گرامیداشت کوروش بزرگ
روز جهانی کوروش بزرگ بر ایرانیان فرخنده باد
کوروش تنها نام یک شخص نیست، بلکه نام مهمترین گذر تمدنی از شاه خدایی است، جهت اطلاع به ساختارهای تاریخی اجتماع مراجعه شود.
بیست و نهم اکتبر برابر با هفت آبان، روز جهانی کوروش (سایرس دی) نام گذاری شده است. از دیرباز ایرانیان، پارسیان سراسر جهان، یهودیان، دوستداران حقوق بشر و هواداران اداره جهان، به صورت ملل مشترک المنافع تاریخی آن را گرامی داشته و رعایت می کنند. این روز به مناسبت تکمیل تصرف بابل به دست ارتش ایران، 29 اکتبر 539 ق.م، و آغاز گذر مهم تاریخی و پایان دوران شاه خدایی، در دنیای باستان برقرار شده است. 2548 سال پیش در همین ماه، اعلامیه تاریخی کوروش بزرگ در زمینه حقوق افراد و ملل انتشار یافت، که نخستین سنگ بنای یک دولت مشترک المنافع جهانی و هر سازمان بین المللی حقوق بشر بشمار می آید. حقوق انسان از دیدگاه کوروش همان زمان مکتوب شد و موجود است، و استوانه کوروش نامیده می شود. یکبار دیگر این روز خجسته را به همه ایرانیان و دوستان شادباش عرض می کنم.
تصویر استوانه کوروش بزرگ، مشروح در اینجا، عکس شماره 1001 .
تمام سعی دشمنان ایرانیان این است که بگویند، این ملت ضعیف و بی فرهنگ بوده و از همه شکست خورده و ملتی است که سر راه تمام مهاجمان بوده، و فاقد یک هویت ملی است. آنها هزاران هزار ترفند بکار بسته اند، از دروغ گفتن و دروغ نوشتن، جعل و تحریف تاریخ و غیره، تا بلکه بتوانند جوانان با هوش ایران را بگمراهی و سرخوردگی بکشانند. البته تا قرن گذشته امکان این بود، که اندکی موفق بشوند، ولی در این قرن با وجود تکنولوژی های نوین آنها خود نیز تغییر ساختار داده اند، و با تغییرات ناپیوسته چهره متفاوتی یافته اند، دانستن و شناختن این دشمنان، که کی و چه می باشد خیلی مهم است.
در هر صورت ما ایرانیان یک ملت بزرگ و مهم در تاریخ بوده و می باشیم، براحتی این موضوع را در اخبار امروزه جهان متوجه می شوید، پس چنین ملتی خواه ناخواه دشمنانی داشته و خواهد داشت. بهمین جهت باید هوشیار بود، و از حیثیت جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی تاریخی خود، با دانایی نوین از ایران و ایرانی دفاع نماییم. این دشمنان گاه ضد کورش، مانند غیاث آبادی، ضد تاریخ مانند پورپیرار، ضد جغرافیا مانند این و آن، ظاهر می شوند. هر یک از ما ایرانیها باید بتوانیم، در تخصص خودمان حرفه و حرفه ای تر شویم، تا آنها سرخورده شوند و شکست یابند، و از بین بروند.
تصویر پرچم ها و درفش های دوران سلسله هخامنشیان، عکس شماره 2765 .
کوروش برای جهان بود
بعضی از عزیزان می گویند، کوروش بزرگ از ما نیست یا هست، و حتی می گویند فقط برای پارسی ها می باشد. کوروش برای یک ملت نبود، کوروش با نجات قوم بنی اسرائیل از اسارت بابل، در واقع به دوره 6 ـ 7 هزار ساله ای که پادشاهان چون خدا بودند، پایان داد. چند هزار سال بود، شاه ها مردم را می کشتند و چشم در می آوردند، و بت ها می ساختند. ولی ذات تکامل اجتماعی بشر اجازه نمی داد، که این مسیر قرنها ثابت باشد، و تا ابد ادامه داشته باشد. بنابر این تقاضای وجودی بشر و روشنفکر های آن زمان، در کوروش گرد آمد و خواسته یا ناخواسته، جهان را آماده پذیرش دین هایی خدایی جدید می کرد. باید گیتی تکانی می شد، به شرق و غرب می رفتند فرعونها را به زیر می کشیدند. انسان داشت تحولی در سیر تمدن را تجربه می کرد، معابد گذشته را آتش زدند و نابود کردند، و یا نیمه کاره رها نمودند، کار سازی این دوره جدید برای تمدن دینی، یکصد سال بود، و پیامد آن تا دو هزار سال بدرازا کشید.
کوروش از آن همه جهان است، کوروش دین های خدایی را از زندان نابونائید یا بخت النصر، حکومت بابل آزاد کرد، و با اعلامیه کوروش، گفته شد، که فصل دیگری از تاریخ اجتماعی بشر آغاز گردیده است. باید دید در این اقدامات کوروش چه نیرو هایی تاثیر داشتند، قدرت های خدایی و غیبی، یا دانایانی از میان بردگان بنی اسرائیل، یا از اطرافیان، یا دانایان از پارس یا ماد، پارت یا تاز. کلاً آنچه از سابقه زندگی کوروش میدانیم، می توانسته برای این مهم تاثیر داشته باشد. قبل از حرکت کوروش بزرگ، جنگها و برخورد ها و آدم کشی ها برای سر یا خواسته پادشاهان بود، ولی بعد از این حرکت تاریخ ساز، تا ابتدای بورژوازی در ساختار های تاریخی اجتماع، جمع شدن ها، یکی شدن ها، جنگها و برخوردها و آدم کشی ها برای دینها بود. تا قبل از کوروش شاهان بی واسطه خدا بودند، ولی بعد از آن، و در دوره دو هزار ساله دین های تک خدایی، حاکمان با آویختن صلیب و رنگ، واسطه مردم با خدا شدند. کوروش بزرگ باعث شد دین خدا از زندان دین شاهان در آید، و سریع توانست طی یک قرن معابد پادشاهان، که می پنداشتند ذاتاً خدا هستند از جا کنده شود.
ولی این هخاها که پیش قراول نجات بشریت بودند، و در واقع جغرافیای چهار سویی ایران این مهم را بعهده آنان گذاشته بود، برنامه ای و راهی برای ادامه داشتند. شاید چون امکانات نبود، و بطور علمی درکی از رشد و تکامل نمی دانستند، نمی توانستند کار و برنامه ای گرد آورند. بدین جهت تا ظهور منجی هایی از دین های جدید، این دوره تمدن نیازمند واسطه هایی بود، مانند، میترا و زرتشت، مانی و مزدک، که پیش زمینه قانون ها دین های آسمانی و فکری، برای طی مسیر دو هزار ساله آماده شود. باید توجه داشت، هیچ تمدنی و هیچ فرهنگی بدون وجود، دلایل و فاکتور های جغرافیا ـ تاریخ شکل نمی گیرد.
پرسش از عموم: آیا از جامعه شناسی تاریخی در زمان کوروش بزرگ، بدور از دروغ های تاریخی چیزی می دانید؟
تکرار سفارش انوش
وبلاگ انوش راوید برای عزیزان علاقمند به تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران است، که به آن اهمیت می دهند، و در جهت برداشت دروغها از تاریخ ایران گام بر می دارند. هم میهنان عزیزم در وبلاگ هایشان نشان دادند، که شایستگی فراتر از هر تصوری را دارند، در نوشته های آنها، روز بروز سطحی نگری کمتر شده، و با ادبیات علمی، فراز و نشیب ها را خوب می شناسند، که این می تواند جامعه شناسی نوین ایران را به تصویر بکشد. روز بروز به تعداد جوانان با هوش دارای ذهن پویای تاریخی، با توانایی سبک تاریخ نویسی ایرانی افزوده می شود.
همانطور که در مقاله قرن سنت گریزی نوشتم، هر شخص باید در جهت دانش و حرفه خود حرکت کند، و کار فرهنگی خودش را در دنیای دمکراسی دیجیتال، بخوبی و روشنی پیگیری نماید. جوانان عزیز باید به توانایی خود برای کشف حقایق علمی تاریخ پی ببرند، و ایمان فراوان داشته باشند که می توانند، و از تکرار داستان های دروغی ساده لوحانه دشمنان خود داری کنند، که کاری بسیار نا شایسته است. تکرار کنم، ساده نباشید، و اغفال ترفند های دشمنان نگردید، هر گونه کوتاهی مورد سوء استفاده استعمار نو و دشمنان برای تفرقه و جدایی و نیست در جهان شدن خواهد بود. آنهایی که برای ما تاریخ دروغی نوشته اند، خیلی بی سواد و مغرض بوده اند، از دروغ های آنها نهراسید، با دست توانا و معرفت خاص ایرانی به دروغ های الکساندر و مغول و غیره بگوید: نه، نه. آنها می خواهند ما نتوانیم از حقوق تاریخی ایران دفاع کنیم، و بگویند، ایرانی ها ترسو و شکست خورده بودند! بی تاریخ و اصل و نسب بودند! دشمنان تاریخ ایران خیال و تصوری باطل و ساده لوحانه تر از دروغ های شان را دارند.
تحولات در جهان قرن 21 به سرعت می گذرد، و هر روز شاهد مسائل جدید علمی و اجتماعی و غیره هستیم، بنابر این اندیشمندان در بخش تاریخ و جامعه شناسی تاریخی، مسئولیت سنگین رساندن آگاهی صحیح را بعهده دارند. نباید وابسته به دانش اندک گذشته، و چند اثر بجای مانده باشیم، که معلوم نیست واقعی و درست می باشند، در اینجا توضیح داده ام. گستردگی حرکت های مختلف جهانی، در تمام بخشها را باید جدی گرفت، و با نگرشی اصولی از باز نگری تاریخ باز نماند، ندانستن واقعیتها باعث شکست و ناکامی غیر قابل جبران می شود. در شرایطی که جهان و اطراف ما به ارتش های مختلف با سلاح های خطرناک نوین مجهز هستند، و با دانش جعلیات و رجزخوانی و معرکه گیری تاریخی برنامه های شوم سرنوشت سازی دارند، ما باید واقعیت های تاریخی و جغرافیایی را بدور از دروغها خوب بشناسیم، و از آنها نهراسیم و نگران نباشیم. حقیقت با دانستن واقعیتهاست، و با درست دانستن دانش تاریخ، می توان بهترین برنامه ریزیها را برای آینده نوین داشت.
تعدادی از عزیزان هم میهن، ندانسته در وبلاگ ها و نوشته ها و گفته های خودشان، از قهرمانان کاغذی داستان های دروغ های تاریخی دشمنان ایران، به عنوان قهرمان و کبیر نام می برند، مثلاً می گویند الکساندر کبیر! امیدوارم هر چه زود تر با مطالعه وبلاگ انوش راوید بخود آیند، و خون شهیدان و فدا کاران ایران بزرگ در طول تاریخ را بیاد بیاورند. بعضی از اساتید و گویندگان و مجریان، در دروغ های تاریخی غرق شده اند، و نمی خواهند واقعیتها را بپذیرید، وظیفه جوانان با هوش ایرانی است که به آنها کمک کنند، تا بسوی واقعیت های تاریخی بروند. آنها می توانند با مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ انوش راوید، حرکت نوینی را آغاز کنند، و به میهن و ملت بزرگ و زیبای ایران باز گردند. آن عده ای که همچنان داستان های دروغی دشمن و استعمار و امپریالیسم، را باور دارند، و عوامل آنها را قهرمان و کبیر می گویید، باید از ملت عزیز ایران شرمنده باشند.
تاریخ و برنامه های کلی
تاریخ و تاریخ اجتماعی زیر بنای فکری و تحلیلی، تمام تئوریسین ها و برنامه نویس های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است، اگر آنها از تاریخ بدرستی ندانند، در برنامه ریزی هایشان اشتباه عمده می کنند. مانند هیتلر که به دنبال آریایی ها جهانی را به کشتن و ویرانی داد، صدام برای تکرار جنگ قادسیه، کشتار و خرابی راه انداخت و خودش نابود شد. آمریکا که می پنداشت اسکندر مقدونی و چنگیز مغول چه راحت به افغانستان و عراق پیروز شدند، آمد و کشتن ها راه انداخت و اقتصاد خود و جهان را به نابودی کشاند، و هزاران هزار مثال دیگر. امروز همین اشتباه در داده های تاریخی، که در ذهن خود آگاه و نا خود آگاه تیوریسین هاست، دارند با پاکستان بازی می کنند، شمال آنرا بمب باران کردند تا مسلمانان را تحریک کنند، و به حرکت علیه دولت مرکزی آن کشور بر انگیزانند، و دولت آن کشور را با ترفند ضعیف کرده تا شیعه و سنی بازی در منطقه راه بیاندازند. برای تکرار هیاهو های تاریخی، مانند امویه و عباسی و محمود غزنوی، می پندارند که می توانند عربستان را وزنه ای حساب کنند، و این طرف با ندانستن تاریخ واقعی بازی ساده تری را پیش گرفته است.
تأثیر دروغ هایی مانند، تاریخ یونان، تاریخ مغول، تاریخ عرب، تاریخ ترک، تاریخ اروپا، در سرگذشت ایران را باید با دید واقعی نگاه کرد، برای این منظور مطالعه و پیگیری این وبلاگ می تواند کمک بزرگی باشد. هر گونه داده دروغ از تاریخ ایران بزرگ باعث اشتباه در برنامه ریزی های کلان شده، و در نهایت صدمات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. وظیفه تاریخ دان تنها ذکر داستان های گذشته نیست، کار سنگین او اتصال گذشته و آینده است، این اتصال به تنهایی توسط یک یا چند نفر امکان ندارد، بلکه باید در سازمان های قرن21 انجام شود. تاریخ زیر بنای اصلی آینده نگری است، و اگر تاریخ دانی قبل از مطالعه این وبلاگ در تاریخ و تاریخ اجتماعی اشتباه می کرده، و در باره دروغ ها تحقیق و تحلیل نمی کرد، او ندانسته بود. مانند گفته بسیاری که در نظر های وبلاگ نوشته اند: با اینکه ناسیونالیسم هستم، چرا تاکنون به دروغ بودن ها فکر نکردم، و لی با این وبلاگ بخود آمدم، و تاریخ را با دید دیگری خواهم دید.
مهم ترین و سنگین ترین وظیفه در این قرن به عهده تاریخ گویان است، که داستان های تاریخی را تجزیه و تحلیل نمایند، و با دیدی نو و سبک تاریخ نگاری ایرانی نگارش کنند. برای این منظور باید در فرصت های مناسب و با حوصله تمام این وبلاگ و لینک های مربوط به مقالات را مطالعه نمایند. افرادی که نمی توانند دروغ ها را دور بریزند، و می خواهند به هر قیمتی شده آنها را حفظ نمایند و باور داشته باشند، بزودی از دانش گرایش های مختلف تاریخی کنار زده خواهند شد. بارها در وبلاگ نوشته ام، که اگر این قبیل افراد درک وبلاگ را ندارند، فوراً خارج شوند، و در جای دیگری گذران وقت کنند. این وبلاگ برای هدر دادن زمان نیست، برای اشخاصی می باشد، که می خواهند جدید و جدید تر اندیشه و کار، تحقیق و تحلیل کنند.
انگشت شماری در باور دروغ های تاریخ اصرار دارند، و پا فشاری می کنند، که اسکندر مقدونی و چنگیز مغول و اعراب بیابانی، به ایران حمله کرده و در ایران بزرگ کشتار کرده. می خواهند بگویند و باور داشته باشند، که مبارزان تاریخ ایران تروریست و حشیشی نامیده شده اند، و یا قهرمانان ایران را در اندازه زیاد و بدی، رو در روی یکدیگر قرار داده اند، و آنها را کوچک شمرده و ملت را خیانت کار گفته اند، مانند بابک خرم دین و افشین و بسیاری دیگر. ما برای برداشت دروغها از تاریخ ایران، نباید روی شانس و امداد غیبی حساب باز کنیم، بلکه باید با تحقیق و تحلیل، دانستن واقعیتها و سبک کار، هوش و درایت، دشمنان تاریخ و سرگذشت دروغی ایران عزیز را شکست دهیم، و درخت تنومند ایران بزرگ را از چنگال دروغها رهایی بخشیم. جهان خواران استعماری را نباید دست کم گرفت، آنها همیشه دروغ گفته و دروغ می گویند، می دزدند و غارت می کنند. در ضمن باید توجه داشت، اندک اشخاصی که بخواهند مقابل دمکراسی قرن 21 قرار گیرند، دقیقاً مقابل انبوه جوانان با هوش ایران بزرگ و قاره کهن قرار گرفته، و خود بخود بی معنی می شوند و بزودی پایان می یابند.
تصویر مردم تهران در دوران انقلاب مشروطیت، عکس شماره 1288.
کلیک کنید: جنگ افزار های آینده
کلیک کنید: اردوی مجازی ملی مردمی
توجه: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
ارگ http://arq.ir
تاریخ کار و کارگری ایران
پیش گفتار
بعد از پایان دوره برده داری، کار و کارگری در جهان پیدا شد، هر قاره و سرزمین بنا به مختصات جغرافیایی و دینی، به کار و کارگری نگرش ویژه داشت. این صفحه ادامه دارد و بازنویسی می شود.
کار و گارگری در ایران باستان
از ابتدای تاریخ ایرانیان به کار و کارگری اهمیت می دادند، اولین اثار تاریخی نوشته شده از کار و کارگری در جهان مربوط به شاهنامه فردوسی و زمان جمشید است، که کار و کارگری را ساماندهی کرد، و از آن در تاریخ صنعت در ایران نوشته ام، و از تکرار خود داری می کنم. با رشد طبقه کارگر در دوران قبیله ای و شاهان ابتدای تاریخ ایران، اولین قیام کارگری به رهبری کاوه آهنگر در زمان ضحاک پدید آمد، اما مشخص نیست پیدایش ضحاک نام در تاریخ ایران بخاطر پوشش دادن به قیام کارگری بوده، یا بر اثر وجود ضحاک ظالم، قیام کارگری پدید آمد است، یا شاید با طولانی نوشتن حکومت ضحاک یا ضحاکیان، خواسته اند قیام کارگری را تحت پوشش ظلم های بیگانگان ببرند، و شاه های ایران را از این قیام دور نمایند. امید است توضیحات بیشتر در این باره را محقق های ایران باستان، چون بانوی گرامی پرنیان حامد لطف نمایند در اینجا بدهند.
*خورشید زد دست بر سر زشاه <><> که شاها منم کاوه داد خواه *
* یکی بی زیان مرد آهنگرم <><> ز شاه آتش آید همی بر سرم *
عکس تصویر خیالی از قیام کاوه آهنگر و سخنرانی او برای کارگران، عکس شماره 2517 ، و مسلح شدن کارگران و بیعت با شاهزاده فریدون، برای انداختن کاخ ظلم و ستم ضحاکی، عکس شماره 2518، مشروح در شاهنامه فردوسی.
اولین جنگ و جدال بین کارگران و شاهان در تاریخ جهان بدین گونه در شاهنامه نوشته شده است، این جدال های کارگری کم و بیش ادامه داشت، تا اینکه تمدن شاه خدایی در ساختارهای تاریخی اجتماع پدید آمد. ظلم شاهان در تمدن جدیداز فرعون تا ... ادامه داشت، شاه ها تا توانستند ظلم کردند و کشتند و کاخها ساختند، تا اینکه یکبار دیگر کارگران قیام کردند. البته تاریخ و فرهنگ یاد گیری آن دوران باستان، زمان این قیامها را تعیین می کرد، وجود این حرکت های کارگری گذر مهم تمدن دیگر بشری را پدید آورد، دوره هخامنشیان گذر تاریخی از شاه خدایی به تمدن جدید است. در این دوره، کارگران از برده بودن خارج شده، و بعنوان حرفه و پیشه چون زمان جمشید شناخته شدند. در یافته ها و آثار باستانی سلسله هخامنشیان، درباره کار و کارگری و دستمزد ها زیاد دیده شده است، چون در وب های دیگر از آنها بسیار نوشته اند، اینجا تکرار نمی کنم.
این گذر تاریخی با حرکت کوروش بزرگ و آزاد سازی برده ها از دست شاهان بابل و غیره آغاز شد، بسیاری از تاریخ نویسها که وابسته به استعمار و امپریالیسم بودند، این اتفاق تاریخی را صرفاً در ادامه رشد سرمایه داری تمدن نوشته اند، که شاهی و بزرگی کارگران را آزاد نمود. ولی من برعکس می گویم، این کارگران بودند که با قیام های متعدد پنهان و آشکار خود، باعث تغییرات در تمدن بشری، و ایجاد یک گذر مهم تاریخی شدند، جهت توضیحات بیشتر به ساختارهای تاریخی اجتماع و تحلیل گذر های تاریخی بروید.
کار و گارگری در سده های میانه ایران
در دوره های مختلف تاریخ ایران، حرکت ها و قیام های کارگری پدید آمد و ادامه داشت، که هر کدام از آنها تاریخ و داستان های مفصل دارد. ولی مطابق معمول، همان تاریخ نویسان وابسته به استعمار و امپریالیسم، با انواع ترفندها این قیامها ها را، در لابلای جریان های دیگر تاریخ پنهان کرده، و یا از بین برده اند. اما چون در دوره های مختلف تمدن، مردم و کارگران نمی توانستند درک جدیدی از ایجاد یک حکومت داشته باشند، تقریباً همه فعالیت های مردمی تحت پوشش تاریخ اجتماعی دوره ویژه خود قرار می گرفت، و رشد و تکامل مسیر آرام تاریخی خود را می پیمود. درباره این موضوع به بخش های تاریخی مربوطه که در فهرست وبلاگ می باشد، مراجعه نمایید و پیگیری کنید.
کار و کارگری در ایران کنونی
امروزه همان دستان استعمار سابق، دارند برای ملت ایران برنامه ای جدید می چینند، و اینبار با پایان دوره تاریخی قبلی، می خواهند با ترفند جدیدی یکبار دیگر از کوروش بزرگ، برنامه برای تاریخ کار و کارگری ایران پیاده کنند، و بخیال خام خودشان ملت ایران را مچاله نمایند. در این دوره انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی، جوانان باهوش ایران، هوشیارانه به آگاهی های خود می افزایند، و می دانند باید موضوعات و مسائل مختلف را در تخصصها و گرایشات متفاوت بررسی و تحلیل کرد. آنچه که در تاریخ بوده را نمی تواند برای آینده پیاده نمود، بلکه می دانند آینده بر پایه تحقیق و تحلیل های درست از گذشته، و ترکیب باعلوم نوین در محیط آرام دمکرات می باشد. ادامه دارد و بازنویسی می شود.
مطالبی که در آینده خواهم نوشت:
تاریخ کار در ایران . . . بزودی . . .
تاریخ کارگری در ایران . . . بزودی . . .
تاریخ پیمانکاری در ایران . . . بزودی . .
چند پرسش و پاسخ
چند پرسش و پاسخ زیر در رابطه با تاریخ کار و کارگری ایران رسید، که در وبلاگ گفتمان تاریخ پاسخ گفته شد، و در اینجا تکرار می کنم. پاسخها را در دو دیگاه تاریخی و تاریخ اجتماعی، در زیر ملاحظه می فرمایید، همانگونه که بارها نوشته ام، برای علم پایانی نیست.
پرسش 1314: 1 ــ آیا داستان ضحاک واقعیت دارد؟ 2 ــ چرا ضحاک به ایران حاکم شد؟ 3 ــ چرا ضحاک ظلم کرد؟ 4 ــ چرا مردم ایران اولین انقلاب کارگری تاریخ جهان را برهبری کاوه آهنگر انجام دادند، و به سرانجام رسانیدند؟
پاسخ انوش راوید: 1 ــ بنا به توصیف اسطور های علمی خاص، که در اینجا نوشته ام، ضحاک واقعیت دارد. 2 ــ در ادامه تاریخ تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع، ایران در دوران جمشید به رشد سریع دست یافت، که خود یک جهش بود، بخشی از آن را در تاریخ صنعت در ایران نوشته ام. این جهش برابر با قوانین تاریخ و فرهنگ یاد گیری از توانایی ذهنی مردم دوران قبایل اولیه خارج بود. بهمین جهت جمشید بزرگان و سران لشگر را پیش خواند، و به آنان گفت: در جهان جز خود کسی را نبینم، هنر از من پدید گشت، منم آراینده گیتی. درست مانند حرف های تمام دیکتاتورها و خود کامگان تاریخ، البته باید توجه داشت، این خودکامگی ها از دو عامل اصلی حادث می شود. ابتدا گذر های تاریخی اجتماع، سپس جا ماندن ذهنی مردم در دوران قبلی تاریخ تمدن. بمنظور دانستن و تحلیل آنها، مطالعه و پیگیری وبلاگ را پیشنهاد می کنم.
* خور و خواب و آرامتان از من است <><> همان کوشش و کارتان از من است *
از این گفتار همه سر به پیش افکندند، چیزی نیاراستند و گفتن.
* منی چون به پیوست با کردگار <><> شکست اندر آورد و برگشت کار *
* بجمشید بر تیره گون گشت روز <><> همی کاست آن فر گیتی فروز *
درست گویا فردوسی پیشگوی تمام تاریخ بوده، با این چند جمله تمام تاریخ نظام های دیکتاتوری را پیش گویی کرد است، و هم چنین می گوید: در دشت نیزه گذاران، که همان تازیان می باشد، و در ادامه تاریخ به اشتباه اعراب گفته اند، پادشاه پارسایی می زیست بنام مرداس، که بداد و دهش نامبردار بود... همین چند جمله، باز پیش گویی تمام جریان های تاریخی است. جمع این موضوعها باعث حاکم شدن ضحاک گردید، ادامه و اصل ماجرا را در شاهنامه فردوسی بخوانید، دقیقاً نوشته و توضیح داده شده است. 3 ــ دوباره همان روند و آهنگ رفتاری که جمشید پیشه کرده بود، اتفاق افتاد، اتفاقی که در تمام تاریخ یکی پس از دیگری تکرار شده است. 4 ــ در ادامه رشد و تکامل تاریخ اجتماعی، باز مردم قیام کردند، اما این بار بخاطر کار های سابق جمشید، مردم دارای تشکیلات کارگری شده بودند، فقط بنا به درک آن دوران، نیازمند رهبر بودند، و فردوسی دقیقاً رهبری را انتخاب کرد، که در تمام جریان های بعدی تاریخ جهان هم بود، یعنی آهنگر نقش عمده ای داشت.
* خروشید و زد دست بر سرزشاه <><> که شاها منم کاوه دادخواه *
* یکی بی زیان مرد آهنگرم <><> زشاه آتش آید همی بر سرم *
تکرار پرسش 1314: 1 ــ آیا داستان ضحاک واقعیت دارد؟
پاسخ پرنیان حامد: داستان ضحاک در تاریخ ایران نماد حمله اکد های سامی (ضحاک ها) به سومریان (جمشید ها) و حکومت هزار ساله آنان بر بابل است، که از پادشاهان مشهور آنان حمورابی است. (2334-2279) سارگن سامی سومریان را مغلوب کرد.
2 ــ چرا ضحاک به ایران حاکم شد؟
پاسخ پرنیان حامد: چون سومریان از آنان شکست خوردند, اما مسئله ای در تاریخ بیان شده است و ان اینکه مردم از سومریان به ستوه آمده بودند، و خود به دنبال ضحاک رفتند. به هر تقدیر اکد ها (سامی ها) بر سومریان غلبه کردند.
3 ــ چرا ضحاک ظلم کرد؟
پاسخ پرنیان حامد: گویا اکدها در زمان حمورابی (1750-1792) با بزرگ کردن خدایی با نام مردوک که در دوره اموریان شکل گرفته بود، و نماد آن دو مار سیاه است (عکس صفحه 132 کتاب), باعث اختلاف مذهبی می شوند، که نتیجه آن قربانی شدن مخالفان (روزی دو نفر) در مقابله مجسمه این خدا بوده است. ظالم شدن ضحاک را فردوسی بدین گونه آورده است:
* بفرمود تا دیو چون جفت اوی <><> همی بوسه ای داد بر کتف اوی *
* دو مار سیاه از دو کتفش برست <><> غمی گشت و از هر سوئی چاره جست *
تغییر مذهب و پذیرش مردوک از سوی آنان, و قربانی کردن (روزی دو نفر) از نژاد سومریان در مقابل مجسمه او در بابل علت ظالم شدن او بوده است.
عکس مظهر مردوک خدای سامیان بین النهرین، از صفحه 132 کتاب، عکس شماره 6150.
4 ــ چرا مردم ایران اولین انقلاب کارگری تاریخ جهان را برهبری کاوه آهنگر انجام دادند، و به سرانجام رسانیدند؟
پاسخ پرنیان حامد: کاسها (1157-1595) و ایلامیان با دو نماد فریدون و کاوه آهنگر متحد شدند و حکومت اکدها را بر انداختند. این قیام یک قیام مردمی ملی بوده است، اما با کمک خود شاه صورت گرفته است. کاوه آهنگر که به شدت از حکومت زمانه و نژاد سامی به ستوه آمده است، به دنبال فردی از نژاد شاهان سومری می گردد و به کمک او سامی ها را از ایران بیرون می کنند، (انقلاب نژادی مذهبی) پس از این جنگ شاهد تقسیم بین النهرین به سه گروه رومیان (کاسهای حاکم بر بابل) ایرجها (ایلامی ها و سرزمین های شرق دجله) و تورانیان (آشوریان در سرزمین های غرب دجله) هستیم، که هم نژاد بودند اما دائما (حتی می توان گفت تا به امروز) در حال جنگ و نزاع هستند.
عکس تاریخی کارگر باربر در بازار تهران، حدود 1300 خورشیدی، عکس شماره 1292.
کلیک کنید: دلاوران تاریخ ایران
کلیک کنید: تاریخ مبارزات فرهنگی
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه: اگر وبسایت به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
ارگ http://arq.ir
تاریخ جنگ و جنگ افزار
پیش گفتار
اشخاصی که تاریخ می خوانند، حتماً باید از جنگ، و جنگ افزار های دوره مربوط به آن گرایش تاریخ را بخوبی بدانند و بشناسند، تا بتوانند دروغ های تاریخی را تشخیص دهند، و کلاه تاریخی سرشان نرود. ادامه دارد و باز نویسی می شود.
کلیک کنید: بخش اول تاریخ ابزار جنگ و نبرد
عکس سنگ نگاره گارد جاویدان در تخت جمشید، عکس شماره 1109.
کلیک کنید: تاریخ نظام جمع در ایران
جنگ افزار های جدید
هلیکوپتر ــ (بالگرد یا چرخ بال) هواگردی است که برخاستن و پیش رانش آن به وسیله یک یا دو چرخانه افقی بزرگ صورت میگیرد، چرخانهٔ یک بالگرد را ملخ مینامند. بالگردها را در رده هواگرد های گردنده بال طبقه بندی کرده اند تا بتوان آنها را از هواگرد های ثابت بال مشخص کرد. بالگرد در دنیای امروز یکی از مهم ترین و پر استفاده ترین وسایل حمل و نقل به شمار میآید. این وسیله در سه محور می تواند حرکت کند. یک خلبان بالگرد باید از دو دست و دو پای خود برای خلبانی استفاده کند، که این امر نیاز به مهارت و قدرت تفکر بالا دارد.
گویند: طرح اولیهٔ ساخت بالگرد را چینیها، برای اولین بار در ۴۰۰ سال بعد از میلاد برای ساخت اسباب بازی های فرزند انشان به کار بردند (نیاز به سند). لئوناردو داوینچی و یک روسی به نام میخائیل لومونوسوف نیز از کسانی بودند، که طرح هایی از بالگرد را ارائه دادند، ولی نتوانستند از حرکت بخش اصلی بدنه به دور خود جلوگیری کنند. مدل کوچکی از یک بالگرد که چاینیز تاپ نام داشت، در سال ۱۷۸۳ وارد عرصه شد. ۱۳ سال بعد "سر جورج کیلی" انواع آزمایشی این چاینیز تاپها را ساخت و بالگرد بخاری را طراحی کرد، در عرض صد سال بعد طرح هایی که ساخته میشد همگی مشکل موتور داشتند.
واژهٔ هلیکوپتر به انگلیسی Helicopter اولین بار در سال ۱۸۶۱ توسط یک دانشمند فرانسوی که اولین مدل کوچک با موتور بخار را ساخت، مورد استفاده قرار گرفت. همچنین اولین مدل موتور الکتریکی را توماس ادیسون اختراع کرد. اولین پرواز موفقیت آمیز نیز در سال ۱۹۰۷ در فرانسه البته توسط یک ماکت کوچک انجام شد، که در این پرواز، بالگرد مدل به مدت ۲۰ ثانیه در ارتفاع ۳۰ سانتیمتری سطح زمین معلق ماند. هفت سال بعد از ساخته شدن اولین هلیکوپتر که میتوانست پرواز کند، دو افسر نیروی هوایی مجارستانی هلیکوپتری ساختند که اتفاقاً پرواز های متعددی در ارتفاعات بالا انجام داد، ولی هرگز اجازهٔ پرواز آزاد نداشتند.
بالگردهای ساخته شده انتظارات را بر آورده نمیکرد، تا اینکه در سال ۱۹۳۶ شرکت آلمانی "فوک ولف" بالگردی ساخت، که سرعت آن ۷۰ مایل در ساعت تا ارتفاع ۱۱ هزار پایی بود. در سال ۱۹۴۰ و همزمان با پیشرفت در ساخت موتور های هممحور (موتورهایی که در آن نیروی پیشران و پسران هر دو ملخ توسط یک موتور تولید میشود) اولین بالگرد برای استفاده های نظامی توسط سیکورسکی ساخته شد، و اولین پرواز آن در سال ۱۹۴۰ در آمریکا با موفقیت صورت گرفت، که آنرا دو خلبان تا ارتفاع یک کیلومتری زمین در مدت یک دقیقه بالا بردند.
انواع بالگرد: بالگرد تهاجمی، بالگرد ترابری، بالگرد پشتیبانی.
انواع بالگرد های نظامی: آواکس، ناونشین، ضد زیردریایی، نجات دریایی، گشت دریایی، مسافربری، باربری، امداد و نجات، آمبولانس.
انواع بالگرد های غیر نظامی: خصوصی، ویژه، آموزشی، آتشنشانی، علمی تحقیقاتی
عکس هلی کوپتر یا بالگرد، عکس شماره 6568.
F22 رپتور ــ هواپیمای جنگنده نسل پنجم ساخت شرکت های لاکهید و بوئینگ است، که از فناوری رادار گریزی (Stealth) استفاده میکند. ایالات متحده تنها کشوری است، که دارای این هواپیما است. در اصل اف-۲۲ به عنوان یک جنگنده برای برتری هوایی طراحی شده بود، اما دارای قابلیت های اضافی است، که شامل حمله به زمین، جنگ الکترونیکی و اطلاعات سیگنال می باشد. لاکهید مارتین پیمانکار اصلی طرح است، و تولید بیشتر بدنهٔ هواپیما، سیستم های سلاح و مونتاژ نهایی اف-۲۲ را به عهده دارد. برنامه بوئینگ شامل بال، بدنه، ادغام آویونیک، و تمامی سیستم آموزش خلبان و نگهداری سیستم است.
برای هواپیما اسامی مختلف F-۲۲ و F/A-۲۲ تعیین شده بود، و بعدها وقتی به طور رسمی وارد سرویس USAF شد در ماه دسامبر سال ۲۰۰۵ به عنوان اف-۲۲ای نامیده شد. با وجود یک دوره رشد دنباله دار و پر هزینه، نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در نظر دارد، از اف-۲۲ به عنوان یک جزء حیاتی برای آینده قدرت هوایی تاکتیکی ایالات متحده بهره گیرد.
نکتهٔ جالب توجه این که ژاپن برای تکمیل نسل جدید جنگنده هایش سفارش خرید اف۲۲ را به آمریکا داده بود، ولی آمریکا با آن مخالفت کرد، ولی با پیشنهاد ژاپنیها در مورد اف-۳۵ موافقت شد.
عکس اف 22 ای، عکس شماره 6566.
میگ-۲۹ ــ تاکنون بیش از ۱۶۰۰ فروند میگ-۲۹ تولید شده، که حدود ۹۰۰ فروند آن به کشور های عراق، ایران، سوریه، یمن، کره شمالی، هند، میانمار، بنگلادش، مالزی، مغولستان، کوبا، پرو، افغانستان، چکسلواکی، آلمان شرقی و یوگسلاوی، الجزایر، سودان، اریتره، صادر شده اند، و بقیه نیز در ارتش شوروی و پس از آن کشور های به جا مانده از فروپاشی شوروی میگ-۲۹ به کشور های متعددی استفاده شده اند. این جنگنده جنگ های متعددی از جمله جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج فارس و جنگ یوگسلاوی را تجربه کرده است.
هرچند در شرایط مساوی میگ-۲۹ را می توان برابر با اف-۱۵ یا اف-۱۶ دانست، اما در تمام درگیری هایی که تاکنون اتفاق افتاده میگ های ۲۹ خلبانان ضعیف تری داشته و شکست خورده اند، در فاصله های بیش از ۶۰ کیلومتری، جنگنده های آمریکایی به دلیل برتری های الکترونیکی، توانایی بیشتری دارند، اما از فاصله کمتر از ۱۵ کیلومتری کفه ترازو به نفع میگ-۲۹ میچربد. در فاصله حدود ۸ کیلومتری میتوان میگ-۲۹ را به دلیل دید بهتر سلاحها و مانور پذیری بهتر برتر دانست. سیستم دوربین نشانه گیری سلاح میگ-۲۹ بر روی کلاه خلبان نصب شده، و موشک را در امتداد خط دید خلبان هدایت میکند، یعنی موشک به جایی که خلبان به سوی آن نگاه میکند میرود.
عکس میگ 29 ، عکس شماره 6567.
راکتانداز گراد ــ از معروف ترین و رایج ترین انواع راکتانداز های خانوادهٔ کاتیوشاست و در چندین کشور دیگر هم مدل های مختلف آن تولید شده و راکت انداز های دیگری نیز بر اساس آن طراحی شده اند. گراد-۱ مدل سبکتری از سیستم گراد با ۳۶ لانچر، گراد-وی یا ام۱۹۷۵ یک مدل بیسار کوچکتر با ۱۲ لانچر برای نیرو های هوابرد و پریما یک مدل بزرگتر با ۵۰ لانچر از دیگر مدل های تولیدی گراد در شوروی هستند. آرام-۷۰ مدل تولید چکسلواکی و دبلیوآر-۴۰ لانگوستا مدل تولید لهستان از مهمترین انواع ارتقا یافته گراد هستند. رومانی مدلی از گراد با ۲۱ لانچر را تولید کرده و کره شمالی نیز مدل ۳۰ لانچره گراد به نام بام-۱۱ را که بر روی کامیون های ژاپنی ایسوزو سوار شده ساخته است. بام-۱۱ در ایران و پاکستان هم کپی شده است، صنایع دفاع ایران مدل ۴۰ لانچره گراد را هم تولید کرده است، که بر روی کامیون های مرسدس بنز سوار شدهاند.
روسها در بحبوحه جنگ ویتنام نوع سبکی از گراد به نام ۹پ۱۳۲ را هم طراحی و تولید کردند، که فقط از یک پرتابگر قابل حمل توسط نفر تشکیل میشود. این سیستم برای نیرو های ویتنام شمالی تولید شده بود، و بعدها در میان نیرو های چریکی و شبه نظامی نیز محبوبیت زیادی پیدا کرد، اما هیچگاه وارد ارتش شوروی یا روسیه نشد. بام-۲۱ گراد (به روسی: БМ-۲۱ "Град") نوعی راکتانداز چندتایی ۱۲۲ میلیمتری است، که در اوایل دهه ۱۹۶۰ در شوروی طراحی و تولید شد. راکتی که گراد شلیک میکند ام-۲۱اُاف نام دارد. گراد از ۴۰ تیوب پرتابگر تشکیل میشود، که بر روی یک کامیون نصب شده اند. اولین انواع گراد در سال ۱۹۶۳ به عنوان جایگزینی برای راکتانداز بام-۱۴ وارد ارتش شوروی شده، و بر روی کامیون شش چرخه اورال-۳۷۵دی سوار شده بودند.
عکس راکت انداز گراد، عکس شماره 6569.
کلیک کنید: تاریخ لشکر و جنگ در ایران
کلیک کنید: ارتش های نوین و جنگ افزار های آینده
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه: اگر وبسایت به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
ارگ http://arq.ir
ردیف
|
موضوع
|
تعداد پست
|
1
|
1 پست
|
|
2
|
1 پست
|
|
3
|
1 پست
|
|
4
|
15 پست
|
|
5
|
|
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید، لینک آن در ستون کناری
کلیک کنید: ماجرا های خواندنی تاریخ
کلیک کنید: تاریخ مزدوران بیگانه در ایران
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه 1: اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
توجه 2: جهت یافتن مطالب، یا پاسخ پرسش های خود، کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید، و مطالب را مطالعه نمایید، و در جهت علم مربوطه وبلاگ، با استراتژی مشخص یاری نمایید.
توجه 3: مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ، توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر، بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند، از این نظر هیچ مسئله ای نیست، و باعث خوشحالی من است. ولی عزیزان توجه داشته باشند، که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب، به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند: در اینجا http://arqir.com.
ارگ ایران http://arqir.com
تاریخ نگهداری آثار تاریخی در ایران
پیش گفتار
تاریخ نگهداری و پاسداشت آثار تاریخی و باستانی در ایران، سابقه تاریخی طولانی دارد، در زمان سلسله هخامنشیان برای حفظ آثار گذشتگان تلاش فراوان می شد، و دستورات ملی و مردمی صادر می شد. در دوره های اسلامی برای حفظ و نگهداری و بازسازی آثار دینی منجمله مساجد تلاش فراوان می شد، و آثار زیادی از این دوره باشکوه و مفصل تاریخ ایران باقی مانده است. اما با پیدایش استعمار، غارتگران و کارگزاران و چهره های استعمار، که در ایران بعنوان تاریخ نگار و تاریح نویس بوده اند، بسیاری از آثار باستانی ایران را بعنوان غربی جا زده اند، یا سرقت کرده و از بین برده اند. عده ای مثلاً تاریخ دان ایرانی، چه در بخش دولتی یا دانشگاهی، بدون هیچ تحقیق و یا به ناچار، گفته های آنها را رد یا تکذیب نکرده اند، یا چشم و گوش بسته پذیرفته اند. در این پست به تعدادی از آنها می پردازم، و به مرور ادامه می دهم.
پیکره مقدس میترایی
که به دروغ می گوند مجسمه هرکول است، و آنرا نشانی و سندی از حمله الکساندر یونانی به ایران می نامند. این پیکره در سال 1327 خورشیدی، در محل کنونی کشف شد. زمان ساخت آن حدود 150 ق.م، تعیین کرده اند، که برابر با اواسط سلطنت مهرداد اول اشکانی معروف به اشک نهم است، البته این زمان جای باز نگری علمی جدید دارد. کتیبه ای در پشت این پیکره به زبان آشوری است، این زبان بسیار قدیمی تر از زمان پیدایش خط یونانی می باشد. نمونه این مجسمه که مانند ایزد مهر است، در چندین معبد میترایی اروپایی وجود دارد، که بسیار شبیه هم هستند.
عکس پیکره مقدس میترایی ایرانی، که به اشتباه یا دروغ می گویند مجسمه هرکول یونانی است، عکس شماره 1410.
معبد هرکول ــ معبدی که در مسیر مسجد سلیمان به اندیکا است، که نیای تخت جمشید و پاسارگارد است. رومن گریشمن برد نشانده را یکی از قدیمترین عبادتگاه های رو باز ایرانی معرفی کرده است، که برای قرنها تشریفات مذهبی، در هوای آزاد در آن انجام می شد. ساختمان آن متعلق به پارسها و هخامنشیان است، و نقوش برجسته روی سنگ های آن مربوط به عهد اشکانیان می باشد. این معبد نه به الکساندر یونانی ارتباطی دارد، و نه با سلسله سلوکیان، تنها به علت کشف مجسمه زیر, آن را معبد هرکول نامیدند:
مجسمه ای به ارتفاع بیش از دو متر، در حالی که شیری را خفه می کند، در این معبد از خاک بیرون آورده شده است. گویند این مجسمه هرکول است! توجه داشته باشید مجسمه دیگری با این شمایل که زیر آن کتیبه ای بوده است این فرد را ایزد بهرام معرفی کرده است.
سکونتگاه هرکول ــ غار طبیعی کرفتو یکی از بازمانده های دوران غار نشینی است، که در استان کردستان می باشد. بر سر در طبقه سـوم کتیبه ای وجـود دارد، و به همین علت غار را معبد هرکول هم مینامند، در این کتیبه آمده است: در ایـن جا هراکلس سکونت دارد، باشـد که پلیدی در آن راه نیابد.
اگر هراکلس (هرکول) در کردستان سکونت داشته است، پس کرد بوده است و نه یونانی! هرکول نام آشوری (یونی) ایزد بهرام اهل کردستان ایران است. (منبع اینجا)
مومیایی حسن آباد سنندج
تپه زاغه ــ این تپه یک گورستان باستانی است، و در مسیر شهرک حسن آباد- سنندج قرار دارد، در این قبرستان مردگان به صورت چمباتمهای دفن شده اند، اشیائی همچون نیزه های جنگی، دست بند مفرغی و کاسه های سفالی نیز کشف شده است.
در 30-8-1387 هنگام عملیات تعریض جاده مسیر شهرک حسن آباد ـ سنندج، 5 قبر تاریخی کشف شدند. مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کردستان، طبق کارشناسی های اولیه، قدمت این قبرها را 3 هزار سال تخمین زدند. در این قبرستان که مردگان به صورت چمباتمه ای دفن شده اند، اشیائی همچون نیزه های جنگی، دست بند مفرغی و کاسه های سفالی نیز کشف شده است. شاهدان عینی که در ساعات ابتدایی کشف این گورها قادر به دیدن آنها شدند، اظهار داشتند که یکی از این قبرها مربوط به یک پادشاه می باشد. قبرستان کشف شده در فاصله 500 متری تپه باستانی زاگرس سنندج قرار دارد، که در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
عکس قبر های تاریخی یافته شده، عکس شماره 5757.
یک جسد کامل و سالم در یک تابوت طلایی قرار دارد، لایه بیرونی آن را سرب و ساروج و لایه داخلی آن کامل طلا کاری شده، طول این تابوت هم دقیقاً به اندازه طول جسد است. در کنار سر این جسد، یک یا دو جعبه طلایی و با محتویات و اشیایی از جنس طلا وجود دارد. همچنین در کنار آن یک نیزه، و در روی سینه و میانه بدن آن، دو شیه یکی به شکل ماهی، و دیگری به شکل عقاب قرار دارند. روی این دو صفحه کلماتی به خط میخی حک شده است. همچنین در پشت سر جسد و بر دیواره تابوت، تصویری حک شده دیده می شود.
نکته قابل توجه در این جسد، سالم بودن جسم است، این جسد حتی به شیوه مومیایی های کشف شده، در پارچه قرار داده نشده، ولی با این وجود تمام نقاط آن کاملاً سالم مانده است. تصاویر مربوط به چهار جسد دیگر، در تلویزیون محلی کردستان پخش شده، اما تصویر مربوط به این پادشاه تاکنون در تلویزیون ملی و شبکه محلی کردستان پخش نشده است. به گفته مردم محلی، با توجه به اینکه سرقت آثار تاریخی کردستان همواره از سوی تخریب گران آثار تاریخی ایران صورت گرفته است، این نگرانی وجود دارد، که این جسد نیز همچون موارد دیگر به سرقت برود، و یا تخریب شود.
عکس از مومیایی بی نظیر پیدا شده در منطقه حسن آباد سنندج، عکس شماره 5756.
احتمال داده می شود، این مومیایی متعلق به دیاکو دوران پادشاهی ماد باشد، در احتمال دیگر او را گودرز شاهنامه فردوسی می دانند. متاسفانه تا کنون هیچ گونه اطلاعی از سرنوشت این مومیایی در دست نیست، اما در هر صورت با حداقل عکس های موجود، بزودی خط میخی نوشته شده در تابوت، توسط علاقمندان و دانشمندان متخصص مستقل ملی مردمی ایران ترجمه و منتشر خواهد شد، و مشخص می شود که واقعیت چه بوده است. با وجود این کشف اتفاقی، مشخص می شود که مومیایی های دیگری، در دل خاک پاک ایران نهفته باشند، و خود را از چشم ناپاک دشمنان تاریخ ایران استعمار و امپریالیسم پنهان کرده اند.
شاهنشاه ایران دیاآکو
دیاآکو را اولین پادشاه ایران گفته اند، او وقتی به پادشاهی رسید شهر همدان یا هگمتانه آنروزگار را پایتخت خویش قرار داد. وی دستور ساخت هفت دیوار تو در تو و استوار را در همدان داد، که درون این دیوارها باغ و بیشه و بوستان فراوانی پدید آوردند، این سازه شگفتانگیز پایتخت ایران آن روزگار بود. دیاآکو 53 سال پادشاهی کرد.
عکس تصویر خیالی شاهنشاه دیاآکو، مشروح در اینجا، عکس شماره 4020.
در این زمان که عوامل و کارگزاران استعمار بیشر از هر دوره تاریخی در قاره کهن پخش هستند، و می خواهند سر به تن این ملتها نباشد، و دائم می گویند ایران و ایرانی در تاریخ نبوده، وظیفه مسئولین محترم در حفظ و نگهداری آثار تاریخی سنگین تر است. بنا به گفته شاهدان، مومیایی توسط یک هلیکوپتر ناشناس، از محل خارج گردید، و به محل نامعلومی انتقال داده شده است. سازمان میراث فرهنگی در موزه فقط چند تکه استخوان را به عموم مردم نشان داد، و هنوز گزارشی از وضع مومیایی فوق ابراز نکرده است. تصاویر گرفته شده توسط مردم حاضر در لحظات یافته شدن اجساد، شبهاتی را نزد انبوه فراوان علاقمندان تاریخ و فرهنگ ایران بوجود آورده، و آنها نگران این مومیایی با ارزش تاریخ ایران هستند.
توجه: درصورتیکه مقامات محترم سازمان میراث فرهنگی، و یا هر یک از ایرانیان، گزارش یا خبری از این موضوع مهم تاریخی و سرنوشتی دارند، در نظرات یا ایمیل بنویسند، تا در اینجا منتشر نمایم.
عکس بخشی از اشیاء کشف شده موزه بغداد، عکس شماره 6290 .
در زمان حملات هوایی و سپس زمینی آمریکا به بغداد، موزه عراق غارت شد، در بعضی تحقیقات مشخص شد، که این غارت برنامه از قبل داشته است. مقداری از اشیای موزه توسط موزه داران درست کار پنهان شده بود، ولی بخشی بسرقت رفت، تاکنون نیمی از آنها کشف شده است. آیا هرگز کسی از این ایرانیان مدعی تاریخ ایران، از آن موزه داران بغداد که با جان خود بازی کرده، و نیمی از اشیای موزه را پنهان کرده بودند، قدر دانی شده است؟ آیا کسی از ایرانیان مدعی تاریخ ایران، پیگیر سرقت های موزه بغداد بوده است؟ اشیای موزه بغداد متعلق به تاریخ ایران است، و در ازای زمان به امانت در آن موزه هستند.
کلیک کنید: تاریخ نجوم در ایران
کلیک کنید: منطق ملی مردمی در ایران
کلیک کنید: آزادی و دشمنان آزادی در ایران
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه: اگر وبسایت به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
ارگ http://arq.ir
منطق ملی مردمی در ایران
پیش گفتار
ما ایرانی ها منطق تاریخی خاصی داریم، که ریشه در جشنهای تاریخی ایران دارد، ولی امروز بدلیل انفجار اطلاعاتی و ارتباطی، این منطق دچار شکافها و در پی آن لغزش و پراکندگی هایی شده است. وظیفه جوانان باهوش ایرانی این است که، بنا به استراتزی ملی مردمی ایران، نسبت به شناخت منطق تاریخی ایران، و تدوین نوین آن گام بردارند.
تعریف منطق ایرانی
از دیرباز در ایران .....
با پوزش، بدلیل بازنویسی و هماهنگی با شرایط، متن خارج گردید، بزودی پست می شود.
نوشتن قانون اساسی
در جایی شنیدم یکی از کشور های تاریخی ولی پیشرفته امروزی، برای قانون اساسی جدید کشور خود، که بتواند نیاز های روز افزون قرن جدید را برآورد کند، از عموم تقاضا کرده یک قانون اساسی بنویسند. تا ضمن بررسی آنها، باعث شود جوانان آن کشور، هر چه بیشتر با قانون اساسی آشنا شوند، و با یاری در ارائه و تدوین بهتر قانون همکاری داشته باشند. بدین منظور من هم از ایران تصمیم گرفتم در این برنامه شرکت کنم، خدا را چه دیدی، شاید کسی در آن کشور نیم نگاهی هم به متن نوشته شده من اندازد.
قانون اساسی یک کشور تعیین کننده پیشرفت آن کشور است، بهمین جهت با شرایط سرعت رشد و تکامل در قرن جدید، باید قانونی تدوین شود، که بتواند حرکت های سریع تغییرات ناپیوسته را در نظر بگیرد، تا مردم کشور در قانون قدیمی جا نمانند. ضمن بررسی جغرافیایی آن کشور، متوجه شدم که سرزمین آنها دارای هشت موقعیت کلی آب و هوایی و آبریز و آبخیز است، همچنین در طول تاریخ شرایط قومی و ملی و فولکوریک در این هشت موقعیت شکل گرفته است. چون در قرن 21 می رود که هر چه بیشتر نیاز بشر به انرژی و غذا باشد، نمی شود که این دو را در اصل و ابتدا برای تدوین یک قانون کار آمد قرار نداد. هم چنین نمی شود با ترکیب تمامی جمعیت با تمامی منابع، آنها را جمع آوری و سرهم کرد، و بتوان نتیجه خوب گرفت. من بدین منظور برای این قانون اساسی اصل فدرالیسم علمی را در نظر می گیرم، فدرالیسمی که هر یک از مناطق کشور بتوانند با امکانات موجود خود، زمینه رشد و شکوفایی سرزمین خود را فراهم آورند. فدرالیسم علمی بر اساس منابع ملی و مردمی شکل گرفته، نه بر پایه تیره ای و قومی.
بدین منظور از قانون اساسی کشور عزیز ایران، و چند کشور اروپایی و آمریکایی و غیره کمک گرفتم، تا قانون اساسی برای آن کشور بنویسم. در ضمن از جدید ترین دست آورد های علمی و تکنولوژی های نوین هم در قانون اساسی بهره بردم، منجمله انتخابات اینترنتی، و یا مجلس های استانی و ایالتی مجازی. زیرا عقیده دارم که مردم هر یک از بخش های کشور باید از استعداد های ملی و مردمی خود بهره ببرند، و وابسته به منابع ایالت و یا استان جانبی نباشند. مانند استان های بیابانی ایران، که با داشتن کویر های پر انرژی خورشیدی رایگان، نباید محتاج نفت و گاز باشند، و باید از این برکت طبیعت، بتوانند چرخه های تولیدی را بگردانند، و تولید ثروت و دانش نمایند.
همچنین یکی از مهمترین موضوعات، در نظر گرفتن تاریخ و فرهنگ یادگیری است، به همین جهت برای قانون اساسی، حداکثر اعتبار را 20 سال تعیین کردم. یک مجلس قانون اساسی، که اعضای آن از میان برگزیدگان حرفه ای قانون دان می باشند، و توسط مردم انتخاب می شوند. در صورت تقاضای بیش از 50 درصد مردم، که توسط اینترنت در سایت قانون اساسی ثبت نام کرده باشند، این مجلس قانون گذار زودتر برپا می شود، و قانون اساسی را ترمیم و یا بازنویسی می کند. توجه، بعد از شرکت و پایان مسابقه، قانون فوق را در اینترنت منتشر، و در همین صفحه پست می کنم.
پرسش از عموم: آیا شما تاکنون قانون اساسی برای یک کشور، یک سازمان یا.... نوشته اید؟ یا هرگز بفکر تدوین چنین قانونی بوده اید؟
عکس انوش راوید سال 1345 خورشیدی، هنگام دیدار از نوجوانان پرورشگاه و اهدا هدایایی به آنها، مشروح در تولد در تاریخ، عکس شماره 1680.
کلیک کنید: نگرش های نو به جهان
کلیک کنید: آزادی و دشمنان آزادی ایرانیان
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه: اگر وبسایت به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
ارگ http://arq.ir
پرسش و پاسخ ویژه 93
تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه
بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی، این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود، جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.
توجه: عزیزان، بمنظور تحقیقات بیشتر، گاه ممکن است پاسخها مدت زیاد تری زمان ببرد، لطفاً حوصله نمایید، مطمئنا بمنظور پیش برد اهداف ایرانی، هیچ نظر و پرسش بی پاسخ نمی ماند. در ضمن اگر پرسش تأیید شد، و پاسخ آن نبود، در اولین پست بعدی پاسخ داده می شود، اگر پرسشی از قلم افتاد، لطفاً یاد آوری نمایید.
توجه 2: نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است، و نظر وبلاگ نمی باشد، پاسخ ها دانش وبلاگ است.
نظر 1965: استاد دوباره وقت شمارو میگیرم .. استاد امکانش وجود داره برای شما یا استاد حامد که خودتون شخصا اقدام به دفاع از وب خودتون کنید تو یه دانشگاهی جایی بصورت افتخاری و یا چطور بگم! بصورت سوری مثلن دارید تحصیلات و ادامه میدید برای دکترین و .. و سر آخر پایان نامتون ، وب و مطالب وب و رو کنید!! تصور کنید چه آبرویی از استادان مدعیه تاریخ! ایران میشه و بازتابش برای یک استارت و پرتاب به سمت روشنگری چقدر بزرگ و خوبه !!! اگر بشه البته ..
پاسخ پرنیان حامد: با سلام ، برای من امکان ان از ماه شهریور به بعد هست . اساتید مدعی تاریخ وقت معین کنند بارها تکرار کردم من پاسخ گوی سخنانم در باب اسکندر با سند مدرک در هر جلسه و انجمن که بفرمایید هستم .
ادامه نظر: من یک خیاط هستم و کارم و هم خوب بلدم اگر تو این راه برای دوخت و دوز لباس های ایران باستان به خیاط و طراح نیاز شد من افتخار میکنم ک کمکی از دستم برای کشورم بتونم انجام بدم. با سپاس.
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما بزرگوار که کمک تان را از ما دریغ نکردید من از شما یک دنیا سپاسگزارم اگر لازم شد حتما با شما تماس می گیریم.
نظر 1966: درود و خسته نباشید ، استاد تا جایی ک شمارو میشناسم و راجبتون خوندم ، عشق وطن در خون شما ریشه داره و به زمان دور از خون پدربزرگتون میرسه .. و استاد حامد هم که یک دهه از عمرشون رو صرف تحقیق و بررسی تاریخ این کشور کردند و بدون شک ، آنهایی که بیشتر میفهمند! دردشان بیشتر است. استاد راوید شما گفتید ک وبلاگ و مطالبش قابل دفاع است، که بدون شک هم هست چرا این گنج بزرگ تاریخی که شما استادان بی ادعا و با غیرت کشف میکنید. و سند هم داره رو در دانشگاه های کوفتی این کشور، غارت شده مطرح نمیکنید ، که این اساتید بیخرد دانش! گاه هامون مخ آکبندشون و به کار بندازن!! استاد منظورم کم کاری شما نیست میدوو نیم ک سخنرانی و ... انجام دادید در دانشگاه و .. اما جوانهای دانشجوی تاریخ و حتی جغرافیا تاریخی میتونن ازین مطالب ارزشمند به عنوان پایان نامه استفاده کنند. آیا امکانش هست یا نه؟ به نظر من ک میشه به خدا من اگه دانشجو بودم انجام میدادم. حیف که جوونا هم راه استادای! دانش! گاه هامون و پیش گرفتن و طوطی وار پیش میرن پیشنهادم اینه حداقل، نام جدیدی برای دانشگاه! هامون انتخاب کنیم چند تا واژه ک بفکرم میرسه رو میگم شما هم کمک کنید. ممنون
"حفظش کن گاه ! جزوه گاه ! تقلید گاه ! آکبند گاه .."
با احترام و تقدیر از تمام استادان راستین راه دانش و خصوصا کسانی که درد وطن در دل دارند.
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما در حال ارائه شدن است هیچ کوتاهی نکردیم اما گویی راضی کردن اساتیدی که عمری را در حال نوشتن و تحقیق در باب پرت و پلا گذرانده اند چندان کار آسانی نیست و تنها با ارائه مدارک و اسناد هر چند دندان شکن این کار به دلائل شخصی این افراد شدنی نیست (البته منصف باشیم شخصی که 50 سال است در باب الکساندر مقدونی و حمله او در ایران 40 جلد کتاب دارد چگونه الان این 40 جلد کتاب را بسوزاند و با 50 سال زحمتش خداحافظی کند ؟)
پاسخ یکی از نامی ترین اساتید کشورتان پس از ارائه مدارک به ایشان به بنده به جای هر سخن علمی و یا ارائه هر گونه توضیح و سند در رد اسناد من این بود: "من این را همان الکساندر مقدونی می بینم" انگار که ایشان شخصا شاهد ورود الکساندر در حال چرخاندن شمشیرش به ایران بودند. می فرمایید من با این اساتید چه کار کنم؟
امید تنها به همان دانشجویان امروزی و اساتید آینده این کشور است که متاسفانه نوشتن هر گونه پایان نامه برای این عزیزان در این باب در این لحظه نیز گویا غیر ممکن است. بانویی گرامی کتاب را از شخص من گرفت و برای ارائه پایان نامه به دانشگاه برد. استاد ایشان اجازه ندادند. پایان نامه ای نوشته نشد اما این بانوی گرامی که استاد آینده این کشور است این صحنه را فراموش نخواهد کرد.
آنچه در این کشور مطرح شد نیاز به زمان دارد زدودن دروغی که دوهزار سال است گقته شده است یکروزه امکان پذیر نیست نیاز به نسل ها دارد، همین اندازه که من افتخار این را داشتم که در عمر کوتاهم عکس العمل افرادی چون شما را با چشمان خودم دیدم برای من بزرگترین سربلندی است پیش کسوتان من حتی این را هم ندیدند. با قدرت تمام ادامه خواهیم داد. اشتباهاتمان را خودمان تصحیح خواهیم کرد و برای نسل های آینده به یادگار خواهیم گذاشت باشد که آنها راه مان را ادامه دهند به امید سربلندی ایرانمان پاینده باشید و صبور.
نظر 1967: درود. در جستار اسکندر ایرانی در هم میهن ؛ شخص با نام ساسان همچین چیزی نوشته:
من در نروژ زندگی میکنم چند سال پیش در یک روزنامه نروژی خواندم که در سوئد در عمق یک متری زمین سکه های ایرانی مربوط به پیش از اسلام کشف شد مقدار این سکه هام بسیار زیاد بود و مدفون بودنش در عمق زمین نشان از آن دارد که در همان زمان به این منطقه آمده این مطلب شاید گواهی باشد بردرستی آنچه خانم پرنیان میگویند.
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما و ایشان . اگر ممکن است از ایشان بپرسد چند سال پیش این مقاله را خوانده اند؟ یک سری سکه اسکاندیناوی در مقاله ای که من خوانده بودم را به زمان ساسانیان نسبت دادند. اگر ممکن است از ایشان بپرسید سکه ها الان در کدام موزه است. من از آلمان پیگیری کنم. اگر یک عکس از آن ببینیم شاید خودمان تشخیص بدهیم ساسانی است یا اشکانی. (اگر ممکن است پاسخ را با ایمیل برای من ارسال کنید ببخشید من در این لحظه فرصت ندارم مستقیم در هم میهن با ایشان صحبت کنم. در بازگشت از ایشان تشکر خواهم کرد) با سپاس از شما.
نظر 1968: درود... درباره رود تاناایس , مورخین مانند آریان نوشته اند که الکساندر در نزدیکی مرکند, شخصی عالی رتبه به نزد سکاهای اروپایی میفرستد و با خانواده های سکاهای اروپایی دیدار میکند. پس با این توضیح این رود نمیتونه سیحون باشد زیرا فاصله بین افغانستان و محل زندگی سکاهای اروپایی بسیار زیاد است!
در مورد ماساژت هم باید گفت که این مکان همان مسخط در گرجستان است و نامش در کتیبه های ساسانی ماسیکیت است و در یک کتیبه آرامی مکشوفه در گرجستان که متعلق به اشکانیان است, این نام بصورت میسکیت آمده که نام مسخط و یا ماساژت است.
پاسخ پرنیان حامد: با سپاس از شما . همه مورخین یونانی این رود را مرز اروپا می دانند. افغانستان هیچگونه نمی تواند مرز اروپا شود و این پایان جریان به افغانستان و هند رفتن الکساندر در تاریخ است. هیچ مورخی چنین چیزی را تایید نکرده. هند و افغانستان را به کلی فراموش کنید تا حساب بقیه به اصطلاح مدارک و سند مفسرین تاریخ را هم برایتان یکسره کنم. آنوقت بشینیم ببینیم این الکساندر که از سوریه راه افتاده و نه مقدونیه واقعا تا کجا توانسته برود و آیا این همان اسکندر مکتوب تاریخ ما هست یا نیست.
هرودوت نوشته اول ماساژت ها بودند سپس سکاها سپس مادها این می شود گرجستان، کردستان، همدان. مراقب باشد ماساژت ها قومی ماهیگیر بودند نمی دانم محلی که شما می گویید کنار دریا هست یا خیر هرجا که هست ، باید کنار دریا باشد. پاینده باشید.
نظر 1969: با درود... در باب سلوکوس بنده دیگر چیزی نمیگم چون هر چی بگم شما میگید مزخرف است. اما مبدا سلوکی در میان اشکانیان به هر دلیل استفاده میشد مانند بنچاق اورامان. ویسپور به معنی شاهزاده است و ربطی به سلوکوس ندارد و انتیخوس هم انتی اکسوس! نمیتواند شود ... البته در تاریخ هم امده انتیوخوس سوم واسه بی احترامی معبد شوش او را کشتند که لوح بابلی هم تایید میکند ... اینکه او متولد شوش باشد نشانگر تصرف مصر و بین النهرین توسط یونانیان است .... البته یونی ها طبق گفته های مورخان عهد عباسی, از بابل به غرب رفته اند...
نکته آخر اینکه هوسرو که همان خسرو باشد, در متون پهلوی در آوانویسی husraw نوشته میشود و هوسر + وه ! نیست که آنرا به کیسر وهرود تفسیر کنید. البته لقب کیسر در کتیبه ای کوشانی, کیسره نوشته شده و شاه کوشانی خود را دیوه پوترا کیسره خوانده است. کیسر لقبی ایرانیست.
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما . لابد سند دارم که می گوییم مزخرفه تا ابد هم بگویید تکرار خواهم کرد مزخرف است. این لوح را به دقت نگاه کنید :
1’ [9 cm, max. 24 signs mA-r]i-is-ki-la-mu u lú ERÍN.MEŠ mAn-ti-gu-nu-su a-n[a .. .. .. .. .. .. .. .. ..] |
[(max. 24 signs) A]rchelaus and the troops of Antigonus to [.. .. .. .. .. .. .. .. ..] |
2’ [4.5 cm = ca. 12 signs] ITI NE UD /25\.[KAM .. .. ..]x-šú @al-tum ina IGI lúERÍN.MEŠ mSi-lu-uk-ku [.....] |
[ca. 12 signs)] Month Âbu, day 25 (= 10 Aug. 309) [……. did] battle with the troops of Seleucus [(……)] |
به من بگویید: اریشکیلامو = mA-r]i-is-ki اریشک i-la-m ایلام+ u که در زبان اکدی نشانه مکان است چرا باید ارشه لائوس ترجمه شود؟ کجای تاریخ نوشته اسم اصلی ارشلائوس ارشک ایلامی بود؟
اصلا به لوح کاری نداشته باشم هم: تاریخ ارشک اشکانی که با محاسبه خود اروپا 303 ق.م در می آید را چرا 245 ق.م می نویسند؟ این ارشک که در زمان سلوکس شماست مبداء تاریخ اشکانی نیست سلوکس مبداء است؟ عجب!
تاریخ بلعمی صفحه 652 را باز کنید ببینم ... اخوس دمتریوس نام یک نفر است یا می تواند لقب هر شخص لا مذهبی در تاریخ باشد؟ (خدا را شکر هر جا هر سندی خواستیم شکستنش و زدگی و... دارد زدگی باید آنتی باشد زیاد هم تفاوتی ندارد باقیمانده آن کافی است)
عکس شماره 6627
اخوس و دمتریوس می تواند لقب هر شخصی باشد که به این ایین است. مثل مهر + دات یعنی قانون مهر همه مهرداد ها که یک آدم نیستند، هستند؟ یونانی ها هم به این آیین لامذهبی بودند ایرانی و عرب ترک هم می توانستند باشد و انتی اخوس باشند. هر انتی اخوسی که یونانی نیست!
حالا بفرمایید به من بگویید زیر یک مجسمه که اصلا به زبان یونانی نیست نوشته همان ... اخوس و اول سلوکس آن "و" دارد! یعنی اسم اول هم سلوکس نیست متاسفانه، این هر لامذهبی می تواند باشد! و شما اصرار دارید یک کتیبه به زبان سامی وآرامی که یک حرف یونانی روی آن نیست را بگویم سند ورود "و+سلوکس" به خوزستان است.؟ مجسمه را چرا کندند بردند؟ تاریخ بلعمی را چرا دستکاری کردند عجیب است!
4 ذبیح بهروز نوشته مبداء تاریخی با نام سلوکس قبلا موجود نبوده و این تاریخ از زمان مغول به نام سلوکی ثبت شده است (برای اینکه تاریخ ارشکی است نه سلوکی هرچی من به شما می گوییم گوش نمی کنید!)
5. آنتی اخوس هم دقیقا با لهجه دیگر می شود آنتی اکسوس، خ در یونانی و فارسی = ک س به لاتین (این هم نتیجه قضاوت عجولانه شما)
6. من فقط یک اخوس می شناسم که متولد شوش است و او هم اردشیر سوم هخامنشی است. نسبت دادن و قاطی کردن تاریخ کار آسونی است. بنده هم الان می گویم این مربی تیم ملی فوتبال که اسمش کوروش (کی + رش) است. ایرانی است و متولد پازارگاد است. نمیشه که هر گردی که گردو نیست آن هم با بازی با یک لقب مذهبی مثل اخوس که همه اخوس می توانند باشند چرا آن اخوس متولد شوش اردشیر نباشد که یک یونانی باشد که مادرش به گفته خودشان در پنتوس بوده پدرش از سوریه رفته پنتوس خواستگاری بچه را در شوش زاییده اند؟ فرض بر اینکه پدرش برای جنگ از سوریه (اینها که البته می گویند مقدونیه) راه افتاده آمده برای جنگ به شوش زن 9 ماه حامله را گذاشته روی اسب از مقدونیه آورده وسط میدان جنگ! ترا به خدا یک کمی فکر کنید اخر این می شود سند سلوکیان در ایران!
7. و نتیجه گیری عجولانه آخر شما: کتاب بنده صفحه 81 خط 13 چی نوشته ؟ در اوستا نه به زبان هردمی پهلوی که هر جور دوست داشته باشید خوانده می شود!
نام او در اوستا هئوسروه haosravah است آقای پورداود نوشتند که معرب آن کیسر است نمی دانم منظورشان از معرب چیست چون معرب آن قیصر است بماند و این همان کیا+ کیسر هرودوت و همان هوخشتریه ماست که نینوا را فتح کرد توران= آشور است و هو + سر + وه رابنده به فاتح وه رود تفسیر می کنم شما هم اول کتاب بنده صفحه 81 خط 13 را باز کنید درست نگاه کنید بعد هم اوستا را باز بفرمایید نگاه کنید. با سپاس
پرسش 1970: میتوانید راهنمایی کنید چرا گشتاسپ زمان زرتشت با پدر داریوش یکی نیست؟ لطفا در مورد زمان پادشاهی کوروش راهنمایی کنید. با تشکر
پاسخ پرنیان حامد: با سلام گشتاسپ زمان زردشت در همه متون پادشاه معرفی شده است حال آنکه در همه کتیبه های شجره های هخامنشی ویشتاسپ لقب شاهی ندارد (یک مرد نوشتند)
این کتیبه اردشیر سوم:
The great king Artaxerxes, the king of kings, the king of countries, the king of this earth, says: I am the son of king Artaxerxes [II Mnemon]. Artaxerxes was the son of king Darius [II Nothus]. Darius was the son of king Artaxerxes [I]. Artaxerxes was the son king Xerxes. Xerxes was the son of king Darius [the Great]. Darius was the son of a man named Hystaspes. Hystaspes was a son of a man named Arsames, the Achaemenid.
این کتیبه اردشیر دوم:
Artaxerxes, the great king, the king of kings, the king of all nations, the king of this world, the son of king Darius [II Nothus], Darius the son of king Artaxerxes [I Makrocheir], Artaxerxes the son of king Xerxes, Xerxes the son of king Darius, Darius the son of Hystaspes, the Achaemenid,
همه king دارند هیستاسپ ندارد.
این هم کتیبه خود داریوش اول:
(1) I am Darius, the great king, king of kings, the king of Persia, the king of countries, the son of Hystaspes, the grandson of Arsames, the Achaemenid.
نظر 1971: ذوالقرنین= دارنده دو شاخ (اشاره به گرز گاوسر فریدون)
پاسخ پرنیان حامد: با سلام ذوالقرنین یعنی فاتح دو قرن = شرق و غرب . در تاریخ ایران فریدون، کی خسرو = هوخشتره، کوروش کبیر و اسکندر همه فاتحان شرق و غرب بودند. (در کتاب مکتوب است). ذوالقرنین قرآن یکی از آنهاست و نظر شما نیز درست است.
نظر و پرسش 1972: سلام خانم حامد. از مطالب علمی و دقیق شما و اطلاعات فوق العاده بالای شما واقعا شگفت زده شدم. مدت زیادیه که برای یک پژوهش تاریخی در جستجوی مطالبی پیرامون تاریخ اشکانیان هستم اما متاسفانه در این دوره اطلاعات بسیار کمتری موجود است. می خواستم بدونم آیا می تونم هر زمان که پرسشی برام پیش اومد از شما بپرسم؟
به عنوان نخستین سوال می خوام بدونم آیا ارگانهای اداری پارتیان داخل کوشک سلطنتی قرار داشته است و یا خارج از آن؟ و آیا همسران پادشاه در کاخ های جداگانه زندگی می کرده اند؟ اگر چنین است آیا ملکه نیر وضعیتی مشابه سایر همسران را داشته است؟ ممنون می شوم اگر پاسخ را به ایمیل من ارسال کنید. به علت ازدحام مطالب وبلاگتون برام خیلی سخته که پاسخ سوالم را پیدا کنم.
پاسخ پرنیان حامد: با سلام همانگونه که خودتان گفتید اطلاعات در باب دوران اشکانی بسیار کم است
تصور می کنم ما به اشتباه این دوران را اشکانیان که فقط یک خاندان این ایلخانی (ملوک الطوایفی) است می نامیم. در این زمان در ایران اولین جمهوری جهان بنیانگذاری شده است. تاریخ ما از 90 الی 120 خاندان یاد می کند و پادشاه از میان کلیه این اقوام توسط مجلس مهستان انتخاب می شده است به همین علت فردوسی به کوتاه بودن شاخ و بیخ اشاره می کند و شاهان را با نژاد های مختلف نام می برد. پارتها، پرنی ها، اشک ها، اشکهای ارمنستان، ارشی ها. رومیان رومیه مدائن، سورن های بغداد و ..... تصور من بر این است که ما به اشتباه دنبال یک خاندان و سلسله شاهی هستیم و این باعث دگرگونی این برهه تاریخی می شود. به هر تقدیر از آنجا که پادشاه توسط مجلس مهستان مشخص می شده است و تاج را خاندان سورن بر سر شاه می گذاشتند لذا ارگانهای اداری در این زمان در مجلس بوده است نه در کوشک در باب زنان آنها هیچ نمی دانم. زنان هخامنشیان در کاخ اصلی ولی کاخ های کوچک جدا جدا بودند حتی ملکه هم کاخ جدا داشته است شاهان ملوک الطوایف را نمی دانم چگونه بوده است.
نظر 1973: درودی دگربار بر خانم پرنیان حامد. بنده جستاری در همین باره نوشتهام که امیدوارم سودمند افتد. خشنود خواهم شد آن را ببینید :
http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?t=129770
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما از شما سپاسگزارم از تک تک محبت های شما از لحظه اول که اشاره به دستخوردگی فردوسی در بیت هفت هزار سال کردید و این یادگار را تا ابد برای من باقی گذاشتید و گوشزد شما باعث شد از این پس به دستخوردگی های ابیات فردوسی نیز توجه داشته باشم، تا آن مقاله زیبای شما در باب اسکندر در هم میهن و امروز این محبت شما و تنها می توانم بگویم سپاسگزارم، سربلند باشید گرامی.
پرسش 1974: درود بر سرکار خانم پرنیان حامد. آیا قصد ارائهی مستند دیگری را نیز دارید؟ این مستند چه زمان آماده خواهد شد؟ سپاس از تلاشهای شما.
پاسخ پرنیان حامد: درود بر شما بله اما مستند بعدی کوتاه نخواهد بود مستندی جامع در باب اسکندر حدود دو ساعت خواهد بود مگر آنکه باز مجبور شویم اسناد کوتاه ارائه بدهیم. در باره مستند اسکندر با آقای صلح دوست صحبت کنید. من تمام سعی خودم را در ارائه هرچه سریعتر اسناد خواهم کرد. شماره تماس ایشان بر فراخوان صفحه اول هست. اگر هر پیشنهاد، انتقاد، کمک ..... دارید با ایشان تماس بگیرید با سپاس.
پرسش 1975: ایلیاسین= بالاترین سین (=شاه)، سین بلند مرتبه= افریدون. به نظر شما امکان دارد این دو مرد تاریخ در واقع یکی باشند. در تاریخ آمده که فریدون و خضر(ع) پسر خاله بودند و آمده که در جنگ فریدون و آژی دهاک بزرگمردی سحر و جادوی اژی دهاک را باطل میکرد که ممکن است خضر(ع) بوده باشد. از طرفی در عراق امروزی در نزدیکی شهر دهوک منطقه خضرالیاس وجود دارد. فریدون= فرا (بالا)+ دون (تون=تین=ثین=سین، این دگرگونی ها در گویشهای مختلف یافت میشود)
پاسخ پرنیان حامد: با سلام تفسیر جالبی است بر وبلاگ باز خواهد شد تنها مشکل "این دو مرد" شماست این مردانی که شما می گویید یکی 500 ساله است دیگری 1000 ساله دیگری .... شما این نامها را نماد سلسله حساب کنید محل آنان در همان حوالی عراق است چرا که ضحاک در بابل بوده است و شما نام دهوک را در کنار خضرالیاس در سینی که همان خوزستان است یافتید تنها دو مرد را فراموش کنید نماد سلسله های مختلف بگیرید (شاهان سلسله اشکانی هم همه اشک هستند این کار در ایران روال بوده است).
پرسش 1976: سلام تا پاسخ پرسش های تاریخی+ دینی رو ندید فکر نکنم زیاد بشه پرسید چون نصف پرسش های من تاریخی دینه تا فقط تاریخی برای این چه باید بکنم.
پاسخ پرنیان حامد: با سلام نمی دانم چه کار باید بکنید من تا آنجا که در صلاحیتم باشد جواب می دهم بقیه را باید بروید نزد مجتهد این کار کار من نیست ببخشید.
نظر و پرسش 1977: باسلام و درود. من یک نظر و ده ها پرسش دارم که به مرور آنها را مطرح میکنم. شما در چند مقاله فرمودید که به صرف اینکه یک اروپایی تاریخ ما را نگاشته نباید آن را پذیرفت. راستش وقتی یک ایرانی برای اثبات سخنش میگوید فلان شخصیت اروپایی این را گفته و همه بیچون و چرا آن را میپزیرند بی آنکه نام این شخص را پیشتر شنیده باشند خونم بجوش میاید. من خودم سالهای درازیست در اروپا زندگی میکنم و اروپاییان را خوب میناسم. اینها در تکبر خودخواهی قابل وصف نیستند و سر سوزنی صداقت ندارند هنگامی که به آنها بیگویید بوعلی یا فارابی چنین گفت با یک چشم غره میگویند برو بابا اینها دیگر چه خری هستند. تحقیر و اهانت به شرق را حتی به فیلم هایشان کشانده اند. در همین فیلم اسکندر هنگام فتح بابل اسکندر چنین میگوید: ایرانیان یک مشت بیسواد اند که کثافت میخورند و می اشامند و ما آنها را باید آموزش دهیم..... حال ما هر گاه نام این سردار را میبریم برای عرض احترام می گوییم اسکندر کبیر. من مطمئنم لجاجت این دسته افراد با شما از همین حیث بیگانه پرستی است و نه بیان حقیقت. نمیفهم چطور یک بیگانه پرست خود را میهن پرست هم میداند؟
به هر روی. شما گفتید در بابل نام سه اسکندر هست که دو تا پدر و پسر بودند و یکی هم شاه منطقه ای بنام پالا در سوریه. پرسشم اینه که چطور ممکن بود در قلمروی شاهان هخامنشی شاهان دیگری هم سر در بیاورند و قدرت بگیرند و هخامنشیان از آن بی خبر باشند؟ سپاس
پاسخ پرنیان حامد: با سلام مطابق اسناد تاریخ ما
یک کهرم= کی هروم = شاه سوریه می شناسم که از شمال سوریه محلی که قوم پالایت در آن زندگی می کردند و نام پایتختشان پلا بوده به ایران حمله کرده قصر شاه را سوزانده دختران شاه را به اسارت برده که باید همان الکساندر مورخین یونانی باشد چون سخنان و واقعه ها و .... مطابقت کامل دارد نمونه اسناد این مطابقت در کتاب موجود است. زمان او حدود 15 سال قبل از کوروش کبیر است.
یک اسکندر می شناسم که مطابق گفته صریح همه تاریخهای ما جانشین او اشک پسر دارا و مطابق گفته واضح طبری، طبری می گویید در ایام ملوک الطوایف ولادت عیسی بود این ولادت در سال 65 از غلبه الاسکندر بر سرزمین بابل در سال 51 اشکانی بود.
سال 65 قبل از میلاد است این دو شخصیتی است که مفسر برداشته با هم قاطی کرده برای خودش یک موجود افسانه ای ساخته است و هیچکدام از این دو وسط دوره قدرت هخامنشی نبودند.
پرسش 1978: سلام اقای راوید پاسارگاد به چه معنی است وچه ریشه ای دارد؟؟ موفق باشید
پاسخ انوش راوید: پاسارگاد = پارسا گراد = شهر یا قلعه پارسها
گراد = گورد = گرد = کرد = محیط، محوطه، شهر، قلعه
پاسخ پرنیان حامد: با سلام پارس کد که در حقیقت همان پارس کرد است اصطلاحی آشنا چون جم کرد به معنی ساخته شده توسط جم و یا پارس ها است.
ارگ http://arq.ir
پرسش و پاسخ ویژه 94
تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه
بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی، این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود، جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.
توجه: عزیزان، بمنظور تحقیقات بیشتر، گاه ممکن است پاسخها مدت زیاد تری زمان ببرد، لطفاً حوصله نمایید، مطمئنا بمنظور پیش برد اهداف ایرانی، هیچ نظر و پرسش بی پاسخ نمی ماند. در ضمن اگر پرسش تأیید شد، و پاسخ آن نبود، در اولین پست بعدی پاسخ داده می شود، اگر پرسشی از قلم افتاد، لطفاً یاد آوری نمایید.
توجه 2: نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است، و نظر وبلاگ نمی باشد، پاسخ ها دانش وبلاگ است.
عکس قلعه فومن، عکس شماره 7221.
پرسش 1979: درود بر استاد گرامی انوش راوید لطفا بفرمایید من چگونه میتوانم اسامی روستاهها و شهرهای قدیمی ایران را بدست آورم؟
پاسخ انوش راوید: درود، تا آنجا که می دانم، در کتابخانه وزارت کشور و احتمالاً چند کتابخانه دولتی دیگر، کتاب یکصد هزار نام شهر و روستای ایران یا نام آبادی های ایران، من قصد داشتم تهیه و پی دی اف و منتشر کنم، که نشد، امیدوارم علاقمندان اینکار را بکنند.
نظر 1980: خوارزم= خوار (در زبان مازندرانی بمعنی خوب است)+ رزم =جایی که میتوان رزم را در آن خوب انجام داد یا جایی که رزمگران خوب دارد.
پاسخ پرنیان حامد: نام باستانی ان به پارسی Uvârazmîy به اکدی «هومَریزمَه» است.
نظر 1981: درود بانو پرنیان، پستهای شما رو در تالار اسکندر و شاهنامه فردوسی در هم میهن خواندم ، بسیار عالی و بی نقص بود ... تشکر از شما برای زنده نگه داشتن فرهنگ غنی ایرانیان. از مدیر گروه شنیدم که از ادامه همکاری در آنجا خودداری میکنید، بسیار حیف است که ما را از داشته های خود محروم میکنید .... بزرگوار هر آنچه از تاریخ میدانستم کاملا در ذهن من به هم ریخته است، فقط از گفتارهای شما نتهای من بالغ بر 3000 خطی میشود که هنوز نتونستم مرتبشون کنم !!! تازه هنوز کتاب و تمام پستهای اسکندر رو هم کامل نخوانده ام ...
پاسخ پرنیان حامد: درود بر
شما گرامی من داشته های خود را از هیچکس
دریغ نکرده و نمی کنم مسئله تهیه مستند لوحهای بابلی بود که شاهد آن هستید و این
فرصتی برای سخن بر تالارها باقی نمی گذارد. بر هم میهن جز از اسکندر و شاهنامه
فردوسی سه جستار دیگر در باب اسکندر و سکه ها و تاریخ ایران و... و یک جستار نیز
در باب طوفان موجود است و من تا آنجا که توانستم اطلاعاتم را با مردم کشورم در
میان گذاشته ام. وبلاگ گفتمان نیز شامل
پاسخگویی به سوالات و مقالات به مدت سه سال می باشد. اگر فرصتی باشد با کمال میل باز
بر تالارها پاسخگو خواهم بود. آنچه از تاریخ می دانستیم با خواندن تاریخ ایران و
مخصوصا شاهنامه فردوسی در ذهن من هم به هم ریخت و خوشبختانه در طول ده سال گذشته
تک تک به هم ریختگی ها در حال اثبات شدن است اما شاید بهتر باشد شما اینگونه نت بر
ندارید چرا که من هنوز خودم زنده هستم و مشغول پیشرفت و تصحیح خودم می باشم. سه هزار
خطی که محبت کردید و نت برداشتید و حال نمی دانید چگونه مرتب کنید (که تصور می کنم
در کتاب خود مرتب شده است) مرتب کردنش برای خود من نیم ساعت بیشتر طول نمی کشد.
این وقت گرانبهایتان را صرف پیشرفت کنید. سوالات و نقد های این سه هزار خط
نتی که برداشتید را بنویسید. آنچه در مدت
سه سال گذشته سند مسلم یافت را در اختیارتان می گذارم آنچه دچار تردید است را کمک
کنید سند بیابیم. من هنوز خودم در میان
شما هستم، دوباره کاری نکنید.
ادامه: حال سوال:
1) من هرچه جستجو کردم در تاریخ همانند شاهنامه نامی از هخامنشیان نیافتم و
هر آنچه راجب آن سلسله ای بود در انشان و زیگورات خلاصه شده بود، دلیل آن چیست؟ همانند آنچه گفته بودید در مورد پادشاهان انشان.
پاسخ پرنیان حامد: بر همان جستار سخنی در این باب پیش آمد فرضیه ای را بیان کردم که امروز برای من قابل اثبات است صبر داشته باشید اسناد آن در مستند اصلی اسکندر ارائه خواهد شد خاندان کوروش با نماد رستم ششصد ساله در شاهنامه مکتوب است.
http://forum.hammihan.com/thread52339-3.html
تا صفحه 7 ادامه دارد و دوباره بر جستار
اسکندر در تاریخ و ادبیات ادامه پیدا کرد، و بدانید خشایارشا نوه کوروش است اما پسر داریوش
هخامنشی. کوروش در لوحش اشاره ای به هخامنش ندارد. ... از پدرانش هم تنها با عنوان
شاه انشان نام می برد نه شاه شاهان تنها خودش و پسرش شاه شاهان هستند و این موضوع
توسط ساسانیان از میان رفته که دوباره شاهنامه به ان اشاره دارد و .............. صبر داشته باشید مستند
اسکندر ساخته شود.
ادامه: آیا این صفحه را مطالعه کرده اید؟ http://en.wikipedia.org/wiki/Sumerian_King_List
پاسخ پرنیان حامد: مطابق با
شجره لوحهای بابلی تنظیم شده است. در خود اصل ترجمه سالهای لوح به تفسیر مترجم است
چه رسد به تفسیر بعدی ویکی پدیا بر روی آن. گرامی مراقب باشید ویکی پدیا ماخذ نیست
شما هم فردا صبح می توانید هر آنچه دوست دارید بر ویکی پدیا مکتوب کنید، به شما
پیشنهاد می کنم حال که وقت گرانقدرتان را صرف این کار می کنید، به جای رجوع به
ویکی پدیا حداقل از livius.org اصل ترجمه لوحها را برداشته بر روی آنها کار
کنید که ماخذ شما برای جهان قابل قبول باشد.
ادامه: جمشید که نماد خاندان سومریان هست در کجای این شجره
نامه قراردارد؟
پاسخ پرنیان حامد: جمشید نماد سومریانی است که از جیرفت = جی رفته شده در زمان طوفانی که جی را رفت و آن محل را تبدیل به کویر لوت (لوت یعنی جایی که به گل نشسته و دیگر حاصل خیز نیست) به سوی بیت النهرین رفتند. سومریان اقوام کله پهنی هستند که با مردم بومی تفاوت داشتند و ناگهان از شرق یعنی فلات ایران در این محل ظاهر شدند (محبت کنید جستار طوفان را بر هم میهن مطالعه کنید طوفان بر همین وبلاگ گفتمان هم کپی شده است)
http://forum.hammihan.com/thread74976-3.html
ادامه: در این شجره چرا آکدیان که نماد ضحاک مدت حکومتشان کمتر از مدت 1000 سال است.
پاسخ پرنیان حامد: حال توجه کنید پاسخ هر دو سوال شما در باب جمشید و ضحاک :
مطابق سندی که خودتان از ویکی پدیا ارسال کردید از سطر اول شروع کنیم:
8 sars (28,800 years) |
Between 35th and 30th century BC |
|||
8 سارس به چه سندی بیست و هشت هزار و هشتصد سال است؟ من که اصلا بی سواد و جوان این مترجم سالخورده پس از خواندن سخنان دیودور باز می نویسد بیست و هشت هزار و هشتصد سال، مکافات از همین سطر اول شروع می شود مترجم مطابق معمول و به سیاست روز هر چه دوست داشته نوشته حساب، حساب مرغ و تخم مرغی است که به درد ما نمی خورد تاریخ ایران غنی تر است حساب آن دقیق است و با محاسبه زیج یزدگردی و اعدادی که داده شده است دقیقا بر سارس های لوحها منطبق خواهد شد وقت می خواهد من قرار بود فقط اسکندر را منطبق کنم که کردم و اسناد را برای مستند ارائه دادم دو زیج قبل را با ید محاسبه کنیم ( از پایین نه از بالا) و مطابق کنیم. تاریخ طوفان که برای آقای جمشید کیانی حساب کردم الان روی زیج شهریاری دقیقا 5160 سال پیش از امروز در آوردم. یا فرصت بدهید من حساب کنم دقیقا بنویسم کتاب کنم چاپ کنم (با وجود مستند اسکندر و دیگر امور با این روال حداقل دو سال وقت لازم دارم پاسخ شما را بدهم) یا اگر خیلی علاقمند هستید و فرصت دارید بیایید به من کمک کنید من می گویم شما بنویسید مرتب کنید کتابش کنیم چاپ کنیم. (از ماه شهریور در تهران در خدمت شما خواهم بود)
اینها هم بقیه مکافات های مترجمین لوحها. نگاه کنید پس از گذشت حدود 1700 سال به حساب اشتباهش باز می نویسد حدود 2600 ق.م روی این تناقض وحشتناک من برای شما جمشید و ضحاک مشخص کنم؟
Dumuzid (Dumuzi) |
"the fisherman
whose city was Kuara." |
100 years |
ca. 2600 BC |
|
"whose father was a phantom (?), the lord of Kulaba" |
126 years |
ca. 2600 BC |
و این
"who made the land of Elam submit" |
900 years |
ca. 2600 BC |
the earliest ruler on the List confirmed independently from epigraphical evidence |
|
"the son of En-me-barage-si" |
625 years |
ca. 2600 BC |
contemporary with Gilgamesh of Uruk, according to the Epic of Gilgamesh[6] Gilgameš and Aga Translation at ETCSL |
این شروع اصل لوح
Five cities; eight
kings ruled for 385,200sic years. After the Flood had
swept over, and the kingship had descended from heaven, the kingship
was in Kiš. |
مطابق محاسبه زیج شهریاری من عدد را 285 سال قبل از طوفان در آوردم 385،200 sic چه محاسبه ای است را تنها می توان از روی اعداد تاریخ ایران حساب کرد سپس گفته دیودور را باید حساب کنیم ببینیم مطابق می شود یا خیر و اگر نشد باید به حساب روز به جای سال حساب کنیم. و این "از بهشتی" که در اینجا نوشته دقیقا همان تمدن ارته است (جیرفت+ شهداد + شهرسوخته ) به آنجا بهشت می گفتند و .....
یا صبر داشته باشید یا کمک کنید پاسخ شما کار یک ساعت نیست و از بالا هم نمی توانید جایگزین کنید از پایین زیج شهریاری یزدگردی باید جایگزین کنید و شجره های آثارالباقیه را وسط آن جایگزین کنید محاسبه صفحه 246 کتاب "اسکندر تاریخ ایران، الکساندر یونانی نیست" صحیح است،این یکی دقیقا درست بود و علامت سوال آن دقیقا بخترشه زیج نیروسنه اوستا معروف به بختان نرسه بود مطابق لوح بابلی دقیقا جایگزین شد از همین جا باید تا طوفان محاسبه کنیم و بالا برویم.
ادامه: 4)The GUTIANS / [2]ˈ [3]ɡ [3]uː [3]t [3]i [3]ən [3]z
[3]/ [2] (also
GUTEANS, GUTI, QUTI,
QURTIE, QURTI, and KURDU[1] [4] )
در مورد این سلسله یا پادشاهی - آیا اینان کردها هستند ، همان کسانی که از دست
ضحاک فراری داده شدن آیا اینگونه است؟
پاسخ پرنیان حامد: بله باید حدودا اینگونه باشد تاریخی که داده برای من جالب بود. حدود 1000 بعد طوفان تاریخ زده است approximately 2154 BC. نمی دانم استناد تاریخش به کجاست باید بخوانم اما این حدودا همان است. سند جالبی بود با سپاس از شما
ادامه:
تاریخ رو از شهر سوخته
که فرموده بودید آغاز شاهنامه هست رو در حال برسسی کردن هستم سوال برایم زیاد است، مثلا در مورد The Marhashi که قبل از شهر سوخته است و همچنین Shahdad in Kerman province, is located in the oasis of Dasht-i Lut, on the edge of the Lut desert
بانو در بحثی فرموده بودید که شرق متمدن تر است شواهد و مدارک دال بر این حقیقت است،
نمونه شهر سوخته، عمده مشکل در غرب وجود داشته است، سپاس از شما و زحماتتان،
Links
[1] http://en.wikipedia.org/wiki/Sumerian_King_List
[2] http://en.wikipedia.org/wiki/Help:IPA_for_English
[3] http://en.wikipedia.org/wiki/Help:IPA_for_English#Key
[4] http://en.wikipedia.org/wiki/Guti_%28Mesopotamia%29#cite_note-Encyclopedia_of_the_Peoples_of_Africa_and_the_Middle_East-1
پاسخ پرنیان حامد: هر سه یک تمدن است (شهر سوخته + شهداد + جیرفت) احتمالا سیلک کاشان هم قسمت شمالی همین تمدن است (این می شود چهارپادشاهی روی لوح نوشته پنج پادشاهی پنجمی را باید پیدا کنیم ) بر اثر فاجعه شروع به حرکت از هر طرف کرده اند این احتمالا همان کوچ اریایی ها است که از این مکان در جهان شروع می شود و ان را از ما پنهان کردند و حال که اسناد جیرفت و...به دست امد فورا فرضیه "اریایی ها از کرات دیگر اسمانی در قطب شمال فرود امدند " را مطرح کرده اند . سیاست واقعا چیز کثیفی است . باید ان را ثابت کنیم ، باید زیج ها را مکتوب کنیم کتاب و مستند و .... کنیم و بدون هیچ امید کمک یا حمایتی تنها تا انجا که قادریم در این کشور پخش کنیم و امیدمان به نسل های اینده باشد تا شاید در زمانی بهتر که سیاست قالبی بر تمدن این کشور نباشد بتوانند با رجوع به انها تمدن ایران را بازسازی کنند . شرق شروع تمدن کل جهان است . اما بازبه مرور زمان توجه کنید . پنج هزار سال پیش اگر مرکز تمدن جیرفت و شهداد و ... است سه هزار سال پیش که در تاریخ نام مثلا رستم می اید دیگر به سیستان و بلوچستان امروزی ربطی ندارد مهاجرت کردند دوهزار سال هم گذشته است برای پیدا کردن مکان حادثه مکتوب در تاریخ باید مراقب گذشت زمان روی تاریخ باشید . پاینده باشید
کلیک کنید: طوفان بزرگ در ایران
پرسشها و پاسخها با دکتر صفی زاده
پرسشهای این بخش توسط استاد بزرگوار آقای فاروق صفی زاده پاسخ داده می شود.
پرسش علی: شهر ری به چه معنی است؟
پاسخ فاروق صفی زاده: رگا به معنی خداست در زبان اوستایی. به معنی راه و روش هم هست.
پاسخ انوش راوید: در تاریخ شهر ری نوشته ام، ری یا رای در بیش از 2000 سال پیش می شد، خدای خورشید که در بالا و بلندی قرار داشت، از دوران اسلامی خدای خورشید آن افتاد، و فقط بلندی و طولانی آن باقی ماند، مانند ری کردن برنچ. را یا رای، که خدای خورشید و پدید آورنده مصر بود، در ابتدای لقب فراعنه مانند رامسس قرار گرفت. باید تحقیق شود که شهر ری پدید آورنده مصر باستان بوده است، یا خود شهر ری شهر خدای خورشید بوده است، ادامه در تاریخ شهر ری.
پرسش داریوش: آیا سیمرغ شاهنامه یک پرنده بوده است؟
پاسخ فاروق صفی زاده: سی یا سین یا سان به معنی خورشید است، و مرت یعنی مرد پس سیمرغ را همان مهر یا میترا باید دانست.
پاسخ انوش راوید: در تعریف داستان شاهنامه، که سیمرغ زال را بزرگ می کند، و به او علم و دانش و بزرگی می آموزد، نمی تواند یک مرغ یا پرنده باشد. اگر چنین تصور کنیم، مانند این است که فردوسی را کوچک و کم دانش دانسته باشیم، که به نوعی ثابت کننده کم دانشی فردی است، که می پندارد سیمرغ پرنده ای بوده است. سین که بعدها چین شد، مردمان استان های مرکزی ایران بودند، مردم سین در پزشکی و تقریباً بسیاری از دانش ها و صنایع دوران باستان سرآمد بودند. بخشی از مردم سین یا مسین، رومی و یونانی نامید شدند، که در طول تاریخ بعنوان پزشکان یونانی و رومی معروف شدند، هم اینک در کشور افغانستان به پزشک های محلی می گویند حکیم رومی. مرغ منظور پر پرنده است، که با آن نسخه می نوشتند، و بعد ها نا گفته شد، که نای از آن آمد، و بعدها نا نی شد، و سیمرغ، سینا گردید، که نام پزشکان بزرگ ایرانی بود. چون مردم سین اطراف صحرای مرکزی ایران زندگی می کردند، این صحرا سینا گفته شد، که در دروغ های تاریخ آنرا به شمال کشور مصر برده اند، همانگونه که هند و چین ایران را به این طرف و آنطرف برده اند. البته دلیل اصلی آن مهاجرت مردم این استان های ایرانی، به آن سرزمین ها بوده است، که نام را هم با خود برده اند.
جالب: یادم است 40 – 50 سال پیش، در بعضی جاها، پیران اقوام، پر مرغی را لای کتاب مانند شاهنامه یا قرآن می گذاشتند، و آنرا نوعی طلسم درمان می دانستند، و به بیمار می دادند.
پرسش منصور: آیا سینوهه پزشک فرعون از اهالی سین ایران بود؟ و به معنی سین + اوه = افسونگر؟
پاسخ فاروق صفی زاده: سینوهه از پزشکان ایرانی بوده که نام آن در اوستا هم ذکر شده سریتا و سینوهه یک نام هستند.
پرسش آرش: آیا نقش دو مار مردم جیرفت 5 هزار سال پیش، همان نقش دو مار ضحاک و مردوک بوده است؟ و همین نقش دو مار پزشکی امروزی است؟ اگر همان است پس می توان احتمال داد، که مردم تمدن جیرفت پسران نوجوان را هم قربانی می کردند؟
پاسخ فاروق صفی زاده: قربانی در ایران هیچ گاه وجود نداشته دهاک یا ضحاک هک اشاره به تازش تازیان و یک استعاره است و حقیقت تاریخی ندارد.
پاسخ انوش راوید: من دقیقاً نمی توانم بگویم، برای همین بمنظور پاسخ، از اساتید دیگر کمک گرفتم، ولی دو عکس زیر نشان دهنده خیلی چیز هاست. 4500 سال پیش که تمدن کهن جی رو به افول رفت، تمدن های بین النهرین آغاز به رشد کردند، و سپس آثار تمدن جیرفت در بین النهرین بسیار دیده شده است.
عکس دو جام یا پارچ کشف شده در تمدن جیرفت، عکس شماره 4154 ، از این نوع ظروف با نشان دو مار در تمدن جیرفت زیاد کشف شده است. اینها درست مانند دو مار عکس های پائین هستند.
عکس مظهر مردوک خدای سامیان بین النهرین، از کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست، دو عکس فوق درست مانند نشان دو مار دارویی و بهداشتی امروزی می باشند. عکس شماره 6150.
ــ مار = سلامتی، مادر.
ــ بیمار = بی مار = بدون سلامتی.
ــ مردوک = ماردوش، مانند اهرام مقدس در مکزیک، که در دوش و پله آنها مار است.
پرسش منیژه: درود، آیا اسپارتاکوس ایرانی بود، اس + پارت یا پارتا + کوس، مانند: اس + کند + در، متشکر می شوم راهنمایی بفرمایید.
پاسخ فاروق صفی زاده: با درود بله اسپارتاکوس بر اساس معنی و مفهوم نام کاملا ایرانی و از سرداران خشایارشا بوده است.
پاسخ انوش راوید: اینقدر از تاریخ ما دزدی کرده اند، که اندازه ندارد، درباره اسپارتاکوس زیاد نوشته و فیلم ساخته اند، اما گویا آخرین سریال اسپارتاکوس خیلی دیدنی است، می توانید آنرا با زیر نویس فارسی از اینترنت دانلود کنید. در ضمن می توانید به مقاله درس های قیام اسپارتاکوس مراجعه نمایید، به:
پرسش احمد: با سلام ، نظر من با استناد نوشته های خودتان در رابطه با دانشمندان یونانی (بقراط) در مقاله دروغ هلنیسم را می توان به این صورت نوشت (بغرات) که اگر آنها را از هم جدا کنیم به این صورت در می آید «بغ= ارباب، خدا ، رهبر» «ر= قید حالت»، «ات= اتش» که «بغرات= ارباب آتشگر یا آتشساز» را میدهد که نشان میدهد بیشتر کیمیاگر بوده تا پزشک که از نظر من این اسم میتواند لقب او باشد تا نام او.
در رابطه با «اقلیدس» فقط این را بگویم که شهری داریم با نام «اقلید» که شاید هم هیچ ارتباطی با این نام نداشته باشد با تشکر نظرتان را در این باره بگویید.
پاسخ فاروق صفی زاده: سقراط ، بقراط و ارسطو هر سه جعل تاریخی است و یونانیان به خاطر عقده های حقارتی که داشته اند این نام ها را جعل کرده اند و کتبی که به نام این ها مشهور است از آثار ایرانیان جعل شده و هیچ اثری در جهان حتی یک ورق پاره از اینها تا کنون پیدا نشده و نخواهد شد.
پاسخ انوش راوید: خوب بود، امکان دارند، تحقیق و تحلیل هایتان را گسترده و بیشتر کنید، و به همه علاقمندان تاریخ گوشزد کنید، درباره نوشته های کلاسیک قرن 20 شک و پرسش کنند. در ضمن می توانید از فرصت استفاده نمایید، پرسش هایتان را از جناب دکتر فاروق صفی زاده در اینجا مطرح نمایید.
پرسش میترا: هوم که در مراسم باستانی استفاده می شد، چه نوع گیاه یا ماده ای بود؟ آیا اکنون هم آن گیاه وجود دارد؟
پاسخ فاروق صفی زاده: هوم امروز در کردستان و کرمان پیدا می شود اسم جدید آن را در جایی آورده ام الآن حضور ذهن ندارم.
پرسش کیارش: تاکنون چندین بار جوانان باهوش در وبلاگ گفته و پرسیده اند، که آقای دکتر صفی زاده، از 9 زردتشت نام برده است، آنها کدام هستند؟ لازم به ذکر است بانو پرنیان حامد، 5 زرتشت را در کتابشان و وبلاگ نوشته اند. لطف نمایید جهت تنویر افکار جوانان خواننده وبلاگ، در اینباره توضیح بفرمایید.
پاسخ فاروق صفی زاده: من در کتاب ادیان باستانی ایران نشر اوحدی از این نه زرتشت نام برده ام، نخستین آن در 14000 سال پیش همان پیامبر باستانی ایران است، و آخرین زرتشت حضرت ایراهیم که به ابراهیم زرتشت یا زرتشت ابراهیم مشهور بوده می باشد.
جهت پرسش های تخصصی از استاد فاروق صفی زاده، ایمیل ایشان:
farouq_safizade@yahoo.com
ارگ http://arq.ir
کتیبه بیستون پایان شاه خدایی
پیش گفتار
همانگونه که در سخن وبلاگ نوشته ام، می خواهم بمنظور رسیدن و درک از تاریخ علمی و واقعی مطالب جدیدی مطرح کنم، که تاکنون گفته و بررسی نشده است. بهمین جهت برای عموم علاقمند، گاهی فهمیدن آنها کمی مشکل می شود، و پرسش های زیادی در ذهنها ایجاد می شود، که همان خواسته اصلی من است، یعنی چرخیدن گردونه یادگیری در علم تاریخ و تاریخ اجتماعی، با این گردونه است، که می توان هوش ها و لایه های جدید، بمنظور اهداف ملی مرمی ایرانی برپا کرد.
این پست ادامه دارد و بازنویسی می شود.
تصویری از آغاز
شاید بنظر بعضی ها بزرگی و عظمت ایران در کتیبه بیستون نمایان است، که در آن شاه تمام پادشاهان منطقه تمدنی ایران را بزنجیر کشیده است، داریوش شاه یک پرسر بود، و پرسرها از ابتدای تاریخ، تاکنون، داستان های تاریخی خودشان را دارند. قبل از سلسله هخامنشیان بیشتر ایران در دوران تمدن قبیله ای پیشرفته بسر می برد، و قبایل استقلال و آزادی نسبی خودشان را داشتند. با کمی دقت و هوشیاری تاریخی متوجه می شوید، نقش این کتیبه و بزنجیر کشیده شدنها، یکی از مهمترین گذر های تاریخی ایران و جهان است، و خبر از آغاز پایان دوران شاه خدایی می دهد.
عکس کتیبه بیستون، عکس شماره 1132 .
دوران هخامنشیان بخشی از تاریخ تمدن منطقه تمدنی قاره کهن و بویژه ایران است، کلاً این زمان مرحله گذر تاریخی شاه خدایی به سازمان قبیله ای بود، برای درک از تاریخ حرفه ای، دانستن دوران تاریخ تمدن، که من ساختارهای تاریخی اجتماع می نامم، بسیار مهم است. در دوران شاه خدایی کاخ های بزرگ بنا کردند که امروزه آثار آن در ایران و مصر و بین النهرین و... باقی است، قبل و بعد از این دوران چنین کاخ هایی را نمی بینیم. ساخت و بنا کردن کاخ ها مخارج و نارضایتی ایجاد می کرد، این وضع را می توان در نمونه امروزی بهار عربی دید. دوران شاه خدایی هم مانند تمام دوران تاریخ تمدن، به دوره هایی تقسیم می شود، که نیازمند بررسی های تخصصی است، در میان مطالب مختلف وبلاگ توضیح نوشته ام. بطور کلی آنرا سه دوره می گویم، ابتدا برده داری، دوم ظهور دینها و نیمه برداری، سوم که مرحله آخر است، پایان برده داری و تکامل دینها، که این زمان برابر است با دوران سلسله هخامنشیان در ایران.
عکس کاخ های ویران شده از انقلاب های ناتمام بنام بهار عربی، عکس شماره 6291.
ساخت کاخ های پادشاهان و معابد بزرگ، در هر زمان و دوران دو حالت ایجاد می کند، ابتدا مخارج که نیازمند مالیات بیشتر است، در گذشته کارگران جوان هم جزیی از مالیات بودند، دوم ایجاد نارضایتی در میان توده مردم. البته تضاد هم در میان حاکمان درست می کند، که خود آن موجب کودتا و جنگ و کشتار درون کاخها و دستگاه های سلطنتی و حکومتی می شود. وقتی کاخی برپا می شود، پایتخت بزرگی شکل می گیرد، ارتش قوی ایجاد می شود، و خود بخود باعث نابودی و ضعیف شدن بخش های دیگری از هر سرزمین و کشور می شود. حال می خواهد حاکمان دستمزد داده باشند، یا توده ها برده وار کار کرده باشند، در هر صورت باعث مشکلات مالی و برهم خوردن نظم و چیدمان انسانی سنتی، و نیز آلایش زیستی تاریخی می شود، و طبقه های ضعیف بوجود می آید. هر چند که سکه های زیاد هم ضرب کنند، و به دولتیان و کشوریان و لشکریان دهند، در هر صورت تورم و گرفتاری است، فرقی در زمان و دوران نمی کند، نمونه در تاریخ زیاد است.
عکس تاریخی حفاری تخت جمشید، در اوایل قرن 20 ، عکس شماره 1112.
این پست ادامه دارد و بازنویسی می شود.
کلیک کنید: تاریخ زبان عربی یا اربی
کلیک کنید: تاریخ جمعیت و مردم در ایران
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
سنگ گور های افراشته ایران
پیش گفتار
در بسیاری از نقاط ایران قبرستان هایی دیده می شوند، که مزارهایشان دارای سنگ افراشته است، برخی از این قبرستانها را بررسی می کنم، منبع اینجا. ادامه دارد.
قبرستان خالد نبی
در نزدیکی زیارتگاه خالد نبی، شهرستان کلاله استان گلستان، قبرستانی در یک محوطه وسیع دیده می شود، که برخی از مقبره های آن سنگ افراشته دارند. تاکنون تحقیق جامعی در رابطه با این قبرستان انجام نشده، با این حال تفسیر های متفاوتی از شکل این سنگ افراشته ها ارائه شده است. یکی از حدسها این است، که این سنگ افراشته ها به شکل آلت تناسلی مردانه هستند، و به گونه ای بیانگر اعتقاداتی است، که در میان مردم آسیای میانه دیده می شود. بد نیست بدانیم که وجود برخی از باور های شمنی در این منطقه قابل تشخیص است. به طور مثال در نزدیکی مقبره خالد نبی، یک دیرک چوبی وجود دارد، که ترکمنها از آن بالا می روند، و باورهایی نسبت به آن دارند. تقدس این دیرک در این مکان، یادآور تقدس دیرکی است، که در خیمه مغولها وجود دارد، و همچنین یادآور دیرکی است که شمنها از آن بالا می روند. مثال دیگر این است که زیارتگاه خالد نبی بر روی کوهی به نام “تانگری داغ” قرار گرفته، و “تانگری” در زبان مغولی به معنای خدا و آسمان است. در واقع نام کوه، این حدس را قوت می بخشد، که روزگاری در این سرزمین آداب و باور های شمنی و مغولی معمول بوده است.
توضیح انوش راوید: دیرک چوبی فوق همان دیرک درفش کاویانی است، که در مزار شریف هم وجود دارد، قبلاً درباره آن توضیح نوشته ام، درست تانگری، تنگ ایری است، تانگ یا تنگ به معنی بلندی و یا مخزن بلند است، و ایری به معنی ایران است، که می شود بلندی ایران. دین سابق مغولها بوداسپ ایرانی یا بودایی بوده است، که نام آنها نیز از واژه مغ+ لی= دارند، است، جهت اطلاع بیشتر به معنی نام مکان های ایران مراجعه شود.
قبرستان های منطقه باخزر
در منطقه «باخزر» قبرستان های متعددی در روستاها دیده می شوند، که دارای سنگ افراشته هستند.
۱- روستای «جوذقان» در ۳۵ کیلومتری غرب تایباد، و در کنار رود مرغزار واقع شده، و سه قبرستان با مزار های سنگ افراشته دارد، که بر روی بسیاری از آنها کتیبه ای حک شده است.
۲- روستای «سوران» در ۴۸ کیلومتری غرب تایباد و در کنارهی رود مرغزار است، که بیشترین و بلندترین سنگ افراشته های منطقه باخزر را در خود جای داده است.
۳- روستای «شیزن» در ۵۰ کیلومتری غرب تایباد، مزار هایی با سنگ افراشته دارد.
۴- روستای «فایندر» در حدود ۸ کیلومتری شمال غرب خواف است، و مزار هایش سنگ افراشته دارند.
۵- در روستای «نشتیفان» که از توابع خواف، به خاطر «آسباد»هایش معروف است، سنگا فراشته را بر روی قبرها می بینیم.
عکس هایی از گورستان های سنگ افراشته ایران، عکس شماره 5724.
قبرستان های استان آذربایجان شرقی
حدود شش کیلومتری باغ «ایلگلی» روستای «پینه شلوار» شهرستان تبریز، قبرستانی وجود دارد، که چند قبر با سنگ افراشته بدون کتیبه، شبیه به آنچه در خالد نبی می باشد، دیده می شود. ظاهرا و بنابه آنچه آقای «رجبعلی لباف خانیکی» گزارش کرده اند، در روستا های «سردرود» و «کیجان» در «اسکو»، قبرستان «شادبا» در «بستان آباد» و قبرستان اطراف «بقعه اسحاق» در «هریس» آذربایجان نیز مزار هایی با سنگ های افراشته وجود دارد.
در روستای «اُنار» نزدیکی «لاهرود» و از توابع شهرستان مشکین شهر، گورستانی با چندین سنگ قبر دارد، که به شکل سنگ های افراشته هستند، و بر راس این سنگها، بخشی همانند کلاه قزلباشها با ۱۲ ترک (شیار) دارد، که احتمالا نماد شیعه ۱۲ امامی است.
کلیک کنید: سنگ افراشته های شهر یری
قبرستان های استان لرستان
در روستا های استان لرستان، قبرستان های بسیاری با سنگ های افراشته دیده می شوند، نام یکی از این روستاها، «ابوالوفا» در نزدیکی «کوهدشت» است. سنگ افراشته های این قبرستان چهار وجهی و هرمی شکل هستند، و در هر وجه آن نوشته ها و نقوش بسیار زیبا و معناداری دیده می شوند.
قبرستان های استان کرمانشاه
۱- در نزدیکی مرز میان استان های ایلام و کرمانشاه، شهری به نام «شاهبداغ» (توحید) وجود دارد، که جزو استان کرمانشاه محسوب می شود، و در آن یک قبرستان با ویژگی قبرستان ابوالوفا و با سنگ های افراشته وجود دارد.
۲- در استان کرمانشاه و در مسیر «ریجاب» به «بابا یادگار» یک قبرستان در سمت راست جاده دیده می شود. در این قبرستان، سنگ های افراشته مقبره ها چهار وجهی، با حدود دو متر هستند، که آجر چینی و سنگ چینی شده اند. قبر های این قبرستان شبیه به میل «خسرو آباد» هستند، که در بخش «کونانی» استان لرستان و در روستای خسرو آباد وجود دارد. این میل به نام های میل «خسروآ» و میل «سید صفربک» هم معروف است، و بلندی آن بیش از ۶ متر است.
سنگ افراشته مقبره عرفا و بزرگان
مقبره عطار نیشابوری در نیشابور و شیخ احمد جام در تربت جام، سنگ افراشته دارند، بر روی این سنگ افراشته ها، کتیبه هایی نیز حک شده است. به نظر می رسد وجود سنگ افراشته بر روی مقبره بزرگان، یک رسم بوده است.
عکس مقبره های عطار نیشابوری و شیخ احمد جام، عکس شماره 5725.
توجه: در مناطق دیگر ایران هم سنگ افراشته مزارها وجود دارد، بزودی درباره آنها می نویسم.
. . . ادامه دارد . . .
کلیک کنید: دانشگاه های تاریخی ایران
کلیک کنید: نام و آدرس موزه های ایران
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه: اگر وبسایت به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
ارگ http://arq.ir
کتیبه بیستون پایان شاه خدایی
پیش گفتار
همانگونه که در سخن وبلاگ نوشته ام، می خواهم بمنظور رسیدن و درک از تاریخ علمی و واقعی مطالب جدیدی مطرح کنم، که تاکنون گفته و بررسی نشده است. بهمین جهت برای عموم علاقمند، گاهی فهمیدن آنها کمی مشکل می شود، و پرسش های زیادی در ذهنها ایجاد می شود، که همان خواسته اصلی من است، یعنی چرخیدن گردونه یادگیری در علم تاریخ و تاریخ اجتماعی، با این گردونه است، که می توان هوش ها و لایه های جدید، بمنظور اهداف ملی مرمی ایرانی برپا کرد.
این پست ادامه دارد و بازنویسی می شود.
تصویری از آغاز
شاید بنظر بعضی ها بزرگی و عظمت ایران در کتیبه بیستون نمایان است، که در آن شاه تمام پادشاهان منطقه تمدنی ایران را بزنجیر کشیده است، داریوش شاه یک پرسر بود، و پرسرها از ابتدای تاریخ، تاکنون، داستان های تاریخی خودشان را دارند. قبل از سلسله هخامنشیان بیشتر ایران در دوران تمدن قبیله ای پیشرفته بسر می برد، و قبایل استقلال و آزادی نسبی خودشان را داشتند. با کمی دقت و هوشیاری تاریخی متوجه می شوید، نقش این کتیبه و بزنجیر کشیده شدنها، یکی از مهمترین گذر های تاریخی ایران و جهان است، و خبر از آغاز پایان دوران شاه خدایی می دهد.
عکس کتیبه بیستون، عکس شماره 1132 .
دوران هخامنشیان بخشی از تاریخ تمدن منطقه تمدنی قاره کهن و بویژه ایران است، کلاً این زمان مرحله گذر تاریخی شاه خدایی به سازمان قبیله ای بود، برای درک از تاریخ حرفه ای، دانستن دوران تاریخ تمدن، که من ساختارهای تاریخی اجتماع می نامم، بسیار مهم است. در دوران شاه خدایی کاخ های بزرگ بنا کردند که امروزه آثار آن در ایران و مصر و بین النهرین و... باقی است، قبل و بعد از این دوران چنین کاخ هایی را نمی بینیم. ساخت و بنا کردن کاخ ها مخارج و نارضایتی ایجاد می کرد، این وضع را می توان در نمونه امروزی بهار عربی دید. دوران شاه خدایی هم مانند تمام دوران تاریخ تمدن، به دوره هایی تقسیم می شود، که نیازمند بررسی های تخصصی است، در میان مطالب مختلف وبلاگ توضیح نوشته ام. بطور کلی آنرا سه دوره می گویم، ابتدا برده داری، دوم ظهور دینها و نیمه برداری، سوم که مرحله آخر است، پایان برده داری و تکامل دینها، که این زمان برابر است با دوران سلسله هخامنشیان در ایران.
عکس کاخ های ویران شده از انقلاب های ناتمام بنام بهار عربی، عکس شماره 6291.
ساخت کاخ های پادشاهان و معابد بزرگ، در هر زمان و دوران دو حالت ایجاد می کند، ابتدا مخارج که نیازمند مالیات بیشتر است، در گذشته کارگران جوان هم جزیی از مالیات بودند، دوم ایجاد نارضایتی در میان توده مردم. البته تضاد هم در میان حاکمان درست می کند، که خود آن موجب کودتا و جنگ و کشتار درون کاخها و دستگاه های سلطنتی و حکومتی می شود. وقتی کاخی برپا می شود، پایتخت بزرگی شکل می گیرد، ارتش قوی ایجاد می شود، و خود بخود باعث نابودی و ضعیف شدن بخش های دیگری از هر سرزمین و کشور می شود. حال می خواهد حاکمان دستمزد داده باشند، یا توده ها برده وار کار کرده باشند، در هر صورت باعث مشکلات مالی و برهم خوردن نظم و چیدمان انسانی سنتی، و نیز آلایش زیستی تاریخی می شود، و طبقه های ضعیف بوجود می آید. هر چند که سکه های زیاد هم ضرب کنند، و به دولتیان و کشوریان و لشکریان دهند، در هر صورت تورم و گرفتاری است، فرقی در زمان و دوران نمی کند، نمونه در تاریخ زیاد است.
عکس تاریخی حفاری تخت جمشید، در اوایل قرن 20 ، عکس شماره 1112.
این پست ادامه دارد و بازنویسی می شود.
کلیک کنید: تاریخ زبان عربی یا اربی
کلیک کنید: تاریخ جمعیت و مردم در ایران
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
سنگ گور های افراشته ایران
پیش گفتار
در بسیاری از نقاط ایران قبرستان هایی دیده می شوند، که مزارهایشان دارای سنگ افراشته است، برخی از این قبرستانها را بررسی می کنم، منبع اینجا. ادامه دارد.
قبرستان خالد نبی
در نزدیکی زیارتگاه خالد نبی، شهرستان کلاله استان گلستان، قبرستانی در یک محوطه وسیع دیده می شود، که برخی از مقبره های آن سنگ افراشته دارند. تاکنون تحقیق جامعی در رابطه با این قبرستان انجام نشده، با این حال تفسیر های متفاوتی از شکل این سنگ افراشته ها ارائه شده است. یکی از حدسها این است، که این سنگ افراشته ها به شکل آلت تناسلی مردانه هستند، و به گونه ای بیانگر اعتقاداتی است، که در میان مردم آسیای میانه دیده می شود. بد نیست بدانیم که وجود برخی از باور های شمنی در این منطقه قابل تشخیص است. به طور مثال در نزدیکی مقبره خالد نبی، یک دیرک چوبی وجود دارد، که ترکمنها از آن بالا می روند، و باورهایی نسبت به آن دارند. تقدس این دیرک در این مکان، یادآور تقدس دیرکی است، که در خیمه مغولها وجود دارد، و همچنین یادآور دیرکی است که شمنها از آن بالا می روند. مثال دیگر این است که زیارتگاه خالد نبی بر روی کوهی به نام “تانگری داغ” قرار گرفته، و “تانگری” در زبان مغولی به معنای خدا و آسمان است. در واقع نام کوه، این حدس را قوت می بخشد، که روزگاری در این سرزمین آداب و باور های شمنی و مغولی معمول بوده است.
توضیح انوش راوید: دیرک چوبی فوق همان دیرک درفش کاویانی است، که در مزار شریف هم وجود دارد، قبلاً درباره آن توضیح نوشته ام، درست تانگری، تنگ ایری است، تانگ یا تنگ به معنی بلندی و یا مخزن بلند است، و ایری به معنی ایران است، که می شود بلندی ایران. دین سابق مغولها بوداسپ ایرانی یا بودایی بوده است، که نام آنها نیز از واژه مغ+ لی= دارند، است، جهت اطلاع بیشتر به معنی نام مکان های ایران مراجعه شود.
قبرستان های منطقه باخزر
در منطقه «باخزر» قبرستان های متعددی در روستاها دیده می شوند، که دارای سنگ افراشته هستند.
۱- روستای «جوذقان» در ۳۵ کیلومتری غرب تایباد، و در کنار رود مرغزار واقع شده، و سه قبرستان با مزار های سنگ افراشته دارد، که بر روی بسیاری از آنها کتیبه ای حک شده است.
۲- روستای «سوران» در ۴۸ کیلومتری غرب تایباد و در کنارهی رود مرغزار است، که بیشترین و بلندترین سنگ افراشته های منطقه باخزر را در خود جای داده است.
۳- روستای «شیزن» در ۵۰ کیلومتری غرب تایباد، مزار هایی با سنگ افراشته دارد.
۴- روستای «فایندر» در حدود ۸ کیلومتری شمال غرب خواف است، و مزار هایش سنگ افراشته دارند.
۵- در روستای «نشتیفان» که از توابع خواف، به خاطر «آسباد»هایش معروف است، سنگا فراشته را بر روی قبرها می بینیم.
عکس هایی از گورستان های سنگ افراشته ایران، عکس شماره 5724.
قبرستان های استان آذربایجان شرقی
حدود شش کیلومتری باغ «ایلگلی» روستای «پینه شلوار» شهرستان تبریز، قبرستانی وجود دارد، که چند قبر با سنگ افراشته بدون کتیبه، شبیه به آنچه در خالد نبی می باشد، دیده می شود. ظاهرا و بنابه آنچه آقای «رجبعلی لباف خانیکی» گزارش کرده اند، در روستا های «سردرود» و «کیجان» در «اسکو»، قبرستان «شادبا» در «بستان آباد» و قبرستان اطراف «بقعه اسحاق» در «هریس» آذربایجان نیز مزار هایی با سنگ های افراشته وجود دارد.
در روستای «اُنار» نزدیکی «لاهرود» و از توابع شهرستان مشکین شهر، گورستانی با چندین سنگ قبر دارد، که به شکل سنگ های افراشته هستند، و بر راس این سنگها، بخشی همانند کلاه قزلباشها با ۱۲ ترک (شیار) دارد، که احتمالا نماد شیعه ۱۲ امامی است.
کلیک کنید: سنگ افراشته های شهر یری
قبرستان های استان لرستان
در روستا های استان لرستان، قبرستان های بسیاری با سنگ های افراشته دیده می شوند، نام یکی از این روستاها، «ابوالوفا» در نزدیکی «کوهدشت» است. سنگ افراشته های این قبرستان چهار وجهی و هرمی شکل هستند، و در هر وجه آن نوشته ها و نقوش بسیار زیبا و معناداری دیده می شوند.
قبرستان های استان کرمانشاه
۱- در نزدیکی مرز میان استان های ایلام و کرمانشاه، شهری به نام «شاهبداغ» (توحید) وجود دارد، که جزو استان کرمانشاه محسوب می شود، و در آن یک قبرستان با ویژگی قبرستان ابوالوفا و با سنگ های افراشته وجود دارد.
۲- در استان کرمانشاه و در مسیر «ریجاب» به «بابا یادگار» یک قبرستان در سمت راست جاده دیده می شود. در این قبرستان، سنگ های افراشته مقبره ها چهار وجهی، با حدود دو متر هستند، که آجر چینی و سنگ چینی شده اند. قبر های این قبرستان شبیه به میل «خسرو آباد» هستند، که در بخش «کونانی» استان لرستان و در روستای خسرو آباد وجود دارد. این میل به نام های میل «خسروآ» و میل «سید صفربک» هم معروف است، و بلندی آن بیش از ۶ متر است.
سنگ افراشته مقبره عرفا و بزرگان
مقبره عطار نیشابوری در نیشابور و شیخ احمد جام در تربت جام، سنگ افراشته دارند، بر روی این سنگ افراشته ها، کتیبه هایی نیز حک شده است. به نظر می رسد وجود سنگ افراشته بر روی مقبره بزرگان، یک رسم بوده است.
عکس مقبره های عطار نیشابوری و شیخ احمد جام، عکس شماره 5725.
توجه: در مناطق دیگر ایران هم سنگ افراشته مزارها وجود دارد، بزودی درباره آنها می نویسم.
. . . ادامه دارد . . .
کلیک کنید: دانشگاه های تاریخی ایران
کلیک کنید: نام و آدرس موزه های ایران
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه: اگر وبسایت به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
ارگ http://arq.ir
تاریخ چای و غلات در ایران
این تاریخ بزودی کامل پست می شود
تاریخ صنعت چای ایران
پیش گفتار
در ده سال گذشته، صنعت چای ایران بشدت آسیب دیده است، ولی مسئولین و دست اندر کاران مردمی این صنعت، سعی در نگهداری و رونق بخشیدن به آن را دارند.
کشت و صنعت چای در ایران
از زمان سلسله هخامنشیان که مصر را فتح کردند، قهوه نوشیدنی ایرانی ها گردید که از مصر و افریقا می آوردند، از ابتدای دوران استعمار با ورود تجار اروپایی چای جایگزین آن شد، جهانگردان از مصرف چای در قرن هفدهم یعنی عصر صفویه گزارش هایی نوشته اند. کشت و صنعت چای در ایران قدمتی صد ساله دارد که اولین بار محمد میرزای کاشف السلطنه ملقب به چایکار 1244-1308 نخستین کسی است که در سال 1278، 1900م سه هزار نهال چای را از دره کانگرای در هیماچال پراوش هندوستان به ایران آورد و به طور موفق در زمینی واقع در لاهیجان غرس نمود. پس از آن مظفر الدین شاه امتیاز کشت چای در تمام نقاط ایران را به او واگذارد، وی با توجه به شرایط آب و هوایی مشابه شمال ایران و هندوستان، کوشش کرد در منطقه لاهیجان و اطراف، کشت چای را توسعه بخشد. کاشف السطنه روشنفکر و نوآور میهن دوستی بود که در سال 1285ش به فرمان رسمی مجلس شورای ملی نخستین شهرداری به سبک جدید را در تهران بنیان گذاشت و خود نخستین شهردار تهران شد. کاشف السلطنه در زمانی که ایران زیر نفوذ استعمار بود و مقامات محلی در مقابل هر حرکت پیشرویی به شدت مقاوت نشان می داند، توانست کشت و صنعت چای را در ایران بنیان گذارد و اولین صنعت تبدیلی غذایی ایجاد شود و نخستین کارخانه چایسازی در سال 1312 احداث گردید .
اکنون چای به نوشیدنی اصلی مردم ایران جهت تمدد اعصاب و تجدید نیرو تبدیل شده است، چای در همۀ خانه ها جای دارد و با سنت و تشریفات متنوع مردم ما تهیه و مصرف می گردد. در مراسم، اعیاد، جشنها و سوگواریها، در شهرها و روستاها و عشایر، جایگاه خود را دارد، در میانه وقت کار نوشیدنی لذت بخش همگان است. مردم حتی به هنگام مسافرت، در کنار همۀ ضروریات، وسایل تهیۀ چای را به همراه دارند. قهوه خانه ها و چایخانه ها در سراسر ایران از دیر باز جایگاه تجمع سنتی به حساب می آیند، که خود مرکزی جهت انتقال و بازگویی جنبه های مهمی از فرهنگ و اسطوره ها و قصه های ایرانی شده است.
چای ایرانی از کیفیت بالایی در دنیا برخوردار است، از این رو نباید انگیزه تولید این محصول استراتژیک را از کشاورزان گرفت، تا آنان مجبور به تغییر کاربری زمین های خود شوند، و از سویی این امر باعث خروج منابع و ارز کشور گردد. امید است با بهبود سطح کیفی چای ایرانی، زحمت چایکاران داخلی نادیده گرفته نشود که درآمدشان از همین چای است، باید تلاش نمود به کمیت و کیفیت اهمیت بیشتری داده شود. گیاه چای ایران از بوته های چینی آسامیک است، و اکثر کشاورزان باغات شمال چای را با دست می چینند، که به تبع طعم و رنگ بهتری از کار ماشینی دارد، ولی غیر پیشرفته و زحمت و نیرو بر می باشد، و محصولشان را به صورت غیر استاندارد به کارخانه ها حمل میکنند. جمعیت ایران در حدود 1% جمعیت جهان است اما بالغ بر 5% مصرف کل چای جهان به ایران اختصاص دارد، و سومین مصرف کننده بزرگ چای در جهان است. اگر چه ایران نیز با حدود 6/2% تولید چای هشتمین تولید کننده چای جهان محسوب می شود، اما فقط 6/47% مصرف خود را می تواند از تولید داخلی تأمین نماید. میزان مصرف چای خشک بنابر آمار های رسمی سالیانه در حدود یکصد هزار تن است، که تقریباً نیمی از این مقدار تولید داخلی است. گاه تولید داخلی تا هفتاد هزار تن نیز در سال های گذشته گزارش شده است، این مقدار چای تولیدی در حدود 35000 هکتار از اراضی شمال کشور عمدتاً گیلان به ویژه در منطقۀ لاهیجان و نوار باریکی از غرب مازندران مانند چلاسر و جل به عمل می آید. باغات چای لاهیجان با 7932 هکتار وسعت، 25% کل مساحت زیر کشت چای کشور را تشکیل می دهند. در حدود یکصد و سی کارخانه چایسازی، برگ های سبز را به چای خشک تبدیل می کنند. برای تأمین نیاز مصرف به جز تولید داخلی، سالانه در حدود پنجاه هزار تن چای خارجی به طور رسمی و حدود بیست هزار تن غیر قانونی وارد کشور می شود، که تعیین نسبت های اقتصادی واردات با تولید داخلی بسیار حائز اهمیت می باشد.
با ضریب تبدیل 5/22% یک کیلوگرم چای خشک از 44/4 کیلوگرم برگ سبز چای به دست می آید، بر اساس آمار فائو سطح زیر کشت کل در جهان 2788000 هکتار است که 7/94% درصد آن متعلق به کشور های در حال توسعه و 3/5% بقیه به کشورهای توسعه یافته اختصاص دارد. مصرف سرانه انواع مختلف چای در جهان از 395 تا 460 گرم در نوسان بوده است، که متوسط رشد سالیانه مصرف انواع چای در حدود 6/1% است. بیشترین مقدار مصرف سرانه چای در جهان به انگلستان و ایرلند اختصاص دارد، که بعلت داشتن صادرات مجدد مصرف داخلی آنها قابل تشخیص نمی باشد. لیبی، ترکیه، آذربایجان، ایران، سیلان، بنگلادش، هندوستان و ایتالیا نیز جزو کشور های پرمصرف هستند. سهم چای مصرفی در سبد هزینه خانوار ایرانی در حدود 2/0% تا 5/0% است. تولید جهانی چای در حدود 5/4 میلیون تن برآورد می شود که از این مقدار سهم کشور های هندوستان، سیلان و کنیا به ترتیب برابر 850 هزار تن ، 300 هزار تن و 250 هزار تن است. این کشورها از صادر کنندگان مهم چای در جهان به شمار می روند، تولید کننده های چای، سریلانکا، چین، ژاپن، کنیا، اوگاندا، گرجستان، می باشند. اقتصاد چای در ایران، به مناسبات اقتصاد سیاسی جهان بستگی دارد، سالانه حدود 3/2 میلیون تن چای در دنیا تولید می شود، گردش مالی چای جهان در سال حدود 500 میلیارد دلار می باشد. با افزایش قیمت چای در بازار جهانی، در بازار داخلی هم طی یک سال اخیر روند صعودی داشته است، علت افزایش قیمت چای در جهان مانند بقیه محصولات غذایی بوده است.
هم اکنون 104 کارخانه چایسازی از مجموع 128 کارخانۀ بخش خصوصی عضو سندیکا هستند، مرکز اصلی سندیکا در شهر لاهیجان است. سندیکای کارخانجات چای شمال نهادی صنفی و مدنی است، که در سال 1341 جهت هماهنگی در امر تولید و مشارکت در سیاست گزاری های مربوط به صنعت چای با عضویت کارخانجات چایسازی تأسیس گردید. سندیکا در سال های فعالیت خود و به خصوص از سال 1377 که به طور رسمی در تصمیم گیری های مربوط به چای حضور داشته است. در کشور ما در حدود 58000 خانوار چایکار به امر باغداری چای و حدود 8500 نفر به طور تمام و نیمه وقت در فعالیت های صنعت چای اشتغال دارند. شمار اشتغال کل مربوط به چای را می توان با برآورد سهم کاری شاغلان بخش تجارت چای، خرده فروشان چای، قهوه خانه ها و نظایر آن بدست می آورد. نیروی های اصلی تولید چای در کشور کوشیده اند، تا با بهینه سازی اقتصاد کشت و صنعت چای، این محصول ملی را رونق بخشیده و در جهت خودکفایی و رفاه مصرف کنندگان گام بردارند. امید واریم روزی برسد که مردم چای ایرانی را به چای خارجی ترجیح دهند.
عکس منظره باغ چای در روستای چلاسر و جل، عکس شماره 7697.
کلیک کنید: تاریخ کاغذ در ایران
کلیک کنید: تاریخ لباس مردانه در ایران
کلیک کنید: تاریخ مواد مخدر و اعتیاد در ایران
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
تاریخ استان و سـتان در ایران
پیش گفتار
این صفحه بزودی کامل پست می شود.
استان و سـتان
واژه ستان ابتدا در حروف هیروکلیف تمدن جی، استان بوده است، اس + تا + ن. اس = پاکی، اس بعدها اش گفته شد، مانند اسک یا اشک، اسکندر یا اشکانی. حرف اس S در زبان انگلیسی از تمدن کهن جی رفته است، اسکول، اس = پاک + کول = جایگاه = جایگاه پاک. اس اول اسلام، جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستاهای ایران بروید.
ــ تا = چند ضلعی، تا شده، مضاعف + ن = نان = برکت.
استان = برکت مضاعف پاک. در هزاره اول خورشیدی ایرانی، بعد از آغاز پایان آخرین دوران یخبندان، دنیا فاقد جمعیت بود، و هر منطقه جدید برای مردم تمدن جی، یک کلنی جدید ایرانی، یا یک استان حساب می شد، یعنی برکت مضاعف پاک. سپس واژه استان در هزاره چهارم خورشیدی ایرانی به بعد، در ادبیات گسترش یافت، و ستان هم گفته شد، و معنی و مفهوم جدید هم گرفت.
واژه زبان هند و آریایی یا هند و ایرانی، همان هند ایران یا خوزستان است، نه کشور هندوستان، غربیها نمی خواستند بگویند هند ایران زیرا نمی خواستند تمام تاریخ و پیدایش تمدن را از ایران بگویند، بهمین جهت هند استان ایران را کشور هندوستان گفته اند. سیستم آموزشی ایران در قرن گذشته، کورکورانه و طوطی وار از آنها تقلید کرده بود، و دروغ های تاریخ را بجای واقعیت نوشته، و بخورد جوانان ایران می داد.
کلیک کنید: استان های تاریخی ایران
توجه ــ جوانان باهوش متخصص ایران، تاریخ تمدن خود را از دست دروغ نویس های غربی پس بگیرید، و اغفال ترفند های آنها نشوید. با مطالعه و پیگیر وبسایت ارگ انوش راوید، روش های مقابله با دشمنان تاریخ نویس را بیابید.
ــ عزیزان با کار مضاعف و مطالعه بیشتر، و درک از دروغ نویسی در تاریخ، و یافتن واقعیت های تاریخی، یکبار دیگر در تاریخ، بمنظور نجات پایه ای تاریخ و تمدن ایران بکوشید.
مقاله های بی هویت
مقاله زیر از لینک http://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%80%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86 است:
ستان
ستان پسوندی فارسی است، که به معنای «جا، مکان، یا سرزمین» است، (انوش راوید: واژه فاقد ریشه یابی است، و در هوا و باد معنی شده است). این پسوند در زبان فارسی بسیار پرکاربرد است و برای نامیدن جاهای گوناگونی به کار میرود. این پسوند از sthāna در زبان هند و ایرانی از sthāna در زبان هندو آریایی پسوندی با همین معنی بوده است. در هندو آریایی sthāna به معنی مکان بوده است و با واژه لاتین state و status به معنی ایستادن و قرار گرفتن هم ریشه است.
این پسوند در نام بسیاری از مناطق آسیای میانه و جنوب آسیا جایی که مردمان هند و ایرانی در دوره باستان در آنجا سکونت داشتند مشخص است (انوش راوید: نویسنده درک تاریخی و زمین شناختی و... از هند و ایرانی ندارد). به هر حال این پسوند در زبان فارسی مانند نام ریگستان (مکان ریگ) یا در اردو گلستان (مکان گل) در هندی دیوستان (مکان دیو) رایج است. این پسوند ریشه در زبان های هند و ایرانی و در نهایت در زبان های هند و اروپایی دارد. در زبان نیا هند و اروپایی با stā- (ایستادن) آغاز میشود که ریشه واژه stand در انگلیسی ، stāre در لاتین و histamai در یونانی است که همه به معنی ایستادن هستند، همانطور که در زبان پشتون tun (به معنی سرزمین خانگی یا محل زندگی) در روسی stan (زیستگاه یا مکان اقامت نیمه دائمی) است. در زبانهای بوسنیایی و صربی و کرواتی stan در معنی مدرن معنی آپارتمان میدهد و در گذشته معنی محل زندگی میداد. همچنین ریشه این واژه را در زبانهای ژرمنی میشود در واژه Stand به معنی محل و مکان یافت و Stadt در آلمانی ، stad/sted در هلندی و اسکاندیناوی ، stêd در فریسی غربی ، stead در انگلیسی همه به معنی شهر هستند.پسوند ستان مشابه پسوند -land است که در بسیاری از نامهای مکانهای گوناگون قابل مشاهده است.
کاربرد، کشورها
کشورها و مناطق زیادی در آسیا و اروپا پسوند «ستان» را در نام خود دارند. به این صورت که نام این کشورها ترکیبی از نام نژاد مردم آن کشور یا منطقه و پسوند «ستان» است، که به معنای سرزمین آن مردم محسوب میگردد؛ مانند تاجیکستان، که به معنای «سرزمین تاجیکها» است.
الف- ۷ کشور آسیای میانه پسوند «ستان» به صورت رسمی و جهانی را در نام خود دارند. که عبارتند از: افغانستان، ازبکستان، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، و قزاقستان. ارمنستان (به زبان ارمنی: هایاستان) نیز پسوند ستان را در نام خود دارد ولی در جهان با نام ارمنیا (Armenia) خوانده میشود.
ب- در زبانهای ایرانی و زبانهای ترکی برای نام بردن برخی کشورهای دیگر نیز از «ستان» میشود، در صورتی که آنها این پسوند را در نام خود ندارند. که عبارتند از: انگلستان، بلغارستان، گرجستان، صربستان، عربستان سعودی، لهستان، هندوستان، مجارستان، مغولستان، و یونانستان (در زبان ترکی استانبولی به یونان اطلاق میگردد).
مناطق
مناطق یا جمهوریهای خودگردانی در آسیا و اروپا نیز این نام را با خود دارند، مثل: ترکستان (مناطق ترکنشین آسیای میانه)، بلوچستان پاکستان، کردستان عراق، اویغورستان (ناحیه پهناور اویغورنشین در شمال باختر چین)، تاتارستان و داغستان و آوارستان (روسیه) و...
انوش راوید: تمام این ستان ها همان استان هستند، که در هزاره های اول و دوم خورشیدی ایرانی، کلنی نشین های ایرانی در جهان بودند، نمونه آنرا در استون هنچ ایرانی ببینید.
ایران
الف- استانها: سیستان و بلوچستان، لرستان، خوزستان، کردستان، و گلستان.
ب- شهرستانها و شهرها: اردستان، دشتستان، چمستان، تاکستان، تنگستان، و...
سایر کاربردها
واژههای بسیار دیگری هم پسوند «ستان» را در خود دارند، مانند: بوستان، شبستان، باغستان، گلستان، کودکستان، دبستان، دبیرستان، هنرستان، نگارستان، بهارستان، بیمارستان، گورستان، غرجستان، فرهنگستان، نخلستان، تابستان، زمستان، دهستان، شهرستان، استان، و...
(جستار وابسته: مثالهایی از پسوند ستان)
نمونهها: بیمارستان، کودکستان و دبیرستان و هنرستان و شبستان. و گاه دلالت بر مکانی کند که چیزی در آن فراوان باشد: گلستان، موستان. استان به صورت مزید مؤخر ازمنه (ظرف زمان) در تابستان و زمستان دیده میشود. اینک کلمات مرکبهای با استان (ستان) به صورت مزید مؤخر بترتیب حروف تهجی در ذیل نقل میشود: آجارستان (در قفقاز). آرناودستان. آلوستان. اردستان. ارمنستان. ازبکستان. ازگیلستان. اسپیددارستان. افغانستان. انارستان. انجیرستان (انجیلستان). انگلستان. ایراهستان. باب شورستان. باغستان (به اصطلاح مردم قزوین). بجستان. بستان (مخفف بوستان). بغستان (بیستون). بلغارستان. بلوچستان. بوستان. بهارستان (اسم خانهٔ سپهسالار قزوینی که امروز مجلس شورای ملی است). بهستان (بیستون). بیدستان. بیمارستان. پاکستان. تابستان. تاجیکستان. تاکستان. تخارستان. ترکستان. ترکمنستان. تنگستان. توتستان. توسستان. تیفستان (در زرگنده). تیمارستان. جادوستان. (شاهنامه. رجوع به فهرست ولف شود). جوردستان. چمستان. چیرستان. چینستان. چیناستان. حبشستان. خارستان. خجستان. (تاریخ سیستان). خرماستان. خلجستان. خلخستان. (شاهنامه). خُمستان. خندستان (مجلس و معرکهٔ مسخرگی، فسوس و سخره، لب و دهان معشوق). (برهان). خوالستان خودستان (شاخ تازه که از تاک انگور سر زند). (برهان). خوردستان (شاخ تازه را گویند و آنکه از تاک انگور سر زند و آنرا به سبب ترشمزگی خورند و شاخهای تازهٔ درختان دیگر و نهال گل و ریاحین را نیز گفتهاند). (برهان). خوزستان. دادستان. داغستان. دالستان. دبستان. دبیرستان. دروازهٔ کوهستان. دستستان. دشتستان. دورقستان. دهستان. دیلمستان. رام شهرستان. رزستان. ریگستان. زابلستان. زمستان. سارستان. سجستان. سکستان. سیستان. شامستان. شبستان. شهرستان (شهرستانهٔ مرز). صربستان. طبرستان. طخارستان. طمستان. عربستان. غرجستان. غرشستان. (تاریخ سیستان). فرنگستان. فرهنگستان. فغستان. فیلستان (نام قریهای به ورامین) (؟) قبرستان. قزاقستان. قلمستان. قهستان. کابلستان. (معجمالبلدان). کاجستان. کارستان. کافرستان. کردستان. کلاعاستان. کودکستان. کوهستان. کهستان. کهورستان. گرجستان. گلستان. گورستان. لارستان. لرستان. لوالستان. (تاریخ سیستان). لهستان (پلنی). مجارستان (هنگری). مغلستان. موردستان. موستان. مهلستان. نارنجستان. نخلستان. نگارستان. نورستان. (تاریخ سیستان). نیرنگستان. نیستان. والستان. (تاریخ سیستان). وزیرستان. هندستان. هندوستان. هنرستان. هوجستان واجار (بازار خوزستان. سوقالاهواز).
توضیح انوش راوید: جهت زبان های باستانی ایران، به کتاب های استاد فریدون جنیدی، در بنیاد نیشابور مراجعه نمایید، آدرس آنرا در اینترنت بیابید.
عکس ظرف سفالین چهار هزار ساله ماهی شکل، یافت شده در منطقه غرب ایران، آذربایجان، طول 17 سانتی متر، محل نگهداری موزه هنر لوس آنجلس، عکس شماره 5561، از موزه مجازی ارگ.
کلیک کنید: نظریه های کوچک تاریخی
کلیک کنید: فرهنگستان تاریخ و تاریخ نویسی ایران
آبی= روشنفکری و فروتنی، زرد= خرد و هوشیاری، قرمز= عشق و پایداری، مشروح اینجا
توجه: اگر وبسایت به هر علت و اتفاق، مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد، در جستجوها بنویسید: انوش راوید، یا، فهرست مقالات انوش راوید، سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید. از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم، همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع، آزاد و باعث خوشحالی من است.
ارگ http://arq.ir