها می تواند ده ها علت داشته باشند،   و صرفاً بنا به تحلیل های هیچ جا منتشر نشده نمی تواند پایه گذار علم ید باری و باوری باشد.

      و در ادامه می گویند:  به هر حال،  به دلیل این کمبود در کشور ما پس از بررسی‌ های مختلف، تصمیم بر این گرفته شد،  که یُد به یک ماده غذایی پُرمصرف و راحت یعنی نمک اضافه شود،  و در حال حاضر چند سال است که نمک‌ های کشور یِد دار شده ‌اند.  این برنامه،  کمک‌ بسیاری کرده است که یُد موجود در بدن وضعیت بهتری پیدا کند، و البته بررسی ‌هایی که روی میزان یُد موجود در ادرار دانش‌آموزان کشور هر چند وقت یک بار انجام می ‌شود،  این موضوع را ثابت کرده است.

   انوش راوید:  من متخصص مربوطه نیستم،  فقط یک تحلیل گر جامعه روستایی خو.دمان هستم،  فقط دیده ام در این موارد ذکر شده،  نظریه های متفاوتی ارائه شده،  که نیاز به جمع بندی های جدید و جدید تر دارند.

   جالب:  چند نکته در مورد نحوه خرید و استفاده و نگهداری نمک یُددار:

   1 -  بمنظور مصرف خوراکی،  نمک هایی معمولی و ید داری خریداری کنید،  که از بهداشتی بودن آنها مطمئن باشید،  و مهر استاندارد و شماره بهداشت داشته باشند.

   2-  باید نمک یُد دار را در شیشه‌ های تیره‌ رنگ،  که درب آن ها باز نباشد و نور نبیند،  نگهداری کرد،  تا یُد آن از بین نرود.

   3 -  در آخرین مرحله پخت نمک ید اضافه شود،  تا یُد بیشتر حفظ شود،  و بر اثر حرارت از میان نرود.

   4-  فراموش نکنید مصرف زیاد نمک خطر ابتلا به فشار خون را افزایش می ‌دهد،  با این فکر که نمک یُد دارد،  دلیل بر این نیست،  که مصرف آن را بالا ببریم،  بلکه رعایت تعادل قدم اول است،  زیرا همچنان یکی از توصیه‌ های سلامت مصرف کم نمک است.  بهتر است سر سفره نمکدان نگذارید،  و به همان نمکی که در حین پخت به غذا اضافه شده، بسنده و عادت کنید.

  5 -  مصرف کننده نمک ید دار درصورتیکه دارو مصرف می کند،  با پزشک خود در باره این مصرف مشورت نماید.

   مهم:  چون می گویند خاک کشور ما فقیر از یُد است،  و مواد غذایی که غنی از یُد باشند وجود ندارد،  بهتر است ماهی ‌های خلیج فارس و دریای های آزاد،  که یُد بیشتری دارند مصرف شود.

   توجه:  به هیچ عنوان نباید از ابتدای پُخت غذا،  به آن نمک ید دار اضافه کرد،  یُد ماده ای فرار است،  و ید موجود در آن از بین می‌ رود،  و نیز بخار ید ایجاد شده بر اثر پخت غذا،  در آشپزخانه بسته،  ممکن است در نهایت ضرر وارد کند.  بهترین راه مصرف نمک ید دار هنگام آخرین مرحله پخت و سرو غذا می باشد،  تبلیغ نمک ید دار به این معنی نیست که ما مصرف آن را بالا ببریم ...

      پس ما باید ببینیم نمک مفید،  که این همه تاکید بر مصرف آن شده چه نمکی است،  و چگونه باید آن را پیدا کرد؟  نمک طبیعی که توسط بشر دستکاری نشده،  و در طبیعت وجود دارد،  مثل نمک دریا،  که حاوی سدیم، کلر، پتاسیم، ید، منیزیم، روی و کلسیم،  به میزان لازم برای سلامت سلول های بدن است،  و با تعادل خود نه تنها مضر نیست،  بلکه مفید نیز هست،  ولی نمک صنعتی ناقص تصفیه شده،  که فقط حاوی سدیم، کلر و گاهی ید صنعتی است،  گاهی می تواند برای سلول ها سمی باشند.

      اینکه چگونه در طول دهه های اخیر نمک مفید طبیعی ما مثل خیلی مواد غذایی دیگر توسط نوع صنعتی و مضر آن جایگزین شده است،  جزء اسرار می باشد،  و شاید بتوان رد پای استعمار و امپریالیسم را در این فرآیندها جستجو کرد.  حکیم باشی های سبک قدیم عقیده دارند:  به طور قطع مصرف نمک صنعتی موجب اختلال عملکرد سلولی و بروز بیماری های مختلف از جمله فشار خون می گردد.  وجود یون هایی بجز سدیم و کلر در نمک طبیعی،  یک ترکیب متعادل و هماهنگ با نیاز طبیعی سلول های بدن ما را فراهم می آورد،  در حالی که در نمک صنعتی این تعادل وجود نداشته،  و ترکیب زیان آوری به سلول ها تحمیل می گردد،  در واقع این طور نیست که الزاما صنعتی سازی مواد غذایی به نفع بشر باشد،  و در اکثر اوقات این کار به ضرر بشریت تمام شده است.  یکی از موادی که در نمک صنعتی با تصفیه از نمک طبیعی جدا می شود،  و برای سلول ها بسیار ضروری است،  و نبودن آن موجب بیماری هایی مثل تشنج می گردد،  یون منیزیم است،  و ماده دیگر که برای رشد سلول ها بخصوص در بچه ها لازم است،  عنصر روی می باشد،  که باز در روند تصفیه نمک  به وسیله مواد شیمیایی از آن گرفته می شود.    طب سنتی ایرانی مصرف نمک طبیعی بخصوص نمک دریا را توصیه و از مصرف نمک های صنعتی و تصفیه شده نهی می نماید.       

   انوش راوید:  من در منزل برای پخت غذا از نمک های تصفیه شده بدون ید،  تأیید شده بهداشتی استفاده می کنم،  و ده ها سال است،  که از نمک طبیعی دریای پارس بمنظور تأمین مواد مورد نیاز بدن،  هنگام سرو غذا های سرد بمقدار کم بهره می برم.

   جالب:  اختلاف کل قیمت نمک معمولی با نمک ید دار جایگزین و خریداری شده توسط مردم،  با حساب برآورد های تقریبی سازمان های بهداشتی و مالی،  بیش از 30 هزار میلیون تومان در سال است!  پیدا کنید پرتقال فروش را؟  توضیح اینکه،  در طول تاریخ جهان،  ترفندها و نیز جنگ های بیشماری بر سر معادن و در آمد نمک بوقوع پیوسته است.

    تصویر سنگ نمک و حذف نمکدان از سرو غذای پخته،  مشروح در غذا های چلاسری،  عکس شماره 7127.

کلیک کنید:  تماس و نظر

کلیک کنید:  خواندنی هایی از ایران و ایرانیان

کلیک کنید:  مکتب عرفان و شعر از چلاسر و جل

کلیک کنید:  بهترین غذا های شمالی در چلاسر و جل

 

نامه به یک همدل در تهران

      این چند روز نیمه اول آذر،  برعکس هوای بد تهران،  هوای اینجا بقدری خوب است،  که بزحمت چند دقیقه پای کامپیوتر می مانم،  تقریباً تمام وقتم را در باغ می گذرانم.  برگ های زرد و قرمز زیر پا خش خش می کنند،  و پرندگان رنگارنگ مهاجر در اطراف می پرند و چهچهه می زنند،  فضا بدون حشرات ولی پر از عطر شگفت انگیز پائیز به زمستان است.  نوشیدن قهوه با شیر محلی هنگام قدم زدن زیر درختان لخت شده از برگ،  یا خوردن کرامولی یاقوتی و نارنگی محلی و تمشک پارچین،  خیلی لذت داره.  دیروز آخرین خرمالو عسلی را از درخت چیدم و درجا بلعیدم،  برای این مورد رقیبان سرسختی دارم،  آنها پرندگان خوشگل هستند،  و یک جوری برسر خرمالو با هم دعوا داریم.

      اگر و اگر اینجا بودید،  کمی در باغ راه می رفتیم و کمی می نشستیم،  هدیه هم با چای چلاسری و شیرینی محلی،  که با شکر قهوه ای و بادرنگ جل باصفا درست شده،  پذیرایی می کرد.  سپس با ذهن های باز و آسوده شده در فضای ملکوتی طبیعی،  درباره وبلاگ کمی طرح های غیر قابل تصور می ریختیم،  و بیش از پیش با کمک انرژی طبیعی، دانایی بیشتری به جامعه جوان باهوش می فرستادیم.  طبیعت افسانه ای است،  که امروزه در شهرها چیز شده،  چیزی دور از دسترس،  و کم کم چندی دیگر برای لمس و حس آن،  باید تا صد سال دوم صبر کرد.

      دیروز خورشید خانم همسایه،  یک کوله بار سبزی محلی برایمان آورد،  امروز چاشت سبزی پلو با کره محلی و کوکو سبزی با تخم مرغ محلی تکشی داشتیم،  خیلی کیف داد،  مخصوصاً که من زیر درخت تنومند جنگلی برگ ریخته وسط حیاط خوردم،  این درخت رو خیلی دوست دارم.  ولی ایکاش و ایکاش می شد کلان شهر های ایران را در سرزمین وسیع ایران پخش کرد،  یا پخش می کردند،  تا همگان از تمام موهبت های طبیعت بی نظیر ایران زیبا استفاده کنند،  و نیز از آب و هوای بد،  غذا های مصنوعی و صنعتی،  و شرایط سخت زندگی کلان شهر ها خلاص شوند.

   پرسش:  چرا مردم ایران در شهر های پر جمعیت گرد آمده اند،  و روستا های تاریخی ایران کم اهمیت شده اند،  آیا در شهرها کار های استراتژیک و درآمد های ملی وجود دارد،  یا مصرف های وارداتی بزرگ؟

کلیک کنید:  تماس و نظر

یادی از عسل وحشی

      سی، چهل سال پیش در جنگل های اطراف چلاسر و جل،  که امروزه دیگر وجود ندارد،  عسل وحشی به فراوانی یافت می شد،  من با کمک زرشک سگ باهوشمان،  در آن جنگلها عسل می یافتم و کلی می خوردم،  یادش بخیر.  این عسل های وحشی دیگر در چلاسر و جل وجود ندارد،  با نابودی جنگلها، سمپاشی، آلودگی ها و غیره زنبور های وحشی نیز مانند بسیاری از پرندگان و جانوران از بین رفته و منقرض شده اند.  هیچ کس به این مهم توجه نمی کند و هیچ اهمیتی ندارد،  البته تا وقتی که غذا های مصنوعی و ژنتیکی و هورمونی وجود دارد،  همه بی خیال خوردنی های طبیعی شده اند،  آمار می گوید سرطان و بیماری های مختلف بسرعت رشد می کند،  می گویند خوب بکند،  با پول نفت دارو از خارج می آوریم.

  تصویر کندوی وحشی و سگ باهوش بنام زرشک،  35 سال پیش،  زرشک در میان جنگل های بیشه گرفته،  از لابلای تیغ های می دوید،  و براحتی لانه زنبورها را،  که عسل فراوان داشت می یافت.  من نیز با وسایلی که داشتم بخشی از عسل آنها را می گرفتم،  و هر روز صبح با کره محلی خیلی خوب می خوردم،  وای چه لذتی داشت،  یادش بخیر،  عکس شماره 4190.

جای شما خالی

      جای شما خالی،  دو روزه که توت ها رسیده،  ولی گرفتار نوشتن چند مطلب بودم،  امروز صبح جمعه 29 اردیبهشت،  ساعت 11 رفتم و پارچه زیر درخت پهن کردم،  و با یه تکون دو کیلو توت بجای صبحانه و نهار خوردم.  یک هفته است که گوجه سبزها هم رسیده،  و دارم می خورم توت تا دو هفته دیگه دارم،  بعد از سفید، نوبت سیاه می آد،  گوجه سبز هم بعدش می شه آلو،  ازگیل ها هم زردی زده و از فردا پس فردا خوردنش شروع میشه،  تا دو هفته ادامه داره،  همینجور بترتیب می رسن انجیر و کرامولی و تمشک و خرمالو خیار و گوجه و....  حیاط من درست مثل جنگل آمازونه،  پیرهن کارمو هفته پیش بیرون درآوردم،  یادم رفت بیارم داخل،  الان که رفته بودم سراغ درخت توت،  اومدم وردارم بزار تو،  دیدم تو جیبش موش تمیز طبیعت لونه کرده و بچه گذاشته،  گفتم اون پیرهن باشه خونه شماها،  مار هم که از هر طرف می ره و میاد،  حتی رو درختها،  پرنده هم همین جور،  الان که اینو می نویسم پنجره رو باز کردم،  فقط سرو صدای کلاغ می یاد،  آدم دلش می خواد تو این هوا پرواز کنه و روح باشه.  هر موقع تو حیاط هستم،  زیر درختها دارم میوه کاملاً طبیعی می خورم،  به ریش شهری ها بویژه تهرانی های اسیر پول نفت می خندم.  محل کارم و باغ و خونه و اتاق خواب همگی تو یه فضای 1000 متری،  کلی کیف داره نه ترافیک نه چیزی....  تازه بیشتر از همه با دنیا ارتباط دارم!!!!

   بفرمائید شام

      با سپاس از عزیزانی،  که زندگی ارگانیک من برایشان مهم بود،  و در متن "جای شما خالی" نظر نوشتند،  امیدوارم به چلاسر بیایید،  و در این فصل با باقالاپلو و سیر از شما پذیرایی کنم.  اما میوه را خودتان باید بروید روی درخت بخورید،  اینجا از پیش دستی چینی خبری نیست،  مثل شهری ها هم چند دونه میوه نمی گذاریم،  و چپ چپ نگاه کنیم.  می گیم هرچی دلت می خواد رو درخت بخور،  وگرنه گنجشک ها و کلاغها می خورند،  اگر تو شهر مردم در رقابت با سرمایه داری هستند،  اینجا در رقابت با پرندگان خوشگل هستیم.  در هر صورت ژنوم ما هموساپین رو تو طبیعت بستن،  نه در آپارتمان زلزله ای و ظروف شکستنی،  رفتار و خوراک غیر طبیعی که از 50 سال پیش آمده و بر جهان حاکم شده،  روزی نه چندان دور تغییرات غیر قابل باور ژنتیکی ایجاد می کنند،  ولی ما نیستیم،  اما از هموساپین نژاد دیگری پدید خواهد آورد.

   حباب کشکانزی

      امروزه در تمام جهان نقش طبیعت در زندگی کم شده که هیچ،  بلکه مانند بسیاری از جنگلها و حیوانات در حال از بین رفتن است.  در متن جای شما خالی که پیشتر نوشتم،  و از زندگی طبیعی خودم گفتم،  تعریف های دیگری هم دارد،  مانند:  دوستانی که پیش من می آیند،  گاه به این زندگی علاقمند می شوند.  یک دوست خوب دارم که او نیز می خواست بگونه ای چنین نماید،  در نزدیکی خونه من باغ بزرگی خرید،  تمایل داشت باغ مرتب و خوبی درست کند،  اما او مطابق معمول درگیر سرمایه داری شهری بود و نیامد.  چند ماه بعد باغش تبدیل به بیشه زار سومالی شد،  همین سومالی شدن را هم اینجا کم داشتیم،  که این روزها اینطرفها زیاد شده.  بسیاری از تهران و شهر های بزرگ دیگر،  در نقاط خوش آب و هوای ایران،  قطعه زمین و باغ خریده اند،  در ظاهر اقدام خوب است،  ولی در واقع ایجاد حباب کشکانزی در رشد اقتصاد کشکانزی کرده است،  یعنی افرادی بمنظور سرریز یا ارتقاع ویارانه خود،  که حاصل از درآمد زیاد نفت این دهه بوده است،  به اقتصاد کشکانزی دامن زده اند.

تصویر منظره یک باغ چای روستای جل چلاسر قبل از اقتصاد کشکانزی،  عکس شماره 3340.

طرح نو کشتگری

    غرب مازندران با 6500 کیلومتر مربع وسعت،  در طول تاریخ یکی از مهمترین مراکز تولید گوشت و لبنیات بود،  اما امروزه با وجود "حباب کشکانزی" که بالا درباره آن نوشته ام،  وضع بگونه ای افسونی دگرگون شده است.  یک قرن پیش و در دوره پادشاهی قاجار،  غرب مازندران فقط با 50 هزار نفر جمعیت،  یکی از مهمترین صادر کنندگان لبنیات و پوست و ذغال به اروپا بود،  از اسکله چوبی در کریم آباد تنکابن،  محصولات تولیدی با کشتی به باکو،  و سپس از آنجا با قطار به اروپا فرستاده می شد.  در زمان رضا شاه پهلوی به منطقه غرب مازندران رسیدگی فوق العاده شد،  و بنیاد شهر های امروزی بنا گردید،  و محصولات دیگر مانند چای و مرکبات به صادرات این منطقه افزوده شد،  ولی بیشتر به داخل ایران می رفت.  در دوره دوم پادشاهی پهلوی،  غرب مازندران رونق گرفت و توریست داخلی و خارجی هم به این سرزمین افزوده گردید،  اما با باز شدن پای گردشگران داخلی،  افرادی که پول زیاد تر از اندازه داشتند،  علاقمند شدند ویلا و باغ در اینجا بخرند.  سپس از زمان جنگ تحمیلی،  مهاجرت های مردم عادی برای زندگی دائمی به این سرزمین آغاز شد،  و نیز در ده بیست سال گذشته،  با سختی معیشت در تهران و شهر های بزرگ،  به این روند افزوده شد.

      در این میان همانگونه که در متن حباب کشکانزی نوشتم،  عده زیادی که پول زیاد تر داشتند،  قطعه زمین یا باغ در اینجا خریده اند و آنرا رها کردند،  ادامه این روند به اقتصاد لرزان منطقه صدمه غیر قابل جبران خواهد خورد،  اقتصادی که امروزه نه بر اساس تولید خوراکی یا صنعتی یا معدنی،  بلکه بیشتر بر پایه فروش زمین،  دریافت حقوق کارمندی و بازنشستگی و کمک های دولتی،  لنگ لنگان در جریان است.  لازم است در این شرایط دید آینده نگری داشت،  جوانان این سرزمین بجای گفتن و نوشتن چند جمله یا جوک محلی و رضایت و خوشی الکی از آنها،  باید استراتژی مشخص تدوین شده با طرح های زیر بنایی،  برای خدمت به سرزمینشان داشته باشند،  بنظر من بمنظور ارتقاع برنامه های اقتصادی،  یکی هم باید "طرح نو کشتگری" را آماده و پیاده نمود،  یعنی زمینها و باغ هایی که توسط افرادی خریداری و رها گردیده و بیشه بی حاصل شده اند،   و باعث از بین بردن اقتصاد اصلی و تاریخی غرب مازندران،  و یا به تحلیلی سومالیایی گردیده است،  شناسایی کنند،  و در نشریات از این موضوع بنویسند،  و ضمن جمع بندی در تاکتیک های مناسب،  نمایندگان مجلس و دولت را در جریان بگذارند،  تا نسبت به بر طرف کردن این مشکل،  قانونی بتصویب برسد،  مانند احیاء و آباد کردن اجباری یا وکالتی آنها. 

   تصویر باغ های چای خریداری شده توسط تهرانی های پول نفتی،  که رها شده و سومالیایی گردیده است،  عکس شماره 4523.

شوراها در جهت ملی مردمی

      این روزها مسایل و موضوعات زیادی پیرامون ناسیونالیسم یا ملی گرا مطرح است،  و همچنین درباره سیاسی و تحلیلی بودن،  گفته و نوشته های زیادی می شود.  ولی هیچ برنامه ای برای آنها نیست،  و طرح های و تدوین شده ملی و مردمی در اینباره وجود ندارد.  شاید یک نمونه جالب کوچک و مهم آن،  انتخابات شورا های روستایی و شهری در ایران است،  که هیچ تحلیل علمی برای انتخابات آن وجود ندارد.  کسی که انتخاب می شود کیست،  و تا چه اندازه توانایی دارد،  کسی که انتخاب می کند،  چه دانشی و بهره ای دارد،  و یا حوزه انتخابیه باید چگونه و چه شرایطی داشته باشد.  در واقع بشکل ساده و ابتدایی،  گفته شده هر روستا و شهری باید شورا داشته باشد،  یک انتخابات و عکس در و دیوار،  و سپس با رای گیری همه چیز تمام می شود،  و عده ای به عنوان شورا انتخاب می گردند.

      در نهایت هیچ رشد و تکاملی در این روند دیده نمی شود،  درباره حوزه انتخابیه هیچ تعریف و تحلیل وجود ندارد،  فقط گفته می شود شورای روستایی و شهری،  باید چند نفر اعضا شورا داشته باشند.  در تمام مدت پیدایش شورا های شهر و روستا،  هیچ یک از اندیشمندان تعریف و تحلیل جامع،  در جهت رشد و تکامل ملی مردمی ننوشته،  و ارائه نداده است.  و نیز تعریف درباره انتخابات کنندگان و انتخاب شوندگان،  که برابر با دانایی قرن نو باشد وجود ندارد.  لازم است چند مورد را در نظر داشت:

   پرسش:  چرا یک روستای بسیار کم جمعیت باید دارای شورا باشد؟

   پرسش:  سطح تحصیلات انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان چقدر باید باشد؟

   پرسش:  تحلیل و شاخص هر نفر و هر شورا برای رسیدن به اهدافش چگونه است؟

   پرسش:  چرا شوراها مجبور نیستند عملکرد های خود را با وبی در اینترنت منتشر نمایند؟

   پرسش:  آیا انتخاب شوندگان تست و پرسش های نامه پر کرده اند،  که چه برنامه هایی دارند؟

   پرسش:  چرا نباید مجمع یک دهستان،  یک شورای کار آمد،  و با علم و سواد بیشتر داشته باشد؟

   پرسش:  چرا شورا ها برای دریافت و مخارج پولی،  که از بابت امضای اسناد،  و کمک های مختلف می گیرند،  قانوناً مجبور به گزارش دادن به مردم نیستند؟

   .... و ده ها پرسش دیگر  پاسخ داده شود،  تا بیشتر از پیش شوراها در جهت ملی مردمی ایران و آینده بینی باشند....

تصویر شاهین شمالی،  که آنها هم مانند جنگل های شمال ایران دارند از بین می روند،  عکس شماره 4524.

کلیک کنید:  تماس و نظر

   تصویر ماهی شب عید،  من این نوع ماهی رودخانه های تنکابن را بیشتر دوست دارم،  دستور آشپزی در اینجا،  عکس شماره 4073.

طرح های عمرانی چلاسر و جل

      لوله کشی گاز که از چند ماه پیش در سلیمان آباد و چلاسر و حومه آغاز شده بود،  با سرعت در حال انجام و اتمام است،  و مردم از مشکل تهیه نفت و کپسول گاز راحت شده اند.  اما این لوله کشی بشدت به خیابان های نامناسب این روستاها صدمه زده،  و خیابانها و کوچه ها را نیازمند ترمیم و بازسازی اساسی کرده است.  در چند سال گذشته این منطقه از تمام امکانات امروزی برخوردار شده است،  از بهترین آب لوله کشی، برق، تلفن، و اخیرا، گاز شهری.  اینها باعث شده روستا هایی که قرنها سنتی بودند،  کاملاً شهری و با مسائل عمومی شهر نشینی شوند،  امکانات شهری جدید،  و وجود سرزمین باز و آزاد کشاورزی،  رشد جمعیت بسیار بالا را بدنبال داشته است.  مهاجرت از تهران و کرج و جاهای دیگر ایران،  و حتی خارج از کشور به این منطقه،  باعث تغییرات ناپیوسته در تاریخ اجتماعی شده،  که منطقه را نیازمند تحلیل های نوین،  در مسائل جغرافیایی به تمام معنی آن نموده است.

      بدین منظور باید اشخاص متخصص آکادمیک و انسانی،  دولتی و غیر دولتی،  با امکانات جدید منجمله اینترنت به تحقیق و تحلیل در این موضع بپردازند.  بهترین روش این است که آنها با یکدیگر،  مجمع یا شورای محلی مردمی مجازی تشکیل دهند،  به بحث و تبادل نظر بپردازند،  و تصمیم هایی بگیرند و جهت نهایی و اجرا به مراجع مربوطه رسمی ارجاع دهند.  کوتاهی از این مهم،  و ادامه رشد جمعیت بالا،  خطرات احتمالی اقتصادی و اجتماعی این تغییرات ناپیوسته را بدنبال خواهد داشت.  لازم به یادآوری است،  حرفه ای های اجتماعی و اقتصادی در منطقه کم نیستند،  آنها براحتی می دانند چگونه،  و می توانند مجمع مجازی محلی یا مجلس یار محلی یا شورا یار تشکیل دهند،  تا یار فکری و مالی،  اجرایی های رسمی و محلی شوند،  فقط باید کمی بخود آیند.

گرفتن تعهد نامه از مردم

      پیمان کاران گاز رسان که در روستا های بخش مرکز تنکابن،  مشغول گاز رسانی هستند،  یک تعهد نامه از مردم می گیرند،  که خوشایند و لازم نیست.  این تعهد نامه ها فاقد ارزش قانونی است،  ولی مردم را وادار می کنند،  که آنرا امضا نمایند،  تا به منازل آنها گاز رسانی شود.  باید توجه داشت،  برای گرفتن این گونه تعهد نامه ها،  ابتدا باید توضیحات و آموزش های لازم داده شود،  سپس تعهد دهند و تعهد گیرنده واجد صلاحیت باشند،  همچنین مفاد و موارد آن،  از طرف قانون و مرجع زی صلاح برسمیت شناخته شود،  و در زیر آن ورقه قید شود،  که طبق کدام ماده قانونی است،  و دو طرف گیرنده و دهنده آنرا امضا نمایند،  و در آنها نتنها وظیفه تعهد دهنده،  بلکه باید وظیفه تعهد گیرنده هم مشخص شده باشد.  در غیر اینصورت این تعهدها که امروزه برای گاز یا آب و برق،  یا غیره از طرف شرکتها و پیمان کاران و امثال آنها،  از مردم گرفته می شوند،  کاملاً غیر قانونی است.

      مسئولین محترم باید به این قبیل رسیدگی نمایند،  و در صورت لزوم مواردی را طبق شرایطی،  قانونی اعلام کنند،  تا از درد سرها و مشکلات احتمالی این وضع جلوگیری شود.  لازم به یاد آوریست،  همیشه باید مراجع مملکتی و استانی،  دستور کاری برای بروز کردن قوانین،  برابر با دانش قرن 21 داشته باشند،  و ورژن های جدید ارائه دهند،  تا از شلوغ شدن پاسگاه ها و دادگاه ها،  و ایجاد مخارج برای مردم و کشور کاسته شود.  با نگاهی به کتاب قوانین مختلف،  براحتی متوجه می شویم،  که بیشتر قوانین از دوران اول و دوم پهلوی هستند،  و بطور کلی باید منسوخ شده حساب شوند،  تا مورد سوء استفاده حرفه ایها قرار نگیرد.

تصویر تعهد نامه،  متن آن در زیر باز نویس شده است،  عکس شماره 10305.

   تعهد نامه مالک در بخش گاز

   تاریخ   . . . . . . . . . . . . . . . . . .

  اینجانب:

   نام:      . . . . . . . . . . . . . . . .          نام خانوادگی:        . . . . . . . . . . . . . . .

   فرزند:  . . . . . . . . . . . . . . . .          شماره شناسنامه:   . . . . . . . . . . . . . . .

   مالک ساختمان به نشانی:        . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 

       . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 

       . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 

    پروانه ساختمان بشماره: . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .   مورخ:  . . . . . . . 

   متعهد می شوم:

  1 ــ  نسبت به نگهداری دود کش وسایل گاز سوز ساختمان فوق،  بصورتی که امکان تخلیه مناسب مواد حاصل از احتراق وسایل گاز سوز ساختمان تأمین شود،  اقدام نمایم.

  2 ــ  پس از نصب انشعاب گاز و نصب کنتور و رگلاتور،  نسبت به خرید وسایل گاز سوز استاندارد،  و نصب آن توسط اشخاص حقیقی و یا حقوقی صلاحیت دار اقدام نموده،  و پس از آزمایش و اطمینان از خروج مواد حاصل از احتراق بهره برداری نمایم،  در غیر اینصورت مسئولیت بروز هر گونه حادثه مالی و یا جانی بر عهده خودم خواهد بود.

  3 ــ  بعد از تأیید بازرس گاز هیچگونه تغییری در سیستم لوله کشی و یا دودکشها بدون هماهنگی با اداره گاز و نظام مهندسی انجام ندهم.

  4 ــ  به هیچ عنوان از لوله های غیر استاندارد به عنوان لوله رابط وسیله گاز سوز تا دودکش استفاده ننمایم.

  5 ــ  به هیچ عنوان از شیر های اجاق گاز و یا روشنایی برای بخاری و بالعکس استفاده ننمایم.

   امضاء  . . . . . . . . . . . .

   ثبت دفتر خانه:

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

http://s1.picofile.com/file/7209366127/4556.jpg

کلیک کنید:  محوطه های تاریخی ایران

کلیک کنید:  تاریخ موجودات افسانه ای ایران

کلیک کنید:  خاصیت خوراکیها و برکات طبیعت ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

چند مطلب خواندنی شماره 150


چند مطلب خواندنی شماره 150

عکس نمونه عصرانه روستایی ایران،  البته چای اندکی دیگر می رسد،  عکس شماره 6215.

شکار بی رویه و نابودی

      از اواسط قرن گذشته با زیاد شدن تفنگ های کمر شکن ساچمه زن،  شکار پرندگان در شمال ایران بویژه شهرستان تنکابن،  که جمعیت نسبی بالا دارد زیاد شده است.  و این موضوع باعث از بین رفتن و انقراض نسل چند گونه از پرندگان،  منجمله قرقاول و مرغ آبی محلی گردیده.  جوانان باهوش علاقمند و متخصص هر شهر و دیار ایران،  بطور مستقل و با برنامه ریزی مورد نظرشان،  باید نسبت به این مهم توجه نمایند،  و نسبت به حفظ و نگهداری و آمار گیری جانواران منطقه خودشان اقدام کنند.  همچنین باید نسبت به ضعف های قانونی و اجتماعی این موضوع،  تذکرات لازم را به ادارات مربوطه و مردم بدهند،  و در اینترنت منتشر نمایند.

عکس پرندگان منقرض شده  و تفنگ کمر شکن،  عکس شماره 4175 .

کریم باستانی یا  ice cream

      تا به حال به این اندیشیده اید که چرا هرگز در هیچ گزارش یا رسانه خارجی در مورد اینکه بستنی،  این لیسیدنی پرطرفدار،  در کجا و توسط چه کسی ساخته شد،  هیچ حرفی به میان نیامده؟!  جواب این سوال در کتاب:  "مردم دوران مشروطه"  در قفسه های خاک گرفته کتابخانه ملی موجود است،  که نیز افتخار دیگری برای ما ایرانیان است.

عکس تاریخی بستنی فروش دوره گرد،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1229 .

      داستان از اینجا شروع میشه،  فردی به نام کریم باستانی ملقب به کریم یخ فروش،  پسر جوانی از شهر ری بود،  که در خیابان جمهوری امروز،  بساط یخ فروشی داشت.  یکی از مشتریان همیشگی کریم،  کارمندان سفارت انگلستان در همان حوالی بودند.  دیدار هر روزه کارمندان با کریم،  رابطه صمیمانه را بین آنها پدید آورد،  کارمندان برای کریم که انگلیسی بلد نبود،  نام کریم یخی یا همان به گفته خودشان آیس کریم را برگزیدند.  در اواسط درگیری های دوران مشروطیت،  کریم برای جلب مشتری بیشتر،  به تولید و فروش و پخش یخ در بهشت مبادرت ورزید.  در همین دوران و برای اولین بار،  با مخلوط کردن شیر و یخ و زرده تخمه مرغ و گلاب و شیره ملایر،  اولین بستنی تاریخ بشریت را ساخت.  این تولید مورد استقبال اهالی بازار،  و همسر سفیر انگلیس قرار گرفت،  همان حوالی توسط سفیر انگلیس مغازه ای به کریم اهدا شد،  که بر سر در آن به زبان انگلیسی اسم فامیل کریم باستانی bastani  نوشته شده بود،  که ایرانی ها به اشتباه بستنی می خواندند.

      در زمان افتتاح فروشگاه،  سفیر انگلیس با گفتن:  we name it after you  اسم محصول را به احترام کریم آیس کریم گذارد،  میرزا حسن ‌خان مستوفی،  مستوفی‌الممالک دوران مشروطیت،  در کتاب خاطراتش مینویسد:  این پدر سگ (کریم باستانی) لیسیدنیی ساخته است،  از سرداب های یزد سردتر،  از لب یار شیرین تر،  از پنبه خراسان نرمتر.  سالها بعد کریم با یکی کارمندان سفارت انگلیس به نام الیزابت بسکین رابینز ازدواج کرده،  و به انگستان و بعد از آن به امریکا مهاجرت میکند.  این یک روایت از اینترنت بود.

عکس بستنی قیفی معروف تنکابنی،  عکس شماره 7521 .

جعبه آچار نیاز امروزه

      امروزه با وجود امکانات مدرن،  در هر خانه یک جعبه آچار و مقداری وسایل لازم است،  بویژه اینکه گیر آوردن تعمیر کار برای کار های جزئی هم مشکل شده است.  زیرا همه جوانان را بدانشگاه های غیر کاربردی فرستاده و دکتر و مهندسی کرده اند،  که اغلب دست به سیاه و سفید نمی زنند.  همچنین مخارج برای تعمیرات هم گران تمام می شود،  و نیز قیمتها با دلار بالا و پائین می روند.  بهمین جهت با کمی حوصله می توان مقداری وسایل مانند تعدادی اتصالات لوله ها،  وسایل برق کلید و پریز و چند نوع نوار چسب برق و نوار آب بندی،  همراه جعبه آچار در منزل داشت،  مشروح در اینجا.

عکس یک جعبه آچار خانگی،  عکس شماره 7149.

یادی از عسل وحشی

      سی، چهل سال پیش در جنگل های اطراف چلاسر و جل،  که امروزه دیگر وجود ندارد،  عسل وحشی به فراوانی یافت می شد،  من با کمک زرشک سگ باهوشمان،  در آن جنگلها عسل می یافتم و کلی می خوردم،  یادش بخیر.  این عسل های وحشی دیگر در چلاسر و جل وجود ندارد،  با نابودی جنگلها، سمپاشی، آلودگی ها و غیره زنبور های وحشی نیز مانند بسیاری از پرندگان و جانوران از بین رفته و منقرض شده اند.  هیچ کس به این مهم توجه نمی کند و هیچ اهمیتی ندارد،  البته تا وقتی که غذا های مصنوعی و ژنتیکی و هورمونی وجود دارد،  همه بی خیال خوردنی های طبیعی شده اند،  آمار می گوید سرطان و بیماری های مختلف بسرعت رشد می کند،  می گویند خوب بکند،  با پول نفت دارو از خارج می آوریم.

   عکس کندوی وحشی و سگ باهوش بنام زرشک،  35 سال پیش،  زرشک در میان جنگل های بیشه گرفته،  از لابلای تیغ های می دوید،  و براحتی لانه زنبورها را،  که عسل فراوان داشت می یافت.  من نیز با وسایلی که داشتم بخشی از عسل آنها را می گرفتم،  و هر روز صبح با کره محلی خیلی خوب می خوردم،  وای چه لذتی داشت،  یادش بخیر،  عکس شماره 4190.

آیا شما هم نیمکت...دارید؟

      روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود،  سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید،  از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟  سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته،  و به من گفته خوب مراقب باشم!

      لویی،  افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست؟  افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!

      مادر لویی او را صدا زد و گفت،  من علت را میدانم،  زمانی که تو 3سالت بود،  این نیمکت را رنگ زده بودند،  و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند،  تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود!  و از آن روز 41 سال می گذرد،  و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!

  ــ  فلسفه عمل تمام شده،  ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد!

  ــ  روزانه چه کار های بیهوده ای را انجام می دهیم،  بی آنکه بدانیم چرا؟

  ــ  آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده میکنید؟

درست کاری سهام عدالت

      یکی از مهمترین کار هایی،  که عموم مردم را به دنیای سرمایه داری غرب نزدیک می کند،  دادن سهام عدالت است،  که باعث می شود همگان با بورس و شریان بازار پول و سرمایه آشنا شوند.  از چند سال پیش که سهام عدالت به مردم دادند،  تقریباً همگان متوجه این ابزار اساسی دنیای متمدن متفاوت دیگر شدند،  و درباره آن با یکدیگر گپ می زنند.  خود بخود وارد شدن عموم به این دیدگاه،  تغییرات ناپیوسته در رشد و تکامل تمدن ایران را ایجاد می کند،  و باید توسط اندیشمندان نسبت به این تغییرات،  تعریف و تحلیل های جامع ارائه شود.  در غیر اینصورت این ابزار تبدیل به شمشیر دو طرفه غیر قابل کنترل می شود،  و کلاً مخالف جهت فرهنگ تاریخی ایران می گردد.

   عکس برگه سهام عدالت،  عکس شماره 7509 .  چند سال است این برگه بنام سهام عدالت را بمردم داده اند،  حدود 10 درصد مردم هم نفری 80 هزار تومان سود سهام را گرفتند.  ولی از ماه مهر 91 اعلام کردند،  که هر کس این برگه ها را دارد،  بیاورد تا آنرا عوض نماییم.  در یک وضع شلوغ پلوغ در اداره سهام عدالت،  برگه را بدون دادن هیچ رسید گرفتند،  و گفتند یکماه دیگر بیایید و جدید بگیرید.  یکماه دیگر مردم مراجعه می کنند،  باز هم بعد از چند ساعت معطلی و درهم و برهمی و شلوغ پلوغی زیاد،  مردم این برگه ها را که تقریباً با همان شکل قبلی ولی جدید بود،  دریافت می کنند.  اما از هر نفر هزار تومان می گیرند،  و یک رسید ساده برای آن می دهند،  معلوم نیست چرا این هزار تومان را گرفتند،  در صورتی که قبلاً هم برای دادن آن برگه قدیمی،  این هزار تومان را گرفته بودند،  یعنی اداره سهام عدالت،  دوباره چند ده میلیون هزار تومان پول جمع کرد.  کلاً دادن سهام عدالت طرح خوبی است،  اما 90 درصد مردم تاکنون نفری دو هزار تومان داده اند،  و هیچ نگرفته اند،  البته تا بعد.

   عکس منظره یک خونه گلی،  میان باغ زیبای سبز در چلاسر و جل،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 4187.

جای شما خالی

      جای شما خالی،  دو روزه که توت ها رسیده،  ولی گرفتار نوشتن چند مطلب بودم،  امروز صبح جمعه 29 اردیبهشت،  ساعت 11 رفتم و پارچه زیر درخت پهن کردم،  و با یه تکون دو کیلو توت بجای صبحانه و نهار خوردم.  یک هفته است که گوجه سبزها هم رسیده،  و دارم می خورم توت تا دو هفته دیگه دارم،  بعد از سفید، نوبت سیاه می آد،  گوجه سبز هم بعدش می شه آلو،  ازگیل ها هم زردی زده و از فردا پس فردا خوردنش شروع میشه،  تا دو هفته ادامه داره،  همینجور بترتیب می رسن انجیر و کرامولی و تمشک و خرمالو خیار و گوجه و....  حیاط من درست مثل جنگل آمازونه،  پیرهن کارمو هفته پیش بیرون درآوردم،  یادم رفت بیارم داخل،  الان که رفته بودم سراغ درخت توت،  اومدم وردارم بزار تو،  دیدم تو جیبش موش تمیز طبیعت لونه کرده و بچه گذاشته،  گفتم اون پیرهن باشه خونه شماها،  مار هم که از هر طرف می ره و میاد،  حتی رو درختها،  پرنده هم همین جور،  الان که اینو می نویسم پنجره رو باز کردم،  فقط سرو صدای کلاغ می یاد،  آدم دلش می خواد تو این هوا پرواز کنه و روح باشه.  هر موقع تو حیاط هستم،  زیر درختها دارم میوه کاملاً طبیعی می خورم،  به ریش شهری ها بویژه تهرانی های اسیر پول نفت می خندم.  محل کارم و باغ و خونه و اتاق خواب همگی تو یه فضای 1000 متری،  کلی کیف داره نه ترافیک نه چیزی....  تازه بیشتر از همه با دنیا ارتباط دارم!!!!

بفرمائید شام

      با سپاس از عزیزانی،  که زندگی ارگانیک من برایشان مهم بود،  و در متن "جای شما خالی" نظر نوشتند،  امیدوارم به چلاسر بیایید،  و در این فصل با باقالاپلو و سیر از شما پذیرایی کنم.  اما میوه را خودتان باید بروید روی درخت بخورید،  اینجا از پیش دستی چینی خبری نیست،  مثل شهری ها هم چند دونه میوه نمی گذاریم،  و چپ چپ نگاه کنیم.  می گیم هرچی دلت می خواد رو درخت بخور،  وگرنه گنجشک ها و کلاغها می خورند،  اگر تو شهر مردم در رقابت با سرمایه داری هستند،  اینجا در رقابت با پرندگان خوشگل هستیم.  در هر صورت ژنوم ما هموساپین رو تو طبیعت بستن،  نه در آپارتمان زلزله ای و ظروف شکستنی،  رفتار و خوراک غیر طبیعی که از 50 سال پیش آمده و بر جهان حاکم شده،  روزی نه چندان دور تغییرات غیر قابل باور ژنتیکی ایجاد می کنند،  ولی ما نیستیم،  اما از هموساپین نژاد دیگری پدید خواهد آورد.

عکس آخرین سبد باف چلاسر و جل و حومه،  عکس شماره 5715.

 کلیک کنید:  سردار جنگل

کلیک کنید:  دروغ نبرد چالدران

کلیک کنید:  سفر نامه تاریخی شمال ایران

عکس قدیمی کوزه های تازه چلاسر و جل،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 3584.

حباب کشکانزی

      امروزه در تمام جهان نقش طبیعت در زندگی کم شده که هیچ،  بلکه مانند بسیاری از جنگلها و حیوانات در حال از بین رفتن است.  در متن جای شما خالی که پیشتر نوشتم،  و از زندگی طبیعی خودم گفتم،  تعریف های دیگری هم دارد،  مانند:  دوستانی که پیش من می آیند،  گاه به این زندگی علاقمند می شوند.  یک دوست خوب دارم که او نیز می خواست بگونه ای چنین نماید،  در نزدیکی خونه من باغ بزرگی خرید،  تمایل داشت باغ مرتب و خوبی درست کند،  اما او مطابق معمول درگیر سرمایه داری شهری بود و نیامد.  چند ماه بعد باغش تبدیل به بیشه زار سومالی شد،  همین سومالی شدن را هم اینجا کم داشتیم،  که این روزها اینطرفها زیاد شده.  بسیاری از تهران و شهر های بزرگ دیگر،  در نقاط خوش آب و هوای ایران،  قطعه زمین و باغ خریده اند،  در ظاهر اقدام خوب است،  ولی در واقع ایجاد حباب کشکانزی در رشد اقتصاد کشکانزی کرده است،  یعنی افرادی بمنظور سرریز یا ارتقاع ویارانه خود،  که حاصل از درآمد زیاد نفت این دهه بوده است،  به اقتصاد کشکانزی دامن زده اند.

عکس منظره یک باغ چای روستای جل چلاسر قبل از اقتصاد کشکانزی،  عکس شماره 3340.

طرح نو کشتگری

    غرب مازندران با 6500 کیلومتر مربع وسعت،  در طول تاریخ یکی از مهمترین مراکز تولید گوشت و لبنیات بود،  اما امروزه با وجود "حباب کشکانزی" که بالا درباره آن نوشته ام،  وضع بگونه ای افسونی دگرگون شده است.  یک قرن پیش و در دوره پادشاهی قاجار،  غرب مازندران فقط با 50 هزار نفر جمعیت،  یکی از مهمترین صادر کنندگان لبنیات و پوست و ذغال به اروپا بود،  از اسکله چوبی در کریم آباد تنکابن،  محصولات تولیدی با کشتی به باکو،  و سپس از آنجا با قطار به اروپا فرستاده می شد.  در زمان رضا شاه پهلوی به منطقه غرب مازندران رسیدگی فوق العاده شد،  و بنیاد شهر های امروزی بنا گردید،  و محصولات دیگر مانند چای و مرکبات به صادرات این منطقه افزوده شد،  ولی بیشتر به داخل ایران می رفت.  در دوره دوم پادشاهی پهلوی،  غرب مازندران رونق گرفت و توریست داخلی و خارجی هم به این سرزمین افزوده گردید،  اما با باز شدن پای گردشگران داخلی،  افرادی که پول زیاد تر از اندازه داشتند،  علاقمند شدند ویلا و باغ در اینجا بخرند.  سپس از زمان جنگ تحمیلی،  مهاجرت های مردم عادی برای زندگی دائمی به این سرزمین آغاز شد،  و نیز در ده بیست سال گذشته،  با سختی معیشت در تهران و شهر های بزرگ،  به این روند افزوده شد.

      در این میان همانگونه که در متن حباب کشکانزی نوشتم،  عده زیادی که پول زیاد تر داشتند،  قطعه زمین یا باغ در اینجا خریده اند و آنرا رها کردند،  ادامه این روند به اقتصاد لرزان منطقه صدمه غیر قابل جبران خواهد خورد،  اقتصادی که امروزه نه بر اساس تولید خوراکی یا صنعتی یا معدنی،  بلکه بیشتر بر پایه فروش زمین،  دریافت حقوق کارمندی و بازنشستگی و کمک های دولتی،  لنگ لنگان در جریان است.  لازم است در این شرایط دید آینده نگری داشت،  جوانان این سرزمین بجای گفتن و نوشتن چند جمله یا جوک محلی و رضایت و خوشی الکی از آنها،  باید استراتژی مشخص تدوین شده با طرح های زیر بنایی،  برای خدمت به سرزمینشان داشته باشند،  بنظر من بمنظور ارتقاع برنامه های اقتصادی،  یکی هم باید "طرح نو کشتگری" را آماده و پیاده نمود،  یعنی زمینها و باغ هایی که توسط افرادی خریداری و رها گردیده و بیشه بی حاصل شده اند،   و باعث از بین بردن اقتصاد اصلی و تاریخی غرب مازندران،  و یا به تحلیلی سومالیایی گردیده است،  شناسایی کنند،  و در نشریات از این موضوع بنویسند،  و ضمن جمع بندی در تاکتیک های مناسب،  نمایندگان مجلس و دولت را در جریان بگذارند،  تا نسبت به بر طرف کردن این مشکل،  قانونی بتصویب برسد،  مانند احیاء و آباد کردن اجباری یا وکالتی آنها. 

   عکس باغ های چای خریداری شده توسط تهرانی های پول نفتی،  که رها شده و سومالیایی گردیده است،  عکس شماره 4523.

بهترین لبنیات ارگانیک

      یکی از مهمترین غذا های بشر،  از ابتدای تولد تا آخر عمر لبنیات سالم است،  ولی امروزه در تمام جهان،  لبنیات هم مانند بسیاری چیز های دیگر بدست سرمایه داری لجام گسیخته افتاده،  صنعتی و ترکیبی شده است،  و انسانها را از لبنیات ارگانیک محروم کرده اند.

   عکس شماره 4529 ،  گاو های محلی آقا سهراب در ییلاق کوه های چلاسر و جل،  این گاو های سالم در طبیعت بی نظیر کوهستان البرز بهترین تغذیه ارگانیک را دارند،  و بهترین و طبیعی ترین شیر را می دهند.  هفته ای یکی دوبار آقا سهراب 7 – 8 کیلو شیر را دم در منزل تحویل می دهد،  و از آن سرشیر خیلی عالی و خوش طعم بی نظیر می گیرم،  و ماست و پنیر درست می کنم.  اینجا تنها دیدن کوه ها و مناظر زیبایش نیست،  بلکه این لبنیات هم جزئی از کوه هاست،  با خیال راحت از این شیرها می خوریم،  نه از کشور چین با ملامین و دارو آمده،  نه کارخانه ای بخود دیده است.  اما دست روزگار و تغییرات ناپیوسته قرن نو،  دارد این طبیعت را بهم می ریزد،  جنگلها را به غارت می برند،  که متعاقب آن فرسایش خاک و تغییرات آب و هوایی را بدنبال دارد.  منجمله آب شدن یخچال های طبیعی،  و نیز  با آمدن ریزگرد های عراقی و عربستانی به ایران،  یکی دو سال است بارش های اینجا همراه آنهاست،  که خود مشکلات غیر قابل تصوری را خواهد داشت.  دیگر اینکه برای حفظ بردن درخت های چند هزار ساله یا حتی چند ده هزار ساله،  گالشها یا دامداران تاریخی ایران را از کوه و جنگل بیرون کرده اند،  و چند سالی است که چشایی مردم فقط بسمت لبنیات صنعتی چرخیده است.

آبشار بزرگ البرز

      عکس شماره 4470 ،  آبشار بزرگ البرز،  پس از طی راه زیبای آسفالته تنکابن به سلیمان آباد،  و در انتهای این مسیر از لشتو بطرف کوه پیچیده،  و در یک جاده جنگلی بی نظیر که درختان تنومند فوق العاده دیدنی دارد می گذریم.  جنگلی که اکثر درخت های تنومند آن را بی رویه و با بزرگترین غلط تاریخ بشر قطع کرده اند،  و لاشه آنها منظره دلخراش در میان جنگل مخروب شده باقی گذاشته است.  بعد از طی حدود 20 کیلومتر در جاده خاکی سخت،  به بزرگترین آبشار کوهستان البرز مرکزی می رسیم،  که از ارتفاع 60 متری حجم عظیم آب به پائین می ریزد.

عکس آبشار،  عکس شماره 4470 ،

      بدلیل دور بودن و جاده خراب آنجا بسیار خلوت است،  و جای مناسبی برای اقامت یک روزه تفریحی می باشد.  جایی است که عطر گیاه های مختلف در فضا پیچیده،  آب گورا  دارد و مناظری که تا کنون دیده نشده خیلی دلپذیر است،  غیر از قطع درختان تنومند که برده اند،  بقیه بکر مانده اند.  اگر بجای قطع درختان،  کمی آنجا سرمایه گذاری می کردند،  درآمد خیلی بیشتری از بردن چوب درختان داشت.  درختانی که نبودن آنها آب و هوا را دگر گون و طبیعت را خشن می کنند،  درختانی که پول چوبش حرام می شود،  و دود نبودنش به چشم ملتی بزرگ می رود.

شوراها در جهت ملی مردمی

      این روزها مسایل و موضوعات زیادی پیرامون ناسیونالیسم یا ملی گرا مطرح است،  و همچنین درباره سیاسی و تحلیلی بودن،  گفته و نوشته های زیادی می شود.  ولی هیچ برنامه ای برای آنها نیست،  و طرح های و تدوین شده ملی و مردمی در اینباره وجود ندارد.  شاید یک نمونه جالب کوچک و مهم آن،  انتخابات شورا های روستایی و شهری در ایران است،  که هیچ تحلیل علمی برای انتخابات آن وجود ندارد.  کسی که انتخاب می شود کیست،  و تا چه اندازه توانایی دارد،  کسی که انتخاب می کند،  چه دانشی و بهره ای دارد،  و یا حوزه انتخابیه باید چگونه و چه شرایطی داشته باشد.  در واقع بشکل ساده و ابتدایی،  گفته شده هر روستا و شهری باید شورا داشته باشد،  یک انتخابات و عکس در و دیوار،  و سپس با رای گیری همه چیز تمام می شود،  و عده ای به عنوان شورا انتخاب می گردند.

      در نهایت هیچ رشد و تکاملی در این روند دیده نمی شود،  درباره حوزه انتخابیه هیچ تعریف و تحلیل وجود ندارد،  فقط گفته می شود شورای روستایی و شهری،  باید چند نفر اعضا شورا داشته باشند.  در تمام مدت پیدایش شورا های شهر و روستا،  هیچ یک از اندیشمندان تعریف و تحلیل جامع،  در جهت رشد و تکامل ملی مردمی ننوشته،  و ارائه نداده است.  و نیز تعریف درباره انتخابات کنندگان و انتخاب شوندگان،  که برابر با دانایی قرن نو باشد وجود ندارد.  لازم است چند مورد را در نظر داشت:

   پرسش:  چرا یک روستای بسیار کم جمعیت باید دارای شورا باشد؟

   پرسش:  سطح تحصیلات انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان چقدر باید باشد؟

   پرسش:  تحلیل و شاخص هر نفر و هر شورا برای رسیدن به اهدافش چگونه است؟

   پرسش:  چرا شوراها مجبور نیستند عملکرد های خود را با وبی در اینترنت منتشر نمایند؟

   پرسش:  آیا انتخاب شوندگان تست و پرسش های نامه پر کرده اند،  که چه برنامه هایی دارند؟

   پرسش:  چرا نباید مجمع یک دهستان،  یک شورای کار آمد،  و با علم و سواد بیشتر داشته باشد؟

   پرسش:  چرا شورا ها برای دریافت و مخارج پولی،  که از بابت امضای اسناد،  و کمک های مختلف می گیرند،  قانوناً مجبور به گزارش دادن به مردم نیستند؟

   .... و ده ها پرسش دیگر  پاسخ داده شود،  تا بیشتر از پیش شوراها در جهت ملی مردمی ایران و آینده بینی باشند....

  عکس نمونه شاهین شمالی،  که آنها هم مانند جنگل های شمال ایران دارند از بین می روند،  عکس شماره 4524.

کلیک کنید:  جنگ افزار های آینده

کلیک کنید:  برج و بارو های دیدنی ایران

کلیک کنید:  کندوان های تاریخی و دیدنی ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ

ادامه تمدن کهن آتلانتیس

مهاجران تمدن های کهن آتلانتیس و جی از اینجا.

   عکس تئوتیهواکان،  که مکانی باستانی در حوزه آبگیر مکزیک است،  و مجموعه ای از اهرام را در خود جای داده است،  ساختار آنها مشابه ساختمان هاییست که به زبان محلی به آن تئوتیهواکان می گویند.  این اهرام شگفت انگیز  که تاریخچه ساختشان به عصر پیش کلمبیا باز می گردد،  دارای خانه های مسکونی، دیوارنما و هرم هستند.  گفته می شود این مکان شهری با 100 هزار نفر جمعیت بوده است.

شیخ و مریدان

      مریدی شیخ را گفت: علم بهتر است یا ثروت؟  شیخ بیدرنگ شمشیر از نیام بیرون آورد،  و مانند «جومونگ»،  کتاب مرید بخت برگشته را به سه پاره نامساوی تقسیم نمود،  و گفت:  سالهاست که هیچ خری بین دو راهی علم و ثروت گیر نمی کند.

      دیگر مریدان در حالیکه انگشت به دندان گرفته،  و لرزشی وجودشان را فرا گرفت،  گفتند یا شیخ ما را دلیلی عیان ساز تا جان فدا کنیم.

      شیخ گفت:  در عنفوان جوانی مرا دوستی بود،  که با هم به مکتب میرفتیم،  دوستم ترک تحصیل کرد،  من معلم مکتب شدم...،  حالا او پورشه دارد...  من پوشه...  او اوراق مشارکت دارد،  و من اوراق امتحانی.... او عینک آفتابی و من عینک ته استکانی... او بیمه زندگانی و من بیمه خدمات درمانی.... او سکه و ارز و من سکته و قرض....!

     سخن شیخ چون بدینجا رسید،  مریدان نعره ای جانسوز برداشتند،  و راهی کلاس های آموزش اختلاس گشتندی.

سالگشت ارنستو چه گوارا

      روز 8 اکتبر سال 1968 برابر با 16 مهر،  ارنستو چه گوارا انقلابی بزرگ آمریکای لاتین،  توسط نظامیان حاکم بر بولیوی به قتل رسید.  چه گوارا در 14ماه مه سال 1928متولد شد،  او در شهر تجاری ریزاریو در آرژانتین به دنیا آمد.  چه گوارا که در بین هوادارانش به ”چه“ مشهور بود،  وی در سفر های متعدد به آمریکای لاتین،  که همواره همراه با مشکلات و مشقات فراوانی بود،  دست از کار پزشکی کشید،  و به مبارزه برای آزادی مردم آمریکای لاتین روی آورد.

      چه گوارا در سال 1956 به همراه 82 انقلابی دیگر،  نبرد انقلابی علیه باتیستا،  دیکتاتور کوبا را آغاز کرد،  و پس از 3 نبرد،  سرنگونی باتیستا محقق گردید.   چه گوارا که خود را وقف آزادی مردم آمریکای لاتین کرده بود،  بعد از کوبا روانه بولیوی شد،  تا به همراه انقلابیون بولیوی برای برقراری آزادی در این کشور بجنگد.  چه گوارا یازده ماه پرحادثه و سخت را در جنگل های بولیوی پشت سر گذاشت،  و نبرد های متعددی را علیه نیرو های سرکوبگر رهبری کرد،  و سرانجام در دره یوره به محاصره نیرو های دولت درآمد،  و پس از نبردی سخت درحالی که مجروح شده بود،  دستگیر شد و توسط نظامیان حاکم به قتل رسید.

عکس چه گورا،  عکس شماره 5847.

      در آمریکای لاتین ریشه کهن تاریخی قابل ذکر،  که بتواند مردم را تحت فرمان معنوی قرار دهد وجود ندارد،  آنچه که آنجا دیده می شود،  کمی مسائل دینی بدون پشتوانه فرهنگی تاریخی مردمی،  و کمی دانش سوسیالیستی سطحی برای روشنفکران است.  بهمین جهت پیش روان راه های آزادی بخش،  از ابتدای تاریخ این قاره،  مانند سیمون بلیوار تا چه گورا،  نتوانستند توده های مردم را در یک ذهنیت بسیج و گرد آوری کنند.

پنیر سیاهمزگی

      پنیر سیاهمزگی از نظر طعم و مزه،  در ایران بی مانند است،  و می‌تواند با بهترین پنیر های دنیا رقابت کند. این پنیر به صورت سنتی در منطقه سیاهمزگی تهیه می‌شود،  که طرفداران زیادی نیز دارد،  و همواره گردشگران در این منطقه برای خرید آن اقدام می‌کنند،  زیرا یکی از بهترین سوغات استان گیلان است.

      پنیر محلی سیاهمزگی بسیار مقوی است،  زیرا شیر گوسفند را بدون گرفتن خامه شیر به پنیر تبدیل می‌کنند.  زنان منطقه سیاهمزگی در فصل بهار حدود ساعت 11 تا 12 و در فصل تابستان حدود ساعت 13 تا 14 گوسفندان را می‌دوشند،  و سپس شیر را از یک صافی پارچه ‌ای یا توری نازک عبور می‌دهند،  بعد از گذراندن از صافی،  به شیری که هنوز گرم است،  مایع پنیر زده و در یک دیگ با آب ترکیب می‌کنند.  این مخلوط بعد از مدتی می‌بندد.  سپس با یک کاسه فلزی،  مایع به دست آمده را داخل دیگی که روی آتش اجاق است،  ریخته و در مدت زمان 10 تا 15 دقیقه خمیر دیگری به دست می‌آید.  این خمیر را در ظروفی که از جنس چوپ و به شکل بشقاب است،  می‌ریزند و با فشار دست،  آب آن را می‌گیرند و پنیر باقی می‌ماند.

عکس پنیر سیاهمزگی،  عکس شماره 5790.

      این پنیرها یا در محل فروخته می‌شوند،  و یا اینکه توسط خریداران سنتی محلی در شهر خریداری می‌شوند.  قیمت پنیر تازه از پنیر کهنه ارزان‌تر است،  زیرا پنیر کهنه نمک سود شده،  و مدت زمان بیشتری سالم باقی می‌ماند.  پوست بز و گوسفند را نیز برای نگهداری کشک و پنیر،  و نگهداری کره در فصل زمستان آماده می‌کنند.

درفش کاویانی بر سر ملکه انگلستان

    درفش کاویانی؛  درفش اسطوره ‌ای ایران از عهد قدیم تا پایان شاهنشاهی ساسانیان بوده است،  به گفتهٔ مورخین ایرانی و اسلامی  یک میلیون سکهٔ طلا ارزش داشته ‌است.  این درفش پس از شورشها و اسلام در ایران از بین رفت.

   عکس طرح درفش کاویانی ایرانیان،  که در تزیین و طراحی جواهرات سلطنتی ملکه مادر، ملکه ویکتوریا و ملکه الیزابت استفاده شده است.  الماس کوه نور هم در این عکس دیده می شود،  عکس شماره 5727.

   پرسش از عموم:  طرح درفش کاویانی،  که در تاج و طراحی جواهرات سلطنتی انگلستان دیده می شود،  از دوران مهاجرت مردم تمدن کهن جی و ساخت استون هنج بدست آنها بوده،  یا کار و طرح جدیدی مربوط به این یکی دو قرن اخیر می باشد؟.   

امپریالیسم خل شده

   در فیس بوک نوشتم:

    ــ  درود،  بی بی سی سابقه طولانی در دروغ پردازی و نیرنگ و توطئه و بی سوادی دارد،  سالی را بعنوان کوروش بزرگ بر می گزیند،  و در جمعی از ده ها بزرگ ایرانی تقدیر می کند،  و در جایی و بنا به مصلحت سیاسی لحظه ای در تاریخ،  با وجود یک طبقه در هریک از موزه های اروپایی درباره تاریخ ایران،  کشور ایران را جعلی می خواند،  و بدین وسیله ابزاری بدست جوانان باهوش ایران می دهد،  که آگاهی توده ای را افزایش دهند،  و با امپریالیسم خل شده بهتر مبارزه کنند.  در ضمن یاد آوری نمایم،  آنها اتفاقی حرفی را نمی زنند،  هر روزه در جلسات و کلاس های توجیهی و تاکتیکی شرکت می کنند.  مشروح در نبرد نوپدید.

عکس طرح اعتراضی در فیسبوک،  عکس شماره 7006.

   سپس هم وطنی پرسید:  چرا نوشته اید امپریالیسم خل شده،  به چه معنی و تعریفی نوشته اید؟

   پاسخ:  همانگونه که در وب آینده بینی توضیح نوشته ام،  در گذر بسوی آینده و در ادامه رشد و تکامل،  آینده از آن تمدن کنترل انرژی است،  و امپریالیسم های دوران گذشته،  در این آینده جایی ندارند،  بهمین جهت باقی مانده های افکار و ترفند و بازی آنها،  دارند آخرین تلاش های خود را می کنند،  و این تلاش آنها بدلیل عدم تحلیل از تاریخ تمدن در ساختار های تاریخی اجتماع است،  که به نوعی عدم سواد و دانش می باشد،  بهمین جهت کار های آنها شباهت زیادی به خل بازی دارد.

   توجه:  متن زیر را بعد از دو روز در فیسبوک نوشتم:

      ضمن سپاس از توجه هم میهنان عزیز،  پاتک سنگین فرهنگی ایرانیان،  باعث شد آقایان صادق و نادر از بی بی سی در یک برنامه معذرت بخواهند،  و بگویند در شرایط سخت کاری اتفاقی بود.  این پاتک سنگین فرهنگی ایرانیان در مدت بسیار کوتاه،  درس خوبی به همه ضد ایرانیان بود،  که بدانند این ملت تاریخی بسیار یکپارچه است،  همیشه و هر لحظه آماده دفاع از تاریخ و فرهنگ خود می باشد.  حتی ایرانیان می توانند کوچکترین و بی اهمیت ترین موضوعات را ابزاری برای قدرت نمایی کنند،  که تقریباً در جهان بی نظیر است،  این مهم قدرت نمایی فرهنگی در شرایط 35 سال گذشته بدست آمده است.

      همچنین یاد آوری نمایم،  بعد از عذر خواهی بی بی سی،  و بمنظور  حفظ و نگهداری آزادی اندیشه و قلم،  و نیز بمنظور جلوگیری از سوء استفاده عوامل استعمار جهانی،  از عموم هم میهنان خواهش می کنم،  پایان پاتک فرهنگی را اعلام کنند،  ولی همیشه آمادگی خود را بمنظور مقابله های احتمالی آینده حفظ نمایند و بسط دهند.

پیدایش دمکراسی

      دمکراسی واژه ای ایرانی و بازمانده از تمدن کهن جی است،  دم dem، دام dom،  با تغیر آوا در نقاط مختلف،  به معنی جایگاه است،  هنوز در بعضی از روستاها برای کار های کشاورزی و یا غیره می گویند،  و در زبان روسی خانه است.  کراسی همان کرسی است،  کرسی = کر = حاشیه و کناره و کرانه،  که در معنی نام کرج توضیح دادم + سی = دیدن،  مانند اورسی = اور = شهر + دیدن = پنجره های مشبک،  کرسی یعنی حاشیه ای برای دیدن،  دام کرسی یعنی جایگاه کرسی یا جایگاه دیدن.  که بعد ها تغییر آوا یافته و دمکراسی شده است.  بهترین نمونه سالن یا جایگاه دمکراسی در تپه حسنلو قرار دارد،  در اینجا سالنی در مرکز سایت است،  که دور آن سکو های نشستن قرار دارد،  و در این سکوها عده ای می نشستند،  و درباره مسائل مختلف شور می کردند،  همچنین در این سالن محکومین را برای محاکمه و یا اجرای سنگین ترین حکم های می آوردند.

      گاه در این حکم ها گردن مجرمان را می زدند،  در سالن دمکراسی تپه حسنلو،  جای قرار گرفتن جلاد و مجرم مشخص است.  جلاد =  جل = بالا و بلندی،  در تعریف روستا های چلاسر و جل نوشته ام،  + لاد = سنگ تیز برنده،  بر وزن لات = گل و لای بی مصرف،  که آدم لات از آن آمده است،  سپس پو به معنی قوی و پیل،  به لاد اضافه شد،  و لاد شد پولاد.  جلاد = جل + لاد = تیغ بلند شده و یا بالا رفته.

      آدم =  دم dam = نفس + آ = حرف اول و یا سر حروف،  آدم می شود سر نفس ها، اول دمها.  دم dam آدم با دم dem دمکراسی تفاوت در آوا دارد،  د دارای جایگاه است،  دنیا و دام و دم و دم همه جایگاه دارند،  و از یک ریشه در دال هستند،  چه بسا اولین همو ساپین،  که هنوز به حرف زدن نیافتاده بودند،  فقط از د بمنظور کلی آن بانگ می زدند.  این صدای د the همچنان در زبان های کهن تا انگلیسی امروزی،  که ریشه در حروف الفبای جی دارند،  باقی مانده است.

عکس سالن دمکراسی در تپه حسنلو،  عکس شماره 6310.

کلیک کنید:  دمکراسی، فدرالیسم، حزب

   جالب:  بمنظور معنی و تاریخ دمکراسی،  کلی پرت و پلای بدون سند و مدرک و ریشه یابی نوشته اند،  که فقط بگویند از اروپا و یونان اروپایی بوده است،  نه از ایران و قاره کهن.  متأسفانه سیستم آموزشی ایران،  بدون هرگونه تحقیق و تحلیل ایرانی،  نوشته ها و گفته های غربی را ادامه می دهد،  تا راه کج غیر علمی ادامه پیدا کند.

جهت اهداف ملی مردمی ایران،  در بحث های تاریخی شرکت کنید،  و نظر بدهید و بپرسید.

عکس عطار پارسی هنگام مطالعه کتاب خطی حدود 1310 خورشیدی،  عکس شماره 1291.

کلیک کنید:  سفر های تاریخی انوش

کلیک کنید:  تاریخ هنر های رزمی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ ترفند های سیاسی در ایران

    توجه:  اگر وبسایت به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

کلیک کنید:  تماس و نظر