وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

کوروش کبیر و تاریخ

کوروش کبیر و تاریخ

      با وجود احترامی که برای کلیه اساتید کشورم قائل هستم،  با احترام گله دارم از استاد رضا مرادی غیاث آبادی از ارائه اسناد نیمه برای رد انسانیت کوروش کبیر هخامنشی افتخار ملی ایران.  کوروش کبیر نه خدا است و نه پیامبر.  اما اولین پادشاهی است که با آزاد گذاشتن مذاهب، نکشتن اسیران جنگی و ... حقوق بشر را برای اولین بار در تاریخ تا حدودی رعایت کرده است.  از این جهت او را بنیان گذار حقوق بشر در جهان نام نهادند که افتخار ملی کشور ما ایران است.

   ــ  چرا استاد!!،  با ارائه اسنادی نیمه و بدون توضیح منطقی چرا این افتخار را اینگونه پایمال می فرمایند؟

      ایشان در این راه سندی از بابل را به میان آورده اند،  که حاوی حکم بردگی دختر بچه ای توسط خاندان اگیبی به علت عدم پرداخت وام توسط پدر او بوده است،  که با سربرگ کوروش کبیر به عنوان پادشاه منطقه نوشته شده است.  سپس این استاد،  کوروش کبیر را متهم به ربا خواری و برده داری و بهره وری جنسی از این دختر بچه کرده اند!  همچنین ایشان از آخرین پادشاه بابل بت بی گناهی ساختند،  که با هیچکدام از مدارکی که در دست داریم هم خوانی ندارد،  تا بتوانند کوروش کبیر را راهزن خونخواری جلوه دهند!!.

آقای غیاث آبادی از شما گله دارم

      شما بهتر از من می دانید که رباخواری و بانکداری از زمان پادشاهی کاندالانو (48-626 ) در بابل توسط دو خاندان اگیبی و ارانو شکل گرفته است و بنیانگذار بانکداری و ربا خواری در خاندان اگیبی بابل شخصی با نام یعقوب و این خاندان یهودی بوده اند.  jnes 1944-38-42 cf.w.h.dubberdtein ,Assyrian,Babylonian) chrondogy)

      شما بهتر از من رسم این وام، که خیلی قبل از کوروش کبیر در بابل روا بوده است را می دانید.  می دانید که در ازای پولی که قرض می دادند شخصی را نگه می داشتند که اگر کسی که وام گرفته است پول را پس نیاورد او را به عنوان برده به جای پول از میان رفته بفروشند.

      شما بهتر از من می دانید که در بابل رسم بوده است که هر لوحی را با نام شاه زمانه آغاز کنند،  چه حکم شاه و چه برگه بی اهمیت وام بانکی خاندان یهودی اگیپی با نام شاه آغاز می شود قبل از کوروش کبیر به نام نبوکد نصر رباخواری و برده گیری کرده اند پس از فتح بابل توسط کوروش کبیر با نام او.  این چه ارتباطی با کوروش کبیر دارد؟.   این تنها نشانگر آن است که کوروش کبیر واقعا در روند زندگی،  باور ها و... کشورهای تسخیر شده دخالت نکرده است و مردمی که در حقیقت اسیران جنگی او بودند را آزاد گذاشته است تا به زندگی خود همان گونه که بوده است ادامه بدهند.

      شما بهتر از من می دانید که کوروش کبیر با سپردن جزئیات و کارهای عادی به گوبریاس در سال 538 بابل را ترک کرد و به همدان رفت.  تصور دارید که پادشاهی که فاتح لیدی و بابل و... بوده است ایستاده تا یک دختر بچه را در بابل به فاحشه خانه بفرستد؟

      شما بهتر از من می دانید که  تصویری که یونانیان از آخرین پادشاه بابل پیش چشم ما می گذارند همان مرد بی کفایتی را نشان می دهد که در شرف جشن سال نو با باده گساری های سربازان مست در داستان تسخیر بابل به دست کوروش کبیر که در نوشته های هرودوت و کسنفون پیدا می شود همان مست بازاری است که نویسنده دانیال به باز پس شب بلشوز نسبت داده است. حال بابلی و یهودی اسیر کوروش بوده و بی مورد از او تعریف کرده باشند یونانی که اسیر او نبوده است.

استاد چه می کنید؟  این چگونه نتیجه گیری و قضاوت از جانب شماست؟

پرنیان حامد  مرداد 1391

<><><><><><><><><><> 

   انوش راوید:  برای آگاهی و روشن شدن بیشتر دانش و فکر جوانان باهوش متخصص ایران،  و ادامه روش و کار وبلاگ گفتمان تاریخ،  مطالب یک وب را در زیر بررسی می کنم.

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:  رنج‌های بشری ۶۷:  وادار کردن دختران به فحشا در زمان کورش بزرگ.

   رضا مرادی غیاث آبادی سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱:  کورش بزرگ هخامنشی در منشور مشهورش نکاتی دال بر برانداختن برده‌داری یا برانداختن بهره‌کشی از انسان‌ها آورده است. اما این ادعا با کتیبه‌های دیگر عصر هخامنشی موافقت ندارد. برای مثال به موجب لوحه شماره ۲۵۲ از سال هشتم پادشاهی کورش در بابل، دختری به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش یک سکه طلا و ده سکه نقره به مؤسسه مالی یا رباخانه اگیبی بدهی داشت، به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند. دخترانی که به گرو گرفته می‌شدند، برای بهره‌کشی جنسی اجاره داده می‌شدند تا خسارت تأخیر را جبران کنند.

   پاسخ پرنیان حامد:  شما آقای رضا مرادی غیاث آبادی بهتر از من می دانید که رباخواری و بانکداری از زمان پادشاهی کاندالانو (48-626 ) در بابل توسط دو خاندان اگیبی و ارانو شکل گرفته است،  و بنیانگذار بانکداری و ربا خواری در خاندان اگیبی بابل شخصی با نام یعقوب و این خاندان یهودی بوده اند.

jnes 1944-38-42 cf.w.h.dubberdtein ,Assyrian,Babylonian) chrondogy)

   شما بهتر از من رسم این وام، که خیلی قبل از کوروش کبیر در بابل روا بوده است را می دانید.  می دانید که در ازای پولی که قرض می دادند شخصی را نگه می داشتند که اگر کسی که وام گرفته است پول را پس نیاورد او را به عنوان برده به جای پول از میان رفته بفروشند.

   شما بهتر از من می دانید که در بابل رسم بوده است که هر لوحی را با نام شاه زمانه آغاز کنند، چه حکم شاه و چه برگه بی اهمیت وام بانکی خاندان یهودی اگیپی با نام شاه آغاز می شود قبل از کوروش کبیر به نام نبوکد نصر رباخواری و برده گیری کرده اند پس از فتح بابل توسط کوروش کبیر با نام او. این چه ارتباطی با کوروش کبیر دارد؟. این تنها نشانگر آن است که کوروش کبیر واقعا در روند زندگی، باور ها و... کشورهای تسخیر شده دخالت نکرده است و مردمی که در حقیقت اسیران جنگی او بودند را آزاد گذاشته است تا به زندگی خود همان گونه که بوده است ادامه بدهند.

   شما بهتر از من می دانید که کوروش کبیر با سپردن جزئیات و کارهای عادی به گوبریاس در سال 538 بابل را ترک کرد و به همدان رفت. تصور دارید که پادشاهی که فاتح لیدی و بابل و... بوده است ایستاده تا یک دختر بچه را در بابل به فاحشه خانه بفرستد؟

   شما بهتر از من می دانید که تصویری که یونانیان از آخرین پادشاه بابل پیش چشم ما می گذارند همان مرد بی کفایتی را نشان می دهد که در شرف جشن سال نو با باده گساری های سربازان مست در داستان تسخیر بابل به دست کوروش کبیر که در نوشته های هرودوت و کسنفون پیدا می شود همان مست بازاری است که نویسنده دانیال به باز پس شب بلشوز نسبت داده است. حال بابلی و یهودی اسیر کوروش بوده و بی مورد از او تعریف کرده باشند یونانی که اسیر او نبوده است.

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   پرسش خواننده وبلاگ گفتمان تاریخ:  آقای غیاث آبادی کوروش کبیررا متهم به شاهی کرده اند که برای کشور گشایی و جمع آوری ثروت به ماد ولیدی بی گناه حمله کرده است. آیا اسناد تاریخی این اتهام را تایید می کند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  ... سپاه دومی به فرماندهی خود استیاگس به پایتخت پارس رسید, آنجا سپاه شورش کرد, شاه خود را گرفت و به دست کوروش سپرد. همدان گرفته شد و ثروتش را از زر و سیم و چیزهای گرانبها به انشان بردند.

(سالنامه ستون 1 بند 11 ,9 -22 استوانه ابوحبه ,ستون 1,بند 11 38-40)

 کوروش به ماد حمله کرده است،  یا از پارس دفاع کرده است؟  چه کسی لشکر کشیده است استیاک یا کوروش کبیر؟

 ... به شنیدن خبر اینکه هم پیمان مادی اش از تخت پادشاهی به زیر افتاده ,کروسوس لیدیه با شتاب سپاه خود را گرد آورد و از مرز پیشین هالیس گذشت تا از مانده شاهنشاهی بهره ای گیرد.  (هرودت, دفتر 1,71)

 چه کسی به دنبال بهره و مال لشکر کشیده است و جنگ را آغاز کرده است کوروش کبیر یا کروسوس شاه لیدی؟

   ادامه پرسش:  آقای غیاث آبادی کوروش کبیررا متهم به سوزاندن وحشیانه  کروسوس با چند جوان لیدیایی بر هیزم کرده اند.

   پاسخ پرنیان حامد:  در ماه مه به سرزمین لیدیه پیش راند. او شاه آنجا را کشت پادگان خود را در آنجا گذاشت، (سالنامه نبونید ستون 2,بند 11, 16 , 18).

      پریستاران اپواون اعلام کردند که خود بغ , پادشاه از تخت افتاده (کروسوس) .... بسوی شمال برد. (هرودوت)

در واقع کروسوس از یک رسم شرقی پیروی نمود و خود را فدا کرد که از خواریهای معمولی که بر سر یک پادشاه اسیر پیش از کشته شدنش می آمد رهایی یابد میسون نگارگر گرانیک روی گلدانی کروسوس را بر تخت روی توده چوب کشیده در حالی که بنده ای آماده افروختن آن است. (ا.ت.اومستد).

      افسانه های هرودوت در باب پشیمانی کوروش و اعلام پریستاران اپولون قدر مسلم به خاطر این بوده است که پادشاهان لیدی اپولون دلفی را گرامی می داشتند و اپولون دلفی برای کروسوس پیغامی دو پهلو فرستاد که او را به کام مرگ کشید و از شرمندگی این موضوع ناگهان در افسانه های هرودوت کروسوس تا زمان کمبوجیه زنده می ماند که با واقعیت مغایرت فراوان دارد . شاه لیدی قبل از فتح کامل لیدی به استناد اومستد خودکشی کرده است.

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:  رنج‌های بشری ۱۷۸:  کورش بزرگ و نابودی لیدی و به بردگی گرفتن آنان

   رضا مرادی غیاث آبادی جمعه ۹ تیر ۱۳۹۱:  پیش از این به نابودی برخی از تمدن‌های کهن به دست کورش و دیگر هخامنشیان اشاره کردیم. یکی دیگر از تمدن‌هایی که به دست کورش بر افتاد و از بین رفت، تمدن کهن و درخشان لیدی بود. با اینکه اهالی لیدی در همان زمان کوشیدند تا از سلطه هخامنشیان رهایی یابند، اما این قیام که به رهبری پاکتیاس بر پا شد، به فرمان کورش بزرگ و به خشن‌ترین شکل ممکن سرکوب شد. کورش با اعزام سپاهی به فرماندهی مازارس دستور داد که تمامی قیام‌کنندگان را به بردگی بکشند و رهبر آنان را زنده به نزد او بفرستند. او همچنین دستور داد لیدیایی‌ها را چنان خرد و منکوب سازند که راه هرگونه شورشی علیه سلطه پارسیان هخامنشی بسته شود.

   پاسخ پرنیان حامد:   لیدیه به صورت شهرستان سپرده یا ساردیس در آمد. فرماندار آن تابائوس پارسی بود. کارگزاری شهرستانها هنوز در مرحله آزمایشی بود. بنابراین کوروش گماشتن یک بومی را به نام پاکتیاس برای نگهبانی کنج کروسوس به آزمایش گذاشت (هرودوت دفتر1,153)

   1.  لذا کوروش اصلا لیدی را غارت نکرد و گنج را در محل باقی گذاشت.

   2.  و عجب آزمایشی پس داده است این پاتیاس گماشته!:

      پس از حرکت به سوی همدان پاکتیاس شورید و باگنجی که به او سپرده شده بود سربازان مزدور یونانی به کار گرفت. تابالوس در باروی ساردیس محاصره شد تا آنکه نیروی کمکی به فرماندهی مازارس مادی شورشیان را دور راند و سلاح لیدیان را به کلی از آنان گرفت پاکتیاس به کیمه گریخت و پریستار اپولون در برانخیدی میلتوس او را به کوروش تحویل داد (هرودوت 141,152) سوء استفاده از حسن نیت پادشاه فاتح را چگونه باید پاسخ می دادند؟

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   پرسش خواننده وبلاگ گفتمان تاریخ:  نبونئید چگونه پادشاهی بود که آقای غیاث آبادی او را اینچنین بی گناه جلوه می دهد آیا اسناد تاریخی نیز این گفته را تایید می کند؟

   پاسخ پرنیان حامد:  نبوکد نصر در سال 562 ق.م درگذشت پسرش امل مردوک کمتر از دو سال فرمانروایی کرد و 13 اوت 560 جای خود را به نرگال شراوسور داد که تا 22مه 566 بر تخت بود و سپس پسر جوانش لاباشی مردوک بر تخت نشست.  سه روز بعد لوحی از رقیب او نبونئید در دست است در این لوح آمده است که لاباشی جوان بی فهمی بود که بر خلاف خواست بغان بر تخت نشست و اشاره به انقلابی در کاخ شاه است که نبونئید مقام خود را به آن مدیون است. پس از کمتر از دو ماه شاه جوان با شکنج هراسناک کشته شد و نبونئید یگانه فرمانروای بازمانده شاهنشاهی کلدی گشت (parker and dubberstein .op cit cf bressus,frag52 )

      گرچه نبونید نامزده دسته ضد کلدی بود ولی خودش اهل بابل نبود. پدرش نبوبلتسواقبی نامی بود که (امیر دانا) خوانده می شد و پریستار پرستشگاه سین ایزد ماه در حران بود (استوانه ابوحبه ستون 1,بند 1,6 نیز نگاه کنید به کتیبه حران). او آرزو داشت حران را از چنگ مادها بیرون آورد و این پرستشگاه را نوسازی کند. لذا مردوک به او آمدن کوروش را نوید می دهد (استوانه ابوحبه ستون 1 بند 11, گزنفنون دفتر 1,5).

      پس برای نابود کردن مادها با کوروش همدست می شود و پس از درگیری کوروش با ماد سپاهی جمع کرده به سوی حران می رود و بابل را به پسرش بلشزر (بل شر اوسو ) می سپارد و سپاه او تا سال 555ق.م مشغول ساختن معبد سین در حران بودند.

      سال بعد به سوریه حمله کرد و ژانویه 553ق.م شاه ادوم را کشت و سپاهیانش به مرز مصر رسیدند. سپس ادوم را ترک کرد و تا دل شبه جزیره عربستان پیش راند و کاخی مانند بابل آنجا ساخت (داستان نبونئید به شعر ستون 2 بند 11,22) شاه به بابل نیامد جشن سال نو گرفته نشد (سالنامه ستون 2 بند 11) مردم بابل که از نمایش بزرگ سالیانه با فرصتهای پول در آوردن محروم شدند طبعا خشمگین شدند.

      کوروش در راه لیدی معبد سین در حران را خراب کرد و از این پس این کوروش ناجی در کتبیه های نبونئید با عنوان غارتگر و قاتل خوانده شد.  در سال 546 ق.م مردم بابل بر اثر احمال های او دچار بی پولی و در بابل گشنگی و قحطسالی حاکم شد. گوبریاس شاه ایلام بر ضد او شورش کرد.  پس از بازگشت کوروش به بابل حمله کرد و مردم بابل از او استقبال کردند.  * این است سرگذشت نبونید بی گناه غیاث آبادی گفته.

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:  رنج‌های بشری ۱۷۹: کورش بزرگ و قتل‌عام مردم نینوا

   رضا مرادی غیاث آبادی جمعه ۹ تیر ۱۳۹۱:  چنانکه گفته شد، یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش به فراوانی بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه (سیروپدی) نوشته گزنفون است. اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخش‌های دلپسند آن اکتفا می‌شود و بقیه متن را نادیده می‌انگارند. گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند. آنان در حالیکه بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند». پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد. کورش همچنین فرمان داد تا خانه‌های بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند. کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین می‌کند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند. برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: گزنفون، کورش‌ نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱6

   پاسخ پرنیان حامد:  کوروش کبیر با گشودن شاهنشاهی مادی, ادعا های مادی را برای فرمانروایی بر آسور,  بین النهرین, سوریه, ارمنستان و کاپادوکیه بدست گرفت. کوروش کبیر اصلا با آشوریان نجنگیده است که مردم نینوا را قتل عام کرده باشد (اشتباه هرودوت در تعریف سرگذشت هوخشتره و کوروش همه مورخین یونان را به این اشتباه انداخته است. هوخشتره نینوا را فتح کرد پژوهشگر نه کوروش کبیر!

      کوروش خردمندانه تاخت به بابل را به عقب انداخت و بسوی آشور که تابع ماد و آماده پذیرفتن بی چون و چرای او بودند, پیش راند (ا.ت. ا.مستد).

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:  رنج‌های بشری ۱۷۷: کورش بزرگ و نابودی تمدن عیلامی خوزیان

   رضا مرادی غیاث آبادی جمعه ۹ تیر ۱۳۹۱:  پیش از این به نابودی برخی از تمدن‌های کهن ایران‌ زمین به دست کورش و دیگر هخامنشیان اشاره کردیم. یکی دیگر از تمدن‌های کهن ایران‌زمین که به دست کورش بزرگ بر افتاد و از میان رفت، فرهنگ و تمدن کهن و درخشان عیلامیان/ خوزیان بود. تمدنی که به مدت زمانی بس طولانی یعنی متجاوز از دو هزار سال در جنوب ‌غربی فلات ایران تداوم داشت و آثار هنری و معماری فراوانی از آن برجای مانده است. این در حالی بود که پس از سلطه هخامنشیان بر این سرزمین چیزی جز کاخ سلطنتی آنان در شوش ساخته نشد. کاخی که بنا به اظهارات داریوش در کتیبه ششم او در شوش (DSf) پارسیان کمترین نقشی در ساخت آن نداشتند. با اینکه خوزیان دستکم یکبار کوشیدند تا در زمان داریوش یکم از سلطه هخامنشیان رهایی یابند و تا حد زیادی نیز در اینکار موفق شدند، اما به گفته داریوش در کتیبه بیستون با سرکوب شدید او مواجه شدند و برای همیشه منکوب گردیدند و از صفحه تاریخ محو شدند. در این زمینه پی‌یر بریان آورده است: «قتل‌ عام‌ هایی که پس از جنگ به وسیله سپاهیان کورش انجام گرفته است، از شدت و خشونت ارتش نو بابلی حکایت می‌کند. احتمالاً در همین زمان (یا شاید اندکی پیش یا بعد از آن) است که شوش نیز مسخر کورش گشته و آخرین پادشاهی نو عیلامی برای همیشه نابود شده است».

   پاسخ پرنیان حامد:  از نخستین سالهای فرمانروایی نبونئد, خاندان کلدی باروی بلند شوش مهمتریم شهر ایلام را امن در دست داشت. یکی از برجسته ترین سرکردگان نبوکدنصر به نام گوبریاس (گوبارو) به فرمانداری گوتیوم (ایلام به زبان بابلی) گماشته شده بود در سال 546 ق.م گوبریاس به طرفداری کوروش شورید و نبونئید فقط توانست بغان (دست نشانده) شوش را با بردن آنها به بابل برهاند. در 9 ژوئن 546 سپاهیان ایلامی به اکد در آمده بودند و به فرماندار وفادار اوروک تاخت می بردند.  (سالنامه ستون 2 بند 11,21,22 داستان نبونئد به شعر ستون 4 بند 1,2 کوروش استوانه بند 11,13,30,31 کزنفون پرورش کوروش دفتر 4,6 و دفتر 5,5).

      شورش گوبریاس ایلامی در زمان حکومت نبونئد بوده است و نه در زمان کوروش کبیر. محقق آنکه ایلام و شوش را از میان برد آشور بانی پال پادشاه آشور بوده نه کوروش کبیر اشتباه گرفتید!

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:  رنج‌های بشری ۱۴۹: آیا کورش بزرگ سازنده بود یا ویرانگر؟

   رضا مرادی غیاث آبادی دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱:  سؤال این است،  آیا کورش بزرگ شخصیتی سازنده داشت یا شخصیتی ویرانگر؟ پاسخ این پرسش ساده است، چرا که معیار آن ساده است. با توجه به اینکه از زمان فرمانروایی کورش آثار سازندگی به دست نیامده؛ اما آثار و شواهد نابودی تمدن‌های بسیاری دیده شده است، می‌توان گفت که کورش بزرگ شخصیتی ویرانگر داشته است. وقتی در راهروهای موزه‌ها قدم می‌زنیم و یا در برگ‌های کتاب‌ها سیر می‌کنیم، می‌توان توجه کرد که هر آنچه آثار باستانی و هنری از تمدن‌های ایران‌ زمین و منطقه برجای مانده است، متعلق به پیش از فرمانروایی کورش هستند. جام‌ های مارلیک، جام‌ های مفرغین لرستان، ابزارهای کشاورزی کاسی، زیورآلات و هنر فلزگری زیویه، تندیس‌ های املش و کلاردشت، و بسیاری ساخت ‌و سازهای زیبای هنری و فنی دیگر که آخرین نمونه‌ های آنها متعلق به ماقبل سلطه کورش است و پس از غلبه او نشانه ‌ای از آنها در موزه‌ها و کاوش ‌های باستان ‌شناختی دیده نمی‌شود. علاوه بر همه اینها، چنانکه می‌دانیم در زمان کورش و حتی در زمان دیگر هخامنشیان نه تنها شهری ساخته نشده که حتی بقایای یک شهر شناسایی نشده است.

 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

پرنیان حامد:  جناب محقق پاسارگاد را چه کسی ساخته است؟

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   وبلاگ رضا مرادی غیاث آبادی:   جایزه برای یافتن آریا و آریایی در شاهنامه فردوسی

   رضا مرادی غیاث آبادی یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۱:  به هر کسی که نشان بدهد نام‌ های «آریا» یا «آریایی» در کجای شاهنامه فردوسی بکار رفته است، یک پیاله یخ ‌دربهشت خنک با طعم زعفران و آبلیموی دست‌لمبو جایزه داده می‌شود. جایزه‌های قبلی که «پشمک فرد اعلای یزد» و «باقلوای شیراز با طعم هل و گلاب» بود، همچنان به قوت خود باقیست.

   پاسخ پرنیان حامد:  اران : آیرها arians) haravia) : هرات نیست،  طرز لباس پوشیدن انها از سبک مادی است با کمی تغییر در کلاه یا اسلحه.

      آریان یا آلان در شمال رود ارس در قفقاز حدودآذربایجان شرقی است (احمد حامی)

   -        834 ق.م،  در سند آشوری نام پارس و ماد در جنوب دریاچه ارومیه با هم آمده است.  پارس ها به جنوب مهاجرت کردند،  و سرزمینهای سر راه خود را پارس, پارسوا, پارسوماش, و پارسه نام نهادند. (احمد توکلی).

   آریا ها مردم ایر نژاد کنار رودخانه اران هستند،  و پارس ها و ماد ها را شامل می شود.

در شاهنامه فردوسی خودتان بشمرید چند بار لغت ایران امده است ؟

* دریغ است که ایران ویران شود <><> کنام پلنگان و شیرانی (چون شمایان) شود *

       اینگونه که از وبلاگ آقای رضا مرادی غیاث آبادی  پیداست،  ایشان از تاریخ و تحقیقات تاریخی چیزی نمی دانند،  بهتر است صاحبان حداقل اشخاصی پیدا کنند که کمی اطلاعات درباره تاریخ و تاریخ اجتماعی و جغرافیای تاریخی بدانند.  تصور نمی کنم شیرازی ها دل خوشی از او داشته باشند،  او نباید به آذربایجان هم سفر کند،  زیرا ابرو و حیثیت آذری های کشورمان را هم برده است.  اصلا قومی در ایران وجود دارد که او به اجدادشان توهین نکرده باشید؟

با احترام به هم میهنان عزیزم،  پرنیان حامد  شهریور 1391

   تصویر کاریکاتور طنز اجتماعی،  سرهای تبری با فکل و کراوات،  که از طرف استعمار و امپریالیسم و چهره ها و عوامل آنها،  اسم و رسم دار شده اند،  دروغ در تاریخ و تاریخ اجتماعی می کارند،  و آبیاری می کنند،  تا در زمان مناسب تبر به ریشه ملتها بزنند و نابود کنند.  عکس شماره 7158.

<><><><><><><><><><> 

   وبلاگ گفتمان تاریخ:   تصور اول  بر این بود که در سخنان آقای غیاث آبادی سوء تفاهمی پیش آمده است،  لذا از ایشان در نهایت ادب تقاضا کردیم  تجدید نظر بفرمایند.  تصور بعدی آن بود که ایشان ناآگاه هستند،  لذا اسنادی برای اطلاع ایشان ارائه شد.  اما گویا تصورات مال بیهوده است،  ایشان با ترفند اسناد را دگرگون جلو می دهند،  و می خواهند تاریخ ایران و ملت بزرگ ایران را به خیال خام خودشان بگمراهی بکشانند.   لذا برای اطلاع عموم،  اصل کپی نوشته های این فرد:

رنج‌های بشری ۲۰۸: بازار برده‌فروشان تخت‌جمشید

رضا مرادی غیاث آبادی  پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۱

به موجب لوحه‌های هخامنشی در صفه مجاور تخت‌جمشید محلی به نام «اووادئیچَیَه/ خوادایتشیه» (در عیلامی: «مَتِسیش») وجود داشته که یکی از بازارهای معتبر برده‌فروشی در آنجا بوده است. اووادئیچیه مقر رئیس تشریفات تخت‌جمشید و مرکز امور دیوانی و اداری تخت‌جمشید بوده و نام آن با نام تخت‌جمشید در نسبت با یکدیگر بکار رفته است. دستکم در چهار لوح هخامنشی فروش برده در اووادئیچیه ثبت شده است. قیمت متوسط یک برده در این بازار برابر با هشتاد گوسفند یا سه گاو و یا شش الاغ بوده است. در یکی از چهار لوحه از فروش یک زن برده با دو دخترش که یکی از آنها خردسال بوده، یاد شده است. زنان و دختران برده علاوه بر بیگاری‌های معمول، برای بهره‌کشی جنسی نیز اجاره داده می‌شدند و فرزندان حاصل از آن به فروش می‌رسیدند. روشی که در زمان کورش بزرگ نیز متداول بوده و بعدها برای تولید برده در دین زرتشتی تداوم پیدا کرد. برای آگاهی بیشتر بنگرید به: رجبی، پرویز، هزاره‌های گمشده، جلد سوم، تهران، ۱۳۸۱، صفحه ۲۹۹؛ کخ، هاید ماری، از زبان داریوش، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۷۶، صفحه ۶۰ تا ۶۱ و ۹۵ تا ۹۶؛ هینتس، والتر، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۸۷، صفحه ۳۴۷ و ۴۷۲ تا ۴۷۴٫

Dandamaev, M. A., Slavery in Babylonia, Translated by Victoria A. Powell, Northern Illinois University Press, 2009, p 70.

رنج‌های بشری ۲۱۸: جیره غذایی برده‌های هخامنشی به موجب الواح تخت‌جمشید

رضا مرادی غیاث آبادی   سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱

پیش از این گفته شد که دستمزد یک کارگر هخامنشی به موجب لوحه‌های تخت‌جمشید ۱۵ کیلو جو در ماه بوده است که گاهی مورد مرحمت شاهانه قرار می‌گرفتند و نیم کیلو جوی دیگر به آنان داده می‌شد. و نیز گفته شد که دستمزد زنان در حدود دو سوم مردان، یعنی ۱۰ کیلو جو در ماه بوده است. اما پرسشی که پیش می‌آید، این است که دستمزد یا جیره غذایی بردگان به چه میزان بوده است؟ لوحه‌های هخامنشی نشان می‌دهد که دستمزد یک برده برابر با دستمزد یک زن یعنی معادل با ۱۰ کیلو جو در ماه بوده است. در نتیجه می‌توان گفت که حقوق زنان هخامنشی با حقوق بردگان برابری می‌کرده است. والتر هینتس گفته است که این برده‌ها همچون اسیران جنگی فقط «وظیفه» داشتند و نه «حق». او در پاسخ به این سؤال که یک کارگر با دستمزدی تا این اندازه اندک چگونه گذران زندگی می‌کرده است، می‌گوید که آنان برای خود و خانواده خود کلبه ساده‌ای از خشت و گل می‌ساختند و در کنار آن پیاز و سبزی می‌کاشتند. او همچنین اضافه می‌کند: «پیداست که زندگی یک کارگر ساده در ایران باستان یک زندگی پررنج و نیاز بوده است».

بنگرید به: هینتس، والتر، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۸۷، صفحات ۳۴۷ و ۳۴۸ و ۳۵۱٫

..............................................................................................

   پاسخ پرنیان حامد:  ‌گویا ایشان متوجه نیستند، که برده سازی و برده فروشی را خاندان اگیپی یهودی آن هم از زمان خیلی پیشتر از هخامنشی در بابل روا کرده اند. گویا ایشان نمی فهمد اسیر جنگی در جهان حتی تا به امروز  نه حق دارد نه حقوق، و تنها دولتی که در جهان برای برده و اسیر حق و حقوق گذاشته است دولت هخامنشی بوده است.

   مسئله سوء استفاده جنسی از زنان برده که دائما مطرح می کنند، نشانه ناآگاهی کامل ایشان از فرهنگ این زمان است. ایشان حتی نمی دانند که دختران بابلی و حتی دختران خاندان اشراف قبل از ازدواج باید خود را وقف ایشتر کرده با اولین مردی که می آمده آمیزش می کرده اند.  در مقابل  معبد ایشتر فاحشه خانه عمومی بوده است، کدام نادانی در چنین جوی به سراغ زن برده می رفته؟

   (این فرهنگ از دید ما امروز مطرود و بسیار زشت است، اما رسم آن زمان بوده و این کار را مقدس می دانستند. آقای غیاث آبادی دارند از فرهنگ امروزی سوء استفاده و عوام را با این سخنان می فریبند).

   گویا ایشان آنقدر باقلوا و پشمک نوش جان کرده اند که خردشان را به کلی از دست داده اند. حداقل هنگام کپی پیس ترجمه لوحها برای کتاب های قبلی تان،  کاش یکبار آنها را خوانده بودید!

    چشم تان را باز کنید ببینید برده گیری، فروش زن و بچه مردم، ربا خواری و... از چه زمانی و از چه کسانی به یادگار مانده است، و بگویید این چه ارتباطی با خاندان هخامنشی دارد؟ چرا به لوحهای بابلی قبل از هخامنشی با سربرگ نبونید و دیگر پادشاهان رجوع نمی کنید، تا ببینید برده داری در بابل چه فاجعه ای بوده است؟:

   بابل:

   پرستشگاه های بابلی وام را بدون بهره پرداخت می کردند، اما ملک داران بابلی گرفتن بهره جریمه را از آشوری ها آموخته بودند.

   بانکداری خصوصی در بابل از زمان کاندالانو (648-626 ق.م) توسط خاندان یهودی اگیبی بوجود آمد که بنیانگذار آن شخصی با نام یعقوب بود، در برابر وام شخصی را به گرو نگه می داشتند، و چنانچه وام سر موقع پس داده نمی شد او را به عنوان برده می فروختند.  در سراسر نیمه اول حکومت هخامنشی نرخ این بهره را ثابت نگه داشته بودند.

   یک افزایش برون از اندازه جمعیت بردگان در آغاز دوره هخامنشی  سختیهایی بر سر طبقه میانه بابل آورد،  بردگان جای زنان را در صنایع می گرفتند و این سان سبب کاهش درآمد خانواده ها می شدند. شمار روزافزونی از این بردگان در داد و ستدهایی که در گذشته بدست مردمان آزاد انجام می گرفت، در این زمان  شاگردی و کارآموزی می کردند. آرایشگران و نانوایان برده پدید آمدند بردگان اجازه داشتند برای خودشان به سوداگری بپردازند، و کار به جایی کشید که جای خرده بازرگانان را بگیرند.

   تخت جمشید و شوش:

   در لوحهای یافت شده از سال 473 ق.م که پرداخت های کارگزاران ساختمانی را نشان می دهد،  شاهدیم زنها یک شکل مزد گرفته اند، که برابر مزد میانگیر یک پیشه ور مرد است.

   در لوحهای سالهای 467-466 ق.م به 27 زن هر یک، یک و دو سوم شکل مزد داده شده است، که خیلی بیشتر از مزد میانگین یک مرد است.

   حال که مزد برده برابر مزد زن بوده لذا باید به دولت هخامنشی افتخار کنیم، که مزد برده اش بیش از مزد کارگر آزادش بوده است.

   هینتس، والتر گویا نادانی بیش نیست که نمی داند برده و اسیر جنگی در هیچ کجای دنیا حتی تا به امروز نه حق دارد و نه حقوق! برای اولین و آخرین بار در جهان دولت هخامنشی برای برده هایش هم حق قائل شده و هم حقوق، آنوقت این نادان تفسیر می کند حقوق برده و اسیر جنگی کم بوده است؟  آقای غیاث آبادی کم آورده تر از او هم به چنین نادانی استناد می کند!

   برای ساخت کدام قصر باستانی در جهان به برده و اسیر جنگی پول پرداخت شده است؟ مصر، لیدی، اکباتان، یونان، آشور یا حتی حضرت سلیمان؟ همه از برده و اسیر جنگی بیگاری (یعنی کار بی مزد) کشیدند. آنقدر کم آورده اید، که می گویید در زمان هخامنشی  حقوق اسیران و برده ها کم بوده است؟ کدام اسیر جنگی جهان حتی امروز حق و حقوق دارد؟  چرا خودتان را مضحکه خاص و عام، بویژه جوانان باهوش تحصیل کرده ایران می کنید؟

تولید برده در دین زرتشتی!!

از پدر و مادرتان خجالت بکشید. از اقوام آذری تان خجالت بکشید.

     ایرانویج:  بر کرانه رود دایتا به ناحیت آذربایجان است (بندهش) ایران ویج میان خونیره به سوی اپاختر (شمال) است. در باره اینکه زرتشت کجا از هرمزد دین پذیرفت .... در ایران ویج در آذربایجان پذیرفت (روایت پهلوی).

   در شاهنامه سخن از آتشکده ای است که گشتاسپ  برای زردشت می سازد، و پادشاهان پیاده به زیارت آن می آمدند.  در زمان ساسانیان پادشاهان پس از تاجگذاری از مدائن پیاده به زیارت معبد تخت سلیمان (سپیتمان به استناد تاریخ طبری پاورقی صفحه 600 کتاب تاریخ بلعمی به تصحیح ملک الشعرای بهار چاپ انتشارات هرمس 1386)  در آذربایجان غربی می رفتند.

   از خاندان آذری کشورمان خجالت بکشید، این تفسیرات دین زردشتی که می کنید تف سر بالا توی صورت شخص خودتان است. واقعا  تفو باد بر شما و دشمنان تاریخ ایران،  که برای اندکی چیز مشکوک، به کلیه اقوام کشورمان توهین می کنند.

پرنیان حامد  آذر 1391

  ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر و پرسش