وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

آموزش آینده پژوهی و آینده بینی

سازمان آینده بینی،  صفحه دو

 منبع:  اطلاعات شخصی، اینترنت،  نشریات.

دیدگاه آینده پژوهان

      کسی نمی تواند در آینده پژوهی تمام جهات را در نظر بگیرد،  آینده اقلیم شناسی، آینده پژوهی جامعه، آینده بینی علم و دانش، آینده نگری کار و شغل، تحصیل در آینده و غیره،  هر کدام پژوهش های ویژه خود را دارند و پژوهندگان آن تخصص و خواسته می بایست پیگیر آن باشند.  من انوش راوید که مطالعات و تحقیقاتم علم جغرافی ـ تاریخ و تاریخ جامعه شناسی است بر اساس دانش تاریخ جامعه شناسی و ریتم و آهنگ تاریخی و مطالعات جانبی در چگونگی آینده می توانم تا حدودی معقول آینده را پیش بینی کنم،  این غیر ممکن است که کسی بتواند آینده را کامل و درست بگوید.  در داستانها خوانده ایم که امثال نورس داموس یا شیخ ماهانی از آینده می گفتند و نوشته اند ولی آنچه از آنها می خوانیم ترفند های ناشرانی است که برای فروش کتاب ها و سود بردن کارهایی کرده اند،  باید در بسیاری از موضوعات این مهم را در نظر داشت.  این توهم و خرافات است که تصور شود از عالم غیب و غیره می آیند و به کسی از آینده می گویند این اغفال جادو گران عصر حجر است که سود جویان منافع استعماری و امپریالیسم برای مردم ساده استفاده می کردند.

      مدیر شرکتی برای آینده تمام پارادایم های مدیریتی را در نظر می گیرد،  ولی اکثر مواقع آنچه که پیش می آید برایش غیر قابل پیش بینی است،  و یا با وجود کارشناسی هایی به مشکلاتی بر می خورند،  زیرا آنها دیدگاه ها را در اندازه شغلی بررسی کرده اند.  در واقع آینده پژوهی به صورت عمومی در حد پسندیده و علمی امکان پذیر است،  برای این منظور باید تمام سرشته ها در آینده بینی را با جمع کارشناسی کار آمد وارد به علومی که در دانایی قرن 21 نوشته ام بکار برد.  مثال های بزنم،  بسیاری اشخاص در جستجو ها نوشته اند،  آینده شغل جامعه شناسان چیست،  یا آینده شغلی تحصیل کرده های ریاضی چه می شود،  یا آینده کارها چگونه است،  این چند نمونه را که در جستجو گوگل نوشته و از آنجا به وبلاگم رسیده بودند،  از ابزار وبگذر دیدم.  این اشخاص نظری ننوشته بودند که بگویند منظورشان از آینده چیست،  آنها فقط می خواهند از آینده فقط روز گار را به خوشی بدانند،  یا می خواهند آنچه از آینده است به واقعیت بفهمند و درک کنند.  ننوشته اند و احتمالاً نمی دانند تفاوت آینده و زمان وقوع آینده چیست،  در گذشته های دور برای رسیدن به آینده و یک تحول اجتماعی می بایست هزاران سال صبر کرد،  و در هزار سال پیش یکی دو قرن و در قرن بیستم چند دهه و اینک خیلی سریع انسان به آینده می رسد،  فقط باید دید منظور از آینده چیست،  تحولی کلی و یا برداشتی سطحی است.

   پرسش از عموم:  آیا نگاه شما از آینده تحول و تغییرات ناپیوسته کلی است یا برداشت های سطحی؟

مقاومت ابله ها برای تغییرات

      مردم در گذشته های دور زندگی دایره ای داشتند،  در تاریخ نیک توضیح داده ام،  هر روز کار آنها بیدار شدن و خوردن و خوابیدن و چیزای ساده دیگر و تا آخر همان بود،  در قرون صنعتی زندگی چون یک خط مستقیم شد،  خوشبختی در کنار خانواده و با شیب ملایم به سمت پیشرفت،  و افزودن چند وسیله زندگی و پست و مقامی و امثال آن شد.  مردم آن دوران این شیب ملایم و گاهی تند را تغییر می پنداشتند،  در صورتیکه هرگز نمی توانستند،  کار و پول و صلح و آزادی و سلامت،  و درکل ادامه شیب را پیش بینی کنند،  که همیشه نتیجه دیگری داشت.   قرنها بشر تغییرات را در توانایی و بدست خود و در شکل همان شیب می پنداشت،  و بدنبال ایده آل و سعادت شخصی خود در جهت امکانات و قدرت بیشتر بود،  این چشم انداز برای همه طبقات اجتماعی بود،  حتی اگر به آن دست نمی یافتند یا راضی نمیشدند،  یا موقتاً کارایی خود را از دست میداد.  مردم دایم بدون توجه،  تغییر تدریجی و پیوسته داشتند،  و البته گاهی ناگهان به تغییر ناپیوسته تبدیل میشد،  بدین جهت دست به شورش و انقلاب و جابجایی سلاطین میزدند.

      آینده ای که در انتظار آن هستیم،  در واقع تغییرات نا پیوسته است،  و آن هیچ جای نگرانی ندارد و فاجعه هم نیست،  گاهی بهترین راه پیشرفت برای جامعه میباشد،  برای دانستن تغییرات ناپیوسته به قرن سنت گریزی رجوع شود.  در هر گذر تاریخی سرعت تغییر افزایش و اندیشه آن بهبود یافته،  ولی جامعه های که به چشم و پای بندهای خود خو گرفته اند،  با سرعت و بینش فوق در مخالفت قرار میگیرد،  مانند نظر نوشته شده در مطلب چشم انداز عصر حجر در انتهای پست.   سرخپوست پرویی با مشاهده بادبان های کشتی های مهاجم اسپانیایی در افق،  پنداشت تغییرات عجیب و غریب جویست و به کار خود ادامه داد،  زیرا در تجارب خود درکی از کشتی بادبانی نداشت،  آنها با فرض دایره بودن و پیوستگی زندگی،  آنچه بر دریافتشان منطبق نبود نادیده میگرفتند،  تا مصیبت نازل شد،  آنها چیزی از آینده نمی دانستند.  مثال دیگر،  اگر قورباغه را درون تشت فلزی با آب معمولی به آرامی حرارت دهیم میپزد،  بدون اینکه حرکتی کند.   نتیجه این دو مثال،  اگر بخواهیم گرفتار سرنوشت سرخپوست پرویی و یا قورباغه پخته نشویم،  باید در جستجوی تغییرات ناپیوسته باشیم و از آن استقبال کنیم،   بدین منظور بهترین روش پیگیری علم آینده بینی در وبسایت ارگ انوش راوید می باشد.  

      سال  1991 طوفان صحرا عراقیها را سریع نابود کرد،  و این ابتدای ورود قرن  21  و تغییرات جدید بود،  با این اقدام تغییرات بنیادی قرن ورود خودش را نشان داد،  و گفت گذشته را دور بریزید که در غیر اینصورت تغییرات تمدن جدید و موج های نو مرزها را براحتی در می نوردد.  این اعلام ورود همانند شکست مهدی سودانی در ام دورمان سودان،  به دست انگلیس در ابتدای ورود قرن  20 میباشد.  امروزه شکاف عظیم بین تغییرات واقعی دنیا و عدم تحرک و حرکت ما،  رفته رفته دارد بافت های کهن دیار را دگرگون می سازد،  که یاس و سردرگمی و بی آینده گی پیامد آن است.   برای ترسیم خطوط کلی آینده ای که با چنگ و دندان به سویش پیش میرویم،  هیچ قوه پیش بینی و بصیرتی در کار نیست،  برای شتاب بخشیدن و تسهیل انتقال به آینده هیچ برنامه ای وجود ندارد.  کودن ها و ابله ها مانند سرخپوست پرویی چشم خود را برنشانه ها می بندد و چیزی نمی فهمند،  و چون قورباغه در آب جوش می پزند،  و یا در انتظار یک انقلاب و منجی می مانند.  اگر ما بینش و عادت و شیوه عملمان را تغییر دهیم،  براحتی میتوانیم دورانی از کشفیات تازه و آزادی های تازه داشته باشیم،  در واقع عصر فرهنگ یاد گیری حقیقی،  این همان است که افراد با هوش در پی آن هستند.   

       ما چه بخواهیم یا نپسندیم،  تمدن جدید به آرامی از زندگی ما سر بر آورده،  ولی کور دلان در همه جا مذبوحانه سعی در سرکوب آن دارند،  که در تاریخ انقلاب های انسانی ایران نمونه هایی نوشته ام.  این تمدن جدید اشکال جدید خانواده،  و شیوه های دگرگون شده کار و عشق و امرار معاش و اقتصاد جدید و تعارضات سیاسی جدید،  و فراتر از همه اینها آگاهی تغییر یافته به همراه دارد.  در قرن  21 انسان های جهان پیشرفته،  با جهشی کوانتومی به جلو میروند و شکوفاترین خیزش اجتماعی و خلاقانه ترین باز سازی همه تاریخ را در مینوردند،  و همچنین بیشترین اختلافات فکری و جامعه ای میان سنتی ها و سنت گریزها ایجاد شده.

سر درگمیها و نگرانیها

      بیشتر مردم اگر بتوانند و زحمت فکر کردن به خود بدهند،  میپندارند جهانی که میشناسند تا ابد دوام خواهد داشت،  برای آنان دشوار است که شیوه ای براستی متفاوت برای زندگی خود تجسم کنند،  چه رسد به آنکه تمدنی جدید را تصور کنند.  البته آنان متوجه هستند که اشیاء و امور در تغییرند،  اما میپندارند که تغییر و تحولات کنونی از کنار آنها خواهد گذشت و هیچ چیز اساس اقتصاد و ساختار سیاسی را متزلزل نخواهد ساخت.  این قبیل مردم با اطمینان تمام انتظار دارند که آینده تداوم حال باشد.  رویداد های سیاسی و اقتصادی و دانش های نوین اخیر این تصویر اطمینان بخش از آینده را به شدت متزلزل ساخته و باعث گردیده که تصویر یاس آورتری از آینده در میان مردم رواج روز افزون یافته باشد.  غالبا چیز های کوچک بیشترین و دیرپا ترین تغییرات را ایجاد کرده اند،  مثلا  دودکش،  بیش از هر جریان فکری باعث تغییرات اجتماعی شده است.  بدون وجود دودکش،  همه باید در یک مکان مرکزی و در کنار آتش، در محوطه ای با سوراخی در سقف تنگ کنار یکدیگر می نشستند.  دودکش با خروجی های جداگانه اش،  این امکان را پدید آورد که اتاق های متعدد در یک واحد مسکونی گرم شوند.  واحدهای کوچک توانستند مستقلاً در کنار یکدیگر بنشینند.  همبستگی قبیله ای در زمستان از بین رفت،  هیچ فرد سنتی در تاریخ نیست که بگوید کاش دود کش یا حرارت مرکزی اختراع نمیشد،  این قبیل اختراعات  مانند تلفن که اینک از نظر ما مهم نیست نا خواسته شیوه زندگی را تغییر داده است. 

      به بیان دیگر در قرن  21  موج و نسل دیگری از تمدن آغاز شده،  و باز مانده گان از قرن گذشته در سر درگمیها و نگرانیها و سرگردانی های شخصی گرفتارند،  و در تعارض کامل با موج نو هستند که رعد آسا می آید،  تا زمان و زندگی را بگیرد و گذشته را کنار بگذارد.  اگر این را درک کنیم آنگاه بسیاری از رویداد های به ظاهر بی معنی قابل درک میشوند،  انقلاب پویا در اراده و شعور و حرکتی نو برای بهترین ها،  مجدداً بقایی پسندیده و قابل تصور می شود.  دودکش و تلفن هر دو نوعی تکنولوژی هستند،  که چکاننده بالقوه نا پیوستگی بشمار میروند،  باید در نظر داشت واقعیت های اقتصادی چیز دیگری است.  حکومتها میتوانند برای مدتی انقلاب های پویا را به تاخیر اندازند،  اما برای همیشه امکانپذیر نیست،  کشورها برابر علم جغرافی ـ تاریخ و بر اساس مزایای نسبی خود دوران را می گذرانند.  مزیت نسبی به معنای وجود چیزی است که دیگران حاضرند بهای آنرا بپردازند،  خواه این چیز نفت باشد و یا مواد معدنی و یا نیروی کار ارزان و یا مغز متفکر و یا منطقه توریستی.   برای دنیای پیشرفته و کشور هایی با سابقه سنت گریزی بیشتر این مزایا مغز متفکر و تولیدات هوشمندانه است،  که با فروش خدمات هوشمندانه و دانش بالا رفاه گسترش پیدا میکند و پیامد آن تقاضا برای مردمان هوشمند و دانش بیشتر می باشد.   بدین ترتیب جا برای کم داناها یا نادانها تنگ میشود،  و زندگی برای کشور هایی با نادانی بیشتر سخترتر میگردد.  سنت گریزها که طرفدار نو آوری و تغییرات هستند با آمیختن دانش های جدید و ایجاد فکر هوشمندانه و زندگی هوشمندانه در تمام شکل آن،  میتوانند تمام عرصه های تاریخی و جغرافیایی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را به راحتی در سراسر جهان بدست بگیرند،  و هر آنچه که می خواهند با مردم نادان بکنند.  بنابر این با آگاهی از آینده نگری صحیح و دانستن واقعیت های تاریخ نباید از این قافله تغییرات عقب افتاد.    

      مطلب جالبی از گذشته یادم آمد که بعضی مادران میگفتند اگر دست به پشت هر کسی زدی و خاک بلند شد،  بدان که او کاری است،  ولی امروزه این داستان کاملاً مسخره و غیر قابل بررسی اقتصادی است.  امروزه دانش و هوش تولید کار مفید و اقتصاد خوب وابسته به تکنولوژی هر روز برتر در سازمانها نوین قرن 21 میکند،  و این تکنولوژی و اقتصاد چنان با یکدیگر می آمیزند که به بروز نوعی ناپیوستگی شدید در شکل،  مهارتها و مقاصد بسیاری از محافل اجتماعی و فردی منجر میشود.  سازمان های هوشمند توسط نیروها با دانش جدیدتر دیگر نمیتوانند سازمان سنتی باشند،  سازمان هوشمند،  به مراتبی غیر قابل باور در تمام زندگی تاثیر عمیق میگذارند و شکلهای متفاوت و عادات کاری دگری دارند.  یکی از رویکرد های جدید و مهم را میتوان تجزیه و تحلیل اجتماعی یا به نامی جبهه موجی نامید.  این رهیافت تاریخ را به صورت توالی امواج پیاپی تغییر و تحول مینگرد،  و این سئوال را مطرح میسازد که حاشیه مقدم هر موج ما را به کجا میکشاند.  این رهیافت توجه ما را به جای پیوستگی های تاریخ که دارای اهمیت خاصی هستند،  به نا پیوستگیها آن،  یعنی تغییرات و گسستگیها معطوف میدارد،  در این سیستم وقتی الگو های مهم دگرگونی پدیدار میشوند،  آنها را شناسایی میکند تا اینکه بتواند بر آنها تاثیر بگذارد. 

      در بیست سال گذشته بسیاری کارها که دارای تکنولوژی و دانش هستند ایجاد شده که قبلاً تصور آنها هم نمیشد،  و این کار های جدید تاثیر خیلی زیادی در تمام کارها و کل زندگی گذارده اند،  و همچنین در آینده نزدیک کار های زیادی شکل خواهد گرفت که هم اینک نمی دانیم چیست و چگونه است،  و کارگزاران آنها چه دانشی دارند.  دلیل این پدیده آمیزه نیرومند تکنولوژی و اقتصاد است،  که میتواند رسومات اجتماعی در تمام موارد آن منجمله سیاست را  دگرگون سازند.  در جامعه سنت گریز که با دانش های نوین و تکنولوژی روز و اطلاعات آمیزه  دارد،  زندگی راحتتر و شیرنتر است،   یافتن مشاغلی رضایت بخش آسانتر میشود،  زنان براحتی میتوانند خود را تامین کنند،  آنچه در روزگاران پیشین به لحاظ تکنولوژیک و اقتصادی و اجتماعی غیر قابل قبول و غیر ممکن بود امکان پذیر میشود،  ناپیوستگی در اقتصاد بدون اینکه جلب توجه کند به درون اجتماع راه می یابد.

   پرسش از عموم:  آیا میتوانید چند تغییرات نا پیوسته در اطراف خود بگویید؟

چشم انداز عصر حجر

      شاید عده ای با خواندن کامنت زیر که در پست تابستان 88 وبلاگ جنبش برداشت دروغ ها از تاریخ ایران نوشته شده از خود بپرسند،  انوش راوید که در مقالاتش می نویسد جوانان ایران با هوش و خردمند هستند،  پس معنی این و امثال آن نظر که فراوان هستند چیست؟  افراد نویسنده این قبیل نظرات که از جوانان بلاگر ایرانی هستند،  چرا اینگونه می نویسند و در مجموع نخوانده قضاوت می کنند،  توانایی های گفته شده در دانایی قرن 21 را چرا ندارند و غیره.  در اصل این چیز ها به آموزش و پروش و کلاً سیستم آموزشی مربوط می شود،  که به آنها فرهنگ یادگیری را یاد نداده،  و یا حداقل اول خوب بخوانند و تعلیل و تحلیل و بحث و نقد و ادامه موارد،  سپس در تخصص خود به قضاوت بنشینند.    

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  اصل کپی نظر:

    پنجشنبه 1 مرداد1388 ساعت: 10:38 توسط:شالیز

سلام

من مطلبتونو در مورد دروغ بودن اسکندر پیدا نکردم به نظر من حرفتون کانلا غلته که نه اسکندر نه چنگیز به ایران حمله کردن میشه بپرسم پس ایرانیا خودشون کرم داشتن بزنن مملکتشونو ویران کنند یا کتابخونه هاشونو اتیش بزنن /  باقیموندشم دو دستی تقدیم بیگانه کنن از کتاب های کهنی که در ملل دیگه موجود است میشه راحت فهمید که حمله صورت گرفته /  یعنی اگه اسکندر غلط باشه آریو برزن هم وجود نداشته تندیسشم الکی ساختن / تو میدون گذاشتن / تو تخت جمشیدم اون تصویره که ازشه غلطه ببینین با 1 حرفتون کلی از تاریخو میبرین زیر سوال /  من اطلاعاتم خیلی کمه چون سنم کمه اما شما به یه آدم بخته تر این حرفو بزنین بعد قضاوت کنین / که اسکندری بوده یا نه

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   

      در تمام جوامع انسانها به سه دسته عمده تقسیم می شوند:  با هوش، کم هوش و کودن،  در جوامع مختلف در صد هر یک متفاوت است،  در بعضی کشور ها که مردمان آن نسل در نسل مشروبات الکلی می خوردند یا از مواد مخدر و سیگار استفاده می کردند،  با هوش ها کم و کودن ها زیاد است،  یعنی در وضع بحرانی انسانی بسر می برند و سطح علمی تحصیلی هم پایین است.  در بسیاری از ممالک اسلامی که نسل در نسل سالم زندگی میکردند،  وضع آی کی یو خیلی خوبتر است،  فقط در تعدادی از آنها بدلیل یک خطی و دگم بودن ارایه مکتبی اسلامی اجازه تفکر و اندیشه را نسل در نسل از افراد سلب کرده،  و به آنها گفته شده همین که هست،  و قدرت بررسی و تحقیق و نقد نا خود آگاه از توده مردم گرفته شده است،  اما در بعضی از اسلامی ها سیستم آموزشی بداد رسیده ، و به مردم فرهنگ یادگیری را آموزش داده است.  جوانان زیادی که از سرزمین های اسلامی دارای تعصب به غرب مهاجرت می کنند،  بدلیل سالم بودن خونشان خیلی سریع از بالاترین های اجتماعی،  در آن کشور غربی می شوند.

      هر مملکتی که انبوه وبلاگ های بی محتوا همراه با اشتباهات فراوان نگارشی دارد،  و نظرات بی دلیل و بی مفهوم در آنهاست،  و اصول دانایی قرن 21 را نمی دانند،  و همچنین نظریه های جدید در قرن سنت گریزی را ندارند،  و چیزی از آن به گوششان نخورده است،  چشم انداز عصر حجر در آن جامعه نمایان است.  آنچه که برای ما ایرانی ها روشن است،  بدلیل سالم تر بودن جامعه ما از بسیاری جاها روز به روز بر تعداد افراد با هوش اضافه می گردد،  و آنها به کمک افراد کم هوش می آیند،  و خیلی کودن های کمتری داریم.  همیشه  به خاطر داشته باشیم صحنه های موجود تا ابد ادامه ندارد،  این مسئله مهمی است که آینده نگران در تمام موارد و دیدگاه ها باید در نظر داشته باشند،  در انقلاب های انسانی ایران در این باره چیزهایی گفته ام.

      شاید آینده نگران،  به چشم انداز عصر حجر کمتر توجه کرده اند،  این هم یکی از اتفاقات است که آینده بینان بویژه جامعه پژوهان باید مورد توجه قرار دهند،  کمبود های فکری و ذاتی و فیزیکی که ممکن است صدمات به آینده برساند،  یا دلیلی برای بررسی آینده باشد،  حتماً در نظر بگیرند.  آیا در آینده با مردمی روبرو می شویم که فکر می کنند دانا هستند،  ولی چیزی نمی دانند،  می پندارند تحصیلات دارند ولی فقط تکه کاغذی گرفته اند و غیره،  در واقع مردمی خواهیم دید که چیزی از موج های نو نمی دانند،  و فقط مصرف کنند کالا ها و دانشی هستند که دیگران به آنها داده و می دهند.

تصویر مجلس شورای ملی حدود 1300 خورشیدی،  مشروح در راه راستی ایرانی،  عکس شماره 610.

کلیک کنید:  فرهنگ واژه های سیاسی ایران

کلیک کنید:  تاریخ مبارزات فرهنگی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ صنعت و تکنولوژی در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

تعریف کلی از آینده پژوهی

      همانگونه که بارها گفته و نوشته ام،  در قرن 21 باید برای هر چیز و هر واژه تعریف مشروح علمی داشت،  یعنی تعریفی که پایانی برای آن نیست.  برای این تعریف مقداری مطالب و مقالات از اینترنت و نشریات جمع کردم،  و با دانش خود آمیختم تا مطالب زیر جمع و جور شد.

      آینده پژوهی معادل لغت لاتین Futures Study است،  کلمه جمع Futures به این دلیل استفاده شده‌،  که با بهره گیری از طیف وسیعی از متدلوژی‌ها،  و بجای تصور فقط یک آینده، به گمانه زنی‌ های سیستماتیک و خردورزانه، در مورد نه فقط یک آینده بلکه چندین آینده متصور مبادرت می ‌شود.  آینده پژوهی مجموعه تلاش‌ های علمی است،  که با استفاده از تجزیه و تحلیل منابع،  نمونه ها و عوامل تغییر  و یا ثابت،  ضمن در نظر گرفتن دانایی نوین و سنت گریزی،  به تجسم آینده می پردازد،  و برنامه ریزی برای آینده می کند.  آینده پژوهی می گوید،  که چگونه از دل تغییرات پیوسته و نا پیوسته یا تغییر نکردن امروز،  واقعیت فردا بوجود می آید.

      بنا به تاریخ و فرهنگ یادگیری،  امروزه تغییرات با نرخ سریعتری بوقوع می‌ پیوندند،  موضوعات آینده پژوهی در برگیرنده گونه ‌های ممکن،  محتمل و مطلوب برای دگرگونی از حال به آینده می‌ باشند.  انقلاب و انفجار اطلاعات و ارتباطات،  تغییرات فناوری و متعاقباً تغییر در دیگر جنبه ‌های زندگی،  افزایش روز افزون وابستگی متقابل کشورها و ملل،  تمرکز زدایی جوامع و نهاد های موجود،  بدلیل گسترش دانایی قرن 21 شتاب بیشتری یافته است.  تمایل روز افزون سرمایه داری لجام گسیخته به جهانی شدن،  به همراه حفظ ویژگی های ملی و قومی، تاریخی و فرهنگی، و بسیاری عوامل دیگر،  درک جدید و بهتر از تغییرات و آینده را برای دولتها، کسب و کارها، سازمانها و مردم ایجاب می‌ کند.

      در هر صورت آینده بینی بر اساس آینده پژوهی،  اساساً قرین به عدم قطعیت است،  با این همه آثار و رگه‌ هایی از اطلاعات و واقعیتها،  که ریشه در گذشته و حال دارند،  می‌ توانند ریتم و آهنگ برای راهنمایی ما به آینده باشند.  ادامه تصمیم گیری و برنامه ریزی برای آینده،  که فقط بر اساس تجارب گذشته باشد،  و غفلت از رصد تغییرات آتی در آن دیده شود،  درست نخواهد بود.  عدم قطعیت نهفته در آینده برای بعضی،  توجیه کننده عدم دور اندیشی آنان است،  و برای عده‌ای دیگر که می توانند آینده را تا حدودی رسد کنند،  منبع گرانبها از فرصت‌ها می باشد،  مانند خرید املاک در جاهایی که ارزش آنها افزایش می یابد.

آینده ‌پژوهی در تاریخ

      اشتیاق بشر برای دانستن در باره آینده از عهد باستان وجود داشته،  پیشگویان و کاهن‌ها نمونه ‌هایی از کسانی هستند،  که در گذشته تلاش می کردند،  به این اشتیاق در نزد خاص و عام پاسخ دهند.  اولین نشانه‌ های جدی تر توجه بشر به آینده،  در عصر روشنگری دیده می ‌شود،  که بشر باور داشت علوم برای هر چیزی راه حلی خواهند یافت.  قوانین نیوتن در مورد حرکت،  درک و تحلیل بسیاری از پدیده‌ها را ممکن ساخته بود.  در اثر رشد شتابان علوم در این دوره،  متفکرین عصر روشنگری به این نتیجه رسیده بودند،  که تنها زمان می ‌خواهد،  تا همه قوانین و قواعد جامعه و محیط پیرامون بشر معلوم و آشکار شود.

      در دوران قرون جدید بر خلاف گذشته،  که بیشتر متفکرین افق های کاملاً روشنی از آینده مانند مدینه فاضله تصویر می ‌کردند،  تجسم ‌های تیره هم از آینده ترسیم کردند.  آثار متفکرینی چون اچ جی ول  H.G.Well، جورج اورول George Orwell و آلدوس هاکسلی Aldous Huxley از زمره چنین اندیشه ‌هایی محسوب می ‌شود.  با چنین نمونه‌ هایی آینده پژوهی راه خود به ادبیات را باز می ‌کند،  موفقیت عظیم رمان‌ های ژول ورن Jules Verne و پا گرفتن سبک علمی تخیلی در ادبیات، در همین مسیر بوده است.  برگزاری نمایشگاهی در سال ۱۸۹۳،  که در آن اختراعات و ابداعات شگفت انگیزی نظیر:  تلفن، لامپ برق، کینتوسکوپ اولین دوربین فیلمبرداری معرفی شد،  باعث هیجان عمومی گردید.  در همان روزها یک نشریه مطرح فراخوانی از ۷۴ شخصیت برجسته آن روزگاراعلام می ‌کند،  و از آنان می‌ خواهد که در مورد قرن بعدی پیش بینی‌ هایی بعمل آورند.  بعدها معلوم شد که پیش بینی‌ های آنان تا حد زیادی خوش بینانه بوده،  و تقریباً هیچیک از رخداد های مهم قرن بیستم،  نظیر اختراع اتوموبیل، رادیو و تلویزیون، بروز دو جنگ جهانی، کشف انرژی اتمی، پرواز به فضا، و البته ظهور کامپیوتر در فهرست آینده نگاری آنان یافت نمی‌ شد.

      اولین فعالیت آینده پژوهی در قالب یک تحلیل علمی در سال های ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳،  توسط یک گروه محققین با سرپرستی ویلیام اف آگبرن William F.Ogburn در زمینه جامعه ‌شناسی،  که علم نوپایی شناخته می‌شد،  در آمریکا انجام گردید.  این گروه برای اولین بار متدولوژی‌ های علمی نظیر برون یابی Extrapolation  و بررسی‌ های علمی در مورد روند های اجتماعی روز آمریکا را به انجام رسانده،  و ضمن انتشار اولین کاتالوگ روندها در آن کشور،  موفق به آینده بینی‌ های مهمی از جمله افزایش نرخ مهاجرت و ازدیاد طلاق شد.  همچنین بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم،  و به دنبال تجزیه و تحلیل تکنولوژی ‌های مورد استفاده در آلمان و ژاپن، متد های نوینی برای آینده پژوهی ابداع شد،  و در نتیجه آن دستاورد های تکنولوژی مهم دهه‌ های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شامل رادار، موشک‌ های بالیستیک قاره پیما و حمل و نقل هوایی از قبل پیش بینی شد.

      در دوران جنگ سرد و مسابقه تسلیحات هسته ‌ای،  دغدغه مهم دست اندرکاران نظامی،  پیش بینی زنجیره رخداد هایی بود،  که پس از یک رویارویی احتمالی هسته‌ ای می ‌توانست اتفاق بیفتد.  از همین رو اولین بازی های جنگی War Games بوجود آمد،  اینها مدل هایی از یک رویارویی هسته ‌ای بودند،  که احتمالات مختلف را بررسی و تحلیل می ‌کردند.  شکل کاملتر این مدل‌ها موجب بوجود آمدن سناریوها شدند،  که امروزه یکی از مهم ‌ترین ابزار های آینده پژوهی محسوب می‌ شود.  با کمک این سناریوها سلسله رویداد های متصور در یک زمان بسیار کوتاه پس از شروع یک جنگ هسته ‌ای قابل تصور و مدل کردن می باشد.  در نتیجه می ‌توان عکس العمل‌ها و نحوه آمادگی‌ های لازم برای روبرو شدن با چنین جنگی را تدوین نمود.  این مشابه همان نقشی است،  که سناریو به ‌عنوان یک ابزار در آینده پژوهی فعلی بازی می ‌کند.

      عامل دیگری که باعث رشد آینده پژوهی شد،  تحول در طراحی و ساخت تسلیحات نظامی بود،  در سال های جنگ دوم جهانی،  تانک‌ها، هواپیماها و کشتی ها،  در مدت زمان نسبتاً کوتاهی طراحی، تکمیل و ساخته می ‌شدند.  اما بعدها با پیچیده تر شدن انواع تسلیحات،  موشک‌ های قاره پیما، زیر دریایی‌ های هسته‌ ای و...،  کار برنامه ریزان صنایع نظامی دشوار شد،  بدین معنی که مدت زیادی مثلاً ده سال از شروع طراحی تا ساخته شدن نخستین نمونه محصول بطول می ‌انجامید.  در نتیجه تکنولوژی بکار گرفته شده در ابتدای طراحی،  در طول پیشرفت پروژه دچار تغییرات اساسی می گردید،  و اغلب در برهه ساخت نمونه نخستین،  از رده خارج شده محسوب بودند. هوشیاری نسبت به زمینه ‌های آینده پژوهی از همین زمان آغاز شد،  هاریسون براون Harrison Brown در کتاب خود بنام،  چالش پیش روی آینده بشر،  در سال ۱۹۵۴ بسیاری از مسایل بوم‌شناسی ecological و مسایل مربوط به توسعه را که انسان در حال حاضر با آن روبروست،  پیش بینی کرد. 

       در واقع آینده پژوهی بمثابه یک فعالیت عمومی علمی ـ تحقیقی از دهه شصت آغاز شد،  برتراند دوژوئنل Bertrand de Jouvenel  اولین مطالعه نظری در مورد آینده را بنام هنر گمان را نوشت.  او در این زمینه با اشاره به این که:  هیچ واقعیتی در مورد آینده وجود ندارد،  نتیجه گرفت که یافتن مدارک و استنتاجات برای آینده، نیازمند روش ‌هایی غیر متداول می‌ باشد . راشل کارسون Rachel Carson  با نوشتن کتاب بهار ساکت Silent Spring ،  که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، با تصویر کردن دنیایی بدون سینه سرخ که نوعی پرنده زیباست و در جل و چلاسر بفراوانی یافت می شود،  آغازگر جنبش زیست محیطی بود.   در سال ۱۹۶۴ نیاز به پیش بینی تکنولوژی،  منجر به انجام یکی از مشهور ترین ارزیابی‌ها با استفاده از روش دلفی Delphi گردید.  در چارچوب حمایت ‌های موسسه رند  Rand،  خبرگان فنآوری ‌های مختلف طی یک پروژه مشترک مامور شدند،  که تکنولوژی‌ های نوظهور در یکصد سال آینده را پیش بینی نمایند.  بررسی آنان شش مقوله:  تحولات مهم علمی، کنترل جمعیت، اتوماسیون، پیشرفت در زمینه علوم فضایی، جلوگیری از جنگ و سیستم ‌های تسلیحاتی،  را شامل می ‌شد.  این تکنیک از افراد می‌ خواست که ضمن ارایه ارزیابی خود، پراکندگی پاسخ‌ های سایر خبرگان را نیز در نظر گرفته،  و پس از بحث در مورد تفاوت‌ها،  نهایتا ارزیابی ‌های تجدید نظر شده خود را ارایه کنند.  نتایج این تکنیک بطرز عجیبی در پیش بینی ظهور تکنولوژی‌ های دهه‌ های بعدی دقیق بود.

      از سوی دیگر تحلیل مسایل مربوط به آینده در کتاب بمب جمعیت،  اثر پاول ارلیشPaul Ehrlich  و نیز کتاب محدودیت ‌های رشدLimits to Growth  به نقطه اوج می‌ رسد.  انتشار این آثار و پیش بینی فرو پاشی جامعه صنعتی دنیای آن زمان را دچار شوک روحی نمود.   بعدها رویداد هایی نظیر ترور برادران کندی و مارتین لوتر کینگ، جنگ ویتنام،  بحران نفتی و رسوایی واتر گیت نشان داد،  که آینده پژوهان در پیش بینی این موضوع درست عمل کرده‌اند.  آینده پژوهان خوب اندیش نیز در دهه ۶۰ بسختی مشغول بودند،  دانیل بل Daniel Bell جامعه شناس برای اولین بار اصطلاح جامعه فرا صنعتی را در کتابی به همین نام بکار برد.  بل سرآغاز تعداد زیادی از آینده پژوهان نظیر مارشال مک لوان  Marshall Mcluan، آلوین تافلرAlvin Toffler  و جان نیسبیت John Naisbitt بود،  که آینده مورد پیش بینی آنها گرچه کمی دیر محقق شد.  اولین دوره آموزشی آینده پژوهی در سال ۱۹۶۳ توسط جیم دیتورJim Dator  در انستیتو پلی تکنیک ویرجینیا تدریس شد.  کوتاه مدتی پس از آن وندل بل Wendell Bell سری دوره‌ های آموزشی خود در دانشگاه ییل Yale شروع کرد.  پس از انتقال دیتور Dator به دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه هاوایی،  وی دوره‌ های آینده پژوهی متمرکزی در آن دانشگاه برای دانشجویان دوره‌ های فوق لیسانس و دکترا ایجاد نمود.

      در سال ۱۹۷۴ اولین دوره تخصصی فوق لیسانس برای آینده پژوهی در دانشگاه هوستون توسط جیب فاولز Jib Fowles  و کریس دید Chris Dede برپا شد.  بعدها مشابه این دوره در دانشگاه‌ های ماساچوست، آکرون، مینه سوتا، یو اس سی و دانشگاه ایالتی پورتلند نیز دایر شد. دو سازمان معتبر آینده پژوهی جهان یعنی  World Futures Society WFS  یا انجمن آینده دنیا،  و همچنین World Futures Studies Federation WFSF   یا فدراسیون جهانی آینده پژوهی،  به ترتیب در سال های ۱۹۶۷ در آمریکا و ۱۹۷۳ در پاریس تأسیس شدند.   WFS علاوه بر عضو گیری بیش از ۴۰۰۰۰ نفر،  فقط در اوایل دهه ۸۰ متجاوز از ۵۰۰۰ نفر را در کنفرانس ‌های مختلف آینده پژوهی حاضر کرد،  و موفق به انتشار مجله معروف آینده پژوه Futurist گردید.  از طرف دیگر WFSF که نسبت به WFS  سازمان بین‌المللی تری محسوب می ‌شود،  آینده پژوهان سرتاسر گیتی را در یک انجمن حرفه ‌ای گرد هم آورده‌ است.  همچنین در دهه ۸۰ انتشارات السویرElsevier  مجله معروف آینده ها را بنا گذاشت،  که هم اکنون معتبر ترین نشریه آکادمیک و فکری در زمینه آینده پژوهی محسوب می ‌شود.  بعدها در آغاز دهه ۹۰، نشریه معتبر فصلی تحقیق در مورد آینده ها توسط WFS و نشریه آینده نگاری توسط انتشارات کمفورد Camford Publishing  به نشریات مربوط به آینده پژوهی اضافه شدند.  ولی دنیا شاهد تحولات اساسی در زمینه ارتباطات و کسب و کار از طریق ظهور کامپیوتر های شخصی در دهه ۸۰ ،  و پیدایش اینترنت در دهه ۹۰ بود،  آینده و آن هم از نوع دیجیتال وارد شده بود.

آینده پژوهی قرن 21

       آینده پژوهی قرن 21 گستردگی زیادی نسبت به دوران شکوفای ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ دارد،  با بهره گیری از دانایی نوین،  دنیای امروز نسبت به آن سالها آمادگی و آشکاری بیشتری برای نگریستن به آینده دارد.  بر خلاف آن دوران آینده پژوهی تنها به عده معدودی از نویسندگان و استادان محدود نمی‌ شود،  بلکه دنیای کسب و کار، دولتمردان و فرهیختگان،  همگی در حال بیداری و درک این واقعیت هستند،  که برای اینکه آینده موفقی داشته باشیم،  باید بر روی آن تمرکز کنیم.  بدین ترتیب است که برنامه ریزی استراتژیک بر مبنای چشم اندازها و متکی بر سناریوها،  امکانپذیر خواهد بود.  در عین حال برنامه‌ های آموزشی و تحصیلی در زمینه آینده پژوهی در طول سالها بجای اینکه گسترده تر شوند، کمتر شده‌اند.  در عوض دوره‌ هایی نظیر هوش رقابتی Competitive Intelligence  و مدیریت استراتژیک  Strategic Management،  بدور از تعلقات تئوریک و ایدئولوژیک آینده پژوهی از بسیاری از ابزار های آن بهره گیری می ‌کنند.  در انتها آینده پژوهی احتمالاً سرنوشتی نظیر سایرعلوم اجتماعی خواهد داشت،  بدین معنی که کارکرد این علوم ضمن انگیزش علاقه اجتماع به موضوعی پراهمیت،  و بهره گیری از ابزار تکوین شده مناسب برای آن موضوع،  تقریباً کاملاً آکادمیک بوده،  ولی از نظر کاربردی دنبال کردن این علوم به خصوص توسط کسب و کارها و بنگاه ‌های دولتی، برای نتیجه بهتر انجام می‌ شود.

      وقوع یک آینده و قرار داشتن در آن چاره ای جز سازگاری با آن ندارد،  اما تمامی کوشش آینده پژوهان معطوف بر آن است،  که این آینده را پیش از وقوع پیشبینی کنند، و گر نه ما پیوسته در هر لحظه بعد نسبت به لحظه پیش از آن قرار داریم.  پذیرش آینده را باید از باور داشتن آن متمایز دانست،  نمی ‌توان گفت که یک باور در خصوص آینده همواره بر پایه‌ های واقعی و مستند شکل گرفته است.  پذیرش آینده یعنی سازگاری با آن، کسی که با آینده سازگاری پیدا می کند،  قابل مقایسه با فردی که خود را به یک آینده مبهم دلخوش کرده است، نیست.  آینده ‌پذیر هر لحظه از آینده را قدر می‌ داند،  و با دانش اقدام فعالیت ‌های لازم برای حضور سودمند در آینده را انجام می ‌دهد.  اما آینده ‌باوری تا حدودی نوعی نگرش منفعلانه را در فرد پدید می آورد،  و در بهترین حالت او را به آینده امیدوار می سازد،  امیدی که تحقق آن هنوز معلوم نشده است.

      تفکر درباره آینده برای کارها و اقدامات کنونی تمدن بشری بسیار مهم می باشد،  واکنش بدون تفکر به آینده امکان ‌پذیر است‌،  اما کنش امکان ‌پذیر نیست،  چرا که عمل نیاز به پیش‌بینی دارد.  بدین ترتیب‌، تصویر های آینده:  آرمان‌ها، اهداف‌، مقاصد، امیدها، نگرانی‌ها و آرزوها،  پیشران‌ های اقدامات فعلی ما هستند.  بنابر این آینده امری است،  که مردم می ‌توانند آن را با اقدامات هدفمند خود طراحی کرده و شکل دهند.  مردم برای آنکه عاقلانه عمل کنند،  بایستی نسبت به پیامد های اقدامات خود و دیگران آگاهی و شناخت کافی داشته باشند. همچنین واکنش ‌های دیگران و نیرو هایی را که خارج از کنترل آن‌هاست بررسی کنند،  این پیامدها تنها در آینده خود را نشان می‌دهد.  بدین ترتیب‌، افراد نه تنها می ‌کوشند امور در حال وقوع را بفهمند،  بلکه می‌ کوشند اموری را که شاید اتفاق بیفتد یا بالقوه امکان وقوع دارد،  و یا تحت شرایط خاصی در آینده اتفاق خواهد افتاد، نیز بشناسند.  افراد با استفاده از این شناخت حدسی موقعیت کنونی خود را تشخیص داده‌،  کارهایشان را دنبال کرده‌،  از بستر زمان و فضای مادی و اجتماعی می ‌گذرند.

      همانگونه که در قرن سنت گریزی نوشته ام،  سرعت تغییرات آنچنان سرسام‌آور است،  که دیگر نمی ‌توان با روش ‌های سنتی با آنها کنار آمد.  اگر با تغییرات همگام نشوید،  زیر چرخ عظیم تغییر خرد خواهید شد.  اما آیا امکانی برای اطلاع یافتن از آینده برای ما وجود دارد؟  قطعا در مورد آینده هیچ چیز یقینی وجود ندارد،  و این از اصول اولیه آینده ‌شناسی است.  اما اصل دیگری هم وجود دارد منجمله،  انسان می ‌تواند در سرنوشت آینده تأثیر گذار باشد.  در این میانه دانشی زاده می‌ شود که سعی می ‌کند با پیش‌بینی عوامل موثر در تغییرات آینده به صورتی دوگانه،  هم مهار تغییرات را در دست گیرد،  و هم جامعه را برای این تغییرات آماده کند.  آینده پژوهی فراتر از پیش‌بینی است،  و ادعای پیش‌ گویی هم ندارد.  آینده‌پژوهی هنر شکل دادن به آینده ‌است،  به آن شکل که آینده را می ‌خواهیم.  کسانی که این دانش را در دست دارند،  هم ‌اکنون هم به آینده جهان به دلخواه و مطلوب خود شکل می ‌دهند.  می‌ توان کشورها و جوامعی را دید،  که نتوانستند خود را با تحولات سازگار کنند،  و از این جهت از هم فرو پاشیدند،  آنها ذات تغییر را درست نشناختند.  آینده ‌شناسی از این منظر دانش شناخت تغییرات است،  شناخت آینده از حیاتی ‌ترین علوم مورد نیاز هر انسانی است.  آینده پژوهی همواره از آینده ها صحبت می کند،  و هدف اصلی آن:  کشف، ابداع، امتحان، ارزیابی و پیشنهاد،  آینده های:  ممکن، محتمل، مرجع،  به منظور شکل گیری آینده مطلوب است.  در یک کلام آینده پژوهی به ما نشان می دهد چگونه از دل تغییرات یا تغییر نکردن امروز، واقعیت فردا تولد می یابد.

   تصویر تاریخی از برافراشتن پرچم سرخ،  در بلندای رایشتاک و لحظات پایانی جنگ دوم جهانی،  مشروح در اینجا،  در آن زمان کسی تصورش را نمی کرد،  که کمتر از 35 سال وضع دگرگون می شود،  عکس شماره 1300.

کلیک کنید:  گوگل و خلیج فارس

کلیک کنید:  تاریخ بازرگانی ایران

کلیک کنید:  سخنرانی انوش راوید

 کلیک کنید:  تماس و نظر

ادامه رشد و تکامل تمدن

      این روزها شاهد جنبش های ضد سرمایه داری در تمام جهان کاپیتالیستی هستیم،  روزی نه چندان دور نسبت به تاریخ،  حدود سی چهل سال پیش،  غرب سرمایه داری خوشحال از سرنگونی کشور های کمونیستی و سوسیالیستی بودند.  در یکی از اعلامیه های همان حزب های سرنگون شده چپی،  در همان تاریخها نوشته شده بود:  روزی نه چندان دور،  مردم متوجه خواهند شد،  که چگونه اغفال ترفندها شده،  و روزی دگر توده ها در تمام جهان بسوی تمدن جدید باز خواهند گشت.  اما در آن موقع نمی دانستند و نمی توانستند تحلیل کنند،  که این تمدن جدید چگونه شکل می گیرد و چه خواهد بود.  امروزه با وجود امکانات و تکنولوژی های مدرن،  جوانان با هوش به راحتی می توانند بفهمند آینده چه شکلی است.  همانگونه که قبلاً نوشتم،  در چند دهه گذشته سرمایه داری علم و دانش را به احتکار گرفته،  و با انواع حقه بازیها و به انحصار در آوردن،  نگذاشته رشد و تکامل طبیعی خود را داشته باشد.  به همین جهت هیچ تولید دگرگون کننده و تمدن ساز در گیتی ایجاد نشده،  فقط در مواردی ورژن های جدید از گوشی و تلویزیون و این قبیل به بازار آمده،  تا فقط حفظ درآمد و پول برای سرمایه داری باشد.

      سرمایه داری افسار گسیخته غربی،  به کل تمدن بشری اهمیت نداده و نمی دهد،  و درکی از آن نداشته و ندارد،  و به ساختن و پرداختن های بی اهمیت مانند فیلم زمین ما و حفظ محیط زیست بسنده کرده اند.  در صورتی که مردم و بشر باید در همین زمین ما ادامه زندگی بدهند،  در واقع هیچ کس و هیچ نیرویی نمی تواند جلوی رشد و تکامل را بگیرد.  از آنجا که می دانیم از بدو پیدایش زمین و مردم،  رشد و تکامل وجود داشته و خواهد داشت،  بنابر این امکان باز گشت به گذشته وجود ندارد،  هر چه هست رفتن به جلوست.  دیگر دیدن دنیای کمونیستی و بسته گذشته مثلاً ضد سرمایه داری پیش نمی آید،  یا دیگر نمی توان بدوران قبیله های اولیه با زندگی دایره ای بازگشت.

      پس با وجود تخریب و انقراض موجود،  با بیکاری های گسترده،  دگرگونی آب و هوا،  مردمی که شیوه زندگی مصرفی دارند،  کمبود مواد غذایی،  جهش میکروبها و باکتریها،  و هزاران مشکل دیگر،  آینده چه می شود؟  آنچه که در گذشته وعده داده شده بود،  مانند اینکه تمدن آینده بسیار دلنشین و خوب،  با دست آورد های عالی علمی و تولیدی بشری است،  چه می شود؟  البته همه آنچه که برای آینده خوب وعده داده شده بود اتفاق می افتد،  این را من نمی گویم تاریخ می گوید.  قبلاً هم نوشته ام،  هر گذر تاریخی تمدن،  مشکلاتی و مسائلی دارد،  زمان مخصوص دوران خودش را می خواهد،  که از تاریخ و فرهنگ یادگیری است.  اینک هم در گذر تاریخی تمدن هستیم،  تا تمدن گذشته به تمدن جدید سپرده شود،  باید از این موضوع تحلیل درست و تحقیق امروزی داشت.

تحقیق و تحلیل امروزی

      از ابتدا شروع کنم،  چگونه می توان تحلیل و تحقیق درست و جامع امروزی داشت،  و اصلاً از دید انوش یعنی چه؟  آیا مفهوم دیگری است؟  در قرن گذشت برای تحقیق و تحلیل هر شخص در محیطی که در آن می گردید و کار می کرد،  می توانست بازی کند،  اما امروزه با وجود اینترنت،  می تواند هر آنچه را می داند و می یابد،  به راحتی در اینترنت منتشر نماید،  و با کمک افراد و عواملی که نمی شناسد،  کار خودش را سبک جدید و روحیه دگری دهد،  و نتیجه بهتری بدست آورد.  این کمکها حتماً نباید شکل کمک و یاری سنتی داشته باشند،  بلکه نفوذ در ذهن و ایجاد کار کردی دگرگون را هم شامل می شوند.  انتقال توانایی های ذهنی براحتی از طریق اینترنت امکان پذیر است،  که اکثراً ناخود آگاه اتفاق می افتد،  و نتیجه آن بخشی از شکل نوین تحقیق و تحلیل است.

      همانگونه که تمام گیتی در رشد و تکامل است،  هر شخص هم دارد رشد و تکامل پیدا می کند،  بویژه افرادی که در کار علم هستند،  این را در خود بخوبی احساس می کنند.  فقط باید هر آن بتوانند اندیشه های گذشته خود را باز نویسی کنند،  و درک کنند فسیل بودن چیست،  و از آن پرهیز نمایند.  شاید این جملات چندان خوشایند نباشد،  کم و کاستی داشته باشد،  ولی هیچ مشکلی نیست،  عده ای که در چند خط بالا گفته ام خواهند بود،  و یاری می کنند آنها را بهتر بیان داریم.

آگاهی درک موقـعـیـت

      اصول دیالکتیکی و دترمینیستی اجتماعی مبتنی بر اسباب و عللی است،  که مهمترین آن ایفای نقش روشنفکر آگاه به تحلیل صحیح جغرافیایی و تاریخی است،  که در جایگاه کاتالیزور های ضروری این فرایند اجتماعی میباشد،  و در صورت خالی بودن این میدان دید توسط رهبری صادق،  تنها باعث پر کردن این خلاء توسط غریبه های حکومت های بیگانه و بقولی  رهبران قلابی شده.  با پایان جنگ دوم جهانی و فروش گروپ به همه اولین قدم واقعی سرمایه داری فرا ملی شروع شد،  و سرمایه داری سنتی بی خبر از این حریف قوی،  که بسرعت و بدون انتظار مبتکرین آن بالا آمده،  این نو سرمایه داری سریع در پی جایگاه های جدید،  چین گشنه و خسته را یافت،  و آنها برای زنده و باقی بودن استقبال خوبی کردند،  چینی ها در هر صورت سابقه تاریخی خوبی داشتند.  پایان دهه 1970 هنوز این دو سرمایه داری یکدیگر را نشناختند،  امروز هم خیلی ها نمی دانند و در تحلیل ها اشتباه می کنند.  دو نیروی جهانی که یکدیگر را خوب نمی دانند،  حتماً در برنامه ریزی های مشترک اشتباه دارند،  یکی کمربند می خواست، که دیگر نیاز به آن نبود و دیگری از ترس تهدید های بچه گانه برای حفظ جاده ابریشم چین و خلیج فارس و آمریکا  یکی از ساده ترین ترفند های تاریخ سیاسی جهان را در سر داشت. 

      روس ها هم که رجال سیاسی واقعی نداشتند،  در به در و خسته از پرسه زدن های بیهوده در آفریقا و لاتین با دیدن این چین پریده خوششان آمد،  و  پروستوریکا  را پرداختند،  ولی بر عکس چین،  روسها سابقه تاریخی بدی داشتند.   بقیه هم بخاطر اینکه جا نماند دیوار برلین رو حتی خوردند!،   کمونیست سنتی یا به نوعی کلاسیک آن با فرو ریختن دیوار تا یافتن اندیشه دگری سرگردان شدند،  اروپا سر خوش و مست شبانه از این پیروزی بود،  ولی بی خبر که روس های گشنه ندانسته اسب تروا را پر از اسلحه دارند،  به آفریقا و لاتین می فرستند.  سرمایه داری فرا ملی و عمو سام هم شادتر از این سرمایه داری فراملی با آسه آنی ها مشغول بودند و زیر چشمی به آسیای جنوبی هم نگریسته تا حالی هم اونجا کنند.   تا امروز سرمایه داری فراملی با سرعت جلو رفته،  و سنگر های سرمایه داری سنتی،  که ارباب فکری و پایگاه اصلی آن اروپای غربیست، یکی بعد از دیگری گرفته،  و همزمان لیبرال سنتی اروپا تغییر شکل داده است.   در دهه آخر قرن 20 برخورد های آنها را خوب می دیدیم،  که نمونه آن فروختن چند پژو،  و تعدادی کاسه بشقاب و وسایل خانگی به ایران،  و تحریم ها...،  دیگری هم یواشکی با یک رقابت در کاسه و بشقاب فروختن خوشحال بودند.   در این ده سال آخر بیستم اسب تروای گفته شده، آفریقا را بی قانون و قاعده،  از سرمایه داری سنتی تا حدودی گرفته،  و چند قرن الماس بردن و تیله  فروختن تقریباً تمام شد،  خیر شو به شرش بخشیدن بهتره.  از قرن  21 همه چیز به نفع این سرمایه داری جدید تمام شده،  و در این سال سرمایه داری سنتی،  بطور کلی دارد تسلیم میشود،  مثل اجماع جهانی علیه ایران،  نه بخاطر ایران بلکه برای جاده ابریشم نفتی.   ولی از این بابت صف بندی های نو برای آنها خیلی مشکل است،  بوی پول است و یه عده مست.

      این وسط چند تا مسئله مهم می باشد،  مثل:  سهم روسیه تنبل با ترکیب فکری آن و منابع موجود،  منجمله دریا مازندران و منابع نفتی آن،  و احتمال بدست گرفتن اختیارش دست روسیه،  و باز نمودن کانال اقیانوس پیما و دگر شدن جغرافیای منطقه،  بالا گرفتن حرکت های ناسیونالیستی یا سوسیالیستی یا اسلامی در نیمه غربی آسیا،  و احتمال تغییر جغرافیایی به تمام معنی و عدم توانایی کنترل آن،  و به خطر افتادن جاده ابریشم جدید،  بوجود آمدن شکل دیگری از سرمایه داری بنام بی هویت بعد از  11 سپتامبر،  بدلیل شرایط پیش آمده.  اکثراً تحلیل گران سیاسی و اجتماعی، دولتی و غیر دولتی،  مسائل مطرح شده را در نظر نمی گیرند،  همچنین نوع قدرت و نفوذ نیرو های مدیریت کننده سرمایه داری های ذکر شده،  در همه جا،  مثال:  واشنگتن برای برهم زدن و مغشوش کردن نیرو های سیاسی و اندیشه ها و نگرش های آنها،  در برنامه هایی چون تلویزیون و غیره و حتی در پوشش های سیاسی بخوبی استفاده میکند.  در آسیای غربی بعضی نیرو های موجود تاثیر گرفته از همین برنامه ها جایگاه خود را اشتباه می گیرند،  در واقع باید وجود و افکار تمام نیرو های سیاسی و اجتماعی را قبل و بعد از کمربند یا دیوار خراب شده حساب کرد.  در این زمان ملتها در بخش سرمایه داری یا غیر،  با این سرمایه داری جدید که اصل ماموریت حفاظت از جاده ابریشم را به بدلیل امکاناتش به آمریکا سپرده،  در گیرند.  بنا بر این در یک وجه مشترک و دمکراسی خواهی همه در آسیای غربی باید یکدیگر را بیابند.  قرن  21 است،  کارها شیو های نو می طلبد،  و شناختن ترفند های موجود،  که در اشکال مختلف ارایه میشود بسیار مهم است.

جوهر قرمز نداریم

      قسمت هایی از صحبت های اسلاوی ژیژک،  فیلسوف اسلوونیایی،  در جمع اشغال کنندگان وال استریت:
      آن ها ما را خیال پرداز می نامند،  اما خیال پردازانِ واقعی کسانی هستند که فکر می کنند،  این سیستم می تواند برای مدت نامعلوم به همین شکل ادامه پیدا کند.  ما خیال پرداز نیستیم،  ما داریم آن ها را از خواب خوش شان،  که دارد به یک کابوس تبدیل می شود بیدار می کنیم.  ما چیزی را نابود نمی کنیم،  ما تنها شاهدِ آن هستیم که چه طور سیستم،  خودش را نابود می کند.  تصویر آشنای کارتون هایمان را به یاد بیاوریم،  یک گربه (در کارتون تام و جری) به سر پرتگاه می رسد،  اما بی حواس به مسیرش ادامه می دهد،  بی خیالِ این که زیرش خالی شده است.  اما درست آن زمانی که پایین را نگاه می کند،  و می بیند چیزی زیرش نیست،  می اُفتد.  این دقیقاً همان کاری است که ما داریم این جا انجام می دهیم.  ما داریم به سرمایه دارانِ وال استریتی می گوییم:  آهای!  زیر پای تان را نگاه کنید!
      در آوریل 2011 دولت چین دستور داد،  که فیلم ها و داستان های خیالی یا آن هایی که واقعیت های جایگزین را نمایش می دهند،  ممنوع شود.  این یک نشانه خوب برای چین بود،  این یعنی مردمانِ چین هنوز به جایگزین ها فکر می کنند،  و دولت چین مجبور می شود که آن را ممنوع کند.  ما این جا در آمریکا با ممنوعیت سر و کار نداریم،  چرا که سیستم مستقر حتی توانایی ما را،  برای خیال پردازی سرکوب کرده است.  به فیلم هایی که هر روز می بینیم نگاه کنید،  همه چیز در آن ممکن است،  می توان تصور کرد که یک شهاب سنگ به زمین می خورد،  و زندگی پایان می یابد و غیره و ذالک.  اما انگار نمی توان پایان سرمایه داری را حتی در خیال پردازش کرد.
      بگذارید یک داستان از دوران کمونیسم برایتان بگویم،  مردی از آلمان شرقی به سیبری فرستاده شد،  تا آن جا کار اجباری کند.  این مرد می دانست که سانسورچی ها نامه هایش را می خوانند،  به همین خاطر با دوستانش قراری گذاشت،  گفت:  که اگر نامه ای که از من می گیرید با جوهر آبی نوشته شده باشد،  یعنی آن چه که من در نامه نوشته ام درست است،  اگر با جوهر قرمز نوشته باشم نادرست.  بعد از یک ماه،  دوستانش اولین نامه را از طرف وی دریافت کردند،  همه متن با جوهر آبی نوشته شده بود.  در نامه آمده بود:  این جا همه چیز عالی است،  مغازه ها پر از غذا های خوشمزه است،  سینماها فیلم های خوب غربی پخش می کند،  آپارتمان ها بزرگ و مجلل است.  اما تنها چیزی که این جا نمی توان خرید،  جوهر قرمز است.
      خب این شیوه زندگی ماست،  ما از همه آزادی هایی که می خواهیم برخورداریم،  اما آن چه نداریم جوهر قرمز است.  یعنی زبانی نداریم که با آن بتوانیم عدمِ آزادی مان را بیان کنیم.  آن شکلی که ما یاد گرفته ایم درباره آزادی صحبت کنیم،  جنگ برای آزادی را مقابل تروریسم قرار می دهد،  این،  معنای واقعی آزادی را تحریف می کند.  و شما اشغال کنندگان وال استریت،  دارید آن کار بزرگ را انجام می دهید:  شما دارید جوهر قرمز را به ما می دهید.
      یک خطر وجود دارد،  ما نباید شیفته خودمان بشویم،  ما این جا روز های خوشی را کنار هم می گذرانیم.  اما یادمان نرود!  کارناوال های شادی زود گذرند،  آن چه که مهم است،  اتفاقی است که روز بعد می افتد.  زمانی که ما به زندگی عادی باز می گردیم،  آیا آن زمان تغییری رخ داده است؟  من نمی خواهم که شما این روزها را به یاد بیاورید و بگویید،  آه!  ما جوان بودیم!  چه روز های زیبایی بود!  یادمان باشد که پیام اصلی ما این است:  ما حق داریم به جایگزین ها فکر کنیم.
      ما در بهترین دنیای ممکن زندگی نمی کنیم،  اما یک راه طولانی در پیش است،  پرسش های به راستی دشواری پیش روی ماست.  ما می دانیم چه نمی خواهیم.  اما آیا می دانیم چه می خواهیم؟  چه نظام اجتماعی می تواند جایگزین سرمایه داری شود؟  رهبران جدید چه خصوصیت هایی باید داشته باشند؟  یادمان نرود:  مشکل اصلی فساد و زیاده خواهی نیست،  مشکل اصلی سیستم است.  سیستمی که ما را تا مرز تسلیم هل می دهد،  تنها از دشمنان حذر نکنیم،  حواس مان به دوستانِ نارفیقی،  که می خواهند جان حرکت ما را بگیرند نیز باشد.
      ما کمونیست نیستیم،  اگر کمونیسم آن نظامی است که در سال 1990 سقوط کرد،  یادمان باشد که آن کمونیست ها بی رحم ترین سرمایه دارانِ امروز هستند.  ما امروز در چین یک نظام سرمایه داری داریم،  که حتی پویاتر از سرمایه داری امریکایی است.  اما آن جا دموکراسی نیست،  این یعنی وقتی دارید سرمایه داری را نقد می کنید،  از تهدید کسانی که می گویند:  شما مخالف دموکراسی هستید نترسید.  پیوند همیشگی بین سرمایه داری و دموکراسی پایان یافته است.
      تغییر،  ممکن است،  ما این روزها چه چیز هایی را ممکن می دانیم؟  به رسانه ها گوش کنیم،  از یک طرف در حوزه تکنولوژی و سکسوالیته همه چیز ممکن است.  شما می توانید به ماه سفر کنید،  می توانید با بیوژنتیک زندگی ابدی داشته باشید،  می توانید با حیوانات سکس داشته باشید،  و امثالهم.  اما به حوزه اقتصاد و اجتماع نگاه کنید،  می گویند هر تغییری غیر ممکن است،  ما می خواهیم مالیات بر ثروتمندان اندکی افزایش پیدا کند،  می گویند:  محال است،  رقابت از دست می رود.  ما می خواهیم پول بیشتری صرف سلامت شود،  می گویند:  امکان ندارد،  یک دولت توتالیتر سر کار می آید.  چه طور می شود!  به ما وعده زندگی ابدی می دهند،  اما نمی توانند اندکی بیشتر صرف سلامت کنند؟  یک جای کار می لنگد.  بیایید اولویت های مان را همین جا تعیین کنیم،  ما استاندارد های بالاتری برای زندگی نمی خواهیم،  ما استاندارد های بهتری برای زندگی می خواهیم.
      ما باید صبر داشته باشیم،  تنها چیزی که از آن می ترسم این است،  که یک روز به خانه های مان برویم،  سالی یک بار،  یکدیگر را ملاقات کنیم،  آبجو بخوریم،  و نوستالژیک وار این روزها را به یاد آوریم.  بیایید به یکدیگر قول بدهیم،  که این اتفاق نمی افتد.  ما می دانیم که مردم،  اغلب نسبت به چیزی اشتیاق دارند،  اما واقعاً آن را نمی خواهند،  بیایید نترسیم و چیزی را که به آن اشتیاق داریم،  واقعاً بخواهیم.

تصویر تاریخی آینده بینی سنتی در قاره کهن،  عکس شماره 891 .

کلیک کنید:  فلسفه و فلاسفه ایران

کلیک کنید:  محوطه های تاریخی ایران

کلیک کنید:  دمکراسی،  فدرالیسم،  حزب

کلیک کنید:  تماس و نظر

هماهنگ شدن با آینده

      قبلاً در تاریخ و فرهنگ یادگیری نوشته ام،  سرعت گذر های تمدنی هر بار سریعتر و در مدت کوتاه تری اتفاق می افتد.  اینک از ابتدای قرن 21 تمدن قبلی بورژوازی با دانش کم هوش ویژه خود،  بسرعت بسمت تمدن جدید کنترل انرژی می رود،  مدت زمان این گذر همراه با نا آرامی های اقتصادی و اجتماعی بوده،  و ادامه خواهد داشت،  و می بایست برای آنها تعریف های علمی برابر با دانایی نوین داشت.  تمدن کنترل انرژی همراه شتاب در تخریب و انقراض،  جهت بیشتر و بهتر و ارزان تر بدست آوردن انرژی است.  با شرایطی که پیش می آید،  خود بخود اجبار در رشد و تکامل تاریخ اجتماعی است،  و فرار از آن و بازگشت به گذشته امکان ندارد.  بنابر این باید با دانستن از واقعیتها و بینش نو،  خود را با آینده هماهنگ نماییم،  نه اینکه با آینده پیش رو مبارزه کنیم، حذف یا فیلتر نماییم.

      آینده غیر از دست آورد های تکنولوژیکی،  مضرات و مسائلی هم دارد،  که هر چه جلو رویم مشکلات و ضررها بیشتر و بیشتر می شود.  مانند مشکلات زیست محیطی و بخطر افتادن سلامتی مردم،  که دو نمونه روشن آن ماجرای نشت نفت در خلیج مکزیک،  و نشت رادیو اکتیو در فوکوشیمای ژاپن است،  که مشروح آنرا در نهنگ ها انتقام می گیرند نوشته ام.  همچنین تغییرات آب و هوایی در آینده نزدیک باعث بالا رفتن آب دریاها می شود،  و شهر های مهم بندری و ساحلی جهان،  در خطر غرق شدن در آب و طوفان ها قرار می گیرند.  نمی توان از این تغییرات جلوگیری کرد،  ولی باید با روش های جدید،  ادامه زندگی و حیات بشری را با این شرایط هماهنگ نمود،  منجمله ایجاد شهرها و ساختمان های شناور به روی دریاها،  البته برای ایران نیاز نیست.  همچنین بدست آوردن فن آوری هایی که بتوان در جوی سمی و فضا های پر از عفونت تنفس کرد.

      از دیگر مشکلات آینده پیش رو،  بیماری های مختلفی است،  که در گذشته ها و طول تاریخ وجود نداشتند،  مانند انواع سرطان،  که حاصل مصرف غذا های کارخانه ای،  مصرف مواد شوینده و پاک کننده شیمیایی،  یا استشاق دود و هوای آلوده به گاز های سمی،  پرتوها و تابش های گاما یا بیگانه،  و یا رادیو اکتیوته شدن هوا می باشد.  ده بیست سال گذشته،  در شمال ایران سرطان بسیار بیشتر از دیگر نقاط ایران بود،  در جایی ذکر نشده که دلیل آن چه می توانست باشد،  آیا از آلودگی نشت رادیو اکتیو انفجار 26 آوریل 1986 چرنوویل بوده است.  در هر صورت نمی توان انرژی اتمی را تعطیل نمود،  ولی باید راه های علمی و پزشکی کنار آمدن با آن را یافت.  لازم است بودجه های تحقیقاتی،  برای هماهنگی با آینده در نظر گرفته شود.

   تصویر تاریخی یکی از دروازه های قدیمی تهران در 1310 خورشیدی،  عکس شماره 1243،  کسی تصورش را نمی کرد،  که چه سریع زمان می گذرد،  و البته آینده نیز خیلی زود تر خواهد رسید.  اینبار آینده پیش رو بسیار متفاوت تر از امروز خواهد بود،  می بایست آمادگی داشت تا غافلگیر نشد.

پیشگویی و پیش بینی آینده

      تلاقی تاریخ و آینده در بهترین حالت خود جوهر و ماهیت سیاست و حکومت را تشکیل می دهد،  سعی من بر این است که یک تارنگار آینده ـ آگاه (future-conscious) و قابل درک برای عموم جوانان با هوش و تحصیل کرده ایران عزیز مهیا شود،  ندانستن تاریخ و فرهنگ یادگیری بعلت ضعف آموزشگاه های سنتی ایران،  انتقال از تمدن قدیم به جدید در بسیاری از جهات ناشناخته و تعریف نشده مانده است.  این شناخت برای ایران فوق العاده اهمیت دارد که می تواند جهشی واقعی برای ساختن تمدنی نو باشد،  عدم آگاهی از حرکت ها و تحولات اصلی تاریخی ایران را با چالش های بزرگی روبرو می کند،  که امکان گذر از آنها مشکل می شود.  بشر تا قرن 20 دو حرکت مهم در تحولات اجتماعی داشته است،  هر یک به مقیاس وسیعی باعث محو فرهنگ ها یا تمدن های پیشین شده اند،  و شیوه هایی از زندگی را جایگزین آنها کرده که کلاً در نظر پیشینیان محال می نمود.  این حرکت ها و تحولات مهم اجتماعی را موج نامیده اند،  نخستین موج  تحول، انقلاب کشاورزی بود که هزاران سال طول کشید،  در حالی که تحقق موج دوم یعنی ظهور تمدن صنعتی،  فقط سیصد سال به طول انجامید.  امروزه تاریخ از این هم پرشتاب تر پیش می رود و چه بسا که موج سوم طی فقط چند دهه بستر تاریخ را طی کند و به کمال برسد.  و سپس در قرن 21 با موج جدید روبرو شویم که حرکتی متفاوت خواهد داشت،  و باید آنرا در بحثی آینده نگر برای کل جهان به تحلیل کشید.  نباید چشم را به واقعیتها بست و آنها را دیده گرفت چون در جایی دیگر بدنبال واقعیت می گردند و کلاً از ما برتر خواهند شد.  در قرن 21 سیر وقایع بسیار سریع است و شتاب در همه چیز و جا دیده می شود،  تغییرات و آهنگ جامعه در سرنوشت این تارنما تأثیر خواهد گذارد.  همانگونه که انقلاب صنعتی بسیاری از ساختارهای سیاسی متقدم را نابود یا باطل کرد،  انقلاب دانایی قرن 21 و موج نو مستلزم دگرگونی واقعی در امور انسانی است.  این انقلاب آینده ای نو را شکل می بخشد،  آنهایی که موفق به درک و تشخیص این واقعیت تاریخی نشوند،  در کام تنوره طوفان تاریخ فرو خواهند غلتید.

      برای پیشگویی و پیش بینی آینده،  انقلاب اطلاعاتی این قرن را باید با دو دگرگونی بزرگ، یعنی انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی مقایسه نمودند،  و تغییرات در تاریخ را درک کرده در نتیجه فرایند ایجاد تمدنی نوین را یافت.  در سال 1991 جهان شاهد اولین جنگ بین سیستم های نظامی موج سومی آمریکا با یک ماشین نظامی کهنه موج دومی بود، به قرن سنت گریزی مراجعه شود.  طوفان صحرا انهدام یک جانبه عراقی ها به دست آمریکا و متحدین بود.  آن هم بیشتر به این دلیل که سیستم های موج سومی به طرز کوبنده ای ثابت کردند که سیستم های ضد هوایی پیچیده موج دومی در برابر جنگنده های رادار گریز موچ سومی هیچ خاصیتی ندارند و ارتش های سنگر گرفته موج دومی در مواجهه با سیستمهای اطلاعاتی موج سومی برای هدف گیری و لجستیک به سهولت مقهور و منهدم می شوند.  نتیجه اینها نبردی بود که از نظر اهمیت می توان آن را با شکست نیرو های موج اولی مهدی سودانی در ام دورمان سودان به دست ارتش موج دومی مصر و انگلیس در سال 1898 مقایسه کرد.

      تمدنی جدید در زندگی آشکار شده است،  مطابق معمول آل فسیل سکون طلب گذشته خواه همه جا سعی در مخالفت با آن دارند،  در تمدن جدید قرن 21 اشکال کار و عشق و امرار معاش و اقتصاد و کلاً همه چیز دگرگون شده است.  بدین جهت تعارضات اجتماعی و سیاسی جدید و فراتر از همه اینها آگاهی تغییر شکل یافته را به همراه دارد.  اواخر قرن 20 در جهان متمدن می پنداشتند که با جهشی کوانتومی به جلو می روند و احساس خلاقیت برای بازسازی هایی نو را داشتند،  بدون آنکه بتوانند شناخت روشن و درستی از این جهش داشته باشند.  با دانایی قرن 21 می بایست تحلیل درست و اینده بینی واقعی داشت،  با پیگیری و مطالعه دقیق وبسایت ارگ انوش راوید تاریخ و آینده را بهم پیوند زده و در جهت تحقیقات علمی مستقل دور از نفوذ استعمار و امپریالیست همراه شوید.  در اواخر دهه اول قرن  21  هستیم و می بینیم و می دانیم بسیاری از کشورها به دست آوردهای بزرگ علمی و اجتماعی رسیده اند،  آینده متفاوتی  که آینده نگران امروز آن را پیش بینی میکنند حتماً اتفاق می افتد،  و باید با دیدی نو بدانیم که چگونه خواهد بود تا بتوانیم بر آن تاثیر گذاریم،  در این روزگار ما میتوانیم با دانش و بینش نو مسئول سرنوشت خود و اطرافمان باشیم،  و دیدی علمی و نو به همه چیز داشته باشیم.

      تاریخ پر از ماجرا های  اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است،  که یکی پس از دیگری آمده و رفته اند،  البته بعضی مهمتر و خاص بودند،  اگر به آنها مانند داستان های دروغ اسکندر مقدونی و چنگیز مغول و غیره،  سطحی نگاه گردد و پندار شود که اتفاقی در تاریخ بوده و بس،  خیلی اشتباه است.  اتفاق های تاریخ یکی پس از دیگری تکمیل کننده جریان  های قبلی بوده که از جایی شروع شده و در جغرافیای دیگری ختم شده و این آهنگ هم چنان تا امروز و آینده ادامه دارد.  یافتن این آهنگ یا ریتم تاریخ فقط در دانستن واقعیتها است،  و برای اندیشمندان آینده بین و نگاه کنندگان به جلو بسیار مهم است.  با انبوه سازی فکر و اندیشه در قرن 20 می پنداشتند که  کمیت برتر از کیفیت است و کیفیت را در کار انبوه می دانستند،  یکی از مهمترین شاخص های آن قرن رأی گیری و انتخابات بود که سعی می کردند توده مردم را با یک حق مساوی و انبوه پای صندوق بیاورند.  در صورتیکه امروزه می دانند که نباید حق رأی یک شخص تحصیل کرده و شاخص اجتماعی برابر فردی باشد،  که سوادی و یا تحلیلی از جامعه ندارد،  و یا حتی مجرمی است که جز زیان به مملکت باری و کاری نداشته است.  این مسئله مهمی است که در قرن 20 به آن توجه نمی کردند ولی امروز قشر آینده بین و دلسوز و کار آمد باید به آن توجه ویژه نشان دهند،  تا ورود به آینده ای نوین و پویا را میسر کنند.

اصول علمی آگاهی نو

      اصول دیالکتیکی و دترمینیستی اجتماعی مبتنی براسباب وعللی است،  که مهمترین آن ایفای نقش روشنفکر آگاه به تحلیل صحیح جغرافیایی و تاریخی است که در جایگاه کاتالیزورهای ضروری این فرایند اجتماعی میباشد و در صورت خالی بودن این میدان دید توسط رهبری صادق تنها باعث پر کردن این خلاء توسط غریبه های حکومت های بیگانه وبقولی  رهبران  قلابی  شده.  با پایان جنگ دوم و فروش گروپ به همه اولین قدم واقعی سرمایه داری فرا ملی شروع شد و سرمایه داری سنتی بی خبر از این حریف قوی که بسرعت و بدون انتظار مبتکرین آن بالا آمده،  این نو سرمایه داری سریع در پی جایگاه های جدید چین گشنه و خسته را یافت و آنها برای زنده و باقی بودن استقبال خوبی کردند،  چینی ها در هر صورت سابقه تاریخی خوبی داشتند.  پایان دهه  1970  هنوز این دو سرمایه داری یکدیگر را نشناختند، امروز هم خیلی ها نمی دانند و در تحلیل ها اشتباه می کنند.  دو نیروی جهانی که یکدیگر را خوب نمی دانند حتماً در برنامه ریزی های مشترک اشتباه دارند،  یکی کمربند می خواست، که دیگر نیاز به آن نبود و دیگری از ترس تهدیدهای بچه گانه برای حفظ جاده ابریشم چین و خلیج فارس و آمریکا  یکی از ساده ترین ترفندهای تاریخ سیاسی جهان را در سر داشت. 

     روس ها هم که رجال سیاسی واقعی نداشتند، در به در و خسته از پرسه زدن های بیهوده در آفریقا و لاتین با دیدن این چین پریده خوششان آمد و  پروستوریکا  را پرداختند، ولی بر عکس چین، روسها سابقه تاریخی بدی داشتند.   بقیه هم بخاطر اینکه جا نماند دیوار برلینو حتی خوردند،   کمونیست سنتی یا به نوعی کلاسیک آن با فرو ریختن دیوار تا یافتن اندیشه دگری سرگردان شدند،   اروپا سرخوش و مست شبانه از این پیروزی بود، ولی بی خبر که روسهای گشنه ندانسته اسب تروا را پر از اسلحه دارند به آفریقا و لاتین می فرستند.  سرمایه داری فرا ملی و عمو سام هم شادتر از این سرمایه داری فراملی با آسه آنی ها مشغول بودند و زیر چشمی به آسیای جنوبی هم نگریسته تا حالی هم اونجا کنند.   تا امروز سرمایه داری فراملی با سرعت جلو می رود و سنگر های سرمایه داری سنتی، که ارباب فکری و پایگاه اصلی آن اروپای غربیست، یکی بعد از دیگری می گیرد و همزمان لیبرال سنتی اروپا تغییر شکل میدهد.   در دهه آخر قرن 20 برخورد های آنها را خوب می دیدیم، که نمونه آن فروختن چند پژو و کاسه بشقاب به ایران و تحریمهای دیگری و یواشکی با یک رقابت کاسه و بشقابش فروختن بود.   در این ده سال آخر بیستم اسب تروای گفته شده، آفریقا را بی قانون و قاعده، از سرمایه داری سنتی تا حدودی گرفته و چند قرن الماس بردن و تیله  فروختن تقریباً تمام شد،  خیرشو به شرش بخشیدن بهتره.  از قرن  21  همه چیز به نفع این سرمایه داری جدید تمام شده و در این سال سرمایه داری سنتی،  بطور کلی دارد تسلیم میشود،  مثل اجماع جهانی علیه ایران نه بخاطر ایران بلکه برای جاده ابریشم نفتی.   ولی از این بابت صف بندی های نو برای آنها خیلی مشکل است بوی پوله و یه عده مست.

     این وسط چند تا مسئله مهم می باشد،  مثل:  سهم روسیه تنبل با ترکیب فکری آن و منابع موجود،  منجمله دریا مازندران و منابع نفتی آن و احتمال بدست گرفتن اختیارش دست روسیه و باز نمودن کانال اقیانوس پیما و دگر شدن جغرافیای منطقه،  بالا گرفتن حرکتهای ناسیونالیستی یا سوسیالیستی یا اسلامی در نیمه غربی آسیا و احتمال تغییر جغرافیایی به تمام معنی و عدم توانایی کنترل آن و به خطر افتادن جاده ابریشم جدید،  بوجود آمدن شکل دیگری از سرمایه داری بنام بی هویت بعد از  11  سپتامبر بدلیل شرایط پیش آمده.  اکثراً تحلیل گران سیاسی و اجتماعی، دولتی و غیر دولتی مسائل مطرح شده را در نظر نمی گیرند،  همچنین نوع قدرت و نفوذ نیروهای مدیریت کننده سرمایه داری های ذکر شده، در همه جا،  مثال:  واشنگتن از  75  میلیون دلار برای برهم زدن و مغشوش کردن نیروهای سیاسی و اندیشه ها و نگرش های آنها، در برنامه های چون تلویزیون و غیره و حتی در پوشش های سیاسی بخوبی استفاده میکند.  در آسیای غربی بعضی نیروهای موجود تاثیر گرفته از همین برنامه ها جایگاه خود را اشتباه می گیرند،  در واقع باید وجود و افکار تمام نیروها سیاسی و اجتماعی را قبل و بعد از کمربند یا دیوار خراب شده حساب کرد.   در این زمان ملتها در بخش سرمایه داری یا غیر، با این سرمایه داری جدید که اصل ماموریت حفاظت از جاده ابریشم را به بدلیل امکاناتش به آمریکا سپرده در گیرند.  بنا براین در یک وجه مشترک و دمکراسی خواهی همه در آسیای غربی باید یکدیگر را بیابند.  قرن  21  است،  و کارها شیو های نو می طلبد و شناختن ترفند های موجود،  که در اشکال مختلف ارایه میشود بسیار مهم است.

کلیک کنید:  استراتژی ملی ایران

کلیک کنید:  حکومت جهانی چایمریکا

کلیک کنید:  گذر تاریخی انقلاب بورژوازی ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

فرمولهای آینده بینی

      آینده نگری فرمول هایی دارد که باید آنها را دانست،  بدون در نظر گرفتن تمام تکنیک های علمی این فرمولها،  آینده بینی داستان و پرت و پلا می شود.  در زبان فارسی و با دید ایرانی،  هیچ کتاب و نوشته ای درباره علم آینده پژوهی یا آینده نگری نداریم،  که واقعاً بر دانش و پاک بوده،  و از گفته های متفرق دور باشد.   در طول تاریخ اجتماعی افراد زیادی بودند،  که ادعا می کردند،  از آینده خبر دارند،  و خود را غیب گو، آینده بین،  نجات دهنده و غیره می دانستند،  و با گشودن کتابی،  نگاه کردن به گویی،  یا دست در آبی،  یا خلوت و تماس با غیب،  با کلک مقدار پرت و پلا می گفتند،  که هیچ تحلیل و دانش در آنها نبود.  البته همیشه از این افراد بوده و خواهند بود.  مهمترین این قبیل،  اسحاق نیوتن و نورث داموس می باشند،  که هر کدام به نوعی چیز هایی گفته اند،  و عده ای و کشور هایی برای بزرگ کردن آنها،  تفسیر ها و نوشته هایی را به آنها نسبت می دهند،  ولی هیچ کدام کتابی و فلسفه ای و مانیفست واقعی ندارند.

      در هر صورت آینده را نمی توان بدرستی پیش بینی کرد،  تا حدودی امکان دارد از آینده گفت،  مانند فیلم هایی علمی که فقط 15 ـ 20 سال پیش ساخته شده،  و از آینده می گفتند،  از تلفن همراه مهمترین وسیله امروزی، در آنها هیچ چیز و خبری نبود.  یکی از موضوعات مهم برای آینده پژوهی،  این است که باید از گذشته بدرستی و دور از دروغ دانست،  تا ریتم و آهنگ گذر زمان را مطابق دانش تاریخ و فرهنگ یادگیری بررسی نمود.  پایه و اساس کار علمی آینده پژوهی را نباید بر کتابها و داستان های دینی و اسطوره ای قرار داد،  باید رشد و تکامل تاریخ اجتماعی موضوع مربوطه را بخوبی دانست،  و مطالعه گسترده در تمام زمینه های جغرافی ـ تاریخ داشت.

      آینده نگری تقسیم بر خواسته هایی است:  آینده نگری فردی و خانوادگی، سازمان و جامعه،  کشور و جهان،  و نگرش در اقتصادی و مالی، اجتماعی و دینی، و غیره.

   آینده نگری =  (فلسفه پردازش + تحلیل داده ها) / تقسیم بر پدیده ذاتی

   فلسفه پردازش =  جغرافی ـ تاریخ + علوم بنیادی + کامپیوتر

   پدیده ذاتی =  (هوش و استعدادها + تربیت ها) × تجربه واقعی

   تحلیل داده ها =  تشخیص واقعیت از دروغ + تجربه تخصصی

   تجربه واقعی =  (آموزش های تخصصی + کار تخصصی) × سن مفید

      فقط این مطالب را مطالعه نکنید،  بیایید در تکامل و یا نقد وبلاگ سازمان آینده بینی نقش هم داشته باشید،  تا نگرشی نوین و ایرانی به علم آینده پژوهی و همچنین آینده بینی داشته باشیم.  امروزه اینترنت و امکانات باعث شده،   کف بینی و آینده بینی و دروغ بافی زیاد گردد،  و در کمال تعجب می بینیم آدم های ساده لوح هم کم نشده اند.

      بعد از جنگ سرد و از بین رفتن شوروی،  جهان غرب سرمایه داری یا آخرین مرحله امپریالیسم،  یکه تاز جهان شد،  و با تمام قوا به سرکوب مردمان کشورها،  منجمله مردم کشور خودشان مشغول شدند.  سندرم اسکندر مقدونی،  باعث حمله به افغانستان و عراق و بحران های جهانی گردید،  متعاقب مردم دیدند آینده آنها از بین رفت و چیزی ندارند،  و مقابل دولتها در آمدند.  بویژه در یکی دو سال اخیر تظاهرات و خواسته های مردم اروپا و آمریکا،  با شدت سرکوب و روشنفکران و مردم دستگیر و کشته شدند.   یا به نوع دیگر و با حرف های شیرین و خوش نوید،  از دهان رئیس جمهور های آینده،  مردم اغفال و وادار به سکوت نا خواسته شدند.  با این وضع از ابتدای قرن 21 یک بار بطور دقیق و حساب شده،  مردم رو در روی حکومتها قرار گرفته اند.  بدین ترتیب بدون گذشت و کنار آمدن،  هر دو طرف یعنی مردم و حکومت های غرب،  دارند مرحله آخر تمدن گذشته را به پایان می برند،  و وارد تمدن نو می گردند.  این گذر تمدنی نشانه های تکنولوژیکی دارد،  مانند،  بعد از سالها سکوت،  چند نفر از روشنفکران و مردم غرب در سایت اینترنتی بنام ویکی لیکس،  به رهبری جولیان آسانش،  گرد آمده اند،   برنامه ای نه آگاهانه با دیدگاه گذر تمدنی،  ولی در عمل برای این هدف شکل گرفته است.  نوعی همدلی و هم رزمی توده های غرب،  با مردم ایران و قاره کهن،  آفریقا و آمریکای لاتین و غیره است،  و نشانه هایی از گذر تمدنی مرحله آخر بورژوازی امپریالیسم قرن 20،  به تمدن جدید کنترل انرژی آینده در آن می باشد.

      مرحله آخر امپریالیسم،  با بدست گرفتن تمام وسایل ارتباطی و اطلاعاتی،  با همه ترفند ها،  ثروتها، بانکها، دولتها، و همه چیز جهان را در دست گرفته،  و نه تنها رحمی به مردم نمی کند،  بلکه به زمین ما هم اهمیتی نمی دهد و به نابودی و تخریب و انقراض می کشاند،  طبیعت و تاریخ را هم نمی شناسد.  با فیلم های مسخره و دروغی و انواع حقه بازی ها سعی می کند،  توده مردم جهان را گمراه و از فلسفه اندیشه دور نمایند.  باید با دقت این موضوعات را شناخت و با آن برخورد علمی و منطقی داشت،  آگاهی های لازم را به مردم رساند،  تا از گذشته و واقعیت های حال بدرستی بدانند،  تا بتوانند برای آینده برنامه ریزی درست نمایند.  تا فرمول های نوشته شده در بالا را با دقت بررسی و پیگیری نکرده،  به راحتی نمی شود روابط موضوعها را پیدا کرد مانند،  جولیان آسانش از ویکی لیکس با گذر تاریخی،  می توان از کارگاه فکر سازی یاری گرفت.

آینده طبیعت سیاره ما

     ترس از آن که تمام تلاش انسان برای کاهش میزان انتشار گازهای گلخانه ای با شکست روبه رو شود،  یا مکانیسم های بازخورد اقلیمی سیاره ای به روند گرمایش شتاب دهند،  نگرانی امروزه اندیشمندان شده است.  بسیاری به این فکر افتاده اند،  که دنیای آینده چگونه دنیایی خواهد بود،  زمین ما در آینده چگونه می توان جمعیت رو به رشد را در خود نگه دارد.  آیا با ادامه این روند دیگر می توان روی زمین زندگی کرد،  در آینده باشندگان آن چگونه هستند،  آیا چند نفر انسان باقی می ماند که نسل بشر را نگهدارند.  در حال حاضر جمعیت جهان 7 میلیارد نفر است،  که نیازمند برنامه ریزی های جدی برای آینده و ادامه حیات و زندگی هستند،  و باید آیند نگری را به تمام مردم برد.  این گونه که پیداست،  در مدت چند دهه آینده زمین 4 درجه گرمتر خواهد شد،  بظاهر 4 درجه چیز مهمی نیست،  در طول سال 20 تا 30 درجه اختلاف دما را تجربه می کنیم،  اما گرم شدن کلی 4 درجه متفاوت از حالت عادی زمین است.  بنا به پیشنهاد تعدادی از زمین شناسان،  می بایست قرن های 20 و 21 را یک دوره زمین شناسی تخصصی حساب کرد،  و نامی بر آن گذارد.  با این شرایط گرم شدن 4 درجه به آسانی می تواند رخ دهد،  چون هیچ استراتژی در هیچ کجا و هیچ دولتی،  برای مقابله و محافظه این دوره خطرناک وجود ندارد.  حتی در فکر این که چگونه بشر با این مسئله کنار آید هم وجود ندارد،  مسئله را با یکی و دو کنفرانس بین المللی بی نتیجه پایان داده،  و زمین به حال تخریب و انقراض رها شده است.  آیا به نقطه وارونگی خواهیم رسید یا خیر،  نقطه ای که در آن مکانیسم های باز خورد اقلیمی،  روند گرمایش را تسریع خواهند کرد.  اگر چنین اتفاقی بیفتد، عواقب آن برای باشندگان روی زمین وحشتناک خواهد بود،  بهتر است از اندیشه به آن خود داری کنم.

      آخرین باری که زمین افزایش دمایی تا این اندازه را تجربه کرد،  55 میلیون سال پیش،  پس از رویدادی که آن را  حداکثر حرارتی پالئوسن ـ ائوسن گفته اند بود،  در آن زمان حجم بزرگی از متان منجمد،  به دام افتاده در اعماق اقیانوس آزاد شدند،  توده های انفجاری عظیم ایجاد کردند،  و اتمسفر را با حدود 5 میلیارد تن کربن پر کردند.  زمین که پیش از آن گرم بود ناگهان با 5 ـ 6 درجه سانتیگراد افزایش دما مواجه شد.  زمین تغییرات اساسی کرد،  مکان جنگل و بیابان دگرگون شد،  جنگل های استوایی تا مناطق قطبی خال شده از یخ گسترش یافتند،  از آفریقای جنوبی تا اروپا را بیابان فرا گرفت.  پهن آبها در اثر دی اکسید کربن محلول،  به قدری اسیدی شدند،  که حیاط دریایی با انقراض گسترده روبه رو شد،  ضمن اینکه سطح آب دریا تا 100 متر نسبت به امروز بالاتر آمد.

      این که امروزه دقیقاً چه تغییراتی رخ خواهد داد،  بستگی به این دارد که دما با چه سرعتی افزایش یابد،  و چه مقدار از یخ های قطبی آب شوند،  با علمی که امروزه داریم می توانیم پیش بینی نماییم چه اتفاقی خواهد افتاد.  نخستین مشکل این است،  بسیاری از نقاطی که اکنون مردم در آن زندگی و کشاورزی می کنند،  دیگر برای کار و زیست مناسب نخواهد بود.  این روزها درباره آب شدن یخ ها،  و بالا آمدن آبها و طوفان های شدید،  بسیار گفته و می گویند،  و از تکرار آنها خود داری می کنم.  اما از هم اکنون این تغییرات آب و هوایی تأثیر غذایی بر بشر گذاشته،  و غذا دارد گران و آب آشامیدنی کمیاب می شود،  خشکسالی بخش های بزرگی از شمال آفریقا و ایران و قاره کهن را فرا گرفته،  و تولید غذا بشدت کم شده است.  این در صورتی است که کشاورزی سنتی در این سرزمین ها هم نابود شده،  و یا در مراحل آخر نابودی است،  مانند قنات ها و کاریزها و کشاورزی تاریخی و سنتی ایران.

چند پرسش دیدگاهی

      برای گسترش دیدگاه به داده های گذشته،  و یافتن آهنگ و ریتم گذر های تاریخی،  لازم است پرسش های زیادی را مطرح نمود،  و بدنبال پاسخ آنها بود.  یکبار دیگر یاد آوری نمایم الکی و بی دانش نمی توان آینده بینی داشت.

 آیا،  تاکنون کتاب خطی ایرانی و یا خارجی دیده اید؟

 آیا،  تاکنون مقاله های علمی قدیمی درباره آینده بینی خوانده اید؟

 آیا،  کتاب اصلی خطی تاریخی و دیدگاهی را در موزه ای و یا جایی دیده اید؟

 آیا،  پاپیروس می دانید چیست،  و دیده اید،  و روی آن چیزی نوشته و یا کنده اید؟

 آیا،  کتاب خطی که دیده اید مربوط به زمان نویسنده آن است یا سالها بعد رو نویسی شده؟

 آیا،  کتاب و نوشته های تاریخی که دیده اید،  با مرکب ماهی مرکب،  یا جوهر گیاهی نوشته شده بود؟

 آیا،  کتوب و نوشته های خطی دیده اید،  که بروی پوست یا کاغذ یا چیز دیگر،  نوع جنس آن چه بوده؟

 آیا،  پوست و کاغذ و جوهر و مرکب مورد استفاده آن کتاب خطی در طبیعت و جریانات تاریخی سالم مانده و چرا؟

 آیا،  کتابها و نوشته های خطی تاریخی مورد نظرتان در دوره های مختلف منجمله بیزانس یا روم بازنویسی شده است؟

 آیا،  هر نوشته را که می گویند تاریخی و قدیمی و اصل است،  باید با چشم و گوش بسته پذیرفت و یا درباره آن صد ها پرسش نمود؟

 آیا،  می توانید صدها سئوال دیگر از آینده بینی،  گذشته خوانی،  و این قبیل از خودتان بپرسید؟ 

 آیا،  آینده بینی به این پرسش ها مربوط می شود؟

تکنیک های نوین آینده پژوهی

      وبلاگ سازمان آینده بینی به عنوان وبلاگ آینده پژوهی و آینده نگری است،  و از علوم و فن آوری های نوین می گوید،  که در نهایت پدافند ملی و مردمی ایران را شکل می دهند.  مطالعه و پردازش آینده با شناخت دروغ های تاریخی،  و بدست آوردن ریتم و آهنگ از واقعیت ها امکان پذیر است.  تحلیل های گسترده در خصوص به دست آوردن تصویر های مطلوب تر و کامل تری از آینده،  و باز کردن ابعاد و تحولات نوین پیش رو موضوع اصلی می باشد.  در این راستا انوش راوید به تحقیق و بررسی روند های متنوع شکل دهنده آینده می پردازد،  و نیز رویداد های شگفتی آفرین و سناریوها را،  بنا به نیاز فکری متقاضیان و خوانندگان می نویسد.  شکل های گوناگون از روندها و رویداد های آینده را بررسی می نماید،  و به سیاست ها و برنامه و اقدامات امروز با دانایی نوین پیرو سخن وبلاگ نگاهی می اندازد.

      کار وبلاگ برای چند منظور است:  * کسب و گسترش آگاهی، * روش شناسی، * دلایل آینده پژوهی، * توسعه دانش آینده نگاری، * طراحی و تدوین فرایندها، * بسط تکنیک های نوین آینده پژوهی و * انتقال این دانش به عنوان یک فعالیت توانمند ساز در سطح جوانان با هوش ایرانی.  و نیز یاد آوری پروژه های آینده نویسی بومی و محلی جهت دادن مشاوره به سازمان های نوین به عنوان تعمیم کننده،  برای اجرای مفید و سازنده تصمیم گیری های امروزی.

      فعلاً وبلاگ پنج حوزه را در میان مطلب خود پوشش می دهد،  * امور فناوری آینده، * موارد کلیدی و استراتژیک، * کار کرد های مورد نیاز، * پرسش و پاسخ ها،  در آینده ذهن پروری برای آینده نگری به مطالب افزوده می گردد.  برای دستیابی به این اهداف،  تمرکز جدی و جهش های اکتشافی کوچک و بزرگ،  با هم فکری و یاری جوانان با هوش ایرانی لازم است.  همچنین می بایست ترس از درک تغییرات ناپیوسته را که در قرن سنت گریزی نوشته ام کنار گذاشت،  و حواس خود را در گردش زمین و زمان جمع کرد،  و حرکت های رادیکال مشکوک و یا ضد تکاملی آل فسیل را کنار زد.  می بایست روحیه و عمل کرد را جهت موفقیت،  با مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید بالا برد،  و با دانایی قرن 21 سبک کاری برتر از سطح جهانی داشت.

      آینده پژوه همیشه باید در مورد مسائل غیر منتظره فکر کند،  مانند فرو پاشی برج های دو قلو که زنگ پایان امپریالیسم قرن 20 و آغاز نو امپریالیسم بود،  یا عدم حضور قدرتمندانه سیاسی و نظامی و بالا سری استعمار و امپریالیسم در قرن 21 و تقاضا های فراوان جهت استقلال واقعی و ملی،  تصمیم گیری های پراکنده سیاسی و اقتصادی بدون فکر،  نداشتن دور اندیشی در جهان و برخورد ها و تزاد ها.  یا تغییرات آب و هوایی مانند،  سیل های مخرب پاکستان،  پایان کشاورزی سنتی در آسیا و آزاد و رها شدن ملیون ها انسان از روستا های تاریخی و تأثیر آن در آسیا و قاره کهن، کمبود غذا و ....  جهت بررسی تغییرات آب و هوایی جهانی و منطقه ای نمونه ای را در زیر از بخش دیگر وبلاگ  از اینجا آورده ام:

تغییرات آب و هوایی

      در جایی این نظر شخصی  را شنیدم،  البته درستی آن را نمی دانم:  علت خشکسالی در روسیه و ایران،  و سیل در پاکستان و دامنه ها و اطراف هندوکش،  آب شدن، کم شدن و بالا رفتن و ارتفاع گرفتن یخچال های طبیعی رشته کوه البرز بویژه البرز مرکزی است.  برودتی که این یخچال ها در تابستان ایجاد می کردند،  باعث تجمع و تراکم ابر هایی که از غرب می آمدند،  در رشته کوه و سپس کل منطقه می شد،  و متعاقباً بارندگی های تابستانی را داشت.  این بارندگی ها نیمی از بار ابرها را تخلیه می کرد،  و در ادامه گذر و مرحله بعد،  ابرها که در کوه های هندوکش اسیر می شدند،  و کم بار تر بودند.

      آب شدن توچال های رشته کوه البرز دو علت دارد،  اول گرمایش کلی زمین،  دوم و مهمتر تولید دوده و نشستن آنها روی یخچالها و دریافت مضاعف نور و گرمای خورشید.  این اتفاق براحتی از خود رشته کوه و در پایین توچال ها قابل دیدن است،  دوده ها و خط بالا رفتن آنها 300 تا 500 متر دیده می شود.  برای بر طرف کردن مشکل می بایست در منطقه دوده تولید نکنند،  بویژه از تبریز تا تهران و در جاده های تهران به شمال ایران.  البته با چند سال مراقبت،  زمین خود را باز سازی می کند،  و این مدت می تواند بهانه ای شود،  که ایران سریع تر و زودتر از بقیه کشور ها وارد تمدن کنترل انرژی گردد.  مسئله آب شدن یخچال های طبیعی،  حتی مهم تر از قطع فراوان درختان جنگل های البرز می باشد،  کاری خطرناک که بشدت بوده و ادامه دارد.

      ضمن مطالعه دقیق نمونه بالا و علائم وقوع،  می شود رویداد های آینده را مشاهده کرد،  ولی چرا نمی توان،  حوادث آینده را از قبل پیش بینی نمود؟  خیلی ساده است!  نمی خواهیم ببینیم و اگر بخواهیم می بینیم.  ما نمی خواهیم وقایع را طوری پیش بینی کنیم که امیدها و انتظارات ما تأیید نشود،  از این رو به استراتژی نا باوری پناه می بریم.  در هر صورت برای مشاهده آینده،  اندیشه باز و سناریو های پیش فرض و تدوین استراتژی های پایدار تاریخی ملی ایرانی لازم است.  ولی اغلب موارد ریسک ها و خطراتی پیش رو خواهد بود،  که گاه بیان آنها ممکن است صدماتی در پی داشته باشد،  ولی انوش راوید با تجربه ای خاص که در تولد در تاریخ نوشته ام آنرا پوشش می دهد.

خود را تست کنید:

      پیرو دانش تاریخی بر پایه دروغ های تاریخی، که احمقانه می گویند هر نیرو و دشمنی که به ایران حمله کرد،  توانست ایرانیها را بی دردسر شکست دهد و پیروز شود و ایران را اشغال نماید.  همچنین در ادامه اتفاقات سیاسی و اقتصادی امروزه جهان،  و سر و صدا های مختلف نشریاتی در باره پرت و پلا هایی مانند، آرماگدون، صهیون، آخر زمان و غیره.  آیا جنگ بزرگ واقعی با ملت ایران و قاره کهن در پیش است،  چه زمان؟

کلیک کنید:  جزایر ایرانی خلیج فارس

کلیک کنید:  هلنیسم دروغ دیگر تاریخ

کلیک کنید:  ماجرا های خواندنی تاریخی

کلیک کنید:  تماس و نظر

سازمان آینده بینی و آینده پژو هی

سازمان آینده بینی،  صفحه یک

منبع:  اطلاعات شخصی، اینترنت،  نشریات.

طراحی برنامه پژوهی

      در جهان امروز توسعه در معنای گسترده آن،  سخت وابسته به توسعه علم و فن آوری است،  و رقابت فزاینده ملتها برای پیشی گرفتن از دیگران و به منظور رسیدن به توسعه پایدار،  به رشد فزاینده علم و فناوری سرعت بخشیده،  و تحولات شگرف و چشمگیری را رقم زده است.  اما نکته قابل تأمل در این فرایند،  توجه ویژه به ابعاد نرم فناوری،  بعنوان زیر ساخت ایجاد گسترش ابعاد سخت آن است.  به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران،  بدلیل ماهیت اجتماعی انسان،  وجود بسیاری از زیر ساخت های فرهنگی در عصر مدرن امروزی،  فتاوری های سخت در بستر از فناوری های نرم به سامان می رسند،  و بدون توجه به این امر توسعه فناوری رخ نخواهد داد،  در اینجا.

      بر همین قیاس فناوری نرم،  که از آن به قدرت نرم هم یاد می کنند،  در فرایند های توسعه از نقش راهبردی برخوردار بوده،  به گونه ای که در رقابت های گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... اهمیت قابل توجه یافته است.  طراحی برنامه های مطالعاتی دارای گونه شناسی و روش شناسی خاص خود است،  برنامه ریزی مطالعاتی برای برنامه های کلان ملی،  نیازمند برنامه ریزی برای اهداف و پروژه های متعدد است.  نمونه این گونه برنامه های مطالعاتی کلان ملی را در برنامه های راهبردی چون:  برنامه دولتی چین در زمینه پژوهش بنیادی،  برنامه 973،  برنامه پژوهش فنون عالی و جدید،  برنامه 863،  برنامه علمی و فنی کشاورزی،  برنامه جرقه،  و برنامه تعمیمی نتایج فنون عالی و جدید،  برنامه مشعل،  در جمهوری خلق چین معاصر می توان دید.

      "مطالعات راهبردی در مورد قدرت هوشمند ایرانی،  باید در چنین سطوحی طراحی و ارزش یابی شود،  در غیر اینصورت کتابی خواهد بود پربار،  ولی نه بیش تر از نقشی بر دیوار"

      همچنین از لحاظ روش شناسی در طراحی برنامه های پژوهشی،  لازم است به رویکرد های مناسب توجه کرد،  برنامه های پژوهشی باید آنقدر از انسجام یا سازگاری درونی برخوردار باشند،  که متضمن طراحی برنامه ای معین برای تحقیقات بعدی باشد،   و نیز برنامه های پژوهشی باید منجر به کشف پدید های جدید شود.  روش شناسی علمی از دو دیدگاه مورد بررسی قرار می گیرد:  1 ــ   بررسی های مربوط به فعالیت های صورت گرفته که درون یک برنامه پژوهشی منفرد،  2 ــ  مقایسه توانایی های برنامه های پژوهشی رقیب.

      در روش شناسی دو نوع چاره اندیشی منع شده است:  1 ــ  فرضیه های تبصره ای یا موضعی  که مستقلاً آزمون پذیر نیستند،  2 ــ  هر اقدامی که استخوان بندی (فرضیه اصلی)  را مورد جرح و تعدیل قرار دهد.  قابلیت های نسبی برنامه های پژوهشی به عامل زمان مرتبط است،  و این که چه مدت لازم است تا بتوان نتیجه گرفت که یک برنامه بطور جدی رو به زوال است.  بنابر این نمی توان بدون قید و شرط مدعی شد،  که یک برنامه پژوهشی بهتر از برنامه رقیب خود است،  چرا که توانایی های نسبی دو برنامه فقط بکمک وقوف بعد از وقوع سنجیده می شود.  در این پژوهش کتابها و مقالات مرتبط با قدرت نرم مقالات جدید درباره قدرت هوشمند گزارش راهبردی است.

      امروزه با وجود تکنولوژی های نوین،  ملتها و کشورها با تمام توانایی هایشان منجمله نظامی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و فن آوری، سیاسی، اطلاعاتی،  وارد صحنه شده اند.  لذا باید با تمام ابزار های قدرت ملی و مردمی با آنها مقابله کرد.  این پاتک ها لزوماً نظامی و بشکل سخت نباید باشد،  بلکه در درجه اول اهمیت بصورت کاملاً نرم انجام می گیرد.  با ظهور دمکراسی در فضای سیاسی جهان،  تغییر بسیار مهمی در دسترسی به منابع قدرت و شیوه مدیریت آن ها بوجود آمده است.  در این چارچوب منابع قدرت دیگر منحصر به حاکمان نبود،  و چرخش قدرت در جامعه سبب می شود،  که در دسترسی به منابع قدرت تکثیر ایجاد شود.  در نتیجه این فرایند،  افکار عمومی مردم اهمیت یافته است،  چرا که در این جا مشروعیت حکومتها و حاکمان متکی به مقبولیت آنها در میان مردم شده.  این تغییر موجب تحولی در حوزه قدرت گردیده،  بدین نحو که در کنار ابزار های سخت قدرت،  که در گذشته نیز مورد استفاده بودند،  جایی برای منابع قدرت نرم نیز در سطح عمومی باز شده.  در این جا است،  که دیگر قرار گرفتن ابزار های نرم جدید،  در کنار اعمال قدرت های سخت ، اجتناب ناپذیر می نماید.

ترسیم سناریوی آینده

      می توان برای آینده دو نوع سناریو، * اکتشافی و * تصمیم سازی،  نوشت و ترسیم کرد،  اکتشافی آن چیز ها و اتفاقاتی است که در آینده می باشد،  و تصمیم سازی کارهایی و برنامه هایی که باید برای آینده انجام داد.  در اکتشافی مواردی که خارج از قدرت و حس و علایق عمومی و بر اساس داد های واقعی تاریخی است،  به تصویر کشیده می شود، و هیچ گاه در آن تصمیم سازی نقش ندارد.  در سناریوی تصمیمی سازی افراد و سازمان های مختلف،  بر مبنای آمیزه ای از واقعیتها و درکها جهت تعیین نمونه آینده نقش می بندند،  این تفاسیر بر داده های فهمی و خصوصیات و جهان بینی قرار دارند.  موضوع مهم در یک پروژه آینده بینی برای برنامه ریزی و تصمیم سازی بر پایه سناریو ها،  گنجانیدن سناریو های آینده پژوهی در ذهن است.  می بایست این سناریو ها با استفاده از سئولات به دست آمده از تحقیقات و شواهد واقعی موجود،  صریحاً به چالش کشیده شود.  افراد و گروه های تصمیم ساز ممکن است،  به گزینه ها و حوادث توجه نکنند،  اما برای چگونگی شناسایی و تشریح آینده باید درک تصمیم سازان و سازمان آنها را عمیقاً بررسی نمود.  بهترین راه انجام مصاحبه های طولانی و طرح پرسش و پاسخ می باشد.

 * 1 ـ  اگر شما قادر به صحبت با یک غیب گو بودید چه پرسش هایی از او می کردید؟

 * 2 ـ  بهترین سناریو برای تصمیمی که مد نظر دارید چیست؟

 * 3 ـ بد ترین سناریو چه پیامد هایی می تواند داشته باشد؟

 * 4 ـ  بگویید چه موانع مهم و بزرگی برای تغییر در سازمان شما وجود دارد؟

 * 5 ـ  اگر باز نشسته شوید دوست دارید،  چه چیزی را به عنوان میراث شما برای سازمان نام ببرند؟

    این پرسش ها برای تحریک تصمیم گیران اصلی جهت،  حذف دروغها، کسب واقعیتها، شناخت اعتقادات، ترسها، امیدها، ماهیتها، محدودیتها و توانایی های موجود پیش رو طراحی شده اند.  پاسخ های بدست آمده از مصاحبه را می توان بررسی و تحلیل کرد،  و هر آنچه را که به موضوعات مهم و دستور کار مدیران شکل می بخشد شناخت.  گام بعدی بر پایه سناریو ها جهت برنامه ریزی،  مشخص سازی تصمیم های اولیه ای می باشد،  که مدیران رده بالای سازمان با آن مواجه هستند،  معمولاً اینها در پرسش هایی مانند زیر می باشند:

 *  آیا برای تولید محصول جدید زیر ساخت های لازم را انجام داده اید؟

 * برای کسب و کاری نوین و از بین بردن کسب و کار قدیم،  اقدامی انجام داده اید؟

      تا اینجا گفتم که سناریوها برای اتخاذ تصمیم های استراتژیک مفید هستند،  و نیز برای تشویق تصمیم سازان به حساس بودن در برابر سیگنال ها و علایم جدی تغییرات بسیار راهگشا می باشند.  سناریو ابزاری برای درک به موقع اطلاعات جدید،  تشخیص سیگنال های مهم تغییرات و درک و مفهوم و مضمون این تغییرات برای سازمان هستند.  همچنین سناریوها ابزاری برای پیوند زمینه ادراک ذهنی با محیط بیرونی مهیا می کند،  ساختاری دوباره به درک خود از فعالیت سازمان داده،  و ذهن را هم پای محیط تغییر می دهد.  متعاقباً به سبک کار و دستور کار فرد یا سازمان می انجامد،  که همان تغییرات قرن سنت گریزی است.  بنا بر این سناریو از طریق بررسی آینده های بدیل و پیامد های ممکن،  بر تصمیم های فوری کنونی تأثیرات کوتاه مدت گذاشته،  و با تغییر و قالب بندی مجدد الگوی ذهنی،  تأثیراتی بلند مدت اعمال می کند.

آینده و بحث های بنیادی

      دو نیروی بنیادی که هر دو نتیجه جنگ سرد بود،  به سرعت باعث تحول و پیشرفت دنیا گردیده و همچنان شکوفا تر ادامه دارد.  یکی اینترنت است که همگان با توانایی آن آشنا هستند،  و نیاز به تعریف ندارد،  جهت اطلاعات بیشتر می توانید به اینجا مراجعه نمایید.  عامل دیگر مدیریت است،  با بهینه سازی سیستم مدیریت تمدن با سرعت به سمت شکل جدید حرکت می کند،  نمونه مدیریت بهینه در چین و هند و تعدادی از کشورها و سازمان های نوین دیده می شود.  در مدیریت نوین قانون ها ثابت تر و قابل پیش بینی تر شده اند،  البته با آزمون و خطای کمتر،  و همه چیز به سمت یک فضای باز تر و موقعیت های قابل دسترسی حرکت می کنند.  مدیریت بهینه و گسترش علوم در سراسر جهان،  برنامه های نوینی هستند،  در جهت رشد اجتماعی که مورد حمایت دانایان و روشنفکران قرار دارد.  تا زمانی که علم بدون مرز رو به گسترش است،  مدیریت در جاهای مختلف دنیا بهینه می شود،  و رشد را در اکثر نقاط دنیا شاهد خواهیم بود.  ولی این شرایط در افریقا و ممالک مسلکی بسیار ضعیف خواهد بود،  دو ویژگی آنها از جهل و سوء مدیریت می باشد،  که نابود کننده است.

   بحث های آینده بینی شامل موارد زیر است:

  * 1 ــ  آینده ژئوپلتیک جهان،  و مناطق سیاسی مانند،  خاور میانه و قاره کهن و آمریکای جنوبی و آفریقا و غیره.  آیا جهان به مناطق نفوذ سیاسی تقسیم می شود،  و یا بخش هایی رو در روی یکدیگر قرار می گیرند؟

  * 2 ــ  آینده اقتصادی و سرمایه داری، پول و بورس،  بررسی دوره های رکود و شفاف نبودن فلسفه جهان بینی سرمایه داری.  آیا همچنان بیش از هشتاد درصد ثروت جهان در اختیار یک درصد بشر قرار می گیرد؟

  * 3 ــ  آینده دین ها و سیاست ها چه می شود،  ایدئولوژی های فراوان و متضاد به کجا ختم می شود،  و چه وقت علمی می شوند.  آیا در نیمه اول قرن 21 بشر می تواند به یک دمکراسی واقعی برسد؟

  * 4 ــ  آینده جنگها در قاره کهن و خلیج فارس چگونه است،  آیا همه قاره به جنگ بزرگ کشیده می شوند،  آیا کل قاره کهن به اولین قاره فدرال دنیا تبدیل می شود؟  و یا به کشورک های متخاصم،  کار و درآمد یا مرام مردم قاره چه خواهد بود؟  و آیا این مسائل باعث جنگها و کشتار می شود؟

  * 5 ــ  آینده انرژی و کنترل انرژی و نفت و گاز چه می شود،  ارزش آنها چقدر خواهد بود،  و سرمایه گذاریها و افزایش مصرف را چگونه باید کنترل کرد.  آیا می توان با تولید محصولات کم مصرف دارای تکنولوژی نانو  انرژی را کاملاً کنترل کرد؟

  * 6 ــ  آینده کار و باز نشستگی ها چگونه است،  افزایش افراد مسن و تقاضای بازنشستگی و کار مجدد آنها را چگونه باید تعریف و کنترل کرد.  آیا در این مورد تغییرات نا پیوسته ای که در قرن سنت گریزی نوشته ام اتفاق می افتد؟

  * 7 ــ  آینده مهاجرت های بشر چه می شود،  بشر از ابتدای پیدایش موج های مهاجرت داشته است،  که همچنان به شکل جدید کم و بیش ادامه دارد.  آیا جمعیت کثیری از کشورهای عقب افتاده به کشورهای پیشرفته خواهند رفت؟

  * 8 ــ  آینده بیماری های همه گیر که در جهان یک اتفاق غیر منتظره نیست،  را چگونه باید کنترل کرد،  واکنش موثر در مقابل این اتفاق چه می تواند باشد.  آیا شکل جدیدی از بیماریها پیدا خواهند شد؟

  * 9 ــ  آینده تغییرات آب و هوا که خیلی نگران کننده و بحث بر انگیز است،  چه به روز زمین و مردم می آورد.  آیا  انسان خواهد توانست به طبیعت احترام بگذارد و از تخریب و انقراض دست بردارد؟

  * 10 ــ  آینده مواد مخدر و مبارزه با آن به کجا ختم می شود،  مواد مخدر جدیدی که بسیار ارزان و فراوان هستند،  مبارزه با افراد مسلح و سازمان یافته قاچاق را چگونه باید کنترل کرد،  آیا می توان این خطر را از زندگی انسان برداشت؟

  * 11 ــ  آینده طول عمر انسان که در کشور های پیشرفته افزایش می یابد و در کشورهای عقب مانده کم می شود،  را چگونه باید تعریف کرد.  آیا می توان از طبیعت و تاریخ برای زندگی و عمر بهره گرفت؟

  * 12 ــ  آینده علوم و دانایی بشر با چه سرعتی پیشرفت می کند،  استعداد و خلاقیت جهش می یابد،  یا به رکود و خمود می رود.  آیا می توان به دانایی نوین رسید؟

 * 13 ــ  آینده آب و غذا،  در همه جا دارند با سرعت آبها را آلوده می کنند،  تولید غذای سنتی خیلی کم و صنعتی که با انواع مواد شیمیایی و غیره است افزایش می یابد.  آیا در آینده غذا کم و گران می شود،  و آب و غذا سلامتی بشر را به خطر می اندازد؟

 * 14 ــ  غیره و غیره ....

تصویر از ارتعاشات هارپ،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 6562 .

کلیک کنید:  جنگ افزار های نوین

کلیک کنید:  بمب های الکترومغناطیس

کلیک کنید:  استراتژی ملی مردمی ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

روش مطالعات آینده پژوهی

      بحث و بررسی روش های مختلف مطالعات آینده پژوهی و آینده نگری،  و فراهم سازی پیشینه دانش،  برای فنون در دسترس،  به کار ارزیابی کیفیت آینده پژوهی ـ آینده نگاری کمک می کند.  در شیوه های حل مسایل آینده و در بحبوحه عمل،  از روش های زیادی در حل یک موضوع خاص،  برای به حداقل رساندن انحراف ها استفاده می شود.  مطالعات آینده پژوهی حوزه ای بین رشته ای است،  و با طیف گسترده ای از دیدگاه ها پیرامون آینده های محتمل، ممکن و مرجح،  ارتباط دارد.  بعضی از آینده پژوهان،  بیش از ١٧ دیدگاه روش شناسی را شناسایی کردند،  که اغلب آن ها در ارتباط و هماهنگی با یکدیگر به کار می روند.  این روش شناسی شامل فنون برون یابی با استفاده از سلسله داده های زمانی، مدل ها، طوفان فکری، سناریونویسی، شبیه سازی، قیاس تاریخی، فنون دلفی، تحلیل تأثیر متقابل، مدل سازی، تبار شناسی ها، باز سازی و نگاشت متنی هستند.

      در حوزه آینده نگاری ملی شش روش مشترک و عادی شناسایی شده اند:  برآورد، تبارشناسی، ریخت شناسی،   فناوری های انتقادی، دلفی و سناریو.  شیوه های مختلفی جهت طبقه بندی روش های مطالعات آینده پژوهی وجود دارند،  به عنوان مثال دیدگاه های مبتنی بر آینده،  تحلیل گران الگو، مشاهده گران و غیره،  و یا دیدگاه های مبتنی بر افق زمانی،  چشم انداز کوتاه مدت در مقابل بلند مدت،  مدل های کیفی در مقابل کمی،  برون یابی در مقابل هنجاری و غیره.  برای هدف این تحقیق، روش های انتخابی به ترتیب کاربرد فهرست شده اند،  تا در چارچوب روش های اطلاعات قرار گیرند،  و شامل روش های رایج کابردی،  گروه های کارشناسی،   تحلیل الگو و برآورد،  پیمایش های دلفی. در اطلاعات هستند.

      روش های دیگر در اطلاعات،  مشاوره،  سناریو سازی،  تحلیل اهداف،  تحلیل الگو،  پس نگری.  دیگر روش های مهم آینده پژوهی خارج از حوزه اطلاعات شامل:  مدل سازی،  مشابه سازی ها و بازی سازی ها،  طوفان فکری،  تبارشناسی،  فناوری های حساس،  تحلیل تأثیر متقابل،  تحلیل ریخت شناسی،  تحلیل محتوا،  تحلیل ثبت اختراع،  تجسم سازی،  خیال پردازی علمی،  هستند.

   شرح روش های انتخابی ــ  متداول ترین روش های مورد استفاده در حوزه اطلاعات شامل:

   گروه های کارشناسی ــ  در این روش، نگرش های آینده مبنای قضاوت گروهی از نمایندگان برگزیده کارشناسان خواهد بود.  آن ها با در نظر گرفتن اطلاعاتی که بر روی موضوع مورد علاقه تأثیر گذار خواهد بود و همچنین ترکیب نتیجه گیری ها در دانش آینده پژوهی، به بررسی موضوع می پردازند.  هیچ گونه از مدل های رسمی مورد استفاده قرار نمی گیرد،  و هیچ گاه از دو کارشناس خواسته نمی شود،  که اطلاعات مشابه را در قالب شیوه ای یکسان مورد ملاحظه قرار دهند،  و در مجموع نگرش های خوبی نسبت به آینده در موقعیت های گوناگون فراهم می شود.  شواهد تجربی و مطالعات نظری گویای این حقیقت است،  که می بایست از ٥ الی ٢٠ کارشناس برای این مقصود استفاده کرد،  با این وجود در موقعیت هایی که رشد تصاعدی وجود دارد،  ممکن است پیش بینی های مبتنی بر قضاوت نامطلوب باشند.

   پیمایش های دلفی ــ  روش دلفی را تنها می توان گونه ای از فنون ساختار یافته،  برای انجام طوفان فکری در نظر گرفت،  که اغلب در آینده نگاری های ملی به کار می رود،  و شامل نظر خواهی از کارشناسان به وسیله تکرار متوالی یک پرسشنامه است.  هر تکرار شامل یک ”دوره“ بوده،  و وسیله ای برای بیان دیدگاه های کارشناسان است.  نتایج هر دور نظر سنجی جمع آوری شده،  و اظهار نظرها به شیوه های کمی و کیفی تحلیل می شود،  و مخاطبان هم در این اجماع رو به توسعه،  باید دلایل تداوم مخالفت خود با اجماع نظر دیگران را شرح دهند.  شمار دوره های مورد نیاز بستگی به سطح اجماعی دارد،  که پیمایش و تحقیق به دنبال دستیابی به آن است.  فرض اساسی و اولیه روش های متعارف دلفی آن است،  که اجماع در بین گروهی از پاسخ دهندگان در مقایسه با عقاید شخصی مفیدتر و الهام بخش تر باشد.  با این وجود،  براساس روش یاد شده،  توجه به این مسأله ضروری است،  که کارشناسان دیدگاه های منطقی و موشکافی شده خود را در افق زمانی مور د نظر ترسیم،  و اظهار نمایند.  مزیت عمده این روش، انجام کار شبکه ای توسط کارشناسان است.  تمرکز بر منابع و حساسیت نسبت به گزینه های کارشناسان و پرسش های مورد استفاده از معایب روش یاد شده است.

      برآورد هدف این روش،  کشف و استخراج الگویی بر مبنای داده های تاریخی،  و برون یابی الگو در آینده بر پایه این داده ها است.  پیش بینی تنها براساس ارزش های متغیر پیشین و یا خطای پیش بینی های گذشته صورت می گیرد.  چند نمونه عادی برآورد عبارتند از:   برون یابی مجموعه های زمانی مانند مردم شناسی،  تحلیل روند فناوری،  که بر پایش پیشرفت های فناوری جهت تعقیب فرآیند پیشرفت تصاعدی آن استوار است.  این روش از داده هایی،  که حاکی از پیشرفت اولیه هستند،  به منظور تعیین میزان پیشرفت و برون یابی آن جهت،  برآورد سطح پیشرفت در دوره های مختلف آتی استفاده می کند .  نتایج به دست آمده از این روش،  به میزان زیادی کمّی هستند.  در عمل، این روش برای پیش بینی تحولات، سرعت عملکرد، سطح عملکرد، کاهش هزینه، کیفیت ارتقاء یافته و بازده عملیاتی مورد استفاده قرار می گیرد.

      در مجموع برآورد هنگامی مورد استفاده قرار می گیرد که:  ١-  اطلاعات گذشته پیرامون متغییر مورد نظر در دسترس باشد،  ٢-  هنگامی که بتوان اطلاعات را به صورت کمّی در آورد،  ٣- هنگامی که بتوان از روی منطق فرض کرد،  که الگوی گذشته به آینده تعمیم خواهد یافت.

   سایر روش های مورد استفاده در حوزه اطلاعات:

   مشاوره:  مشاوره شامل مجموعه ای از مصاحبه های فردی است.  شبکه جهانی وب قابلیت های جدیدی برای مشارکت بر خط و افرایش سطح حضور از راه دور را فراهم ساخته است.  این امکان کار اجماع در بین گروه ها را سرعت بیشتری می بخشد.  مزایای روش مشاوره:  انعطاف پذیری فراوان برای ”احساس و درک“ یک موضوع،  مشارکت دادن گروه زیادی از افراد و جذاب بودن روش برای انتشار برونده های آینده نگری،  انجام سریع کار که به کسب سریع نتایج منجر می شود.  با این وجود، ممکن است در این دیدگاه،  فقدان ساختاری محکم تعبیر و تفسیر نتایج را مشکل تر سازد . گذشته از این،  ممکن است مصاحبه ها زمان زیادی را طلب کنند.

   تحلیل اهداف ــ  این روش چارچوبی را برای طرح انگیزه های افراد مختلف در یک محیط ارایه می کند،  و شامل اقداماتی است:  ١- شناسایی افراد و سازمان هایی که در تصمیم ها، طرح ها و برنامه های خاص مشارکت دارند. ٢- بررسی اهمیت و اعتباری که هر فرد یا گروه به موضوعات کلیدی می دهد. ٣-  تحلیل تأثیر نسبی این موضوعات در تحولات، ٤-  توسعه تاکتیک ها در برنامه های اقدام،  براساس تحلیل تأثیر موضوعات در تحول.  این روش به ویژه در موقعیت هایی مناسب است که بازیگران کلیدی صنعت یا حوزه مورد تحقیق،  قادر به شکل دهی و ایجاد تغییر نسبی در عمل خود هستند.  این روش اغلب برای آزمایش اعتبار پیش بینی هایی استفاده می شود،  که تحت تأثیر حمایت یا مخالفت خارج از انتظار قرار گرفته اند.

   سناریونویسی ــ  روش سناریونویسی به معنای سازمان دهی اطلاعات و احتمالات آتی در ترسیم و تصویر سازی آینده های بدیل می باشد.  روش سناریو نویسی به ویژه برای کمک به درک حوادثی مفید خواهد بود،  که به نظر می رسد ترکیبی ناهمگون از اطلاعات غیرمرتبط هستند.  این روش با توجه به نقطه شروع و عزیمت،  می تواند برون یابی یا هنجاری باشد.  مطالعه هنجاری با تعیین اهداف و مقاصدآتی آغاز می شود و سپس با تعیین احتمال و چگونگی در وقوع آن ها به انجام می رسد.  مطالعه برون یابی بر این فرض استوار است،  که روند های موجود در متغیر های مرتبط تدوام خواهند یافت.  سناریوها از جنبه درونی،  تصاویر مجسمی از احتمالات آینده و ترکیبی از عناصر کمیّت پذیر و کیفی هستند،  که به عنوان سلسله عوامل منطقی بدیل ر خدادها مرتب شده اند.  برای این منظور نخست باید تحلیل تأثیر عوامل متقابل صورت بگیرد،  تا روابط بین فرض های موجود برای کسب اطمینان از هماهنگی آن ها با هر سناریو انتخاب شود.  شمار سناریوها اغلب محدود به ٢ یا ٣ مورد است،  مزیت مهم این روش آن است که عدم اطمینان ها ر ا در چشم اندازها نمودار می سازد و مشخص می کند،  که آینده های محتمل زیادی وجود دارند.  محدودیت بزرگ این روش،  آن است که سناریوها به میزان قابل توجهی وابسته به نویسندگان آن ها هستند.

   پس نگری ــ  در این روش سناریوی ویژه ای از آینده همراه با جزئیات آن شناسایی می شود،  سپس ریشه ها و محور های تحول آن به دقت تا وضعیت حال ردگیری می شود،  پس نگری اغلب در تضاد و تقابل با  پیش بینی قرار دارد.

   مدل سازی ــ  گونه های زیادی در این حوزه وجود دارند،  که می توانند مورد استفاده قرار گیرند.  مهم ترین روش ها عبارتند:  مدل های اقتصادی:  عبارت از سامانه های معادله های بازگشت چندگانه خطی است،  و هر یک شامل چندین متغیر وابسته است.  مدل های بازخوردی:  وسیله ای برای شرح روابطی است،  که موجب اتصال عوامل فنی، اقتصادی،  بازار، و اجتماعی به عنوان بازنمایی آینده می شود.  مدل های رایانه ای که با منطق ریاضی به شرح رابطه بین عوامل مرتبط می پردازند،  با استفاده از این تکنیک توسعه یافته اند.  به عنوان مثال، پیشرفت های فناوری به تولید فرآورده های پیشرفته منجر شده است،  که این امر موجب افزایش فروش، درآمد بیشتر و در نتیجه پیشرفت و رشد بیشتر فناوری می گردد.  نتایج حاصل از این تکنیک بسیار کمّی هستند،  اما اغلب جهت ارزیابی پیامد های کیفی روندها، رخدادها یا تصمیم ها استفاده می شود.  این تکنیک برای فرمول بندی سیاست یا راهبرد های کلان استفاده می شود.

   مشابه سازی ها و بازی ها ــ  این تکنیک تلاشی برای دست یافتن به متغیر های خاص از ”واقعیت“ در حوزه ای ویژه،  و ایجاد مدلی رایانه ای یا مشابه سازی در قالب یک بازی است،  که بر مبنای آن بتوان شاهد چگونگی رفتار متغیرها با یکدیگر طی مرور زمان بود.  به این منظور می توان از رایانه ها یا افراد (بازیگران نقش) یا هر دو گزینه استفاده کرد.  افراد به کمک رایانه ها، می توانند بازی های ”اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ “ را انجام دهند و با انتخاب گزینه های خاص، بر اساس این مدل می توان پیامد های بعدی را مشاهده کرد.

   طوفان فکری ــ  این تکنیک روشی برای استخراج و کسب ایده ها، بدون اعمال نظر و قضاوت یا گزینش است.  این تکنیک اغلب در مراحل نخستین کارگاه های آینده پژوهی و بسیاری از بافت های دیگر به کار می رود.  در طوفان فکری افراد به ارایه پیشنهاد های آنی، بدون محد ودیت و فهرست بندی ترغیب می شوند.  این پیشنهاد ها به همان صورت نخستین فهرست بندی و گرد آوری می شوند.

   تبارشناسی ــ  روشی برای بازنمایی توالی رویدادها،  و کشف نظم درونی آن ها است،  که برای درک تعیین وضعیت کنونی و مقصد و هدف نهایی،  در آینده اقدامی ضروری است.

   فناوری های حساس ــ  مذاکره متمرکز کارشناسان بر روی فناوری های نوین،  و الویت بندی اهمیت آن ها برای تسهیل شرایط مذاکره ی گسترده تر پیرامون تأثیر آن ها و بررسی این موضوع،  که در حال حاضر برای کمک به تحولات فناوری چه کاری باید انجام داد.

   تحلیل تأثیر متقابل ــ  پیش بینی رخداد های آینده،  هنگامی که به شکل مجزا از یکدیگر صورت پذیرد،  فاقد قدرت انتقال درک تأثیر متقابل آن ها بر یک سامانه بوده،  و در نتیجه فاقد درجه ای از اعتبار هستند،  که بتوان آن ها را در معادلات بررسی کرد.  در چنین حالتی تصور می شود افزایش گزینه ها می تواند موجب فزونی قابلیت اتکا و اعتماد به آن ها شود.  گاه از این تکنیک به عنوان ابزاری برای تحلیل آینده،  و توجه به آینده های احتمالی دیگر استفاده می شود.  تحلیل تأثیر متقابل،  تکنیکی با قدرت کمّی بالا است،  این تکنیک برای انجام تحقیقات پیرامون رویداد های احتمالی آینده و اثر متقابل آن ها بر یکدیگر استفاده می شود.  افق زمانی این روش به میزان قابل توجهی انعطاف پذیر است،  اما با این وجود به میزان زیادی به توانایی کارشناسان جهت ارایه گمانه زنی های معنا دار در احتمال رخداد قابل وقوع بستگی دارد.

   تحلیل ریخت شناسی ــ  این روش راهی رسمی برای کشف احتمالات،  در یک فرآیند یا در جریان تولید محصولی تازه است.  این روش و در ابتدا،  به تعیین کار کرد های اساسی محصول یا فرآیند پرداخته می شود.  در مرحله بعد، به فهرست بندی ابزارها و شیوه های مختلفی توجه می شود،  که به کمک آن ها می توان هر یک از کارکردها و نقش ها را به انجام رساند.  سرانجام آنکه، با استفاده از ماتریس، شناسایی ترکیب های جدید،  و منطقی این ابزارها مورد ملاحظه قرار می گیرد،  که منجر به فرآیندها یا محصول های جدید و عملی می شوند.  نتایج کاربرد این تکنیک دارای ماهیتی کیفی است.  از این روش می توان برای شناسایی فرصت های جدید نابهنگام،  و پیش دستانه فراروی یک شرکت استفاده کرد . همچنین از این روش می توان برای شناسایی محصول ها و فرآیند هایی که ممکن است توسط رقیبان در حال توسعه بوده و یا مورد توجه می باشد، استفاده کرد.

   تحلیل محتوا ــ  این روش مبتنی بر این مفهوم است،  که توجه رسانه ها به مفاهیم اجتماعی، سیاسی، تجاری و اقتصادی و میزان انعکا س اخبار این رویدادها،  حاکی از میزان اهمیت آنهاست.  در نتیجه با اندازه گیری دوره ای تغییرات عواملی همچون حجم ستون های روزنامه ها،  زمان اختصاص یافته در تلویزیون،  و اخیراً شمار موارد مطرح شده در اینترنت،  پیش بینی کنندگان قادر به برآورد جهت ماهیت،  و میزان تغ ییر خواهند بود.  در عرصه فنی می توان از این فن به میزان قابل توجهی برای برآورد پیشرفت های فناوری های جدید و جذب رو به رشد آن ها توسط بازار استفاده کرد.  اغلب نتایج این فن به صورت کمّی نشان داده می شود،  با این وجود تنها برای تحلیل کیفی مورد استفاده قرار می گیرد.

   تحلیل ثبت اختراع ــ  روش یاد شده براساس این پیش فرض استوار است،  که علاقه فزاینده به فناوری های جدید،  همراه با رضایت از عملکرد و کاربرد آنها،  در افزایش فعالیت های تحقیق و توسعه نمود می یابد،  و این امر به نوبه خود منجر به افزایش ثبت اختراع می گردد.  در نتیجه می توان فرض کرد که شناسایی فناوری ها و محصولات جدید از طریق تحلیل الگوی کاربرد ثبت اختراع در حوزه های مناسب، امکان پذیر است.  نتایج این کاربرد اغلب به صورت کمّی عرضه می شود،  اما با این وجود، کاربرد آنها در روند تصمیم گیری به صورت طبیعی مبتنی بر تکامل کیفی است.

   تجسم سازی ــ  اقدام فردی جهت ایجاد تصویری جذاب و قانع کننده،  از فرآیند احتمال یا رویدادی در آینده،  اغلب جهت ترسیم حالت های درونی و رفتارهای مثبت،  کاربرد های ویژه ای در شفا بخشی و بهبود بیماری هایی مانند سرطان دارد.

   خیال پردازی علمی ــ  داستانی خیال پردازانه از پیامد های احتمالی یک وضعیت اجتماعی یا جهانی،  که می تواند در آینده روی دهد،  مبنای این روش است.  بر این اساس سناریویی ویژه،  یعنی توالی احتمالی رویداد هایی که می تواند در آینده رخ دهد،  با مشارکت افراد مورد نظر،  شخصیت های حقیقی، حتی در برخی موارد نمونه هایی متفاوت و بیگانه،  که طی زمان به تعامل با توالی رخدادها می پردازند،  در این روش مورد توجه خواهد بود.  امروزه، ادبیات علمی  تخیلی به عنوان یک گونه و سبک مهم جایگزین فیلم های پر زدوخورد شده است.  نگارش داستان های علمی آرمانشهرها و ناکجا آبادها،  هر دو به یک اندازه امکان پذیر هستند.  ادبیات علمی  تخیلی ادعای پیش بینی آینده را مطرح نمی سازد،  اما گاهی اوقات دانشمندان ایده پرداز،  که موضوع مورد نظر خود را به خوبی می شناسند،  با قابلیت و شمّ درونی،  دست به نگارش ادبیات تخیلیی می زنند،  که بعدها به واقعیت می پیوندد.  مشهور ترین مورد، آرتور سی . کلارک و ماهواره ارتباطی است که نخستین بار در یک داستان علمی مطرح شد.

   پیشرفت روش های آینده پژوهی موجود ــ  به طور کلی به چهار طبقه تقسیم می شوند:  افزایش دامنه ورودی های در نظر گرفته شده،  استفاده از منابع موجود،  جستجوی ناپیوستگی روند های موجود،  ایجاد شبکه کارشناسی.

ادامه دارد و باز نویسی می شود.

خواسته از آینده پژوهی

      امروزه تشبیه زمین به فضا پیما استعاره جالب و آشنایی است،  این تشبیه در ذهن آدمی تصویری از ساکنان زمین را که در فضا شناورند و برای حفظ و بقای زندگی خود به یکدیگر و به منابع محدود آن وابسته اند،  مجسم می کند.  اما برای تکمیل این تشبیه استعاره جالب دیگری نیز باید ذکر شود،  و آن عبارت است از تصویر زمین به مثابه ماشین زمان Time Machine یعنی حرکت بی وقفه از زمان گذشته بسوی آینده،  بنابر این انسان های روی زمین تنها فضانورد نیستند،  بلکه زمان را هم در می نوردند البته بلیت های آنان در حرکت زمانی شان یکسره است،  و فقط می توانند رو به جلو و به بسوی آینده پیش بروند.

      بدیهی است آینده کماکان در حال ساخته شدن است،  آینده امری است که مردم می توانند آن را با اقدامات هدفمند خود طراحی کرده و شکل دهند،  مردم برای آنکه عاقلانه عمل کنند باید نسبت به پی آمد های اقدامات خود دیگران و واکنش های آنان و همچنین نسبت به نیرو هایی،  که خارج از کنترل آنها است،  آگاهی و شناخت کافی داشته باشند.  این پی آمدها تنها در آینده خود را نشان می دهند،  به این ترتیب افراد نه تنها می کوشند،  امور در حال وقوع را بفهمند،  بلکه می کوشند اموری را که شاید اتفاق بیفتد یا بالقوه امکان وقوع دارد،  یا تحت شرایط خاصی در آینده اتفاق خواهد افتاد نیز بشناسند.  افراد با استفاده از این شناخت حدسی Conjectural knwldge موقعیت کنونی خود را تشخیص داده،  کار هایشان را دنبال کرده،  از بستر زمان و فضای مادی و اجتماعی می گذرند.

      در تحقیقات اجتماعی رشته جدیدی پدید آمده،  که هدفش مطالعه منظم آینده است،  این رشته به نام های مختلفی چون مطالعات آینده  قلمرو آینده تحقیقات درباره آینده،   آینده پزوهی پیش گویی نامیده می شود،  و متخصصان آن نیز آینده پژوه نامیده می شوند.  آینده پژوهان بدنبال کشف ابدع ارایه آزمون و ارزیابی آینده های ممکن محتمل و بهترند.  آنان انتخاب های مختلفی راجع به آینده فراروی انسانها قرار می دهند،  و در انتخاب و پی ریزی مطلوب ترین آینده به آنان کمک می کنند.  هدف من در اینجا توصیف بعضی ویژگی های اساسی این رشته جدید است.

پیشینه آینده پژوهی

   1 ــ  درک زمان و آینده ــ   در تمامی جوامع شناخته شده،  برداشت هایی از زمان و آینده وجود دارد،  ولی در جوامع مختلف متفاوت است،  مصادیق این برداشتها را می توان در اقدامات پیشگویانه مشاهده کرد.  هدف پیش گویی کشف ناشناخته ها و گاهی بلاخص شناخت آینده است،  که از دیر باز و به روش های گوناگون در همه فرهنگ ها وجود داشته است.  در ایران آثار تاریخی و ادبی بسیاری در اینباره وجود دارد،  مانند مقدمه ابن خلدون در فصلی درباره امور غیب بینی و فال گزاری دولتها و ملتها است.

      توجه به آینده را می توان در آن چه،  که به اصطلاح مردم شناسان مناسک گذر Rites de passage خوانده می شود،  نیز مشاهده کرد.  در این مناسک که ترکیبی از تشریفات و رسوم سنتی است،  نقش اجتماعی آینده فرد تشخیص داده می شود.  از قبیل تشریفاتی که هنگام تولد بلوغ ازدواج و مرگ صورت می گیرد،  اینگونه مناسک را در شعائر مذهبی بویژه دعا برای تحقیق آینده مطلوب نیز می توان بخوبی ملاحظه کرد.  آینده نگری را می توان در فرآیند نشو و نمای اشخاص نیز مشاهده کرد،  توانایی پیش گویی آینده درست کمی بعد از تولد آنگاه که کودک یاد می گیرد،  که رفتارش واکنش دیگران را در پی دارد،  آغاز می شود.  بتدریج که کودک بزرگتر می شود،  چشم انداز زمانی او هم نسبت به گذشته و هم نسبت به آینده گسترش می یابد،  همین که کودک سخن گفتن را فرا می گیرد،  ارتباطات زمان برجسته در فرهنگ خود را نیز درک می کند.

      سرانجام می توان برداشت از آینده را در تاریخ تکامل،  مانند سال نامه و ساعت مشاهده کرد،  به عنوان مثال سالنامه گرگورین که در سال 1582 ساخته شد،  نتیجه نهایی مسئله حرکت اجرام نجومی بود،  که در سال های متمادی توجه بشر را بخود جلب کرده بود،  و البته خود اجرام نجومی یکی از راه های عمومی اندازه گیری زمان بحساب می آیند.  امروزه با تکامل و توسعه ساعت اتمی،  که بر اساس تشعشع اتم سزیم 133 کار می کند،  در نتیجه اندازه گیری زمان با دقت فوق العاده پیشرفت های بسیار چشم گیری حاصل شده است.  فراتر از این،  با استفاده از فناوری کریستال یاقوت،  اکنون اندازه گیری زمان با چنان دقتی صورت می گیرد،  که خطای زمانی آن فقط یک صد هزار میلیونیم ثانیه در سال است.

      این به آن معنی نیست که در جوامع مختلف،  دیدگاه های یکسانی نسبت به زمان وجود دارد،  به عکس این دیدگاه ها گوناگون و متنوع است.  به عنوان مثال،  معنا و اهمیت زمان و دقت زمانی،  از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می کند،  و حتی ممکن است از بخشی به بخش دیگر جامعه نیز فرق کند،  با این همه نوعی برداشت از زمان و آینده در همه جا در ضمیر همه انسان ها وجود داشته و دارد.

   2 ــ  گذر از مکان به زمان ــ  بزودی . . ادامه دارد . . .

تصویر پیرمرد نیت بین پیشگر،  و نعل اسب بدی دور کن،  عکس شماره 5791.

کلیک کنید:  دانشگاه های تاریخی ایران

کلیک کنید:  جدید ترین اختراع ها در ایران

کلیک کنید:  برج و بارو های تاریخی در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

نگرشی دگر در آینده بینی

      در این پست آینده را با دیدگاه دیگری بررسی می کنم،  بدین منظور به نیم قرن گذشته باز می گردم،  تا بتوان این نگرش را بخوبی درک کرد،  البته بدین منظور مطالعه تولد در تاریخ را پیشنهاد می کنم. از نیمه دوم قرن 20 جهان به مرور از دست اندیشمندان و زحمت کشان خارج گردید و کم کم و بخش به بخش در دست سرمایه داران و گانگسترها و مافیای آنها قرار گرفت.  قبل از این تاریخ و در قرون 18 و 19 اندیشمندان و دانشمندان جایگاه ویژه ای در دولت ها و کشورها داشتند،  هر روزه اختراعات و اکتشافات در تمدن،  دگرگونی موثر، تازه و آینده ای نوید بخشی را برای بشر خبر می داد.  نگرشها و کار های خوبی برای بهبود اوضاع بشر انجام می گرفت،  اما در هر صورت اتفاقات ناگوار مانند جنگها و کشتار های بزرگ بود.

      امروزه بعد از رقابت جنگ سرد و یکه تاز شدن امپریالیسم سرمایه داری غرب،  جهان در شکل دیگری از تمدن قرار گرفته که می توان آنرا امپریالیسم نو و سرمایه داری بی هویت گفت،  در این حالت هیچ حکومتی برای اندیشمند و دانشمند و مجموعه زحمت کشان ارزش خاصی قائل نیست،  سطح علم پایین آمده و دانشگاه ها مرکز درآمد زایی سرمایه داران تبدیل شده اند،  کلاً کالاها و خدمات در تمام جهان فقط برای افزایش سرمایه و سرمایه داری و حفظ سیستم های گانگستر های مافیایی است،  که خود را جمهوری می خوانند.  خبری از اکتشاف و اختراع نیست و تمام خبرها و اتفاقات مربوط به این گانگستر های نوچه سرمایه است،  که هر جا را می خواهند بمب می گذارند لشکر می کشند ویران می کنند،  اصلاً منطق و دلیل ندارند و نمی خواهند چون چیزی نمی دانند.  با تشویق مصرف گرایی و کار های غیر ضروری کره خاکی را دارند به نابودی می کشانند،  برداشت بی رویه از ذخایر زمین و آلودگی آب و هوا و خاک بسرعت ادامه دارد.  آنها درکی ندارند که طبیعت بسیار قوی تر از آنهاست و از فرمول های علمی تشکیل شده،  و به راحتی با هر برداشتی و ترکیب عکس العمل نشان می دهد و همه را به نابودی می کشاند.  می بایست با بالا بردن آگاهی های خود و نگرش آینده بینی این وضع را شناخت،  که شاید بتوان خود یا گیتی را نجات داد.  البته این در صورتی است،  که آن مکتب استثمار و استهلاک دشمنان طبیعت و آدم بخاطر منافع خودشان اکثریت رسانه ها را در اختیار دارند،  کمپینگ های انتخاباتی راه می اندازند،  گانگستر هایی به شکل رئیس جمهور و نخست وزیر انتخاب می کنند،  و به مشکلات مالی و اقتصادی در سراسر جهان دست می زنند،  تا از آب گل آلود بیشتر و بیشتر ماهی بگیرند و سود ببرند.  در ادامه وضع مجبور شده اند دولت های حجیم با نیرو های نظامی وسیع و مخارج سرسام آور داشته باشند،  و از این راه هم منافع ببرند.

      برای درک ریشه های روابط اجتماعی درباره آینده جهان و نظام جهانی باید ساختار مرکز – پیرامون،  را دانست،  منظور از مرکز کشور های توسعه یافته متروپل جهان اول که همان کشور های شمال هستند و منظور از پیرامون کشور های توسعه نیافته حاشیه ای جهان سوم یا کشور های جنوب می باشد.  به خاطر تشدید جهانی شدن سرمایه از دهه آخر قرن 20 موضع و عملکرد سلطه گرانه یا هژمونیک مرکز اساس قرار گرفت،  بدین منظور مطالعه نحوه انباشت سرمایه برای کسب سود مهمترین مشغله و اصلی ترین هدف محققان نظام جهانی شده است.  امروز انباشت سرمایه  عامل اصلی بحران ساختاری عمیق سرمایه داری محسوب می شود،  و مهمترین عامل سازنده قدرت ها و تمدن های صنعتی و تکنولوژیکی کشور های مسلط مرکز در نظام جهانی گردیده است.  فرایند انباشت سرمایه موتور محرک تاریخ نظام جهانی سرمایه و عمده ترین علت گسترش و جهانی گرائی حرکت سرمایه در نظام جهانی است.  بسیاری از نظریه پردازان منطق حرکت سرمایه و یا انباشت آنرا مهمترین نیرو و عامل تاریخ ساز و شکل دهنده به نظام جهانی می دانند.  تقسیم جهان ما به دو بخش نا برابر مرکز های مسلط و پیرامونی های در بند منبعث از منطق حرکت ویرانساز سرمایه در جهت کسب ابر سود در تاریخ سرمایه داری بوده است.

      شکل گیری و قدرت گرفتن مرکز های بر پایه غارت و استثمار منابع طبیعی و انسانی بخش های دیگر جهان است،  عقب ماندگی و حاشیه ای شدن کشور های پیرامونی جهان سوم،  رابطه دیالتیکی و ارگانیک تاریخی با توسعه یافتگی و پیشرفت کشورهای مسلط مرکز داشته است،  برای آگاهی به ساختارهای تاریخ اجتماع مراجعه شود.  بطور کلی در قرن 21 نظام جهانی سرمایه داری است،  و چون حرکت و گسترش سرمایه یا گلوبولیزاسیون در ماهیت و منطق سرمایه داری است،  در نتیجه جهانی گرائی سرمایه با درجه شکاف اندازی یا پولاریزاسیون  در سطح جهانی رابطه مستقیم پیدا می کند.  با فرضیه آینده بینی،  جهانی شدن بیشتر سرمایه منجر به ایجاد فاصله زیاد بین فقر و ثروت در سطح جهانی بین کشورها و مناطق حاشیه ای و نیمه حاشیه ای جنوبی جهان سوم،  و کشور های شمالی توسعه یافته مرکز می گردد.  جهانی شدن سرمای منجر به پولاریزاسیون بیشتر بین کشور ها و نیز در بین طبقات فرودست و فرادست درون تمام کشورها و جوامع می گردد.  این رابطه تاریخی ارگانیک بین پروسه های جهانی،  برانگیخته از ماهیت رابطه دیالکتیکی انباشت در جهت کسب سود بیشتر از سوی انحصارهای مالی می باشد.  در نهایت باعث افزایش فقر روز افزون اقشار مختلف مردم و فرودستان می گردد،  که قربانیان در این شکل نظام جهانی می باشند.  در واقع توسعه یافتگی مرکز های مسلط و توسعه نیافتگی پیرامونی های دربند،  دو طرف یک فرمول و لازم و ملزوم و مکمل یک دیگر هستند.  هیچ زمانی در پانصد ساله گذشته تاریخ استعمار و امپریالیسم به اندازه زمان حال شرایط عینی اجتماعی بویژه معیشتی توده های مردم در تمام کشور ها همسان و مثل هم نبوده اند. 

      آینده ای که پیش رو داریم دفاع از انسان و زمین و طبیعت توسط اندیشمندان و زحمت کشان است،  که می بایست ابتدا با افشا گری و سپس با نابود کردن این دشمن جهان خوار،  جهان را نجات دهند.    شاید در مجلات علمی و تاریخی خوانده اید که سی چهل سال پیش شایستگان برنامه ها و کار های مفیدی داشتند،  امروزه شایستگان به حاشیه رانده،  کنار زده و یا فراموش شده اند.  بنابر این در چنین حالتی دگرگونی در جهت خدمت دور از انتظار است،  البته این وضع نمی تواند ادامه داشته باشد و در نهایت به بن بست می رسد.  طبقه بندی های اجتماعی دوران های تاریخی،  این بار به صورت مقدار داشتن سرمایه باز گشته،  یعنی عقب گرد تمدنی به دوران جاهلیت.  ملل قاره کهن و مردم ایران بزرگ پایه گذار اندیشه های نوین و نجات بخش بشری بوده اند که در تاریخ اندیشه نوشته ام،  ولی امروز بنظر می رسد قدرت انهدام اندیشه های آبادگر در جهان خیلی زیاد است.

      در یک فرضیه آینده بینی،  این وضع تا دهه دوم و سوم قرن 21 ادامه می یابد،  در این میان نکاتی را باید در نظر داشت،   با داشتن پول و نیز امکانات نوین تکنیکی و پزشکی،  باعث بالا رفتن سن و سال گروه های حاکم سرمایه داری گردیده.  در این صورت امکان تغییر و ریسک در گردش های نوین سرمایه داری توسط آنها از بین رفته و دور بدست کارگزاران این جماعت برای پیشبرد اهداف شان افتاده که تضاد بزرگی ایجاد کرده است.  دو گروه در جامعه هستند،  عده ای برای آینده شخصی خود علاقه دارند به جناح های سرمایه داری و مافیایی وابسته و نمایند آنها باشند که کم هستند،  و نیز توده عظیمی از مردم در جایگاه طبیعی و عمومی انسان یعنی زحمتکشان همراه اندیشمند قرار می گیرند.  البته گروه کم ارزش یاور مافیا ممکن است موفقیتی مادی خوب یا نسبی داشته باشند،  اما در مقابل خود دشمنی طبیعت را دارند،  که بسیار قدرتمند است و به اشکال غیر قابل باوری فرد را نابود ذهنی و یا جسمی می کند.  توده عظیم مردم که در مرام عمومی بشریت هستند،  ممکن است سختی ره معنوی و مادی را داشته باشند،  اما دشمنی قدرتمند آفرینش و طبیعت را ندارند.

   سی، چهل سال پیش دلال های سرپایی در هیچ جای جهان وجود نداشتند،  ولی امروزه سر هر چهار راه و در محل های خرید و فروش فراوان ایستاده اند.

   پرسش از عموم:  آیا می توانید آینده این موضوع را پیش بینی کنید؟

بحران در تولید علم

      با جهان بینی محدود دیدگاه نیز محدود می ماند و روشها و راه حلها هم محدود می شود،  از ابتدای قرن 21 شرکت ها و کارخانه های بزرگ،  یا با یکدیگر متحد یا تجزیه می شوند تا باقی بمانند.  تولیدات خود را تغییرات جزئی می دهند،  و با تبلیغات می خواهند وانمود کنند کالا یشان خیلی تکنولوژی دارد،  اما فقط تغییرات سطحی بدون علم و دانش جدید است.  بدین جهت است که مشکلات آن شرکت های سرمایه داری همچنان باقی می ماند،  بدون اینکه توجه داشته باشند چیز جدیدی ارایه نداده اند.  این در صورتی است که جهان بشدت نیازمند دانش های جدید برای حفظ بقا و ادامه درست مسیر تمدن است،  ولی بر عکس مرتب در همه جا اندیشه جنگ ویرانی و پس ماندگی است.   تمام اقدامات و کار های جهان امروز در چهار چوب مدیریت مصرف و خرج است،  بطور کلی ذره ای از مدیریت کلان نو آور و تولید نوین،  و آینده نگری وجود ندارد.  بجای اینکه هر روزه و مرتب به علم و دانش جدید فکر کنند،  آنرا به احتکار در می آورند و باعث می شوند قدرت تولید و نو آوری واقعی کم شود بدین ترتیب جهان به استثمار و استهزا کشیده شده است.

      در طول تاریخ  شاهان و رهبران و نمایندگان هر کشوری،  در واقع نماینده طبقه خود در مرجع ساختار تاریخی اجتماع بودند،  و طرز فکر و جهان بینی در سطح ذهن خودشان را به حکومت و کشور منتقل می کردند.  باید توجه داشت جهان بینی افراد در خانواده و اجتماع محلی که در آن دوران نو جوانی و جوانی خود را گذرانده اند شکل می گیرد.  جهان بینی تعدادی از افراد اجازه رشد فکری و داشتن دیدگاه های نوین را به آنها نمی دهد،  هر چند تا میان سالی مطالعات و پیگیری های مختلف در سطوح و اشکال اجتماعی داشته باشند،  ولی در بسیاری باز هم جهان بینی آنها در همان اندازه ای که در خانواده شکل گرفته است باقی می ماند.  یکی از مهمترین کوته بینی ها ندانستن ارزش دانش است،  حتی امروزه بجای تبادل علم به خرید و فروش آن روی آورده،  و شرکت ها و دانشگاه ها دانش را از یکدیگر پنهان می کنند،  و به خرید و فروش آن می پردازند.  در واقع این کار عدم رشد و شکوفایی علم و کاهش توانایی دانشگاه ها و پولی شدن همه مراحل تمدنی است،  که آینده نگران کننده ای دارد.

      بنا بر این باید برای ایجاد دیدگاه های اصولی، عمیق، علمی، واقعی و خارج از چهار چوب تاریخ اجتماعی سرزمین و خانوادگی،  قوانین نوین بر اساس دانایی قرن 21 توسط اندیشمندان تعریف شود.  منجمله برای سازمان و فدرالیسم علمی،  دمکراسی درسی،  تغیرات اساسی  یا کودتا در آموزش،  تاکتیک های بهره وری و تکنیک فکر و غیره تعریف های نوین صورت گیرد.  در گذشته تصور آینده ای متفاوت غیر ممکن بود،  ولی امروزه به راحتی می دانیم آینده ای دگرگون خواهیم داشت،  که تغییرات ناپیوسته چاشنی آن است،  شاید بعضی بگویند که در قرن سنت گریزی چیز دیگری خواندیم در آنجا نوشته شده بود،  آینده تکنیکی در پیش است و باید آنرا درک کرد و به آن رسید و هماهنگ بود و این قبیل.  در واقع این مقاله ادامه همان اندیشه است،  و با آن تفاوتی در محتوا ندارد دقت خوانندگان آینده نگر و نو اندیش و پرسش و پاسخ آنها روشنگری بیشتری در پی خواهد داشت.  آینده ای که پیش رو داریم بویژه حداقل در دو دهه آینده مبارزه با بحران تولید علم و راه کارهایی برای حرکت دادن بشریت و یا حداقل جامعه ای که در آن زندگی و کار می کنیم به جهت تولید دانش است،  باید توجه داشت تولید دانش واقعی ابتکار در فن آوری ها و علوم قرن 20 نمی باشد.

   آیا قانون کپی رایت باید زمان داشته باشد؟  مثلاً اگر هفتاد هزار سال پیش قبیله ای گره زدن را یا می گرفت می توانست آنرا ده هزار سال نزد خود محفوظ دارد،  در هفتصد سال پیش چینی ها باروت را دویست سال محفوظ داشتند،  اوایل قرن بیستم این کپی رایت بدون قانون به چند سال رسید،  و اینک باید چند ماه یا چند روز باشد؟

الکی بودن و توهم اخلاص

    شخصی در نظرها نوشته بود:

      سلام،  استاد بزرگوار علامه جعفری،  سخنی دارن که زیباست میفرماین-بگذارانسان درگمنامی بماندچراکه گمنامی هیچ گاه ازارزش انسان نمیکاهد مهم آن است که انسان عملی که انجام میدهد توام بااخلاص باشد.

      اخلاص و خلوص چیست؟ چه کسی یا ارگانی باید خلوص را تعیین کند؟  آیا هر شخص می توانم ادعا کند اخلاص دارد؟  و پرسش های بیشمار دیگر.

      بسیاری از اشخاص در اندیشه ها و مرام های مختلف در فکر خودشان می پندارند،  دارند با خلوص کار می کنند، و تمامی طرح ها و اندیشه های دیگری را رد می کنند.  گاهی این افراد اخلاصی کارشان به انفجار های انتحاری و کشتن افراد بیشماری می انجامد،  و گاهی در یک وبلاگ خود نمایی می کنند.  اما آیا این خلوص ها درست و صحیح،  و یا اشتباه محض است،  آیا معنی اخلاص در عدم ارایه دقیق کار و برنامه و هماهنگی با دیگر فصل گذاران است.  در گذشته های دور از نظر فرهنگی،  مردم گرد یک اندیشه هزاران سال می ماندند،  در قرون جدید به چند قرن رسید،  و در قرن 20 به ده ها سال.  اینک در قرن 21 اشخاص در زمان های بسیار کوتاهی دور اندیشه ای می مانند،  و خیلی سریع مدت اعتبار آن طرح و اندیشه تمام می شود،  و سوخته به حساب می آید.  همچنین به راحتی هر فرد می تواند اندیشه پردازی نماید و صاحب تفکر ویژه باشد، و در این بین ساده گان از هر گروه نظری و عملی در بالا دست و یا پائین، می پندارند خالصانه کار کرده و بوده اند.  از دیدگاه تمدنی در گذشته های دور،  مردم در دوران قبیله های اولیه ده ها هزار ماندند،  چند هزار سال پیش هزاران سال در دوران قبیله های دینی سیر کردند.  بعدها چندین قرن در دوره فئودالی و سپس دو سه قرن در دوران مختلف بورژوازی زندگی کردند،  به ساختارهای تاریخی اجتماع مراجعه شود.  ولی اینک در قرن 21  گذر های تمدنی و اجتماعی خیلی سریع پدید می آید،  می بایست در تحلیل ها این گذر تمدنی بخوبی بررسی شود. 

      در هریک از موارد ذکر شده از فرهنگ و تمدن بشری،  خواسته و دانسته ها متفاوت بوده و تکامل اجتماعی و اقتصادی، سیاسی و تخصصی به همان نسبت زمانی رشد داشته است.  آنچه که امروز بر بشریت حاکم می باشد،  حکمت جدید یا دانایی قرن 21 است،  که وضعی کاملاً متفاوت با گذشته دارد،  ممکن است درک آن اندکی مشکل و با گسستگی فکری باشد.  یکی از تفاوت های این قرن گسترش روز افزون دانش و بالا رفتن سریع فن آوری و تکنولوژی است،  که جهان را مجبور به گرد آوری و پیکر بندی های جدیدی به نام سازمان های نوین، حزب و تشکیلات و فدرالیسم و جرگه ها،  انجیوها و فرهنگستان ها،  در موضوعات مختلف کرده است.  که در آنها جمعی متخصص گرد آمده،  و به تبادل عقیده و نظر می پردازند،  و در نتیجه به انتشاری اصولی و قانونی و تأیید موقت موضوعات خوهند پرداخت.

      برای بهره بردن و استفاده عموم بطور دقیق و واقعی از اندیشه،  اشخاص صاحب سبک و کار،  می بایست سابقه روشن و واضحی داشته باشند،  و یا در واقع رزومه شفاف از خود ارایه داده،  تا مورد توجه واقع گردند،  و امکان حضور در اجتماع را داشته باشند.  افرادی که نا مشخص و به صورت مخفیانه اقدام به کاری و فکری می کنند،  همانند نوعی تروریست می باشند،  و یا می ترسند که خیط و خاطی شوند.  اشخاصی که می پندارند خلوص دارند،  ولی در تاریکی به سر می برند،  با مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ انوش راوید می توانند به واقعیتها دست یابند،  و شجاعت پیدا  کنند تا خود را از سیاهی و توهم نجات دهند.  من خود شخصاً وب های افراد بی هویت را مشکوک و فاقد ارزش علمی تلقی می کنم،  و فقط مقالات افرادی که دارای رزومه روشن شخصی و تخصصی در تاریخ و تاریخ اجتماعی می باشند،  مطالعه می کنم.  لازم به ذکر است آن گمنامی که استاد علامه جعفری ذکر می کند،  نه به قصد و عمد بوده،  بلکه به افرادی گفته که در زمان خودشان امکان شناساندن خود را نداشتند،  بسیاری از نقاشان دوران رنسانس اروپا این سرنوشت را داشتند.

کلیک کنید:  تاریخ و فرهنگ یادگیری

کلیک کنید:  اندیشمندان و شاعران ایران

کلیک کنید:  پوچی گرایی و دروغ گویی عمومی

کلیک کنید:  تماس و نظر

آینده شغل های چه می شود

      بسیاری از عزیزان درباره کار و شغل و آینده خود نگران هستند،  با وب گذر دیده ام که در جستجوی گوگل می پرسند،  آینده شغلی این و یا آن کار و تخصص چه می شود،  و به این وبلاگ می رسند،  بنا بر این تصمیم گرفتم این بخش سازمان آینده نگری را درباره آینده کار و شغلها بنویسم.  در قرن 21  دیدگاه ها برای کار متفاوت از گذشته است،  در قرن قبلی و موج دوم دریافت حقوق ماهیانه ایده آل بود،  و مردم از ابتدای شروع زندگی تمام تلاش خود را صرف این میکردند،  که در جایی استخدام شوند و حقوقی بگیرند،  و اگر حقوق بگیران یک ماه چک حقوق خود را دریافت نمی کردند،  نگران و افسرده میشدند.   با تغییرات ناپیوسته که در قرن سنت گریزی توضیح داده ام،  بطور قطع نباید انتظار داشت که چون قرن گذشته در جایی استخدام شد،  و ماهیانه ای گرفت،  باید با اشکال کار و اشتغال و ایجاد درآمد در قرن 21  آشنا بود،  و بتوان از تغییرات اقتصادی بهره برد و با خلاقیت و اطلاعات کار ساخت.  دنیای کار به این دلیل تغییر می کند که سازمان های کار شیوه های خود را تغییر می دهند.  در همین حال،  سازمانها مجبور هستنند،  خود را با دنیای تغییر یابنده کار انطباق دهند.  تنوع ها و تخصص های بیشتر و رقابت های سریعتر ملی و جهانی می گردد،  در نتیجه نوعی تفکر جدید از کار را می طلبد.

      بنظر می رسد کار و سازمانها در هر دو بخش عمومی و خصوصی با دنیایی سخت تر مواجهند،  دنیایی که کارآیی آنها حساستر و ظریف تر از گذشته داوری میشود،  و امکان محافظت کمتری برای پناه گرفتن در مقابل مشکلات وجود دارد،  ولی متقابلاً امکان برد خوب بالاتر می باشد.  شرکتها در تلاش برای انطباق با دگرگونی های بسیار سریع،  در جهت تغییر ساختار تشکیلات اداری موج دومی خود،  با یکدیگر به مسابقه برخاسته اند.  شرکت های عصر صنعت قرن گذشته معمولاً نمودار های سازمانی مشابهی داشتند،  که هرمی و یکپارچه و دیوان سالار بود.  در قرن 21  تکنولوژیها روز افزون است،  و بازارهای سریع میچرخد،  و نیاز مصرف کننده گان امروزی بشدت تغییر می کند،  و سازمانها تحت فشار های گوناگون اقتصادی قرار دارند،  بنابر این، هم شکلی اداری گذشته آنها،  در شرف اضمحلال است.  جستجو برای یافتن شکل های کاملاً جدید سازماندهی همچنان ادامه دارد.  واژه های،  بهینه سازی سازمان و یا بازسازی سیستم و یا  مدیریت نو مهندسی را باید نام برد،  که سعی دارد ساختار بنگاه را حول محور فرایندها،  و نه بازارها یا تخصص های دشوار،  از نو طراحی کند.  یکی از مشکلات طراحی نو برای سازمان های کار و اشتغال وجود تشکیلات اداری قدیمی است،  که به شیوه قرن گذشته اداره میشوند و نتوانسته اند تغییرات را درک کنند.  سازمان های بالنسبه استاندارد شده،  به تکنولوژی های بالا،  دست می یابند و به مراکز سود آور تبدیل میگردند،  و میتوانند روز افزون به ائتلاف های استراتژیک و سرمایه گذاری های مشترک و کنسرسیوم ها اقدام کنند،  که بسیاری از اینها از مرز های ملی فرا تر می روند. 

      بسیار از کارها که در این قرن وجود دارد در قرن گذشته وجود نداشت،  امروزه بسیاری از جوانان احساس می کنند جامعه حق کار و دستمزد آنها را خورده. این برای آن است که نتوانسته اند تغییرات نا پیوسته قرن 21   را بفهمند.  ماهیت کار نیز دگرگون شده است،   در موج دوم کارها کم تخصص بودند،  و براحتی قابل تعویض و یا جایگزینی بودند.  آموزش و پرورش انبوه پرور قرن گذشته افراد را به سبک کار کارخانه ها  برای کار های یکنواخت و تکراری آماده می ساخت.  ولی در موج سوم برعکس می باشد،  و با افزایش شدید نیاز به مهارت،  کار هر چه تعویض ناپذیر می شود.  نیروی عضلانی اساساً قابل جایگزینی است،  اگر کارگری کم مهارت استعفا کند یا اخراج شود،  به سرعت می توان با هزینه ای اندک،  فرد دیگری را به جای او گماشت.  به عکس،  با بالا رفتن سطح مهارت های تخصصی مورد نیاز اقتصاد موج سومی،  یافتن شخص مناسب که مهارت های مورد نظر را داشته باشد،  دشوارتر و گران تر می شود.  در کارهای موج دومی،  نگهبانی که از یک اداره اخراج می شد،  مجبور بود برای کار مجدد با بسیاری از کارگران عضلانی بیکار رقابت کند.  یا در جایی سریداری کند.  اما در موج سوم مهندس کامپیوتری که سالهای عمر خود را با کامپیوتر سر کرده،  نمی تواند کار دیگری جز تخصص خودش انجام دهد.  یا یک دکتر الزاماً فاقد مهارت دیگری است.  حتی کارگر کارخانه در قرن جدید فقط قادر است با تجهیزات فنی همان کارخانه کار کند،  و جابجایی براحتی امکان ندارد.  افزایش تخصص و تغییرات سریع در مهارت های مورد نیاز،  از تعویض پذیری کار می کاهد.  افراد باید خود را با شرایط انطباق دهند و حتی از فرصتها بهره گیرند،  بهتر است با مطالعه قرن سنت گریزی مسیر خود را در ابتدای قرن 21 خوب بیابند،  و تغییرات عظیمی که طی بیست سال گذشته در شیوه و بازار کار شده و سال های آینده ادامه خواهد داشت،   با هوش ایرانی خود بشناسند.

      با پیشرفت امور اقتصادی و دانش تولید،  تحول دیگری در نسبت کار مستقیم به کار غیر مستقیم به چشم می خورد،  در اصطلاح سنتی، کارگران مستقیم یا کارگران خط تولید،  کسانی هستند که در داخل کارخانه واقعاً به ساختن محصول مشغولند و ارزش افزوده تولید می کنند،  و کسانی که غیر مولد توصیف می شوند،   نقشی غیر مستقیم در خط تولید دارند.  امروزه با برخورداری از تکنولوژی  نسبت کارگران خط تولید کارخانه به کارمندان و کارکنان جانبی،  در داخل کارخانه،  کاملاً تغییر کرده.  ارزشی که نیروی کار غیر مستقیم تولید می کند،  اگر از نیروی کار مستقیم بیشتر نباشد،  کمتر نیست.  پیچدگی روز افزون اقتصاد،  انسجام پیشرفته تر و مدیریت عالمانه و تکنیکی تری را می طلبد،  که نیازمند ابزار خاص است،  و آن چیزی نیست جز سازمان های نوین قرن 21 ،  که دانستن چگونگی آن مهم است.

محل کار شما خانه دوم نیست

      کار سازمانها قرن 21 با طرح های نوین،  درست و سالم عمل کردن است،  دیگر مثل گذشته نیست که مشاغل یک سازمان خانه دوم شخص باشد،  که نیمی از زندگی خود را در کنار خط تولید بگذراند،  همچنین دیگر یکی از بازو های حکومت نیستند که مالیاتها و حق بیمه ها را جمع آوری کنند.  مانند قرن گذشته و حقوقها و مستمریها از آن پرداخت شود،  و یا  ضمنی نوعی سیاست در آمدها را به اجرا بگذارند،  و یا در نوعی سیاست های مالی و ارزی همکاری نمایند.  سازمان های اشتغال سنتی قرن گذشته،  عادت کرده بودند که به راحتی به مثابه نوعی ابزار اعمال سیاست های دولت عمل کنند،  که این وضع نفوذ عوامل نادرست در آنها را هم در پی داشت.  اما اکنون در قرن 21 مرتباً در صد کمتری از جوانان را بصورت تمام وقت استخدام می کنند،  و همچنین از ابزار دولتی بودن و سودمندی شان کاسته شده است.  نیرو هایی که توانایی کار با دانایی این قرن را دارند،  نمی توانند در سازمان های سنتی توانایی خود را نشان دهند.  اندیشه خانه دوم باز مانده از قرن گذشته نیز سد راه انجام درست وظایف این افراد و سازمانها شده است.  وظایفی که در واقع تامین کالاها و خدمات مناسب برای مشتریان می باشد.  اداره روند پیچده جدید،  مستلزم شکل های تازه رهبری و انسجام سراسری فوق العاده سطح بالایی است،  که آن نیز به نوبه خود مستلزم حجم های هر چه عظیم تری از اطلاعات است،  که باید در سراسر سازمان جریان داشته باشد.  در قرن 21 بیش از نیم نیروی کار و مشاغل را مهارت های مغزی تشکیل میدهند،  که حرفه ها و تخصص های دانشگاهی دارند،  هر روز بیشتر از گذشته افراد هوشمندی وارد بازار کار می شوند که حرفه ها را هوشمندانه انجام می دهند. 

      قرن 21 شروع انقلابی در تولید دانش و ثروت است،  که متعاقب آن واژگونی و دگرگونی جوامع را در پی دارد.  برای درک تحولات خارق العاده که از این پس رخ خواهد داد،  و همچنین برای پیش بینی تحولات بمراتب شگفت انگیز تری که در پیش داریم،  لازم است ویژگی های مهم اقتصاد نوین موج سومی و سیاسی این قرن را از نظر بگذرانیم.  چرخش به سمت تکنولوژی های انعطاف پذیر هوشمند،  تنوع و گوناگونی را اشاعه می دهد.  و مصرف کننده را در انتخاب چیز های مورد نیاز شان با دامنه ای وسیع روبرو کرده است،  و منوط به تبلیغات های گسترده می کند که سر نخ آن دست سیاسیون می باشد،  و این سیاسیها را سرمایه ها انتخاب می کنند.  بازار تولید و مصرف در انبوهی از انواع کالاها سر در گم است،  کالا هایی که در نقاط تعیین شده اقتصادی و با استاندارد مشخص تولید میشوند.  ولی این بازار انبوه نیز خود باید هر چه بیشتر و بیشتر به بازار های مناسب و متعادل تجزیه شود،  و در آن حال نیاز مشتریان تنوع می باید.  دسترسی به اطلاعات گسترده و بهتر به موسسات تجاری امکان می دهد بازار های خود را شناسایی کنند،  و در خدمت تامین نیاز های خرده بازارها قرار گیرند.  مغازه های اجناس تخصصی،  بوتیکها، فروشگاه های بزرگ، سیستم های تلویزیونی و کامپیوتری خرید از خانه،  خرید پستی و دیگر سیستمها،  مجاری روز افزونی را ارائه می دهد،  که از طریق آنها توزیع کننده گان می توانند اجناس خود را در بازاری هر چه انبوه زدایی شده تر به مشتریان عرضه کنند.  در همین حال تبلیغات از طریق رسانه ها،  بخش های هر چه کوچکتری از بازار را هدف می گیرند،  با فعالیت گسترده تلویزیون های ماهواره ای که براحتی در دسترس می باشند،  تجربه ای شگفت انگیز به مخاطبان انبوه،  خط تایید می گذارد.  در چنین سیستم هایی فروشندگان می توانند خریداران را با دقت بیشتری هدف قرار دهند.  انبوه زدایی همزمان تولید و توزیع و ارتباطات،  اقتصاد را نیز دچار انقلاب می کند و آن را از همگونی به سمت نا همگونی بی اندازه سوق می دهد.  در چنین بازار  و اقتصاد قرن 21  ما باید جایگاه  خود را شناسایی کنیم،  و بتوانیم با بکار گیری دانایی،  خواه بصورت استراتژیک و خواه عملیاتی توانایی خود را در تغییر و ایجاد و کسب موفقیت افزایش دهیم.  ایران هدف تبلیغات تولید کنندگان است و تولیدات ایران توانایی کمی در رقابت دارند،  و سرمایه های جهانی که به موازات سیاست جهانی است،  با برقراری اصول چرخه یادگیری دانش سازمان های خود را بالا می برند.

      باید دقیق در نظر داشت،  دگرگونی تاریخی که از دهه آخر قرن 20  شروع شده،   بسرعت در حال پیشرفت است،  ولی متاسفانه بخش اعظم تفکر اقتصادی در ایران نتوانسته آن را درک کنند و به آن برسند.  شرکت های کوچک،  اکثریت سازمان های اشتغال زا را در اقتصاد های توسعه یافته شکل می دهند.  برای مثال در سال 1994،  دو سوم جمعیت در حال کار اتحادیه اروپا در موسسات کوچک یا متوسط با کمتر از 250 نفر کارمند، اشتغال داشتند.  تا سال 2001،  8/99 درصد شرکت های اتحادیه اروپا،  در طبقه شرکت های کوچک و متوسط قرار می  ‌گرفتند.  رقم مشابه و یا اندکی کمتر را در انگلیس می بینیم.  در سال 1999،  7/3 میلیون شرکت بر آورد شد و تا سال 2004،  شرکت های کوچک و متوسط بیش از 99 درصد کل شرکتها را تشکیل می ‌دادند،  که چیزی در حدود 5/47 درصد کل کارکنان را در استخدام داشتند.  در ایالات متحده،  در سال 2003،  97 درصد شرکتها،  کمتر از 500 کارمند داشتند،  و 2/87 درصد از این افراد شاغل، کمتر از 20 سال سن داشتند.  طی سال 2002 در ایالات متحده،  هفتصد هزار بنگاه اقتصادی که کمتر از 500 کارمند را در استخدام خود داشتند،  رسما منحل شدند.  عمده مدارک و دلایل مرتبط با نرخ بالای فنا و اضمحلال را می توان به ناتوانی آنها در عبور از موج دوم به سوم و انطباق با تغییر،  فقدان کنترل در دوره رشد شرکت و محیط و زیر ساختها نسبت داد  .به طور خلاصه، هدف فعلی ما بررسی این است که آینده شغل ها چه می شود،  و نیز موضوعات است که پیش روی سازمانها و موسسات کار آفرینی کوچک در ابتدای قرن 21   قرار دارد.  مسائل عقلانی که انطباق با تغییر و بویژه تاکید و تمرکز روی مفاهیم ضمنی تغییر،  در شغل ها و سازمانها برای مدیریت کار و کارکنان را در بر دارند.  در موسسات کار آفرینی کوچک،  هر نوع بررسی در مورد فرهنگ سازمانی می ‌بایست با مدیریت خواست،  و نظارت شخصی و مستقیم خود مالکان به انجام برسد.  سازمانها ممکن است در پاسخگویی به نشانه ها و علائم مختلف بازار،  محصول و نیروی کار،  به طور گوناگون عمل کنند،  اما از رهگذر مالکان است،  که این نشانه ها و پاسخ ها به طور گسترده جهت دهی و تعدیل می شوند.

حرکت گسترده را درک نماییم

      در قرن سنت گریزی ما با تهاجم گسترده تکنولوژی و دانش نو روبرو هستیم،  در صورتیکه نتوانیم این حرکت گسترده و در ضمن سازنده را درک کنیم سرخورده میشویم.  واژه ها و صحبت کردن ها درباره کار و سازمان،  راه جدید را به ما نشان میدهد.  مثلاً یکی از نشانه های نوع جدید سازمان هایی که در قرن 21  شکل گرفته اند،  تغییر محسوس زبانی است که در صحبت کردن درباره این سازمانها به کار می گیریم.  سازمانها قرن گذشته ساختار غول آسای مهندسی تلقی می شدند،  که قسمت های انسانی آنها عمدتاً قابل تعویض بود.  ما در باره ساختار و نظام آنها،  داده ها و ستاندها،  و ابزار های کنترل و اداره آنها چنان صحبت می کردیم که گویی کل آن سازمان یک کارخانه بزرگ است.  امروزه زبان صحبت درباره سازمانها تغییر کرده و دیگر مهندسی نیست بلکه سیاسی است،  و بیشتر از تکنولوژی نو و شبکه ها،  هسته ها و ائتلافها،  و نفوذ قدرت های اقتصادی و سیاسی صحبت می کنیم تا کنترل،  از رهبری با دانایی قرن 21  صحبت می کنیم تا مدیریت از بالا.  گویی ناگهان متوجه این واقعیت شده ایم که سازمانها از مردم هوشمند تشکیل شده اند،  نه فقط دسته های یدی،  یا کسانی که نقش هایی را در اداره سیستم سنتی ایفا می کنند.  اگر درباره این مسئله بیاندیشیم خواهیم دید، که نا پیوستگی تکان دهنده ای خزنده بدون آنکه متوجه شویم بر همه ما عارض شده است.  تفکر جدید درباره سازمانها خود را به اشکال گوناگون نشان می دهد،  که میتوان اینها را سازمان شبدری،  نامید،  که هر سازمان بنا بر دانش و توانایی کار خودش را می کند و تما ماً در یک پیوستگی و ارتباط با هم هستند،  و زنجیر وار امور و تولید را اداره میکنند.  نا پیوستگی کار،  سرانجام بر کاری که انجام می دهیم تاثیر خواهد گذاشت،  چنانچه در یادگیری و تغییر جدی باشیم،  به جدال با این نا پیوستگی ها نمی پردازیم،  بلکه از آنها استفاده می کنیم.  برای آنکه همه چیز منسجم و یکپارچه باشد،  باید از شبکه های کامپیوتری و الکترونیکی و دیگر تکنولوژی های اطلاعاتی بهره گرفت،  و به تشکیلات دولتی برای حرکت به قرن 21  و سنت گریزی فشار آورد. 

      در قرن سنت گریزی دیگران نباید برای ما تصمیم بگیرند،  ما باید تصمیم بگیرم می خواهیم در کجای جامعه و کار و شغل باشیم،  باید با هوش و تخصص خود کار مان را بسازیم.  مطالعات عمیق در تحلیل ها،  استراتژی و تاکتیک جهت پیشبرد کار و شغل لازم است،  بدین منظور وبسایت ارگ انوش راوید کمک بزرگی می تواند باشد.  مثلاً در مورد کشاورزی،  ایران در قرن گذشته هنوز در موج اول سرگردان بود،  و در سی سال پیش دو/ سوم جمعیت ایران را کشاورزان تشکیل میدادند،  امروز هر چند هنوز با شیوه موج اول است ولی یک/ پنجم جمعیت ایران را کشاورز تشکیل میدهد.  این تغییرات و کاهش نیروی کار کشاورزی دلیلی بر کاهش تولید نبوده،  بلکه تولید هم افزایش یافته است.  بخشی از این نیروی خارج شده از روستا بسمت صنایع آمده،  و صنایع انبوه هم به همین شکل کاهش نیرو داشته ولی در نهایت افزایش سازمان های کوچک در قرن 21 را داشته ایم.  سالی  55 هزار شرکت جدید در این چند سال اول قرن ثبت داشته ایم.  درک این تغییرات ناپیوسته و حرکت به موج سوم بسیار مهم می باشد،  در صورتیکه در جایی دولت توانایی هماهنگی را نداشته وظیفه ماست که بگوییم و مطرح نماییم.  

       حقیقت این است که جمعیت و نیروی کار ایران بشدت در حال گسترش است،  ولی نیروی کار و اشتغال توده ای در حال کاهش می باشد.  در واقع هر روز نیازمند ایجاد سه تا چهار هزار شغل جدید هستیم، که در شرایط فعلی نیروی کار،  می باید اکثراً کار فکری باشد.  با وجود دگرگونی جهانی در تولید مکانیزه و چرخش اشتغال از کار یدی به بخش خدمات و مشاغل فکری،  که این می تواند برای اقتصاد هایی که هنوز در موج دوم هستند زیان بار باشد،  البته در این زمان،  متفکران ایرانی می توانند تجربه ای نو را برای تزریق درک تغییرات ناپیوسته به تشکیلات دولتی،  بنا به ذوق و سلیقه خود بدست آورند.  همچنین با استفاده از تکنولوژی جدید،  ارتباطات بسیاری از کارها و خدمات زمان و مکان ندارند،  و به راحتی در همه جا در دسترس می باشند.  این مسئله مهمی است که دولت باید در نظر داشته باشد،  وظیفه انسان قرن 21  است که این شرایط را با هر زحمتی که شده،  و با ابتکار خود به ادارات تحمیل کند.  هم اکنون بسیاری از کارها به پیمانکاران سپرده شده،  ولی سیستم کنترل بر کار آنها هنوز موج دومی است،  نه موج سومی،  که متعاقباً عدم کیفیت و نظارت عمومی را دارد.  و همچنین باعث گردیده کارگران امنیت شغل دائم نداشته باشند،  اما مدیران هسته اصلی سازمانها با استفاده از امکانات بدست آمده،  شغلشان دائمی است.  تا قبل از اولین انقلاب بورژوازی خاورمیانه یعنی انقلاب مشرو طیت،  هیج ایرانی قادر به تجسم اقتصاد صنعتی نبود و تنها فعالیت مولد را،  کشاورزی می دانستند.    

      سرعت حرکت ایران از موج اول به دوم بسیار سریع بود، و همچنین از حدود ده سال پیش،  چرخش از کار یدی موج دومی به کار خدماتی و فعالیت فوق نمادین موج سومی،  فراگیر و پرهیجان و تعویض ناپذیر شده است.  بازتاب جهانی گذار بزرگ، در این واقعیت حیرت آور متجلی گردیده که صادرات جهانی خدمات و مالکیت فکری یا فروش تکنولوژی،  هم اکنون با مجموع صادرات الکترونیک و یا اتوموبیل و یا صادرات مواد غذائی برابری میکند.  آینده نگران از دو دهه قبل این چرخش عظیم را پیش بینی می کردند.  اما چون هشدار های اولیه با بی اعتنایی مواجه گردید،  این گذار به طرز غیر ضروری سخت و پر تب و تاب شد.  صنایع کهنه زنگار گرفته خیلی دیر به فکر استفاده از کامپیوتر و  سیستم های اطلاعاتی الکترونیکی و تکنولوژی قرن 21  افتادند،  و نیز در باز سازی خود کندی به خرج دادند،  متوجه شدند در کام رقابتی فرو رفته اند که هر دم شتاب بیشتری می گیرد،  و در نتیجه موج اخراج دست جمعی و ورشکستگی و تلاطمات دیگر اقتصادی آنان و جامعه را فرا گرفت.   بسیاری از آنها گرفتاری های خود را ناشی از رقابت خارجی و نرخ های بالا یا پایین بهره و نظارت بیش از حد دولت و هزاران عامل دیگر دانسته اند،  یقیناً برخی از این عوامل نقشی داشتند.  اما اغلب شرکت های دود کشی قدرتمند،  از قبیل نساجی و فولاد و اتومبیل سازی و کشت و صنعت نیشکر،  که اینها مدتها اقتصاد را تحت سلطه داشتند،  بخاطر تکبر و خود بینی هایشان و عدم توانایی در هماهنگ سازی با اقتصاد جهانی یا ضرر دادند و یا صدمه دیدند،  که در نهایت بخش هایی از آنها به شکل سازمان های شبدری قرن 21  قرار گرفتند،  و بعضی دیگر مجبور می شوند تنگ نظری و نزدیک بینی مدیریتها را کنار گذاشته و به جمع شرکت های امروزی بپیوندند.  کارخانه های قدیمی موج دومی در ایران اساساً مونتاژ بودند و به نیرو هایی کم مهارت احتیاج داشتند،  ولی به عکس عملیات موج سومی به مهارتهایی متنوع و دائم در حال تکامل و به روز نیازمند است،  یعنی کارگران،  کمتر و کمتر می توانند جای یکدیگر را بگیرند،  این امر مسئله بیکاری را وارونه می کند.  در واقع نیروی کار انعطاف پذیر،  یا کارگران پاره وقت و موقتی  ایجاد گردیده که دور هسته اصلی سازمانها را تشکیل می دهند،  و رشد یابنده ترین بخش عرضه اشتغال قرن 21   را تشکیل میدهند.  این رشد و اشتغال بیشتر در بخش خدمات خواهد بود و همچنین صنایع نمی توانند محصولات خود را مانند قرن 20  انبار کنند،  زیرا از روز بودن خارج می شود،  و همواره سعی خواهند کرد خدمات و تولیدات خود را متناسب با نیاز مشتریان و رقابت بین المللی هماهنگ کنند.

   چند پرسش از عموم:

  شما علاقمند هستید،  کدام نوع کار داشته باشید،  یدی یا فکری؟

  شما چگونه نیروی کاری میتوانید باشید؟

  در چنین شرایطی،  آیا ما می توانیم در امواج قبلی بمانیم؟

  دوست دارید فرهنگ سازمانی که در آن کار میکنید چگونه باشد؟

  آیا شما تاکنون میز گرد مدیریتی از راه دور به شیوه قرن 21  داشته اید؟

  شما می خواهید چه نوع سازمان پیمانکاری داشته باشید؟

  آیا شما می توانید پرسش های دیگری درباره شغل و کار و آینده از خود بکنید و پاسخ دهید؟

کلیک کنید:  پایکوب های دینی

کلیک کنید:  پارتی زان یا چریک

کلیک کنید:  پیدایش تحولات اجتماعی

کلیک کنید:  تماس و نظر

درس آینده سازی در آموزشگاه ها

      پایان قرن 20 و آغاز قرن دیگر،  مقطعی با اهمیت زیاد است،  بازنگری در قرن قبلی و سعی در تحلیل تاریخ پیچیده آن،  کار جالبی تلقی خواهد شد.   وظیفه دشوار تر این است،  که توجه خود را از آنچه تاکنون روی داده،  بسوی آنچه ممکن است در آینده اتفاق بیفتد معطوف نماییم،  بخشی از آنرا در قرن سنت گریزی نوشته ام.  یاد کرد این نکته ضروری است،  که ما برای بازنگری گذشته آمادگی نسبتاً خوبی داریم،  اما برای وظیفه دوم،  که پرداختن به آینده باشد،  چندان مهیا نیستیم.

      گویا ترین گواه،  بر ضرورت آموزش آینده ها می باشد،  آینده ای که قطعی آن از اسرار غیب است،  و در دیدگاه ها آینده ها می شود،  یعنی کدام و چه آینده ای،  چند نوع تعریف از اتفاق های آینده.  آینده ها،  پژوهش های روز افزون بین الملی دانشمندان،  پیرامون نگرش جوانان نسبت به آینده است.  تمامی این پژوهشها موکداً حاکیست،  جوانان در پذیرش آینده،  عموماً با نگرانی و تردید به آن می نگرند،  که چه تجربه دشواری در پیش دارند.  جوانان از پی آمد های تغییر و تحول،  منجمله از خطرات جنگ، نوآوری های فن آوری، و تخریب محیط زیست می هراسند.  اظهارات آنها درباره آینده جهان،  بیان گر آن است که آنها،  با آینده دنیایی که همیشه از آن تلقی منفی دارند،  احساس بیگانگی می کنند.  این احساس بیگانگی،  بخوبی در تصویر پردازی های جوانان مشهود است،  در مصاحبه با جوانان نیز می توان علایم این احساس را بروشنی مشاهده کرد.  اتو ماسیون روز افزون کامپیوترها، روباتها، تسلیحات هسته ای، و کنترل آینده توسط دانشمندان،  تصویر هایی است که مکرراً در مصاحبه های جوانان ترسیم می شود.  یکی از جوانان می گوید من سیاره ای می بینم که بر اساس فناوری و علم بنا شده،  و روباتها و ماشینها جانشین انسان می شوند،  زندگی ماشینی می شود...،  ماشین های کامپیوتری بر همه چیز مسلط خواهند شد...،  محیط زیست عمدتاً نابود شده،  و نسل بسیاری از حیوانات منقرض خواهد شد...،  جنگ های زیادی پدیده ای شایع و عمومی خواهد شد...،  آن چه می بینیم شبیه یکی از فیلم های علمی ـ تخیلی است.

      این گونه توصیف های منفی گرایانه عمدتاً از تصویری متداول، کلیشه ای، علمی و تخیلی از آینده الهام می گیرد.  تصویری از آینده که بوسیله جوانان ساخته می شود،  نشان دهنده دنیای غریبی است،  که در پرتو ارزش های فرهنگی رایج،  برای آنان شکل گرفته است.  معمولاً جوانان با تکیه بر جنبه های فناورانه و عجیب و غریب،  آینده خود را با پنداشت اینکه،  آینده چطور می تواند باشد،  دور نگه می دارند.  یک جوان گفته است،  من نگران این هستم که جهان در قرن 21 بیشتر شبیه به داستان علمی ـ تخیلی یک کتاب فکاهی باشد.  چنانچه از حالا به فکر نباشیم،  و اندیشه های پیش گیرانه را طرح نکرده و بکار نگیریم،  زمین ما به یک زباله دانی بزرگ تبدیل خواهد شد.  گناه پیدایش چنین الگو های پنداشتی در میان جوانان را،  نباید تنها بحساب ساز و کار های فرهنگ عمومی،  و رسانه های گروهی گذاشت،  زیرا اینگونه پندارها،  آن خلاء شناختی را پر می کند.  جوانان در غیاب نظام فلسفی و روش شناسی مناسبی،  که به اتکای آن بتوانند جایگاه خود را در آینده بفهمند،  به تصورات ضد آرمان شهری می گرایند.  بنابر این آنچه بیش از همه ضرورت دارد،  وجود چهار چوب با نظامی جایگزین،  برای شناخت آینده و هم اندیشی،  برای ایجاد گسترده این نظام است.  شکی نیست که آموزش بعنوان وسیله تبادل نظر،  در این راستا می تواند بالقوه اثر بخش باشد.  بعنوان مثال آموزش در ایران،  بزرگترین صنعت ملی است،  که بیش از 20 میلیون دانش آموز را تحت پوشش قرار داده است.  از این رو آموزش را باید وسیله اساسی و چشم گیر برای انتقال نگرشها،  و رفتار های اجتماعی و فرهنگی دانست،  بعلاوه آموزش پیش دبستانی تا بیرستان،  ضرورتاً باید آینده مدار باشد.  زیرا کارکرد آن در واقع تجهیز دانش آموزان،  به دانش و مهارت های لازم برای مشارکت موثر در جامعه،  چه در در زمان حال و چه آینده است.  دانش آموز بخش بزرگی از وقت خود را به آموزش می گذراند،  و نگرشها رفتارها و توانایی های آنها،  در پرداختن به مقوله های مرتبط با آینده،  مستقیماً متأثر از تجربه های یادگیری آنها است،  که از طریق متون آموزشی فرا می گیرند.

نظام آموزشی و آینده پژوهی

      نظام آموزشی تاکنون در به چالش کشیدن موضوعات و مسائل آینده،  در برنامه های آموزشی پیش دبستانی تا دبیرستان پاسخ مناسبی را نداده است.  این مسئله تا حدی از آنجا ناشی می شود،  که اکثر آموزگاران آگاهی و شناخت چندانی،  از روشها و جهت گیری های فلسفی مطالعات آینده پژوهی ندارند.  پی آمد چنین خلایی در بنیان معرفتی آموزش این خواهد بود،  که اکثر آموزگاران فاقد معیار های اساس هستند،  که برای تحلیل استباط خود از رابطه آموزش و آینده،  برای تبدیل مسائل آینده،  به تجربه های علمی یاد گیری،  ضرورتاً به آن نیاز دارند.  آینده پژوهان برای بهیود این وضعیت،  باید همچنان بر مسئولیت دراز مدت خود،  یعنی اطلاع رسانی پیرامون اسلوب آینده پژوهی،  در زمینه های آموزشی پافشاری نمایند.  اگر چه هنوز در مبانی معرفتی آموزش آینده پژوهی،  کاستی هایی وجود دارد،  اما انصافاً این اتفاق هم وارد است،  که نظام های آموزشی به اندازه کافی،  به رسالت خود یعنی تجهیز دانش آموزان،  به دانش و مهارت های لازم برای مشارکت موثر،  در جامعه امروز و آینده نپرداخته اند.  در برنامه های آموزشی عموماً آینده بر اساس سه دسته گزاره،  مورد توجه قرار می گیرد:

   1  ــ  اشاره های جزئی به آینده،  که تنها جنبه لفظی و شفاهی دارند.

   2 ــ  گزارش های آموزشی که آینده را ضمنی و تلویحی،  و نه صریح و مستقیم معرفی می کنند.

   3 ــ  آینده های مسلم و نسخه های از پیش تعیین شده،  که بعنوان مبنای تصمیمی گیری،  به خورد دانش آموزان داده می شوند.

   هشدار:  نظام های آموزشی که از چهار چوب های کهنه و قدیمی فراتر نمی روند،  و بر الگو برداری از تلقی های منسوخ و قدیمی اصرار می ورزند،  منشأ افت و انهدام اجتماعی خواهد بود،  نه راه گشا برای آینده نوین،  مانند در اینجا.

      نظریه پردازان منتقد بر اهمیت نقش موسسه های آموزشی،  در انتقال فرهنگ اجتماعی مسلط تأکید می کنند،  بنابر این بایسته است،  برنامه های آموزشی که تلقی جوانان از آینده را شکل می دهند،  هم سنگ تلویزیون و سایر رسانه های گروهی بحساب آیند.  هر گونه اشکال و نقص در رویکرد برنامه های آموزشی،  به آینده تأثیر منفی و ماندگار بر ذهن جوانان،  درباره آینده خواهد گذاشت.  تصویری از این نگرانی را در انتقاد های مطرح،  در گزارش پژوهشی پیرامون آموزش اجتماعی می توان مشاهده نمود.  بررسی چگونگی معرفی آینده،  در کتاب های درسی دانش آموزان،  تصویر تیره و تار از آینده معرفی می کند.  با بزرگ نمایی مشکلات اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آینده،  توانمندی های نسل های آینده را برای مشارکت فعال و خلاق،  در حل آن به حاشیه می راند.  به این ترتیب این کتابها با ارایه تصویر های ضد آرمان شهری از آینده،  مشکل نگرش جوانان نسبت به آینده را،  که پیش از این مطرح شد،  تداوم بخشیده و به کاهش آن کمکی نمی کند.

      آینده پژوهی ابزاری است که دانش آموزان می توانند،  بکمک آن امیدها و نگرانی های خود را نسبت به بسیاری از موضوعات سنتی،  که برنامه های درسی مدارس را تشکیل می دهند،  با انعطاف پذیری بیش تری بررسی نمایند.  شکی نیست که گنجاندن مولفه های آینده محور،  در برنامه های آموزشی بسیار ضروری است.  مطالعه تلقی جوانان از آینده،  اهمیت داشتند دید مثبت به آینده،  و نقاط ضعف نظام آموزشی فعلی در سطح کلان آن،  این نتیجه گیری را روشن تر می کند.  اما براستی چگونه باید به اینگونه مسائل پرداخت؟  اهداف چنین برنامه آموزشی چه باید باشد؟  و چگونه باید این اهداف را بیان و تدوین کرد؟  پاسخ به این پرسشها در گرو بررسی اصول آینده پژوهی بکار رفته در کتاب های درسی می باشد.  واقعیت این است که آینده پژوهی در حوزه آموزش،  هنوز قلمرویی ناشناخته در حال تکامل،  و نسبتاً بدون تحقیق باقی مانده است.  از این رو بررسی اصول آینده پژوهی در امر آموزش،  کمتر بچشم می خورد،  این مطلب بویژه درباره اقدامات آینده محور،  خارج از محیط های رسمی آموزشی،  یعنی سازمان های غیر دولتی، کنفرانسها، سمپوزیمها، دوره های آموزشی ویژه و کارگاه های آینده پژوهی صادق است.

چگونگی آموزش آینده ها

      برنامه آموزشی ابزار اساسی و مهمی است،  که اهداف آموزش آینده را به دانش آموزان منتقل می کند،  و به آنها می شناساند،  از این رو است که مفهوم نوسازی برنامه آموزشی،  بخوبی نشانگر اهدف معلمان آینده است.  معلمان آینده برنامه آموزشی یکپارچه می خواهند،  که از نظام سنتی گسسته،  و از رشته گرایی فراتر رفته،  و رویکردی گسترده تر و میان رشته ای در پیش گیرد.  به اعتقادی این گونه برنامه آموزشی،  بر پیوند جنبه های مختلف برنامه تأکید ورزیده،  و سلسله پیچیده عواملی،  که بر هر یک از مولفه های برنامه اثر می گذارد را معرفی می کند.  در این مدل نوین آموزشی،  استراتژی های تدریس و یادگیری باز و نامحدود،  به مقابله با انضباط سنتی آموزشی بر می خیزد.  انضباطی که دیدگاه های دور از هم یا مخالف را حذف می کند،  و بنابر این مدعی داشتن معنی تک واحدی است.  برنامه آموزشی آینده محور،  بجای آموختن واقعیات،  بر فرایند یادگیری یعنی چگونه یاد بگیریم تأکید می کند،  و توسعه مهارتها و تلقی های متغییر درباره آینده را،  مهم تر از کسب دانش مطلق می داند.

      برنامه آموزشی باز  نامحدود،  دانش آموزان را بخوبی برای بزرگسالان آماده می کند،  زیرا پویایی جامعه امروزی و عدم قطعیتی را،  که راجع به آینده وجود دارد،  بطور دقیقتر منعکس می سازد.  همچنین انعطاف پذیری و حساسیت بیش تری،  در قبال فرآیند های مستمر یادگیری از خود نشان می هد.  برنامه آموزشی آینده گرا راه های بسیاری برای ارضای نیازها و علایق متفاوت دانش آموزان فراهم آورده،  و حاوی روش های گوناگون آموزش و گزینه های مختلف اهداف آموزشی است.  اصل انعطاف پذیری،  دانش آموز را نسبت به اهمیت نقشی که در شکل دادن به برنامه آموزشی دارد،  آگاه می سازد.  برنامه انعطاف پذیر به دانش آموز می فهماند،  که یادگیری چیزی فراتر از همکاری صرف بین او و معلم است،  و به این ترتیب تشویق می شود،  خود ابتکار عمل را در دست گرفته،  و در تنظیم دستور کار برنامه آموزشی از معلمش پیشی بگیرد.  یکی از مزایای این رویکرد نو،  شخصی سازی برنامه آموزشی در نگاه دانش آموز است.

      دانش آموزی که احساس کند،  به برنامه آموزشی خود تسلط و کنترل دارد،  یکی از کلیدی ترین اصول آینده پژوهی را،  بهتر از دیگران درک خواهد کرد.  اصلی که می گوید افراد باید با توسعه مهارت های خود،  به جای برخورد های انفعالی و از سر ضعف،  سرنوشت خود را فعالانه تحت کنترل خویش درآورند.  معلمان آینده استدلال می کنند این تأکید نشان دهنده آن است،  که تا چه حد اهداف آموزش آینده ها،  با اصول محوری رویکرد های سنتی آموزش هماهنگ است.  برنامه آموزشی آینده محور،  و برنامه آموزشی سنتی هدف مشترکی دارند،  و آن فراهم آوردن ابزار هایی برای دانش آموزان است،  که از طریق آنها در زندگی حال و آینده خود،  دست به انتخاب و مشارکت فعال بزنند.  اما وجه تمایز اصلی آنها در این است،  که برنامه آموزشی آینده محور از لفاظی ها و پر گویی هایی،  که ویژه برنامه های سنتی است،  پا را فراتر گذاشته،  مستقیماً و به شکلی نظام مند،  به این هدف می پردازد.

      تا این جا با تأکید شدید آموزش آینده محور،  بر توسعه خود شناسی عمیق بخوبی آشنا شدیم،  در واقع تلقی فعالانه و مشارکتی از آموزش خود شناسی را،  در خط مقدم تغییر قرار می دهد.  ایجاد و پرورش خود شناسی،  در آموزش قرن حاضر اهمیت ویژه ای دارد.   خود شناسی برای افرادی که می خواهند،  در دنیای متغییر و پویای امروزی موفقیت آمیز عمل کنند،  تکیه گاهی درونی محسوب می شود.  همچنین در ایجاد و رشد حس خود انگیختگی،  به دانش آموزان کمک می کند،  به گونه ای احساس مسئولیت نمایند،  و خود را در زندگی بجلو سوق دهند.  دانش آموزان با ترکیب انعطاف پذیری،  و خود انگیختگی در برنامه های آموزشی آینده محور،  دید وسیع تری یافته،  و برای مقابله با تنگ نظریها و کوته بینی های تحمیل شده،  از سوی جامعه مفاهیم و نقش های جدیدی می آفرینند.  برنامه آموزشی آینده محور،  توسعه توانایی های دانش آموزان را در نوسازی تفکرات خود آسانتر می کند،  که این خود مستلزم ارزیابی مجدد و مستمر،  و در صورت لزوم اصلاح برداشتها،  از مفاهیم در حال تغییر است.  این گونه دانش آموزان،  چالش زندگی در تضادها ابهامها و گزینه های مختلف را،  با آغوش باز پذیرفته و از آن لذت می برند،  و دیگر بدنبال  معنایی ساده و بسته از زندگی،  که تنها با انکار و رد گوناگونی تجربه ها حاصل می شود،  نخواهند رفت.

      از این تحلیل نباید نتیجه گرفت،  که معلمان آینده ها،  نگرشی کاملاً نسبی از آموزش دارند،  در بعضی از نوشته ها گاهی به شرایط پست مدرنیسم اشاره ای می شود.  البته معلمان آینده ها نیر مانند مفسران پست مدرنیست،  درباره مبانی شناخت در ایدوئولوژی و روابط قدرت،  از خود حساسیت نشان می هند.  اما اکثریت قریب به اتفاق آنها،  حاضر نیستند برنامه های آموزشی خود را،  بر مبنای نقد های ضد بشری تئوری های فرا ساختاری تدوین نمایند.  در عوض ویژگی آموزش آینده ها،  جهت گیری قوی اخلاقی و فلسفی آن است،  که می خواهد این حس را بتدریج در دانش آموزان القا کند،  که جایگاه آنها در شبکه جهانی روابط اجتماعی و اکولوژیک کجاست.  این جهت گیری فلسفی با هدف آینده پژوهی،  که خواستار تسهیل شناخت دانش آموزان درباره پیوند آنها با عالم خارج،  یعنی فرهنگ جامعه و محیط می باشد سازگاری دارد.  نتیجه دید جهانی و کل نگر این است،  که صفاتی چون تساهل، مدارا، همدلی، تکثیرگرایی، عدالت خواهی و تساوی حقوق را،  در دانش آموزان تقویت می کند.  تأکید بر این که دغده های دانش آموزان باید از مشکلات شخصی آنها فراتر رود،  عموماً به پیوند بین آموزش آینده ها و آگاهی زیست محیطی و زمین ما منجر می شود.

      معلمان آینده نیز گاهی مستقیماً به سنت های آرمان گرایانه،  که بعضی از بینش های اساسی از آنها نشأت می گیرد،  اشاره می کند.  اما اکثر معلمان آینده ها آرمان گرایی خود را،  با تأکید بر نقد مداوم و زیر سئوال بردن حقایق مسلم،  و مفروض جامعه تعدیل می نمایند.  توانایی زیرو رو کردن هنجارها و سنت های پذیرفته شده،  یکی از استراتژی های کلیدی آموزش آینده محور بشمار می رود.  چنین کاری به نابودی چهار چوب های معنایی منجر نمی شود،   بلکه کیفیت معنایی را که دانش آموزان از برنامه های آموزشی بدست می آورند،  افزایش می دهد،  زیرا آنها را ترغیب می کند،  گسترده وسیع تری از گزینه های حال و آینده را بشناسند.  مطالعات مربوط به آموزش آینده ها،  توسعه مهارت های فکری از قبیل:  انعطاف پذیری، کنجکاوی، خلاقیت، تخیل و توانایی مواجهه با حوادث غیر مترقبه، تعارضها، ناسازگاریها و تردیدها را بسیار جدی می گیرند.  این خود حاکی از وجود طرز فکری منتقد،  در پس چنین مطالعاتی است،  بازنگری و تغییر شکل معانی و مفروضات از طریق تفکر انتقادی،  به دانش آموزان کمک می کند،  خودشان را آفرینندگان تغییر و نه دریافت کنندگان بی اراده و منفعل آینده بحساب آورند،  و به جای چنگ زدن به آرمانی واحد و ثابت، تأمل در گزینه های مختلف آینده را برگزینند.  افردی که خود را عامل تغییر در گود تاریخ می دانند،  و نه تماشگر کنار آن،  مورد اعتمادند و می توانند،  درباره برداشتها و تصویر های ارزشمند برای زندگی آینده اظهار نظر کنند.

      یکی از راه های ایجاد این فرایند،  تشویق افراد به افزایش آگاهی خود،  درباره چگونگی برخورد با مسایل گوناگون است،  منجمله دروغ های تاریخی.  خطوط زمانی و چرخ های آینده نیز،  بعنوان ابزاری برای ترسیم مفاهیم و کشف گزینه های آینده،  بکار گرفته شده است.  به این ترتیب آموزش آینده ها با فهم فرایند های تغییر و توسعه توانایی های افراد،  برای کنترل و هدایت آینده خود،  ارتباط کاملی دارد.  این نوع آموزش تک تک افراد را تشویق به نهراسیدن از تغییر می کند،  و به آنها می قبولاند که می توانند،  مستقیماً با رویدادها رو برو شده،  و برآنها اثر بگذارند.  بطور خلاصه بگویم،  آموزش آینده ها به افراد این توانایی را می بخشد،  که عامل دگرگونی باشند،  نه اینکه آن را پذیرفته و تحمیل نمایند.  درضمن بر ارتباط افراد با جهان خارج تأکید کرده،  و به آنها می فهماند که ما انسانها تا چه میزان،  در مسئولیت مشترک شکل دادن به آینده به یکدیگر پیوند خورده ایم.  ارتباط توسعه این مهارتها با زمان حال،  باید هر چه زودتر بر همه روشن و آشکار شود،  کسب مهارت های مذکور منجر به توسعه انسانی،  در عمیق ترین و فراگیر ترین سطح آن می شود،  چرا که علاوه بر ایجاد خودشناسی مثبت،  و احساس تعلق بجهان خارج،  در تضاد آشکار با طرز فکر کنونی جوانان است.

      آموزش آینده ها فاقد شبکه های رسمی کشوری است،  که این بر خلاف استراتژی ملی و مردمی ایران است،  این لیست و زیر مجموعه های آن می شوند:  موسسات آموزشی دولتی و غیر دولتی،  سازمان های غیر دولتی آینده پژوهی که اقدامات را ارزیابی و از تحقیقات یکدیگر استفاده کنند.  با این وجود بوضوح می بینیم، که آموزش آینده ها ساختارها، ابزارها و روش شناسی هایی در اختیار ما می گذارد،  تا تحولات اجتماعی را بگونه ای تسهیل کنیم،  که افراد به کنترل مجدد بر زندگی آینده خود تشویق شوند.  چنین آموزشی می تواند هدف جدیدی را به ما ارائه کند،  و به این ترتیب جان تازه ای به نظام های آموزشی کنونی می بخشد.  در عین حال معلمان را منطق ایرانی نزدیک می کند،  و آنها را قادر می سازد،  که منشور خود را بطور جدیدتر و نظام مند پیاده کنند،  منشوری که آنها را موظف می کند،  برای زندگی آینده بشر مبانی پایه های مستحکمی بیابند. ادامه دارد و بازنویسی می شود،  جهت دریافت منابع به اینجا بروید.

کلیک کنید:  دانایی نوین ایران

کلیک کنید:  طبقات اجتماعی ایران

کلیک کنید:  شهرستان های تاریخی ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

تمدن آینده جهان

      پیشرفت بشر در این است که هر چه زود تر دانش را گسترده نماید،  و آنرا از احتکار و خرید و فروش خارج نماید،  تا سریع بتواند از بحران های اقتصادی و اجتماعی و انقراضی خلاص شود،  این وظیفه روشنفکران است که جامعه را آگاه نمایند.  همانگونه که در جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران نوشته ام،  تاکنون تمدن ها را بر اساس نوع ساختار تاریخی اجتماعی تعیین می کردند،  ولی از این قرن و حداقل در نیم قرن آینده تمدن ها را بر پایه تولید و مصرف انرژی طبقه بندی می کنند.

   اول ــ  تمدن هایی که انرژی های خود را در کنترل دارند،  و آنرا از سیارات و آب و هوا می گیرند،

   دوم ــ  تمدن هایی که بر انرژی خود کنترل دارند،  و آنرا از منابع فسیلی می گیرند،

   سوم ــ  تمدن هایی که بر تولید و مصرف انرژی خود کنترل ندارند.

      همچنین یکی از مسائل مهم برای آینده این است،  که جهان مصرف انرژی خود را از فسیل های سوخته قطع کند،  این بدان معنا نیست که حفظ و یا صرفه جویی در انرژی نماید،  که کار خطرناکی است.  بلکه در نظر داشته باشد که آینده تولید انرژی متفاوت گردد،  الزاماً برای مبارزه با انقراض زود هنگام به سمت تولید انرژی های نوین خواهد رفت.  بنا بر این علومی مانند هم جوشی هسته ای و مهار پلاسمای جوشان پایه کار تولید انرژی قرار می گیرند،  و در مصرف انرژی از علم نانو استفاده خواهد شد.  با نانو تکنو لوژی می تواند طبیعت را خلق کرد و چیزهای جدید پدید آورد،  مثلاً صفحات سیلیکونی خورشیدی از نانو ساخته می شود،  که بسیار کوچک سبک و کار آمد است،  و لامپ های ریز کم وات پر نور با این تکنیک تولید می شود.

      افق های دانش در قبایل بدوی کم و در حدود همان قبیله بود،  بعد وسعت دید علمی در شهری چند ده هزار نفری قرار گرفت،  و اندکی دیگر یک امپراطوری حداکثر دید شد.  اما امروزه می دانیم دور نمای دانش بسیار گسترده است،  و درک آن باعث می شود بیم و نگرانی بابت آینده از بین برود.  در مقابل و آینده نگری سه انقلاب بزرگ داریم که انسان می تواند آینده و زمین را در کنترل گیرد،  انقلاب کوانتوم، انقلاب کامپیوتر، انقلاب بیوتکنولوژی.  هر سه دانش در حال شتاب گیری بیشتر و بیشتر هستند،  و فن آوری هایی در اختیار بشر می گذارند،  که همیشه آرزوی آن برای بشر بوده است.  با نظری به آهنگ رشد علوم،  پیشرفت های این فن آوری ها تا حدود 25 سال دیگر چند هزار برابر می شود.  در اینجا چند مثال می زنم،  یکی،  ژنوم انسان که با پرتو لیزر صدها ژن خوانده می شود،  و با کامپیوتر پردازش می شود.  دیگر،  تولید و مصرف انرژی کنترل خواهد شد و بدین ترتیب زندگی و حیاط  به کنترل گرفته می شود.  مثال سوم،  انتقال موجودات از یک مکان به یک مکان دیگر امکان پذیر می شود،  هم اکنون ذرات منفرد نور،  پوتن را توانسته اند به 600 متر در آنطرف دانوب بفرستند.

    قرنها دانشمندان ایران بزرگ در فکر و کار این بودند،  که مس و آهن را به طلا تبدیل کنند،  آزمایش های بسیاری انجام می دادند،  هر چند که در کارشان موفق نبودند،  اما باعث تحقیقات وسیع و کشف های مختلف و پیشبرد علوم بویژه شیمی گردیدند.  کار های آنها نتیجه فلز طلا نداد،  اما اینگونه که پیداست بزودی با علم مهندسی کوانتوم قادر خواهند بود با دست کاری اتمی هر عنصری را به عنصر دیگری تبدیل کنند.  بزودی ماشین های فوق هوشمند بکار گرفته می شوند،  که می ‌توانند در تمامی فعالیت های هوشمندانه از انسان باهوش پیشی بگیرد.  طراحی این گونه ماشین ها یکی از همین فعالیت های هوشمندانه است،  پس ماشین فوق هوشمند حتی می ‌تواند ماشین های بهتری طراحی کند.  بنابر این محققاً یک انفجار هوش بوقوع خواهد پیوست،  و هوش انسان بسیار عقب خواهد ماند،  زیرا پردازش مغز انسان بسیار کند تر خواهد بود.  سیستم فوق هوشمند آخرین اختراعی خواهد بود،  که دید آینده نگری ما فعلاً می گوید،  انسان نیاز به ساخت آن دارد.  وحدت تکنولوژی در نیمه اول قرن 21 وسایل و تجهیزاتی در اختیار انسان می گذارد،  که امکان ساخت ابر هوشیاری فراهم می شود،  هوش فقط هوش است،  اما ابر هوشیاری همه خرد را در بر می گیرد.

درک تحولات خارق العاده

      قرن 21 شروع انقلابی در تولید دانش و ثروت است،  که متعاقب آن واژگونی و دگرگونی جوامع را در پی دارد.  برای درک تحولات خارق العاده که از این پس رخ خواهد داد،  و همچنین برای پیش بینی تحولات بمراتب شگفت انگیز تری که در پیش داریم،  لازم است ویژگی های مهم اقتصاد نوین موج های نو و سیاسی این قرن را از نظر بگذرانیم.   با چرخش به سمت تکنولوژی های انعطاف پذیر هوشمند،  تنوع و گوناگونی را اشاعه می دهد،  بدین جهت مصرف کننده را در انتخاب چیزهای مورد نیاز با دامنه ای وسیع روبرو می کند.  خود این بترتیب تبلیغات گسترده می طلبد،  که سر نخ آن دست سیاسیون قرار دارد،  و این سیاسیها را سرمایه ها انتخاب می کنند.  بازار تولید و مصرف در انبوهی از انواع کالاها سر درگم است،  کالا هایی که در نقاط تعیین شده اقتصادی و با استاندارد مشخص تولید میشوند.  ولی این بازار انبوه نیز خود باید هر چه بیشتر و بیشتر به بازار های مناسب و متعادل تجزیه شود،  و در آن حال نیاز مشتریان تنوع می باید.  دسترسی به اطلاعات گسترده و بهتر به موسسات تجاری امکان می دهد،  بازار های خود را شناسایی کنند،  و در خدمت تامین نیاز های خرده بازارها قرار گیرند.

      مغازه های اجناس تخصصی،  بوتیکها، فروشگاه های بزرگ، سیستم های تلویزیونی و کامپیوتری خرید از خانه،  خرید پستی و دیگر سیستمها،  مجاری روز افزونی را ارائه می دهند،  که از طریق آنها توزیع کنندگان می توانند اجناس خود را در بازاری هر چه انبوه زدایی شده تر به مشتریان عرضه کنند.  در همین حال تبلیغات از طریق رسانه ها،  بخش های هر چه کوچکتری از بازار را هدف می گیرند،  با فعالیت گسترده تلویزیون های ماهواره ای که براحتی در دسترس می باشند،  تجربه ای شگفت انگیز به مخاطبان انبوه،  خط تایید می گذارد.  در چنین سیستم هایی فروشندگان می توانند خریداران را با دقت بیشتری هدف قرار دهند.  انبوه زدایی همزمان تولید و توزیع و ارتباطات،  اقتصاد را نیز دچار انقلاب می کند و آن را از همگونی به سمت نا همگونی بی اندازه سوق می دهد.  بسیار از کارها که در این قرن وجود دارد در قرن گذشته وجود نداشت،  امروزه بسیاری از جوانان احساس می کنند،  جامعه حق کار و دستمزد آنها را خورده.  این برای آن است که نتوانسته اند تغییرات نا پیوسته جدید و یا دانایی قرن 21 را بفهمند،  آنها نیازمند این می باشند که وبلاگ انوش راوید را مطالعه و پیگیری نمایند.  امروزه ماهیت کار نسبت به قرن گذشته دگرگون شده است،  در موج دوم کارها کم تخصص و براحتی قابل تعویض و یا جایگزینی بودند.

      آموزش و پرورش انبوه پرور قرن گذشته،  افراد را به سبک کار کارخانه ها برای کارهای یکنواخت و تکراری آماده می ساخت.  ولی در موج سوم برعکس می باشد،  و با افزایش شدید نیاز به مهارت،  کار هر چه تعویض ناپذیر می شود.  نیروی عضلانی اساساً قابل جایگزینی است،  اگر کارگری کم مهارت استعفا کند یا اخراج شود،  به سرعت می توان با هزینه ای اندک،  فرد دیگری را به جای او گماشت.  به عکس،  با بالا رفتن سطح مهارت های تخصصی مورد نیاز اقتصاد موج سومی،  یافتن شخص مناسب که مهارت های مورد نظر را داشته باشد،  دشوارتر و گران تر می شود.  در کارهای موج دومی نگهبانی که از یک اداره اخراج می شد،  مجبور بود برای کار مجدد با بسیاری از کارگران عضلانی بیکار رقابت کند،  یا در جایی سریداری کند.  اما در موج سوم مهندس کامپیوتری که سالهای عمر خود را با کامپیوتر سر کرده،  نمی تواند کار دیگری جز تخصص خودش انجام دهد،  یا یک دکتر الزاماً فاقد مهارت دیگری است.  حتی کارگر کارخانه در قرن جدید فقط قادر است با تجهیزات فنی همان کارخانه کار کند،  و جابجایی براحتی امکان ندارد.  افزایش تخصص و تغییرات سریع در مهارت های مورد نیاز،  از تعویض پذیری کار می کاهد.  افراد باید خود را با شرایط انطباق دهند و حتی از فرصتها بهره گیرند.   در چنین بازار و اقتصاد قرن 21 ما باید جایگاه خود را شناسایی کنیم،  تغییرات عظیمی که طی بیست سال گذشته در شیوه و بازار کار شده و سالهای آینده ادامه خواهد داشت را درک نماییم.

   پرسش از عموم:  آیا شما تحلیلی برای آینده دارید؟

تحلیلی برای آینده از تاریخ

     یکی از مهمترین موضوعات آینده نگری برای ادامه حیات بشر رفتن به گذشته و یافتن ریتم و آهنگ رشد و تکامل می باشد،  البته بهتر است گفته شود ریتم خرابکاری و نابودی زمین.  بشر جهان را در چند مرحله به نابودی و انقراض کشانید،  البته می توان هر کدام از مراحل را جدا بررسی کرد.  مرحله اول از پیدایش حرکت و گسترش نفوذ انسان اولیه در سراسر جهان از حدود 80 هزار سال پیش تا حدود 10 هزار سال پیش با آغاز انقلاب کشاورزی،  مرحله دوم از انقلاب کشاورزی تا انقلاب صنعتی ابتدای قرن 19،  و مرحله سوم این دو قرن و خورده اخیر.  اولین مرحله که حدود 70 هزار سال به درازا کشید،  درصد کمی از زمین نابود شد،  مرحله دوم حدود 10 هزار بود و درصد بیشتری از زمین شخم زده شد،  مرحله سوم که تا امروز باقی است درصد بالایی از گیتی و کهکشان بدست بشر در حال نابودی است.  البته این تقسیم بندی انوش راوید می باشد که در فرهنگ یادگیری قابل تجدید نظر است،  دانشمندان دانش مربوطه مراحل را شکل دیگری تعریف می کنند.  با توجه به درصد تصاعدی تخریب و نابودی زمین می توان نتیجه گرفت آینده به ناکجا آباد ختم می شود،  و جالب این است که هیچ اندیشه ای برای جلوگیری از این ریتم و آهنگ تخریب وجود ندارد.

      مرحله نخست اندکی پس از آنکه انسان   Homo sapiens در آفریقا تکامل یافت،  و حدود 100 هزار سال پیش این انسان به لحاظ آناتومیکی توانست مهاجرت به خارج از آفریقا و پراکنش در سرتاسر جهان را شروع نماید.  حدود 80  هزار سال پیش به خاورمیانه،  و سپس از حدود 60 هزار سال پیش به بقیه نقاط جهان رفت،  مشروح در پست تابستان 89 اینجا.  در اروپا رد پای انسان حدود 40 هزار سال پیش با جمجمه مرد اروپایی موزه بوخارست،  همه جانداران بزرگ شیر، گاو و بسیاری دیگر نابود شدند و برای همیشه از طبیعت اروپا رفتند.  نئاندرتال ها که از مدت ها پیش در اروپا زندگی می کردند،  کمتر از 20 هزار سال پیش و پس از رسیدن این بشر به اروپا همچنان زنده بودند،  اما پس از آن به طور ناگهانی و غیر منتظره ناپدید شدند.  به اعتقاد بسیاری از دیرین انسان شناسان قربانیان حرکت بشر بودند،  آنها از طریق نبردی تمام عیار،  یا به روشی زیرکانه تر در اثر باختن در رقابتی بوم شناختی،  که در قیاس با نبرد رودررو آثار ویرانگر کمتری در پی داشت،  از پا درآمدند،  و برای همیشه از صفحه روزگار محو شدند.  در همه جا بسیاری از گونه های بومی جانوری به ویژه گونه های بزرگ جثه تر اندکی پس از رسیدن آدم منقرض شدند.  انسان مانند کرگدنی بود که در یک فروشگاه ظروف چینی رها شده باشد،  همچنین اکوسیستم ها را با شکار بیش از اندازه گونه ها از بین برد.  حیوانات و شکارهایی که تا پیش از آن هیچ تجربه ای از رویارویی با انسان نداشتند،  براحتی کشته شدند.  همچنین بشر که موجود طبیعی هر سرزمین نبود با ویران ساختتن طبیعت،  و با انتشار میکرواورگانیسم های بیماری زا موجب نابودی و انهدام اکوسیستم ها گردید.  هر جایی که پا گذاشت سایر گونه ها منقرض شدند،  شواهد دیرینه و باستان شناسی اکوسیستم ها توسط انسان را تایید می کند.

      در استرالیا و زلاندنو حدود 40 ـ 50 هزار سال پیش انسان به آنجا رسیده،  شاهد انقراض های وسیعی بوده،  حیوانات بسیاری از گونه های بزرگ برای همیشه نابود شدند.  حدود ۱۲۵۰۰ سال پیش وقتی پا به آمریکای شمالی گذاشت خرابکاری خود را شروع کرد،  مکان هایی که حاکی از قصابی ماموت ها و ماستودون ها و انقراض بوفالوها هستند،  در سرتاسر قاره پیدا شده است.  انقراض عظیم فلور و فون دوره پلئیستوسن در حفره قیر لابرین (La Brea) با رسیدن انسان به آمریکای شمالی همزمان گردید.  در حدود ۸ هزار سال پیش کارائیب نیز شماری از گونه های بزرگش را پس از رسیدن انسان به آنجا از دست داد.  ماداگاسکار تا اندازه ای یک مورد استثنایی است،  انسان تنها ۲۰۰۰ سال پیش برای اولین بار به آنجا رسید،  ولی باز هم به خوبی با الگو های انقراض کار و تلاش کرد.  در این جا نیز فیل مرغ بزرگ، گونه ای از اسب آبی به علاوه لمورهای بزرگ اندکی پس از ورود انسان به سرعت ناپدید شدند،  جنگل های وسیعی هم نابود شدند.  در قاره های آفریقا و آسیا و اروپا که انسان نماها از گذشته های دور زندگی می کردند،  بسیاری از جانوران مقابله با انسان نما را تا حدودی می دانستند،  و از قبل سازگاری طبیعی داشتند،  به همین جهت توانستند تا مقدار زیادی از حمله انقراضی بشر امروزی جان سالم به در ببرند.  گونه هایی که در طبیعت و اکوسیستم های محلی خود هیچ گاه آدم ندیده بودند،  یا برتری به همه داشتند و شکار شدن برایشان مفهوم نداشت،  سریع از بین رفتند. 

       مرحله دوم نابودی و انقراض تقریباً از ۱۰ هزار سال پیش و پس از روی آوردن انسان به کشاورزی و دام پروری، آغاز شد.  انقلاب کشاورزی در زمان و جاهای مختلف جهان ظاهر شد،  و مروراً به همه جهان گسترش یافت،  و دگرگونی های بوم شناختی بسیار شدید و اساسی را در کل تاریخ حیات به وجود آورد.  با کشاورزی انسان دیگر مجبور نبود که برای ادامه بقایش به سایر گونه ها وابسته باشد،  و می توانست با مهارت بسیار سایر گونه ها را برای استفاده های شخصی تحت کنترل در آورد.  با کشاورزی بشر بطور کلی از طبیعت جدا شد و دیگر مجبور نبود تابع ظرفیت تحمل اکوسیستم ها باشد،  و از این رو توانست جمعیت اش را به طور بی رویه ای افزایش دهد.  در واقع انسان تنها گونه جانداری گیتی بود که طبیعت را رعا کرد،  و از زندگی اکوسیستم محلی دست کشید،  و به سادگی رو در روی آن قرار گرفت.  نمونه رویارویی با اکوسیستم ها برای توسعه کشاورزی،  تبدیل زمین به مکانی برای تولید یک یا دو محصول غذایی و نابودی سایر گونه های گیاهی بومی گردید.

      با انقلاب صنعتی و کمک ابزار و تفنگ که انبوه تولید شده بود،  کشتار سرسام آور حیوانات بیچاره و قطع درختان آغاز شد که تا امروز بشدت ادامه دارد.  از قرن 20 با استخراج نفت و آلودگی های جدید،  کره زمین و جو را دارد دگرگون می کند و تغییرات اساسی در آب و هوا پدید آورده است.  استخراج آبهای زیر زمینی تعادل سطح آبها و زمین شناسی را بهم زده و آلودگی آبهای سطحی و عمقی هم مزید بر آن بشدت ادامه دارند.  اراضی و زیر زمین، دریا و کف دریا،  جو و لایه اوزون،  آسمان و فضا،  همه چیز را آلوده کرده حتی خدا هم تصور نمی کرد این بشر ملیونها قطعه را در فضا رها کند.  با زیاده خواهی و دستکاری های ژنتیکی و در طبیعت دارد چیزهایی تولید می کند،  که معلوم نیست آخر عاقبت آن چه می شود.  با انفجار های اتمی و آزمایشات علمی نمی داند که زمین متقابلاً انعکاس دارد و پاسخ می گوید و صدماتی وارد می کند.

      امروزه گونه های جانوری اهلی شده و پرورشی با کمک انواع داروها زنده می مانند،  تولیدات کشاورزی نیز با وضع بدتری به انواع آفت کشها آلوده هستند.  هنوز هم محصولات کشاورزی مرتباً نابود می شود،  بیماری و قحطی بر زمین سایه انداخته،  اما کشاورزی توانسته تاثیر شگرفی بر اندازه جمعیت انسان بگذارد.  مصرف سوخت های فسیلی کشاورزی را گسترده نموده،  اما در نتیجه تغییرات بیشتری بر محیط زیست اعمال کرده است.  انسان همچنان به صید ماهی بی رحمانه ادامه می دهد،  ذخیره گاه بزرگ ماهیان سیاره زمین به شدت تهی شده است.  درختان را برای تهیه الوار و کاغذ بدون توجه به عواقب وخیم آن قطع می کنند،  جنگل های وسیع زمین نابود گردیده و کلاً سیستم 6 میلیارد ساله بهم ریخته شده.  مصرف بی رویه سوخت، آلودگی و فرسایش خاک در اثر کشاورزی و دامداری،  مناطق مرده ای را در ذخیره گاه های زمین به وجود آورده و هیچ فکری هم برای بازسازی نمی شود.  بی رویه سد سازی می کنند،  دریاچه ها را خشک کرده و یا آبهای آلوده و یا شور را به منابع زیر زمینی فرستاده اند، در اینجا،  بیابانها را علف زدایی کرده و شن های روان ایجاد کرده اند،  آنقدر موارد زیاد است که نمی توان بر شمرد.  چون هنوز تکامل انسان را نیافته اند،  شاید چند نفر اولی از خرابکاران حرفه ای کره دیگری بوده،  و آنها را به زمین تبعید کرده بودند.

      جمعیت یک تا 3 میلیون نفری طی ۱۰ هزار سال اکنون نزدیک 7 میلیارد نفر است،  و به طور لگاریتمی در حال افزایش است،  با بر آوردی تا سال ۲۰۲۰ به ۸ میلیارد نفر می رسد.  احتمالاً یک حد نهایی برای ظرفیت تحمل انسان بر روی زمین وجود دارد،  حدی که کشاورزی قادر به حمایت از آن باشد،  تخمین زده می شود که این رقم می تواند بین ۱۳ تا ۱۵ میلیارد نفر باشد.  رشد بیش از اندازه جمعیت گونه مهاجم انسان،  و بهره برداری بی رویه از همه چیز،  آتش انقراض را شعله ورتر ساخته است.  انفجار جمعیت به ویژه در سال های انقلاب پسا صنعتی طی دو قرن گذشته و نیز توزیع و مصرف نابرابر ثروت های زمین دلیل واقعی انقراض اصلی شده است.  در نتیجه این ها یک چرخه خطرناک به وجود آورده است،  همچنین تکنیک های کارآمدتر مانند مهندسی ژنتیک به یاری رشد جمعیت آمده و بر میزان آدمها افزوده تر می شود.   

      اکنون اکوسیستم های جهان غرق در آشوب و اغتشاش شده است،  هیچ جا از حضور انسان در امان نمانده است،  و انسانها برنامه دارند که تمام منظومه شمسی را در طول قرن 21 به سرنوشت زمین دچار کنند.  تلویحاً می گویند زمین دیگر قادر به تحمل روند رو به رشد انسان را ندارد،  و به حد نهایی ظرفیت تحمل خود نزدیک شده است.  بورس و بانک بازی هایی که عشق به کار و تولید را تبدیل به مرحمت بی زحمت کرده است،  جوامع را از حالت کار و تولید،  سیاسی کار کرده و روستاها کم کشاورزی و شهرها پر از بیکار شده اند.

   پرسش از عموم:  آیا با حساب این ریتم که بر شمردم،  می توانید بگویید چه زمان زمین برای همیشه ناکار می شود؟

  جواب این پرسش از نظر من این است،  با توصیف و شرح بالا،  این انسان پرخواه و پرتوقع و پرخور و پر...،  و نسبی بی رحم و جنایی،  وقتی آنقدر خرابکاری و انقراض را گسترده کرد،  و تا منظومه شمسی یا کهکشان راه شیری و... کشاند همه را با خود به نابودی نسبی می برد.  ولی فعلاً باید به مقالات عادی آینده نگری انوش راوید برای آینده ای چند دهه پیش رو توجه داشت،  ولی در هر صورت لازم است کمی دیدگاه را نسبت به آینده عوض نمود.  برای همین آهنگ زندگی بشر در زمین را نوشتم،  اما امروزه آنچه که شاهد هستیم و مطمئن می باشیم،  آینده سیاسی و نظامی شگفت آور و مهیج در پیش خواهیم داشت.

کلیک کنید:  کارگاه فکر سازی

کلیک کنید:  تاریخ زبان و خط در ایران

کلیک کنید:  داستانهای تاریخی ایرانی

کلیک کنید:  تماس و نظر

چند مطلب جالب اینترنتی 114

چند مطلب جالب اینترنتی 114

مارسل و مادام دیولافوآ

      128 سال پیش در میان سکوت مرگبار حاکمان ایران و شاهان قاجار،  مارسل و مادام دیولافوآ در شوش سرگرم عیاشی و غارت اموال تاریخی ایران بودند،  و آثار شوش را در هم می شکستند،  و تلخترین خاطره تاریخی ایران رقم می خورد.  او در خاطرات کاوش های شوش می نویسد:  دیروز گاو سنگی بزرگی را که در روز های اخیر پیدا شده،  با تاسف تماشا می کردم،  سر انجام نتوانستم بر خشم خود چیره شوم،  پتکی به دست گرفتم بر جان حیوان سنگی افتادم،  ضرباتی وحشیانه بر او زدم،  سر ستون در نتیجه ضربات پتک همچون میوه رسیده از هم شکافت،  تکه سنگ بزرگی از آن پرید،  که اگر با چالاکی خودمان را کنار نمی کشیدیم،  پایمان را خرد می کرد.

      بدین ترتیب در سال 1886 میلادی،  327 صندوق،  بله سیصد و بیست و هفت صندوق از آثار باستانی ایران به وزن تقریبی 500 تن،  از راه بندر بوشهر رهسپار پاریس شد.  در این خاطره کوتاه اما تلخ یک نکته نهفته است،  و آن  عمق رشک و حسد و حقد و کینه فرانسویها نسبت به میراث ارزشمند ایران است.  حال تخریب هایی که توسط ما در حوزه میراث صورت می گیرد را چگونه می توانیم توجیه کنیم؟  آیا ما هم به میراثمان رشک و حسد می ورزیم؟  تخریب های وحشیانه آثار و اماکن و سرقت های گنجینه های تاریخی نشان از خشم ما به آثار است؟  آیا براستی ما از دست این همه آثار تاریخی در رنجیم؟

تصویر مادام ژان دیو لافوا شیاد فرانسوی در لباس مردانه،  عکس شماره 7688.

سرکوب اشرار دشمن ایرانی

      وقتی نادر شاه افشار دلیر مرد ایران،  سر کار می آید،  سرزمین زر خیز ایران رو از وجود اشرار افغان و عثمانی پاک می کند،  و با یه تیپا اونها رو از مملکت پرت می کند بیرون،  و بعد هم دنبالشون تا خاک هند میرود.

      قضیه ازین قرار بوده،  که اشرف افغان با 800 تن از سرانش که دستی در کشتار مردم بی دفاع ایران داشتند،  به هند پناهنده میشوند،  و وقتی نادر شاه افشار به حکمران هند می گوید آن اشرار را تحویل بدهد،  و او هم از اجرای فرمان سرباز میزند،  نادر،  شال و کلاه میکند و خودش میتازد تا دل هند و اشرف افغان و یارانش رو توی میدون،  تو خود هند،  دار میزنه و هند رو هم تصرف میکند.  در بازگشت به وطن 3 قطعه جواهر با ارزش کوه نور و دریای نور و تخت طاووس،  را با خودش به ایران می آورد.

      بعد از مرگ نادر شاه، الماس کوه نور توسط احمد شاه درانی به افغانستان برده می شود. بعد از احمدشاه،  به شاه شجاع و پس از شکست شاه شجاع به دست سردار هندی،  ملقب به شیر پنجاب، می افتد،  و بعدها به دست کمپانی هند شرقی و به دربار انگلستان و به ملکه ویکتوریا هدیه می شود.  همین الان هم وسط  تاج ملکه الیزابت،  مادر ملکه فعلی انگلستان،  جا خوش کرده و وقتی از شون میپرسند که:  چه موقع آثار باستانی ما رو که چپاول کردند،  برمی گردانند؟  پاسخ میدهد که:  اونوقت موزه های ما خالی میشن و ما چکنیم؟

* انگار ما ضامن کله اونا هم هستیم؟ *

      الماس دریای نور، پس از قتل نادرشاه،  به نوه او شاهرخ میرزا رسید،  سپس به دست امیرعلم خان خزیمه و بعداً به دست لطفعلی خان زند افتاد.  هنگامیکه لطفعلی خان به دست آقا محمدخان قاجار شکست خورد،  گوهر مذبور به گنجینه جواهرات قاجار منتقل گشت.

      جالب اینجاست که دریای نور در وطن ماند،  و الان در میدان فردوسی موزه جواهرات ایران است.  وزن دریای نور 182 قیراط (هر قیراط 200 میلی گرم) و رنگ  آن صورتی که کمیاب ‌ترین رنگ الماس است.

نکته جالب توجه اینه که الماس دریای نور،  یه گوشه اش به وسیله فتحعلی شاه کنده کاری میشه به این مضمون: 

* سلطان صاحب ‌قران فتح‌علی‌شاه قاجار *

      وکلا  از ارزش آن کم میشود،  حالا به این فکر کنین که اگه کنده کاری نشده بود،  الان کجا بود.

*ملکه جونم الماس لب پر دوس نداره.*

عکس الماس دریای نور،  عکس شماره 7689.

حمله اعراب به اسپانیا دروغ استعمار

      ایگناسیو اولاگوئه، تاریخ نگار اسپانیایی در کتاب «انقلاب اسلامی در غرب» با استناد به پایه‌ های عقلی و انبوهی مدارک غیر قابل تردید استدلال می ‌کند که حمله اعراب به اسپانیا سراسر دروغ است و مردم اسپانیا در طول تاریخ با اسلام آشنا شدند و به آن گرویدند.

      به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،  کتاب «انقلاب اسلامی در غرب» اثری تاریخی از مورخ اسپانیایی ایگناسیو اولاگوئه است،  که به خلاف باور عمومی مورخان،  که ورود مسلمانان به جزیره ایبریا در قرن هشتم را به عنوان حمله می‌ خوانند،  از این واقعه به عنوان انقلاب اسلامی یاد می‌کند؛  انقلابی که می‌توان گفت نتیجه یک تغییر درازمدت است که با ورود آریانیسم (دیدگاهی متفاوت نسبت به مسیحیت) به شبه جزیره ایبریا در قرن چهارم میلادی رخ داد.  وی در کتابش می‌نویسد این جنگ‌ها و کشتارها داستان‌ های بی‌بنیانی است که در پانصد سال گذشته استعمار و کلیسا، برای حفظ آبروی خویش به دست مورخان وابسته جعل کرده ‌اند.

     نویسنده در «انقلاب اسلامی در غرب» به بررسی تاریخ می‌پردازد،  اولاگوئه استدلال می‌کند «تهاجم اسلامی» به شبه جزیره ایبری شامل مجموعه ‌ای از جنگ‌ های خونین نبود،  بلکه فرآیند بهره‌ جویی برای درگیری‌ های داخلی کلیسای کاتولیک بود،  که به همگونی فرهنگی منجر شد.  اولاگوئه ادعای خود را با اسناد و مدارک گسترده‌ ای بیان می‌کند.  از نظر نویسنده جنگ‌ هایی مانند نبرد گوادالته، کوادونگا و پواتیه زد و خورد هایی بودند،  که بین پیاده نظام و گروه ‌های کوچکی از لشکریان در گرفت.  مدنیت اسلام با روند رشد و تکامل در تاریخ ادیان پیروز شد،  نه با جنگ‌ها و کشتار های دروغی.

    توجه به این نکته ضروری است که این کتاب یک بار در سال ۱۳۶۵ با عنوان «هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامی در اسپانیا» توسط انتشارات شباویز به فارسی منتشر شده بود.

   تصویر جلد کتاب انقلاب اسلامی در غرب بزبان اسپانیایی،  و ترجمه هفت قرن فراز و نشیب تمدن اسلامی در اسپانیا،  و وسط عکس ایگناسیو اولاگوئه،  عکس شماره 7687.

چند مطلب فوق از صفحه گوگل پلاس بانوی گرامی ایران سعیده مقدسی است.

مطلب زیر از اینجا است:

  نکته یی دیگر بر ماهیت ضد ایرانی و پارسی ستیزانۀ زبان‌شناسی غرب مابانه

   در وبلاگ جناب آقای انوش راوید (ایران و ایرانیان)، مطلب مبسوطی دربارۀ زبان فارسی دری منتشر شده است. من با عمدۀ محتوای این مطلب مشکلی ندارم، چرا که دربارۀ تاریخ این زبان نظرات مختلفی است و بخشی از آن در این مطلب گنجانده شده است.  فقط چند نکته را متذکر میشوم:

عدم لحاظ دوران تاریخی

مثلاً برخی به دلایل مختلف که میتواند از سر غفلت یا غرضهای ضد پارسی و ایرانی ستیزانه باشد، میان فارسی میانه و پهلوی جدایی می اندازند، در حالیکه بسیاری در افغانستان و در ایران از جمله ملک الشعرای بهار زبان فارسی دری را از زبان پهلوی اشکانی سرچشمه میدانندف در ایران بخصوص از طرف آنهایی که دنبال قوم‌گرایی هستند، عامداً زبان فارسی دری را جدا از پهلوی اشکانی میگرند تا بتواند گویشها یا زبانهای چون کُردی (کرمانجی، سورانی...) و شمالی (گیلکی، تالشی...) را جدا از پارسی دری گرفته و در چاچوب ساختن ملت‌سازی و ساختن قوم  اقلیت موهوم فارس پیش برند برنامه هایشان را! چرا که بر اساس زبان‌شناسی غربی که ماهیتی بعضاً ضد ایرانی و پارسی ستیز امروز، زبانهای موسوم به ایرانی را به شرقی و غربی و سپس به شمال غربی و جنوب غربی تقسیم کرده اند! این شبیه یک پروژه دهها ساله است تا بویژه زبان/گویشهای شمالی و کُردی از پارسی طوری جدا کنند تا گویشورانشان احساس هویتی ملی جدا از هویت ملی/میهنی ایران و پارسی داشته باشند و این همان پروژه ملت‌سازی از اقوام ایرانی و پارسی تبار است تا ایران را تبدیل به کشور ملوک الطوائفی و چند ملیتی کنند (ایرانستان!) و یا حداقلی فدارلیسم چند ملیتی  یا حداکثری تجزیه کامل!

ولی دوره های اشکانی و ساسانی هر کدام در پی هم بالغ بر 500 سال عمر کرده اند و در واقع زبان پارسی/فارسی بدیهی است طی این دو دوره پانصدساله دو گونه شده است. به عبارت دیگر پارسی میانه خودش به دو دورۀ پارسی میانۀ اشکانی و پارسی میانۀ ساسانی تقسیم میشود.

در حالی که به نظر من ما قوم فارس نداریم، و بلکه اقوام فارسی زبان و مردمان آریوپارسی زبان داریم که به گویشهای مختلف فارسی یا آریوپارسی سخن میگویند، برخی از این گویشها امروزه مقامی در حد زبان مشخص گرفته اند مثل پشتو و کرمانجی و سورانی، همگی این گویشها اعم از دری و کرمانجی و پشتو و سورانی نسبت به هم میتوان زبان تلقی کرد ولی نسبت به تاریخ چند هزارسالف نام و هویت آریایی و ایرانی و  پارسی همگی گویشهایی از آن هستند. از دید زبان‌شناسی اینها چه بگوییم زبانهای ایرانی و چه آریایی و چه پارسی هیچ فرقی نمیکند. یعنی زبان (گویشها) آریایی و زبان (گویشها) ایرانی و زبان (گویشها) پارسی همگی یک معنی میدهد، همچنان که بگویم آلمانی یا ژرمنی یک معنی میدهد و آن نام خانوادگی گروهی دیگر از زبانهای اروپاییست.

   پاسخ انوش راوید:  از نظر تحقیقات من،  ریشه تمام زبان های دنیا از زبان تمدن جی است،  که طی 5 هزار سال در زمان و مکان،  لهجه ها و نشانه های نوشتاری مختلف یافتند.  نمونه این همبستگی د در زبان پشتون و د در زبان انگلیسی است،  که به یک دلیل وجود دارد،  مشروح در حروف هیروکلیف جی.

      اگر به یک انگلیسی بگوید،  که یکی از نام های اشیای خودشان را ریشه یابی کنند،  نمی دانند و نمی توانند،  مثلاً آنها ریشه یابی از گلاس یا لیوان نمی دانند،  درصورتیکه پیران روستایی جنوب شرقی ایران به لیوان گل آس می گویند،  یعنی سر یا آس گل!  در مورد های مختلف بعضی را در پرسش و پاسخ های وب نوشته ام.

کلیک کنید:  حمله مغول به ایران دومین دروغ تاریخ

کلیک کنید:  حمله اعراب به ایران سومین دروغ بزرگ تاریخ

کلیک کنید:  حمله اسکندر مقدونی به ایران بزرگترین دروغ تاریخ

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

کلیک کنید:  تماس و نظر

چهره پادشاهان سلجوقی

      محمدبن علی بن سلیمان الراوندی،  مولف کتاب تاریخی راحه الصدور،   در دوره حکومت سلجوقیان می زیست،  چهره و شکل و شمایل تعداد از پادشاهان سلجوقی را که از نزدیک دیده بود،  به تصویر کشیده است،  در اینجا به بعضی از آنها به نقل از همین کتاب اشاره می کنم.

   سلطان آلب ارسلان محمد بن داود سلجوقی  پادشاهی بود با هیبت و سیاست و تا زنده و کامکار و بیدار، دشمن شکن خصم افکن، بی نظیر و جهانگیر، تخت آرای و گیتی گشای، قدّی عظیم داشت و محاسنی دراز چننانک به وقت تیر انداختن گره زدی و هر گز تیر خطا نکردی ...  از سر محاسن تا سر کلاه او گویند دو گز بودی و هر رسول که پیش تخت او آمدی بهراسیدی، ملکی آسوده داشت.

   سلطان ملکشاه بن محمد سلجوقی  صورتی خوب داشت و قدی تمام, بالی افراشته و بازوی قوی بضخمی مایل بود, محاسنی گرد, رنگ چهره سرخ سپید, یک چشم اندک مایه شکسته داشتی از عادت نه از خلقت, جمله سلاحها کار فرمودی, در سواری و گوی باختن به غایت چالاک بود.

  سلطان برکیارق بن ملکشاه سلجوقی خوب چهره بغایت بود, معتدل قامت خط و محاسن بهم پیوسته ابروگشاده, اول پادشاهی در سنة ستّ و ثمانین و اربع مایه, مدت ملکش دوازده سال, مدت عمرش بیست و پنج سال, ولادت سلطان برکیارق بدارالملک اصفهان بود در محرم سنة اربع و سبعین و اربع مایه.

   سلطان سنجر بن ملکشاه سلجوقی  گندم­گون آبله نشان بود محاسنی تمام در طول و عرض و بعضی از موی شارب بآبله رفته پشت و یال افراشته بالا تمام و سینه پهن, توقیع او توکلت علی الله, وزرای او الوزیر معین الدین.

   سلطان محمود بن محمد بن ملکشاه سلجوقی گرد روی بچهره سرخ و سپید, گرد محاسن ربع القامه قوی بازو متناسب اعضا, مدت عمرش بیست و هفت سال, مدت پادشاهی چهارده سال و در پادشاهی نیکو سیرت بود،  اَلبِشْرُ اَولّ اِلْبّرِ, گشاده و تازه رویی اول نیکویی است, زیبا صورت لطیف طبع خوش سخن شیرین بذله موزون حرکات نیکو خط و نیکو عبارت بود.

    سلطان طغرل بن محمد سلجوقی سرخ چهره محاسن تمام تنک، دوابه دراز قامت باعتدال پشت و یال بسته بر و سینه پهن, مدت عمرش بیست و پنج سال،  وفاتش بدر همدان در محرم سنه تسع و عشرین و خمس مایه.

   سلطان مسعود بن محمد سلجوقی اسمر بود, بتنهایی شیر افکندی, بقامت و بسطت از جمله لشکر فزون بود دراز رکاب قوی یال فراخ بر و سینه خفیف العارض, توقیع او اعتمادی علی الله, وزرای او الوزیر شرف­الدین.

   سلطان محمد بن محمود بن محمد سلجوقی خوب روی بود بچهره سرخ و سپید فراخ چشم دراز موی محاسن اندک و تنک متناسب قد لطیف اندام چابک سوار در گوی باختن و تیر انداختن, لشکردار و کامکار و کم آزار.

   سلطان سلیمان بن محمد سلجوقی اسمری بود بسرخی مایل محاسن متوسط کوتاه گردن ربع القامه, مدت ملکش شش ماه و کسری, ولادت او در رجب سنة احدی عشره و خمس مایه, مدت عمرش چهل و پنج سال.

   سلطان ارسلان بن طغرل بن محمد سلجوقی سرخ چهره, خوب روی, کشیده محاسن, تنک موی, دراز دوابه, ربع القامه, تمام گوشت, مدت پادشاهیش پانزده سال و هفت ماه, مدت عمرش چهل و سه سال.

   سلطان طغرل بن ارسلان سلجوقی (طغرل سوم) خوب چهره بغایت بود مویها بسه باره بر پشت افکنده داشتی و محاسنش به انبوه بود, سبلت تا بن گوش مالیده تمام قد فراخ بر و سینه افراشته یال, عمود او کس بر نگرفتی و کمانش نکشیدی.

   جالب:  آنچه از نوشته های محمد راوندی مؤلف راحه الصدور در بیان شکل و شمایل پادشاهان سلجوقی بر می آید آنها قیافه کامل مردم اصفهان, اراک, ساوه, قم, تهران و ری امروزی را داشته اند،  نه زرد پوست بودند نه تنگ چشم و نه کم ریش.

نکبت کشتن در هموساپین

   تصویر ژنرال ویتنام جنوبی رئیس پلیس سایگون،  که از عوامل امپریالیسم بود،  با نفرت در حال کشتن یک هموطن خودش در یکی از خیابان های سایگون.  ایکاش روزی برسد که انسان بتواند با دستکاری ژنتیکی،  این وضع خدا دادی و طبیعی هموساپین را دگرگون کند،  تا از نکبت کشتن یکدیگر دست بردارند.  بمرور زمان با پیدا شدن عوامل مختلف و نفوذ نرم های ساخته شده توسط فکر و اندیشه،  وضع کاملاً بضرر هموساپین تمام شده است،  و می رود تا طرح هایی مانند جهانی شدن قرن 21 از این وضع آدمها سوء استفاده کند.  عکس شماره 4327.

دگرگون شدن هموساپین

   تصویر مرغ های پرورشی صنعتی،  که امروزه یکی از غذا های اصلی مردم شده است،  با انواع دستکاری های ژنتیکی و هورمونی رشد کاذب کرده اند،  و متقابلاً این مواد به انسان منتقل می شود.  با نگاهی به هیکل مردم  بویژه مردان امروز ایران،  شکم گرد و قلبه شده در همه پیداست،  که اثر همان افزودنی های صنعتی است،  می توانید نگاهی به عکس های تاریخی وبلاگ بیاندازید،  و ببینید هیچ کدام از مردمان قدیم ایران،  که بسیار چرب و چیلی می خوردند،  چنین شکمها و هیکل های ور آمده نداشته اند،  و همه باریک و بلند و ورزیده بودند.  با این وضع موجود،  که در ایران و تقریباً در تمام جهان وجود دارد،  بزودی نسل بشر دگرگون می شود،  یعنی همان رفتار خواست دستکاری های ژنتیکی و هورمونی خواهد بود،  که در نسلها جا می افتد و اثر می گذارد و ذاتی می شود.  بنظر من باید از خوردن خوراکی های صنعتی جداً و اکیداً خوداری نمود.  باید تا خیلی دیر نشده،  سیستم های رسمی و مردمی اداره کشور،  در اینباره و جایگزین نمودن خوراک های طبیعی تدابیری اندیشه کنند.  عکس شماره 11367.

جاده مرگ رقیب

    تصویر جاده مرگ،  بنا بر گزارش انجمن بین المللی سفر های امن جاده ای، عنوان خطرناک ترین جاده دنیا به جاده یونگاس در کشور بولیوی آمریکای جنوبی تعلق می گیرد.  اگر جاده های دیگر خطرناک به نظر می رسیدند،  پا گذاردن در این جاده نوعی خودکشی محسوب می شود.  این جاده دهه 1930 توسط زندانیان جنگ پاراگوئه ساخته شد.  یونگاس با اسم مستعار "جاده مرگ" تنها مسیری است که از اعماق جنگل آمازون و رشته کوه های بلند آَند و دره های عمیق آن می گذرد،  تا دو شهر لاپاز و کورویکو را به هم متصل کند.  رانندگی در طول مسیر جاده یونگاس همانند رانندگی بر روی ترن هوایی است.  در بعضی از نقاط ارتفاع جاده به 3600 متر از سطح دریا می رسد،  حال آنکه دره ای با عمق 2800 متر به فاصله چند سانتی متری کنار جاده قرار دارد،  و کوچکترین خطا باعث سقوط به آن دره عمیق مرگبار زیبا می شود.  عکس شماره  4759.

چرخ گردون ایرانی

   تصویر چرخ گردون،  که بازمانده آثار تاریخی نیایشگاه خورشید در بعلبک لبنان است،  پیش از اینها هلیوپولیس یا شهر خورشید نام داشت،  که چرخش زمین در چرخ گردون را نمایش میدهد،  مشروح در تاریخ نجوم در ایران.  این نماد از هفت هزار سال پیش همواره بر در و دیوار و علائم و پرچم های ما دیده میشده،  مانند دو عکس کوچک زیرتر،  و نشان دهنده چهار نیرو در چرخ گردون،  خورشید، هوا، آب و زمین،  است.  اگر یکی از این گوهرها نباشد نیستی است،  و اگر در پیرامون آن نگاهی بیاندازیم چهار نماد درونی ما،  تن، جان، خرد و مهر،  را نمایش میدهد،  در صورتی که هر کدام از آنها در ما کاسته باشد،  چه بسا ویرانیها ببار خواهد آورد.  ما بایستی بر پایه فرهنگ توانمندمان،  بر این چهار گوهر باورمند تاریخی بمانیم و پاسداریشان کنیم.  پارسیان هندوستان بر پایه مهر به ایران،  و نیز اینکه ریشه آنها ایران زمین است،  آنرا نماد خورشید میدانند،  و همین نماد را از سوی باختر بر پرچم های خود می نهند.  عکس شماره 4149.

سالگرد اشغال ایران

      سوم شهریور سالروز اشغال ایران توسط قوای متفقین در سال ۱۳۲۰ است،  در این روز ارتش سرخ شوروی از شمال،  و شرق و نیرو های بریتانیایی از جنوب و غرب،  از زمین و هوا به ایران حمله کردند.  شهر های سر راه را براحتی اشغال کردند،  و به سمت تهران آمدند،  از طرف نیرو های دولت ایران هیچ مقاومتی انجام نشد.  ارتش ایران به سرعت متلاشی شد،  رضاشاه ناچار به استعفا شد،  متفقین با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او محمدرضا موافقت کردند.  بهانه دشمنان تاریخی ایران حمایت حکومت پادشاهی پهلوی،  از آلمان و حضور آلمانی ها در ایران بود،  پس از مدتی نیرو های امریکا نیز به آنها پیوستند.

      من بنا به دلایلی شرایط سیاسی ایران را در پهلوی اول،  زیر نفوذ امپریالیسم بریتانیا می دانم،  حکومت وقت   اعلام بی طرفی و ترک مقاومت کرد،  ولی ارتش متفقین به بهانه حضور جاسوس های آلمانی در ایران،  به اشغال کشور مبادرت ورزیدند.  پس از اشغال ایران راه‌ آهن سراسری ایران برای انتقال کمک‌ های نظامی به پشت جبهه شوروی،  بر اساس قانون وام و اجاره مورد استفاده قرار گرفت.  ایران که در آغاز جنگ بی ‌طرفی خود را اعلام کرده بود،  نهایتاً در ۱۷ شهریور ۱۳۲۲ به آلمان اعلان جنگ داد.  هدف اصلی ایران از اعلان جنگ،  پیوستن به اعلامیه ملل متحد،  و شرکت در کنفرانس‌ های صلح پس از جنگ بود.

      حمله ارتش بریتانیا و ارتش آمریکا و ارتش سرخ شوروی به ایران در کشاکش جنگ جهانی دوم،  حاصل سومین تبانی تاریخی این کشورها،  به زیان حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران در دو قرن گذشته بود.  ابتدا در قرن نوزدهم و پس از پایان جنگ‌ های ایران و روسیه،  در دوره پادشاهی قاجاریه،  تبانی روسیه با بریتانیا علیه ناپلئون در اروپا،  سبب حمایت بریتانیا از بسته شدن پیمان ‌های گلستان و ترکمنچای و تحمیل آنها بر ایران شد.  در مورد دوم،  اوایل قرن بیستم میلادی نیز،  پیمان‌ های ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ سبب تقسیم ایران به حوزه نفوذ دو کشور بریتانیا و روسیه،  و زمینه‌ ساز حضور نظامی آنان در ایران شد.  سومین بار هم در جنگ دوم جهانی بود که بهانه حضور کارشناسان آلمانی در ایران،  اشغال ایران را در پی داشت.

      پس از اتمام جنگ، ارتش بریتانیا ایران را ترک کرد،  ولی نیرو های نظامی ارتش آمریکا و ارتش شوروی، همچنان در ایران باقی ماندند،  که به تشکیل دو حکومت خود مختار و کوتاه ‌مدت جمهوری مهاباد در کردستان،  و حکومت فرقه دموکرات در آذربایجان انجامید.

      پدرم،  آقای منوچهر راوید در شهریور 1320 شانزده ساله بود،  و باغ محل زندگی آنها در حسین آباد بود،  حسین نام پدر پدرم حاج میرزا حسین بود،  که آنجا را آباد کرده بود،  و بنام حسین آباد خوانده می شد،  که تا امروز هم همین نام را دارد.  محله حسین آباد جنب پادگان عشرت آباد بود،  پدرم تعریف می کند،  از ابتدای صبح هواپیما های متفقین در چند نوبت چند بمب در عشرت آباد انداختند،  و تمام سربازها که چند هزار نفر بودند،  پا بفرار گذاشتند،  بسیاری پیاده و تعدادی هم سوار بر اسب،  عشایر و شهرستانی ها با تفنگ هایشان سوار بر اسب می گریختند،  و تقریباً تمام سربازها داد می زدند فرار کنید،  انگلیسها و روسها حمله کردند.  افسران نیز از ترس دستگیری،  نشانها و لباس های نظامی خود را در در باغچه خانه ها چال می کردند،  و حتی روی آن آب می ریختند،  که مشخص نشود.  این بود ارتش دیکتاتوری و انگلیس ساخته،  که براحتی و چون آب خوردن ریخته شد و فرار کرد،  اینگونه ارتشها فقط برای کوبیدن ملت های بیچاره بی دفاع ساخته می شوند.

   تصویر یکی از عمو های من،  که بعنوان نمونه تاریخ لباس نظامی افسران ارتش آن زمان است،  تمام اینگونه لباسها و نشان ها که جهت سرکوب مردم بودند،  به زیر خاک باغچه ها رفتند،  زیرا بدرد همانچا می خوردند،  عکس شماره 1751.

      در آن زمان سه عموی من مشروح در اینجا،  از افسران جوان ارتش بودند،  بزرگترین عمویم مرحوم غلامرضا یحیی،  متولد 1296 خورشیدی تهران،  توسط انگلیسها بازداشت و به بازداشتگاه افسران در شهر اراک منتقل شد،  و انگلیسها روی او خیلی کار می کردند،  تا به آنها به پیوندد ولی او مخالف آنها بود.  عموی دیگرم عبدلعلی یحیی،  متولد 1298 تهران،  بعد از باغچه کاری لباسها و نشانها،  نیروی نهضت مقاومت ملی ایران شاخه جوانان تهران را اداره کرد،  و توانست همچون پارتیزان های فرانسوی که با آلمان اشغالگر می جنگیدند،  در تهران و شهر های دیگر اقداماتی علیه اشغالگران ایران انجام دهد.  عموی دیگرم مرحوم عبدل باقی،  متولد 1299 تهران،  او کار های مختلف پشتیبانی و مردمی را انجام داد.  پدرم منوچهر متولد 1304 خورشیدی تهران،  مسئول شعبه های پخش و تقسیم نان و قند و شکر در محله های حسین آباد،  عشرت آباد و اطراف گردید.  بزودی بخش هایی از خاطرات آنها را در وبلاگ منتشر می کنم،  تا دروغ های بزرگ نمایی قحطی و کشتار مردم،  و یا دروغ عدم مقاومت ایرانیها در مقابل اشغالگران را بگویم.

انقلابی امیلیانو زاپاتا

      تصویر امیلیانو ساپاتا یا امیلیانو زاپاتا به اسپانیایی  Emiliano Zapata  نام کامل امیلیانو ساپاتا سالاسار اسپانیایی Emiliano Zapata Salazar   یکی از رهبران برجسته انقلاب مردمی مکزیک علیه رژیم دیکتاتوری پورفیریو دیاس،  که دست نشانده کامل نوامپریالیسم ها بود،  به شمار می آید.  امیلیانو زاپاتا در ۸ اوت ۱۸۷۹ برابر ۱۷ مرداد ۱۲۵۸ خورشیدی در ایالت مرکزی مورلوس در روستایی به نام آننکویلکو که امروزه آیالا نام دارد،  از گابریل ساپاتا و کلئوفاس سالاسار به بدنیا آمد.  فعالیت انقلابی او از ۱۹۱۰ آغاز شد،  ساپاتا تشکیل دهنده و رهبر یک نیروی مهم انقلابی بود،  که در طول انقلاب مکزیک با نام "ارتش آزادی بخش جنوب" شناخته می شود٬  او در جریان انقلاب نقش موثری داشت،  و به یکی از قهرمانان ملی مکزیک بدل شد.  به همین دلیل جنبش انقلاب مردمی که در سال ۱۹۹۴ میلادی برابر با ۱۳۷۲ خورشیدی،  از ایالت چیاپاس٬ مکزیک آغاز شد،  را به احترام او ساپاتیستا یا ساپاتیستاس می خوانند.

      در آن زمان رژیم دیکتاتوری دیاس که در 1876 بقدرت رسیده بود،  با حمایت امپریالیسم بر مکزیک حکومت می کرد،  خانواده ساپاتا از اوضاع مالی متوسطی برخوردار بود،  و در این اوضاع سیاسی توانسته بود با مقاومت در برابر شرایط سخت اجتماعی،  استقلال خود را حفظ نماید.  امیلیانو در سن ۳۰ سالگی فرماندهی نیرو های مقاومت مردمی روستا شد،  و سخنگو و نماینده هم ولایتی هایش گردید.  او خیلی زود برای به رسمیت شناختن حقوق سرخ پوستان بومی،  وارد بحث و جدل و در نهایت درگیری شد.  مدت 5 سال کشور مکزیک در حالت انقلابی و جنگ داخلی بسیار وحشیانه و سخت قرار داشت،  و خسارت و تلفات زیادی وارد آمد.

      حکومت دست نشانده دشمن ملت،  برای به دام انداختن ساپاتا،  وانمود کرد که یکی از ژنرال ها به دولت پشت کرده،  و میخواهد به ارتش ساپاتا بر علیهه حکومت بپیوندد. حتی در ترفند ساخته و پرداخته استعماری به یک پایگاه دولت حمله کرد،  که به کشته شدن ۵۷ سرباز انجامید.  ساپاتا پس از دیدن این کار خواست جلسه ای ترتیب دهد،  تا در این مورد مذاکره کند.  در ۱۰ آوریل ۱۹۱۹ میلادی برای این جلسه ساپاتا را به اسینداد سن خوان (Hacienda de San Juan) در شهر چینامکا (Chinameca) دعوت کردند.  وقتی که ساپاتا وارد به مکان ملاقات شد،  جنایتکاران در کمین بودند،  و او را به گلوله بستند و کشتند.  انقلابیها در تمام دنیا باید متوجه و هوشیار باشند و اغفال ترفندها و دروغ های استعمار و امپریالیسم و عوامل آنها نشوند.  عکس 4076.

   پرسش از عموم:  آیا دمکراسی فقط در انتخابات و رأی گیری است،  یا به ذات و اندیشه جامعه هم مربوط است.

کلیک کنید:  تماس و نظر

 تاریخ برسم در ایران

      برسم و زور و هوم،  از ویژگی ‌های مزدیسنا می باشد،  و در مراسم عمده دینی اسباب ستایش است،  چنانچه در وقت تهیه نمودن آب زور و فشردن گیاه هوم،  و بستن و گشودن شاخه‌ های برسم،  اوستا‌ خوانی و ستایش خداوند در نظر است.  مانند این رسوم و آداب، با ابراز و آلات ویژه در مندرجات برهمنان،  و کنشت یهودیان و کلیسای عیسویان هم دیده می‌ شود.  برسم گرفتن و مدتی دعا بر آن خواندن،  همان از برای نعمت نباتاب سپاس به جای آوردن است،  که مایه تغذیه انسان،  ستوران و زینت طبیعت می باشد.  برسم را بعنوان نشانی از کلیه رستنی‌ها در مراسم قرار داده،  و به آن درود فرستاده می‌ شود،  واژه برز (که برسم از این واژه مشتق است) به معنی بالیدن و نمو کردن می‌ باشد.

* پرستنده آتــش زردهشـت  <><><>  همی رفت با باژو وبرسم به مشت * فردوسی

      این کلمه در اوستا برسمن است،  و از کلمه برز به معنی بالیدن و نمو کردن آمده،  در سانسکریت بره Barh  یعنی شاخه‌‌ های بریده درخت،  و در فارسی تای و در پهلوی تاک ‌گویند.  در اوستا مشخص نیست که این شاخه‌ها از چه درختی باید باشد،  همین قدر در یسنا  25  هات  3  آمده،  اورورم برسمنیم،  یعنی برسم (شاخه بریده) درخت یا گیاه.  از بخش‌ های دیگر اوستا معلوم می‌ شود،  که برسم باید از جنس اورورا (urvara) یعنی نباتات باشد.  در کتاب شایست نه ‌شایست،  فقط به ذکر آنکه برسم باید از درخت پاکیزه باشد،  بسنده کرده است،  ولی در نوشته‌ های متأخرین گفته شده،  که برسم باید از درخت انار چیده شود.

      این شاخه‌ها با آداب مخصوصی همراه سرودن سرود‌ های مذهبی و به کمک کارد ویژه ‌ای به نام برسم چین بریده می ‌شود.  مدت‌هاست که به جای برسم‌ های نباتی،  برسم‌ های فلزی از جنس برنج یا نقره ساخته شده،  و ابعاد آن‌ها عبارتست از بلندی نه بند انگشت، قطر یک هشتم بند انگشت.  محل قرار دادن برسم‌ها در هنگام مراسم روی شئی بنام برسمدان یا ماهروی است،  و علت نامیدن آن شباهت دو سر این شی به شکل تیغه ماه است.  در فرگرد  19  وندیداد فقره  19  نیز همین ابعاد برای برسم در نظر گرفته شده است.

      گذشته از اوستا،  به واسطه خبری از استرابون رسم گرفتن نزد ایرانیان بسیار کهن است،  جغرافی‌دان مذکور راجع به یک آتشکده در کاپتا توکا (آسیای صغیر) می ‌نویسد:  مغ‌ها درآنجا آتشی که هرگز خاموش نمی‌شود را نگهداری می کنند،  و هر روز در آتشکده حدود یک ساعت در برابر آتش سرود می‌ خوانند،  و یک بسته چوب در دست می‌ گیرند،  و پرده ‌ای تا به چانه آویخته،  که لب‌ های آنان را می‌ پوشاند.  مقصود از بسته چوب و پرده همان برسم و پنام است.  برسم گرفتن پیش از غذا، در عهد ساسانیان مرسوم بوده است مکررا در شاهنامه فردوسی به این رسم برمی‌خوریم مانند:  در ضیافت نیا طوس،  سفیر روم در نزد شاهنشاه خسروپرویز،  وقتی که بندوی یکی از گماشتگان پادشاه پیش از غذا با برسم داخل شد،  شاه از باج (باژ) گفت،  سفیر روم بر آشفته و از سر خوان برخاست.

* بیامد نیاطوس با رومیان  <><><>  نشستند با فیلسوفان به خوان *

* چوخسرو فروآمد ازتخت بار  <><><>  ابا جامه روم گوهرنگار *

* خرامید خندان برخوان نشست <><><>  بشرتیزبندوی وبرسم به دست*

* جهان‌داربگرفت باژمهان  <><><>  به زمزم همی رای زد درنهان *

* نیا طوس کان دید انداخت نان  <><><>  زآشفتگی باز پس شد زخوان *

* همی گفت باژ وچلیپا به هم  <><><>  زقیصر بود برمسیحا ستم *

   ــ  بازنویسی از اینترنت،  منبع اصلی:  ابراهیم پورداوود، ادبیات مزدیسنا، جلد اول،  انتشارات انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی،  و انجمن ایران لیگ بمبئی.

   تصویر انوش در چکچک همراه خادم زیارتگاه چکچک،  در تابستان 1387 خورشیدی،  مشروح در اینجا، عکس شماره 4542.

ضد تاریخ طالبانی

      همه ما اهل تاریخ می دانیم،  که طالبان چگونه مجسمه های بودا و ده ها مجسمه و آثار تاریخی دیگر را در سراسر افغانستان نابود کرد،  و بار دیگر بعد از بمباران های آثار تاریخی اروپا توسط متخاصمان در جنگ دوم جهانی،  ضد تاریخ در شکل دینی آنرا پدید آورد.  تا روزی که توپخانه طالبان مجسمه ها را نریخته بود،  کسی به نابودی های ضد تاریخ ها در گذشته فکر نمی کرد،  و مقاله ای ننوشته بود.  ضد تاریخ همیشه وجود داشته گاه بمنظور سیاسی،  گاه اقتصادی و دینی و غیره،  ولی همیشه شکل پنهان داشته و در ابهام بود،  در جنگ دوم جهانی می گفتند،  توپخانه آلمان نازی به اشتباه آثار تاریخی روسیه را نابود کرده،  و بمب های متفقین را بهمین گونه گفتند به اشتباه فرود آمد.  هم اکنون بسیاری از آثار تاریخی که در اروپا می بینیم،  باز سازی شده و جعلی هستند.

      ولی از وقتی که طالبان ضد تاریخ خود را آشکار ساخت،  مکتب ضد تاریخ طالبانی بوجود آمد،  امروزه این مکتب شاگردانی پیدا کرده،  که گاه دانسته و گاه ندانسته ریشه در هویت خود و کل بشر می زنند،  و با تمام وجود به مکتب ضد تاریخ طالبانی پیوسته اند،  حال باید ببینیم چه کسی از ضد تاریخ طالبانی سود می برد،  در استعمار و امپریالیسم و مقالات مرتبط دیگر نوشته ام،  که تا ابتدای قرن 20 استعمار با استفاده از ناسیونالیسم و ملی گرایی،  و تاریخ خواهی،  براحتی می توانست ملتها را رو در روی یکدیگر قرار دهد،  و در صدر آنها استعمار بریتانیا،  توانستند شکل جدید از جغرافیای سیاسی را در جهان بوجود آورند.  سپس از ابتدای قرن گذشته با پیدایش امپریالیسم،  مقاصد سیاسی امپریالیسم گران در سرزمین های تحت نفوذشان شکل گرفت،  گاه ناسیونالیسم و گاه دین و یا حتی پول،  هویت تاریخی و ملی شد.  در این میان ضد تاریخها،  در زیر مجموعه گروه های خواسته کشور های امپریالیسم شکل گرفتند،  و بجان تاریخ کشور های مورد حمله افتادند،  چه نظری و چه فیزیکی.  تا اینکه کم کم رد پای نوامپریالیسم پیدا شد،  نوامپریالیسم بنا به تعریفش که در اینجا نوشته ام،  نیاز به تاریخ و تاریخ سازی ندارد،  هر چه تاریخ و هویت تاریخی نباشد برایش بهتر است.

      آن نیرویی که طالبان را ساخت تا مجسمه های بوداسپ را نابود کند،  امروزه برای همه آشکار شده است،  امپریالیسم نو بود،  نه سیاست های قدیمی ایالات متحده یا انگلستان.  این موضع نیاز به تحلیل های جدید با اندیشه نوین دارد،  بدین منظور مطالعه و پیگیری لینکها و مطالب مختلف وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.  نیرو های پنهان و آشکار ضد تاریخ طالبانی در همه دنیا هستند،  و در هر کشوری کم و بیش فعالند،  در هر قوم و محلی هستند و سعی می کنند نظری و تحلیلی تاریخ را که بنای آن بدروغ چیده شده است،  با دروغ های دیگر بیشتر و بیشتر درهم کنند،  و گروهی هم سعی می کنند فیزیکی با آتش زدن دزدیدن و یا بمب و بولدوزر هر مکان تاریخی را نابود کنند.  البته تنها در این شکال نیست،  مثلاً در عربستان سعودی روی تمام آثار تاریخی را سنگ مرمر کرده اند،  و هیچ اثر باقی نگذاشته اند،  کوچک و بزرگ را مرمری و چراغانی کرده اند،  و کلاً ضد تاریخ خود را در نهایت با ترفند مدرن سازی از بین برده اند.  یا مانند تخریب آثار تاریخی بویژه اسلامی دوره تیموری در سمرقند و بخارا،  بمنظور ظاهری باز سازی،  ولی در باطن برای از بین بردن آثار تاریخی و هویتی فارسی و ایرانی آنها،  قبلاً درباره آنها با عکس در چند جای وبلاگ نوشته ام.

      چه کسی سود می برد فقط همان امپریالیسم نو و سرمایه داری بی هویت جهان و با زیر ابزار حکومت چایمریکا ی پنهان،  دیگر در ادامه تمدن بشر نیازی نیست که کسی بداند،  مردم چه بودند و از کجا بوده اند،  فقط یک مشت دروغ تاریخی ضد و نقیض خسته و کسل کننده و روح شکن و خورد کنند می گذارند.  آنچه هم که از تاریخ و آثار باقی است هم می خواهند به هر ترفندی شده از بین ببرند،  مانند تخت جمشید و شوش و پاسارگاد و مسجد عبدالهی و بسیاری از آثار تاریخی ایران.  اما ایرانیها بخاطر ذوق و شوق به آب و اجداد شان،  بیشتر از هر ملتی در حفظ و نگهداری آثار تاریخی خود تلاش می کنند،  و کار را برای اندک ضد تاریخ های طالبانی در ایران سخت کرده اند.

      امروزه برای جنگ با تاریخ ایران،  شارلاتانیزم تاریخی نظری،  بکمک ضد تاریخ طالبانی فیزیکی آمده است،  و چون این گروه های قهری سواد و معلومات تاریخی و اجتماعی ندارند،  هر چه دم دستشان بیاید به دروغ و حقه و بمب می بندند.  مثلاً در ترفند هایی می گویند،  که سلسله هخامنشیان نبوده،  یا کوروش و داریوش بزرگ چنان بوده و چه بدی ها کرده اند.  بدون هیچ دلیل و مدرک سعی می کنند،  با ترفند های سخط و سلیط،  و با پرخاشگری و اهانت،  به تاریخ ایران حمله کنند،  زیرا آنها در این کشور،  کمتر زورشان به اعمال نابودی فیزیکی می رسد.

      تاریخ یک علم است،  و باید مانند همه علوم با آن بر خورد کرد،  در محیط دمکرات، پرسش نمود، نظریه داد، تحقیق و تحلیل کرد،  پیرامون آن گپ زد، فرموله و تدوین نمود و سپس تأیید موقت کرد.  تاریخ سرگذشتی بوده که در گذشته اتفاق افتاده،  و همیشه و تا ابد ثابت است،  و واقعیت این اتفاقها می تواند هویت و ساختار جدیدی برای ملت های قاره کهن و ایران داشته باشد.  آنچه که امروزه با کمک تکنولوژی های نوین متوجه شده ایم، هویتی و ملیتی که تاکنون گفته اند،  انباشته از دروغ است،  بارها و بویژه در سخن وبلاگ در این باره نوشته ام.  ولی وظیفه شارلاتانیزم تاریخ نظری و ضد تاریخی طالبانی چیز دیگری است،  که توسط صاحبان آنها تعریف شده است.

   تصویر تاریخی آرامگاه یک پیامبر تاریخی در شبه جزیره عربستان،  که بطور کلی آنرا نابود کرده اند و اثری از آن نیست،  عکس شماره 1472.  عکس بالا مساجد و جای آثار تاریخی کشور عربستان سعودی در امروزه،  عکس شماره 4769.

باب عشق و جوانی

      گلستان سعدی شیرازی،  یکی از بهترین نثر های آموزنده و جذاب جهان،  و شیرین ترین نثر پارسی است،  که افتخار زبان پارسی است.  ترجمه این کتاب قرن ها در کلیسا های انگلستان یکی از کتاب های درسی بود،  و از این جهت اولین اثر ادبی پارسی است،  که به زبان بیگانه ترجمه شده است.

      گلستان حکایت زندگی است،  با تمام فراز و نشیب های آن،  سعدی هفت قرن پیش داستان عاشقانه ای را به تصویر کشیده است،  که در سال ۱۹۹۷ میلادی دست مایه فیلم سینمایی تایتانیک بود.  در باب عشق و جوانی،  یک مثنوی عاشقانه آورده شده است،  که پدر داستان عاشقانه معروف تایتانیک است.  ادبیات و فرهنگ غنی ما سرشار از مفاهیم و مضامین نابی است،  که متاسفانه نه تنها ندیده و نشنیده و نشناخته ایم،  بلکه با نمونه های بیگانه آن بیشتر آشنا هستیم،  و از فرهنگ ناب خویش باز مانده ایم.  باعث تاسف است که جوانان ما با اثری چون گلستان سعدی بیگانه اند.  داستان از آنجا شروع می شود،  که جوانی پاکباز همراه با معشوق زیبای خود در قایقی بوده است،  که در گرداب گرفتار می شوند و با هم به درون دریا می افتند.......

   این اثر فخیم و عاشقانه ناب در زیر آمده است:

* جوانی   پاکباز   پاکرو   بود <><>  با پاکیزه  رویی در  گرو بود *

* چنین خواندم که در دریای اعظم <><> به گردابی در افتادند با هم *

* چو ملاح آمدش  تا دست گیرد <><> مبادا کاندر  آن حالت  بمیرد *

* همی گفت از میان موج و تشویر <><> مرا بگذار و دست یار من گیر *

* در این گفتن جهان بر وی بر آشفت <><> شنیدندش که جان می داد و می گفت *

* حدیث عشق از آن بطال منیوش <><> که در سختی کند یاری فراموش *

* چنین  کردند  یاران  زندگانی <><> ز کار  افتاده  بشنو  تا  بدانی *

* که سعدی راه و رسم عشقبازی <><> چنان داند  که در  بغداد تازی *

* دلارامی که دارای دل  در و بند <><> دگر چشم از همه عالم فرو بند *

* اگر  مجنون  لیلی  زنده  گشتی <><> حدیث عشق از این دفتر نبشتی *

* این کوزه چو من عاشق زاری بوده است <><> در بند سر زلف نگاری بوده‌ ست *

* این  دسته  که  بر  گردن  او  می ‌بینی <><> دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ ست *

 عمر خیام

تصویر انوش راوید در موزه شهر مراغه،  تابستان 1392،  عکس شماره 4561.

کلیک کنید:  داستان های تاریخی ایرانی

کلیک کنید:  جام های تاریخی ایران

کلیک کنید:  تاریخ سکه های ساسانی اسلامی

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر 

آفت های مهم کشاورزی و انسانی

آفت های مهم کشاورزی و انسانی

   پیش گفتار

      چون من در روستا زندگی می کنم،  بعضی مسائل هم در زندگی روستایی و باغ و مزرعه داریم،  که تعدادی از آنها را بنا به نیاز منطقه در وبسایت می نویسم،  منجمله مطالب این صفحه.  در تمام علوم می بایست به روز بود و تحقیقات نوین کرد،  و به علم گذشته اکتفا ننمود،  در رابطه با آفت های کشاورزی که در واقع امروزه استراتژیک ترین بحث است،  هم باید بسیار کوشا و به روز بود.  این گونه کارها نیازمند جوانانی است که دانایی قرن 21 را درک کرده باشند،  و در جهت سنت گریزی گام بر دارند،  البته همانگونه که در کارگاه فکر سازی گفته ام پرورش این قبیل افراد از عهده آموزش های سنتی ایران خارج است.  غفلت از این مهم روز به روز کشور را محتاج به واردات مواد غذایی می کند،  که متعاقب آن بیکاری، خروج ارز،  وابستگی های سیاسی و اقتصادی و نیز ملتی گشنه نا امن را بدنبال خواهد داشت.

      چون من در بخش کشاورزی شمال ایران زندگی می کنم،  و مشکلات کشاورزان را می بینم،  و از عدم توانایی آنها برای دفع آلودگی های نوع جدید به سرعت رشد یابنده و تغییر کننده آگاهم،  چند مطلب مهم را می نویسم که امیدوارم توسط افراد با ذوق متخصص در اینترنت پیگیری شود.  بمنظور آگاهی عزیزان فارسی زبان در تمام قاره کهن سلسله مقالاتی تهیه و سبک نمودم و در اینترنت منتشر کردم،  که غیر از علم وبلاگ یعنی جغرافی ـ تاریخ می باشند.  امید است مورد توجه و نقد و نظر قرار گیرد.

کلیک کنید:  تماس و نظر

 

مگس میوه مدیترانه ای

      مگس میوه مدیترانه ای که به نام های مگس میوه،  مگس مدیترانه و مگس مرکبات نیز گفته می شود،  یکی از آفات مهم و خطرناک میوه است.  مبدأ اصلی این آفت افریقا بوده،  و از سال 1829 میلادی بتدریج به سایر کشور ها انتشار یافته است.  مگس میوه تا سال 1354 جزء آفات قرنطینه ای ایران محسوب می گردیده و اولین بار در پائیز سال 1354 خسارت لارو این مگس در باغات هلوی مشهد گزارش شد.  این مگس مهمترین آفت حدود 1000 گونه محصول کشاورزی است،  و در بین آنها بیش از همه به هلو، زردآلو، گلابی، گوجه، سیب، آلو، توت، به، انگور، خرمالو، انار، انجیر، مرکبات و بعضی ازانواع گیاهان زراعی یک ساله حمله می نماید.  در سال 1362 وجود این آفت در مازندران روی میوه های نارنج، هلو، خرمالو، نارنگی گزارش شد،  و شدت آلودگی روی هلو و نارنگی انشو بیشتر بوده است.  این آفت در ایران از استان های خراسان، یزد، اصفهان، مازندران و گیلان گزارش شده بود.  در آبان ماه سال جاری شواهدی دال بر وجود این آفت در برخی از شهرستان های استان گزارش گردید. 

     نقشه جهان نما،  این آفت بومی مناطق آفریقایی بوده و با دخالت انسان در اکثر مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری دنیا گسترش یافته است،  عکس شماره901.

عکس مگس میوه مدیترانه ای عکس شماره 902.

   مرفولوژی

      مگس بالغ به طول 5-4 میلیمتر به رنگ زرد ، سفید و سیاه با سری زرد رنگ و بزرگ با یک نوار قهوه ای روشن،  چشم های مرکب قرمز ارغوانی براق و سینه ای زرد و سیاه رنگ پوشیده از موهای نرم با بال های شفاف با سه نوار جدا از هم قرار گرفته که نوار اول آن عریض و طلائی رنگ،  نوار دوم دراز و پهن و طلائی رنگ و نوار سوم کوتاهتر است و بین دو نوار ذکر شده در عرض بال قرار دارد.  شکم زرد رنگ و دارای دو نوار عرضی خاکستری در قسمت پشت آن می باشد.  پاها به رنگ زرد کمرنگ بوده و اندازه بدن حشره ماده بعلت وجود تخم ریز بزرگتر از حشره نر می باشد،

      تخم مگس به شکل دانه برنج و بیضی کشیده و کمی خمیده بطول 9/0 7/0 میلیمتر به رنگ سفید شیری بوده و روی آن نقش و نگار های تور مانند وجود دارد.  لارو کامل مگس بطول 10-7 میلیمتر به شکل دوکی کشیده و کمی خمیده و سفید رنگ و فاقد پا می باشد.  شفیره بیضی شکل به طول 5-4 میلیمتر به رنگ قهوه ای تیره می باشد.

   بیولوژی آفت

     مگس بالغ معمولا در پشت برگ یا سطح زیرین میوه استراحت می نماید،  و در شرایط عادی پرواز مگس کوتاه بوده و اغلب در سطح میوه های مجاور می نشیند،  اما در صورتی که در معرض باد شدید قرار گیرد،  تا مسافت 2-1 کیلومتری و گاه حتی بیشتر از محل اولیه خود می تواند پرواز نماید.  عمر مگس بالغ بسته به درجه حرارت و رطوبت و چگونگی وضع تغذیه آن دارد.  در شرایط مساعد 8-6 ماه می تواند زنده بماند.

   تصویر آثار خسارت روی میوه عکس شماره 905 .  عکس محل تخم ریزی مگس بر روی میوه عکس شماره 906.

عکس های ریزش شدید میوه 907 و 908 .

    علائم خسارت آفت عکس:

  1 -  تغییر رنگ در محل تخم ریزی مگس بر روی میوه، 

  2 -  پوسیدگی میوه در اثر تغذیه لارو آفت،

  3 -  ریزش شدید و نابجای  میوه،

تصویر وجود لارو در گوشت میوه عکس 909 .  تصویر شماره 910.

روشهای کنترل

     نظر به تعدد نسل و میزبانی این آفت همچنین وضعیت بیولوژی این آفت مبارزه باید در قالب برنامه ریزی بشرح زیر انجام گردد:

1- شناسائی باغات آفت زده از طریق نصب تله های جلب کننده یا تله های زرد چسبنده یا مشاهده خسارت آفت روی میوه با ثبت مشخصات کامل باغ یا خانه سرا و تعداد درختان موجود.

2- جمع آوری و معدوم نمودن میوه های آفت زده و مشکوک با غرقاب نمودن در ظروف بشکه ای حاوی آب و مشتقات نفتی،  مدفون نمودن میوه ها در عمق بیش از 50 سانتیمتری خاک و در صورت امکان سوزاندن میوه های آفت زده.

3- محلول پاشی تنه و سر شاخه های اصلی درخت خصوصا قسمت های آفتابگیر درخت با پروتئین هیدرولیزات 2 تا 3 درصد  + 2 در هزار سم مالاتیون.

4- برداشت کلیه میوه ها (نارنگی، پرتقال، لیمو، نارنج، خرمالو، ازگیل ... ) قبل از فصل زمستان از سطح باغ یا خانه سراها.

5- جلوگیری از نقل و انتقال میوه های آفت زده.

6- انجام مبارزه زراعی در فصل سرما ( پا بیل کردن سایه انداز درختان ) بمنظور از بین بردن شفیره های آفت.

7- عدم انبار کردن میوه های برداشت شده از باغاتی که وجود آفت در آنها محرز می باشد.

8- صادرات محصولات کشاورزی در صورت وجود این آفت بر اساس استاندار های جهانی و قرنطینه ای  بایستی صورت گیرد 910.

جمع آوری و از بین بردن میوه های آفت زده،  عکس های 911 و 912 و 905.

منبع:  CD  اداره کشاورزی ایران.

پروانه سفید

   تاریخچه

      این آفت بومی ایالات متحده آمریکا بوده،  و به همین خاطر در ایران به پروانه سفید آمریکایی نیز معروف است. در سال 1940 میلادی از آمریکا به کشور های ایتالیا، فرانسه، لهستان، مجارستان، مکزیک، رومانی، چین، ژاپن، کره شمالی، روسیه، ترکیه، آذربایجان و... وارد شد.  تا سال 1381 این آفت در ایران جزء آفات قرنطینه ای خارجی محسوب می شد،  و در این سال احتمالا" بصورت شفیره با چوب های وارداتی  به کشور وارد شد.  در سال 1381 آفت پروانه سفید آمریکایی برای اولین بار در مناطق رضوانشهر و لشت نشا استان گیلان در وضعیت طغیانی مشاهده گردید.  در سال 1386 دامنه انتشار آن به تمامی شهرستان های استان گیلان کشیده شد،  این آفت برای اولین بار در تابستان 1384 از منطقه خشکه داران بروی درخت گوجه سبز و سپس در سال 1385 از منطقه اربع کله رامسر  گزارش و مشاهده گردید.  تا سال 1386 دامنه انتشار آن محدود به شهر های غرب استان بود،  ولی متاسفانه در سال 1387 به شهر های مرکزی استان از جمله نور، محمود آباد، بابلسر، آمل و بابل سرایت نموده است.

عکس های پروانه سفید،  عکس های 920 و 921 .

   شکل شناسی

      این پروانه از خانواده  Arctiidae  بوده،  که خود به چهار زیر خانواده تقسیم می شود.  خانواده  Arctiidae دارای گونه های متعددی است،  که اکثر گونه های آن جزء آفات مهم درختان و درختچه ها و گیاهان علفی می باشند،  که جنس Hyphantria در این خانواده قرار دارد.   حشره کامل دارای بال های روئی به رنگ سفید با لکه های تیره و بال های زیری سفید رنگی با لکه های سیاه در حاشیه آن میباشد.  تخم آن کروی به رنگ سبز براق می باشند،  لاروها ابتدا زرد روشن و سپس به رنگ زرد متمایل به سبز و گاها قهوه ای خاکستری مشاهده می شوند،  طول لاروها در منتهی الیه مرحله رشد پس از 4 – 3 هفته به 40 – 19 میلی متر میرسد،  عکس شماره 921.

   زیست شناسی:

      این آفت زمستان را به صورت شفیره های قرمز متمایل به قهوه ای در داخل حفره و زیر پوست درختان میزبان و زیر بقایای گیاهی سپری می کند،  و با توجه به شرایط اقلیمی منطقه در اواسط بهار حشرات کامل نسل اول ظاهر شده،  و در پشت برگها به صورت دستجات 1893 – 293 عدد تخم ریزی می نمایند.  طول دوره تفریخ تخمها 7 الی 9 روز و طول دوره لاروی که مرحله خسارت زای آفت می باشد 20 الی 25 روز است.  طول دوره شفیرگی 10 روز بوده که با توجه به این که آفت به صورت شفیره زمستان گذرانی می کند،  طول آن در نسل دوم بین 9 – 8 ماه خواهد بود.  این آفت هشت سن لاروی داشته که در شرایط شمال کشور دارای دو نسل می باشد اوج خسارت آفت در نسل اول از اواخر خرداد و در نسل دوم که بیشترین خسارت را سبب می شود،  از اواسط مرداد تا اوایل شهریور تخمین زده می شود.   به دلیل تمایل بالای آفت به نور خسارت آنرا بر روی درختان حاشیه جاده ها و جنگلها بیشتر می توان مشاهده نمود که مبارزه با نسل اول آفت را تسهیل می بخشد.

عکس طول دوره شفیرگی که 10 روز است،  عکس های 922 و 923.

   منطقه کرفون بابلسر تابستان 1387،  عکس شماره 924،  و منطقه اربع کله رامسر تابستان 1385،  عکس شماره 925.

   میزبان

      این آفت پلی فاژ بوده و از میزبانان مهم آن میتوان توت، گوجه سبز، گردو، کیوی، خرمالو، گلابی، سیب، مو، افرا، صنوبر، چنار، توسکا، بید، و گیاهان زراعی نظیر خیار، ذرت، لوبیا، گوجه فرنگی را نام برد.   طبق بررسی های آقای دکتر پازوکی 636 گونه گیاه بعنوان میزبان این آفت ثبت گردیده است.

منطقه رضوانشهر گیلان تابستان 1387 عکس  927 و 928 .

   نحوه خسارت

     لاروهای آفت در سنین اولیه به صورت دسته جمعی ابتدا از پارانشیم برگ تغذیه نموده،  سپس برگهای درختان میزبان را به صورت مشبک و تور مانند و جاروئی در می آورند.  لاروها در سنین بعدی از تمام قسمت های برگ تغذیه،  و در تراکم زیاد عملاً درختان را عاری از برگ می نمایند.

   منطقه ترسیاب محمود آباد تابستان 1387  عکس شماره 929 و 930 .  لاروها  از تمام قسمت های برگ تغذیه می کنند.

منطقه رضوانشهر گیلان تابستان 1387 عکس شماره  931  و 932.

   منطقه کرفون بابلسر تابستان 1387  عکس 933 و 934 ،   برگ های درختان میزبان را به صورت مشبک و تور مانند و جاروئی در می آورند.

منطقه اربع کله رامسر تابستان 1385،  عکس 936 و 937.

توجه:  درصورت تقاضا همه عکس های این پست را ایمیل می کنم.

روش های مبارزه

   الف-  روش مکانیکی ــ   از بهترین روش ها محسوب می شود، همانطوری که ذکر گردید،  تخم های آفت به صورت توده ای بوده و مدت زمان تفریخ آن 6-4 روز می باشد.  لارو های سن اول بعد از تفریخ به صورت مجتمع از پشت برگ تغذیه میکنند،  و لارو های سن دوم با تنیدن تار و چسباندن برگها بهم دیگر به مدت 15 روز به صورت مجتمع از برگ تغذیه می نمایند.  از آنجائیکه آفت تا لارو سن سوم به مدت 20 روز در داخل دو برگ یا  چند برگ یک شاخه تقریباً نیم متری به صورت مجتمع به سر می برد،  بنابر این با قطع این شاخه ها میتوان تعداد زیادی از لاروها را از بین برد.  لازم به ذکر است که اکثر تخم های آفت در نسل اول در ارتفاع پایین گذاشته می شوند،  که این امر جمع آوری تخم و لارو های آفت را در نسل اول و امحاء آن را توسط نیرو های انسانی آسان و امکانپذیر مینماید.  همچنین میتوان با کمک بالابر های ماشین های اطفاء حریق جهت حذف شاخه های آلوده درختان کنار خیابان ها استفاده نمود.

   ب - روش زراعی مکانیکی  ــ   کاشت گیاهان تله در پارک ها:   از آنجاییکه درختان توت و افرا یکی از میزبان های درجه اول و دوم آفت پروانه سفید آمریکایی محسوب میشود، کاشت و کوتاه نگاه داشتن اینگونه درختان در پارک ها و دیگر معابر عمومی و فضای سبز شهری، پایین آوردن جمعیت آفت را در مرحله خسارت زایی امکان پذیر خواهد نمود.

   ج – روش شیمیایی ــ  برای مبارزه با لارو هایی که در ارتفاع بالای درختان فعالیت می کنند و امکان مبارزه مکانیکی با آنها مقدور نیست باید از روش شیمیایی استفاده نمود،  که در این روش از سموم هورمونی مانند دیمیلین و از سمپاش های یکصد لیتری و بیست لیتری (در زمان استفاده از بالابر خودرو های اطفاء حریق) استفاده نمود.  بنابر این استفاده از تلفیق روش ها برای مبارزه با نسل اول که جمعیت انتقالی نسل دوم را تعیین می کند،  از اهمیت زیادی برخوردار است.

       منبع:  CD  اداره کشاورزی ایران،  از منابع:

1-  عبایی، منصور، ابراهیمی فر، حیدر1381 خبر نامه انجمن حشره شناسی ایران،

2-  عبایی، منصور دستورالعمل پیش آگاهی و کنترل پروانه سفید آمریکایی 1381 موسسه تحقیقات آفات و بیماری های گیاهی،

3-  گزارش وضعیت پروانه سفید آمریکایی در سالهای 81 الی 85 در گیلان، سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان،

4- Browne, F.G , 1986. Pests and Diseases of Forest plantation trees , Clarendon

press. Oxford

5-Johonson ,W.T and H.H Lyon , 1191. Insects that feed  on trees and shrubs ,

Comstock publishing associates , COMELL University press

کلیک کنید:  تماس و نظر

 

گزش و نیش حشرات

      شناخت بسیاری از حشرات مهم است،  اگر برای تفریح و گردش بیرون می رویم،  باید مراقب حشرات باشیم،  آنها ممکن است در میان چمن و گیاهان و یا رختخواب هتل باشند.  حشرات همیشه ناقل بیماری نیستند،  و نیش آنها مشکل جدی ایجاد نمی کند،  اما در بعضی مواقع آن ها می توانند ناقل بیماری هایی باشند.  حشرات از قدیمی ترین ساکنان کره زمین به حساب می آیند،  که از 250 میلیون سال قبل روی این سیاره سکونت دارند،  در هرصورت حشرات یکی از بزرگ ترین ناقلان بیماری های انسانی هستند.

   1-  بید و حشرات هزار پا ــ  این حشرات، نیش نمی زنند،  مو های ریز این حشرات باعث آسم شدید و واکنش های آلرژیک می شود.  این موها می تواند توسط باد و در ماه خرداد منتقل شود.  علائم شامل بثورات پوستی ناخوشایند، گلودرد، مشکلات تنفسی و یا سوزش چشم می باشد.

   2-  عنکبوت سیاه ــ  ماده این حشره سمی است،  معمولاً در لابلای چوب ها و تنه های درختان زندگی می کند.  این عنکبوت با پا های بلند و سیاه براق،  با یک رنگ نارنجی، قرمز  یا زرد متمایز است. بیشتر عنکبوت ها حدوداً به اندازه 2 اینچ هستند،  اما برخی از آنها کوچک ترند.  گزش عنکبوت سیاه سمی ممکن است موجب تیر کشیدن (درد) در اندام گزیده شده شود،  اما می تواند بدون درد نیز باشد.  از نشانه های گزش می توان به سرخی محل گزیدگی،  حساس به لمس بودن  و یا یک برآمدگی در محل اشاره کرد.  همچنین گرفتگی شدید عضلانی، تهوع، استفراغ،  ممکن است افزایش فشار خون را به دنبال داشته باشد.  فوراً باید مراقبت های پزشکی برای فرد گزیده شده انجام شود.  پاد زهر آن نیز موجود است،  در صورت امکان برای شناسایی،  باید عنکبوت را با خود همراه داشته باشید.

   3 ــ عنکبوت قهوه ای منزوی می تواند کشنده باشد،  زیر شیروانی و پستو،  جاهایی هستند که عنکبوت قهوه ای منزوی پیدا می شود.  این عنکبوت به رنگ های قهوه ای تیره و با پا های تیره تر است،  زهر آنها به شدت سمی است،  و می تواند باعث زخم و عفونت جدی شود.  گزش عنکبوت قهوه ای گرد،  اغلب دردناک نیست،  ولی آن قسمت از پوست گزیده شده سفید و یک تاول قرمز، مانند تیری که به هدف اصابت کند ایجاد و سپس دردناک می شود.  این نیش می تواند کشنده باشد،  فوراً مراقبت های پزشکی مورد نیاز است،  اگر حشره برای شناسایی بمرکز درمانی برده شود،  بهتر است.

   4-  شپش سر ــ  ایجاد خارش در داخل مو می کند،  با جستجو در سر شپش پیدا می شود،  آنها در پشت گوش ها و گردن پنهان می شوند.  اگر شخصی شپش گرفت،  احتمالاً از طریق رختخواب هتل های آلوده،  یا استفاده از کلاه یا برس یا وسایل مربوط به شخصی که شپش داشته است،  شپش گرفته باشد.  شپش ها باعث خارش می شوند،  خارش می تواند منجر به عفونت شود،  و در موارد خیلی شدید ممکن است مو ریزش کند.  برای از بین بردن شپش و تخم ها آن (که nits  گفته می شود)،  باید از لوسیون،  کرم و شامپو هایی که در داروخانه ها تهیه می شود،  و یا با تجویز پزشک استفاده کرد.  باید لباس ها، ملحفه ها و برس مو و... را برای جلوگیری از گسترش شپش،  با مواد عادی ضد عفونی کنند لباس شست.  همچنین همه اعضاء خانواده مورد بررسی قرار گیرند،  که اگر کسی شپش یا تخم آن بنام رشک را داشت،  درمان شود.

   5-  کک ــ  حشره ای کوچک و چالاک است،  و از خون میزبان تغذیه می کنند.  آنها نه تنها حیوانات خانگی،  بلکه انسان را نیز نیش می زنند.  بعضی از مردم به نیش کک بسیار حساس هستند،  و در آنها خارش ایجاد می کنند،  این خارش می تواند منجر به زخم و عفونت شود.  بهترین راه حل از بین بردن کک هایی است، که روی بدن حیوانات خانگی و در خانه هستند،  حیوانات خود را به درون رختخواب نبرید،  در محل هایی که فکر می کنید آلوده است،  از حشره کش مخصوص کک استفاده کنید.  برای از بین بردن کک هایی که در بدن حیوان خانگی شما هستند،  می توانید هر ماه یک بار از حشره کش استفاده کنید.

   6-  زنبور ــ عسل، معمولی، سرخ، زرد  ــ  وقتی یک زنبور عسل نیش می زند،  نیش خود را از دست می دهد،  و می میرد،  اما یک زنبور معمولی و سرخ یا زرد،  می توانند چندین بار نیش بزنند،  زیرا قدرت نیش زدنشان از بین نمی رود.  نیش این زنبورها در افرادی که به آنها حساسیت دارند می تواند واکنش های جدی ایجاد کند.  اگر واکنش حساسیتی نداشته باشید به سادگی می توانید نیش را در آورید،  محل نیش زده شده را تمیز کنید،  و یخ بگذارید،  از آنتی هیستامین های خوراکی برای جلوگیری از خارش و از ایبوپروفن و استامینوفن برای تسکین درد استفاده کنید.  اگر شخصی واکنش شدید (anaphylactic) دارد،  دراز بکشید و با دقت نیش زنبور عسل را در آورد.  اگر Epi-hen  دارید،  از آن استفاده کنید.  یک شریان بند در بالای محل نیش ببندید،  که جذب زهر نیش را کاهش دهد،  و فوراً به پزشک مراجعه کنید.

   7-  کنه ــ  بر خلاف باور عموم کنه ها جزء حشرات نیستند،  کنه های نوزاد (لارو) خانواده خاصی از کرم ها هستند،  که  Trombiculidoe گفته می شوند.  این کنه ها در زمان نوزادی شان از دام و طیور یا آدم تغذیه می کنند،  و در زمان بزرگسـالی گیاه خوار می شوند.  گزش آنها بدون درد است،  اما ضایعات آن بسیار خارش دار است،  و این خارش 2 تا 3 روز بعد از گزش بروز می کند. کنه روی پوست قرار می گیرد،  و اغلب به جای گرم مثل زیر بغل یا کشاله ران، می چسبد و از خون تغذیه می کند.  این حشره می تواند ناقل هر بیماری باشد،  نیش کنه می تواند باعث ایجاد واکنش آلرژیک شود.  اگر  شخصی کنه گرفت،  باید آنرا به طور کامل از بین ببرید.  برای جلوگیری از نیش کنه،  وقتی شما بیرون می روید،  بازوها، پاها، سر،  را بپوشانید،  و وقتی به نواحی پوشیده از درخت و چمن می روید، مراقب کنه ها باشید.  کنه معمولا به پوست چسبیده است،  باید کنه را در اسرع وقت پس از گزش دور کرد،  از موچین برای کندن کنه از پوست استفاده کنید.  سعی کنید به آرامی به طور مستقیم بیرون بکشید،  به بدن کنه فشار وارد نکنید،  محل گزش را با مواد ضدعفونی کننده تمیز کنید.  کنه پس از چند روز متصل بودن به پوست،  از پوست جدا شده،  و یک تاول قرمز خارش دار به جای می گذارد.  دارو هایی هستند که می توانند به تسکین خارش کمک کنند.  اگر پوست شخصی آلوده به نظر می رسد،  یا اینکه تاول در حال گسترش است،  حتماً به پزشک مراجعه کند.

   8- گال (جرب) ــ  وقتی کرم های ریز گال به پوست راه می یابند،  مشکلات بزرگ پوستی ایجاد می کنند.  آنها از طریق تماس پوستی با افراد مبتلا یا با استفاده از حوله، رختخواب و یا اشیاء دیگر می توانند منتقل شوند.  چند هفته بعد از اینکه کرم ها به پوست راه یافتند،  خارش خیلی شدید و زخم های روی پوست ظاهر می شوند،  معمولاً  خارش در شب بدتر می شود.  به طور معمول محل خارش در اطراف انگشتان، مچ دست، آرنج، باسن و یا اندام تناسلی دیده می شود.  برای خلاص شدن از شر گال،  به لوسیون و قرص نیاز است،  باید همه لباس ها، ملحفه ها و حوله را با آب گرم،  و مواد ضدعفونی کنند معمولی شسته شوند.

   9-  ساس ــ  این حشرات کوچک تمایل دارند،  که رختخواب پنهان شوند.  آنها اغلب در هتلها، پناهگاهها، مجتمع های آپارتمانی یافت می شوند،  و از طریق چمدان ها، حیوانات خانگی و سایر لوازم به داخل خانه راه می یابند.  محل گزش ساس معمولاً بر روی دست ها و شانه ها قرمز و همراه با خارش است.  علاوه بر آزار و اذیتی که دارد،  ممکن است باعث عفونت در محل خارش شود.  اگر شما واکنش آلرژیک پوستی دارید،  از کرم های دارای کورتیکواستروئید ها و آنتی هیستامین های خوراکی استفاده کنید،  و به پزشک مراجعه کنید.

   10- عقرب ــ  همه عقرب ها سمی نیستند،  اما آنهایی که سمی هستند،  می توانند مرگبار باشند.  علائم گزش شامل درد، تورم، خارش، استفراغ، افزایش تعریق و مشکلات بینایی است،  و فوراً فرد مورد نظر باید تحت مراقبت های پزشکی قرار گیرد.

   11-  سگ مگس Deer flies ــ  این مگس های گزنده در تالاب ها، جنگل ها و سایر نقاط مرطوب زندگی می کنند.  شستشو با الکل برای پیش گیری از عفونت ناشی از گزش این مگس ها موثر است.  این مگس ها یک باکتری عفونی به نام Tularemia وارد بدن می کنند،  که نیازمند درمان های پزشکی است.  برای پیشگیری از نیش این حشرات،  پوشیدن لباس های مناسب و استفاده از مواد دفع کننده حشرات، توصیه می شود.

   12-  پشه ــ  پشه تنها آزار دهنده نیست،  خارشی که از گزش پشه ایجاد می شود،  می تواند عفونت پوستی ایجاد کند.  پشه ها همچنین می توانند ناقل بعضی از بیماریها باشند.  برای محافظت خود در مقابل پشه ها از وسایل دفع حشرات استفاده کنید،  و تا زمانی که بیرون هستید،  خود را بپوشانید.  به در و پنجره منزلتان توری نصب کنید،  و اگر در حیاط منزلتان آب راکد است آن را از بین ببرید.

   13-  مگس ــ  مگس یک حشره خیلی کثیف است که بیش از یک میلیون باکتری با خود حمل می کند.  مگس می تواند با آلوده کردن غذاها،  عفونت روده ای را گسترش دهد.  برای کنترل مگس ها غذاها و زباله ها را در ظروف دربسته قرار دهید،  و به در و پنجره منزلتان توری نصب کنید،  نسبت به نظافت و تمیزی محیط زیست اطرافتان حساسیت نشان دهید.

   14- سوسک ــ  آنها فقط زشت نیستند،  بلکه می توانند بیماری هایی مانند سالمونلا را منتقل کنند.  وقتی سوسک ها می میرند،  لاشه آنها می تواند باعث ایجاد واکنش های آلرژیک و آسم شود.  اگر شما در آب و هوای گرم زندگی می کنید،  خلاص شدن از شر سوسک ها می تواند مشکل باشد،  و باید از حشره کش ها استفاده کنید.  آشپزخانه را تمیز نگه دارید،  و سوراخ و ترک های دیوار و کف منزل را تعمیر کنید.

   تصویر های تعدادی از حشرات،  A گال،  B شپش،  C عنکبوت سیاه،  D ساس،  F کک،  E کنه،  عکس شماره 935.

دراکولا را بشناسید

      امسال 89 با گرمایش زمین که دلایل آنرا در زمین ما نوشته ام،  بعضی حشرات زیاد شدند،  و منزل ما در چلاسر و جل و میان مزارع و باغات می باشد،  و مهمان های زیادی از تهران و شهر های دیگر داریم.  امسال تابستان برای اولین بار طی سی سال گذشته دو سه نفر از آنها دچار حشره گزیدگی هایی شدند،  که مهمترین این حشرات را در اینجا ضمن تحقیقات محلی و اینترنتی بررسی می کنم.  امید است جوانان پرشور و پویای ایرانی ذهن های خود را بیش از پیش تحقیقاتی نمایند،  و موضوعات مختلف را به تحقیق و تعلیل علمی بگیرند،  توضیح بیشتر در کارگاه فکر سازی.

پدروس‌  Pedrus که به آنها بللوس و پشه پیاز،  در گیلان دراکولا و در مازندران بن یا بند می گویند.  حشراتی از خانواده استافیلینیده و راسته قاب‌ بالان قرار دارند،  در بدن آن سمی با نام علمی  Pedren وجود دارد.  این حشره به محض تحریک یا له شدن،  با ترشح سم بر پوست بدن باعث بروز تاول های شدیدی همراه با درد، سوزش و خارش می ‌شود.  ضمن مراجعه به پزشک،  بایستی با مواد ضد عفونی کننده و پماد های مسکن زمان بهبود تاول های ناشی از سم این حشره و درمان ده روزه آنرا تحمل کرد.  چنانچه آلودگی سم حشره در نواحی حساس بدن مانند دور چشم که دارای چین و چروک و پوست نازک است،  اتفاق بیفتد،  شدت و درد تاولها بیشتر می‌ شود،  کودکان به سبب برخورداری از پوست نازکتر نسبت به گزش این حشره بسیارآسیب پذیرترند.

تصویر دراکولا یا پدروس،  عکس شماره 8131.

    پدروس ها در جهان بیش از 700 گونه می باشند،  بدنی باریک و کشیده به رنگ سیاه یا نارنجی دارند.  بال‌پوش های آنها کوتاه است،  و فقط چند بند اول شکم را می ‌پوشاند،  بهمین جهت پنج بند انتهایی شکم دیده می شود.  جفت بال‌های عقبی غشایی و توسعه ‌یافته است،  و می توانند پرواز کنند،  رنگ بال ‌پوشها آبی یا سبز براق است.  از جمله حشراتی است که موجب بروز درماتیت های خطی در روی پوست بدن می شود،  و باعث شده بسیاری از مردم از این حشره بترسند،  در صورتیکه با دانستن می توان از آن بهره هم برد.  فعالیت فصلی حشرات بالغ در شهرستان های مختلف متفاوت بوده،  و به عواملی چون تعداد نسل و طول دوره زمستان گذرانی وابسته است.  در شمال ایران مزارع برنج و در استان فارس مزارع یونجه از عمده‌ ترین زیستگاه‌ های این حشره است.  این حشرات شکارچی بوده و در بسیاری از کشور های دنیا به عنوان عامل مبارزهٔ بیولوژیک با آفات مزارع برنج، سیب زمینی، گوجه فرنگی و آفتابگردان و غیره استفاده شده است.  جثه دراکولای شمال ایران فقط اندکی بزرگتراز مورچه قرمز است،  این بند پای کوچک که به سلطان حشرات مناطق گرم و مرطوب معروف گردیده،  به واسطه سمی که در بدن خود دارد فاقد دشمن طبیعی است،  و حتی پرندگان نیز از خوردن آن خودداری می‌ کنند.

پدروس ها حشراتی با دگردیسی کامل چهار مرحله تخم لارو شفیره و حشره کامل هستند،  طول دوره لاروی یک ماه و دوره زندگی حشره بالغ ۱۲ ماه می باشد.  کوتاه بودن بالپوشها موجب از دست رفتن مقدار زیادی از آب بدن حشره می شود،  بدین جهت حشره بالغ نقاط مرطوب و سایه دار را به عنوان زیستگاه ترجیح می دهد.  چون نسبت به تغییرات شدید دمایی و کاهش رطوبت بسیار حساس هستند،  به محیط های مناسب پناه می برند،  و سعی در برطرف ساختن این ضعف خود می نمایند.  در مناطقی که تغییرات روزانه و فصلی و محلی حرارت و رطوبت محیط زیاد باشد زیستگاه های پدروس موقتی و پراکنده است.  تخم گذاری آن متمرکز نبوده و تخم هایشان را در سطح زیستگاه پراکنده می نمایند،  تخمها سفید کدر کروی و بسیار ریز دارند.  لارو این حشرات حدود ۴ میلیمتر طول دارد،  شفیره آنها را در سطح خاک و یا در عمق چند میلیمتری زیر خاک می توان یافت.  بالغان تمایل کمتری به پرواز دارند،  و زمانیکه احساس خطر بنمایند خود را در لابلای ریشه های گیاهی لانه موریانه و مورچه و شکاف های سطح خاک پنهان می نمایند.  برای زمستان گذرانی این حشرات به عمق توده گیاهان وحشی و علف های هرز پناه می برند.  اوج فعالیت پروازی آنها بین ساعات ۲۱ تا ۲۲ است.  پدروسها بشدت از تابش آفتاب گریزان هستند،  و به هنگام روز در سایه پناه می گیرند اما در مقابل تمایل زیادی به نورهای مصنوعی دارند،  به همین دلیل شبها به اماکن مسکونی هجوم می آورند.

بیشتر عامل صدمه بر اثر له شدن حشره در روی پوست بدن است،  البته گاهی حشره که روی بدن حرکت می کند ممکن است با احساس خطر ماده سمی را از خود ترشح نماید.  در پی له شدن دراکولا روی بدن ضایعات پوستی ایجاد می شود،  که به آن پدروسیس یا درماتیت پدروس یا درماتیت خطی گویند.  با له شدن این حشرات ماده سمی که در همولنف آنها بطور طبیعی وجود دارد،  پوست بدن آلوده و آغشته شده که موجب بروز درماتیت می گردد.  این ماده که پدرین نام دارد تنها در اثر له شدن حشره آزاد می شود،  گزش یا نیش حشره نقشی در آزاد شدن آن ندارد.  این ترکیب در برخی از گونه ها و نه در همه آنها توسط حشره ماده بالغ تولید می شود،  و به هنگام تخم گذاری سطح تخمها را می پوشاند.  ترشح این ماده عامل دفاعی در برابر عقربها و دیگر بند پایانی است،  که قصد تغذیه از تخم این حشرات را دارند.  ماده ترشحی دارای اثر ضد باکتری ضعیف است،  اما برای سلول های یوکاریوتیک بسیار سمی است.  بلع این ماده موجب بروز آسیب های داخلی بسیار شدید می شود،  و تزریق وریدی آن موجب مرگ می گردد،  که می گویند از سم مار کبری نیز قویتر است.  سمیت پدرین بیشتر به واسطه توقف در بیوسنتز پروتئین و تقسیم سلولی است.  ساختار این ماده بسیار شبیه به ساختمان شیمیایی ماده ای به نام Mycalamide می باشد،  آزمایشاتی توسط بخش تومور شناسی بیمارستان جنرال ساوت همپتون انجام گرفته می گوید،  پدرین دارای خاصیت ضد تومور است،  و از این نظر با ماده ضد تومور Mycalamide  قابل مقایسه می باشد.  میزان پدرین در بدن این حشره آنقدر ناچیز است،  که برای بدست آوردن مقدار لازم به منظور تعیین ساختمان شیمیایی آن به یکصد کیلو گرم از این حشره یعنی معادل بیش از 20 میلیون عدد از آنها نیاز است.

درماتیت پدروس نوعی درماتیت تماسی تاولی سوزش دار و اپیدرمولیزیس خود التیام یابنده پوست انسانی است،  که شکل و اندازه آن منوط به شکل و وسعت منطقه تحت تاثیر ماده پدرین است.  در این درماتیت خطی طیفی از تغییرات هیستو پاتولوژیک داخل و زیر اپیدرمی دیده می شود،  که واجد یک کانون اصلی است،  این کانون محل اولیه تماس پوست با سم است.  کانون های فرعی این بیماری در اثر خاراندن محل آلوده به سم و انتقال یافتن آن به اطراف و نیز آزاد شدن پروتئاز های اپیدرمی و در نتیجه تخریب اپیدرم در اطراف کانون اولیه زخم بوجود می آید.  عارضه در سه مرحله تکامل می یابد:

* ۱ ــ   حدود ۴۸-۲۴ ساعت بعد از تماس پوست با سم،  ماکول هایی در محل تماس بوجود می آید،  که بدوا قرمز رنگ و پراکنده بوده،  سپس بتدریج این لکه ها به هم پیوسته نسبتا تیره شده،  موجب اریتماتوز کامل ناحیه تماس میگردد،  در این زمان زخم شبیه حالتی مشابه زخم حاصل از چکیدن مایعی داغ روی پوست است.

* 2 ــ   در این مرحله که حدود روز سوم تا چهارم پس از التهاب اولیه آغاز می شود،  وزیکول های کوچکی ظاهر میشوند،  که بتدریج بزرگ شده فرمی خطی پیدا می کنند.

* 3 ــ   مرحله خارش شدید،  زخم خشک شده و سطح آن ترک هایی بر می دارد،  و در واقع حالتی اسکواموزی پیدا می کند،  سپس بتدریج پوسته های زخم ریزش کرده،  و لکه هایی هیپر پیگمانته جای آن را می گیرند.  هیپر پیگمانتاسیون اغلب زود گذر و موقتی هستند،  ولی گاه ممکن است تا چند ماه هم باقی بماند.  امکان دارد،  پوسته ریزی چند مرتبه صورت بگیرد،  یعنی پس از پوسته ریزی اولیه در اثر خاراندن محل،  و یا بطور خود بخودی پوست جدید نیز مجددا به همان ترتیب ریزش کرده تعویض شود.  خاراندن زخم در مرحله وزیکولی بدلیل مرطوب و نرم بودن سطح زخم موجب پارگی آن شده و احتمال عفونت های ثانوی به انواع میکربها را افزایش می دهد.  بروز عفونت ثانویه و یا له شدن بیش از یک حشره روی پوست و نیز حساسیت بیشتر برخی از افراد موجب تغییر تابلوی بالینی عارضه می شود،  به نوعی که گاه مجموعه ای از عوارض غیر مستقیم همچون درد های مفصلی استفراغ تب و ناراحتی پرده صماخ گوش را بوجود می آورد.

شکل و مراحل التیام زخم در نقاط مختلف بدن یک فرد متفاوت است،  مثلا تظاهرات بالینی عارضه در اطراف دهان بینی و چشم کاملا متفاوت از دیگر قسمت های بدن است.  نواحی مورد اشاره دارای حساسیت بیشتری نسبت به تماس با پدرین بوده،  و تماس با کمترین میزان آن نیز پس از مدت کوتاهی موجب عوارض می گردد. کوچکترین تماس دست های آلوده به همولنف پدروس با چشم پس از ۱۰ ساعت موجب تورم پلکها و آماس ملتحمه شده،  همراه با سوزش و خارش شدیدی خواهد بود،  که در نهایت بدلیل ورم پلکها و بافت های اطراف چشم آلوده بطور موقت بسته می شود.  در موارد آلودگی دور دهان و اطراف بینی نیز مراحل پیشرفت زخم همچون عارضه چشمی است،  با این تفاوت که در آنها تورم مشاهده نمی شود.

درماتیت پدروس بیشتر در قسمت های فاقد پوشش بدن نظیر دستها صورت و گردن عارض می شود،  تعرق زیاد و حمام گرفتن موجب حساسیت بیشتر پوست نسبت به نفوذ و اثر پدرین می شود.  از سوی دیگر همزمانی اوج فعالیت پدروسها با فصل گرما و عرق زیاد،  و نهایتا استفاده از لباس کم و احیانا آستین کوتاه موجب افزایش میزان تماس این حشرات با انسان می گردد.  در شمال ایران وفور زیاد درماتیت و عوارض پوستی ناشی از پدروسها به دلیل وجود شرایط مساعد پرورش و تکثیر پدروسها و جمعیت بالای آنهاست. عارضه در تمام گروه های سنی از هر دو جنس و از هر شرایط اجتماعی و طبقاتی به یک نسبت مشاهده می شود.  ممکن است بدوا وفور عارضه در میان خانم های جوان بیشتر بنظر آید اما این امر به واسطه تاکید بیشتر این افراد به مسایل زیبایی است و همانطور که گفته شد عارضه در هر دو جنس فاقد تفاوت معنی دار آماری می باشد.

در بالا گفته شد حرکت حشره روی سطح بدن مسئله ای ایجاد نمی کند،  اگر چه احتمال گاز گرفتن حشره وجود دارد،  اما موجب پدروسیس نخواهد شد،  فقط در صورت کشته شدن حشره روی پوست و مالیده شدن همولنف حشره روی آن پس از دو روز عوارض ظاهر می شود،  که تا ده روز بعد تشدید می گردد.  ضایعه مزبور ایمنی نمی دهد و قابل سرایت هم نیست،  تا سال ۱۹۹۰ بیش از ۳۰ ترکیب دارویی برای درمان این عارضه مورد استفاده قرار گرفته اند،  ولی با وجود این هنوز دارویی با اثر قطعی و اختصاصی برای درمان آن وجود ندارد.  تمام شیوه های درمانی مبتنی بر تخفیف و تعدیل زخم است،  در بین روش های مختلف درمانی خنثی نمودن اثر سم در مراحل اولیه تماس تاثیر خود را نشان داده است،  اما چون اکثر مردم زمان و مکان تماس با سم را بخاطر نمی آورند،  معمولا پس از بروز علایم متوجه ابتلای خود می شوند،  در نتیجه کاربرد این شیوه ها چندان موثر بنظر نمی رسد،  به عنوان مثال استفاده از ید در مراحل اولیه پس از آلودگی به سم موجب خنثی شدن اثر سم می شود،  اما در مراحل بعد از شروع عارضه تاثیری نخواهد داشت،  شستشوی محل زخم با آب و صابون پس از تاثیر سم نتیجه ای در پی نخواهد داشت.  بمنظور درمان لازم است به پزشک مراجعه نمود،  بسیاری از پزشکان محلی که آشنایی با این عارضه دارند،  روش های سنتی نیز برای درمان دارند.  این عارضه ترس و نگرانی خاص ندارد،  اما قبل از رسیدن به پزشک دو نکته زیر را دقت نمایید:

* 1 ــ  در صورت آگاهی از تماس با سم پدرین بلافاصله بایستی محل تماس را با آب و صابون شست.

* 2 ــ  در صورت بروز عارضه حداقل در طی ۴۸ ساعت اول باید از خاراندن محل عارضه خودداری نمود.

این حشره ارزش ویژه خودش را در طبیعت دارد،  باید با دقت تمام خصوصیات آنرا شناسایی کرد،  منجمله به عنوان یک عامل بیوکنترل آفات مزارع.  با توجه به اینکه عارضه فقط در صورت له شدن حشره روی بدن و تماس همولنف حشره با پوست بوجود می آید،  برطرف کردن حشره از روی پوست بدون آسیب رساندن به آن،  موجب پیشگیری از عوارض بعدی خواهد شد.  همچنین با عنایت به اینکه بیشترین شانس تماس انسان با پدروس در طول شب و در زمانی است،  که چراغ های داخل اماکن و یا سرپناه های خارج از اماکن روشن می شوند،  بهتر است روی پنجره ها و درها توری نصب گردد،  تا از ورود این حشرات به داخل اماکن مسکونی جلوگیری شود.  خاموش نمودن چراغ های اضافی بخصوص در زمان اوج فعالیت پدروسها می تواند موجب کاهش موارد ابتلای به این عارضه گردد.  همچنین باید از تلنبار کردن علوفه و مواد گیاهی در نزدیکی اماکن مسکونی خودداری کرد،  از دیگر راه های مقابله با این حشرات استفاده از Black light  است.  می بایست لامپ های مولد اشعه فوق بنفش را در نزدیکی اماکن نصب کرده،  و اطراف آنرا سمپاشی نمود.

همچنین میتوان از شیوه ملافه آغشته  Impregnated bed sheet استفاده نمود،  بدین منظور می توان محلولی از حشره کش هایی همچون سموم پایرتروئید تهیه نمود،  و ملافه ای از جنس مواد مصنوعی را در آن خیساند،  پس از چلاندن ملافه در داخل ظرف،  آن را روی سطحی تراز پهن نمود تا مایعات اضافی آن خارج گردد،  سپس باید آنرا تا خشک شدن کامل آویزان نمود.  پس از خشک شدن ملافه میتوان آنرا روی دیوار در محلی مناسب نزدیکی زیستگاه پدروسها نصب کرده روی آن لامپی با نور بنفش روشن نمود،  اگرچه استفاده از لامپ های فلورسنت بنفش رنگ معمولی نیز امکانپذیر است،  اما کارآیی لامپهای Black light را نخواهد داشت.

بهترین راه اجتناب از عارضه درماتیت خطی کاهش تماس انسان با حشره است،  به این منظور می توان با انجام اقدامات ذیل به طرز قابل ملاحظه ای از احتمال تماس انسان با حشره کاست:

* 1 ــ  برطرف کردن علف های هرز از اطراف منازل مسکونی و دور قرار دادن علوفه های دامی.

* 2 ــ  گذراندن شب های تابستان در داخل منزل،  یا اتاق های توری دار.

* 3 ــ  کاستن از تعداد لامپ های روشن و خاموش کردن لامپ های غیر ضروری.

* 4 ــ  عدم استفاده از لامپ های بخار جیوه نئون و فلورسنت،  بدلیل جذب حشره.

* 5 ــ  نصب پرده هایی که مانع از عبور نور منزل به خارج می شوند،  چون شبها تابستان این حشره بسمت نور می رود.

* 6 ــ  نصب توری معمولی فلزی روی در و پنجره،  باز نگذاشتن درب منزل در شب.

* 7 ــ  شستشوی سریع محل له شدن حشره با آب و صابون.

* 8 ــ  خلوت کردن اتاق خواب از وسایل اضافی،  و بازدید مرتب زیر تختخواب در مناطقی که حشره زیاد است.

* 9 ــ  در صورتیکه حشره را روی بدن ملاحظه نمودید،  نگران نشوید!  روزنامه یا ورق کاغذی را در سمت عبور آن روی بدن بگیرید،  تا به روی کاغذ رفته سپس او را دور اندازید.

* 10 ــ  کشتن و نابودی کلی حشرات و حیوانات،  می بایست قوانین ویژه داشته باشند،  چه بسا آنها برای طبیعت و کشاورزی بسیار مفید هستند.

   توجه:  دراکولا خاصیت دارویی هم دارد،  از گذشته های دور در چین و آفریقا از آن بهره می بردند،  امید است محققان جوان ایرانی نسبت به کشف این راز های طبیعت اقدام کنند،  توضیح در سازمان آینده بینی.  عکس شماره 930 بنام دراکولا یا بند.

هزارپای لنگ دراز    Scutigera

     صدپا یا هزارپا،  با نام هزاپای لنگ دراز یا هزاپای خانگی،  با قد حدود 5 سانتیمتر و 15 جفت پا،  جانور طبیعی غار های تاریک مناطق جنگلی و مرطوب می باشد.  همچنین در این قبیل مناطق به خانه های مردم راه یافته،  و به هزار پای خانگی معروف شده است.  روزها در میان شکافها پنهان می شود،  و شبها برای خورد و خوراک بیرون می آید،  آنها شکارچیان شبانه هستند.  از روشنایی و نور لامپها فراری هستند،  و تاریکی مطلق را می پسندند،  چشم ندارند و شاخک های بلند حس لامسه قوی، وسیله تماس،  و حس بویایی آنها می باشد.  لامپ با نور های رنگی بویژه قرمز را تشخیص نمی دهند،  و با روشن کردن نور قرمز آنها نمی ترسند و فرار نمی کنند،  و می توان حرکات آنها را بررسی کرد.  بمجرد روشن کردن لامپ معمولی و نور با سرعت 4 متر بر ثانیه فرار می کنند،  تا بسمت شکافی در تاریکی بروند،  اما بعد از هر یکی یا دو متر لحظه ای توقف می کنند،  تا بوسیله حس لامسه و پاهای خود موقعیت سنجی نمایند.

تصویر هزارپا  Scutigera  این نوع را خانگی هم می گویند،  عکس شماره 8132.

عمر آنها 3 تا هفت سال است،  بچه های آنها نسخه ای از بزرگترها هستند،  در ایران درباره تولید مثل آنها هیچ تحقیقاتی صورت نگرفته،  اما در اروپا فصل بهار تخم ریزی دارند،  و با ترشح ماده سمی ضد باکتری و قارچ از تخمها حفاظت می کنند.  اسکوتی گرا با استفاده از پاهای بلندش شکارچی قابلی است،  هنگام حرکت با پاهای خود محیط را حس و شکار را از میان حشرات انتخاب می کند.  آنها شکار های بزرگ چون زنبورها و سوسک های درشت را نیش می زنند و عقب می روند تا زهر اثر کند.  در ادامه تحقیقات انوش راوید در چلاسر و جل گفته می شود،  اساساً آنها زیر سنگ های بزرگ،  کپه های چوب و کود مخلوط،  بصورت دسته ای زندگی می کنند.  زیر زمین خانه ها،  حمام و دستشویی،  و زیر ظرفشویی آشپزخانه و جاهای متمایل به مرطوب بسر می برند،  شبها برای شکار و خورد و خوراک،  به اتاق خواب و آشپزخانه و نهار خوری سر می زنند.  علاقه ای به گزیدن انسان ندارند،  اما در صورت گزیدن اثرات دردناک و حتی خطرناک دارد،  باید به این مسئله توجه داشت،  گاهی از گزیدگی های حشرات سمی،  از Scutigera  یا   Pedrus است،  و سپس به معالجه اقدام شود،  در این باره هم در ایران تحقیقات علمی صورت نگرفته است.

برای از بین بردن هزارپای خانگی و یا کم کردن جمعیت آنها،  از بین بردن جاهای مرطوب در خانه،  و تعمیرات شکافها و نقاطی است که محل تجمع این حشرات می باشد.  پاشیدن سم سوین در حاشیه فرشها و گوشه و کنار منزل نیز وسیله ای دیگر برای مبارزه با این حشره می باشد.  امید است دانشجویان گرایش مربوطه نسبت به تحقیقات بیشتر و مفصل در باره این قبیل حشرات تحقیق مستقل داشته باشند،  و جهت استفاده عمومی در اینترنت منتشر نمایند.

کلیک کنید:  تمدن جیرفت

کلیک کنید:  تولد در تاریخ

کلیک کنید:  تاکتیک در ایران

 سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

شهر های تاریخی و باستانی ایران

شهر های تاریخی و باستانی ایران 2

این پست ضمیمه و ادامه شهر های تاریخی و باستانی ایران است

چالشتر باستانی

   پرسش:  از چالشتر بگویید؟

   پاسخ انوش راوید:  یکی از عزیزان پیگیری کننده وبلاگم،  طی یکسال گذشته،  چند بار از من خواسته درباره چالشتر بنویسم،  در این مدت هنگام مطالعه های مختلف،  که برای تاریخ و وبلاگ انجام می دادم،  همیشه در نظر داشتم،  که اگر موضوع جالبی دیدم،  در این باره بنویسم.  در کل من نمی خواهم موضوعات تکراری را بنویسم،  مطالب مختلفی،  که براحتی بصورت انبوه در اینترنت تکراری نوشته شده اند.  معمولاً من نوشته های جدید  می نویسم،  و برای نوشتن یک پست مطالب جدید،  نیازمند کلی مطالعه وقت گیر هستم.

      موضوع دیگر این است،  که من وارد تاریخ مناطق قومی و اتنیکی نمی شوم،  زیرا می دانم امروزه در هر جای ایران عزیز،  جوانان باهوش تحصیل کرده فراوان وجود دارند،  و درباره مناطق و شهر و دیار خودشان می نویسند.  مگر اینکه خود من شخصاً از نزدیک دیده باشم،  یا با عزیزان قومی دیدار و گفتگو کرده باشم.  در هر صورت با پوزش از عزیزان چالشتری،  که درباره شهر خوب آنها چند خط می نویسم،  درصورت یافتن منابع قدیمی،  آنرا اضافه خواهم نمود.

عکس نقشه شهر چالشتر و حومه از دید گوگل ارت،  عکس شماره 7209.

   ــ  چالشتر = چال + لش + تر

   ــ  چال = چل یا جلگه + لش = نگهدارنده + تر = تره و سبزه

   ــ  در کل چالشتر می شود جلگه حاصلخیز

      از این نام پیداست که در گذشته های باستانی،  به کل منطقه شهرستان شهر کرد چالشتر می گفتند،  برای اینکه دقیق متوجه موقعیت جلگه چالشتر شوم،  از گوگل ارت کمک گرفتم،  و یکساعت در کوچه پس کوچه های چالشتر،  و خیابانها و مزارع و کوه های شهرستان شهر کرد گشتم،  خیلی جالب بود.  در ضمن متوجه شدم،  که چون این منطقه در کوهستان محصور است،  بهمین دلیل بهترین موقعیت را برای پرت زنها یا پارتها داشته است،  که بمنظور تجدید قوا پارتیزانها،  به آنجا عقب نشنینی می نمودند.  در این منطقه سکه ها و آثار دوران حکومت اشکانیان و پادشاهی ساسانیان بفراوانی یافت شده است،  و امکان زیاد دارد،  بدلیل منطقه پارتیزانی پارتها،  باره ها اینجا جان دوباره به تاریخ ایران داده باشد.

      چون منطقه در ارتفاع 2000 متری قرار دارد،  گمان نکنم بیشتر از 4500 سال سابقه تاریخی داشته باشد،  زیرا بیشتر از آن زمان،  جهان در آخرین دوران یخبندان قرار داشت.  خاطر نشان نمایم،  دورانی از زمین یعنی حدود 12000 تا 15000 سال پیش،  آب و هوای خوب در جهان وجود داشت،  از آن زمان،  آثاری از نگاره های سنگی در ارتفاع های حدود 2000 متری فلات زاگرس وجود دارد.

کلیک کنید:  تماس و نظر 

چالشتر از ویکی‌پدیا و اینترنت

۳۲.۳۸۳۰° شمالی ۵۰.۷۸۷۵° شرقی

۳۲.۳۸۳۰° شمالی ۵۰.۷۸۷۵° شرقی

      چالشتر یکی از شهر های شهرستان شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری است،  و در 6 کیلومتری شهر کرد قرار دارد.  بر پایه سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت چالشتر ۶٬۷۲۰ نفر (۱٬۶۸۰ خانوار) بوده است.

      مولف مرآت البلدان در شرح نواحی «چارمحال» نویسد:  از قرای ناحیه «رار» یکی قریه «چالشتر» است،  که قلعه‌ ای آجری است،  و ۲۲ برج دارد،  و هر دهنه برج را هشتاد ذرع با برج دیگر فاصله ‌است،  و از بنا های مرحوم حاجی محمد رضاخان می ‌باشد،  و در آنجا بنا های عالی و عمارت های بسیار خوب است،  که بیش از ۳۰ هزار تومان خرج عمارات شده است.  دویست خانوار جمعیت و یک رشته قنات دارد،  که هشت سنگ میرابی آب از آن جاری است،  و هر سال صد خروار زمین بذرافشان را مشروب می‌ نماید.  حمام و مسجد و تیمچه و بازارچه و دکاکین و آسیاب دارد،  و ۳۹۰ تومان مالیات دیوانی آنجاست،  و شش نفر سرباز هم می‌دهد. (مرآت البلدان ج ۴ صص ۵۱ - ۵۲).

      در فرهنگ جغرافیائی ایران نوشته شده‌ است: «... دهی است از دهستان لار (رار) بخش حومه شهرستان شهرکرد،  که در ۸ هزار گزی شمال باختر شهرکرد،  و یک هزار گزی راه عمومی شهرکرد به چالشتر واقع شده است.  جلگه و کوهستانی و معتدل است،  و ۳۲۶۱ تن سکنه دارد.  آبش از قنات و چشمه و محصولش غلات می ‌باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری،  و صنایع دستی قالی بافی و قفل سازی است.  یک باب دبستان و یک عمارت سرپوشیده و قلعه قدیمی دارد.

      شهر چالشتر، یکی از قدیمی ترین نقاط استان چهارمحال و بختیاری است،  که بنا های تاریخی دوره معاصر در آن اکنون به عنوان یکی از جاذبه ‌های گردشگری محسوب می‌شود.  علاوه بر بنا های تاریخی این منطقه،  قالی چالشتر بافته می شود،  که رنگ و نقشه ‌ای بومی دارد،  و اکنون به عنوان یک نشانه فرهنگی و تاریخی به حساب می ‌آید.

قلعه تاریخی چالشتر

      مجموعه قلعه تاریخی چالشتر،  که به قلعه خانی مشهور می ‌باشد،  ۱۱۰ سال پیش در چالشتر احداث شد،  در یکی از سرستون های سنگی این مجموعه،  تاریخ ساخت آن به سال ۱۳۲۱ هجری قمری حک شده است.  قلعه چالشتر تلفیقی از معماری دوران قاجار،  با معماری اروپایی است،  با ستون هایی ایستاده از سنگ،  و با نقش برجسته ‌های دیدنی خود نمایی می‌کند.  این قلعه در پنج کیلومتری شهرکرد،  به عنوان یک اثر باشکوه از نظر معماری و هنری حجاری در ایران است.

      قلعه در دوره صفویه مرکز حکمرانی چهار محالی‌ها بوده،  که به وسیله کلانتران روستاها و مناطق تحت سیطره خود را کنترل می ‌کردند،  و پس از انتصاب حسین قلی خان به عنوان ایلخان بختیاری،  در اواسط حکومت ناصرالدین شاه،  حکمرانان این منطقه از حاکمیت بر چالشتر خلع و به زمین داران بزرگ تبدیل شدند.

      مجموعه تاریخی قلعه چالشتر،  شامل: سردر سنگی، خان نشین، اندرونی، حمام، انبارها و اصطبلها است،  و قلعه عیانی و خان نشین این مجموعه تاریخی دارای ۳۸ ستون سنگی با سر در و ایوان می‌ باشد.  نقش های سنگی (ازاره ها) این مجموعه قلعه شامل:  نقوش افسانه‌ ای و اسطوره ‌ای، زندگی روزمره، گل و گیاه، گل و گلدان، گل و مرغ، نقوش پیچش گیاهی و نقوش فرشته است،  و این نقوش به صورت ماهرانه و زیبا خلق شده،  و در برخی موارد به صورت برجسته حجاری شده است.

      در این قلعه، اندرونی با یک دالان به قسمت خان نشین ارتباط داشته،  و ایوان آن دارای ۱۰ ستون سنگی است،  و ایوان با آجر کاری و کاشی معرق در لچکی‌ها و پیشانی بنا با ازاره‌ های سنگی منقوش شامل:  درختان تاک، گل و گلدان، گل و مرغ و سرو و کاج تزئین شده است.

      اتاق های این مجموعه قلعه نیز، با نقوشی به سبک نقاشی لندنی،  که تلفیقی از هنر نقاشی ایرانی و غربی است،  مزین است و این سبک نقاشی،  که در دوره قاجار به اوج خود می‌رسد،  شامل: نقوش گل و گلدان، افسانه لیلی و مجنون و نقوش اسلامی شامل: یوسف و زلیخا به همراه خط نوشته ‌ای از آیات قرآن است.  در بخشی از سر در های این مجموعه قلعه، همچنین معماری سنتوری،  که به صورت مثلثی شکل با نقوشی به سبک شیر و شکر است،  به چشم می‌ خورد،  و حمام قلعه تاریخی چالشتر نیز مزین به کاشی آبی فیروزه ‌ای و سفید سربی بوده است.

      سقف اندرونی این قلعه،  به صورت قاب هایی از چوب گردو است،  و درها و پنجره‌ های اتاق های این مجموعه نیز از جنس چوب گردو به صورت گره چینی شده می ‌باشد،  و این مجموعه قلعه دارای پنج ایوان است،  و پنج اتاق نیز در اندرونی آن وجود دارد،  و در مجموع دارای ۴۰ ستون است.

مردم و علم و هنر و کار

      مردم چالشتر اهل هنر بوده و هستند،  هنر قالی بافی بزرگترین هنر این مردمان است،  که قالی های چالشتر نتنها در ایران،  بلکه در جهان نامی هستند،  نقش های اصیل و برخاسته از اندیشه و روح پاک و تاریخ این مردم،  رنگ آمیزی طبیعی و ثابت و دقت شیر زنان قالی باف چالشتری،  همــــان چیز هایی است،  که قالی چالشتری را شهرت بخشیده است.  در چالشتر صنعتگران،  هنر را به شکلی دیگر در چشم انداز مردمان به نمایش می گذاردند:  آهنگری، مسگری، قفلسازی، تفنگسازی و...،  که هر کدام به گونه ای هم نیاز روزمره مردم را برآورده می ساختند،  و هم آوازه ای درخور در روستاها و شهر های پیرامون برای خود دست و پا کرده بودند،  استادانی که هر کدام در کار خود چیره دست و ماهر بودند.  اشخاص فرهیخته چالشتری،  که کتاب هایی از آنها مانده است،  مانند:  آبق،  سائل،  عطایی،  داعی،  شارق و...

   توجه:  جهت اطلاعات بیشتر در جستجو ها بنویسید:  چالشتر.

عکس قلعه چالشتر،  عکس شماره 7210 .

 کلیک کنید:  تاریخ فرش در ایران

کلیک کنید:  برف سیل باران خشکسالی

کلیک کنید:  تاریخ اقوام ایرانی دوران کهن

سبز= جنگل های شمال ایران، سفید= آسمان شفاف مرکز ایران، قرمز= سرخی فجر خلیج فارس

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

پارتی زان های فرهنگی ایران

پارتی زان های فرهنگی ایران

   پیش گفتار

      دشمن قدر است،  باید چون پارتی زان های فرهنگی حساب آنها را رساند،  ما ایرانیان همیشه در طول تاریخ دشمن داشته ایم،  و خواهیم داشت،  و باید همیشه پارتی زن های فرهنگی نیز داشته باشیم.

کلیک کنید:  چریک و پارتی زان

فردوسی چه می کشید

      با پرسش فردوسی چه می کشید،  مردم در این زمانه بطور کلی به فکر این می روند،  که فردوسی چه قلیونی و موادی می کشید،  پس مجبور می شوم،  جمله را کاملتر کنم و بگویم،  فردوسی از دست مردم چه می کشید.  باز مردم دوره ما به این فکر می روند،  که یا پسوند پور را جا انداخته،  یا فردوسی نام هنرپیشه ایست،  و مردم او را وادار به کشیدن می کردند.  پس باید خیلی کامل گفته شود،  فردوسی طوسی کلی زحمت کشید،  تا به مردم بگوید ملیت دارند،  و او برای اولین بار در تاریخ تمدن،  از ملیت گفت،  و مردم آن زمان کمتر متوجه می شدند ملیت یعنی چه،  و کمتر یاریش می کردند.  با فرض اینکه در این قرن 21 مردم از ملت و ملیت خوب می دانند،  برای همین حرفم را کوتاه کرده و می گویم،  فردوسی چه می کشید.  خلاصه منظور خودم را با هر زحمتی می رسانم،  ولی باز مردم زمانه ما در ادامه گپ،  شروع به پز دادن می کنند،  و خواهند گفت،  منم خیلی زحمت کشیدم،  قدر منو نمی دونن،  و کلی حرف های بی ربط دیگر بی پایان خواهند گفت.  در نهایت باید بی خیال شده،  که بگم فردوسی چه می کشید.

      استعمار و امپریالیسم با کمک فراماسون و صهیونیسم و ترفند های جدید،  با نفوذ در همه جا منجمله در،  آموزشگاه ها و نشریات، رادیو و تلویزیونها،  سایتها مانند ویکی پیدا و غیره،  از افسانه پوشالی الکساندر مقدونی،  تاریخ کذب اسکندر یونانی ساخته،  و بخورد توده ها داده اند،  تا دست آورد های تاریخی ملت های ایران بزرگ و قاره کهن را از آن غرب کنند،  و بگویند که همه چیز از غرب بوده،  و بقیه دنیا هیچ یا وحشی بودند.  در این میان بخشی نیز حق با آنهاست،  چون هیچ یک از مردم تاریخ دان ایران،  شکی و اعتراضی و پرخاشی به این جماعت،  که دروغ های آشکار و واضح تاریخی را بخورد جهان داده اند نکرده،  و اینگونه که پیداست نخواهند کرد.  پس آنجا که می گویند الکساندر شان آمد،  و برای این مردم وحشی تمدن و تاریخ ساخت حق دارند،  همانگونه که گفتم نفسی و حرکتی در مقابل دروغ های آنها نیست،   حقیقت برای ملت این است،  قلیان و رقص زن نمای خردادیان کجاست و بهتره و واجب.

      در ادامه رشد و تکامل تمدن تاریخ واقعی ایران،  یکی از مهمترین گذر های تاریخی جهان اتفاق افتاد،  اسکندر اشکانی با حکومت اشکانیان،  توانست سلسله هخامنشیان را به تاریخ بسپارد،  و میترایی پاک سرشت را،  جایگزین مزدایی برادری و برابری نماید.  این گذر تاریخی،  مانند تمام گذر های تاریخی،  زمان خاص خودش را می طلبید،  که بنا به فرمولها و فاکتور های تاریخ و فرهنگ یادگیری بود.  با مطالعه کتاب،  اسکندر تاریخ ایران،  الکساندر یونانی نیست،  متوجه آن خواهید شد.  همانگونه که می دانید برای پیشبرد و پیشرفت هر کار و اقدامی،  برنامه و ترتیب لازم است،  در این زمان هم باید برنامه و سبک کار تدوین شده و شناخته شده امروزی داشت،  و از تمام تکنولوژی های نوین بهره برد.  در زمان اسکندر اشکانی،  آنها برنامه در زمان خودشان را داشتند،  و امروزه ایرانیان متخصص و علاقمند به تاریخ و تاریخ اجتماعی،  برای بیان ملیت تاریخی و درک اینکه فردوسی چه می کشید،  بنظر من باید شکلی از ترکیبات مبارزات فرهنگی تاریخی را داشته باشند.

      تاریخ مبارزات فرهنگی در ایران خیلی گفته ها و نوشته ها دارد،  و من فقط به بخش هایی از آن در صفحه خودش اشاره نموده ام.  امروزه برای مبارزه فرهنگی باید تمام قوانین مملکتی و جاری و جهانی رعایت شود،  تا بتوان بهتر و عمومی کار کرد،  همچنین تدوین مرامنامه و اساسنامه آن نیز باید تابع قوانین موجود کشور باشد.  این را باید در نظر داشت بدون سازمان های نوین با طرح موج های نو،  مبارزه برای برداشت دروغها از تاریخ ایران غیر ممکن است.  همانگونه که بارها در وبلاگ نوشته ام،  دشمنان تاریخی ایران دست بالا را دارند،  و ما ایرانیان علاقمند به تاریخ و درک واقعی ملیت،  باید از زمان خوب استفاده نماییم،  چون سرنوشت سازان در ادامه برنامه هایشان،  سرگذشت دگری برای تاریخ در سر دارند،  البته بظاهر غیر ممکن می آید،  ولی طبق اصول هرگز نباید دشمن را دست کم گرفت،  شاید اینبار زمان چیز دیگری بنویسد.

      در حال حاضر یکی از مهمترین کار های مبارزان فرهنگی تاریخی ایرانیان این است،  که هر شخص علاقمند و پژوهشگر،  مبارزه با دروغ های تاریخی را در وبها و نشریات آغاز نماید،  و چون پارتیزان های فرهنگی به دروغ های تاریخ حمله نماید،  و آنها را به چالش بگیرند،  نویسنده ها و وابستگی های آنها را به دشمنان تاریخی ایران افشا کنند،  و در ضمن یکدیگر را بیابند.  پاتیزان فرهنگی تاریخی با دانش تاریخی و ملی خود،  برابر اصول جاری قانونی در وبها و نشریات می جنگد،  و از هر گونه خشونت بیزار است،  زیرا می داند که فرهنگ و علم و ادب حرف اول را می زند.  این اصول باید در اساسنامه پارتیزان های تاریخی فرهنگی ذکر شود،  و نیز بخاطر داشت که توانایی پیشبرد کار و اهداف،  و رسیدن به نتیجه با کیفیت علمی انجام پذیر است،  حتی اگر انگشت شمار بود،  در این مورد  کثرت جمعیت کارایی ندارد.

      سبک کار پاتیزان های فرهنگی می تواند در شاخه های مختلف باشد،  منجمله:  پژوهش و دانش در دروغ ها تاریخ،  نشر و نمای تاریخ واقعی با تکنولوژی نوین،  تک و پاتک به داده های دروغی تاریخی،  و غیره باشد.  تدوین اصول اینکار نیازمند کار جمعی است،  اشخاصی که علاقمند به اصول پارتیزان های تاریخی ایران بویژه پارتی زان های اشکانیان را داشته،  و بخواهند آنرا در محیط دمکرات و فرهنگی برابر با قوانین کشور پیاده نمایند.  بدین منظور من مدتهاست در سایت های دروغ پرداز تاریخی،  که بنظر می رسد اکثر آنها توسط عوامل دروغ ساز تاریخی اداره می شوند،  قلم می زنم و نسبت به افشای دروغ های تاریخ کار می کنم،  ولی همانطور که گفتم،  بسیاری از آنها متعلق به عوامل و چهره های استعمار است،  و نوشته ها و اعتراضات و شکایت های من را نسبت به دروغ های تاریخ حذف می کنند.  ولی من با کار بیشتر،  در اکثر سر فصل های تاریخ،  وبلاگ خودم را به ابتدای خط جستجوها رسانیده ام.

      یکی از این سایتها ویکی پدیا می باشد،  مسئولین اصلی سایت بشدت وابسته به دروغ های تاریخی،  و بزرگ نمایی غرب،  و دزدیدن تاریخ و فرهنگ ایران هستند،  آنها نوشته های مرا حذف کرده،  و یا به اعتراض من ترتیب اثر نداده اند،  چون نمی خواهند تاریخ واقعی ایران را بنویسند،  و مردم جهان واقعیت های تاریخی را بدانند.  دیگر از این دست،  تاریخگو های تلویزیون های فارسی زبان لوس آنجلس هستند،  که به هیچ وجه از دروغ های تاریخ کوتاه نمی آیند،  و با بزرگ نمایی بخش هایی از تاریخ ایران،  می خواهند دروغ های تاریخی را پوشش دهند.  درست از همان ترفند های اسکندر نامه نویسها استفاده می کنند،  که با بزرگ کردن بیش از اندازه واقعی ارتش هخامنشیان،  می خواهند دروغ خودشان را جا اندازند.  پاتیزان فرهنگی باید این ترفندها را افشا کند،  و مچ آنها را بگیرد، و چون یک سرباز جاویدان به قلب دشمن بزند.

      عزیزان با هر وسیله ای که می توانید،  بویژه با استفاده از اینترنت،  به دروغ پردازی های تاریخی اعتراض  کنید،  در سایتها دروغ پرداز صفحه باز نمایید،  و از واقعیت های تاریخی بنویسید،  و به دروغ های تاریخی آن سایت و یا نشریات اعتراض کنید. عزیزانی که نمی توانند و نمی خواهند بصورت مستقل وب داشته باشند،  ولی می خواهند نقشی در کار پاتیزان های فرهنگی ایفا کنند،  می توانند صفحه مورد علاقه افشای دروغ های تاریخی این وبلاگ را در جستجوها بنویسند،  و ده ها و صدها بار آنرا در جستجوها کلیک نمایند،  تا مدتی بعد آن صفحه به ابتدای جستجوها بیایید.  مثلاً می توانند در جستجو ها بنویسند:  اسکندر تاریخ ایران،  الکساندر یونانی نیست،  و پست ویژه آنرا که در جستجوها بالا می آید،  چندین بار کلیک نمایند،  تا بزودی این صفحه در بالای جستجوها قرار گیرد.  بیایید با تصمیم و کار جمعی،  فردوسی و بزرگان علم و ادب تاریخ ایران را که بسیارند،  از خود راضی نماییم،  و نگذاریم حق آنها و حق تاریخی ملت ایران و قاره کهن را،  مفت جلوی چشممان بخورند.

      این را باید بخاطر داشت،  کوتاهی از این موارد خسارات جبران ناپذیری به ایران و تاریخ و فرهنگ ما وارد می کند،  ما نیز باید با همان تاکتیک آذرخش و تندر و باران،  پارتی زان های تاریخی ایران بجنگیم.  چون تندر با غرش،  و چون آذرخش سریع، همراه رگبار و باران تیر،  مشروح را در تاریخ جبهه و جنگ ایران نوشته ام.  اگر جماعت پارتی زان های فرهنگی یکدیگر را در نیابند،  جدا و تک سر باشند،  هر یک به مانند چریکی هستند،  که تیری در چله گذاشته و بسوی انبوه دشمن رها کرده باشد،  و بی نتیجه خواهد ماند.  مطالعه و تحقیق، پیگیری و طراحی،  برای این موارد هم بسیار مهم است،  و براحتی در توانایی جوانان با هوش ایران می باشد.

کلیک کنید:  تماس و نظر

 

ویکی پدیا

    تصویر ویکی پدیا،  عکس شماره 7937 ،  بعضی از جوانان ایران ویکی پدیا را منبع علمی می دانند،  درصورتیکه خود ویکی پدیا در صفحه تعریف از خودش،  مطالب ویکی پدیا را کامل و علمی نمی داند.  باید بخاطر داشت این گونه سایت ها،  بیشتر بمنظور اهداف سازندگان آن است،  نه خدمت به علم و بشریت،  حتی با نگاه عمیق تر متوجه خواهید شد،  که در ادامه نبرد نو پدید می باشند.

   تصویر صفحه های حذف شده انوش راوید در ویکی پدیا،  لینکها:  اینجا و اینجا  و...،  عکس شماره 6201.

   تصویر به زنجیر کشاندن بومیان استرالیا بدست انگلیسها،  عکس شماره 7941.  این عکس مربوط به دویست  یا سیصد سال گذشته در دوران برداری سیاه پوستان نیست،  این عکس فقط 60 سال پیش است،  آنها اشغال کرده اند،  و مردم بیگان و مظلوم بومی را اینگونه به زنجیر کشانده اند،  و برای پنهان سازی این پلیدی ها و دروغ و دونگ استعماری،  نیز نیاز به نرم افزار هایی دارند،  که یکی از آنها ویکی پدیا است.  جوانان ایران توجه نمایند،  از دید استعمار گران،  ایرانیان نیز چون همان بومیان بزنجیر کشیده شده هستند،  پس هوشیار و آگاه و دانا باشید.

   جالب:  عواملی غرب پسند می گویند،  کلمه پارتی زان   Partisan از پارت به معنی (گروه و قسمت) زبان انگلیسی گرفته شده است.  حال به توضیح انوش راوید توجه نمایید:  پارت (بخش و قسمت) و اورنج (پرتقال)،  مانند 700 واژه دیگر زبان انگلیسی،  از حروف هیروکلیف جی بویژه زبان پارسی گرفته شده است،  اینها هیچ هم وزن کلیدی در انگلیسی ندارند.  در سلسله هخامنشیان دو نیروی نظامی وجود داشت،  یکی گارد جاویدان،  که از جوانان تمام سرزمین پهناور ایران بزرگ بود،  و دیگر پرت زنها بودند.  پرت = دور دست + زن = زدن،  بیشتر افراد پرت زن از سرزمین آنطرف ری باستانی،  که سواران زبده ای بودند تشکیل می شد،  و بدین جهت آن سرزمین وسیع را پارت، هم وزن پارس و ماد،  گفتند.  این نوع نیرو به رم رفت و در آنجا پارتی زان گفته شد،  و سپس وارد زبان های فرانسه و انگلیسی گردید،  و نسبت به لهجه تلفظ و ترکیب زبانی شد.  اینک ما در زمان امپریالیسم نو هستیم،  که ماهیتاً با گذشته های تاریخی استعمار و امپریالیسم تفاوت دارد،  و دروغ در تاریخ معنای سیاسی گذشته را ندارد.  در ضمن نیروی پارتیزانها همچنان در تاریخ بین النهرین بودند،  و در دوران خلافت اسلامی بنام سواران خراسان گفته شدند.

      امیدوارم روزی برسد،  که نام پرتقال را در ایران همان اورنج خودمان بگویند،  میوه پرتقال در زمان اشغال جنوب ایران توسط پرتقالیها،  بنام آنها پرتقال گفته شد،  مشروح در خلیج فارس.  همچنین واحد پول ریال،  که به معنی سلطنتی در زبان پرتقالی،  دریک و دینار و درهم تاریخی ایرانی شود،  مشروح در تاریخ پول در ایران.

   تصویر سر مجسمه کشف شده،  که کاملاً شباهت به سر مجسمه ای دارد،  که به دروغ می گویند اسکندر یونانی است،  عکس شماره 4426.

   ــ  این مقاله در 19 آبان 1390 در اینجا پست شده است. 

کلیک کنید:  تمدن ایرانی

کلیک کنید:  سرداران نامی ایران

کلیک کنید:  تاریخ علم دانایی در ایران

 آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

پادشاهان در شاهنامه فردوسی

پادشاهان در شاهنامه فردوسی

پیش گفتار

      شاهنامه فردوسی یکی از حماسی ترین و ملی ترین کتاب های شعر و نظم ایران است،  فردوسی بزرگ،  گوید 30 سال تمام رنج برد،  تا سرایش این شاهکار ادبیات فارسی را به پایان برساند.  همه ما داستان هایی از شاهنامه را شنیده ایم،  اما باز هم علاقمند هستیم داستان های بیشتری از این کتاب ایرانی بخوانیم،  و شخصیت های داستانی آن را بهتر بشناسیم.  در این صفحه مجال آن نیست همه شخصیت های شاهنامه را به صورت کامل معرفی کنم،  اما سری به سلسله پادشاهان شاهنامه می زنم،  و شخصیت های معروف این کتاب را مرور می کنم،  شخصیت هایی که ماجرا های آنها،  بسیار شنیدنی است.

پیشدادیان

کلیک کنید:  تاریخ ایلام و ماد

1-  نخستین شاه جهان

      داستان شاهنامه با کیومرث یا گیومرت شروع می شود؛  او اولین پادشاه شاهنامه است،  بر طبق شاهنامه او در کوه زندگی می کرده،  و عادت های خاصی داشته.  بسیاری از کار های اولیه را هم او انجام داده است؛  مثل شهر سازی،  تقسیم سال و...  نکته مهم درباره او این است،  که اولین پادشاهی بوده که ایرانی ها را قدرت دنیا کرده است.  می گویند که این اتفاقات نزدیک به 7000  سال پیش افتاده است،  بنظر من آغاز تمدن کهن جی بوده است.  در واقع او ایرانیان و البته همه جهانیان را،  که تا پیش از آن درگیر زندگی ابتدایی بوده اند،  به تمدن نزدیک کرده،  و به آنها راه و رسم حکومت تشکیل دادن،  نهاد سازی و...  را آموخته است. همچنین او شهر سازی را هم به انسان ها آموخته،  و نخستین شهر هایی هم که ساخت، عبارت بودند از استخر، دماوند و بلخ.  فردوسی می گوید که این نخستین پادشاه،  هیچ دشمنی نداشته و همه با تدبیر او،  به خوبی و خوشی زندگی می کرده اند.  تا اینکه شیطان به او حسادت کرد،  و ماجرا هایی اتفاق افتاد.

کلیک کنید:  استان های تاریخی ایران

2- هوشنگ؛ فرزند سیامک

      بعد از کیومرث، هوشنگ است،  توضیحی کوتاه بدهم،  کیومرث آدم خوبی بود،  و تنها دشمنش شیطان بود،  و به خاطر محبوبیت این پادشاه،  شیطان دشمنی می کند.  در نتیجه یکی از بچه شیطان ها،  همچون گرگی عجیب و غریب و بزرگ و قوی و درنده،  راهی جنگ با او می شود،  توضیح در اینجا.  کیومرث پسرش را که سیامک نام داشته،  به جنگ این موجود عجیب و غریب و اساطیری می فرستد.  متاسفانه سیامک کشته می شود،  پادشاه کیومرث هم شب ها و روزها شیون سر می رسد،  به خاطر این داغی که دیده.  به کیومرث دستور می رسد که از زاری و غم و اندوه دست برداشته،  و برود به جنگ این دشمن شیطانی،  البته در این هنگامه، کیومرث حسابی پیر شده بود.  در نتیجه نوه اش به نام هوشنگ،  که فرزند سیامک بود،  به جنگ می رود و انتقام جانانه ای می گیرد.

      کیومرث هم که خیالش از بابت انتقام پسرش راحت شده بود،  جان به جان آفرین تسلیم کرد،  و سرانجام هوشنگ پادشاه می شود.  در اوستا اسم هوشنگ به صورت «هائوشینگ ها» ذکر شده،  که کمی آدم را یاد چینی ها می اندازد.  فردوسی می گوید که آتش را این پادشاه کشف کرد.  شاه دانا و مقتدری بود،  بابل و شوش را هم او ساخت.  بر طبق نوشته شاهنامه 40 سالی حکومت کرد،  و بعد تخت و تاج را به پسرش داد.

   توضیح انوش راوید:  کشور چین را مهاجران چین استان ایران بنا کردند،  و فرهنگ و تمدن خود را به آنجا بردند.

3- تهمورث؛ نبیره اولین پادشاه

      این پادشاه با دیوان زد و خورد داشت،  او پسر هوشنگ بود،  و نبیره اولین پادشاه پیشدادی.  ابتدا که پادشاه می شود،  عزمش را جزم می کند دنیا را از بدی ها و پلیدی ها پاک سازد.  از طرف دیگر، همتش را متمرکز می کند تا همه چیز های خوب و سودمندی را،  که در جهان وجود دارد،  کشف کرده و تقدیم مردمش سازد.  این پادشاه چیدن پشم بز و استفاده از آن را هم به مردمش یاد می دهد.

      ستایش جهان آفرین هم رسمی بود،  که از زمان او پا گرفته.  یک وزیر درست و حسابی به اسم شهرنسب داشت،  که حسابی تحت تعلیم این وزیر بود.  سرانجام تعلیمات این وزیر اثر کرده و این پادشاه پیشدادی،  از وجود بدی ها پاک می شود،  و فره ایزدی از وجودش تابیدن می گیرد.  فره ایزدی از این پادشاه، و به افسون بستن اهریمن در ادامه بود.  دیوان هم که می بینند اینجوری شده،  می آیند به جنگ این پادشاه،  او بخشی از دیوان را به افسون می بندد،  و بخشی دیگر را هم تار و مار می کند.  سرانجام دیوان از او امان خواسته و در قبالش به او نوشتن را یاد می دهند.  30 سال بعد از این واقعه،  دوران پادشاهی این پادشاه هم به پایان می رسد.

کلیک کنید:  دیو و دایو ایرانی است

4- پادشاهی جمشید

      جمشید 700 سال حکومت کرد،  منظور یک خاندان و نصب است،  که به جم معروف شد و اجم،  نیز فرزندان جم هستند،  در اینجا.  ابتدا خوب عمل کرد،  اما وقتی که غرور او را دربر گرفت و ادعای خدایی کرد، همه چیز خراب شد.  ابتدای سلطنتش شهر نشینی آغاز شد،  و مردم به آرامشی نسبی رسیدند،  که مقدمه تمدن سازی محسوب می شود.  ابزار سازی در زمانه جمشید به اوج رسید،  و در نتیجه آن، محصولات کشاورزی بیشتری برداشت شد،  و مردم به رفاه بیشتری رسیدند.  طبقه بندی و شکل گیری بیشتر مشاغل هم در زمانه این پادشاه اتفاق افتاد.

      کار و بار صنعتگران هم سکه شده بود،  و در ضمن عطاران هم همت کرده و گیاهان دارویی مختلفی کشف می کردند،  تا دوای دردها را بیابند.  اما کم کم این رفاه و ثروت بیش از حد،  کار دست ایرانیان داد و آنها را از سادگی،  به اسراف و در نتیجه بی عدالتی کشاند.  پادشاه جمشید هم وقتی دید مردمش چقدر دارند خوب زندگی می کنند،  و چقدر خوب دارند کار می کنند،  و چقدر پول اضافه درآورده اند،  برای خودش کلی کاخ و دم و دستگاه ساخت.  این پادشاه،  جشن نوروز را هم پایه گذاری کرد،  تا در ابتدای شکوفایی طبیعت، همه به جشن و سرور بپردازند.  وقتی که جمشید ادعای خدایی کرد،  همه برگ های برنده اش را از دست داد،  و سرانجام توسط ضحاک کشته شد.

کلیک کنید:  تاریخ شهر سازی در ایران

5- ضحاک تازیک یا تاجیک

      ضحاک هم جزو پادشاهان معروف شاهنامه است،  او از کیان تازیک یا تاجیک است،  در اینجا.  در شاهنامه آمده است،  که چون مردم ایران زمین،  از ظلم و جور جمشید به ستوه آمدند،  تصمیم گرفتند از شر او راحت شوند.  در نتیجه به سمت و سوی ضحاک،  پسر مرداس روی آوردند.  البته مرداس آدمی خوب و خوش سرشت بود،  اما پسرش ضحاک،  بدلیل داشتن دین دو مار یا مردوک،  ستمگر از آب درآمده بود.

      اول نمی خواست پدرش را از میانه بردارد،  تا پادشاهی کند،  اما یک روز که برای گردش رفته بود، دید که یک عاقله مرد دلسوزی آمد و به او گفت چرا پدرت را سر به نیست نمی کنی؟  ضحاک اول کلی ناراحت شد.  اما کم کم،  شیطان توی جلدش رفت و او پدرش را کشت.  آن عاقله مرد، شیطان بود که به این شکل درآمده بود.  همین شیطان سرانجام توانست با این پادشاه طرح دوستی ریخته،  و به او نزدیک شود.  نتیجه این نزدیکی این بود،  که شیطان دو بوسه بر شانه های ضحاک زد،  و از جای بوسه هایش،  دو مار ظاهر شد،  که معروف است هر چقدر این مارها را می بریدند،  دوباره رشد می کردند.

      طبیبان دربار ضحاک، نتوانستند کاری برای این دو مار بکنند،  تا اینکه دوباره شیطان در قالب یک طبیب ظاهر شد،  و دوای درد را گفت،  خوردن هر روزه مغز دو جوان.  بلاشک اگر مردم ایران زمین می دانستند با چه اعجوبه ای طرف هستند،  هرگز سر وقت ضحاک نمی رفتند،  تا از ظلم جمشید،  به رذالت ضحاک پناه ببرند.  ضحاک سرانجام توسط فریدون از پا درآمد.

کلیک کنید:  تاریخ دین و آئین در ایران

6- پادشاهی فریدون

  فریدون شاه پیشدادی ماجرای جالبی دارد،  چون ضحاک قصد کشتن جوانان ایران زمین را کرده بود،  در نتیجه افراد زیادی طی هر سال،  کشته می شدند،  تا مار هایی که از دوش ضحاک روییده شده بودند،  سیر شده و سر به سر او نگذارند.

      یکی از این جوانان برومندی که کشته شده و مغزش طعمه مارها شد،  آبتین بود.  آبتین هم همسری داشت به اسم فرانک.  آبتین از تبار پادشاهان پیشین پیشدادی بود.  وقتی که قربانی زیاده خواهی های ضحاک شد، فرانک، پسرش را به مردی که در کوه زندگی می کرد، سپرد.  ضحاکیان البته محل زندگی این پسر را کشف کردند.  حالا چرا اینقدر دنبالش بودند؟  چون ضحاک خواب دیده بود که سه دلاور به سمت او حمله ور شده،  و از بین این سه تن،  آنکه از همه کوچکتر بوده،  ضحاک را می کشد و کشان کشان به سمت کوه دماوند می برد.

      خواب گزاران هم گفته بودند،  که چه نشسته ای که جوانی قدرتمند به نام فریدون خواهد آمد،  و تو را از میان خواهد برداشت.  به خاطر همین،  همه فرزندان پسر را بعد از تولد می کشتند،  اما فریدون زنده ماند.  فرانک دوباره رفت و جای فرزندش را عوض کرد،  و او را به مردی نیک از دماوند سپرد تا بزرگش کند،  و به او گفت که «پدر این کودک فدای ماران ضحاک شد،  و اما این پسر روزی بزرگ می شود،  و انتقام خون تمام بیگناهان را خواهد گرفت.»  و او سرانجام بزرگ شد،  و با همکاری کاوه آهنگر،  همان خوابی که ضحاک دیده بود را برایش در عالم واقع تعبیر کرد.

کلیک کنید:  دین مردوک یا ماردوش

7- ایرج؛ پادشاه جوان ایرج

      فریدون که ضحاک را کشت،  شاه ایران شد.  فریدون سه پسر داشت به اسم های سلم و تور و ایرج.  روزی تصمیم گرفت که پسرانش را از حیث درایت و شجاعت امتحان کند.  در نتیجه این آزمایش،  پی برد که ایرج،  از همه شجاع تر و مدبرتر است.  جاهایی را که بر آنها حکومت می کرد،  بین پسرانش پخش کرد،  تا هر کدام بروند و برای خودشان سلطنت کنند.

      روم و خاور را به «سلم» داد و توران و چین را هم به «تور»، ایران و دشت سواران و نیزه وران را هم که مانده بود،  تحویل ایرج داد،  که از همه شجاع تر و مدبرتر بود.  بعد از این،  سالیان سال گذشت تا اینکه فریدون،  دیگر پیر و سالخورده شد.  در این هنگامه بود که شیطان رفت توی جلد سلم،  نشست و با خودش فکر کرد که چرا تخت و تاج به پسر کوچکتر سپرده شده است؟  در نتیجه برای تور پیغام فرستاد،  و افکار او را هم شیطانی کرد.

      دلشان پرکین شد و نامه به پدرشان نوشتند،  و از بی انصافی که به زعم خودشان در حقشان شده بود،  حسابی گله و شکایت کردند،  و گفتند که اگر اقدامی نشود،  لشگر کشی می کنند.  ایرج هم به قضیه پی برد،  و تصمیم گرفت که این کینه را رفع کند،  گفت که اصلا همه پادشاهی برای شما.  شال و کلاه کرد و رفت پیش برادران،  که رفع کینه کند،  اما آنها ناجوانمردانه،  دست به خون او بردند،  و وی را به قتل رساندند.

کلیک کنید:  آثار تاریخی ایلام و ماد

8- پادشاهی منوچهر

تصویر شاهنامه

      تا اینجا رسیدیم که فریدون سه پسر داشت، ایرج کشته شد و فریدون حسابی به هم ریخت.  از طرف دیگر،  دوست داشت که کسی بیاید و انتقام خون پسرش را از آن دو تا پسر دیگرش بگیرد.  پادشاهان در زمان های گذشته،  کنیزان بسیار داشتند.  یکی از این کنیزان،  از ایرج باردار بود.  فریدون که خوشحال شده بود،  با خودش گفت که لابد فرزند ایرج،  پسری خواهد بود و انتقام خواهد ستاند،  اما آرزوی او برآورد نشد،  و این کنیز دختری به دنیا آورد.

      سالیان سال گذشت و این دختر بزرگ شد،  و ازدواج کرد و محصول ازدواج او،  پسری شد به نام منوچهر.  منوچهر هم رفت و انتقام پدر ستاند و باعث خوشحالی پدربزرگ شد،  و پدربزرگ در حالی که خوشحال از انتقام ایرج بود،  در رثای هر سه فرزندش،  زار می زد و سرانجام،  تخت پادشاهی به منوچهر رسید.

      فردوسی می گوید که منوچهر، آدمی راست کردار بود،  و در زمانه او مردم روزگار خوبی را تجربه می کردند.  در ضمن مهمترین شخصیت شاهنامه هم در زمانه این پادشاه پا به عرصه وجود نهاد،  یعنی همان رستم دستان.  زال که از پهلوانان ایران زمین بود، در این روزگار عاشق سودابه شد،  و ازدواجی در گرفت و ماحصل این ازدواج شد رستم.  منوچهر جزو شخصیت های مثبت شاهنامه است،  چرا که به روایت فردوسی،  جهان را پر از عدل و داد کرد،  و همیشه آماده بود که حق بدخواهان را کف دستشان بگذارد.

کلیک کنید:  کامل داستان فریدون و منوچهر

9- نوذر؛ شاهی که اسیر شد

تصویر شاهنامه

      بعد از فوت منوچهر،  پسرش نوذر پیشدادی پادشاه شد،  نوذر کمی راه را کج رفت،  و شروع به زور گفتن کرد.  به دلیل بیدادگری و بی ‌تدبیری او ایران دچار وضعیت بحرانی شد.  استبداد و زور گفتن او باعث پراکنده شدن مردمان از دیار تحت فرمان او به اطراف شد.  شورش هایی هم در گرفت،  سپاهیان و بزرگان که داد و عدل منوچهر را دیده بودند،  تاب و توان این بی عدالتی ها را نداشتند،  و اوضاع روز به روز وخیم تر می شد.  نوذر، فکر می کرد با زورگویی بیشتر می تواند مسائل را حل کند،  ولی مسائل بهتر نمی شدند، بلکه بدتر می شدند.  تا اینکه سام نریمان از یاران منوچهر و از پهلوانان به نام،  به نزد او آمد تا پند و نصیحت های منوچهر را یادش بیاورد.

      او راهی دربار نوذرشاه شده،  و از عهد و پیمان ها و رسومات شاهان گذشته و نیز نصایح پدرش با او سخن گفت.  نوذر شاه هم تحت تاثیر قرار گرفت،  و پیمان بست که از این پس،  به عدالت و داد رفتار کند،  اما از سوی دیگر تورانیان هم دندان تیز کرده بودند،  تا کینه تاریخی شان را سر ایرانیان تلافی کنند.  در این زمان بود که پشنگ،  پدر افراسیاب معروف،  از اوضاع بد ایران باخبر شد،  و لشگری با فرماندهی افراسیاب راهی ایران کرد،  تا کل مملکت را تصرف کند.  نوذر شاه هم از خبر این لشگر کشی مطلع می شود،  اما در این هنگامه سام نریمان جهان پهلوان ایرانی و پدربزرگ رستم معروف،  دار فانی را وداع گفته بود.  زال هم عزدار می شود،  و جنگ درمی گیرد،  و سرانجام نوذر شاه اسیر تورانیان می گردد.  پهلوانان پیر ایران از پس افراسیاب جوان و تورانیان بی شمار برنمی آیند.

کلیک کنید:  موزه مجازی وبسایت ارگ

10- پادشاهی زو طهماسب کهنسال

      وقتی که نوذرشاه اسیر می شود، یک شب، زال، پدر رستم و از پهلوانان نامی ایران،  تصمیم می گیرد که شاهی برای ایران انتخاب کنند،  که هم نجیب زاده بوده و از نژاد شاهان، و هم عقل و رأی داشته باشد.  سرانجام با موبدان مشورت می کند و طی یک تصمیم جمعی،  زوطهماسب را به این سمت انتخاب می کنند.  البته این پادشاه، پیر بوده ولی عقل و درایت زیادی داشت.  جنگ های دنباله دار ایران و توران،  همچنان ادامه داشته است.  خشکسالی هم که باعث و بانی پخش و پلا شدن لشگریان دو گروه می شود.  سرانجام از سپاه توران فرستاده می آید و تقاضای صلح می شود،  و می گوید از دو طرف پهلوانان نامی زیادی کشته شده اند و بهتر است به خوبی و خوشی کنار بیایند.  شاه ایران هم قبول می کند که صلح کنند؛  در عوض از جیحون تا مرز تور و تا چین و ختن را به آنها بسپارد.

      زوطهماسب به سمت پارس رفت،  زال در زابل ماند و تورانیان هم مرزه ای ایران را ترک کردند. زوطهماسب بعد از پنج سال سلطنت و در سن 86 سالگی دار فانی را وداع گفت.  بعد از او گرشاسب بود که به سلطنت رسید،  ولی عمر سلطنت او کوتاه بود،  و همراه با زوال پادشاهی پیشدادیان،  کیانیان پادشاهی تشکیل دادند.

کلیک کنید:  جغرافیای تاریخی ایران

11- گرشاسب

      گَرشاسپ یا گَرشاسب، پسر زو،  از پادشاهان پیشدادی دوران پهلوانی است.  نام گرشاسپ به معنی "پهلوان با شاه اسب" است،  (گر = گران، قوی،  شا اسب = شاسب)،  که بعضی به اشتباه به معنی «دارندهٔ اسب لاغر»  نوشته اند.  گرشاسب یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است،  که بخش‌ هایی از ادبیات اسطوره ‌ای و حماسی ما در توصیف اعمال او و فرزندانش (نریمان، سام، زال، رستم، فرامرز، برزو) است.  در متون دوره پهلوی و ادبیات بعد از اسلام،  شخصیت گرشاسب کم‌ رنگ شده است،  و بسیاری از اعمال او به نوه‌ اش سام انتشاب داده شده است،  به‌ طوری که در شاهنامه کمتر نشانی از او دیده می‌شود،  و تنها در یکی از روایت‌ های‌ شاهنامه به اختصار از پادشاهی او یاد شده است.  گرشاسب در هند، روم و چین قهرمانی هایی از خود نشان داد،  و بنظر بسیاری او جهان پهلوان بوده است.

 کلیک کنید:  تماس و نظر

 

کیانیان

        در شاهنامه‌ فردوسی کیانیان بعد از پیشدادیان به حکمرانی می‌رسند،  و موسس این سلسله نیز بر پایه اطلاعات شاهنامه کی‌قباد است.  کیانیان در اوستا گوی و یا گویان آمده است.

کلیک کنید:  سلسله هخامنشیان

1- کیقباد؛ اولین شاه کیانیان

      وقتی که سلسله پیشدادیان منقرض شد،  کیانیان روی کار آمدند.  البته چند وقتی مملکت بدون شاه بود و سرداران و پهلوانان ایران،  آن را می گرداندند تا اینکه تصمیم گرفتند شاهی را برای ایران انتخاب کنند.  همه گفتند که کیقباد از تبار پادشاهان کهن است،  و حالا در البرز است و رستم مامور شد که برود و او را پیدا کند،  و به دربار بیاورد.  او هم رفت و کیقباد را از کاخی باشکوه،  به دربار پادشاهی ایرانیان آورد.  در خصوص اسلاف کیقباد،  دکتر صفا می نویسد:  چنان که دیدیم، در روایت های آیینی،  پدر کیقباد معین نیست،  و گفته اند که زال او را یافت و به فرزندی پذیرفت اما در روایت های ملی،  سلسله نسب کیقباد معین شده بود.

      ابوریحان بیرونی،  نسب کیقباد را چنین نوشته است:  «کیقباد بن زَغ بن نوذکان بن مایشر بن نوذر بن منوچهر...»  می گویند شاه مهربانی هم بوده و زمانی که افراسیاب در جنگ با ایرانیان به فرماندهی رستم،  شکست خورد،  رستم از او خواست که مرز های ایران را گسترش دهد،  و در برابر تورانیان سر خم نکند.  اما کیقباد گفت که چیزی بهتر از صلح و داد نیست،  و همان بهتر که به پیشنهاد تورانیان،  مرزها به همان وضعیت زمان فریدون برگردد،  همان دوره ای که جیحون مرز ایران و توران شد.  دوران پادشاهی آرامی را هم گذراند و اتفاق چندان خاصی در روزگارش نیفتاد،  مگر رو در رویی افراسیاب و رستم.

2- پادشاهی کیکاوس

      کیقباد که مرحوم شد،  پسرش به سلطنت رسید؛  هم او که به نام «کیکاووس» می شناسیمش در ابتدا شال و کلاه کرد که به مازندران رفته و آنجا را زیر سیطره خودش درآورد.  شاه مازندران هم دست به دامان دیو سپید شد.  در نتیجه جادو اثر کرده و کیکاووس و لشگر او کور شدند.  وقتی هم که کور شدند،  به بند دیو سپید و شاه مازندران درآمدند.

     خبر به زال رسید،  زال هم رستم را راهی مازندران کرد.  دیو سپید به دست رستم کشته شده و جگرش در آورده شده،  و بر چشم سپاه ایران کشیده شد تا بینا شوند.  کیکاوس،  مازندران را به بچه هایش سپرد و با رستم راهی شد.  همان اتفاقی که تحت عنوان هفت خان رستم از آن یاد می شود.  بعد از مدتی توران و چین و مکران هم زیر فرمان کیکاووس درآمدند.  سپس راهی بربر شد تا با آنها جنگ کند،  شاه بربر دست به دامان پادشاه هاماوران (حمیر و یمن) شده و با کیکاووس به جنگ پرداختند.  البته فرجامی جز شکست نداشتند.  سرانجام سودابه دختر پادشاه هاماوران،  به همسری کیکاووس درآمد،  اما شاه هاماوران ول کن ماجرا نبود،  حیله ای سوار کرد و کیکاووس و همراهانش را به بند کشید.

      اعراب هم از این واقعه خبردار شده و به ایران حمله ور شدند.  افراسیاب با تازیان جنگ کرده و آنها را از ایران بیرون کرده و خودش شد شاه ایران.  رستم هم برای جمع و جور کردن این وضع،  راهی هاماوران شده و کیکاووس را آزاد کرده و با سودابه و پهلوانانی چون گیو و گودرز و طوس،  راهی ایران شدند.  افراسیاب هم از ایران بیرون رانده شده و کیکاووس،  شد سلطان مطلق.  آنقدر مغرور شد که عزم سفر به آسمان را کرد.  سرانجام به خاطر این عناد ورزی، فره ایزدی از او جدا شد.

کلیک کنید:  ارب با عرب تفاوت دارد

3- پادشاهی کیخسرو

      او نه پسر کیکاووس،  که نوه این پادشاه کیانی است.  چرا؟  چون که فرزند سیاوش و فرنگیس است.  سیاوش هم که به دستور افراسیاب کشته شده بود.  در نتیجه تخت و تاج،  به نوه کیکاووس رسید.  در کل، جزو پادشاهان خیلی خوب شاهنامه است،  از سوی دیگر، چون پدرش به دست افراسیاب، شاه تورانیان، کشته شده بود،  موفق شد که انتقام خون پدر را هم از این پادشاه بستاند.  خیلی شجاع و نیک نام بوده است.  وقتی هم که موفق شد افراسیاب را شکست بدهد،  یک تنه پادشاه مطلق کل دنیا شد،  اما بعدها اتفاقاتی روحی و روانی برایش افتاد و کل تخت و تاج سلطنت را کنار گذاشته،  و به راه معنویت وارد شد و همه امورات را سپرد دست لهراسب، پسرش.

      کیخسرو را، آرمانی ترین پادشاه مورد نظر فردوسی می دانند ، چرا که همه خصایل نیک آدمی را در درون خودش دارد،  ضمن اینکه یک قهرمان هم هست.  ازدواج پدر و مادر او،  تولد و پرورشش در تبعید و نیز بازگشت وی به سرزمین پدری و تکیه اش بر تاج و تختی که به زور از پدرش سلب شده بود،  جنبه های خاصی به زندگی این شاه کیانی می بخشد.  در ابتدا کیکاووس، گیو یکی از سرداران شجاع ایرانی را،  به ماموریت فرستاد تا این شاهزاده را نجات دهد.  تا پیش از کیخسرو، ایران درگیر خشکسالی بوده اما به محض تکیه او بر تخت پادشاهی، باران باریدن می گیرد.  در 10 سالگی می توانسته گراز و خرس را به زمین زده و شیر و پلنگ را شکار کند. حتی مرگ او نیز، مرگی به یادماندنی بوده است.

      هنگامی که موفق شد افراسیاب را شکست داده و بکشد و شاه همه جهان شود،  با پهلوانان خود،  راهی چشمه ای می شود،  تا تن و سر در آن بشوید و خود را برای شکرگزاری و راز و نیاز آماده کند.  طبق روایت شاهنامه،  او بعد از آخرین تعمید در این چشمه،  با پنج پهلوان نامی خود به نام های توس، بیژن، فریبرز، گیو و گستهم؛ گرفتار برف و توفان شده و در برف و مه،  برای همیشه ناپدید می شود.

4- پادشاهی لهراسب

      او را چهارمین پادشاه کیانی می دانند،  البته به روایت فردوسی.  او تخت شاهی را به پسرش لهراسب بخشیده بود.  البته پهلوانان و بزرگان زیاد از این انتخاب راضی نبودند چرا که او فرد نه چندان نام آوری در دربار کیخسرو بوده است و خیلی رک و راست درباره اش گفتند که «از تبار شاهان نیست».  البته این پهلوانان و بزرگان،  این ناراحتی و نارضایتی شان را پیش کیخسرو هم بیان کرده بودند،  که در نهایت با حرف های این پادشاه بزرگ و رد ادعا های آنها،  قبول کرده بودند که نه، لهراسب هم از تیره شاهان است.  

البته خود لهراسب هم گفت که اگر این پهلوانان و بزرگان نخواهند که او پادشاه باشد،  مشکلی ندارد و این تخت و تاج را رها خواهد کرد.  او 120 سال حکومت کرد و در این مدت،  کمر به آبادانی ایران بست.  او در ولایت بلخ،  شهری خوب و زیبا ساخت.  آتشکده بزرگ آذر برزین را هم ساخت و در کل،  سعی کرد که دنباله رو پدرش باشد و زیاد کجروی نکند.  از دیگر اتفاقات جالب زمان او،  برخوردش با پسرانش،  گشتاسب و زریر بود.

      با اینکه این دو تا پسر،  فرزندان برومند و شایسته ای بودند،  ولی لهراسب به دو تا دیگر از شاهزاده های مستقر در دربار،  که از نوادگان کیکاووس بودند،  علاقه داشت.  گشتاسب از این بابت ناراحت شده بود.  او یک بار در یک جشن انتظار داشت که پدرش تاج و تخت را تحویلش بدهد،  و او را شاه بعد از خودش کند که پدر از این بابت خیلی آشفته شد و حسابی توبیخش کرد، گشتاسب قهر کرد و با 300 سوار راهی هند شد.  لهراسب بعدا این را فهمید و به همین خاطر آن یکی پسرش را با هزار سوار، راهی هند کرد تا او را برگرداند.

کلیک کنید:  جغرافیای تاریخی ایران

5- گشتاسب؛ هم دوره با زرتشت

      پسرک چموش لهراسب،  از همان ابتدای جوانی،  می خواست که جای پدر را بگیرد،  سرانجام این اتفاق هم افتاد.  چند باری به خاطر بی توجهی پدر، از دربار او قهر کرد.  یک بار از راه هند برش گرداندند،  یک بار هم رفت به روم.  به روم که رفت،  با کتایون دختر قیصر روم ازدواج کرد.  سپس پدر زنش را تحریک کرد که سپاهی جمع کند و به جنگ ایرانیان برود.  وقتی که لهراسب از این ماجرا باخبر شد،  تخت و تاجش را توسط زریر،  برادر گشتاسب، برای او فرستاد و خودش هم راهی بلخ شد تا مو تراشیده و آخر عمری را، به عبادت بگذراند.  نتیجه ازدواج گشتاسب و کتایون،  دو فرزند به نام های پشوتن و اسفندیار بودند،  زرتشت در زمان همین پادشاه بود.  گشتاسب به آیین او در آمده و اسفندیار را برای معرفی این آیین،  به اقصی نقاط دنیا راهی کرد اما بین پدر و پسر،  سوء تفاهمی ایجاد شد که در نهایت،  با زندانی شدن پسر، خاتمه یافت.

      پادشاه تورانیان با شنیدن این خبر، به بلخ لشگر کشی کرده و لهراسب پیر را کشته و 80 تن از موبدان را که سرگرم نیایش بودند،  سر بریده و دختران گشتاسب را به اسارت برد.  گشتاسب با زریر،  راهی بلخ شد تا انتقام بستاند ولی سخت شکست خورد.  فرزندان زیادی از گشتاسب و دیگر امرا و متولیان حکومت،  در این جنگ کشته شدند.  سرانجام وزیر وی،  جاماسپ، با لباس مبدل به گنبدان دژ رفته،  اسفندیار را آزاد کرد و بعد اسفندیار آمد و همه را شکست داد،  و همه اسرا و خواهرانش را آزاد گردانید.  بعدها او به سفارش پدر،  راهی جنگ با رستم شد،  که در این جنگ، جانش را از دست داد.  این پادشاه، 150 سال سلطنت کرده و سپس نوه اش بهمن،  که فرزند اسفندیار حساب می شد را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد.

6- بهمن

      او که به شاهی رسید،  بزرگان را دور و بر خودش جمع کرد و گفت که می خواهد انتقام خون اسفندیار را از رستم بستاند.  از آنجا که خیلی عجله داشت، نیمه شبان با صد هزار سرباز، راهی زابلستان شد.  در نزدیکی های هیرمند که رسید، پیکی سمت زال فرستاد و به او گفت که می خواهد به خونخواهی پدر و برادرش،  با او بجنگد.  در این وقت، البته رستم هم توسط شغاد کشته شده بود.  زال هم که پیر شده بود،  از او خواست حالا که رستم از دنیا رفته،  بی خیال انتقامجویی شود،  و عذر او را بپذیرد ولی او نپذیرفت.  جنگی به پا شد و فرامرز، پسر رستم، به دست بهمن کشته شد،  زال هم به غل و زنجیر بسته شد.

      این وضع البته بزرگان را به تکاپو انداخت تا به نصیحت شاه جوان بپردازند. از طرف دیگر، رودابه مادر رستم که با مرگ پسرش به آستانه دیوانگی رسیده بود،  مدام مویه می کرد و می گفت که کجایی رستم، که پدرت به اسارت رفت و گنج و دارایی به یغما رفت و چه بر سر خانواده تو آمد.  پشتون،  سفارش مؤکدی به بهمن می کرد،  که بیش از این،  دیگر صلاح نیست در زابلستان و در خانه و ایوان زال باشند،  چرا که بالاخره اینها برای خودشان کسی بوده اند و احترامی دارند،  و احتمال دارد که مردم به طرفداری از آنها، بشورند.

کلیک کنید:  تاریخ اقوام ایرانی

7- همای

      بهمن پسری داشت به نام ساسان،  دختری هم داشت به نام همای.  بهمن البته به قاعده بزرگان و موبدان عمل نکرده و با فردی ازدواج کرد،  که موبدان از این کار منعش می کردند.  بعد از باردار شدن دختر،  حال و روز شاه رو به وخامت نهاد.  در نتیجه بزرگان را جمع کرده و امر را چنین تعیین کرد که سلطنت،  به دخترش همای برسد و سپس به فرزند همای،  همای به روایت فردوسی، 32 سال سلطنت کرد که با عدل و داد همراه بوده و به آبادانی ایران منجر شد.

8- داراب

      قرار بود که بعد از همای،  تخت و سلطنت به پسرش برسد.  برادر همای هم راهش را کج کرده و به نیشابور رفت؛ یک جور هایی از خواهرش قهر کرد.  همای سرگرم سلطنت و دادگری بود ولی چون می ترسید،  بزرگان مملکت، تاج و تخت را از او بگیرند،  و به پسرش صدمه بزنند،  یک شب فرزند را همراه مقدار زیادی زر و یاقوت،  توی صندوقی گذاشت و صندوق را هم قیر اندود کرده و انداخت به دجله.  بعد به همه گفت که جنینش را سقط کرده تا باورشان شود و دست از سر پسرش بردارند.  گازر رختشوی،   صندوق را گرفته و اسم کودک را داراب گذاشته،  و از او نگهداری کرد.  داراب هم بزرگ شده و از کودکی به سواری و تیر و کمان سرگرم شد.  سرانجام همسر گازر،  همه حقیقت را به داراب می گوید و او هم راهی بلخ می شود.

      در میانه راه به رشنواد،  سردار ایرانی که به دستور همای، عازم جنگ با رومیان بود رسید.  داراب رازش را به او می گوید.  شب هنگام این سردار در خواب می بیند  که داراب شهریار ایران است.  در نتیجه کلی احترامش می کند،  و مرکب و سلاح مناسبی در اختیارش می گذارد،  و او را با خود راهی جنگ با رومیان می کند.  رشادت های بی شماری از خودش بروز می دهد،  و دیگران را انگشت به دهان می گذارد.  سرانجام به ایران بازمی گردد و همای،  او را می شناسد و تخت و تاج را به او واگذار می کند.

9- دارا؛ پایان یک سلسله

      داراب که مرد،  دارا به سلطنت رسید،  او جوانی تندخو بود،  وقتی سوگ پدرش تمام شد،  شروع کرد به نامه نگاری به اطراف و اکناف و از همه خواست که مطیع امر او باشند.  از هند و چین تا روم، همه برای او باج می فرستادند.  همین باج ها هم کار دستش داد،  چرا که در روم،  فیلفوس مرد و اسکندر بر تخت نشست.  در این زمان نامداری حکیم به نام ارسطالیسن (ارسطو) در نزد او بود،  که پند های بسیاری به او می داد.  اسکندر که از باج کهن خسته شده بود،  گفت که دیگر باج نخواهند داد،  چرا که آن مرغی که تخم طلا می کرده،  مرده.  سپس راهی مصر شد و آنجا را فتح کرد،  از آنجا راهی ایران شد.  دارا هم سپاهی جمع کرد تا به مقابله با او برد.  می گویند اسکندر خودش را به شکل پیکی درآورده و راهی اردوی دارا شد.  دارا نیز او را به حضور پذیرفت،  خلاصه او را شناسایی کردند،  ولی اسکندر مخفیانه پا به فرار گذاشت؛  آن هم در حالی که اطلاعات خوبی از اردوی دارا به دست آورده بود.

      یک هفته جنگ کردند،  روز هشتم،  دارا به سوی فرات عقب نشینی کرد،  و اسکندر هم پشت سرش.  ایرانیان دوباره شکست خوردند،  دارا برگشت و دوباره لشگری از ایران و توران جمع کرد،  و به جنگ اسکندر رفت،  دوباره شکست خورد.  خلاصه دارا که دید وضعیت اینچنین است،  در استخر،  بزرگان را جمع کرد و گفت که دیگر کاری از دست او ساخته نیست،  و اسکندر دارد همینطور می آید و به کوچک و بزرگ رحم نمی کند.  البته بعدها دارا،  چند جنگ دیگر هم می کند ولی شکست می خورد.

کلیک کنید:  اسکندر تاریخ ایران،  آلکساندر یونانی نیست

     سرانجام توسط وزیران و بزرگان کشته می شود،  فردوسی نیز اشاره کرده که اسکندر با احترام و عزت بسیار با دارا و نیز خانواده او رفتار کرد.  حتی به نصیحت دارا گوش سپرده و با روشنک،  دختر وی ازدواج کرد.  ایرانیان هم که چنین دیدند،  به اسکندر خوشبین شدند،  و او را همراهی کردند.

. . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .

 منبع اینترنت و اطلاعات شخصی،  و تصویر های شاهنامه.

 کلیک کنید:  دمکراسی، فدرالیسم، حزب

کلیک کنید:  تحلیل شاهنامه فردوسی

کلیک کنید:  داستان های تاریخی ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر