وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

چند مطلب جالب و خواندنی 157


چند مطلب جالب و خواندنی 157

عکس های تخته بازی و تاس های کشف شده در سایت تاریخی تمدن جیرفت

عکس های تخته بازی و تاس های کشف شده در سایت تاریخی تمدن جیرفت،  عکس شماره 5679.

آرامگاه آریو برزن

      متن "آرامگاه آریو برزن" که با نام "دخمه سنگی باستانی" نوشته ام،  ترکیبی از اطلاعات و بررسی های شخصی من است،  با آنچه که در کتاب های تاریخی قرن 20 نوشته شده است.  البته موضوع آرامگاه آریو برزن،  نیاز به تحقیق و تحلیل مستقل جدید دارد.  چون جوانان باهوش علاقمند و متخصص،  دوست دارند و می خواهند موضوعات بیشتری از تاریخ ایران را بدانند،  و همچنین بمنظور ایجاد فن تاریخ نویسی نوین ایرانی،  این مقاله کوتاه دخمه سنگی باستانی را نوشتم،  و بزودی باز نویسی می کنم و ادامه می دهم.  عزیزان علاقمند،  با پرسش و نظر خود،  مرا یاری دهید.

   دخمه سنگی باستانی

      آرامگاه آریو برزن یا دخمه سنگی داو و دختر،  در منطقه حسین آباد و مراس خان رستم ممسنی،  در دامنه کوه آنا استان فارس قرار گرفته است.  در آخرین جنگ نیرو های نظامی و شبه نظامی سلسله هخامنشیان،  با نیرو های اسکندر مقدونی،  در زمان داریوش سوم،  زبده‌ ترین سربازان ایران را قبیله مردها تشکیل می ‌دادند،  و هنگامی که داریوش سوم شکست خورد،  مردم شهرستان رستم و ممسنی که مذهب مزدیی داشتند،  به رهبری آریوبرزن در دربند پارس پشتکوه رستم به مقاومت دست زدند،  و تا همگی کشته نشدند،  لشکر اسکندر ایرانی که مذهب میترایی* داشتند،  نتوانست به درون پارس وارد شود.  در دوره شاهنشاهی ساسانیان،  رستم و ممسنی بازار مهم مناطق دیگر بوده‌ است.

      آرامگاه آریو برزن در اصطلاح محلی «دی دوور» یا «دی و دوور» به معنی مادر و دختر گفته می شود،  این دخمه در ارتفاع تقریبی ۳۰۰ متری قرار دارد،  و شبیه به دخمه های دوران هخامنشیان است.  از سطح پهن و بلندی تشکیل شده،  ولی قسمت پایین آن را صاف در آورده اند،  تاریخدانان آن را مربوط به 4335 خورشیدی ایرانی می‌ گویند.  بر خلاف آرامگاه های هخامنشی در تخت جمشید و نقش رستم،  که همه از یک طبقه ساخته شده‌ اند،  آرامگاه آریو برزن از دو طبقه عالی ساخته و پرداخته شده‌ است،  که بسیاری از محققان اروپایی دربارهٔ آن نظراتی ابراز نموده‌ اند.  برخى این دخمه را مربوط به دوره ماد مى ‏دانند،  و برخى نیز آن را مربوط به یکى از شهریاران هخامنشى پیش از کوروش بزرگ مى‏ دانند.  برخى نیز این دخمه را آرامگاه آریو برزن سردار هخامنشى مى‏ دانند،  که در دربند پارس با اسکندر مقدونی مزدایی ایرانی جنگید،  جنگ های دینی تاریخ دین و آئین در ایران.

   عکس دخمه تاریخی شهرستان ممسنی،  که گفته می شود دخمه آریوبرزن است،  عکس شماره 5711.

      این دخمه داراى سکویى به طول ۸۰/۵ متر و عرض ۵ متر است،  که فاصله آن تا پایین دخمه ۱۰۰ متر است. مدخل دخمه در قسمت وسط قرار دارد،  و هر جانب آن داراى دو ستون به ارتفاع ۳ متر و قطر ۷۵ سانتى‏متر است. اتاقک درون دخمه ۵ متر طول و 3.45 متر عرض و 2.6 متر ارتفاع دارد.  بالاى ستون‏ها نیز حاشیه صاف و مسطح وجود دارد،  و بر فراز آن کنگره‏ هاى دندانه ‏دار هخامنشى،  بر سنگ کوه تراشیده‏ است.  در ضلع جنوب شرقى این دخمه استودان یا محل دفن مردگان قبل از اسلام قرار دارد.   این دخمه در تاریخ ۲۹/۹/۱۳۱۶ با شماره ۲۹۹ در فهرست آثار ملى به رسیده است.

   * ــ  مذهب میترایی،  توسط اسکندر ایرانی به اروپا رفت،  و تأثیر در پیدایش و شکل دین مسیحی گذاشت،  جهت اطلاع بیشتر به اینجا مراجعه نمایید.

   ارابه طلایی دوران سلسله هخامنشیان،  که در گنجینه آمودریا،  سیحون شمال شرق ایران کشف شد.  ارابه چهار اسب  متعلق به 4500 تا 4700 خورشیدی ایرانی است،   و دو نفر با لباس هخامنشی بر آن سوار هستند.  این اثر مانند بسیاری از گنجینه های تاریخی ایران بزرگ،  در موزه بریتانیا نگهداری می شود،  عکس شماره 5650.

تندیس ها سخن می گویند

      تندیس ها بازمانده از دوران باستان،  براحتی هنوز هم دارند با ما سخن می گویند،  فقط باید دانش و درک زبان آنها را داشت،  بارها در این وبلاگ از این تندیس ها نوشته ایم.

   عکس ﺗﻨﺪﯾﺲ ﻧﻘﺶ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪٔ ﺑﺎﻧﻮﯾﯽ ﺑﺮﻫﻨﻪ،  ﮐﻪ ﺑﯿﻦ 3185 تا 3235 خورشیدی ایرانی،  ﺩﺭ ﺑﺎﺑﻞ ﻗﺪﯾﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ است،  ﺍﯾﻦ ﺍﺛﺮ ﺩﺭ ﻣﻮﺯﻩٔ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ می شود،  ﻭ می گویند ﺩﺭ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ،  عکس شماره 5670.

   روز ملاله یوسف زی ــ  ملاله یوسف‌زی یا گل مکئی (زاده ۱۲ ژوئیه ۱۹۹۷ مینگوره، خیبر پختونخوا، پاکستان تبار پشتون) دختر نوجوانی مسلمانی است،  که در دفاع از حق آموزش،  توسط طالبان مورد هدف گلوله قرار گرفت.  او فعال حقوق بشر و حقوق کودکان و عضو کمپین تحصیل دختران اهل پاکستان است،  که در 9 اکتبر ۲۰۱۲ در منطقه دره سوات در شمال غرب پاکستان،  توسط گروه طالبان و در راه بازگشت از مدرسه ترور بد ذات شد،  و بشدت مجروح گردید.  این ترور با واکنش‌ها شدید جهان مواجه شده است،  ملاله در مصاحبه‌ ای با انتقاد از تندرو های خشن دینی گفته بود:  "دختران در زمان تسلط طالبان می‌ترسیدند،  به صورتشان اسید پاشیده شود،  یا توسط این شبه نظامیان دزدیده شوند."  در زمان تسلط طالبان پاکستانی بر منطقه سوات،  برخی از دختران بدون پوشیدن یونیفورم، با لباس معمولی و به صورت پنهانی به مدرسه می‌رفتند،  در حالی که کتاب هایشان را در زیر شال هایشان پنهان می‌کردند.  این دختر نوجوان گفته بود که می‌خواهد زمانی که بزرگ شد حقوق بخواند و وارد دنیای سیاست شود.

عکس ملاله یوسف زی هنگام سخنرانی در سازمان ملل متحد،  عکس شماره 5858.

    سازمان ملل به پاس خدمات و تلاش های «ملاله یوسف زی» که به دلیل فعالیت هایی در خصوص حق دسترسی آزاد دختران و زنان به آموزش مورد سو قصد طالبان قرار گرفت،  دوازدهم جولای را روز ملاله نامید.  در این روز 12 جولای 2013 طی مراسمی با حضور نمایندگان جوانان و نوجوانان از او تقدیر به عمل آورد.  در این مراسم ملاله یوسف زی،  که به دلیل تلاش برای گسترش آموزش دختران هدف حمله طالبان پاکستان قرار گرفت،  سخنان خود را با نام و یاد خداوند مهربان آغاز کرد،  و از دولت های جهان خواست برای کودکان و دختران و زنان جوان حق دسترسی به آموزش و پرورش را فراهم کنند.  ملاله در سخنانی خطاب به صدها جوان حاضر در این نشست گفت:  "باید با ابزار علم و دانش به جنگ افراط گرایی برویم."

      در جریان سخنرانی ملاله،  جمعیت حاضر بارها او را تشویق کردند،  نشست این روز سازمان ملل که با حضور نمایندگان جوانان از کشور های مختلف و با هدف تاکید بر ضرورت رشد و گسترش آموزش برای جوانان و نوجوانان در جهان برگزار گردید.

   نظر انوش راوید:  در اینگونه مراسم مطابق همیشه تاریخ،  عوامل و چهره های استعمار و امپریالیسم می خواهند به نفع خود بهره برداری کنند،  باید جوانان باهوش ایران هوشیار باشند و نبرد نو پدید را بخاطر داشته باشند.

عکس جولیان آسانژ و ادوارد استودن،  عکس شماره 5857 .

   هنوز در غرب اشخاصی هستند،  که بخاطر انسانیت و نجات بشریت از شر و دد سرمایه داری لجام گسیخته غرب،  حاضرند از همه چیز خود بگذرند و فداکاری کنند،  و دندان های وحشی و تیز امپریالیسم بدنبال آنها غرچه کند.  سرمایه داری غرب بشدت در راه تخریب و انقراض زمین ما پیش می رود،  و هیچ چیز نمی فهمد جز پول و جنایت و خیانت،  ترفند و دد منشی.  جوانان باهوش ایران،  این قبیل اشخاص مانند جولیان آسانژ و ادوارد استودن را بشناسید،  و پیگیر آنها باشید.

معرفی یک کتاب تاریخی دیگر

      خلاصه یک کتاب تحقیقاتی دیگر بنام روایت اول نویسنده پژوهشگر گرامی آقای محمد صالح آبک:

   فصل1:  هفت زمین :  اسطوره آفرینش سومری ، اساطیر آفرینش یهود - نظریه های جغرافیایی از یونان قدیم تا اکنون - نظریه هارتلند - دیدگاه هفت اقلیم ، جدول و نقشه قاره ها - جغرافیایی هفت زمین زینب عطرفروش.

   فصل2:  هفت آسمان :  اهمیت آسمان در نظر مردم قدیم - تاریخچه نجوم جدید - هفت آسمان قرآن - معراج پیامبر - جهان شناسی زینب عطاره -نمودارهای این جهانشناسی و مواضع بهشت و جهنم - جمع بندی.

   فصل3:  دین :  سه گروه دین - ادیان مرده و دین شبه تاریخی زردشتی - مذاهب هند و بودایی - یهودیت - مسخ مذاهب مسیحی - مباهله - مذهب و جهان فعلی - اسلام از نظر اسناد تاریخ - تحدی قرآن - عناوین اعجازات قرآن - عرض آسمانها ، بررسی عددی دفعات وقوع پاره ای از واژه های قرآنی - مواردی از اعجاز عددهای هفت و نوزده ، حروف مقطعه - هایزنبرگ و اصل عدم قطعیت - اسماء الحسنی و عرشیان خاک نشین - جدول های عناوین و مقایسه ای ادیان بزرگ.

   فصل4:  تاریخ و ادبیات :  تاریخ اجتماعات بشر ، جانداران و تکامل - جدول تمدنها - جدول موجودات از منظر قرآن - حوادث غیر منتظره - ذی القرنین - یاجوج و ماجوج - آسیموف و شکل گیری اجتماع بشر - مارکسیست ، پراگماتیسم ، پوزیتویست - پلورالیسم - روانشناسی فروید ، ادبیات پوچ گرا - قضیه نیوکام - پیامبران قرآن - بقیت الله - علائم ظهور - میراث غدیر - جهان بینی ها - سنن الهی - سنن تاریخی قرآن - جنگ تحمیلی – بیانیه.

   ضمیمه ها :  سوالات تحقیقی - تحلیل ریاضی دفعات تکرار واژه الله در قرآن - نمایه ها - مصور حق ستیزان غربی.

   توجه:  .... به تعداد خیلی محدود در کتابفروشی صادقی در شهر کرج - آسیاب برجی - روبروی مصلی موجود است.

خلاصه کتاب در http://ravid4.blogfa.com/post/148

یک قهرمان واقعی آمریکایی

    او بردلی منینگ سرباز آمریکایی است،  به انگلیسی  , Bradley Manning متولد ۱۷ دسامبر ۱۹۸۷ ،  وی در سال ۲۰۱۰ به اتهام در اختیار قرار دادن اطلاعات طبقه بندی شده به سایت ویکی‌لیکس در عراق بازداشت شد،  و از آن زمان در سلولی در پایگاه نظامی کوانتیکو در ایالت ویرجینیا زندانی است.  وی در نخستین جلسه دادگاه نظامی در ۲۳ فوریه ۲۰۱۲ که در فورت میـد ایالت مریلند آمریکا برگزار شد،  از قبول یا رد اتهامات خود خوداری کرده‌ است.  در صورت مقصر شناخته شدن توسط دادگاه نظامی،  او ممکن است به حبس ابد محکوم شود.

      او متهم است هزاران سند طبقه بندی شده آمریکا را که به صورت رایانه ای در اختیار داشته،  در زمان اعزامش به عراق در اختیار پایگاه اینترنتی ویکی لیکس قرار داده است.  وی اخیراً نیز توسط متخصصان نهاد های امنیتی آمریکا متهم شده که نشانه های ورود غیر قانونی به یک وب سایت محرمانه دولت آمریکا نیز توسط بردلی منینگ نظامی آمریکایی وجود دارد،  که این اقدام نیز وی را به دادن اطلاعات طبقه بندی شده آمریکا به پایگاه اینترنتی ویکیلیکس متهم می کند.

      بسیاری از مردم و هوادارن منینگ معتقدند اگر به خاطر جسارت او در افشای این مدارک نبود،  انقلاب های مردمی اخیر در خاورمیانه رخ نمی‌دادند،  و او را یک قهرمان می‌دانند.  در مقابل عده ای وی را فردی خائن می‌دانند،  که اطلاعات سری کشورش را افشا کرده است.

      نام وی در سال ۲۰۱۳ جزء ۲۵۶ نفر نامزد اولیه دریافت جایزه صلح نوبل قرار گرفت،  که هوادارانش جهت راهیابی وی به مرحله دوم اقدام به جمع آوری امضاء نمودند.  بردلی منینگ، همکار وبسایت ویکی‌لیکس خود اعتراف کرده که ۷۵۰ هزار سند نظامی و دیپلماتیک را در اختیار گروه افشاگر ویکی‌لیکس قرار داده،  اما گفته است قصد ضربه ‌زدن به امنیت ملی را نداشته است.  وی هدف از این کار را برانگیختن بحث عمومی درباره سیاست خارجی ایالات متحده دانسته است.

      منینگ در مجموع با ۲۱ اتهام مواجه است،  او به ارتکاب ۱۰ مورد از این اتهامات اعتراف کرده است.  دادگاهی در آمریکا این سرباز آمریکایی را در مورد اتهام "جاسوسی" گناهکار و درباره اتهام "کمک به دشمن" بی‌گناه دانست.  این دادگاه نظامی بردلی منینگ را به علت درز اطلاعات محرمانه به بیش از ۹۰ سال زندان محکوم کرد.  اقدام بردلی منینگ،  بزرگترین مورد درز اطلاعات طبقه ‌بندی ‌شده در تاریخ آمریکا محسوب می شود.  محاکمه آقای منینگ در پادگان "فورت مید" ایالت مریلند برگزار می‌شود،  که مقر سازمان امنیت ملی،  بزرگ ‌ترین سازمان جاسوسی آمریکاست.

     منینگ در روز ۱۴ اوت ۲۰۱۳ (۲۳ مرداد ۱۳۹۲) برای شنیدن حکم دادگاه نظامی در فورت مید ایالت مریلند حاضر شد.  بردلی منینگ در دادگاه گفت:  "من بابت آسیب رساندن به مردم عذرخواهی می کنم.  من بابت آسیب رساندن به آمریکا متاسفم.  من بابت هر آسیب ناخواسته‌ ای که از محل عمل من به کسی رسیده عذرخواهی می‌کنم.  سه سال گذشته (در بازداشت) درس ‌های خوبی به من آموخت."  می گویند در این زندان مورد شکنجه قرار گرفته است،  عکس او چنین می گوید.

      ژولین آسانژ  پایه گذار وبسایت ویکی‌لیکس، حکم دادگاه علیه بردلی منینگ، نظامی آمریکایی همکار این وبسایت را به شدت تقبیح کرد.  آسانژ گفت: "این نخستین حکم جاسوسی علیه یک فرد افشاگر در ایالات متحده و سابقه‌ ای خطرناک و نمونه‌ ای از افراط‌ گرایی در زمینه امنیت ملی است. "وی حکم دادگاه را "کوته ‌نگرانه" توصیف کرد،  و گفت باید این حکم لغو شود.  جولین آسانژ همچنین هشدار داد که نباید اجازه داد تا منابع اطلاعاتی رسانه‌ها به جاسوسی متهم شوند،  و افزود که چنین اقدامی به معنی تهاجم به امنیت روزنامه ‌نگاری در ایالات متحده است.  وظیفه تمامی رسانه‌ها این است،  که از منابع کسب اطلاعات خود حفاظت کنند و در صورت لزوم، از آنان حمایت قانونی و سیاسی به عمل آورند.  منبع اینترنت.

 

   عکس قهرمانی واقعی از کشور آمریکا،  از او بگویید و بنویسید،  وی بردلی منینگ سرباز ریز نقش آمریکایی،  بمنظور دفاع از حقوق طبیعی آدمها و هم نوعانش،  بدست دژخیمان ضد بشر گرفتار شده است،  و آثار شکنجه در عکس سمت راست دیده می شود،  عکس شماره 5865،  مشروح در اینجا.

کلیک کنید:  تمدن آتلانتیس

کلیک کنید:  شورش پوست کنی

کلیک کنید:  استراتژی ملی مردمی ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

 ایران قدیم ترین خاستگاه کشاورزی جهان (از اینترنت)

      حفاری های باستان شناسی در ایلام واقعیت های تازه ای را بر دانشمندان آشکار کرده است.  استخراج مجموعه ای غنی از اشیاء ساخته انسان و بازمانده های گیاهی از دل خاک های جنوب غربی ایران نشان می دهد که گذار انسان از شکار و جمع آوری غذا به کشاورزی در هلال حاصلخیز،  به دورانی بسا دیرین تر از روزگاری که دانشمندان تصور می کرده اند،  باز می گردد.  براساس پژوهش هایی که نتیجه آن در مجله «ساینس» منتشر شده است،  این حفاری ها واقعیت دیگری را نیز بر دانشمندان آشکار می کند:  که این تحول مهم که سبب شد تا این بخش از خاورمیانه «مهد تمدن جهان» نامیده شود،  بر خلاف تصور آنان نه در طی چند نسل و چند قرن،  بلکه به تدریج و در طی هزاران سال انجام گرفته است.

      به نوشته «ساینس» نقش ایران به عنوان مرکز پیدایش دانه های کشاورزی برای مدت های طولانی مورد بحث و تردید بود.  اما لایه نگاری و گاه نگاری های دقیق از چینه ها و بازمانده های باستان شناختی غنی در چغا گلان واقع در دشت مهران در استان کنونی ایلام نشان دهنده آن است،  که کشت گیاهان وحشی و پیدایش تیره های اهلی شده گیاهی در مدتی  بیش از دو هزار و ۲۰۰ سال صورت گرفته است.  تپه چغا گلان که قدمت آن به دوران نوسنگی بدون سفال می رسد،  اولین بار توسط محمد خلیلیان باستان شناس ایلام در فهراست آثار ملی به ثبت رسید و عرصه و حدود آن مشخص شد.

      سیمون ریهل، دیرین شناس گیاهان در دانشگاه توبینگن آلمان و نویسنده این پژوهش می گوید:  از  ۱۱ هزار و ۷۰۰ تا ۹هزار و نهصد سال پیش طول کشید،  تا اسکان یافتگان  چغاگلان،  در کوه پایه های زاگرس در ایران،  از کشت اخلاف وحشی غلات امروزی به رویاندن و پرورش نوعی گندم اهلی،  که امر یا گندم دو دانه ای نامیده می شود،  دست یافتند.  تاکنون بیشتر شواهد مربوط به خاستگاه کشاورزی از محوطه ای بین  ۷۰۰ تا ۱۵۰۰ کیلومتر در غرب چغا گولان به دست آمده است.

      به نوشته این پژوهش برخلاف روستا های کشاورزی اولیه،  که باستان شناسان از ترکیه، اسرائیل، سوریه و عراق حفاری و استخراج کرده اند،  چغا گلان روند توالی دوره های استقراری ساکنان آن را نشان می دهد و از چگونگی توسعه کشاورزی در طی قرون پرده بر می دارد.  ریهل می گوید:  «کل این روند از کشت تیره های وحشی تا رویاندن گیاهان پرورش یافته بین هزار تا دو هزار سال در چغا گلان به طول انجامیده است».

      کشف بازمانده های گیاهی در چغا گلان سندی است بر این که چگونه ساکنان این منطقه جوی وحشی و دیگر تیره های محصولات کشاورزی امروزین مانند عدس و نخود وحشی را زیر کشت برده اند.  تیره های گندم وحشی در کمتر از ۱۰ درصد کل تیره های گیاهی که تاکنون از این محل کشف شده وجود داشته است،  اما در ۳۰۰ سال آخر این دوران به ۲۰ درصد افزایش یافته است.  حدود ۹۸۰۰ سال پیش گندم دودانه ای یا گندم ریشک دار به صورت پرورش یافته آن دیده شده است.  بازمانده های دیرین- گیاه شناختی چغا گلان نشان می دهد،  که ایران قدیم ترین محل کشت و مدیریت گیاهان در جهان است.

      به گفته کارشناسان این یافته های حفاری های کوه پایه های زاگرس اکنون قالب فکری دانشمندان درمورد منشاء و پیدایش کشاورزی، دهات، شهرها و تمدن ها را دستخوش تغییری بنیادین کرده است.  در طی دهه های بسیار باستان شناسان بر آن بودند،  که آغاز کشاورزی در بخشی از منطقه هلال حاصلخیز یا لوانت بوجود آمده است.  بخشی که اسرائیل، لبنان و اردن و بخش هایی از سوریه و عراق و عربستان سعودی امروز و چند کشور دیگر را در بر می گیرد.  تصور می رفت که کشاورزی از این منطقه به سوی شرق و به ایران امروز رفته است.

      ملینا زدر، دانشمند ارشد در برنامه باستان شناسی و محیط زیست انسانی در موزه اسمیتسونین واشنگتن که در این پژوهش شرکت نداشته به لس آنجلس تایمز گفته است:  «شرق هلال حاصلخیز همواره به عنوان منطقه ای پرت شناخته می شد».  او روشن شدن این واقعیت را که قدمت کشت و آسیاب کردن دانه های غلات توسط ساکنان زاگرس به قدمت  دیگر مردمان ساکن سرزمین های لوانت بوده است،  «نشانه نوعی دمکراتیزه بودن اوضاع در منطقه»  می داند که به گفته او «نشان می دهد که همه در این امر سهیم بوده اند».

      با این حال سیمون ریهل معتقد است که ساکنان دست کم چند منطقه – از جمله غرب ایران-  کشاورزی را خودشان آموخته اند.  «هیچ مکان مرکزی وجود ندارد که همه چیز از آنجا شروع شده باشد.  برعکس مناطقی هستند که پرورش تیره های گیاهی به صورت مستقل در آن ها آغاز شده است».  تا پیش از این کشف، حفاری های بخش غربی هلال حاصلخیز،  از پیدایش کشاورزی و دام داری در ۱۱ هزار و پانصد سال پیش خبر داده بودند اما پیشینه این امر را در بخش شرقی هلال  به ۹هزار و پانصد سال پیش می رساندند.

      پس از انقلاب  ایران در سال  ۱۳۵۷،  باستان شناسان دیگر نتوانستند با شیوه ها و تکنیک های مدرن مورد استفاده در منطقه غربی هلال، به کاوش های خود در بخش شرقی ادامه دهند.  در پی بهبود روابط ایران و غرب، باستان شناسان دانشگاه توبینگن آلمان در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ موفق شدند،  از منطقه ۱۲ هزار ساله چغا گلان بازدید کنند،  و همراه با تیم همکاران ایرانی شان در مرکز تحقیقات باستان شناسی ایران به حفاری بپردازند.  علت اشتیاق آنان برای این امر آن بود که آخرین پژوهش های ژنتیکی که بر جو و  دام های امروزی مانند گوسفند و خوک و بز انجام شده، نشان داده است که اهلی شدن آنها بیش از ۹هزار و پانصد سال سابقه دارد.

      اشیایی که از این محوطه هشت کیلومتری به دست آمده همه به طرز چشمگیری سالم بوده اند.  باستان شناسان با استقرار بر دهانه حفره ای که پیشتر توسط قاچاق چیان آثار باستانی کنده شده بود،  توانستند با سطل های ده لیتری بازمانده های مواد گیاهی و ابزار های سنگی را از آنجا بیرون بکشند.  پس از شستن مواد رسوبی از این اشیا بود که با مجسمه های انسانی و حیوانی،  استخوان های ماهیان و آب زیان،  تکه های زغالی شده جو، عدس، نخود، گندم دو دانه ای و دیگر اجداد غلات امروزی مواجه شدند.  نیکلاس کنارد،  باستان شناس در دانشگاه توبینگن و نویسنده همکار این پژوهش می گوید:  «هرگز در زندگی ام با محوطه باستانی ای به این غنا و پرباری روبرو نشده بودم».

      باستان شناسان همچنین به مقادیری کاه و سبوس غلات دست یافته اند،  که نشان می دهد مردمان غلات را خرمن کوبی می کرده اند.  در این کاوش ها ابزارهایی چون هاون و آسیاب سنگی کشف شده که نشانه تبدیل غلات به آرد و بلغور است و به برنج شباهت دارد.  یافته های چغا گلان همچنین نشان می دهد که گذار از دوران نوسنگی بدون سفال به کشاورزی روندی طولانی و تدریجی را طی کرده است.  در حینی که مردمان باستانی گیاهان وحشی را به صورتی که می خواستند پرورش می دادند،  رفته رفته و حدود ۱۱ هزار و پانصد سال پیش برخی انواع علف ها بر گرد آنها جذب شد و به رویش پرداخت.  اما باید یک هزار سال می گذشت تا گیاهان وحشی به شکل اهلی و پرورش یافته آشنای امروزی درآیند.

      این پژوهش با آن که نشانه ای بر آن است که کشاورزی در بسیاری از بخش های هلال حاصلخیز تقریبا به صورت هم زمان ظهور یافته اما نشان نمی دهد که چرا این منطقه برای توسعه کشاورزی چنین مناسب بوده است.  خانم زدر معتقد است که به خاطر وجود منابع فراوان در این منطقه مردم مجبور نبودند که برای یافتن غذا سفر کنند و می توانستند در محل ساکن شوند.  این امر سبب شد که راه هایی  برای حراست از  این منابع و افزایش نعمت ها بیابند.

      نویسندگان این پژوهش می نویسند که با این حال، این که کشاورزی چگونه در این منطقه گسترش یافت– از راه ارتباط فکری،  مهاجرت مردمان،  یا توزیع و پخش  محصولات کشاورزی- هنوز رازی ناگشوده است.  نیکلاس کنارد و همکارانش هنوز صدها نمونه دارند،  که مورد تحلیل و مطالعه قرار نداده اند.  به نوشته سیمون ریهل، نویسنده اصلی این تحقیق و دیرین شناس گیاهان در دانشگاه توبینگن،  گروه در نظر دارد به حفاری در چغا گلان ادامه دهد تا بتواند به آگاهی های بیشتری درباره ساکنان منطقه و بویژه ساختار اجتماعی آن دست یابد.

   تکامل نظریه کشاورز شدن انسان بر اساس یافته‌های جدید در ایران ــ  بر خلاف نظریه‌ های تاکنونی انقلاب نوسنگی در ۱۲ هزار سال پیش نه تنها در یک منطقه بلکه همزمان در مناطق مختلفی انجام شده است.  این نظریه بر بقایای بسیار قدیمی غلاتی استوار است که اخیرا در ایران یافت شده است.  کشاورزی تنها در یک منطقه شروع نشده،  بلکه انسان همزمان در چند نقطه به گونه‌ای نسبتا سامان‌مند به این کار آغاز کرده است.  این مضمون مقاله‌ای تحقیقی است که یک گروه پژوهشی در دانشگاه توبینگن آلمان به سرپرستی سیمون ریل (Simon Riehl) در شماره جدید نشریه علمی "ساینس" منتشر کرده است.

      تاکنون پیدایش اولیه کشاورزی در شرق منطقه موسوم به هلال خصیب (به انگلیسی Fertile Crescent که به فارسی می‌توان آن را هلال بارور نامید) امری ثابت‌ شده به شمار می‌رفت.  ولی در شرق این منطقه و از جمله ایران به دلیل برخی دشواری‌ها برای دسترسی به آن،  تحقیقی صورت نگرفته بود.  با آغاز به تحصیل یک دانشجوی ایرانی (محسن زیدی) در مقطع دکترای باستانشناسی دانشگاه توبینگن این امکان نیز فراهم شد و گروه تحقیقاتی سیمون ریل کار خود را در بخش‌هایی از کوهپایه‌های زاگرس آغاز کرد.

در روند این تحقیقات دانشمندان تحت سرپرستی ریل بقایای دیرینه غلات و حبوباتی را در ایران یافته‌اند که نشان می‌دهد بر خلاف نظریه رایج، کشاورزی تنها در غرب منطقه موسوم به هلال خصیب رواج پیدا نکرده، بلکه همزمان شرق این منطقه را نیز شامل می‌شده است.  هلال خصیب حوزه جغرافیایی داس ‌گونه‌ای است که از راس خلیج فارس تا بخشی از قفقاز و کناره‌ های دریای سیاه تا بخش غربی مدیترانه و دلتای نیل را در برمی‌گیرد و امروز بخشی از مصر و کشور هایی همچون اسرائیل و لبنان و عراق و سوریه و نیز جنوب غربی ترکیه و بخشی از غرب ایران را شامل می‌شود.  این منطقه مهد تمدن انسانی به شمار می‌رود و جایی است که انسان برای اولین بار در آن از زندگی عشایری به سوی اسکان ‌یافتگی گذر کرد.

      غلات و حبوبات یادشده در تپه باستانی چغاگلان در کوهپایه‌ های زاگرس و در منطقه مهران یافت شده‌اند.  محققان دانشگاه توبینگن در این منطقه نمونه‌ هایی از گیاهان، بقایای استخوان‌ها و ابزارهای دست‌ساز همچون وسایل خانه و هاون‌ های کوچک سنگی را جمع‌آوری کرده‌اند.  ساکنان دوران نوسنگی در این منطقه با هاون‌ غلات را خرد کرده و از طریق مخلوط‌ کردن آن با آب غذاهای حلیم‌ مانند تهیه می‌ کرده‌ اند.  این گونه رد و نشانه‌ها از دوران پیشین زندگی بشر برای محققان واجد ارزش بسیار است،  زیرا نه تنها بیانگر نوع استفاده انسان از برخی غلات است،  بلکه می‌توان بر مبنای آنها تغییر و تحول گونه‌های وحشی گیاهان را نیز شناسایی کرد.

      این واقعیت که وسایل خانه و انواعی از غلات همزمان در مناطقی دور از هم سر بر آورده‌ اند پشتوانه ‌ای برای این نظریه است که کشاورزی ابتدا تنها در منطقه‌ای محدود رواج پیدا نکرده است.  با این همه دانشمندان هنوز دلیلی برای اشاعه همزمان ایده کشاورزی و استفاده از وسایل خانگی مشابه در مناطقی نسبتا دور از هم ندارند.  فرضیات آنها این است که یا همزمان انسان‌ های مناطق مختلف هلال مستقلا به ایده مشترکی رسیده ‌اند یا مهاجرت‌ها و جابه‌ جایی آنها مناطق گسترده‌ ای را شامل می‌ شده و ایده کشاورزی را هم با خود منتقل کرده‌اند یا صرفا بذر گیاهان میان انسان‌های مناطق مختلف دست به دست شده است.

      برآوردها نشان می‌دهند که دورانی نزدیک به ۱۲ هزار سال پیش زمانی مناسب برای انقلابی تند در تاریخ بشریت بوده،  که البته بعدا روندی کند و تدریجی به خود گرفته است. در ابتدا انسان‌ها صرفا غلات وحشی و برخی حبوبات را برای مصارف غذایی جمع‌آوری می‌کردند.  اما برخی از گونه ‌های این غلات به تدریج از بین رفته‌ اند تا حدود ۹۸۰۰ سال پیش که انسان غلات،  به ویژه نوعی از گندم با عنوان علمی Triticum dicoccum  را اهلی کرد و به جمع ‌کردن و انبار بذر آنها روی آورد.  این نوع گندم در ایران به عنوان "گندم دودانه" شناخته می‌شود.  نشانه‌ها و علائمی وجود دارند که از کاشت سامان مند غلات توسط انسان و تلاش او برای افزایش محصول حکایت می‌کنند و این آغاز دوره کشاورزی مدیریت ‌شده توسط بشر است.

      به این ترتیب به تدریج پازل‌های تصویری در حال تکمیل‌شدن است که نشان می‌دهد چگونه از انسان شکارچی و جمع‌ کننده دانه‌ها و محصولات وحشی طبیعت کشاورزانی اسکان ‌یافته پدید آمد.  به ویژه مناطق اسطوره ‌ای همچون "گوبکلی تپه" در جنوب غربی ترکیه،  با دوائر سنگی‌‌ اشان در این کشف و دریافت دانشمندان نقش عمده ‌ای داشته ‌اند.  در این مناطق گروه‌ های پراکنده ‌ای از انسان‌ها از صدها کیلومتر دورتر گرد آمده و به تدریج هویت مشترکی را شکل داده‌ اند.  شاید آنها ایده‌ های جدید خود را در همین گردهمایی‌ها ردوبدل کرده‌اند.  کلاوس اشمیت، باستانشناسی که در حفاری گوبکلی تپه شرکت داشته،  بر این نظر است که انسان‌ها در ۱۱۵۰۰ سال پیش در جشن گوبکلی تپه و جشن‌ های مشابه از غلات وحشی جمع‌ آوری شده آبجو نیز تهیه می ‌کرده‌ اند.

   نظر انوش راوید:  با حساب آخرین دوران یخبندان،  و زمین شناسی آن دوران،  از 15 هزار سال پیش در حوزه آبریز خلیج فارس،  که آن موقع رودخانه ای بزرگ بوده است،  شهر نشینی و کشاورزی و دامداری و ماهیگیری پدید آمد،  و از دل آن شهر آتلانتیس افسانه گونه یادگار مانده است،  که به احتمال زیاد در زیر آبهای خلیج فارس است. ولی تمدن کهن جی از 7 هزار سال پیش بخوبی خود نمایی می کند.  در مطالب فوق که از اینترنت گرفته ام،  به موارد فوق اشاره نشده،  برای همین سردرگمی در آنها مشاهده می شود:  1 ــ  آخرین دوران یخبندان و زمین شناسی آن دوران،  2 ــ  تمدن کهن جیرفت.

داستان پوریم و خشیارشا

      خشایارشا،  شهریار بزرگ هخامنشی،  از پادشاهان هخامنشی بود،  هخامنش به معنی کسانی که منش آنها برادری است.  پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود.  نام خشایارشا از دو جزء خشای = شاه،  و آرشا = مرد،  تشکیل شده،  و به معنی شاه مردان است.  خشیارشا در سن سی و شش سالگی به سلطنت رسید،  و در آغاز سلطنت شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند،  و بعد به بابل رفت و تداوم انقیاد بابل را فراهم ساخت.

      در تاریخ دروغ های بسیاری گفته و نوشته شده است،  این دروغها بر چند اصل قرار دارند،  مانند:  1 ــ  از ابتدای تاریخ دین های قدیمی برای جلب نظر و ایجاد حقانیت و بدست آوردن پول،  در ادامه سبک کار جادو گران و رمالها،  دروغ می گفتند.  2 ــ  جهت رجز خوانی های جنگی و حکومتی،  که در افسانه ها و اشعار و غیره دیده می شود،  دروغ می گفتند.  3 ــ  اصل و بیشترین دروغ های تاریخی،  توسط استعمار و امپریالیسم بمنظور مقاصد شوم گفته شده است،  که با گسترش و رشد نشر بخوبی جا افتاده اند.

      در طول تاریخ بسیاری از داستانها،  که هیچ ریشه و تحلیل در واقعیت های تاریخ اجتماعی ندارند،  مورد سوءاستفاده استعماری و دینی قرار گرفته اند،  مانند:  پوریم.  چون من نمی خواهم چندان وارد موضوعات دینی شوم،  فقط در این اندازه آنرا داستان دینی می دانم و می گویم.  البته بعضی اوقات افراد به اشتباه و یا سادگی،  بنا به دید خود در موارد و موضوعات نگاه و تفسیر هایی می کنند،  مانند:  ابن حوقل،  با دیدن نقش برجسته داریوش و اسیران،  فکر کرد که داریوش یک معلم است،  و جلوی دانش آموزان ایستاده است،  او کمان داریوش را شلاقی تصور کرد،  که معلم برای تنبیه بچه ها از آن استفاده می کرد.  آبل پینس فرانسوی از یاران رابرت شرلی انگلیس در زمان حکومت صفویه،  نقش برجسته ها و کتیبه های بیستون را،  که بالای صخره قرار گرفته بود،  عروج عیسی توصیف کرد.  ژاردن فرانسوی نگاره بیستون را صلیبی با 12 حواری انگاشت،  روبرت کرپورتر نگاره بیستون را صحنه ای از تورات و نمایندگان قوم بنی اسرائیل دانست،  که در حضور سلمانصر شاه آشور هستند.

      باید توجه داشت از ابتدای قرن 21 ،  و با فرو ریختن های ابتدای قرن 21 ،  دور جدید تمدن بشری آغاز شده است،  و تاریخ تمدن دارد وارد مراحل حساس تاریخی خود می شود.  سرعت تحولات زیاد است،  و باید با دقت تمام موضوعات و مسائل را زیر نظر داشت،  غفلت و کوتاهی از این مهم،  سپردن ادامه تمدن جهان به دشمنان تاریخی است.  حتی ممکن است،  در دوران جدید تمدن کنترل انرژی،  دشمنان ملتها و سرمایه داری لجام گسیخته،  با هر وسیله،  حتی مانند قرار دادن تراشه در زیر پوست،  مردمان زیر دست را کنترل نمایند،  ببرند و غارت کنند، بکشند و هر کاری دلشان خواست انجام دهند.  سرمایه داری امپریالیسم بی رحمانه دریاها را مانند خلیج مکزیک آلوده به نفت کرده،  و هوا را مانند نشت رادیو اکتیو فوکوشیمای ژاپن دارد نابود می کند.  باید هر شخص در حرفه و تخصص خودش،  آگاهی های لازم برای ورود به تمدن جدید را داشته باشد،  تا کف بسته تسلیم نشد،  بلکه شرافتمندانه و بهتر وارد تمدن جدید گردید،  در سخنرانی انوش راوید توضیحات بیشتری گفته شده است.

   عکس کتیبه سه زبانی خشیارشا،  بر جرز غربی ایوان جنوبی کاخ اختصاصی تجر داریوش بزرگ در تخت جمشید،  عکس شماره 604،  این کتیبه ها اسناد واقعی تاریخی هستند،  می بایست بند بند آنها را تفسیر و تحلیل کرد،  مشروح در معروف ترین کتیبه های ایران.  ولی استعمار زدگان و بیچارگان به دروغ های تاریخی،  به دروغ های تاریخی بدون سند و مدرک جسبیده اند،  که هیچ گونه رابطه ای با علم و تاریخ و تاریخ اجتماعی ندارند.

   پرسش:  آیا کتاب استر و ماجرای پوریم واقیعیت دارد؟

   پاسخ:  این کتاب و داستان پوریم مربوط به یک دین خاص می باشد،  و من از اظهار نظر درباره موضوعات دینی معذورم،  اما آنچه که از تاریخ و باستان شناسی می دانم می نویسم.  در کنار دریای مرده یا همان بحرالمیت،  در جوار خرابه های قمران،  دیواره های کوهستانی قرار دارد،  و در میانه آن غار صعب العبوری واقع است.  در سال 1947 یک عرب شبان وارد این غارها شد،  و انبوهی از طومار های قدیمی را کشف کرد.  خبر به امریکایی ها و یهودیان مستقر در فلسطین رسید.  بخشی از طومارها به تصرف یهودیان در آمد،  و بخش دیگر به وسیله امریکاییان به نیویورک انتقال یافت.  کمی بعد این بخش نیز بوسیله یهودیان،  به مبلغ دویست و پنجاه هزار دلار خریداری،  و به محل مخصوص در بیت المقدس برده شد.

      بررسی های تاریخی و تحقیقی اهمیت فوق العاده این کشف را فاش ساخت،  و آشکار نمود که طومار های دریای مرده،  نامی که اسناد فوق به آن شهرت یافته اند،  بقایای کتابخانه مخفی اسنی یا سینی ها است.  این حادثه یکی از مهمترین اکتشاف باستان شناسی است،  طومار های دریای مرده شامل کتب فراوان به زبان های عبری، آرامی، یونانی، لاتین، نبطی و عربی می باشند.  در این مجموعه متن کامل عهد عتیق بجز کتاب استر نیز بدست آمده،  که قدمت آنها به یک سده پیش از میلاد مسیح میرسد.  این مجموعه ثابت میکند که در آن زمان روایت های متعددی از تورات وجود داشته است،  و دانشمندان عهد عتیق امروزی صحت و درستی آنها را تأیید کردند.  پیش از این کشف،  کهن ترین نسخه های عهد عتیق مربوط به سده های نهم و دهم میلاد می باشد.

      کتاب عهد عتیق شامل کتب مقدسی است،  که توسط پیامبران قبل از مسیح نوشته شده،  و با توجه به نسخه‌ های بسیار قدیمی،  که در منطقه دریای مرده پیدا شده است،  معلوم می‌شود نسخه ‌هائی که فعلاً متداول بوده،  از نظر صحت متن و مطابقت با نسخه ‌های اصلی کاملاً معتبر و قابل اعتماد می ‌باشد.  در میان این طومار های و نسخه های بسیار قدیمی دریای مرده،  قسمت ‌هائی از تمام کتاب های عهد عتیق باستثنای کتاب استر وجود دارد،  و حتی بعضی از کتابها کامل می ‌باشند.  با استفاده از دانش باستان شناسی،  تاریخ این طومارها قرن اول و دوم قبل از میلاد تعیین شده است.  با این کشف متوجه شدند که کتاب استر که در آن به ماجرای پوریم اشاره شده است،  هیچگونه سندیت تاریخی ندارد و کاملاً مورد ظن و تردید است.

   عکس آگهی فیلم یک شب با پادشاه،  One Night with the King ،  درباره خشایارشا و استر،  داستان دیگری از هالیود است،  DVD  آن در بازار موجود است،  پیشنهاد می کنم ببینید،  و درباره آن نظر بدهید،  عکس شماره 7053.  

   پرسش:  آیا سیزده بدر رفتن ایرانی ها مربوط به فرار و از شهر خارج شدن مردم بخاطر گریزاز کشتار پوریم است؟

   پاسخ:  در پرسش و پاسخ 42 در اینجا.

دروغ گویی بردگی ایرانی

      در خیلی از دروغ نامه ها می خوانیم،  که در زمان مغولان و اعراب و گاهی دیگران،  ایرانیان را اسیر می کردند،  و در بازار برده می فروختند،  و کلی رجز خوانی و چاخان های مختلف دیگر،  درباره ضعف ایرانی نوشته و گفته اند.  من یک پرسش دارم،  که در واقع آزمایش کمی علمی هم می باشد،  خودتان،  بله خود شما که دارید این را می خوانید،  خود را در آن گذشته ها فرض کنید،  با همان فضا،  دقت کنید با همه چیز تاریخیش،  اسیر شده اید در دست دشمنی که می گویید عقب افتاده است،  و شما متمدن و با سواد،  چه می کنید و چگونه رفتار می کنید؟  آیا سریع ورق را به نفع خودتان بر نمی گردانید؟  آیا اصولاً امکان هست شما را در بازار برده بفروشند؟  و ده ها سئوال دیگر از خود بپرسید.  از خود بپرسید چرا اجازه میدهید اینهمه  دروغ بخوردتان بدهند،  بپرسید مگر با دشمن ایران همدستیم که این دروغها را می پذیریم.

   برده ها که بودند؟  از زمان سلسله هخامنشیان،  ایرانیان پایگاهی در زنگبار داشتند،  نمونه تعریف آنرا در داستان های تاریخی ایرانی نوشته ام.  در زمان شاهنشاهی ساسانیان،  و پس از آن در زمان خلفا ایرانی،  این مکان به یک شهر ایرانی نشین تجارت پیشه تبدیل شد،  که خود داستانی دارد،  اینک از حوصله این پست خارج است،  و بزودی درباره آن می نویسم.  در دوره خلفا،  اعرابی که بازرگان برده بودند،  در این مکان بچه های چهار و پنچ ساله  قاره آفریقا را می خریدند،  و به خلیج فارس می فرستاده،  و به فروش می رساندند،  صاحبانشان آنها را در ده سالگی اخته می کردند،  و چون جزیره زنگبار در اختیار ایرانی ها بود،  نام های فارسی برای این برده های کوچک می گذاشتند.  بقیه این ماجراهای تاریخی را احتمالاً می دانید،  و در آینده بیشتر مینویسم.

      زنگبار تنها سرزمین آفریقایی است،  که نوروز دارند و در نوروز آتش روشن می کنند،  و تقویم نوروز آنها دقیقاً با تقویم نوروز هخامنشیان برابری می کند.  در زنگبار مردم اسامی باستانی ایرانی دارند،  یا حداقل پسوند و پیشوند ایرانی در نام آنها وجود دارد.  مقداری موضوعات دیگر در زنگبار قابل ملاحظه است،  مانند ظروف سین استان ایران در مقبره های تاریخی و غیره،  مهمتر از همه،  بیشتر مردم خود را بازماندگان ایرانیها و شیرازی ها می دانند،  بدون اینکه رنگ و روی ایرانی داشته باشند.

عکس چند اثر باستانی از دوره ایلام،  مشروح در آثار ایلام و ماد، عکس شماره 1446.

کلیک کنید:  موزه مجازی وبلاگ

کلیک کنید:  استون هنج ایرانی است

کلیک کنید:  نویسندگان و تاریخ نویسان ایران

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

 کلیک کنید:  تماس و نظر

اغفال کننده و اغفال شونده

     مدتی پیش خبر زیر در جهان پخش شد:

   تصاویر ماهواره‌ای که به تازگی از عربستان سعودی گرفته شده،  بیانگر آن است که سکو های پرتاب موشک در یک پایگاه موشکی تازه تأسیس کشور عربستان،  به سوی ایران و نیز سرزمین های اشغالی جهت ‌گیری شده است.  این امر بیش از هر چیز اثبات کننده اخباری است،  که از تلاش‌های جدید و جدی عربستان سعودی برای توسعه گستره فعالیت ‌های نظامی در منطقه حکایت دارد.....

      در بخش نظرات پائین این خبر چند نشریه،  دیدم جوانان زیادی نظر نوشته اند،  بنظرم همگی به نوعی اغفال خبر شده،  و فقط احساسی نوشته اند:  عربستان نمی تواند هیچ غلطی بکند،  ما قوی هستیم،  نابودش می کنیم، و یا با اهانت به ملت همسایه نوشته بودند عرب اینطور و آنطور.  در آنجا نظر زیر را نوشتم،  آن نشریات نظر مرا تأیید نکردند،  یا ترسیدند یا صلاح ندیدند،  در هر صورت بازدید وب خودم کم تر از آنها نیست،  آن نظرم را در اینجا پست می کنم.

      اصل این خبر که در جهان شایع شد،  جو سازی است،  همینکه در خبر می گویند موشکها رو به ایران و اسرائیل تنظیم شده،  دلیل آن است،  در صورتی که موشک را در چند دقیقه می توان به هر سمتی تنظیم و جهت گیری کرد،  با خبر می خواهند جو سازی بکنند.  در ضمن این را باید در نظر داشت،  کشور عربستان هم پول دارد و هم جوانان تحصیل کرده زیادی،  برای همین آن کشور را نباید دست کم گرفت،  و احساسی به هر موضوع منطقه نگاه کرد.  تا چند روز پیش طرح های استعماری منطقه ای خاورمیانه اصطلاحی،  یا به گفته من قاره کهن،  ایجاد جنگ های فرقه ای دینی شیعه و سنی بود،  اما با شکست این طرح در سوریه،  و برکناری شیخ قطر،  طرح های منطقه به جنگ ها و برخورد های داخلی در هر کشور بین افراد دینی و غیر دینی تغییر کرده است،  که اولین آنرا در مصر شاهد هستیم،  حتی بشار اسد هم در این مورد چیز هایی گفت.

      برگردم سر موشکها،  در قرن گذشته بعضی از دولت مردان ایران بدون پشتوانه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی،  مطالبی گفتند،  که از نظر استراتژیک برای ایران خیلی ضرر داشت،  این قبیل گفته ها باعث شد،  در کشور های منطقه،  گروه ها و سیاست هایی بر رقیبان داخلی خود پیروز شوند،  که بیشتر علاقه به برخوردهای نظامی و تدافعی قهری داشته باشند،  بهمین جهت جو سیاسی و اقتصادی و اجتماعی منطقه تاحدودی بضرر ایران تغییر کرده است،  سیاست های امپریالیستی حاکم در منطقه خود بخود به نوعی از سیاست های کشور های منطقه انرژی می گیرند،  و مسئولیت ایجاد جریان های کم و زیاد،  بعهده کشور های بزرگ هر منطقه جغرافیایی سیاسی جهان می باشد،  در منطقه قاره کهن ایران مهمترین است.

      یکی دیگر از مسائل برای تحلیل هر موضع،  مانند همین داستان موشک های عربستان،  شناخت سیاست و اقتصاد جهان است،  ما در همه جا می بینیم،  که از کشور چین یا آمریکا یا قدرت های بعدی در جهان،  برای هر دولت،  یک سیاست و یک اقتصاد در نظر می گیرند،  درصورتیکه اینگونه نیست،  هر کدام از این کشورها دارای یک دولت با یک سیاست،  و یک بازار با یک سیاست دیگر هستند،  یکی از مهمترین این بازارها،  "حکومت چایمریکا" است.  امثال چایمریکا خود نیازمند نفت و گاز،  منابع دیگر،  و فروش کالا می باشند،  آنها بطور طبیعی رو در روی دولت های کشور هایشان هستند،  و اینها شرایطی ایجاد می کنند تا دولت های کشور هایشان ضعیف شوند،  و یا در تصمیمی گیری ها ول معطل شوند.

      در دو یا سه سال آینده،  جمعیت مردم با دین و غیر دینی، آب، تولید، کار، قوم و فرقه گرایی، و پولداری و بی پولی، بازار و قاچاق، باند بازی و... باعث عدم توانایی دولت های منطقه در اداره کشور هایشان می شود.  افزایش تولید نفت در جهان،  و نیاز کمتر بدلایل مختلف،  بهای نفت را پائین می آورد،  و ضربه به اقتصاد منطقه وارد می کند.  این اوضاع باعث تحرک های مضاعف در مورد عدم دیدگاه استراتژیک که در بالا گفتم می شود،  و متعاقب آن سیاست و اقتصاد و شرایط اجتماعی بیشتر بدست گروه های هیتلریسم می افتد.  در نهایت موشک های عربستان نه بسوی ایران،  بلکه بسوی این چنین دیدگاه هایی نشانه رفته است،  و چه بسا خوشحالی در مردم و سیاست هایی در پاکستان و ترکیه و... را بدنبال داشته باشد.  این نوشته اندکی است،  که عزیزان دقت کنند،  و سطحی نگری نداشته باشند.

پدیده حفظ دروغ در تاریخ

      یکی از مشکلات اساسی تحلیل گران تاریخی و اجتماعی،  وجود دروغ های تاریخی است،  که باعث اغفال آنها می شود،  و در نهایت تحلیل ها و گفته هایشلن دروغ از آب در می آید.  آنها بارها گفته اند و نوشته اند،  "که نمی دانند چرا کارهایشان ثمری ندارد درصورتیکه پاسخ آن ساده است،  باید یکی پیدا شود،  و به آنها بگوید شما بروی دروغ می گویید و می نویسد،  و تجزیه و تحلیل می کنید،  برای همین بطور کلی به اشتباه می روید.  دروغ های تاریخ را استعمار گران فرنگ بویژه در قرن های 18 و 19 ساخته و بافته و پرداخته اند،  تا بتوانند بر کشور های مختلف نفوذ و حکومت کنند.  امروزه این دروغها بعضاً آکادمیک شده،  و در کتاب های زیادی رفته،  و سردرگمی برای برنامه نویسان و تحلیل گران مختلف در غرب و شرق شده است،  بدون اینکه آنها بدانند و یا بخواهند بدانند موضوع چیست.

عکس چهار مجری ایرانی تلویزیون های خارج از ایران،  عکس شماره 7017.

  اینها و بسیاری از آن قبیل،  آنقدر در دروغ های تاریخی پا فشاری می کنند،  که خودشان را براحتی به اشتباه می اندازند،  آنها بدون اینکه اصلاً بفهمند معنی حرفشان چیست،  با عصبانیت می گویند:  اسکندر و اعراب و مغول و تیمور و این و آن به ایران آمدند،  آنقدر ایرانی کشتند و خراب کردند که حساب ندارد،  ولی در فرهنگ ایرانی جذب شدند،  و امروزه ملت ایران بر اثر آن تهاجم های خانه خراب کن،  عقب افتاده اجتماعی و... شده است.  آنها اصلاً عقلشان نمی رسد کمی فکر کنند چه می گویند،  و این پرت و پلاها یعنی چه،  با کدام سند و مدرک تحقیق و تحلیل شده واقعی و اصولی،  آنها ایران را جالیز و ایرانی را بادمجان می پندارند،  و خود را نیز مخ می دانند.  یکی دیگر می گفت بدلیل این حملات و در نهایت وجود استعمار و استبداد های تاریخی،  ملت ایران عقب افتاده شده،  و توانایی فکر کردن و برنامه ریزی های عمیق و اصولی ندارد!.

      البته سیستم آموزشی ایران هم،  در کنار شرایط اجتماعی کشور،  کاری کرده،  که دروغ های تاریخی واقعی جلوه کنند،  و به هیچ دانشجو اجازه تحقیق و تحلیل مستقل نداده،  و گفته همین را که ما می گوییم درست است،  باید بخوانی و نمره بگیری .... مشروح در مطالب وبلاگ.

بدسازی ترکیب دو واژه

      در آخرین روز تیر 92 ،  سایت من http://www.ravid.ir شامل ترکیب دو واژه بدسازی شده قرار گرفت،  در این سایت و تمام نوشته هایم،  با دقت کامل مسائل قانونی جمهوری اسلامی را رعایت کرده و می کنم تا مشکلاتی از این قبیل پیش نیاید،  و جوانان علاقمند به تاریخ ایران بتوانند بدون تشویش و با راحتی،  به مطالب جدید تاریخ ایران دسترسی داشته باشند.  البته قبل از این چند وبلاگ من نیز شامل این برخورد شده بودند،  و باعث دقت بیشتر من گردیده بود،  در این سایت و وبلاگ های من،  فقط از واقعیت های تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران گفته و نوشته می شود.  ولی در هر صورت افراد باز سازی کنند دو واژه ترکیبی،  ذکری از دلایل نمی کنند،  و گویا هیچ استان در تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران وجود دارد،  همانگونه که هند استان و چین استان بوده اند.

   فیل = پیل = بزرگ، انرژی، قدرت، نگهدارنده،  مانند پیل اشکانی،  که در وبلاگ از آن توضیح نوشته ام.

   تر Ter = خارج شده،  بیرون آمده.

   عکس یک قلاده فیل آفریقایی+ تر،  در اینجا از عکس تر عنبر،  با نام مشک،  بجای تر فیل استفاده کردم،  عکس شماره 5837.

   ترکیب دو واژه فوق،  فیل + تر = قدرت نگهدارند + بیرون آمده،  در کل فیلتر یا صافی شد.  همانگونه که در حروف هیروکلیف جی نوشته ام،  زبان های ایران توسط مهاجران از ایران،  طی هزاره های اول تا چهارم خورشیدی ایرانی به اروپا رفت،  و سپس واژه فیلتر به ایران بازگشت،  و دوباره یکی از اساسی ترین واژه ها در ایران گردید،  که در تمام امور حتی بعنوان بدافزار استفاده می شود.  جهت اطلاع از واژه های اصیل ایرانی به حروف هیروکلیف جی و لینک های آن مراجعه نمایید.      

   پرسش از عموم:  آیا شما مخالف بحث و گفتن و نوشتن در باره دروغها و واقعیت های تاریخ ایران هستید؟

ادعایی سراسر اشتباه

      ابتدا بگویم سلسله هخامنشیان از دو گروه شاهنشاهی تشکیل شده بود،  گروهی پرسرها با مذهب مزدایی بودند،  و گروهی از شاهزادگان و مردم با مذهب مزدایی ولی پرسر نبودند.  داریوش بزرگ پرسر بود،  کوروش بزرگ پرسر نبود،  عزیزان جهت درست دانستن از تاریخ ایران مطالعه و پیگیری وبلاگ را پیشنهاد می کنم،  از وبلاگ گفتمان تاریخ و لینک های آن شروع نمایید  http://cae.blogfa.com

    شخصی که عکس او را بشماره 7018 ،  مشاهده می کنید،  بدون پشتوانه و دانش برنامه های قبلیش در تلویزیون فارسی زبان لوس آنجلس،  در پنج مرداد 92،  یکباره ادعا می کند،  که کوروش با جنگ و خونریزی و... بابل را گرفته است،  و می گوید در این باره کتابی هم با اسناد و مدارک نوشته است.  از اینکه بررسی و تحقیق تاریخ هرچه بیشتر باشد بهتر است،  ولی این شخص ادعایی بی مورد می کند،  زیرا در همان برنامه تلویزیونی لوس آنجلسی تمام اسامی باستانی مانند بابل و اکد و.. را کاملاً اشتباه تلفظ کرد،  و در پرسش و نظرات تهاجمی بینندگان اندکش،  که از گفته های او به خشم آمده بودند،  هیچ چیز برای گفتن نداشت،  و بطور کلی دست و پای خود را گم کرده بود و می لرزید (فیلمش موجود است)،  زیرا او هیچ چیز درباره تاریخ ایران باستان نمی دانست،  که پاسخ دهد،  و فقط می گفت در کتاب نوشته ام.

      ما ملت قبلاً اینگونه ترفندها استعمار و امپریالیسم را زیاد دیده ایم،  آنها که از ایران و ایرانی می ترسند،  و نمی خواهند ایرانی به واقعیت های تاریخی خود پی ببرد،  اینبار با این شگرد به میدان آمده اند،  و کتابی و نوشته ای را بدست فردی کمونیست مانند داده اند،  که تاریخ ایران را بکوبد،  ولی اشتباه بزرگی مرتکب شدند،  و پشت فردی پنهان شدند،  که هیچ دانشی از تاریخ ایران باستان ندارد.  مسخره ها کارتان تمام است،  ایران و ایرانی از هر فرقه  مسلک و دین و آئین،  به تاریخ کهن خود بسیار علاقمند شده است،  و دستان پلید شما را می شناسد،  که می خواهید بگویید ایرانی بی بته و شکست خورده و ذلیل و بی رحم و... بوده،  کور خوانده اید،  جوانان باهوش ایران دقیق و  بیدارند،  و آماده افشای کذبها و پرت و پلا های دشمنان می باشند.

کلیک کنید:  آثار باستانی ایلام و ماد

کلیک کنید:  تاریخ شکل گیری زبان عربی

کلیک کنید:  سخنرانی انوش راوید در جمع علاقمندان

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبلاگ و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبلاگم بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

پرسش و پاسخ 53

پرسش و پاسخ 53

      تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه پست های مختلف وبلاگ و یا ارسالی با ایمیل،  پرسشها خلاصه شده،  درود و سپاس،  خوب و بد،  و این قبیل را حذف کردم،  و تا آنجا که شده اشتباه های املایی و انشایی آنها را اصلاح نموده ام.  بخشی از پرسشها توسط بانو پرنیان حامد در اینجا پاسخ داده شده.

   ــ  گاهی از پاسخها ممکن است تا یکی دو هفته طول بکشد،  همچنین درصورتی که نظر و پرسش شخصی از قلم افتاد لطفاً تکرار نماید.

   پرسش 690: Caspian Culture ــ  سلام دوست من.بنده به یک نتایجی رسیدم که یک زبانی در منطقه دیلمان وجود داشته که خیلی قدیمی و کهن بوده. این زبان رو مردمان قدیمی سخت سر سلئری می نامند و گویند زبان سخت سر ابتدا سلئری بود. بنده چند سال قبل در مسیر صعود به قله درفک در مسیر، چند پیرمرد و پیرزن را دیدم که به زبانی متفاوت از مردم دیلمان حرف می زدند که اصلا برای من قابل درک نبود. ولی چون با گروه و در مسیر قله بودم نتوانستم بمانم و با آنها صحبت کنم. به نظر بنده این زبان و زبان سلئری سخت سر یکی بوده که زبانهای بسیار کهن و بومی هستند. اگر شما اطلاعاتی در این باره می دانید ، بنده رو حتما در جریان بگذارید. با سپاس.

   پاسخ انوش راوید:  درود،  بارها و بارها در سایت ارگ از جوانان باهوش ایران خواسته ام زبان پیرمردان و پیر زنان مدرسه نرفته شهر و دیار خودشان را ضبط و ربط کنند،  تاریخ در دل این زبانها است،  با همین زبانها می توان تاریخ را بیرون کشید و کتیبه ها را خواند،  و....،  من موضوع نظر شما عزیز را به جوانان علاقمند منطقه فوق می گویم و می پرسم.

   پرسش 691 مینا:  قصد از مزاحمت فقط یک نکته است. من سایت شما را مطالعه کردم و این موج نو که شما در مورد آن نوشتید اگر بیشتر راجع به آن تحقیق کنید و در واقع به عمق آن نفوذ کنید متوجه میشود این موج نو هم محصول همین استعمارگران و صهیونیستها است. من نیز در این دام فکری گرفتار شده بودم که شکر خدا متوجه شدم. مخصوصاً جستجو در سایتهای انگلیسی زبان خواهید یافت آنهایی که بنیاد موج را نهادند از خود این فرقه صهیونیستی بودند و هستند این موج نو را می خواهند به عنوان دین جدید مردم در نظام نوین جهانی خودشان منتشر کنند. که امیدوارم هرگز موفق نشوند. خواهشمندم در این زمینه بیشتر تحقیق کنید. مخصوصاً وقتی جوانان ایرانی را به این موضع دعوت می کنید. نکند که از چاه به چاهی ژرفتر بیفتند. با احترام

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  در همان سری مقاله های موج نو ایرانی نوشته ام،  باید در قرن جدید برای هر موضوع،  تعریف جدید علمی داشت،  هر موجی که آن موج نیست،  همانگونه که هر ایرانی آن دیگری نیست،  تعریف موج نو ایرانی من متفاوت از آن تعریف است.  امیدوارم شما نیز تعریف جدید علمی برای موج نو ایرانی ارائه دهید،  تا خود داخل موج نو ایرانی باشید،  زیرا جوانان ما از ابتدای تولد در موج آموزش های سنتی اسیرند،  و در سیستم آموزشی وامانده نیز به آنها اجازه تحقیق و تحلیل مستقل نمی دهند،  ادامه این پاسخ را تحت عنوان "تعریف جدید برای دنیای جدید" می نویسم.

   نظر 692 مهدی حاجتی شیمنی:  با سلام خدمت شما،  روستای ما از نظر طبیعت یکی از بهترین روستاهای شهرستان ایذه می باشد، لطفا به وبلاگ من سر بزنید اگر عکس ها قابل قبولتان بود در وبلاگ خود درج کنید،  با تشکر  http://shiman.blogfa.com

   پاسخ انوش راوید:  درود،  ضمن سپاس از ذوق شما،  روستای خیلی زیبا و خوبی دارید،  خدا قسمت کند در یکی دو سال آینده به روستای شما بیایم،  از عکس های زیبای روستای شما در وبم استفاده خواهم کرد.

  ــ  شیمن = ملکه سرزمین بلندی

   یه من = یونان = یه = یک = پائین،  کمترین + من = مرد، واحد وزن، دارای جایگاه = سرزمین پائین.

   شیمن = شی + من = چین = ملکه بلندی،  ملکه کوهستان،  ملکه و جایگاه خورشید.

   شی = شیم = شیمال = شمال = ملکه کوهستان،  ملکه شمال.

   شیمن = شمن = دین شمن های یاقوتستان (سیبری) = پرستش ملکه شمال.

    جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به معنی نام شهرها و روستاهای ایران.

   پرسش 693: Royan Mangelyan‏ ــ  سلام آقای راوید؛ توی وبتون نوشته بودین که اسلام یعنی مقدس و اسلام= اس+لام هست! اما اسلام اسم مصدر باب افعاله و به معنای تسلیم شدنه و یه کلمه ی عربیه و ربطی به فارسی نداره!... با تشکر.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  آیا تاریخ و ریشه زبان عربی را می دانید؟  آیا می دانید زبان عربی کی و چگونه بوجود آمد؟  آیا می دانید اسلام و سلام و الام و... از کی گفته شدند و به چه منظور؟  چقدر از دروغ های تاریخ می دانید؟

      پاسخ این پرسشها و پرسش های دیگر در میان مطالب وبلاگ است،  درباره اسلام را من نگفته ام،  اینها همه از گفته های پدر بزرگ من آیت الله حاج میرزا حسین است،  که از مجتهدان جامع شرایط شیعه و سنی و استاد اعظم الازهر بود،  و از بزرگان انقلاب مشروطیت،  فقط من گفته های ایشان را با دانش و کشف جدید از تمدن کهن جی و زبان شناسی حروف هیرو کلیف جی ترکیب کرده ام،  جهت اطلاع بیشتر به مطالب مختلف وبلاگ مراجعه نمایید.  تندرست و پیروز باشید.

 Royan Mangelyan‏ ــ  سلامی دوباره. من یک زبانشناسم و سالهاست که روی زبانها تحقیق می کنم، به زبان عربی کلاسیک هم مسلطم. خوشبختانه یا متاسفانه عربی ربطی به فارسی ندارد، چرا که زبانی قالبی است. اسلام از ریشه ی "س ل م" است وقتی که در باب افعال رود معنای تسلیم شدن می دهد.  هر کس که چنان ادعایی کرده باشد با عربی و زبانشناسی رابطه ای نداشته است. موفق باشید.

   پاسخ انوش راوید:  درود،  جهت روشن شدن مسائل تاریخی از همکاری شما پیشاپیش سپاسگزارم،  طبق تحقیقات ما تمام زبان های دنیا ریشه در زبان و حروف هیروکلیف جی دارند،  عربی به فارسی کاری و ربطی ندارد،  ولی عربی چون خود فارسی ریشه در زبان تمدن جی دارد،  و عربی زبان غالب نیست،  و این غالب گفتن غیر اصولی و علمی است،  دلیل تان برای این گفته چیست؟   لطفاً ریشه "س ل م"  را ذکر کنید؟  تندرست و پیروز باشید.

Royan Mangelyan‏ ــ  زبان قالبی؛ نه "غالب"!!  "س ل م" خودش ریشه س! ریشه ی کلماتی مثل سلام، تسلیم، سلامتی و ...!  قالبی یعنی یه قالب مقل "افعال" کلماتی چون اسلام، احسان، اجماع، اکرام و ... رو میسازه. بگذریم، شما به تحقیقاتتون ادامه بدین، با تشکر.

   پاسخ انوش راوید:  گرامی تحقیقات من با کمک عزیزانی چون شما انجام می شود،  از نظر من تمام اینها که نوشته اید  "اسلام، احسان، اجماع، اکرام و ..."،  در ریشه یابی هیچ کدام عربی نیستند،  زیرا عربی اصلاً ریشه تاریخی و زبانی ندارد،  شما لطفاً یک سند دوران باستان درباره تاریخ زبان عربی را نام ببرید؟

 Royan Mangelyan‏ ــ  نظر شما نظری غیرعلمی است. زبان عربی از نسل و از دنباله ی زبان اکدی است که هر دو زبان؛ سامی اند و یک دستور زبان دارند. چه شما عربی بدانید چه نه؛ همه ی واژگان فوق عربی اند و بر وزن "افعال" اند! وقتی چنین حقیقتی را رد می کنید؛ جای بحث نیست. موفق باشید.

   پاسخ انوش راوید:  درود،  عزیزم نظر خوب شما را وبلاگ قرار می دهم تا دیگران هم استفاده کننده،  خواهشاً به پرسش های من پاسخ دهید،  آیا می دانید ریشه اکد و سامی از کجاست و چه زمانی شکل گرفته است؟

 ـــ  پاسخی از جانب Royan Mangelyan گفته نشد.

   انوش راوید:  آنچه که من از تاریخ می دانم،  سامی و حامی داستان هایی بیش نیستند،  و اکد ها هم بخشی از سومر بوده است،  و سومر هم همانگونه که نامش پیداست،  به معنی مر قرمز،  یا ماد سرخ است.

  ــ  سو = قرمز + مر = ماد،  مشروح در تاریخ عراق.

      ای عزیزی که با من چند پرسش و پاسخ داشتی،  و با گفتن جمله "شما به تحقیقاتتون ادامه بدین"  یعنی که خیلی می دانید،  و نباید بحث کنید،  عزیزان اغفال ترفندها و دروغ های تاریخ نشوید،  بروید ریشه ها را بیابید،  بدانید علم پایانی ندارد،  و چه بسا آنچه که ما می دانیم اول راه است.  بمنظور تاریخ سازی های استعماری آمده اند پرت و پلا های بدون دانش را بجای تاریخ جا زده اند،  تا بتوانند کار های استعماری خودشان را پیش برند،  و منافع و منابع ببرند.

هر آنچه که می دانیم و یا بما گفته اند تمام علم نیست،  علم پایانی ندارد.

حافظه محوری سیستم آموزشی را دور بریزید،  تحقیق و تحلیل های جامع و علمی داشته باشید.

   پرسش 694:  آقای راوید بانو حامد لطفاً نظرتان را درباره سایت http://realhistoryww.com بگویید/

   پاسخ انوش راوید:  از این دست سایت هایی که پرت و پلا های تاریخی می نویسند و کارشان تحریف است،  زیاد دیده می شود،  این سایتی است که از جغرافیای تاریخی و هویت مکانها و اقوام هیچ نمی داند و بر اساس داده های تاریخی استعماری با دستکاری و تحریف عکس و نوشته می خواهد چیزی را ثابت کند،  برود برای آن اروپائیها هر چه می خواهد بگوید و بنویسد.  قرن 21 زمان تکنولوژی ارتباطات و روشنگری است،  در این قرن تخصص و تخصصی تر بودن حرف اول را می زند،  دیگر استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها مانند قرون 18تا 20 با پرت و پلا های تاریخی نمی توانند کاری پیش ببرند،  برای همین هم اگر دقت کنید،  در سیاست امروزه جهان تا می توانند ضد تاریخ می زنند،  و بیشتر دینها را جلو و به کارزار می کشند،  مانند داعش و طالبان و غیره.  داستان های استعمار سر دراز دارد،  باید هوشیار بود و اغفال نشد.

   پرسش 695 رضایی:  با سلام خدمت اقای راوید عزیز من یک خواهرزاده دارم که عاشق تاریخ می باشد سنش حدود 11 سال می باشد. سوال ایشان از شما  این بوده که چرا رود خانه یا باتلاق گاو خونی به این اسم خوانده شده. با تشکر و تقدیم احترام.

   پاسخ انوش راوید:  درود،  خیلی از وجود چنین نوجوانی خوشحالم،  در مقاله های اینترنت درباره گاو خونی زیاد نوشته اند،  که گاو را می برند آنجا چراگاه یا سر می بریدند،  و مقداری پرت و پلای دیگر گفته اند،  اما از نظر من درست آن باز می گرد،  به زبان تمدن کهن جی و حروف هیروکلیف جی،  که در زیر توضیح نوشته ام:

   ــ  گاوخونی = گو ای اونی یا ای اوی

   گو = بزرگ +  ا = راست و بلند، دارنده نعمت و برکت و تولید مثل + ی = آخرین مرحله + او یا اوی یا آب.

   گاو خونی = آخرین مرحله نعمت و برکت آب بزرگ،  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستاهای ایران بروید.

نظر و پرسش 696 آرش:  سلام استاد،  می بخشید نظر شما در مورد وجود پادشاهی الیمایی ها به گفته بعضی به مرکزیت ارجان پس از سقوط هخامنشیان تاسیس و تا اول دوره ساسانی ها ادامه داشته چیست؟  در حال حاضر نقش برجسته تنگ سروک را به این حکومت محلی نسبت می دهند،  آیا این نمی تواند نشانی باشد که سقوط هخامنشیان در پی شورش های شدید محلی شکل گرفته باشد که اسکندر اشکانی هم فرمانده  قسمت پارت بوده؟  چون به نظر من منطقی به نظر نمی رسد که یک شخص با سرعت برق آسا تمامی سرزمینی به این بزرگی را تصرف کرده باشد حال چه اسکندر مقدونی باشد چه اشکانی!  با تشکر آرش ... از بهبهان.

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما،  بطور کلی از نظر من درست است و در دروغ حمله اسکندر مقدونی نوشت ام، ،  اما درباره کرونولوژی تا کامل شدن تحقیقاتم نمی توانم چیزی بگویم،  زیرا وقایع نگاری تاریخی آنقدر بدورغ آغشته است،  که بمنظور یافتن واقعیتها کار و زمان زیادی می برد.  یکی از مهمترین مسائل که در تحقیقاتم متوجه شده ام،  وجود نیم هزاره سلوکیان و اشکانیان در تاریخ آکادمیک ایران است،  که این زمان در تاریخ های واقعی و قدیمی ایران وجود ندارد.  لازم به یاد آوریست،  تاریخ سیستم آموزشی ایران،  توسط غربیها و استعمارگران تألیف شده و توسط عوامل آنها فارسی گردانی و تکرار شده است،  و آنها مقاصد خودشان را در این کار منظور کرده اند.

   نظر 697 بابک:  سال اول دانشگاه در رشته مهندسی عمران بودم و تا آن سال خیلی به دنبال فرهنگ لغاتی بودم که معنی درست اسمم را بگوید...  ولی همه آنها برای بابک نوشته بودند پدر کوچک؟؟؟ و چه بی معنا و سبک بود برایم این معنی.  سال 1374 در کتاب مصالح ساختمان زنده یاد استاد حامی که چاپ بسیار قدیم آن به دست یکی از خانم های همکلاسی رسیده بود و ایشان دورش را خط کشیده بود و به من داد تا ببینم استاد نوشته بود:

  "بابک یعنی با+بک یعنی ایزد آب!!! کاش می توانستم بر دستان استاد بوسه زنم از آنجا که کاری که ایشان در مورد معنی نامم انجام داد حتی در فرهنگ دهخدا انجام نشده نبود. نامش جاودان باد و روان پاکش قرین آرامش ابدی"

    به هر حال داشتم مطلب شما در مورد هند ایران را می خواندم، که نام آن مرد شریف را دیدم و خاطره ایشان مرور شد و چقدر خوشحالم که شما هم استاد احمد حامی را می شناسید از این که آن سالها فهمیدم ایشان در تاریخ صاحب نطر هستند به عنوان یک ایرانی به خود می بالم. جناب راوید آثار ایشان در مورد تاریخ چگونه قابل دسترسی هستند؟  اگر راهنمایی بفرمایید سپاسگدار خواهم بود.

  تاریخ کارگزاران و چهره های استعمار شما را خواندم و سپاسگزارم،  برای واژگان پارسی یک سایت را که خودم از آن بهره بردم خدمت شما معرفی می کنم http://beparsi.com در ضمن از فهرست واژگان مصوب فرهنگستان زبان هم بهره هایی برده ام،  پاینده باشید

   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما عزیز،  ما چند صفحه از زنده یاد احمد حامی در وبلاگ نوشته ایم،  و بسیار از دانش زنده یاد بهره و نام برده ایم،  دوره ای که آنها درس خواندند و دانشمند شدند دوره ای بود که سیستم آموزشی خیلی کار آمد بود،  ولی امروزه در بحران است.

      در گذشته ها آب خیلی مهم بود،  بمنظور حفظ آب، رئیس آب کشور داشتند،  که به آن بابک می گفتند،  ولی امروزه در کشور ما آب ارزش خاص خودش را از دست داده است،  بهمین جهت روز بروز بیشتر با بحران غذایی و آب روبرو خواهیم شد،  و چه بسا درگیری های مختلف برای آب ایجاد شود،  زیرا بابک یا الهه آب نداریم،  که هیچ بلکه مردم نمی دانند چیست.

   ــ  ب = با = آب،  مانند باران.

   بک = بغ = بای = بزرگ، الهه، روحانی،  در اینجا از زنده یاد استاد ما احمد حامی نوشته ام.

   عکس استاد عبدالمجید ارفعی پژوهشگر و متخصص زبان ‌های باستانی اکدی و ایلامی، ایلام ‌شناس و از آخرین بازماندگان مترجم خط میخی ایلامی در جهان و از مهم‌ ترین کتیبه ‌خوانان ایرانی است، و برخی از لوح‌های گلی تخت جمشید با تلاش وی ترجمه شده‌ است.  عبدالمجید ارفعی نخستین مترجم استوانه کوروش بزرگ از زبان اصلی بابلی‌نو به فارسی است.  عکس شماره 7750.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

چند مطلب جالب و خواندنی 156


چند مطلب جالب و خواندنی 156

عکس تاریخی آرایشگر یا سلمانی در تهران،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1253.

   سلمان = سل = سر + مان = مانیدن = تنظیم کردن،  جهت اطلاع بیشتر،  به زبان تمدن جی مراجعه نمایید.

هویت ملی

     هویت در اصل لفظى از تمدن کهن جی است،  که به بین النهرین و آرام رفت،  و از ضمیر هو بمعنى او می باشد،  در دوره هاى شکوفایى تمدن اسلامى حکومت های بعد از اسلام ایران که بالاترین ارزش علمی در منطق و فلسفه ظاهر شد، و در تاریخ علم و دانایی ایران گفته ام،  از کلمه هو، هویت،  ماهو، ماهیت را اشتقاق نمودند.  منظور از هویت، جهت شناسه هایی انسان و یا جامعه او می باشد.  پیشینه مسأله هویت Identity  به آغاز تاریخ انسان باز می گردد،  بشر همیشه به دنبال تعریف برای قوم و قبیله، ملیت و کشور، تمایز و شناسایی خود بوده است.  هویت ملی غیر از هویت شخصی و خانوادگی است،  و برای تمام ملت ‌های جهان اهمیت خاصی دارد،  منجمله در حوزه های اجتماعی و فرهنگی،  سیاست و اقتصاد.  دانشمندان مردم شناس، و جامعه شناس،  سیاسیون و اقتصادیها،  مطالعات گسترده ای درباره آن کرده اند،  و همراه نظر شخصی ام در میان مطالب وبلاگ انوش راوید از آنها استفاده کرده ام.

      آنچه ضمن در نظر گرفتن سابقه فرهنگی و تاریخی بیشتر مورد تأکید قرار گرفته،  خواستگاه سیاسی هویت ملی و نقش نظام های سیاسی معاصر در هویت سازی است.  هویت ملی برای یک ملت به منزله‌ روح برای بدن و عامل همبستگی و شکل ‌گیری روح جمعی است،  که فقدان آن به منزله‌ مرگ خواهد بود،  و نیز وجه مشخصه و معرفه یک ملت در میان ملل دیگر است.  در واقع قوام و دوام زندگی توأم با عزت و آزادی یک ملت به هویت ملی در معنای عام و گسترده آن بستگی دارد.  هویت ملی مسأله‌ ای انفرادی، ‌شخصیتی و روانی نیست،  بلکه پدیده‌ ای جمعی است،  که به بنیاد های فرهنگی، تاریخی و اعتقادی یک ملت مربوط می‌ شود.  امروزه تفسیر هایی از هویت و یا بحران هویت می‌ شود،  که منظور از آن تعارضات ناشی از مدرنیته و شکاف میان نسل‌ جدید و قدیم و یا به طور کلی مشکلات نسل جوان است.  ولی بدرستی با بحث هویت ملی قابل انطباق نیست،  بلکه بیش تر مقوله ‌ای روان ‌شناسانه یا جامعه ‌شناسانه است.

      هویت ملی شخصیت واقعی یک قوم و یا یک ملت است،  و از ویژگیها و امتیازات مردم یک سرزمین می باشد،  و ریشه در اعماق تاریخ و فرهنگ یک ملت دارد،  و با سرشت تک ‌تک افراد یک جامعه درآمیخته است.  معمولاً بارزترین و عمیق ترین انگاره های هویتی یک کشور در فرهنگ آن قوم تجسم می یابد،  که در جشن های ملی ایرانی نوشته ام.  مفهوم هویت در حقیقت پاسخی به سؤال چه کسی بودن و چگونه شناسایی شدن است،  پاسخ به این سؤالات است که یک انسان را از هم نوع خود متمایز می کند.  ارزش های او را از ارزش های دیگری ممتاز مینماید،  تعلق فرد را به گروه خاصی نشان می دهد.  بالاخره هویت جمعی او را تعریف کرده،  نشان می دهد که او کیست و به چه جامعه ای و به چه ارزش هایی تعلق دارد.  همواره با تحولات سیاسی ساختار های تاریخی اجتماع انسان ها در کنار هویت فردی خویش،  دارای هویت جمعی نیز بوده اند،  که آنها را به جمع بزرگ تری پیوند می داده،  که با شکل جغرافیایی زندگی انسان همساز بوده است.  زمانی که انسانها در قالب قبیله ای زندگی می کردند،  هویت جمعی خویش را در پیوند با قبیله و ارزش های آن می دیدند.  تحول زندگی قبیله ای به واحد های اجتماعی و سیاسی جدید،  مفهوم هویت جمعی انسان را نیز متحول کرد.

      شکل گیری دوره های تاریخی تمدن،  مفهوم جدیدی از هویت جمعی را به میان آورد،  که هویت های فردی و قومی تا حد بسیاری در درون آن قرار گرفتند.  هویت به مثابه یک پدیده سیال چند وجهی حاصل فرایند مستمر تاریخی است،  که تحت تأثیر شرایط محیطی،  همواره در حال تغییر بوده و پدیده ای ثابت و منجمد و فسیل نمی باشد.  چون جوامع انسانی از یکسو در برخورد و تعامل دائم با شرایط و تغییرات جهانی و محیط طبیعی و از سوی دیگر در برخورد و ارتباط مستمر با جوامع دیگرند،  هر گونه تغییر هویت ممکن مینماید.  بوجود آمدن هویت ملی، فرایندی طولانی و پیچیده دارد،  عوامل جغرافیایی، قومی، زبانی، اعتقادی، معیشتی، تاریخی، اعیاد و رسوم و ... همه و همه طی اعصار و قرون دست به دست هم می ‌دهند و هویت یک ملت را می‌ سازند.  سپس در قالب تعلیم و تربیت و به طور کلی فرهنگ در معنای عام و گسترده آن،  از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌ شوند،  مثل شیر که از مادر به فرزند داده می شود.  از این رو است،  که کسانی ایرانی، کسانی آلمانی، فرانسوی، چینی، هندی، انگلیسی، عرب و ... دانسته می ‌شوند.  هر چند همه‌ آنها در مفهوم انسانیت یکسان هستند،  اما به اتکای هویت خویش از دیگران باز شناخته می ‌شوند،  این عامل شناسایی و تشخیص معطوف به سجایای ملی آنها می باشد،  که همان هویت ملی است.

      در شکل ‌گیری هویت ملی،  عوامل گوناگونی به صورت هماهنگ و ممزوج در یکدیگر مؤثرند،  حتی رنگ‌ها، نمادها و به طور کلی هنر و معماری نیز سهم بسیار مهمی دارند،  ثبات سیاسی و امنیت ملی کشورها نیز با مقوله‌ هویت ملی پیوند دارد.  به همین نحو برای ما ایرانیان نیز هویت ملی اهمیت خاصی دارد،  و ضمن در نظر گرفتن نگرش های نو به جهان،  باید نسبت به تقویت و تحکیم آن تلاشی مضاعف داشته باشیم.  بخصوص در مواقعی که جهان پیرامونی ما با مشکلات و بحران‌ هایی مواجه می‌ شود،  و به دلایل جغرافیایی دامنه‌ این بحرانها به ایران نیز می ‌رسد‌.  از جمله وقتی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی جهانی چهره می ‌نماید،  باید ‌تلاش بیشتری برای حفظ هویت ملی و صیانت از آن به عنوان سرمایه ‌ای،  که بقای یک ملت است داشته باشیم.  هنر ایرانی، زبان فارسی، عرفان و اعتقادات اسلامی، آداب و رسوم و اعیاد همه و همه اجزای اساسی هویت ملی ما ایرانیان است،  که طی قرون و اعصار شکل گرفته،  و به ما رسیده،  و به صورت مشاهیر و مفاخر، اخلاق و ادبیات، معنویت و وحدت، همدلی و همزبانی و...  تجلی یافته است.  این سرمایه‌ پرارزش و میراث گران‌ ملی ایران است،  و متعلق و مربوط به همه می باشد،  و همگان باید در نگهداری از آن کوشا باشند.

      هویت فرایند پاسخگویی آگاهانه هر فرد یا قوم یا ملت به پرسش هایی از خود است،  از گذشته خود و اینکه چه بوده و چه هست.  به عبارت دیگر متعلق به کدام قوم، ملت و نژاد است؟  خاستگاه اصلی و دائمی اش کجا است؟  دارای چه فرهنگ و تمدنی بوده و چه نقشی در توسعه تمدن جهانی داشته،  و امروزه صاحب چه جایگاه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در نظام جهانی است؟  و بالاخره، ارزش های گرفته شده از هویت تاریخی او تا چه حد در تحقق اهداف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه مورد بحث کار ساز خواهد بود.  بنابر این هویت ملی،  زمانی به عنوان یک مفهوم برجسته خود نمایی کرد،  که احساسات نهفته در جوامع ملی بر اساس یک اراده معطوف به قصد و آگاهی،  پایه ای برای یک طرح سیاسی،  فرهنگی و یا اقتصادی قرار گرفت.  اسباب این آگاهی و ظهور شعور ملی را تمدن جدید فراهم کرد،  که تاریخ ایران از پایه گذاران تمدن است،  در ایران و ایرانیان توضیح داده ام.  تاریخ نیز به صور خاص نقش حساسی در هویت ملی یک ملت دارد،  ریشه‌ های هویت یک ملت در تاریخ ‌آن قرار دارد،  و به مانند درختی است،  که همه اجزای فرهنگی یک ملت بر اساس آن وحدت می ‌یابند.  البته استعمار گران با نوشتن و گفتن دروغ در تاریخ ایران بزرگ و قاره کهن سعی کردند صدمه به هویت ملی مردم بزنند،  که این ترفند آنها با افشا گری های انوش راوید در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران باطل شد.

      تاریخ نشان می ‌دهد،  که چگونه سرگذشت مشترکی برای همه ما ایرانی ها وجود داشته،  و چرا سرنوشتی واحد برای همه ما در آینده بینی دیده می شود.  اشتراک در منش و سرشت به ما متذکر می ‌شود،  که تنوع صوری و تعدد و مظاهر زندگی این مردم بر بنیاد یک وحدت قرار دارد،  و درک و فهم آن نیز منوط به شناخت آن مبانی مشترک و مبادی واحد است.  اگر میراث تاریخی مشترک، یعنی داستانها و افسانه ها، اساطیر و حماسه ها، آداب و سنن، خاطرات خوش و ناخوش، احساسات و علائق عاطفی مشترک و توجه مستمر نفس به آن میراث ها موضوعیت داشته باشد.  بدین ترتیب با تحلیلی ساده متوجه می شویم،  که هویت ملی برتر از هویت های قومی چند گانه خواهد بود،  و وحدت ملی به سبب وجود چند قومیت سست نخواهد شد.  البته به شرطی که فرهنگ و قوم، فرقه های مذهبی و سیاسی و قشر و طبقات سیاسی و اجتماعی خاصی منحصراً نتوانند قدرت را قبضه کنند. و با خود کامگی و برتری خواهی، و کمک استعمار و امپریالیسم آزادی و احساس همبستگی و همزیستی را از بین ببرند.  بی تردید پرداختن به مسأله هویت ملی با توجه به ساختار گوناگون از نظر قومی، نژادی، مذهبی و فرهنگی جامعه ایرانی و در شرایط بین المللی و منطقه ای بحران زده کنونی،  پراهمیت و بسیار حساس است.

      در عصر جهانی شدن و انفجار اطلاعات و ارتباطات،  و در شرایطی که تحولات جهانی و منطقه ‌ای در عرصه‌ های سیاست،  اقتصاد و فرهنگ پر شتاب است،  تأکید بر هویت ملی و توجه خاص به تاریخ در این زمینه اهمیت ویژه‌ای دارد.  در روند توسعه سیاسی که می بایست پیام آور جامعه ای قانونمند و اعتراف و احترام به حقوق افراد و گروه ها باشد،  ایجاد حس وفاداری و تعهد یکسان و هماهنگ میان تمام افراد و گروه ها نسبت به اصول و ارزش های مشترک جامعه به محوریت هویت ملی ضروری است.  منظور از اصول و ارزش های مشترک به طور خلاصه، جان، مال، حیثیت مردم، حفظ تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت کشور،  ضمن درک کامل از دمکراسی نهادی و فدرالیسم ملی است.  حال که اقتدار و توانایی کشوری در حفظ این اصول و ارزش ها در برابر تهدیدها، به عنوان پدافند ملی تعریف می شود،  این هویت ملی است که حس وفاداری را همواره جان تازه می بخشد،  و آن را یکسان در جهت منافع مشترک جامعه بسیج می کند.

      در جامعه ای پویا و شاد،  متنوع و گوناگون از نظر قومی، مذهبی و فرهنگی مثل ایران،  هویتی موفق و کار ساز است که صفت ملی آن در بر گیرنده تمام هویت های قومی، مذهبی و فرهنگی این سرزمین باشد،  و نه در گذرنده آنها.  بنابر این در اینجا تاریخ مشترک ایران بزرگ در قاره کهن نقش اصلی را دارد،  اگر فرایند هویت سازی در ایران بر پایه بنیاد گرایی های قومی و دینی صورت گیرد،  به بن بست خواهد رسید.  یعنی هیچگاه نباید تصور کرد،  که هویت های گوناگون نمی توانند هویت ملی واحدی را تشکیل دهند،  یا نباید تصور کرد وجود هویت های مختلف جامعه در تضاد با مفهوم هویت ملی و منافی با آن هستند.  تاریخ هویت ملی جامعه ایران بیانگر این واقعیت است،  که همه گروه های فرهنگی و دینی برای شکل دهی و سامان بخشیدن به هویت ملی مشارکت داشته اند.  به همین جهت از بایسته های تحکیم و همین طور پویایی هویت ملی، باز نگری و تعریف عناصر ثابت و متغیر آن و باز سازی آنها مطابق با نیازها،  واقعیت ها و شرایط جامعه است،  و این هویت ملی جامع و پویا است،  که می تواند ضامن وحدت ملی باشد.

      ایجاد و تحکیم وحدت ملی،  بدون استناد به هویت ملی و تعریف از آن میسر نیست،  این تعریف نیز مشتمل بر خصائص فرهنگی است،  که به اقتضای وقت از کلیت فرهنگی قوم دست چین می شود،  و اقتضای زمانه و چرخ فتنه انگیز را نیز سیاست رقم می زند.  هویت ملی حتی هنگامی که در قالب مذهبی تعریف می شود،  رنگ و بوی ملی به خود می گیرد،  مثلاً می گویند در نبرد دروغین چالدران که بر خورد مذاهب شیعه و ثنی بوده است،  شاهنامه خوانی می کردند.  برای تعریف هویت ملی لازم است،  بر عناصری تکیه و تأکید داشت که از جامعیت و شمول بیشتری نسبت به دیگر عناصر در جامعه برخوردار باشند،  تا بتوانند تمامی گروه ها را در خود بگنجانند.  اگر چه در تعریف هویت ملی ایرانی اجماع نظری وجود ندارد یا من ندیدم،  اما در حقیقت شناسایی و تعریف آن از عناصر و تاریخ ایران باستان در ترکیب با عناصر ایران امروزی کاملاً به روشنی دیده می شود.

      در نوشته های هویت ملی،  پژوهشها و بررسیها و مطالعات انجام گرفته می بینیم،  هویت ملی امر ثابتی نیست،  که بر شیوه ها یا پدیده ثابت تاریخ اجتماعی قرار داشته باشد،  هویت ملی همواره از نو ساخته و سامان دهی می شود،  بویژه با دانایی نوین.  چنانچه به دور از ایدئولوژی های مانع ساز به این مقوله بپردازیم،  شاهد فرایند تحول هویت ملی در طول تاریخ این مرز و بوم خواهیم بود.  ممکن است در این میان پرسشی مطرح شود،  که اگر هویت ملی امری متغیر و متحول است،  در جامعه ای مانند ایران با ویژگی ها و گوناگون های فراوان و نیز با در نظر داشتن شرایط جهانی و روند جهانی شدن،  و آثار و نتایج فرهنگی آن چه چیزی یا چه عناصری باعث شناسایی ما به عنوان یک ایرانی خواهند بود؟  می باید در هر دوره و مرحله تاریخی بررسی و ارزیابی کنیم،  که چه نوع باور های فرهنگی عناصر هویت ملی ما را تشکیل داده اند،  و تعریف علمی جدیدی داشته باشیم.  چنانچه بخواهیم به عنوان یک ایرانی که دارای هویتی واحد و نه ثابت باشیم،  باید عناصر مختلف تشکیل دهنده هویت را بر اساس تاریخ، فرهنگ، واقعیت های جامعه و منافع و نیاز های روز،  بازسازی و باز ترکیب کنیم.  واقعیت جامعه ما رنگارنگ با نهادی مشترک است،  و اگر هدف ما انسجام و یکپارچگی و وحدت ملی است،  باید با توجه به این نوع ساختار اجتماعی و فرهنگی،  برنامه روشن و آگاهانه داشت.  روش هایی لازم است،  که در آن ضلع مردم نقش اصلی را داشته باشند،  تا هدف های تولید ملی و هویت ملی جدید حاصل شود.

ایران پرستی قدیم و آینده

   در قرن های 18 و 19 افتخار وطن پرستی در اروپا باعث دریافت مدال و نشان بود،  و به این موضوع خیلی افتخار می کردند.  قرن گذشته یا قرن 20،  وطن پرستی با پول در هم آمیخت،  و وطن پرستی بدون پول و درآمد بی معنی بود،  زیرا نیاز ادامه حیات یک کشور نیازمند ثروت بود،  و ثروت دارای زیر مجموعه تولید کنندگان ثروت کشور بود،  این تولید کنندگان یا مردم،  خود بخود آلوده پول می شدند.  اما در قرن 21 وضع فرق دارد،  تمدن بشر دارد شکل دیگری بخود می گیرد،  و می رود در یک گذر تاریخی،  سریع جهان از تمدن قبلی،  یعنی آخرین دوره بورژوازی،  وارد تمدن جدید کنترل انرژی بر پایه دانش محور شود،  در این باره در وبلاگ آینده بینی توضیح نوشته ام.  پیش درآمد های تمدن جدید کنترل انرژی دانش محور،  هم اکنون دیده می شود،  عده ای که تا دیروز شعار ادامه انرژی اتمی را می دادند،  یکباره گردش نمودند و باعث غافل گیری شدند،  درصورتیکه این موضوع یکی از دلایل آغاز تمدن جدید است.  در این تمدن جدید تخصص حرف اول را می زند،  شما خود قضاوت کند،  چرا وطن پرستها و حکومتی های کلی و جزئی،  یکباره تغییر عقیده درباره انرژی اتمی ملی ایرانی را دادند؟

      در رابطه با وطن پرستی ایرانیان،  مردمی با زبان های ترکی و کردی و لری و گیلکی و عربی و غیره،  که حدود سی زبان و گویش می شوند،  همه در خاک ایران و با تاریخ مشترک هستند،  و با یک تاریخ و یک فرهنگ در کنار هم زیسته اند.  این مردم خود بخود بخاطر شرایط تاریخی مشترک،  حس ایران و میهن دوستی پیدا کرده اند،  و در تمام اتفاقات تاریخی حس مشترک داشته اند،  که در آخرین آنها،  یعنی جنگ ایران و عراق بخوبی آنرا نشان دادند.  از اواخر جنگ دوم جهانی امپریالیسم ها اقدام به تقسیم بندی جهان نمودند،  و  سرزمینها و کشورها را گاه جدا جدا و تجزیه کردند،  یا شرایط آنرا را ایجاد نمودند،  اثرات آن تا به امروز پیداست.

      در واقعیت تاریخی،  ملت ایران جدا از ملت قاره کهن نیست،  قاره ای که همه مردم آن دارای تاریخ و فرهنگ مشترک بودند،  ابتدا با پایه ریزی عثمانی،  و دروغ نبرد چالدران،  قاره را از مرز کنونی ایران و ترکیه و عراق به دو نیمه کردند،  سپس به مرور کشور های مختلف از آن ایجاد کردند.  یعنی یک کشور و سرزمین،  که در 500 سال پیش وجود داشت،  شد دو کشور ایران و عثمانی،  و سپس تا به امروز بیش از 30 کشور شده است،  که با طرح های جدید می خواهند،  در آینده نزدیک آنرا بیش از 100 کشور و بمرور بیشتر بکنند.  آنها فقط با ترفند و دروغ توانستند اینکار را بکنند،  دروغ در تاریخ، دروغ در هویت و ملیت،  دروغ در وطن پرستی و غیره.

   عکس خیال نقشه تجزیه بخشی از خاورمیانه طرح قدیم،  در نقشه خیال تجزیه طرح جدید،  وضع بسیار خنده دار تر است،  زیرا کشورها را در اندازه یک استان کوچک کرده اند،  عکس شماره 4125.

      بسیاری می بینم عزیزان از وطن پرستی و ایرانیت خودشان به وفور می گویند،  ولی آنها هرگز فکر نکردند که در مدت 500 سال،  ایران را به بیش از 30 کشور رسانیده اند،  و بنا به ریتم و آهنگ و تعریف و تحلیل های تاریخی و تاریخ اجتماعی،  این وضع تحت تأثیر فرمول ها و فاکتور های تاریخ و فرهنگ یادگیری،  سرعت بیشتر گرفته است.  این جوانان هرگز هیچ یک از این اقدامات را محکوم نکرده اند،  حتی لازم نیست راه دور در تاریخ بروند،  در همین چند سال گذشته،  جدا شدن بحرین، از دست رفتن 40 درصد دریای خزر،  از دست دادن مناطق گازی و نفتی در کناره های مرزی،  هیچ کدام را محکوم نکرده اند،  فقط مطابق برنامه و تقدیمی های استعمار،  شعار و شعار وطن و ایران به هوا بلند است،  و در اندیشه آنها استعمار و امپریالیسم بطور کل فراموش شده است.

      فقط با گفتن و نوشتن وطن پرستی و ایران دوستی،  نمی توان با این ترفندها مقابله کرد،  همانگونه که از 500 سال پیش تاکنون،  انبوه وطن پرستان نتوانستند مقابله کنند.  برای شناخت این ترفندها و جلوگیری از آنها،  نیازمند تخصص ها حرفه ای است،  نه تخصص های الکی مانند امروز ایران،  که بسیاری از جوانان با مدارک تحصیلی زیادی،  یا سرگردانند یا در آژانس تاکسی و خانه و امثال مشغول کارها لکی تر حرفه اشان هستند.  ایران و میهن دوستی کار شایسته ایست،  اما مهمتر از آن شناخت ایران و جایگاه آن است،  درصورت عدم شناخت درست و عدم درک از موقعیت امروز تاریخ تمدن،  وطن دوستی فایده ای نخواهد داشت.

      این وبلاگ خوانندگان زیادی در بین جوانان باهوش دارد،  در آمار و نظرات وبلاگ دیده می شود،  آنها می خوانند و پیگیری می کنند.  من شخصاً از شعار دادن های الکی خود داری می کنم،  و همیشه سعی می کنم تحقیق و تحلیل های تاریخی را بنویسم،  قبلاً درباره هویت و ناسیونالیسم، استراتژی ملی مردمی،  و... زیاد نوشته ام.  البته فقط و تنها نوشتن نیست،  برای هر پست مطلب وبلاگ،  ساعتها از اینترنت مطلب می خوانم،  و این غیر از 50 سال مطالعه و بحث های تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی است،  که با بزرگان علم و ادب داشته ام.

     همانگونه که می دانید و خودتان هم برخورد داشته اید،  امروزه کشور ما در ادامه تاریخ 500 سال گذشته،  مورد حمله های شدید قرار گرفته است،  آنها اول می خواهند با نبرد نوپدید آتش تهیه بریزند،  و سپس کار اصلی خود را پیش ببرند،  حال اگر ما در کشور متخصص واقعی در تمام حرفه ها نداشته باشیم،  چه می شود؟  آیا فقط داشتن تعدادی زیادی وطن پرست،  با تخصص های الکی و مدرکی،  کافی است؟  ما ایرانیان همه به وطن پرستان متخصص علاقمندیم و نیاز داریم،  اما آیا آنها شناخت از تاریخ و جغرافیای ایران را دارند،  یا خواهند داشت؟  یا اینکه اغفال ترفند وطن پرستی نبرد نوپدید شده اند؟

    پرسش از عموم:  درصورت موفقیت دشمنان و ادامه ترفند 500 ساله تجزیه ایران و قاره کهن،  آیا شما وطن پرست کدام جا خواهید بود؟

      برای پاسخ به این پرسش نیاز به فرد متخصص واقعی در تاریخ و تاریخ اجتماعی است،  که بتواند آن را بشکافت و با تحقیق های گسترده،  تحلیل های جدید ارایه دهد.  افراد الکی متخصص مدرکی خواهند گفت،  نه از اول همین 30 کشور بوده اند،  و جوانان وطن پرست بدون درک از  آهنگ و ریتم تاریخی خواهند گفت،  دشمنان غلط می کنند و ما نمی گذاریم،  و بسیار چنین گفته اند،  باور نمی کنید در جستجوها بنویسید "نقشه خاورمیانه جدید"  و ببینید که هزاران نفر وطن پرست در نظرات آن وبها،  همین ها را گفته اند ،  حتی می توانید بمنظور اطلاعات تکمیلی در جستجوها بنویسید New Middle East map  و به سایت های مربوطه بروید و ببینید،  در خارج چه خبر است.

   پرسش از عموم:  بنظر شما در آینده با حساب تمدن جدید دانش محوری،  وطن پرستی نیز یک تخصص علمی خواهد بود؟  یا هر کس براحتی با احساس خودش می تواند وطن پرستی را ارایه دهد؟

   ــ  یکبار دیگر از جوانان عزیزی که می گویند  "من وطن پرستم و یا دوست دارم یک ایرانی متخصص باشم،  تا یک غیره ایرانی متخصص"  بسیار سپاس دارم،  و آرزوی تندرستی و پیروزی برای آنها را دارم.

بخار ملی  و مردمی

      پیرو دو مقاله،  یک سناریوی خفن و کار امروز روشنفکران،  باید خاطر نشان نمایم در دنیای موج نو،  دشمنان تاریخی ایران از کوچکترین تحلیل گران تا قوی ترین برنامه ریزان،  متوجه شده اند ایرانیان چقدر بخار یا غیرت و حمیت ملی و مردمی دارند،  چقدر سواد و شعور و درک و بینش دارند،  چه اندازه حرکت و تولید، آینده بینی و جهان بینی دارند.  همچنین با دانستن اینکه هنوز در عراق و افغانستان هر از چند گاه،  ممکن است در کمینی و بمبی گیر افتند،  ولی در ایران آسوده خواهند بود،  و تازه به اشتباه و ترس بی جهت خودشان از ایرانی پی بردند،  و دلخور بخاطر اشتنباه از حمله های صدمه دیده به افغانستان و عراق هستند.  حال می بینند ایران براحتی می توانست،  جایگاه ویژه ای در تحلیلها و برنامه هایشان داشته باشد،  ولی با درک اشتباه از تاریخ و دروغ های تاریخی اغفال شده بودند.

      شاید این جملات کمی نامفهوم باشد،  در هر صورت من در جل و چلاسر هستم،  هر چند چلاسر و جل خیلی خوش آب و هوا،  خوب و دلپذیر است،  ولی همیشه در دسترس هستم،  و خود بخود جملات کمی پیچیده می شوند.  در  یک شبانه روز سه چهار ساعت وقت خود را پای کامپیوتر می گذرانم،  تا بلکه کمی بخار ملی و مردمی را بشناسم و بشناسانم،  نمونه بود و نبود بخار ملی و مردمی در دروغ های تاریخ است،  که از قرن 20 به ایرانی تزریق کرده و جا انداختند.  گفتند،  هر کس و لشکر بی تمدن از و دور دست آمد،  و شما ایرانی ها را هزار هزار سربرید و کشت،  به اسارت و بردگی برد،  به زنانتان تجاوز کرد.  آنقدر این پرت و پلاها را توسط عوامل و چهره های استعماری تکرار کردند و گفتند،  تا ایرانی باورش شد بخار مخار در ایرانی وجود نداشته و ندارد.  هیچ کدام از انبوه دانایان ایرانی هم هرگز نگفت،  بلاخره اگر کمی هم بخار ملی مردمی در تاریخ وجود داشته باشد،  چنین چیز هایی غیر ممکن است،  و اگر بخار ملی و مردمی نبوده و نباشد،  پس دیگر هیچ چیز نبوده و نخواهد بود.  اصلاً هیچ کدام از انبوه مردمی که کیلو کیلو مدارک دانشگاهی دارند،  از خود نپرسیدند که ممکن است،  این پرت و پلا های دروغ های تاریخی،  برای از بین بردن بخار ملی و مردمی ایرانی است،  که تا به روزی برسند و بتوانند براحتی ایرانیها را زمین گیر کنند،  و حداکثر پای کامپیوتر و فیسبوک و اینترنت،  ملت را بی بخار ملی و مردمی گیر اندازند.

      برگردم به امروز که گفتم با وجود انفجار ارتباطی و اطلاعاتی،  دشمنان تاریخی ایران براحتی و خوبی متوجه شده اند،  که ترفند های دروغ های تاریخی آنها،  اینک به ثمر رسیده و ایرانی ها بشدت زمین گیر شده اند.  سرنوشت سازان می خواهند با شرایط ایجاد شده در گیتی،  هلوی ایران را پوست کنده و قورت دهند،  بنظر آنها و دید عادی و عمومی،  همه چیز درست است.  اما هنوز در ایران،  کور سویی از تعدادی چراغ های نفتی و پی سوزها،  در گوشه و کنار بچشم می خورد،  و ایران با وجود داشتن جوانان با هوش و سالم،  براحتی می تواند با یک حرکت ملی و مردمی،  و دور ریختن دروغ های تاریخی،  بخار ملی و مردمی را باز یافته،  و در همه جا عرض اندام نماید.  ایرانی می تواند لانه های تباهی و فساد را برچیند،  کوی و برزن شهر های تاریخی،  کوه و دشت سرزمین سربلند،  و تمام زیبایی ایران بزرگ را،  با قدرت تاریخی خود بدست گیرند،  و استعمار و امپریالیسم را برای همیشه از تاریخ ایران پاک کند،  و با درک قرن سنت گریزی،  بسوی تمدن جدید برود.

      خوب، درست،  ولی در هر صورت با شعار که نمی شود،  شعار های بی محتوای علمی و عملی،  درست همان عدم بخار ملی و مردمی است.  برای پس گرفتن و باز آوری بخار ملی و مردمی باید کار کرد،  کار درست و حساب شده،  با برنامه و طرح و نقشه تدوین شده در اینترنت.  چه کسی می داند و می تواند این ره اولیه را برود،  چقدر زمان می خواهد،  مخارج و دیگر ملزومات آن چیست،  و ده ها پرسش دیگر.  بنظر من لازم است ابتدا توسط روشنفکران نظریه پردازی شود،  سپس توسط تمامی آنها جمع بندی گردد،  زمان بندی هایی مشخص شود،  تا یک کار جمعی و علمی از آن بیرون آید.  خاطر نشان نمایم کوتاهی از این مهم،  صدمات غیر قابل جبرانی در پی خواهد داشت،  دروغ های بیشتر و نقشه های شوم سرنوشت از راه خواهند رسید.

عکس تاریخی بازار تهران،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1267.

یک سناریوی خفن

      وقتی می گویم دروغها را از تاریخ بردارید،  تا باعث اغفال نشود،  بی جهت نمی گویم،  بارها غربیها اغفال دروغ حمله اسکندر مقدونی به ایران شدند،  و به ایران و افغانستان و عراق لشکر کشیدند،  که چون اسکندر مقدونی پیروز شوند،  ولی بشدت سکندری خوردند.  این آخری هم یک مرد 32 ساله نروژی بنام آندرس برویک،  گول این دروغ مهم تاریخی را خورد،  و یک تنه رفت و حدود یکصد دانش آموز را کشت.  این قاتل تحت تأثیر فیلم 300 و دروغ پیروزی های اسکندر مقدونی قرار داشت،  و در وبلاگ خود نوشته بود:  ما اروپائیان اصیل می توانیم چون سربازان اسکندر مقدونی،  هر یک هزاران نفر دشمن را بکشیم.  در  مثال های دیگر صدام اغفال دروغ نبرد قادسیه شد،  و به ایران حمله کرد،  و در نهایت بعد از بدبختی های بسیار بالای دار رفت.  مواردی که اغفال این دروغ های تاریخی شده اند زیاد است،  هر چه دیر تر دروغها از تاریخ برداشته شود،  مشکلات بیشتری برای بشر پیش خواهد آمد.

      چه کسانی از دروغ های تاریخ سود می برند ــ  آنهایی که کوچکترین و پست ترین مردمان هستند،  و با در دست گرفتن و داشتن بیشترین رادیو و تلویزیونها و نشریات، امور فرهنگی و تبلیغاتی، رسانه ها و غیره،  سعی می کنند دیگران و ملت های بزرگ را به بازی بگیرند،  و در تاریخ کوچک و بزرگ، شکست خورده و پیروز، نشان دهند،  و بخیال خام خودشان بتوانند برای ادامه تمدن و سرنوشت بشری برنامه ریزی کنند،  ولی بدبختی دروغها گریبان خود آنها را می گیرد.  همانگونه که بارها نوشته ام،  ملتها خود باید تحقیق و تحلیل کنند،  و خود تاریخ و سرنوشت شان را بنویسند،  و برای رفتن به آینده ای نوین،  با دقیق دانستن واقعیت های تاریخی،  برنامه ریزی کنند.  باید توجه داشت بدون دانستن واقعیتها و تخصص لازم،  نمی تواند طرح و نقشه،  برنامه و اجرا داشت،  به همین جهت باید ذهن را از دروغ های تاریخی پاک نمود،  و اغفال ترفند های جدید و شگرد های پیچده نشد.

عکس آندرس برویک قاتل نروژی،  عکس شماره 7179 .

      بنظر من یک سناریو خفن پشت ماجرای جنایت کار نروژی و مانند اوست،  که در اشکال مختلف وجود دارند و پیش می آیند،  اینقبیل ماجراها را نباید فقط محلی و کشوری نگاه و بررسی نمود،  آنها بیشتر انرژی و مکتب خود را از محافل برنامه نویس های آینده بین در ایالات متحده آمریکا می گیرند.  آنچه که در تبلیغات و سیاست گذاری های مختلف جهانی پیداست،  پیش روی بشر جنگ صلیبی بزرگی خواهد بود،  سیاستگزاران و برنامه ریزان این نبرد،  می خواهند منابع نفتی قاره کهن را بدست بگیرند،  تا بتوانند حداقل برای مدت نیم قرن به کل جهان حکومت کنند،  و آسیای در حال پیشرفت سریع و اروپا را محتاج نفت نگه دارند.  اما نمی خواهند سرزمین های نفتی را با جمعیت محلی در اختیار داشته باشند،  حتی ممکن است از بمب اتم و سلاح های کشتار جمعی استفاده کنند.  کار قاتل نروژی برای ریختن آب در آسیاب و تبلیغات آشکار و پنهان این نوع گروه هاست،  ما ایرانیها در نقطه مرکزی خطر قرار داریم،  احتمالاً ماجرا های آخر زمان آنها،  بعد از دوره چهار ساله اوباما رئیس جمهور فعلی آمریکا آغاز می شود.

      باید هوشیار بود،  منابع و منافع و استراتژی ملی و مردمی را خوب شناخت،  و برای مقابله با این برنامه ها،  که هر آن ممکن است بصورت شبیخون باشد،  طرح و نقشه داشت.  آنچه که از ظاهر ایران و مردم آن پیداست،  هیچ تاکتیک و آموزش لازم در کار نیست،  و کلیه موضوعات سطحی نگری می شوند،  و مردم در خواب و بی اطلاعی نگه داشته شده اند.  بارها در این وبلاگ سعی نموده ام آگاهی های لازم را برسانم،  ولی دشمنان در نشر ترفندها و حقه هایشان،  بدلیل داشتن رسانه ها کاملاً دست بالا را دارند.  پیشنهاد می کنم در مدت کوتاهی که مانده،  روشنفکران ایران دوست یکدیگر را دریابند،  تا بتوانند دو منظور را پیگیری کنند،  اول آگاهی دادن بیشتر و بیشتر به مردم و کل کشور،  دوم طرح سیاست گذاری های مناسب برای آینده.  خاطر نشان نمایم،  آنچه از تاریخ واقعی پیداست،  معمولاً هر آنچه را که قدرتها خواسته و تصمیم گرفته اند،  کاملاً انجام شدنی نبوده،  این در ذات پنهان طبیعت است،  که رشد و تکامل تمام انواع بشر همچنان ادامه داشته باشد.

   عکس تاریخی روحانیون در سفارت انگلیس زمان انقلاب مشروطیت،  مشروح در تاریخ انقلاب مشروطیت،  عکس شماره 1221.

کار امروز روشنفکر

      بشر در تاریخ گذر های تمدنی متعددی داشت،  که آخر یک تمدن قدیمی به مرحله تمدن جدید دیگر بود،  مانند گذر از تمدن قبیله های اولیه به تمدن شاه خدایی که حدود دو هزار سال زمان برد،  و یا از فئودالی به نو بورژوازی که در ایران حدود 20 تا 30 سال بود،  و در اروپا که اصل تاریخ این مرحله است،  تمام دوره رنسانس دروغی را شامل می شود.  این موضوع را در ساختار های تاریخی اجتماع توضیح داده و از تکرار آن خود داری می کنم.  دقت کنید در گذشته های دور برای گذر از تمدنی به تمدن دیگر قرنها زمان می برد،  و هر چه نزدیک شویم این زمان کوتاه شده و امروزه گذر تمدنی از انتهای بورژوازی قرن 20 به تمدن کنترل انرژی قرن 21 زمان بسیار کوتاهی می برد.   ورود به تمدن کنترل انرژی متفاوت با تمام گذر های تاریخ تمدن خواهد بود،  چون قرن گذشته همه جهان در تمدن سرمایه داری قرار داشت،  ولی امروزه متفاوت است.

      در این زمان کار بزرگی بر عهده روشنفکر جوان ایرانی است،  بخشی از آن را می نویسم،  و بزودی ادامه می دهم.  اگر روشن فکران،  تمدن جدید قرن 21 را نشناسند،  و نتوانند آن را به مردم و حکومت بشناسانند،  و برای وارد شدن به تمدن نو تأثیر گذارند،  بدون اینکه متوجه شویم،  یکی دو دوره تاریخی یا حتی بیشتر،  در ساختار تاریخی اجتماع،  از جهان پیشرفته عقب می افتیم.  زیرا،  بنا به دانش تاریخ و فرهنگ یاد گیری،  زمان و دوره گذر های تاریخ اجتماعی،  در این قرن خیلی سریع شده،  و بر این جا ماندگی اثر می گذارد.  در نهایت با دانستن فرمول های تاریخ اجتماعی و فاکتور های تاریخی،  کشور های بالا دست تمدنی،  براحتی هر آنچه که بخواهند،  به زیر دست تحمیل می کنند.  همچنین جبران این عقب ماندگی در شرایط تمدن قرن 21،  خیلی مشکل و در واقع غیر ممکن است،  زیرا با گذشت زمان در این دوره انفجار اطلاعات و ارتباطات،  اختلاف فهم و دانش تمدانها بسیار زیاد می شود.

      بنظر من در * ابتدا،  روشنفکر ایرانی،  باید با شناخت دوره های تمدنی در تاریخ،  تمدن جدید را بخوبی بشناسد و تحلیل نماید،  تا بتواند با دست پر و دانش خوب آنرا به جامعه بشناساند.  آنچه که بیشتر از همه برای این کار مورد نیاز است،  کشف رمز ترفندها و حقه های تاریخی است،  که بیشتر در دروغ های تاریخ نمایان شده،  و باعث گردده  پیش زمینه ذهن تحلیل گران تاریخی و اجتماعی را تخریب کند،  و بدین ترتیب آنها نمی نتوانند،  خوب نقشه بکشند و برنامه ریزی نمایند.  * دوم،  روشن فکر همیشه باید،  پا و ذهن را جلو بکشد،  و خود را از گذشته بکند،  و فقط در تخصص خود،  گذشته و تاریخ را به تحلیل و تفسیر بگیرد.  البته می دانم درک این موضوع یعنی کندن از گذشته،  برای تعدادی مشکل است،  اما یک روشن فکر نمی تواند،  در یکی از دوره های قبلی در ساختار های تاریخی اجتماع،  و با آن اندیشه ها باشد،  و بخواهد تمدن جدید را بشناسد و وارد آن شود.

      * سپس،  روشنفکر باید ذات بشری در هر دوره تاریخی را در نظر بگیرد،  باید توجه داشت،  کل ذات بشری از ابتدای تاریخ تقریباً ثابت بوده،  ولی در هر دوره از تاریخ بشر،  ساختار تاریخی اجتماع بر آن تأثیر گذاشته،  و اندکی دچار تغییرات شده.  من به رشد و تکامل عقیده دارم،  و چیزی بعنوان بحران های اجتماعی قبول ندارم،  تمام آن دوره هایی که بنام بحران نامیده شده،  با تحلیلها و تفسیر های درست،  متوجه می شویم رشد و تکامل بوده است.  * چهارم،  روشن فکران باید خود را سازمان دهند،  و چون بدلایل اختلاف سلیقه و فکر،  مادی و کشوری،  نمی تواند تحت پوشش یک حزب یا تشکیلات قرار بگیرند،  باید ورود به تمدن جدید را بصورت یک مکتب عقلی، فلسفی، دینی، مرامی،  و غیره قرار داده،  و همگی آنرا بعنوان دین و دیون جدید بدانند.  با نگرش های تاریخی و بررسی دگر،  این موضوع می تواند به توده های مردم اثر گذارده،  و آنها نیز کشور را وادار به اطاعت خواهند کرد.

   تصویر یک روشنفکر در گذشته ها،  او می بایست عده محدودی را جمع نماید،  و برایشان حرف بزند،  اما امروزه با وجود تکنولوژی های پیشرفته،  روشنفکر باید بتواند بدور از نفوذ استعمار و امپریالیسم،  کار خودش را با گستردگی انجام دهد،  عکس شماره 2517 از شاهنامه فردوسی.

کلیک کنید:  راه راستی ایرانی

کلیک کنید:  پاسخ به شبهات تاریخ

کلیک کنید:  هلنیسم الکی دروغ دیگر

کلیک کنید:  تماس و نظر

ارب با عرب تفاوت دارد

      برای بسیاری پیش آمده،  که چرا می گویم ارب با عرب تفاوت دارد،  ارب مردمان مدی (مادی) بودند،  مانند اردستان، اردبیل، اردکان، اران و غیره،  بخشی از این مردم در سرزمین بابل زندگی می کردند،  از هزاره سوم تا پنجم خورشیدی ایرانی،  در زمان دین اژدهایی یا ضحاک یا مردوک،  بیت المقدس در بابل بنا شد،  و این شهر دینی و پایتخت،  بزرگ و بزرگ شد،  و مطابق همه پایتخت ها،  همه مردم،  از همه جا در آن جای گرفتند،  و از هزاره ششم خورشیدی ایرانی زبان عربی ساخته و پرداخته شد،  به تاریخ زبان عربی مراجعه شود.

      تمام کتیبه های بابلی تا قبل از هزاره ششم خ،ا،  بزبان متمایل به مدی است،  و از آن تاریخ به بعد بمرور زبان عربی می شود،  با پیدایش زبان عربی ملت های عرب پدید می آیند،  بهمین جهت است،  که ملت های کشور های عربی،  از همه گونه آدم های سفید و سیاه، بلند و کوتاه،  فری و صاف،  و... تشکیل شده اند،  زیرا زبان عربی متفاوت از تیره و کیان انسانی است.

      مسئله مهم آسمیله تاریخی را باید در نظر گرفت،  در گذشته و قبل از کتاب و دفتر و رادیو و تلویزیون،  آسمیله خیلی سریع انجام می شد.  حضرت محمد (ص) مربوط به 1400 سال پیش است،  ماجرا های دینی و علوم انسانی در یکی دو هزار سال گذشته،  با چند هزار سال قبل از آن متفاوت می باشند.  با پیگیری وبلاگ،  بمرور تاریخ و زمان و کرونولوژی دوران های مختلف،  توسط بانوی گرامی پرنیان حامد،  و یا من و دیگر عزیزان متخصص و علاقمند پرسیده و گفته می شود.

   عکس کتیبه معروف به مکعب الحمرا در استان حائل کشور عربستان،  حدود دو هزار سال پیش،  به خط و زبان مدی است،  عکس شماره 4638.

     هیچ سند و کتیبه به زبان عربی امروزی،  از دو هزار سال پیش وجود ندارد،  اما چه بسیار کتیبه ها به زبان روستائیان جنوب ایران،  از بهبهان تا میناب وجود دارد،  که می گویند پارسی یا مادی باستانی،  و امروز در این روستاها گویش می شوند،  و باید با آسیمیله شدن آنها مبارزه و مقاومت کرد،  و این وظیفه جوانان باهوش مناطق مختلف ایران است.

      اینجا بگویم، از نظر من،  مدی یا مادی،  پارس یا فارس، عرب و بسیاری از نام های کنونی مربوط به ملتها را،  تیره یا کیان انسانی نمی دانم،  چه برسد به نژاد،  این نامها همه ریشه در زبان و دین دارند،  نه نوع بشر.  البته می توان از یک تاریخ یا یک زمان یا اتفاق و حادثه تاریخی و جوی،  و یا بهانه دیگری،  آغاز بوجود آمدن یک تیره یا کیان انسانی را اعلام نمود،  ولی هیچ کس بدرستی نمی داند،  که مثلاً 500 سال گذشته چه کسانی و در چه جا هایی بودند،  و آیا آنچه که از گذشته گفته و نوشته اند،  خود همان کیان و تیره بوده است.

     هر دینی داستان خودش را دارد،  که بنا به تحلیل ها و داده ها و اسناد خودش می گوید،  و این گفته ها در نوشته هایی بسیار با هم نزدیک،  و در جا هایی بشدت مختلف می باشند.  وظیفه جوان باهوش متخصص است،  که بدنبال واقعیت های علمی در دانش و گرایش خودش برود،  و الکی در همه دانشها پرسه نزند.  قرن 21 دوران تخصص و تخصصی تر بودن،  جوانان عزیز ایران،  یک گرایش و دانش را برگزیند،  و آنرا بی وقفه پیگیری کنید،  که خیلی مهم است.

      در این مورد نیز بگویم،  حال از چه موقع و چگونه انسان به تمدن کهن جی رسید،  و یا بمنظور پیدایش انسان در جیرفت یا با داستان آدم و غیره،  ما نیز مجبور به پیروی و پیگیری دانش های مربوطه جهانی در این موارد هستیم،  و چون در ایران در اینباره دانش و تحقیق وجود ندارد،  ما بخش هایی از تاریخ را پیگیری می کنیم،  که حداقل داده ای و آثاری در ایران داشته باشند.

      آسیمیله یا آسیمیلاسیون،  به شرایط و فرایند فرد یا قومی گویند،  که در قوم دیگر جذب و حل شده است،  و زبان و آداب و رسوم آنها تغییر کرده،  و مانند قوم جذب کننده شده است.  این اتفاق بر دو علت است،  1 ــ  بیشتر بودن تعداد قوم جذب کنند،  و کم جمعیت بودن جذب شونده،  2 ــ  فعالیت فرهنگی و سیاسی و اجتماعی یکی برای جذب دیگری.

     در طول تاریخ قبل از قرن 20،  آسمیله بصورت طبیعی و سنتی تاریخی جریان داشت،  و قوم های کم جمعیت،  بر اثر مهاجرتها و غیره،  در پرجمعیت ترها جذب می شدند.  اما از ابتدای قرن 20 سیاست گذاری های مشخص برای آسیمیلاسیون پدید آمد.  در شرایط دانایی قرن 21 و نیاز به تنوع اقوام بشری،  و پایان دوران سیاست گذاری های سنتی قرن 20،  با امکانات علمی و فنی و حرفه ای قرن 21،  باید درباره آسیمیلاسیون آگاهی رساند،  و با آن مقابله کرد.

 زاغ و کبک

زاغی از آنجا که فراغی گزید <><> رخت خود از باغ به راغی کشید

دید یکی عرصه به دامان کوه <><> عرضه ده مخزن پنهان کوه

نادره کبکی به جمال تمام <><> شاهد آن روضه ی فیروزه فام

تیز رو تیز دو تیز گام <><> خوش روش و خوش پرش و خوش خرام

هم حرکاتش متناسب به هم <><> هم خواطش متقارب به هم

زاغ چودید آن ره و رفتار را <><> وان روش و جنبش هموار را

بادلی از درد گرفتار او <><> رفت به شاگردی رفتار او

بازکشید از روش خویش پای <><> در پی او کرد به تقلید جای

برقدم او قدمی می کشید <><> و زقلم او رقمی می کشید

درپی اش القصه درآن مرغزار <><> رفت بر این قاعده روزی سه چهار

عاقبت از خامی خود سوخته <><> رهروی کبک نیاموخته

کرد فراموش ره و رفتارخویش <><> ماندغرامت زده از کار خویش

«جامی »

   توجه:  جوانان باهوش متخصص هر شهر و دیار،  درباره مردم و مناطق خودتان بگویید و بنویسید،  و در راه حفظ تاریخ و فلکوریک و سنت و زبان و غیره،  همراه با حداکثر دانایی و شرایط دمکرات قرن 21 اقدام کنید.

    عکس قدیمی ترین نمونه خط در جهان  کتیبه گلی با خطی ناشناخته از تپه یحیی (واقع در موزه ملی ایران) متعلق به اواخر هزاره دوم خورشیدی ایرانی،  یا پنج هزار سال پیش،  بطول 9.8،  ارتفاع 8،  و ضخامت 1.9 سانتیمتر،  که از تپه یحیی،  در شهرستان بافت استان کرمان بدست آمده است.  در این تپه این قدیمی ترین آثار تاریخ تمدن و خط بشر کشف شده است،  مشروح در تاریخ خط و نویسایی.  جهت اطلاع بیشتر در جستجوها بنویسید "تپه یحیی"،  بدون دانستن از تپه یحیی تاریخ نخوانید.  عکس شماره 4117.

امامزاده بیژن

     متن زیر از نشریه اینترنتی جمهوریت است به آدرس:

اصلاح-نام-«امامزاده-بیژن»-عکس/ http://jomhooriat.com/fa/content/7026

      شاید شنیده باشید که «امامزاده بیژن» واقعا در استان مازندران وجود دارد،  اما نام این امامزاده در واقع «امامزاده بی‌جِن» بوده که در طول سال‌ها در نزد عامه به «بیژن» تغییر کرده است. بعد از اطلاع‌رسانی در این‌باره و حساسیتی که سازمان اوقاف و امور خیریه نسبت به این موضوع داشت، تابلوی این امامزاده برداشته و تابلوی جدیدی جایگزین آن شد.

    به گزارش جمهوریت،  در گذشته به ‌دلیل وجود دو امامزاده به نام «سیدمحمد» در روستای «کُپ سفلی» از توابع استان مازندران، نام یکی از آن‌ها، به انتخاب مردم محلی تغییر کرد؛  آن‌ها برای یکی از امامزاده‌ها، نام «بی‌جِن» را انتخاب کردند، به این دلیل که آن مکان را بدون جن می‌دانستند و بعدها، «بی‌جن» در محاوره به «بیژن» تغییر کرد.

حجت‌الاسلام عبدالله ولی‌نژاد - سرپرست اداره‌ی اوقاف و امور خیریه‌ی شهرستان نور - شهریوماه امسال، درباره صحت وجود امامزاده‌ای معروف به «سید بیژن» در مازندران به خبرنگار ایسنا گفت: شاید تا چند سال پیش، کمتر کسی نام امامزاده «سید بیژن» را شنیده بود؛ اما از دو سال پیش که ضریح‌ گردانی در برخی شهرستان‌های استان مازندران انجام شد، این نام نیز بر سر زبان‌ها افتاد. خیلی‌ها به این امامزاده اعتقاد دارند و با توجه به بررسی‌ها و تحقیقات ما، امامزاده بیژن صاحب کرامت است.

    در این‌باره، امیر هاشمی‌مقدم - پژوهشگر حوزه‌ی مردم‌شناسی و ایران‌شناسی - نیز مهرماه امسال، اظهار کرد: در بررسی‌هایی که درباره‌ی «امامزاده بیژن» انجام دادم، متوجه شدم به باور اهالی، امامزاده بیژن، سید یا درویشی بوده که در گذشته‌ای نه‌چندان دور، روبه‌روی اتاق گلی‌اش می‌نشست و مردم او را باور داشتند. او بین اهالی به «امامزاده بی‌جن» معروف است، «بی‌جن» یعنی امامزاده‌ای که جن ندارد.

عکس تابلوی امامزاده بیژن و تابلوی جدید با تغییر نام به امامزاده بی جن ،  عکس شماره 7662.

    حالا بعد از انتشار اخباری درباره‌ی نام این امامزاده در رسانه‌ها، اداره‌ی اوقاف و امور خیریه‌ی شهرستان نور در مازندران، تابلوی قبلی را برداشته و با اصلاح نام «امامزاده سیدمحمد» از «بیژن» به «بی‌جِن» تلاش کرده تا در راستای اصلاح نامی که به اشتباه بین مردم معروف شده و در شبکه‌های اجتماعی فضای سوء تفاهمی ناخوشایندی را ایجاد کرده بود، گام مهمی بردارد.

   ـــ  پایان متن نشریه فوق.

  ریشه یابی نامهای بیژن و بی جن

      ریشه یابی نام های بیژن و بی جن بوضوح و روشنی می گوید،  که در واقع بی جن همان بیژن است و هیچ تغییر در معنی ندارد،  فقط کمی آوا و نوع نوشته تغییر کرده است.  کلیت و اصل بزرگان دین با نام تغییر نمی کند،  بلکه این ذهنیت ها کوتاه و بد اندیش است،  که از نام امامزاده بیژن برداشت غیر اصولی داشتند،  و مسئولین مجبور شدند نوع نوشتن نام را تغییر دهند.  ما ایرانیان چند هزار سال تاریخ تمدن و دین داریم،  و هر دوره ای ادامه دوره های دیگر است،  و نباید این موضوع مهم را نادیده گرفت،  که نوعی سردرگمی را بهمراه خواهد داشت.

   ــ  بی = بزرگ مانند بی بی شهربانو،  یا بی بی ورق بازی یا بیگ انگلیسی (بی + گ) که بازمانده زبان تمدن جی است،  در زبان های هندی هم بی به معنی بزرگ است،  و  بیوک ترکی،  بی + اوک.

   ــ  ژن = مولد = ژنراتور = جن = جان

   ــ  بیژن = مولد بزرگ = شخص مهم که خانقاه و یا آتن یا شمعکده یا آتشگاه داشت،  البته در دین های قبلی.

   ــ  جن = جهن،  درست آوای جن به معنی جن های غیر انسانی،  جهن است،  بر وزن جهنم (= جهن+ نم = جایگاه جهن)، نه بر وزن جهن خلاصه جهان،  ولی در ادبیات چند سده گذشته آوا و نوشته آن از جهن به جن تغییر کرد،  هـ کوتاه آوای وسط آن گفته نشد،  هم اکنون اگر به نزد پیران مدرسه نرفته روستا های دور دست بروید،  جن را جهن می گویند.  جهت اطلاع بیشتر مقاله جهن یا جن را مطالعه نمایید.

   تذکر مهم:  در دوران های تاریخی،  بزرگان هر دین جدید،  بمنظور مسائل مردمی و فرهنگی،  در جای بزرگان دین گذشته قرار می گرفتند.

   عکس زنده یاد بیوک آقا نوازنده گمنام تار شهر مراغه،  او یکی از بهترین نوازندگان تار بود،  در دوران نوازندگی او یارش نداشتیم،  اینک یادش گرامی باد،  عکس شماره 6221.

   عکس طرح انتهاری های دست پروده امپریالیسم،  اگر پای آنها به ایران باز شود،  دیگر نمی پرسند امامزاده تان بدون جن بود یا بیژن بود،  می کشند و نابود می کنند،  عکس شماره 7188 از اینترنت.

 شاهنامه فردوسی در فیلم

     تعدادی از فیلم های سینمایی و مستند،  که از شاهنامه فردوسی اقتباس شده اند،   و در سینمای ایران و دیگر کشورها،  تولید و نمایش داده شده است.

   فردوسی (عبدالحسین سپنتا، 6921 آریایی میترایی برابر با ۱۳۱۳ هجری خورشیدی) ــ  ششمین فیلم سینمایی ایران است،  سپنتا به مناسبت هزاره فردوسی، فیلمی در باره زندگی این شاعر همراه با قطعه هایی از شاهنامه می سازد،  که به قول خودش حاصل آشنایی نیمی از عمر او با ادب فارسی است.  با نمایش خصوصی فیلم،  که چون آثار دیگر سپنتا در هند ساخته شده،  رضاشاه دستور تغییر صحنه های ملاقات فردوسی با محمود غزنوی را می دهد.  در نتیجه این صحنه ها برای نمایش مجدد در سال 6921 آریایی میترایی برابر با ۱۳۱۳ با بازی نصرت الله محتشم (مامور سفارت ایران در هند)،  در نقش محمود غزنوی بازسازی می شود.  فردوسی خالی از افت های سینمایی نیست،  کارگردان برای بیان تیرگی و اندوه مرگ در صحنه تشییع جنازه شاعر از فیلم برداری ضد نور استفاده کرده است.  فیلم از نظر داستان گویی موفق است،  مانند صحنه ای که فردوسی در ایام پیری از پنجره اتاقش به بچه هایی نگاه می کند،  که شعر های او را حین بازی کردن می خوانند.  در این فیلم فردوسی نبرد رستم و سهراب را می سراید،  و فیلم ساز این قسمت از شاهنامه را به تصویر می کشد.

   رستم و سهراب (مهدی رئیس فیروز، 6944 آریایی میترایی برابر با ۱۳۳۶ هـ،خ) ــ  این فیلم برداشت ضعیفی از داستان رستم و سهراب، غنی ترین داستان شاهنامه است.  فیلمنامه را دکتر جنتی نوشته،  که سابقه ادبی دارد،  و فیلم به روایتی اسطوره ای در چنگال فیلم فارسی است.  فیلم تصویر نادرستی از اثر حماسی فردوسی به دست می داد،  و از نظر تجاری نیز موفق نبود.  گذشته از نقایص فنی،  اشتباهات زیادی در فیلم دیده می شد.  زنی که مار به دست در حضور رستم می رقصد،  لحظه ای بعد ماری در دست ندارد،  ریش رستم گاه دو شقه است،  و گاه معمولی،  دندان های طلای زنانی که پای می کوبند و می رقصند،  برق می زند و...

   بیژن و منیژه (سیامک یاسمی، 6945 آ،م،  یا ۱۳۳۷هـ،خ) ــ  در دهه  6940 آ،م،  جریان فیلم فارسی بر سینمای ایران مسلط است،  شاید به دلیل وقت گیر بودن،  و هزینه زیاد اقتباس سینمایی از شاهنامه،  در این سالها کمتر کسی چنین فیلم هایی می سازد،  و اگر هم بسازد، نتیجه اش فیلمی با مایه های تجاری و قید و بند فیلم فارسی است.  بیژن و منیژه از این دست فیلم هاست،  فیلمی در رده دیگر آثار تجاری یاسمی.  نقطه مثبت بیژن و منیژه،  فیلم برداری نسبتاً خوب کوشان است.  ساخت فیلم که با آواز های فراوان پروانه همراه است،  هشت ماه به طور انجامیده است.

   سیاوش در تخت جمشید (فریدون رهنما، 6954 آ،م،  یا ۱۳۴۶ هـ،خ) ــ  این فیلم برداشتی امروزی از داستان رستم و اسفندیار است،  در این فیلم که نخستین کار این شاعر و منتقد سینمایی است.  پدر و پسر ثروتمندی بر سر یک زن با یکدیگر درگیر می شوند،  تا کار به نبرد رودرو می انجامد.  نوری علاء درباره فیلمش می گوید: می خواستم جنگی به وجود آورم،  که گرچه امروزی است،  ولی صورت همان جنگ رستم و اسفندیار را به خود بگیرد.  آدم های فیلم با ابزاری می جنگند،  که خیلی شبیه ابزار جنگی آن زمان است،  میل همان گرز است،  سنج همان سپر است،  اینها تغییر شکل یافته های همان ابزار جنگی هستند.  در فیلم ما شبکه ای را می بینیم،  که آدم های فیلم را در جبر قرار می دهد،  و آنها را به جان هم می اندازد.  برای من موقعیت آنها مطرح است.  به نظر می رسد تحمیل بازیگران اصلی به فیلم، بیشترین صدمه را به آن وارد کرده است.

   پسر ایران از مادرش بی خبر است (فریدون رهنما،  6960 آ،م، ۱۳۵۲ هـ، خ) ــ  رهنما این فیلم را در سال 60 آ،م،  می سازد،  این بار در برگردانی تمثیلی بر اساس داستانی از شاهنامه،  شرایط جامعه به تصویر کشیده می شود.  دلیل موفقیت آثار رهنما را باید در نوع نگاه او به واقعیت جست.  از نظر او که خود منتقد و شاعری تواناست،  داستانی حماسی که ۱۰ قرن قبل سروده شده،  می تواند با روایت دراماتیک و در قالبی نمادین،  واقعیت امروزه را عرضه کند.  از دید رهنما نوع برخورد و پیوند فیلم ساز با واقعیت است،  که آن را جاودانه می کند.  بدون این پیوند، واقعیت گنگ و گریزان،  و در هم است.  این واقعیت جویی رهنما را به کاوش های فرهنگی و هنری این سرزمین کشانده است.  در پسر ایران از مادرش بی خبر است،  رهنما دلهره مبهم خود را در چگونگی پیوند درست تاریخ و فرهنگ گذشته با امروز نشان می دهد.  رهنما در این فیلم از جلوه های ویژه نیز در جهت ارائه جهان فیلم استفاده می کند.

  ــ  بعد از انقلاب اسلامی،  آثار کمی بر اساس داستان های شاهنامه ساخته شده است،  مانند پرچم های قلعه کاوه که نتوانسته اند،  حداقل انتظارات را نسبت به این گنجینه عظیم ملی پاسخ دهند.

   فیلم های کوتاه و مستند ــ  در سینمای ایران،  همواره فیلم های کوتاه و مستند،  با تلاش بی پیرایه و صادقانه فیلم سازان ساخته شده اند.  در زمینه فیلم های اقتباسی شاهنامه در سینمای آماتور و مستند،  می توان به فیلم های انجمن سینمای جوان،  و نیز جشن توس مراجعه کرد.  در این زمینه آثار متعددی ساخته شده،  که از این میان می شود به بعضی از آنها اشاره کرد:  سوگ یک دلاور (ولی محمدی)،  نان، عشق و توس (حمید تمجیدی)، ماجرای شاهنامه (اریک بالایان)، فردوسی (حسین قوانلو)، سوگ سیاوش (احمد طالبی نژاد)،  که برداشتی تاریخی - اجتماعی و تازه بر اساس مرگ سیاوش و تناور شدن سیاوش های دیگر است،  زورخانه (عباس شباویز)، شاهنامه و مردم (نصیب نصیبی)، فردوسی و مردم (حسین ترابی)، سیمرغ (ابراهیم حیدرزاده)، زال و سیمرغ (علی بنایی) فیلم انیمیشن در خور توجهی است،  که جنبه های خاص شاهنامه را به زیبایی بررسی می کند،  سیری در پرده های شاهنامه (جمشید سپاهی)،  مینیاتور های شاهنامه (ایرج گرگین)،  شاهنامه از خطی تا چاپی (منوچهر خادم زاده)،  پرتو حماسه (منوچهر طیاب)،  مرگ سیاوش (بیژن مهاجر)،  و... از نمونه های مستند در این زمینه اند.

اسپارتاکوس و انقلاب ضد برده‌ داری سوم

      اسپارتاکوس،  به یونانی Σπάρτακος  به لاتین Spartacus  ،  از اهالی شمال دریای اژه و تراسی،  تاریخ تولد ۱۰۹ ق.م،  برابر با 4878 آریایی میترایی،  تاریخ مرگ ۷۱ ق.م،  برابر با 4916 آ،م، بود.  او در جنگ رم با قبایل،  اسیر ارتش روم شده بود.  اسپارتاکوس را بعد از اسارت به مرکز آموزش گلادیاتور های شهر رم فروختند،  در آنجا بردگان را برای مبارزه با یکدیگر آماده می‌ کردند،  در آن مرکز اسپارتاکوس آموزش نظامی به گلاتیاتورها می داد.  اسپارتاکوس با دیدن ظلم و ستمی که به اساس انسانیت و بر بردگان در روم باستان وارد می ‌شد،  کوتاه نیامد،  و توانایی انسانی او بر خواسته های کوتاه دنیایی و مادی او پیروز شد،  و در سال ۷۳ ق.م،  برابر با 4914 آ،م،  دست به قیام زد.  قیام خیلی زود گسترده شد،  او بهمراه بردگانی که به قیام پیوسته بودند،  در راه آزادی به پیروزی‌ هایی نیز دست یافتند.

      پیام قیام ضد برده‌ داری اسپارتاکوس،  به سرعت در سرتاسر روم پیچید،  بردگان در کشور های اطراف دست به شورش زدند،  و اربابان خود را کشتند،  و خانه‌ ها و انبار های آنان را به آتش کشیدند.  هزاران برده از رنگ و نژاد های گوناگون به سپاه اسپارتاکوس پیوستند،  و تحت رهبری او به مبارزه پرداختند.  سنای روم چندین سپاه به مقابله آنها فرستاد،  اما برده‌ ها این سپاهیان را در هم شکستند.  بدین ترتیب، اسپارتاکوس چند سال در برابر سپاه منظم و مجهز روم پایداری کرد،  و انقلاب سوم ضد برده داری شکل گرفت.

      دولت بردار رم بشدت از قیام برده ها و کارگران بی پول و کشاورزان بی زمین به وحشت افتاده بود،  و قوی ترین و گران ترین نیروها را تجهیز کرد.  مارکوس لیسینیوس کراسوس،  فرماندهی سپاهیان روم را برای درهم شکستن انقلاب بردگان در دست گرفت.  او در سال ۷۱ ق.م،  برابر با 4916 آ،م،  با ترفند خرید تجهیزات حمل و نقل منجمله کشتی ها،  اسپارتاکوس را در موقعیت نظامی بدی قرار داد،  و در جنگی سخت شکست داد.  در پایان جنگ هیچ یک از همرزمان اسپارتاکوس حاضر به معرفی او به رومیان نشدند،  رهبر قیام همراه بیش از ۶۰۰۰ نفر به صلیب کشیده شد،  و قیامش پایان یافت،  با این حال ۵۰۰۰ برده نیز از دستگیری نجات یافتند.

درس های قیام اسپارتاکوس

      هنگام خواندن تاریخ و مطالب تاریخ اجتماعی،  نباید به سرنوشت ها سطحی و مانند فیلم سینمایی نگاه کرد،  بلکه باید دید عمیق به درون واقعیت ها داشت.  از ابتدای دوران پیدایش استعمار،  همیشه تاریخ نویس های استعمار و امپریالیسم،  سعی می کردند مسائل و حتی علم را آنگونه،  که بمنظور حفظ موقعیت آنها می باشد بگویند و بنویسند.  آنقدر در بعضی موضوعات دقت داشتند،  که می بینیم آگاهی هایی را که باید بچه های دبستانی یاد بگیرند و بدانند،  فقط اشخاص علاقمند می توانند در سنین بالا به آنها دست یابند،  که به نوبه خود باعث عقب افتادن علم و کاهش رشد و تکامل طبیعی انسانی و تمدن می شود. 

   توجه:  حکومت رم،  در ابتدا توسط مهاجران بین النهرین و ایران ایجاد شد،  مشروح در اینجا،  این مردم یک نمونه حکومت بین النهرینی در اروپا شکل دادند.  آنها در آن سرزمین مالکیت تاریخی و ذاتی بر زمین نداشتند،  ولی با توانایی های علمی و نظامی خود،  که از سرزمین اصلی به اروپا برده بودند،  خیلی زود قدرت گرفتند،  و توانستند زمین های قبایل مختلف کهن اروپا را تصاحب کنند،  و بخشی از افراد این قبایل را برده زمین کردند.  اینگونه تصاحب زمین و برده داری باعث شد،  اولین بار در دنیا،  ساختار اجتماعی فئودال زمین دار برده دار ایجاد گردد.  در زمان اگستوس امپراتور رم،  بخشیدن زمین های غصب شده قبایل،  به سران و سرداران رم،  بشدت اوج گرفت،  و رسماً و قانوناً اولین تیول داری و فئودالی در جهان شکل کامل گرفت.

      این شیوه از ساختارهای تاریخی اجتماع به نوبه خود تقاضا هایی برای اداره امور نیاز داشت،  مانند دین جدید می خواست،  زیرا دین های قدیمی قبایل،  بر اساس پرستش و عبادت به طبیعت بود،  زیرا آنها نعمت و برکت خود را از طبیعت می گرفتند.  ولی بعد از اینکه برده و یا سرف یا رعیت شده بودند،  باید گونه دیگری پرستش و عبادت می کردند،  زیرا دیگر طبیعت آنها را آزاد نکرده بود،  و غذا و جا به آنها نمی داد،  اینک ارباب بود که به آنها اندکی غذا و جا،  در مقابل کار طاقت فرسا می داد.  بمرور طی 200 سال دین و قانون جدید ایجاد شد،  و اینها نیز به نوبه خود رشد و تکامل دیگری برای تمدن در پی داشتند.

   جالب:  اول اینکه قیام اسپارتاکوس و بهم پیوستن و گردهم آیی هزاران برده،  در اولین قرن تمدن جدید فئودالی برداری،  درس هایی برای فئودالها داشت،  آنها متوجه شدند،  که با دین ها و علائق قدیمی اشخاصی،  که برده شده بودند،  نمی توان آنها را اداره کرد،  ابتدا باید روح و ذهن آنها را تصاحب کرد،  و سپس بدن آنها را.  دوم اینکه شکست اسپارتاکوس و قیام،  نه بر اثر عدم توانایی نظامی در مقابل قدرت رم بود،  بلکه باز می گشت به همان سنت و دین های متعدد طبیعی،  که آن افراد برده شده داشتند،  که خود بخود باعث تفرقه در سبک مبارزه و برداشت از زندگی و بود و نبود می شد،  که خرافات مختلف را در خود داشت.

   مهم:  چشمها را نباید بست،  و در شعر و رویا فرو رفت،  بلکه باید ذهن و پا را جلو کشید،  و با دیدگانی باز،  گذشته و آینده و دنیا را دید.  ضد تاریخها می خواهند،  مردم سطحی نگر باشند،  ولی جوانان باهوش ایران،  با توانایی تاریخی و ذاتی ایرانی خودشان،  بشدت با آنها مقابله می کنند،  و بسوی دانایی تخصصی و حرفه ای تر شدن می روند،  مشروح در قرن سنت گریزی.

   توجه:  عزیزان،  کشور های عرب جنوب خلیج فارس،  با درآمد سالیانه 700 میلیارد دلار و جمعیتی کمتر از 30 میلیون نفر،  دارند قاره کهن منجمله ایران را به بازی می گیرند،  و به آشوب می کشند،  اگر ایرانی هستید!  اگر میهن دوست هستید!  هوشیار باشید،  و فقط به چند دروغ تاریخ،  که سرآمد اتفاق های امروزی می باشد،  منحصراً به عنوان بررسی های راست و دروغ نپردازید،  بلکه پا و ذهن را جلو بکشید،  و دید عمیق تر داشته باشید،  اصل میهن و ایران را بدون درک های واقعی از گذشته و آینده،  نمی توانید تحقیق و تحلیل و تفسیر کنید.  سطحی نگری به تاریخ و تاریخ اجتماعی در این زمانه جایی ندارد،  جوامع با جوانان کم ذهن،  رو به نابودی می روند.  در این قرن آشوب های سیاسی و مالی و اجتماعی جهان را فرا گرفته،  که آنهم بدلیل نفوذ عمیق سرمایه داری لجام گسیخته به تمام جوانب است،  باید بیش از پیش هوشیار باشید،  اگر ایران نباشد،  تاریخ ایران هم نخواهد بود،  و دروغ یا راست،  حمله اسکندر، حمله عرب، مغول و غیره به ایران،  دیگر بی معنی خواهد شد.  بخود آیید که در آغاز دوره هزاره هفت ایرانی هستیم،  و خطر در بیخ گوش ایران و ایرانی است.

   عکس جمعی از مردم تهران زمان انقلاب مشروطیت،  عکس شماره 1288،  تفاوت آشکار این قیام با قیام اسپارتاکوس بخوبی دیده می شود.  دو هزار سال قبل از انقلاب مشروطیت،  اسپارتاکوسیها با حرکت های خونین خود،  نتوانستند آزاد شوند،  ولی مسیر تاریخ تمدن را از حکومت های برداری،  به حکومت های فئودالی تغییر دادند،  در انقلاب مشروطیت دوران فئودالی ایران به بورژوازی تغییر داده شد،  و باز مردم اسیر بودند،  یعنی هر دو قیام با فاصله دو هزار سال،  یک نتیجه نهایی داشت.

   آگاهی:  عزیزان،  کشور های عرب جنوب خلیج فارس،  با درآمد سالیانه 700 میلیارد دلار و جمعیتی کمتر از 30 میلیون نفر،  دارند قاره کهن منجمله ایران را به بازی می گیرند،  و به آشوب می کشند،  اگر ایرانی هستید!  اگر میهن دوست هستید!  هوشیار باشید،  و فقط به چند دروغ تاریخ،  که سرآمد اتفاق های امروزی می باشد،  منحصراً به عنوان بررسی های راست و دروغ نپردازید،  بلکه پا و ذهن را جلو بکشید،  و دید عمیق تر داشته باشید،  اصل میهن و ایران را بدون درک های واقعی از گذشته و آینده،  نمی توانید تحقیق و تحلیل و تفسیر کنید.  سطحی نگری به تاریخ و تاریخ اجتماعی در این زمانه جایی ندارد،  جوامع با جوانان کم ذهن،  رو به نابودی می روند.  در این قرن آشوب های سیاسی و مالی و اجتماعی جهان را فرا گرفته،  که آنهم بدلیل نفوذ عمیق سرمایه داری لجام گسیخته به تمام جوانب است،  باید بیش از پیش هوشیار باشید،  اگر ایران نباشد،  تاریخ ایران هم نخواهد بود،  و دروغ یا راست،  حمله اسکندر، حمله عرب، مغول و غیره به ایران،  دیگر بی معنی خواهد شد.  بخود آیید که در آغاز دوره هزاره هفت ایرانی هستیم،  و خطر در بیخ گوش ایران و ایرانی است.

   عکس تعدادی از انبوه اندیشمند و دانشمندان تاریخ ایران،  که بنیان گذاران علوم بودند،  عکس شماره 2977.

کلیک کنید:  جنگ افزار های آینده

کلیک کنید:  محوطه های تاریخی ایران

 کلیک کنید:  سکستان بزرگ تاریخی ایران

 کلیک کنید:  تماس و نظر

 اران است نه آران

      در بسیاری از جاها می بینم که می گویند جمهوری آذربایجان،  همان آران است،  و می نویسند آران یا اران غیر ایرانی بوده اند.  درصورتیکه اشتباه است،  ار = ایر = اول نام دیار های ایرانی مانند:  اردستان، اردکان، اربیل، اردبیل و غیره،  که ار و ایر همان مردم ار یا ایر هستند + ران و یا ان،  می شود جایگاه مردم ایر یا ار،   و اینها همان نام گذاری آریایی های دوره های بعد هستند،  و در اصل بعد از گرم شدن زمین در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  مردم ارتا یا ار + تا،  تا یعنی مکعب یا جایگاه + ار یعنی جایگاه مردم ار،  که همان مردم تمدن کهن جی است،  از مناطق حدود خلیج فارس شروع به مهاجرت به نقاط دیگر کردند.  در آن زمان دریاچه بزرگ مرکزی ایران،  شامل دریاچه های بهم پیوسته ارومیه و قم تا ارتفاع 1350 متری زیر آب حاصل از آب شدن یخ های دوران یخبندان کوچک قرار داشت.  به همین جهت بسیاری از این مهاجرتها به بخش های شمالی جغرافیایی کنونی ایران،  توسط قایق انجام می پذیرفت،  و در این مسافرت ها داستان های زیادی نقل شد،  از آبهای خروشان و یا دریا هایی که در میان کوه های پیچیده شده بود.  بسیاری از این ها بصورت داستان های یونانی تکرار شد،  زیرا بخشی از این مهاجران مردامان یهمنی بودند،  یهمن = یومن = یمنو = یونی آن = یونان =  چهار چارک کامل شده خلیج فارس،  برابر با منطقه بصره و کویت و آبادان.

     ارها در این مهاجرت هر کجا رفتند اسکله هایی در کناره این دریاچه بزرگ بنا کردند،  که کررگ یا کرج یا کلج،  بنا به تغییر گویش ها نامیدند،  کر= کرانه + رج همان رگ است،  که در اسکله ها قایق ها در آن قرار می گیرند.  اکنون اینگونه شهر ها با همین نامها در ارتفاع 1350 متری اطراف آن دریاچه بزرگ کهن قرار دارند،  این مردم نام خود را به آن سرزمین ها گذاشتند،  و شد نام هایی با پیشوند ار یا ایر.  سپس از هزاره دوم خورشیدی ایرانی،  از دل این ملت،  قومها و مردمان دیگر با گویش های دیگر پدید آمدند،  که در شاهنامه فردوسی از 30 گونه زبان و خط نام برده شده است.

      مردم مهاجر ار در نقاط جدید با مردم ناشناخته دیگری،  که بازمانده دوره قبل،  یعنی مهاجران تمدن کهن آتلانتیس بودند،  برخورد کردند،  این مردم آثاری چون گوبکلی تپه را بیادگار گذاشته بودند،  و بر اثر سرما مدت 5 هزار سال در مقاومت برابر طبیعت،  و بصورت پراکنده باقی بودند.  در این باره به لینکها مراجعه نمایید،  فقط خواهش می کنم،  تاریخ را با دید کوچک،  صرفاٌ تاریخ های نوشته شده قرن های گذشته نبینید و ندانید.

      این نوشته برای آنهایی است،  که می گویند اران غیر ایرانی است،  و با این گفته براحتی قفقاز را از تاریخ ایران جدا می کنند.  ممکن است بر اثر توطئه های مختلف،  در پانصد سال پیش قاره کهن به دو کشور ایران و عثمانی تقسیم شد،  و تا به امروز این دو کشور به بیش از 30 کشور رسیده است،  و بنا به همین ریتم ادامه پیدا خواهد کرد.  ولی تاریخ و واقعیت های تاریخی همچنان باقی خواهند بود،  ما نباید اجازه دهیم دروغ های و داستان ها جای تاریخ را بگیرند.

   عکس تخریب آثار تاریخی تیموری در بخارا و سمرقند به بهانه بازسازی،  اینگونه تخریبها و یا غارت ها،  بشدت در تمام قاره کهن بوسیله عوامل مشکوک ضد تاریخ این قاره ادامه دارد،  و جوانان باهوش تاریخی و باستانی ایران،  حتی یک بیانیه در وب هایشان در این موارد نمی دهند،  و اغفال ترفند های استعماری شده،  و بجای همدلی و حرکت بسوی تکامل تاریخ تمدن،  یکدیگر را به چالش و جر و بحث کشانده اند.  عکس شماره 4107.

عهد نامه گلستان ۲۰۰ ساله شد

      عهد نامه گلستان،  و جدایی مناطق قفقاز از ایران ۲۰۰ ساله شد،  ۲۴ اکتبرِ  ۲۰۱۳ درست دویست سال از امضای عهدنامه گلستان می‌گذرد.  عهدنامه‌ای که در زمان فتحعلی شاه قاجار میان ایران و روسیه تزاری امضا شد،  و به موجب آن مناطق دربند، باکو، شیروان، قره‌باغ و قسمتی از تالش به روسیه منظم شد،  و دولت ایران از کلیه دعاوی خود بر گرجستان و داغستان و ابخازی صرفنظر کرد.

      این عهد نامه در ۲۴ اکتبر سال ۱۸۱۳ میلادی،  در قریه گلستان واقع در کرانه رود سیوا،  منطقه قره‌باغ اران تاریخی اتفاق افتاده است.  نمایندگی دولت ایران،  میرزا ابوالحسن خان شیرازی،  و لیوتنان ژنرال نیکلایی فئودوروویچ رتیش چف Ritishev،  فرمانده نیرو های قفقاز (اران تاریخی)،  به نمایندگی از دولت روسیه،  معاهده ‌ای را امضاء می ‌کنند،  که عهدنامه گلستان نام می‌گیرد.

      به موجب این معاهده،  مناطق قره‌باغ، گنجه، شکی، شیروان، قوبه، دربند، باکو، هر جا از ولایات تالش که بالفعل در تصرف روسیه بود،  داغستان و گرجستان،  از ایران جدا می‌شوند،  و به روسیه تزاری منظم می‌گردند.  همچنین دولت ایران از کلیه دعاوی خود بر گرجستان و داغستان و ابخازی صرفنظر می‌کند.  مقرر می‌شود،  که احدی از دولت‌ های دیگر،  به جز دولت روس،  کشتی‌ های جنگی در دریای خزر نداشته باشند.  در مقابل روسیه تنها تعهد می‌کند،  که هر گاه ولیعهد ایران محتاج به کمک و امدادی از دولت روسیه باشد مضایقه ننماید.  متن این عهدنامه توسط سر گور اوزلی،  دیپلمات انگلیسی (کارگزار رسمی استعماری) مقیم ایران تنظیم شده بود،  که نفوذ فراوانی در دربار ایران داشت،  و میانجی امضای این عهدنامه هم بود.

عکسی نقاشی از رقت ایستاده و قدرت نشسته،  هنگام عقد عهد نامه،  عکس شماره 5760.

   پرسش از عموم ایران دوستان:  آیا تاکنون بیانیه ای در رابطه با عهد نامه گلستان داده اید؟

کلیک کنید:  شورش پوست کنی

کلیک کنید:  تاریخ فرقه ها در ایران

کلیک کنید:  نقشه های شوم سرنوشت سازی

    توجه:  اگر وبسایت به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

چند مطلب جالب و خواندنی 155


چند مطلب جالب و خواندنی 155

 

   عکس برف سنگین تنکابن،  عکس شماره 7190.  جهت اطلاع از برف تنکابن و کوسه سفید،  و خرابی های ناشی از آن،  و دلایل تغییرات آب و هوایی در اینجا.

یادی از یاد های بیشمار

      تقدیم به روح بزرگ استاد سوزن دوزی بلوچستان بانو مهتاب:

دیر دانستم

مهتاب زن بلوچ سرزمین من

تمام جهان را سوزن دوزی می کرد !

گرچه جنگل را ندیده بود

اما مسیر قطار میرجاوه را

تا زاهدان آنچنان سبز گلدوزی می کرد

که از تمام بلوچستان بوی شالیزار می آمد !

مهتاب وقتی موج را کنار شوره زار

حاشیه دوزی می کرد

ماهی های دریای مکران

زیر دستش سُر می خوردند!

مهتاب زن بلوچ ما وقتی

آسمان سترون بلوچستان را

آینه دوزی میکرد

دستهایش خیس باران می شد!

وقتی عشق و انتظار هانی را خاکستری سوزن دوزی میکرد

شیمرید زیر قولش می زد و هانی را انتخاب می کرد !

ادامه دستهای مهتاب

هزاران هزار دست هنرمند خواهرانم

که هر شب آسمان دریای مکران را

چون دل دریایی مهتاب

به رنگ دریا بلوچی دوزی خواهند کرد!  نسرین بهجتی

عکس بانوی هنرمند مهتاب،  عکس شماره 7530.

  شانس بهتره یا کار و تحقیق

     مدتها بود که می خواستم یکبار دیگر به اداره آموزش و پرورش نامه بنویسم،  که بس است و دست از دروغ های خانمان خراب کن بردارید.  گفتم صبر کنم این سال تحصیلی هم تمام شود،  و سپس نامه ای بنویسم،  و مطابق دست و سرنوشت این روزگار،  شانس خود را یکبار دیگر آزمایش کنم،  نه کار و تحقیق خودمان را.  بنابه تجربه ای که داشتم،  و نیز شنیده بودم شانس با شوخ طبعی بهتر عمل می کنه،  در محیط دمکرات ایران این نامه و پست را نوشتم.  البته می دانم این صفحه،  پشتوانه هزاران جوان باهوش متخصص خواننده وبلاگ را بدنبال دارد،  و تا نتیجه برداشت دروغها،  و بدست آوردن حق تاریخی،  آنها پیگیر خواهند بود،  امیدوارم مسئولین به این مهم توجه نمایند. 

تقاضای اصلاح درس تاریخ

    سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی

    دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی

    کپی وزیر محترم آموزش و پرورش

      سلام،  با احترام،  ضمن سپاسگزاری از زحمات فراوان پرسنل آن وزارتخانه و ادارات مربوطه،  که بی دریغ در راه خدمت به مردم و کشور می باشد،  پیرو نامه های 19 و 20 سال پیش،  که به آن اداره محترم نوشتم،  و کپی آنها در وب زیر همین نامه است،  یکبار دیگر از اداره محترم تقاضا دارم،  نسبت به برداشت دروغ های تاریخ از کتاب های درسی،  بنا به فرمایشات رهبر حضرت آیت الله خامنه ای که فرمودند:  ".... باید علوم انسانی را از دروغها و داده های خارجی پاک کنید ...."  اقدام نمایید.  یکی از مهمترین این دروغها حمله الکساندر یونانی به ایران و آتش زدن تخت جمشید است.

      در آن سالها شخص نامعلومی از مسئولان آن اداره محترم،  در یک پاسخ نوشت: "... که سند و مدرک برای اینکه ثابت شود این موضوع تاریخی دروغ است،  وجود ندارد ....."  بهمین جهت من اقدام به باز کردن وبلاگ کردم،  و اینک به اندازه کافی و فراوان سند و مدرک،  برای رد این دروغ تاریخی جمع گردیده است،  منجمله کتاب "اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست" تحقیق پر سند و مدرک پژوهشگر گرامی بانو پرنیان حامد.

      عزیزان آن اداره محترم،  در حال حاضر دو مورد تعریف برای حمله الکساندر یونانی به ایران وجود دارد،  یکی تاریخ نگاران خارجی هستند،  که می گویند:  "هخامنشیان قدرتمند بودند،  ولی الکساندر یونانی خیلی خیلی قویتر و باهوشتر از ایرانیان و شاه هخامنشی بود  دیگر آقای ناصر پورپیرار است،  که می گوید:  "چون ایران در آن زمان فاقد سکنه و ارتش و قدرت بود،  الکساندر یونانی راحت به ایران آمد،  و تخت جمشید را به آتش کشید".  ولی در کتب درسی تألیف آن اداره محترم،  مشخص نشده است،  که از کدام یک منابع بهره برده است،  که در نهایت دشمن آمده و تخت جمشید را به آتش کشیده است!؟.

   عکس سمت چپ آقای ناصر پورپیرار تاریخ نویس قرن 21 ایران،  عکس وسط مجسمه ای که می گویند الکساندر یونانی است،  و متهم اصلی ماجرا می باشد،  عکس سمت راست گروه تاریخ نویسان غربی قرن 20 مورد پسند سیستم آموزشی،  عکس شماره 5866.

      ضمن تشکر مجدد از خدمات پرسنل زحمت کش ادارات آموزش و پروش،  که واقعاً برای کسی پوشیده نیست،  در انتها یکبار دیگر از آن اداره محترم،  و وزیر محترم آموزش و پرورش،  خواهشمندم نسبت به این موضوع مهم رسیدگی و دستور دهند،  برای سال دیگر این دروغ بزرگ از کتاب های درسی حذف گردد.

با احترام انوش راوید  26 فروردین 1392

متن این نامه و نامه های قبلی در:

http://cae.blogfa.com/post/124

 

   توجه:  عزیزان آموزش و پرورش،  زحمت کشان محبوب،  و ای تألیف کنندگان کتاب های درسی،  انگار شما در این مملکت نیستید،  مگر نمی بینید دشمنان تاریخی ایران،  در چند دهه گذشته،  و در تمام 24 ساعت،  دارند با همه وسایل و امکانات،  انواع تبلیغات را می کنند،  که روحیه ملت ایران را خورد کنند،  و ایران و ایرانی را ضعیف و شکست خورده و شکننده نشان دهند.  آنوقت شما با دروغ نویسی های تکراری،  و ساخته و پرداخته نبرد نوپدید،  دارید به گونه ای خدای ناکرده،  همان کار را می کنید.  بیایید بعد از سی و چند سال یکبار که شده فکر کنید،  ببینید چقدر دشمنان برای انرژی هسته ای و این و آن کشور ایران،  بهانه تراشی می کنند،  چقدر دشمنی دارند،  شما چرا؟  می دانم که اشتباه و اشتباه بوده،  ولی واقعاً امروزه دیگر این دروغها و بازی های تاریخی،  که برای ایران ساخته و پرداخته اند تمام شده است.

نامه به آموزش و پرورش ایران

     در ادامه سبک کار ایرانی برای برداشت دروغها از تاریخ ایران،  19 و 20 سال پیش چند نامه به آموزش و پرورش نوشتم،  و از آنها خواستم که اینقدر زیاد درباره دروغ های تاریخ در کتاب های درسی ننویسید،  منجمله دروغ الکساندر یونانی،  که به ایران حمله کرد و تخت جمشید را آتش زد،  و یا دشمنان آمدند و ایرانیان را کشتند و شکست دادند.  این باعث بیزاری از علم و درس تاریخ،  و ناراحتی بچه های ایران می شود،  و متعاقب به روحیه ملی آنها صدمه وارد می شود.  آموزش و پرورشی ها،  نامه های مرا پاسخ ندادند،  فقط یکبار چنین با شلختگی بدون شماره و نام پاسخ سربالا دادند،  خود قضاوت کنید،  از کجا آب می خورده است.

عکس نامه جوابیه از سازمان پژوهش آموزش و پرورش،  عکس شماره 4048.

   متن نامه با خط کج و کوله:

وزارت آموزش و پرورش        بسمه تعالی     شماره  ندارد    تاریخ   6 / 9 / 73

سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی

دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی

جناب آقای راوید

نوشته جنابعالی در خصوص برخی مطالب مندرج در کتاب تعلیمات اجتماعی چهارم ابتدایی واصل شد،  پیش از این به قلم آقای مهندس احمد حامی،  نوشته ای در خصوص حمله اسکندر به ایران به چاپ رسیده که چندان مورد توجه صاحبنظران تاریخ ایران باستان واقع نگردیده است.

شایسته است حضرتعالی مطالب مورد نظر خود را بطور مستند و با اتکا به اسناد و دلایل کافی بنویسید در آن صورت کتاب مذکور را با توجه به مطالب شما اصلاح خواهیم کرد.

گروه تاریخ،  امضای بدون نام

   ــ  آنها انگار با سند و مدرک دروغ ها را در کتاب های درسی نوشته بودند،  که حال برای ننوشتن دروغ سند و مدرک می خواهند،  و انگار خیلی مشخص و با سلیقه بودند،  که اصلاح کنند.  در صورتیکه من نوشته بودم،  هیچ سند و مدرک و دلیل برای حمله الکساندر یونانی به ایران وجود ندارد،  که شما در کتب درسی مفصل نوشته اید،  و باعث صدمه روحی و ملی به نوجوانان می شوید،  ما اینهمه تاریخ داریم،  این یکی را فعلاً بردارید.  ولی در قرن 20 آنها در همین یکی پافشاری داشتند،  که بکوبند آنچه را که ترفندها می خواهد.

   جالب:  در 20 سال پیش برای ارسال یک متن،  در بهترین حالت،  فکس نامه بود،  اما امروزه براحتی وارد سایت های مربوطه می شویم،  و نامه را پست می کنیم. در ضمن می توان برای آگاهی مردم،  هر موضوعی را در اینترنت انتشار داد،  ولی همیشه باید به یک مهم توجه داشت،  در هر صورت نباید متن هر نامه یا نوشته برخلاف مصلحت های کشور و مردم باشد.  و باید به گونه تنظیم شود،  که خواسته را برساند،  و ترغیب به خواندن و اقدامات لازم درباره آن را بدنبال داشته باشد.  ما همه ایرانی،  و از یک سرزمین کهن بنام تمدن ایران هستیم،  تمدنی که در طول تاریخ دشمنان بی چون چرا داشته،  که نمی خواستند سر به تن ما باشد.  آنها همیشه ضعیف تر و کم هوش تر از ایرانیها بودند،  ولی با نفوذ در تاریخ ایران،  بروی کاغذ دشمنی خودشان را با ایران و ایرانی نشان می دادند.

   عکس تاریخی کتابدار پارسی  حدود 1310 خورشیدی،  عکس شماره 1255.  از گذشته های دور ایرانیان به کتاب و کتاب خوانی علاقه فراوان داشتند،  مشروح در اینجا.

    ادامه پرسش و نظر 1570:  ....  (در ضمن می خواستم بگم چه طور میشه به یکی بگی یک تمدنی هست به نام ایران!!؟؟؟

   من سرباز هستم، در پادگان به چند تا از هم دوره ایهایم وقتی گفتم اسکندر ایرانی است، یا چین یکی از استان های ایرانه، یا یونی آن در غرب خوزستان،  با عرض تاسف خندیدن و بعضی ها هم باور نکردند گفتم به سایت شما مراجعه کنند ولی باز هم...

   همه هم دارای لیسانس و فوق لیسانس هستند، از شانس خوب من کسی به حرفام اصلا توجه نمی کنه؟؟؟!!!!!!  چه کنم؟؟؟؟؟؟).   اگر خواستید می توانید قسمت داخل پرانتز رو حذف کنید.

   پاسخ انوش راوید:  اگر تعداد رشته های تخصصی را حدود 100 بدانیم،  و تعداد جوانان باهوش متخصص را 10 درصد،  در یک حساب سر انگشتی تعداد 20 هزار نفر با هر یک از ما،  دارای علاقه تخصصی مشترک می شوند.  یعنی در کل جمعیت از هر یکهزار نفر جوان،  یک نفر هم علاقه و هم دانش ما پیدا می شود.  حال اگر تعداد افرادی را که در اطراف خود داریم 50 نفر بدانیم،  باید با 20 برابر این تعداد ارتباط پیدا کنیم،  تا یک هم عقیده بیابیم.  البته علاقه نداشتن و یا بی توجه بودن آن 999 نفر دیگر،  به تاریخ و علم مورد علاقه ما،  دلیل بر عدم کشور دوستی یا خوب و بد نیست،  همین رنگارنگی هاست،  که یک کشور را خوب و به رشد و شکوفایی می رساند.

      یک مثال بزنم در روستای ما چلاسر و جل یک کدخدا داریم،  حدود 7 یا 8 سال از من کم سن تر است،  شخص بسیار وطن دوستی است،  اما ذره ای از تاریخ نمی داند و نمی خواهد بداند و نمی فهمد،  ولی او عشق فوتبال است،  تمام بازیکنان و گلها و مسابقات را می داند،  هنگام مسابقات بین المللی او جمع کثیری را گرد می آورد،  و تشویق دور دستی "ایران ایران" شان به آسمان می رود.  علاقه او به فوتبال است،  و متفاوت از من که به تاریخ است.  ما در موارد مورد علاقه امان هیچ چیز برای گفتن بهم نداریم،  فقط درصورت نیاز امور روزمره روستا را رسیدگی می کنیم.

      اما علاقمندان غیر تخصصی در همه موارد،  بسیار بیشتر از این آمار هستند،  بویژه در دو مورد فوتبال و تاریخ،  درباره تاریخ باید بگویم،  از ابتدای قرن 20 با نفوذ عوامل عجیب،  و گفتن و نوشتن دروغ در تاریخ،  و شکست ها و کشته شده های ایرانیان،  باعث شده که بیشتر نوجوانان و جوانان از تاریخ،  و دانستن سرگذشت کشور و مردم خود بیزار شوند.  این موضوع امروزه با وجود اینترنت و آزادی اندیشه و قلم در ایران،  دارد دگرگون می شود،  باید طی یک دوره زمانی،  دید و بینش عموم را به اینکه دشمنان تاریخ ایران چنین و چنان کردند،  تغییر داد و علاقه به تاریخ را باز گرداند.

 

نامه به شورای شهر تهران

      حضور محترم جناب آقای مهندس چمران                                              21  فروردین  1392

      دیدگاه جدید تاریخ

      درود و سپاس از توجه حضرتعالی به تاریخ ایران

      روز سه شنبه 20 فروردین،  حضرتعالی در شبکه دو تلویزیون جمهوری اسلامی،  در مورد تاریخ بنا سازی فرمودید:  ... طرح ساختمان سازی تاریخی ایران به رومی معرفی شده،  درصورتیکه ایرانی ها استادان بنا بودند نه رومیها ....

      بعرض حضرتعالی برسانم،  از اینکه در تاریخ جهان،  طاق ها و بنا های چند طبقه،  و سبک های مسجدی و کلیسایی،  به رومی معروف شده،  و در کتاب های تاریخی خطی ایرانی هم از رومی نام برده اند،  منظور روم در استان اصفهان است.  در تاریخ و شاهنامه فردوسی آمده،  که فریدون کشور را به سه فرزندش واگذار کرد،  ایران را به ایرج داد،  روم را به سلم داد،  توران را به تور داد،  این روم در استان اصفهان است،  این شهر ادامه تمدن کهن جی می باشد،  جایی که تمدن بشر از آن آغاز گشت.  گنبد های رومی مساجد اصفهان و سلطانیه،  از آخرین آثار این تمدن بودند.  دست آورد های تمدن های ایران با کمک دانشگاه های ایران،  که دروس خارجی بویژه غربی را تدریس می کنند،  براحتی به خارجیها واگذار شده است.

      در طول تاریخ بخشی از  مردم اصفهان و زنجان،  که رومی نامیده می شدند،  به مداین یا تیسفون،  و سپس به ترکیه غربی و کشور ایتالیا مهاجرت کردند.  رم یا روم در واژه حروف الفبای تمدن جی،  یا زبان های کهن ایرانی،  به معنی جایگاه و دربار است،  که در آن رام وجود دارد.  جهت اطلاع بیشتر مطالعه وبلاگ "گفتمان درباره دروغ های تاریخ" را پیشنهاد می کنم.

گفتمان تاریخ:  http://cae.blogfa.com

با احترام و آرزوی تندرستی و پیروزی،  انوش راوید

   نقشه ایران در زمان تهمورث از شاهنامه فردوسی،  و تحقیق و تحلیل از آثار تاریخی و باستانی بجا مانده،  مشروح در جغرافیای تاریخی ایران،  عکس شماره 2400.

 

دو مطلب جالب از نشریات

      این دو مطلب تاریخی زیر را در نشریات دیدم،  بدلیل جالب بودن در این پست می نویسم،  اصل کپی تمام مطالب:

   کشف اسکلت انسانی در «غار شاپور»

   پرسش:  آیا آرامگاه پادشاه ساسانی پیدا شده است؟

   نویسنده:  صدرا محقق

      روز گذشته و به صورت اتفاقی اسکلتی انسانی در قسمت انتهایی یکی از دالان های «غار شاپور» در «تنگه چوگان» کازرون کشف شد. با کشف این اسکلت، گمانه ها پیرامون احتمال قرار داشتن آرامگاه شاپور اول پادشاه بزرگ ساسانی در این غار را بار دیگر می توان مطرح کرد. غار شاپور که در درون خود مجسمه شش متری شاپور ساسانی را دارد، در کمرکش 1700 متری کوهی در دل تنگ چوگان واقع است. پیش از این از سوی برخی باستان شناسان گمانه هایی در رابطه با احتمال قرار داشتن آرامگاه این شهریار ساسانی در دل غار طرح شده بود، با این حال هیچ مدرکی که تاییدی بر این گمانه باشد در دست نبود اما کشف این اسکلت انسانی در انتهای یکی از دالان های درونی غار بار دیگر بحث ها پیرامون این گمانه را مطرح خواهد کرد. غار شاپور در نزدیکی شهر تاریخی بیشابور، مهم ترین پایتخت ساسانیان، در انتهای تنگه چوگان و در سینه کوه، قرار دارد. مجسمه شاپور تنها مجسمه سنگی بازمانده از دوران باستان است. غار شاپور یکی از سه غاری است که در قسمت غرب تنگ چوگان قرارگرفته اند. این غار با دهانه ای بزرگ تر از دو غار دیگر در وسط است: غار سمت چپ، به غار مادر شاپور معروف است و غار سمت راست «غار مرمر» نامیده می شود. تندیس شاپور، شهریار پر آوازه ساسانی در دهانه غار قرار دارد. در این تندیس شاپور با جامه ای ساده و ظریف با کمربندی که به دور کمر بسته و شمشیر حمایل کرده، نشان داده شده است. به گفته بسیاری از باستان شناسان مجسمه شش متری شاپور در این غار، شاهکار پیکر تراشی ایران باستان است که پس از نزدیک به 1700 سال هنوز باقی مانده است. با این حال اما، این تندیس در گذر ایام دچار آسیب های فراوان شده و بخش هایی از آن از بین رفته است. با وجود ارزش های تاریخی بی بدیل این غار، تاکنون از سوی پایگاه پژوهشی بیشابور که برای محافظت و مرمت آثار تاریخی این محوطه باستانی راه اندازی شده است هیچ اقدام پژوهشی، کاوشگرانه و مرمتی خاصی صورت نگرفته است. محسن عباسپور، فعال میراث فرهنگی در کازرون و عضو شورای مرکزی انجمن غیردولتی هم اندیشان جوان این شهرستان در رابطه با چگونگی کشف اسکلت انسانی در غار شاپور به «شرق» گفت: «این اسکلت ها در بدنه یکی از دالان های غار شاپور مشاهده شدند که طی سالیان گذشته بر اثر رسوب گذاری های متعدد زیر لایه ای از رسوب قرار گرفته بودند. هنوز چند قطعه از استخوان های این اسکلت نیز در دیواره غار باقی مانده و در انتظار حضور باستان شناسان باقی مانده است. با آنکه تاکنون کاوشی در غار شاپور صورت نگرفته، ولی قوی ترین نظریه های باستان شناسی در خصوص کاربری این غار، از احتمال وجود مقبره شاپور ساسانی در این غار باستانی حکایت می کنند. این نظریه ها عمدتا بر پایه این استدلال مطرح شده اند که در دوره های تاریخی پیش از ساسانیان نیز مقبره های پادشاهان ایرانی در سینه کوه ها قرار داشته اند که از جمله آنها می توان به مقبره های موجود در نقش رستم اشاره کرد.” این فعال میراث فرهنگی در ادامه می افزاید: «در حال حاضر بیش از هر چیز غار شاپور نیاز به حضور و مطالعات میدانی باستان شناسان دارد تا بتوانند با کاوش و خاکبرداری به سایر آثار احتمالی موجود در این غار باستانی دست یابند. مطمئنا این محوطه باستانی دارای حرف ها و ناگفته های تاریخی بسیاری است که مطالعات منسجم پیرامون آنها می تواند به شناخت بهتری از وضعیت غار و همچنین ارتباط آن با شهر تاریخی بیشابور بینجامد. با این وجود متاسفانه تاکنون پایگاه پژوهشی بیشابور به عنوان اصلی ترین متولی مطالعات باستان شناسی در این مجموعه، به ویژه طی سال های اخیر، بسیار منفعل عمل کرده و این انتظار وجود دارد که حداقل به دنبال کشف این اسکلت ها، بازنگری اساسی در شیوه مطالعات پیرامون شهر تاریخی بیشابور و محوطه های باستانی اطرافش صورت پذیرد؛ به ویژه آنکه این شهر به لحاظ ارزش بالای تاریخی خود، در ردیف کاندیداهای ایران برای ثبت در فهرست آثار جهانی قرار دارد.» با وجود گفته های عباسپور تنها عملیات مشخص باستان شناسی که در غار شاپور صورت گرفته، عملیات مرمت پاهای مجسمه شاپور و بلند کردن مجدد این مجسمه بوده که در دوران پهلوی و با عدم ظرافت و توسط یک هنگ نظامی صورت پذیرفته است که ماده تاریخی آن نیز در دیواره غار حجاری شده است. برای پیگیری نظر مسوولان پایگاه میراث تاریخی بیشابور به عنوان متولی اصلی محافظت از غار شاپور و مسوولان معاونت میراث سازمان میراث فرهنگی کشور با دو رییس پایگاه بیشابور مصیب امیری، و کفیری، مدیرکل امور بناها و محوطه های تاریخی میراث کل کشور تماس گرفتیم. بااین حال امیری در پاسخ به «شرق» تنها به ذکر این نکته بسنده کرد: «درست است که من رییس پایگاه بیشابور هستم. اما درحقیقت در این محوطه نیستم و مسایل مربوط به این محوطه تاریخی به معاونت میراث استان فارس مربوط است و من در جریان آن نیستم.» کفیری نیز با اعلام اینکه از این خبر اطلاعی ندارد گفت: «اجازه دهید من با مسوولان پایگاه بیشابور تماس بگیرم و اطلاعات لازم در این باره را از آن کسب کنم. پس از آن با شما تماس می گیرم و نظرم را اعلام خواهم کرد.» با این حال و با وجود گذشتن سه ساعت از این تماس، مدیرکل امور بناها و محوطه های تاریخی میراث کل کشور نه تنها با ما تماسی نگرفت، بلکه همه تلفن های «شرق» برای پیگیری ماجرا را نیز بی پاسخ گذاشت. به نظر می رسد مسوولان سازمان میراث فرهنگی کشور چندان به اهمیت کشف اسکلت انسانی در غار شاپور که می تواند پاسخی به پرسش های باستان شناسان در رابطه با این غار و چگونگی کفن و دفن پادشاهان سلسه ساسانی باشد واقف نیستند. با این همه امید می رود خبر کشف این اسکلت انسانی، پیش از آنکه پای غارتگران آثار تاریخی را به غار شاپور باز کند، منجر به انجام بررسی و کاوش های باستان شناسی و اعزام کارشناسان به این غار شود. غار شاپور در فاصله 20کیلومتری شرقکازرون و در استان فارس واقع شده است. این غار در فاصله ای نزدیک از شهر تاریخی بیشابور و نقوش برجسته های تنگ چوگان قرار گرفته است.

عکس مجسمه شاپور در غار شاپور تنگ چوگان شهر کازرون،  عکس شماره 5689 .

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

   40هزار سال پیش پناهگاه انسان، امروز طویله گوسفندان

   غار پیش از تاریخ «تمتمان» در 20 کیلومتری ارومیه

   نویسنده: صدرا محقق

      غار «تمتمان» یادگاری از انسان های نخستین در فاصله 20کیلومتری شهر ارومیه که از آن به عنوان یکی از کهن ترین سکونت گاه های انسان در شمال باختری ایران یاد می شود، امروز به طویله ای برای نگهداری گوسفندان چوپان های محلی بدل شده است. این در حالی است که غار تمتمان با شماره 14299 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. این غار که در فاصله 20کیلومتری شمال غرب شهر ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی قرار دارد، از کهن ترین سکونت گاه های انسان در شمال باختری ایران است. پژوهش های «کارلتون استانلی کوون» انسان شناس آمریکایی در سال 1949میلادی نشان داد که این غار از 40هزارسال پیش مسکونی بوده است. دهانه غار مثلثی و عمق آن 35مترونیم است. غار دارای یک اوشکوب و دو شاخه است. در درون قسمت انتهایی غار، نشانه های دستکاری انسان برای مهیا کردن این محل برای زیستن دیده می شود.

     در نزدیکی غار تمتمان چشمه آبی قرار دارد که روستاییان از آن بهره برداری می کنند. هوای غار در تابستان ها بسیار خنک و ملایم و به همان نسبت در زمستان ها گرم تر است و رطوبت چندانی ندارد. «بهروز خان محمدی» باستان شناس در رابطه با این غار در وبلاگ خود نوشته است:«طول کلی غار 30/35 و عرض آن 90/16 متر است. در بخش داخلی غار دو حفره وجود دارد، حفره سمت راست به عمق چهار و عرض 5/5 و حفره دراز تر سمت چپ به عمق 28 و عرض میانگین پنج متر است. هر چه به انتهای غار نزدیک تر می شویم ارتفاع آن بیشتر می شود. انتهای حفره اخیر به صورت دو اشکوبه است، ظاهرا اشکوبه پایینی مصنوعی است و به دست انسان ایجاد شده چراکه لایه های سنگی این بخش استحکام چندانی ندارند و به راحتی از یکدیگر جدا می شوند و این احتمال وجود دارد که غارنشینان جهت گنجایش بیشتر چنین کاری کرده اند. این غار یکی از قدیمی ترین سکونت گاه های انسان در شمال غرب کشور است.

    مطالعات علمی این غار نخستین بار توسط کارلتون استانلی کوون، انسان شناس آمریکایی در سال 1949 انجام گرفت. وی در این سال گمانه آزمایشی در کف غار باز کرد و از آن 48 قطعه مصنوعات سنگی و 2766 قطعه استخوان و دندان جانوری شامل سمور، کفتار، روباه، اسب سانان، مرال، گاو وحشی، آهو، گوسفندسانان و چند نمونه دیگر را به دست آورد و برخی از آنها را جهت مطالعه و بررسی بیشتر با خود به آمریکا برد. مطالعات وی نشان می دهد که غار در دوره میانی پارینه سنگی جدید یعنی تاریخ تقریبا حدود 40هزارسال پیش مسکونی بوده است. کوون معتقد است این غار تنها در تابستان ها مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال تاریخ گذاری وی مورد تردید برخی دیگر از پژوهشگران قرار گرفته است.» علاوه بر این آنگونه که از سوی انسان شناسان انستیتو تحقیقاتی - اسمیت سوییان- وابسته به دانشگاه کلمبیا ذکر شده است: اجداد انسان جدید برای نخستین بار از حدود 40هزار سال پیش در منطقه شالیندار عراق در 90کیلومتری جنوب غربی ارومیه زندگی می کردند. انسان شناسان تاکنون هزاران آلات گوناگون و از جمله هفت اسکلت متعلق به انسان نئاندرتال را که صدهزار سال پیش از این زندگی می کرده در یکی از غارهای آن منطقه کشف کرده اند. علاوه بر این در صفحه 10 کتاب جغرافیای «ماد» نوشته جواد صدفی با اشاره مستقیم به غار تمتمان آمده است: کمیسیون ملی یونسکو در ایران بعد از بررسی نتیجه تحقیقات دانشمندان آمریکایی در گزارش خود (در آبان 133٦) اعلام کرد، ابزارآلات انسان دوره «لوا لوازین» که در حدود 3٥هزار سال پیش از میلاد در منطقه آذربایجان زندگی می کرد از غار تمتمان واقع در 20کیلومتری شمال غربی ارومیه به دست آمده است. با وجود این اما غار تمتمان این روزها به دلیل آنکه مورد محافظت خاصی قرار نمی گیرد به طویله و آغل محل استراحت گوسفندان بومی های گله دار منطقه بدل شده است، به گونه ای که سرتاسر کف غار و محوطه اطراف آن آکنده از پشگل گوسفندان است. علاوه بر این بازدید از این غار برای افراد علاقه مند و پژوهشگر در هنگامی که گوسفندان در آن مشغول استراحت هستند، سخت و ناممکن است.

    بوی بد ناشی از نگهداری گوسفندان در غار تمتمان و پشگلی که در کف آن ریخته شده نیز بازدید از غار را به مراتب سخت تر می کند. اما با وجود این اداره میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی در بروشورهای تبلیغاتی خود برای معرفی استان، غار تمتمان را به عنوان یکی از آثار تاریخی مهم و کهن خود معرفی کرده و علاقه مندان را برای بازدید از آن دعوت می کند. برای پیگیری چرایی عدم محافظت از غار تمتمان با وجود ارزش های تاریخی بسیار با ذوالفقاری مدیرکل میراث فرهنگی آذربایجان غربی تماس گرفتیم، با این حال وی انجام این گفت وگو را منوط به هماهنگی با روابط عمومی میراث فرهنگی دانسته و گفت پس از انجام این هماهنگی همکاران ما برای ارایه توضیحات تماس خواهند گرفت. همچنان با وجود گذشت چهار ساعت از گفت وگو با آقای ذوالفقاری هیچ تماسی با روزنامه گرفته نشد و این مقام مسوول نیز تماس های دیگر ما را بی پاسخ گذاشت.

عکس انسان اولیه و غار از یک موزه خارجی،  عکس شماره 4104 از آرشیو عکس وبلاگ.

. . . . . . . . . . پایان دو خبر از نشریات. . . . . . . . . .

   درهم و دینار ــ  دو واحد پولی با سابقه تاریخی،  که به اشتباه آنها را عربی می دانند،  درصورتیکه کاملاً ایرانی هستند.  درهم = در (دور) یا مروارید،  که پول اصلی در هزاره های اول و دوم خ.ا،  در تمدن کهن جی بوده است،  دینار واحد کوچکتر پول بود.  دینار = دی+ نار،  ( دی= روز+ نار یا نهار یا روزی).  نار در هزاره های 5 و 6 خ.ا،  تبدیل به نهار شد،  چاشت= گزا یا غذا،  که درست آن چاش است= چ+ آش،  آش نام عمومی برای غذای اصلی بود،  با اضافه شدن علامت چ از حروف الفبای جی به آن،  مشخص کننده یک وعده غذا یا آش بود.  این واحد های پولی نشان می دهد،  که در تمدن جیرفت برده داری وجود نداشته،  بلکه کار و درآمد و تجارت جریان داشته است.  مثال برای حرف اضافه چ و چاش و نار و... زیاد است،  درصورت تقاضا و پرسش می نویسم،  در ضمن مروارید محصول تاریخی اصلی خلیج فارس است.

   پرسش:  نوشته بودید عیسی بمعنی آسمان همه است،  ممکن است توضیح دهید؟

   انوش راوید:  عیسا یا ایسا= (ای= همه که در ایران و ایلام تعریف کردم،  سا= آسمان (س= سر+ آ= حرف اول حروف الفبا)، که در جمع می شود سر اول یا سر بالا. 

کلیک کنید:  گردشگری در طبیعت ایران

کلیک کنید:  تاریخ نگهداری آثار تاریخی در ایران

کلیک کنید:  سایت ها دوران کهن و مناطق باستانی در ایران

 

استراتژی های متفاوت تغییر

      تغییرات فلسفه تاریخی و تاریخ اجتماعی جامعه،  زمان بر است،  بنابر این بمنظور سمت و سو و هدایت تغییرات،  باید روشنفکران واقعی استراتژی هایی تدوین و پیگیری کنند،  که صرفاً دلیل ندارد یکی و یک مدل باشند.  در این قرن تمام برنامه ها تخصصی و فوق تخصصی است،  در نتیجه هر استراتژی نیازمند طرح های حرفه ای و تخصصی است.  برای عدم دخالت و تداخل دانشها،  لازم است از تاکتیک سازمان های قرن نو،  همراه با استفاده از جدید ترین تحلیل های فدرالیسم علمی رعایت شود.

      تغییرات برای توده های مردم،  تعلیل و تحلیل ندارد،  آنها هر آنچه را که در زندگی روزمره خود می بینند،  تغییرات می پندارند،  و اگر این تغییرات به آرامی باشد،  آنرا هم حس نمی کنند.  ولی حرفه ای ها و یک درصد باهوش،  حرکت زمین زیر پای خود را درک می کنند،  و می خواهند نقشی در این تغییرات داشته باشند.  بدلایل انسانی و تاریخی و جغرافیایی،  اینها نمی توانند در برابر این تغییرات بی تفاوت باشند،  و می خواهند تغییرات را جهت دهند و به نوعی به سود خواسته خود پیش ببرند.  

      اگر جامعه ای نتواند تغییرات را درک کند،  و خود نخواهد تغییر یابد،  آن جامعه فسیل شده و بیمار و عقب افتاده است،  و ناگزیر نابود می شود.  در هر صورت تغییرات در تاریخ و تاریخ اجتماعی وجود دارد،  بخشی از آنرا در ساختار های تاریخی اجتماع نوشته ام،  پس باید یک درصد باهوش آنرا درک کنند،  و به آن جهت دهند،  البته مهم تر از همه،  آگاهی رساندن از تغییرات،  و لزوم تغییر است.  بدین منظور مثالی می گویم،  که بوضوح نشان دهند نیاز به تغییرات اصولی و اساسی در جامعه و تاریخ و تاریخ اجتماعی است.

عکس یخچال نو ولی خراب ایرانی،  در تعمیرگاه یخچال و آقای علی قاسمپور،  عکس شماره 7016.

      در روستای ما پنج نفر این مارک یخچال را از شرکت تعاونی روستای سلیمان آباد خریدند،  این یخچال ها از ابتدا دچار مشکل بودند،  و هر پنج نفر در مدت یک سال چند بار آنرا به تعمیر گاه یخچال در روستا برده اند،  زیرا هر دو سه ماه یک جای یخچال فرو می ریزد.  مسئولین شرکت تعاونی یا می دانستند که این یخچال ها دچار مشکل است،  یا نمی دانستند،  اگر می دانستند باید به خریداران می گفتند، زیرا همگی از روستائیان کم در آمد دهستان سلیمان آباد هستند.  وجود چند یخچال خراب ایرانی،  که سازنده آن گارانتی هم نمی پذیرفت،  ممکن است در ظاهر قضیه مطلب عادی باشد،  اما چند مشکل مهم اجتماعی را در خود دارد،  منجمله:

  *  عدم دقت کارخانه سازنده ایرانی،  که ممکن است زحمت مهندس و کارگر ایرانی زیر پرسش قرار گیرد.

  *  عدم رعایت رفتار انسانی،  آگاهی ندادن از خوب یا بد جنس توسط چند نفر،  رفتار خوب ایرانی زیر پرسش می رود.

  *  عدم احترام به حقوق خریدار،  تا مدتی گارانتی حق عادی خریدار هر کالاست،  مثلاً اجناس کره ای و چینی این نوع یخچالها تا 7 سال گارانتی دارند.

  *  عدم توجه به کل تولید ایران،  زیرا چند مورد این دست،  باعث می شود مردم از خرید جنس ایرانی خود داری کنند.

  *  عدم توجه به شعار سازندگی،  یا شعار های سال تولید ملی و یا ایرانی جنس ایرانی بخر،  که از طرف مقامات کشور و رادیو و تلویزیون و غیره مرتب گفته می شود.

      با مثال ساده فوق،  براحتی متوجه می شویم،  که جامعه دچار مشکل و بیماری است،  و باید تغییر یابد،  اگر در یک کشور پیشرفته و یا در حال توسعه،  اتفاق فوق افتاده بود،  کارخانه سازنده تمام کالا های معیوب و خراب را از بازار جمع آوری می کرد،  و اگر اینکار را نمی کرد،  از طرف مسئولین و یا قانون چنین می کردند،  تا بتوانند به مرحله اعتماد و اعتبار برسند.  همانگونه که در قرن سنت گریزی نوشته ام،  باید از سنت های قرن گذشته عبور کرد،  دروغ های تاریخی و تاریخ اجتماعی را شناخت و دور ریخت،  تا بتوان دید نو پیدا کرد،  و مسیر جدید و تغییرات را برنامه ریزی کرد. 

      تا وقتی نتوانیم بیماری و مشکلات جامعه خود را درک نماییم،  نخواهیم توانست با شعار ها،  ملت تولید و سازندگی داشته باشیم.  یکی از مهمترین کار هایی که لازم است بمنظور تغییرات انجام دهیم،  دشمنی آشکار و آشتی ناپذیر با بیماریها و مشکلات،  و دفع کامل آنها است.  این را باید دانست،  که یک انسان رو به رشد و تکامل است،  و هیچ وقت یک انسان کامل وجود ندارد،  بعضی از انسانها در دوره های قدیمی تر بسر می برند،  که ممکن است مشکل خاص خودشان را داشته باشند،  و نتوانند با اصول امروزی تغییر هماهنگ شوند یا بهبود یابند.  در هر صورت و در ابتدا،  باید از دروغ گفتن خود داری کرد،  با دروغ و دروگویی مبارزه نمود،  با هرگونه رفتار هایی،  که به رشد و شکوفایی ایران صدمه وارد می کند،  بشدت مبارزه و مخالفت کرد.

   جالب:  آقای علی قاسم پور،  تعمیر کار یخچال و مخترع سلیمان آباد،  که از او و اختراعاتش در اینجا نوشته ام،  می گوید:  کارخانه های تولیدی یخچال ایران،  باید دیدگاه خودشان را نسبت به کیفیت تولید،  و رفتار با مشتری عوض نمایند.  بسیاری از یخچال ها و یخچال فریزر های ایرانی خیلی زود و حتی کاملاً نو خراب می شوند،  که بیشتر آنها بدلیل،  بکار بردن اجناس ارزان قیمت و بی کیفیت در تولید،  عدم دقت در تولید،  صرفه جویی بیش از حد در تولید،  عدم سرویس دهی مناسب گارانتی و خدمات بعد از فروش،  و... می باشد.  این موارد باعث ناراحتی و مشکل برای خریداران شده است،  و متعاقب آن زیر سئوال رفتن تولید ایرانی است.  در اینباره چه خوب می شد مسئولین محترم صنایع و بازرگانی،  بمنظور تولید و گارانتی،  به این وضع نسبتاً خراب رسیدگی کنند.

      او با نشان دادن معایب چندین یخچال ایرانی در مغازه اش،  همچنین با اشاره به رفتارهای عمومی و اجتماعی مردم گفت:  تعدادی از مردم که به آنها در چند سال اخیر بطور تصاعدی اضافه شده است،  درکی از تولید و معرفت کسب و کار ندارند،  و این خود بر مشکلات مختلف کشور افزوده است.  او می گوید:  امید است روزی برسد که مسئولین روحانی محلی و محیطی،  برای رفع این وضع هم تدبیری کار ساز نمایند.  همچنین ایشان در راستای عدم تولید استراتژیک در مجموعه دهستان سلیمان آباد که نمونه ای روستایی است،  می گوید:  در اینجا حدود 50 میلیارد تومان اتوموبیل وجود دارد،  ولی هیچ یک از مردم در فکر این نبوده و نیستند،  که بخشی از این مبلغ،  یا اندکی از ثروت باد آورده نفتی را که نصیب دهستان شده است،  در تولید های استراتژیک ملی و مردمی سرمایه گذاری نمایند،  همه شیک شده،  با اتوموبیل هایشان،  ظاهراً در هم می لولند،  ولی همه در انزوا هستند،  و با برنامه های بی خود تلویزیون های خودی و غریبه الکی سرگرم و خوشند.  کار و تولید ملی و واقعی فراموش شده،  و همگی دنبال درآمد و راحت هستند،  که یک خواسته برگشت نشدنی شده است.  او همچنین در ادامه روند جدید شدن قرن نو،  و نیز درآمد های نفتی،  که باعث گردیده رشد و تکامل تاریخ اجتماعی ایران،  دچار تغییرات ناپیوسته شود ادامه داد،  در 30 سال پیش در دست مردم اینجا داس کشاورزی بود و اسب داشتند،  ولی امروزه چنین شیک شمال شهری شده اند،  اگر روزی پول نفت نباشد،  و یا مصیبت طبیعی یا غیر طبیعی بزرگی وارد شود،  کشور درمانده می شود، .... گفتنی زیاد است .....

      گفتنی زیاد داشت،  مجبور شدم حرف او را قطع کنم،  زیرا خود من هم 30 سال پیش بخاطر اینکه این دهستان محیط آرام و ساده روستایی بود،  از تهران به اینجا آمدم،  ولی امروزه خیلی سریع دگرگون شده است،  و دیگر از سبزیجات و لبنیات ارگانیک طبیعی،  و کردار و گفتار و پندار سنتی ایران خبری نیست،  و مانند تهران و شهر های بزرگ،  بجای دار و درخت،  آهن و ترافیک است،  منهم در اینباره گفتنی زیاد دارم،  که به مرور در وبلاگ نوشته و ادامه می دهم.

    عکس تصویر دعای داریوش بزرگ،  امید است که در ایران دیگر کسی دروغ نگوید،  عکس شماره 11494.

شکست فکر شوم در دریای مازندران

   سه سال پیش موش و گربه یا بوش و پوتین،  دست در دست هم مقابل کاخ سیاه سفید:  (ما با هم توافق کامل داریم،  بقیش موش و گربه بازیمونه). امروز دریای مازندران با کانال ولگا ـ دن  توسط بالا بر به دریای سیاه وصـل است.  ولی این کانال برای 6 متر آبخور و 2 یا 3 هزار تن وزن می باشد.  در واقع آمریکا و جهان نو اقتصادی،  تو خاورمیانه برنامه های جدید جغرافیایی و نفتی و مالی دارند.  بدلایلی که قبلاً ذکر شده و همه میدانند مجبورند جنگ را ادامه و گسترش داده،  و مثلاً به ایران هم بکشانند.  دشمنان ملت ایران می دانند،  که ایرانیها داغانشان می کنند،  و نفت هم مشکل میشود.  اگر یه کانال اقیانوس پیمایی به دریای مازندران بزنند چند تا خاصیت برای آنها دارد،  آب بالا می آید و مساحت دریا تا دو برابر افزایش پیدا می کند،  و شاید هم سطح آب های جهانی کمی پایین برود و مهمتر،  در یک حالت هر کی هر کی ول بشوی جنگ از مردم دور دریا هم راحت میشوند،  و نفت را به هر مقدار از اینطرف ببرند،  شاید کمی مسکن درد برای یکی و پول و پله و ملک و مال برای دیگری شود،  لوله نفتی اعتبار ندارد.  برای اینکار فقط باید 100 یا 150 کیلومتر کانال دو طرف شهر ولگا گراد بزنند،  بقیش قبلاً آماده شده.  یعنی دریای مازندران هم پا،  یا بجای خلیج فارس شود.

      اروپا هم میترسد این وسط له شود،  یه جوری دارد متحد جنگ اول جهانیش را میندازد جلو.  کور خوانده اند،  ناسیونالیسم در ایران خیلی قوی تر از فکر اینهاست.  فقط با اولین جرقه بیدار میشود،  و  300  میلیون ایرانی گرد نوروز و جغرافیای ایران باستان یک دل شده،  و سپس حقشان را از دریای مازندران و خلیج فارس و تمام سرزمین ایران باستان می گیرند.  همسایه های فضول هم که میخواهند از قربانی آینده سهمی بکنند،  این روزها به یاد عثمانی چنگ گرگی نشان میدهند،  و دارند طعمه را میگیرند،  بدانند ضعیت تر از این حرفها هستند با همان اولین حرکت غیر معـقـولشان تورم و بد بختی سراسر وجود شان را می گیرد.  در تاریخ ایران پادشاهان و سلسله ها با یکدیگر زیاد جنگیده اند،  ولی بدلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخی در مقابل دشمن خارجی یکـدل شده،  و سپس شکست فکر شوم دشمنان.  از ایرانی بترسید.  دشمن دارد گول دروغ های تاریخ را که اسلاف خودشان گفته اند می خورد، خنگند.

      بدلایلی که در متن بالا و در این وبلاگ ذکر شده است،  حق تاریخی 50  درصدی ایران در دریای مازندران باید کاملاً برجا و محفوظ باشد.  من و مطمئناً تمام ایرانی های عزیز رنگها و زرنگی های دشمن را می شناسیم،  و با هر گونه تعرض بیگانگان به آب و خاک ایران مقابله می نماییم،  و آگاهانه از تمام حقوق خود دفاع می کنیم.  مردم ایران عاقل و سیاسی و با دانش هستند،  کلاه گشاد وای مصیبت دریا رفت و جنگ میشه ایران ویران میشه برای دشمنان برازنده است.  دشمنان ایران بدانید مردم ایران از جنگ و دشمن نمی ترسند.  بدلایل تاریخی، جغرافیایی و رشد فکری و اجتماعی و اقتصادی،  در ایران،  ایران عراق نمیشود.  در انقلاب  57 مردم بدون دولت،  یکدل و یکصدا جامعه را بی حادثه و کشتار اداره کردند.   

به کوروش به آ رش به جمشید قسم           به  نقش و نگار  تخت جمشید  قسم

که ایران همی قلب و خون  من است          گـرفتــه ز جـــان از وجــود مــن است

 خواهشاً بی خیال ــ  عده ای از هم میهن های عزیزم زحمت کشیده نظر می نویسند:  "که مگر کتابهای این و آن را نخواندی، چرا می گویی که اسکندر به ایران حمله نکرده،  مگر تخت جمشید را اسکندر آتش نزده،  پس کی آتش زده".  از این عزیزان خواهش میکنم یا وبلاگ را با دقت بخوانند،  و یا اگر تاریخی و در جهت این وبلاگ فکر نمی کنند،  و نفوذ دشمن در تاریخ ما را نمی پذیرند،  پس خواهشاً بی خیالش باشید.  من بمانم با آنهایی که متفکرانه در باره تاریخ و حرکت فکری و اجتماعی می اندیشند،  و هوشیارانه در جهت آمادگی برای باز نویسی تاریخ واقعی ما پیش میروند،  که تاریخ روح دهنده حال و سازنده آینده است.

دانش بشری

      از زمان قدیم آدمیزادها فکر می کردند آنچه میدانند،  آخر دانش است،  یه زمانی می گفتند،  چهار عنصر آب و باد و خاک و آتش،  و حالا  نزدیک به ۱00 عنصر پیدا کردن،  و یه جدول ساختن و باز هم  فکر میکنند، آخر دانشه،  یه خانم خونه دار مربا و ترشی که درست می کنه،  میگه آخرشه.  ولی همیشه بشر در قدم اوله،  این علم و دانش تا  بینهایت ادامه داره.  شیمی و فیزیک و ریاضی که طبیعت را تشکیل میدن،  فقط شامل این جدولا و فورمول های امروزی نیست،  اینها هنوز مثل همان جدول چهار تایی اولیه اند،  که آینده می خندند و می گویند،  چقدر علمشان  کم بود،  روزی میرسد این کهکشان را ذره ای و هر ذره ای را کهکشان  میابند.  من سعی می کنم با ایجاد این فکر، که هنوز و همیشه در قدم اول دانشیم،  و هر لحظه سئوالی هست،  و باید برای مردم عادی دائم ایجاد پرسش شود،  که همه چیز،  چگونه و چه و چرا بوده و هست.

کلیک کنید:  دانش و دانایی نوین

      چون مطالعاتم تاریخیست، مثال هایم هم تاریخیست،  یه تاریخ دان در تلویزیون می گفت،  یکی از حکام ایرانی با هفت هزار از نیرو هایش  به مغول  پیوست، و این یک خیانت بزرگ است.  این شخص هر گز به این موضوع که میگفت فکر نکرده،  و پرسش و اجازه فکر کردن هم ایجاد نمی کند،  انگار آنچه از یک کتاب می خواند،  و می گوید آخر دانشه.  البته این مغول خود فلسفه ایست،  این دانشمندان  شیعه ایرانی  بودند،  که برای سرکوب،  فرقه های مختلف دینی و مذهبی که در راس آنها بغداد بود،  ماجرای مغول را درست کردند،  که ظاهرا دست خودشان و ایرانیان مسلمان عزیز،  به خون خلفا و دارو دسته شان آلوده  نشود.

   پرسش از عموم:   اگر ما از مردم و زندگی آنان در آن دوره  بدانیم،  تصور چنین خیانت و وطن فروشی می کنیم؟  و آیا الکی بدون دادگاه و تحقیق و تحلیل های عمیق،  می توان حکم خیانت صادر کرد؟

آیا ایرانی ها برده بودند

      در خیلی از دروغ نامه ها می خوانیم که در زمان مغولان و اعراب و گاهی دیگران ایرانیان را اسیر می کردند و در بازار برده می فروختند و کلی چاخان های مختلف.  این دروغ با شرایط اجتماعی و جمعیتی آن زمان کاملاً در تضاد است.  من یک پرسش دارم،  که در واقع آزمایش کمی علمی هم می باشد، خودتان، بله خود شما که دارید این را می خوانید خود را در آن گذشته ها فرض کنید،  و خود را اسیر دست فرد بی سواد و بی شعوری که در آن داستانها تعریف می کنند قرار دهید،  چکار خواهید کرد؟،  حتمن خیلی سریع شرایط را به نفع خودتان بر می گردانید،  یا....

سر در گمی تاریخ دان های الکی

      در بسیاری از کتاب های تاریخی،  سردرد گمی تاریخ دان های الکی و طوطی های تاریخ گو را می بینیم،  که می خواهند رمانه واقع بینانه باشند.  در این باره نمونه آنقدر زیاد است،  که نمی شود برشمرد،  مخصوصاً در کتاب های تاریخی که اروپایی ها و آمریکایی نوشته اند،  برای مثال کتاب تاریخی،  خراسان و ماورالنهر نویسنده،  آ ـ بلنیتسکی،  عضو انستیتو باستان شناسی آکادمی علوم شوروی و معرف ترین آنها،  فقط یک بخش از کتابش را که در رابطه با اسکندر مقدونی است،  می نویسم متوجه می شوید چقدر سر در گم است.

نقل قول از آن کتاب،  ترجمه دکتر پرویز ورجاوند، چاپ نشر گفتار 1364:  نظریه بسیار غلو آمیز،  مرز شمال شرقی پادشاهی یونان ـ بلخی را در اوج شکوفایی آن به چین محدود می سازد،  اما این نظر تنها بر یک اشاره استثنایی یکی از منابع استوار است..... این اطمینان وجود ندارد که دولت یونان ـ بلخ بر سرزمین های آسیای میانه تسلط میداشته..... دو قرن تسلط یونان در آسیای میانه از ورود اسکند تا سقوط پادشاهی یونان تاریخ نویسان اروپایی را بسیار به خود مشغول داشته و نتیجه گیری مطلوبی نداشته و بلکه بیشتر جنبه مجادله آمیز بوده.....  نویسندگان کهن یونانی در باره مسائل و کشاورزی این حکومت زیاد غلو کردند که غیر قابل باور است.... با وجود درخشش پادشاهی یونانی ـ بلخی متخصصان اطلاعات پراکنده ای گرد آوری کرده اند....پایان نقل قول.

     این چند سطر از ده ها صفحه کتاب ذکر شده می باشد،  در تمام سطر های آن سر در گمی از دروغ حمله اسکندر مقدونی به ایران پیداست، و همه تاریخ دان های بی اندیشه و بی مخ سر گردانند.  عزیزان خواننده گان وبلاگها و مقالات  انوش راوید  اندیشه کنید و تحلیل و بررسی نمایید،  متوجه خواهید شد که چقدر دروغ در تاریخ گفته اند،  دشمنان تاریخی و استعمار می خواستند با این همه دروغ مردم ساده را به گمراهی بکشانند و استثمار کنند و منافع استعماری خود را ببرند.  استعمار گران تا قرن 20 آگاهی خوب نسبت به تاریخ داشتند،  ولی جانشینان یعنی استعمار نو از این دروغها غافل شد،  و این بدلایل مختلف علمی و سیاسی و اجتماعی در قرن 20 بوده است،  و از این نادانی آنها ما ایرانی ها باید استفاده ببریم،  چگونگی آنرا در پیگیری سایت های  انوش راوید  بیابید.

باید تاریخ و سرگذشت ها را با تحلیل های اساسی و نو دید،  و با شواهد واقعی سنجید،  و چون ساده دلان دنبال جفنگیات دشمنان و احمقها نرفت.  حتماً  لشکر و جنگ در دوره های تاریخ را که در  اینجا  نوشته ام بخوانید.

 در موارد مختلف جغرافیای طبیعی می تواند راه گشا باشد،  مثلاً ما می دانیم تمدن های اولیه 7 تا 10 هزار سال پیش در کنار رود های بزرگ و پر آب بوجود آمد.  شهر نشینی های مهمی که از دل آنها شاهان و کاخهای سنگی و بت ها پدیدار شدند،  از  نیل و دلتای آن،  فرات و دجله،  سند و پنجاب، آمو دریا و سیر دریا،  بر خواستند.  با نگاه به نقشه جغرافیایی می بینیم که در سرزمین های جنگلی و بیابانی و به اجبار طبیعت مردم دور از هم و در نقاط کم جمعیت بودند و به همین دلیل نمی توانستند تمدن های اولیه را بوجود آورند،  چون امکانات آنها محدود بود.  اما بعد از ایجاد تمدن های فوق در کنار رود های بزرگ،  اجبار طبیعی بشر او را وادار می کرد با تمدن های دیگر بده و بستان های اقتصادی و سیاسی داشته باشد.  بنا بر این سرزمین های میان این تمدن ها جای خوبی برای تبادل دانش و فرهنگ بود،  که در مابین بین النهرین و سند ما تمدن تکامل یافته تر و ترکیبی جیرفت را داریم،  در مابین بین النهرین و ماورالنهر تمدن کاشان را داریم،  و در مسیر دیگر کابل هست.  در تاریخ می بینیم که خیلی سریع این تمدنها که در خاک ایران بزرگ قرار دارند دور پیشرفت را از قبلی ها گرفتند.  اینان که در مسیر همه تمدن های اولیه قرار داشتند از هر چند سو بهره بردند و با وجود طبیعت چهار فصل و شکل خوبی از جغرافیای طبیعی،  دست آوردهایی مهمی  آوردند،  که در موزها و آثاری از آنها باقی است.  مشروح این مطالب در کتاب تاریخ نیک در  اینجا  نوشته ام.

   مهم مهم،  یکبار دیگر تکرار می کنم،  انسان قرن 21 نباید چشم و گوش بسته هر چیز را بپذیرد بلکه باید با دانایی قرن 21 که در اینجا گفته ام آنها را تجزیه و تحلیل کند،  و با اندیشه ای واژگون و دیدی نو رهی پویا بسازد.

آیا ایرانی ها برده بودند

      در خیلی از دروغ نامه ها می خوانیم که در زمان مغولان و اعراب و گاهی دیگران ایرانیان را اسیر می کردند و در بازار برده می فروختند و کلی چاخانهای مختلف.  من یک پرسش دارم،  که در واقع آزمایش کمی علمی هم می باشد، خودتان، بله خود شما که دارید این را می خوانید خود را در آن گذشته ها فرض کنید با همان فضا دقت کنید با همه چیز تاریخیش،  اسیر شده اید در دست عربی که می گویید عقب افتاده است و شما متمدن و با سواد،  چه می کنید و چگونه رفتار می کنید؟  آیا سریع ورق را به نفع خودتان بر نمی گردانید؟  آیا اصولاً امکان هست شما را در بازار برده بفروشند؟  و ده ها سئوال دیگر از خود بپرسید.  و از خود بپرسید چرا اجازه میدهید اینهمه   دروغ بخوردتان بدهند،  بپرسید مگر با دشمن ایران همدستیم که این دروغها را می پذیریم.   برده ها که بودند؟  از زمان هخامنشیان ایرانیان پایگاهی در زنگبار داشتند و در زمان ساسانیان و پس از آن در زمان خلفا این مکان به یک شهر ایرانی نشین تجارت پیشه تبدیل شد،  که خود داستانی دارد و از حوصله این وبلاگ خارج است.  اعراب بازرگان برده،  در این مکان بچه های چهار و پنچ ساله  قاره را می خریدند و به خلیج فارس می فرستادند و به فروش می رساندند، صاحبانشان آنها را در ده سالگی اخته می کردند،  و چون این جزیره در اختیار ایرانی ها بود نام های فارسی برای این برده های کوچک می گذاشتند.  بقیه این ماجراهای تاریخی را احتمالاً می دانید و در صورت لزوم بیشتر مینویسم.

  جالب:   ولی امروزه بسیاری یا اکثریت،  برده جهان سرمایه داری هستند... یا اسیر سرمایه داری مانند بانو مهتاب بلوچ که در بالا نوشتم.

بود و نبود ایران

      سرزمین وسیع و بزرگ ما،  ایران با تاریخ پر شکوهش،  در منطق های از نقشه جهان قرار گرفته،  که تاریخ و تمدن از آنجاست.  از مدیترانه تا پامیر از بین النهرین تا ماورا لنهر. هزاران هزار دانشمند و پیامبر و استاد،  به عالم عرضه کرده،  پیدایش زبان و دین و فرهنگ و شهر نشینی از اینجاست.  ایران ما هم در گذشته همه این وسعت بوده،  امروزه قسمت مهمی از این جغرافیاست،  و این جغرافیا به خاور میانه معروف است،  و در تاریخش همیشه حرف های مهمی داشته،  امروزه نیز نفت دارد ۸۰ درصد نفت جهان،  و زندگی بشر به این نفت بستگی دارد.  برای همین است که همه قدرتها و شبه قدرتها،  به این جغرافیا هجوم آورده اند،  و دارند همدیگر رو یه جوری بازی میدهند،  و غافل که این خاورمیانه نفتی و گازی،  و با امکانات بسیار دویست ملیون جمیت داره.

      ایران در نقشه ها نباشد بنفع کیست؟  چند کشور یا سرزمین کوچک،  که قسمت های جنوبی آن نفت و گاز دارند،  و مرکز آن معادن دیگر،  و شمال آن کشاورزی،  و شاید هم اندکی نفت و از آن چند سرزمین کوچک،  روسیه و ترکیه و پاکستان و چین،  و مقداری هم کشور های عربی اطراف سود میبرند.  روسیه از بدو تاریخش میخواست ایران نباشد،  که بارها در دوره قاجاریه میگفتند،  و امروز هم چیز هایی در همان اندازه اند.  ترکیه و پاکستان میتوانند،  به کشور های کوچک براحتی اعمال نفوذ کنند،  و نفت و گاز ببرند.  حرف هایی درباره جدایی قسمت هایی از ایران،  از زبان ناسیونالیست های، جمهوری آذربایجان و بلوچستان شنیده میشود.  از عربستان و عراق و کوچک های جنوب خلیج فارس هم،  جسته و گریخته،  و با ترس و لرز  گاهی چیز هایی میگویند،  مانند عربستان شمالی و ابوموسی و تازگی،  بندرعباس خاک عمان بوده.  برای چین و کمتر از آن هند،  اگر همه کشور های دنیا،  کوچک و کوچکتر شوند بهتره بیشتر میفروشند،  و با نیازی که به نفت و غیره دارند،  بهتر میبرند،  ولی از یک مسئله میترسند،  که نکند اوضاع آشفته شود.  اگر نفت به چین نرسد و تولیدا تش را نفروشد چه کند؟  نفت به دنیا نرسد؟؟. این بهایش سنگینتر است.                             

      ایران دمکرات بنفع کیست؟  یکپارچه و قوی بودن ایران دمکرات تعادل قوا را،  در خاورمیانه بین ایران و اعراب و ترکها و غیره حفظ میکند،  و از بزرگتر شدن روسیه و ترکیه و  پاکستان جلوگیری میکند،  در گذشته این خواست آمریکا و اروپا بود.  ولی امروزه آنها ایرانی مطابق میلشان میخواهند،  و این اختلاف بین آنها است.               

به کوری چشم دشمنان ما یکی هستیم

      امروزه دیده میشود،  بعضی از ایرانیان عزیز در وب ها یشان به یکدیگر  اهانت می کنند و ناسزا می گویند،  یکی می گوید فارسم و دیگری ترک و عرب و غیره،  و می گویند حق با ماست.  عزیزان،  ما دشمن مشترک داریم دشمنانی که می خواهد سر به تن ما نباشد،  دشمنانی که برایمان سرنوشت و تاریخ دروغ ساخته و باعث شده عده ای عزیز ساده دل علیه یکدیگر باشند،  عده ای که اغفال ترفند های همین دشمنان خون آشام را خورده و تاریخ شیرین ایران را از آن قومی و ملتی میدانند،  و البته شاید کسانی هم باشند که مزدور دشمن باشند،  و از اینکه وبها در دست جوانان است،  براحتی می توانند تفرقه ایجاد کنند.  در تاریخ به ما دروغ گفته اند که اعراب آمدند و کشتند و ایرانیان کتف اعراب به زنجیر کشیدند،  و دروغ ها گفتند که مغول آمد و کشت،  و ترک آورد و به سرزمین کرد زد،  و کرد سر برید و هزاران دروغ پرت و پلای دیگر نوشتند،  برای اینکه تفرقه و اختلاف ایجاد کنند و سود ببرند و استعمار کنند.

      عزیزان ما همه یکی هستیم،  از عرب و ایرانی و افغانی و ترک و پاکستانی و کرد و غیره،  در تمام تاریخ یکی بودیم،  نه مرزی داشتیم نه گذر نامه ای،  به هر سویی می رفتیم و احترام یکدیگر داشتیم.  بیائید به کوری چشم دشمن و برای شکست دشمن بیرحم،  که بطور واضح در عراق و فلسطین می بینیم،  چه می کند،  با یکدیگر متحد، متحد باشیم.  دشمنی که تجاوز می کند و تهدید به بمباران و اتم میکند،  دشمنانی که می خواهند بکشند و نفت و دریا و خاک و مال و جان ببرد.  ما مثل تاریخمان همه باید فدای هم باشیم،  ترک و عرب و فارس و کرد و بلوچ و افغان و تاجیک و ترکمن و غیر و غیره،  باید واقعاً مثل تاریخ شیرین و بدور از دروغ های آن یکی و متحد و متفق و یکدل باشیم،  و به یکدیگر احترام کامل بگذاریم،  و آماده سرکوب دشمن قدار باشیم،  و مهم،  اغفال رنگها و ظاهر فریبنده این دشمنان را نخوریم.  وب های دشمنان تفرقه افکن را شناسایی کنیم و بایکوت نماییم.  در غیر اینصورت می دانید چه به سر ما می آید،  تکه تکه و پاره پاره مان می کنند،  مگر عراق و فلسطین و چچن و بعضی نقاط دیگر دنیا را نمی بینید.  به کوری چشم دشمن برای شکست دشمن بیرحم ما یکی هستیم.    

 چند پاسخ کوتاه:  هیچ کس و هیچ تشکیلات باستانی و تاریخی، از  سومریها و سکاها و کاسپین ها و اینقبیل اقوام قدیمی نوار و سی دی صدا و موزیک ندارد،  که معلوم شود به چه لهجه ای صحبت می کردند.  هر شخصی و ملتی که مردم را جدا از هم میدانند،  ادعا می کند آنها از ما هستند.  از روی کتیبه های غیر خوانا و چند قبر و کاسه و کوزه تشخیص واقعیت بسیار مشکل است،  و نیازمند دانشی بیشتر و بدور از احساسات میباشد،  و باید توسط ایرانبان عزیز کاملاً علمی با این موضوعات تاریخی برخورد شود.  برای این قبیل تحقیقات وقت زیادی لازم است،  و نباید گرفتار ترفند های تفرقه افکنانه دشمن شد.

      من در هیج جا از مرگ و نابودی ملتی و جایی و یا اسرائیل نگفته ام تمام صحبت من اینست،  که باید در کمال بینش دمکراتیک بدنبال واقعیت گشت.  نفوذ صهیونیسم را دائم گوشزد کردم که این یک واقعیت است،  و حتی خودشان در کتابها و فیلمها بسیار گفته اند که واضح ترین نمونه آن فیلم مصائب مسیح است،  که می گویند از واقعیت ترین هاست و نشان میدهد دو هزار سال پیش،  توجه کن عزیز،  دو هزار سال پیش صهیونیست با عیسی چه کردند و چگونه مسیح را به صلیب کشیدند،  و چرا این کار را کرده و این را خودشان می گویند،  و نه من.  آیا  فکر کرده اید چرا بعد از دو هزار سال دست خودشان را رو می کنند،  و برنامه آنها چیست؟  آیا می دانید تجارت اشیای باستانی و تاریخی و کتب خطی در طول تاریخ در اختیار چه کسانی بوده؟  من سعی می کنم اندکی از این موضوعات را در وبلاگم  فقط جهت کشف دروغ هایی که در تاریخ ما جا زده اند بگویم،  هر چند که گاهی به نتایج سیاسی هم رسیده میشود،  چون جبر تاریخ و جامعه شناسی تاریخی است.

   عکس یک اثر باستانی ایرانی از طلا،  مشروح در موزه مجازی وبسایت ارگ،  عکس شماره 5623.

کلیک کنید:  حکومت چایمریکا

کلیک کنید:  طبقات اجتماعی ایران

کلیک کنید:  حروف الفبای تمدن کهن جی

    توجه:  اگر وبسایت به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

تحقیقات و تعریف جدید درباره چلیپا

تعریف چلیپا

محقق:  شبنم صدر جمالی

      صلیب علامتی اساسا متشکل از دو خط متقاطع که قرن ها پیش از این که نماد مسیح شناخته شود در آثار دوره های سنگ و مفرغ به صور مختلف ظاهر شده است، مثلا به صورت صلیب شکسته در هند ـ چین ـ ایران ـ اسکاندیناوی ونیز و به صورت صلیب دسته دار که در مصر نشانه جاودانگی بود.

ساختار نمادین چلیپا

      صلیب نماد از 4  نماد اصلی است. 3 نماد دیگر (مرکزـ دایره ـ مربع) صلیب رابطه ای میان 3 نماد دیگر برقرار می کند، از تلاقی دو خط عمود بر هم صلیب مرکز به وجود می آید و صلیب در این دایره محاط

می شود. صلیب دایره را به  4 قسم تقسیم میکند و هنگامی که بین نقاط تماس و دایره خطوطی عمود بر هم وصل شوند یک مربع یا یک مسطتیل به وجود می آید، مانند مربع صلیب نیز نماد زمین است اما وجه واسط و پویا و سریع الاثر زمین را شامل می شود.

      صلیب به سمت چهار جهت اصلی جهت گرفته است و پایه تمام نمادهای جهت یابی در سطوح مختلف موجودیت بشری است. جهت های مختلف انسان به یک انطباق 3 طرف نیاز دارد:

 1 ــ  جهتی مربوط به درون مایه انسان در ارتباط با خودش.

 2 ــ  و جهت مکانی او در ارتباط با  4 جهت اصلی زمین.

 3 ــ  جهت زمانی در ارتباط با جهات اصلی آسمان.


      جهات مکانی او بر محور شرقی و غربی مستقر شده است و طلوع و غروب خورشید علامت گذاری میشود و جهات زمانی او بر محور گردش عالم مستقر شده که این محور هم شمالی و جنوبی است و هم در عین حال تحتانی و فوقانی است،  تلاقی این دو محور اصلی صلیب و جهات کلی آن را به وجود می آورد.

      تطابق دو جهت حیوانی و مکانی در انسان او را در هماهنگی با کل عالم خاکی قرار می دهد و تطابق 3 جهت حیوانی ـ مکانی ـ زمانی او را از طریق محیط زمین در هماهنگی با سیر زمانی و ماورایی قرار می دهد.

بدین ترتیب چندین مفهوم در کنار هم قرار می گیرد و نمادهای صلیب را شکل میدهد.

      صلیب یک کاربرد ترکیبی و سنجشی دارد و در آن آسمان و زمین به هم وصل میشوند و در آن زمان و مکان ادغام می شوند. صلیب بند نافی است که هرگز از کیهان یه مرکز اولیه وصل است قطع نمی شود.

از میان تمام نمادها  نماد صلیب که کلی ترین و جامع ترین است نماد واسط است و میانگین نمادی که فطرتا به طور همیشگی کیهان و ارتباط آسمان و زمین و بالا و پایین و پایین و بالا را جمع می کند.

      صلیب راه بزرگ ارتباطی است. این صلیب است که مکان های مقدس از جمله معابد را برش می دهد تنظیم و اندازه گیری می کند صلیب نقشه شهر ها را ترسیم می کند و خیمه ها و قبر ها را در بر می گیرد تلاقی با بازو های آن نشانه چهار راه است.

      گنون مینویسد: «صلیب بیش از همه نمادها تمامیت فضایی و مکانی است ....و نماد وحدت اضداد است.  صلیب هم ارج یک عروج کننده است و راز مرکز را علنی می کند و پخش کننده و صادر کننده است و در عین حال جمع آورنده و تکرار کننده است.»

      صلیب وسیله رنج و الم و رستگاری است، این نماد در شرق اساسا بر این واقعیت مبتنی است که صلیب از تلاقی محور های جهات اصلی تشکیل شده است و می توان از طرق مختلف آن را نگاه کرد چه در خود آن و چه در مرکز آن رخ میدهد و یا شعاع هایی که از این مرکز ساطع میشود.

      محور عمودی را می توان سلسله مراتب درجات یا مراتب موجودیت پنداشت و محور افقی همچون شکفتن موجودی در درجه ای معین است. محور عمودی را در ضمن می توان آسمانی دانست و محور افقی را سطح آبها و در ارتباط با جوهر جهانی منفعل دانست، با تلاقی این دو مدار یا محور قطب ها صلیبی با 3 بعد به وجود می آید که 6 جهت فضا را تعیین می کند.

      صلیب جهت نما که دایره را به چهار قسم تقسیم می کند واسط بین آسمان و زمین است و بنابراین نماد جهان واسط است و همچنین نماد انسان جسمانی در سه تایی چینی (کنفوسیوسی ـ بودایی و دایویی).

      به گفته مارتین قدیس: «علامت مرکز آتش و جوهر اصلی است. نقطه  تلاقی جهات و اضداد محلی است که این جهات به تعادل می رسند مانند مرکز که در ارتباط با خلاء دایمی ناف چرخ است،  با فعالیت مرکزی اما بی عمل و بدون تغییری در وسط».

      چنان که دیدیم  صلیبی که دایره را به چهار قسمت تقسیم می کند یک چرخ است در این حالت صلیب علامت شعاع های مرکزی خورشید و یا الوهی است و از آن جا که نشانه های تمامیت یک گستره است از این رو در چین نشانه عدد 10 است که در برگیرنده کل اعداد گویا است.

      خط عمودی و مرکز تلاقی 2 شاخه صلیب یکی محور و دیگری مرکز جهان هستند و گویی سوار شده بر مرکز آن بر قطبی بودن محورهای صلیب تاکید می کند همین نکته است که صلیب را نماد سلطنت می کند و کیمیاگران آن را هم ذات با کوره حیات بخش دانسته اند.

   منابع:

   ــ  ژان شوالیه ، آلن گربران (فرهنگ نمادها) ترجمه سودابه فضایلی ـ نشر مجنون ـ صفحه 157و 158

   ــ  رویین پاکباز (دایرة المعارف هنر) تهران ـ فرهنگ معاصر چاپ اول 1378.

ارگ   http://arq.ir

کلیک کنید:  تماس و نظر

بزرگان و دلاوران تاریخ دو قرن اخیر ایران

بزرگان و دلاوران تاریخ دو قرن اخیر ایران

   پیش گفتار

      تاریخ ایران پر از دلاوری و وطن پرستی است،  در این صفحه بخش هایی از آنها را می نویسم،  و بمرور ادامه می دهم.  منبع اینترنت و اطلاعات شخصی،  ادامه دارد و بازنویسی می شود.

مزار های غریب تاریخی

سرداران ایرانی که مزارشان را کسی نمی شناسد

     این مزارها را شاید کمتر کسی بشناسد،  مزار سردارانی،  که نام و رشادت هایشان در تاریخ ایران ثبت شده است.

سرداری که مزارش انباری است

     مشتریان بازار تهران شاید هرگز ندانند،  مسیری که بارها آن را طی کرده اند،  و امامزاده ای که از کنارش گذشتنه اند،  پیکر کسی را در خود جای داده،  که روزگاری «شمشیر زن ترین جنگجوی شرق» بود.  «لطفعلی خان زند» جوان شجاع و دلاور ایرانی،  که آخرین پادشاه سلسله زندیه در ایران بود،  تبحر خاصی در شمشیر زنی داشت.

      لطفعلی خان زند از معدود پادشاهان عادل و محبوب ایران بود،  که  در زمان صدارتش،  خدمات بزرگی برای توسعه و پیشرفت ایران انجام داد.  لطفعلی خان مردی  راستگو، جوانمرد، صریح لهجه و دارای اراده قوی بود.  صفاتی که او را بیشتر از همه،  شبیه به کریم خان زند می کند.  او همانند کریم خان زند خوش خلق و دادگستر و نیک فطرت،  و با ترحم و نوع پرور بود،  و می گفت:  «نمی توانم چهره ای اندوهگین را ببینم و نمی توانم تحمل کنم که من سیر باشم وهم نوع من گرسنه.».

      گفته می شود او در مشرق زمین اولین کسی بود،  که به فکر تاسیس نوعی بیمه اجتماعی افتاد،  که البته عمرش کفاف عملیاتی کردن این فکر را نداد.

عکس آرامگاه لطفعلی خان زند،  در بازار تهران،  عکس شماره 5742 .

      سرانجام لطفعلی خان زند،  با خیانت «حاج ابراهیم خان کلانتر» حاکم شیراز،  در حالی که پس از ساعت ها جنگ تن به تن و دلاورانه،  غرق در خون بود،  به اسارت آغا محمدخان قاجار افتاد،  و به فجیع ترین شکل ممکن به قتل رسید.  پیکر او را در امامزاده زید تهران دفن کردند.  جایی که حالا بخشی از بازار بزرگ تهران است،  و کمتر کسی از آن اطلاعی دارد.  چند وقت پیش گزارش هایی منتشر شد،  که نشان می داد اتاقی که مزار لطفعلی خان زند در آن قرار دارد،  تبدیل به انباری شده است.

      برای یافتن آدرسی از آرامگاه و آستان مقدس،  در ورودی های مختلف بازار هیچ تابلو و علامتی وجود ندارد،  و تنها منابع آدرس یابی مغازه داران و ساکنین آن منطقه هستند،  که باید به آدرس های آنها اعتماد کرد.  پس از گذر از چندین پیچ و راسته در بازار تهران،  تابلویی در جوار محل مورد نظر نصب شده،  که نشان می دهد امامزاده زید(ع) در کجا قرار گرفته،  و به غیر از این تابلو که در جوار آستان نصب شده،  هیچ تابلوی دیگری از امامزاده یا حتی آرامگاه لطفعلی خان زند،  در طول بازار یا نصب نشده،  یا در انبوهی از جمعیت قابل مشاهده نیست.

      آرامگاه لطفعلی خان زند نیز در گوشه ای از محوطه امامزاده واقع شده،  اما گردشگران اجازه ورود به آرامگاه لطفعلی خان زند را ندارند،  چرا که در آرامگاه قفل شده،  و ورود به آن نیز با اجازه کتبی از میراث فرهنگی امکان پذیر است.

مزار سردار ملی تبریز

      شاید اگر الان از شما بپرسند مزار «ستارخان» در کجا قرار دارد،  بی واسطه و بلافاصله ذهن تان به سمت تبریز برود.  شهری که زادگاه «سردار ملی» بود،  و شروع نهضت مشروطیت از آنجا شکل گرفت.  اما جالب است بدانید مزار ستارخان،  جایی غیر از تبریز قرار دارد.

عکس مزار ستار خان،  در شهر ری،  عکس شماره 5743 .

     شهر ری و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)،  پذیرای پیکر یکی از رهبران انقلاب مشروطیت در ایران بوده است.  سردار رشید و شجاع اهل تبریز،  که خاطره مبارزاتش در تاریخ ایران ثبت شده،  حالا در گوشه ای از صحن حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) آرمیده است.  هرچند طی سال های اخیر،  نوادگان ستارخان تلاش کرده اند تا پیکر او را با کسب مجوز های شرعی،  از شهرری به تبریز منتقل کنند،  اما تا به حال چنین اقدامی انجام نشده است،  و مزار سردار ملی و دلاور تبریزی، همچنان مهمان مردم شهرری و تهران است.

دلاوران تنگستان

      در آغاز جنگ جهانی اول بسال ۱۹۱۴ ،  قوای روس از شمال،  و نیرو های انگلستان از جنوب،  به ایران حمله کردند،  کشتی های جنگی انگلستان در مقابل بوشهر لنگر انداختند،  و نیرو های اشغالگر بریتانیا در ۸ اوت ۱۹۱۵،  دومین هجوم خود به جنوب ایران را آغاز کردند،  شهر بوشهر را به اشغال خود در آورند.  یک روز پس از اشغال بوشهر،  چهارده نفر از ساکنین آن علیه اشغالگران اعتراض کردند،  ولی چون اهل جدال و اسلحه نبودند،  دستگیر و به هندوستان تبعید شدند.  رئیس علی خان دلواری و شیخ حسین خان چاه کوتاهی و زایر خضرخان اهرمی،  سه نفر خوانین دلیر شهرستان تنگستان از این وقایع آگاه شدند،  و تصمیم گرفتند که علیه دشمن  وارد مبارزه شوند.
      حدود دو ماه قبل از این که قوای انگلستان بوشهر را اشغال کنند،  ژنرال کاکس کنسول انگلستان در خلیج فارس، نامه ای به مرحوم شیخ محمد حسین برازجانی روحانی متنفذ و مجتهد معروف دشتستان نوشت،  که جواب آن نامه انگیزه قیام رئیس علی دلواری آن قهرمان نامی ایران شد.  کنسول انگلستان در این نامه از شیخ محمد حسین برازجانی خواسته بود،  که از نفوذ خود استفاده کند،  و از هر گونه آشوب و قیام علیه اشغالگران جلوگیری نماید.  در این نامه تأکید شده بود،  که از دشمنی با دولت انگلستان هیچ سودی عاید ملت ایران نخواهد شد،  و اگر ایرانیان وارد جنگ شوند،  انگلستان یک سوم خاک ایران را به تصرف خود در خواهد آورد.
      شیخ در پاسخ به این نامه،  تمام مصیبت ها را از طرف دولت انگلستان برشمرده،  و اعلام کرد چنانچه عملیات انتقام جویانه وطن پرستان،  علیه اشغالگران ایران صورت پذیرد،  مسؤولیت آن بر عهده انگلیسی ها خواهد بود.  رئیس علی،  در نامه های متعدد به شیخ محمدحسین برازجانی برای جهاد و قیام علیه قوای انگلستان کسب تکلیف می کند،  سرانجام با فشار وطن پرستان،  مرحوم شیخ صورتی از حکم جهادی که مراجع شیعه از نجف اشرف ارسال داشته بودند،  به ضمیمه حکم خود مبنی بر وجوب جهاد با کفار انگلیسی و جلوگیری از رخنه آن ها به بنادر جنوب و دشتستان و تنگستان،  و لزوم همکاری خوانین این مناطق و بسیج مردم مسلمان برای رفتن به میدان جنگ صادر می کند،  و برای همه خوانین می فرستد.

رئیسعلی دلواری

      نماد رهبر بزرگ نهضت مقاومت مردم جنوب ایران،  در برابر استعمارگران است،  سرداری که نام «دلیران تنگستان» را برای همیشه جاودانه کرد،  و خاک جنوب ایران ، رشادت های او و همرزمانش را خوب به یاد دارد.  رئیسعلی دلواری نماد مقاومت مردم جنوب ایران است،  نامی که روزی بر اندام استعمارگران و متجاوزان انگلیس لرزه می انداخت.  کسی که 12 شهریور ماه سالروز شهادتش به نام «روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس» نام گذاری شد.  اما شاید کمتر کسی بداند که مزار این سردار بزرگ و نامی ایران،  جایی به غیر از بوشهر و دلوار و حتی خاک ایران است.

   خانه ما کوه است،  و انهدام و تخریب آن ها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراطوری بریتانیا است.  این پاسخ رئیسعلی به نامه تهدید آمیز بریتانیایی ها بود.  آنها رئیسعلی و یارانش را تهدید کرده بودند:  چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید،  مبادرت به جنگ می نماییم،  در این صورت خانه هایتان ویران و نخل هایتان را قطع خواهیم کرد.

   عکس مزار رئیسعلی دلواری،  دلاور دلوار، غریب در کشور عراق،  عکس شماره 5741.  پیکر او را ابتدا در نزدیکی امامزاده ای در روستای «کله بند» به خاک سپردند.  اما از آنجا که رئیسعلی وصیت کرده بود،  او را در نزدیکی بارگاه مولایش حضرت علی (ع) دفن کنند،  پیکر او به قبرستان وادی السلام شهر نجف کشورعراق منتقل،  و آنجا به خاک سپرده شد.  جایی که شاید حتی کمتر کسی از زائران ایرانی عتبات عالیات هم از آن باخبر باشند.

   نظر انوش راوید:  شاید بخاطر این به راق بردند،  که یاد دلاور و دلاوری در جنوب ایران فراموش شود.

     رئیس علی در تاریخ معروف به رئیس علی دلواری،  فرزند زایر محمد (کدخدای دلوار) از طایفه‏ نیامتی، از چهره ‏های سرشناس تنگستان در روزگار خویش بود.  تاریخ تولد او را بین سال 1299 تا 1303 ق*  دانسته ‏اند.  با توجه به شهادت او در 1333 قمری،  سن وی در هنگام وفاتش بین 30 تا 34 سال بود.  رئیس علی دلواری، در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی آن قدر مقابله و مبارزه نمود،  تا در این راه سال 1333 قمری برابر 1294 خورشیدی،  به درجه‏ شهادت نایل آمد.  مدفن وی در حرم امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف قرار دارد.  او در زمان انقلاب مشروطیت جوانی 24 ساله،  بلند همت، شجاع، در صدق و وفا بی مانند،  و در میهن دوستی کم نظیر بود.  اگر چه سواد و معلومات کافی نداشت،  اما پاکی سرشت و صفات حمیده او طوری بود،  که زبانزد خاص و عام بود.  رئیس علی بعد از این که قوای اشغالگر انگلستان بوشهر را به تصرف خود درآوردند،  با شجاعتی وصف ناپذیر به مقابله پرداخت،  و شکست سنگینی بر قوای انگلستان وارد کرد،  و در حین مبارزه با دشمنان اسلام و ایران،  از پشت مورد هدف گلوله یکی از سربازان خائن خود قرار گرفت،  و در منطقه تنگک صفر،  در بیست و سوم شوال1333 هجری قمری به شهادت رسید.

      رئیس علی دلواری که نیرو های دلیر و شجاع ایرانی و تنگستانی دور او بودند،  از حکم جهاد مرحوم شیخ محمد حسین برازجانی و دیگر مراجع دینی آگاهی می یابد،  آماده نبرد با امپراطوری انگلستان می شود،  و مقدمات کار را در خانه حاج سید محمد رضای کازرونی فراهم می سازد.  رئیس علی همراه دوستش خالو حسین دشتی در اوایل ماه خرداد 1294 خورشیدی،  در عمارت حاج سید محمدرضا کازرونی،  پس از مذاکراتی با وی آمادگی خود را برای دفاع از بوشهر و جلوگیری از پیشروی نیرو های انگلیسی اعلام می دارد.  رئیس علی پس از اظهار تشکر،  قرآن مجید را می طلبد و همین که خادم قرآن می آورد،  برمی خیزد و تعظیم می کند،  و با احترام تمام آن را روی میز جلو خود می گذارد،  آن گاه رو به حاضرین کرده و می گوید:  ای کلام الله گفتار مرا شاهد باش،  من به تو سوگند یاد می کنم،  که اگر انگلیسی ها بخواهند بوشهر را تصرف کنند،  و به خاک وطن من تجاوز نمایند،  در مقام مدافعه برآیم و تا آخرین قطره خون من بر زمین نریخته است،  دست از جنگ و ستیز با آنان نکشم،  و اگر غیر از این رفتار کنم،  در شمار منکرین و کافرین به تو باشم،  و خدا و رسول از من بیزار شوند.
      بعد از اشغال شهر بوشهر در 1294 خورشیدی،  نیرو های انگلیسی قصد تصرف ناحیه دلوار را می کنند.  دلوار محلی بود که پیش از آن چند بار سربازان انگلیسی به آن جا تجاوز کرده،  اما طعم تلخ شکست را در این ناحیه چشیده بودند.  رئیس علی خان دلواری و شیخ حسین خان چاه کوتاهی و زایرخضر خان اهرمی،  از این وقایع آگاه و در مقام دفاع از وطن برمی آیند.  دفاع دلیران تنگلستان علیه اشغالگران آغاز می شود،  و نیرو های متجاوز انگلیسی که قریب به پنج هزار نفر با جدید ترین تجهیزات و اسلحه بودند،  در دام چند صد تن دلیر مردان تنگستانی،  که فقط تفنگ سر پر قدیمی داشتند گرفتار می آیند،  و عده زیادی از متجاوزان انگلیسی در این حمله از بین می روند.  دفاع مردم تنگستان بر روی هم هفت سال طول می کشد،  و در این مدت دلیران تنگستانی دو هدف عمده را دنبال می کنند:
  ۱ ــ  پاسداری از بوشهر و دشستان و تنگستان به عنوان منطقه سکونت خود.
  ۲ ــ  جلوگیری از حرکت قوای بیگانه به درون مرز های ایران و دفاع از استقلال وطن.
      رئیس علی دلواری که در حقیقت روح دفاع شورانگیز مردم جنوب ایران به شمار می رفت،  و از حیث خصایص اخلاقی و نظامی بر سایرین تفوق داشت،  قبل از این که زندگی را بدرود گوید،  بارها مرگ خود را پیش بینی کرده بود.  سرانجام در شب هجوم دشمن در ناحیه تنگک صفر هنگام شبیخون به دشمن،  از پشت سر توسط غلامحسین تنگکی،  در 1294 خورشیدی،  به فیض شهادت نایل می آید.  درباره علل قتل رئیس علی به صراحت نمی توان چیزی گفت،  چه وقایع نگاران و مورخان آن عصر به این موضوع اشاره نکرده اند.  ولی غلامحسین تنگکی قبل از به شهادت رساندن رئیس علی،  خطاب به صاحب منصب انگلیس گفته است:  من تشنه خون رئیس علی هستم،  چون جد او قاتل پسر عموی من است،   و مدت هاست که منتظر هستم با یک گلوله او را سوراخ کنم.  همیشه تاریخ،  استعمار و امپریالیسم از این قبیل افراد،  برای پیشبرد اهدافش استفاده کرده و می کند،  و با ترفند و زرنگی این قبیل جنایات را،  رنگ دشمنی خاندانی و ایرانی می دهد.
      رئیس علی دلواری در مبارزه با استعمار چهره واقعی و ژرفای ایمان خود را نشان داد،  و به قیام خونین ضد اجنبی مردم نواحی دشتی، دشتستان و تنگستان رنگ خاصی بخشید.  روح استقلال طلبی و عشق به میهن و غیرت و حمیت وی از او شخصیتی به وجود آورده بود،  که آوازه جانبازی و فداکاری اش در سراسر ایران طنین افکند.  وی نبرد علیه قوای مهاجم را وظیفه ملی و مذهبی خود می دانست،  و فعالیت های ضد انگلیسی او از این اعتقاد مایه می گرفت و تقویت می شد.  رئیس علی قاطعانه تصمیم گرفت خود را فدای استقلال و تمامیت ارضی وطن کند.  مقامات انگلیسی که اغلب با تزویر و نیرنگ و پرداخت رشوه و زر و سیم بر حریف چیره می شدند،  پس از اتخاذ تصمیم قطعی درباره اشغال بوشهر و پیشروی به سوی شیراز،  به منظور تطمیع رئیس علی،  دو نفر از متابعان حیدر خان حیات داودی را به دلوار گسیل می دارند،  تا به زعم خود موافقت او را مبنی بر پیاده شدن قوای انگلیس در کرانه خلیج فارس،  و حرکت به سوی شیراز جلب کنند.  نمایندگان حیدر خان ضمن ملاقات با رئیس علی متذکر می شوند،  که چنانچه او از قیام علیه قوای اشغالگر صرف نظر کند،  مقامات انگلیسی چهل هزار پوند به او خواهند پرداخت.  رئیس علی با صراحت و شجاعت تمام می گوید:  چگونه می توانم بی طرفی اختیار کنم،  در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته است؟
      پس از مراجعت نمایندگان حیدر خان،  که تیر شان به هدف مقصود اصابت نکرده بود،  نامه تهدید آمیز از طرف مقامات انگلیسی به رئیس علی نگاشته می شود، بشرح:  چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید،  مبادرت به جنگ می نماییم،  در این صورت خانه هایتان ویران و نخل هایتان را قطع خواهیم کرد.  رئیس علی در پاسخ مقامات انگلیسی می نویسد:  خانه ما کوه است و انهدام و تخریب آن ها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراطوری بریتانیای است.  بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما،  تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.

   پرسش از عموم:  آیا این ماجرای تاریخی ادامه دارد،  و نمونه های دیگر آن در جریان است و خواهد بود؟

   * روز شمار تاریخ ها را در این متن حذف کرم زیرا در منابع مختلف روز شمارها متفاوت ذکر شده بودند،  به همین جهت فقط سال ها را نوشته ام.  امید است جوانان با هوش استان بوشهر و شهرستان تنگستان،  به تحقیقات عمیقتر و وسیعتر در این مورد بپردازند،  و در اینترنت منتشر نمایند.

   جالب:  اگر و اگر!  این دلاوران برنامه های تدوین شده داشتند،  طرحها و استراتژی وسیع تر از دو نکته ذکر شده را دنبال می کردند،  چه بسا حتی جنگ اول جهانی رقم دیگری می خورد،  و تاریخ ایران هم دگر گون می شد.  همانگونه که در تاریخ مبارزان ایران نوشته ام،  مهمترین کار قبل از مبارزه یا هم زمان با مبارزه،  دانستن و داشتن اصولی است،  که برابر با قوانین منطق ایران باشد.

   عکس هنرمند دلاور ایران در تهران،  که خود را آماج گلوله مستقیم قرار داد،  مشروح در تاریخ هنر در ایران،  عکس شماره 7012.

کلیک کنید:  شورش پوست کنی

کلیک کنید:  آثار تاریخی کشور عراق

کلیک کنید:  تاریخ انقلاب های انسانی ایران

    توجه:  اگر وبسایت به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.


ارگ   http://arq.ir

کلیک کنید:  تماس و نظر

چند مطلب جالب و خواندنی 151


چند مطلب جالب و خواندنی 151

ماهات مانند شهریری

      سنگ های ایستاده ماهات کشور اندونزی،  درست مانند سنگ های ایستاده سایت باستانی شهر یری ایران هستند،  باستان شناسان اندونزی نمی دانند،  که این حدود 300 سنگ ایستاده را چه کسانی و در چه زمانی ایجاد کرده اند.  فقط با پیدا کردن چند استخوان انسان در زیر آنها،  و آزمایش با کربن 14 می گویند،  مربوط به حدود سه هزار سال پیش می باشد،  و هم چنین اظهار می دارند،  که اینها قدیمی ترین آثار انسان متمدن در اندونزی می باشد.  امید است جوانان باهوش متخصص ایرانی که در اندونزی هستند،  درباره این سنگ های ایستاده تحقیق کنند،  و در اینترنت منتشر نمایند.

      عکس سنگ های ایستاده ماهات اندونزی،  شماره های یک و 2 و 3 ، و عکس 4 انوش راوید در شهر یری،  عکس شماره 5645.  عکس های بیشتر شهر یری را در مقاله آن در اینجا ببینید.

 ارسی های زیبای ایران

      هنرهای تاریخی ایرانیان آنقدر زیاد است،  که هرگز نمی توان آنها را در یک کتاب یا وب جمع کرد و خواند،  یکی از این هنرها ارسی است،  ارسی یا اورسی  پنجره های زیبایی است،  که دیدگاه بیرون را از درون خانه نشان می دهد،  اور بمعنی محل و جایگاه و شهر است،  که در تاریخ به نام و یا پسوند و پیشوند شهر های مختلف گفته شده است.  سی بمعنی دیدن است،  و امروزه در روستا های قدیمی ایران و افغانستان،  هنوز به دیدن سی می گویند،  سی توسط اقوام مهاجر از ایران به زبان های اروپایی رفته است  See،  سی دیدن آزاد است،  و سیر (سی + ر) یعنی دیدن جهت دار و مشخص.  شاید اورسی بمعنی دیدن اور شهر تاریخی باشد،  ارسی پنجره بزرگ کاخها بوده،  که در بلندای ارگ قرار داشته،  و از آنجا براحتی اور دیده می شده است.  قبلاً در رابطه با نام اور و یا روم با تمدن کهن جی نوشته ام.  با تحقیق و تحلیل در باره ارسی،  بخوبی متوجه خیلی از موضوعات پنهان تاریخ می شویم،  مانند اینکه پنجره نیز از اختراع های ایرانی ها بوده است.

   عکس یک ارسی،  ارسی های زیادی در خانه های تاریخی ایران بویژه در شهر یزد وجود دارد،  عکس شماره 4414.

پیکر های تاریخی را دریابید

      معدن‌ها و انفجارها و ترک بر پیکره‌ نقش رستم ــ  در چند هفته گذشته پای کوه نقش رستم،  که آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی در آن جای گرفته،  ترک ژرفی ایجاد شده است.  برخی از بروز زمین ‌لرزه‌ای کوچک،  که به ایجاد این شکاف انجامیده خبر می‌دهند،  اما برخی دوستداران میراث فرهنگی بر این ‌باورند،  که استفاده از کاریزها (قنات‌ها) و آب‌ های زیر زمینی به این ترک انجامیده ‌است.

      پیش از این ترک‌ هایی در بدنه کوه نقش ‌رستم،  به ویژه در بخش آرامگاه خشایارشا ، دیده شده بود،  که گفته می ‌شود بر میزان این ترک‌ها افزوده شده‌ است.  اما بسیاری از معادن پیرامون نیز مجوز هایی برای استخراج گرفته‌اند،  که انفجارها و لرزش های شدید ایجاد شده در این معادن،  این ترک‌ها را بزرگ‌تر کرده است.

      نفوذ آب در فصل زمستان به درون شکاف‌ها،  و سپس یخ زدن این آب‌ها دلیل دیگری برای بزرگتر شدن آن‌ها است . گذاشتن حفاظ و سرپوش یکی از روش‌ هایی است،  که از سوی برخی کارشناسان میراث،  برای نگهداری از این سازه‌ دیرینه پیشنهاد شده است،  ولی با این همه مسوولان سازمان میراث،  در این زمینه هیچ گونه بررسی و یا تعیین اعتباری انجام نداده‌ اند.

      نقش رستم،  مجموعه‌ باستانی بسیار مهم در شهرستان مرودشت استان فارس ایران است،  که یادمان‌ هایی از ایلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده ‌است.  آرامگاه چند تن از پادشاهان هخامنشی (داریوش بزرگ و خشایارشا)،  نقش ‌برجسته‌ هایی از رویداد های مهم روزگار ساسانیان (تاجگذاری اردشیر پاپکان و پیروزی شاپور اول بر امپراتوران روم)،  بنایی معروف به کعبه‌ ‌زرتشت و نقش ‌برجسته‌ ویران ‌شده‌ ای از روزگار ایلامیان در آن، جای دارد.

عکس ترک ها در سایت باستانی نقش رستم،  عکس شماره 5873 از اینترنت.

فهرست ایرانی است

      در ستون کناری،  لینک فهرست وبلاگ را قرار داده ام،  بسیاری می پندارند فهرست واژه ای عربی است،  در صورتیکه در زبان عربی ریشه یابی ندارد،  زیرا فهرست واژه ای ایرانی است.  فه اول فهمیدن به معنی آگاهی و رست به معنی رستن و روییدن است،  که در جمع می شود محل آگاه شدن رستن نوشته ها.  خود تاریخ زبان عربی ریشه در زبان کهن ایرانی دارد،  حتی آثار تاریخی مرکز کشور عربستان این موضوع را بوضوح می گوید.

   عکس بخشی از کتیبه ای که به مکعب الحمرا شهرت یافته است،  این اثر مهم تاریخی سه سال پیش در استان حائل کشور عربستان کشف شده است.  این اثر با جمع دیگری از آثار باستانی تازه کشف شده آن کشور،  در نیمه دوم 2012 و نیمه اول 2013 در اروپا و آمریکا،  با نام جاده های عربستان بنمایش گذاشته شده،  می توانید از اینترنت اطلاعات بیشتر بدست آورید.  بنا به گفته کارشناسان و مسئولان عربستانی و غربی،  در این کتیبه آثار باستانی ایران و مد (ماد) بخوبی دیده می شود.  عکس شماره 4638.

غار و مجسمه شاپور

   عکس غار و مجسمه شاپور،  عکس شماره 5689 ،  وزن مجسمه شاپور یکم حدود 25 تن است. مورخان اروپایی آثار باقیمانده در تنگ چوگان را محرّک غرور ملی ایرانیان و سند تمدن این ملت نوشته اند.  ....در زمان سلطنت محمد رضا شاه پهلوی،  او فرمان به برپا ساختن مجسمه داد،  و بوسیله سرلشکر دکتر بهرام آریانا رئیس ستاد ارتش شاهنشاهی ایران،  به سرلشکر محمد تقی مجیدی فرمانده سپاه ابلاغ،  و پس از شش ماه تلاش شبانه روزی در ساعت هفده روز بیست و ششم بهمن ماه یکهزار و سیصد و سی و شش خورشیدی،  مجسمه بجای خویش استوار گشت. این تلاش تحت رهبری و نظارت مستقیم سرلشکر محمد تقی مجیدی فرمانده سپاه ۵ و توسط هفت نفر افسران و یکنفر غیرنظامی،  ۱ - سرگرد فنی احمد بیضائی، ۲ - سروان پیاده کریم خرقانی،  ۳ - ستوان یکم مهندس حسن بختیاری،  ۴ - ستوانیکم پیاده غلامعلی آیرملو،  ۵ - ستوان دوم مهندس جواد عمادی ده حقی،  ۶ - ستوان دوم پیاده اصغر شکور،  ۷ - ستوانسوم پیاده مصطفی افراسیابی،  ۸ - غیر نظامی استاد موسی مختاری.  بالغ بر دویست نفر درجه دار و سرباز و افزارمند پادگان های شیراز و کازرون،  که نام آنها در دستور سپاه ۵ درج گردیده انجام پذیرفت.  علاوه از برپا کردن مجسمه،  تکمیل جاده اتومبیل رو از رودخانه شاپور تا ایستگاه اتومبیل،  و احداث راه سواره رو کوهستانی،  از ایستگاه اتومبیل تا پای دهانه غار،  و ساختن دویست و سی پله با سنگ تراشیده شده،  و نرده آهنی و ساختمان پیدار مسطحه،  با دیواره سنگی و پله های مربوطه در داخل غار نیز توسط افسران و افراد نامبرده بالا ساخته و پرداخته شده است.  ستاد سپاه ۵ بهمن ماه ۱۳۳۶»  نوشته هایی که ایتالیک شده‌اند،  مربوط به قسمت هایی از کتیبه هستند که بعداً تخریب شده‌ اند.

کوروش بزرگ در پاریس

   عکس سر درب یکی از موزه های خیابان شانزلیزه شهر پاریس کشور فرانسه،  که کاخ اکتشاف یا palais de decouvert است.  در آن سر درب بزرگترین پادشاهان جهان را گذاشته اند،  منجمله کوروش بزرگ با یک سرباز هخامنشی،  و یک شیر دیده می شود،  عکس شماره 5693.

اوجاهورسنت پزشک مصری

      عکس مجسمهٔ اوجاهورسنت  Oudjahorresné ،  پزشک مصری که در سیستم هخامنشی هم صاحب نفوذ شد،  که در موزهٔ واتیکان نگهداری می‌شود،  عکس شناره 1483.  اوجاهورسنت از کمبوجیه به نیکی یاد کرده،  روایت های منفیِ هرودوت از کمبوجیه،  ناشی از تبلیغات معابد مصری بوده است.  بعضی ها هم میگویند داریوش میخواسته کمبوجیه رو خراب کند،  ولی من مدارک واقعی در این باره ندیدم،  مسئله دیگر که توجهم را جلب کرده "سن یا سنت" نام زنانه است.

سیاست با دروغ و دونگ های تاریخی

"اوباما در سازمان ملل:  ما به دنبال تغییر رژیم در ایران نیستیم"

   انوش راوید:  بفکر تغییر نیستید یا نمی توانید!،  چرا منت می گذارید که لطف می کنید،  بگویید نمی توانیم،  و گرنه یه کوتایی و انقلاب مخملی،  بمبارانی یا چیزی راه می انداختیم،  و پدر همه رو در می آوردیم.

عکس اوباما رئیس جمهور کشور ایلات متحده آمریکا،  عکس شماره 7161.

      دشمنان تاریخ ایران بدانید،  ملت ایران و جوانان با هوش ایران،  با دقت به تاریخ و تاریخ اجتماعی و سرنوشت خود می نگرند و تحلیل و تحقیق می کنند.

عکس صحنه هایی که دیگر وجود ندارند

      کوچ های عشایری در این 30 سال گذشته بسیار کم شدند و تغییرات اساسی کردند،  در این مدت کوتاه چند هزار سال تاریخ به ناگه دگرگون شد،  عکس ها و فیلم هایی وجود دارند،  که دیگر نمونه عادی آنها را هرگز نخواهیم دید.  

عکس کاروان های کوچ عشایر با شتر،  عکس های 7024 و 7025.

کلیک کنید:  تاریخ ایل و عشایر در ایران  

کلیک کنید:  تاریخ هنر های رزمی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ کاروان و ساربان در ایران

 

اولین کاشفان جهان

    مهم:  جوانان باهوش عزیز ایران،  همانگونه که امروزه می بینید،  از همه طرف به ایران و ایرانی،  حملات سخت و نرم می شود،  بیاید از تاریخ و جغرافیای کشور خودتان،  با تمام قدرت دفاع نمایید.  واقعیت های تاریخی را از این وبلاگ بگیرید،  و در گسترش و پیشبرد اهداف وبلاگ،  کار و تلاش کنید،  به امید اینکه فردایی با دانایی نوین ایرانی داشته باشیم.

تعریف دیگر از کشف آمریکا

      در مطلب دو عکس از پیکره سنگی پوکوتیا،  و کاسه مگافوئنته،  که در یکی دو پست قبلی نوشتم،  عزیزانی کنجکاو شدند بیشتر بدانند.  مقدار زیادی از این دست آثار باستانی،  در اختیار کشیش پدر پائلو کارلو گرسلی که از مبلغین کاتولیک ایتالیایی مقیم شهر .. اکوادور بود قرار داشت،  که اندکی بعد از مرگ این کشیش در 1982 آنها دزدیده و ناپدید شدند.  در آن زمان کسی بفکر این نبود،  که این اشیا باستانی مربوط به حدود 1500 ق.م است،  و از هندو چین و خلیج فارس به آمریکای جنوبی رفته،  و بعنوان اشیای مقدس در اختیار بومیان کوهستان های اکوادر و پرو قرار داشته است.  امروزه اهل فن گمان می کنند،  هنوز از این دست اشیای باستانی و ماقبل از تاریخ در غار های مخفی،  میان کوهستان اندیس قاره آمریکای جنوبی وجود داشته باشد،  جویندگان گنج برای بدست آوردن آنها در تلاش هستند.  جوانان باهوش ایران باید نسبت به این موضوع دقت نظر داشته باشند،  زیرا بخشی از آنها تاریخ ایران هستند،  و براحتی می توانند ثابت کننده اولین کشف قاره آمریکا باشند.

   عکس آثار باستانی و زیر خاکی،  که در اختیار پدر گرسلی بود،  عکس شماره 4429 ،  شامل ورقه های متعدد مسی با نوشته هایی،  که کاملاً متفاوت از کار های تاریخی بومی است.  مجسمه های متعدد که نشان های از کار های بین النهرین باستان دارد،  کار های طلایی کنده کاری شده،  بنا به گفته اشخاصی که این گنجینه را دیده بودند، این آثار خیلی زیاد بودند.

   عکس سمت چپ کتیبه روی ورقه مس کشف شده،  در کشور اکوادور آمریکای جنوبی،  نزد پدر گرسپی که در چند پست قبلی از آن نوشتم،  سمت راست کتیبه سنگی کشف شده،  در تمدن کهن جی استان کرمان.  دقیقاً شباهت بین دو خطوط مشخص است،  با حساب داده های تاریخی،  که می گوید اولین بار حدود پنج هزار سال پیش مس توسط مردمان استان کرمان کشف شد،  و کتیبه مسی که در اکوادور کشف گردیده،  که درست مانند خطوط کتیبه سنگی استان کرمان ایران است.  این ورقه های مسی اتفاقی در آمریکای جنوبی نبوده اند،  آنها توسط دانش خاص دریانوردی و غیره به آنجا رفته اند،  بایید در این باره توسط جوانان باهوش ایران تحقیق شود،  مخصوصاً در موزه های کشور های پرو و اکوادور.  عکس شماره 4436.

   عکس پیکره سنگی پوکوتیا،  و دیگری کاسه مگافوئنته،  متعلق به حدود پنج و نیم هزار سال پیش، که دو در تیاهواناکو کشور بولیوی نزدیک مرز کشور پرو پیدا شده اند،  و در 2002 میلادی شناسایی علمی شده اند.  روی هر دو مصنوع حروف الفبای سومری حکاکی شده،  و در موزه فلزات گران بها (موزه طلا) این کشور نگهداری می شوند.  هر دو این آثار زیر خاکی دینی هستند،  و براحتی می توان رابطه دین و اهرام آسیای جنوب شرقی و قاره آمریکا را با ایران و نیایشگاه چغازنبیل متوجه شد.  مطمئن این اشیا مستقیم از خلیج فارس به آمریکا نرفته اند،  و در این میان واسطه های تجاری و فرهنگی دریایی در شرق دور داشته اند.  این ها دلیل وجود تجارت ماقبل از تاریخی ایران می باشند،  عکس شماره 4428.

یک مطلب جالب

   مطلب زیر را از اینترنت گرفتم و چون جالب دیدم عیناً کپی پیس می کنم:

معنی واژه های دختر و پسر

   مرد از مُردن است،  زیرا زایندگی ندارد،  مرگ نیز با مرد هم ریشه است.

   زَن از زادن است،  و زِندگی نیز از زن است.

  دختر از ریشه دوغ است،  که در میان مردمان آریایی به معنی شیر بوده،  و ریشه واژه‌ دختر «دوغ دَر» بوده،  به معنی «شیر دوش» زیرا در جامعه کهن ایران باستان کار اصلی او شیر دوشیدن بود . به daughter در انگلیسی توجه کنید،  واژه daughter نیز همین دختر است،  gh در انگلیس کهن تلفظی مانند تلفظ آلمانی آن داشته و «خ» گفته می شده.  در اوستا این واژه به صورت دوغْــذَر doogh thar و در پهلوی دوخت آمده است.  دوغ‌ در در اثر فرسایش کلمه به دختر تبدیل شد.

   پسر ، « پوسْتْ دَر » بوده،  کار کندن پوست جانوران بر عهده پسران بود،  و آنان چنین نامیده شدند.  پوست در، به پسر تبدیل شده است.  در پارسی باستان puthar پوثرَ و در پهلوی پوسَـر و پوهر و در هند باستان پسورَ است.  در بسیاری از گویش های کردی،  از جمله کردی فهلوی (فَیلی) هنوز پسوند «دَر» به کار می رود.  مانند «نان دَر» به معنی کسی است،  که وظیفه‌ غذا دادن به خانواده و اطرافیانش را بر عهده دارد.

   حرف « پـِ » در « پدر » از پاییدن است،  پدر یعنی پاینده کسی که می‌پاید،  یا مراقب خانواده اش است،  و آنان را می ‌پاید،  پدر در اصل پایدر یا پادر بوده است.  جالب است که تلفظ « فادر » در انگلیسی بیشتر به « پادَر » شبیه است تا تلفظ پدر.

   خواهر ( خواهَر ) از ریشه «خواه » است،  یعنی آنکه خواهان خانواده و آسایش آن است،  خواه + ــَر یا ــار،  در اوستا خواهر به صورت خْـوَنگْهَر آمده است .

   برادر در اصل بَرا + در است،  یعنی کسی که برای ما کار انجام می‌دهد.  یعنی کار انجام‌ دهنده برای ما و برای آسایش ما .

   مادر  یعنی پدید آورنده‌ ما،  از:  مد و ماده،  بمعنای سازنده و تولید،  و گسترش دهنده،  مانند مد دریا.

دیو و دایو

   دیو در ایران باستان ــ  در شاهنامه فردوسی آمده: .... اوست که کشتی بر آب راند و از کشوری بکشور دیگر رفت،  پنجاه سال هم در انجام این کار بود.  چون این کارها را بپرداخت،  پای فراتر نهاد،  بفر کیانی تختی ساخت،  بگوهر اندر نشانده و بهر جای که خواستی رفتن.  دیوها آنرا برداشته از هامون به آسمان بر افراشتی،  خورشید سان در آن تخت نشسته در هوا همی گشت...  مشروح در اینجا.

   عکس فرکیانی جمشید،  و پرواز آن برای سفر،  عکس شماره 2505،  البته در شاهنامه فردوسی منظور دیو باسوادها و متخصص های آن دوران می باشد،  که توانسته بودند با دانش خود تختی بسازند،  که توانایی پرواز داشته باشد.  ولی در تصویر های یکی دو قرن اخیر دیو و دیوان را با اشکال ترسناک شبیه انسان نما کشیده اند،  درصورتیکه دیو از دیواندار و دیوان می آید،  (دی = روز + و = دارنده جایگاه) که قبلاً "و" را در واژه وتن (وطن) تشریح کرده ام،  (دیو = دی + و = روزدار، روزنویس).

      اما دیو ترسناک اصطلاحی امروزی چیست،  و واژه آن چه بوده است،  بمنظور آگاهی ابتدا باید سنگ های ایکا را ببینید و بدانید.  دیو ترسناک توهمی امروزی،  دایو یا در واقع دایناسور بوده است.

سنگ های جالب ایکا

      ایکا نام شهری است،  که مرکز استان کواستال می باشد،  و در 300 کیلومتری شهر لیما پایتخت کشور پرو قرار دارد.  این شهر در حاشیه بیابان آتاکاما و نزدیک رودخانه ایکا بنا شده است،  جایی میان کوه و اقیانوس آرام،  و فاصله چندانی با نازکا ندارد.  در این شهر سنگ هایی یافت شده اند،  که به سنگ های ایکا معروف شده اند،  و از آثار باستانی ایکاست.  اکثر طرفداران نظریه فرازمینی ها با آن آشنایی دارند،  اما داستان این سنگ ها از نظر محققان بسیار مخدوش است،  زیرا غربیها نمی خواهند بگویند،  که مردمی از تمدن کهن جی،  آشنایی کامل با پیدایش و تاریخ زمین داشتند،  و آنها این علم و داستانها را در گذشته های دور تر به پرو منتقل کردند.

   عکس سنگ های ایکا،  عکس شماره 7067.  آنها در واقع مجموعه ای از سنگ های اندوزیتی هستند،  که سطح آنها پوشیده از تصاویر دایناسورها و فناوری پیشرفته است،  و آن را متعلق به عهد باستان می دانند.  همان طور که در تصاویر نیز پیداست،  اندازه سنگ ها متفاوت است.  مطابق ادعای هایی  سنگ ها را در حوالی شهر های اکوکاجی و ایکا یافت شده اند.  جهت اطلاع بیشتر در اینترنت بنویسید:  سنگ های ایکا یا به انگلیسی:   ica stones،  ولی تمدن کهن جی و کلنی نشین های این تمدن در ایرلند و انگلستان و دیگر نقاط جهان را بخاطر داشته باشید،  قبلاً در اینباره زیاد نوشته ام.

   ــ  دایناسور = دایو = دیو اصطلاحی امروزی + نا = زیاد + سور = بزرگ، جشنواره،  در کل می شود دیو بزرگ بزرگ،  این واژه نشان می دهد در تمدن کهن جیرفت،  از دایناسور شناخت کامل داشتند.  دایو = دا = بلند + یو،  دار = دا + ر = علامت وابسته.  جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهر ها و روستا های ایران بروید.

 

   عکس کلاه خود های دلاوران ایرانی جنگ ایران و عراق،  عکس گویا است،  اما امروزه بسیاری از جوانان ایران،  خیلی بی خیال مرز های تاریخی و جغرافیایی کشور هستند،  عکس شماره 7181.

کلیک کنید:  تاریخ نجوم در ایران

کلیک کنید:  تاریخ سکه های آق قوینلو

کلیک کنید:  تاریخ مواد مخدر و اعتیاد در ایران

   

ایرانیان تاریخی در چین

     تاجیک‌های چین در چینی  Tǎjíkè Zú  که به پامیری‌ های چین هم شهرت دارند،  مردمی تاجیک و ایرانی تبار هستند،  که در خاک کشور چین کنونی بسر می‌برند.  این قوم یکی از ۵۶ قوم اصلی ساکن آن کشور هستند،  و جمعیتی حدود 500 هزار نفر را شامل می‌شوند.  در متون کهن چینی به این قوم اشاره شده ‌است،  در سلسلهٔ تانگ تاجیک‌ های چین با عنوان «چینا دوا گوتراً» معرفی شده ‌اند.  در این باب افسانه ‌ای قدیمی رایج است،  که ورود ایشان به چین از دورهٔ ازدواج شاهنشاه ایران باستان با ملکه‌ ای چینی بوده است.  تاجیک‌ های چین بیشتر در منطقهٔ سین کیانگ و تاشقورقان ساکن هستند،  پژوهش‌ها نشان داده،  که از تبار ایرانیان شرقی بوده،  و بیش از تاجیک‌ های تاجیکستان با وخی‌ها و شغنی‌ها خویشاوندی دارند.

   جالب ــ  بنا به تحقیقات وبلاگ انوش راوید،  این مردم مربوط به ادامه مهاجرت های مردم تمدن کهن جی،  و پخش شدن آنها در جهان می باشند،  به تاریخ مهاجرت مراجعه نمایید.

عکس دختر جوانی از تاجیک های چین،   عکس شماره 6352.

      خصوصیات چهره‌ ای و ظاهری تاجیک‌ های چین،  شبیه به مردم تاجیک و ایرانی ‌تبار است،  اما در اثر سده‌ها مجاورت و امتزاج با زرد پوستان ترک و چینی،  عده‌ ای از آنان تا حدودی چهره‌ ای شبیه چینی‌ها را نشان می‌دهند.  مردم تاجیک چین،  در محاورات از زبان ‌های متعددی استفاده می‌کنند،  دو زبان اصلی کاربردی و بومی ایشان زبان وخی و زبان سریکولی است،  که هر دوی این زبان‌ها از گروه زبان‌ های ایرانی و از شاخهٔ جنوب شرقی بشمار می‌روند.

      مردم تاجیک چین علاوه بر این زبان‌ها،  از زبان‌ های اویغوری و چینی در محاورات و تجارت نیز بهره می‌برند. هیچ کدام از این دو زبان در چین بصورت رسمی زبان کتابت نیست،  و در تاجیکستان گاهی خط سیریلیک و در چین و پاکستان گاهی خطوط فارسی- عربی و نیز اردو و لاتین برای نگارش بکار برده می‌شود.  جمعیت تاجیک‌ های چین را مسلمانان شیعه اسماعیلی به ‌ویژه در میان وخی‌ها و نیز مسلمانان سنی تشکیل می‌دهند.

      همچنین بمرکزیت کاشغر،  در شمال غربی این کشور،  مردم ساکن این ناحیه که به "اویغورها" معروفند،  سالیان دراز است،  که نوروز را جشن می گیرند.  بسیاری از این مردم به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند.  در زبان مردم این ناحیه واژه های بسیار فراوانی با ریشه فارسی یافت می شود،  و خط آنان نیز الفبای کاملا مشابه فارسی است،  و خواندن آن برای یک فارسی زبان بسیار آسان است.  امروزه برای همه قومیت هایی که در این منطقه ساکنند،  و به اسلام گرویده اند،  نوروز جشن بزرگ ملی است،  اما حتی پیش از آنکه این مردم اسلام آورند،  نوروز را جشن می گرفته اند.

   توجه ــ  جوانان عزیز ایران،  نسبت به آسمیله کردن قومیت های ایرانی در کشور های روسیه و چین بگویید و بنویسد و اعتراض نمایید. 

کتیبه های باستانی ایران

کتیبه‌ های گنج‌ نامه یادگارانی از دوران داریوش و خشایار شاه هخامنشی،  بر دل یکی از صخره‌ های کوه الوند در 5 کیلومتری غرب همدان به زبان های پارسی باستان،  بابلی و عیلامی نوشته شده‌ اند.  لوح سمت چپ که کمی بالاتر از کتیبه دیگر در کوه کنده شده مربوط به داریوش بزرگ هخامنشی (521-485 پ.م) است.  طول آن حدود 290 سانتی‌متر، ‌ ارتفاعش 190 سانتی‌ متر و دارای متنی به شرح زیر است:

"خدای بزرگ است اهورامزدا که این زمین را آفرید؛ که آن آسمان را آفرید؛ که مردم را آفرید؛ که شادی برای مردم آفرید؛ که داریوش را شاه کرد، شاهی از بسیاری، فرمانروایی از بسیاری. منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمین‌ها که نژادهای گوناگون دارند، شاه سرزمین دور و دراز، پسر ویشتاسب هخامنشی".

      کتیبه‌ خشایارشا (485-465 پ.م.) نیز در قسمت پایین همین کتیبه،  به طول 270 سانتی‌ متر و ارتفاع 190 سانتی‌متر قرار دارد،  متن آن عبارت است از:

"خدای بزرگ است اهورامزدا، بزرگ‌ترین خدایان است که این زمین را آفریده که آن آسمان را آفریده که مردم را خلق کرد که برای مردم شادی آفرید که خشایار شاه را شاه کرد، یگانه از میان شاهان بسیار، یگانه فرمانروا، از میان فرمانروایان بی شمار. من خشایار شاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای دارای ملل بسیار، شاه این سرزمین بزرگ دور دست پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی".

عکس کتبه های گنج نامه،  عکس شماره 5674.

ارشیت دانا

توجه:  عزیزانی که اسناد تاریخی درباره آرشیت دانا و بانو ورتا می دانند،  بگویند.

      آرشیت دانا نخستین فیلسوف ایران زمین است،  وی نزدیک به دوم ژانویه  4511 خورشیدی ایرانی زاده شد،  و در 4657 خورشیدی ایرانی درگذشت،  نخستین فیلسوفی که نامش در تاریخ ایران باستان آورده شده است،  او 146 سال زندگی کرد،  و روی هم چهار گفتمان بزرگ بین او و سه فیلسوف بزرگ یونی آنی (یونانی) بنام های سقراط، افلاطون و ارسطو رخ داد،  که در هر چهار بار اندیشمندان یونی آنی در برابر دانش و اندیشه برتر او کرنش نمودند.  با سقراط در اسوس و با افلاطون دو بار، یک بار در آتن و بار دیگر در ساردس و با ارسطو در زادگاهش استاگیرا.

      کتاب پر آوازه او "شالوده جهان" میباشد،  و هم اکنون در موزه بریتانیا است،  ولی آنها می گویند چنین کتابی ندارند.  مردم در آن زمان بر این باور بودند،  که آرشیت دانا آب جاودانگی سرکشیده است،  و زندگی اش بی پایان می باشد،  اما در4657خ.ا،  بدست لازاروس جاسوس یونی آنی کشته شد،  زمانی که ارسطو را از ماجرای مرگ آرشیت در زادگاهش ترشیز (کاشمر کنونی) آگاه ساختند،  او گریست و گفت کاش همانند او در تاریخ یونان نیز می داشتیم .

      پر آوازه ترین شاگرد او بانو ورتا  4573 تا 4673 خ.آ،  است،  بانو ورتا نخستین زن فیلسوف جهان است .

ارشیت دانا:  زندگی دراز در خانه ایی است،  که شادی در آن جریان دارد.

   عکس کاخ خورشید،  که به دستور نادرشاه افشار جهت اقامت و خزانه برای جواهرات و غنایم در کلات ساخته شده‌ بود.  عکس شماره 5740.

      کلات محل تولد نادر شاه افشار است،  وسعتی حدود ۳۲۷۶ کیلومتر مربع دارد.  این شهرستان از شمال به وسیله تپه ماهور هایی به طول۱۸۰ کیلومتر با کشور ترکمنستان هم مرز است،  و از جنوب به کوه های هزار مسجد و شهرستان مشهد،  و از شرق به شهرستان سرخس و از غرب به شهرستان درگز محدود می شود.

گوشی های خون آلود

عکس یک معدن غیر اصولی در کشور کنگو،  عکس شماره 5951.

      کنگو کشوری در جنوب صحرای آفریقا با منابعی از الماس، طلا، کوبالت، مس، قلع، تانتالم است،  منابعی با ترلیون‌ها دلار ارزش!  ولی به علت جنگ‌ هایی که هرگز پایان نخواهند یافت،  کنگو یکی از فقیرترین کشورها با آسیب‌ های روانی زیادی است.  این مساله شاید برای خیلی‌ها چندان مهم نباشد،  مگر اینکه بدانند معادنی تحت سلطه‌ شبه نظامیان در کنگوی شرقی،  مواد خام برای کمپانی‌ های بزرگ تولید دستگاه‌ های الکترونیکی و جواهرات و زیورآلات گران‌ قیمت را فراهم می ‌کنند،  و در عین حال، اسباب بی نظمی و هرج و مرج در آن مناطق را نیز فراهم می‌کنند.  بنابر این در لپ‌تاپ، دوربین عکاسی، گوشی تلفن همراه یا گردنبند شما ممکن است میزانی از درد و رنج مردم کنگو موجود باشد،  که به چشم نمی‌خورد.  در اینباره یک فیلم مستند نیز ساخته شده است،  البته با خیلی مشکل و دردسر.

      البته این وضع تنها به کنگو مربوط نمی باشد، و در بسیاری از کشور های دست چندم در جریان است،  مانند کشور بنگلادش،  که با خون چشم و دل توده فقیر،  پوشاک مارک سرمایه داری غربی تولید می شود.

آثار حکومتی زبان فارسی

     عکس نسخه ای دست نویس و کم نظیر از شجره نامه دو خاندان سلجوقیان و خوارزمشاهیان،  که به زبان پارسی است.  این نسخه خطی زیبا به شکل مینیاتوری و بخط پارسی نگاشته شده است،  و هم اکنون در موزه «Ankara Etnografya Müzesi» شهر آنکارا کشور ترکیه نگهداری می شود.

کوه پدری یا جم

      کوه پدری یا کوه جم،  این کوه باستانی در حومه شهرستان جم از توابع عسلویه استان بوشهر و در میانه راه بندر کنگان به فیروز آباد شیراز قرار دارد.  عباتگاه یا آتشکده دوران کهن در قله کوه قرار دارد،  مجسمه ‌های «جمشید جم» و «غار آدم» در نزدیکی کوه پدری،  به دلیل فعالیت‌ های شرکت ‌های نفتی و گازی شهرستان عسلویه استان بوشهر،  در معرض خطر قرار دارند.  که باید نسبت به حفظ و نگهداری این آثار تدابیری انجام شود.

    پدری =( پد = دریچه ورود + ری یا رای = خدای خورشید)،  یعنی جایگاه یا عبادتگاه ورود به دل و خواسته خدای خورشید. پد و پا،  صفت و وسیله ورود و خروج است،  که در پاتک و پدآفند وجود دارد،  و در پا بطور کامل خود نمایی می کند.

عکس کوه پدری یا کوه جم،  عکس شماره 5666 .

      آثار عبادتگاه این کوه،  مربوط به دوران تمدن کهن جی است،  در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  تنها منطقه تمدنی جهان،  در حاشیه خلیج فارس قرار داشت،  البته آن زمان خلیج کوچکتر،  و فاصله کوه از دریا بیشتر بود.  درباره این کوه شایعات و داستانها و شایعات زیادی در جریان دارد که قابل ذکر علمی نیستند.

 لایک ها و کامنت های سرگردان

      در فیسبوک و وب های اجتماعی می بینیم،  همه در حال نوشتن و گفتن،  لایک زدن و غیره هستند،  اما هیچکدام پیگیر حرفه ای و کابردی نظراتشان نیستند،  و فقط دارند بار مالی و بورس فیسبوک و امثال را افزایش می دهند،  و همه چیز به نفع سرمایه داری غربی بویژه آمریکایی می چرخد و می رود.  عزیزان روشنفکر در فیسبوک و امثال آن،  بیایید بمنظور حرفه ای شدن کار،  جهت اهداف ملی و مردمی ایران،  برای اینگونه جاها برنامه ریزی کنید،  و سبک کار شایسته ایرانی را بیابید و پیشنهاد کنید.

   عکس کوزه های گلی،  جهت جمع آوری سرگردانی ها و جنس ها،  نه اینکه روشنفکر خود درون کوزه رود و باشد،  عکس شماره 3584.

قربانی کردن گاو

      از چند روز به عید قربان مانده،  دیدیم که عده زیادی از موضوع قربانی کردن گوسفند،  و یا هر موجود دیگری در ایام دینی،  بشدت ناراحت و دلخور هستند.  چه بسیار این احشام در مراسم دینی کشته می شوند،  و گوشت آنها از بین می رود.  قربانی کردن رسم باستانی از دوران میترائیسم است،  که به دین های دیگر بعد از آن هم رفته است.

      در نقش و نگار های باقی مانده از آثار سنگی و ظروف دوران کهن ایران،  بویژه در تمدن کهن جیرفت،  قربانی کردن وجود ندارد،  و حیوانات شاد و در حال جست و خیز در طبیعت دیده می شوند،  نه بحالت قربانی شدن.  با افزایش جمعیت مردم،  و ایجاد طبقات اجتماعی،  و بوجود آمدن دینها،  قربانی کردن هم پیدا شد،  در ابتدا گاو را قربانی می کردند،  چون گاو گران و بزرگ بود،  گوسفند را جایگزین آن کردند.

گوسفند =( گو= گاو + سفند = سپند = مقدس).

   عکس دو تصویر قربانی کردن گاو بدست میترا،  که در معابد مهر و میترا و موزه های اروپا دیده می شوند. 

    تعدادی از عزیزان هم پیشنهاد کرده بودند که بجای کشتن جانداری،  رسم را عوض کنیم و درخت بکاریم،  یعنی جانداری برپا کنیم،  در نظرات تعدادی از این ایرانیان نوشتم:

   بنظر من باید با قطع فراوان و بی رویه درختان 3000 ساله جنگلی در شمال مقابله اساسی کرد،  که این کار باعث تغییر آب و هوایی در منطقه ایران شده است،  باید آفت خشک شدن درختان جنگل های غرب ایران شناسایی شود،  و با آن مقابله گردد،  باید بمنظور آبرسانی به جنگل های مصنوعی استان های تهران و مرکزی و... که در حال از بین رفتن هستند کاری کابردی نمود،  باید.....،  کاشتن درخت پیشنهاد خوبی است،  اما فعلاً طلبمان،  آنهایی که داریم نگهداری کنیم!

 شعور های سایکوپت

      سطح تحصیلات افراد مطلقاً هیچ ارتباطی با میزان شعورشان ندارد،  درباره میزان شعور و فهم و درک افراد،  روانشناسان گفته و نوشته های زیادی دارند،  اما هر شخصی با برخورد های خود با مردم،  دید متفاوتی از شعور های دیگران دارد.  من نیز با 7 سال وبلاگ نویسی و داشتن ده ها هزار نظر در وبلاگهایم،  دیده ام انگشت شماری علاقه به اهانت، مخالفت، مزاحمت، دارند،  آنها نوعی سایکوپت هستند،  معمولاً اینها هیچ وقت در هنگام نوشتن نظر درود یا سلام نمی گویند،  و هیچ وقت هم آرزوی موفقیت و یا تندرستی برای طرف مقابل ندارند.  مدتی است جوانکی که صفحه فیسبوک خودش را بروی مردم بسته است،  و گویا به فیسبوک جهت اعمال رفتار سایکوپتی آمده است،  در نظرات فیسبوک و وبلاگم همین رفتار های سایکوپتی را دارد.  او با کپی پیس کردن چند مطلب تاریخی از وب های دیگر در وب خودش،  فکر می کند که خیلی دانا شده،  و می خواهد با رفتار غیر عادی،  هم خودی نشان دهد،  و هم عقده خالی کند.  از نظر من این قبیل در بچگی و نوجوانی دچار آسیب ها و تجاوزات جسمی، روحی، اجتماعی،  قرار گرفته اند،  و نمی توانند بطور عادی و معمولی رفتار کنند.

      بعضی از خصوصیات روانی سایکوپتها و جامعه ستیزان:  علاقه به آزار دیگران،  خود شایسته پنداری اغراق شده،  تلاش برای مجاب کردن دیگران،  جذابیت سطحی با لباس یا وب و غیره،  نداشتن حس ندامت و عذرخواهی و....

آرزوی سلامتی برای این انگشت شمار افراد را دارم.


عکس انوش در معبد میترایی،  مشروح در معابد مهر و میترا، عکس شماره 6311.

بیمار های سایکوپتی

      در نوشته پیش از این درباره شعور سایکوپتی نوشتم،  و گاه مزاحمت های اینترنتی این قبیل،  این نوشته تنها برای اینکه یکی یا دو تای آنها در کامنت به من اهانت کرده و مزاحم شدند نبود،  بلکه در واقع بمنظور آگاهی دیگران بود.  در مدت 7 سال کار اینترنتی،  با تعدادی از این افراد بیمار برخورد داشته ام،  و در کل متوجه شده ام،  حدود یک درصد مردم درگیر این بیماری هستند.  در هر صورت  بمنظور محیط و زندگی سالم،  باید سایکوپت ها را شناخت،  و راه درهم ریختن بیماری آنها را یافت.

      البته من در آن عکس نوشته بودم، "سطح تحصیلات افراد مطلقاً هیچ ارتباطی با میزان شعورشان ندارد"  دلیل آن این بود،  که امروزه تمامی افراد اینترنتی دارای تحصیلات هستند،  و انگشت شماری بیماری سایکوپتی یا جامعه ستیزی دارند،  و چون آن بیماران دارای تحصیلات هستند،  با این اشاره و نوشته من در آن عکس،  شاید بتوانند تشخیص دهند،  که دچار بیماری هستند،  و نسبت به معالجه خود اقدام کنند. 

    عکس نعل اسب،  که از قدیم بمنظور دور کردن آزار سایکوپت ها به دربها می زدند،  شاید امروزه هم مجبور شویم به صفحه وب بزنیم،  ولی نه با درک و درایت امروزی سایکوپت ها بشناسیم،  تا بتوانیم جامعه ای بهتر ایجاد کنیم

نوشتن طرح جدید

      کشف مقدار استخوان و جمجمه یک میلیون و هشتصد هزار ساله،  باعث شده دانشمندان اظهار دارند،  کشف این استخوانها نگاه آنها را درباره روند تکامل انسانها تغییر داده است.  در این باره باید دانشمندان و دیرینه شناسان ایرانی هوشیار باشند،  و موضوع را با دقت پیگیری کنند،  چه بسا تکامل انسان در ایران و قاره کهن اتفاق افتاده باشد. 

   عکس جمجمه یک میلیون و هشتصد هزار ساله کشف شده در کشور گرجستان،  موجودی شبیه انسان به نام  دمانیسی Dmanisi عکس شماره 6371.

کلیک کنید:  تاریخ شطرنج و تخته نرد

کلیک کنید: تاریخ هنر های رزمی در ایران

کلیک کنید:  نقشه های سرنوشت سازی در ایران

    توجه:  اگر وبسایت به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.


ارگ   http://arq.ir

کلیک کنید:  تماس و نظر

چند مطلب خواندنی شماره 150


چند مطلب خواندنی شماره 150

عکس نمونه عصرانه روستایی ایران،  البته چای اندکی دیگر می رسد،  عکس شماره 6215.

شکار بی رویه و نابودی

      از اواسط قرن گذشته با زیاد شدن تفنگ های کمر شکن ساچمه زن،  شکار پرندگان در شمال ایران بویژه شهرستان تنکابن،  که جمعیت نسبی بالا دارد زیاد شده است.  و این موضوع باعث از بین رفتن و انقراض نسل چند گونه از پرندگان،  منجمله قرقاول و مرغ آبی محلی گردیده.  جوانان باهوش علاقمند و متخصص هر شهر و دیار ایران،  بطور مستقل و با برنامه ریزی مورد نظرشان،  باید نسبت به این مهم توجه نمایند،  و نسبت به حفظ و نگهداری و آمار گیری جانواران منطقه خودشان اقدام کنند.  همچنین باید نسبت به ضعف های قانونی و اجتماعی این موضوع،  تذکرات لازم را به ادارات مربوطه و مردم بدهند،  و در اینترنت منتشر نمایند.

عکس پرندگان منقرض شده  و تفنگ کمر شکن،  عکس شماره 4175 .

کریم باستانی یا  ice cream

      تا به حال به این اندیشیده اید که چرا هرگز در هیچ گزارش یا رسانه خارجی در مورد اینکه بستنی،  این لیسیدنی پرطرفدار،  در کجا و توسط چه کسی ساخته شد،  هیچ حرفی به میان نیامده؟!  جواب این سوال در کتاب:  "مردم دوران مشروطه"  در قفسه های خاک گرفته کتابخانه ملی موجود است،  که نیز افتخار دیگری برای ما ایرانیان است.

عکس تاریخی بستنی فروش دوره گرد،  حدود 1300 خورشیدی،  عکس شماره 1229 .

      داستان از اینجا شروع میشه،  فردی به نام کریم باستانی ملقب به کریم یخ فروش،  پسر جوانی از شهر ری بود،  که در خیابان جمهوری امروز،  بساط یخ فروشی داشت.  یکی از مشتریان همیشگی کریم،  کارمندان سفارت انگلستان در همان حوالی بودند.  دیدار هر روزه کارمندان با کریم،  رابطه صمیمانه را بین آنها پدید آورد،  کارمندان برای کریم که انگلیسی بلد نبود،  نام کریم یخی یا همان به گفته خودشان آیس کریم را برگزیدند.  در اواسط درگیری های دوران مشروطیت،  کریم برای جلب مشتری بیشتر،  به تولید و فروش و پخش یخ در بهشت مبادرت ورزید.  در همین دوران و برای اولین بار،  با مخلوط کردن شیر و یخ و زرده تخمه مرغ و گلاب و شیره ملایر،  اولین بستنی تاریخ بشریت را ساخت.  این تولید مورد استقبال اهالی بازار،  و همسر سفیر انگلیس قرار گرفت،  همان حوالی توسط سفیر انگلیس مغازه ای به کریم اهدا شد،  که بر سر در آن به زبان انگلیسی اسم فامیل کریم باستانی bastani  نوشته شده بود،  که ایرانی ها به اشتباه بستنی می خواندند.

      در زمان افتتاح فروشگاه،  سفیر انگلیس با گفتن:  we name it after you  اسم محصول را به احترام کریم آیس کریم گذارد،  میرزا حسن ‌خان مستوفی،  مستوفی‌الممالک دوران مشروطیت،  در کتاب خاطراتش مینویسد:  این پدر سگ (کریم باستانی) لیسیدنیی ساخته است،  از سرداب های یزد سردتر،  از لب یار شیرین تر،  از پنبه خراسان نرمتر.  سالها بعد کریم با یکی کارمندان سفارت انگلیس به نام الیزابت بسکین رابینز ازدواج کرده،  و به انگستان و بعد از آن به امریکا مهاجرت میکند.  این یک روایت از اینترنت بود.

عکس بستنی قیفی معروف تنکابنی،  عکس شماره 7521 .

جعبه آچار نیاز امروزه

      امروزه با وجود امکانات مدرن،  در هر خانه یک جعبه آچار و مقداری وسایل لازم است،  بویژه اینکه گیر آوردن تعمیر کار برای کار های جزئی هم مشکل شده است.  زیرا همه جوانان را بدانشگاه های غیر کاربردی فرستاده و دکتر و مهندسی کرده اند،  که اغلب دست به سیاه و سفید نمی زنند.  همچنین مخارج برای تعمیرات هم گران تمام می شود،  و نیز قیمتها با دلار بالا و پائین می روند.  بهمین جهت با کمی حوصله می توان مقداری وسایل مانند تعدادی اتصالات لوله ها،  وسایل برق کلید و پریز و چند نوع نوار چسب برق و نوار آب بندی،  همراه جعبه آچار در منزل داشت،  مشروح در اینجا.

عکس یک جعبه آچار خانگی،  عکس شماره 7149.

یادی از عسل وحشی

      سی، چهل سال پیش در جنگل های اطراف چلاسر و جل،  که امروزه دیگر وجود ندارد،  عسل وحشی به فراوانی یافت می شد،  من با کمک زرشک سگ باهوشمان،  در آن جنگلها عسل می یافتم و کلی می خوردم،  یادش بخیر.  این عسل های وحشی دیگر در چلاسر و جل وجود ندارد،  با نابودی جنگلها، سمپاشی، آلودگی ها و غیره زنبور های وحشی نیز مانند بسیاری از پرندگان و جانوران از بین رفته و منقرض شده اند.  هیچ کس به این مهم توجه نمی کند و هیچ اهمیتی ندارد،  البته تا وقتی که غذا های مصنوعی و ژنتیکی و هورمونی وجود دارد،  همه بی خیال خوردنی های طبیعی شده اند،  آمار می گوید سرطان و بیماری های مختلف بسرعت رشد می کند،  می گویند خوب بکند،  با پول نفت دارو از خارج می آوریم.

   عکس کندوی وحشی و سگ باهوش بنام زرشک،  35 سال پیش،  زرشک در میان جنگل های بیشه گرفته،  از لابلای تیغ های می دوید،  و براحتی لانه زنبورها را،  که عسل فراوان داشت می یافت.  من نیز با وسایلی که داشتم بخشی از عسل آنها را می گرفتم،  و هر روز صبح با کره محلی خیلی خوب می خوردم،  وای چه لذتی داشت،  یادش بخیر،  عکس شماره 4190.

آیا شما هم نیمکت...دارید؟

      روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود،  سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید،  از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟  سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته،  و به من گفته خوب مراقب باشم!

      لویی،  افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست؟  افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!

      مادر لویی او را صدا زد و گفت،  من علت را میدانم،  زمانی که تو 3سالت بود،  این نیمکت را رنگ زده بودند،  و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند،  تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود!  و از آن روز 41 سال می گذرد،  و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!

  ــ  فلسفه عمل تمام شده،  ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد!

  ــ  روزانه چه کار های بیهوده ای را انجام می دهیم،  بی آنکه بدانیم چرا؟

  ــ  آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده میکنید؟

درست کاری سهام عدالت

      یکی از مهمترین کار هایی،  که عموم مردم را به دنیای سرمایه داری غرب نزدیک می کند،  دادن سهام عدالت است،  که باعث می شود همگان با بورس و شریان بازار پول و سرمایه آشنا شوند.  از چند سال پیش که سهام عدالت به مردم دادند،  تقریباً همگان متوجه این ابزار اساسی دنیای متمدن متفاوت دیگر شدند،  و درباره آن با یکدیگر گپ می زنند.  خود بخود وارد شدن عموم به این دیدگاه،  تغییرات ناپیوسته در رشد و تکامل تمدن ایران را ایجاد می کند،  و باید توسط اندیشمندان نسبت به این تغییرات،  تعریف و تحلیل های جامع ارائه شود.  در غیر اینصورت این ابزار تبدیل به شمشیر دو طرفه غیر قابل کنترل می شود،  و کلاً مخالف جهت فرهنگ تاریخی ایران می گردد.

   عکس برگه سهام عدالت،  عکس شماره 7509 .  چند سال است این برگه بنام سهام عدالت را بمردم داده اند،  حدود 10 درصد مردم هم نفری 80 هزار تومان سود سهام را گرفتند.  ولی از ماه مهر 91 اعلام کردند،  که هر کس این برگه ها را دارد،  بیاورد تا آنرا عوض نماییم.  در یک وضع شلوغ پلوغ در اداره سهام عدالت،  برگه را بدون دادن هیچ رسید گرفتند،  و گفتند یکماه دیگر بیایید و جدید بگیرید.  یکماه دیگر مردم مراجعه می کنند،  باز هم بعد از چند ساعت معطلی و درهم و برهمی و شلوغ پلوغی زیاد،  مردم این برگه ها را که تقریباً با همان شکل قبلی ولی جدید بود،  دریافت می کنند.  اما از هر نفر هزار تومان می گیرند،  و یک رسید ساده برای آن می دهند،  معلوم نیست چرا این هزار تومان را گرفتند،  در صورتی که قبلاً هم برای دادن آن برگه قدیمی،  این هزار تومان را گرفته بودند،  یعنی اداره سهام عدالت،  دوباره چند ده میلیون هزار تومان پول جمع کرد.  کلاً دادن سهام عدالت طرح خوبی است،  اما 90 درصد مردم تاکنون نفری دو هزار تومان داده اند،  و هیچ نگرفته اند،  البته تا بعد.

   عکس منظره یک خونه گلی،  میان باغ زیبای سبز در چلاسر و جل،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 4187.

جای شما خالی

      جای شما خالی،  دو روزه که توت ها رسیده،  ولی گرفتار نوشتن چند مطلب بودم،  امروز صبح جمعه 29 اردیبهشت،  ساعت 11 رفتم و پارچه زیر درخت پهن کردم،  و با یه تکون دو کیلو توت بجای صبحانه و نهار خوردم.  یک هفته است که گوجه سبزها هم رسیده،  و دارم می خورم توت تا دو هفته دیگه دارم،  بعد از سفید، نوبت سیاه می آد،  گوجه سبز هم بعدش می شه آلو،  ازگیل ها هم زردی زده و از فردا پس فردا خوردنش شروع میشه،  تا دو هفته ادامه داره،  همینجور بترتیب می رسن انجیر و کرامولی و تمشک و خرمالو خیار و گوجه و....  حیاط من درست مثل جنگل آمازونه،  پیرهن کارمو هفته پیش بیرون درآوردم،  یادم رفت بیارم داخل،  الان که رفته بودم سراغ درخت توت،  اومدم وردارم بزار تو،  دیدم تو جیبش موش تمیز طبیعت لونه کرده و بچه گذاشته،  گفتم اون پیرهن باشه خونه شماها،  مار هم که از هر طرف می ره و میاد،  حتی رو درختها،  پرنده هم همین جور،  الان که اینو می نویسم پنجره رو باز کردم،  فقط سرو صدای کلاغ می یاد،  آدم دلش می خواد تو این هوا پرواز کنه و روح باشه.  هر موقع تو حیاط هستم،  زیر درختها دارم میوه کاملاً طبیعی می خورم،  به ریش شهری ها بویژه تهرانی های اسیر پول نفت می خندم.  محل کارم و باغ و خونه و اتاق خواب همگی تو یه فضای 1000 متری،  کلی کیف داره نه ترافیک نه چیزی....  تازه بیشتر از همه با دنیا ارتباط دارم!!!!

بفرمائید شام

      با سپاس از عزیزانی،  که زندگی ارگانیک من برایشان مهم بود،  و در متن "جای شما خالی" نظر نوشتند،  امیدوارم به چلاسر بیایید،  و در این فصل با باقالاپلو و سیر از شما پذیرایی کنم.  اما میوه را خودتان باید بروید روی درخت بخورید،  اینجا از پیش دستی چینی خبری نیست،  مثل شهری ها هم چند دونه میوه نمی گذاریم،  و چپ چپ نگاه کنیم.  می گیم هرچی دلت می خواد رو درخت بخور،  وگرنه گنجشک ها و کلاغها می خورند،  اگر تو شهر مردم در رقابت با سرمایه داری هستند،  اینجا در رقابت با پرندگان خوشگل هستیم.  در هر صورت ژنوم ما هموساپین رو تو طبیعت بستن،  نه در آپارتمان زلزله ای و ظروف شکستنی،  رفتار و خوراک غیر طبیعی که از 50 سال پیش آمده و بر جهان حاکم شده،  روزی نه چندان دور تغییرات غیر قابل باور ژنتیکی ایجاد می کنند،  ولی ما نیستیم،  اما از هموساپین نژاد دیگری پدید خواهد آورد.

عکس آخرین سبد باف چلاسر و جل و حومه،  عکس شماره 5715.

 کلیک کنید:  سردار جنگل

کلیک کنید:  دروغ نبرد چالدران

کلیک کنید:  سفر نامه تاریخی شمال ایران

عکس قدیمی کوزه های تازه چلاسر و جل،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 3584.

حباب کشکانزی

      امروزه در تمام جهان نقش طبیعت در زندگی کم شده که هیچ،  بلکه مانند بسیاری از جنگلها و حیوانات در حال از بین رفتن است.  در متن جای شما خالی که پیشتر نوشتم،  و از زندگی طبیعی خودم گفتم،  تعریف های دیگری هم دارد،  مانند:  دوستانی که پیش من می آیند،  گاه به این زندگی علاقمند می شوند.  یک دوست خوب دارم که او نیز می خواست بگونه ای چنین نماید،  در نزدیکی خونه من باغ بزرگی خرید،  تمایل داشت باغ مرتب و خوبی درست کند،  اما او مطابق معمول درگیر سرمایه داری شهری بود و نیامد.  چند ماه بعد باغش تبدیل به بیشه زار سومالی شد،  همین سومالی شدن را هم اینجا کم داشتیم،  که این روزها اینطرفها زیاد شده.  بسیاری از تهران و شهر های بزرگ دیگر،  در نقاط خوش آب و هوای ایران،  قطعه زمین و باغ خریده اند،  در ظاهر اقدام خوب است،  ولی در واقع ایجاد حباب کشکانزی در رشد اقتصاد کشکانزی کرده است،  یعنی افرادی بمنظور سرریز یا ارتقاع ویارانه خود،  که حاصل از درآمد زیاد نفت این دهه بوده است،  به اقتصاد کشکانزی دامن زده اند.

عکس منظره یک باغ چای روستای جل چلاسر قبل از اقتصاد کشکانزی،  عکس شماره 3340.

طرح نو کشتگری

    غرب مازندران با 6500 کیلومتر مربع وسعت،  در طول تاریخ یکی از مهمترین مراکز تولید گوشت و لبنیات بود،  اما امروزه با وجود "حباب کشکانزی" که بالا درباره آن نوشته ام،  وضع بگونه ای افسونی دگرگون شده است.  یک قرن پیش و در دوره پادشاهی قاجار،  غرب مازندران فقط با 50 هزار نفر جمعیت،  یکی از مهمترین صادر کنندگان لبنیات و پوست و ذغال به اروپا بود،  از اسکله چوبی در کریم آباد تنکابن،  محصولات تولیدی با کشتی به باکو،  و سپس از آنجا با قطار به اروپا فرستاده می شد.  در زمان رضا شاه پهلوی به منطقه غرب مازندران رسیدگی فوق العاده شد،  و بنیاد شهر های امروزی بنا گردید،  و محصولات دیگر مانند چای و مرکبات به صادرات این منطقه افزوده شد،  ولی بیشتر به داخل ایران می رفت.  در دوره دوم پادشاهی پهلوی،  غرب مازندران رونق گرفت و توریست داخلی و خارجی هم به این سرزمین افزوده گردید،  اما با باز شدن پای گردشگران داخلی،  افرادی که پول زیاد تر از اندازه داشتند،  علاقمند شدند ویلا و باغ در اینجا بخرند.  سپس از زمان جنگ تحمیلی،  مهاجرت های مردم عادی برای زندگی دائمی به این سرزمین آغاز شد،  و نیز در ده بیست سال گذشته،  با سختی معیشت در تهران و شهر های بزرگ،  به این روند افزوده شد.

      در این میان همانگونه که در متن حباب کشکانزی نوشتم،  عده زیادی که پول زیاد تر داشتند،  قطعه زمین یا باغ در اینجا خریده اند و آنرا رها کردند،  ادامه این روند به اقتصاد لرزان منطقه صدمه غیر قابل جبران خواهد خورد،  اقتصادی که امروزه نه بر اساس تولید خوراکی یا صنعتی یا معدنی،  بلکه بیشتر بر پایه فروش زمین،  دریافت حقوق کارمندی و بازنشستگی و کمک های دولتی،  لنگ لنگان در جریان است.  لازم است در این شرایط دید آینده نگری داشت،  جوانان این سرزمین بجای گفتن و نوشتن چند جمله یا جوک محلی و رضایت و خوشی الکی از آنها،  باید استراتژی مشخص تدوین شده با طرح های زیر بنایی،  برای خدمت به سرزمینشان داشته باشند،  بنظر من بمنظور ارتقاع برنامه های اقتصادی،  یکی هم باید "طرح نو کشتگری" را آماده و پیاده نمود،  یعنی زمینها و باغ هایی که توسط افرادی خریداری و رها گردیده و بیشه بی حاصل شده اند،   و باعث از بین بردن اقتصاد اصلی و تاریخی غرب مازندران،  و یا به تحلیلی سومالیایی گردیده است،  شناسایی کنند،  و در نشریات از این موضوع بنویسند،  و ضمن جمع بندی در تاکتیک های مناسب،  نمایندگان مجلس و دولت را در جریان بگذارند،  تا نسبت به بر طرف کردن این مشکل،  قانونی بتصویب برسد،  مانند احیاء و آباد کردن اجباری یا وکالتی آنها. 

   عکس باغ های چای خریداری شده توسط تهرانی های پول نفتی،  که رها شده و سومالیایی گردیده است،  عکس شماره 4523.

بهترین لبنیات ارگانیک

      یکی از مهمترین غذا های بشر،  از ابتدای تولد تا آخر عمر لبنیات سالم است،  ولی امروزه در تمام جهان،  لبنیات هم مانند بسیاری چیز های دیگر بدست سرمایه داری لجام گسیخته افتاده،  صنعتی و ترکیبی شده است،  و انسانها را از لبنیات ارگانیک محروم کرده اند.

   عکس شماره 4529 ،  گاو های محلی آقا سهراب در ییلاق کوه های چلاسر و جل،  این گاو های سالم در طبیعت بی نظیر کوهستان البرز بهترین تغذیه ارگانیک را دارند،  و بهترین و طبیعی ترین شیر را می دهند.  هفته ای یکی دوبار آقا سهراب 7 – 8 کیلو شیر را دم در منزل تحویل می دهد،  و از آن سرشیر خیلی عالی و خوش طعم بی نظیر می گیرم،  و ماست و پنیر درست می کنم.  اینجا تنها دیدن کوه ها و مناظر زیبایش نیست،  بلکه این لبنیات هم جزئی از کوه هاست،  با خیال راحت از این شیرها می خوریم،  نه از کشور چین با ملامین و دارو آمده،  نه کارخانه ای بخود دیده است.  اما دست روزگار و تغییرات ناپیوسته قرن نو،  دارد این طبیعت را بهم می ریزد،  جنگلها را به غارت می برند،  که متعاقب آن فرسایش خاک و تغییرات آب و هوایی را بدنبال دارد.  منجمله آب شدن یخچال های طبیعی،  و نیز  با آمدن ریزگرد های عراقی و عربستانی به ایران،  یکی دو سال است بارش های اینجا همراه آنهاست،  که خود مشکلات غیر قابل تصوری را خواهد داشت.  دیگر اینکه برای حفظ بردن درخت های چند هزار ساله یا حتی چند ده هزار ساله،  گالشها یا دامداران تاریخی ایران را از کوه و جنگل بیرون کرده اند،  و چند سالی است که چشایی مردم فقط بسمت لبنیات صنعتی چرخیده است.

آبشار بزرگ البرز

      عکس شماره 4470 ،  آبشار بزرگ البرز،  پس از طی راه زیبای آسفالته تنکابن به سلیمان آباد،  و در انتهای این مسیر از لشتو بطرف کوه پیچیده،  و در یک جاده جنگلی بی نظیر که درختان تنومند فوق العاده دیدنی دارد می گذریم.  جنگلی که اکثر درخت های تنومند آن را بی رویه و با بزرگترین غلط تاریخ بشر قطع کرده اند،  و لاشه آنها منظره دلخراش در میان جنگل مخروب شده باقی گذاشته است.  بعد از طی حدود 20 کیلومتر در جاده خاکی سخت،  به بزرگترین آبشار کوهستان البرز مرکزی می رسیم،  که از ارتفاع 60 متری حجم عظیم آب به پائین می ریزد.

عکس آبشار،  عکس شماره 4470 ،

      بدلیل دور بودن و جاده خراب آنجا بسیار خلوت است،  و جای مناسبی برای اقامت یک روزه تفریحی می باشد.  جایی است که عطر گیاه های مختلف در فضا پیچیده،  آب گورا  دارد و مناظری که تا کنون دیده نشده خیلی دلپذیر است،  غیر از قطع درختان تنومند که برده اند،  بقیه بکر مانده اند.  اگر بجای قطع درختان،  کمی آنجا سرمایه گذاری می کردند،  درآمد خیلی بیشتری از بردن چوب درختان داشت.  درختانی که نبودن آنها آب و هوا را دگر گون و طبیعت را خشن می کنند،  درختانی که پول چوبش حرام می شود،  و دود نبودنش به چشم ملتی بزرگ می رود.

شوراها در جهت ملی مردمی

      این روزها مسایل و موضوعات زیادی پیرامون ناسیونالیسم یا ملی گرا مطرح است،  و همچنین درباره سیاسی و تحلیلی بودن،  گفته و نوشته های زیادی می شود.  ولی هیچ برنامه ای برای آنها نیست،  و طرح های و تدوین شده ملی و مردمی در اینباره وجود ندارد.  شاید یک نمونه جالب کوچک و مهم آن،  انتخابات شورا های روستایی و شهری در ایران است،  که هیچ تحلیل علمی برای انتخابات آن وجود ندارد.  کسی که انتخاب می شود کیست،  و تا چه اندازه توانایی دارد،  کسی که انتخاب می کند،  چه دانشی و بهره ای دارد،  و یا حوزه انتخابیه باید چگونه و چه شرایطی داشته باشد.  در واقع بشکل ساده و ابتدایی،  گفته شده هر روستا و شهری باید شورا داشته باشد،  یک انتخابات و عکس در و دیوار،  و سپس با رای گیری همه چیز تمام می شود،  و عده ای به عنوان شورا انتخاب می گردند.

      در نهایت هیچ رشد و تکاملی در این روند دیده نمی شود،  درباره حوزه انتخابیه هیچ تعریف و تحلیل وجود ندارد،  فقط گفته می شود شورای روستایی و شهری،  باید چند نفر اعضا شورا داشته باشند.  در تمام مدت پیدایش شورا های شهر و روستا،  هیچ یک از اندیشمندان تعریف و تحلیل جامع،  در جهت رشد و تکامل ملی مردمی ننوشته،  و ارائه نداده است.  و نیز تعریف درباره انتخابات کنندگان و انتخاب شوندگان،  که برابر با دانایی قرن نو باشد وجود ندارد.  لازم است چند مورد را در نظر داشت:

   پرسش:  چرا یک روستای بسیار کم جمعیت باید دارای شورا باشد؟

   پرسش:  سطح تحصیلات انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان چقدر باید باشد؟

   پرسش:  تحلیل و شاخص هر نفر و هر شورا برای رسیدن به اهدافش چگونه است؟

   پرسش:  چرا شوراها مجبور نیستند عملکرد های خود را با وبی در اینترنت منتشر نمایند؟

   پرسش:  آیا انتخاب شوندگان تست و پرسش های نامه پر کرده اند،  که چه برنامه هایی دارند؟

   پرسش:  چرا نباید مجمع یک دهستان،  یک شورای کار آمد،  و با علم و سواد بیشتر داشته باشد؟

   پرسش:  چرا شورا ها برای دریافت و مخارج پولی،  که از بابت امضای اسناد،  و کمک های مختلف می گیرند،  قانوناً مجبور به گزارش دادن به مردم نیستند؟

   .... و ده ها پرسش دیگر  پاسخ داده شود،  تا بیشتر از پیش شوراها در جهت ملی مردمی ایران و آینده بینی باشند....

  عکس نمونه شاهین شمالی،  که آنها هم مانند جنگل های شمال ایران دارند از بین می روند،  عکس شماره 4524.

کلیک کنید:  جنگ افزار های آینده

کلیک کنید:  برج و بارو های دیدنی ایران

کلیک کنید:  کندوان های تاریخی و دیدنی ایران

    توجه:  اگر وبلاگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  وبلاگ

ادامه تمدن کهن آتلانتیس

مهاجران تمدن های کهن آتلانتیس و جی از اینجا.

   عکس تئوتیهواکان،  که مکانی باستانی در حوزه آبگیر مکزیک است،  و مجموعه ای از اهرام را در خود جای داده است،  ساختار آنها مشابه ساختمان هاییست که به زبان محلی به آن تئوتیهواکان می گویند.  این اهرام شگفت انگیز  که تاریخچه ساختشان به عصر پیش کلمبیا باز می گردد،  دارای خانه های مسکونی، دیوارنما و هرم هستند.  گفته می شود این مکان شهری با 100 هزار نفر جمعیت بوده است.

شیخ و مریدان

      مریدی شیخ را گفت: علم بهتر است یا ثروت؟  شیخ بیدرنگ شمشیر از نیام بیرون آورد،  و مانند «جومونگ»،  کتاب مرید بخت برگشته را به سه پاره نامساوی تقسیم نمود،  و گفت:  سالهاست که هیچ خری بین دو راهی علم و ثروت گیر نمی کند.

      دیگر مریدان در حالیکه انگشت به دندان گرفته،  و لرزشی وجودشان را فرا گرفت،  گفتند یا شیخ ما را دلیلی عیان ساز تا جان فدا کنیم.

      شیخ گفت:  در عنفوان جوانی مرا دوستی بود،  که با هم به مکتب میرفتیم،  دوستم ترک تحصیل کرد،  من معلم مکتب شدم...،  حالا او پورشه دارد...  من پوشه...  او اوراق مشارکت دارد،  و من اوراق امتحانی.... او عینک آفتابی و من عینک ته استکانی... او بیمه زندگانی و من بیمه خدمات درمانی.... او سکه و ارز و من سکته و قرض....!

     سخن شیخ چون بدینجا رسید،  مریدان نعره ای جانسوز برداشتند،  و راهی کلاس های آموزش اختلاس گشتندی.

سالگشت ارنستو چه گوارا

      روز 8 اکتبر سال 1968 برابر با 16 مهر،  ارنستو چه گوارا انقلابی بزرگ آمریکای لاتین،  توسط نظامیان حاکم بر بولیوی به قتل رسید.  چه گوارا در 14ماه مه سال 1928متولد شد،  او در شهر تجاری ریزاریو در آرژانتین به دنیا آمد.  چه گوارا که در بین هوادارانش به ”چه“ مشهور بود،  وی در سفر های متعدد به آمریکای لاتین،  که همواره همراه با مشکلات و مشقات فراوانی بود،  دست از کار پزشکی کشید،  و به مبارزه برای آزادی مردم آمریکای لاتین روی آورد.

      چه گوارا در سال 1956 به همراه 82 انقلابی دیگر،  نبرد انقلابی علیه باتیستا،  دیکتاتور کوبا را آغاز کرد،  و پس از 3 نبرد،  سرنگونی باتیستا محقق گردید.   چه گوارا که خود را وقف آزادی مردم آمریکای لاتین کرده بود،  بعد از کوبا روانه بولیوی شد،  تا به همراه انقلابیون بولیوی برای برقراری آزادی در این کشور بجنگد.  چه گوارا یازده ماه پرحادثه و سخت را در جنگل های بولیوی پشت سر گذاشت،  و نبرد های متعددی را علیه نیرو های سرکوبگر رهبری کرد،  و سرانجام در دره یوره به محاصره نیرو های دولت درآمد،  و پس از نبردی سخت درحالی که مجروح شده بود،  دستگیر شد و توسط نظامیان حاکم به قتل رسید.

عکس چه گورا،  عکس شماره 5847.

      در آمریکای لاتین ریشه کهن تاریخی قابل ذکر،  که بتواند مردم را تحت فرمان معنوی قرار دهد وجود ندارد،  آنچه که آنجا دیده می شود،  کمی مسائل دینی بدون پشتوانه فرهنگی تاریخی مردمی،  و کمی دانش سوسیالیستی سطحی برای روشنفکران است.  بهمین جهت پیش روان راه های آزادی بخش،  از ابتدای تاریخ این قاره،  مانند سیمون بلیوار تا چه گورا،  نتوانستند توده های مردم را در یک ذهنیت بسیج و گرد آوری کنند.

پنیر سیاهمزگی

      پنیر سیاهمزگی از نظر طعم و مزه،  در ایران بی مانند است،  و می‌تواند با بهترین پنیر های دنیا رقابت کند. این پنیر به صورت سنتی در منطقه سیاهمزگی تهیه می‌شود،  که طرفداران زیادی نیز دارد،  و همواره گردشگران در این منطقه برای خرید آن اقدام می‌کنند،  زیرا یکی از بهترین سوغات استان گیلان است.

      پنیر محلی سیاهمزگی بسیار مقوی است،  زیرا شیر گوسفند را بدون گرفتن خامه شیر به پنیر تبدیل می‌کنند.  زنان منطقه سیاهمزگی در فصل بهار حدود ساعت 11 تا 12 و در فصل تابستان حدود ساعت 13 تا 14 گوسفندان را می‌دوشند،  و سپس شیر را از یک صافی پارچه ‌ای یا توری نازک عبور می‌دهند،  بعد از گذراندن از صافی،  به شیری که هنوز گرم است،  مایع پنیر زده و در یک دیگ با آب ترکیب می‌کنند.  این مخلوط بعد از مدتی می‌بندد.  سپس با یک کاسه فلزی،  مایع به دست آمده را داخل دیگی که روی آتش اجاق است،  ریخته و در مدت زمان 10 تا 15 دقیقه خمیر دیگری به دست می‌آید.  این خمیر را در ظروفی که از جنس چوپ و به شکل بشقاب است،  می‌ریزند و با فشار دست،  آب آن را می‌گیرند و پنیر باقی می‌ماند.

عکس پنیر سیاهمزگی،  عکس شماره 5790.

      این پنیرها یا در محل فروخته می‌شوند،  و یا اینکه توسط خریداران سنتی محلی در شهر خریداری می‌شوند.  قیمت پنیر تازه از پنیر کهنه ارزان‌تر است،  زیرا پنیر کهنه نمک سود شده،  و مدت زمان بیشتری سالم باقی می‌ماند.  پوست بز و گوسفند را نیز برای نگهداری کشک و پنیر،  و نگهداری کره در فصل زمستان آماده می‌کنند.

درفش کاویانی بر سر ملکه انگلستان

    درفش کاویانی؛  درفش اسطوره ‌ای ایران از عهد قدیم تا پایان شاهنشاهی ساسانیان بوده است،  به گفتهٔ مورخین ایرانی و اسلامی  یک میلیون سکهٔ طلا ارزش داشته ‌است.  این درفش پس از شورشها و اسلام در ایران از بین رفت.

   عکس طرح درفش کاویانی ایرانیان،  که در تزیین و طراحی جواهرات سلطنتی ملکه مادر، ملکه ویکتوریا و ملکه الیزابت استفاده شده است.  الماس کوه نور هم در این عکس دیده می شود،  عکس شماره 5727.

   پرسش از عموم:  طرح درفش کاویانی،  که در تاج و طراحی جواهرات سلطنتی انگلستان دیده می شود،  از دوران مهاجرت مردم تمدن کهن جی و ساخت استون هنج بدست آنها بوده،  یا کار و طرح جدیدی مربوط به این یکی دو قرن اخیر می باشد؟.   

امپریالیسم خل شده

   در فیس بوک نوشتم:

    ــ  درود،  بی بی سی سابقه طولانی در دروغ پردازی و نیرنگ و توطئه و بی سوادی دارد،  سالی را بعنوان کوروش بزرگ بر می گزیند،  و در جمعی از ده ها بزرگ ایرانی تقدیر می کند،  و در جایی و بنا به مصلحت سیاسی لحظه ای در تاریخ،  با وجود یک طبقه در هریک از موزه های اروپایی درباره تاریخ ایران،  کشور ایران را جعلی می خواند،  و بدین وسیله ابزاری بدست جوانان باهوش ایران می دهد،  که آگاهی توده ای را افزایش دهند،  و با امپریالیسم خل شده بهتر مبارزه کنند.  در ضمن یاد آوری نمایم،  آنها اتفاقی حرفی را نمی زنند،  هر روزه در جلسات و کلاس های توجیهی و تاکتیکی شرکت می کنند.  مشروح در نبرد نوپدید.

عکس طرح اعتراضی در فیسبوک،  عکس شماره 7006.

   سپس هم وطنی پرسید:  چرا نوشته اید امپریالیسم خل شده،  به چه معنی و تعریفی نوشته اید؟

   پاسخ:  همانگونه که در وب آینده بینی توضیح نوشته ام،  در گذر بسوی آینده و در ادامه رشد و تکامل،  آینده از آن تمدن کنترل انرژی است،  و امپریالیسم های دوران گذشته،  در این آینده جایی ندارند،  بهمین جهت باقی مانده های افکار و ترفند و بازی آنها،  دارند آخرین تلاش های خود را می کنند،  و این تلاش آنها بدلیل عدم تحلیل از تاریخ تمدن در ساختار های تاریخی اجتماع است،  که به نوعی عدم سواد و دانش می باشد،  بهمین جهت کار های آنها شباهت زیادی به خل بازی دارد.

   توجه:  متن زیر را بعد از دو روز در فیسبوک نوشتم:

      ضمن سپاس از توجه هم میهنان عزیز،  پاتک سنگین فرهنگی ایرانیان،  باعث شد آقایان صادق و نادر از بی بی سی در یک برنامه معذرت بخواهند،  و بگویند در شرایط سخت کاری اتفاقی بود.  این پاتک سنگین فرهنگی ایرانیان در مدت بسیار کوتاه،  درس خوبی به همه ضد ایرانیان بود،  که بدانند این ملت تاریخی بسیار یکپارچه است،  همیشه و هر لحظه آماده دفاع از تاریخ و فرهنگ خود می باشد.  حتی ایرانیان می توانند کوچکترین و بی اهمیت ترین موضوعات را ابزاری برای قدرت نمایی کنند،  که تقریباً در جهان بی نظیر است،  این مهم قدرت نمایی فرهنگی در شرایط 35 سال گذشته بدست آمده است.

      همچنین یاد آوری نمایم،  بعد از عذر خواهی بی بی سی،  و بمنظور  حفظ و نگهداری آزادی اندیشه و قلم،  و نیز بمنظور جلوگیری از سوء استفاده عوامل استعمار جهانی،  از عموم هم میهنان خواهش می کنم،  پایان پاتک فرهنگی را اعلام کنند،  ولی همیشه آمادگی خود را بمنظور مقابله های احتمالی آینده حفظ نمایند و بسط دهند.

پیدایش دمکراسی

      دمکراسی واژه ای ایرانی و بازمانده از تمدن کهن جی است،  دم dem، دام dom،  با تغیر آوا در نقاط مختلف،  به معنی جایگاه است،  هنوز در بعضی از روستاها برای کار های کشاورزی و یا غیره می گویند،  و در زبان روسی خانه است.  کراسی همان کرسی است،  کرسی = کر = حاشیه و کناره و کرانه،  که در معنی نام کرج توضیح دادم + سی = دیدن،  مانند اورسی = اور = شهر + دیدن = پنجره های مشبک،  کرسی یعنی حاشیه ای برای دیدن،  دام کرسی یعنی جایگاه کرسی یا جایگاه دیدن.  که بعد ها تغییر آوا یافته و دمکراسی شده است.  بهترین نمونه سالن یا جایگاه دمکراسی در تپه حسنلو قرار دارد،  در اینجا سالنی در مرکز سایت است،  که دور آن سکو های نشستن قرار دارد،  و در این سکوها عده ای می نشستند،  و درباره مسائل مختلف شور می کردند،  همچنین در این سالن محکومین را برای محاکمه و یا اجرای سنگین ترین حکم های می آوردند.

      گاه در این حکم ها گردن مجرمان را می زدند،  در سالن دمکراسی تپه حسنلو،  جای قرار گرفتن جلاد و مجرم مشخص است.  جلاد =  جل = بالا و بلندی،  در تعریف روستا های چلاسر و جل نوشته ام،  + لاد = سنگ تیز برنده،  بر وزن لات = گل و لای بی مصرف،  که آدم لات از آن آمده است،  سپس پو به معنی قوی و پیل،  به لاد اضافه شد،  و لاد شد پولاد.  جلاد = جل + لاد = تیغ بلند شده و یا بالا رفته.

      آدم =  دم dam = نفس + آ = حرف اول و یا سر حروف،  آدم می شود سر نفس ها، اول دمها.  دم dam آدم با دم dem دمکراسی تفاوت در آوا دارد،  د دارای جایگاه است،  دنیا و دام و دم و دم همه جایگاه دارند،  و از یک ریشه در دال هستند،  چه بسا اولین همو ساپین،  که هنوز به حرف زدن نیافتاده بودند،  فقط از د بمنظور کلی آن بانگ می زدند.  این صدای د the همچنان در زبان های کهن تا انگلیسی امروزی،  که ریشه در حروف الفبای جی دارند،  باقی مانده است.

عکس سالن دمکراسی در تپه حسنلو،  عکس شماره 6310.

کلیک کنید:  دمکراسی، فدرالیسم، حزب

   جالب:  بمنظور معنی و تاریخ دمکراسی،  کلی پرت و پلای بدون سند و مدرک و ریشه یابی نوشته اند،  که فقط بگویند از اروپا و یونان اروپایی بوده است،  نه از ایران و قاره کهن.  متأسفانه سیستم آموزشی ایران،  بدون هرگونه تحقیق و تحلیل ایرانی،  نوشته ها و گفته های غربی را ادامه می دهد،  تا راه کج غیر علمی ادامه پیدا کند.

جهت اهداف ملی مردمی ایران،  در بحث های تاریخی شرکت کنید،  و نظر بدهید و بپرسید.

عکس عطار پارسی هنگام مطالعه کتاب خطی حدود 1310 خورشیدی،  عکس شماره 1291.

کلیک کنید:  سفر های تاریخی انوش

کلیک کنید:  تاریخ هنر های رزمی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ ترفند های سیاسی در ایران

    توجه:  اگر وبسایت به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

کلیک کنید:  تماس و نظر

سالن 2 موزه مجازی ارگ


سالن 2 موزه مجازی ارگ

 هزاره های اول و دوم خورشیدی ایرانی

از 7000 تا 5000 سال پیش

کلیک کنید:  پیش گفتار و فهرست سالن های مجازی و آدرس موزه های ایران

. . . بزودی کامل پست می شود و ادامه دارد . . .

کاسه 6000 ساله

   عکس کاسه سفالی ساخت 6000 سال پیش،  به ارتفاع 15.8 سانتی متر و قطر دهانه  27 سانتی متر،  این ظرف در سایت باستانی تل باکون در نزدیکی تخت جمشید کشف شده است،  و اکنون در موزه  بریتانیا قرار دارد،  عکس شماره 5569.

ظرف سفالی 4000 ساله

   عکس ظرف سفالین چهار هزار ساله ماهی شکل،  یافت شده در آذربایجان ایران،  طول 17 سانتی متر،  محل نگهداری موزه هنر لوس آنجلس،  عکس شماره 5561.

ظرف ماهی شکل

عکس ظرف سنگی به شکل ماهی‌،  هنر هزاره دوم خورشیدی ایرانی،  عکس شماره 5203.

 

 کلیک کنید:  سفر های تاریخی انوش راوید

کلیک کنید:  تاریخ سفال در ایران

کلیک کنید:  داستان های دوران کهن ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

کلیک کنید:  تماس و نظر

سالن 1 موزه مجازی ارگ


سالن 1 مجازی ارگ

قبل از تاریخ خورشیدی ایرانی

بیش از 7000 سال

 کلیک کنید:  پیش گفتار و فهرست سالن های مجازی و آدرس موزه های ایران

. . . بزودی کامل پست می شود و ادامه دارد . . .

رقص های آئینی تاریخی

   عکس رقص های آئینی،  بر بوم سنگ از تیمره حدود 12 تا 14 هزار سال پیش،  و دیگری بر تکه سفال مکشوفه در اطراف چشمه علی شهر ری،  متعلق به سده 45 خورشیدی ایرانی،  که در موزه لور فرانسه نگهداری می شود.   یک مراسم در دو تمدن با فاصله زمانی حدود 10 هزار سال،  عکس شماره 5953،  از محمد ناصری فرد،  اینترنت.

   ــ  تیمره = تی = T + مره = مرو، مروه.  جهت اطلاع بیشتر مراجعه شود به،  معنی نام شهرها و روستا های ایران.

عکس تعدادی آثار قبل از تاریخ خورشیدی ایرانی،  عکس شماره 6279 .

کلیک کنید:  تاریخ زمین ما

کلیک کنید:  دوران یخبندان کوچک

کلیک کنید:  تمدن کهن آتلانتیس در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

کلیک کنید:  تماس و نظر