خلاصه یک کتاب وزین و مهم
این صفحه پیوست کتابهای مهم تاریخی در ایران است.
خلاصه کتاب وزین "جغرافیای کهن و سرزمینهای گمشده" اثر تحقیقی آقای فرشاد فرشید راد.
جغرافیای کهن ایرانی از سرزمینهای گمشده میگوید
فرشاد فرشید راد
دانش جغرافیا و ستارهشناسی از هزاران سال پیش در ایران بسیار پیشرفت داشت و دور نیست که این دانشها همسنگ دانش امروزین و چه بسا فزونتر بوده باشد. شواهدی در دست است که ایرانیان از دیر باز تا دوره های اسلامی کتاب هایی در جغرافیا نوشته و نقشه های درستی از جهان کشیده بودند که متاسفانه بسیاری آنها از بین رفته و اندکی هم که باقیمانده یا در هزار توی متون کهن دینی پراکنده است یا به زبانهای دیگری چون عربی و لاتینی راه پیدا کرده و با افزودهها و کاستههایی از شکل نخستین و منشاء کهن جدا شده است.
باید یادآوری کنیم که مکتب جغرافیای ایران با آنچه که یونانیان و در راس آن بطلمیوس میپنداشته کاملا" جداست اما از آنجا که در دانش جغرافیای ایرانی تحقیق و بررسی شایانی انجام نگرفته است. هنوز مورخین و باستانشناسان، تاریخ کهن را با جغرافیای یونانی برابر میکنند و از اینرو برخی از وقایع و رویدادهای تاریخ ایران باستان وارونه جلوه میکند و برخی حل ناشده باقیمانده است. و در نتیجه هزاران سال از تاریخ کهن بشر فراموش گردیده است.
باید دانست که یونانیان بر خلاف ایرانیان، حدود جهان را تنها ربع مسکون (از شرق آسیا تا آفریقا) آنهم از خط استوا به بالا میدانستند و از سرزمینهای دیگر چون آمریکا، قطب جنوب و استرالیا خبر نداشتند به عبارت دیگر جهان یونانیان به اندازه دستاوردهای جنگی اسکندر بود و نه بیشتر از آن اما اینکه چرا این جهان کوچک جایگزین جغرافیای همه جهان گردید. هنوز مشخص نیست:
شاید از قرن دوم (در زمان خلافت عباسیان) و همراه با ترجمه کتابهای یونانی باورهای علمی آنها کمکم وارد کتابهای ما شده و جانشین دانشهای فراموش شدهای گردید که از هزاران سال پیش در ایران شناخته شده بوده است.
مثلا" تقسیمات اقلیمی یا مداری، ربع مسکون و سویهای چهار گانه (جهات اربعه) وارد جغرافیای دوره اسلامی شد و در عوض تقسیمات کشوری (قارهایی) یا نصفالنهاری و سویهای شش گانه ایرانی فراموش گردید. این داستان یاد آور افول دانش اروپاییان در قرون وسطی است، مردمانی که هزار سال پیشتر در امپراطوری روم باستان بهترین شهرها و برترین ساختمانها از آمفی تاتر تا سد های بزرگ آبی را بنا نهاده بودند در قرنهای بعدی (قرون وسطی) ساختن جویهای آب را هم فراموش کرده بودند و با شگفتی و ناباوری به ویرانههای اجداد خود مینگریستند. و ساخت این بناها را کار شیاطین و دیوها میدانستند. بهر روی جغرافیدانان و ستاره شناسان ایرانی اولین پایه گذاران نقشه برداری و محاسبات ستاره شناسی در جهان بودند که علاوه بر آنکه به کرویت زمین و ستارگان آگاهی داشتند، فواصل و ابعاد سیارات را هم محاسبه کرده بودند. ایرانیان نقشههای درستی از قارههای زمین در دست داشتند که با نقشههای امروزین برابر است. آنان از هزاران سال پیش از قارههای آمریکای شمالی و جنوبی آگاه بودند و آنجا را بنامهای «برشان و گرشان» مینامیدند. خونیرس، ایرانویچ یا گنگ دژ در مرکز جهان با آتلانتیس که افلاطون از قول سولون و کاهنان مصر نقل کرده شبیه است در نوشتههای کهن گاه این مکان را به بهشت یا اقلیم هشتم هم مثال میزدند. اما امروزه دیگر اثری از این قاره نیست و گویند حدود دوازده هزار سال پیش نابود شده است. رشته کوههای وسیع و بزرگ پیرامونی (البرز) و دریایی که دورادور آنرا فرا گرفته (دریای پوییدیگ) از مشخصات عمومی این سرزمین بوده است. و نیز کوه سر به فلک کشیده قاف یا دیرک به ارتفاع نزدیک 10 کیلومتر در میان این سرزمین جایگیر بوده است. دو رود بزرگ بسیار خروشان از مرکز قاره به چهار جهت و به شکل چلیپا در جریان بوده که این سرزمین را به چهار بخش تقسیم میکرده است. این چهار بخش با بخش میانی در پنج بخش به ظاهر چون یک گل نیلوفر یا ناف شکل بوده که در اساطیر به آن اشاره شده است. این سرزمین بنابر متون کهن در مرکز زمین (قطب شمال) قرار داشته که پیوسته در مسیر جریانات قوی آب گرم بوده و از اینرو در زمان خود هوایی مناسب داشته است.
اکنون متنی را از کتابی کهن هزار ساله ایرانی به نام بندهشن بازخوانی میکنیم در این متن شما خواهید دید که ایرانیان چگونه به روشی حیرت انگیز و ابتکاری قاره های زمین را بر مبنای منحنی تابش آفتاب بر سطح زمین تعریف میکنند .
لازم به یاد آوری است که معنی این متن تا کنون بر بشر امروز پوشیده بوده و برای نخستین بار پی به این راز شگفت انگیز برده شده است.
در این کتاب کهن نوشته شده است:
در شرق زمین از روز بلند به روز کوتاه قاره ارزه قرار دارد ( منطقه چین تا استرالیا) و در نیمروز از روز کوتاه به روز کوتاه قاره های ویدفش و فردفش قرار دارند (قطب جنوب و میانه آسیا) و در غرب از روز کوتاه به روز بلند قاره سوه قرار گرفته است (آفریقا و اروپا) و در آنسوی گیتی در اپاختر از روز بلند به روز بلند قاره های وروبرشن و وروجرشن قرار دارد (قاره های شمالی و جنوبی آمریکا) و در ادامه گوید قاره هفتم چون افسری بر سر همه این قاره ها قرار دارد جایی که نیم آن در شب و نیم دیگر در روز قرار گرفته ( قطب شمال) لازم به یاد آوری است که این قاره هفتم اکنون از میان رفته اما مشخصات آن با قاره کهن ایران به نام ایرانویج در اوستا و قاره آتلانتیش که افلاطون از آن نام برده یکسان است. سرزمینی که بیش از دوازده هزار سال پیش نابود شده است.!
اکنون پرسشهای زیادی پیش روی ماست مانند آنکه چگونه ایرانیان از سرزمینها و قاره های جهان در هزاران سال پیش آگاه بودند و توانسته بودند دیاگرام نور خورشید را بر کره زمین رصد کنند و یا اینکه ازکرویت و گردش زمین و انحراف 23.5 درجه آن اطلاع داشته باشند چرا که برای آنکه آنان بتوانند از جغرافیای دقیق زمین اطلاع داشته باشند آنان باید به دانشهای گوناگونی دست میافتند دانشهای چون ریاضیات و هندسه پیشرفته، دانش تسطیح کره، دانش نقشه برداری و نقشه کشی، مثلثات و ستاره شناسی، دانش ارتباطات و نقلیه میان قاره ایی، برپایی ایستگاههای اندازه گیری در قطبین و استوا و قاره ها و بسیاری دانشهای دیگر که دستیابی بشر به آن در بیش از دوازده هزار سال پیش حیرت انگیز است.
آیا میتوان چنین پنداشت که تمدنها بارها نابود شده و دوباره بنا شده اند، به راستی پاسخ دانش امروز به این واقعیت انکار ناپذیر چیست؟ آیا امروز تاریخ پا به پای دانشهای دیگر تغییر میکند؟ و دوره های مختلف آن چون تکامل، نو سنگی و پارینه سنگی و تاریخ تمدنها و اکتشافات علمی به هم میریزد؟
فرشاد فرشید راد kskrkf@yahoo.com
ــ برای خرید کتاب و ارسال آن با پست با کتابفروشی بلخ در تهران به شماره 88951312 تماس بگیرید.
عکس آقای فرشاد فرشید راد از صفحه فیسبوک ایشان، عکس شماره 8306.
ارگ http://arq.ir