وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

دستور زبان فارسی

دستور زبان فارسی

پیش گفتار

این پست پیوست زبان پارسی است و ادامه دارد


   توجه ــ  جهت ریشه یابی واژه فارسی و پارسی به معنی نام شهرها و روستاهای ایران بروید.

اصول دستور زبان فارسی

      این پست و چند پست دیگر،  عبارتند از:  صرف و نحو، تجزیه و ترکیب، مفردات و تعلیقات، پرسش و تست،  که برای دانش عمومی تنظیم نمودم.  برای اینکه دستور جامع و مختصر باشد،  اصول و کلیات در متن و بقیه را با رنگی دگر در حواشی و بخش های جداگانه قرار دادم،  تا هر کس بفراخور احتیاج از آن بهرمند گردد.

   عکس مسجدی واقع در انتهای پارک جنگلی گیسوم نزدیک دریا،  بر تمام دیوار های این مسجد قرن های دوم و سوم اسلامی،  نوشته ها بخط زبان عربی بدون نقطه و خط ساسکریت ساسانی است،  مشروح در اینجا.  چه خوب بود کارشناسان زبان و خط های باستانی ایران،  از این دیوار نوشته ها نمونه برداری می کردند،  زیرا در حال نابودی هستند.  عکس شماره 4570.

   عکس یک کاسه قرن چهارم از موزه آبگینه تهران،  از این قرن ایرانی ها برای خط عربی نقطه گذاردند،  تا خواندن و نوشتن آن برای همگان راحت شود.  مشروح در تاریخ نویسایی در ایران،  عکس شماره 1121. 

   اقسام و ارکان جمله ــ  هر سخنی که مقصود را بیان نماید جمله نامیده می شود،  و آن باعتباری بر دو قسم است:  جمله اسمیه و جمله فعلیه.

   جمله اسمیه ــ  آنست که از سه کلمه،  مسندالیه، مسند، رابطه،  تشکیل شود،  مانند،  انوش دانشمند است،  انوش:  مسند الیه،  دانشمند:  مسند،  است:  رابطه.

   جمله فعلیه ــ  آنست که از دو کلمه،  فاعل و فعل،  ترکیب گردد،  انوش آمد،  انوش:  فاعل،  آمد:  فعل.

      در جمله فعلیه فاعل را مسند الیه و فعل را مسند هم می توان نامید،  اما دیگر بفعل ربط احتیاج نیست،  بنابر این جمله بالا را ممکن است چنین ترکیب نمود،  انوش:  مسند الیه،  آمد:  مسند و رابط.

   فعل متعدی ــ  علاوه بر فاعل، بمفعول مستقیم نیازمند است،  انوش احمد را دید،  پس جمله فعلیه هر گاه فعلش متعدد باشد دارای سه رکن،  فاعل، مفعول مستقیم، فعل،  خواهد بود.  مگر اینکه فعل متعددی بصورت مجهول استعمال گردد،  که در آنصورت بدو جزء،  مسند الیه و مسند،  تمام شود،  مانند،  انوش دیده شد.

    هر گاه یک کلمه معنای تام و کامل داشته باشد،  و مقصودی را بفهماند،  جمله محسوب می گردد،  و این در جایی است که فعل در لفظ یا در معنی ضمیر داشته باشد.  در آن صورت ضمیر بارز (آشکار)،  یا مستتر (پنهان)،  فاعل فعل می باشد،  مانند،  رفتم،  که میم آخر کلمه ضمیر متصل فاعلی و فاعل است،  مانند بیا،  که ضمیر تو از معنای کلمه فهمیده می شود،  و همان فاعلش می باشد.  پس با توجه بفاعل ظاهر یا مقدر اینگونه کلمه ها جمله ای کامل هستند.

      در زبان فارسی ضرورت ندارد،  که ضمیر منفصل پیش از فعل ذکر شود،  زیرا فاعل در ضمن فعل صرف می شود،  یعنی:  م، ی، د، یم، ید، ند،  که در آخر افعال زیاد شود،  هم علامت اول شخص، دوم شخص ....  و هم ضمیر متصل و فاعل فعل محسوب می گردد.  بنابر این آوردن ضمیر منفصل پیش از فعل لزومی ندارد،  اما گاه ضمیر منفصل نیز زیاد کنند و غلط هم نیست،  مانند،  من رفتم، تو رفتی،  در اینصورت باید چنین ترکیب گردد، من:  مسند الیه،  رفتم فعل و فاعل و مسند.  به این معنی که جمله را مسند گوییم،  و این قاعده ایست مسلم و جمله میتواند مسند واقع شود،  چنانکه جمله های عربی نیز همین نحو ترکیب گردد.

      پس معلوم می شود که ارکان جمله عبارتست از:  مسند الیه و مسند و رابطه،  در جمله های اسمیه،  و یا فاعل و فعل در جمله فعلیه.  هر یک از ارکان جمله ممکن است متمم و متعلقاتی داشته باشد،  از قبیل: صفت، مضاعف الیه، مفعول بواسطه، قید،  مانند،  انوش مردی باهوش است،  او امروز در وب وبلاگ را خوب نوشت.

   1 ــ  عبارت فوق مشتمل بر دو جمله است،  زیرا دو فعل است و نوشت در آن یافت می شود.

   2 ــ  کلمه های آن بعضی رکن جمله اند و برخی از متممات و متعلقاتند.

    انوش:   از نظر لغت و صرف،  اسم خاص، مفرد، ذات،  و در این جمله مسند الیه است.

    مردی:   از نظر لغت و صرف،  اسم عام،  مفرد،  ذات،  و در این جمله  مسند  است.

   با هوش:  از نظر لغت و صرف،  صفت مرکب، مطلق،  و در این جمله وصف مرد است.

   او:  از نظر لغت و صرف،  ضمیر منفصل،  سوم شخص مفرد، و در این جمله فاعل (مسند الیه) است.

   امروز:  از نظر لغت و صرف،  اسم مفرد،  و در این جمله قید زمان برای خواندن است.

   در:  از نظر لغت و صرف،  حرف اضافه،  است.

   وب:  از نظر لغت و صرف،  اسم عام، مفرد،  و در این جمله قید مفعول بواسطه است.

   را:  از نظر لغت و صرف،  علامت مفعول مستقیم است.

   خوب:  از نظر لغت و صرف،  صفت مطلق، بسیط،  و در این جمله قید کیفیت برای خواندن است.

   نوشتن:  از نظر لغت و صرف،  فعل ماضی سوم شخص مفرد،  و در این جمله فعل (مسند) است.

   کلمه و حالت آن ــ  دانسته شد جمله از کلماتی چند که برای هر یک حالت و عنوان خاصی باشد ترکیب می گردد،  و کلمه لفظی است منفرد،  که برایش معنایی باشد و آن بر نه گونه است:  اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، اصوات.

      کلمه نیز از حروف ترکیب می گردد و حروف فارسی 32 می باشد،  گویند 8 حرف مخصوص کلمات عربی،  و 4 حرف مخصوص کلمات فارسی است که در عربی وجود ندارد.

     بعضی از کلمات در حالات مختلف استعمال گردند چنانکه اسم را حالات گوناگونی باشد مثلاً ممکن است:  1 ـ فاعل، 2 ـ مفعول مستقیم، 3 ـ مغعول بواسطه، 4 ـ مضاعف الیه، 5 ـ منادی، 6 ـ بدل، 7 ـ معطوف،  واقع شود،  مانند:  1 ــ  انوش رفت،  2 ــ  انوش را دیدم،  3 ــ  با انوش آمدم،  4 ــ  کتاب انوش را خریدم،  5 ــ  ای انوش،  6 ــ  برادرم انوش آمده است،  7 ــ  هوشنگ و انوش رفتند.

     صفت نیز ممکن است:  وصف، مسند، قید،  واقع گردد،  مانند:  1 ــ  آدم خوب رستگار است،  2 ــ  هوا خوب است،  3 ــ  انوش خوب نوشت.

      صفت گاه بجای اسم نشیند و در حالات مختلف آن استعمال گردد،  و در این صورت آنرا اسم گویند،  مانند:  1 ــ  دانشمندی آمد،  2 ــ  دانشمندی را دیدم،  3 ــ  با دانشمندی آمدم،  4 ــ  کتاب دانشمندی را خریدم،  5 ــ  ای دانشمند.

      پس معلوم شد که بعضی کلمات بین اسم و صفت مشترکند،  به این معنی که هر گاه مانند صفت استعمال گردند،  جزء صفات باشند.  در این صورت جمع بسته نمی شوند،  اگر چه موصوفشان جمع باشد،  مانند:  انسان های راستگو رستگارند،  مردم دانا گرامی هستند،  و هر گاه بمانند اسم استعمال گردند،  جزء نام ها بشمار می روند و جمع بسته شوند:  راستگویان رستگارند،  دانشمندان را احترام کنید.

   موضوع و فایده دستور زبان ــ  چنانکه دیدیم جمله از چند کلمه ترکیب می شود،  و هر کلمه را معنایی و حالتی خاص است.  دانشی را که از چگونگی کلمات فارسی،  و حالات مختلف آن در جمله گفتگو می کند،  دستور زبان فارسی نامند.

  واژه دستور را نخست میرزا حبیب اصفهانی نویسنده دستور سخن،  در 1298 برای کتاب خود که مشتمل بر قواعد زبان فارسی و عربی است برگزید.  از آن زمان تاکنون دیگر اساتید همین لفظ را پسندیده،  و کتاب های قواعد زبان فارسی را دستور زبان گفتند.

      باید دانست که قواعد هر زبان،  از خود زبان،  یعنی آثار و نوشته ها و گفته های گویندگان بزرگ گرفته می شود.  پس دستور در اینجا بمعنی فرمانی نیست،  که از کسی بکسی تحمیل گردد،  بلکه مقصود دستور سخن است،  و هر که بخواهد درست بگوید و درست بفهمد،  ناگزیر باید روش بزرگان ادب را دریابد و بکار بندد.

   تجزیه و ترکیب ــ  تجزیه و ترکیب دانش خاصی نیست،  بلکه برای تعلیم و تعلم دستور زبان،  و بمنزله آزمایش و عمل است،  چنانکه برای تعلیم زبان عربی معلوم می باشد.  مقصود از تجزیه آنست که،  کلمات عبارتی را یکایک مورد بحث قرار داده،  و خصوصیات آنرا متذکر گردیم.  منظور از ترکیب آنست که،  موقعیت و حالت کلمه ها را در جمله معلوم نمائیم،  چنانکه در جمله،  انوش مرد با هوشی است،  اجمالاً معلوم می شود.

   اقسام کلمه ــ  گفته شد کلمه لفظی است منفرد،  که معنا داشته باشد و آن بر نه گونه است:  1 ــ  نام (اسم)،  2 ــ  صفت،  3 ــ  کنایه،  4 ــ  عدد،  5 ــ  فعل،  6 ــ  قید،  7 ــ  حرف اضافه،  8 ــ  حرف ربط،  9 ــ  اصوات.

      گویا مبتکر این تقسیم بندی استاد عبدالعظیم قریب باشد،  و گویا دیگر اساتید معاصر این تقسیم بندی را با همه نقایصی که دارد پسندیدند.

   اقسام اسم ــ  اسم یا نام کلمه ای است که برای نامیدن شخص یا حیوان و یا چیزی بکار رود انوش، شیر، درخت، آب، دانش.  اسم تقسیمات گوناگونی دارد:  1 ــ  عام و خاص،  2 ــ  ذات و معنی،  3 ــ  منفرد و جمع،  4 ــ  بسیط و مرکب،  5 ــ  معرفه و نکره،  6 ــ  جامد و مشتق،  7 ــ  مصغر و مکبر،  8 ــ  مصدر و غیر مصدر.

   1 / 1 ــ  اسم عام،  دارای افراد زیادی است،  زیرا اسم عام برای یک فرد بخصوص وضع نشده،  بلکه برای معنای کلی است:  درخت، خانه، علم، زن، مرد، باغ، گل، میوه.  کلمات فوق هر یک معنایی دارد،  که افراد بسیاری را شامل می شوند.

   2 / 1 ــ  اسم خاص،  برای یک فرد معین وضع می گردد، و فقط بر همان شخص و یا جیوان یا چیزی دلالت می کند:  افلاطون، لندن، آسیا.

  1 / 2 ــ  اسم ذات،  آنست که وجودش وابسته بدیگری نباشد:  آب، باغ، گل، کتاب، قلم، تقی.

  2 / 2 ــ  اسم معنی،  آنست که وجودش وابسته بدیگری بوده،  و قائم بخود نباشد:  دانش، هوش، خرد، سفیدی، بلندی، کوتاهی.  بطوریکه ملاحظه می شود،  معانی اسم های نوع دوم در کسی یا چیزی یافته می شوند،  مثلاً:  دانش و هوش و خرد،  در اشخاص و سفیدی و بلندی و کوتاهی در کس یا چیزی وجود پیدا می کند،  و ممکن نیست این معانی بتنهایی و بطور مستقل موجود گردند.

  1 / 3 ــ  مفرد،  آنست که بر یک فرد دلالت کند:  دختر، پسر، پدر، مادر، کتاب، دبستان، آموزگار، شب، روز.

  2 / 3 ــ  جمع،  آنست که بر بیش از یکی دلالت نماید:  دختران، پسرا، پدران، مادران، کتابها، دبستانها، آموزگاران، شبها، روزها.  ادامه دارد.

   عکس انوش با لوح حقوق بشر کوروش بزرگ،  در موزه ایران باستان،  زمستان 1389 .  عکس شماره 4519.

   قواعد جمع

 * 1 ــ  نام انسان و حیوان غالباً با ان جمع بسته می شود:  برادران، خواهران، شیران، پیلان.

 * 2 ــ  نام جماد و اسم معنی را با ها جمع بندند:  آب ها، جنگل ها، خانه ها، هنرها، خوبی ها.

 * 3 ــ  روییدنیها و اعضای بدن که جفت باشند،  و کلماتی که زمان را برسانند،  بهر دو وجه جمع بسته می شود:  درختان یا درختها،  چشمان یا چشمها، ابروان یا ابروها، روزان یا روزها.

   یادآوری:  بعضی کلمات را بر خلاف دستور فوق جمع بسته اند،  مانند،  ستارگان، گناهان، سخنان،  که مطابق دستور شماره 2 باید به ها جمع بسته شده باشند،  ولی بر خلاف قیاس این کلمات را بهر دو طریق جمع بسته اند.

   توجه:  انوش راوید برای اینکه انشای نوشته ها خوبتر شود،  گاهی یکی را با ان جمع می بندد،  و پشت سری را با ها،  و از تکرار یک نوع پشت سر هم خود داری می کند.

   جمع کلمه مختوم بهای غیر ملفوظ:  الف ــ  کلمه ای که در آخرش های غیر ملفوظ باشد،  در جمع ان آنها به گ بدل شود،  مانند،  بخشنده = بخشندگی، پرنده = پرندگان، رونده = روندگان، بنده = بندگان.  ب ــ  در جمع به ها های غیر ملفوظ آخر کلمه باید نوشته شود:  خانه ها، لاله ها، بیشه ها.

   جمع کلمه مختوم به الف و واو:  الف ــ  کلمه ای که حرف آخرش الف یا واو باشد،  در جمع به ان پیش از علامت جمع باید ی افزوده گردد،  مانند،  دانا = دانایان، بینا = بینایان، زیبا = زیبایان، راستگو = راستگویان، دانشجو = دانشجویان، حقگو = حقگویان.

   یاد آوری ــ  بعضی کلمات از این قاعده مستثنی هستند،  و در جمع آنها ی زیاد نکرده اند،  مانند،  بانو = بانوان، ابرو = ابروان، گیسو = گیسوان، بازو = بازوان.

   ب ــ  کلمه ای که به الف یا واو ختم شده باشد،  در جمع به ها بهتر است قبل از علامت جمع ی افزوده شود،  ولی بدون ی هم صحیح است،  مانند،  رو = رویها، مو = مویها، پا = پایها، جا =جایها،  و بدون افزودن ی نیز درست است،  روها، موها، پاها، جاها.

   چند تذکر:  * 1 ــ  نیاکان،  بمعنی اجداد و جمع نیا است،  بر خلاف قیاس پیش از علامت جمع ک زیاد شده و گویند:  در اصل نیاک با کاف بوده است.  * 2 ــ  سر،  بدو معنی استعمال می شود،  یکی سر آدمی و دیگر رئیس،  در صورتی که بمعنی سر آدم باشد،  به ها،  و در صورتیکه بمنی بزرگ باشد،  با ان جمع بسته می شود،  سر های مردم،  سران قوم.  * 3 ــ  بعضی کلمات فارسی را با علامت عربی ات جمع بسته اند:  باغات، دهات،  و اگر آن کلمه آخرش های غیر ملفوظ بوده به ج بدل کرده اند:  روزنامجات، نوشتجات.  باید دانست که اینگونه جمعها صحیح نیست و کلمه فارسی باید طبق قواعد دستور زبان جمع بسته شود:  باغها، ده ها، روزنامه ها، نوشته ها.  * 4 ــ  ایرانیان بعضی جمع های عربی را در حکم مفرد دانسته،  و آنرا با علامت جمع فارسی جمع بسته اند:  احوال ها، عجایب ها، منازل ها، چنانکه منوچهری گفته است:

 * بیابان در نورد و کوه بگذرد  + + +  منازل ها بکوب و راه بگسل *

   اینگونه جمعها نیز صحیح نیست،  و اگر در آثار بزرگان چند کلمه ای از این قبیل یافت شود،  دلیل صحت و قاعده کلی نمی تواند باشد.

   اسم جمع:  اسم جمع آنستکه بر عده و گروهی دلالت دارد،  ولی از نظر لفظ مفرد و قابل جمع بستن می باشد:  کاروان، انجمن، لشگر، فوج، قافله، قوم، طایفه.  ...ادامه دارد...

   عکس مجسمه سنگی شیر زمان صفویه،  با اشعار فارسی،   مشروح در تاریخ مجسمه سازی در ایران،  عکس شماره 1451.

چند واژه پارسی

     پیمان،  این واژه در فارسی میانه پَتمان و در اوستایی پتی‌مان به معنی پیمودن و سنجیدن است،  در زبان ‏فارسی پیمودن پیش از هر چیز یعنی اندازه گرفتن،  و به معنی طی مسیر کردن و در نوردیدن نیز می باشد.  سنجش و پیمایش در فارسی از هم قابل تفکیک نیستند،  گویی پیمان بستن چیزی نیست جز پیمودن راهی،  ‏که از پیش سنجیده شده،  و سنجش نیز نزد آدمی جز با خرد باطنی و عقلانی وی حاصل نمی‌ گردد.  چنان که نزد ‏صوفیه پیمانه یعنی دل عارف.  در تعبیری گسترده ‌تر انسان آگاه با پیمانه خرد خود به ادارک معانی می‌ پردازد.‏  از سوی دیگر، میتْه یا میث ‏mith‏ در سانسکریت،  به معنی به‌ هم‌ پیوستن است،  در اوستا میثرَه ‏mithra‏ و در ‏فارسی میانه میتر ‏mitr‏ یا ‏mithr‏ گفته می ‌شده،  که از ریشه‌ هند و اروپایی می ‏mei‏ به معنی متعهد و ملزم ‏‏ساختن و مقید کردن آمده است.  در زبان اوستایی،  ‏میثرَه یعنی عهد و پیمان و چون مهر از همین ریشه آمده و در تعریف مهر گفته شده،‏‏  می ‌توان پیمان را به معنی پیوند انسان با مقوله ‌ای توصیف کرد،  که از مهر نیز قابل تفکیک ‏نیست،  گویی آن پیمانه از پیش با مهر سرشته شده است. ‏

    ترادیسی ‏transformation‏،  هر نوع تغییر صورت که در آن جریان و روایی معنا وجود دارد،  تبدیل و ‏دگرگونی که در بستر ثابتی رخ نمی‌ دهد،  و فحوا و مفهومی در آن نهفته است.  مثل تغییر چهره‌ یک درخت در ‏فصل‌ های مختلف،  یا تبدیل کرم ‏به پروانه.  چنین تغییراتی در حوزه‌ شناخت علوم طبیعی و انسانی عموماً قابل توضیح هستند.  این واژه ‏از سلسله واژه‌ های هم‌ خانواده‌ دیس و صورت و نگار در فارسی و ‏form‏ در انگلیسی می ‌باشد.  به دیس مراجعه ‏شود.‏‏

    مهر،  از ریشه میتْه یا میث ‏mith‏ در سانسکریت،  به معنی به ‌هم‌ پیوستن آمده که در اوستا ‏‏میثرَه ‏mithra‏،  و در زبان پهلوی میتر ‏mitr‏ یا ‏mithr‏ گفته می‌ شده است.  ریشه هند و اروپایی آن می  mei‏ به معنی متعهد و ملزم ساختن و مقید کردن می‌ باشد.  در فارسی باستان مهر یا همان میتر به معنی دوستی ‏و محبت بوده است،  در اوستا مهر به مفهوم واسطه ‌ای میان پروردگار و جمیع آفریدگان می باشد،  خود آفریده‌ اهورا ‏محسوب می‌ شده است.  در گاتها،  میثرَه یعنی عهد و پیمان و ایزد محافظ آن پیمان است.  پس از ورود اسلام به ‏ایران،  واژه‌ی مهر در نقطه مشترک تفکر ادیان معنای اصیل خود را حفظ کرد،  به ‌طوری که گاه مشاهده می ‌کنیم ‏قداستِ واژه‌ مهر در جمیع معانی دوستی و تعهد باطنی به نحو عجیبی مورد توجه و تاکید بوده است.  برای مثال،  خواجه عبدالله انصاری نام و محتوای معناییِ مهر را بی ‌بدیل می ‌داند و مهر را سر منشاء شادی، ‏آزادی و عهدِ نکو توصیف می ‌نماید.

   ره‌ دیس ‏formalism‏،  راه و روشی معین برای دیسه ‌پردازی و صورت ‌بندی کردن،  صورت ‌گرایی است.  از سلسله ‏واژه‌ های هم ‌خانواده‌ دیس و صورت و نگار در فارسی و ‏form‏ در انگلیسی.

دانلود مشروح واژه ها در اینجا.

کلیک کنید:  تاریخ کاغذ در ایران

کلیک کنید:  تاریخ خط و نویسایی در ایران

کلیک کنید:  داستان های تاریخی ایرانی

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

تاریخ قصه گویی در ایران

تاریخ قصه گویی در ایران

پیش گفتار

      قصه ها و داستان های تاریخی،  بیان کننده تاریخ و فرهنگ هر ملت و کشور است،  حال می خواهد این مردم در یک روستا یا در یک قوم و سرزمین باشند.  باید تاریخ قصه و قصه گویی در ایران،  بصورت علمی گرد آوری شود.  بسیار دیده ام عوامل تاریخ نویسی استعماری سعی می کنند،  از قصه های ایرانی ابزاری برای دشمنی درست کنند،  و یا قصه های ایرانی را بربایند،  و با تغییرات در آنها،  بنام خود نمایند.

تصویر داستان یک پادشاه بر جام بهبهان،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 3362.

. . . این مقاله ادامه دارد و باز نویسی می شود. . .

     توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

تصویر لوگوی مراقب باشید در دام تاریخ نویسی استعماری نیافتید، عکس شماره 1606.

خاله توران قصه گو

      در خاندان ما نیز یک قصه گو داشتیم،  بانویی بسیار خوب و زیبا دل و روح،  که با قصه های طولانی و تمام نشدنی فامیل را گرد کرسی جمع می کرد،  قصه هایی که از دل آنها تاریخ بیرون می آمد،  و در برخی موارد تاریخی وبسایت ارگ،  از آنها جهت اطلاع استفاده کرده ام.  نام او توران یحیی کرمانشاهی بود،  در فامیل به او خاله خانم یا عمه خانم می گفتند،  خواهر حاج میرزا حسین پدر بزرگم بود.

تصویر  خاله توران قصه گو در دهه 20 خورشیدی هجری تهران،  عکس شماره 1724.

      زنده یاد توران خانم،  در 1310 تا 1360 خورشیدی در تهران،  بیشتر شبها بسیاری از فامیل ما را با قصه های طولانی خود،  دور هم جمع می کرد،  قصه هایی که از دل آنها معرفت، انسانیت، ملیت و... بود،  نه مانند سریالها و فیلم های مزخرف تلویزیونی فرنگی،  که کاملاً ضد ایرانی و انسانیت هستند.  اما افسوس که هیچ کدام را یاد داشت نکردم.

   عکس تاریخی مرحومه توران خانم در اواخر عمر،  با دختر انوش راوید،  در 1370،  عکس شماره 4643. 

تاریخ در قصه های ایرانی

      قصه های ایران بازمانده از گذشته های دور هستند،  و در آنها تاریخ ایران آرام قرار گرفته است،  فقط باید هوشیار بود،  و آنها را با دقت مورد باز خوانی علمی قرار داد،  و تاریخ را از دل آنها خارج نمود.  فعلاً من یک قصه بنام بزبز قندی را مورد بررسی هایی قرار داده ام،  که می تواند راهگشای گرایش جدید در علم تاریخ باشد.

ربودن قصه های ایرانی

      همانگونه که دشمنان،  تاریخ ایران را دزدیده اند،  و بسیاری از تاریخ ایران را غیر ایرانی و از آن کشور های خودشان کرده اند،  بسیاری از قصه های تاریخی ایرانی را نیز دزدیده اند،  و با استفاده از سادگی و پاکی مردم ایران،  و بی توجه و کم سوادی اساتید دانشگاهی ایران،  براحتی با کمی تغییر در داستانها،  آنها را از آن فرهنگ و فولکلوریک کشور های خود معرفی کرده اند.

      در وبلاگ توضیح کامل و کافی داده شده است،  که تمدن جهان و مهاجرت از ایران و تمدن کهن جی شروع شده است،  به همین جهت بسیاری از آثار باستانی در جهان ریشه در تاریخ ایران دارد.  بیایید آنها را دریابید و تاریخ کشور خود را نجات دهید،  و به سیستم آموزشی ایران هم گوشزد کنید،  که بخود آید و تاریخ و جغرافیایی تمدن ایران را دریابد،  و از پیروی آکادمیک غربی خود داری کند.

   عکس قدیمی دو روستایی از البرز مرکزی،  آخرین پیران بازمانده در روستا های دور دست ایران،  داستان های زیادی می دانند،  که در هیچ جا گفته نشده.  امیدوارم جوانان باهوش در هر شهر و دیار،  زبان و گفته ها،  و همه چیز از آنها را ضبط و ربط کنند،  و برای آگاهی دیگران در اینترنت منتشر نمایند،  عکس شماره 4645.

کلیک کنید:  داستان های تاریخی و اساطیر جهان

قصه گویى و نقالى

      در دوران قاجار که هنوز فرهنگ ما بیشتر شفاهی است،  و نه نوشتاری،  و قدیمیترین تفریحی که قسمتی از اوقات فراغت تهرانیها را تشکیل میدهد،  سرگرمی کهنی است،  که در تمامی عالم،  بویژه در میان ملل شرق،  طرفداران بیشمار داشته و دارد.  سرجان مالکوم در سال 1800م  میگوید: «ایرانیان اسباب تفریح و تماشا بسیار دارند،  لکن بمانند اروپا نیست.  از جملۀ آنها قصه خوانی و نقالی است،  که شخص شاه هم دارد.  نقال های ایرانی به هنگام توصیف قصه،  در همان حال تمامی حالات و صفات و ویژگی های درونی و برونی قهرمانان را از خود نشان میدهند.  چنان که با نمایش حرکات و رفتار و دادن تغییر در صدا و آواز به مناسبت حالات هر یک از اشخاص مورد وصف داستان،  مثل خشم، شکیبایی، تأمل و خردورزی، ابراز عشق و سرور یا اندوه و نمایش رفتار شاهان و گدایان و نشان دادن حالات چاکری،  عاشقی و معشوقی، فرماندهی و فرمانبرداری میتوان دید،  که این همه هر یک در یک شخص واحد جمع است.  امروزه درویش صفر شیرازی در ایران همه جا و نزد همه کس در این کار شهرت و افتخار دارد». 

      سنت کهن قصه گویی و نقالی در تهران با استفاده از متون مکتوب و قصه های شفاهی و عامیانه،  بویژه شاهنامه و داستان های حماسی و اساطیری، هزارویک شب، قصص انبیاء و... از کنار کرسی خانه ها در زمستانها و مجلس انس اهالی خانواده و میهمانانشان آغاز می شد،  و تا قهوه خانه ها و محافل اعیانی و دربار گسترش می یافت،  با قصه گویانی چنان ماهر که حتی اروپاییان را به اعجاب وامیداشتند:  «قصه های یک نقال،  تمام شب،  ما را سخت سرگرم کرد.  (درویش حسین) یکی از نقالان ممتاز و فوق العاده نامدار آن نواحی است،  ولی آن شب، خود او به روستاهای حول و حوش رفته بود،  تا همه ساکنان آن روستاها را،  با نقل قصه های شیرین خود ... مسحور کند.  در غیاب وی،  ما با نوچه هاش سروکار داشتیم،  که (درویش داراب) نامیده میشد... و بروش همه ایرانیان،  چهارزانو روی زمین نشسته و داستان خود را با حرکات دست و سروصورت،  به طرز خاصی آغاز می کند.  ابتدا چند بیت شعر از سعدی میخواند و آنگاه سینه ای صاف کرده و چنین ادامه میدهد...  اما راویان اخبار چنین حکایت کنند،  که در ایام سلطنت شاه عباس کبیر،  در اصفهان جواهرفروشی زندگی می کرد،  و اسمش (خواجه سعید جوهری) بود.  روزی از روزها خواجه سعید در دکانش نشسته بود،  و تازه قلیانی را که غلامش برای او چاق کرده بود،  دود می کرد و بیخیال آنهایی را که از مقابل دکانش در بازار به این سوی و آن سوی میرفتند،  تماشا مینمود که ...».    

      اما قصه گویی در پایتخت جدید نیز،  چنانکه در دوره صفویه رسم بود،  تنها مختص خانه ها و محافل خانوادگی نبود،  و از برنامه های دائمی روز و شب قهوه خانه هایی که در تمامی ایام سال فعال بود،  به شمار میآمد  یکی از آنها با نام حاجی احمد  «... هر بعدازظهر به استثنای ماه های ماتم و عزاداری،  او در مسجدی یا در قهوه خانها ی،  و یا حتی در یکی از میدان های شهر سرگرم انجام کار خویش (نقالی) است،  بخصوص در شب های ماه رمضان،  بازارش گرم و نانش حسابی تو روغن است ...  حاجی احمد،  یک دفترچۀ جلدچرمی را که حاوی قصه های اسکندرنامه است،  از جیب لباسش در میآورد و با حرکات زنده و بسیار رسایی،  داستان پیاده شدن اسکندر را در سرزمین «زبرجدشاه» که در آنجا گنبدی از الماس و سنگ حکاکی شده ای،  تمامی بیگانگانی را که بی احتیاطی کرده و چشم به آن می اندازند،  جادو می کند،  با آب و تاب فراوان به حاضران نقل میکند.  او حکایت دو فرستاده اسکندر را می گوید که چگونه توسط این جادو پشت سر هم از پا درآمدند،  و به زبرجدشاه احترام کردند،  و چگونه فرستاده آخری،  به نام «نسیم» که زرنگتر و مکارتر بود،  توانست از گیر جادو جان سالم به دربرد،  چگونه او سنگ را شکست تا بدان وسیله جادو را باطل کند،  چگونه او اسکندر را کمک نمود تا علیه جادوگران و «دیو»ها، تا پای پیروزی کامل بجنگد.  داستانها شاخ و برگ پیدا می کنند،  و هر حادثه ای تعبیر و تفسیر جداگانه ای را ایجاب می کند.  همه حاضران،  برای شنیدن دنباله داستان،  با دهن باز،  چشم به لب های نقال دوخته اند، و هنر اصلی گوینده در این است،  که صحنه های واقعه را آنچنان زنده و پُرهیجان خلق می کند،  که برای فردا،  عده تماشاگران از امروز هم بیشتر است». 

      با این همه نقال همصحبت «اوبن» چندان امیدوار بنظر نمیرسد،  زیرا گویی روزگار خبر از اتفاقاتی ناخوش برای او و همقطارانش در روز هایی نچندان دور دارند،  و به همین سبب است که اوبن ادامه میدهد:  «حاجی احمد، بعد از گذراندن عمری پُرماجرا،  به شیوه های ماهرانه ای دست یافته و میتواند،  با آرامش و احساس لذتی مطبوع،  روز های پیری را پشت سر بگذارد.  اما شورو حال وی خالی از ناراحتی هم نیست،  چون او به آینده درویشی بیمناک است.  عصر حاضر،  عصر تحولات و نشان دهنده تغییرات شگرف در همه شئون زندگی است.  جنبش آزادیخواهی، افکار و اندیشه ها را،  از آن سادگی و صداقت اولیه اعتقادات برمی گرداند.  جوانان امروز اینگونه افکار را مورد انتقاد قرار میدهند،  و حرمتی به آن قائل نیستند.  فرزندش، که در عین حال مرید وی نیز هست،  آن اعتقاد و احترامی را که او به مرشدش داشت،  اصلاً ندارد.  با دیدن چنین علائم و آثار، حاجی احمد از خود می پرسد:  آیا نسل نقالان ایران،  با سرآمدن عمر او و اقران هم سن و سال او، به پایان نخواهد رسید؟» .

      البته این تنها تیزهوشی و تجارب حاجی احمد بود،  که منجر به چنین پیشگویی بدبینان های شد،  و گرنه چنانکه آمد در آن روزگار هنوز میزان علاقه خاص و عام به این سرگرمی کهن در مرتبه ای بود،  که حتی در ایام ماه مبارک رمضان از آن دست نمی کشیدند،  که در این مورد یکی از خاطرات مستوفی نیز بسیار گویاست:  «من هر وقت از در بیرون می رفتم و از پشت قهوه خانه ای رد می شدم،  و صدای نقل نقال را که قصه حسین کرد یا اسکندر نامه می گفت می شنیدم،  خیلی دلم می خواست که پای این نقلها نشسته استماع کنم ...»  و به همین سبب است که در نیمه دوم دوره قاجار رشدی چشمگیر در عرصه نگارش و بازنویسی طومار های نقالی در شهر تهران توسط نقالان زبردست مشاهده می شود،  که از جمله آنها میتوان به طومار حاج حسین بابایی مشکین و هفت لشگر (طومار جامع نقالان) اشاره نمود.

      سرپرست رسمی نقالان را دولت تعیین می کرد،  و معمولاً فردی بود که لقب «نقیب الممالک» می یافت و بیشتر از دراویش عجمی  بود،  که خود پیشه نقالی در دربار را بر عهده داشت.  «میرزا غلامحسین خان نقیب الممالک نقال مورد علاقه ناصرالدینشاه بود،  و با برخورداری از عنایت اربابش توانست سازمان تمامی درویشان ایران را سروسامانی بدهد،  زیر این عنوان،  نماینده ای در هر ایالت تعیین کرد،  و از تمامی گدایان وجهی دریافت نمود.  در زمان سابق،  مقام ‘نقیب الممالک’ بسیار مهم بود.  این مقام نه تنها درباره ‘درویش’ها بلکه درباره هفده صنف دیگر،  از جمله فروشندگان قلیان و مرده شویان،  با اولیای دولت وارد مذاکره می شد.  در حال حاضر نقیب الممالک تنها به انتفاع از قبل درویشان قناعت ورزیده است،  و درویشان نیز جز ‘خاکساری’ها و ‘عجمی’ها طریقه های دیگر را شامل نمیشوند».

      در دوران قاجار شهر تهران نقالان زبردستی داشت،  و این حرفه بهسبب استقبال مردم اهمیت بسیار یافت.  نقالیها بدینشکل طبقهبندی میشدند:  «نقالها به سه دسته طبقه بندی می شدند.  دسته اول که در سطح بالا و عالی سخن می گفتند و مطالبشان در سطحی بود،  که طبقات پایین عامی را خوش می آمد و به آنها لذت می بخشید مانند (مرشدحسین قنات آبادی) و (مرشدقلی) و در میان تمام نقالهای تهران نقالی هم به نام (آقانوری) بود،  که برخلاف دیگران که در کمال جد و استتار و پرده و نزاکت سخن می گفتند،  با طنز و هزل و مضحکه و شوخی و مزاح و شکلک ساختن و بازیگری سخنرانی می نمود...». 

      علاقه به قصه گویی در تهران قاجار،  چنانکه اشاره شد،  تنها برای عوام نبود،  و یکی از تفریحات پُرطرفدار اشراف،  و حتی شخص شاه،  نیز به شمار میآمد:  «نقیب الممالک که دارای بیانی شیرین و در فن داستانسرایی بیمانند بود،  در یکی از اتاقها می نشست و در را اندکی باز می گذاشت تا شاه صدایش را بشنود،  آنگاه پیشانی را به عصای خود نهاده،  آغاز سخن میکرد»،  و بهسبب همین علاقه شدید خاص و عام است،  که داستان های جدیدی خلق می شوند،  از جمله داستان «امیرارسلان نامدار» که به همت محمدعلی نقیب الممالک،  نقال مورد عنایت ناصرالدینشاه و سرپرست صنف نقالان پایتخت خلق شد.

      از دیگر نکات مهم در قصه و قصه گویی،  نقش و تأثیر زنان در این زمینه است.  مادران، مادر بزرگان و دایه هایی که پاسداران حافظه جمعی و تاریخی قوم بودند،  و با قصه های خود ضمن سرگرمکردن کودکان آنان را آموزش  داده،  تربیت می کردند و برای رویارویی با مخاطرات آینده آماده می ساختند و تجربۀ قوم را با قصه هایی که سینه به سینه آموخته بودند،  به ایشان انتقال می دادند،  شهرزاد های گمنام پایتخت جدید ایران،  که برخی از ایشان چون «شاهپرور خانم قراچه داغی»، «نازکبدن خانم قراباغی» و «زاغی اصفهانی» در فهرست نقالان و قصه گویان حرفه ای و کارآمد دوره قاجار جای گرفتند.

      قصه و قصه گویی در دوران ناصری و نهضت مشروطه با رشد قشر روشنفکران تحصیل کرده و با ورود صنعت چاپ به ایران و تأسیس چاپخانه ها در پایتخت،  که موجب دسترسی بیشتر افراد باسواد،  (که اغلب قصه گویان خانگی از میان آنها برمی خاستند) به منابع قصه می گردد،  و در منازل نیز گسترش بیشتری می یابد،  زیرا بدین ترتیب تعداد بیشتری از مردم امکان نگهداری منابع اصلی را در منازل خود پیدا میکنند.  قصه و قصه گویی به راه خود ادامه داد،  تا در دوران بعدی حریفان قدرتمندی در مقابل آن بایستند.  منبع اینترنت.

تصویر از پرده نمایشی شاهنامه فردوسی،  عکس شماره 8596.

       با وجود این همه اینترنت و ماهواره و رسانه ها و روزنامه ها و کتاب و تلویزیون و....،  گاهی دلت لک می زند برای قطعه شعری که از گذشته پر مهر و خاطره و غرور و افتخار برایت بگوید.  گاهی میان این همه همهمه و سروصدا احساس دلتنگی می کنی،  به دنبال جای آرام و ساکت میگردی تا چند نفر نشسته باشند،  یکی نقالی کند و شاهنامه بخواند،  و تو سرشار از عشق و رویا شوی و داستان های شاهنامه را در خیالت مرور کنی.

      ای کاش آن آدم ها و کوچه و قهوه خانه و خیابان،  و پدر بزرگ و مادر و خاله و همسایه و... دوباره جمع می شدند،  کاش معلم های ادبیات و درس های دیگر با کلام شیرین شان در کلاس درس و کنار میز های شکسته حضور می یافتند.  کاش آدم های کم درآمد آن سال ها که با غرور و اعتماد به نفس از آینده حرف می زدند،  دوباره زنده می شدند.   آنها معلم ما بودند کم درآمد بودند،  اما مشخص نبود که مشکل مالی دارند،  عزت و احترام داشتند و تمام شهر به آنها سلام می گفت، ....   به یاد آن خاطرات کودکی و شعر خوانی معلم ادبیات،  این شعر را زمزمه می کنیم:

همی تاخت سهراب چون پیل مست <><> کمندی به بازو کمانی به دست

گرازان و بر گور نعره​زنان <><> سمندش جهان و جهان راکنان

همی ماند رستم ازو در شگفت <><> ز پیگارش اندازه​ها برگرفت

چو سهراب شیراوژن او را بدید <><> ز باد جوانی دلش بردمید

چنین گفت کای رسته از چنگ شیر <><> جدا مانده از زخم شیر دلیر

دگر باره اسپان ببستند سخت <><> به سر بر همی گشت بدخواه بخت

به کشتی گرفتن نهادند سر <><> گرفتند هر دو دوال کمر

هرآنگه که خشم آورد بخت شوم <><> کند سنگ خارا به کردار موم

سرافراز سهراب با زور دست <><> تو گفتی سپهر بلندش ببست

غمی بود رستم ببازید چنگ <><> گرفت آن بر و یال جنگی پلنگ

خم آورد پشت دلیر جوان <><> زمانه بیامد نبودش توان

زدش بر زمین بر به کردار شیر <><> بدانست کاو هم نماند به زیر

سبک تیغ تیز از میان برکشید <><> بر شیر بیدار دل بردرید

بپیچید زانپس یکی آه کرد <><> ز نیک و بد اندیشه کوتاه کرد

بدو گفت کاین بر من از من رسید <><> زمانه به دست تو دادم کلید

تو زین بیگناهی که این کوژپشت <><> مرابرکشید و به زودی بکشت

به بازی بکویند همسال من <><> به خاک اندر آمد چنین یال من

نشان داد مادر مرا از پدر <><> ز مهر اندر آمد روانم بسر

هرآنگه که تشنه شدستی به خون <><> بیالودی آن خنجر آبگون

زمانه به خون تو تشنه شود <><> براندام تو موی دشنه شود

کنون گر تو در آب ماهی شوی <><>  و گر چون شب اندر سیاهی شوی

وگر چون ستاره شوی بر سپهر <><> ببری ز روی زمین پاک مهر

بخواهد هم از تو پدر کین من <><> چو بیند که خاکست بالین من

ازین نامداران گردنکشان <><> کسی هم برد سوی رستم نشان

که سهراب کشتست و افگنده خوار <><> ترا خواست کردن همی خواستار

چو بشنید رستم سرش خیره گشت <><> جهان پیش چشم اندرش تیره گشت

بپرسید زان پس که آمد به هوش <><> بدو گفت با ناله و با خروش

که اکنون چه داری ز رستم نشان <><> که کم باد نامش ز گردنکشان

بدو گفت ار ایدونکه رستم تویی <><> بکشتی مرا خیره از بدخویی

ز هر گونه​ای بودمت رهنمای <><> نجنبید یک ذره مهرت ز جای

چو برخاست آواز کـو..س از درم <><> بیامد پر از خون دو رخ مادرم

همی جانش از رفتن من بخست           یکی مهره بر بازوی من ببست

مرا گفت کاین از پدر یادگار <><> بدار و ببین تا کی آید به کار

کنون کارگر شد که بیکار گشت <><> پسر پیش چشم پدر خوار گشت

همان نیز مادر به روشن روان <><> فرستاد با من یکی پهلوان

بدان تا پدر را نماید به من <><> سخن برگشاید به هر انجمن

چو آن نامور پهلوان کشته شد <><> مرا نیز هم روز برگشته شد

کنون بند بگشای از جوشنم <><> برهنه نگه کن تن روشنم

چو بگشاد خفتان و آن مهره دید <><> همه جامه بر خویشتن بردرید

همی گفت کای کشته بر دست من <><> دلیر و ستوده به هر انجمن

همی ریخت خون و همی کند موی <><> سرش پر ز خاک و پر از آب روی

بدو گفت سهراب کین بدتریست <><> به آب دو دیده نباید گریست

ازین خویشتن کشتن اکنون چه سود <><> چنین رفت و این بودنی کار بود

شاهنامه حکیم فردوسی،  در اینجا.

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

هنر فراموش شده پرده خوانی

      پرده ‌خوانی هنری از هنرهای نمایشی عامه،  که به نقل شاهنامه فردوسی و واقعه ‌های مذهبی به ویژه واقعه عاشورا از روی تصاویر نقاشی شده روی پرده اختصاص دارد،  در پرده ‌خوانی نقالی که «پرده ‌خوانی» نامیده می ‌شود،  با بیانی رسا و آهنگین داستان واقعه‌ های مجالس پرده را شرح می ‌دهد.  پرده ‌خوانی از جمله هنر های معرکه ‌گیری و ترکیبی از فنون قصه ‌گویی و نقالی است،  پرده ‌خوانی را شمایل ‌گردانی،  پرده ‌داری و پرده ‌گردانی نیز می ‌گویند. «صورت‌ خوانی» را بخشی از پرده ‌خوانی و یا با پرده‌ خوانی یکی دانسته ‌اند.

      از مشهورترین پرده ‌های مذهبی، پرده‌ های درویشی است،  که معمولا از جنس کرباس و همچون طومار است،  که در حدود سه یا چهار متر طول و یک‌ و نیم تا دو متر عرض دارد.  روی این پرده ها که پرده‌ های نقل خوانده می ‌شوند،  صحنه های شاهنامه،  و یا مجالسی از وقایع مذهبی و حوادث زندگانی ائمه و وقایع کربلا،  صحنه‌ های از بهشت و جهنم و برخی واقعه ‌های برگرفته از قصص،  احادیث و باور های عامه درباره روز قیامت و کیفر و پاداش گناهکاران و مؤمنان به تصویر درآمده ‌اند.

      در کنار این تصاویر نقش های هم به منظور تنبّه و آگاهی شنوندگان و تماشاگران از معجزات و کرامات ائمه مانند داستان جوانمرد قصاب و عاق والدین نقاشی شده است،  تصاویر مجالس فشرده و در کنار یکدیگر قرار دارند و از نظر موضوع کم‌ و بیش به یکدیگر مرتبط ‌اند و هر پرده شامل تصاویر متعددی است.  در ایام سوگواری در مساجد یا مجالس روضه‌ خوانی پرده‌ های نصب می‌ کردند،  که وقایع عاشورا را نشان می ‌داد،  و روضه‌ خوانان گاهی به تصاویر وقایع عاشورا بر روی پرده اشاره می ‌کردند.  شخصیت های هریک از مجالس پرده براساس نقشی های مختلف اشخاص،  و رنگ آمیزی،  درختان و حیوانات،  همچون نماد های،  که در روایات مذهبی یا افسانه ‌ای داشته ‌اند،  به طور متفاوت به تصویر کشیده شده‌ اند.

      ارتباط پرده‌ خوانی و تعزیه‌ خوانی و تاثیر متقابل آنها،  که هر دو از هنر های دینی یا قدسی است،  بدیهی به نظر می ‌رسد.  برخی پرده ‌خوانی و شمایل ‌خوانی را هنری مرکب از هنر تجسمی نقاشی و هنر کلامی نقالی و مرتبط با روضه ‌خوانی،  و تعزیه ‌خوانی و برخی دیگر آن را مقدم بر تعزیه‌ و در شکوفایی آن موثر می ‌دانند.  پرده‌ خوان که وی را درویش، پرده ‌گردان،  پرده‌ چی و در لرستان تذکره ‌خوان می ‌نامند،  از برخی روایات ملی و مذهبی آگاهی دارد،  و با صوتی خوش و بیانی جذاب و رسا،  آنها را توصیف می‌ کند.  پرده خوان دهانی گرم و صوتی دلنشین دارد،  و همراه با خواندن،  اشاره به تصاویر می کند.

      برخی از پرده‌ خوانان به هنر شمایل ‌نگاری نیز کم ‌و بیش آشنایی داشتند،  و گروهی از شمایل‌ نگاران خود پرده‌ خوانی می‌ کردند.  پرده ‌خوان با شیوه ‌های نمایشی کردن وقایع آشنا بود،  و در مواقع لازم برای بیان و شرح واقعه‌ ها از اشعار مناسب استفاده می ‌کرد.  پرده‌ خوان که معمولا خود را «سید» معرفی می ‌کند،  شالی سبز به کمر و پارچه ‌ای سیاه یا سبز بر سر می ‌بندد،  و یا به جای پارچه،  کلاهی سیاه یا سبز بر سر می‌ گذارد،  به هنگام پرده ‌خوانی نخست طومار را به دیوار نصب،  و سپس آن را باز می‌ کند،  و آنگاه پارچه سفید روی پرده را کم ‌کم کنار می ‌زند،  و با چوب ‌دستی خود،  که «مطرق» یا « مطراق» نام دارد،  به تصاویر مجالس پرده اشاره و با بیان مقدمه ‌ای کار خود را آغاز می ‌کند،  شماری از پرده ‌خوانان از روی طوماری که در دست دارند،  داستان واقعه ‌های پرده را می‌ خوانند.

      مراحل کار پرده‌ خوان به ترتیب شامل پیش واقعه‌ خوانی، مناجات و فضائل‌ خوانی، مناقب ‌خوانی و نقل قصه و حدیث است،  پرده خوان در پایان با لحنی سوزناک گریزی به صحرای کربلا می ‌زند،  و به نوحه و ندبه می ‌پردازد.  گرچه پرده‌ خوانان با نیت ثواب بردن و ثواب رساندن و تحریک احساسات مذهبی تماشاگران به پرده ‌خوانی می ‌پردازند،  لیکن از راه پرده‌ خوانی کسب معاش نیز می‌ کنند،  از اینرو در پایان هر مجلس پولی به رسم تبرک از مردم دریافت می‌ کنند.  برخی از پرده ‌خوانان شاگردی دارند،  که در مواقع لزوم از وی کمک می‌ گیرند،  در میان چهره ‌های معروف پرده ‌خوانان از درویش «بلبل قزوینی» و «مرشد نقی» اهل الیگودرز نام برده‌ اند.

      پرده‌ خوانی در عصر صفوی با رونق گرفتن نقاشی های پرده، متداول شد،  در قاجار پرده‌ خوانی رونق بیشتری یافت،  و پرده‌ خوانی و شمایل‌ گردانی به مجموعه آئین های مراسم سوگواری افزوده شد،  و در مکان های متبرکی مانند امامزاده ها و زیارتگاه ها برپا می ‌شد،  رفته ‌رفته در تمام ایام سال پرده ‌خوانان در محل تجمع و گذر مردم مانند میدانها، چارسوها و سرگذرها پرده می‌ گشودند و پرده ‌خوانی می‌ کردند.

       ساختار پرده خوانی بر دو رکن «پرده» و «پرده خوان» استوار است.  پرده پارچه ای از جنس «متقال» یا «کرباس» است،  که بر روی آن نقوش عامیانه ای،  که بر مبنای قوه خیال نقاش و بر اساس روایت های تاریخی به تصویر کشیده می شدند.   این تصویرها فاقد پرسپکتیو بوده،  و از قواعد نقاشی کلاسیک و یا مینیاتور ایرانی نیز پیروی نمی کردند،  در برخی پرده ها چندین داستان در یک پرده به تصویر می آمد،  و چهره های زیادی از اشخاص قصه ها نقش می شدند.  این گونه نقاشی را که نوعی هنر مردمی است،  نقاشی قهوه خانه ای و یا نقاشی خیالی نام نهاده اند،  و بطور کلی داستان های آنها به سه دسته:  حماسی، عاشقانه و دینی تقسیم می شود.

       پرده خوانی قدمت زیادی در ایران دارد،  و مردم علاقه زیادی به این مراسم از خود نشان می دهند،  اما متاسفانه این هنر ارزشمند در ایران کم رنگ شده است.  امید است،  جوانان آگاه و هنرمند امروزی،  با رویکردی نو و تازه به آئین پرده خوانی پرداخته،  و آن را از محاق فراموشی نجات دهند.

       پرده خوانی از هنر های اصیل و سنتی ایران،  و نیز مادر هنر تعزیه خوانی است،  متاسفانه این هنر اصیل همواره با بی مهری و کم توجهی روبه رو بوده،  از اینرو مسئولان باید به هنر پرده خوانی و نیز هنرمندانی در این عرصه فعالیت می کنند،  توجه بیشتری داشته باشند،  و اجازه ندهند هنری که نسل به نسل انتقال یافته به فراموشی سپرده شود.  هم اکنون در ایران تعداد پرده خوانها از شمار انگشتان تجاوز نمی کند،  و این امر نشان می دهد،  که پرداخت به این موضوع از چه اهمیتی برخوردار است.  منبع اینترنت.

تصویر  تاریخی پرده خوانی،  عکس شماره 8597.

کلیک کنید:  داستان های تاریخی ایران

کلیک کنید:  سفرنامه تاریخی به شمال ایران

کلیک کنید:  هیئت های هدیه آورنده به تخت جمشید

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

   توجه 2:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.

ارگ   http://arqir.com

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

خلاصه یک کتاب وزین و مهم

خلاصه یک کتاب وزین و مهم

این صفحه پیوست کتابهای مهم تاریخی در ایران است.

     خلاصه کتاب وزین "جغرافیای کهن و سرزمینهای گمشده" اثر تحقیقی آقای فرشاد فرشید راد.

 

جغرافیای کهن ایرانی از سرزمینهای گمشده میگوید

فرشاد فرشید راد

      دانش جغرافیا و ستاره‌شناسی از هزاران سال پیش در ایران بسیار پیشرفت داشت و دور نیست که این دانشها همسنگ دانش امروزین و چه بسا فزونتر بوده باشد.  شواهدی در دست است که ایرانیان از دیر باز تا دوره های اسلامی کتاب‌ هایی در جغرافیا نوشته و نقشه های درستی از جهان کشیده بودند که متاسفانه  بسیاری آنها از بین رفته و اندکی هم که باقیمانده یا در هزار توی متون کهن دینی پراکنده است یا به زبانهای دیگری چون عربی و لاتینی راه پیدا کرده و با افزوده‌ها و کاسته‌هایی از شکل نخستین و منشاء کهن جدا شده است.

      باید یادآوری کنیم که مکتب جغرافیای ایران با آنچه که  یونانیان و در راس آن بطلمیوس می‌پنداشته کاملا" جداست اما از آنجا که در دانش جغرافیای ایرانی تحقیق و بررسی شایانی انجام نگرفته است. هنوز مورخین و باستانشناسان، تاریخ کهن را با جغرافیای یونانی برابر می‌کنند  و از این‌رو برخی از وقایع و رویدادهای تاریخ ایران باستان وارونه جلوه می‌کند و برخی حل ناشده باقیمانده است. و در نتیجه هزاران سال از تاریخ کهن بشر فراموش گردیده است.

      باید دانست که یونانیان بر خلاف ایرانیان، حدود جهان را  تنها ربع مسکون (از شرق آسیا تا آفریقا) آنهم از خط استوا به بالا می‌دانستند و از سرزمین‌های دیگر چون آمریکا، قطب جنوب و استرالیا خبر نداشتند به عبارت دیگر جهان یونانیان به اندازه دستاوردهای جنگی اسکندر بود و نه بیشتر از آن اما اینکه چرا این جهان کوچک جایگزین جغرافیای همه جهان گردید. هنوز مشخص نیست:

      شاید از قرن دوم (در زمان خلافت عباسیان) و همراه با ترجمه کتاب‌های یونانی باورهای علمی آنها  کم‌کم وارد کتاب‌های ما شده و جانشین دانشهای فراموش شده‌ای  گردید که از هزاران سال پیش در ایران شناخته شده بوده است.

      مثلا" تقسیمات اقلیمی یا مداری، ربع مسکون و سویهای چهار گانه (جهات اربعه)  وارد جغرافیای دوره اسلامی شد و در عوض تقسیمات  کشوری (قاره‌ایی) یا نصف‌النهاری و سوی‌های شش گانه ایرانی  فراموش گردید. این داستان یاد آور افول دانش اروپاییان در قرون وسطی است، مردمانی که هزار سال پیشتر در امپراطوری روم باستان بهترین شهرها و برترین ساختمانها از آمفی تاتر تا سد های بزرگ آبی را بنا نهاده بودند در قرنهای بعدی (قرون وسطی) ساختن جویهای آب را هم فراموش کرده بودند و با شگفتی و ناباوری به ویرانه‌های اجداد خود می‌نگریستند. و ساخت این بناها را کار شیاطین و دیوها می‌دانستند. بهر روی جغرافیدانان و ستاره شناسان ایرانی اولین پایه گذاران نقشه برداری و محاسبات ستاره شناسی در جهان بودند که علاوه بر آنکه به کرویت زمین و  ستارگان آگاهی داشتند،  فواصل و ابعاد سیارات را هم محاسبه کرده بودند.  ایرانیان نقشه‌های درستی از قاره‌های زمین در دست داشتند که با نقشه‌های امروزین برابر است. آنان از هزاران سال پیش از قاره‌های آمریکای شمالی و جنوبی آگاه بودند و آنجا را بنام‌های «برشان و گرشان» می‌نامیدند.  خونیرس، ایرانویچ یا گنگ دژ در مرکز جهان با آتلانتیس که افلاطون از قول سولون و کاهنان مصر نقل کرده شبیه است در نوشته‌های کهن گاه این مکان را به بهشت یا اقلیم هشتم هم مثال می‌زدند. اما امروزه دیگر اثری از این قاره نیست و گویند حدود دوازده هزار سال پیش نابود شده است. رشته کوههای وسیع و بزرگ پیرامونی (البرز) و دریایی که دورادور آنرا فرا گرفته (دریای پوییدیگ) از مشخصات عمومی این سرزمین بوده است. و نیز کوه سر به فلک کشیده قاف یا دیرک به ارتفاع نزدیک 10 کیلومتر در میان این سرزمین جایگیر بوده است. دو رود بزرگ بسیار خروشان از مرکز قاره به چهار جهت و به شکل چلیپا در جریان بوده که این سرزمین را به چهار بخش تقسیم می‌کرده است. این چهار بخش با بخش میانی در پنج بخش به ظاهر چون یک گل نیلوفر یا ناف شکل بوده که در اساطیر به آن اشاره شده است. این سرزمین بنابر متون کهن در مرکز زمین (قطب شمال) قرار داشته که پیوسته در مسیر جریانات قوی آب گرم بوده و از این‌رو در زمان خود هوایی مناسب داشته است.

      اکنون متنی را از کتابی کهن هزار ساله ایرانی به نام بندهشن بازخوانی میکنیم در این متن شما خواهید دید که ایرانیان چگونه به روشی حیرت انگیز و ابتکاری قاره های زمین را بر مبنای منحنی تابش آفتاب بر سطح زمین تعریف میکنند .

      لازم به یاد آوری است که معنی این متن تا کنون  بر بشر امروز پوشیده بوده و برای نخستین بار پی به این راز شگفت انگیز برده شده است.


      در این کتاب کهن نوشته شده است:

      در شرق زمین از روز بلند به روز کوتاه قاره ارزه قرار دارد ( منطقه چین تا استرالیا) و در نیمروز از روز کوتاه به روز کوتاه قاره های ویدفش و فردفش قرار دارند (قطب جنوب و میانه آسیا) و در غرب از روز کوتاه به روز بلند قاره سوه قرار گرفته است (آفریقا و اروپا) و در آنسوی گیتی در اپاختر از روز بلند به روز بلند قاره های وروبرشن و وروجرشن قرار دارد (قاره های شمالی و جنوبی آمریکا) و در ادامه گوید قاره هفتم چون افسری بر سر همه این قاره ها قرار دارد جایی که نیم آن در شب و نیم دیگر در روز قرار گرفته ( قطب شمال) لازم به یاد آوری است که این قاره هفتم اکنون از میان رفته اما مشخصات آن با قاره کهن ایران به نام ایرانویج در اوستا و قاره آتلانتیش که افلاطون از آن نام برده یکسان است.  سرزمینی که بیش از دوازده هزار سال پیش نابود شده است.!

      اکنون پرسشهای زیادی پیش روی ماست مانند آنکه چگونه ایرانیان از سرزمینها و قاره های جهان در هزاران سال پیش آگاه بودند و توانسته بودند دیاگرام نور خورشید را بر کره زمین رصد کنند و یا اینکه ازکرویت و گردش زمین و انحراف 23.5 درجه آن اطلاع داشته باشند چرا که برای آنکه آنان بتوانند از جغرافیای دقیق زمین اطلاع داشته باشند آنان باید به دانشهای گوناگونی دست میافتند دانشهای چون ریاضیات و هندسه پیشرفته، دانش تسطیح کره، دانش نقشه برداری و نقشه کشی، مثلثات و ستاره شناسی،  دانش ارتباطات و نقلیه میان قاره ایی، برپایی ایستگاههای اندازه گیری در قطبین و استوا و قاره ها و بسیاری دانشهای دیگر که دستیابی بشر به آن در بیش از دوازده هزار سال پیش حیرت انگیز است.

      آیا میتوان چنین پنداشت که تمدنها بارها نابود شده و دوباره بنا شده اند، به راستی پاسخ دانش امروز به این واقعیت انکار ناپذیر چیست؟ آیا امروز تاریخ پا به پای دانشهای دیگر تغییر میکند؟ و دوره های مختلف آن چون تکامل، نو سنگی و پارینه سنگی و تاریخ تمدنها و اکتشافات علمی به هم میریزد؟

فرشاد فرشید راد  kskrkf@yahoo.com

   ــ  برای خرید کتاب و ارسال آن با پست با کتابفروشی بلخ در تهران به شماره 88951312 تماس بگیرید.

عکس آقای فرشاد فرشید راد از صفحه فیسبوک ایشان،  عکس شماره 8306.

کلیک کنید:  نظر انوش راوید

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

کارگاه اندیشه و فکر سازی 2


کارگاه اندیشه و فکر سازی

بخش اول و پیش گفتار در اینجا

قضاوت خود را تقویت کنید

      برای اجتناب از بعضی عادات مسخره که بشر بدان متمایل است،  مجاهدت و نبوغ فوق بشری احتیاج نیست،  چند قاعده ساده از ارتکاب اشتباهات پیش پا افتاده جلو گیری می کند.  فکر اینکه مطلبی را می دانیم،  در صورتیکه حقیقتاً ندانیم،  یکی از خطرناک ترین اشتباه هایی است که متأسفانه عموم مردم دچار آنند.  ولی همیشه مشکل به این سادگی حل نمی شود،  مطالب بسیاری وجود دارد که آزمایش تجربی آنها مقدور نیست،  مباحثات شدید همیشه راجع به مسائلی است،  که برای صحت آن مدارک قابل قبول نمی توان ارائه کرد،  مانند مباحث دروغ های تاریخی.  در چنین حالتی باید به خود توجه کنید،  اگر عقیده مخالف خشمگین تان می سازد،  دلیل آن است که بطور نیمه هوشیار آگاهید که دلیل پسندیده ای برای رد اظهارات طرف ندارید.  اگر کسی روی این نکته پا فشاری کند،  که دو،  دو تا پنچ تا می شود،  و یا اینکه جزیره ایسلند در منطقه حاره قرار دارد،  شما بیش از اینکه خشمگین شوید احساس ترحم می کنید.  مگر اینکه اطلاعات شما از ریاضی و جغرافی بحدی ناقص باشد،  که بیان او را مخالف عقیده خود تصور کرده و خشمگین شوید.  پس هر گاه خود را در مقابل عقیده مخالفی غضبناک می بینید،   فوراً تعمیق کنید،  زیرا محتملاً به این نتیجه خواهید رسید،  که تصویر شما با حقیقت وفق نمی داده است.

      یک راه خوب برای خلاصی از بعضی انواع جمود فکری،  تعمق در عقاید و افکار مخالفین است.  اگر نمی توانید مسافرت کنید،  به جستجوی اشخاصی که عقیده اشان با شما مخالف است بر آیید،  و روزنامه های احزاب دیگر را بخوانید.  اگر عقاید مخالفان و نظرات روزنامه ها بنظر شما بر خلاف حقیقت،  پوچ و غیر منطقی می رسد،  فوراً بخاطر بیاورید،  که قضاوت آنان نیز درباره شما به همین نحو است.  این نوع اندیشه ممکن است به نوعی هوشیاری منجر شود.  راه مناسب دیگر تصور یک مباحثه با شخص مخالف است،  مهاتما گاندی از راه آهن، کشتی بخار و ماشین نفرت داشت.  شما ممکن است هیچگاه نتوانید،  با شخصی که پیرو چنین عقیده ای است بر خورد کنید،  زیرا امروزه تقریباً تمام مردم از مزایای صنعت و ماشین استفاده می کنند،  ولی اگر بخواهید مطمئن گردید،  که عقیده شما و اشخاصی که از مزایای صنعت سود می برند درست است،  باید چنین مباحثه ای را در نظر خود مجسم کنید،  و در عقاید مخالف گاندی تعمق نمایید.  من گاهی با ترتیب چنین مباحثات خیالی عقیده قبلی ام را تغییر داده ام،  از عقایدی که خود پرستی شما را ارضاء می کند،  احتیاط کنید.  بسیاری از مردان و زنان خود را نسبت به جنس مخالف برتر می دانند،  و دلایل بسیاری برای اثبات نظریه خود اقامه می کنند.  اگر مرد هستید می توانید بگویید،  بیشترین شعرا و دانشمندان از این جنس می باشند،  و اگر زن هستید می توانید جواب دهید،  به همین نحو بیشترین جنایتکاران نیز مرد هستند.  این مسئله از لحاظ توارث حل نشدنی است ولی خود پرستی این حقیقت را از نظر بیشتر مردم پنهان می دارد.

      همه ما عقیده داریم که کشور ما نسبت به سایر ممالک برتری دارد،  اما با توجه به اینکه هر کشوری دارای شایستگی و نا شایستگی های مربوط به خود است،  اشخاص منطقی تصدیق می کنند،  که برای این مطلب پاسخ مدلل و صحیحی وجود ندارد.  علاوه بر خود پرستی،  سایر احساسات هیجان آمیز هم منبع اشتباه هستند،  و شاید مهمتر از همه ترس است.  ترس شکل های متنوعی دارد،  ترس از مرگ،  ترس از مجهول و غیره،  ترس منبع اصلی خرافات و یکی از منابع مهم بی رحمی است.  در جنگ های پانیک وقتی رومیها فاتح شدند،  کارتاژ ها علت بدبختی و شکست خود را مسامحه در پرستش مولک MoloCh دانستند.  آنها در مراسم دینی خود، کودکان را برای این خدا قربانی می کردند،  مخصوصاً رهبران دینی،  کودکان اشراف را ترجیح می دادند.  اما نجبا پنهانی بچه هایی از توده مردم را به عنوان فرزند خود اختیار می کردند،  و در موقع معین به قربانگاه می فرستادند.  علت شکست را قربانی نکردن فرزندان اصلی نجبا تصور کردند،  و فرزندان اشرافی ترین طبقات کارتاژ در آتش جهالت دینی سوزانده شدند.

      یک ملت، یک جمعیت و انسانها،  نمی توانند آنطور که شایسته انسان است،  در تحت نفوذ ترس رفتار نمایند،  و بطور صحیح عاقلانه باشند.  تا پیش خود به ترس اعتراف نکرده باشید،  و با تمرین های دشوار اراده خود را در مقابل قدرت افسانه ای ترس تجهیز ننمائید،  مطمئناً نمی توانید امیدوار باشید،  که بطور شایسته ای در مورد موضوع های مهم فکر خواهید کرد.  غلبه بر ترس مقدمه عقل است،  با اندیشه و گفتار و کردار نیک بدون ترس،  اندیشه و گفتار و کردار مخالف را در محیطی کاملاً دمکرات سازنده و با دانایی نوین به تحلیل و تعلیل بگیرید.

   پرسش از عموم:  آیا می توانید نمونه ای از داوری غیر حرفه ای خود را مرور کنید؟

روش مذاکره

      مهمترین موضوع برای مذاکره این است،  که شنوده خوبی باشیم نه صرفاً گوینده،  زیرا هر چه بیشتر حرف بزنیم فرد مقابل فکر می کند،  که قصد فریب و گمراه کردن وی را داریم.  هیچ مذاکره ای بالاتر از انتقال ایمان به فرد نتیجه نمی دهد،  ابتدا با پرسش هایی باید ببینیم نقطه ابهام Objection فرد چیست.  نقاط ابهام وی را بدون جواب دادن فوری،  باید تک تک روی کاغذ یاداشت کرده،  از برای آنها تأمل و فکر نمایید.  پس از یافتن Objection از آخرین ابهام جهت شفاف سازی شروع به جواب دادن نمایید.  دقت نمایید،  هدف مذاکره است نه مجادله،  بنابر این از هر گونه حاشیه روی بحث و جبهه گیری با فرد خود داری کنید. 

    حس اعتماد سازی،  در تمام مدت مذاکره خلاصه گو بوده و فقط نقاط ابهام را جوابگو باشید،  البته پس از یافتن Objection به دو روش زیر موضوع ابهام را برای فرد بر طرف و شفاف سازید.  ابتدا، خود را در جهت یاری و کنار وی قرار داده و سپس جواب های صحیح با دید روشنی از آینده به فرد مقابل دهید.  مانند،  این پرسشی که در ذهن شماست،  در روز اول هم من به آن فکر کردم و مسئله خودم بوده،  و پس از تحقیق جواب آنرا یافتم.  بگویید،  کار ما حل مسئله ضمن مذاکره با شما است،  و سلسله مراتب زیر را رعایت نمایید:

  داستان ــ  دیگران نیز ابهام شما را داشتند،  اما پس از راه حل A به نتیجه مطلوبB  رسیدند.

  امید ــ  شما هم می توانید مثل دیگران عمل کرده و موفق شوید،  ایمان را انتقال می دهیم و اعتماد سازی می کنیم.

  ترس ــ  که باید به ندرت استفاده شود،  اگر کار را مثل دیگران انجام ندهید،  بترسید که اتفاق غیر قابل پیش بینی X برای شما انجام شود.

      روش حل مسئله به صورت زیر است:

 * 1 ــ  لحظه را دریاب،  * 2 ــ  مسئله را پیدا کن (پیدا کردن صورت مسئله خود یک هنر است)،  * 3 ـ  مسئله یک راه حل ندارد،  همه راه حلها را پیدا کن، * 4 ـ  با مشورت بهترین راه حل را پیدا کن، * 5 ــ  سریعاً اقدام کن، * 6 ــ  زمان بندی تعیین کن، * 7 ــ  نتیجه گیری کن.

      همچنین از راه حل ها ی اشتباه درس بگیرید،  و دیگر تکرار نکنید،  و قانون 80 / 20 را در نظر داشته باشید. * 20 درصد کارها به اندازه 80 درصد اهمیت دارند (کار ای کلیدی و مهم).  * 80 درصد کارها به اندازه 20 درصد اهمیت دارند.  پس همیشه اول به سراغ 20 درصد کارهای مهم می رویم،  و 80 درصد دیگر را بعداً انجام می دهیم.

    آیا می توانید سه درک زیر را تعریف نمایید؟:

    حس میکنی  Feel  حس کردم  Felt  یافتم  Found 

تمرکز برای مطالعه

      میخواهید یک جلسه مطالعه را شروع کنید، اما دست و دلتان به کار نمیرود و شرایط  جور نمیشود،  مطالعه را شروع کرده اید، اما بعد از گذشت زمانی، متوجه میشوید،  که اصلا در باغ نیستید،  و افکار تان در عالم دیگری سیر میکند.  سوژه های عجیبی از وبلاگ دروغ های تاریخ و فوتبال گرفته تا خاطرات گذشته و نقشه های آینده، از گوشه و کنار ذهن بیرون آمده و شما را با خود همراه میکنند.  در این شرایط، چه باید بکنید؟  چه موانعی برای تمرکز حواس وجود دارند؟  چگونه باید با افکار مزاحم مواجه شوید؟

      عوامل متعددی میتوانند مانع تمرکز حواس باشند،  اگر شرایط مکان مطالعه مناسب نباشد،  اگر زمان مناسبی را برای مطالعه انتخاب نکرده باشید،  و اگر مطالعه را با هدفمندی و هوشیاری شروع نکنید،  به طور حتم تمرکز لازم ایجاد نخواهد شد.  اهداف و انگیزه های شما هم نقش بسزایی در تمرکز حواس دارند،  داشتن انگیزه قوی و محکم میتواند به شما کمک کند،  تا بر تمام مسائل حاشیه ای غلبه نمایید،  و با حوصله و دقت مطالعه کنید.  اضطراب ناشی از حجم کار و یا ترس از قبول نشدن در امتحانات، کنکور و غیره،  میتواند عاملی برای کاهش تمرکز باشد.  عدم علاقه واقعی به مطالعه و ندانستن فرهنگ یادگیری هم عاملی بسیار مهم در این زمینه است.  شاید مهمتر از همه این عوامل،  نقش و تاثیر افکار مزاحم و حاشیه ای است،  در هر حال نکته مهم این است که بتوانید موانع تمرکز حواس را تشخیص دهید.  مهم،  برای یافتن راه های ایجاد و افزایش تمرکز حواس،  ابتدا باید بتوانید مانع تمرکز را تشخیص دهید.

      اهداف و انگیزه ها را بارور کنید،  برای کسب نتیجه بهتر در مطالعه و یا درس خواندن،  می بایست انگیزه های درونی قوی و شفاف داشته باشید.  لازم است اهداف و انگیزه های خود را بشناسید،  و بروی کاغذ بنویسید،  و آنها را با دانایی قرن 21 هماهنگ نمایید،  و هر از چند گاهی این انگیزه ها را مرور و باز بینی کنید.  شما ممکن است آنقدر خود را درگیر افکار مربوط به شرح مطالعه یا درس و کلاس و تست و غیره سازید که انگیزه هایتان مورد غفلت و فراموشی قرار گیرند.  با خود تصمیم بگیرید،  هفته ای یک بار عهد و پیمان خود را با خود تان تازه کنید،  و به خود تان قول بدهید که از هیچ کوششی برای موفقیت دریغ نخواهید کرد.  مهم،  مرور مستمر اهداف و انگیزه ها،  شما را در افزایش تمرکز حواس یاری خواهد داد.

      اضطراب خود را شناسایی و کنترل نمایید،  اگر چه اضطراب موضوعی نیست که در این مختصر بتوان درباره آن بحث کرد،  اما حداقل باید به این نکته اشاره کنیم،  که اضطراب به خودی خود بد نیست و از نظر روان شناسان،  وجود میزانی از اضطراب برای داشتن انگیزه لازم است.  مشکل زمانی شروع می شود که شدت اضطراب افزایش یابد،  اضطراب زیاد،  نه تنها کمکی به موفقیت نمیکند،  بلکه مانعی برای آن محسوب میشود. در فضا و شرایط اضطرابزا،  امکان تمرکز حواس نیز از بین میرود،  اما واقع گرایی بهترین راه مواجهه با اضطراب است.  یعنی از خود انتظاری متناسب با توانایی تان داشته باشید،  اگر توقع شما از خودتان منطقی نباشد،  آن گاه ناچار خواهید بود،  برای کسب موفقیت عجله کنید.  عجله و دستپاچگی، اضطراب شما را افزایش داده و موجب می شود بیشتر عجله کنید،  و این چرخه بارها و بارها تکرار خواهد شد.  به طور حتم قبول دارید،  که تمرکز حواس با اضطراب رابطه عکس دارند،  پس یرای افزایش تمرکز حواس،  باید بتوانید اضطراب خود را کنترل کرده و کاهش دهید.  اگر نمیتوانید اضطراب خود را کنترل کنید،  و آنرا بیش از حد می دانید،  به مشاور یا روانپزشک مراجعه نمایید.  مهم،  اگر میخواهید تمرکز حواس داشته باشید،  اضطراب خود را کنترل کنید.

      روحیه و روان خود را بشناسید و نقاط ضعف آنرا تقویت نمایید،  عواملی هستند که میتوانند موجب تضعیف روانی  شوند،  برای تقویت روانی خود راهها و روش هایی را بیابید.  روحیه تسلط و جسارت را در خود تقویت کنید،  امیدوار و با اراده باشید،  سعی کنید تا حد امکان ضعف های خود را در بخش های ضعیف جبران نمایید.  رفع مشکلات را به طور جدی و پیگیر دنبال کنید،  خودتان را برای موفقیت های هر چند کوچک،  مورد تشویق قرار دهید.  بر توانایی های خود تان تمرکز داشته باشید،  این نوع شارژ های روحیه ای،  برای همه ضرورت دارد.  به جای این که پدر و مادر و یا دیگران،  شما را با حرفها و یا جوایز و هدایا و تهیه امکانات تقویت کنند،  خودتان برای تقویت روانی اقدام کنید،  چرا که در این صورت انگیزه های درونی تان هم افزایش یافته و این خود،  منجر به افزایش تمرکز حواس خواهد شد.  مهم،  برای تقویت روانی خودتان،  همیشه راهها و روش هایی داشته باشید،  و منتظر تایید و تشویق دیگران نمانید.

      افکار مزاحم را شناسایی کنید،  دومین موانع تمرکز حواس،  افکار مزاحم است که نقش مهم تری دارند.  این افکار به دلیل تاثیر ناخود آگاهی موجود در ذاتشان،  مشکلات بیشتری ایجاد می کنند.  افراد بسیاری این مشکل را دارند،  که در زمان مطالعه،  کنترل مسیر ذهن را از دست داده و با گذشت دقایقی از مطالعه،  متوجه میشوند که ذهن آنها به صورت ناخود آگاه در مسیر و یا مسیر های دیگری وارد شده است.  با افکار مزاحم چه میتوان کرد؟  نه سرکوب کردن افکار مزاحم و نه تلاش برای فرار از آنها،  راه های خوبی برای مواجهه نیستند.  اگر این افکار را از درب بیرون کنید،  از پنجره باز خواهند گشت.  بهترین کار این است که افکار مزاحم را شناسایی کنید.  شناسایی افکار مزاحم،  شما را برای تسلط و غلبه بر آنها یاری میدهد.

   پرسش از عموم:  چگونه این کار ممکن است؟

      برای شناسایی افکار مزاحم باید ذهن خود را در مسیر این افکار قرار دهید،  اگر به هنگام یک فعالیت ذهنی اصلی،  مانند مطالعه وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  جرقه سوژه های دیگری هم زده شد،  سعی کنید به صورت خود آگاه،  هر سوژه را دنبال نمایید.  یعنی به صورت عملی سعی کنید،  به جای راندن افکار مزاحم، آنها را بشناسید.  یک کار بسیار خوب آن است،  که این سوژه ها از هر نوع،  بد و خوب را بنویسید.  حتی اگر بتوانید هر سوژه را با جزئیاتش بنویسید،  استفاده بیشتر و بهتری خواهد داشت.  فقط کافی است یک هفته به طور جدی و مستمر به این توصیه عمل کنید.  بعد از یک هفته لیستی مختصر یا مفصل از افکار تان خواهید داشت،  این کار حتی اگر وقت گیر باشد،  لیستی مختصر یا مفصل از افکار تان خواهید داشت.  مطالع و تحقیق در باره آن لیست،  به تنهایی یا کمک متخصص،  به شما کمک خواهد کرد،  به اوضاع مطالعاتی خود مسلط تر شوید.  همچنین برای غلبه بر افکار مزاحم به تناسب موضوع افکار،  راه های مختلفی وجود دارد،  بعد از شناسایی افکار مزاحم،  باید ببینید که هر کدام از آنها برای شما چه اولویتی دارند.  بعضی از این افکار خیلی ساده و پیش پا افتاده هستند،  و به راحتی میتوان با آنها کنار آمد.  بعضی از افکار محرمانه و کاملا شخصی هستند،  ولی اکثر سوژه های مهم،  ولی  چندان محرمانه اند نمی باشند.

      به طور کلی،  برای غلبه بر افکار مزاحم،  این مسیر را توصیه میکنیم:

   الف:  در مورد بعضی از موضوعات میتوانید زمان های مشخصی را برای فکر کردن به آنها اختصاص دهید،  قسمت های کوچکی از وقت خود را برای کلنجار رفتن با افکار مزاحم کنار بگذارید.  اگر هنگام مطالع سر و کله سوژه های مزاحم در ذهن تان پیدا شد،  فکر کردن به این سوژه را به زمان در نظر گرفته شده حواله دهید.

   ب:  اگر باز نتوانستید با افکار مزاحم کنار بیایید،  برخورد آمرانه و تحکم آمیز با خود بکنید،  یعنی به خود دستور بدهید،  که الان و این لحظه زمان مناسبی نیست،  و باید در زمان خود به سوژه های مورد نظر بیاندیشید.  این روش را باید تمرین کنید تا دستور های تحکم آمیزی که به خودتان میدهید اثر داشته باشند.

   ج:  در مورد بعضی از سوژه هایی که خیلی محرمانه نیستند،  میتوانید با پدر و مادر یا افراد قابل اعتماد دیگر صحبت کنید،  این میتواند به آرامش شما کمک کند.

   د:  بعضی از سوژه ها ممکن است،  خیلی جدی تر باشند،  در این جا نیز استفاده از خدمات مشاوره ای را توصیه میکنیم.

   مهم ــ  سعی کنید با روش های ممکن تکلیف هر یک از سوژه هایی که افکار مزاحم تلقی میشوند،  را روشن کنید.

      باید با تمرین خود را عادت دهید که به هنگام مطالعه،  همه چیز را کنار بگذارید،  مثلا خود را درگیر مسائل حاشیه ای نکنید،  و اگر مساله ای هم بوده با شروع مطالعه،  ضمن تحکم به خود،  مورد را فیصله یافته بدانید.  در روز هایی که مطالعه برای  امتحانات و کنکور و امثال آن و مهم می باشد،  خود را با مسائل حاشیه ای درگیر نکنید،  به خصوص روز های آخر کارتان اهمیت بیشتری می یابد.   اگر قبل از مطالعه با کسی صحبت میکردید،  تلویزیون می دیدید یا به کاری مشغول بودید،  اکنون در زمان مطالعه کنار بگذارید.  وقتی زمان مطالعه فرا رسید،  به خودتان وعده ندهید که حالا اگر مطالعه به موقع هم شروع نکردید،  اشکالی ندارد و بعدا زمان از دست رفته را جبران خواهید کرد.  فرصت های موجود را به امید استفاده بهتر از زمان باقیمانده آینده از دست ندهید،  این موضوع مطالعه برای زندگی هم محسوب میشود.  باید یاد بگیرید،  هر کاری را در زمان خود و با حوصله و تمرکز انجام دهید،  و موقع انجام یک فعالیت خود را با سوژه های دیگر درگیر نسازید.  مهم،  عادت کنید،  موقع درس خواندن ، فقط درس بخوانید،  موقع غذا خوردن،  فقط غذا بخورید،  و موقع عبادت،  فقط عبادت کنید،  و همه سوژه های دیگر را از خود دور کنید.

      یکی از سفارش های انوش راوید این است که،  همیشه باید شوق یادگیری داشته باشید،  به مطالعه و تحقیق و درس خواندن،  با عنوان یک اجبار نگاه نکنید.  روحیه منفی نداشته باشید،  که در تقویت محرکه ای مزاحم و حاشیه ای نقش زیادی دارد.  یادگیری یک لذت است،  لذتی که بیشتر ما آن را فراموش کرده ایم،  اگر کسی لذت یادگیری را چشیده باشد،  هم بهتر یاد میگیرد و هم شوقش برای یادگیری فزونی می یابد.  باید مطالعه و تحقیق و درس خواند برایتان لذت بخش باشد چون در ذات بشر چنین است،  با احساس لذت کارها بهتر پیش خواهد رفت،  و این خود در ایجاد روحیه مثبت و کاهش محرک های مزاحم،  بسیار تاثیر خواهد بود.  مهم،  شوق یادگیری را در خود تحریک و تقویت کنید،  تا عشق به مطالعه بیابید،  و همچنین بتوانید از زمان و فرصتها استفاده بهتری نمایید.

   نتیجه گیری

 * 1 ـ  برای یافتن راه های ایجاد و افزایش تمرکز حواس،  ابتدا باید بتوانید مانع تمرکز را تشخیص دهید.

 * 2 ـ  مرور مستمر اهداف و انگیزه ها،  شما را در افزایش تمرکز حواس یاری خواهد داد.

 * 3 ـ  اگر میخواهید تمرکز حواس داشته باشید،  اضطراب خود را شناسایی و کنترل کنید.

 * 4 ـ  برای تقویت روانی،  همیشه راهها و روش هایی داشته باشید،  و منتظر تایید و تشویق دیگران نمانید.

 * 5 ـ  با روش های ممکن تکلیف هر یک از سوژه هایی که افکار مزاحم تلقی میشوند،  را روشن کنید.

 * 6 ـ  زمان مطالعه و درس خواندن، فقط مطالعه کنید و درس بخوانید،  سوژه های دیگر را از خود دور کنید.

 * 7 ـ  شوق یادگیری را در خود تحریک و تقویت کنید،  تا عطش تان برای مطالعه و یادگیری بیشتر شود.

کلیک کنید:  پیدایش تحولات اجتماعی

کلیک کنید:  حقوق تاریخی ایران

کلیک کنید:  فلاسفه تاریخ باستان

کلیک کنید:  تماس و نظر

نوشتن مقاله علمی در وب

      بسیار دیده ام که در وبلاگ ها بدون در نظر گرفتن اصول لازم می نویسند،  برای کمک به بهبود نگارش مقاله و تحقیقات در وبلاگها سری مطالبی جهت یاد آوری چگونگی نوشتن تهیه کردم.  امیدوارم مورد نقد و نظر قرار گیرد، و با کمک عزیزان وبلاگ نویس به گسترش آن ضمن در نظر گرفتن فرهنگ یادگیری اقدام شود.  ابتدا می بایست در مقاله هایی که در وبلاگ می نویسیم به اصل موضوع آن توجه شود،  از حاشیه روی و پرداختن به موضوعات فرعی و غیر ضروری مطالب در مقاله خود داری گردد.  منابع و مآخذ، آمارها، نقل قول ها، تعاریف، مدل ها، قضایای کلی،  تصاویر، جداول، نمودارها و اشکال به خوبی و مرتبط با بحث استفاده و لینک شوند.  ظاهر مقاله تمیز، شکیل و زیبا مطابق سلیقه شخصی نویسنده باشد،  در مورد فاصله خطوط، و حاشیه ها، طراز بندی دقت شود،  و همخوانی کلی رعایت گردد.  عنوان کتب و مقالات مورد استفاده در فهرست منابع با حروف رنگی یا کج تایپ شود،  مقیاس ها، تاریخ ها و نشانه ها در سراسر مقاله یکدست گردد،  و در صورت ضرورت لینک معادل آن ها ذکر شود.  معادل لاتین واژه های تخصصی و نیز اسامی افراد، مکانها و... در موضوع مربوطه لینک شوند.

     در وب ها مقالات و مطالب مختلف وجود دارد،  ولی در این پست به تهیه و نگارش مقالات و تحقیقات علمی می پردازم که مهمترین بخش تاریخ وبلاگ نویسی می باشد.   مقالات علمی را می توان به دو دسته کلی تقسیم نمود،  پژوهشی، که بنیادی یا کاربردی می باشند،  و بهره گرفته از یک پروژه تحقیقاتی اساسی است،  و معمولا به تولید علمی منجر می گردد.  مقالات علمی مطالعاتی و ترویجی که بر پایه جا به جایی، تلفیق و ترکیب دانش موجود تهیه می شود،  از این گونه مقالات می توان به مقالات مروری، تدوینی، ترجمه ای و تحلیلی اشاره کرد.  در این میان مقاله های تحلیلی ارزش و اعتبار بالاتری دارند،  که بسیاری از مقالات انوش راوید را شامل می شود.   ساختار یک مقاله علمی – پژوهشی شامل،  مشخصات مقاله، چکیده، مقدمه، روش تحقیق، اطلاعات و داده ها، تجزیه و تحلیل، نتیجه گیری، شناسایی و تصدیق، منابع، ضمایم است.

      اساس هر مقاله و تحقیق علمی را تعریف و بیان مسئله تحقیق تشکیل می دهد،  که ضمن مطالعه ادبیات و سوابق،  دارای اقدامات نظام یافته طرح مسئله،  تعیین حدود، شناسایی و تحلیل مسئله تحقیق می باشد.  تعیین متغیرها و تدوین مدل های علمی مربوط به چهار چوب نظری،  و تشریح مسئله و نگارش تحقیق نیز از پایه های تحقیق می باشد.  موضوع تحقیق برای محقق بر اساس منابع متعدد طرح می گردد،  که دلایلی دارد از جمله، کنجکاوی، تجارب شخصی، مطالعه آثار مکتوب، منابع شفاهی.  هر موضوع تحقیقاتی ویژگی هایی دارد مانند،  ادراکی و بسیط بودن، میکرو و شفاف بودن،  جدید و تازه،  یا مرتبط با رشته تخصصی محقق.

      کار پژوهش برای نوشتن مقاله،  پس از انجام مرحله مطالعه ادبیات نظری و سوابق نیاز تحقیق آغاز می گردد،  به عبارتی پژوهش در بستری از آگاهی برای کشف مجهول انجام می پذیرد.  به این ترتیب نسبت به موضوع،  آگاهی زیاد تری پیدا می شود،  و اطلاعات در زمینه موضوع مورد مطالعه افزوده می گردد،  بنا بر این بر اساس آگاهی از معلومات به دست آمده دوباره کاری و تکرار نخواهد بود.  بدین ترتیب می توان روش کار دیگران را متوجه شد،  و با مسائل و مشکلات مسیر تحقیق آشنا گردید.  مطالعه ادبیات و سوابق مسئله به محقق کمک می کند،  تا متغیر های مورد نظر در مطالعه را بهتر شناسایی نموده،  و روابط علت و معلولی آن ها را با توجه به تجارب گذشته در قالب مدل های نظری تبیین نماید.  تجارب گذشته و شناسایی متغیرها و تصوراتی از واقعیت ها را در ذهن شکل داده،  بدین ترتیب ساده تر می توان فرضیه های تحقیق را تدوین کرد.  مطالعه درباره مسئله و تنظیم و تدوین ادبیات و مباحث نظری و قضایای کلی آن،  به محقق کمک می کند،  تا تکیه گاه محکمی برای استدلال منطقی در مرحله بررسی و ارزیابی فرضیه ها و استنتاج به ویژه در تحقیقات توصیفی - تحلیلی، تاریخی، علمی و همبستگی پیدا نماید.

     چگونگی دست یابی به منابع برای مقاله کاری مهم است،  که باید راه های آن را شناخت تا از بهدر رفتن وقت و انرژی خود داری شود.  دستیابی به منابع و فهرست بر داری،  روش های متعددی دارد که در اینجا انوش راوید ده نمونه را پیشنهاد می کند.  یک - استفاده از کتاب شناسی ها؛  2 - استفاده از فهرست مقالات؛ 3 - استفاده از نمایه ها؛  4 - استفاده از کتابخانه؛  5 - استفاده از فهرست تحقیقات؛  6 - استفاده از چکیده ها؛  7 - استفاده از مجموعه مقالات؛  8 - استفاده از روش مصاحبه؛  9 - استفاده از آرشیوها ؛  10 - استفاده از حافظه های کامپیوتری و اینترنت.

نگارش و بیان تحقیق

      بهتر است صورت مسئله تحقیق سئوالی نوشته شود،  و از بیان آن به صورت عبارت کلی یا جملات خبری خود داری کرد،  نمونه در وبلاگ سازمان آینده بینی انوش راوید می باشد.  مسئله را باید به طور واضح تعریف نمود،  و از واژگان و اصطلاحات مبهم و دو پهلو استفاده نکرد.  اصطلاحات، واژگان باید با مفاهیم اختصاصی و تخصصی تعریف شوند،  نه ارزشی.  در ابتدا یا انتهای متنها باید سئوالات ویژه تحقیق نوشته شود.  محقق بهتر است برای بیان مسئله تحقیق و نگارش،  صورت مسئله را پرسشی بنویسد.  همچنین فلسفه تحقیق خود را بصورت مقدمه ای کلی درباره مسائل و ضرورت های انجام تحقیق مورد نظر خود بنویسد.  بطور مثال در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران این فلسفه به عنوان سخن وبلاگ،  و در مقالات جداگانه به عنوان پیش گفتار نوشته شده است.  همچنین باید ابعاد، ویژگی ها و صفات و حدود مسئله مورد مطالعه را شرح داد،  ادبیات و سوابق مسئله تحقیق را بیان نمود.  فهرست متغیرها و معرف های مورد مطالعه و مدل های تبیینی نظری را به شرحی که گفته شد ذکر کرد.  سئوالات ویژه تحقیق را فهرست کند،  به هدف یا اهداف تحقیق خود اشاره،  و نتایج و دستاورد های پیش بینی شده تحقیق را اظهار کند،  در وبسایت انوش راوید بیشتر بصورت لینک به مطالب دیگر می باشد.

      در حقیقت تحقیق علمی با هدف شناخت یک موقعیت و پدیده انجام می شود،  که در هر زمان می تواند باشد.  گرد آوری اطلاعات برای تحقیق خیلی مهم و اساسی است،  به لحاظ اهمیت گاه به اشتباه آن را خود تحقیق می نامند.  برای حفظ اعتبار اطلاعات و داده های گردآوری شده،  محقق باید دو اصل اساسی صحت و دقت را مورد توجه خاص قرار دهد.  گرد آوری اطلاعات را می توان به دو طبقه تقسیم کرد،  روش های کتابخانه ای در محیط کتاب یا مجازی و روش های میدانی و مشاهده ای.  تحلیل داده ها با دو شیوه انجام می شود،  کیفی و کمی،  در تجزیه و تحلیل های کیفی مشخصاً، عقل، منطق، تفکر و استدلال است.  در کمی پدیده ها، متغیرها، ویژگی ها، ارزش ها و باورها را اندازه گیری می نمایند.  روش مشاهده یکی از روش های کارآمد و مؤثر در تحقیقات موردی است،  مانند بازدید از مکان های تاریخی و موزه ها در تحقیقات وبلاگ های تاریخی .  اطلاعاتی را که محقق از طریق روش مشاهده می تواند کسب کند،  کمتر می توان از طریق روش های دیگر به دست آورد،  زیرا مشاهده به محقق اجازه می دهد،  که مستقیما پدیده مورد مطالعه را ببیند،  و واقعیت را به صورت مستقیم یا بی واسطه درک کند.

      برای این منظور ابزار هایی جهت مشاهده لازم است،  اول ابزار استاندارد، دوم ابزار که خود محقق ساخته و یا ایجاد کرده.  در هر صورت می توان انواع روش های مشاهده را در 8 طرح قرار دارد،  که اندکی از هر کدام آنها را شرح می دهم.  طرح های مشاهده کنترل نشده،  که مشاهده به روش سطحی یا ساده و آزاد نیز مشهور شده،  محقق ناظر بر وقایع و رخدادهاست و آن هایی را که به هدف تحقیق نزدیک است،  ثبت و ضبط می نماید.  طرح های مشاهده کنترل شده،  که به طرح های منظم و دقیق یا سازمان یافته نیز معروفند.  طرح مشاهده مشارکتی،  که محقق یا مشاهده گر خود در محیط مشاهده جذب می شود،  یعنی به عنوان عضوی از اعضای آن در می آید،  چنین مشاهده ای را می توان مشاهده از درون جامعه نام برد.  طرح مشاهده غیر مشارکتی،  بر خلاف نوع مشارکتی،  چندان عمیق و اساسی نیست زیرا محقق مورد مطالعه را از بیرون و از کنار مطالعه می کند،  و اطلاعات او سطحی است.  طرح مشاهده فردی، که به وسیله یک نفر،  خواه محقق باشد یا فرد مشاهده گر دیگری،  انجام می شود،  اطلاعات کسب شده بر پایه ادراکات یک نفر استوار است،  که احتمال دارد دچار خطا و اشتباه نیز بشود.  طرح مشاهده گروهی،  که به کمک بیش از یک نفر انجام می پذیرد،  و با هم فکری یکدیگر نتیجه مشترک را در کارت ثبت نماید.  طرح مشاهده علنی، محقق یا ناظر یه صورت رسمی و آشکار در محیط مشاهده مستقر می شود،  و وضعیت خود را تغییر داده حالت غیر عادی و غیر طبیعی به خود می گیرد،  بنابر این محقق نمی تواند واقعیت ها را کشف کند.  طرح مشاهده غیر علنی، محقق یا مشاهده گر به صورت علنی در محیط ظاهر نمی شود،  بلکه به صورت غیر رسمی در محیط حضور پیدا می کند،  و محیط را زیر نظر می گیرد. 

      روش مشاهده خوبی هایی داد،  با توجه به حضور محقق یا مشاهده گر در محیط و برقراری ارتباط مستقیم شنوایی و بینایی،  اطلاعات واقعی و دقیقی به دست محقق می رسد.  از این حیث بهترین روش در بین سایر روش های گردآوری اطلاعات است،  حجم اطلاعات وسیع تری از محیط و فرد یا افراد مورد مشاهده به دست محقق می رسد.  این روش برای شناخت موقعیت های تاریخی و نیز افرادی که قادر به بیان وضعیت خود از طرق دیگر نیستند،  نظیر کودکان، بیماران روانی و... روش مناسبی است.  این روش می تواند به عنوان روش کنترل برای سایر روش های گردآوری اطلاعات مورد استفاده قرار گیرد.  کار جمع آوری واقعی تر اطلاعات و فهم مستقیم رفتارها و رویدادها با این روش بیشتر امکان پذیر است.  در مشاهده، بویژه اگر غیر علنی باشد، مقاومت و ممانعت احتمالی بر سر راه گرد آوری اطلاعات وجود ندارد.  روش مشاهده در جامعه ای محدود و مطالعات موردی کاربرد دارد،  ولی برای مطالعات وسیع و جامعه ای بزرگ مناسب نیست و معایبی دارد،  در مشاهده های غیر علنی و پنهانی امکان ثبت فوری مشاهدات مقدور نیست.  وجود محقق و مشاهده گر در محیط مشاهده انسانی باعث می گردد،  که شرایط عادی و طبیعی آن تغییر نماید و حالت عیر عادی و غیر طبیعی به خود بگیرد.  مشاهده برای تحقیقات تداومی که زمان طولانی را طلب می کند،  روشی مقرون به صرفه نیست.  محدودیت قلمرو دید مشاهده گر مانع از این می شود،  که تمام صحنه و میدان را مشاهده کند.  این محدودیت علاوه بر قلمرو جغرافیایی میدان مشاهده،  شامل مواردی می شود که در زوایای بیروح یا به اصطلاح در نقاط کور قرار دارند.

احترام به حقوق دیگران

       احترام به حقوق دیگران برای ارزش معنوی مقاله و تحقیق بسیار مهم می باشد،  بهره برداری از آثار دیگران و ذکر آن در گزارش تحقیق به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم است.  می بایست مشخصات منبع یا مرجع در پاورقی یا پایان فصل یا پایان گزارش آورده شود،  در وبلاگ انوش راوید بصورت لینک می باشد.  همچنین تنظیم و تدوین ساختار گزارش تحقیق عناصری دارد که شامل:  مقدمات، فهرست، متن، کتابنامه، پیوست ها می باشد،  که همگان با آنها آشنا هستند،  در وبلاگ انوش راوید،  مقدمات و فهرست در صفحه اول وبلاگ،  و کتابنامه و پیوست ها در متن ها میان صفحه های داخلی بصورت لینک می باشند.  در واقع تنظیمات تحقیق را می توان گفت طرح تحقیق،  که سندی با مشخصات تحقیق،  برنامه اجرایی و جزییات فعالیت ها و امور مربوط به موضوع تحقیق است.  یا به عبارت ساده تر، طرح تحقیق چگونگی انجام دادن تحقیق علمی است.  گاهی لازم است طرح تحقیق را توجیه کرد،  منجمله آگاه کردن کسانی که در تصویب طرح مؤثرند،  تسهیل برنامه ریزی اجرایی تحقیق، و کسب حمایت دیگران.   طرح های تحقیق بزرگ و کوچک دارد،  که بر اساس مراحل پیشرفت، مقدماتی، تفضیلی و نهایی گفته می شود.  ساختار طرح تحقیق عناصری و اجزایی دارد،  که عبارتند از،  سئوال اصلی تحقیق و بیان مسئله،  سوابق و ادبیات مربوطه، فلسفه و اهداف تحقیق.  محقق به بیان پرسش و دلایل ضروری و توجیهی انجام دادن تحقیق و نیز اهداف علمی و کاربردی یا عملی آن می پردازد،  و انگیزه ها و ضرورت های خاص انجام آن را تشریح می کند.

      البته باید نوع تحقیق در هدف و روش مشخص باشد،  از حیث هدف اشاره به مبنایی بودن و کار بردی بودن ضرورت دارد.  از لحاظ روش محقق باید مشخص نماید که تحقیق به کدام یک از قسمت های توصیفی، همبستگی، تاریخی، تجربی و غیره مشابهت دارد و چرا.  در بسیاری از تحقیقات ارایه فرضیه ها که بر اساس علمی بیان شده باشند،  برای پیشبرد تحقیق لازم است.  آمارها در تحقیق بسیار مهم می باشند،  مثلاً در دروغ های تاریخی به هیچ وجه آمار درست ارایه نشده است،  محقق تاریخی با ارایه آمار های تاریخی به راحتی دروغها را آشکار می کند.  موضوعاتی که در تحقیق نقش دارند شامل،  روش ها و ابزار های نمونه گیری و گرد آوری و طبقه بندی اطلاعات،  همچنین چگونگی تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها.  لازم است مدیریت و عوامل اجرایی و یا سازمان های نوین،  و زمان و طول مدت اجرای تحقیق در نظر گرفته شود.  هر تحقیق مشکلات و تنگناهای احتمالی دارد،  و نیازمند ابزارها، وسایل و شرایط مورد نیاز و همچنین هزینه می باشد.  موضوع مهم:  می توان برای تحقیق واژگان و اصطلاحات تخصصی و اختصاصی تعریف و طرح کرد،  در این مورد محقق های ایرانی بیشتر از واژگان خارجی که گاهی به کار و نوع تحقیق آنها نمی خورد استفاده می کنند.  ولی انوش راوید سعی می کند واژگان جدید ارایه دهد.  در آخر یک مقاله تحقیقاتی می بایست فهرستی از عناصر و اجزا تحقیق تهیه گردد،  و برای هر عنصر و اجزا مربوطه تعریف و نظر خواهی شود،  همچنین به اصلاحات جدید برابر موج نو اقدام کرد.

آیا می توانید بخش های مختلف تحقیقاتی را در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران را بیان کنید؟

بازبینی در شتاب حرکت

    خلاقیت  Creativity ــ  درخشش یک اندیشه و بوجود آمدن نظرات و ایده‌ های نو می باشد،  از نظر معنی، بیشتر در جنبه ‌های فکری و نظری و به اصطلاح فعالیت‌ های ذهنی و طراحی مطرح است.  خلاقیت، نقطه آغاز و به اصطلاح موتور نوآوری است،  خلاقیت با نو آوری تفاوت دارد،  خلاقیت = ایجاد،  نو آوری =  کار برده ایده های جدید.

      خلاقیت مؤثرترین روش جبران عقب افتادگی از جوامع پیشرفته و پویا است،  نیز قوی ترین عامل اکتساب اطمینان به نفس حرفه ای می باشد.  خلاقیت مداوم لازمه بقای یک سیستم صنعتی در جهان امروز است،  خلاقیت تصور یک ایده نوین از طریقی نامشخص و تا بخشی غیر ارادی به حساب می آید.  نظریه ها و برنامه های تحقیقاتی،  بدون خلاقیت کپی کردن نوشته ها و نقاشی های دیگران است.  مهندس محقق کپی گر،  فنون آنالیز آنچه موجود است را میداند،  و پیوسته در پی بهینه یابی است.  اما مهندس محقق مخترع خلاق،  آنکه به آنچه نیست موجودیت می بخشد،  و به کمک فنون آنالیز به ساخته و پرداخته خود معنی میدهد.

    عوامل باز دارنده خلاقیت تکنولوژیکی شامل موارد زیر است:

    *  علاقة زیاد به گردش و تفریح و استراحت خوش گذرانی، *   ضعف اطمینان به نفس، *  ضعف دانش علمی و فنی، *  افراط در نظم کار، *   فقدان شهامت در پذیرش ریسک و محافظه کاری در حرفه، *   راحتی تأمین در تقلید، *   مقاومت و دو دلی در تغییر، *   عدم تحمل نامفهومات و نامعلومات در تجسم راه حلها، *   گشتاور روانی.

    تمرین خلاقیت: *   توجه به نیازها جهت ایجاد محصولات یا فرآیند های بهتر، ارزانتر، سریعتر، کم خطرتر، سبک تر، سنگین تر، بزرگتر، کوچکتر، قوی تر، کم مصرف تر، کم صداتر، مطلوب تر برای محیط زیست، *   توجه به پدیده ها مانند:  سیب نیوتن، باتری جیمزوات، گیاه چسبنده ولکرو، ...، *   توجه به مشاهدات تصادفی، *   انتخاب ارادی و تصادفی موضوع مورد اختراع،  تبادل قابلیت های محصولات با یکدیگر، *   تعبیه قابلیت های طبیعت در محصولات.

    اختراع  Invention ــ  اختراع برابر است با خلاقیت در زمینة تکنولوژی،  محصول یا فرآیند جدیدی که قابل استفاده می باشد.  اختراع بیشتر حالت اتفاقی و غیر قابل پیش ‌بینی دارد،  دستیابی به چیز یا روشی جدید،  تأثیر گذاری بر محققان و متخصصان، که حاصل هوش و تفکر انسان جدید اندیش است.  هر اختراع می ‌تواند به چندین نوآوری منجر شود،  اختراع با نو آوری تفاوت دارد.  اختراعات دارای طبقه بندی است:

    *  راه حل از طریق روش های شناخته شده در زمینه اختراع، *  تغییرات نه چندان اساسی با استفاده از روش های شناخته شده در زمینه اختراع، *  تغییرات اساسی با استفاده از تکنولوژی هایی که در زمینه های دیگر توسعه داده شده اند، *  خلق سیستم های جدید با استفاده از دستاورد های علمی جدید، *   خلق سیستم های کاملاً نوین بر اساس اکتشافات مهم علمی، *  خلاقیت مایه اصلی برخی از حرفه ها نظیر انواع هنر است.

    یکی از موضوعات مهم این است،  که میتوان مخترع شدن را آموخت،  اما لازمه هایی دارد که شامل:

   *  طلب فکری و ذاتی، *   نگرش و طرز تلقی درست، *   دانستن علوم و فنون پایه و عمیق بودن در حداقل یک زمینه، *  کنجکاوی بی حدى و مرز، *   تیز بینی برای دریافتن پدیده های جالب در میان انبوه پدیده ها، *  تمرین و حجم کار خلاق فراوان،  *   چند جانبه آگاه بودن منجمله دانستن مفهوم قرن سنت گریزی، *   درستکار بودن، *   تاثیر مثبت گرفتن از ناملایمات زندگی، *   هدف داشتن، دل نبستن به نتیجه و لذت بردن از پویش مسیر، *   عشق به معنی دادن به زندگی و ابدی شدن.

    تحقیق ــ  روش حل مساله تحقیق،  پیگیری سیستماتیک در شناخت مسأله و بررسی گزینه های راه حل موارد زیر می باشد:

   * بر اساس تفکر عمقی و ارادی، *  امکان برنامه ریزی و تعیین منابع مورد نیاز، *  امکان وقفه های با برنامه در دوره تحقیق، *  امکان پیش بینی نتایج ممکن.

    ارائه نتیجه گزارش یا مقاله فنی:

    1 ــ  روش ابداعی:  درک فضای امکانات،  تطبیق با پدیده های فیزیکی و سنتز کردن راه حل موارد زیر می باشد:

    * براساس تفکر گسترده، *  غیر قابل پیش بینی و غیر قابل برنامه ریزی (جرقه ای)، *  اکثراً بی وقفه یا با وقفه های نامنظم، *   ترکیبی از تفکر ارادی و غیر ارادی.

   2 ــ  ارائه نتیجه با ساخت نمونه،  شرح راه حل،  ثبت اختراع.

ابزار لازم برای حل ابداعی مسائل شامل:  *   دانش پدیده ها، *   دانش مواد و میدانها، *   استفاده از اضداد، *   دانش روند تکامل تکنولوژی.

    قابل توجه:  کودک در مواجه با مخالفتها می گرید،  اما مهندس کپی گر مصالحه و بهینه یابی می کند،  و مهندس محقق مخترع محدوده ها را درهم می شکند و فضای مساله را خالی از تضاد می کند،  همانگونه که انوش راوید در موارد تاریخ انجام می دهد.

    برای ادامه و حرکت نهایی روش هایی به شرح زیر لازم است:

    هدفها را مشخص کنید، *  ایده برای محصول یا خدمات، *   ایده برای یک قابلیت جدید در محصول یا خدمات، *   نام گذاری، *   ایده برای روش های ارتقاء کیفیت، *  فرآیند جدید برای انجام چیزی، *   خواسته ها و محدودیتها را مشخص کنید.

    در راه تحقیق و اختراع قوانین به شرح زیر می باشد:

    * بدانید هیچ ایده ای بد و احمقانه نیست، *  خلاق باشید، *  ریسک پذیر باشید، *  از ایده های ابراز شده انتقاد نکنید.

    در راه تحقیق و اختراع عملکرد زیر رایج است:

   الف ــ  ایجاد ایده کنید: *   از برخی تمرینها و بازیها جهت آماده سازی فکر خلاق میتوان استفاده کرد، *  هرگاه تولید ایده آهسته شد،  از تمرینها و بازی های جدید میتوان استفاده کرد.  ب ــ   نت برداری دقیق کنید، استفاده از کامپیوتر توصیه می شود.

    برای مخترع شدن چه باید کرد،  باید از امروز شروع به تحقیق نوین کرد:

    *  کنجکاو و کاونده باشید و به هر محصول، فرآیند یا سیستمی که بر می خورید تیز هوشانه و با علاقه بنگرید و فکر کنید، *   در مورد هدف هر یک از محصولات، فرآیند، یا سیستم های مورد تفکر و نظر تان از خود سؤال کنید، *  به هدف های بالاتر فکر کنید.  مثال 1:  هدف این پیچها اتصال قطعه 1 به 2 است،  چرا 1 و 2 یک قطعة واحد نباشند؟  آیا اصلاٌ این قطعه مورد لزوم است؟  مثال 2:   اگر یک موضوع تاریخی از دروغ های تاریخ است،  پس جای آن چه می تواند باشد؟

   از امروز شروع کنید:  *  توسط تفکر گسترده به همگون ها در قلمرو های دیگر فکر کنید، *   از طریق رسم و نقاشی افکار تان ر ا به چشم و دوباره از راه چشم به مغز برگردانید، *   تفکر تصویری در بعد های دوم، سوم، ....،  داشته باشید، *  در دنیای این تفکر جالب و رنگارنگ تقریباً همیشه غوطه ور باشید، *   هر چه با فکر تان خلق کردید اختراع شما می باشد،  آنرا برای خود تان ثبت کنید.

    اکتشاف  Discovery ــ  آشکار ساختن و به ‌ظهور رسانیدن یا اعلام چیزی که وجود داشته ولی کسی قبلاً متوجه آن نشده بود، و یا آنرا درک نکرده است، مانند کشف میکروب و یا دروغ های تاریخ.

    شکوفایی ــ  به معنی به ‌بار نشستن تلاش های گذشته است،  و به همه سازمان‌ هایی که تلاشی انجام داده اند مربوط می‌شود.

    فنّاوری ــ  مجموعه روش‌ها، فرآیندها، تجهیزات، سیستم‌ها، اطلاعات و مهارت‌ها جهت تبدیل منابع به محصولات و یا خدمات است.  فن آوری با نو آوری تفاوت دارد.

    کارآفرین ــ  فردی است،  که با تشخیص فرصت و تبدیل ایده و فکر جدید به یک کسب و کار،  و با بسیج منابع که توأم با مخاطره مالی، اجتماعی، آبرویی و حیثیتی می باشد،  و محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید.  کار آفرینی =  نوآوری + شکوفایی.

    نوآوری ــ  به ‌کارگیری ایده‌ های جدید همراه استفاده بهینه از منابع است،  لازمه آن رشد و رقابت در جامعه سالم امروزی است،  و همچنین در کشور های نوگرا شکل بدرد بخور می گیرد.  توانایی خلق ایده‌ های جدید بالقوه در همه انسانها با شدت و ضعف متفاوت نهاده شده،  به ‌فعل در آوردن این توانایی نیازمند زمینه‌ ها، محرکها و عوامل خاص است.  نو آوری یک فرآیند قابل برنامه ‌ریزی می باشد،  کاربرد چیزی یا روشی نوین،  تأثیر گذاری بر زندگی عموم مردم است،  که بیشتر ناشی از خواست و اراده است تا هوش،  ضرورتاً به ‌معنی جدید بودن در جهان نیست، هر نوآوری مبتنی بر اختراع نیست، ولی هر اختراع می ‌تواند به چندین نوآوری منجر شود.  نو آوری هر گونه تغییر و تحول در فنّاوری و ترک روش ‌های قدیمی و سنتی انجام امور است.  نو آوری لزوماً به معنی به بازار رساندن آخرین و تازه ‌ترین دستاورد های مهم تکنولوژیک نیست،  بلکه حتی می ‌توان بهره‌ گیری از هر تغییر کوچکی را که در دانش فنی ایجاد می‌شود نوآوری نامید.

      نو آوری ذاتی یا اکتسابی است،  ذاتی،  در بعضی افراد نو آوری،  و الهام شدن راه‌ حل‌ های نو آورانه ذاتی است،  ساختار فکری افراد نوآور نسبت به افراد عادی جامعه متفاوت می باشد.  اکتسابی،  وجود نوآوری در سرشت و نهاد انسان‌ها با شدت و ضعف قرار دارد،  ولی نیازمند ایجاد زمینه‌ های لازم جهت تبدیل از قوه به فعل است.  برای به‌ ثمر رسیدن سریع‌تر و بهتر فعالیت ‌های در دست اقدام، نوآوری لازم است،  و الزاماً به‌ معنی نفی ساختارها، سیاستها، مقررات، برنامه‌ها و عملکرد های گذشته نیست.

    بستر های لازم برای ایجاد نو آوری:  * عزم ملی و روحیة استقلال ‌طلبی و خود باوری، * سیاست‌ها و سازو کار های حمایتی دولت، هماهنگی سیاست‌ های توسعه فنّاوری و نوآوری با سایر حوزه ها، به ‌ویژه در بخش ‌های صنعت و تجارت، تولید و توسعه علم و فنّاوری با تحقیق و توسعه مداوم،  توانایی بکار گیری و جذب فنّاوری، منابع انسانی خلاق و متخصص و جذب و نگهداری نخبگان، انگیزه برای یادگیری، * تفکر خلاق سیستمی و راهبردی.

    موانع نو آوری شامل:  * ساختار اجتماعی سنتی، * فاصله میان آخرین دانش بشر و آنچه به کار می بریم، * عوامل فرهنگی، * آهنگ پذیرش سازمان، * ارزش های غلط حاکم در سازمان، * عدم وجود نگرش انتقادی، * عدم به  کارگیری مشاوران، * ترس از انتقاد و شکست، * تمایل به همرنگی با جماعت، * محدود بودن طرق ارتباط با مدیر عالی، * حاکمیت جو عدم تحمل اختلاف سلیقه، * افراد ذی نفع در حفظ وضع موجود، * تأکید بر افق زمانی کوتاه ‌مدت، * تصمیم گیرندگان بیش از حد حسابگر، * اعطای پاداش‌ های نامناسب، * تأکید بیش از حد بر الزامات بوروکراتیک.

    نهادینه نو آوری در سازمان شامل:  مدیریت تحول ‌گرا، سنت ‌شکنی با حفظ اصول و ارزش های دینی و ملی ترویج کار گروهی، نرخ و الگوی انتشار فنّاوری، دسترسی به اطلاعات صحیح در مورد علوم و فنّاوریها، سرمایه ‌گذاری دولت و ب‌ویژه بخش خصوصی در نوآوری، ارج نهادن به ایده‌ های جدید، حفظ حقوق مالکیت فکری در جامعه، گسترش و بهبود ارتباطات و تعاملات میان مراکز آموزش عالی، پژوهشی و فنّاوری با بخش تولید و خدمات، فضای تعاملی توأم با رقابت سالم در عرصه اقتصاد، ایجاد فضا و قوانین و مقررات مناسب برای گرایش به نوآوری، کارآفرینی و اشتغال مولد و کاهش جاذبه و سود فعالیت ‌های واسطه ‌گری غیرمولد، حضور در بازار های جهانی و حمایت جدی دولت از صدور فنّاوری و محصولات مبتنی بر فنّاوری‌های پیشرفته، گسترش و بهبود ارتباطات و تعاملات با سایر کشورها، تغییرات محیط جهانی.

    انواع نو آوری،  الف، بنیادی،  باعث تغییرات اساسی، ناشی از یک اختراع مانن ترانزیستور،  ب، تدریجی،  باعث تغییرات جزئی، فرآیند بهبود مستمر مانند ساخت گوشی و نوت بوک.

    نوآوری تکنولوژیکی، تأکید بیشتر بر جنبه ‌های تکنولوژیکی محصول،  مجموعه پیچیده‌ ای از فعالیت‌‌ها که ایده‌ها و دانش‌ های علمی را به واقعیت‌‌ های فیزیکی و کاربرد های جهان واقعی تبدیل می‌کند،  و در واقع فرآیندی است که دانش را به محصولات و خدماتی که دارای تأثیرات اقتصادی و اجتماعی هستند تبدیل می‌نماید.  معرفی و تجاری ‌کردن محصول یا خدمت جدید یا بهبود اساسی در آنها معرفی فرایند تولید جدید یا بهبود اساسی در فرایند های موجود.  فرآیند نوآوری تکنولوژیک برابر است با:  تحقیقات پایه، تحقیقات کاربردی، توسعه تکنولوژی، ب‌کارگیری یا پیاده ‌سازی تکنولوژی، تولید، بازاریابی، اشاعه و تکثیر تکنولوژی، بهسازی و ارتقاء تکنولوژی.

    نوآوری سازمانی،  گشودن در های بازار جدید، توسعه منابع جدید تأمین ‌کننده، ایجاد تغییرات اساسی در ساختار های صنعتی و سازمانی.

    مدل های نو آوری،  اول فشار تکنولوژی،  در این مدل عامل اصلی نوآوری فشار علم و تکنولوژی است.  فشار تکنولوژی به‌عنوان یک فرآیند ترتیبی و خطی ساده در نظر گرفته می‌ شود و بازار ظرفی برای ریختن نتایج تحقیق و توسعه در آن است،  این مدل تأکید زیادی بر تحقیق و توسعه دارد.  دوم کشش تقاضا،  بر اساس این مدل، تکنولوژی برای پاسخ به نیاز یا تقاضای بازار توسعه می‌ یابد.  در این مدل نیز به نو آوری به ‌عنوان یک فرآیند خطی ساده نگاه می ‌شود،  و بازار به‌ عنوان منبع ایده ‌ها منشأ هدایت فعالیت ‌های تحقیق و توسعه است،  تأکید این مدل بیشتر بر بازاریابی است.  سوم دو گانه،  این مدل ترکیبی از مدل های نسل اول و دوم است،  و در آن نوآوری با ترکیب ‌های کششی ــ فشاری و فشاری ـ کششی تفسیر می‌شود.  سوم، از فرآیند های متوالی اما دارای حلقه بازخورد تشکیل می ‌شود،  و در آن بین بازار و فعالیت ‌های تحقیق و توسعه توازن بیشتری برقرار‌ است.

    چهارم یکپارچه،  در مدل چهارم ارتباط و تعامل با تأمین‌ کنندگان و مشتریان بیش از پیش مطرح می‌شود،  و یکپارچگی بین تحقیق و توسعه و تولید مورد تأکید قرار دارد.  پنجم سیستم ‌های یکپارچه و شبکه ‌ای،  در این مدل توسعه به‌ صورت موازی و یکپارچه روی می‌دهد،  و استفاده از سیستم‌ های خبره مدلسازی و شبیه ‌سازی،  در تحقیق و توسعه و ارتباط نزدیک با مشتری مورد توجه قرار دارد.  یکپارچگی استراتژیک با تأمین‌ کنندگان اولیه بیشتر است،  و ارتباطات افقی نظیر سرمایه‌ گذاری مشترک، تحقیقات گروهی، همکاری در تنظیم بازار،  و غیره نیز مد نظر قرار دارد.  این مدل بر انعطاف ‌پذیری بنگاه و سرعت توسعه محصول جدید تأکید دارد.

      نوآوری نوین،  از سازمان‌ها Organizations و عرف‌ها Institutions به‌ عنوان اجزاء دو عنصر اصلی و روابط میان آنها تشکیل شده است.

     سازمان‌های نوین،  ساختار های رسمی با هدفی مشخص هستند، که کنشگران یا بازیگران نوآوری می ‌باشند، بنگاه ‌های تولیدی و خدماتی، دانشگاه‌ ها، آزمایشگاه ها و مراکز تحقیقاتی، مراکز رشد و پارک های علم و فنّاوری، سازمان های سرمایه ‌گذار، سازمان های دولتی مرتبط با سیاست های نوآوری و رقابتی.

    عرف‌ها،  مجموعه ‌ای از عادات مشترک، هنجارها، رویه‌ها، قوانین و مقررات و قواعدی است،  که روابط و تعاملات بین افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها را تنظیم می ‌کند،  و در واقع همان قواعد بازی در نوآوری هستند.  همچنین قوانین مالکیت فکری و هنجار ‌های مؤثر بر روابط بین بنگاهها، دانشگاه ها و مراکز پژوهشی و فنّاوری از عرفها می باشد.

کلیک کنید:  طبقات اجتماعی ایران

کلیک کنید:  تاریخ مبارزات فرهنگی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ منطق ملی و مردمی در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

سیستم های فلسفی

      به منظور پویایی وبلاگ،  در بخش کارگاه فکر سازی به موضوعات ذهنی و نظری و عینی می پردازم،  اکثر این بحث ها مربوط به قرن های گذشته می باشند و دیدگاه و کارشناسی آنها در قرن 21 متفاوت می باشد.  زیرا این قرن فقط برای حرفه ای ها می باشد،  و هر شخص می توان در گرایش ویژه ای،  دیدگاه تخصصی مربوطه را داشته باشد.  در این زمان جمع بندی و طبقه بندی فلسفه های نوین،  خود دانش خاصی را در بر می گیرد،  که باید شناخته و گشوده شود.

   فلسفه شک، Scepticisme   ــ  فلاسفه شک معتقد هستند،  که آدمی قادر بدرک حقایق و ذات اشیا نمی باشد،  معرفت و دانش ارزشی ندارد،  و دلایل بر اثبات ادعای خود بیان می کنند و می گویند:  آدمی بخطای ادراک دچار است،  و آنچه را که حقیقت می داند در واقع خطاست،  همچنین اگر حقیقتی وجود داشته باشد،  پس چرا اینهمه تضادها و تناقضات فراوان دیده می شود.  در حالیکه می دانیم حقیقت یکی بیش نیست،  زیرا نزد هر کس راجع بموضوعی عقیده ای خاص دارد،  و حتی در یک فرد نیز در زمان های مختلف،  تخالف عقیده دیده می شود.  شکاکان معتقدند،  که برای اثبات قضیه ای از قضیه دیگر کمک خواسته می شود،  که دور لازم می آید،  و دور در فلسفه باطل است،  و یا قضیه تازه و مستقل است،  که محتاج با ثبات می باشد،  و برای ثابت گردانیدن آن،  بقضیه سومی نیاز است،  که تسلسل پدید می شود،  و اینهم باطل است.   چون معرفت بیک حقیقت حاصل گردید،  باید بحقایق دیگر نیز این معرفت حاصل شود،  زیرا همه حقایق جهان یکی می باشند،  و با هم بستگی دارند.

  فلسفه جزم و یقین،  Dogmatisme  ــ  پیروان و پیشوایان این شیوه اندیشه فلسفی قائلند باینکه،  آدمی قادر بدرک حقیقت می باشد،  حال باید دید که حقایق فقط جنبه ذهنی دارند،  یعنی منحصراً این حقایق در ذهن آدمی جا دارند،  یا در خارج هم هستند،  و وجود مستقلی دارند.  آن دسته از فلاسفه که حقایق را امری ذهنی می دانند ایده آلیست،  و آن عده که قائل به وجود حقایق در خارج می باشند رآلیست می گویند.

   فلسفه اصالت تصور،  Idealisme  ــ  معتقدان این عقیده می گویند،  اشیا و حقایق وجودشان بستگی به ادراک دارد،  و برای بیان عقیده و اندیشه چندین عقیده فرعی پدید آمده است بدین قرار:

   الف ــ  نفی ماده،  پیروان این عقیده بر این قائلند،  که آنچه از حقایق مادی وجود دارد،  فقط زاده اندیشه و احساسات خود ماست،  یعنی این پدیده ها همه نفسانی و داخلی می باشد،  و جنبه خارجی ندارد.

   ب ــ  فلسفه نمود،  معتقدان می گویند،  در جهان جز حالات نفسانی و احساسات آدمی چیزی وجود ندارد،  و این حالتها بهم مرتبط و متصل نمی باشد،  و وسیله پیوندی بین حالت های نفسانی وجود ندارد.

   پ ــ  بود و نبود،  معتقدند که حقایق وجود دارد،  و قائل بوجود روح و ماده هر دو می باشد،  ولی چون آدمی صورت اشیا را خود در ذهنش مرتسم و تصور می کند،  بنابر این فقط ظواهر آن بر وی مکشوف می شوند،  نه حقیقت آنها.

منطق نظری

      منطق نظری گویند بوسیله ارسطو تدوین،  و بعدها بابهایی بدان افزوده شد،  در تعریف منطق گفته اند،  منطق نرم افزاری است،  که انسان را از خطای در فکر باز می دارد.   همانطور که دانستن دستور زبان،  ما را از هر اشتباهی،  که ممکن است در گفتار رخ دهد،  باز میدارد،  منطق هم در جلوی خطای ذهنی و فکری را خواهد گرفت.  با اینکه منطق از معانی بحث می کند،  اما برای مطالب و معانی به الفاظ و اصطلاحات خاصی نیاز دارد،  که در خلال این مبحث بمناسبت ذکر می شود.

   تصور عبارتست از حصول صورت اشیا در ذهن،  مانند تصور درخت، بلندی، زیبایی،  چنانچه بر این تصورات بطور نفی یا اثبات حکمی اضافه شود،  در آن وقت تصور نخواهد بود بلکه تصدیق می باشد.

   تصدیق در تعریف مزبور بیان گردید،  که تصدیق عبارتست از بیان حکمی نفیاً و اثباتاً بر کسی یا چیزی،  مانند:  خورشید درخشید،  انوش آمد، مانیتور نشکست.

   خمس در منطق پنج کلیت بدین قرار دارد،  جنس، نوع، فصل، عرض عام، عرض خاص،  به تعریف:

  * جنس آنست که بر موجوداتی دلالت کند،  که دارای ذات و حقیقت گوناگون (مختلف الحقیقه) می باشد،  مانند:  انسان، اسب، روباه.

  * نوع آنست که دارای افرادی باشد، که در ذات یکی باشند، (متفق الحقیقه)،  مانند:  انسان که شامل انوش و رضا می گردد،  و افراد انسانی از لحاظ نوعیت و انسانیت یکی می باشند.

  * فصل عبارت از اینکه بین دو نوع اختلاف اساسی وجود داشته باشد،  مانند شیهه کشیدن برای اسب،  و سخن گفتن برای انسان،  زیرا بجز اسب شیه نمیکشد،  و بجز انسان سخن نمی گوید.

  * عرض خاص عبارتست از یک قسم صفت مخصوص برای یک نوع،  خنده برای انسان.

  * عرض عام آنست که صفتی مشترک بین چند نوع باشد،  مانند، راه رفتن برای انسان، اسب، گرگ.

      مفهوم و مصداق در هر امر دو کلی وجود دارد که مفهوم و مصداق می باشد.

  * مفهوم عبارتست از مجموع صفت های مشترک که معانی کلی از آن فهمیده می شود،  مانند، جسم نمو کننده حساس، و شیهه کننده برای اسب،  که همه آنها مجموعاً مفهوم اسب را می رساند.

  * مصداق، اگر مثلاً در مورد انسان بخواهیم افرادی که در خارج وجود دارند بحث کنیم،  و برخی از آنها را مشخص یا ذکر کنیم در این صورت مصداق گفته می شود،  مانند، لیلا، رضا، انوش، حسن، سارا، که مصداق های انسان می باشند.

   اقسام و دلالت ها،  در منطق همانطور که گفته بالذات از معانی،  و بالعرض از الفاظ گفتگو می کند،  اینک برخی از این الفاظ و دلالت ها.  آنچه معانی موضوع و مفهوم را بظور غیر محسوس برساند،  مدلول آنچه که بر آن دلالت می کند دال گویند.  بتعداد حواس آدمی دلالت وجود دارد،  که می توان دلالت وضعی و طبیعی را نام برد.  دلالت بر دو قسم است،  الف، لفظی،  ب، غیر لفظی.

  * دلالت وضعی لفظی،  مانند،  سخن گفتن و استعمال کلمات،  این نوع دلالت در منطق مورد استفاده است.

  * دلالت وضعی غیر لفظی،  مانند، کیلومترها و علائم راهها و راهنمایی.

  * دلالت طبعی،  مانند، سرخ شدن صورت هنگام شرم و خشم و زرد شدن سیما هنگام ترس.

   معرف یا قول شارح،  آنست که تعریفی جامع و کامل از موضوعی و چیزی بکنند،  بطوریکه جای ابهامی نباشد،  و بر چهار قسم است،  حد تام، حد ناقص، رسم تام، رسم ناقص.

  * حد تام،  آنست که تعریفی کامل از ذایتات موضوع بشود،  و این تعریف از جنس قریب و فصل قریب ترکیب و تشکیل می شود.  مانند، انسان حیوان ناطق است،  که حیوان جنس قریب،  و ناطق فصل قریب می باشد.

  * حد ناقص،  عبارتست از تعریفی که چندان دقیق نباشد، و از فصل قریب و جنس بعید تشکیل می شود،  مثل انسان جسم ناطق است،  در اینجا جسم جنس بعید،  و ناطق فصل قریب می باشد.

  * رسم تام،  اگر از ظواهر و صورت و عرض چیزی تعریف بعمل آید،  آنرا تعریف بحد تام گویند،  که البته تعریف کاملی نیست،  چه از جنس قریب و عرض خاص تشکیل می شود.  انسان حیوان خندان است،  که حیوان جنس قریب،  و خندان عرض خاص است،  زیرا بجز انسان ظاهراً موجودی نمی خندد.

  * رسم ناقص،  این تعریف هیچگونه کامل نیست،  زیرا صرفاً به تعریف از ظواهر موضوع اکتفا شده است،  زیرا جنس بعید و عرض خاص تعریف گردیده،  مانند انسان جسم خندان است،  که جسم جنس بعید،  و خندان عرض خاص می باشد.

   تصدیقات،  همانطور که بیان گردید،  اگر دو یا چند تصور بوسیله نسبت حکیمه مربوط و مرتبط گردد،  تصدیق یا قضیه بوجود می آید.  بنابر این تصدیق از سه قسمت پدید می آید،  1 ــ  محکوم علیه (موضوع)،  2 ــ  محکوم به (محمول)،  3  ــ نسبت حکیمه و رابطه،  مانند خورشید تابان است،  خورشید محکوم علیه و تابان محکوم به است؛  که نسبت حکیمه می باشد.

   تصدیقات بر شش قسم بدین قرار می باشد:  1 ــ  بحسب مفهوم،  2 ــ  بحسب مصداق با کمیت،  3 ــ  بحسب کیفیت،  4 ــ  بحسب کیفیت و کمیت با هم،  5 ــ  بحسب اضافه،  6 ــ  بحسب جهت.

   استدلال (حجت)

      اگر تصورات معلومی،  آدمی را به تصور مجهولی راهنمایی کند،  و چنانچه تصدیقات معلوم،  ذهن را بتصدیق مجهولی بکشاند،  حجت یا استدلال گفته می شود.  اقسام استدلال بر سه قسم است:  1 ــ  قیاس،  2 ــ  تمثیل،  3 ــ  استقراء.

   قیاس،  اگر آدمی از حکمی کلی بجزئی برسد،  آنرا قیاس یا استنتاج گویند،  مانند انسان فنا پذیر است،  انوش انسان است،  پس انوش فنا پذیر است.  یا آهن در 1500 درجه ذوب می شود،  این جسم آهن است،  پس در 1500 درجه ذوب می شود.  قیاس بر دو قسم است:  1 ــ  اقترانی،  2 ــ استثنائی.  از قیاس در علوم بویژه ریاضی زیاد استفاده می شود و در منطق نیز مهم است.

  * قیاس اقترانی،  قیاسی را گویند،  که نتیجه یا نقیض نتیجه بالفعل در مقدمات موجود نباشد،  مانند انوش انسان است،  هر انسانی فانی است،  پس انوش فانی است.

  * قیاس استثنائی،  نوعی قیاس را گویند،  که نتیجه یا نقیض نتیجه در مقدمات بالفعل موجود باشد،  مانند:  اگر این جسم فلز است،  هادی الکتریسته می باشد،  لیکن فلز می باشد،  پس هادی الکتریسته است.

  * استقراء،  به معنی تفحص و جستجو کردن، تحقیق و کنجکاوی کردن در امری و مطلبی، از پی چیزی رفتن.  در اصطلاح منطق بآن نوع استدلال گفته می شود،  که از جزئی بکلی منتهی شود،  مانند، مس در مجاورت حرارت منبسط می شود،  پس تمام مسها در همه جا و در کلیه زمانها منبسط می گردند.  این نوع استدلال در منطق در درجه دوم اهمیت اما در علوم طبیعی در کمال اهمیت می باشد.

  * تمثیل،  به معنی مثال آوردن و تشبیه کردن است،  نوعی استدلال درجه سوم در منطق است،  که از جزئی بجزئی منتهی شود.  مانند،  کوروش باهوش است،  انوش هم چون شبیه کوروش است،  با هوش می باشد،  این نوع استدلال در روان شناسی کمال اهمیت را دارد.

صناعات خمس

   قیاس از جهت ماده بر پنج قسم است:  برهان،  جدل،  خطابه،  شعر،  مغالطه.

  * برهان،  چنانچه همه مقدمات قیاس از امور یقینی تشکیل گردد برهان است،  و این یقینیات بر شش قسم است:

  1 ــ  اولیات یا بدیهیات،  اموری را گویند،  که کاملاً معلوم و بدیهی در آن عقل بی واسطه باشد،  مانند، کل بزرگتر از جزء است.

  2 ــ  مشاهدات،  بر دو نوع است،  الف،  ظاهری،  مانند از ظاهر عکس این وب پیداست،  که وب انوش است،  ب،  داخلی،  این وب ضد دروغ و درغگویی است.

  3 ــ  مجربات،  ان است که از روی تجربه بدان رسیده باشیم،  مانند اینکه به تجربه ثابت شده،  که استعمار و امپریالیسم در تاریخ زیاد دست کاری کرده و دروغ نوشته اند.

  4 ــ  متواترات،  قضایایی را که اشخاص مختلف نقل کرده باشند،  ما حکم بصحت آن می کنیم، در صورتی که آنرا ندیده باشیم،  مانند،  بندر عباس بسیار گرم است،  و اردبیل بسیار سرد است.

  5 ــ  حدسیات،  آنست که از روی حدس و گمان امری را بیان و ثابت کنیم،  مانند،  اینکه انوش می کوشد تا دروغها را از تاریخ بردارد،  و می گییم موفق می شود.

  6 ــ  فطریات،  نوعی قضایا را گویند که طبیعتاً روشن و مسلم باشد،  مانند،  اعداد زوج قابل تقسیم به دو می باشند.

  * جدل،  نوعی قیاس می باشد،  که از مسلمات و مشهورات مایه گرفته باشد.

  * مشهورات،  آنست که مردم پاره ای موضوعات را همه قبول دارند،  مانند،  نیکی، کمک بزیر دستان، دانش اندوزی.

  * مسلمات،  قضایائی را گویند که مورد قبول و با حقیقت مطابق باشد،  مثل ذوب فلزات در اثر مجاورت با حرارت متناسب.

  * خطابه،  قضایائی را نامند که از مقبولات و مظنونات پدید آمده باشد.

  * مقبولات،  آن نوع قضایائی را گویند،  که مثلاً پیشوایان دین، اخلاق، علم،  گفته باشند،  مانند،  استدلال بقول یا روایت یا جمله یک حکیم یا نویسنده.

  * مظنونات،  آن است که از یقین مایه نگرفته باشد،  بلکه متکی بگمان باشد،  مثل انوش رنگش سرخ شده، لابد از دست دشمنان تاریخی ایران خشمگین می باشد.

  * شعر،  اینگونه استدلال اثری شگرف در طول سال های دراز تاریخ زندگی بشر داشته،  زیرا با اینکه شعر ممکن است متکی بدلایل عقلی نباشد،  اما چون بر احساسات آدمی چنگ می زند،  و از نیروی تخیل آدمی متأثر است،  اثرش فراوان می باشد.

  * مغالطه،  یا سفسطه نوعی قیاس را گویند،  که مقدمات آن از وهمیات و مشبهات تشکیل شده باشد.

  * وهمیات،  آنست که با مقایسه با امور یقینی و محسوس حقیقی و مسلم تصور شود،  ولی عقلاً مورد قبول نمی باشد.

  * مشبهات،  اگر از تشابه امور صادق و صحیح مایه گرفته شود،  بآن گفته می شود،  در حالیکه خود آن قضایا کاذبه می باشد.

کار هایی برای افزایش بهره وری

      با بهره گیری از تعدادی فرمول و قانون می توان بهره وری در زندگی روزمره را افزایش داد،  اما باید توجه کنید،  وجود شما جزو زیر مجموعه کدام دسته از آدمها می باشد.   

  * 1 ــ  حذف کردن:  مؤثرترین راه برای انجام یک وظیفه یا کار حذف کرن مواردی است که نیازی به انجام آنها نیست،  آنها را از لیست خود حذف کنید.

  * 2 ــ  اهداف روزانه:  عدم تمرکز منجر به حواس پرتی خواهد شد،  برای هر روز از قبل اهدافی معین کنید،  تصمیم بگیرید چه کار باید انجام دهید،  و سپس آن را انجام دهید.

  * 3 ــ  اول سخت ترینها:  برای غلبه بر به تعویق افتادن کارها،  اول کارهایی را انجام دهید،  که علاقه چندانی به انجام آن دارید،  آنها را به آخر وقت موکول نکنید.  انجام کارهای سخت در اولین ساعات روز،  موجب افزایش بهره وری خواهد شد.

  * 4 ــ  ساعات اوج:  ساعات اوج بهره ور بودن خود را شناسایی کنید،  و کار های بسیار مهم خود را برای آن زمانها برنامه ریزی کنید،  امور غیر ضروری را در زمان های دیگر انجام دهید.

  * 5 ــ  اوقات بدون وقفه:  اوقات بدون وقفه خود را،  برای انجام کار هایی اختصاص دهید،  که نیاز به تمرکز بیشتری دارند،  کار های با وقفه و سبک را در زمان های دیگر انجام دهید.

  * 6 ــ  رخداد های مهم:  وقتی شروع به انجام کاری کردید،  هدفی را که باید در پایان به آن برسید،  از قبل مشخص کنید.  برای مثال اگر روی کتابی کار می کنید،  تا وقتی که هزار کلمه از آن را ننوشته اید،  از جای خود بلند نشوید،  به اهداف خود هر طور شده دست پیدا کنید.

  * 7 ــ  جعبه زمان:  برای خود زمان معینی مشخص کنید،  مثلاً 30 دقیقه نگران نباشید،  که چقدر از آن زمان عقب مانده اید،  تلاش کنید.

  * 8 ــ  دسته بندی کردن:  کار های مشابه را یکجا دسته بندی کنید،  و آنها را با هم در یک بازه زمانی معین به اتمام برسانید.

 * 9 ــ  سحر خیزی:  صبح زود مثلاً ساعت 5 بیدار شوید،  مستقیم سرکار خود بروید،  و امور مهم را انجام دهید،  در این صورت قبل از ساعت 8 اکثر امور مهم شما انجام شده است.

  * 10 ــ  سکوت خوب:  یک تابلت یا لپ تاپ همره خود داشته باشید،  تا بتوانید به مکان های آرام از قبیل کتابخانه، پارک، و... بروید،  با این کار تمرکز شما بیشتر خواهد شد.

  * 11 ــ  سرعت بیشتر:  سرعتتان را بیشتر کنید،  سعس نمایید کمی سریعتر از روز های معمول حرکت کنید،  سریع تر صحبت کنید،  سریعتر راه بروید، کلاً در همه امور سریعتر باشید.

  * 12 ــ  آرامش داشتن:  استرس خود را از طریق فراهم کرد محیطی آرام و بدون تنش کاهش دهید.

  * 13 ــ  برنامه کاری:  یک برنامه کاری مشخص از قبل تهیه کنید،  با تهیه این برنامه اثر بخشی جلسات شما و همچنین تمرکزتان بیشتر می شود.

  * 14 ــ  اصل پارتو:  قانون 20 ــ 80 می گوید،  80 درصد از ارزش یک عمل از 20 درصد تلاش و زحمت بدست می اید،  بنابر این انرژی خود را روی 20 درصد متمرکز کنید.

  * 15 ــ  اهداف زود هنگام:  با انجام کارها بلافاصله پس از تعـیین هدف،  از به تعویق افتادن آنها جلوگیری کنید،  حتی اگر کارتان از قبل به طور کامل برنامه ریزی نشده باشد،  می توانید آنها را حین انجام،  مرتب و برنامه ریزی کنید.

  * 16 ــ  آمادگی سریع:  هنگامی که احساس کردید،  اطلاعات لازم را برای تصمیم گیری دارید،  در مدت 60 ثانیه، تصمیم نهایی را اتخاذ کنید،  و یک دقیقه برای اعمال تغییرات احتمالی فرصت داده،  و در عرض یک ثانیه تمام چیز هایی را که لازم دارید تصور کنید،  و به یک انتخاب درست برسید.

  * 17 ــ  محدودیت زمانی:  برای انجام کامل کار،  یک محدودیت زمانی تعیین کنید،  و آن را بعنوان محور کار خود قرار داده،  و از آن تجاوز نکنید.

  * 18 ــ  تعهد و مسئولیت:  تعهدات خود را به دیگرن بگویید،  چون آنها بشما کمک خواهند کرد،  تا شما خودتان را مسئول حس کنید.

  * 19 ــ  سر وقت:  هر کاری که می خواهید انجام دهید،  طبق برنامه و سر وقت انجام دهید.

  * 20 ــ  مطالعه آزاد:  با مطالعه کردن،  وقت های خالی خود را،  از قبیل منتظر ماندن برای ملاقات،  و ایستادن در صف پر کنید.

  * 21 ــ  استفاده از زمان:  در ساعاتی که مشغول تایب، ورزش، شستشو، و.. هستید،  هم زمان از گوشتان برای شنیدن اخبار، آموزش زبان و اینقبیل استفاده کنید.

  * 22 ــ  بتصویر کشیدن:  به محض تعیین کردن هدف،  آن را در ذهن خود به تصویر بکشید،  چنان چه چیزی را در ذهن خود واقعی فرض کنید،  به زودی در واقعیت هم آن را خواهید دید.

  * 23 ــ  جایزه ویژه:  برای موفقیت های خود جوایزی در نظر بگیرید،  یک فیلم ببینید یا یک روز خود را در پارکی مفرح بگذرانید.

  * 24 ــ  تقسیم بندی:  کار های بسیار مهم را جدا کنید،  مواردی که ضروری تر و فوری ترند،  اول انجام دهید،  کار های غیر ضروری را به بعد موکول کنید.

  * 25 ــ  استمرار کاری:  در پایان روز کاری خود،  اولین کاری را که باید روز بعد انجام دهید،  مشخص کنید و ملزومات آن را از پیش فراهم آورید.

  * 26 ــ  قطعات کوچک:  پروژه های پیچیده و بزرگ را،  به واحد های کوچکتر و قابل تعریف برش دهید و تبدیل کنید،  تمام تمرکز و حواس خود را،  روی انجام فقط یکی از آنها قرار دهید.

  * 27 ــ  انجام کامل:  هنگامی که شروع به کاری کردید،  تا به اتمام رساندن کامل آن،  به کار دیگری مشغول نشوید،  وسط یک کار به کار دیگری دست نزنید.  هنگامی که در حین کار با چیز هایی مواجه شدید،  که برای انجام امور بعدی به آنها احتیاج دارید،  آنها را یاداشت کنید،  تا بعداً مورد بررسی قرار دهید.

  * 28 ــ  انتخاب تصادفی:  یک قسمت از یک پروژه بزرگ را بطور تصادفی انتخاب کنید،  و آن را تا انتها به اتمام برسانید.

  * 29 ــ  ارزیابی عملکرد:  هر چند وقت یکبار عملکرد خود را ارزیابی کنید و نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی نمایید.

  * 30 ــ  تعهد یکماهه:  یک عادت جدید را که به آن علاقمندید،  در خود شکل دهید،  و سی روز به آن به آن پایبند باشید،  به تعهد موقتی خیلی آسانتر از دایمی می توان پایبند بود.

  * 31 ــ  مشارکت در کارها:  به کلاسها و جا های مختلف سر بزنید،  و ایده های جدید را یاد داشت کنید،  شرکت در زمینه های مختلف کاری می تواند،  اثر بخشی عملکرد را افزایش دهد.

  * 32 ــ  محول کردن:  اگر کار های متفاوتی در دست انجام دارید،  چند مورد را به فرد دیگری محول کنید.

  * 33 ــ  حس درونی:  به حس درونی خود توجه کنید،  ممکن است صحیح باشد.

  * 34 ــ  بهینه سازی:  روش هایی را که اغلب اوقات بکار می گیرید،  شناسایی کنید و آنها را مرحله مرحله بنویسید،  سپس آنها را دوباره روی ورق بیاورید.  این بار به ترتیب اثر بخشی آنها،  روش های بهبود یافته را تست کنید،  و آنها را به کار گیرید.

  کلیک کنید:  چند داستان بود و نبود ایرانی

کلیک کنید:  تاریخ اندیشه در ایران

کلیک کنید:  قرن سنت گریزی

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

کلیک کنید:  تماس و نظر

کارگاه اندیشه و فکر سازی

کارگاه اندیشه و فکر سازی

   سر فصل

      کسی که در یک زمینه علمی و تکنیکی تربیت شده،  از دید او آزمایشگاه جایی است آرام ، آشنا، نسبتاً منظم و قابل پیش بینی که در آن انسان با لوله های آزمایش،  مدار های الکترونیک،  فرضیه های مستدل و آزمایش های دقیق سرو کار دارد،  اما دنیای مدیریت وبلاگی در زیر مجموعه های علم جغرافی ـ تاریخ،  سرو کار انسان با انسان ها و تجربه در محیط های گسترده است،  انسان هایی که هر کدام شخصیت متفاوتی اندیشه دگری و دانشی کم و بیش دارند.  تجربه در محیط های گسترده نیز توانایی برخورد با موضوعات را می خواهد.  برای داشتن آزمایشگاه وبلاگی،  کارگاه فکر سازی می تواند جایگزین مناسبی باشد،  امیدوارم با نظرات خود در بهبود کار این کارگاه کمک نمایید.

تعریف ساده علم هرمنوتیک

      این علم خیلی ساده است،  فقط در کتابها و سایتها مقدار زیاد حرف های خارجی ها را نوشته اند،  و شاید نویسنده ها خواسته اند،  با نوشتن اسامی و اصطلاح های خارجی،  دانش خود را بیشتر نشان دهند،  یا صفحات را بیشتر کنند.  البته برای بیان تخصص تاریخی یک علم،  نوشتن شرحی از کلیات آن علم لازم است،  ولی از دیدگاه هرمنوتیک،  برای تعریف هرمنوتیک لازم نیست. تعریف علم هرمنوتیک ساده است،  دانش فرایند فهم و بیان یک اثر.  در طول تاریخ برای اینکه نوشته های دینی را بخورد مردمی دهند،  که در شرایط مختلف جغرافیایی طبیعی و اجتماعی،  و تاریخ عمومی و تمدنی قرار داشتند،  مجبور بودند تعریف و تفسیر های مختلف بگویند،  گاه این تفسیر ها کتبی،  و گاه بدلیل عدم سواد و امکانات مردم شفاهی بود،  یعنی به نوعی بدون دانستن علمی هرمنوتیک از آن بهره می بردند.

      از ابتدای قرون جدید،  وقتی می خواستند موضوعی را در اندازه دانش و درک مردم مورد نظر،  با زبان ساده بگویند،  نیازمند دانستن علم هرمنوتیک بودند،  و از این زمان هرمنوتیک بصورت دانش درآمد و رشد و تکامل پیدا کرد.  گویند ابتدای این علم از هرمس پسر زئوس است،  و غربیها مطابق معمول آنها را یونانی نوشته اند،  در صورتی که هرمس یا هیرمس یعنی قهرمان روشن و پاک،  و زئوس یعنی رهبر زی ها،  که بعدآ به ری تغییر آوا داده است.  مفسران امروز علم هرمنوتیک ایران،  هرگز اندیشه تحقیق و تحلیل نداشتند،  که نام های مانند هرمس و افلاطون  و ارسطو و...،  آیا ایرانی بوده،  یا چرا اصلاً از انبوه اندیشمندان و دانشمندان تاریخ ایران،  برای این علم نام نمی برند،  و فقط نوشته های خارجی را بازگو می کنند.

  توجه:  همینکه این علم و زیر بنای آنرا با نام های یونان اروپایی بخورد مردم می هد،  خود علم هرمنوتیک است،  یعنی تفسیر و دگرگون سازی اصل یک مطلب برای عموم مردم.

      یکی دیگر از اصول این علم،  در قرن 21 با وجود تکنولوژی های نوین،  دادن اجازه بخشی از تحقیق و تحلیل به خوانند و یا شنونده است،  زیرا امروزه مشخص شده،  که علم به تنهایی از کسی بیرون نمی آید،  مگر اینکه جمعی در آن مشارکت داشته باشند،  یا سازمان های نوین علمی در کار باشد.  در این باره من در تمام وبلاگ در هر موضوعی از دیگران خواسته ام،  که خود شما تحقیق و تحلیل مستقل تخصصی داشته باشید،  و هر آنچه را که شنیده و خوانده اید،  خود علم ندانید.  درصورتی که در علم هرمونیک قرون گذشته می گویند،  هر تفسیر و تأویل تمام ماجرای علم است،  زیرا می دانند،  که با ورود توده جوانان باهوش متخصص به آن،  علم هرمنوتیک معنی تاریخی خودش را از دست می دهد.

      مثلاً نوشته اند:  کلمه هرمنوتیک مانند سایر کلمات علمی و پرکاربرد در حوزه تفکر مغرب زمین ریشه در زبان یونانی دارد.  به چه راحتی یک ایرانی در نوشته فوق،  علم و تمدن خود را،  به کشور یونان و غرب واگذار کرده است،  یعنی این خود علم هرمنوتیک است،  یا هنر تفسیر و تأویل،  که با ارائه و اشاعه دروغ های تاریخی ایران و ایرانی را ساده پنداشته،  و همه تاریخ را یکجا به غرب واگذار کرده است.

      امروزه در تمام مغازه ها علم هرمونتیک در جریان است،  و هر فروشنده ای با هرمنوتیک،  دانستن یا نداستن علمی،  دارد برای فروش کار می کند.  هرمنوتیک تقریبا در تمام سایت ها،  و کلاً همه جامعه در جریان است،  و توده مردم آنچه را که دیگری نمی بیند یا درک نمی کند،  باب دل خودش تفسیر می کند و می گوید.  بعضی ها مانند من،  بخشی را بخود خوانند واگذار می کنند،  من دائم می گویم:  با تخصص خودتان تحقیق و تحلیل کنید،  و هر گفته و نوشته ای را بسادگی نپذیرید.   با این تعریف های ساده،  مشخص شد که هرمنوتیک از ابتدای پیدایش بشر بوده است،  ولی آنچه را که بعنوان دانش هرمنوتیک طبقه بندی کرده اند،  فقط بمنظور ایجاد دیدگاه هایی بهتر و علمی تر برای متخصص های مورد نیاز،  بویژه افراد دینی بوده است.  لازم به یاد آوریست،  در این قرن تفسیر بدون تحقیق معنا ندارد،  تحقیق هم بدون تحلیل،  و همه اینها بدون تخصص فاقد ارزش است،  و این علم هرمنوتیک قرن 21 می شود. 

      در جایی از این تعریفها نوشته شده:  هرمنوتیک حتی از وادی معرفت شناسی (اپیستلوژی) هم فراتر می رود و در وادی هستی شناسی (آنتلوژی) وارد می شود،  و هرمنوتیک نسبی گرا شکل می گیرد.  این نویسنده یک دفعه بگوید،  که این علم کلید اسرار و تمام علوم است،  و البته برای هر کدام شروع به تعریف های مفصل می کند،  بنظر من در واقع به نوعی پشت پا به علم هرمنوتیک می زند،  از این دست زیاد است،  مانند:  چهارمین معنای هرمنوتیک، پدیدارشناسی وجود و پدیدارشناسی فهم وجودی است.  از این دست در نوشته های خارجی و مقلدان ایرانی آنها زیاد است،  این قشر به اصطلاح روشنفکر و فیلسوف متفکر غربی،  تعدادی از کتب اندیشمندان قرون میانه ایران را خوانده اند،  و خواسته اند چیزی از آنها سرهم کنند و بگویند.

      غربیها از این علم سر در می آورند،  ولی تاریخ آنها چیز دیگری را نشان می دهد،  تاریخ آنها عدم درک از علم هرمنوتیک را می گوید،  در تاریخ آنها استعمار و امپریالیسم،  با جنگ های بزرگ و کوچک فراوان،  و کشتن میلیونها آدم،  سندی بر عدم دید های فلسفی غرب و دانش تاریخی آنها می باشد.  جوانان باهوش ایرانی،  باید بنا به تخصص و حرفه خود،  کاملاً فنی تحقیق و تحلیل داشته باشند،  و نوشته های فلسفی و داده های علمی غرب را بازبینی کنند،  و با دانش ایرانی ارائه و گسترش دهند.

تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک

      تعریف های زیاد و گاه ناسازگار،  از استراتژی و مدیریت استراتژیک ارائه شده است.  به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند هنر است،  که وقتی آنها را می ‌بینیم تشخیص دادن آنها آسان است،  اما وقتی در پی تعریف کردن و توضیح دادن آن می باشیم،  خیلی مشکل به نظر می‌ رسد.

   استراتژی ــ  الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامه ‌ریزی شده،  بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است.  طبق این تعریف یک استراتژی باید سه چیز را مشخص کند:

  * چه اهدافی باید محقق گردد،  روی کدام صنایع، بازارها و محصول‌ها باید تمرکز کرد،  *  چگونه برای بهره‌ برداری از فرصت ‌های محیطی و مواجهه با تهدید های محیطی به منظور کسب یک مزیت رقابتی منابع تخصیص یابد،  *  چه فعالیت‌ هایی را باید انجام داد.

   مدیریت استراتژیک ــ  تصمیمات و فعالیت‌ های یکپارچه در جهت توسعه استراتژی‌ های مؤثر،  اجرا و کنترل نتایج آنهاست.  بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیت ‌های مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژی‌ها،  اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی،  برای اجرای این استراتژی‌ها و در نهایت کنترل فعالیت‌ های انجام شده را در بر می‌گیرد.

   ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک ــ  با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک می‌ توان به ضرورت استفاده از آن پی برد.  با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است،  و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی،  لزوم بکارگیری برنامه‌ ای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس می ‌شود.  این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست.  مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده‌نگر، جامع‌نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمان های امروزی است.  پایه‌ های مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است،  که مدیران از شرکت‌ های رقیب، بازارها، قیمت‌ها، عرضه ‌کنندگان مواد اولیه، توزیع ‌کنندگان، دولت‌ها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد،  و این عوامل تعیین‌ کنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است.  پس یکی از مهمترین ابزار هایی که سازمان‌ها برای حصول موفقیت در آینده می ‌توانند از آن بهره گیرند مدیریت استراتژیک خواهد بود.

   مزایای مدیریت استراتژیک ــ  مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می ‌دهد،  که به شیوه ‌ای خلاق و نوآور عمل کند،  و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند.  این شیوه مدیریت باعث می‌ شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد،  و فعالیت‌ هایش به گونه‌ ای درآید که اعمال نفوذ نماید،  نه اینکه تنها در برابر کنش‌ها، واکنش نشان دهد،  و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند،  و آینده را تحت کنترل درآورد.

      از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است،  که به سازمان کمک می ‌کند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقول‌تر و منطقی‌تر راه ‌ها یا گزینه ‌های استراتژیک را انتخاب نماید،  و بدین گونه استراتژی‌ های بهتری را تدوین نماید.  تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک است،  ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان می‌ دهد،  که این فرایند می تواند در مدیریت استراتژیک نقش مهم‌تری ایفا کنند.  مدیران و کارکنان از طریق درگیر شدن در این فرایند،  خود را متعهد به حمایت از سازمان می‌ نمایند.  یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است،  که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان می‌ شود.  یکی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک این است،  که موجب فرصتی می ‌شود تا به کارکنان تفویض اختیار شود.  تفویض اختیار عملی است،  که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب می ‌شوند،  در فرایند های تصمیم‌ گیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند،  و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت.

   فرآیند مدیریت استراتژیک ــ  را می ‌توان به چهار مرحله تقسیم کرد:

   1 ــ  تحلیل وضعیت، 2 ــ  تدوین استراتژی،  3 ــ  اجرای استراتژی،  4 ــ  ارزیابی استراتژی.

   1 ــ  تحلیل وضعیت ــ  اهداف بلند مدت،  مأموریت سازمان،  علت وجودی و اینکه چه هستیم،  چشم انداز سازمان،  چه می‌خواهیم باشیم،  تجزیه و تحلیل محیط داخلی و قابلیت‌ های سازمان،  تجزیه و تحلیل محیط خارجی.

   2 ــ  تدوین استراتژی ــ  در تدوین استراتژی باید ابتدا مجموعه استراتژی‌ های قابل استفاده را لیست کرده،  و سپس با استفاده از مدل‌ های مختلفی که در بحث‌ های مدیریت استراتژیک آمده است،  و با توجه به نتایج بدست آمده در تحلیل وضعیت،  که در مرحله اول آمده است،  استراتژی برتر را انتخاب می ‌کنیم.  در این مرحله باید مدیران میانی و حتی رده پائین سازمان را نیز مشارکت داد،  تا در آنها ایجاد انگیزش کند.

   3 ــ  اجرای استراتژی ــ  برای این اجرای باید از ابزار زیر بهره گرفت:  بزودی ... ادامه دارد ...

پارادایم و تحلیل های جدید

      واژهٔ پارادایم  Paradigm  پارادیگما   paradeigma به معنی الگو و مدل یا به طور کلی چارچوب نظری و فلسفی از هر نوع است،  این واژه نخست در سده پانزدهم میلادی مورد استفاده قرار گرفت.  امروزه از پارادایم زیاد استفاده می شود،  و تعریف ساده ای دارد:  سرمشق و الگوی مسلط و چارچوب فکری و فرهنگی است،  که مجموعه‌ ای از الگوها و نظریه‌ ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده است.  هر گروه یا جامعه،  واقعیت های پیرامون خود را در چارچوب الگو واره ‌ای،  که به آن عادت کرده تحلیل و توصیف می کند.  الگو واره‌ هایی که از زمان‌های قدیم موجود بوده‌ اند،  و از طریق آموزش محیط،  در چهار چوب های مشخص به افراد داده می شد.  مطابق معمول و کم کاری دانشمندان جوان ایرانی،  این واژه و پیدایش آن را هم از یونان اروپا می دانند،  نه یونی آن ایران و یا جای دیگر ایران. 

      کلمه پارادایم از ۱۹۶۰ به الگوی تفکر در هر رشته علمی،  یا دیگر متون شناخت‌ شناختی گفته شده است،  تغییر الگو واره،  تغییر آرام در روش ‌شناسی یا تجربه ‌است،  و غالباً به تغییر اساسی‌ در تفکر و برنامه اطلاق می‌ گردد،  که سرانجام روش اجرای پروژه‌ ها را تغییر می ‌دهد.  همیشه هر پارادایم منتقدانی دارد،  که غالبا کنار زده شده یا نادیده گرفته شده ‌اند،  هنگامی که تعداد مخالفان به شکل معناداری افزایش یابد،  رشته ‌های علمی با نوعی از بحران روبرو می‌شوند،  و در خلال دوره بحران،  ایده‌ های جدید،  و بعضا ایده‌ هایی که قبلا ندیده گرفته می‌ شدند،  مورد توجه قرار می‌گیرند.  سرانجام پارادایم جدیدی شکل می ‌گیرد،  که پیروان خود را خواهد داشت،  و آنگاه نبرد بزرگ بین پیروان ایده جدید و قدیم روی می‌ دهد،  در این مواجهه طولانی،  انبوهی از اطلاعات تجربی و استدلالات علمی رد و بدل می ‌شود.

      لغت ‌نامه مریام وبستر چنین تعریف می‌کند:  یک چارچوب فلسفی و نظری،  از یک رشته یا مکتب علمی،  که در کنار نظریه‌ ها، قوانین، کلیات و تجربیات به دست آمده،  قاعده‌ مند شده‌ باشند.  یک اندیشمند غربی می گوید:  پارادایم آن موضوعی است،  که اعضای یک جامعه علمی،  با هم و هر کدام به تنهایی،  در آن سهیم هستند.  مجموعه ‌ای از مفروضات، مفاهیم، ارزش‌ها و تجربیات،  که روشی را برای مشاهده واقعیت جامعه ‌ای که در آن سهیم هستند،  به ویژه در رشته‌ های روشنفکرانه،  ارائه می‌ کند.  پارادایم اصطلاح فراگیری است،  که همه پذیرفته ‌های کارگزاران یک رشته علمی را در بر می‌ گیرد،  و چارچوبی را فراهم می ‌سازد،  که دانشمندان برای حل مسائل علمی،  در آن محدوده استدلال کنند.  یک علم تا مدت‌ های مدید تغییر نمی‌ کند،  و دانشمندان در چارچوب مفهومی آن،  سرگرم کار خویش هستند.  اما دیر یا زود بحرانی پیش می‌آید،  که پارادایم را درهم می ‌شکند،  و دگرش علمی به وجود می ‌آید،  که پس از مدتی پارادایم جدیدی به وجود می ‌آورد،  و دوره‌ ای جدید از علم آغاز می‌شود.   ادامه دارد و باز نویسی می شود.

   عکس ناوهواپیمابر بریتانیایی ایلاستریاس (سمت راست) در کنار ناو هواپیمابر آمریکایی یو اس اس جان استینس با استراتژی جدید در خلیج فارس،  عکس شماره 4099.

کلیک کنید:  تاریخ تاکتیک در ایران

کلیک کنید:  اندیشمندان و دانشمندان ایران

کلیک کنید:  نگرش های نو به جهان در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

اندیشه ادبیات و هنر

      اندیشه ادبیات و هنر در طول تاریخ اندیشه در ایران،  همیشه مورد بحث و جدل و کشمش بوده،  ادبیات و هنر،  مقوله علمى، تجربى و یا قانون ریاضى و حتى فلسفى و منطقى است،  و به موازات گسترش و رشد خود اندیشه ها و آرمان هاى خود را نیز همراه داشته اند.  تعابیر نو و پویایى که ویژگى خاص آنها است، ‏ به ناچار ابهام چند گانه‏اى را نیز به همراه آورده،  اما آنچه که به طور کلى از تمام تعاریف باقیمانده،  دو نظریه عمده است،  که ظاهراً در تعارض و تقابل هستند،  و حتى گاهى متفکران و صاحبنظران را رویاروى هم قرار داده اند.

 1 ــ  نظریه پارناس،  معروف  ‏به نظریه هنر براى هنر،  که طرفداران زیادى بخصوص در بین حکما و فلاسفه و منقدان یونان قدیم و عده‏اى از کلاسیکها و ناتور آلیستها و سمبلیکها و حتى بعضى از رمانتیک هاى اواخر قرن نوزدهم در اروپا داشته است،  از آن جمله،  نئوفیل گوتیه که به طور کلى اینها معتقد بودند آنچه در ادبیات و هنر در مرتبه اول قرار دارد،  نفس زیبایى و نتایج‏ حاصله از فرع موضوع آن است.

  2 ــ  نظریه ادبیات و هنر که باید در خدمت فضیلت و تعهد و اخلاق باشند،  پیروان سرسخت این نظریه، بنیانگذاران مکتب رمانتیسم در قرن نوزدهم مى‏ باشند.  شاتوبریان را که پدر رمانتیک لقب داده‏اند،  و ویکتورهوگو هم ارائه دهنده و آفریننده آثار رمانتیک،  آنها از طرفداران سرسخت این نظریه هستند.  هوگو مقدمه نمایشنامه کرومول خود را به عنوان بیانیه مکتب رمانتیسم قلمداد کرد،  و در آنجا مى‏گوید:  رمانتیسم اصلا براى این پایه به وجود آمد که معتقد بود هنر و ادبیات باید در خدمت فضیلت ‏باشد،  و جاى دیگر مى‏گوید:  ادبیات و هنر مثل سیاست و مذهب،  افاده مرام مى‏کند،  و هر اثر ادبى که از این نتیجه تهى باشد ناقص است.

      تجریه های تاریخى نظریه دوم را معتبر کرده اند،  اگر بخواهیم به ادبیات و هنر از دیدگاه مکتبى خودمان نگاه کنیم،  ناگزیر نظریه دوم را خواهیم پذیرفت.  ادبیات و هنر خوراک فکرى جامعه را تامین مى‏کند،  بدون داشتن اندیشه والا از سوى ابداع کننده آن،  و بدون حضور روح و پیامى بلیغ در متن آن،  اثر ادبی و هنری براى انسانها مفید و قابل پذیرش نخواهد بود.

بزرگان علم و دانش جهان

      در پست های مختلف وبلاگ،  از اندیشمندان و دانشمندان ایران نوشته ام،  در این پست چند دانشمند و بزرگ علم و ادب غیر ایرانی را می نویسم،  که با سختی و غیر قابل باورانه،  توانستند به گیتی تأثیر عمیق علمی بگذارند.

   یوهانس کپلر

      یوهانس در سال 1571 در آلمان بدنیا آمد،  دوران کودکى او با فقر و بدبختى گذشت.  پدر و مادرش توانائى نگهدارى او را نداشتند،  بدین جهت او را به پدر بزرگ و مادر بزرگش سپردند،  مدتى بعد به خانه شوهر خواهر خود رفت،  و به نگهدارى حیوانات مشغول شد.  کپلر در سیزده سالگى بیمار شد،  پزشکان تشخیص دادند،  که او دیگر به درد کار هاى مزرعه و دامدارى نمى‏خورد،  ناچار او را به مدرسه طلاب پروتستان فرستادند.  کپلر در مدرسه استعداد خود را نشان داد،  اساتید او را به دانشگاه توبینکن اعزام نمودند.  او در سن بیست و سه سالگى،  به معلمى ریاضیات مدرسه شبانه روزى پروتستان انتخاب گردید،  اما باز هم با فقر و تنگدستى دردناکى دست به گریبان بود.

      با اینکه کپلر، گمنام زیست و مورد توجه واقع نشد،  اما در عین حال توانست قوانین اکتشافى خود را در زمینه نجوم در سال 1609 منتشر سازد.  البته در بسیارى از مواقع،  وضع دانشمندان و عناصر علمى و فرهنگى اینگونه است،  و آنان بعد از مرگ خود بیشتر شناخته مى‏شوند،  کپلر هم درباره کار هاى علمى خود به چنین وضعى مبتلا بود،  به همین جهت مى‏گفت:  من کتاب خود را مى‏نویسم، خواه خوانندگان آن افراد موجود یا آیندگان باشند،  زیرا این کتاب مى‏تواند سالها انتظار خوانندگان واقعى خود را بکشد...

   پى یرسیمون لاپلاس

      پى یرسیمون سال 1749 میلادی در فرانسه بدنیا آمد،  پدرش کشاورز فقیرى از اهالى نورماندى بود،  از کودکى او اطلاع زیادى در دست نیست،  زیرا به محض اینکه، لاپلاس به عنوان یک ریاضیدان بزرگ مشهور شد،  اصل و مبدأ خود را انکار کرد،  و همیشه مى‏کوشید آن را مخفى نگهدارد.  لاپلاس نظریات علمى خود را به اطلاع دالامبر ریاضیدان معروف فرانسوى رسانید،  و از سوى دالامبر،  استاد مدرسه نظامى پاریس شد،  سپس عضو آکادمى علوم گردید.  او اکتشاف عظیم خود را تحت عنوان "میکانیک آسمانى" در پنج جلد انتشار داد،  کتاب "تئورى تحلیلى احتمالات" را نوشت و در سال 1812 کتاب "مطالعات فلسفى درباره احتمالات" را منتشر ساخت.

آخرین سخن لاپلاس این بود:  آنچه ما مى‏دانیم بسیار ناچیز است و آنچه را نمى‏دانیم وسیع و عظیم مى‏باشد.  البته اندیشمندان زیادی به ناچیز بودن علم و معلومات بشر،  در برابر علم و اسرار جهان اظهار عجز و ناتوانى کرده‏اند.

   لئونیکلا یویچ تولستوی

      لئونیکلا یویچ بیست و هشتم اوت سال 1828 میلادى در دهکده پاستاپولیانا در 110 کیلومترى مسکو،  بدنیا آمد،  پیش از آن که به سن دو سالگى برسد،  مادرش را از دست داد،  و هنوز نه سال تمام نداشت،  که پدرش نیز چشم از جهان فرو بست.  تحصیلات دوره متوسطه را در دبیرستان ادبى ژیمناز به پایان رسانید،  و در 1844 وارد دانشگاه غازان شد،  و مدت سه سال،  زبان هاى شرقى و علم حقوق را آموخت.  در سال 1851 داوطلبانه در جنگ هائى که در قفقاز رخ داد شرکت کرد،  و کتاب های "داستان کودکى" و "داستان دوران نوجوانى" را در قفقاز نوشت،  که باعث شهرت او شد.

      تولستوى سفر هاى علمى و سیاحتى زیادى به مسکو، سوئیس، آلمان، ایتالیا، بروکسل، لندن و اروپاى شرقى داشت،  و سال 1863 کتاب "جنگ و صلح" بزرگ‏ترین اثر ادبى قرن را آغاز کرد،  و براى تألیف آن،  پنج سال تمام زحمت کشید.  علاوه بر سه کتاب بالا،  هفده اثر ارزنده دیگر از تولستوى باقى مانده است،  که اسامى آنها عبارتست از:  آناکارنینا، اعتراف، حاجى مراد، اسیر قفقاز، نیروى جهل، رستاخیز، هنر چیست؟ آهنگ کرتزر، شیطان، یک تیر کشور دوزخ، تابش نور و ظلمت، انتقام شوهر، زناشوئى ناپسند، میوه‏هاى خرد، سه مرگ، دو سرباز، و چه باید کرد؟

      تولستوى علاوه بر فعالیت‏ هاى فرهنگى و نویسندگى،  در جریان قحطى موحشى که در سال هاى 1891 و 1982 گریبان گیر ملت روس شد،  فعالیت هاى خدماتى درخشان و ابتکارى انجام داد،  188 خانه دایر کرد،  که در آن خانه‏ها قحطى زدگان را غذاى کافى مى‏دادند.  دارالایتام‏هائى براى اطفال تا سن دو سالگى تأسیس کرد.  براى کشت بهاره، بذر هائى تقسیم نمود و نانوائی هائى براى فروش نان ارزان راه اندازى کرد.  تولستوى براى انجام این کارها، حتى از خوراک روزانه خود کاست،  تا بهتر بتواند خدمات خود را به انجام برساند.

      تولستوى به تعلیم و تربیت جوانان علاقه زیادى داشت،  از وضع فقر و تنگدستى شهر هاى مسکو بسیار ناراحت بود،  و مشاهدات خود را در کتابى به نام "چه باید کرد؟" منتشر ساخت.  او عیاشى و شهوترانى را براى جامعه سبب نابودى و تیره بختى مى‏دانست،  و در آثار "ادبى عشقى" خود آن را تشریح کرده بود،  از فقر و فلاکت مردم رنج مى‏برد،  و شرمسار مى‏شد و آن را در دفتر خاطرات خود هم یادداشت کرده بود.  او داراى روحى حساس و عاطفه انسانى عجیبى بود،  او از فقر و تنگدستى مردم رنج مى‏برد،  و در این زمینه مقاله هائى هم تحت عنوان "چرا روستائیان دچار قطحى هستند؟"  مى‏نوشت و این کار نزدیک بود موجب توقیف و بازداشت او گردد.

      تولستوى به آزادى در جامعه مى‏اندیشید،  و براى آن مى‏کوشید و حتى در برابر حکومت با شجاعت به استبداد اعتراض مى‏کرد،  و آنگاه هم که از بیان عقائد خود مأیوس گردید،  در سال 1910 میلادى تصمیم گرفت از وطن خود خارج شود،  و در دفتر خاطرات خود هم نوشت:  من بیش از پیش از رفاه و آسایش خود و فقر و نادارى اطرافیانم رنج مى‏برم.  براى خارج شدن از وطن موفق نشد،  اما رنج برد و به خونریزى ریه مبتلا شد،  و سرانجام بزرگترین نابغه علم و ادب در هفتم نوامبر 1910 میلادى در ساعت شش و نیم صبح در هشتاد و دو سالگى زندگى را به درود گفت.

   برت راند راسل

      برت راند هیجدهم ماه مه 1872 میلادى،  در ترلک انگلستان تولد یافت،  چهاره ساله بود که نه پدر داشت و نه مادر، در نتیجه مادر بزرگش سرپرستى او را برعهده گرفت.  راسل در بیست و دو سالگى از دانشگاه کمبریج فارغ التحصیل شد،  و در 1903 کتاب "ریشه ‏هاى ریاضیات" او انتشار یافت.  این کتاب ارکان ریاضیات زمان را تحت تأثیر قرار داد،  به طورى که منتقدان آن را در زمره صد کتاب عظیمى،  که از آغاز تاریخ تا آن زمان نوشته شده بود، قرار دادند.

   راسل در بسیارى از دانشگاهها مانند هاروارد، شیکاگو، کالیفرنیا، پکن و کمبریج تدریس داشت.  بیش از پنجاه کتاب و جزوه و صدها مقاله، از راسل به جاى مانده است.  در 1905،  به خاطر دفاع همیشگى او از آزادى و صلح، نامبرده برنده جایزه ادبى نوبل شد.  راسل علاوه بر اینکه نابغه‏اى در علم ریاضیات بود، در ادب و فلسفه نیز،  ید طولائى داشت.  از آثار او مى‏توان،  شگرفى ‏هاى فلسفه،  تصوف و منطق، مهمات فلسفه و تاریخى از فلسفه غرب را نام برد.  عده‏اى، سخنان راسل را، همپایه سخنان پیامبران بزرگ مى‏دانند.  راسل مى‏گوید:  انسان به ایمانى نیاز دارد،  که بتواند با آن، در برابر ناروائی هاى مولود جنگ سرد و گرم مقاومت کند. 

   ژان ژاک روسو

      ژان  بیست و هشتم ژوئن سال 1712 میلادى در شهر ژنو متولد شد،  در کودکى مادر خود را از دست داد،  پدرش ساعت ساز بود،  کتاب هاى زیادى براى فرزند خود مى‏خرید و از او مواظبت مى‏کرد،  اما پدر او نیز همان روزها درگذشت.  روسو در سن ده سالگى بدون سرپرست ماند و مدتى آواره بود،  و براى زندگى جاى درست و حسابى نداشت،  تا اینکه اقوام و بستگانش،  سرپرستى او را بر عهده گرفتند.  دوران کودکى روسو،  در تنهائى و فقر گذشت،  او به قدرى فقیر بود،  که هیچ کس فکر نمى‏کرد،  که روسوى یتیم و فقیر،  حتى سواد خواندن و نوشتن یاد بگیرد.

      روسو علیرغم مشکلات زیاد، علاقه زیادى به مطالعه کتاب "زندگى مردان بزرگ" اثر پلوتارک داشت. او در طول زندگى،  مسافرت‏ هاى زیادى کرد،  آوارگى و تنگدستى را به جان خرید،  و با دانشمندان و نویسندگان مختلف معاشرت و گفتگو داشت.  پس از تحصیلات و کسب تجارب و مطالعات زیادى،  در 1762 کتاب معروف "قرارداد اجتماعى" و پس از مدتى کتاب "امیل" را درباره تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان نوشت،  اما مورد غضب پارلمان فرانسه قرار گرفت،  تا جائى که دستور توقیف او را صادر کردند.  او در 1770 کتاب معروف "اعترافات" را منتشر کرد،  و با نشر آثار علمى و فرهنگى خود،  یکى از شخصیت ‏هاى صاحب نظر و بلند آوازه در تاریخ گردید.  مردى خود ساخته بود، که با نیروى اراده و بکارگیرى استعداد هاى خود،  زندگى موفقیت آمیزى داشت.

   آنتوان لالوران لاوازیه

      آنتوان بیست و ششم اوت 1743 میلادى در پاریس به دنیا آمد،  او در پنج سالگى مادرش را از دست داد،  و تربیت او و خواهرش به خاله آنها واگذار شد.  در 1763 دیپلم خود را از مدرسه مازان گرفت،  و یک سال بعد لیسانس در رشته حقوق را دریافت کرد.  او براى تأمین زندگى و ارائه مطالب خود،  به مؤسسات و پست‏ هاى مختلفى وارد شد،  در زمینه ادبیات، ریاضیات، نجوم، گیاه‏شناسى، شیمى و زمین‏شناسى مطالعات و تحقیقات و نوشته‏هاى زیادى داشت.  در 1765 نتیجه تحقیقات خود، در مورد زمین‏شناسى را به آکادمى علوم ارائه کرد،  که با موفقیت روبرو شد و سه سال بعد، آثار او از طرف آکادمى علوم، چاپ و منتشر گردید.  لاوازیه عنوان بنیانگذار علم شیمى نوین را به خود اختصاص داد.

      سرانجام، لاوازیه در سن پنجاه و یک سالگى،  به دنبال عضویت او و پدر زنش در یک مؤسسه مالى،  مورد اتهام واقع شد،  و پس از محاکمه در یک دادگاه جنائى،  به اعدام محکوم گردید و با گیوتین در شهر پاریس اعدام شد.  لاگرانژ درباره اعدام لاوازیه چنین مى‏نویسد:  یک لحظه براى بریدن سر لاوازیه کافى بود، اما براى به وجود آمدن نظیر او، صدها سال لازم است.

   لاروس

      لاروس، هنگامی که در سن چهارده سالگى در یک دبستان فرانسه تحصیل مى‏کرد،  به فکر تهیه یک فرهنگ جامع افتاد،  با اینکه لاروس همه روزه تا ساعت نه شب در کارگاه پدر بود،  و اسب مردم را نعل مى‏زد،  اما از همان دوران دبستان،  مشغول کار تألیف فرهنگ جامع شد.   براى این کار، همه کتاب هاى چاپ شده در فرانسه و سایر نقاط جهان را مطالعه مى‏کرد،  آنگاه که تحصیلات لاروس پایان یافت،  فرهنگ جامع او هم کامل شد و انتشار یافت.  از آن روز به بعد، به دستور لوئى فیلیپ،  وزیر فرهنگ فرانسه، لاروس، به ریاست یکى از آموزشگاه هاى مهم شهر دیون منصوب گردید،  اما لاروس یکى روز به طور ناگهانى از ریاست آموزشگاه استعفا کرد،  و مدت ده سال تمام مانند یک طلبه فقیر زندگى کرد،  و براى تکمیل فرهنگ جامع کوشید،  و شبانه روزى تلاش کرد.

      لاروس در مجموع چهل سال،  روزانه شانزده ساعت کار مى‏کرد،  و به تفسیر واژه‏ها و اصطلاحات و نوشتن آنها مى‏پرداخت،  و حتى شام و نهار خود را پشت میز کار و در حال مطالعه صرف مى‏کرد.  به کار خود علاقه داشت، حتی بمنظور صرفه جویی در وقت،  از تراشیدن موى سر و صورت خوددارى مى‏نمود،  و گاهى براى اطمینان از معنا یا تشریح یک عبارت،  تا هزار کیلومتر مسافرت مى‏کرد،  به طورى که بر اثر کار مداوم به بیمارى معده مبتلا شده بود.  او در تمام عمر با سختى زندگى کرد،  و حتى یک بار هم،  یک لقمه نان راحت نخورد،  و بیش از تمام نویسندگان به علم و فرهنگ خدمت کرد.   کتاب فرهنگ کوچک لاروس، سه میلیون بار تجدید چاپ شده،  و براى پشت جلد چرمى آن تاکنون صد هزار پوست بزغاله استفاده شده است،  کتاب فرهنگ جامع لاروس یکى از پر فروش ‏ترین کتاب هاى جهان است.

فلسفه اطلاعات نوین

      امروزه در دانایی نوین،  فعالیت فلسفیِ کامپیوترگرا یا مبتنی بر نظریه اطلاعات نوین،  به حوزه ای پربار و رو به رشد در عرصه پژوهش های فلسفی بدل شده است.  این حوزه پژوهشی به احیای پرسش های دیرینِ فلسفی می پردازد،  مسائلِی جدید، همانند امکان شبیه سازی ذهن و آگاهی به واسطه هوش مصنوعی،  عرضه ساحت جهانی ارتباطات و لزوم پرداختن به اخلاقیات در این فضا،  اخلاق مهندسی و...  را مطرح می نماید،  و در ساختِ دیدگاه هایی نوین از جهان شرکت می کند.

      اخیرا عناوینِ متعددی برای این شاخه جدید پیشنهاد شده است،  واژه هایی چون فلسفه سایبر  Cyberphilosophy   فلسفه علومِ کامپیوتری  Computer science philosophy کامپیوتر و فلسفه،  فلسفه  دیجیتال Digital Philosophy  و در نهایت فلسفه هوشِ مصنوعی،  از معروف ترین مثال های این عناوین هستند.

   یافتن راه حل

      به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى،  از روان‌ پزشک پرسیدم:  شما چطور می‌فهمید،  که یک بیمار روانى نیاز به بسترى شدن در بیمارستان دارد یا نه؟

   روان‌پزشک گفت:  ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم،  و یک قاشق چایخورى،  یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌ گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند!!!

   من گفتم: آهان!  فهمیدم،  آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌ تر است!

   روان‌ پزشک گفت:  نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد!،   شما می‌خواهید تختتان کنار پنجره باشد؟؟

   1 ــ  راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست!!

   2 ــ  در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود،  در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است، نه استفاده از ابزار پیشنهادی!!

   3 ــ  همه راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست!!...

   جالب:  مغز انسان یک مانند یک مولد هزار واتی است،  ولی متاسفانه اکثرمان،  فقط حدود چند وات از آن استفاده می کنیم.

تصویر خیالی دانشمندان و اندیشمندان تاریخ ایران،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 2977.

کلیک کنید:  تاریخ تاکتی در ایران

کلیک کنید:  پوچی گرایی در ایران

کلیک کنید:  آزادی و دشمنان آزادی

کلیک کنید:  تماس و نظر

رمز موفقیت جامعه

      جامعه ای موفق است،  که توده مردم آن رمز موفقیت را نیک آموخته باشند،  باید توجه داشت که آموزش ها منحصر به مواد درسی نظیر تاریخ و فیزیک و ریاضی و امثال آن در دوره های دبستان و دبیرستان و دانشگاه نیست،  بلکه هر فرد در تمام سنین زندگی نیاز به یاد گرفتن دارد.  برای آزاد بودن و آزاد زیستن و شهروند بایسته بودن،  گرفتار ماده گرایی و ماده پرستی نشدن و بطور کلی انسان واقعی بودن،  همیشه نیاز به یاد گیری و آموزش وجود دارد و بنا بر همین اصل و فلسفه است که دانشمندان بزرگ پدیدار شده اند،  و به جهان و بشریت خدمات بی پایان کرده اند.  ما یاد گیرندگان برای اینکه استعداد های مخصوص خود را بطور واقعی بکار گیریم بایستی به درجات مختلف و به روشهای گوناگون در روند جامع یاد گیری از نزدیک در گیر شویم.  بایست نحوه مشارکت موثر را فرا گرفته و سپس مشارکت نماییم و از طریق وارد شدن در حرکت نیرو های فکر سازی در پویایی خود و جامعه گام برداریم،  در واقع ما باید شهروند پویا باشیم،  نه شهروند حاشیه ای.

      شهروند حاشیه ای فردی است که قادر نیست و یا تمایلی ندارد،  آنچه را که جامعه بعنوان سهم عادلانه ای از وظیفه اجتماعی او برای مدتی طولانی تشخیص می دهد،  انجام دهد.  حاشیه بودن درجات گوناگون دارد،  از نقطه نظر بهداشت روانی هیچیک از ما کاملاً سالم نیستیم.  کسالت های ما ممکن است جزئی باشند،  مانند احساس ناراحتی،  و یا آنقدر شدید باشند که نیاز به توجه دائمی و حتی محبوس کردن را ایجاب نماید.  همه در یک تسلسل مدام هستیم اغلب ما از درجه خفیف تا متوسط و برخی بطور شدید،  حاشیه ای می باشیم،  این یک مسئله خانواده انسانی است،  که همه در آن سهیم هستیم.  بنا بر این همگان نیازمند آموزش مرتب و دائم هستیم،  تا بتوانیم رمز موفقیت جامعه را در فرهنگ گردونه یاد گیری بر پا سازیم.

     یک شهروند خوب،  بعنوان شخص خوبی که نقشی فعال و سازنده در جامعه خود ایفا می نماید،  شناخته می شود.  بطور آشکارا استعمال لغت شهروند جامع تر و فرا گیرنده تر از آنست که معمولاً آنرا بکار می بریم.  در اغلب موارد کلمه شهروند را با فردی که دارای تابعیت مملکت بخصوص بوده،  و از این نظر دارای حقوق و امتیازاتی است مربوط می سازیم.  از این گذشته در اغلب موارد اشتباهاً یک شهروند خوب به کسی گفته می شود،  که فقط به اصطلاح رفتارش خوب است،  و در روز رأی گیری پای صندوق می رود یا مالیاتش را به موقع می دهد.  ولی شهروند در یک جامعه دمکراتیک بایستی دارای معنی و مفهوم بیشتری باشد.  در یک نظام دمکراتیک اجتماعی شهروند خوب شخصی است،  که در بیشتر بنیاد هائیکه بافت آن جامعه را تشکیل می دهند بصورت فعال و سازنده مشارکت نماید،  بعلاوه از مسئولیتها، حقوق و امتیازات خود آگاه باشد و آنها را بکار گیرد،  و همچنین بایستی فردی باشد که تاریخ ایران او را شخص خوب نامیده است،  زیرا می کوشد استاندارد های ارزشها را،  در سطح بالایی کسب نموده،  و در سازمان های نوینی که فعالیت دارد بکار اندازد.

     این نوع شهروند خوب که در ضمن شخص خوبی هم هست،  کور کورانه دیگران را دنبال نمی کند،  مخصوصاً هنگامیکه اینکار خیانت به اصولی است،  که نوع انسانی را به صورت خلاق آزاد می سازد و رهایی می بخشد.  دستیابی به ایده آلها مشکل است،  از آنجایی که به عللی همه ما تا اندازه ای حاشیه ای هستیم،  مسئولیت های شهروندی خود را تا حد ممکن درک و اجرا نمی نماییم.  ولی برخی از ما قادریم،  با درجه ای از کارایی عمل کرده،  و در پیشبرد روند متمدن شدن مشارکتی پویا داشته باشیم.  برخی از مردم به علل گوناگون به میزانی که چیز کسب می نمایند،  مشارکت نمی کنند،  این افراد را می توان به عنوان شهروند حاشیه ای مشخص نمود.  ما بایستی سخت بکوشیم که این مسئله حاشیه بودن را تصحیح نماییم در غیر این صورت به وجود آوردن نظام اجتماعی که برای خود مجسم کرده ایم،  غیر ممکن خواهد بود.  هر نظام اجتماعی بوسیله میزان باری که قادر است حمل نماید محدود می گردد،  البته در بعضی از جوامع،  جغرافی ـ تاریخ وظیفه سنگین تری برای آنها تعیین کرده است. 

       از روزیکه انسان فرق بین بد و خوب را تمیز داد،  یعنی از آغاز وجدان،  مردم راجع به مسئله بعضی از افراد که به نظر می رسد،  نمی توانند زندگی خود را مطابق دلخواه جامعه اشان هم آهنگ کند آگاهی داشته اند.  بعضی از افراد قادر نیستند در محیط خود به فعالیت بپردازد،  ممکن است مبتلا به اعتیاد و یا الکلیسم و همیشه گرفتار باشند،  یا سواد خواندن و نوشتن به اندازه لازم نداشته باشند،  پرخاشگر بوده و توانایی نگهداری شغلی ندارند،  و یا مبتلا به بیماری عضوی و یا عدم توانایی در کار هستند.  امکان دارد که او خود را با بدبختی هایی که با آنها روبرو می شود تطبیق ندهد،  و در نتیجه به بیماری عاطفی مبتلا گردد،  یا ممکن است دارای نقص مادر زاد جسمانی یا روانی باشد،  که او را از صحنه رقابت اجتماع بیرون گذارده است،  و یا یکی از افراد پیری است که محدودیت هایی بیش از آنچه طبیعت برای آنها قائل شده،  بر خود روا داشته است.  از این گذشته شهر وندان حاشیه ای را می توان بین افرادی که اجباری برای کار کردن ندارند،  به این دلیل که از بنیه مالی کافی برای زندگانی بدون انجام کار بر خوردار می باشند،  پیدا نمود.  این افراد وقت و نیرو را در فعالیت هایی که هیچگونه تأثیر قابل ملاحظه ای در امر بلوغ فکری ایشان و یا بهبود نظام اجتماعی ندارند تلف می نمایند.

شهروند خوب در تاریخ

     حدود 4000 سال پیش،  در دوره ای از تاریخ مصر باستان به نام دوره پادشاهی قدیم،  نشانه هایی از اندیشه جوابگویی آیند به ظهور رسید،  و پس از گذشت هزار سال در دوره ای بنام پادشاهی میانه این عقیده بطور کامل پرورش یافت.  بر اساس این عقیده چنین تصور می کردند،  که سرنوشت آینده یک نفر مرده بطور کامل بایستی به کیفیت اخلاقی زندگانی وی در روی زمین وابسته باشد.  لذا مردم نسبت به نان دادن به گرسنگان، آب دادن به تشنگان، لباس دادن به برهنگان و مسکن دادن به افراد بدون خانه علاقمند گردیدند.  علت این تمایل اجتماعی انباشتن گنجینه در بهشت،  و امید به پاداش شخص در زندگانی آینده بود،  نه کمک کردن به مردم بعلت اینکه به کمک نیازمند بودند.  این تصور با عقیده فعلی ما درباره پاداش و تنبیه بی ارتباط نیست،  با این وجود مردم شروع به اندیشیدن راجع به مسئولیت خود نسبت به یکدیگر و نحوه ارتباط خود با سایرین نمود.

     بدون شک نمونه هایی چند از تاریخ طولانی روابط انسانی نشان می دهد،  که نوع انسان طی قرون متمادی تا حدی نسبت به چیز هایی سوای خویشتن تمایل نشان داده است.  نظریه اجتماع مدار یک فرد نسبت به دیگری بعنوان یک اصل جامعه متمدن با جهش بوجود نیامد،  مشاهدات اتفاقی نشان می دهد،  که جامعه امروزی برای رسیدن به حقیقت درمان،  راهی بس طولانی در پیش دارد،  ما قادریم یکدیگر را دوست بداریم زیرا وجود داریم،  و نه برای اینکه اخلاق مان خوبست یا زیبا روی و یا قابل تمجید هستیم و یا به عللی دیگر.  در طول قرون متمادی برخی از مردم فکر کرده اند،  بکوشند تا به صورت یک خانواده انسانی در آیند،  از خصوصیات بشر است،  که دارای احساسات خود خواهی شخصی باشد،  این وظیفه بسیار بزرگی برای بشریت است،  که رفتار طبیعی خود را خنثی نماید.  البته بخشی از بشریت شجاعانه تقریباً بصورت مدام برای سال هایی طولانی از عهده اینکار بر آمده اند و لذا پیشرفت هایی را می توان مشاهده نمود.

    یکبار دیگر بر گردم به شهروند حاشیه ای،  تا تفاوت شهروند خوب و کمک هایی که او می تواند به شهروند حاشیه ای بکند،  تا او نیز شهروند پویا و شاد جامعه مترقی و دمکرات شود.  نظریه در باره شهروند حاشیه ای تحت تأثیر نظریه جامعه،  درباره چندین مسئله اساسی مربوط به طبیعت انسان و تفسیرات گوناگون از این عقیده اساسی قرار گرفته است.  در هر دوره ای از تاریخ بشر،  مذاهب همواره نقش موثر و فعالی در شکل دادن به نظریاتی که اساس دید اجتماعی را تشکیل می دهند،  ایفا نموده اند،  به تاریخ دین ها و آیین های ایرانی مراجعه شود.  تکامل نوعی از تمدن در فرهنگ های خاور نزدیک یا همان قاره کهن و اروپا این نظریه را توسعه داد،  که هر فردی فرزند خداوند بوده و بطور ضمنی به این نکته اشاره کرد،  که از لحاظ انسانی مساواتی وجود داشت که نیروی نهانی آن ممکن بود،  افرادی را که از لحاظ بهداشت، ثروت و ظرفیت عقلانی شانس کمتری داشتند،  به مرحله ای عالی از احترام معنوی و اجتماعی برساند.  نظریه مهم دیگری مسئولیت یک فرد را نسبت به دیگری مورد تأکید قرار می دهد.  آنچه در این جا مذکور افتاد دو اندیشه بسیار بزرگ است،  و تا حد معینی اساس نظام فعلی اجتماعی را تشکیل می دهد.

      ما با کندی تغییر می کنیم ولی میتوانیم تغییر کنیم،  این واقعیت بایستی اساس حمله و مبارزه را تشکیل دهد،  تغییرات انقلابی معمولاً به واکنش های انقلابی منجر می شوند،  و سود خالص در اغلب موارد بسیار اندک است.  تغییری که بر اساس آمادگی معقول و عمل مثبت و مدام،  که متکی بر دانش به طبیعت ما و سنت ما است،  باقی مانده و بخش معتبری از سنت ما را تشکیل خواهد داد.  گه گاهی برای راضی کردن انگیزش خود،  نیروی با ارزش زیادی را مصرف می کنیم،  که کاری یا بطور بهتر کار خوبی انجام دهیم.  در اغلب موارد اینکار بیشتر به جای اینکه مسائل اجتماعی را حل نماید،  بدرد ازاد کردن هیجانات حبس شده ما می خورد.  مسائل افراد حاشیه جامعه اسباب بازی نیستند،  و فرصت هایی هم جهت استخلاص شخصی یا دسته جمعی روانی نمی باشند،  بلکه مسائل جدی هستند،  که فکر و عمل مدام را به بهترین وجه ممکن ایجاب می نمایند.  عملی که بدون در نظر گرفتن عوامل موثر در هر مورد انجام می شود،  اغلب به سیر قهقرایی منجر می گردد.  این مشکل نیست که گوش گروه های بزرگ و با نفوذ اجتماعی را بگیریم،  البته هنگامی که می توانیم با اشتیاق شدید از ایشان درخواست نماییم که بدیها را تصحیح نموده،  و اژدهای اجتماعی را بکشند.  در برخی از محافل سیاسی، مذهبی و آموزشی این رویه معروف است.

     یک شهروند خوب بایستی یاد بگیرد که نقش خود را به عنوان شهروند آزاد و مسئول ایفا نماید و بکوشد که جامعه خود را به صورت یک نظام پویا و شکوفا و در حال پرورش در آورده و همچنین به دیگر هم میهنانش در جهت رشد و اظهار وجود یاری رساند.

دیدگاه ها در ماهیت جامعه

      همه ما سعی می کنیم جامعه ای آزاد و دمکرات داشته باشیم،  برای کلمات آزاد و دمکراتیک معانی زیادی وجود دارد ولی بطور کلی مفهوم کلمات آزادی و دمکراتیک نزد مردمی که جامعه را تشکیل می دهند،  تعریف متفاوت و نیز نحوه عملکرد مختلف را دارا می باشند.  بعلاوه گروه هایی از مردم دوست دارند،  که از هر گونه قید و بند و کنترل غیر ضروری خواست آنها،  آزاد باشند.  مردم متفکر نیاز دارند،  که در مبارزه و کوشش جهت حل مسائل زیادی که با آن مواجه هستند آزاد باشند،  آزادی در انجام این نوع فعلیت روند بلوغ فکری فرد را تقویت می نماید.  آزادی فردی منحصراً وقتی با رفاه نظام اجتماعی که فرد جزئی از آنرا تشکیل می دهد تلاقی مینماید بنظر می رسد،  که برای فعالیت خلاق و پرورش هر فرد ضروری باشد،  زیرا آزادی می تواند فرصت مشارکت سهم مخصوص هر فرد را برای رفاه همگانی به او عرضه کند.

      آزادی و جامعه آزاد مسائل زیادی دارد،  در واقع آزادی بطور ضد و نقیض بوسیله عده ای از مردم که نیاز به آزادی دارند،  بوجود می آید.  در این جا مانند موارد زیاد دیگری اینان دشمنان خویشتن هستند،  و اغلب علاقه بیش از حدی به رفاه خود دارند، حتی اگر به ناراحتی سایرین منجر شود.  چون ترس های گوناگونی را در خود پناه داده و در جستجوی امنیت هستند،  و ضمن تلاش برای امنیت،  از امتیازات و آزادی های خود سوء استفاده می نمایند،  بدین صورت آنها از سایر مردم جدا می شوند.  همه ما نیازمندیم احساس کنیم که در زندگانی دارای هدفی می باشیم و در جستجوی نوع تکامل هستیم،  اغلب مواقع نیاز به این تکامل را با وفا داری بیجا نسبت به ماده پرستی و با احاطه کردن خود بوسیله اشیاء دنبال می کنیم.  هر چه بیشتر کسب می کنیم موقتاً احساس بهتری می نماییم.  بعلاوه ما موجودات دمدمی مزاجی هستیم و این نکته در تمایل ما به فردیت و در ضمن جزئی از جامعه بودن پدیدار می گردد.  تمایلاتی که غیر قابل تطبیق بنظر می رسند بایستی با یکدیگر مطابقت داده شوند.

     زندگی کردن به معنی مطلق آن اطلاعاتی را که برای داشتن صلاحیت سیاسی، حرفه ای، روانی و فرهنگی مورد نیاز ما می باشد فراهم نمی نماید.  ما فقط بخشی از پاسخ های بحران های شخصی و اجتماعی خود را می دانیم،  ولی این نکته را نیز فرا گرفته ایم که با دست اندر کار شدن مشارکت کردن و با سهیم شدن در جامعه از تمام جنبه ها بعنوان افراد رشد کرده،  و ضمناً به نظام اجتماعی کمک می نماییم.  بعلاوه می دانیم که اینکار وظیفه افراد معدودی نیست بلکه وظیفه ایست که بایستی بوسیله هر یک از اعضای جامعه آزاد پذیرفته شود،  البته اگر قرار بر این باشد که جامعه به آزادی برسد و ادامه دهد.  آنچه تاکنون متوجه شدیم،  آزادی یک اصطلاح کاملاً نسبی است،  که مستقیماً با کوشش سازنده و مسئولیتی که هر فرد میل دارد،  برای نگه داری و پیشبرد آن بکار برد مربوط می شود.  ما یاد می گیریم که اینکار را از طریق مساعدت کردن، ایجاد و مشارکت در برنامه های سازمان یافته یادگیری و با خواندن و مطالعه شخصی که دید ما را گسترش می دهد انجام دهیم.  ما روند کار را از طریق کار برد اطلاعات نوین خود به نحو عاقلانه و خردمندانه تکمیل می نماییم،  در نظر داشتن دانایی قرن 21 بسیار مهم می باشد.

      شهروندان فعال جامعه را می سازند و آنرا بطرف دمکراسی و آزادی می برند، برنامه ها را می سازند و سازمان می دهند هدف های کلی را در نظر می گیرند،  و با هدف های خاص ترکیب می کنند.  مثلاً اتحادیه های کارگری و یا انجمن های مذهبی و غیره را با طرح های کار بردی و مقاصد واضح و مشخص عرضه میکنند،  و ارتباطات مناسب انجام می دهند  و اجرایی دقیق پیشه می نمایند،  که هدف های آن باعث پیشرفت شهروند و نظام اجتماعی او می گردد .  اگر این نکات مورد غفلت قرار گیرد و هدف های محدود پیگیری شوند نتیجه ای جز قصور ورزیدن شهروند فعال و سازمانها در امانت اجتماعی ببار نخواهد آمد،  اینجا لازم به یاد آوری است مطالعه و پیگیری وبلاگ های انوش راوید کمک بزرگی در جهت بر پایی جامعه نوین می تواند باشد.

   پرسش:  آیا شما می دانید فکر کردن چیست؟

              آیا شما شهروند فعال و پویا و شاد هستید؟

              آیا شما شناختی از جامعه و تاریخ آن را دارید؟

             آیا شما می دانید شهروند سرخورده چه کسی است؟

             آیا می دانید تفاوت شهروند ها و جوامع چه می باشد؟

             آیا می توانید ده ها و صد ها پرسش از این دست بپرسید؟

            آیا می توانید تحلیلی از مقالات کارگاه فکر سازی در نظرات بنویسید؟

   جالب:  می گویند ابن سینا آنچه خواند،  تا هجده سالگی خواند،  و پس از آن درباره آنچه خواند تأمل کرد.  او خود سالها بعد به جوزجانی می گوید:  من امروز همان قدر می دانم،  که آن زمان می دانستم،  اما دانش من امروز عمق بیشتری دارد.  ابن سینا نابغه با تأمل در خوانده های خود می آموزد،  اما هرچه تأمل لازمه آموختن است،  برای یادگیری پایانی وجود ندارد.

   عکس تعدادی خنجر دوران حکومت صفویه تا پادشاهی قاجاریه از یک موزه خصوصی،  مشروح در تاریخ شمشیر در ایران، عکس شماره 2912.

کلیک کنید:  تخت جمشید

کلیک کنید:  کندوان های تاریخی

کلیک کنید:  تاریخ تاکتیک در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

قورباغه ها پخته می شوند

      اگر قورباغه را درون تشت فلزی با آب معمولی به آرامی حرارت دهیم میپزد بدون اینکه حرکتی کند.

      نگاه تحلیل به اینترنت ایران:  90 درصد جوانان زیر 22 سال به مسیر های سطحی و بی محتوا رفته اند،  80 درصد 22 تا 28 سال چیزی مشابه هستند،  همراه با چت برای یافتن بیشتر و بیشتر جنس مخالف، 95 درصد بالای 28 سال جایشان در اینترنت خالی است و به دنبال مسائل واقعی زندگی می دوند،  9/99 درصد اساتید ایرانی چیزی از اینترنت نمی شناسند،  و خیال این را هم ندارند که بدانند،  و از نیمه دوم قرن 20 خارج شوند.  نیمه اول قرن 20 مسائل و موضوعات پخته تر و پر بار تر و هماهنگی مردمی برای اهداف ملی و میهنی بیشتر و خیلی خوب بود.  در 40 سال گذشته با پیدایش و گسترش تلویزیون و اینترنت،  امپریالیسم تغییر شکل یافته به داخل خانه ها و زندگی مردم رفته،  و توده ها را تابع فرامین خود نموده،  و هژمونی بی دردسر و آرام امپریالیسم نو در جهان فراهم شده است.  این باعث شده امروزه مردم جهان با مشکلات زیادی روبرو باشند،  یکی از آنها عدم توانایی در خواندن و درک مطالب و تحلیل های فردی است،  که متعاقباً ضرر هایی را به کشور وارد می کند.  دشمنان می خواهند مثلاً،  در ایران توانایی ها در اندازه خواسته های 40 تلویزیون فارسی زبان لوس آنجلسی و سریال های بی محتوای ایرانی و خارجی باشد،  که زیر نظر و تکنیک امپریالیست نو با برنامه های مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی قرار داشته باشد،  و هر مسیری را که بخواهند به بیننده القاء کنند.

      بسیاری از جوانان و در کل افرادی که در اینترنت هستند،  جایگاه اجتماعی و فرهنگی و علمی خود را نمی دانند،  و برای همین سرگردان هستند،  و با نام های الکی با ایجاد مزاحمت برای دیگران سعی می کنند عقده ها،  و نداشته های خود را احمقانه تخلیه کنند.  این مهم نیست که روزانه صدها نفر آدم از وبلاگ انوش راوید بازدید کنند،  و اندکی از آنها خود را به آب و آتش بزنند،  و با نام های الکی و با نظرات بی معنی عقده خالی کنند،  و یا برای پرسش های بی تحقیق و تعلیل خود،  پاسخ بخواهند.  بلکه روزی چند نفر از جوانان عزیز با هوش و دانای ایران بزرگ وبلاگ را ببینند و بخوانند کافیست،  زیرا با هوشها فهمیده و با ادب هستند،  و در نهایت به جامعه تأثیر می گذارند،  و باعث شکوفایی وبلاگ می شوند.

      این وبلاگ در کل به مسائل اجتماعی می پردازد،  اینجا دبستان نیست که موضوعی را انشاء نموده،  و شب با تقلب و کپی نوشته و صبح خوانده شود،  و معلم ساده ماست پرورده،  و والدین برره ای شده هم به به بگوید.  اینجا وبلاگی است برای آینده ای نوین با تحلیل ها و تعلیل ها،  اینجا جایگاه ایرانی های باهوش و ذکاوت است،  محیطی برای نشان دادن توانایی دمکراسی و آزادی اندیشه و قلم ایرانی است.  با دانش و تجربه،  و در آزمایشگاه های زندگی و علمی می توان به رمز و راز برتری و فراز و فرودها پی برد،  انوش راوید سعی می کند آگاهی های لازم جهت چگونگی یافتن روشها و حرکت به جلو،  با استفاده از تجربه ها را بدهد،  در جهانی که بسرعت می رود،  باهوشها نیز ناچارند هماهنگ باشند،  در غیر اینصورت چون قورباغه پخته می شوند.

   پرسش از عموم:  آیا از دانایی قرن چیزی ارایه کرده اید؟

      یک موضوع مهم:  کسی که می خواهد درباره موضوعی اظهار نظر کند،  یا مطلبی بگوید و خواننده داشته باشد،  باید تخصص با رزومه روشن از دانش و بینش در آن رشته ارایه کرده باشد،  که بتواند به آن جنبه علمی یا دیدگاه های سازنده ملی با درجه ای قابل پذیرش اهل فن بدهد.  البته این دلیل نیست که افراد بدون تخصص ویژه نگویند و ننویسند،  اما اگر فردی در این قرن در رشته های مختلف بچرخد،  و همه جا پرسه بزند او نمی تواند در نهایت چیز قابل ارزشی بگوید،  و کار او سطحی می شود.  شخصی که یک گرایش را پسندیده و یافت،  باید روی آن با دانایی قرن 21 کار و تلاش کند،  تا بتواند آنرا قابل پذیرش قرن سنت گریزی نماید.  هر چه به گذشته های دور برویم تخصص ها عمومی تر بوده است،  مانند دانشمندان قدیمی که ریاضی دان، منجم، شیمی و پزشک و غیره یکجا بودند،  ولی امروزه می رود تا تخصص ها ملوکولی شود.  و یا اگر تکلیف شود کسی چیزی را بگوید،  که در صلاحیت او نیست،  پاسخ بیهوده گویی می شود،  مانند این است که به یک شیمی دان بگوییم درباره دین بگو،  و یا از روحانی ریاضی بخواهیم و غیره.  یا من بیایم نظرات و مطالب مختلف را بخوانم،  که این گونه نیست،  ابتدا دیدی کلی از آن موضوع و رزومه علمی نویسنده بدست می آورم،  و سپس اگر زیر مجموعه علم جغرافیا ـ تاریخ بود می خوانم.  تا کنون در اینترنت به هزاران مطالب تاریخی برخورد کرده ام،  با نگاهی سریع از آنها گذشته ام،  و فقط یک وبلاگ تاریخی،  و دو وبلاگ باستان شناسی را می خوانم و پیگیری می کنم،  علت آن چیست؟  در ضمن این مهم نیست که مقاله ای فوری نوشته شود،  مسائل مختلفی را باید در نظر گرفت،  منجمله هماهنگی آن با دانش های نوین،  و نیز باید در جوانب آن فکر کرد و تحقیق و تعلیل نمود،  تقریباً نوشتن مقاله به اندازه یک صفحه بلاگفا بیش از ده روز وقت می برد،  تازه این در صورتی است که در تخصص شخص باشد،  و حتماً مقاله های یک ساعته فاقد ارزش هستند.  این مسائل مهم مطرح شده در اینجا،  شاید قابل درک برای کودن ها نباشد،  و گاهاً با نظرات به بیهوده گویی می پردازند،  ولی جوانان با هوش عزیز ایران آن را بخوبی می فهمند.

   پرسش از عموم:  آیا از سنت گریزی چیزی می دانید؟

استفاده از تکنولوژی های اطلاعاتی

      واژه ها غالباً پلهای تغییرات اجتماعی و نوعی نشانه ناپیوستگی هستند،  که آغازگر تفکر واژگون میباشند،  در واقعی ما نباید اجازه دهیم انبوه قوانین گذشته،  که دانش امروزی را ندارند،  همچنان پا بر جا باشند.  لازم است نحوه تفکر و صحبت درباره آثار نوشتاری و گفتاری و اندیشه ای گذشته را تغییر دهیم،  راه کار هایی جدید و واژه هایی نو بکار بریم،  و از استفاده آنچه جدید است نهراسید.  واژه هایی از قبیل بازنشستگی،  مانند آنچه امروز بر واژه نوکر رفته است منسوخ خواهد شد.  ما نیازمند آن خواهیم بود،  که قوانین مختلف کم دانش قرن گذشته همچون قوانین مالیاتی و قوانین مربوط به کار و مستمری بگیران را تغییر دهیم.  با بکار بردن دانایی قرن 21 بتوانیم انجام کلیه کارها را اقتصادی نماییم.  بسیاری از افراد فعال و سالم قادر خواهند بود،  فعالیت های خاص خود را طراحی و اجرا نمایند،  و با دانایی به سازمان خودشان شور و شوق خوبی بدهند.  در واقع و با استفاده تکنولوژی های نوین اطلاعاتی،  هزینه افزایش خدمات و تنوع محصولات را به صفر میرسانند،  و از صرفه جویی های حاصل از مقیاس،  که زمانی یک ضرورت حیاتی بود،  خواهند کاست.  بطور مثال کار و تولید با مواد را در نظر بگیرید.  یک برنامه کامپیوتری هوشمند،  که در ماشین تراش نصب شده،  میتواند چندین برابر بیشتر از اپراتور های انسانی،  از یک ورقه فولادی قطعه ببرد.  دانایی جدید سرعت کار،  و ظرافت و ریزه کاری را ممکن می سازد،  و تولید محصولات کوچکتر و سبکتری،  با کارایی های روز بروز بیشتر از گذشته را براحتی میسر میسازد،  که به نوبه خود از هزینه های انبارداری و حمل و نقل و در نهایت نگه داری میکاهد.  ردیابی دقیقه به دقیقه بار های حمل شده و کنترل از راه دور،  یعنی اطلاعات بهتر و جامع تر و به معنی صرفه جویی های بیشتر در ترابری و نگهداری است.

      تغییراتی که در شیوه کار و زندگی ما در حال حاضر در حال وقوع است،  به گونه ای متقاعد کنند در معادله ای عجیب کاهش ساعات کار خلاصه شده است.  این معادله را میشکافم،  تا مشخص شود که از ابتدای قرن بیستم مدتهاست مشغول از میان بردن شدید اشتغال در جامعه خود بودیم،  بدون آنکه متوجه آن شویم.  تا نیمه قرن گذشته هر شخصی که اگر 75 سال عمر میکرد،  مجبور بود در طول عمر خود یکصد هزار ساعت کار کند،  و امروزه این مقدار ساعت کار به پنجاه هزار ساعت رسیده،  یعنی در طول عمر یک نسل به نصف رسیده.  برای جوانان این نسل وضع باز هم فرق می کند.  این تغییر نوعی ناپیوستگی است،  اما تغییری که بتوانیم وقوعش را ببینیم و خود را آماده کنیم لزوماً منفی نخواهد بود.  درک تغییر زمان به موج سوم و ناپیوستگی آن به شیوه های قدیمی و چگونگی تاثیر آن بر جامعه،  تفکری از دانایی و همچنین شبکه هایی از دانش و فراگیری مهارتها و با تکنولوژی اطلاعاتی روز می خواهد.  برای دانایی ابتدا لازم است خوب جامعه را بشناسیم،  آنچه که تاریخ تاکنون به ما تحویل داده،  و آنچه هستیم و آنچه خواهیم بود.  هماهنگ کردن دانایی ما با دانایی جامعه جهانی از مهمترین کار های روشنفکرانی است،  که این هدایت و گذر تاریخی و بس مهم جبهه امواج را در اختیار دارند.  یک مثال می زنم که به همه مربوط می شود،  در آینده ای بسیار نزدیک از هر 5 نفر یک نفر مستمری بگیر خواهد بود،  و از هر 7  نفر یک نفر بیش از 65 سال سن خواهد داشت.

      زمانی که برای تامین نیاز های هر مستمری بگیر فقط 3 نفر در سن کار کردن قرار دارند،  و تامین مستمری بازنشستگان در حالت خوش بینانه یک ششم درآمد ملی را تشکیل میدهد.  این تصویر آینده بطور کامل 30 سال دیگر متحقق میشود،  جوانانی که این آمار را میخوانند،  در آن سال همان بازنشستگانند.  چنانچه این عادت زندگی و جفت گیری فعلی تغییر اساسی نکند،  آینده ای قابل پیش بینی است،  که در آن همین جوانان فعلی،  بازنشستگانی در موقعیتی دیگر در آینده خواهند بود،  که شاید خوش آیند نباشد.  یکبار دیگر باید گفت که قبلاً هم افراد کهنسال داشته ایم،  ولی هیچ گاه تعداد آنها اینقدر زیاد نبوده است.  پدران ما اغلب یکی از اجداد خود را دیده بودند،  چون دیگران پیش از تولد آنها مرده بودند.  ولی امروزه جوانان هر چهار جد و جده خود را دیده اند،  و اکثراً این اجداد فعلی بازنشسته،  یا در حال بازنشستگی هستند،  و احتمالاً هنوز فرزند کسی هستند که بازنشسته است.  در قرن گذشته این چیزی غیر معمول بود،  ولی در قرن 21 به پدیده ای متداول تبدیل میشود،  و جهان نو بدان گونه که قبلاً میشناختیم قطعاً تغییر میکند.  حال که با قدرت علم بهداشت و پزشکی میتوان مرگ را که خواست پروردگار است،  به تعویق انداخت،  این سئوال پیش می آید:

   پرسش از عموم:  آیا زندگی در حیطه قدرت نوع بشر تبدیل میشود؟

تعیین صلاحیت کاری افراد

      تعیین صلاحیت افراد،  مستقیم به آینده مربوط می شود،  برای اینکه بدانیم آینده مان چه میشود،  و سئوالات را پاسخ دهیم،  و بتوانیم گذر تاریخی موج سوم و تغییرات ناپیوسته را با موفقیت سپری نماییم،  لازم است بگویم که،  بسیاری از دگرگونی های نظام دانایی جامعه مستقیماً در قالب عملیات تجاری تبیین میشود،  این نظام دانایی حتی بیش از نظام بانکی و نظام سیاسی یا نظام انرژی بخش غالب جامعه،  و محیط هر سازمان و بنگاه تجاری را تشکیل خواهد داد.   دانایی و هوش و دانش و مهارت و برنامه و اطلاعات و هماهنگی و سازمان شبدری،  اجبار قرن چدید است،  همان گونه که در گذشته قدرت بدنی و توده ای لازمه بود.  جمع نیاز قرن را دانایی نوین میگویم،  که اساس موج نو است،  و ما را به تولیدات موادی کاملاً تازه و ترکیباتی جدید،  برای همه چیز از هواپیما سازی گرفته،  تا مواد بیولوژیکی میرساند،  و حتی دسترسی به خدمات را راحتر امکان پذیر میکند،  و در نهایت به توانایی ما در جایگزینی مواد قبلی می افزاید.  اما در این میان انتخابها برای افراد فرق میکند،  عده ای که حوصله فردی یا ذاتی برای موج نو را ندارند،  بدنبال راه های قرن گذشته میگردند،  و در جستجوی شغلی تخصصی و یا غیره،  ولی تمام وقت در یک سازمان با امکانات قرن 20 هستند.

      اما آنچه برای اینان تغییر خواهد کرد،  ساعات کاری و صلاحیت کاری کافی برای کار در قرن 21 است.  داشتن این صلاحیت طی کردن دوره آموزش های دانشگاه هایی میباشد،  که آموزش های کاربردی بدهند.  بدین ترتیب این دانشگاه ها بیش از پیش یک پیش شرط مهم میگردند،  و در نتیجه سن ورود به بازار کار این افراد میشود 24 تا 25 سال.  دانایی نوین قرن باعث میشود که کارفرمایان هر چه بیشتر بدنبال افراد با صلاحیت بیشتر،  و با ماهیتی حرفه ای و با تخصص و تجربه مناسب بگردند.  حرفه هایی چون پزشکی و حقوق و معماری که قرنها در دستان متخصصان آن بود،  بیشتر به دانایی نوین و ابزار های مهندسی سپرده می شود.  به جهت نیاز کشور به شرایط آموزش جوانان صاحب صلاحیت،  سازمانها و دانشگاه ها را وادار میکند سطح تخصص خود را افزایش دهند،  و زمان آموزش را کوتاهتر نمایند.  البته این اقدام بیشتر از جانب فشار های خود بخودی و با جوشش مردمی است،  که از حرکت گذر تاریخی قرن به موج سوم،  با تغییرات ناپیوسته ایجاد میگردد.  آینده شغل خوب و یا تمام وقت در یک سازمان نیست که در آمد داشته باشد،  بلکه آموزش و دانش است،  که اعتبارات سخاوت مندانه را به همراه دارد.

      دانایی عمیقتر حاصل شده از دانش های نو،  به ما اجازه خواهد داد برای دستیابی به امکانات مناسبتر،  و در جهت رشد و شکوفایی جامعه تلاش نماییم.  از جمله آنها انتقال اطلاعات از قبیل،  بود و نبودها و داراییها و کمبودها در سطحی وسیع.  علاوه بر این واقعیت که اگر زبان و فرهنگ و داده ها و اطلاعات و دانایی قرن 21 وجود نداشته باشد،  هیچ کسب و کاری نمی تواند دایر بماند،  این واقعیت عمیق تر نیز وجود دارد،  که از میان همه منابع لازم برای تولید ثروت،  هیچیک مهمتر و جامع تر از دانایی نیست.  تولید انبوه موج دومی را در نظر بگیرید،  در اغلب کارخانه های دودکشی که در قرن سنت گریزی توضیح داده ام،  تغییر هر محصولی بی اندازه پر هزینه بود و به سازندگان ابزار و غالب و غربال تراشی و متخصصان دیگری با دستمزد های کلان نیاز داشت،  که در نتیجه کارخانه برای مدتی متوقف میشد،  و ماشین آلات بیکار میماند،  و این توقف و تعطیل،  سرمایه بالا سری را می بلعید.  تکنولوژی جدید نظریه های موج دومی را وارونه کرده است،  به جای تولید انبوه در خط تولید با نیروی یدی،  در راه تولید انبوه زدایی شده با تکنولوژی بدون نیروی یدی گام بر میداریم،  که در نتیجه آن فوران کالاها و خدمات سفارشی و نیمه سفارشی است.  جدید ترین تکنولوژی های کامپیوتری دسترسی به تنوع بی پایان را مقدور و ارزان ساخته است.

   پرسش از عموم:  آیا به صلاحیت کاری افراد اطرافتان فکر کرده اید؟

   عکس مجسمه بزرگ،  که آنرا نابود کردند،  تا بخیال خود تاریخ را نابود نمایند،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 4161.

کلیک کنید:  تاریخ نجوم در ایران

کلیک کنید:  شهرستانهای تاریخی ایران

کلیک کنید:  معابد مهر و میترا در جهان و ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

تغییر در انسان

      باورها، عادتها، اعتقادات و نگرش های ما به دنیا ناشی از آموخته هایی است،  که در گذشته از طریق ارث یا اکتساب (تربیت، تجربه و رفتار)،  به ما انتقال داده شده است.  این آموخته ها در مغز جمع شده،  و امروز به عنوان حافظه یا امپراتوری های ذهن به کارمان می آید،  و بر حسب دستور همین فرمانده ها ذهن،  در برخورد با دیگران یا واکنشی حقارت آمیز از خود نشان داده،  یا با عزت نفسی قوی شایستگی خود را بروز می دهیم.  خود کم بینی و یا برعکس داشتن عزت نفس،  ناشی از داده هایی است،  که در طول زندگی به ما تحمیل شده،  و امروز ما ناخود آگاه بعنوان رفتار از خود،  عمل یا عکس العمل نشان می دهیم.  ما بدست خودمان هیچ کدام از این خصوصیات را از جایی تهیه نکرده ایم،  که بخواهیم به خاطر بد بودن شان از دست خود عصبانی شویم،  و یا به خاطر خوب بودن شان به خود افتخار کنیم.  ما این کنش ها و واکنش های خوب و بد را،  از الگو های اطراف خود کسب کرده ایم،  بطوری که شخصیت یا خوی و خصلت ما ناشی از همین الگوهاست،  و امروز چاره ای نداریم جز اینکه به حکم بالغ یعنی اراده و اختیار در شخصیتی،  که به ما تحمیل شده تغییراتی در جهت رشد و تعالی بدهیم.  پس نباید بی خود به خودمان انگ بزنیم،  و بیش از حد به پرو پای خود بپیچیم،  که چرا اعتماد به نفس یا به کلامی درست تر عزت نفس نداریم.

      ما زاییده وراثت و اکتساب هستیم،  پس باید اراده کنیم و بر آنچه ما را می آزارد بتازیم،  و از روش های مطالعه، مشاوره، تمرین و تلقین استفاده کنیم،  تا همه چیز به اختیار و اراده ما در آید.  در این صورت است که خود را خوشبخت تر محبوب تر و موفق تر خواهیم دید.  علاوه بر باور، عقیده، عادت و... ممکن است،  ما شرطی باشیم،  یعنی به خاطر حادثه خوب یا بد مهمی،  که در زندگی گذشته مان اتفاق افتاده،  شرطی شده باشیم و از آن اتفاق رفتار خاصی را برداشت کرده،  و هر حادثه ای را با آن بسنجیم،  و از خود واکنش نشان بدهیم،  که در این صورت هم باید آن را شناسایی کنیم،  و اگر مشکل ساز است،  ابتدا آن را در مغز خود شرطی زدایی کنیم،  و سپس رفتار و کردار مناسبی جای آن قرار دهیم،  و دست آخر ممکن است،  ما تصویر ذهنی خوبی از خود نداشته باشیم،  یعنی والدین یا مربیان ما ندانسته در اثر تحقیر و تحمیل عقیده،  و یا حالت های کمال طلبی شان،  تصویر ذهنی یک فرد ناتوان و دست و پا چلفتی را،  برایمان تصویر کرده باشند،  که در این صورت هم ما به حکم همین سیستم دفاعی ضعیف،  از خود واکنش نشان می هیم.  حالا باید از روی عقل و مصلحت این سیستم دفاعی ضعیف،  که همیشه کار دستمان داده را از ضمیر ناخود آگاه خارج،  و با حوصله و به کمک ضمیر آگاه آن را دوباره سنجی کنیم.

      در این صورت اگر به غلط بودن شان آگاهی پیدا کردیم،  با تمهیداتی که شرح داده شد،  آن را تصحیح و دوباره به ذهن برگردانیم.  پس از این کارها قطعاً دارای خلاقیت، نوآوری و اعتماد به خود خواهیم شد،  و تا آنجا پیش می رویم،  که خود و اطرافمان را به شگفتی وا می داریم.  پس هرگز و تحت هیچ شرایطی نباید ذهن خویش را با این افکار که:  من عوض شدنی نیستم،  این جوری بدنیا آمده ام،   زندگی ام با این حرفها تغییر نمی کند،  و یا وضع من با یگران فرق دارد،  آلوده سازیم.  زیرا اندیشه منفی همواره به نتایج منفی می انجامد،   بنابر این اگر برای خود به اندازه کافی ارزش قایل نیستید،  اگر در برخورد با افراد،  خجالتی و کمرو هستید،  و نمی توانید از خواسته های خود دفاع کنید،  اگر در مقابل انتقاد دیگران در هم می ریزید،  اگر خود را خواستنی نمی پندارید،  اگر با مسایل پیش آمده با ترس و لرز برخورد می کنید،  و بالاخره اگر در روابط اجتماعی کم می آورید،  باید بدانید که لنگی هایی دارید،  که بهتر است به فکر درمان باشید.  خوشبختانه این ناهنجاریها آن قدر عمیق نگران کننده نیستند،  که نتوان برای آن ها چاره ای اندیشید،  خوشبختی راه و رمز خاصی ندارد،  بلکه روشی دارد که آموختن و بکار بردنش چندان سخت نیست،  اراده می خواهد،  که در هر کسی کم و بیش وجود دارد.

   چند پرسش اساسی

   کار امسال ما چیست؟

   موفقیت شرکت چیست؟

   ضعف های شرکت کدامند؟

   چگونه و چقدر تبلیغات کنیم؟

   قوتها و قابلیت های شرکت کدامند؟

   می خواهید به چه چیز معروف شویم؟

   می خواهید چه نوع شرکتی داشته باشیم؟

   برای رسیدن به موفقیت چگونه برنامه ریزی کنیم؟

   موفقیتها چگونه و به وسیله چه کسی و کی اندازه گیری می شود؟

تاریخ بی برنامگی افکار

      یک از مهمترین موضوعات برای آیند نگران دانستن نوع و شاخص فکرها در گذشته و حال است،  امروز بسیاری از مردم نمی توانند برای آینده خود طرح و نقشه بریزند،  اگر از کسی بپرسید این مغازه چند می ارزد می گوید یک دو سال دیگر دو برار می شود.  بپرسید این سرمایه گذاری چطور می گوید تا دو سال پول خودش را در می آورد،  برای آینده فرزندت چه می بینی می گوید تا شش ماه دیگر کی زنده کی مرده،  یا نصیحت می شنوی پول برای آینده ات پس انداز کن خدا می داند زندگی چه می شود.  این حرف های جامعه مریض است،  که در طول تاریخ عادت کرده،  بدون برنامه یا بلاتکلیف بوده،  و برای آینده دور طرح و نقشه نداشته باشد،  جمع افکار توده مردم آینده را تعیین می کند.

      یکی از مشکلات آینده ایران کم داشتن افراد متخصص با سواد خوب، واقعی و بالاست،  در این باره در همه جاها مشکلاتی به وجود آمده،  که همگان در جریان مسائل اطراف خود هستیم،  ولی هیچ کدام به دلایل اصلی آن توجه نکرده ایم.  گاهی می شنویم که نقدینگی برای صنایع کم است،  این داستان همیشگی آنها بوده که نمونه زیاد دارد،  بطور مثال اگر چهار کارخانه یخچال سازی در نظر گرفته شود و به هر یک مبلغ پانصد ملیون داده شود،  هر کدام از آنها شروع به تولید می کنند،  و با رقابتی قیمت شکن و ظاهری زیبا تولیدات شان را به بازار می فرستند.  اما اگر افراد با سواد عالی داشته باشند،  آنها در یک اشتراک فکری به سوی دست آورد های تکنولوژی نو می روند،  و سرمایه را در راه نو گرایی فنی بکار می برند،  نه تولید انبوه.

      در قرن 21 بسیار دیده می شود،  که افراد تحصیل کرده دارند در سر سپردگی تاریخی به اوهام گوی سبقت را از بی سواد ترین قلعه نشینان قعر تاریخ می ربایند،  اینها هرگز نمی توانند فکر و ذهن خود را وارد دنیای واقعی و علمی بکنند،  فقط تصور پوچی از دانش در وجودشان نقش بسته است،  که جز ویرانی و قهقرا چیزی به جای نمی گذارد.  قرن گذشته که در قرن سنت گریزی نوشته ام،  تمام شده و ما در زمانی دیگر بسر می بریم که غفلت از شناختن دانایی قرن 21 صدمات جبران ناپذیری در پی خواهد داشت.  در این قرن برای هر حرکتی و کاری باید برنامه تدوین شده علمی داشت که تمام گوشه های آن کاملاً تعریف شده باشد،  مثلاً انبوهی از مراسم و رفتار های اجتماعی در ایران وجود دارد،  که برای هیچ یک تعریفی وجود ندارد،  بنا بر این همگی شکلی کاملاً مادی بخود گرفته اند،  که بشدت مضر می باشد.

اندیشه اوهام و خرافات

    از بسیاری به اصطلاح تحصیل کرده ها گفتم،  که در جهان امروز غرق اوهام و خرافات شده اند،  و به جای اینکه جهان آفرینش را علمی نگاه کنند،  آنرا چشم انداز عصر حجر می دانند.  در دوره باستان مردم همه جای دنیا دیندار بودند،  یعنی فرهنگ و تمدّن دینی داشتند،  فرهنگ و تمدنی که بر اساس اعتقاد به غیب و مملو از اوهام بود،  و در عمق تاریخ دین به معنای عام آن یعنی اعتقاد داشتن به غیب بود.  مردم ‏شناسان و جامعه ‏شناسان از همه مکتب های مدرن، مارکسیستها،  پوزیتویستها و نئوسوسیالیستها در تعریف عمومی،  وجه مشترک همه ادیان تاریخی را در همین دانسته ‏اند،  از بدو پیدایش تاریخ بشر تاکنون آنچه که بدست آمده گواه این حقیقت می باشد،  و نتیجه بطور کلی یکی بوده است.  انسان های نتاندرتال که می‏گویند نیمه میمون بوده‏ اند،  وقتی بقایایشان را به دست آوردند،  دیدند که همراه آنان چیز هایی را به طور یکسان دفن می ‏کرده‏ اند،  که نشان دهنده اعتقاد به جهان پس از مرگ بوده است.  همچنین در مورد انسان کرومانسون که امروزیها در تحقیقات زیست‏شناسی،  آن را جد انسان امروزی می ‏دانند،  نوع خواباندن مردگان و اشیاء همراهشان بیانگر ارتباط آنها با عالم غیب بوده است.  ادیان نیز همین را می ‏گویند که آدم ابوالبشر که اولین انسان است،  اولین پیامبر هم بوده،  یعنی بشر با رسالت دینی در تاریخ،  متولّد شده است.

      نکته دیگر اعتقاد به غیب،  حاکی از این بوده که همه هستی منحصر به موجودات مادی نیست،  بلکه موجودات دیگر غیر مادی هم هستند،  که در گیتی مؤثر و در عین حال مجردند.  مثل فرشتگان و این که انسان یک روح دارد و یک جسم و اعتقاد به ادامه حیات روحی پس از مرگ در عالم دیگر.  حتی فیتشیستها و آدنیستها نیز به عالم غیب معتقد بودند،  و این که انسان های کاملی می ‏توانند در یک ارتباط روحی،  مورد الهام واقع شوند که نمونه آن را در معجزات و کرامات گفته اند.  رومیها و یونانیها نیز به چنین ارتباطی اعتقاد داشتند،  تا این که در یونان ‏باستان گروهی پیدا شدند و ثروت ‏اندوزی و مال ‏پرستی را به اوج رساندند،  و تفکری پیدا کردند که گویا برای آنان آخرت و حساب و کتاب مطرح نیست،  خلأ دینی و تاریخی عجیبی آغاز گشت،  که تا آن زمان برای بشر بی ‏سابقه بود،  و به دنبال آن نظام فئودالی بر اساس برده داری ایجاد گردید.  در تمدن و فرهنگی جدید فئودالی نو پدید،  اعتقاد دینی به معنای باور داشتن به عالم غیب ضعیفتر از همه جای دنیا شد،  این زمان نیل و میان رودان از دوران شاه خدایی گذر کرده بودند،  و به دوران سازمان قبیله ای رسیده بودند که در ساختارهای تاریخی اجتماع نوشته ام.  یونانیان آن دوران تقریباً بی‏ مذهب بودند،  ولی آنها نسبت به مردمی که در شمال اروپا زندگی می کردند،  و لاابالی و بی ‏دین بودند،  و کاملاً به غیب و خرافات اعتقاد داشتند،  متمدن و مذهبی به حساب می آمدند.  یونانی ها در هزار اول قبل از میلاد،  از مقدسات و رهبران دینی پیروی می کردند،  استدلال های فلسفی و منطقی مختلف داشتند،  که هر کس برای خود به نوعی توجیه می‏ کرد،  و می‏ پنداشت آنچه می ‏گوید درست است و آنرا دنبال می‏ کردند،  مکتب هایی که از شرق و ایران سرچشمه می گرفتند.   دیگر آنها بطور کامل به ماوراء متوسل نمی شدند،  از جایی وهمی الهام نمی گرفتند،  از خرافات پیروی نمی کردند،  برای یونانیان بیشتر مکتب مطرح بود که سرچشمه در علوم داشته باشد،  ولی در آن تاریخ نتوانستند قطعی عالم غیب را منکر شوند و آنرا از اذهان ساده تر برچینند.

      بعد از یونانیها، رومیان آمدند و گوی سبقت را از یونانیها ربودند، گرچه در میان آنان پزشک، ریاضیدان و دانشمندان بزرگی نیز وجود داشتند.  در 200 ق.م،  روم بدلایلی که در اینجا نوشته ام،  یک نظام برده ‏داری خشن و گسترده ایجاد کرد،  که تا آن زمان در تاریخ سابقه نداشت قبل از آن یونانیها به شکل محدود از نظام برده ‏داری بر خوردار بودند.  در این زمان قیام های خونین متعدد بردگان به وقوع پیوست که مشهور ترین آنها قیام اسپار تاکوس بود،  که دهها هزار برده شورش کردند،  و تعداد زیادی از آنان بیرحمانه کشته شدند،  فقط از روم تا تریر در یک صف هشت هزار برده را به صلیب کشیدند.  نظام حکومتی رومیان بسیار منسجم، منظم و دقیق بود،  و توانستند دنیای پهناوری را اداره کنند،  البته رومیان بازمانده اتروسک ها بودند،  اتروسک ها مهاجران نظامی بین النهرین بودند،  تاریخ ساتراپ ایرانی روم را حتماً بخوانید.  اگر اشکانیان که پدید آورندگان سازمان قبیله ای در تاریخ بشر هستند و ساسانیان که آورندگان نو فئودالی ضعیف در ایران بودند،  مقابل روم قرار نگرفته و مانع تحرکات نظامی و فئودالی آنها نمی‏ شدند،  همه جهان را فتح می ‏کردند،  و امروزه جهان شکل دیگری داشت.

   عکس تاریخی کتابدار پارسی حدود 1300 خورشیدی،  مشروح در تاریخ کتاب و کتابداری در ایران، عکس شماره 1255.

کلیک کنید:  جرگه و شورا در ایران

کلیک کنید:  فرهنگ واژه های سیاسی

کلیک کنید:  صنعت و تکنولوژی در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

کار هایی برای افزایش بهره وری

      با بهره گیری از تعدادی فرمول و قانون می توان بهره وری در زندگی روزمره را افزایش داد،  اما باید توجه کنید،  وجود شما جزو زیر مجموعه کدام دسته از آدمها می باشد.   

  * 1 ــ  حذف کردن:  مؤثرترین راه برای انجام یک وظیفه یا کار حذف کرن مواردی است که نیازی به انجام آنها نیست،  آنها را از لیست خود حذف کنید.

  * 2 ــ  اهداف روزانه:  عدم تمرکز منجر به حواس پرتی خواهد شد،  برای هر روز از قبل اهدافی معین کنید،  تصمیم بگیرید چه کار باید انجام دهید،  و سپس آن را انجام دهید.

  * 3 ــ  اول سخت ترینها:  برای غلبه بر به تعویق افتادن کارها،  اول کارهایی را انجام دهید،  که علاقه چندانی به انجام آن دارید،  آنها را به آخر وقت موکول نکنید.  انجام کارهای سخت در اولین ساعات روز،  موجب افزایش بهره وری خواهد شد.

  * 4 ــ  ساعات اوج:  ساعات اوج بهره ور بودن خود را شناسایی کنید،  و کار های بسیار مهم خود را برای آن زمانها برنامه ریزی کنید،  امور غیر ضروری را در زمان های دیگر انجام دهید.

  * 5 ــ  اوقات بدون وقفه:  اوقات بدون وقفه خود را،  برای انجام کار هایی اختصاص دهید،  که نیاز به تمرکز بیشتری دارند،  کار های با وقفه و سبک را در زمان های دیگر انجام دهید.

  * 6 ــ  رخداد های مهم:  وقتی شروع به انجام کاری کردید،  هدفی را که باید در پایان به آن برسید،  از قبل مشخص کنید.  برای مثال اگر روی کتابی کار می کنید،  تا وقتی که هزار کلمه از آن را ننوشته اید،  از جای خود بلند نشوید،  به اهداف خود هر طور شده دست پیدا کنید.

  * 7 ــ  جعبه زمان:  برای خود زمان معینی مشخص کنید،  مثلاً 30 دقیقه نگران نباشید،  که چقدر از آن زمان عقب مانده اید،  تلاش کنید.

  * 8 ــ  دسته بندی کردن:  کار های مشابه را یکجا دسته بندی کنید،  و آنها را با هم در یک بازه زمانی معین به اتمام برسانید.

 * 9 ــ  سحر خیزی:  صبح زود مثلاً ساعت 5 بیدار شوید،  مستقیم سرکار خود بروید،  و امور مهم را انجام دهید،  در این صورت قبل از ساعت 8 اکثر امور مهم شما انجام شده است.

  * 10 ــ  سکوت خوب:  یک تابلت یا لپ تاپ همره خود داشته باشید،  تا بتوانید به مکان های آرام از قبیل کتابخانه، پارک، و... بروید،  با این کار تمرکز شما بیشتر خواهد شد.

  * 11 ــ  سرعت بیشتر:  سرعتتان را بیشتر کنید،  سعس نمایید کمی سریعتر از روز های معمول حرکت کنید،  سریع تر صحبت کنید،  سریعتر راه بروید، کلاً در همه امور سریعتر باشید.

  * 12 ــ  آرامش داشتن:  استرس خود را از طریق فراهم کرد محیطی آرام و بدون تنش کاهش دهید.

  * 13 ــ  برنامه کاری:  یک برنامه کاری مشخص از قبل تهیه کنید،  با تهیه این برنامه اثر بخشی جلسات شما و همچنین تمرکزتان بیشتر می شود.

  * 14 ــ  اصل پارتو:  قانون 20 ــ 80 می گوید،  80 درصد از ارزش یک عمل از 20 درصد تلاش و زحمت بدست می اید،  بنابر این انرژی خود را روی 20 درصد متمرکز کنید.

  * 15 ــ  اهداف زود هنگام:  با انجام کارها بلافاصله پس از تعـیین هدف،  از به تعویق افتادن آنها جلوگیری کنید،  حتی اگر کارتان از قبل به طور کامل برنامه ریزی نشده باشد،  می توانید آنها را حین انجام،  مرتب و برنامه ریزی کنید.

  * 16 ــ  آمادگی سریع:  هنگامی که احساس کردید،  اطلاعات لازم را برای تصمیم گیری دارید،  در مدت 60 ثانیه، تصمیم نهایی را اتخاذ کنید،  و یک دقیقه برای اعمال تغییرات احتمالی فرصت داده،  و در عرض یک ثانیه تمام چیز هایی را که لازم دارید تصور کنید،  و به یک انتخاب درست برسید.

  * 17 ــ  محدودیت زمانی:  برای انجام کامل کار،  یک محدودیت زمانی تعیین کنید،  و آن را بعنوان محور کار خود قرار داده،  و از آن تجاوز نکنید.

  * 18 ــ  تعهد و مسئولیت:  تعهدات خود را به دیگرن بگویید،  چون آنها بشما کمک خواهند کرد،  تا شما خودتان را مسئول حس کنید.

  * 19 ــ  سر وقت:  هر کاری که می خواهید انجام دهید،  طبق برنامه و سر وقت انجام دهید.

  * 20 ــ  مطالعه آزاد:  با مطالعه کردن،  وقت های خالی خود را،  از قبیل منتظر ماندن برای ملاقات،  و ایستادن در صف پر کنید.

  * 21 ــ  استفاده از زمان:  در ساعاتی که مشغول تایب، ورزش، شستشو، و.. هستید،  هم زمان از گوشتان برای شنیدن اخبار، آموزش زبان و اینقبیل استفاده کنید.

  * 22 ــ  بتصویر کشیدن:  به محض تعیین کردن هدف،  آن را در ذهن خود به تصویر بکشید،  چنان چه چیزی را در ذهن خود واقعی فرض کنید،  به زودی در واقعیت هم آن را خواهید دید.

  * 23 ــ  جایزه ویژه:  برای موفقیت های خود جوایزی در نظر بگیرید،  یک فیلم ببینید یا یک روز خود را در پارکی مفرح بگذرانید.

  * 24 ــ  تقسیم بندی:  کار های بسیار مهم را جدا کنید،  مواردی که ضروری تر و فوری ترند،  اول انجام دهید،  کار های غیر ضروری را به بعد موکول کنید.

  * 25 ــ  استمرار کاری:  در پایان روز کاری خود،  اولین کاری را که باید روز بعد انجام دهید،  مشخص کنید و ملزومات آن را از پیش فراهم آورید.

  * 26 ــ  قطعات کوچک:  پروژه های پیچیده و بزرگ را،  به واحد های کوچکتر و قابل تعریف برش دهید و تبدیل کنید،  تمام تمرکز و حواس خود را،  روی انجام فقط یکی از آنها قرار دهید.

  * 27 ــ  انجام کامل:  هنگامی که شروع به کاری کردید،  تا به اتمام رساندن کامل آن،  به کار دیگری مشغول نشوید،  وسط یک کار به کار دیگری دست نزنید.  هنگامی که در حین کار با چیز هایی مواجه شدید،  که برای انجام امور بعدی به آنها احتیاج دارید،  آنها را یاداشت کنید،  تا بعداً مورد بررسی قرار دهید.

  * 28 ــ  انتخاب تصادفی:  یک قسمت از یک پروژه بزرگ را بطور تصادفی انتخاب کنید،  و آن را تا انتها به اتمام برسانید.

  * 29 ــ  ارزیابی عملکرد:  هر چند وقت یکبار عملکرد خود را ارزیابی کنید و نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی نمایید.

  * 30 ــ  تعهد یکماهه:  یک عادت جدید را که به آن علاقمندید،  در خود شکل دهید،  و سی روز به آن به آن پایبند باشید،  به تعهد موقتی خیلی آسانتر از دایمی می توان پایبند بود.

  * 31 ــ  مشارکت در کارها:  به کلاسها و جا های مختلف سر بزنید،  و ایده های جدید را یاد داشت کنید،  شرکت در زمینه های مختلف کاری می تواند،  اثر بخشی عملکرد را افزایش دهد.

  * 32 ــ  محول کردن:  اگر کار های متفاوتی در دست انجام دارید،  چند مورد را به فرد دیگری محول کنید.

  * 33 ــ  حس درونی:  به حس درونی خود توجه کنید،  ممکن است صحیح باشد.

  * 34 ــ  بهینه سازی:  روش هایی را که اغلب اوقات بکار می گیرید،  شناسایی کنید و آنها را مرحله مرحله بنویسید،  سپس آنها را دوباره روی ورق بیاورید.  این بار به ترتیب اثر بخشی آنها،  روش های بهبود یافته را تست کنید،  و آنها را به کار گیرید.

   عکس تاریخی بازار تهران،  عکس شماره 1267 ،  از اواخر پادشاهی قاجاریه در ایران مردمانی که به نوعی در بازار و فروشگاه ها کار می کردند،  بیشتر وقت خود را به بطالت می گذراندند و از بین می بردند.  اگر امروزه هم نگاهی به خیابانها و مغازه ها بیاندازید متوجه می شوید،  که تقربیاً هیچکدام مطالعه و برنامه تعلیلی و تحقیقی ندارند،  و در وقت بیکاری فقط می نشینند،  حتی در اکثر فروشگاه ها کامپیوتر و یا نوت بوک وجود دارد،  ولی حاضر به مطالعه نمی باشند،  چگونه باید در ادامه استراتژی ملی و مردمی ایران،  این وضع را دگرگون نمود،  تا آنهمه آدم در زمان بیکاری،  مطالعه و تحقیق عمومی و یا تخصصی کار مربوطه خود را نمایند.

کلیک کنید:  موج های نو در ایران

کلیک کنید:  شورش پوستکنی در تاریخ

کلیک کنید:  تاریخ معرکه گیری در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

چند پرسش و پاسخ تاریخی

   

پرسش و پاسخ 54

   توضیح:  این صفحه مربوط به پست خلاصه کتاب "تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب"  است که در اینجا پست کرده ام.

    دکتر حمید شفیع زاده:  با سلام خلاصه ای از کتاب را خدمتتان فرستادم در دوره های بعد باز قسمت های دیگری خدمتتان می فرستم،  سوالی داشتم قبیله ای در کانادا می باشد که بسیار شبیه ایرانی ها می باشند به نام پاتاواتومی آنها به خودشان بودوادمی که در زبان انها معنی نگهبان آتش می دهد،  می خواستم بدانم در زبان های قدیمی ایرانی این کلمه قابل معنی و معادل سازی می باشد،  با تشکر فراوان حمید شفیع زاده.

   لینک های ویکی پدیدا درباره سرخپوستان و زبانهای آنها:

The Potawatomi /ˌpɑːtəˈwɑːtəm/,[1] also spelled Pottawatomie and Pottawatomi (among many variations), are a Native American people of the upper Mississippi River and Western Great Lakes region. They traditionally speak the Potawatomi language, a member of the Algonquian family. In the Potawatomi language, they generally call themselves Bodéwadmi, a name that means "keepers of the fire" and that was applied to them by the Ojibwe. They originally called themselves Neshnabé, a cognate of the word Anishinaabe. The Potawatomi were part of a long-term alliance, called the Council of Three Fires, with the Ojibwe/Jibwe (Chippewa) and Odaawaa/[O]dawa (Ottawa). In the Council of Three Fires, the Potawatomi were considered the "youngest brother."

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه و مهر شما پژوهشگر عزیز.

      درباره پرسش خودتان درباره این موضوع استاد هستید،  و متشکرم که نظر من هم در این مورد می پرسید،  قبلاً در وبلاگ درباره مشابهت کامل نماد های سرخپوستان کانادا با آثار کوبکلی تپه نوشته ام،  نماد هایی که تا یکی دو قرن پیش در کانادا بوجود آمده اند،  و آثار دوازده هزار ساله کوبکلی تپه،  مشروح در اینجا.

      من بمنظور ریشه یابی زبان،  از پیران مدرسه نرفته روستا های دور دست ایران و افغانستان کمک می گیرم،  و به آنها اعتقاد علمی دارم،  ولی بشدت به نوشته های آکادمیک غربی،  بی اعتماد هستم،  و همیشه سعی کردم از زبان این پیران ریشه یابی کنم.

      درباره پاتاواتومی و بودوادمی،  باید از چند پیرمرد بی سواد مدرسه نرفته که دوستم هستند بپرسم،  البته آوای درست آنها را نیز باید از پیرمردان مدرسه نرفته و انگلیسی ندانسته آن سرخپوستان پرسید،  چه بسا که پیر مرد مدرسه نرفته ای در گوشه ای دور دست از ایران،  با آن پیرمرد سرخپوست کانادایی هم زبان باشد،  نمونه هایی دیگر در این مورد را شخصاً دیده ام.

      بنظر من انسان امروزی با زبان ابتدایی،  در حدود بندر عباس بوجود آمد،  و سپس در تمام جهان پخش شدند،  در این باره در وبلاگ توضیحاتی نوشته ام،  و با دانستن این موضوع که علم پایانی ندارد،  رشد و تکامل آن در کار جمعی است،  و ما هنوز اول راه هستیم،  بخشی از تحقیقات آزاد از داده های تاریخی مردمی را در وبلاگم می نویسم.

     در کل به این نتیجه رسیده ام،  در 12 تا 14 هزار سال پیش با مناسب شدن آب و هوای نیمکره شمالی،  در آخرین دوران یخبندان،  انسانها از "تمدن کهن آت این نامی است که من به این تمدن داده ام،  زمینی نه دریایی،  در جهان پخش شدند.  در آمریکا آثار کلاویس را بجا گذشتند،  و بازماندگان کلاویس نماد های آثار کوبکلی تپه را نیز باز سازی کرده اند،  و تا به امروز انجام دادند و نگهداشتند.

      در 7 تا 4 هزار سال پیش بار دیگر با مناسب شدن آب و هوای نیم کره شمالی،  مردم جنوب ایران،  که من به آنها "تمدن کهن جی" می گویم،  از دریا و زمین در جهان پخش شدند،  و آثار آنها در همه جهان باقی مانده است.

      بنابر این ریشه تمام مردم و زبانها و فرهنگ های دنیا از جنوب ایران است،  من ابتدا بنا به تحقیقات آکادمیک غربی،  می پنداشتم این انسان در کنیا یا اتیوپی،  به زبان دست یافته،  و در زمان بسیار طولانی تر رشد و تکامل یافته،  و در جهان پخش شدند،  ولی متوجه شدم کاملاً اشتباه و مغرضانه غربی است.  همان نتیجه ای که از دروغ های حمله این و آن به ایران گرفتند،  و قاره کهن را تجزیه کردند،  و استادان ایرانی براحتی اغفال این ترفند شدند.  شگرد هایی که اگر جلوی آنرا نگرفت،  بیش از گذشته به ملت های منطقه صدمه خواهند زد،  و داریم می بینیم که دارند می زنند.

      دروغ های تاریخ ایران براحتی خنده دار است،  ولی ذهن های دانشگاهی ایرانی انباشته شده از آنهاست،  و نمی توانند از خود شان دور کنند.  در یک جا می گویند ایرانی تمام دنیا را گرفته،  و چه زیاد قدرت فرهنگی و اجتماعی و تاریخ و سیاسی و صنعتی و غیره داشته است،  ولی در هر دوره تاریخی براحتی و مانند آب خوردن از هر بیابان گرد و آدم بی تمدن شکست خورده است.  کدامش را باور کنیم!

      در ادامه مهاجرت تاریخی،  انسانها در دوره های شرایط زمین،  در جهان پخش شدند،  طی هزارها با شرایط آب و هوایی و زیستی،  و مهاجرت های درهم،  شکل های متفاوت یافته اند،  ولی همه ریشه در یک اصل دارند،  مانند پرسر بودن داریوش بزرگ،  در اینجا.  یا مانند اروپائیها،  که مهاجران اشکور ایران به مرکزیت اروپه هستند،  این مردم نام مرکز خودشان را به سرزمین جدید نهادند.

   ــ  ارروپه = ار = ایر یا ایران +  روپه = بالاسری، پایتخت، مرکز، شهر.

  ــ  اشکور = اشک = اسک = اس = S + پاک + ور = سرزمین،  اسلام = اس + لام = پاک قدس.

     طی سه سال تحقیقات مشترک من با بانوی گرامی پرنیان حامد،  برای موضوع های فوق،  اسناد تاریخی و جدید در وبلاگ نوشته ایم،  و خیلی خوشحال هستیم،  که شما عزیز نیز با ما هم گام هستید.

 گفتگوی دوستانه با یک عزیز

   نظر 698 مهرای از  mehre2.blogfa.com:  از نظر من همه گویشوران ایرانی به هر زبان و گویشی ایرانی هستند و از حقوق برابر انسانی برخودار بایست باشند و به همین لحاظ من به اصطلاح زبانهای ایرانی موافق نیستم و میگویم آریوپارسی یا آریوایرانی باشد تا ترکی و عربی و ارمنی و آسوری.. نیز بتوانند از پسوند ایرانی یا پارسی استفاده کنند.  اینگونه همگرایی بیشتر شود و تفرقه افکنان طرد شوند و محکوم.

   ولی واقعیت را بایست گفت دو همچنین ملاحظات تمامیت ارضی و میهن پرستی بشود و چیز های تاریخی که در کل علم و دقیق نیستند باعث نشود ناخواسته منافع ملی و هبستگی ایرانیان دستخوش هجمه یا تخریب قرار گیرد از سوی مغرضان و ما بایست دقت کنیم در این باره. شما نیز تاکنون در همین راستا دیده ام میخواهم دقت فرمایید. مطالبی در این وبلاگ ارائه شده نشان میدهد کتاب دده قوردم مذبوط به عثمانی است همین قرون آواخر و نه زمانی شما میگوید،  http://darvakebaran.blogspot.com  ،  بنگرید به این وبلاگ،  http://kuroshebozorg2.persianblog.ir/post/183

   پاسخ انوش راوید:  درود،  دوست وبلاگی عزیزم جناب آقای مهرای ساغشکی،  شما دیده اید که تمام نظرات موافق و مخالف و انتقادی را در دو وبلاگ جداگانه پست می کنم،  زیرا قبل از هر چیزی ما ایرانیان نیازمند برپا داشتن و نگهداری آزادی اندیشه و قلم هستیم،  که تا نباشد هیچ نخواهیم بود و داشت و شد.

      قبل از اینکه واژه پارس در جهان متمدن پدید آید،  مردم تنها تمدن جهان در هزاره اول خورشیدی ایرانی خود را ار یا ایر می نامیدند،  و سرزمین خودشان را ایران،  مشروح در اینجا و در اینجا.  با پراکنده شدن آنها در جهان طی هزاران سال گویش های مختلف گرفتند،  سپس با پدید آمدن تمدن های دیگر در گوشه و کنار جهان،  این گویش ها شامل دستور و تغییرات مجدد شد،  و زبان های جدید بوجود آمد،  اما همه آنها ریشه در زبان اولیه خود،  که همان زبان مردم ار است هستند.

      در هزاره چهارم خورشیدی ایرانی با پیدا شدن دینها،  موبدان و روحانیون این دینها،  بمنظور مهم کردن دینشان و گفتن و نوشتن دعاها،  در گویشها دست بردند،  زبان های جدید بر پایه همان گویش خودشان ساختند،  و طی یک هزاره آن زبانها گسترش یافته است،  که در داستان های نمرود و برج نمرد می خوانیم.  بخشی از دستان ساختن زبان را،  در تاریخ زبان عربی نوشته ام،  و در پی کامل کردن آن مقاله هستم.

      من می خواهم از واقعیت های تاریخی بنویسم،  آن واقعیتی که درک می کنم،  نه آنچه که دیگران دیکته و تحمیل کرده اند،  و با انواع دروغ و ترفند بخورد مردم داده اند،  مانند همان ترفند کتابی که نام برده اید.  پارس به معنی پرسر است،  پرسر نام روحانیون پر به سر مدی (یا مری یا مادی) بوده است، که پارسا هم گفته شدند،  مشروح در اینجا.  بخشی از آنان بعلت های ناشناخته دینی از مدیا جدا شده،  و به جنوب در تپه رحمت رفته و عبادتگاه خودشان را ساختند،  و طی نیم هزاره از دل آنها داریوش بزرگ بوجود آمد،  داریوش بزرگ بمنظور همآهنگی دولتی و ملی،  زبان دری را از گویش های مختلف موجود بوجود آورد،  و زبان رسمی درباری کرد.  سپس این زبان نیز پارسی،  بنام آن پارساها نامید شد،  درباره این تاریخها در موضوعات مربوطه و مختلف وبلاگ توضیح کامل نوشته ام.

      اگر ما نتوانیم واقعیت های تاریخی را بدرستی کشف کنیم،  و بخواهیم پای بند اصول قرون گذشته و یا من درآوردی باشیم،  خود بخود دشمنان هم که کم نیستند چنین خواهند کرد،  و چه شود.  آنچه که می دانم در شرایط سیاسی ایجاد شده،  که بعلت سادگی و انباشت دروغها و ترفندها در منطقه قاره کهن است،  دارند کشور های این قاره را تجزیه می کنند،  کشور هایی که خود بر اثر تجزیه قاره در دو قرن پیش بوجود آمده اند.  امپریالیسم نو می خواهد!  فقط چند منطقه نفت و گاز خیز را از لیبی تا انتهای بلوچستان پاکستان در اختیار بگیرد،  و بقیه قاره را بجان هم اندازد تا....  داستان استعمار سر دراز دارد،  و همه آنها بر پایه دروغها و ترفند های تاریخی شکل گرفته و خواهد گرفت.

    مهرای عزیز تندرست و پیروز باشید،  و تحقیقات و نوشته های خودتان را با شور و شوق و دانش بیشتر از گذشته ادامه دهید،  ما می خوانیم و استفاده می کنیم.

   لازم:  ضمن سپاس از طرح شما،  درباره نقشه ای که درباره دریاچه بزرگ داخلی ایران کشیدید،  و در مقاله ای از آن استفاده کردم،  لازم به توضیح است،  در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  یعنی هفت هزار سال پیش،  بالای عرض 35 درجه شمالی،  یخها شروع می شدند،  و باید سفید کشیده شوند،  و آبهای خلیج فارس و دریا های آزاد هم باید حدود 100 متر کمتر کشیده شود،  زیرا آبهای دریا های آزاد درون آن دریاچه یخ بزرگ قرار داشتند.

    بنا به تحقیقات من در اینجا،  حدود 4500 سال پیش دریاچه بزرگ بر اثر گرم شدن زمین و آب شدن یخها تحت فشار قرار می گیرد و شکافته و سیل راه می افتد،  مردم تمدن کهن جی از 120 سال پیش از این واقعه،  دریاچه را تحت نظر داشتند،  ولی در هر صورت غافل گیر شدند،  فقط نوح بود که می دانست چه سرنوشت شومی زودتر از موعد در انتظار مردم است.

      قبل از این سیل،  سطح آب خلیج فارس و دریا های آزاد حدود 100 متر پائین تر بودند،  در مومبای هندوستان شهری کشف شده است، که در عمق 60 متری سطح آب دریا قرار دارد.

   توضیح:  اگر درباره مطلبی از وبلاگ من پرسش و نظری می نویسید،  لطفاً لینک آنرا هم بنویسید زیرا بعضی از نوشته های من مربوط به چندین سال پیش است،  و نیاز به اصلاح و بازنویسی دارند و نمی دانم کجا هستند.

  ــ  فارسی = فا = بزرگی و شکوه + ر = حرف رابط = سی = نور، روشنایی، دیدگان، خورشید.  فارسی = شکوه دیدگان = بزرگی نور = زبان انسان،  زبان مردم ایران،  اولین زبان تمدن و بشر.

انسی = ان = بیرون آمده، زاده شده + سی = نور، روشنایی، دیدگان، خورشید.

انسی = انسان = انشان =  ایران = کشور فارسی زبان کوروش بزرگ.  انسان = زاده خورشید،  فرزند خورشید و نور.

اور سی = پنجره = اور = شهر، محوطه + سی = نور، دیدن.  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستا های ایران مراجعه شود.

عزیزان جهت پیگیری مطالب ب وبلاگ  mehre2.blogfa.comمراجعه نمایند.

   عکس نگهداری آثار تاریخی ایران در یک موزه مهم ایران،  مشروح در صفحه فیسبوک انوش راوید،  عکس شماره 7757.

  کلیک کنید:  تاریخ زبان عربی

کلیک کنید:  تاریخ مهاجرت در ایران و جهان

کلیک کنید:  تاریخ نگهداری آثار تاریخی در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر


پرسش و پاسخ ویژه 95

تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه

      بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی،  این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود،  جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.

   توجه:  عزیزان،  بمنظور تحقیقات بیشتر،  گاه ممکن است پاسخها مدت زیاد تری زمان ببرد،  لطفاً حوصله نمایید،  مطمئنا بمنظور پیش برد اهداف ایرانی،  هیچ نظر و پرسش بی پاسخ نمی ماند.  در ضمن اگر پرسش تأیید شد،  و پاسخ آن نبود،  در اولین پست بعدی پاسخ داده می شود،  اگر پرسشی از قلم افتاد،  لطفاً یاد آوری نمایید.

   توجه 2:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.

   نظر ساسان 1982:  در اینترنت جستجو کردم و به چند مورد دیگر کشف سکه در اسکاندیناوی برخوردم. سکه ها مربوط به عهد ساسانی است که تعدادش به 13000 میرسد. و در جزیره Gotland سوید کشف شده،  لینک مرتبط

http://www.freerepublic.com/focus/news/746713/posts

   اما دو مورد دیگر که در نروژ یافت شده. یکی در جنوب شرقی اسلو در شهر Østfold. این سکه ها مربوط به 750 پس از میلاد است و در بین سالهای 825 تا 850 وارد نروژ شده اما تعداد یا وزن آن روشن نیست. این سکه ها در موزه تاریخ و فرهنگ در کنار دانشگاه اسلو نگهداری میشود. این لیک توضیح خیلی کوتاهی در این باره میدهد و بیشتر به یابنده آن پرداخته

http://www.ba.no/nyheter/irix/article3842560.ece

   کارشناس نروژی در این روزنامه میگوید که بعید است که پارسها به این منطقه آمده باشند و به احتمال زیاد سکه ها یا از Gotland سوید آمده اند یا از روسیه.  مورد دیگر که در حدود همین منطقه یافت شده پایه سنگی یک کلیساست که با خط پارسی باستان یا اوستایی (بقول این سایت) روی آن هک شده. وبلاگ هیچ توضیحی در مورد این یافته نمیدهد و تنها قدمت این کلیسا را مورد پرسش قرار داه

http://arkeologiavisa.blogspot.no/2014_02_01_archive.html

   اگر به مطلب تازه ای در این مورد برخورم برایتان ارسال میکنم، با سپاس

   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام و سپاس از شما،  روزنامه را شخصا به زبان آلمانی خواندم نوشته بود سکه ها همه ساسانی هستند. شما هم تایید کردید. سکه هم به هر تقدیر قابل جابجایی است این را هم می دانیم. اما این پایه کلیسا آن هم دقیقا در اسلویی که من آن کتیبه اژدها کش با کلاه مادی را  در کتاب با شاهنامه فردوسی تطبیق دادم سندی است که اگر واقعا  اینطور باشد دیگر هیچ جای شکی در حقانیت  اسکندر نامه شاهنامه و به اروپا رفتن اسکانی ها باقی نخواهد گذاشت از ایران که سایت ها فیلتر بود الان از اینجا اقدام می کنم با یک دنیا سپاس از شما، پاینده باشید.

   پرسش مرتضی 1983:  درود بر خانم حامد گرامی ... در مورد واژه ی چینستان در بندهش , باید گفت که در خود زبان پهلوی نیز نام چین, سین بوده است. مثلا در متن پهلوی خسرو و ریدکی قبادان در دستنویس mk بند ۴۶ متن:

۴۶_  اما با زنجبیل چینی ( و ) هلیله پرورده هیچ انبه ( ای ) برابر نیست.

حال آوانویسی متن:

بی اباگ سنجیبیل ئی سینیگ هلیلگ ئی پروردگ ایچ امبگ پهیکار نیست.

پس سین در اصل همان چین است. هر چند در زند بهمن یشت در آوانویسی صادق هدایت واژه ی چینیگ به چشم میخورد, ولی سین و چین در اصل یکی هستند. لذا گمان نمی کنم به خاطر ایزد سین, به جنوب میانرودان چین استان بگویند. سین همان چین است ولی چین در زند بهمن یشت به نظر چین امروزی می آید و سین بندهش خوزستان است.  خوشحال میشوم نظرتان را با بنده در میان بگذارید . سپاس

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما ، شما دارید گفته های کتاب را تایید می کنید نظر من همان است که در کتاب است. "هرجا در تاریخ  ایران (تا زمان اشکانیان) نام چین یا چین استان آمده است منظور خوزستان است نه کشور چین امروزی." 

   پرسش X 1984:  با درود،  در همین تالار پرسمان یکجا فرمودید اسکندر(احتمالا مقدونی) 36 سال پیش از کوروش بزرگ میزیسته و در جای دیگر گفتید 15 سال پیش از آن. بالاخره کدام یک از ایندو درست است؟

   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما  روی کتاب مبداء نا معلوم داشتم که 36 سال قبل از کوروش را نشان می دهد. سه سال پیش روی همین وبلاگ نوشتم 36 سال پیش دو سال پیش نوشتم بین 36 تا 15 سال پیش الان زیج شهریاری را دقیقا حساب کردم مبداء من نیروسنه اوستا بخترنرسه است لذا اگر اینطور باشد حمله کهرم می شود حدود 15  سال قبل از کوروش کبیر. برای همه ان پاسخ های دیگر هم از لغت حدود استفاده کردم. شما بین 36 الی 15 قبل از کوروش کبیر را در نظر بگیرید به حساب من 15 سال حدود بگذارید تا بنده در مستند دقیقا خدمتتان بگویم چند سال  قبل از کوروش کبیر بود (تاریخ مکتوب شده بین اسکندر و الکساندر 226 سال اختلاف زمان دارد شما برای 15 سال دارید از من بهانه می گیرید؟ صبر بفرمایید تاریخ دقیق را بعد از حساب دقیق زیج شهریاری براییتان ارسال می کنم)

   ادامه پرسش:  دوم: همین اسکندر طبق کتیبه های بابلی در شهر پلا درسوریه فرمانروایی میکرده، مطابق منابع یونانی الکساندر هم در شهر Pella پایتخت آندروس در یونان بوده. دلیل شما بر اینکه این پلای بابلی همان Pella در یونان نیست چیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  اسکندر در سوریه نبوده !  کهرم  در سوریه بوده که قائدتا باید الکساندر مورخین یونانی باشد

 1.  چه ربطی به اسکندر تاریخ ما دارد که 226 سال بعد ظاهر می شود؟

 2.  من نباید چیزی ثابت کنم .  من ثابت کردم که اسکندر تاریخ ما ربطی به الکساندر مورخ یونانی ندارد و الکساندر مورخ یونانی هم از سوریه راه افتاده نه از یونان و مقدونیه چون متون بغازکوی نام پلا و پلائیت را در شمال سوریه نشان می دهند و رود اندروس هم در فرشا شمال سوریه است و سکه های الکساندر هم تنها به گویش شمال سوریه در سال 330 ق.م الکساندر خوانده می شود.

    شما الان باید سند بیاورید که قدمت نام پلا در کشور مقدونیه امروزی چقدر است (سند دست اول می خواهم  چون سند دست اول ارائه دادم) و از چه زمانی نام این سرزمین مقدونیه شده و از چه زمانی نام آن مکان پلا شده (از دوره بیزانس این هم جوابتان) اگر اسناد شما هم تاریخ 330 ق.م میلاد را نشان داد آنوقت تازه از من سوال کنید چرا این مقدونیه است و آن یکی نیست!

   ادامه پرسش:  حال اگر قبول کنیم که کی هروم اهل پلای سوریه بود پس الکساندر مقدونی Pella که بود و چه کرد و در چه تاریخی می زیست؟

   پاسخ پرنیان حامد:  الکساندر همان کی هروم است تنها با اسکندر تاریخ ما ربطی ندارد 226 سال اختلاف زمان کی هروم یعنی شاه سوریه یعنی الکساندر مورخین یونانی و اسکندر تاریخ ماست.

"اسکندر تاریخ ایران ، الکساندر یونانی نیست" هم عنوان کتاب  است. 

   نظر 1985:  سلام،  بنیادی مطالعاتی و تحقیقاتی در شرف تاسیس می باشد و در حال حاضر مشغول به بررسی دوران قاجار و تهیه رفرنسی بصورت مرجع جهت دانشگاهیان و غیر ایرانی و غیر می باشد. چنانچه مایل به همکاری می باشید بسیار ممنون خواهم شذ اطلاع فرمایید.

   پاسخ انوش راوید :  حضور برادر گرامی جناب آقای وحید شیخ احمد صفاری،  با احترام و درود و سپاس از توجه حضرتعالی،  گرامی خیلی علاقمند بودم که از نزدیک در کنار عزیزان بنیاد باشم، ولی من در روستای جل چلاسر زندگی می کنم،  و بیشتر اوقات نیز در مسافرت تاریخی دور دست هستم،  در هر صورت با کمال میل اینترنتی در خدمت خواهم بود،  جهت اطلاع برای علاقمندان مطالعه کننده این وبلاگ لینک شما را در زیر قرار می دهم،  مجدد سپاسگزارم.

پژوهشکده مطالعات و تحقیقات (پمتاک)   http://www.pmtk.blogfa.com

   نظر 1986:  با سلام خسته نباشید یک بار دیگر از خانم حامد تشکر میکنم بخاطر تهیه مستند تفسیر لوحه های بابلی. من تا حالا بارها دیدمش و هربار که می بینم خیلی لذت میبرم چون خانم حامد فوق العاده زیبا و مستدل و با صلابت صحبت میکنند. و لهجه فوق العاده ایشان بسیار قدرتمند است تشکر فراوان دارم از ایشان و از اقای راوید امیدوارم همیشه تندرست و پیروز و زنده باشید .....

   پاسخ پرنیان حامد:  باسلام از شما سپاسگزارم و با سپاس از آقای نوید صلح دوست برای تهیه این مستند، امید داریم توانسته باشیم خدمتی به کشورمان کرده باشیم،  پاینده باشید.

   عکس جام زیبای دوران هخامنشی،  از طلای 22 عیار با 14 سانتی‌متر ارتفاع و تصویر دو زن که هر دو آنها تاجی به‌ شکل مار بر سر دارند،  و روی آن برجسته شده است.  به گفته کارشناسان موزه‌ بریتانیا و دانشگاه اکسفورد، این جام متعلق به ابتدای سلسله هخامنشیان است،  عکس شماره 5239 از موزه مجازی ارگ.

   مهم:  انگلیسها درباره این جام مقداری پرت و پلا گفته اند،  که زیر تخت پدربزرگ جان‌ وبر بوده و...،  گوش تان به این دروغها نباشد،  این اشیا دزدی از ایران است و باید پس دهند.

 ارگ   http://arq.ir

فهرست کلی وبسایت ارگ

فهرست کلی وبسایت ارگ

پیش گفتار

      همانگونه که در سخن وبسایت ارگ نوشتم،  این وبسایت یا وبلاگ برای عموم نیست،  ویژه اشخاصی است،  که مطالب آنرا متوجه می شوند،  و می توانند در این مسیر تحقیق و تحلیل های علمی مستقل داشته باشند.  جهت اطلاع بیشتر به سخن وبسایت مراجعه نمایید. 

تصویر انوش راوید در یک سایت تاریخی،  شماره 3350.

عکس انوش راوید در 1346 خورشیدی،  عکس شماره 111.

   توجه ــ  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arq.ir .

لینک های فهرست کلی

از لینک های فهرست کلی،  وارد فهرست موضوعی شوید.

"فهرست" واژه ای پارسی است،  مشروح در اینجا.

ردیف فهرست

ردیف

موضوع

تعداد پست بیش از

1

کلیک کنید:  موضوع های ویژه وبسایت ارگ

20  پست

2

کلیک کنید:  تمدن های کهن ایران و جهان

10  پست

3

کلیک کنید:  فهرست مهندسی و تکنولوژی های نوین

30  پست

4

کلیک کنید:  تاریخها و تاریخچه های ایران

155  پست

5

کلیک کنید:  فهرست جغرافیای تاریخی ایران

40  پست

6

کلیک کنید:  جنبش برداشت دروغها از تاریخ

15  پست

7

کلیک کنید:  فهرست دوران های تاریخی ایران

15  پست

8

کلیک کنید:  فهرست جغرافیای تاریخی جهان

10  پست

9

کلیک کنید:  فهرست تاریخی کشورهای جهان

30  پست

10

کلیک کنید:  تاریخ اجتماعی ایران و جهان

20  پست

11

کلیک کنید:  فهرست مدنی و اجتماعی ایران

25  پست

12

کلیک کنید:  فهرست تحلیل های متفاوت جدید

45  پست

13

کلیک کنید:  فهرست ادبیات جدید و تاریخی ایران

30  پست

14

کلیک کنید:  فهرست مطالب ویژه انوش راوید

8  پست

15

کلیک کنید:  ویژه جغرافیا و دیدنی های ایران

30  پست

16

کلیک کنید:  ورزش و بازی های محلی ایران

5  پست

17

کلیک کنید:  گفتمان درباره اسکندر مقدونی

22  پست

18

کلیک کنید:  فهرست مطالب جالب و خواندنی

25  پست

19

کلیک کنید:  فهرست تاریخ سکه و پول و سرمایه

6  پست

20

کلیک کنید:  تاریخ موزه ها و موزه مجازی ارگ

30  پست

21

کلیک کنید:  فهرست مطالب متفرق وبسایت ارگ

10  پست

 

 

 

 

. . جهت آینده ای بهتر در گفتگو های تاریخی و اجتماعی شرکت کنید . .

    

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و پرسش و نظر

خلاصه یک کتاب وزین و مهم

خلاصه یک کتاب وزین و مهم

       خلاصه کتاب وزین تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره آمریکا پیش از کریستف کلمب اثر تحقیقی دکتر حمید شفیع زاده.

کلیک کنید:  فهرست کتاب

   خلاصه:  شواهد و دلایل بسیار زیادی وجود دارد که نشان می دهد بعضی از قبایل سرخپوستان آمریکا از ایران باستان به آن سرزمین مهاجرت نموده اند.

      اروپاییان استعمارگر در بدو ورود به سرزمین آمریکا به خوبی این مطلب را متوجه شدند و پس از فتح آن سرزمین سعی کردند که تمام آثار و شواهدی که نشان می دهد سرخپوستان آمریکا از سرزمین ایران باستان به آن سرزمین آمده بودند را نابود کنند. برای همین صدها شهر و قلعه و آثار باستانی به دلیل وجود طرح ها و شکلهای که نشان دهنده منشا بومیان آمریکا میباشد به عمد تخریب شد شهرهای زیبایی که از نظر عظمت و زیبایی و تمیزی صدها سال از اروپا جلوتر بود.

       برای اینکه دروغگویی غربی ها را در زمینه کشف سرزمین های جدید از جمله قاره آمریکا و استرالیا را ثابت کنم چند نقشه از صدها نقشه که در نزد این جانب می باشد را به شما نشان می دهم.

Johannes_Blaeu_-_World_map_1664

Hondius_Vera_Totius_Expeditionis_Nauticae_Francis_Drake_1580

      همان گونه که می دانید غربی ها مدعی هستند که قاره استرالیا را برای اولین بار آقای جیمز کوک در سال 1772 کشف نموده است،  ولی صدها نقشه قدیمی وجود دارد که نشان می دهد صدها سال قبل جیمز کوک استرالیا کشف شده بوده است.  همچنین اولین بار نقشه آمریکا در کتبی که جغرافیادان شهیر مسلمان المسعودی در کتاب صوره الارض خود ترسیم نموده، در سال 934 میلادی دیده می شود. یعنی 600 سال قبل از کشف آن به وسیله اروپاییان.

      در واقع باید بگوییم که غربی ها تا سال 1800 میلادی قادر به نقشه کشیدن نبوده اند و هرچه نقشه دارند از کپی نقشه مسلمانان می باشد نصف النهار مبدأ تا سال 1836 از نصف النهار ایران که از کوه دنا می گذشته و با اصفهان و تهران در یک خط بوده است می گذشته که با عدد90 در نقشه ها مشخس است.  همچنین نقشه آمریکا در نقشه ی چینی که متعلق به زانک هی دریانورد مسلمان چینی می باشد 50 سال قبل از کشف قاره آمریکا به وسیله غربی ها وجود دارد و قاره استرالیا 320 سال قبل از کشف آن به وسیله غربیها.

     همچنین در نقشه ای که مربوط به قزوینی جغرافیدان شهیر ایرانی می باشد قاره آمریکا و استرالیا دیده می شود. این نقشه از تمام جهان می باشد که متعلق به سال 1399 میلادی می باشد و در آن قاره آمریکا 100 سال قبل از اروپائیان و قاره استرالیا 370 سال قبل از اروپائیان به خوبی مشهود می باشد.

      این شامل صدها منطقه دیگر از جمله قطب شمال و جنوب شبه جزیره کالیفرنیا و سرچشمه نیل و.... هم می شود پس به خوبی متوجه می شوید که غربیها در مورد کشف سرزمینهای ناشناخته دروغ بسیار می گویند.

    اما شباهت های فرهنگ ایران و سرخپوستان آمریکا

      در ابتدا باید بگوییم که سرخپوستان آمریکا از نظر علم و فرهنگ در سطح بالایی بوده اند. از نظر ریاضیات – معماری پزشکی و نجوم و سیستم های آموزشی در هنگام اشغال یعنی در قرن 16 با اروپای قرن 19 برابری می کرده اند.  در سرزمین بولیوی در ناحیه تیاهواناکو محوطه باستانی می باشد که آنقدر شبیه پرسپولیس می باشد که گویی دارای یک معمار بوده اند.

همه ما سرخپوستان را با کلاه پردار آن می شناسند. در تصویری که ضمیمه می باشد تصویری از کاخ آشور نیپال در شهر نینوا به نمایش گذشته شد که به خوبی می بینید کلاه پردار در ایران باستان وجود داشته است.

همچنین در سکه های دوران هخامنشی شما کلاه پردار را به خوبی می بینید.

همچنین در قبایل پوئبلو که در کشور آمریکا مکزیک و جنوب کانادا زندگی می کرده اند زندگی شبه ایرانی به همان شکل با همان آداب و سنن دیده می شود.  جالبتر اینکه بسیاری از قبایل پوئبلو (روستای) بخصوص در کشور امریکا مسلمان بوده و از نظر علم و فرهنگ در سطح بالای بوده اند و چون ملاها و روحانیون لباسی که شامل عمامه و عبا بوده می پوشیده اند.

مادر ابراهم (ابراهیم) لینکلن از قبایل سرخپوست مسلمان امریکا می باشد.

آثاری از نام حضرت محمد(ص) که در کشور آمریکا پیدا شده و عکس مادر مسلمان ابراهم لینکلن زنان سرخپوست قبایل پوئبلو شدیداً به حجاب مقید بوده اند.

      به جز چند قبیله مسلمان بقیه قبایل سرخپوست به جز یک قبیله که ماه پرست می باشند از آئین میترائیسم یا همان مهرپرستی که دین ایرانیان باستان می باشد پیروی می کنند.

      قبایل اینکا از نظر قیافه و رنگ پوست و آداب و سنن و اساطیر و دین و روشهای زندگی شبیه ایرانیان می باشند. اینکاها خود را فرزند خورشید می دانستند و می گفتند که از شرق آمده اند.

      در تمام کشور ها و مناطق قاره امریکا و بخصوص کشور های پرو کلمبیا امریکا مکزیک پاناما برزیل، گواتمالا، هندوراسی، السالوادور، نیاکاراگوئه، بولیوی، شیلی، آرژانتین، صدها مکان جغرافیایی می باشد که برگرفته از نامهای ایرانی و یا پسوندهای زبان فارسی قدیم می باشد.  برای نمونه رودخانه تیگره که نام قدیم رودخانه دجله می باشد نمونه آورده می شود.  و منطقه جلال آباد در آرژانتین.

       نامهایی چون بابک، دارا، جمیل تپه، تپه تیتان و یا با پیشوند گودال مثل شهر گودال خار در کلمبیا بر می خوریم.  صد کلمه فارسی مانند کلمه آری – مار و ... در میان سرخپوستان آمریکا دیده می شود. سمبل فروه یا فروهر در تمدن آزتک بسیار دیده می شود.  در سرتاسر آمریکا قنات های آب که  پیش از کلمبو ساخته شده وجود دارد که به وسیله ایرانیان مهاجر ساخته شده است.

       در کلمبیا مردمی زندگی می کنند که شکل زندگی آنها بسیار شبیه عشایر بختباری با همان لباس همان نوع زندگی میباشد جالب اینکه نام این قوم آرواکو به معنی آواره کوه می باشد (کسانی که در کوه زندگی میکنند).

      در پاناما در کنار کانال استراژیک پاناما و در کلمبیا در دو سوی اقیانوس آرام و اطلس قومی زندگی می کنند که  زندگی آنها بسیار شبیه به زندگی (لباس، حجاب، هنرهای دستی، اداب و رسوم) سواحل نشینان بندر کناوه در خلیج فارس می باشند جالب اینکه نام این قوم "کنا" می باشد که بسیار شبیه به نام  بندر کناوه (کنا +وه) می باشد.

محل زندگی اقوام ایرانی" کنا" در کشور پاناما و کلمبیا (رنگ سبز).

   زنان قوم کنا

      در جنوب شیلی در منطقه پاتاکونیا چهار قبیله ایرانی از ایران باستان به نام های ثریا، کاوشکار، یمنی و سلکنام زندگی می کنند که تصاویر آن ضمیمه می شود متاسفانه بسیاری از این اقوام  مورد استعمار شدید غربیان قرار گرفته و باقی مانده این اقوام در اوایل این قرن قتل عام شدند فقط تعداد اندکی از آنها در جزیره ولینگتون شیلی زندگی میکنند.

کشتار اقوام ایرانی کاوشکار و... در جنوب شیلی.

      در سرتاسر قاره امریکا به جز کانادا و چند ناحیه دیگر پراست از صدها زیگورات (هرم) از جمله در پرو زیگوراتی وجود دارد که بسیار شبیه زیگورات چغار زنبیل در هفت تپه می باشد،  جالب اینکه بومیان به این محل "برج"می گویند.

عکس زیگوراتی در پرو که شبیه چغارزنبیل می باشد و بومیان به آن "برج"می گویند.

      همچنین کشیشی ایتالیایی به نام پدر کرسپی که 50 سال در میان بومیان آمریکا زندگی می کرده پس از اینکه توانست اعتماد بومیان سرخپوست را جلب کند با صدها قطعه اهدایی سرخپوستان روبرو شد که نشان می داد آنها از سرزمین ایران باستان به آنجا آمده اند.

    عکس دو عدد از صدها اشیائی که سرخپوستان فقیر اکوادر به پدر کرسپی اهدا نموده اند که از نشان های ایران باستان می باشد.  خود پدر کرسپی شدیداً اعتقاد داشت که بومیان امریکا از سرزمین بابل به این ناحیه آمده اند.  از نظر علم ژنتیک، ژن بومیان آمریکای شمالی و جنوبی با ایرانیان بسیار شبیه است.

تشابه ژن ایرانیان و بومیان امریکا

      همچنین در تاریخ 8/5/89 هیئتی علمی از آلمان به دیدن این حقیر آمد که آنها هم پی به همین موضوع برده بودند و برای بدست آوردن اطلاعات این حقیر دو روز در اصفهان با اینجانب بحث و مباحثه نمودند. نام و مشخصات ارشد آنها بدین قرار می باشد MARCO ALHELM همچنین سفیر بولیوی در ایران هم همین عقیده را دارد.

       به احتمال زیاد مهاجرت ایرانیان باستان به آمریکا از 4000 سال پیش شروع شد و این ارتباط تا 300 سال پیش هم وجود داشته است. البته افراد خاصی از وجود چنین سرزمینی آگاه بوده اند.  پس از حمله اسکندر ملعون به ایران و حمله اعراب به ایران بسیاری از ثروتمندان و بزرگ ایران با کشتی های خود از خلیج فارس و از طریق شرق به وسیله جزایر پلونزی و میکرونوزی و از طریق جزیره ایستر به آمریکا مهاجرت نموده اند.

      در خاتمه یادآور می شوم که اقوامی از ایران باستان در کشور های ژاپن استرالیا جزایر میکرونزی وپلی نزی زندگی می کنند.

   اقوام ایرانی آینو در ژاپن

    قومی به همین نام ( مردم آینو یا عبدال (عبدالله) )  در شرق چین زندگی می کنند این اقوام بدون شک ایرانی می باشند کافی است به تلفظ شمارش اعداد آنها توجه کنید

Äynu numerals are borrowed from Persian:

1 yäk, 2 du, 3 si, 4 čar, 5 pänǰ, 6 šäš, 7 häp(t), 8 häš(t), 9 noh, 10 dah, 20 bist, 100 säd, 1000 hazar

      مردم آینو (به ژاپنی: アイヌ) قوم بومی جزیرهٔ بزرگ هوکایدو در شمال ژاپن، جزایر کوریل، ساخالین و شبه جزیره کامچاتکا هستند.  به احتمال زیاد امروزه بیش از ۱۵۰ هزار آینو باقی مانده ‌است. البته آمار واقعی در دست نیست زیرا بسیاری از والدین برای جلوگیری از تبعیض نژادی نسبت به فرزندانشان در ژاپن، هویت آینوی ایشان را (حتی از خودشان) پنهان می‌کنند.

     واژهٔ آینو به معنای «انسان» است. امروزه آینوها نسبت به نام آینو دید ناخوشایندی دارند و برای نامیدن قوم خود واژهٔ «اوتاری» (به معنی رفیق در زبان آینو) را ترجیح می‌دهند.

      آینو زبانی است که توسط قوم آینو در ژاپن و روسیه تکلم می‌شود. تعداد متکلمین این زبان در سال ۱۹۹۱ تنها ۱۵ تن برآورد شد، بقیه مردمان آینو، روسی یا ژاپنی تکلم می‌کردند.

      متاسفانه بخاطر تبعیض نژادی شدید این زبان که بدونه شک از ریشه ایرانی است در استانه نابودی است  لذا از تمام ایران دوستان خواهشمندم جهت نجات این زبان و نجات این قوم از تبعیض دولت ژاپن  هر اقدامی که میدانند انجام دهند.

دکتر حمید شفیع زاده DR_SHAFIZADEH3@YAHOO.COM

عکس دکتر حمید شفیع زاده با یک نوجوان قاره آمریکا،  عکس شماره 8338 .

کلیک کنید:  توضیح انوش راوید

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

آموزش آینده پژوهی و آینده بینی

آموزش آینده پژوهی و آینده بینی

بخش اول

  پیش گفتار

      آینده بینی و آینده پژوهی بخش مهمی از کار طراحان اجتماعی و اقتصادی است،  که متخصصان خاص را دارد.  این پست ادامه دارد و باز نویسی می شود،  لطفاً جهت بخش دوم در جستجوی وبسایت بنویسید.

طراحی برنامه پژوهی

      در جهان امروز توسعه در معنای گسترده آن،  سخت وابسته به توسعه علم و فن آوری است،  و رقابت فزاینده ملتها برای پیشی گرفتن از دیگران و به منظور رسیدن به توسعه پایدار،  به رشد فزاینده علم و فناوری سرعت بخشیده،  و تحولات شگرف و چشمگیری را رقم زده است.  اما نکته قابل تأمل در این فرایند،  توجه ویژه به ابعاد نرم فناوری،  بعنوان زیر ساخت ایجاد گسترش ابعاد سخت آن است.  به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران،  بدلیل ماهیت اجتماعی انسان،  وجود بسیاری از زیر ساخت های فرهنگی در عصر مدرن امروزی،  فتاوری های سخت در بستر از فناوری های نرم به سامان می رسند،  و بدون توجه به این امر توسعه فناوری رخ نخواهد داد.

      بر همین قیاس فناوری نرم،  که از آن به قدرت نرم هم یاد می کنند،  در فرایند های توسعه از نقش راهبردی برخوردار بوده،  به گونه ای که در رقابت های گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... اهمیت قابل توجه یافته است.  طراحی برنامه های مطالعاتی دارای گونه شناسی و روش شناسی خاص خود است،  برنامه ریزی مطالعاتی برای برنامه های کلان ملی،  نیازمند برنامه ریزی برای اهداف و پروژه های متعدد است.  نمونه این گونه برنامه های مطالعاتی کلان ملی را در برنامه های راهبردی چون:  برنامه دولتی چین در زمینه پژوهش بنیادی،  برنامه 973،  برنامه پژوهش فنون عالی و جدید،  برنامه 863،  برنامه علمی و فنی کشاورزی،  برنامه جرقه،  و برنامه تعمیمی نتایج فنون عالی و جدید،  برنامه مشعل،  در جمهوری خلق چین معاصر می توان دید.

      "مطالعات راهبردی در مورد قدرت هوشمند ایرانی،  باید در چنین سطوحی طراحی و ارزش یابی شود،  در غیر اینصورت کتابی خواهد بود پربار،  ولی نه بیش تر از نقشی بر دیوار"

      همچنین از لحاظ روش شناسی در طراحی برنامه های پژوهشی،  لازم است به رویکرد های مناسب توجه کرد،  برنامه های پژوهشی باید آنقدر از انسجام یا سازگاری درونی برخوردار باشند،  که متضمن طراحی برنامه ای معین برای تحقیقات بعدی باشد،   و نیز برنامه های پژوهشی باید منجر به کشف پدید های جدید شود.  روش شناسی علمی از دو دیدگاه مورد بررسی قرار می گیرد:  1 ــ   بررسی های مربوط به فعالیت های صورت گرفته که درون یک برنامه پژوهشی منفرد،  2 ــ  مقایسه توانایی های برنامه های پژوهشی رقیب.

      در روش شناسی دو نوع چاره اندیشی منع شده است:  1 ــ  فرضیه های تبصره ای یا موضعی  که مستقلاً آزمون پذیر نیستند،  2 ــ  هر اقدامی که استخوان بندی (فرضیه اصلی)  را مورد جرح و تعدیل قرار دهد.  قابلیت های نسبی برنامه های پژوهشی به عامل زمان مرتبط است،  و این که چه مدت لازم است تا بتوان نتیجه گرفت که یک برنامه بطور جدی رو به زوال است.  بنابر این نمی توان بدون قید و شرط مدعی شد،  که یک برنامه پژوهشی بهتر از برنامه رقیب خود است،  چرا که توانایی های نسبی دو برنامه فقط بکمک وقوف بعد از وقوع سنجیده می شود.  در این پژوهش کتابها و مقالات مرتبط با قدرت نرم مقالات جدید درباره قدرت هوشمند گزارش راهبردی است.

      امروزه با وجود تکنولوژی های نوین،  ملتها و کشورها با تمام توانایی هایشان منجمله نظامی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و فن آوری، سیاسی، اطلاعاتی،  وارد صحنه شده اند.  لذا باید با تمام ابزار های قدرت ملی و مردمی با آنها مقابله کرد.  این پاتک ها لزوماً نظامی و بشکل سخت نباید باشد،  بلکه در درجه اول اهمیت بصورت کاملاً نرم انجام می گیرد.  با ظهور دمکراسی در فضای سیاسی جهان،  تغییر بسیار مهمی در دسترسی به منابع قدرت و شیوه مدیریت آن ها بوجود آمده است.  در این چارچوب منابع قدرت دیگر منحصر به حاکمان نبود،  و چرخش قدرت در جامعه سبب می شود،  که در دسترسی به منابع قدرت تکثیر ایجاد شود.  در نتیجه این فرایند،  افکار عمومی مردم اهمیت یافته است،  چرا که در این جا مشروعیت حکومتها و حاکمان متکی به مقبولیت آنها در میان مردم شده.  این تغییر موجب تحولی در حوزه قدرت گردیده،  بدین نحو که در کنار ابزار های سخت قدرت،  که در گذشته نیز مورد استفاده بودند،  جایی برای منابع قدرت نرم نیز در سطح عمومی باز شده.  در این جا است،  که دیگر قرار گرفتن ابزار های نرم جدید،  در کنار اعمال قدرت های سخت ، اجتناب ناپذیر می نماید.

ترسیم سناریوی آینده

      می توان برای آینده دو نوع سناریو، * اکتشافی و * تصمیم سازی،  نوشت و ترسیم کرد،  اکتشافی آن چیز ها و اتفاقاتی است که در آینده می باشد،  و تصمیم سازی کارهایی و برنامه هایی که باید برای آینده انجام داد.  در اکتشافی مواردی که خارج از قدرت و حس و علایق عمومی و بر اساس داد های واقعی تاریخی است،  به تصویر کشیده می شود، و هیچ گاه در آن تصمیم سازی نقش ندارد.  در سناریوی تصمیمی سازی افراد و سازمان های مختلف،  بر مبنای آمیزه ای از واقعیتها و درکها جهت تعیین نمونه آینده نقش می بندند،  این تفاسیر بر داده های فهمی و خصوصیات و جهان بینی قرار دارند.  موضوع مهم در یک پروژه آینده بینی برای برنامه ریزی و تصمیم سازی بر پایه سناریو ها،  گنجانیدن سناریو های آینده پژوهی در ذهن است.  می بایست این سناریو ها با استفاده از سئولات به دست آمده از تحقیقات و شواهد واقعی موجود،  صریحاً به چالش کشیده شود.  افراد و گروه های تصمیم ساز ممکن است،  به گزینه ها و حوادث توجه نکنند،  اما برای چگونگی شناسایی و تشریح آینده باید درک تصمیم سازان و سازمان آنها را عمیقاً بررسی نمود.  بهترین راه انجام مصاحبه های طولانی و طرح پرسش و پاسخ می باشد.

 * 1 ـ  اگر شما قادر به صحبت با یک غیب گو بودید چه پرسش هایی از او می کردید؟

 * 2 ـ  بهترین سناریو برای تصمیمی که مد نظر دارید چیست؟

 * 3 ـ بد ترین سناریو چه پیامد هایی می تواند داشته باشد؟

 * 4 ـ  بگویید چه موانع مهم و بزرگی برای تغییر در سازمان شما وجود دارد؟

 * 5 ـ  اگر باز نشسته شوید دوست دارید،  چه چیزی را به عنوان میراث شما برای سازمان نام ببرند؟

    این پرسش ها برای تحریک تصمیم گیران اصلی جهت،  حذف دروغها، کسب واقعیتها، شناخت اعتقادات، ترسها، امیدها، ماهیتها، محدودیتها و توانایی های موجود پیش رو طراحی شده اند.  پاسخ های بدست آمده از مصاحبه را می توان بررسی و تحلیل کرد،  و هر آنچه را که به موضوعات مهم و دستور کار مدیران شکل می بخشد شناخت.  گام بعدی بر پایه سناریو ها جهت برنامه ریزی،  مشخص سازی تصمیم های اولیه ای می باشد،  که مدیران رده بالای سازمان با آن مواجه هستند،  معمولاً اینها در پرسش هایی مانند زیر می باشند:

 *  آیا برای تولید محصول جدید زیر ساخت های لازم را انجام داده اید؟

 *  برای کسب و کاری نوین و از بین بردن کسب و کار قدیم،  اقدامی انجام داده اید؟

      تا اینجا گفتم که سناریوها برای اتخاذ تصمیم های استراتژیک مفید هستند،  و نیز برای تشویق تصمیم سازان به حساس بودن در برابر سیگنال ها و علایم جدی تغییرات بسیار راهگشا می باشند.  سناریو ابزاری برای درک به موقع اطلاعات جدید،  تشخیص سیگنال های مهم تغییرات و درک و مفهوم و مضمون این تغییرات برای سازمان هستند.  همچنین سناریوها ابزاری برای پیوند زمینه ادراک ذهنی با محیط بیرونی مهیا می کند،  ساختاری دوباره به درک خود از فعالیت سازمان داده،  و ذهن را هم پای محیط تغییر می دهد.  متعاقباً به سبک کار و دستور کار فرد یا سازمان می انجامد،  که همان تغییرات قرن سنت گریزی است.  بنا بر این سناریو از طریق بررسی آینده های بدیل و پیامد های ممکن،  بر تصمیم های فوری کنونی تأثیرات کوتاه مدت گذاشته،  و با تغییر و قالب بندی مجدد الگوی ذهنی،  تأثیراتی بلند مدت اعمال می کند.

آینده و بحث های بنیادی

      دو نیروی بنیادی که هر دو نتیجه جنگ سرد بود،  به سرعت باعث تحول و پیشرفت دنیا گردیده و همچنان شکوفا تر ادامه دارد.  یکی اینترنت است که همگان با توانایی آن آشنا هستند،  و نیاز به تعریف ندارد.  عامل دیگر مدیریت است،  با بهینه سازی سیستم مدیریت تمدن با سرعت به سمت شکل جدید حرکت می کند،  نمونه مدیریت بهینه در چین و هند و تعدادی از کشورها و سازمان های نوین دیده می شود.  در مدیریت نوین قانون ها ثابت تر و قابل پیش بینی تر شده اند،  البته با آزمون و خطای کمتر،  و همه چیز به سمت یک فضای باز تر و موقعیت های قابل دسترسی حرکت می کنند.  مدیریت بهینه و گسترش علوم در سراسر جهان،  برنامه های نوینی هستند،  در جهت رشد اجتماعی که مورد حمایت دانایان و روشنفکران قرار دارد.  تا زمانی که علم بدون مرز رو به گسترش است،  مدیریت در جاهای مختلف دنیا بهینه می شود،  و رشد را در اکثر نقاط دنیا شاهد خواهیم بود.  ولی این شرایط در افریقا و ممالک مسلکی بسیار ضعیف خواهد بود،  دو ویژگی آنها از جهل و سوء مدیریت می باشد،  که نابود کننده است.

   بحث های آینده بینی شامل موارد زیر است:

  * 1 ــ  آینده ژئوپلتیک جهان،  و مناطق سیاسی مانند،  خاور میانه و قاره کهن و آمریکای جنوبی و آفریقا و غیره.  آیا جهان به مناطق نفوذ سیاسی تقسیم می شود،  و یا بخش هایی رو در روی یکدیگر قرار می گیرند؟

  * 2 ــ  آینده اقتصادی و سرمایه داری، پول و بورس،  بررسی دوره های رکود و شفاف نبودن فلسفه جهان بینی سرمایه داری.  آیا همچنان بیش از هشتاد درصد ثروت جهان در اختیار یک درصد بشر قرار می گیرد؟

  * 3 ــ  آینده دین ها و سیاست ها چه می شود،  ایدئولوژی های فراوان و متضاد به کجا ختم می شود،  و چه وقت علمی می شوند.  آیا در نیمه اول قرن 21 بشر می تواند به یک دمکراسی واقعی برسد؟

  * 4 ــ  آینده جنگها در قاره کهن و خلیج فارس چگونه است،  آیا همه قاره به جنگ بزرگ کشیده می شوند،  آیا کل قاره کهن به اولین قاره فدرال دنیا تبدیل می شود؟  و یا به کشورک های متخاصم،  کار و درآمد یا مرام مردم قاره چه خواهد بود؟  و آیا این مسائل باعث جنگها و کشتار می شود؟

  * 5 ــ  آینده انرژی و کنترل انرژی و نفت و گاز چه می شود،  ارزش آنها چقدر خواهد بود،  و سرمایه گذاریها و افزایش مصرف را چگونه باید کنترل کرد.  آیا می توان با تولید محصولات کم مصرف دارای تکنولوژی نانو  انرژی را کاملاً کنترل کرد؟

  * 6 ــ  آینده کار و باز نشستگی ها چگونه است،  افزایش افراد مسن و تقاضای بازنشستگی و کار مجدد آنها را چگونه باید تعریف و کنترل کرد.  آیا در این مورد تغییرات نا پیوسته ای که در قرن سنت گریزی نوشته ام اتفاق می افتد؟

  * 7 ــ  آینده مهاجرت های بشر چه می شود،  بشر از ابتدای پیدایش موج های مهاجرت داشته است،  که همچنان به شکل جدید کم و بیش ادامه دارد.  آیا جمعیت کثیری از کشورهای عقب افتاده به کشورهای پیشرفته خواهند رفت؟

  * 8 ــ  آینده بیماری های همه گیر که در جهان یک اتفاق غیر منتظره نیست،  را چگونه باید کنترل کرد،  واکنش موثر در مقابل این اتفاق چه می تواند باشد.  آیا شکل جدیدی از بیماریها پیدا خواهند شد؟

  * 9 ــ  آینده تغییرات آب و هوا که خیلی نگران کننده و بحث بر انگیز است،  چه به روز زمین و مردم می آورد.  آیا  انسان خواهد توانست به طبیعت احترام بگذارد و از تخریب و انقراض دست بردارد؟

  * 10 ــ  آینده مواد مخدر و مبارزه با آن به کجا ختم می شود،  مواد مخدر جدیدی که بسیار ارزان و فراوان هستند،  مبارزه با افراد مسلح و سازمان یافته قاچاق را چگونه باید کنترل کرد،  آیا می توان این خطر را از زندگی انسان برداشت؟

  * 11 ــ  آینده طول عمر انسان که در کشور های پیشرفته افزایش می یابد و در کشورهای عقب مانده کم می شود،  را چگونه باید تعریف کرد.  آیا می توان از طبیعت و تاریخ برای زندگی و عمر بهره گرفت؟

  * 12 ــ  آینده علوم و دانایی بشر با چه سرعتی پیشرفت می کند،  استعداد و خلاقیت جهش می یابد،  یا به رکود و خمود می رود.  آیا می توان به دانایی نوین رسید؟

 * 13 ــ  آینده آب و غذا،  در همه جا دارند با سرعت آبها را آلوده می کنند،  تولید غذای سنتی خیلی کم و صنعتی که با انواع مواد شیمیایی و غیره است افزایش می یابد.  آیا در آینده غذا کم و گران می شود،  و آب و غذا سلامتی بشر را به خطر می اندازد؟

 * 14 ــ  غیره و غیره .... ادامه بزودی.

عکس از ارتعاشات هارپ،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 6562 .

کلیک کنید:  جنگ افزار های نوین

کلیک کنید:  بمب های الکترومغناطیس

کلیک کنید:  استراتژی ملی مردمی ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

روش مطالعات آینده پژوهی

      بحث و بررسی روش های مختلف مطالعات آینده پژوهی و آینده نگری،  و فراهم سازی پیشینه دانش،  برای فنون در دسترس،  به کار ارزیابی کیفیت آینده پژوهی ـ آینده نگاری کمک می کند.  در شیوه های حل مسایل آینده و در بحبوحه عمل،  از روش های زیادی در حل یک موضوع خاص،  برای به حداقل رساندن انحراف ها استفاده می شود.  مطالعات آینده پژوهی حوزه ای بین رشته ای است،  و با طیف گسترده ای از دیدگاه ها پیرامون آینده های محتمل، ممکن و مرجح،  ارتباط دارد.  بعضی از آینده پژوهان،  بیش از ١٧ دیدگاه روش شناسی را شناسایی کردند،  که اغلب آن ها در ارتباط و هماهنگی با یکدیگر به کار می روند.  این روش شناسی شامل فنون برون یابی با استفاده از سلسله داده های زمانی، مدل ها، طوفان فکری، سناریونویسی، شبیه سازی، قیاس تاریخی، فنون دلفی، تحلیل تأثیر متقابل، مدل سازی، تبار شناسی ها، باز سازی و نگاشت متنی هستند.

      در حوزه آینده نگاری ملی شش روش مشترک و عادی شناسایی شده اند:  برآورد، تبارشناسی، ریخت شناسی،   فناوری های انتقادی، دلفی و سناریو.  شیوه های مختلفی جهت طبقه بندی روش های مطالعات آینده پژوهی وجود دارند،  به عنوان مثال دیدگاه های مبتنی بر آینده،  تحلیل گران الگو، مشاهده گران و غیره،  و یا دیدگاه های مبتنی بر افق زمانی،  چشم انداز کوتاه مدت در مقابل بلند مدت،  مدل های کیفی در مقابل کمی،  برون یابی در مقابل هنجاری و غیره.  برای هدف این تحقیق، روش های انتخابی به ترتیب کاربرد فهرست شده اند،  تا در چارچوب روش های اطلاعات قرار گیرند،  و شامل روش های رایج کابردی،  گروه های کارشناسی،   تحلیل الگو و برآورد،  پیمایش های دلفی. در اطلاعات هستند.

      روش های دیگر در اطلاعات،  مشاوره،  سناریو سازی،  تحلیل اهداف،  تحلیل الگو،  پس نگری.  دیگر روش های مهم آینده پژوهی خارج از حوزه اطلاعات شامل:  مدل سازی،  مشابه سازی ها و بازی سازی ها،  طوفان فکری،  تبارشناسی،  فناوری های حساس،  تحلیل تأثیر متقابل،  تحلیل ریخت شناسی،  تحلیل محتوا،  تحلیل ثبت اختراع،  تجسم سازی،  خیال پردازی علمی،  هستند.

   شرح روش های انتخابی ــ  متداول ترین روش های مورد استفاده در حوزه اطلاعات شامل:

   گروه های کارشناسی ــ  در این روش، نگرش های آینده مبنای قضاوت گروهی از نمایندگان برگزیده کارشناسان خواهد بود.  آن ها با در نظر گرفتن اطلاعاتی که بر روی موضوع مورد علاقه تأثیر گذار خواهد بود و همچنین ترکیب نتیجه گیری ها در دانش آینده پژوهی، به بررسی موضوع می پردازند.  هیچ گونه از مدل های رسمی مورد استفاده قرار نمی گیرد،  و هیچ گاه از دو کارشناس خواسته نمی شود،  که اطلاعات مشابه را در قالب شیوه ای یکسان مورد ملاحظه قرار دهند،  و در مجموع نگرش های خوبی نسبت به آینده در موقعیت های گوناگون فراهم می شود.  شواهد تجربی و مطالعات نظری گویای این حقیقت است،  که می بایست از ٥ الی ٢٠ کارشناس برای این مقصود استفاده کرد،  با این وجود در موقعیت هایی که رشد تصاعدی وجود دارد،  ممکن است پیش بینی های مبتنی بر قضاوت نامطلوب باشند.

   پیمایش های دلفی ــ  روش دلفی را تنها می توان گونه ای از فنون ساختار یافته،  برای انجام طوفان فکری در نظر گرفت،  که اغلب در آینده نگاری های ملی به کار می رود،  و شامل نظر خواهی از کارشناسان به وسیله تکرار متوالی یک پرسشنامه است.  هر تکرار شامل یک ”دوره“ بوده،  و وسیله ای برای بیان دیدگاه های کارشناسان است.  نتایج هر دور نظر سنجی جمع آوری شده،  و اظهار نظرها به شیوه های کمی و کیفی تحلیل می شود،  و مخاطبان هم در این اجماع رو به توسعه،  باید دلایل تداوم مخالفت خود با اجماع نظر دیگران را شرح دهند.  شمار دوره های مورد نیاز بستگی به سطح اجماعی دارد،  که پیمایش و تحقیق به دنبال دستیابی به آن است.  فرض اساسی و اولیه روش های متعارف دلفی آن است،  که اجماع در بین گروهی از پاسخ دهندگان در مقایسه با عقاید شخصی مفیدتر و الهام بخش تر باشد.  با این وجود،  براساس روش یاد شده،  توجه به این مسأله ضروری است،  که کارشناسان دیدگاه های منطقی و موشکافی شده خود را در افق زمانی مور د نظر ترسیم،  و اظهار نمایند.  مزیت عمده این روش، انجام کار شبکه ای توسط کارشناسان است.  تمرکز بر منابع و حساسیت نسبت به گزینه های کارشناسان و پرسش های مورد استفاده از معایب روش یاد شده است.

      برآورد هدف این روش،  کشف و استخراج الگویی بر مبنای داده های تاریخی،  و برون یابی الگو در آینده بر پایه این داده ها است.  پیش بینی تنها براساس ارزش های متغیر پیشین و یا خطای پیش بینی های گذشته صورت می گیرد.  چند نمونه عادی برآورد عبارتند از:   برون یابی مجموعه های زمانی مانند مردم شناسی،  تحلیل روند فناوری،  که بر پایش پیشرفت های فناوری جهت تعقیب فرآیند پیشرفت تصاعدی آن استوار است.  این روش از داده هایی،  که حاکی از پیشرفت اولیه هستند،  به منظور تعیین میزان پیشرفت و برون یابی آن جهت،  برآورد سطح پیشرفت در دوره های مختلف آتی استفاده می کند .  نتایج به دست آمده از این روش،  به میزان زیادی کمّی هستند.  در عمل، این روش برای پیش بینی تحولات، سرعت عملکرد، سطح عملکرد، کاهش هزینه، کیفیت ارتقاء یافته و بازده عملیاتی مورد استفاده قرار می گیرد.

      در مجموع برآورد هنگامی مورد استفاده قرار می گیرد که:  ١-  اطلاعات گذشته پیرامون متغییر مورد نظر در دسترس باشد،  ٢-  هنگامی که بتوان اطلاعات را به صورت کمّی در آورد،  ٣- هنگامی که بتوان از روی منطق فرض کرد،  که الگوی گذشته به آینده تعمیم خواهد یافت.

   سایر روش های مورد استفاده در حوزه اطلاعات:

   مشاوره:  مشاوره شامل مجموعه ای از مصاحبه های فردی است.  شبکه جهانی وب قابلیت های جدیدی برای مشارکت بر خط و افرایش سطح حضور از راه دور را فراهم ساخته است.  این امکان کار اجماع در بین گروه ها را سرعت بیشتری می بخشد.  مزایای روش مشاوره:  انعطاف پذیری فراوان برای ”احساس و درک“ یک موضوع،  مشارکت دادن گروه زیادی از افراد و جذاب بودن روش برای انتشار برونده های آینده نگری،  انجام سریع کار که به کسب سریع نتایج منجر می شود.  با این وجود، ممکن است در این دیدگاه،  فقدان ساختاری محکم تعبیر و تفسیر نتایج را مشکل تر سازد . گذشته از این،  ممکن است مصاحبه ها زمان زیادی را طلب کنند.

   تحلیل اهداف ــ  این روش چارچوبی را برای طرح انگیزه های افراد مختلف در یک محیط ارایه می کند،  و شامل اقداماتی است:  ١- شناسایی افراد و سازمان هایی که در تصمیم ها، طرح ها و برنامه های خاص مشارکت دارند. ٢- بررسی اهمیت و اعتباری که هر فرد یا گروه به موضوعات کلیدی می دهد. ٣-  تحلیل تأثیر نسبی این موضوعات در تحولات، ٤-  توسعه تاکتیک ها در برنامه های اقدام،  براساس تحلیل تأثیر موضوعات در تحول.  این روش به ویژه در موقعیت هایی مناسب است که بازیگران کلیدی صنعت یا حوزه مورد تحقیق،  قادر به شکل دهی و ایجاد تغییر نسبی در عمل خود هستند.  این روش اغلب برای آزمایش اعتبار پیش بینی هایی استفاده می شود،  که تحت تأثیر حمایت یا مخالفت خارج از انتظار قرار گرفته اند.

   سناریونویسی ــ  روش سناریونویسی به معنای سازمان دهی اطلاعات و احتمالات آتی در ترسیم و تصویر سازی آینده های بدیل می باشد.  روش سناریو نویسی به ویژه برای کمک به درک حوادثی مفید خواهد بود،  که به نظر می رسد ترکیبی ناهمگون از اطلاعات غیرمرتبط هستند.  این روش با توجه به نقطه شروع و عزیمت،  می تواند برون یابی یا هنجاری باشد.  مطالعه هنجاری با تعیین اهداف و مقاصدآتی آغاز می شود و سپس با تعیین احتمال و چگونگی در وقوع آن ها به انجام می رسد.  مطالعه برون یابی بر این فرض استوار است،  که روند های موجود در متغیر های مرتبط تدوام خواهند یافت.  سناریوها از جنبه درونی،  تصاویر مجسمی از احتمالات آینده و ترکیبی از عناصر کمیّت پذیر و کیفی هستند،  که به عنوان سلسله عوامل منطقی بدیل ر خدادها مرتب شده اند.  برای این منظور نخست باید تحلیل تأثیر عوامل متقابل صورت بگیرد،  تا روابط بین فرض های موجود برای کسب اطمینان از هماهنگی آن ها با هر سناریو انتخاب شود.  شمار سناریوها اغلب محدود به ٢ یا ٣ مورد است،  مزیت مهم این روش آن است که عدم اطمینان ها ر ا در چشم اندازها نمودار می سازد و مشخص می کند،  که آینده های محتمل زیادی وجود دارند.  محدودیت بزرگ این روش،  آن است که سناریوها به میزان قابل توجهی وابسته به نویسندگان آن ها هستند.

   پس نگری ــ  در این روش سناریوی ویژه ای از آینده همراه با جزئیات آن شناسایی می شود،  سپس ریشه ها و محور های تحول آن به دقت تا وضعیت حال ردگیری می شود،  پس نگری اغلب در تضاد و تقابل با  پیش بینی قرار دارد.

   مدل سازی ــ  گونه های زیادی در این حوزه وجود دارند،  که می توانند مورد استفاده قرار گیرند.  مهم ترین روش ها عبارتند:  مدل های اقتصادی:  عبارت از سامانه های معادله های بازگشت چندگانه خطی است،  و هر یک شامل چندین متغیر وابسته است.  مدل های بازخوردی:  وسیله ای برای شرح روابطی است،  که موجب اتصال عوامل فنی، اقتصادی،  بازار، و اجتماعی به عنوان بازنمایی آینده می شود.  مدل های رایانه ای که با منطق ریاضی به شرح رابطه بین عوامل مرتبط می پردازند،  با استفاده از این تکنیک توسعه یافته اند.  به عنوان مثال، پیشرفت های فناوری به تولید فرآورده های پیشرفته منجر شده است،  که این امر موجب افزایش فروش، درآمد بیشتر و در نتیجه پیشرفت و رشد بیشتر فناوری می گردد.  نتایج حاصل از این تکنیک بسیار کمّی هستند،  اما اغلب جهت ارزیابی پیامد های کیفی روندها، رخدادها یا تصمیم ها استفاده می شود.  این تکنیک برای فرمول بندی سیاست یا راهبرد های کلان استفاده می شود.

   مشابه سازی ها و بازی ها ــ  این تکنیک تلاشی برای دست یافتن به متغیر های خاص از ”واقعیت“ در حوزه ای ویژه،  و ایجاد مدلی رایانه ای یا مشابه سازی در قالب یک بازی است،  که بر مبنای آن بتوان شاهد چگونگی رفتار متغیرها با یکدیگر طی مرور زمان بود.  به این منظور می توان از رایانه ها یا افراد (بازیگران نقش) یا هر دو گزینه استفاده کرد.  افراد به کمک رایانه ها، می توانند بازی های ”اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ “ را انجام دهند و با انتخاب گزینه های خاص، بر اساس این مدل می توان پیامد های بعدی را مشاهده کرد.

   طوفان فکری ــ  این تکنیک روشی برای استخراج و کسب ایده ها، بدون اعمال نظر و قضاوت یا گزینش است.  این تکنیک اغلب در مراحل نخستین کارگاه های آینده پژوهی و بسیاری از بافت های دیگر به کار می رود.  در طوفان فکری افراد به ارایه پیشنهاد های آنی، بدون محد ودیت و فهرست بندی ترغیب می شوند.  این پیشنهاد ها به همان صورت نخستین فهرست بندی و گرد آوری می شوند.

   تبارشناسی ــ  روشی برای بازنمایی توالی رویدادها،  و کشف نظم درونی آن ها است،  که برای درک تعیین وضعیت کنونی و مقصد و هدف نهایی،  در آینده اقدامی ضروری است.

   فناوری های حساس ــ  مذاکره متمرکز کارشناسان بر روی فناوری های نوین،  و الویت بندی اهمیت آن ها برای تسهیل شرایط مذاکره ی گسترده تر پیرامون تأثیر آن ها و بررسی این موضوع،  که در حال حاضر برای کمک به تحولات فناوری چه کاری باید انجام داد.

   تحلیل تأثیر متقابل ــ  پیش بینی رخداد های آینده،  هنگامی که به شکل مجزا از یکدیگر صورت پذیرد،  فاقد قدرت انتقال درک تأثیر متقابل آن ها بر یک سامانه بوده،  و در نتیجه فاقد درجه ای از اعتبار هستند،  که بتوان آن ها را در معادلات بررسی کرد.  در چنین حالتی تصور می شود افزایش گزینه ها می تواند موجب فزونی قابلیت اتکا و اعتماد به آن ها شود.  گاه از این تکنیک به عنوان ابزاری برای تحلیل آینده،  و توجه به آینده های احتمالی دیگر استفاده می شود.  تحلیل تأثیر متقابل،  تکنیکی با قدرت کمّی بالا است،  این تکنیک برای انجام تحقیقات پیرامون رویداد های احتمالی آینده و اثر متقابل آن ها بر یکدیگر استفاده می شود.  افق زمانی این روش به میزان قابل توجهی انعطاف پذیر است،  اما با این وجود به میزان زیادی به توانایی کارشناسان جهت ارایه گمانه زنی های معنا دار در احتمال رخداد قابل وقوع بستگی دارد.

   تحلیل ریخت شناسی ــ  این روش راهی رسمی برای کشف احتمالات،  در یک فرآیند یا در جریان تولید محصولی تازه است.  این روش و در ابتدا،  به تعیین کار کرد های اساسی محصول یا فرآیند پرداخته می شود.  در مرحله بعد، به فهرست بندی ابزارها و شیوه های مختلفی توجه می شود،  که به کمک آن ها می توان هر یک از کارکردها و نقش ها را به انجام رساند.  سرانجام آنکه، با استفاده از ماتریس، شناسایی ترکیب های جدید،  و منطقی این ابزارها مورد ملاحظه قرار می گیرد،  که منجر به فرآیندها یا محصول های جدید و عملی می شوند.  نتایج کاربرد این تکنیک دارای ماهیتی کیفی است.  از این روش می توان برای شناسایی فرصت های جدید نابهنگام،  و پیش دستانه فراروی یک شرکت استفاده کرد . همچنین از این روش می توان برای شناسایی محصول ها و فرآیند هایی که ممکن است توسط رقیبان در حال توسعه بوده و یا مورد توجه می باشد، استفاده کرد.

   تحلیل محتوا ــ  این روش مبتنی بر این مفهوم است،  که توجه رسانه ها به مفاهیم اجتماعی، سیاسی، تجاری و اقتصادی و میزان انعکا س اخبار این رویدادها،  حاکی از میزان اهمیت آنهاست.  در نتیجه با اندازه گیری دوره ای تغییرات عواملی همچون حجم ستون های روزنامه ها،  زمان اختصاص یافته در تلویزیون،  و اخیراً شمار موارد مطرح شده در اینترنت،  پیش بینی کنندگان قادر به برآورد جهت ماهیت،  و میزان تغ ییر خواهند بود.  در عرصه فنی می توان از این فن به میزان قابل توجهی برای برآورد پیشرفت های فناوری های جدید و جذب رو به رشد آن ها توسط بازار استفاده کرد.  اغلب نتایج این فن به صورت کمّی نشان داده می شود،  با این وجود تنها برای تحلیل کیفی مورد استفاده قرار می گیرد.

   تحلیل ثبت اختراع ــ  روش یاد شده براساس این پیش فرض استوار است،  که علاقه فزاینده به فناوری های جدید،  همراه با رضایت از عملکرد و کاربرد آنها،  در افزایش فعالیت های تحقیق و توسعه نمود می یابد،  و این امر به نوبه خود منجر به افزایش ثبت اختراع می گردد.  در نتیجه می توان فرض کرد که شناسایی فناوری ها و محصولات جدید از طریق تحلیل الگوی کاربرد ثبت اختراع در حوزه های مناسب، امکان پذیر است.  نتایج این کاربرد اغلب به صورت کمّی عرضه می شود،  اما با این وجود، کاربرد آنها در روند تصمیم گیری به صورت طبیعی مبتنی بر تکامل کیفی است.

   تجسم سازی ــ  اقدام فردی جهت ایجاد تصویری جذاب و قانع کننده،  از فرآیند احتمال یا رویدادی در آینده،  اغلب جهت ترسیم حالت های درونی و رفتارهای مثبت،  کاربرد های ویژه ای در شفا بخشی و بهبود بیماری هایی مانند سرطان دارد.

   خیال پردازی علمی ــ  داستانی خیال پردازانه از پیامد های احتمالی یک وضعیت اجتماعی یا جهانی،  که می تواند در آینده روی دهد،  مبنای این روش است.  بر این اساس سناریویی ویژه،  یعنی توالی احتمالی رویداد هایی که می تواند در آینده رخ دهد،  با مشارکت افراد مورد نظر،  شخصیت های حقیقی، حتی در برخی موارد نمونه هایی متفاوت و بیگانه،  که طی زمان به تعامل با توالی رخدادها می پردازند،  در این روش مورد توجه خواهد بود.  امروزه، ادبیات علمی  تخیلی به عنوان یک گونه و سبک مهم جایگزین فیلم های پر زدوخورد شده است.  نگارش داستان های علمی آرمانشهرها و ناکجا آبادها،  هر دو به یک اندازه امکان پذیر هستند.  ادبیات علمی  تخیلی ادعای پیش بینی آینده را مطرح نمی سازد،  اما گاهی اوقات دانشمندان ایده پرداز،  که موضوع مورد نظر خود را به خوبی می شناسند،  با قابلیت و شمّ درونی،  دست به نگارش ادبیات تخیلیی می زنند،  که بعدها به واقعیت می پیوندد.  مشهور ترین مورد، آرتور سی . کلارک و ماهواره ارتباطی است که نخستین بار در یک داستان علمی مطرح شد.

   پیشرفت روش های آینده پژوهی موجود ــ  به طور کلی به چهار طبقه تقسیم می شوند:  افزایش دامنه ورودی های در نظر گرفته شده،  استفاده از منابع موجود،  جستجوی ناپیوستگی روند های موجود،  ایجاد شبکه کارشناسی.

خواسته از آینده پژوهی

      امروزه تشبیه زمین به فضا پیما استعاره جالب و آشنایی است،  این تشبیه در ذهن آدمی تصویری از ساکنان زمین را که در فضا شناورند و برای حفظ و بقای زندگی خود به یکدیگر و به منابع محدود آن وابسته اند،  مجسم می کند.  اما برای تکمیل این تشبیه استعاره جالب دیگری نیز باید ذکر شود،  و آن عبارت است از تصویر زمین به مثابه ماشین زمان Time Machine یعنی حرکت بی وقفه از زمان گذشته بسوی آینده،  بنابر این انسان های روی زمین تنها فضانورد نیستند،  بلکه زمان را هم در می نوردند البته بلیت های آنان در حرکت زمانی شان یکسره است،  و فقط می توانند رو به جلو و به بسوی آینده پیش بروند.

      بدیهی است آینده کماکان در حال ساخته شدن است،  آینده امری است که مردم می توانند آن را با اقدامات هدفمند خود طراحی کرده و شکل دهند،  مردم برای آنکه عاقلانه عمل کنند باید نسبت به پی آمد های اقدامات خود دیگران و واکنش های آنان و همچنین نسبت به نیرو هایی،  که خارج از کنترل آنها است،  آگاهی و شناخت کافی داشته باشند.  این پی آمدها تنها در آینده خود را نشان می دهند،  به این ترتیب افراد نه تنها می کوشند،  امور در حال وقوع را بفهمند،  بلکه می کوشند اموری را که شاید اتفاق بیفتد یا بالقوه امکان وقوع دارد،  یا تحت شرایط خاصی در آینده اتفاق خواهد افتاد نیز بشناسند.  افراد با استفاده از این شناخت حدسی Conjectural knwldge موقعیت کنونی خود را تشخیص داده،  کار هایشان را دنبال کرده،  از بستر زمان و فضای مادی و اجتماعی می گذرند.

      در تحقیقات اجتماعی رشته جدیدی پدید آمده،  که هدفش مطالعه منظم آینده است،  این رشته به نام های مختلفی چون مطالعات آینده  قلمرو آینده تحقیقات درباره آینده،   آینده پزوهی پیش گویی نامیده می شود،  و متخصصان آن نیز آینده پژوه نامیده می شوند.  آینده پژوهان بدنبال کشف ابدع ارایه آزمون و ارزیابی آینده های ممکن محتمل و بهترند.  آنان انتخاب های مختلفی راجع به آینده فراروی انسانها قرار می دهند،  و در انتخاب و پی ریزی مطلوب ترین آینده به آنان کمک می کنند.  هدف من در اینجا توصیف بعضی ویژگی های اساسی این رشته جدید است.

پیشینه آینده پژوهی

   1 ــ  درک زمان و آینده ــ   در تمامی جوامع شناخته شده،  برداشت هایی از زمان و آینده وجود دارد،  ولی در جوامع مختلف متفاوت است،  مصادیق این برداشتها را می توان در اقدامات پیشگویانه مشاهده کرد.  هدف پیش گویی کشف ناشناخته ها و گاهی بلاخص شناخت آینده است،  که از دیر باز و به روش های گوناگون در همه فرهنگ ها وجود داشته است.  در ایران آثار تاریخی و ادبی بسیاری در اینباره وجود دارد،  مانند مقدمه ابن خلدون در فصلی درباره امور غیب بینی و فال گزاری دولتها و ملتها است.

      توجه به آینده را می توان در آن چه،  که به اصطلاح مردم شناسان مناسک گذر Rites de passage خوانده می شود،  نیز مشاهده کرد.  در این مناسک که ترکیبی از تشریفات و رسوم سنتی است،  نقش اجتماعی آینده فرد تشخیص داده می شود.  از قبیل تشریفاتی که هنگام تولد بلوغ ازدواج و مرگ صورت می گیرد،  اینگونه مناسک را در شعائر مذهبی بویژه دعا برای تحقیق آینده مطلوب نیز می توان بخوبی ملاحظه کرد.  آینده نگری را می توان در فرآیند نشو و نمای اشخاص نیز مشاهده کرد،  توانایی پیش گویی آینده درست کمی بعد از تولد آنگاه که کودک یاد می گیرد،  که رفتارش واکنش دیگران را در پی دارد،  آغاز می شود.  بتدریج که کودک بزرگتر می شود،  چشم انداز زمانی او هم نسبت به گذشته و هم نسبت به آینده گسترش می یابد،  همین که کودک سخن گفتن را فرا می گیرد،  ارتباطات زمان برجسته در فرهنگ خود را نیز درک می کند.

      سرانجام می توان برداشت از آینده را در تاریخ تکامل،  مانند سال نامه و ساعت مشاهده کرد،  به عنوان مثال سالنامه گرگورین که در سال 1582 ساخته شد،  نتیجه نهایی مسئله حرکت اجرام نجومی بود،  که در سال های متمادی توجه بشر را بخود جلب کرده بود،  و البته خود اجرام نجومی یکی از راه های عمومی اندازه گیری زمان بحساب می آیند.  امروزه با تکامل و توسعه ساعت اتمی،  که بر اساس تشعشع اتم سزیم 133 کار می کند،  در نتیجه اندازه گیری زمان با دقت فوق العاده پیشرفت های بسیار چشم گیری حاصل شده است.  فراتر از این،  با استفاده از فناوری کریستال یاقوت،  اکنون اندازه گیری زمان با چنان دقتی صورت می گیرد،  که خطای زمانی آن فقط یک صد هزار میلیونیم ثانیه در سال است.

      این به آن معنی نیست که در جوامع مختلف،  دیدگاه های یکسانی نسبت به زمان وجود دارد،  به عکس این دیدگاه ها گوناگون و متنوع است.  به عنوان مثال،  معنا و اهمیت زمان و دقت زمانی،  از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می کند،  و حتی ممکن است از بخشی به بخش دیگر جامعه نیز فرق کند،  با این همه نوعی برداشت از زمان و آینده در همه جا در ضمیر همه انسان ها وجود داشته و دارد.

   2 ــ  گذر از مکان به زمان ــ  بزودی . . ادامه دارد . . .

عکس پیرمرد نیت بین پیشگر،  و نعل اسب بدی دور کن،  عکس شماره 5791.

کلیک کنید:  دانشگاه های تاریخی ایران

کلیک کنید:  جدید ترین اختراع ها در ایران

کلیک کنید:  برج و بارو های تاریخی در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

نگرشی دگر در آینده بینی

      در این پست آینده را با دیدگاه دیگری بررسی می کنم،  بدین منظور به نیم قرن گذشته باز می گردم،  تا بتوان این نگرش را بخوبی درک کرد،  البته بدین منظور مطالعه تولد در تاریخ را پیشنهاد می کنم. از نیمه دوم قرن 20 جهان به مرور از دست اندیشمندان و زحمت کشان خارج گردید و کم کم و بخش به بخش در دست سرمایه داران و گانگسترها و مافیای آنها قرار گرفت.  قبل از این تاریخ و در قرون 18 و 19 اندیشمندان و دانشمندان جایگاه ویژه ای در دولت ها و کشورها داشتند،  هر روزه اختراعات و اکتشافات در تمدن،  دگرگونی موثر، تازه و آینده ای نوید بخشی را برای بشر خبر می داد.  نگرشها و کار های خوبی برای بهبود اوضاع بشر انجام می گرفت،  اما در هر صورت اتفاقات ناگوار مانند جنگها و کشتار های بزرگ بود.

      امروزه بعد از رقابت جنگ سرد و یکه تاز شدن امپریالیسم سرمایه داری غرب،  جهان در شکل دیگری از تمدن قرار گرفته که می توان آنرا امپریالیسم نو و سرمایه داری بی هویت گفت،  در این حالت هیچ حکومتی برای اندیشمند و دانشمند و مجموعه زحمت کشان ارزش خاصی قائل نیست،  سطح علم پایین آمده و دانشگاه ها مرکز درآمد زایی سرمایه داران تبدیل شده اند،  کلاً کالاها و خدمات در تمام جهان فقط برای افزایش سرمایه و سرمایه داری و حفظ سیستم های گانگستر های مافیایی است،  که خود را جمهوری می خوانند.  خبری از اکتشاف و اختراع نیست و تمام خبرها و اتفاقات مربوط به این گانگستر های نوچه سرمایه است،  که هر جا را می خواهند بمب می گذارند لشکر می کشند ویران می کنند،  اصلاً منطق و دلیل ندارند و نمی خواهند چون چیزی نمی دانند.  با تشویق مصرف گرایی و کار های غیر ضروری کره خاکی را دارند به نابودی می کشانند،  برداشت بی رویه از ذخایر زمین و آلودگی آب و هوا و خاک بسرعت ادامه دارد.  آنها درکی ندارند که طبیعت بسیار قوی تر از آنهاست و از فرمول های علمی تشکیل شده،  و به راحتی با هر برداشتی و ترکیب عکس العمل نشان می دهد و همه را به نابودی می کشاند.  می بایست با بالا بردن آگاهی های خود و نگرش آینده بینی این وضع را شناخت،  که شاید بتوان خود یا گیتی را نجات داد.  البته این در صورتی است،  که آن مکتب استثمار و استهلاک دشمنان طبیعت و آدم بخاطر منافع خودشان اکثریت رسانه ها را در اختیار دارند،  کمپینگ های انتخاباتی راه می اندازند،  گانگستر هایی به شکل رئیس جمهور و نخست وزیر انتخاب می کنند،  و به مشکلات مالی و اقتصادی در سراسر جهان دست می زنند،  تا از آب گل آلود بیشتر و بیشتر ماهی بگیرند و سود ببرند.  در ادامه وضع مجبور شده اند دولت های حجیم با نیرو های نظامی وسیع و مخارج سرسام آور داشته باشند،  و از این راه هم منافع ببرند.

      برای درک ریشه های روابط اجتماعی درباره آینده جهان و نظام جهانی باید ساختار مرکز – پیرامون،  را دانست،  منظور از مرکز کشور های توسعه یافته متروپل جهان اول که همان کشور های شمال هستند و منظور از پیرامون کشور های توسعه نیافته حاشیه ای جهان سوم یا کشور های جنوب می باشد.  به خاطر تشدید جهانی شدن سرمایه از دهه آخر قرن 20 موضع و عملکرد سلطه گرانه یا هژمونیک مرکز اساس قرار گرفت،  بدین منظور مطالعه نحوه انباشت سرمایه برای کسب سود مهمترین مشغله و اصلی ترین هدف محققان نظام جهانی شده است.  امروز انباشت سرمایه  عامل اصلی بحران ساختاری عمیق سرمایه داری محسوب می شود،  و مهمترین عامل سازنده قدرت ها و تمدن های صنعتی و تکنولوژیکی کشور های مسلط مرکز در نظام جهانی گردیده است.  فرایند انباشت سرمایه موتور محرک تاریخ نظام جهانی سرمایه و عمده ترین علت گسترش و جهانی گرائی حرکت سرمایه در نظام جهانی است.  بسیاری از نظریه پردازان منطق حرکت سرمایه و یا انباشت آنرا مهمترین نیرو و عامل تاریخ ساز و شکل دهنده به نظام جهانی می دانند.  تقسیم جهان ما به دو بخش نا برابر مرکز های مسلط و پیرامونی های در بند منبعث از منطق حرکت ویرانساز سرمایه در جهت کسب ابر سود در تاریخ سرمایه داری بوده است.

      شکل گیری و قدرت گرفتن مرکز های بر پایه غارت و استثمار منابع طبیعی و انسانی بخش های دیگر جهان است،  عقب ماندگی و حاشیه ای شدن کشور های پیرامونی جهان سوم،  رابطه دیالتیکی و ارگانیک تاریخی با توسعه یافتگی و پیشرفت کشورهای مسلط مرکز داشته است،  برای آگاهی به ساختارهای تاریخ اجتماع مراجعه شود.  بطور کلی در قرن 21 نظام جهانی سرمایه داری است،  و چون حرکت و گسترش سرمایه یا گلوبولیزاسیون در ماهیت و منطق سرمایه داری است،  در نتیجه جهانی گرائی سرمایه با درجه شکاف اندازی یا پولاریزاسیون  در سطح جهانی رابطه مستقیم پیدا می کند.  با فرضیه آینده بینی،  جهانی شدن بیشتر سرمایه منجر به ایجاد فاصله زیاد بین فقر و ثروت در سطح جهانی بین کشورها و مناطق حاشیه ای و نیمه حاشیه ای جنوبی جهان سوم،  و کشور های شمالی توسعه یافته مرکز می گردد.  جهانی شدن سرمای منجر به پولاریزاسیون بیشتر بین کشور ها و نیز در بین طبقات فرودست و فرادست درون تمام کشورها و جوامع می گردد.  این رابطه تاریخی ارگانیک بین پروسه های جهانی،  برانگیخته از ماهیت رابطه دیالکتیکی انباشت در جهت کسب سود بیشتر از سوی انحصارهای مالی می باشد.  در نهایت باعث افزایش فقر روز افزون اقشار مختلف مردم و فرودستان می گردد،  که قربانیان در این شکل نظام جهانی می باشند.  در واقع توسعه یافتگی مرکز های مسلط و توسعه نیافتگی پیرامونی های دربند،  دو طرف یک فرمول و لازم و ملزوم و مکمل یک دیگر هستند.  هیچ زمانی در پانصد ساله گذشته تاریخ استعمار و امپریالیسم به اندازه زمان حال شرایط عینی اجتماعی بویژه معیشتی توده های مردم در تمام کشور ها همسان و مثل هم نبوده اند. 

      آینده ای که پیش رو داریم دفاع از انسان و زمین و طبیعت توسط اندیشمندان و زحمت کشان است،  که می بایست ابتدا با افشا گری و سپس با نابود کردن این دشمن جهان خوار،  جهان را نجات دهند.    شاید در مجلات علمی و تاریخی خوانده اید که سی چهل سال پیش شایستگان برنامه ها و کار های مفیدی داشتند،  امروزه شایستگان به حاشیه رانده،  کنار زده و یا فراموش شده اند.  بنابر این در چنین حالتی دگرگونی در جهت خدمت دور از انتظار است،  البته این وضع نمی تواند ادامه داشته باشد و در نهایت به بن بست می رسد.  طبقه بندی های اجتماعی دوران های تاریخی،  این بار به صورت مقدار داشتن سرمایه باز گشته،  یعنی عقب گرد تمدنی به دوران جاهلیت.  ملل قاره کهن و مردم ایران بزرگ پایه گذار اندیشه های نوین و نجات بخش بشری بوده اند که در تاریخ اندیشه نوشته ام،  ولی امروز بنظر می رسد قدرت انهدام اندیشه های آبادگر در جهان خیلی زیاد است.

      در یک فرضیه آینده بینی،  این وضع تا دهه دوم و سوم قرن 21 ادامه می یابد،  در این میان نکاتی را باید در نظر داشت،   با داشتن پول و نیز امکانات نوین تکنیکی و پزشکی،  باعث بالا رفتن سن و سال گروه های حاکم سرمایه داری گردیده.  در این صورت امکان تغییر و ریسک در گردش های نوین سرمایه داری توسط آنها از بین رفته و دور بدست کارگزاران این جماعت برای پیشبرد اهداف شان افتاده که تضاد بزرگی ایجاد کرده است.  دو گروه در جامعه هستند،  عده ای برای آینده شخصی خود علاقه دارند به جناح های سرمایه داری و مافیایی وابسته و نمایند آنها باشند که کم هستند،  و نیز توده عظیمی از مردم در جایگاه طبیعی و عمومی انسان یعنی زحمتکشان همراه اندیشمند قرار می گیرند.  البته گروه کم ارزش یاور مافیا ممکن است موفقیتی مادی خوب یا نسبی داشته باشند،  اما در مقابل خود دشمنی طبیعت را دارند،  که بسیار قدرتمند است و به اشکال غیر قابل باوری فرد را نابود ذهنی و یا جسمی می کند.  توده عظیم مردم که در مرام عمومی بشریت هستند،  ممکن است سختی ره معنوی و مادی را داشته باشند،  اما دشمنی قدرتمند آفرینش و طبیعت را ندارند.

   سی، چهل سال پیش دلال های سرپایی در هیچ جای جهان وجود نداشتند،  ولی امروزه سر هر چهار راه و در محل های خرید و فروش فراوان ایستاده اند،  آیا می توانید آینده این موضوع را پیش بینی کنید؟

بحران در تولید علم

      با جهان بینی محدود دیدگاه نیز محدود می ماند و روشها و راه حلها هم محدود می شود،  از ابتدای قرن 21 شرکت ها و کارخانه های بزرگ،  یا با یکدیگر متحد یا تجزیه می شوند تا باقی بمانند.  تولیدات خود را تغییرات جزئی می دهند،  و با تبلیغات می خواهند وانمود کنند کالا یشان خیلی تکنولوژی دارد،  اما فقط تغییرات سطحی بدون علم و دانش جدید است.  بدین جهت است که مشکلات آن شرکت های سرمایه داری همچنان باقی می ماند،  بدون اینکه توجه داشته باشند چیز جدیدی ارایه نداده اند.  این در صورتی است که جهان بشدت نیازمند دانش های جدید برای حفظ بقا و ادامه درست مسیر تمدن است،  ولی بر عکس مرتب در همه جا اندیشه جنگ ویرانی و پس ماندگی است.   تمام اقدامات و کار های جهان امروز در چهار چوب مدیریت مصرف و خرج است،  بطور کلی ذره ای از مدیریت کلان نو آور و تولید نوین،  و آینده نگری وجود ندارد.  بجای اینکه هر روزه و مرتب به علم و دانش جدید فکر کنند،  آنرا به احتکار در می آورند و باعث می شوند قدرت تولید و نو آوری واقعی کم شود بدین ترتیب جهان به استثمار و استهزا کشیده شده است.

      در طول تاریخ  شاهان و رهبران و نمایندگان هر کشوری،  در واقع نماینده طبقه خود در مرجع ساختار تاریخی اجتماع بودند،  و طرز فکر و جهان بینی در سطح ذهن خودشان را به حکومت و کشور منتقل می کردند.  باید توجه داشت جهان بینی افراد در خانواده و اجتماع محلی که در آن دوران نو جوانی و جوانی خود را گذرانده اند شکل می گیرد.  جهان بینی تعدادی از افراد اجازه رشد فکری و داشتن دیدگاه های نوین را به آنها نمی دهد،  هر چند تا میان سالی مطالعات و پیگیری های مختلف در سطوح و اشکال اجتماعی داشته باشند،  ولی در بسیاری باز هم جهان بینی آنها در همان اندازه ای که در خانواده شکل گرفته است باقی می ماند.  یکی از مهمترین کوته بینی ها ندانستن ارزش دانش است،  حتی امروزه بجای تبادل علم به خرید و فروش آن روی آورده،  و شرکت ها و دانشگاه ها دانش را از یکدیگر پنهان می کنند،  و به خرید و فروش آن می پردازند.  در واقع این کار عدم رشد و شکوفایی علم و کاهش توانایی دانشگاه ها و پولی شدن همه مراحل تمدنی است،  که آینده نگران کننده ای دارد.

      بنا بر این باید برای ایجاد دیدگاه های اصولی، عمیق، علمی، واقعی و خارج از چهار چوب تاریخ اجتماعی سرزمین و خانوادگی،  قوانین نوین بر اساس دانایی قرن 21 توسط اندیشمندان تعریف شود.  منجمله برای سازمان و فدرالیسم علمی،  دمکراسی درسی،  تغیرات اساسی  یا کودتا در آموزش،  تاکتیک های بهره وری و تکنیک فکر و غیره تعریف های نوین صورت گیرد.  در گذشته تصور آینده ای متفاوت غیر ممکن بود،  ولی امروزه به راحتی می دانیم آینده ای دگرگون خواهیم داشت،  که تغییرات ناپیوسته چاشنی آن است،  شاید بعضی بگویند که در قرن سنت گریزی چیز دیگری خواندیم در آنجا نوشته شده بود،  آینده تکنیکی در پیش است و باید آنرا درک کرد و به آن رسید و هماهنگ بود و این قبیل.  در واقع این مقاله ادامه همان اندیشه است،  و با آن تفاوتی در محتوا ندارد دقت خوانندگان آینده نگر و نو اندیش و پرسش و پاسخ آنها روشنگری بیشتری در پی خواهد داشت.  آینده ای که پیش رو داریم بویژه حداقل در دو دهه آینده مبارزه با بحران تولید علم و راه کارهایی برای حرکت دادن بشریت و یا حداقل جامعه ای که در آن زندگی و کار می کنیم به جهت تولید دانش است،  باید توجه داشت تولید دانش واقعی ابتکار در فن آوری ها و علوم قرن 20 نمی باشد.

   آیا قانون کپی رایت باید زمان داشته باشد؟  مثلاً اگر هفتاد هزار سال پیش قبیله ای گره زدن را یا می گرفت می توانست آنرا ده هزار سال نزد خود محفوظ دارد،  در هفتصد سال پیش چینی ها باروت را دویست سال محفوظ داشتند،  اوایل قرن بیستم این کپی رایت بدون قانون به چند سال رسید،  و اینک باید چند ماه یا چند روز باشد؟

الکی بودن و توهم اخلاص

    شخصی در نظرها نوشته بود:

      سلام،  استاد بزرگوار علامه جعفری،  سخنی دارن که زیباست میفرماین-بگذارانسان درگمنامی بماندچراکه گمنامی هیچ گاه ازارزش انسان نمیکاهد مهم آن است که انسان عملی که انجام میدهد توام بااخلاص باشد.

      اخلاص و خلوص چیست؟ چه کسی یا ارگانی باید خلوص را تعیین کند؟  آیا هر شخص می توانم ادعا کند اخلاص دارد؟  و پرسش های بیشمار دیگر.

      بسیاری از اشخاص در اندیشه ها و مرام های مختلف در فکر خودشان می پندارند،  دارند با خلوص کار می کنند، و تمامی طرح ها و اندیشه های دیگری را رد می کنند.  گاهی این افراد اخلاصی کارشان به انفجار های انتحاری و کشتن افراد بیشماری می انجامد،  و گاهی در یک وبلاگ خود نمایی می کنند.  اما آیا این خلوص ها درست و صحیح،  و یا اشتباه محض است،  آیا معنی اخلاص در عدم ارایه دقیق کار و برنامه و هماهنگی با دیگر فصل گذاران است.  در گذشته های دور از نظر فرهنگی،  مردم گرد یک اندیشه هزاران سال می ماندند،  در قرون جدید به چند قرن رسید،  و در قرن 20 به ده ها سال.  اینک در قرن 21 اشخاص در زمان های بسیار کوتاهی دور اندیشه ای می مانند،  و خیلی سریع مدت اعتبار آن طرح و اندیشه تمام می شود،  و سوخته به حساب می آید.  همچنین به راحتی هر فرد می تواند اندیشه پردازی نماید و صاحب تفکر ویژه باشد، و در این بین ساده گان از هر گروه نظری و عملی در بالا دست و یا پائین، می پندارند خالصانه کار کرده و بوده اند.  از دیدگاه تمدنی در گذشته های دور،  مردم در دوران قبیله های اولیه ده ها هزار ماندند،  چند هزار سال پیش هزاران سال در دوران قبیله های دینی سیر کردند.  بعدها چندین قرن در دوره فئودالی و سپس دو سه قرن در دوران مختلف بورژوازی زندگی کردند،  به ساختارهای تاریخی اجتماع مراجعه شود.  ولی اینک در قرن 21  گذر های تمدنی و اجتماعی خیلی سریع پدید می آید،  می بایست در تحلیل ها این گذر تمدنی بخوبی بررسی شود. 

      در هریک از موارد ذکر شده از فرهنگ و تمدن بشری،  خواسته و دانسته ها متفاوت بوده و تکامل اجتماعی و اقتصادی، سیاسی و تخصصی به همان نسبت زمانی رشد داشته است.  آنچه که امروز بر بشریت حاکم می باشد،  حکمت جدید یا دانایی قرن 21 است،  که وضعی کاملاً متفاوت با گذشته دارد،  ممکن است درک آن اندکی مشکل و با گسستگی فکری باشد.  یکی از تفاوت های این قرن گسترش روز افزون دانش و بالا رفتن سریع فن آوری و تکنولوژی است،  که جهان را مجبور به گرد آوری و پیکر بندی های جدیدی به نام سازمان های نوین، حزب و تشکیلات و فدرالیسم و جرگه ها،  انجیوها و فرهنگستان ها،  در موضوعات مختلف کرده است.  که در آنها جمعی متخصص گرد آمده،  و به تبادل عقیده و نظر می پردازند،  و در نتیجه به انتشاری اصولی و قانونی و تأیید موقت موضوعات خوهند پرداخت.

      برای بهره بردن و استفاده عموم بطور دقیق و واقعی از اندیشه،  اشخاص صاحب سبک و کار،  می بایست سابقه روشن و واضحی داشته باشند،  و یا در واقع رزومه شفاف از خود ارایه داده،  تا مورد توجه واقع گردند،  و امکان حضور در اجتماع را داشته باشند.  افرادی که نا مشخص و به صورت مخفیانه اقدام به کاری و فکری می کنند،  همانند نوعی تروریست می باشند،  و یا می ترسند که خیط و خاطی شوند.  اشخاصی که می پندارند خلوص دارند،  ولی در تاریکی به سر می برند،  با مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید می توانند به واقعیتها دست یابند،  و شجاعت پیدا  کنند تا خود را از سیاهی و توهم نجات دهند.  من خود شخصاً وب های افراد بی هویت را مشکوک و فاقد ارزش علمی تلقی می کنم،  و فقط مقالات افرادی که دارای رزومه روشن شخصی و تخصصی در تاریخ و تاریخ اجتماعی می باشند،  مطالعه می کنم.  لازم به ذکر است آن گمنامی که استاد علامه جعفری ذکر می کند،  نه به قصد و عمد بوده،  بلکه به افرادی گفته که در زمان خودشان امکان شناساندن خود را نداشتند،  بسیاری از نقاشان دوران رنسانس اروپا این سرنوشت را داشتند.

عکس کابین هدایت پهباد در زمین،  مشروح در جنگ افزار های آینده،  عکس شماره 6554.

کلیک کنید:  تاریخ و فرهنگ یادگیری

کلیک کنید:  اندیشمندان و شاعران ایران

کلیک کنید:  پوچی گرایی و دروغ گویی عمومی

 کلیک کنید:  تماس و نظر

آینده شغل های چه می شود

      بسیاری از عزیزان درباره کار و شغل و آینده خود نگران هستند،  با وب گذر دیده ام که در جستجوی گوگل می پرسند،  آینده شغلی این و یا آن کار و تخصص چه می شود،  و به این وبلاگ می رسند،  بنا بر این تصمیم گرفتم این بخش سازمان آینده نگری را درباره آینده کار و شغلها بنویسم.  در قرن 21  دیدگاه ها برای کار متفاوت از گذشته است،  در قرن قبلی و موج دوم دریافت حقوق ماهیانه ایده آل بود،  و مردم از ابتدای شروع زندگی تمام تلاش خود را صرف این میکردند،  که در جایی استخدام شوند و حقوقی بگیرند،  و اگر حقوق بگیران یک ماه چک حقوق خود را دریافت نمی کردند،  نگران و افسرده میشدند.   با تغییرات ناپیوسته که در قرن سنت گریزی توضیح داده ام،  بطور قطع نباید انتظار داشت که چون قرن گذشته در جایی استخدام شد،  و ماهیانه ای گرفت،  باید با اشکال کار و اشتغال و ایجاد درآمد در قرن 21  آشنا بود،  و بتوان از تغییرات اقتصادی بهره برد و با خلاقیت و اطلاعات کار ساخت.  دنیای کار به این دلیل تغییر می کند که سازمان های کار شیوه های خود را تغییر می دهند.  در همین حال،  سازمانها مجبور هستنند،  خود را با دنیای تغییر یابنده کار انطباق دهند.  تنوع ها و تخصص های بیشتر و رقابت های سریعتر ملی و جهانی می گردد،  در نتیجه نوعی تفکر جدید از کار را می طلبد.

      بنظر می رسد کار و سازمانها در هر دو بخش عمومی و خصوصی با دنیایی سخت تر مواجهند،  دنیایی که کارآیی آنها حساستر و ظریف تر از گذشته داوری میشود،  و امکان محافظت کمتری برای پناه گرفتن در مقابل مشکلات وجود دارد،  ولی متقابلاً امکان برد خوب بالاتر می باشد.  شرکتها در تلاش برای انطباق با دگرگونی های بسیار سریع،  در جهت تغییر ساختار تشکیلات اداری موج دومی خود،  با یکدیگر به مسابقه برخاسته اند.  شرکت های عصر صنعت قرن گذشته معمولاً نمودار های سازمانی مشابهی داشتند،  که هرمی و یکپارچه و دیوان سالار بود.  در قرن 21  تکنولوژیها روز افزون است،  و بازارهای سریع میچرخد،  و نیاز مصرف کننده گان امروزی بشدت تغییر می کند،  و سازمانها تحت فشار های گوناگون اقتصادی قرار دارند،  بنابر این، هم شکلی اداری گذشته آنها،  در شرف اضمحلال است.  جستجو برای یافتن شکل های کاملاً جدید سازماندهی همچنان ادامه دارد.  واژه های،  بهینه سازی سازمان و یا بازسازی سیستم و یا  مدیریت نو مهندسی را باید نام برد،  که سعی دارد ساختار بنگاه را حول محور فرایندها،  و نه بازارها یا تخصص های دشوار،  از نو طراحی کند.  یکی از مشکلات طراحی نو برای سازمان های کار و اشتغال وجود تشکیلات اداری قدیمی است،  که به شیوه قرن گذشته اداره میشوند و نتوانسته اند تغییرات را درک کنند.  سازمان های بالنسبه استاندارد شده،  به تکنولوژی های بالا،  دست می یابند و به مراکز سود آور تبدیل میگردند،  و میتوانند روز افزون به ائتلاف های استراتژیک و سرمایه گذاری های مشترک و کنسرسیوم ها اقدام کنند،  که بسیاری از اینها از مرز های ملی فرا تر می روند. 

      بسیار از کارها که در این قرن وجود دارد در قرن گذشته وجود نداشت،  امروزه بسیاری از جوانان احساس می کنند جامعه حق کار و دستمزد آنها را خورده. این برای آن است که نتوانسته اند تغییرات نا پیوسته قرن 21   را بفهمند.  ماهیت کار نیز دگرگون شده است،   در موج دوم کارها کم تخصص بودند،  و براحتی قابل تعویض و یا جایگزینی بودند.  آموزش و پرورش انبوه پرور قرن گذشته افراد را به سبک کار کارخانه ها  برای کار های یکنواخت و تکراری آماده می ساخت.  ولی در موج سوم برعکس می باشد،  و با افزایش شدید نیاز به مهارت،  کار هر چه تعویض ناپذیر می شود.  نیروی عضلانی اساساً قابل جایگزینی است،  اگر کارگری کم مهارت استعفا کند یا اخراج شود،  به سرعت می توان با هزینه ای اندک،  فرد دیگری را به جای او گماشت.  به عکس،  با بالا رفتن سطح مهارت های تخصصی مورد نیاز اقتصاد موج سومی،  یافتن شخص مناسب که مهارت های مورد نظر را داشته باشد،  دشوارتر و گران تر می شود.  در کارهای موج دومی،  نگهبانی که از یک اداره اخراج می شد،  مجبور بود برای کار مجدد با بسیاری از کارگران عضلانی بیکار رقابت کند.  یا در جایی سریداری کند.  اما در موج سوم مهندس کامپیوتری که سالهای عمر خود را با کامپیوتر سر کرده،  نمی تواند کار دیگری جز تخصص خودش انجام دهد.  یا یک دکتر الزاماً فاقد مهارت دیگری است.  حتی کارگر کارخانه در قرن جدید فقط قادر است با تجهیزات فنی همان کارخانه کار کند،  و جابجایی براحتی امکان ندارد.  افزایش تخصص و تغییرات سریع در مهارت های مورد نیاز،  از تعویض پذیری کار می کاهد.  افراد باید خود را با شرایط انطباق دهند و حتی از فرصتها بهره گیرند،  بهتر است با مطالعه قرن سنت گریزی مسیر خود را در ابتدای قرن 21 خوب بیابند،  و تغییرات عظیمی که طی بیست سال گذشته در شیوه و بازار کار شده و سال های آینده ادامه خواهد داشت،   با هوش ایرانی خود بشناسند.

      با پیشرفت امور اقتصادی و دانش تولید،  تحول دیگری در نسبت کار مستقیم به کار غیر مستقیم به چشم می خورد،  در اصطلاح سنتی، کارگران مستقیم یا کارگران خط تولید،  کسانی هستند که در داخل کارخانه واقعاً به ساختن محصول مشغولند و ارزش افزوده تولید می کنند،  و کسانی که غیر مولد توصیف می شوند،   نقشی غیر مستقیم در خط تولید دارند.  امروزه با برخورداری از تکنولوژی  نسبت کارگران خط تولید کارخانه به کارمندان و کارکنان جانبی،  در داخل کارخانه،  کاملاً تغییر کرده.  ارزشی که نیروی کار غیر مستقیم تولید می کند،  اگر از نیروی کار مستقیم بیشتر نباشد،  کمتر نیست.  پیچدگی روز افزون اقتصاد،  انسجام پیشرفته تر و مدیریت عالمانه و تکنیکی تری را می طلبد،  که نیازمند ابزار خاص است،  و آن چیزی نیست جز سازمان های نوین قرن 21 ،  که دانستن چگونگی آن مهم است.

محل کار شما خانه دوم نیست

      کار سازمانها قرن 21 با طرح های نوین،  درست و سالم عمل کردن است،  دیگر مثل گذشته نیست که مشاغل یک سازمان خانه دوم شخص باشد،  که نیمی از زندگی خود را در کنار خط تولید بگذراند،  همچنین دیگر یکی از بازو های حکومت نیستند که مالیاتها و حق بیمه ها را جمع آوری کنند.  مانند قرن گذشته و حقوقها و مستمریها از آن پرداخت شود،  و یا  ضمنی نوعی سیاست در آمدها را به اجرا بگذارند،  و یا در نوعی سیاست های مالی و ارزی همکاری نمایند.  سازمان های اشتغال سنتی قرن گذشته،  عادت کرده بودند که به راحتی به مثابه نوعی ابزار اعمال سیاست های دولت عمل کنند،  که این وضع نفوذ عوامل نادرست در آنها را هم در پی داشت.  اما اکنون در قرن 21 مرتباً در صد کمتری از جوانان را بصورت تمام وقت استخدام می کنند،  و همچنین از ابزار دولتی بودن و سودمندی شان کاسته شده است.  نیرو هایی که توانایی کار با دانایی این قرن را دارند،  نمی توانند در سازمان های سنتی توانایی خود را نشان دهند.  اندیشه خانه دوم باز مانده از قرن گذشته نیز سد راه انجام درست وظایف این افراد و سازمانها شده است.  وظایفی که در واقع تامین کالاها و خدمات مناسب برای مشتریان می باشد.  اداره روند پیچده جدید،  مستلزم شکل های تازه رهبری و انسجام سراسری فوق العاده سطح بالایی است،  که آن نیز به نوبه خود مستلزم حجم های هر چه عظیم تری از اطلاعات است،  که باید در سراسر سازمان جریان داشته باشد.  در قرن 21 بیش از نیم نیروی کار و مشاغل را مهارت های مغزی تشکیل میدهند،  که حرفه ها و تخصص های دانشگاهی دارند،  هر روز بیشتر از گذشته افراد هوشمندی وارد بازار کار می شوند که حرفه ها را هوشمندانه انجام می دهند.  

      قرن 21 شروع انقلابی در تولید دانش و ثروت است،  که متعاقب آن واژگونی و دگرگونی جوامع را در پی دارد.  برای درک تحولات خارق العاده که از این پس رخ خواهد داد،  و همچنین برای پیش بینی تحولات بمراتب شگفت انگیز تری که در پیش داریم،  لازم است ویژگی های مهم اقتصاد نوین موج سومی و سیاسی این قرن را از نظر بگذرانیم.  چرخش به سمت تکنولوژی های انعطاف پذیر هوشمند،  تنوع و گوناگونی را اشاعه می دهد.  و مصرف کننده را در انتخاب چیز های مورد نیاز شان با دامنه ای وسیع روبرو کرده است،  و منوط به تبلیغات های گسترده می کند که سر نخ آن دست سیاسیون می باشد،  و این سیاسیها را سرمایه ها انتخاب می کنند.  بازار تولید و مصرف در انبوهی از انواع کالاها سر در گم است،  کالا هایی که در نقاط تعیین شده اقتصادی و با استاندارد مشخص تولید میشوند.  ولی این بازار انبوه نیز خود باید هر چه بیشتر و بیشتر به بازار های مناسب و متعادل تجزیه شود،  و در آن حال نیاز مشتریان تنوع می باید.  دسترسی به اطلاعات گسترده و بهتر به موسسات تجاری امکان می دهد بازار های خود را شناسایی کنند،  و در خدمت تامین نیاز های خرده بازارها قرار گیرند.  مغازه های اجناس تخصصی،  بوتیکها، فروشگاه های بزرگ، سیستم های تلویزیونی و کامپیوتری خرید از خانه،  خرید پستی و دیگر سیستمها،  مجاری روز افزونی را ارائه می دهد،  که از طریق آنها توزیع کننده گان می توانند اجناس خود را در بازاری هر چه انبوه زدایی شده تر به مشتریان عرضه کنند.  در همین حال تبلیغات از طریق رسانه ها،  بخش های هر چه کوچکتری از بازار را هدف می گیرند،  با فعالیت گسترده تلویزیون های ماهواره ای که براحتی در دسترس می باشند،  تجربه ای شگفت انگیز به مخاطبان انبوه،  خط تایید می گذارد.  در چنین سیستم هایی فروشندگان می توانند خریداران را با دقت بیشتری هدف قرار دهند.  انبوه زدایی همزمان تولید و توزیع و ارتباطات،  اقتصاد را نیز دچار انقلاب می کند و آن را از همگونی به سمت نا همگونی بی اندازه سوق می دهد.  در چنین بازار  و اقتصاد قرن 21  ما باید جایگاه  خود را شناسایی کنیم،  و بتوانیم با بکار گیری دانایی،  خواه بصورت استراتژیک و خواه عملیاتی توانایی خود را در تغییر و ایجاد و کسب موفقیت افزایش دهیم.  ایران هدف تبلیغات تولید کنندگان است و تولیدات ایران توانایی کمی در رقابت دارند،  و سرمایه های جهانی که به موازات سیاست جهانی است،  با برقراری اصول چرخه یادگیری دانش سازمان های خود را بالا می برند.

      باید دقیق در نظر داشت،  دگرگونی تاریخی که از دهه آخر قرن 20  شروع شده،   بسرعت در حال پیشرفت است،  ولی متاسفانه بخش اعظم تفکر اقتصادی در ایران نتوانسته آن را درک کنند و به آن برسند.  شرکت های کوچک،  اکثریت سازمان های اشتغال زا را در اقتصاد های توسعه یافته شکل می دهند.  برای مثال در سال 1994،  دو سوم جمعیت در حال کار اتحادیه اروپا در موسسات کوچک یا متوسط با کمتر از 250 نفر کارمند، اشتغال داشتند.  تا سال 2001،  8/99 درصد شرکت های اتحادیه اروپا،  در طبقه شرکت های کوچک و متوسط قرار می  ‌گرفتند.  رقم مشابه و یا اندکی کمتر را در انگلیس می بینیم.  در سال 1999،  7/3 میلیون شرکت بر آورد شد و تا سال 2004،  شرکت های کوچک و متوسط بیش از 99 درصد کل شرکتها را تشکیل می ‌دادند،  که چیزی در حدود 5/47 درصد کل کارکنان را در استخدام داشتند.  در ایالات متحده،  در سال 2003،  97 درصد شرکتها،  کمتر از 500 کارمند داشتند،  و 2/87 درصد از این افراد شاغل، کمتر از 20 سال سن داشتند.  طی سال 2002 در ایالات متحده،  هفتصد هزار بنگاه اقتصادی که کمتر از 500 کارمند را در استخدام خود داشتند،  رسما منحل شدند.  عمده مدارک و دلایل مرتبط با نرخ بالای فنا و اضمحلال را می توان به ناتوانی آنها در عبور از موج دوم به سوم و انطباق با تغییر،  فقدان کنترل در دوره رشد شرکت و محیط و زیر ساختها نسبت داد  .به طور خلاصه، هدف فعلی ما بررسی این است که آینده شغل ها چه می شود،  و نیز موضوعات است که پیش روی سازمانها و موسسات کار آفرینی کوچک در ابتدای قرن 21   قرار دارد.  مسائل عقلانی که انطباق با تغییر و بویژه تاکید و تمرکز روی مفاهیم ضمنی تغییر،  در شغل ها و سازمانها برای مدیریت کار و کارکنان را در بر دارند.  در موسسات کار آفرینی کوچک،  هر نوع بررسی در مورد فرهنگ سازمانی می ‌بایست با مدیریت خواست،  و نظارت شخصی و مستقیم خود مالکان به انجام برسد.  سازمانها ممکن است در پاسخگویی به نشانه ها و علائم مختلف بازار،  محصول و نیروی کار،  به طور گوناگون عمل کنند،  اما از رهگذر مالکان است،  که این نشانه ها و پاسخ ها به طور گسترده جهت دهی و تعدیل می شوند.

حرکت گسترده را درک نماییم

      در قرن سنت گریزی ما با تهاجم گسترده تکنولوژی و دانش نو روبرو هستیم،  در صورتیکه نتوانیم این حرکت گسترده و در ضمن سازنده را درک کنیم سرخورده میشویم.  واژه ها و صحبت کردن ها درباره کار و سازمان،  راه جدید را به ما نشان میدهد.  مثلاً یکی از نشانه های نوع جدید سازمان هایی که در قرن 21  شکل گرفته اند،  تغییر محسوس زبانی است که در صحبت کردن درباره این سازمانها به کار می گیریم.  سازمانها قرن گذشته ساختار غول آسای مهندسی تلقی می شدند،  که قسمت های انسانی آنها عمدتاً قابل تعویض بود.  ما در باره ساختار و نظام آنها،  داده ها و ستاندها،  و ابزار های کنترل و اداره آنها چنان صحبت می کردیم که گویی کل آن سازمان یک کارخانه بزرگ است.  امروزه زبان صحبت درباره سازمانها تغییر کرده و دیگر مهندسی نیست بلکه سیاسی است،  و بیشتر از تکنولوژی نو و شبکه ها،  هسته ها و ائتلافها،  و نفوذ قدرت های اقتصادی و سیاسی صحبت می کنیم تا کنترل،  از رهبری با دانایی قرن 21  صحبت می کنیم تا مدیریت از بالا.  گویی ناگهان متوجه این واقعیت شده ایم که سازمانها از مردم هوشمند تشکیل شده اند،  نه فقط دسته های یدی،  یا کسانی که نقش هایی را در اداره سیستم سنتی ایفا می کنند.  اگر درباره این مسئله بیاندیشیم خواهیم دید، که نا پیوستگی تکان دهنده ای خزنده بدون آنکه متوجه شویم بر همه ما عارض شده است.  تفکر جدید درباره سازمانها خود را به اشکال گوناگون نشان می دهد،  که میتوان اینها را سازمان شبدری،  نامید،  که هر سازمان بنا بر دانش و توانایی کار خودش را می کند و تما ماً در یک پیوستگی و ارتباط با هم هستند،  و زنجیر وار امور و تولید را اداره میکنند.  نا پیوستگی کار،  سرانجام بر کاری که انجام می دهیم تاثیر خواهد گذاشت،  چنانچه در یادگیری و تغییر جدی باشیم،  به جدال با این نا پیوستگی ها نمی پردازیم،  بلکه از آنها استفاده می کنیم.  برای آنکه همه چیز منسجم و یکپارچه باشد،  باید از شبکه های کامپیوتری و الکترونیکی و دیگر تکنولوژی های اطلاعاتی بهره گرفت،  و به تشکیلات دولتی برای حرکت به قرن 21  و سنت گریزی فشار آورد. 

      در قرن سنت گریزی دیگران نباید برای ما تصمیم بگیرند،  ما باید تصمیم بگیرم می خواهیم در کجای جامعه و کار و شغل باشیم،  باید با هوش و تخصص خود کار مان را بسازیم.  مطالعات عمیق در تحلیل ها،  استراتژی و تاکتیک جهت پیشبرد کار و شغل لازم است،  بدین منظور وبلاگ های انوش راوید کمک بزرگی می تواند باشد.  مثلاً در مورد کشاورزی،  ایران در قرن گذشته هنوز در موج اول سرگردان بود،  و در سی سال پیش دو/ سوم جمعیت ایران را کشاورزان تشکیل میدادند،  امروز هر چند هنوز با شیوه موج اول است ولی یک/ پنجم جمعیت ایران را کشاورز تشکیل میدهد.  این تغییرات و کاهش نیروی کار کشاورزی دلیلی بر کاهش تولید نبوده،  بلکه تولید هم افزایش یافته است.  بخشی از این نیروی خارج شده از روستا بسمت صنایع آمده،  و صنایع انبوه هم به همین شکل کاهش نیرو داشته ولی در نهایت افزایش سازمان های کوچک در قرن 21 را داشته ایم.  سالی  55 هزار شرکت جدید در این چند سال اول قرن ثبت داشته ایم.  درک این تغییرات ناپیوسته و حرکت به موج سوم بسیار مهم می باشد،  در صورتیکه در جایی دولت توانایی هماهنگی را نداشته وظیفه ماست که بگوییم و مطرح نماییم.   

       حقیقت این است که جمعیت و نیروی کار ایران بشدت در حال گسترش است،  ولی نیروی کار و اشتغال توده ای در حال کاهش می باشد.  در واقع هر روز نیازمند ایجاد سه تا چهار هزار شغل جدید هستیم، که در شرایط فعلی نیروی کار،  می باید اکثراً کار فکری باشد.  با وجود دگرگونی جهانی در تولید مکانیزه و چرخش اشتغال از کار یدی به بخش خدمات و مشاغل فکری،  که این می تواند برای اقتصاد هایی که هنوز در موج دوم هستند زیان بار باشد،  البته در این زمان،  متفکران ایرانی می توانند تجربه ای نو را برای تزریق درک تغییرات ناپیوسته به تشکیلات دولتی،  بنا به ذوق و سلیقه خود بدست آورند.  همچنین با استفاده از تکنولوژی جدید،  ارتباطات بسیاری از کارها و خدمات زمان و مکان ندارند،  و به راحتی در همه جا در دسترس می باشند.  این مسئله مهمی است که دولت باید در نظر داشته باشد،  وظیفه انسان قرن 21  است که این شرایط را با هر زحمتی که شده،  و با ابتکار خود به ادارات تحمیل کند.  هم اکنون بسیاری از کارها به پیمانکاران سپرده شده،  ولی سیستم کنترل بر کار آنها هنوز موج دومی است،  نه موج سومی،  که متعاقباً عدم کیفیت و نظارت عمومی را دارد.  و همچنین باعث گردیده کارگران امنیت شغل دائم نداشته باشند،  اما مدیران هسته اصلی سازمانها با استفاده از امکانات بدست آمده،  شغلشان دائمی است.  تا قبل از اولین انقلاب بورژوازی خاورمیانه یعنی انقلاب مشرو طیت،  هیج ایرانی قادر به تجسم اقتصاد صنعتی نبود و تنها فعالیت مولد را،  کشاورزی می دانستند.     

      سرعت حرکت ایران از موج اول به دوم بسیار سریع بود، و همچنین از حدود ده سال پیش،  چرخش از کار یدی موج دومی به کار خدماتی و فعالیت فوق نمادین موج سومی،  فراگیر و پرهیجان و تعویض ناپذیر شده است.  بازتاب جهانی گذار بزرگ، در این واقعیت حیرت آور متجلی گردیده که صادرات جهانی خدمات و مالکیت فکری یا فروش تکنولوژی،  هم اکنون با مجموع صادرات الکترونیک و یا اتوموبیل و یا صادرات مواد غذائی برابری میکند.  آینده نگران از دو دهه قبل این چرخش عظیم را پیش بینی می کردند.  اما چون هشدار های اولیه با بی اعتنایی مواجه گردید،  این گذار به طرز غیر ضروری سخت و پر تب و تاب شد.  صنایع کهنه زنگار گرفته خیلی دیر به فکر استفاده از کامپیوتر و  سیستم های اطلاعاتی الکترونیکی و تکنولوژی قرن 21  افتادند،  و نیز در باز سازی خود کندی به خرج دادند،  متوجه شدند در کام رقابتی فرو رفته اند که هر دم شتاب بیشتری می گیرد،  و در نتیجه موج اخراج دست جمعی و ورشکستگی و تلاطمات دیگر اقتصادی آنان و جامعه را فرا گرفت.   بسیاری از آنها گرفتاری های خود را ناشی از رقابت خارجی و نرخ های بالا یا پایین بهره و نظارت بیش از حد دولت و هزاران عامل دیگر دانسته اند،  یقیناً برخی از این عوامل نقشی داشتند.  اما اغلب شرکت های دود کشی قدرتمند،  از قبیل نساجی و فولاد و اتومبیل سازی و کشت و صنعت نیشکر،  که اینها مدتها اقتصاد را تحت سلطه داشتند،  بخاطر تکبر و خود بینی هایشان و عدم توانایی در هماهنگ سازی با اقتصاد جهانی یا ضرر دادند و یا صدمه دیدند،  که در نهایت بخش هایی از آنها به شکل سازمان های شبدری قرن 21  قرار گرفتند،  و بعضی دیگر مجبور می شوند تنگ نظری و نزدیک بینی مدیریتها را کنار گذاشته و به جمع شرکت های امروزی بپیوندند.  کارخانه های قدیمی موج دومی در ایران اساساً مونتاژ بودند و به نیرو هایی کم مهارت احتیاج داشتند،  ولی به عکس عملیات موج سومی به مهارتهایی متنوع و دائم در حال تکامل و به روز نیازمند است،  یعنی کارگران،  کمتر و کمتر می توانند جای یکدیگر را بگیرند،  این امر مسئله بیکاری را وارونه می کند.  در واقع نیروی کار انعطاف پذیر،  یا کارگران پاره وقت و موقتی  ایجاد گردیده که دور هسته اصلی سازمانها را تشکیل می دهند،  و رشد یابنده ترین بخش عرضه اشتغال قرن 21   را تشکیل میدهند.  این رشد و اشتغال بیشتر در بخش خدمات خواهد بود و همچنین صنایع نمی توانند محصولات خود را مانند قرن 20  انبار کنند،  زیرا از روز بودن خارج می شود،  و همواره سعی خواهند کرد خدمات و تولیدات خود را متناسب با نیاز مشتریان و رقابت بین المللی هماهنگ کنند.

   چند پرسش:

  شما علاقمند هستید،  کدام نوع کار داشته باشید،  یدی یا فکری؟

  شما چگونه نیروی کاری میتوانید باشید؟

  در چنین شرایطی،  آیا ما می توانیم در امواج قبلی بمانیم؟

  دوست دارید فرهنگ سازمانی که در آن کار میکنید چگونه باشد؟

  آیا شما تاکنون میز گرد مدیریتی از راه دور به شیوه قرن 21  داشته اید؟

  شما می خواهید چه نوع سازمان پیمانکاری داشته باشید؟

  آیا شما می توانید پرسش های دیگری درباره شغل و کار و آینده از خود بکنید و پاسخ دهید؟

عکس زیر خاکی های کشف شده در عراق،  عکس شماره 4536 .

کلیک کنید:  پایکوب های دینی

کلیک کنید:  پارتی زان یا چریک

کلیک کنید:  پیدایش تحولات اجتماعی

 کلیک کنید:  تماس و نظر

درس آینده سازی در آموزشگاه ها

      پایان قرن 20 و آغاز قرن دیگر،  مقطعی با اهمیت زیاد است،  بازنگری در قرن قبلی و سعی در تحلیل تاریخ پیچیده آن،  کار جالبی تلقی خواهد شد.   وظیفه دشوار تر این است،  که توجه خود را از آنچه تاکنون روی داده،  بسوی آنچه ممکن است در آینده اتفاق بیفتد معطوف نماییم،  بخشی از آنرا در قرن سنت گریزی نوشته ام.  یاد کرد این نکته ضروری است،  که ما برای بازنگری گذشته آمادگی نسبتاً خوبی داریم،  اما برای وظیفه دوم،  که پرداختن به آینده باشد،  چندان مهیا نیستیم.

      گویا ترین گواه،  بر ضرورت آموزش آینده ها می باشد،  آینده ای که قطعی آن از اسرار غیب است،  و در دیدگاه ها آینده ها می شود،  یعنی کدام و چه آینده ای،  چند نوع تعریف از اتفاق های آینده.  آینده ها،  پژوهش های روز افزون بین الملی دانشمندان،  پیرامون نگرش جوانان نسبت به آینده است.  تمامی این پژوهشها موکداً حاکیست،  جوانان در پذیرش آینده،  عموماً با نگرانی و تردید به آن می نگرند،  که چه تجربه دشواری در پیش دارند.  جوانان از پی آمد های تغییر و تحول،  منجمله از خطرات جنگ، نوآوری های فن آوری، و تخریب محیط زیست می هراسند.  اظهارات آنها درباره آینده جهان،  بیان گر آن است که آنها،  با آینده دنیایی که همیشه از آن تلقی منفی دارند،  احساس بیگانگی می کنند.  این احساس بیگانگی،  بخوبی در تصویر پردازی های جوانان مشهود است،  در مصاحبه با جوانان نیز می توان علایم این احساس را بروشنی مشاهده کرد.  اتو ماسیون روز افزون کامپیوترها، روباتها، تسلیحات هسته ای، و کنترل آینده توسط دانشمندان،  تصویر هایی است که مکرراً در مصاحبه های جوانان ترسیم می شود.  یکی از جوانان می گوید من سیاره ای می بینم که بر اساس فناوری و علم بنا شده،  و روباتها و ماشینها جانشین انسان می شوند،  زندگی ماشینی می شود...،  ماشین های کامپیوتری بر همه چیز مسلط خواهند شد...،  محیط زیست عمدتاً نابود شده،  و نسل بسیاری از حیوانات منقرض خواهد شد...،  جنگ های زیادی پدیده ای شایع و عمومی خواهد شد...،  آن چه می بینیم شبیه یکی از فیلم های علمی ـ تخیلی است.

      این گونه توصیف های منفی گرایانه عمدتاً از تصویری متداول، کلیشه ای، علمی و تخیلی از آینده الهام می گیرد.  تصویری از آینده که بوسیله جوانان ساخته می شود،  نشان دهنده دنیای غریبی است،  که در پرتو ارزش های فرهنگی رایج،  برای آنان شکل گرفته است.  معمولاً جوانان با تکیه بر جنبه های فناورانه و عجیب و غریب،  آینده خود را با پنداشت اینکه،  آینده چطور می تواند باشد،  دور نگه می دارند.  یک جوان گفته است،  من نگران این هستم که جهان در قرن 21 بیشتر شبیه به داستان علمی ـ تخیلی یک کتاب فکاهی باشد.  چنانچه از حالا به فکر نباشیم،  و اندیشه های پیش گیرانه را طرح نکرده و بکار نگیریم،  زمین ما به یک زباله دانی بزرگ تبدیل خواهد شد.  گناه پیدایش چنین الگو های پنداشتی در میان جوانان را،  نباید تنها بحساب ساز و کار های فرهنگ عمومی،  و رسانه های گروهی گذاشت،  زیرا اینگونه پندارها،  آن خلاء شناختی را پر می کند.  جوانان در غیاب نظام فلسفی و روش شناسی مناسبی،  که به اتکای آن بتوانند جایگاه خود را در آینده بفهمند،  به تصورات ضد آرمان شهری می گرایند.  بنابر این آنچه بیش از همه ضرورت دارد،  وجود چهار چوب با نظامی جایگزین،  برای شناخت آینده و هم اندیشی،  برای ایجاد گسترده این نظام است.  شکی نیست که آموزش بعنوان وسیله تبادل نظر،  در این راستا می تواند بالقوه اثر بخش باشد.  بعنوان مثال آموزش در ایران،  بزرگترین صنعت ملی است،  که بیش از 20 میلیون دانش آموز را تحت پوشش قرار داده است.  از این رو آموزش را باید وسیله اساسی و چشم گیر برای انتقال نگرشها،  و رفتار های اجتماعی و فرهنگی دانست،  بعلاوه آموزش پیش دبستانی تا بیرستان،  ضرورتاً باید آینده مدار باشد.  زیرا کارکرد آن در واقع تجهیز دانش آموزان،  به دانش و مهارت های لازم برای مشارکت موثر در جامعه،  چه در در زمان حال و چه آینده است.  دانش آموز بخش بزرگی از وقت خود را به آموزش می گذراند،  و نگرشها رفتارها و توانایی های آنها،  در پرداختن به مقوله های مرتبط با آینده،  مستقیماً متأثر از تجربه های یادگیری آنها است،  که از طریق متون آموزشی فرا می گیرند.

نظام آموزشی و آینده پژوهی

      نظام آموزشی تاکنون در به چالش کشیدن موضوعات و مسائل آینده،  در برنامه های آموزشی پیش دبستانی تا دبیرستان پاسخ مناسبی را نداده است.  این مسئله تا حدی از آنجا ناشی می شود،  که اکثر آموزگاران آگاهی و شناخت چندانی،  از روشها و جهت گیری های فلسفی مطالعات آینده پژوهی ندارند.  پی آمد چنین خلایی در بنیان معرفتی آموزش این خواهد بود،  که اکثر آموزگاران فاقد معیار های اساس هستند،  که برای تحلیل استباط خود از رابطه آموزش و آینده،  برای تبدیل مسائل آینده،  به تجربه های علمی یاد گیری،  ضرورتاً به آن نیاز دارند.  آینده پژوهان برای بهیود این وضعیت،  باید همچنان بر مسئولیت دراز مدت خود،  یعنی اطلاع رسانی پیرامون اسلوب آینده پژوهی،  در زمینه های آموزشی پافشاری نمایند.  اگر چه هنوز در مبانی معرفتی آموزش آینده پژوهی،  کاستی هایی وجود دارد،  اما انصافاً این اتفاق هم وارد است،  که نظام های آموزشی به اندازه کافی،  به رسالت خود یعنی تجهیز دانش آموزان،  به دانش و مهارت های لازم برای مشارکت موثر،  در جامعه امروز و آینده نپرداخته اند.  در برنامه های آموزشی عموماً آینده بر اساس سه دسته گزاره،  مورد توجه قرار می گیرد:

   1  ــ  اشاره های جزئی به آینده،  که تنها جنبه لفظی و شفاهی دارند.

   2 ــ  گزارش های آموزشی که آینده را ضمنی و تلویحی،  و نه صریح و مستقیم معرفی می کنند.

   3 ــ  آینده های مسلم و نسخه های از پیش تعیین شده،  که بعنوان مبنای تصمیمی گیری،  به خورد دانش آموزان داده می شوند.

   هشدار:  نظام های آموزشی که از چهار چوب های کهنه و قیمی فراتر نمی روند،  و بر الگو برداری از تلقی های منسوخ و قدیمی اصرار می ورزند،  منشأ افت و انهدام اجتماعی خواهد بود،  نه راه گشا برای آینده نوین.

      نظریه پردازان منتقد بر اهمیت نقش موسسه های آموزشی،  در انتقال فرهنگ اجتماعی مسلط تأکید می کنند،  بنابر این بایسته است،  برنامه های آموزشی که تلقی جوانان از آینده را شکل می دهند،  هم سنگ تلویزیون و سایر رسانه های گروهی بحساب آیند.  هر گونه اشکال و نقص در رویکرد برنامه های آموزشی،  به آینده تأثیر منفی و ماندگار بر ذهن جوانان،  درباره آینده خواهد گذاشت.  تصویری از این نگرانی را در انتقاد های مطرح،  در گزارش پژوهشی پیرامون آموزش اجتماعی می توان مشاهده نمود.  بررسی چگونگی معرفی آینده،  در کتاب های درسی دانش آموزان،  تصویر تیره و تار از آینده معرفی می کند.  با بزرگ نمایی مشکلات اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آینده،  توانمندی های نسل های آینده را برای مشارکت فعال و خلاق،  در حل آن به حاشیه می راند.  به این ترتیب این کتابها با ارایه تصویر های ضد آرمان شهری از آینده،  مشکل نگرش جوانان نسبت به آینده را،  که پیش از این مطرح شد،  تداوم بخشیده و به کاهش آن کمکی نمی کند.

      آینده پژوهی ابزاری است که دانش آموزان می توانند،  بکمک آن امیدها و نگرانی های خود را نسبت به بسیاری از موضوعات سنتی،  که برنامه های درسی مدارس را تشکیل می دهند،  با انعطاف پذیری بیش تری بررسی نمایند.  شکی نیست که گنجاندن مولفه های آینده محور،  در برنامه های آموزشی بسیار ضروری است.  مطالعه تلقی جوانان از آینده،  اهمیت داشتند دید مثبت به آینده،  و نقاط ضعف نظام آموزشی فعلی در سطح کلان آن،  این نتیجه گیری را روشن تر می کند.  اما براستی چگونه باید به اینگونه مسائل پرداخت؟  اهداف چنین برنامه آموزشی چه باید باشد؟  و چگونه باید این اهداف را بیان و تدوین کرد؟  پاسخ به این پرسشها در گرو بررسی اصول آینده پژوهی بکار رفته در کتاب های درسی می باشد.  واقعیت این است که آینده پژوهی در حوزه آموزش،  هنوز قلمرویی ناشناخته در حال تکامل،  و نسبتاً بدون تحقیق باقی مانده است.  از این رو بررسی اصول آینده پژوهی در امر آموزش،  کمتر بچشم می خورد،  این مطلب بویژه درباره اقدامات آینده محور،  خارج از محیط های رسمی آموزشی،  یعنی سازمان های غیر دولتی، کنفرانسها، سمپوزیمها، دوره های آموزشی ویژه و کارگاه های آینده پژوهی صادق است.

چگونگی آموزش آینده ها

      برنامه آموزشی ابزار اساسی و مهمی است،  که اهداف آموزش آینده را به دانش آموزان منتقل می کند،  و به آنها می شناساند،  از این رو است که مفهوم نوسازی برنامه آموزشی،  بخوبی نشانگر اهدف معلمان آینده است.  معلمان آینده برنامه آموزشی یکپارچه می خواهند،  که از نظام سنتی گسسته،  و از رشته گرایی فراتر رفته،  و رویکردی گسترده تر و میان رشته ای در پیش گیرد.  به اعتقادی این گونه برنامه آموزشی،  بر پیوند جنبه های مختلف برنامه تأکید ورزیده،  و سلسله پیچیده عواملی،  که بر هر یک از مولفه های برنامه اثر می گذارد را معرفی می کند.  در این مدل نوین آموزشی،  استراتژی های تدریس و یادگیری باز و نامحدود،  به مقابله با انضباط سنتی آموزشی بر می خیزد.  انضباطی که دیدگاه های دور از هم یا مخالف را حذف می کند،  و بنابر این مدعی داشتن معنی تک واحدی است.  برنامه آموزشی آینده محور،  بجای آموختن واقعیات،  بر فرایند یادگیری یعنی چگونه یاد بگیریم تأکید می کند،  و توسعه مهارتها و تلقی های متغییر درباره آینده را،  مهم تر از کسب دانش مطلق می داند.

      برنامه آموزشی باز  نامحدود،  دانش آموزان را بخوبی برای بزرگسالان آماده می کند،  زیرا پویایی جامعه امروزی و عدم قطعیتی را،  که راجع به آینده وجود دارد،  بطور دقیقتر منعکس می سازد.  همچنین انعطاف پذیری و حساسیت بیش تری،  در قبال فرآیند های مستمر یادگیری از خود نشان می هد.  برنامه آموزشی آینده گرا راه های بسیاری برای ارضای نیازها و علایق متفاوت دانش آموزان فراهم آورده،  و حاوی روش های گوناگون آموزش و گزینه های مختلف اهداف آموزشی است.  اصل انعطاف پذیری،  دانش آموز را نسبت به اهمیت نقشی که در شکل دادن به برنامه آموزشی دارد،  آگاه می سازد.  برنامه انعطاف پذیر به دانش آموز می فهماند،  که یادگیری چیزی فراتر از همکاری صرف بین او و معلم است،  و به این ترتیب تشویق می شود،  خود ابتکار عمل را در دست گرفته،  و در تنظیم دستور کار برنامه آموزشی از معلمش پیشی بگیرد.  یکی از مزایای این رویکرد نو،  شخصی سازی برنامه آموزشی در نگاه دانش آموز است.

      دانش آموزی که احساس کند،  به برنامه آموزشی خود تسلط و کنترل دارد،  یکی از کلیدی ترین اصول آینده پژوهی را،  بهتر از دیگران درک خواهد کرد.  اصلی که می گوید افراد باید با توسعه مهارت های خود،  به جای برخورد های انفعالی و از سر ضعف،  سرنوشت خود را فعالانه تحت کنترل خویش درآورند.  معلمان آینده استدلال می کنند این تأکید نشان دهنده آن است،  که تا چه حد اهداف آموزش آینده ها،  با اصول محوری رویکرد های سنتی آموزش هماهنگ است.  برنامه آموزشی آینده محور،  و برنامه آموزشی سنتی هدف مشترکی دارند،  و آن فراهم آوردن ابزار هایی برای دانش آموزان است،  که از طریق آنها در زندگی حال و آینده خود،  دست به انتخاب و مشارکت فعال بزنند.  اما وجه تمایز اصلی آنها در این است،  که برنامه آموزشی آینده محور از لفاظی ها و پر گویی هایی،  که ویژه برنامه های سنتی است،  پا را فراتر گذاشته،  مستقیماً و به شکلی نظام مند،  به این هدف می پردازد.

      تا این جا با تأکید شدید آموزش آینده محور،  بر توسعه خود شناسی عمیق بخوبی آشنا شدیم،  در واقع تلقی فعالانه و مشارکتی از آموزش خود شناسی را،  در خط مقدم تغییر قرار می دهد.  ایجاد و پرورش خود شناسی،  در آموزش قرن حاضر اهمیت ویژه ای دارد.   خود شناسی برای افرادی که می خواهند،  در دنیای متغییر و پویای امروزی موفقیت آمیز عمل کنند،  تکیه گاهی درونی محسوب می شود.  همچنین در ایجاد و رشد حس خود انگیختگی،  به دانش آموزان کمک می کند،  به گونه ای احساس مسئولیت نمایند،  و خود را در زندگی بجلو سوق دهند.  دانش آموزان با ترکیب انعطاف پذیری،  و خود انگیختگی در برنامه های آموزشی آینده محور،  دید وسیع تری یافته،  و برای مقابله با تنگ نظریها و کوته بینی های تحمیل شده،  از سوی جامعه مفاهیم و نقش های جدیدی می آفرینند.  برنامه آموزشی آینده محور،  توسعه توانایی های دانش آموزان را در نوسازی تفکرات خود آسانتر می کند،  که این خود مستلزم ارزیابی مجدد و مستمر،  و در صورت لزوم اصلاح برداشتها،  از مفاهیم در حال تغییر است.  این گونه دانش آموزان،  چالش زندگی در تضادها ابهامها و گزینه های مختلف را،  با آغوش باز پذیرفته و از آن لذت می برند،  و دیگر بدنبال  معنایی ساده و بسته از زندگی،  که تنها با انکار و رد گوناگونی تجربه ها حاصل می شود،  نخواهند رفت.

      از این تحلیل نباید نتیجه گرفت،  که معلمان آینده ها،  نگرشی کاملاً نسبی از آموزش دارند،  در بعضی از نوشته ها گاهی به شرایط پست مدرنیسم اشاره ای می شود.  البته معلمان آینده ها نیر مانند مفسران پست مدرنیست،  درباره مبانی شناخت در ایدوئولوژی و روابط قدرت،  از خود حساسیت نشان می هند.  اما اکثریت قریب به اتفاق آنها،  حاضر نیستند برنامه های آموزشی خود را،  بر مبنای نقد های ضد بشری تئوری های فرا ساختاری تدوین نمایند.  در عوض ویژگی آموزش آینده ها،  جهت گیری قوی اخلاقی و فلسفی آن است،  که می خواهد این حس را بتدریج در دانش آموزان القا کند،  که جایگاه آنها در شبکه جهانی روابط اجتماعی و اکولوژیک کجاست.  این جهت گیری فلسفی با هدف آینده پژوهی،  که خواستار تسهیل شناخت دانش آموزان درباره پیوند آنها با عالم خارج،  یعنی فرهنگ جامعه و محیط می باشد سازگاری دارد.  نتیجه دید جهانی و کل نگر این است،  که صفاتی چون تساهل، مدارا، همدلی، تکثیرگرایی، عدالت خواهی و تساوی حقوق را،  در دانش آموزان تقویت می کند.  تأکید بر این که دغده های دانش آموزان باید از مشکلات شخصی آنها فراتر رود،  عموماً به پیوند بین آموزش آینده ها و آگاهی زیست محیطی و زمین ما منجر می شود.

      معلمان آینده نیز گاهی مستقیماً به سنت های آرمان گرایانه،  که بعضی از بینش های اساسی از آنها نشأت می گیرد،  اشاره می کند.  اما اکثر معلمان آینده ها آرمان گرایی خود را،  با تأکید بر نقد مداوم و زیر سئوال بردن حقایق مسلم،  و مفروض جامعه تعدیل می نمایند.  توانایی زیرو رو کردن هنجارها و سنت های پذیرفته شده،  یکی از استراتژی های کلیدی آموزش آینده محور بشمار می رود.  چنین کاری به نابودی چهار چوب های معنایی منجر نمی شود،   بلکه کیفیت معنایی را که دانش آموزان از برنامه های آموزشی بدست می آورند،  افزایش می دهد،  زیرا آنها را ترغیب می کند،  گسترده وسیع تری از گزینه های حال و آینده را بشناسند.  مطالعات مربوط به آموزش آینده ها،  توسعه مهارت های فکری از قبیل:  انعطاف پذیری، کنجکاوی، خلاقیت، تخیل و توانایی مواجهه با حوادث غیر مترقبه، تعارضها، ناسازگاریها و تردیدها را بسیار جدی می گیرند.  این خود حاکی از وجود طرز فکری منتقد،  در پس چنین مطالعاتی است،  بازنگری و تغییر شکل معانی و مفروضات از طریق تفکر انتقادی،  به دانش آموزان کمک می کند،  خودشان را آفرینندگان تغییر و نه دریافت کنندگان بی اراده و منفعل آینده بحساب آورند،  و به جای چنگ زدن به آرمانی واحد و ثابت، تأمل در گزینه های مختلف آینده را برگزینند.  افردی که خود را عامل تغییر در گود تاریخ می دانند،  و نه تماشگر کنار آن،  مورد اعتمادند و می توانند،  درباره برداشتها و تصویر های ارزشمند برای زندگی آینده اظهار نظر کنند.

      یکی از راه های ایجاد این فرایند،  تشویق افراد به افزایش آگاهی خود،  درباره چگونگی برخورد با مسایل گوناگون است،  منجمله دروغ های تاریخی.  خطوط زمانی و چرخ های آینده نیز،  بعنوان ابزاری برای ترسیم مفاهیم و کشف گزینه های آینده،  بکار گرفته شده است.  به این ترتیب آموزش آینده ها با فهم فرایند های تغییر و توسعه توانایی های افراد،  برای کنترل و هدایت آینده خود،  ارتباط کاملی دارد.  این نوع آموزش تک تک افراد را تشویق به نهراسیدن از تغییر می کند،  و به آنها می قبولاند که می توانند،  مستقیماً با رویدادها رو برو شده،  و برآنها اثر بگذارند.  بطور خلاصه بگویم،  آموزش آینده ها به افراد این توانایی را می بخشد،  که عامل دگرگونی باشند،  نه اینکه آن را پذیرفته و تحمیل نمایند.  درضمن بر ارتباط افراد با جهان خارج تأکید کرده،  و به آنها می فهماند که ما انسانها تا چه میزان،  در مسئولیت مشترک شکل دادن به آینده به یکدیگر پیوند خورده ایم.  ارتباط توسعه این مهارتها با زمان حال،  باید هر چه زودتر بر همه روشن و آشکار شود،  کسب مهارت های مذکور منجر به توسعه انسانی،  در عمیق ترین و فراگیر ترین سطح آن می شود،  چرا که علاوه بر ایجاد خودشناسی مثبت،  و احساس تعلق بجهان خارج،  در تضاد آشکار با طرز فکر کنونی جوانان است.

      آموزش آینده ها فاقد شبکه های رسمی کشوری است،  که این بر خلاف استراتژی ملی و مردمی ایران است،  این لیست و زیر مجموعه های آن می شوند:  موسسات آموزشی دولتی و غیر دولتی،  سازمان های غیر دولتی آینده پژوهی که اقدامات را ارزیابی و از تحقیقات یکدیگر استفاده کنند.  با این وجود بوضوح می بینیم، که آموزش آینده ها ساختارها، ابزارها و روش شناسی هایی در اختیار ما می گذارد،  تا تحولات اجتماعی را بگونه ای تسهیل کنیم،  که افراد به کنترل مجدد بر زندگی آینده خود تشویق شوند.  چنین آموزشی می تواند هدف جدیدی را به ما ارائه کند،  و به این ترتیب جان تازه ای به نظام های آموزشی کنونی می بخشد.  در عین حال معلمان را منطق ایرانی نزدیک می کند،  و آنها را قادر می سازد،  که منشور خود را بطور جدیدتر و نظام مند پیاده کنند،  منشوری که آنها را موظف می کند،  برای زندگی آینده بشر مبانی پایه های مستحکمی بیابند. ادامه دارد و بازنویسی می شود،  جهت دریافت منابع به اینجا بروید.

عکس انوش راوید در کلاس اول دبستان تهران، 1340 خورشیدی،  مشروح در تولد در تاریخ، عکس شماره 1619 .

کلیک کنید:  دانایی نوین ایران

کلیک کنید:  طبقات اجتماعی ایران

کلیک کنید:  شهرستان های تاریخی ایران

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

 کلیک کنید:  تماس و نظر

فیلم های مستند تقلبی


فیلم های مستند تقلبی

این روزها زیاد می بینیم

افشای و شکستن اقتدار استعماری

      چند روز پیش نامه ای به شبکه مستند ایران دادم،  آنرا جهت نظر و افکار عموم در اینجا می نویسم،  ضمن سپاسگزاری از این شبکه بخاطر نمایش فیلمها و برنامه های خیلی خوب علمی و آموزنده،  امیدوارم به موضوع مطرح شده در این نامه نیز توجه نمایند.  همچنین دو متن:  فیلم های مستند تقلبی و سندروم اسکندر مقدونی،  که چهار سال پیش در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران پست کردم،  در ادامه کپی پیس می کنم.

   اصل نامه که در سایت شبکه مستند نوشتم:  ــــــــــــــــــــــــــ

   شبکه مستند سیمای جمهوری اسلامی ایران

تقاضای تجدید نظر در فیلم های تاریخی

      با سلام و احترام،  بارها از آن شبکه وزین فیلم های مستند تاریخی دیدم،  که دروغ های تاریخ باستان را که پرورده استعمار و امپریالیسم است،  پخش می کنید،  و این دقیقآً بر خلاف مرام جمهوری اسلامی و سیمای کشور است،  بویژه دروغ هایی درباره تاریخ یونان باستان.  خوهشاً تجدید نظر بفرمائید،  در این مورد مطالعه و پیگیری وبلاگ های گفتمان تاریخ   http://www.cae.blogfa.com و جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران www.ravid.ir  کمک بزرگی است.

با احترام انوش راوید

   عکس صحنه یکی از فیلم های مستند شبکه،  در این جا می گوید که آخرین بار شهر تروا را اسکندر مقدونی ساخت، (منظورش الکساندر یونانی است،  که ترجمه شده اسکندر مقدونی)،  و می گوید او که جوان جنگجو و دلیر بود و... کلی پرت و پلا.  همچنین در این فیلم مسینی ها (سین یا چین) را یونانی می گوید،  و با ترفند نام بردن از چند دانشگاه معروف خارجی،  می خواهد بگوید که فیلمش خیلی علمی است.  عکس شماره 7051.

فیلم های مستند تقلبی

      این روزها با وجود کامپیوتر و اینترنت و ماهواره،  و کلاً تکنولوژی های جدید،  دروغگو های تاریخی دارند با ساخت فیلم های جعلی و حقه بازی،  بیشتر و بیشتر دروغ های بی پایه و اساس تاریخی را بخورد ملت های ساده می دهند،  تا مقاصد خود را پیش ببرند.  در این فیلمها که می خواهند وانمود کنند مستند علمی و تاریخی است،  یک نفر مجری که مثلاً تاریخ دان است،  در صحرایی، رودخانه ای، یا قلعه خراب شده ای می ایستد،  و بدون هیچ گونه مدرک و سند کلی پرت و پلا می بافد.  مثلاً می گوید:  در این مکان سربازان الکساندر یا همان اسکندر مقدونی،  هر کدام،  هزار تا سرباز ایرانی را کشتند،  و جوی خون راه انداختند،  یا چنگیز مغول از این راه آمد و میلیون های ایرانی را کشت و ایران را نابود کرد.  البته هیچ وقت اینها در این فیلم های حقه بازی ساخته پرداخته استعمار و امپریالیسم،  نمی گویند ایرانی ها دارای تمدن باشکوه و قدرتمند بودند،  ایرانی ها فرهنگ بالا داشتند،  و بدلایل جغرافیایی و تاریخی سازنده بخش مهمی از تمدن بشری بودند،  این چیز ها را هیچ وقت نمی گویند.  فقط پا فشاری دارند وانمود کنند دروغ های تاریخ واقعی است،  و ایرانی ها هیچ و پوچ بودند،  و براحتی شکست می خورده و کشته می شدند.

      در این فیلمها،  دروغ های زیادی از قدرت، ابتکار و اسلحه،  ارزش فرماندهی الکساندر مقدونی یا چنگیز مغول و پیروزی های آنها می گویند و می سرایند،  و از میان اشیا موزه ها و آثار تاریخی اندکی چیزها را بی مدرک و دلیل به اینها نسبت داده و می دهند.  نمونه آنرا در نبرد نو پدید نوشته ام،  از نبوغ و زرنگی و آدم کشی و انسانیت از همه چیز ضد و نقیض می گویند،  که همگی هیچ توجیه علمی در تاریخ اجتماعی ندارند.  ضد نقیض گویی در داستان های دروغی تاریخی و کتابها و فیلم ها زیاد است،  آنها مملو از بی سوادی هستند،  نمی دانم کدام یک را بررسی نمایم.  در جایی می گویند الکساندر کوتاه قد بود،  در جایی می گویند بلند قد بود،  جایی می گویند بیمار و روان پریش بود،  جایی و فیلم دیگر سلامت و قوی و مصمم،  حتی چون خدا بود یا خدا نبود،  خلاصه هر بی سوادی،  ساده لوحانه چیزی از الکساندر مقدونی و چنگیز مغول و این قبیل آدم های دروغی می گوید.

      با تمام این تعریف ها و خالی بندی ها همگی در یک چیز مشترک هستند،  که الکساندر خیلی مشروب و می می نوشید،  چنگیز از رعد و برق می ترسید و خرافاتی بود،  (چه کسان خیالی به ایران پیروز شدند!).  در واقع در این زمانه،  آنها با این دروغها خودشان را گول می زنند،  درست مانند ماجرای بهلول،  که به دروغ گفت ته بازار غذا می دهند،  و دید تعداد بچه دویدند بروند غذا بگیرند،  و خودش باورش شد که ته بازار غذا می دهند،  ظرفی برداشت و خودش هم دوید.  با سادگی فکر می کنند،  این دروغ های تاریخی پایه ای است،  و به خطا می روند،  همین کار را آنها در عراق و افغانستان کردند،  دویدند تا ثروتی را که الکساندر از این جاها برده بود،  آنها هم بگیرند،  و به این ترتیب جهان شان را به نابودی اقتصادی و اجتماعی رساندند.

      نوشته هایی در تاریخ یونان و مقدونی می باشد،  که از الکساندر می گوید و آن هیچ ربطی به اسکندر اشکانی ندارد.  همانگونه که قبلاً نوشته ام،  با حقه بازی در تاریخ نویسی،  الکساندر را بجای اسکندر اشکانی جا زدند،  گنجشک را رنگ کردند،  و بجای قناری جا زدند.  مانند امروز که مقابل چشممان دارند تاریخ سی سال گذشته را عوض می کنند،  و نام خلیج فارس را جعلی و تقلبی می کنند،  آنها مانند همان دروغ گویی های تاریخی نیاز به مدرک و سند ندارند.  عزیزان اغفال نشوید بیایید دروغ های تاریخی را از ذهن تان بیرون بریزید،  و بطرف واقعیت و کشف واقعیتها از روی اسناد و مدارک و آثار واقعی بروید،  تا در نهایت ما ایرانی ها سریعتر و بهتر وارد تمدن جدید کنترل انرژی شویم.

      آن عده از ایرانی ها هم که در ساخت و ترجمه این دروغها برای دشمنان کار می کنند،  بدانند اینها کاری سیاسی و مغز شویی است،  نه علمی و تحقیقی،  چون هیچ سند و مدرک ارائه نمی دهند.  آنها بخود آیند و دست از این کار بردارند،  بدانند در گمراهی فکر و دانش مردم نقش دارند.  البته این عده شاید چندان گناهی هم نداشته باشند،  آنها می بینند و می خوانند عده ای از ایرانی های هم میهن شان،  که مثلاً تاریخ دان هم هستند،  به راحتی ایران و ایرانی را شکست خورده از همه معرفی می کنند،  و دروغ های تاریخی دشمنان استعماری را طوطی گونه تکرار می کنند،  آنها می پندارند شاید واقعیتی در پس این دروغ های بی سند و مدرک نهفته است.

      تمام این کارها مانند تولید فیلم هایی از دروغ های تاریخی،  آتش تهیه برای ایجاد تاریخ و قدرت دروغی برای تک های فرهنگی و اجتماعی به قاره کهن است.  مانند گوگل و خلیج فارس که هنوز ماجرای آن تمام نشده،  نیروی دریایی آمریکا یعنی دولت آمریکا برای تغییر نام خلیج فارس جلو آمد.  نمی شود با حملات نظامی توده ای،  دشمن را که در سنگر مستحکم نشسته شکست داد،  باید با کار علمی و تحقیقی نبردی را که خود ما ایرانی ها با داشتن باور های دروغی ساخته ایم،  به پایان ببریم.  جوانان با هوش نباید بگذارند جامعه در دروغ های تاریخی فسیل شود،  می توانند با کمک کارگاه فکر سازی،  شکوفایی و نو آوری و خلاقیت را به جامعه و کل کشور و حیات ملی بدمند.  این را باید در نظر داشت،  ما نمی توانیم با همه جهان در افتیم،  باید با افشاگری و کشف واقعیت های تاریخی و اجتماعی،  همچنین کار فرهنگی دقیق و حساب شده،  حرکت بسمت تمدن جدید را سازمان دهیم.  همچنین باید مواظب بود در دام های طرح جدید قرار نگرفت،  که در آخر آن گشنگی باعث بشه عاشقی یادمان بره.

      سران بریتانیای قرن های 18 و 19 دروغ های تاریخ را می دانستند،  برای همین براحتی توانسته بودند،  سه چهارم جهان را در اختیار و کنترل بگیرند.  تحلیل های امروزی که از نیمه دوم قرن 20 شروع شده،  دیگر تمام برنامه ریزان جهانی دروغ های تاریخی را نمی دانند،  و در پس زمینه ذهن آنها امثال دروغ های اسکندر مقدونی و چنگیز مغول شکل گرفته،  که رفتند و کشتند و گرفتند،  چون در مدارس چنین خوانده اند.  آنها فکر کردند می توانند کار های تاریخی را تکرار کنند،  و با لشکر کشی های پر خرج به قاره کهن،  اقتصاد هایشان را به بحران کشیدند،  و چیزی از گنج های دروغی که اسکندر مقدونی برده بود گیر نیاوردند.  البته هنوز نمی توانند درک کنند که این مشکل تحلیل از پس زمینه ذهن آنها در اشتباه دانستن از تاریخ است.  همانگونه که آنها نتوانسته اند تاریخ و تاریخ اجتماعی را تحلیل کند و بدرستی بدانند،  نمی توانند ادامه آن یعنی حال و آینده را نیز تحلیل کنند.  برای این اشتباه های خود در تحلیل ها شکست در برنامه های اقتصادی و اجتماعی هنوز نمی دانند،  که باید بدنبال واقعیت های تاریخی بروند،  ولی آنها دست به توجیه های متفرق بی اساس می زنند.

      بارها تکرار کرده ام و یکبار دیگر می گویم،  اگر از گذشته،  بدور از دروغ،  و بدرستی ندانیم،  نمی توانیم برای آینده برنامه ریزی نماییم،  ابتدا ما ایرانی ها باید از سندرم اسکندر مقدونی نجات پیدا کنیم،  عناصر و عوامل حقیقت گرا را شناخته و همگرایی ایجاد نماییم.

   پرسش از عموم:  آیا شما تاکنون نقدی بر فیلم های تاریخی نوشته یا گفته اید؟

   جالب:  غیر از فیلم های مستند تاریخی،  استعمار و امپریالیسم سعی می کنند فیلم های مختلف برای همه اقشار بسازند،  و هر آنچه که می خواهند در آنها برای پیشبرد اهدافشان بگویند،  مانند فیلم هایی که در فارسی وان یا امثال آن کانال نشان می دهند.  با فیلتر و سانسور و حذف نمی شود با این قبیل برخورد جدی نمود،  بلکه باید با کار فرهنگی و علمی درباره کارها و ترفند های استعماری به مردم آگاهی رساند.  در طرح زیر بخش های سیاست استعماری را نوشته ام،  خوشبختانه در کشور ایران به این مشکلات توجه می شود،  و آنچه را که متوجه نشده،  و از دست مقامات مربوطه در رفته،  با اطلاع رسانی متوجه می شوند،  و جلوی ادامه اشتباه را می گیرند.

   عکس طرح سیاست های استعماری از ابتدای قرن گذشته تا کنون،  بنظر من کل سیاست های استعمار در انگلستان تعیین و تدوین می شود،  عکس شماره 4438.  در این باره باید جوانان باهوش متخصص،  نظر و طرح پدافند ملی مردمی برابر با قوانین کشور ایران ارائه و نشر دهند.   

سندروم اسکندر مقدونی

      در علم روان شناسی واژه  Cognitive Deduction  را داریم،   Cognitive  را می توان به معنی دانستن و یاد گرفتن نامید،  و  Deduction  را نتیجه گیری گفت.  که در جمع علم روان شناسی به معنی این است که فرد با تکرار اطلاعات،  توجه کنید فقط با تکرار،  و با علم اینکه آنها مبنای حقیقی ندارند،  به آن اطلاعات ایمان می آورد.  حتی اگر فرد از صحت آنها و یا دروغ بودن آن آگاهی نداشته باشد.  مهم این است که فرد سودی در تکرار این اطلاعات داشته باشد،  مانند نمره 20 در مدرسه.  حتی ناخود آگاه تظاهر می کند،  مطلبی که می گوید،  واقعیت است،  مانند نوشتن کتاب و نمایشنامه.  تکرار ها باعث میشود به آن چیز ایمان داشته باشد،  و واقعاً فکر کند هرگز غیر از آن چیزی نبوده و نیست،  که در نهایت به Cognitive Deduction میانجامد.  شدید ترین نوع  Cognitive Deduction  را یک صد سال گذشته در نوشته و گفته تاریخ دان های ایرانی  دیده ایم.

      همانطور که بارها گفته ام چون استعمار و امپریالیست نمی توانست با قدرت نظامی به ایران پیروز شود،  بنا براین با چند نفر انگشت شمار تاریخ نویس یا در واقع داستان سرای ایرانی دست نشانده،  اقدام به گفتن و نوشتن دروغ ها در تاریخ ایران عزیز و قاره کهن کردند،  کار هایی که از مزدوری و یا نادانی انجام شد.  دروغها را به تاریخ ما وارد کردند و همگان را در همه جا وادار به تکرار آنها کردند،  ولی آن بیچار گان بی خبر از اینکه انوش راوید موج سومی و با دانایی نوین مچ آنها را می گیرد،  و دروغها و دروغ گویان را به زباله دانی تاریخ می فرستد.  اگر می خواهید از  Cognitive Deduction  کاملاً بدانید،  سری به نظر های وبلاگ در اینجا بزنید متوجه می شوید که تعدادی عزیزان می گویند،  ما می دانیم دروغ ها در تاریخ زیاد هستند،  ولی نمی توانیم با آنها مقابله کنیم و دور بریزیم.  در واقع آنها از دروغ ها با اطلاع هستند،  در نتیجه پس از یک فرایند  Cognitive Deduction به این چرندیات ایمان آورده اند.

      تظاهر هر روزه به ماجرایی و ایمان به چیزی،  به جایی رسیده که در بعضی از کشورها میلیونها انسان به خاطر اندیشه و یا وابستگی های عقیدتی خود به قتل رسیده،  بدون اینکه دلیل علمی آنرا بدانند،  ساده ترین راه برای ایجاد  Cognitive Deduction در مغز انسانها،  تکرار است.  به قول گوبلز،  وزیر تبلیغات آلمان نازی:  تنها چیزی که ما باید انجام بدهیم این است:  تکرار، تکرار، تکرار!.  در راه ایمان به دروغها و چیز های نا باورانه،  باید انگیزه ای هم در کار باشد:  فشار های ذهنی اجتماعی، فشار های استعماری و سیاسی، اصرار به علم و دانش نداشته،  دلایل مدنی و جغرافیایی.  کسی که از ترس های ماورای تصور و یا به دلایل مالی و یا مقامی و جانی به چیزی تظاهر کند،  از طریق  Cognitive Deduction پس از چندی به آن چیز ایمان میآورد.

      سندروم استکهلم با Cognitive Deduktion هم خانواده است، 23 آگوست 1973 در شهر استکهلم، پایتخت سوئد،  در بانکی چند کارمند بانک به گروگان گرفته شدند.  این گروگان گیری به مدت 5 روز به درازا انجامید،  که در طی این 5 روز،  گروگانها در معرض جدی مرگ قرار گرفتند.  برای اینکه گروگان گیرها ایشان را به قتل نرسانند،  گروگانها با ایشان ابراز همدردی کردند.  کار به جایی رسید که این ابراز همدردی،  نوعی مانیفست در ضمیر ناخود آگاه ایشان شد.  شاهدان میگویند که پس از پایان گروگان گیری، گروگانها همچنان با گروگان گیرها ابراز همدردی میکردند.  همدردی تاریخ دان های ساده دل با اسکندر مقدونی و چنگیز مغول و  غیره،  نیز نوعی سندروم اسکندر است.

   پرسش از عموم:  آیا تاریخ دان رسمی حقوق بگیر،  ولی بی سواد و سطحی نگر را می شناسید؟

عکس کتیبه تاریخی از یک موزه،  عکس شماره 2715.

   پرسش از عموم:  آیا می دانید این کتیبه از چه قوم و خط است،  و در کدام موزه نگهداری می شود؟

 کلیک کنید:  تماس و نظر

گوگل و خلیج فارس

      همانگونه که همه عزیزان ملت های قاره کهن می دانند،  اخیراً گوگل یک نظرسنجی ایجاد کرده مبنی بر انتخاب نام خلیج فارس یا خلیج عربی.  از بدو تاریخ برای ما ملت های قاره کهن،  تمام مردم با هر زبانی عزیز بوده و هستند،  ولی در واقع نام خلیج فارس ریشه در تاریخ دارد.

کلیک کنید:  خلیج فارس

؟

    آیا می دانید گوگل چیست؟

    آیا می دانید امپریالیسم نو چیست؟

    آیا می دانید ابزار های امپریالیسم نو چه می باشد؟

    آیا می دانید ابزارهای و سلاح های دشمنان را چگونه باید از کار انداخت؟

    آیا می دانید گوگل با بسیاری از کشورها مانند چین، ونزوئلا و لیبی مشکل دارد؟

    آیا می دانید؟  آیا می دانید؟  ده ها و صدها پرسش دیگر در رابطه با امپریالیسم نو، ابزارها و ...؟

ترفند های جدید دشمنان تاریخ

      مدتی پیش در بعضی موارد،  گوگل بی دلیل واقعی واضح و سر خود نام خلیج فارس را به خلیج .... تغییر داد،  و مورد اعتراض ایرانی ها عزیز قرار گرفت.  سپس از سیستم گسلی خودش جهت تولید اختلاف بین ملتها نظر خواهی ایجاد کرد،  که نسبت به تعداد شرکت کنندگاه نام را تعیین کند.  از ابتدا ماجرای این نظر خواهی من با آن مخالفت کردم چون گوگل چه کاره است،  که بتواند چنین کاری را سر خود انجام دهد،  و دوم اینکه اعراب بیش از پنجاه میلیون کامپیوتر دارند،  و ما کمتر از ده میلیون داریم.  اعراب امکانات وسیع تلویزیونی ماهواره ای دارند،  که چند صد کانال آزادانه برای آنها راحت برنامه پخش می کند،  و به خوبی می توانند در این قبیل موارد دست بالای تبلیغاتی داشته باشند،  و اینکه در کشور های عربی اینترنت آزاد و پر سرعت وجود دارد.  با این موارد متوجه می شوید،  که ایرانی ها در چه وضعیتی هستند،  فقط مردم کشور های حاشیه خلیج فارس در این نظر خواهی شرکت نمی کنند،  بلکه تمام مردم جهان در آن شرکت خواهند کرد،  و این نکته های مهمی برای گوگل است،  که در پرسش ها بالا مطرح کرده ام.  اعراب حدود 300 میلیون نفر هستند،  بدور از کینه توزی هایی که در طول تاریخ پانصد سال گذشته با دروغ های تاریخی که استعمار و امپریالیسم درست کرده اند،  آنها هم مثل ما مورد ظلم دشمنان بشریت قرار گرفته اند.

      جمعیت بالای اعراب نسبت به ما ایرانیها دو دلیل عمده دارد،  اول دلیل جغرافیای،  آنها در سواحل دریاها قرار داشتند،  که خود باعث امکانات بیشتر برای گسترش و افزایش جمعیت بود.  ولی ایرانی ها در میانه قاره کهن و مسیر تضاد تمدنها بودند،  که به نوبه خود باعث تمدن و فرهنگ آفرینی شده که در ایران و ایرانیان نوشته ام.  در دوره استعمار و نو امپریالیسم قرن 18 و 19 بخش های بزرگی از ایران بزرگ جدا گردید،  مانند، افغانستان و کشور های آسیای میانه، اران و سرحدات و بلوچستان،  که آنها نمی توانند در این نظر خواهی شرکت کنند،  چون در افغانستان از کامپیوتر خبر خوبی نیست،  و آسیای میانه نیز خط متفاوت دارد،  همچنین در خود ایران و طی چند سال گذشته تلاش هایی در جریان است،  که حدود 30 درصد جمعیت کشور از این قبیل نظر خواهی ها دوری کنند.

      در مدت 30 سال گذشته جهان در یک حالت تک قطبی و تمدنی قرار داشت،  همه جا بورژوازی و سرمایه داری فرا ملی و بازار های بورس گسترده شد،  مطابق قوانین اجتماعی این موضوع نمی تواند ادامه داشته باشد.  با نگرشی به آهنگ تاریخ تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع،  در این برهه،  تمدن به دو بخش عمده تقسیم می شود،  در سازمان آینده بینی توضیح داده ام،  تمدن هایی که بر انرژی کنترل دارند،  و تمدن هایی که بر انرژی کنترل ندارند.  بنابر این یکبار دیگر جهان دارد به دو بخش اصلی تمدنی تقسیم می شود،  یاد آوری نمایم،  همیشه در تاریخ برخورد کشنده بین دو تمدن اصلی صورت می گرفته است،  و تمدن پایین دست از بین می رفته.  ما نباید برای آینده پیش رو در تمدن پایین دست قرار داشته باشیم،  می بایست روشنفکران ایرانی تمام مردم قاره کهن را یکدل و یکدست نمایند،  تا بتوان در مقابل دشمنان ایستادگی نمود،  و از انرژی و ثروت خدا داد قاره محافظت کرد.  حالا شاید کمی متوجه شدید که ابزار های امپریالیسم نو برای چه در بخش انرژی جهان بازی می کنند،  برای بهتر متوجه شدن مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود.

      البته تمام ابزار های تمدن جدید دو طرفه هستند،  اگر آگاهی لازم در استفاده از آنها وجود داشته باشد بسیار برای طرف دیگر آسیب پذیر و خطرناک است.  در بخش تاریخ و تاریخ اجتماعی تا آنجا که بتوانم سعی می کنم آگاهی لازم را برسانم،  البته بدون کمک و یاری، نقد و پرسش های اینترنتی عزیزان کارم ضعیف می شود.  در بخش های دیگر منجمله کامپیوتر و اینترنت،  ترفند های این ابزاری را گرامیان دانشور فرا دهند،  بخش نشریات و برخورد های رو در رو،  و هر آنچه که لازم است،  می بایست برای این نبرد آینده سبقت دو تمدن انرژی مهیا گردد.  یکی دیگر از کار های ما این است،  که با شگرد های سازنده ایرانی اجازه ندهیم این زور آزمایی تبدیل به نبرد های مسلحانه و کشتار و خرابی شود،  بلکه باید در بالا ترین اندازه  دمکراسی و علمی باشد.

تعریف واقعی گوگل

      برای مقابله با دشمنان تاریخی ایران بزرگ و قاره کهن غیر از استعمار و امپریالیسم بلکه باید ابزار های انها را نیز شناخت.  یکی از مهمترین ابزار های آنها اینترنت است،  که با برنامه های چون گوگل به اقدامات جاسوسی و خرابکاری و کارشکنی در تاریخ اجتماعی مشغول هستند.  خود آنها در شعار رسمی گوگل به این موضوع اعتراف می کنند و می گویند:  سازمان دادن به تمام اطلاعات دنیا.

      گوگل شرکتی آمریکایی است،  که توسط دو دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد،  لری پیج و سرگئی برین،  در سال ۱۹۹۸ تأسیس گردید.  این شرکت خصوصی.... مشروح در همین وبلاگ.

   در پاسخ به متن خلیج فارس و گوگل یکی از هم میهنان چنین نوشت:

  نظر خواننده وبلاگ:  عزیزم بهتر نیست اون خلیجی که پر شده از شاش عرب و امریکایی اسمش همون خلیج عرب باشه؟؟؟  

   پاسخ انوش راوید:  عزیزان  توجه و دقت کنید،  خلیج فارس شاهرگ حیاتی و زندگی،  تاریخ و آبروی همه ایران است،   تمام خورد و خوراک و پول و دار و ندار ما از در آمد نفت و گاز و کشتیرانی خلیج فارس است.  اگر در 30 ، 40 سال گذشته با پول نفت هر کسی به نوعی،  از کار و تلاش، از زرنگی و دزی یا هر چیز دیگری درآمد داشته،  از خلیج فارس بوده.  زندگی و بود و نبود ایران و ایرانی به خلیج فارس وابسته است،  خیلی بیشتر از دریای خزر.  آینده مالی و آرامش زندگی فرزندان شما آینده ملت در گرو خلیج فارس است،  بدون خلیج فارس هیچ نخواهیم داشت.  آنها می خواهند با یک سری برنامه آینده انرژی جهان را در اختیار خود بگیرند،  سازمان آینده بینی را بخوانید.

      در صورت شکست ما در بدست آوردن اکثریت آرا برای نام خلیج فارس،  گوگل در برنامه هایش نام را عوض می کند،  و متعاقب آن نظر خواهی می کند،  سه جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی ایرانی یا عربی است.  در ادامه نظر خواهی می کند،  که حوضه نفتی و گازی ایرانی یا انگلیسی، آمریکایی است،  و به همین سادگی با دست خود ما علیه ما مدرک سرهم می کند،  و چه بسا ماجرا های دیگری در پشت صحنه باشد.  از ابتدا من گفتم نباید در این قبیل ترفند های امپریالیستی به سادگی شرکت کرد،  من تا این موقع با این کار مبارزه نمودم،  ولی اینک می بینم که 400 هزار نفر از هم میهنان از شور میهن پرستی در نظر خواهی کذایی شرکت کرده اند، حالا مجبور هستیم با تمام قدرت وارد شویم،  باید از هر گوشی و کامپیوتری که می توان روی خلیج فارس کلیک کرد،  و گوگل را شکست داد.  این یک نبرد مجازی با اعراب نیست،  آن جوانان عرب هم چون ما میهن پرست و قابل احترام هستند،  ولی مطابق تاریخ استعماری بسادگی در ترفند ها گیر می افتند.

      در ضمن به آن نظر دهنده بگویم خلیج فارس تنها خلیج دنیا می باشد،  که با جزر و مد آب آن با آب اقیانوسها عوض می شود،  و آلودگی از فاضلاب به خود کمتر می گیرد،  در صورتی که شوری آن همیشه اندکی بیشتر از آب اقیانوس است.  همین قدرت جزر و مد منبع تولید انرژی می باشد،  که با نصب چندین توربین تولید برق می توان بی درد سر و کم خرج بیشتر از هر نیرو گاهی برق تولید کرد،  مشروح در اینجا.

عکس طرح نوروز ایران از گوگل،  عکس شماره 7755 .

کلیک کنید:  تخریب و انقراض

کلیک کنید:  طبیعت و تاریخ در ایران

کلیک کنید:  معنی نام شهرها و روستاهای ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر