وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir
وبلاگ تاریخی و جغرافیایی  " ارگ ایران "

وبلاگ تاریخی و جغرافیایی " ارگ ایران "

مطالب و مقالات از وبسایت ارگ ایران www.arq.ir

تمدن جدید کنترل انرژی

تمدن جدید کنترل انرژی

 پیش گفتار

این صفحه بزودی کامل پست می شود

تمدن آینده جهان

      پیشرفت بشر در این است که هر چه زود تر دانش را گسترده نماید،  و آنرا از احتکار و خرید و فروش خارج نماید،  تا سریع بتواند از بحران های اقتصادی و اجتماعی و انقراضی خلاص شود،  این وظیفه روشنفکران است که جامعه را آگاه نمایند.  همانگونه که در جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران نوشته ام،  تاکنون تمدن ها را بر اساس نوع ساختار تاریخی اجتماعی تعیین می کردند،  ولی از این قرن و حداقل در نیم قرن آینده تمدن ها را بر پایه تولید و مصرف انرژی طبقه بندی می کنند.

   اول ــ  تمدن هایی که انرژی های خود را در کنترل دارند،  و آنرا از سیارات و آب و هوا می گیرند،

   دوم ــ  تمدن هایی که بر انرژی خود کنترل دارند،  و آنرا از منابع فسیلی می گیرند،

   سوم ــ  تمدن هایی که بر تولید و مصرف انرژی خود کنترل ندارند.

      همچنین یکی از مسائل مهم برای آینده این است،  که جهان مصرف انرژی خود را از فسیل های سوخته قطع کند،  این بدان معنا نیست که حفظ و یا صرفه جویی در انرژی نماید،  که کار خطرناکی است.  بلکه در نظر داشته باشد که آینده تولید انرژی متفاوت گردد،  الزاماً برای مبارزه با انقراض زود هنگام به سمت تولید انرژی های نوین خواهد رفت.  بنا بر این علومی مانند هم جوشی هسته ای و مهار پلاسمای جوشان پایه کار تولید انرژی قرار می گیرند،  و در مصرف انرژی از علم نانو استفاده خواهد شد.  با نانو تکنو لوژی می تواند طبیعت را خلق کرد و چیزهای جدید پدید آورد،  مثلاً صفحات سیلیکونی خورشیدی از نانو ساخته می شود،  که بسیار کوچک سبک و کار آمد است،  و لامپ های ریز کم وات پر نور با این تکنیک تولید می شود.

      افق های دانش در قبایل بدوی کم و در حدود همان قبیله بود،  بعد وسعت دید علمی در شهری چند ده هزار نفری قرار گرفت،  و اندکی دیگر یک امپراطوری حداکثر دید شد.  اما امروزه می دانیم دور نمای دانش بسیار گسترده است،  و درک آن باعث می شود بیم و نگرانی بابت آینده از بین برود.  در مقابل و آینده نگری سه انقلاب بزرگ داریم که انسان می تواند آینده و زمین را در کنترل گیرد،  انقلاب کوانتوم، انقلاب کامپیوتر، انقلاب بیوتکنولوژی.  هر سه دانش در حال شتاب گیری بیشتر و بیشتر هستند،  و فن آوری هایی در اختیار بشر می گذارند،  که همیشه آرزوی آن برای بشر بوده است.  با نظری به آهنگ رشد علوم،  پیشرفت های این فن آوری ها تا حدود 25 سال دیگر چند هزار برابر می شود.  در اینجا چند مثال می زنم،  یکی،  ژنوم انسان که با پرتو لیزر صدها ژن خوانده می شود،  و با کامپیوتر پردازش می شود.  دیگر،  تولید و مصرف انرژی کنترل خواهد شد و بدین ترتیب زندگی و حیاط  به کنترل گرفته می شود.  مثال سوم،  انتقال موجودات از یک مکان به یک مکان دیگر امکان پذیر می شود،  هم اکنون ذرات منفرد نور،  پوتن را توانسته اند به 600 متر در آنطرف دانوب بفرستند.

    قرنها دانشمندان ایران بزرگ در فکر و کار این بودند،  که مس و آهن را به طلا تبدیل کنند،  آزمایش های بسیاری انجام می دادند،  هر چند که در کارشان موفق نبودند،  اما باعث تحقیقات وسیع و کشف های مختلف و پیشبرد علوم بویژه شیمی گردیدند.  کار های آنها نتیجه فلز طلا نداد،  اما اینگونه که پیداست بزودی با علم مهندسی کوانتوم قادر خواهند بود با دست کاری اتمی هر عنصری را به عنصر دیگری تبدیل کنند.  بزودی ماشین های فوق هوشمند بکار گرفته می شوند،  که می ‌توانند در تمامی فعالیت های هوشمندانه از انسان باهوش پیشی بگیرد.  طراحی این گونه ماشین ها یکی از همین فعالیت های هوشمندانه است،  پس ماشین فوق هوشمند حتی می ‌تواند ماشین های بهتری طراحی کند.  بنابر این محققاً یک انفجار هوش بوقوع خواهد پیوست،  و هوش انسان بسیار عقب خواهد ماند،  زیرا پردازش مغز انسان بسیار کند تر خواهد بود.  سیستم فوق هوشمند آخرین اختراعی خواهد بود،  که دید آینده نگری ما فعلاً می گوید،  انسان نیاز به ساخت آن دارد.  وحدت تکنولوژی در نیمه اول قرن 21 وسایل و تجهیزاتی در اختیار انسان می گذارد،  که امکان ساخت ابر هوشیاری فراهم می شود،  هوش فقط هوش است،  اما ابر هوشیاری همه خرد را در بر می گیرد.

کلیک کنید:  دنیای عجیب ما در ایران

کلیک کنید:  آینده پژوهی و آینده بینی

کلیک کنید:  تاریخ ژئوپلتیک در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

اصول دستور زبان فارسی

اصول دستور زبان فارسی

پیش گفتار

      این پست عبارتند از:  صرف و نحو، تجزیه و ترکیب، مفردات و تعلیقات، پرسش و تست،  که برای دانش عمومی تنظیم نمودم.  برای اینکه دستور جامع و مختصر باشد،  اصول و کلیات در متن و بقیه را با رنگی دگر در حواشی و بخش های جداگانه قرار دادم،  تا هر کس بفراخور احتیاج از آن بهرمند گردد.

   تصویر مسجدی واقع در انتهای پارک جنگلی گیسوم نزدیک دریا،  بر تمام دیوار های این مسجد قرن های دوم و سوم اسلامی،  نوشته ها بخط زبان عربی بدون نقطه و خط ساسکریت ساسانی است،  مشروح در اینجا.  چه خوب بود کارشناسان زبان و خط های باستانی ایران،  از این دیوار نوشته ها نمونه برداری می کردند،  زیرا در حال نابودی هستند.  عکس شماره 4572.

   تصویر یک کاسه قرن چهارم از موزه آبگینه تهران،  از این قرن ایرانی ها برای خط عربی نقطه گذاردند،  تا خواندن و نوشتن آن برای همگان راحت شود.  مشروح در تاریخ نویسایی در ایران،  عکس شماره 1121. 

آغاز کلام دستور

   اقسام و ارکان جمله ــ  هر سخنی که مقصود را بیان نماید جمله نامیده می شود،  و آن باعتباری بر دو قسم است:  جمله اسمیه و جمله فعلیه.

   جمله اسمیه ــ  آنست که از سه کلمه،  مسندالیه، مسند، رابطه،  تشکیل شود،  مانند،  انوش دانشمند است،  انوش:  مسند الیه،  دانشمند:  مسند،  است:  رابطه.

   جمله فعلیه ــ  آنست که از دو کلمه،  فاعل و فعل،  ترکیب گردد،  انوش آمد،  انوش:  فاعل،  آمد:  فعل.

      در جمله فعلیه فاعل را مسند الیه و فعل را مسند هم می توان نامید،  اما دیگر بفعل ربط احتیاج نیست،  بنابر این جمله بالا را ممکن است چنین ترکیب نمود،  انوش:  مسند الیه،  آمد:  مسند و رابط.

   فعل متعدی ــ  علاوه بر فاعل، بمفعول مستقیم نیازمند است،  انوش احمد را دید،  پس جمله فعلیه هر گاه فعلش متعدد باشد دارای سه رکن،  فاعل، مفعول مستقیم، فعل،  خواهد بود.  مگر اینکه فعل متعددی بصورت مجهول استعمال گردد،  که در آنصورت بدو جزء،  مسند الیه و مسند،  تمام شود،  مانند،  انوش دیده شد.

    هر گاه یک کلمه معنای تام و کامل داشته باشد،  و مقصودی را بفهماند،  جمله محسوب می گردد،  و این در جایی است که فعل در لفظ یا در معنی ضمیر داشته باشد.  در آن صورت ضمیر بارز (آشکار)،  یا مستتر (پنهان)،  فاعل فعل می باشد،  مانند،  رفتم،  که میم آخر کلمه ضمیر متصل فاعلی و فاعل است،  مانند بیا،  که ضمیر تو از معنای کلمه فهمیده می شود،  و همان فاعلش می باشد.  پس با توجه بفاعل ظاهر یا مقدر اینگونه کلمه ها جمله ای کامل هستند.

      در زبان فارسی ضرورت ندارد،  که ضمیر منفصل پیش از فعل ذکر شود،  زیرا فاعل در ضمن فعل صرف می شود،  یعنی:  م، ی، د، یم، ید، ند،  که در آخر افعال زیاد شود،  هم علامت اول شخص، دوم شخص ....  و هم ضمیر متصل و فاعل فعل محسوب می گردد.  بنابر این آوردن ضمیر منفصل پیش از فعل لزومی ندارد،  اما گاه ضمیر منفصل نیز زیاد کنند و غلط هم نیست،  مانند،  من رفتم، تو رفتی،  در اینصورت باید چنین ترکیب گردد، من:  مسند الیه،  رفتم فعل و فاعل و مسند.  به این معنی که جمله را مسند گوییم،  و این قاعده ایست مسلم و جمله میتواند مسند واقع شود،  چنانکه جمله های عربی نیز همین نحو ترکیب گردد.

      پس معلوم می شود که ارکان جمله عبارتست از:  مسند الیه و مسند و رابطه،  در جمله های اسمیه،  و یا فاعل و فعل در جمله فعلیه.  هر یک از ارکان جمله ممکن است متمم و متعلقاتی داشته باشد،  از قبیل: صفت، مضاعف الیه، مفعول بواسطه، قید،  مانند،  انوش مردی باهوش است،  او امروز در وب وبلاگ را خوب نوشت.

   1 ــ  عبارت فوق مشتمل بر دو جمله است،  زیرا دو فعل است و نوشت در آن یافت می شود.

   2 ــ  کلمه های آن بعضی رکن جمله اند و برخی از متممات و متعلقاتند.

    انوش:   از نظر لغت و صرف،  اسم خاص، مفرد، ذات،  و در این جمله مسند الیه است.

    مردی:   از نظر لغت و صرف،  اسم عام،  مفرد،  ذات،  و در این جمله  مسند  است.

   با هوش:  از نظر لغت و صرف،  صفت مرکب، مطلق،  و در این جمله وصف مرد است.

   او:  از نظر لغت و صرف،  ضمیر منفصل،  سوم شخص مفرد، و در این جمله فاعل (مسند الیه) است.

   امروز:  از نظر لغت و صرف،  اسم مفرد،  و در این جمله قید زمان برای خواندن است.

   در:  از نظر لغت و صرف،  حرف اضافه،  است.

   وب:  از نظر لغت و صرف،  اسم عام، مفرد،  و در این جمله قید مفعول بواسطه است.

   را:  از نظر لغت و صرف،  علامت مفعول مستقیم است.

   خوب:  از نظر لغت و صرف،  صفت مطلق، بسیط،  و در این جمله قید کیفیت برای خواندن است.

   نوشتن:  از نظر لغت و صرف،  فعل ماضی سوم شخص مفرد،  و در این جمله فعل (مسند) است.

   کلمه و حالت آن ــ  دانسته شد جمله از کلماتی چند که برای هر یک حالت و عنوان خاصی باشد ترکیب می گردد،  و کلمه لفظی است منفرد،  که برایش معنایی باشد و آن بر نه گونه است:  اسم، صفت، عدد، کنایه، فعل، قید، حرف اضافه، حرف ربط، اصوات.

      کلمه نیز از حروف ترکیب می گردد و حروف فارسی 32 می باشد،  گویند 8 حرف مخصوص کلمات عربی،  و 4 حرف مخصوص کلمات فارسی است که در عربی وجود ندارد.

     بعضی از کلمات در حالات مختلف استعمال گردند چنانکه اسم را حالات گوناگونی باشد مثلاً ممکن است:  1 ـ فاعل، 2 ـ مفعول مستقیم، 3 ـ مغعول بواسطه، 4 ـ مضاعف الیه، 5 ـ منادی، 6 ـ بدل، 7 ـ معطوف،  واقع شود،  مانند:  1 ــ  انوش رفت،  2 ــ  انوش را دیدم،  3 ــ  با انوش آمدم،  4 ــ  کتاب انوش را خریدم،  5 ــ  ای انوش،  6 ــ  برادرم انوش آمده است،  7 ــ  هوشنگ و انوش رفتند.

     صفت نیز ممکن است:  وصف، مسند، قید،  واقع گردد،  مانند:  1 ــ  آدم خوب رستگار است،  2 ــ  هوا خوب است،  3 ــ  انوش خوب نوشت.

      صفت گاه بجای اسم نشیند و در حالات مختلف آن استعمال گردد،  و در این صورت آنرا اسم گویند،  مانند:  1 ــ  دانشمندی آمد،  2 ــ  دانشمندی را دیدم،  3 ــ  با دانشمندی آمدم،  4 ــ  کتاب دانشمندی را خریدم،  5 ــ  ای دانشمند.

      پس معلوم شد که بعضی کلمات بین اسم و صفت مشترکند،  به این معنی که هر گاه مانند صفت استعمال گردند،  جزء صفات باشند.  در این صورت جمع بسته نمی شوند،  اگر چه موصوفشان جمع باشد،  مانند:  انسان های راستگو رستگارند،  مردم دانا گرامی هستند،  و هر گاه بمانند اسم استعمال گردند،  جزء نام ها بشمار می روند و جمع بسته شوند:  راستگویان رستگارند،  دانشمندان را احترام کنید.

   موضوع و فایده دستور زبان ــ  چنانکه دیدیم جمله از چند کلمه ترکیب می شود،  و هر کلمه را معنایی و حالتی خاص است.  دانشی را که از چگونگی کلمات فارسی،  و حالات مختلف آن در جمله گفتگو می کند،  دستور زبان فارسی نامند.

  واژه دستور را نخست میرزا حبیب اصفهانی نویسنده دستور سخن،  در 1298 برای کتاب خود که مشتمل بر قواعد زبان فارسی و عربی است برگزید.  از آن زمان تاکنون دیگر اساتید همین لفظ را پسندیده،  و کتاب های قواعد زبان فارسی را دستور زبان گفتند.

      باید دانست که قواعد هر زبان،  از خود زبان،  یعنی آثار و نوشته ها و گفته های گویندگان بزرگ گرفته می شود.  پس دستور در اینجا بمعنی فرمانی نیست،  که از کسی بکسی تحمیل گردد،  بلکه مقصود دستور سخن است،  و هر که بخواهد درست بگوید و درست بفهمد،  ناگزیر باید روش بزرگان ادب را دریابد و بکار بندد.

   تجزیه و ترکیب ــ  تجزیه و ترکیب دانش خاصی نیست،  بلکه برای تعلیم و تعلم دستور زبان،  و بمنزله آزمایش و عمل است،  چنانکه برای تعلیم زبان عربی معلوم می باشد.  مقصود از تجزیه آنست که،  کلمات عبارتی را یکایک مورد بحث قرار داده،  و خصوصیات آنرا متذکر گردیم.  منظور از ترکیب آنست که،  موقعیت و حالت کلمه ها را در جمله معلوم نمائیم،  چنانکه در جمله،  انوش مرد با هوشی است،  اجمالاً معلوم می شود.

   اقسام کلمه ــ  گفته شد کلمه لفظی است منفرد،  که معنا داشته باشد و آن بر نه گونه است:  1 ــ  نام (اسم)،  2 ــ  صفت،  3 ــ  کنایه،  4 ــ  عدد،  5 ــ  فعل،  6 ــ  قید،  7 ــ  حرف اضافه،  8 ــ  حرف ربط،  9 ــ  اصوات.

      گویا مبتکر این تقسیم بندی استاد عبدالعظیم قریب باشد،  و گویا دیگر اساتید معاصر این تقسیم بندی را با همه نقایصی که دارد پسندیدند.

   اقسام اسم ــ  اسم یا نام کلمه ای است که برای نامیدن شخص یا حیوان و یا چیزی بکار رود انوش، شیر، درخت، آب، دانش.  اسم تقسیمات گوناگونی دارد:  1 ــ  عام و خاص،  2 ــ  ذات و معنی،  3 ــ  منفرد و جمع،  4 ــ  بسیط و مرکب،  5 ــ  معرفه و نکره،  6 ــ  جامد و مشتق،  7 ــ  مصغر و مکبر،  8 ــ  مصدر و غیر مصدر.

   1 / 1 ــ  اسم عام،  دارای افراد زیادی است،  زیرا اسم عام برای یک فرد بخصوص وضع نشده،  بلکه برای معنای کلی است:  درخت، خانه، علم، زن، مرد، باغ، گل، میوه.  کلمات فوق هر یک معنایی دارد،  که افراد بسیاری را شامل می شوند.

   2 / 1 ــ  اسم خاص،  برای یک فرد معین وضع می گردد، و فقط بر همان شخص و یا جیوان یا چیزی دلالت می کند:  افلاطون، لندن، آسیا.

  1 / 2 ــ  اسم ذات،  آنست که وجودش وابسته بدیگری نباشد:  آب، باغ، گل، کتاب، قلم، تقی.

  2 / 2 ــ  اسم معنی،  آنست که وجودش وابسته بدیگری بوده،  و قائم بخود نباشد:  دانش، هوش، خرد، سفیدی، بلندی، کوتاهی.  بطوریکه ملاحظه می شود،  معانی اسم های نوع دوم در کسی یا چیزی یافته می شوند،  مثلاً:  دانش و هوش و خرد،  در اشخاص و سفیدی و بلندی و کوتاهی در کس یا چیزی وجود پیدا می کند،  و ممکن نیست این معانی بتنهایی و بطور مستقل موجود گردند.

  1 / 3 ــ  مفرد،  آنست که بر یک فرد دلالت کند:  دختر، پسر، پدر، مادر، کتاب، دبستان، آموزگار، شب، روز.

  2 / 3 ــ  جمع،  آنست که بر بیش از یکی دلالت نماید:  دختران، پسرا، پدران، مادران، کتابها، دبستانها، آموزگاران، شبها، روزها.  ادامه دارد.

   تصویر انوش با لوح حقوق بشر کوروش بزرگ،  در موزه ایران باستان،  زمستان 1389 .  عکس شماره 4508.

کلیک کنید:  زبان پارسی

کلیک کنید:  تاریخ آثار ادبی ایران

کلیک کنید:  استراتژی ملی و مردمی ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

قواعد جمع

 * 1 ــ  نام انسان و حیوان غالباً با ان جمع بسته می شود:  برادران، خواهران، شیران، پیلان.

 * 2 ــ  نام جماد و اسم معنی را با ها جمع بندند:  آب ها، جنگل ها، خانه ها، هنرها، خوبی ها.

 * 3 ــ  روییدنیها و اعضای بدن که جفت باشند،  و کلماتی که زمان را برسانند،  بهر دو وجه جمع بسته می شود:  درختان یا درختها،  چشمان یا چشمها، ابروان یا ابروها، روزان یا روزها.

   یادآوری:  بعضی کلمات را بر خلاف دستور فوق جمع بسته اند،  مانند،  ستارگان، گناهان، سخنان،  که مطابق دستور شماره 2 باید به ها جمع بسته شده باشند،  ولی بر خلاف قیاس این کلمات را بهر دو طریق جمع بسته اند.

   توجه:  انوش راوید برای اینکه انشای نوشته ها خوبتر شود،  گاهی یکی را با ان جمع می بندد،  و پشت سری را با ها،  و از تکرار یک نوع پشت سر هم خود داری می کند.

   جمع کلمه مختوم بهای غیر ملفوظ:  الف ــ  کلمه ای که در آخرش های غیر ملفوظ باشد،  در جمع ان آنها به گ بدل شود،  مانند،  بخشنده = بخشندگی، پرنده = پرندگان، رونده = روندگان، بنده = بندگان.  ب ــ  در جمع به ها های غیر ملفوظ آخر کلمه باید نوشته شود:  خانه ها، لاله ها، بیشه ها.

   جمع کلمه مختوم به الف و واو:  الف ــ  کلمه ای که حرف آخرش الف یا واو باشد،  در جمع به ان پیش از علامت جمع باید ی افزوده گردد،  مانند،  دانا = دانایان، بینا = بینایان، زیبا = زیبایان، راستگو = راستگویان، دانشجو = دانشجویان، حقگو = حقگویان.

   یاد آوری ــ  بعضی کلمات از این قاعده مستثنی هستند،  و در جمع آنها ی زیاد نکرده اند،  مانند،  بانو = بانوان، ابرو = ابروان، گیسو = گیسوان، بازو = بازوان.

   ب ــ  کلمه ای که به الف یا واو ختم شده باشد،  در جمع به ها بهتر است قبل از علامت جمع ی افزوده شود،  ولی بدون ی هم صحیح است،  مانند،  رو = رویها، مو = مویها، پا = پایها، جا =جایها،  و بدون افزودن ی نیز درست است،  روها، موها، پاها، جاها.

   چند تذکر:  * 1 ــ  نیاکان،  بمعنی اجداد و جمع نیا است،  بر خلاف قیاس پیش از علامت جمع ک زیاد شده و گویند:  در اصل نیاک با کاف بوده است.  * 2 ــ  سر،  بدو معنی استعمال می شود،  یکی سر آدمی و دیگر رئیس،  در صورتی که بمعنی سر آدم باشد،  به ها،  و در صورتیکه بمنی بزرگ باشد،  با ان جمع بسته می شود،  سر های مردم،  سران قوم.  * 3 ــ  بعضی کلمات فارسی را با علامت عربی ات جمع بسته اند:  باغات، دهات،  و اگر آن کلمه آخرش های غیر ملفوظ بوده به ج بدل کرده اند:  روزنامجات، نوشتجات.  باید دانست که اینگونه جمعها صحیح نیست و کلمه فارسی باید طبق قواعد دستور زبان جمع بسته شود:  باغها، ده ها، روزنامه ها، نوشته ها.  * 4 ــ  ایرانیان بعضی جمع های عربی را در حکم مفرد دانسته،  و آنرا با علامت جمع فارسی جمع بسته اند:  احوال ها، عجایب ها، منازل ها، چنانکه منوچهری گفته است:

 * بیابان در نورد و کوه بگذرد  + + +  منازل ها بکوب و راه بگسل *

   اینگونه جمعها نیز صحیح نیست،  و اگر در آثار بزرگان چند کلمه ای از این قبیل یافت شود،  دلیل صحت و قاعده کلی نمی تواند باشد.

   اسم جمع:  اسم جمع آنستکه بر عده و گروهی دلالت دارد،  ولی از نظر لفظ مفرد و قابل جمع بستن می باشد:  کاروان، انجمن، لشگر، فوج، قافله، قوم، طایفه.  ...ادامه دارد...

   تصویر مجسمه سنگی شیر زمان صفویه،  با اشعار فارسی،   مشروح در تاریخ مجسمه سازی در ایران،  عکس شماره 1451.

چند واژه پارسی

     پیمان،  این واژه در فارسی میانه پَتمان و در اوستایی پتی‌مان به معنی پیمودن و سنجیدن است،  در زبان ‏فارسی پیمودن پیش از هر چیز یعنی اندازه گرفتن،  و به معنی طی مسیر کردن و در نوردیدن نیز می باشد.  سنجش و پیمایش در فارسی از هم قابل تفکیک نیستند،  گویی پیمان بستن چیزی نیست جز پیمودن راهی،  ‏که از پیش سنجیده شده،  و سنجش نیز نزد آدمی جز با خرد باطنی و عقلانی وی حاصل نمی‌ گردد.  چنان که نزد ‏صوفیه پیمانه یعنی دل عارف.  در تعبیری گسترده ‌تر انسان آگاه با پیمانه خرد خود به ادارک معانی می‌ پردازد.‏  از سوی دیگر، میتْه یا میث mith‏ در سانسکریت،  به معنی به‌ هم‌ پیوستن است،  در اوستا میثرَهmithra‏ و در ‏فارسی میانه میترmitr‏ یا ‏mithr‏ گفته می ‌شده،  که از ریشه‌ هند و اروپایی میmei‏ به معنی متعهد و ملزم ‏‏ساختن و مقید کردن آمده است.  در زبان اوستایی،  ‏میثرَه یعنی عهد و پیمان و چون مهر از همین ریشه آمده و در تعریف مهر گفته شده،‏‏  می ‌توان پیمان را به معنی پیوند انسان با مقوله ‌ای توصیف کرد،  که از مهر نیز قابل تفکیک ‏نیست،  گویی آن پیمانه از پیش با مهر سرشته شده است. ‏

    ترادیسیtransformation‏،  هر نوع تغییر صورت که در آن جریان و روایی معنا وجود دارد،  تبدیل و ‏دگرگونی که در بستر ثابتی رخ نمی‌ دهد،  و فحوا و مفهومی در آن نهفته است.  مثل تغییر چهره‌ یک درخت در ‏فصل‌ های مختلف،  یا تبدیل کرم ‏به پروانه.  چنین تغییراتی در حوزه‌ شناخت علوم طبیعی و انسانی عموماً قابل توضیح هستند.  این واژه ‏از سلسله واژه‌ های هم‌ خانواده‌ دیس و صورت و نگار در فارسی و ‏form‏ در انگلیسی می ‌باشد.  به دیس مراجعه ‏شود.‏‏

    مهر،  از ریشه میتْه یا میث ‏mith‏ در سانسکریت،  به معنی به ‌هم‌ پیوستن آمده که در اوستا ‏‏میثرَهmithra‏،  و در زبان پهلوی میترmitr‏ یا ‏mithr‏ گفته می‌ شده است.  ریشه هند و اروپایی آن می  mei‏ به معنی متعهد و ملزم ساختن و مقید کردن می‌ باشد.  در فارسی باستان مهر یا همان میتر به معنی دوستی ‏و محبت بوده است،  در اوستا مهر به مفهوم واسطه ‌ای میان پروردگار و جمیع آفریدگان می باشد،  خود آفریده‌ اهورا ‏محسوب می‌ شده است.  در گاتها،  میثرَه یعنی عهد و پیمان و ایزد محافظ آن پیمان است.  پس از ورود اسلام به ‏ایران،  واژه‌ی مهر در نقطه مشترک تفکر ادیان معنای اصیل خود را حفظ کرد،  به ‌طوری که گاه مشاهده می ‌کنیم ‏قداستِ واژه‌ مهر در جمیع معانی دوستی و تعهد باطنی به نحو عجیبی مورد توجه و تاکید بوده است.  برای مثال،  خواجه عبدالله انصاری نام و محتوای معناییِ مهر را بی ‌بدیل می ‌داند و مهر را سر منشاء شادی، ‏آزادی و عهدِ نکو توصیف می ‌نماید.

   ره‌ دیسformalism‏،  راه و روشی معین برای دیسه ‌پردازی و صورت ‌بندی کردن،  صورت ‌گرایی است.  از سلسله ‏واژه‌ های هم ‌خانواده‌ دیس و صورت و نگار در فارسی و ‏form‏ در انگلیسی.

کلیک کنید:  موج های نو در ایران

کلیک کنید:  شورش پوستکنی در تاریخ

کلیک کنید:  تاریخ معرکه گیری در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

حفاظت محیط زیست در روستا های ایران

حفاظت محیط زیست در روستا های ایران

پیش گفتار

این صفحه بزودی پست می شود

آینده نگری محیط زیست

      از بالای پل رودخانه زیبای چشمه کیله خوش چشم انداز تنکابن،  هزاران یا ده ها هزار پرنده سفید ناز دیده می شوند،  که گاه دسته ای پرواز می کنند،  یا چون برف به زمین نشسته اند،  و منظره ای بس عالی و دلپذیر ایجاد نموده اند.  چندین سال است بازار ماهی فروشان تنکابن به جنوب شهر و در حاشیه این رودخانه منتقل شده،  از این بازار ضایعات و دل و روده ماهی های پاک شده را به رودخانه ریخته و می ریزند.  به همین جهت این بازار و رودخانه،  منبع غذایی فراوانی برای این پرندگان شده،  و متعاقب آن بر جمعیت آنها بیش از پیش افزوده گردیده،  ولی در این یکی دو سال آخر با کمبود ماهی در رودخانه ها و دریا و کم شدن ماهی در بازار،  و نیز جمع کردن و مصرف پس مانده های ماهی های پاک شده برای کارخانه خشک کن خوراک دام و طیور،  مدتی است این تعداد زیاد پرندگان بی غذا و گرسنه مانده اند.  بویژه با گران شدن قیمت نان،  مردم هم دیگر نان برای آنها نمی ریزند،  و سهمیه ای هم برای حیات وحش ایران در نظر گرفته نشده است.

      این وضع ممکن است خطراتی برای محیط زیست داشته باشد،  منجمله بیماری های واگیر مخصوصاً آنفولانزای مرغی،  و یا مرگ دسته جمعی و آلودگی محیط زیست رودخانه و دریا،  آلودگی از فضله آنها،  و غیره.  قبل از دیر شدن و وارد نمودن خسارت احتمالی به شهر و استان و ایران،  لازم است،  نسبت به جمع آوری زیادی این پرندگان و انتقال آنها به جزایر خلیج فارس یا محیط های باز آوری اقدام شود.  البته این وضع در بسیاری از رودخانه های گیلان و مازندران بوجود آمده،  ولی در تنکابن حاد تر است.  می بایست قبل از اینکه این پرندگان زیبا بر اثر سوء تغذیه،  دچار بیماری های مسری و مرگ نشده اند،  جمعیت آنها کنترل شود.  سازمان های محیط زیستی دولتی و سبز غیر انتفاعی،  برای این موضوع باید توجه و دقت دقیق نمایند،  و نظر کارشناسان مختلف را در نظر داشته و نباید نادیده بگیرند،  در ضمن با برنامه دقیق و مردمی اجرا شود،  که با وجود احتمال ورود بیماری های مشترک،  و مسائل دیگر خطرات کم شود.  هر گونه مرگ و کشتار غیر قانونی که توسط انسان از حیوانات طبیعت صورت پذیرد،  گناه غیر قابل بازگشت و جبران،  و خطر تخریب و انقراض را در پی دارد. 

      البته از این قبیل مشکلات در طبیعت همه جای ایران به اشکال مختلف وجود دارد،  یا ممکن است داشته باشد.  می بایست جوانان باهوش هر دیار نسبت به شناسایی و معرفی مشکل و خطر اقدام کنند،  تا بتوان با جمع بندی های مردمی و کارشناسی به روش های درست نسبت به برطرف کردن آنها اقدام شود.  یکی از موضوعاتی که در پرداخت یارانه های نقدی در نظر گرفته نشده،  و خیلی مهم است سهم حیات وحش ایران می باشد. حیوانات و گیاهان ایرانی هم حقی در این آب و خاک دارند،  با حذف یارانه های غیر نقدی،  باید در هر محیط و سرزمینی،  جوانان باهوش کم و کاست ها و خواسته های حیات وحش را در نظر بگیرند،  درست مانند نیاز سهمیه نان برای پرندگان زیبای چشمه کیله.

تصویر منظره ای از پل چشمه گیله تنکابن در روز و شب،  عکس شماره 5331 .

 نابودی جنگل های شمال

      جنگل های جلگه ای شمال ایران،  تقریباً نابود گردیده،  اما جنگل های دامنه به سه منطقه در رشته کوه البرز هستند،  و به البرز غربی، البرز شرقی، البرز مرکزی تقسیم می گردند.  آنها از نظر تنوع طیف رویشی به این موارد تقسیم می شوند:  * جنگل های پائین بند،  که از خط پائینی جلگه در ارتفاع 500 تا 700 متر قرار دارند،  * جنگل های میان بند،  در ارتفاعات 700 تا 1000 متر،  * جنگل های بالابند فوقانی،  که از 1000 تا 2300 متر قرار گرفته اند.  هر چه بالاتر برویم شیب جنگل تند تر و شکننده گی بیشتر میشود،  و با توجه به زمین ساخت منطقه،  و شاخص های بارندگی،  فقط ریشه های کهن و هزار ساله جنگل ضامن حفظ بستر جنگل می باشند،  نه نهال های جوان.  همچنین به لحاظ اقلیمی هم عوامل زیادی در پایداری آن نقش دارند،  مانند ارتفاع، جهت جغرافیایی، جهت ارتفاع، جهت شیب، نزدیکی به دریا،  و نیز تأثیر توده های هوایی،  مانند هوای سیبری مدیترانه مانسون و غیره....  در کل اینها منطقه را به پنج اقلیم،  خیلی مرطوب، مرطوب، نیمه مرطوب، مدیترانه ای و نیمه خشک تقسیم نموده اند،  و هر کدام از آنها بر جسب شاخصه های کوچکتر،  مانند جنگل های انبوه و تنک و یا به اقلیم های کوچکتر متنوع تقسیم می شوند.

    تمامی اینها حکایت از اهمیت نوع جنگل های شمال ایران دارند،  حفاظت و نگهبانی این گنجینه ملی و منحصر به فرد و یگانه،  بسیار مهم است.  تا در آینده شاهد وقوع سیل و زمین لغزش های دهشتناک  نگردیم،  در جنگل های شمال ایران،  بیش 130 رودخانه جریان دارد.  قوام حیات مراکز جمعیتی پائین است،  و زیست گاه گیاهی جاوری جنگل،  به آنها بستگی دارند،  و همه رودها از بستر جنگل عبور می کنند،  که با حذف جنگل،  تنها سیلاب و رسوبات ناشی از آن عاید مناطق پائین دست می گردد.  مدیریت پایدار و سالم بیش از بیست سد مخزنی پائین دست،  در گرو مدیریت درست آبخیز بالا دست است.   هر چند تاکنون آمار و ارقام درستی در زمینه مساحت دقیق جنگل ها در دست نیست،  اما برابر آخرین اطلاعات موجود،  مساحت کل جنگل های شمال حدود یک و نیم ملیون هکتار است،  یعنی کمتر از یک درصد مساحت کل کشور.  جنگل های شمال ایران از سال 1320 تاکنون حدود 60 درصد کاهش مساحت داشته اند،  در اواخر قرن 19 تا ابتدای جنگ جهانی اول،  سالانه حدود 100 تا 150 هزار تن ذغال به اروپا صادر میشد.

      به روایتی جنگل های شمال ایران مادر جنگل های اروپاست،  پس از خزان پهن برگان دوران سوم و اواسط دوران میوسن و الیگوسن،  با ظهور 80 گونه درختی و 50 گونه درختچه ای،  پیشینه 30 میلیون ساله دارد.  این تنوع ژنتیکی درون گونه ای،  از ارگان اصلی پایداری اکوسیستم،  در برابر تنش های مختلف محیطی بوده است.   تنها پناهگاه گونه های محدود شده دوره ترشیاری،  و برخورد از تمام معیار های ذخیره گاهی زیست زمین ما است.   جنگل عامل کندی تلفات و فرسایش خاک است،  ریشه های کهن آن موجب تشکیل فضا های مناسب و کافی،  برای نفوذ و استقرار گاز های حیاتی می گردد.   وجود این نوع گازها باعث تهویه و تنفس داخل خاک می گردد،  و چرخش عناصر غذایی را سرعت می بخشید.  ریشه ها از حرکت توده ای خاک جلو گیری می کنند،  و با پوسیده شدن برگها و تبدیل آنها به هموسن،  موجب پایداری در برابر عوامل فرسایش می گردند،  و از این طریق موجب تثبیت منابع آب و رواناب می شوند.  محاسبات نشان می دهد،  که بیش از 50 درصد بارندگی های ناحیه آمازون را جنگل سبب می شود،  و این شاخصه ای جدی و موثر در اعتدال آب و هوا به حساب می آید.

      جنگل های شمال ایران،  در صورتی که توان حفظ و جلوگیری از سیلاب و رانش را داشته باشند،  یکی از مهم ترین عوامل طبیعی حفظ اراضی کشاورزی پائین دست خواهند بود.  بیش از 12 تالاب بین المللی در پائین دست جنگل های شمال ایران قرار دارند،   با جنگل زدایی و شستشوی خاک،  این تالاب ها مملو از رسوب و پر شدن ظرفیت تالاب های می شود.  مانند تالاب انزلی،  که 50 درصد آن بر اثر ورود گل و لای پرشده،  و روز بروز وضع بدتر می شود.

تصویر شماره 4267.

دلایل ناپایداری جنگل

      مقوله پایداری،  کلید مدیریت جنگل است،  پایداری چوب یا الوار،  یعنی مقدار چوبی که می توان به صورت ادواری از یک جنگل برداشت کرد،  بی آنکه ظرفیت اکوسیستم جنگلی کاهش یابد.  در اکوسیستم پایدار جنگلی،  تمام اجزای سیستم جنگل تداوم می یابد،  و مقدار برداشت چوب یا الوار کمتر از مواردی است،  که هدف صرفاً پایدار برداشت چوب باشد.   بیشترین و اصلی ترین تخریب و برداشت امروزه در جنگل های ایران،  قطع تنه درختان تنومند قدیمی،  جهت الوار و فرستادن آنها به تهران و شهر های بزرگ،  توسط عوامل ناشناخته و مشکوک غیر قابل دسترس است.  همچنین رشد پاره ای از پروژه های مهاجم ملی،  مانند شاهراه ها چون آزاد راه های تهران شمال، بهره برداری از معادن،  ایجاد خطوط گاز و نفت، دکل های برق، ایجاد مزارع و باغ ها، دامداریها و چراگاه های کم بازده، در زمین های گرفته شده از جنگل است.

      در ضمن باران های اسیدی و سایر آلاینده ها و گرمایش مضاعف،  و کمبود بارندگی حاصل از قطع درختان و نابودی جنگل،  این مسائل و دگرگونی آب و هوا،   باعث رشد گونه های خاص و تغییرات عمده در جنگل می گردد.  وجود دی اکسید گوگرد و اکسید ها و ازت منتشر در هوا،  با اکسیژن و بخار آب ترکیب گردیده،  و سپس اسید های سولفوریک و نیتریک را بوجود می آورند،  که باد آنها را بصورت نزولات اسیدی،  به باران و برف تبدیل می کند.  گفتنی است،  بیشتر آلوده کننده ها،  از نیروگاه ها و اتوموبیلها و دودکش کارخانه ها حاصل می شود.

      بطور خلاصه ای از عوامل تخریب جنگل های شمال از این قرار است:

 * 1 ــ  نداشتن سیاست ملی و برنامه ریزی آمایش سرزمینی،  بر پایه اقتصاد محیط زیست.

 * 2 ــ  نداشتن برنامه های علمی و عملی،  برای بهره برداری مفید و درست از جنگل.

 * 3 ــ  بهره برداری سازمان یافته سود جویانه غیر ملی و مردمی،  مشکوک و یا قاچاق.

 * 4 ــ  عدم سرمایه گذاری موثر حفاظتی،  و وجود تشکیلات موازی تصمیم گیری اراضی جنگلی.

 * 5 ــ  تصرف اراضی ملی و جنگلی و تغییر کابری آنها،  و نیز دفع زباله ها و فاضلاب در جنگل.

 * 6 ــ  نبود سازمان اداری مناسب و علمی مدرن،  کمبود افراد متخصص واقعی و توانا.

 * 7 و 8 و ... و غیره.....

شکار بی رویه و نابودی

      از اواسط قرن گذشته با زیاد شدن تفنگ های کمر شکن ساچمه زن،  شکار پرندگان در شمال ایران بویژه شهرستان تنکابن،  که جمعیت نسبی بالا دارد زیاد شده است.  و این موضوع باعث از بین رفتن و انقراض نسل چند گونه از پرندگان،  منجمله قرقاول و مرغ آبی محلی گردیده.  جوانان باهوش علاقمند و متخصص هر شهر و دیار ایران،  بطور مستقل و با برنامه ریزی مورد نظرشان،  باید نسبت به این مهم توجه نمایند،  و نسبت به حفظ و نگهداری و آمار گیری جانواران منطقه خودشان اقدام کنند.  همچنین باید نسبت به ضعف های قانونی و اجتماعی این موضوع،  تذکرات لازم را به ادارات مربوطه و مردم بدهند،  و در اینترنت منتشر نمایند.

تصویر پرندگان منقرض شده  و تفنگ کمر شکن،  عکس شماره 4175 .

کلیک کنید:  تماس و نظر

صنعت سبز و روستاها

      در سال های اخیر برای دستیابی به محیط زیست سالم تر،   فرهنگ و آموزش کار هایی که با  محیط زیست سازگار باشند ترویج گردیده است.  همچنین واحد های آلوده کننده به کاهش آلاینده ها و نیز توجه جدی به مقررات زیست محیطی تشویق گردیده اند.  نام صنایع سبز جهت ایجاد فرصت مناسبی برای تطبیق وضعیت صنایع با ضوابط و استاندارد های زیست محیط کشور انتخاب شده است.  هدف از آن برپایی فضایی برای تبادل تجربیات و دست آورد های زیست محیطی صنایع با یکدیگر،  ایجاد انگیزه توجه دست اندر کاران صنایع به مسائل زیست محیطی،  گسترش و نوع آوری زیست محیطی صنایع،  قدر دانی از افرادی که این مهم را مورد توجه و دقت نظر قرار داده اند.

      صنعت سبز به کار گاه هایی گفته می شود،  که موارد زیست محیطی را با دقت و علمی رعایت می کنند.  گروه های صنعتی صنایع سبز شامل صنایع زیر می باشند:

   غذایی و دارویی،  شیمیایی و سلولوزی،  کانی و غیر فلزی،  فلزی،  خودرو و نیرو محرکه، برق و الکترونیک،  نساجی و پوشاک، ماشین سازی و ساخت تجهیزات، نفت و بعضی مشتقات، معادن و فلزات،  نیروگاه و صنایع کشاورزی.

      ضوابطی که صنایع سبز باید داشته باشند،  به قرار زیر است:

   نصب و راه اندازی و یا اصلاح سیستم پالایش و کنترل آلودگی،  راه اندازی سیستم باز یافت مواد زاید،  جایگزینی انرژی پاک، اخذ ISO 14000، سازگار کردن تولیدات با محیط زیست،  کاستن از اثرات و ضایعات صنعت بر محیط زیست،  کاستن از ضایعات در تولید،  کاستن از آلودگیها،  کاستن از مصرف انرژی یا افزایش بازده مصرف انرژی،  انجام هزینه قابل توجه در راستای حفظ محیط زیست،  آموزش و جلب مشارکت مردمی در زمینه محیط زیست،  و غیره در رابطه با حفظ محیط زیست.

      پند وبسایت ارگ:  جوانان با هوش روستا های ایران بزرگ باید برای نوع آوری و ابداع در صنایع سبز با دانایی نوین برخورد نمایند،  و هر آنچه که خوبتر است،  بخواهند و ترویج نمایند.  در این زمان نباید منتظر کمک هایی از دولتها و زمین و آسمان بود،  بلکه باید با نگرش های نو به جهان و شناخت توانایی های خود راه کار های جدید یافت،  و بسوی تمدن دیگر رفت.  روستا های ایران بیشترین جوانان تحصیل کرده و زرنگ را دارند،  ولی عده ای خود را همچنان دربند اندیشه های قرن گذشته نگه داشته اند،  و قرن سنت گریزی را مطالعه نکرده اند.  با مشکلات اقتصادی که این قرن در جهان بوجود آمده،  فقط و فقط مردم ایران هستند،  که باید با شناسایی بهترین موقعیتها حرکتی نو در قاره کهن را سازمان دهند.

کلیک کنید:  سبز در زبان پارسی باستان

      در مطلب بالا از صنایع سبز گفتم،  به همین دلیل تعریفی از نام تاریخی این رنگ به زبان پهلوی می نویسم،  سبز در زبان پهلوی با واژه های سپز sapz ، زرگونzargoon  و زریون zaryoon آمده است،  زرگون و زریون به معنی زرد و طلایی هم می باشد،  از اینرو سرزمین هایی سبز و خرم با این واژگان نامیده می شوند،  زرگان خوزستان، زرقان آذربایجان شرقی و فارس،  قاف جایگزین گاف گردیده،  زرق آباد خراسان شمالی، زری آذربایجان غربی و خراسان جنوبی، زرین در یزد، زردر از تهران، روستا هایی زاگون و زرگون، زرین آباد و زرینه، زرین گل و زردار، زرین شهر و زرینه ور و بسیاری دیگر از این ریشه می باشد،  عزیزان ریشه نام های محل های خود را بنویسید و معرفی نمایید.

صنایع روستایی را دریابید

      امروزه تقریباً در بسیاری از روستاهای ایران کارخانه های مدرن تبدیل تولیدات کشاورزی و دامی محلی به محصولات غذایی و مصرفی وجود دارد،  منجمله کارخانه شرکت ترنج مابین دو روستای زیبای چلاسر و جل،  که تولید آن کنسانتره مرکبات است،  این کارخانه با داشتن بهترین تجهیزات و مدیریت خوب،  کمترین تولید را دارد.  به نظر من علت اصلی آن در واردات بی رویه محصولات مشابه خارجی است،  که اکثراً تأیید بهداشتی ندارند،  در صورتیکه تولیدات کارخانه ترنج از مرغوبترین مرکبات شهرستان تنکابن،  و با بهترین کیفبت تولید می شود،  و از آنجا که همیشه در دسترس ادارات و سازمان های دولتی و خصوصی محیط زیست و بهداشت ایرانی است،  به راحتی قابل کنترل و بازدید می باشد.

      یکی از وظایف عمده جوانان عزیز باهوش ایران این است،  که از تمام نکته ها و مشکلات اطراف خود گزارش تهیه نماییند،  و در اینترنت منتشر کنند،  تا مسئولین و مردم متخصص از آنها آگاهی یابند،  که بتوان در یک جمع بندی ملی مردمی،  روش های مناسب بر داشت مشکل را یافت.  بعد از اینکه دیدم که این کارخانه مهم و قیمتی فعالیت چندانی ندارد،  تصمیم گرفتم کمی از آن بنویسم،  امیدوارم مسئولین اصلی کارخانه،  با نیت خوب و خیر به این مهم بپردازند،  و اگر خودشان بنا به مصلحتی نمی توانند چیزی بگویند،  من می توانم گوشه های مشکل را در این وب مطرح نمایم.  باید توجه داشت،  سرمایه داری لجام گسیخته جهانی،  که گرد آن هم در ایران نشسته،  اکثر این دردسرها را برای ایران و ایرانی درست کرده است.  در واقع یک کارخانه که در زمین ایران و با سرمایه های ایرانی است،  متعلق به مردم است و نباید بی کار خوابیده باشد،  لازم است هر چه زودتر بگردش آید،  تا همگان از آن سود و بهره برند.

کلیک کنید:  جغرافیای تاریخی ایران

کلیک کنید:  جغرافیای استانها و دینی های ایران

کلیک کنید:  جنگل های مناطق مختلف ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

نو شدن و رنسانس در روستا های ایران

نو شدن و رنسانس در روستا های ایران

پیش گفتار

این صفحه بزودی پست می شود

رنسانس در روستا های ایران

      تابستان ایران چون تمام فصلها زیبا و دلپذیر است،  طبیعت همیشه دوست داشتنی و قابل لمس است بشرطی که تاریخ و طبیعت را بدانیم.  مخصوصاً روستا های قشنگ با مردمان پاک و مهربان ایرانی،  بیش از تصور دوست داشتنی است، حتی غیر ایرانی ها هم دوست دارند در روستاهای ایران باشند،  بویژه در چلاسر و جل. 

      معمولاً نام رنسانس یا زنده کردن اروپا بر یک مدت از تاریخ اطلاق میشود،  که از فتح قسطنطنیه در سال 1453 به وسیله ترکان عثمانی آغاز می گردد،  و به مرگ الیزابت ملکه معروف انگلیس در سال 1603 خاتمه پیدا می کند،  در مختصر تاریخ جهان توضیح داده ام.  20 سال گذشته در ایران عزیز با حرکتی نو روبرو بودیم،  که آنرا می توان رنسانس روستایی یا زنده کردن روستا های ایران نامید.  در این مدت شاهد بودیم که جوانان روستایی بخاطر سلامت محیط و هوش خوب به درجه های بالای علمی رسیده اند،  و از بینش ثابت گذشته گذر کرده و تحولاتی فکری را در روستا بوجود آورده اند.  تحولاتی که از بدو پیدایش روستا تا ابتدای قرن 21  تقریباً ثابت بوده است،  و طی قرنهای گذشته هرگز تصور آن نمی رفت که واژگون شود.  این تغییرات بسیار قابل ملاحظه می باشند،  در این دوره که از نظر تاریخی بسیار کوتاه می باشد،  اصلاحات مدرن و اجتماعی بوقوع پیوسته است.  احیا یا زنده کردن روستاها بدون اخطار قبلی و یا اقدامات مقدماتی شروع شد،  و این مسئله از نظر تولیدات سنتی روستاها تاثیر زیادی داشته و امروزه این نوع کارها در حال از بین رفتن است.  همچنین باعث شده تولیدات کشاورزی و دامی نیز تغییرات اساسی نماید.  امروزه جوانان روستایی دیگر نمی توانند چون کشاورزان گذشته در کار های سنتی درگیر باشند،  آنها می خواهند از جدیدترین روش های علمی و صنعتی برای کار و تولید استفاده کنند.  این مسئله تضاد و در هم آمیختگی کار تولید محصولات روستایی را بوجود آورده،  که خود مشکلی است،  و نیازمند تدبیری نو می باشد.  برای اتخاذ روش های نو و هماهنگ سازی های مدرن رسیدن به آینده ای نوین دانایی قرن 21 لازم است،  که در قرن سنت گریزی قابل بررسی و تدبیر باشد.  بنابر این لازم است سازمان های جدید دولتی یا غیر دولتی تشکیل شود،  تا برنامه هایی علمی جهت این مهم و زنده شدن روستاها را به عهده بگیرد.  توجه نکردن به رنسانس روستایی ایران خطراتی دارد،  منجمله پاشیده شدن شیرازه کار و تولید در روستاها.  لازم به یاد آوری است از گذشته ها ملت ایران دشمنانی داشته،  و آنها همیشه سعی می کردند ایرانی ها را ضعیف نشان دهند،  در اینباره در  جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران  توضیح داده ام،  که مطالعه آن را به عزیزان توصیه می کنم.

      در روستا های زیبای ایران بدلیل محیط و فضا و زندگی پاک و امکانات کامل مدرن،  که امروزه براحتی در اختیار همگان است،  قشر جدید و تاریخ ساز روشنفکر روستایی بوجود آمده،  که میتوانند دست در دست روشنفکران دیگر راهی خوب برای ورود به جهانی دگرگون در قرنی نو را بیابند.  در اواخر دهه اول قرن  21 هستیم و می بینیم و می دانیم بسیاری از کشورها به دست آورد های بزرگ علمی و اجتماعی رسیده اند،  حرکت سریع رشد تمدن کاملاً در تمام زمینه های این قرن پیداست.  آینده متفاوتی  که آینده نگران امروز آن را پیش بینی میکنند حتماً اتفاق می افتد،  و باید با دیدی نو بدانیم که چگونه خواهد بود تا بتوانیم بر آن تاثیر گذاریم،  البته قبول پیشرفت های ویژه این قرن در دید تعدادی کمی از مردم که در جهالت عمیق و با مغزی فسیل شده هستند،  غیر ممکن است.  در این روزگار ما میتوانیم با دانش و بینش نو مسئول سرنوشت خود و اطرافمان باشیم،  و دیدی علمی و نو به همه چیز داشته باشیم.  برای گذر تاریخی از این سالهای مهم که راهی جدید و مرز های نو می طلبد،  فرای دانش و فکر سنتی دیروزی لازم است،  البته بسیاری از عـقـل های  قرن های گذشته هم که امروز باقی مانده در حال از بین رفتن می باشند.  مردم نیازمند ابزاری هستند که به آنها آگاهی لازم را بدهد،  وبسایت ارگ انوش راوید  سعی می کند راهی جدید را طی کند،  و در این مسیر از عزیزان همراهی می طلبد.  با وجود وب و اینترنت براحتی امکان آن می باشد تا روشنفکران با تبادل نظر راهی نو برای دیگر هم میهنان عزیزشان بگشایند.  یکی از کار هایی که میتوان انجام داد این است،  که موضوعات و مسائل مطرح شده در مقالات وبلاگ را مورد نقد و بررسی علمی قرار داد،  خواهشاً در صورت امکان مطالب را مطالعه نمایید،  با اندیشه و تاملی در خور  قرن 21 و فرهنگ یاد گیری نظر  خود را بفرمایید.

      اهرم های تغییرات و حرکت از قرن سابق به این قرن در دست روشنفکران اینترنتی است،  اما اول باید بوسیله ای از چگونگی این حرکت سریع آگاه شد،  و با هماهنگی به رشد تمدن نو رسید،  که برای شخصیت ایرانی برازنده است.  جوانان عزیز ایرانی بویژه آن هایی که در روستاها زندگی می کنند،  باید خیلی به خود و توانائی شان امیدوار باشند،  زیرا کلید زندگی سالم در دستان آنها می باشد.  در هر صورت با وجود وب و اینترنت براحتی امکان آن می باشد تا جوانان روشنفکر ایرانی در محیطی دمکرات با تبادل نظر پرداخته،  و راهی نو برای دیگر هم میهنان عزیزشان بگشایند.  همچنین بدین وسیله میتوان بدون هرگونه اختلال در مسائل جانبی زندگی به مرامی نو دست یافت،  که دسترسی و حذف آن برای دشمنان تاریخی ایران نیست.  برنامه های نوین که ابتدا در اینترنت،  و سپس در جامعه منتشر می شود،  می تواند مسیر فکری توده مردم را همه جا،  از روستا تا اینترنت تحت تاثیر قرار دهد،  و نگاهی نو و بینش علمی به آینده بینی و سرنوشت باشد.  آنچه که روشنفکران جامعه می توانند انجام دهند ابتدا خود را قبول،  و سپس عشق به مردم و میهن داشته باشند،  کارگاه فکر سازی در این راه کمک می باشد.  توانایی و نوع برخورد برای چگونگی این انجام به زمان و تجربه و همگرایی روشنفکران،  همراه برداشت موج نو می باشد.  مدت 5 سال است که هزاران جوان عزیز ایرانی از وبلاگم بازدید کرده اند،  حدود یک سوم این خوبان نظراتی نوشته اند،  که باعث تشویق من برای ادامه داشتن وبلاگ شده است،  ولی متأسفانه فقط چند نفر از اساتید با تجربه ایرانی را می شناسم که با اینترنت دوستند،  می بایست جوانان آنها را تشویق نمایند که وارد دنیای جدید شوند.

   پرسش از عموم:  بنظر شما روشنفکر روستایی چگونه آدمی است؟  و برای پیشبرد اهدافش چکار باید بکند؟  

موزه تاریخ مردم شناسی روستایی

      مردم با معرفت روستا های ایران با فرهنگ عالی و آداب کم و بیش متفاوت،  بسیار زیبا و دوست داشتنی هستند،  آنها تاثیر گذار و تامین کننده نیاز شهرها در طول تاریخ درخشان ایران عزیز بودند.  قرن 21 با شکل نو که حاصل تمدنی دگرگون جدید است،  روستاها را تازه کرده و در بر گرفته،  که جبری لازم و اساسی است.  بنابر این باید برای حفظ و نگه داشت فرهنگ و ساخته های تاریخی روستاها،  موزه تاریخ مردم شناسی در هر بخشی و دهستانی ایجاد شود.  البته بهتر است ساخت و تامین و نگهداری آنها را به خود روستاها سپرده،  تا بهتر بتوانند تاریخ خود را گردآوری و نگهداری نمایند.  واقعاً باید به این مسئله توجه داشت،  همانطور که در جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران  گفته ام،  ما ایرانی ها دشمنان بسیار داریم،  دشمنانی که می خواهند بگویند ایران بزرگ تاریخ ندارد،  و اکنون هم دارند هزار دروغ دیگر می گویند.   کوتاهی از داشتن موزه تاریخ مردم شناسی روستایی خطر نفوذ دشمنان تاریخی ایران را در ساده دلان بدنبال دارد،  زیرا دشمنان امکانات وسیع رادیویی و تلویزیونی و غیره دارند،  که می توتنند با آنها براحتی خواسته ها و دروغ های خودشان را تحمیل کنند.  تحصیل کرده ها و روشنفکران روستاها،  با اینکه مشکلات و مسائل اقتصادی و اجتماعی خاص خودشان را دارند،  ولی باید به این مهم توجه کنند که حفظ آثار آبا و اجدادی آنها بسیار مهم است.

       مثلاً در روستای چلاسر که یکی از تاریخی ترین روستا های غرب مازندران است،  خانه های سنتی از بین رفته،  وسایل و تجهیزات خانه های قدیمی نیز همینطور،  وسایل کار و کشاورزی و لباس های سنتی فراموش شده.  هر کس به این روستای تاریخ بیاید می پندارد که اینجا فقط سی سال است که ساخته شده.  یکبار دیگر می گویم کوتاهی از این مورد در آینده پشیمانی زیادی خواهد داشت.  در چلاسر براحتی میتوانستند،  حمام تاریخی و یا یکی از منازل تاریخی روستای را که خراب شده،  اندکی ترمیم کنند و آنرا به موزه تاریخ مردم شناسی همه روستا های اطراف آن تبدیل کنند.  بدین منظور اهل علم و نو آور روستا می توانند،  با کنار گذاشتن مسائل کوچک،  جمع تاریخ و جغرافیای روستا را تشکیل دهند،  مکانی تاریخی را بازسازی کنند،  و به جمع آوری آثار تاریخی و فرهنگی بپردازند،  و به تبلیغ و حفظ آن همت ملی گمارند.  البته بنا به سلیقه های مختلف و کمک های دولتی که باید به نوعی جذب کرد،  موزه ای خوبتر خواهند داشت،  که میتواند با بازدید کنندگان از آن درآمد خوبی برای روستا باشد.

     روستا های زیبای ایران،  با استعداد های کمیاب خود و با جوانان تحصیل کرده و با هوش هر روز بهتر می درخشند،   می توان با اندکی تلاش فرهنگی و علمی و کاری،  خوب ترینها را که بتوان تصور کرد در روستاها داشت.  فقط لازم است جوانان روستاها اندکی از خود گذشتگی کنند،  و کمی هم اهمیت و همیت ملی خرج نمایند،  تا روستاها ستاره های تابناک در جغرافیای پهناور ایران گردند.  برای بالا بردن توانایی های روستاها ابتدا باید مشکلات را شناخت،  خطرات را بررسی کرد،  راه کار های سازنده ارایه داد،  همکاری های دولتی و غیر دولتی را جذب کرد،  آگاهی لازم به جوانان تحصیل کرده برای این مسیر داد.  مردم خوب و غیرتمند ایران بالاترین قدرت برای بدست آوردن خواسته های ملی و میهنی و سازندگی را دارند،  و می توانند بهشتی افسانه ای بسازند.  مسیر تکامل اجتماعی و فرهنگی ایران با چهره ای نو که در گیتی و تاریخ نمونه ندارد،  قدرتمندانه پیش می رود و آنچنان شگرف خواهد شد که جهانی را دگرگون می کند.  آرزومندم،  همه امیدوارانه در جهت بهتر و برتر از گذشته بودن گام بردارند.

   پرسش از عموم:  آیا شما برای سازندگی بهتر پیشنهادی دارید؟  و هر روستا بدون هماهنگی با دیگر ارگان های دولتی و غیر دولتی می تواند مسیر تحولات را در قرن 21 سپری کند؟

تصویر ویترین اشیای یک موزه کوچک،  عکس شماره 6289.

   تصویر یک خانه قدیمی و یک ساکن قدیمی،  که او مانند همه قدیمی های ایران پر از صفا و صمیمیت و مهربانی و راستی و درستی است.  ایکاش تعدادی از اینگونه خانه ها،  که در روستا های ایران کم نیستند،  تا قبل از نابودی کامل تبدیل به موزه شوند،  عکس شماره 3561.

کلیک کنید:  تاریخ قنات و کاریز در ایران

کلیک کنید:  خانه های تاریخی در ایران

کلیک کنید:  اثرات مهاجرت ایرانیان به قاره های جدید

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

هنر هشتم در روستا های ایران

هنر هشتم در روستا های ایران

پیش گفتار

این صفحه بزودی پست می شود

هنر هشتم روستایی

      نوشتن از چلاسر و جل تنها گفتن تعریفها و مشکلات نیست،   بلکه نوعی دفاع از حقانیت از دست رفته تاریخی روستا های ایرانی است،  که برای بازسازی آن باید هنر گردشگری را به کمک گرفت.  پیام و شعار سازمان جهانی گردشگری سال 1983 میلادی،  سفر کردن یک حق و یک مسئولیت شناخته شده است،  در گذشته ها سفر کردن یک نوع سبک زندگی به شمار می رفت،  که در جهان رواج داشته و دارد،  بویژه در ایران که سرزمین ایل ها بود،  کوچ و ییلاق و قشلاق برای تمام مردم از حکام تا توده مردم،  در تمام سال جریان داشت.  ولی امروزه سفر کردن را می توان به عنوان هنر،  بررسی و تحلیل کرد،  و باید آنرا بعنوان هنر به مردم شناساند تا بتوانند دیدگاه متفاوتی از گردش پیدا نمایند.  هنر به هنر های دستی،  هنر های ترسیمی،  هنر های نمایشی و....،  طبقه بندی می شود،  و چون امروز روابط عمومی به عنوان هنر هشتم قلمداد می گردد،  می توان آن را جزو هنر های رفتاری دانست و سفر کردن را هم به عنوان هنر،  بهتر است از گروه همین هنر های رفتاری حساب کرد.

   تعطیلات نوروز،  که تقریباً همیشه از  25 و 26 اسفند شروع می شود،  خونه ما و بویژه مادرم،  خیلی خوبه انقدر مهمان می آید و می رود که حد نداره،  تمام دوستان و فامیل هایی که حتی همدیگر رو ندیدند،  اینجا یکدیگر را ملاقات می کنند،  خیلی جالبه حتی گاهی تا 20 اتوموبیل در حیاط هایمان پارک می شود.  همین گونه تمام چلاسر،  جمعیتش در مدت عید بطور کلی،  تا 5،  که چه عرض کنم 10 برابر می شود،  برای همین عید برعکس تهران که تهرانیها می خواهند مدتی در خلوتی باشید،  ما اینجا در شلوغی رفت و آمد هستیم.  تا دو سال پیش خانم های همسایه،  خونه همدیگر جمع می شند،  و شیرینی محلی خوشمزه می پختند،  اما دو سه ساله که چند تا قنادی اینجا باز شده،  و  کمی گرانی مواد اولیه،  دیگه مردم کمتر شیرینی خانگی درست می کنند،  یا اصلاً در فکرش نیستند.

      بعد از عید اردیبهشت اینجا می آید،  که بهشت روی زمینه،  واقعاً بی نهایت خوبه،  خرداد هم گوجه و ازگیل های باغ می رسند،  و انجیر و... همینجور بترتیب میوه های مختلف،  دل کندن از اونها خیلی سخته.  اینها غیر از شیر کاملاً طبیعی و محلی است،  که هر روز آقا سهراب دم درب تحویل می دهد،  شیر و لبنیاتی که واقعاً دل کندن حتی برای یک روز از آن خیلی سخته.  تابستان هم وقت کار های زیاد روی زمین برنج و باغات چای است،  دامداری و باغ های کیوی و گل هم وقت را از همه می رباید.

   دیگر چون هزاران سال تاریخی،  اقتصاد منطقه چندان بر پایه تولیدات کشاورزی و دامی نمی گذرد،  در گذشته تولیدات محلی اینجا به تمام ایران و خارج صادر می شد،  ولی امروز پایه اقتصاد بر اساس فروش زمین کشاورزی برای ساخت ویلا به غیر بومیها می گردد،  مرحله بعد از حقوق هایی است که توسط بخش دولتی گسترده و بزرگ ایران به کارمندان می دهند،  سومین در آمد اقتصادی از کشاورزی است،  تولیدات دامی بسیار کم شده است،  چهارمین درآمد منطقه از گردشگران نان و پنیری و آبگوشتی داخلی بدست می آید.  بیشتر جوانان تحصیلات خوبی دارند و عالی ترین رفتار و نزاکت در جهان را دارند،  اما فاقد توانایی تولید فکر نو کار و کار یدی هستند.  اقتصاد ملی و تاریخی کاملاً به اقتصاد نفتی تبدیل شده است،  و جوانان چشم به این اقتصاد دوخته اند،  که هر آن ممکن است با بحران های جهانی دگرگون شود.

   جالب:   روزی کلاه فروشی از جنگلی می گذشت،  تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند،  لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید.  وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست،  بالای سرش را نگاه کرد،  تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.  فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد،  در حال فکر کردن سرش را خاراند،  و دید که میمون ها همین کار را کردند،  او کلاه را از سرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند.  به فکرش رسید...  که کلاه  خود را روی زمین پرت کند،  لذا این کار را کرد،  میمونها هم کلاه ها را بطرف زمین پرت کردند.  او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد،  سال های بعد نوه او هم کلاه فروش شد،  پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش  تعریف کرد،  و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد،  چگونه برخورد کند.  یک روز که او از همان جنگل گذشت،  در زیر درختی استراحت کرد،  و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.  او شروع به خاراندن سرش کرد،  میمون ها هم همان کار را کردند.  او کلاهش  را برداشت،  میمون ها هم این کار را کردند،  نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت.  ولی میمون ها این کار را نکردند،  یکی از میمون ها از درخت پایین آمد،  و کلاه را از روی زمین برداشت،  و با خنده ای روی درخت پرید و گفت:  فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری.

   پرسش از عموم:  آیا از هر تجربه ای،  دوبار می توان استفاده کرد؟

 کلیک کنید:  تماس و نظر

اسطوره و افسانه از سفر می گویند

      گذشته های دور و زمانی که قبایل بدوی گرد یک آتش جمع می شدند،  جادوگران و بزرگان آنها از سفر های گذشتگان می گفتند،  که چگونه قهرمان گونه به سفر می رفتند،  و کار های بزرگی می کردند،  و این داستان ها در دل بچه های شنونده پهلوانی می کاشت.  قبل از تاریخ،  زمانی که اسطوره ها سخن می گویند،  بن مایه سفرها در تمام تمدنها و فرهنگها،  ماورایی و غیر این جهانی بوده،  و تنها خدایان و پهلوانان بودند،  که راه بسیار دشوار سفر را می  پیموده اند تا به مطلوب برسند.  به طور مثال:  در ایران می گویند آریاییها از راه های دور و شمال آمده اند،  و افسانه های زیادی از سفر های جمعی و انفرادی ایرانیها بیادگار مانده است،  به دلیل فراوانی آنها را در اینجا نوشته ام.  در بابل، ایشتار الهه عشق و باروری و زیبایی به دوزخ سفر میکند،  تا معشوق خود تموز را بیابد،  در هند، سویتری به دنبال شوهر خود،  ساتیاونت به جهان مردگان سفر میکند.  در زلاندنو، هوتو به دنبال همسر خود پاره،  به قلمروی شب سفر می کند،  در مصر ایزیس به دنبال ایزیس به سرزمین مردگان میرود.  در یونان، اورفه به هادس (جهنم) سفر میکند،  تا همسرش اوریپید را بیابد،  در رم انه برای دیدار با پدر مرده اش به سرزمین مردگان سفر می کند.

      در اسطوره  های تاریخی،  مقصد همه سفرها،  دنیای مردگان و جهان زیرین است،  می توان نتیجه گرفت سفر با مرگ که ناشناخته ترین موضوع و اساسی ترین آنها در ذهن بشر بوده است،  ارتباط تنگاتنگ دارد،  پس مفهوم سفر را می توان ترک مکان فعلی برای شناخت ناشناخته بزرگ قلمداد کرد.  مسافر به دنبال معشوق و همسر خود به دنیای دیگر سفر می کند،  احتمالا او آرامش و امنیت خاطر خود را از دست داده و قصد دارد دوباره آن را به دست بیاورد.   مقصد جهان تاریک و قلمروی شب است،  و از این جهت کاملا ناشناخته و غریب،  پس مسافر از توانایی خارق العاده ای برخوردار است،  که می تواند رنج و سختی را به جان بخرد و سفر کند.  در این سفرها،  امید به بازگشت از دنیایی مردگان و همین طور امید به زنده بازگرداندن معشوق دیده می شود.  به طور خلاصه از اسطوره  ها نتیجه می گیریم که سفر به منظور شناخت ناشناخته،  طلب آرامش، اثبات توانایی و امید به زندگی صورت می گیرد.  در زبان افسانه  ها نیز متوجه می  شویم که هومر یونانی در حماسه اودیسه،  قهرمان داستانش،  اولیس را به دنیای ارواح برده و خاطرات سفر زندگان به دنیای دیگر را بازگو کرده است.  افلاتون در کتاب جمهور خود افسانه سفر گونه ار  به دنیای پس از مرگ و بازگشت او را به جهان زندگان شرح داده است.  ویرژیل شاعر بزرگ روم،  در اثر معروفش،  حماسه انئید قهرمان داستانش، ائنا را در سفری به دوزخ فرستاد تا ارواح گذشتگان را ببیند.  کمدی الهی دانته هم چیزی نیست،  جز سفر به دوزخ و برزخ و بهشت،  نتیجه ای که از این افسانه ها می گیریم،  شباهت بسیاری به همان نتایج قبلی دارد.

   مسافرت قهرمانان ــ  بیشتر اسطوره و افسانه های تاریخی نوشته اند،  که سفر کردن توسط افراد خاصی صورت می گرفته که برای معرفی آنان، بهترین واژه، قهرمان مسافر است.  اینان که گویی از نیرویی فرا بشری بر خور دارند،  مامن مألوف خود را ترک کرده،  و برای رسیدن به جواب سوال  های غیر سطحی،  و رسیدن به خواسته  های غیر معمول، سفر می کنند.  قدیمی  ترین این قهرمانان، گیلگمش (شخصیت اسطوره ای بین النهرینی) است،  که برای رسیدن به گیاه جاودانگی سفر می کند.  آشنا ترین قهرمان مسافری که ما ایرانی ها می شناسیم، رستم است،  رستم را کمتر در سرزمین خود می بینیم، او همیشه در حال سفر و درعین حال مبارزه جویی است.  او در مسیر هفت خوان توانایی  های خود را محک می زند،  و در سرزمین  های دور دست به حل مشکلات و از بین بردن هر آن چه امنیت ایرانیان را به خطر می اندازد، می پردازد.  وجود قهرمان مسافر تنها در اسطوره و افسانه نیست،  بلکه در دنیای واقعی نیز ما با اشخاصی روبرو می شویم،  که برای درک هستی و دنیای پیرامون خود سفر کرده اند،  و همچون پهلوانان مشکلات بسیاری را از پیش رو بر داشته اند.  کافی است نگاهی به زندگی عرفا، شعرا، و دانشمندان و هنرمندان، چه ایرانی و غیر ایرانی از گذشته  های دور تا به امروز داشته باشیم،  تا این گفته را تصدیق کنیم.

      اما آن چه که می خواهم در این بخش بازگو کنم،  و در پی آن سفر کردن را به عنوان یک هنر رفتاری شناخته نشده،  مورد بررسی قرار دهم،  تمام کنش ها و واکنش  های روحی مسافر در طول سفر را در بر می گیرد،  لاجرم از او یک قهرمان یا پهلوان می سازد،  که با تعریف امروزی هنرمند پویا است.  اغراق نیست اگر بگوییم که خلاصه تمام نوشته  های ما می تواند همان مصرع زیبا و معروف بسیار سفر باید تا پخته شود خامی  باشد.  سفر موضوعی است که با کنجکاوی آغاز می شود،  و با تعالی به پایان می رسد،  در میانه آن دلشوره  های ترک عادت های معمول موج می زند.  سفر ذهن را از افکار نو آبستن می کند،  و زایمان این زائو را در تنهایی و انزوای روحی عجیبی رقم می زند،  که نمونه اش را فقط در تجربه عشق می توان یافت.  در سفر است که می توان زمان را با ترک مکان تحت تاثیر قرار داد،  و جسارت نادیده انگاشتن واقعیت را با نیروی اراده تجربه کرد.  سفر مقوله ای است که قبلش آدمی را در شرایط رویا قرار می دهد،  و بعدش نیز به برکت خاطره،  در موقعیت افسون.

      کسی که سفر می کند، با خود عهد می بندد که خود را در موقعیت غیر خود ببیند،  که اگر آگاهانه انجام پذیرد، انقلابی روحی را در بر خواهد داشت.  هنر به تعبیری خلق مخلوقی است متناسب،  بنابر این خلق رفتار متناسبی که نبوده و ندیده ایم،  می تواند در زمره هنر باشد.  انسان اگر در مکانی که می شناسد رفتاری تعریف شده دارد،  می تواند امیدوار باشد که در مکان ناشناخته،  تعریف رفتاری اش عوض خواهد شد.  در معادله دو مجهولی انسان - مکان، رفتار جواب  های گوناگون خواهد داشت که در صورت انتخاب بهترین گزینه، هنر نمایان خواهد شد.  چرا که بهترین گزینه یعنی خلق بهتر و تازه تری از انسان،  که دقیقا رسالت هنر،  یعنی خلق بهتر و تازه  تر را تداعی می کند.  همان طور که قبلاً گفتم،  سفر به منظور شناخت ناشناخته،  طلب آرامش، اثبات توانایی و امید به زندگی انجام می گیرد،  آیا همه این ها ذات و هدف اصلی هنر نیست؟   آیا هنر، همان جواب دادن به پرسش های غیر سطحی و رسیدن به خواسته  های غیر معمول نیست؟

   رامسر و رامک ــ  رامیشن  (ramishn) رامی نیشن (raminishn) و رامیه (ramih) در زبان پهلوی به معنای شادی، خوشی و آرامش است،  و جا هایی که در نام آنها از واژه رام استفاده شده است،  گویای سرسبزی و دلپذیری آن سرزمین می باشد:  رامسر در استان مازندران، رمک در شهرستان رامسر،  رامه در استان سمنان، رامجردی در شمال مرودشت شیراز، رامجین در استان تهران، رامک در جنوب ایران، رامشه در استان اصفهان، رامشیر و رامهرمز در استان خوزستان، رامیان در خاور گرگان و رامین در استان زنجان.  سزاوار است از آبشار زیبای رامینه در جنگل های دیدنی شهرستان ماسال در استان گیلان نیز یاد کنم.

کلیک کنید:  معنی نام شهرها و روستاهای ایران

بهترین اکو توریسم در جنگل

     امروزه اگر ترکیب اکوتوریسم را به مثابه شاخصه مهم گردشگری بپذیریم،  که نسبت به جنبه های اکولوژیکی و فرهنگی آن مسئولانه برخورد شود،  بوم شناخت صنعت گردشگری به شرط کنترل های لازم،  می تواند در خدمت حفاظت از محیط زیست باشد.  در ضمن توجه به این مقوله خود زمینه ای است،  در جهت تکامل فرهنگی حفظ ارزش های طبیعی و سامانه ای،  که می تواند سه نسل را بهم پیوند دهد.  چشم انداز زیبا شناختی و فرهنگی جنگل می تواند،  منابع مالی عظیمی از سوی گردشگران به صرف اقتصادی منطقه در کشور بیافزاید،  که اهمیت اقتصادی آن بیش از بهای چوبی خواهد بود،  که از این جنگلها بریده و به کارتن و مقوا یا کابینت و میز تبدیل می گردند.  از سوی دیگر توجیه اخلاقی حفاظت از پوشش گیاهی به ویژه جنگل،  که خود موجود زنده ای است،  و حق زندگی دارد،  و در فرهنگ و جامعه و مذهب،  داری ریشه های عمیقی است.

      جوامع بومی جنگل های شمال اران،  باقی مانده اکو سیسیتم باستانی است،  روش های تک گزینی قطع نواری، قطع حفره ای، قطع لکه ای، یا پاک تراشی،  بزرگترین آفت و انهدام کننده این جوامع هستند.   تعدیل آب و هوای منطقه،  تحت تأثیر جوامع گیاهی موجود در آن می باشد،  جوامع گیاهی دیگر متناسب با آن آب و هوا و خاک،  و به طور کلی با اقلیم هر ناحیه شکل می گیرد،  و رشد و توسعه می یابد.  در مجموع یک ژئو بیوسنوز،  از اجتماع این جوامع گیاهی جانوری و محیط بوجود می آید،  بشر قسمت عمده ای از غذا و پوشاک و سایر مایحتاج خود را،  از طریق کشاورزی، جنگل، مرتع، دریا،  بدست می آورد،  و لذا لزوم حفظ نگهداری بیشتر این طبیعت حس می گردد.

      در اکو توریسم جدید می توان برنامه ای چید،  که مردم چند روزی بطور کلی طبیعی،  و در جنگل و با جنگل زندگی کنند،  خود مایحتاج شان را چون انسان های اولیه از جنگل تأمین کنند،  و در جنگل زندگی تاریخی را تجربه نمایند.  بدین منظور باید بخش هایی از جنگل را برای این منظور آماده نمود،  و از ورود هر گونه اتوموبیل و دستگاه های مدرن به آن جلوگیری شود.  در این صورت مردمانی که چند روز را در جنگل زندگی کنند،  می توانند برای یکبار زندگی واقعی بدون دقدقه و با آرامش را تجربه کنند،  و بیشتر به اهمیت جنگل پی ببرند.  البته تعدادی از علاقمندان دنبال این موضوع هستند،  اما نمی دانند به کدام جنگل بروند،  که صدای وحشتناک اره موتوری و ماشین آلات حمل چوب نباشد.

کلیک کنید:  گته گلی خانه روستایی

کلیک کنید:  روستا های تاریخی ایران

کلیک کنید:  تاریخ مسافرت در ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران

 جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  صفحه یک

صفحه اطلاعات و موضوعات عمومی

منبع:  اطلاعات و تحقیقات شخصی.

   توجه: ات یا آت که در انتهای بعضی از واژه های می آید،  عربی نیست،  و ریشه در زبان و حروف هیروکلیف جی دارد.

تحلیل هایی با ریشه در دروغ

     بسیاری از برنامه سازان و تحلیل گران،  که درباره مسائل مختلف تحلیل می کند،  گاه تعجب می کند و می گویند،  چرا بعضی از مسائل ساده را دیگران و مردم متوجه نمی شود،  و یا چرا تحلیل و گفته های آنها تأثیری ندارد.  این عده برای اینکه گفته های خودشان را ارزش تاریخی هم دهند،  حتماً از یکی از دروغ های تاریخ،  که فکر می کنند واقعیت است،  استفاده می کنند.  مثلاً می گویند ملت ایران در طول تاریخ،  مورد حمله الکساندر یونانی و چنگیز مغول و این و آن قرار گرفته،  و برای همین دچار مشکلات شده است.  این عده خودشان درکی از واقعیت های تاریخی و اجتماعی ایران و قاره کهن و جهان ندارد،  و بدلیل عدم دانستن از حقیقت،  نمی توانند گفته های خودشان را جنبه دقیق و اصولی،  بنا به واقعیت های تاریخی و تاریخ اجتماعی دهند.

      برای اینکه یک تحلیلگر و یا برنامه نویس اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ایرانی یا حتی خارجی،  بتواند گفته ها و نوشته های خودش را مورد پسند برابر با قوانین علمی نماید،  لازم است از جدید ترین تحقیقات علوم انسانی منجمله تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران بدرستی بداند.  در غیر اینصورت تحلیل هایی با ریشه در دروغ ارائه می دهد،  و خود بخود چنین تحلیل و یا برنامه ای،  نمی تواند جایگاهی داشته باشد،  و شکست می خورد.  بمنظور دانستن درست و واقعی از تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران،  مطالعه و پیگیری این وبلاگ و لینک های آن پیشنهاد می شود.

تاریخ را واقعی درک کنید

      بعد از پایان سلسله هخامنشیان سرزمین وسیع ایران،  قوانین هخامنشی و مکتب اهورایی شاه خدایی خود را از دست داد،  البته گذر تاریخ اجتماعی ایران به مرحله تکاملی جدید،  از زمان داریوش بزرگ آغاز شده بود.  با دقت در کتیبه بیستون کاملاً پیدا می شود،  مانند ذکر شورش هایی که علیه شاه انجام می شد،  و نیز مسئله مهم شورش یک مغ،  که در سنگ نبشه بی ستون اولین اسیر نوشته شده (B در متن بخش کتیبه های کوتاه) و در آخر اسرا (K در متن کوتاه) را با کلاه عروجی (شیپوری) معروف دراویش قونیه حکاکی کرده اند،  و با کمی اختلاف نسبت به بقیه قرار دارد،  که گویا کمی ترس پنهان حکاک از مغ بوده است.  این فرقه دینی اساس تشکیل مجلس مغستان در حکومت اشکانیان بوده است،  در ادامه تکامل دینها که از زمان پیدایش بشر وجود داشته و ادامه دارد،  و زمان شاهنشاهی ساسانیان با نفوذ مانوی در تمام ایران اشکال مختلف مسلکی هم پدید آمد.  با کاغذ و نویسایی از قرن 8 م،  این مسلکها گسترش یافت،  و با دروغ نویسی و رجز خوانی ها و انواع دعاها و جادوها و غیب گویی و خالی بندی های الکی در کتابها،  سران آنها توانستند،  خواسته خود را به تمام ایران گسترش دهند.  در ادامه تکامل دینها و آمدن اسلام این وضع همچنان باقی بود فقط در اواخر ساسانیان چون شاهنشاهی در خطر بود،  در بخش ایران غربی با آنها مبارزه شد،  توجه نمایید جنگ پنهان با دین یکی از دلایل اصلی سرنگونی ساسانیان بود.  اینجا بگویم کسانی که در این زمان ها تاریخ می نوشتند،  از بنگاه های فکری این فرقه ها بودند.

      مانی گری، باطنی گری، صوفی گری، خراباتی گری، و غیره،  قرن های 7 تا 12 م، در ایران بزرگ در اوج خود قرار داشت،  اما مغستان همچنان با دیدگاه جدید دینی قدرت بیشتر داشت.  به پیروان مغستان،  مغول یا مغولی می گفتند،  مانند افغانستان، که فرد را،  افغان و افغانی می گویند.  داشتن قدرت بیشتر مغستان یا مغول در ایران از میان کتاب های همان فرقه های دینی ذکر شده دیده می شود،  که کلی از مغول تعریف و تمجید کرده،  و حتی چنگیز را اولوالامر شناخته اند.  ولی هیچ کدام اشاره ای نکردند،  که مغول از بیابان های شمال چین آمده است.  حرکت مغول ها که از جمیع طوایف ایرانی بویژه ایران شرقی بودند،  آغاز پایان سازمان قبیله ای ایران بود،  و تحول جدید اجتماعی نو فئودالی را بدنبال داشت،  که با حکومت صفویه شکل گرفت.  در طول تاریخ وسعت جغرافیایی ایران بزرگ امکان هماهنگی در اداره کشور را توسط یک شاه مشکل می کرد،  چون مردم او را نمی توانستند از نزدیک بشناسند،  ولی مسلک و دین بود که به راحتی حاکم می شد.  برای اینکه مطالب فوق را بهتر متوجه شوید مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود.

      عزیزان هم میهن ایرانی و قاره کهن هوشیار باشید و دروغها را بشناسید،  و به سوی کشف واقعیت ها بروید،  آینده و سرنوشت را بر اساس واقعیت های تاریخی گذشته خود بنویسید.  پا و ذهن را جلو بکشید و بسوی آینده نوین و تمدن جدید کنترل انرژی بروید،  ما مردم ایران بزرگ می توانیم.  فقط باید اول ترفند های دشمنان را بشناسید،  که اشکال مختلف دارد،  یکی از آنها امروزه اندک وبلاگ هایی هستند،  که ظاهری ایرانی و ملی و دینی و باستانی دارند،  و با چند تعریف آبکی از تاریخ ایران و دین و یا ملت های ایرانی،  دروغ های تاریخی را تکرار و رو نویسی می کنند،  و می خواهند گمراهی و خمودی و سر شکستگی بسازند.  آنها فقط چند بی نام نشان هستند،  که معلوم نیست کی و کجایی اند،  آنها درکی از واقعیت ها و توانایی ملت ایران ندارند.  بدین منظور بخش هایی از تاریخ افریقا را بررسی می کنم،  که شیوه کار استعمار گران و نوکران آنها را بشناسید،  از دید استعمار قاره کهن و آفریقا تفاوتی ندارد.

      پاتریس لومومبا قهرمان افریقا گفته است:  روزی تاریخ سخن خواهد گفت،  اما نه تاریخ که در بروکسل، لندن و پاریس یا واشنگتن می نویسند و تعلیم می دهند،  بلکه تاریخی که در کشور های رها شده از بند استعمار و دست نشاندگان آن می آموزند.  باری افریقا تاریخ خود را خواهد نوشت و این تاریخ هم در شمال و هم جنوب تاریخ افتخار و شرف خواهد بود.

      قوام نکرومه در کتاب معروف خود بنام افریقا باید متحد شود (ترجمه دکتر محمد توکل) نوشت:  تا زمانی که برده داری در دنیای جدید ریشه ندوانده بود کسی افریقایی ها را تحقیر نمی نمود.  جهانگردانی که از این قاره دیدن نموده بوده اند در خاطرات خود فقط با کنجکاوی و دقتی که برای غریبه ها امری طبیعی است سکنه افریقا را توصیف نموده اند.  طرز تفکر جدیدی در مورد افریقا تنها هنگامی به میان آمد که تجارت بردگان و برده داری به مقیاسی وسیع و سرسام آور افزایش یافت.

      این قطعه بنیان اجتماعی ـ اقتصادی همه جعلیات بورژوازی باختر را درباره کهتری نژاد افریقایی ها بدرستی منعکس می کند.  انسان شناسان بورژوازی برای توجیه بردگی افریقایی ها و وحشیگری فوق العاده سوداگران باختری در زمینه خرید و فروش اسیران افریقایی بعنوان برده،  نظریه نقص ارزش انسانی افریقایی ها را بمیان آورده اند.  آنها ساکنان افریقا را مردمی از نژاد پست می شمردند،  و هر گونه تأثیر آنها را در پیشرفت تمدن انسانی انکار می کردند.  اما یافته های انسان شناسی علمی و دیرین شناسی همه بیهوده گویی های انسان شناسی امپریالیستی را ب زباله دان تاریخ ریخت.  مورخان و جامعه شناسان بورژوازی نیز برای تخطئه تاریخ و فرهنگ افریقایی ها بیکار ننشستند،  آنها برای توجیه تجاوز وحشیانه استعمار گران به سرزمین افریقا چنین موعظه می کردند،  که گویا افریقا در قرون جدیدی در خواب جهل و غفلت فرو رفته بود،  هیچگونه آمادگی برای پیشرفت و توسعه نداشته،  و فقط دخالت تمدن غربی می توانست آنها را از این خواب خرگوشی بیدار و پذیرای فرهنگ و تمدن جدیدی کند.

      این جامعه شناسان به اختلاف سطح رشد اجتماعی ـ اقتصادی میان کشور های اروپایی و افریقایی در قرون جدید استناد می کردند،  و آنرا دلیل امتیاز تمدن غربی می شمردند.  طبیعی است که آهنگ رشد و تکامل تاریخ اجتماعی مردم و سرزمین ها ب علت های گوناگون بستگی دارد بعضی از کشورها در موقعیت جغرافیا ـ تاریخ سریع تر وارد مراحل جدید در ساختار های تاریخی اجتماع شده اند،  و بعضی قاره ها دیرتر و این ب هیچ وجه دلیل امتیاز کشورها و ملت های بر گزیده نیست و نمی تواند باشد،  چه بسا بسیار در فرهنگ و دانش دست آورد های سازنده و کلیدی در تاریخ تمدن بشر داشته اند.

      در میان کشور های اروپایی نیز نا برابری در آهنگ رشد وجود داشته است،  مثلاً اولین دولت سرمایه داری شهری در ونیز ب وجود آمد،  و سپس شهر های دیگر ایتالیا مانند فلورانس و جنوا و امفالی در راه اسقرار سرمایه داری گام بر داشتند.  وقتی در انگلیس انقلاب بورژوازی بپیروزی رسید،  در بیشتر کشور های اروپایی نظام فئودالی استبدادی سلطه داشت،  قبلاً در این باره توضیح داده ام.

      اختلاف سطح رشد اجتماعی ـ اقتصادی در میان کشور های افریقایی از این هم بیشتر بود،  و قاره افریقا مملو از جوامعی با سطح توسعه متفاوت بود،  بین امپراتوری حبشه و گروه های پیگمی در جنگل های کنگو،  یا بین امپراتوری سودان غربی و شکار چیان خویسان در صحرای کالاهاری تفاوت نمایانی بود.  دوره ای که در مصر نظام فئودالی پیشرفته برقرار بود،  در بسیاری از کشور های قاره نظام قبیله ای سلطه داشت،  و بسیاری از مردم افریقای گرمسیری و جنوب در مراحل مختلف نظام اشتراکی قبیله ای اولیه بودند.  اما این دلیلی بر عقب ماندگی فرهنگی نبود،  گیسلی هی فورد،  ناسیونالیست افریقایی نوشت:  حتی قبل از ارتباط بریتانیا ما مردمی توسعه یافته بودیم،  نهادها و تأسیسات خود را داشتیم،  و درباره حکومت صاحب نظر بودیم.

      پیروزی کاپیتالیسم در کشور های پیشرفته اروپا،  شرایط لازم را برای رشد شتابان تولید سرمایه داری و پیشرفت فنی فراهم آورد،  ارتش و ناوگان کشور های سرمایه داری که با سلاح های تازه مجهز شده بودند،  برتری بلامنازع بر دولت های افریقایی پیدا کردند،  بکمک گلوله های چنین ارتش و ناوگانی بود،  که دولت های سرمایه داری غرب به سرزمین های افریقایی تجاوز کردند،  و مردم آنرا به اسارت کشیدند.  بنابر این علت اصلی عقب ماندگی افریقایی ها همین تجاوز استعمار گران است،  که جهت بهره برداری بیشتر تاریخ هایی هم مطابق خواسته خود برای افریقایی ها نوشتند،  که در آن تاریخ آنها را ضعیف و بی فرهنگ و شکست خورده نوشتند،  درست مانند تاریخ هایی که برای قاره کهن ساخته و پرداخته اند.

      پرتقال اولین کشوری بود،  که به افریقا دست اندازی کرد،  پس از استعمار پرتقال، انگلیس، فرانسه، هلند، بلژیک، آلمان و غیره به این قاره تاختند،  تاخت و تاز و وحشیگری اروپائیان تأثیر هولناکی در روند پیشرفت افریقا گذاشت،  استعمار گران تاریخ و مردم افریقا را زمین خود و شکار گاه سیاهان کردند،  آنها بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت مناطق تصرف شده را نابود کردند،  و ده ها میلیون نفر را به عنوان برده به اروپا و آمریکا بردند.  تجارت بردگان موجب کاهش عظیم جمعیت و انحطاط افریقا شد،  و مدتی دراز از رشد نیرو های مولده آن جلو گیری کرد.  دانشمندان بورژوازی نیز به کمک نیروی نظامی استیلاگر خود آمدند،  و تاریخ های دروغی ساختند و نوشتند،  و انواع گوناگون نژاد شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی از چنته جعلیات خود بیرون ریختند،  تا بر سبعیت و درندگی استعمار آب تطهیر تمدن پیرو هلنیسم دروغی خودشان بریزند،  و برای تداوم غارت ملت های افریقا بهانه های علمی بتراشند.

کلیک کنید:  تاریخ زبان پارسی

کلیک کنید:  تاریخ ورود نام های عربی به ایران

کلیک کنید:  تاریخ پدافند ملی مردمی در ایران

  کلیک کنید:  تماس و نظر

دروغها برای چیست

      انگشت شماری که خود را تاریخ دان می دانند در تلویزیونها بویژه نوع لوس آنجلسی ظاهر می شوند،  و از تاریخ ایران دانسته و ندانسته کلی پرت و پلا و دروغ می گویند.  روزی شنونده ای از همین ها پرسید،  که ایرانی ها در زمان هخامنشیان چگونه زندگی می کردند.  این مثلاً تاریخ دان که قیافه خیلی دانا را بخود گرفته بود،  ابتدا گفت:  نوشته ای از آن زمان نیست،  ولی بلافاصله شروع به تعریف کرد و ادامه داد،  مردم آن زمان از همه امکانات برخوردار بودند.  این تاریخ دان تقریباً تمام زندگی مدرن امروز غیر از بازار بورس را نام برد،  که در هخامنشیان به خوبی وجود داشته،  و مردم در سرزمین پهناور هخامنشی در رفاه کامل بودند،  که اسکندر وحشی و بی فرهنگ آدم کش آمد،  و همه چیز را بهم ریخت و مردم بدبخت شدند.  البته جملات این تاریخ دان الکی نیاز به تفسیر ندارد،  مانند گفتن اینکه سرزمین وسیع و مردمی که در رفاه بودند،  به راحتی از وحشی و آدم کش سرزمین کوچک یونان شکست می خورند.

      تمدن و زندگی بشر الکی شکل نمی گیرد،  زمینه های تاریخ اجتماعی،  و ابزار هایی نیاز دارد،  در ساختار های تاریخی اجتماع توضیح داده ام،  یکبار دیگر خلاصه می نویسم.  باشندگان  قبایل بدوی،  فرهنگ و زندگی خاص قبیله ای بدوی داشتند،  البته نسبت به جغرافیایی که در آن زندگی می کردند تغییراتی داشت.  با ادامه رشد و تکامل فرهنگی،  مردم نقاط مختلف جهان در زمان ها و شرایط متفاوت وارد مرحله دیگر از تاریخ تمدن شدند.  سپس تمدن قبایل اولیه با طی چند هزار سال،  و با دوره هایی مانند سنگ و مس،  تکامل یافت.  مردمی که در این مرحله تمدن زندگی می کردند،  دید و بینش و توانایی آنها در اندازه همان تمدن بود.  سپس شاه خدایی آغاز گردید،  که تمدن و فرهنگ خاص خود را داشت،  سلسله های فراعنه مصر و سلسله هخامنشیان هر کدام حدود سه هزار سال نمونه های آن است.  همین گونه دوره های سازمان قبیله ای با آغاز حکومت اشکانیان در جهان شکل گرفت،  سازمان قبیله های دینی که با آغاز اسلام شکل کامل گرفت.  نو فئودالی که با روم باستان حدود اوایل میلادی در اروپا شروع و در ایران با آغاز دوره صفویه و ورود استعمار آغاز گردید.  نو بورژوازی که از قرن 15 میلادی در اروپا با تعریف دروغ از رنسانس شروع و تا بورژوازی یا سرمایه داری پیشرفته کنونی ادامه دارد.  در تمام این دوره ها زندگی مردم در بخش تمدنی خودشان یک شکل بود،  البته تفاوت های جغرافیایی قاره ای را باید در نظر گرفت.

      زندگی مردم در دو سرزمین جدا،  اما در یک نوع دوران تمدن که بسر می بردند،  اختلافات بزرگ نداشته است،  تفاوت ها بستگی جغرافیایی داشته،  ولی دیدگاه مردم در حدود یک نوع بوده.  ابزار های شناخت جامعه و کلاً زندگی،  برای مردم هر دوره تمدنی یک شکل بوده،  میزان طبقات اجتماعی با اندازه خاص خود کم و بیش داشته بود.  دانستن ابزار هایی که دیدگاه و جهان بینی انسان را برای تمدن و فرهنگ و رشد و تکامل اجتماعی استفاده می شده بسیار مهم است،  در کارگاه فکر سازی نوشته و ادامه می دهم.  یک تاریخ دان باید از دانش تاریخ اجتماعی بهره ببرد،  که بتواند تا حدودی به مسائل تحقیقات تاریخی جنبه واقعی بدهد.  در غیر اینصورت سرگردان داستانها و افسانه هایی دروغی می شود،  که به جای تاریخ برای بهره برداری استعمار گران یا ملی گرایی یا حقانیت دینی نوشته شده اند.  در صورتیکه فعالان اجتماعی،  واقعیت های تاریخ اجتماعی را ندانند،  و دور دروغ های تاریخی گردش کنند،  نمی تواند کار و تحلیل واقعی و درست انجام دهند.  در نهایت خود و جامعه را به اشتباه و گمراهی می اندازند،  در یک قرن گذشته از این اشتباه ها زیاد دیده ایم،  ولی در تمدن جدید نباید تکرار شود.

      اختلاف تمدن باعث برخورد های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی می شود،  که با مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ انوش راوید بسیاری را می خوانید.  مثلاً امروز درباره اتمی ایران می شنویم،  که در کشور آمریکای سرمایه داری باز مانده از آخرین مرحله سرمایه داری قرن 20،  می گویند ایران باید تحریم شود،  و کلی خط و نشان می کشند.  ولی هیچ کاری نمی توانند انجام دهند،  زیرا سرمایه داری در آن کشور این اجازه را نمی دهد،  تمام جهان در ابتدای قرن 21 در سرمایه داری پیشرفته بسر می برد.  بنابر این زمینه برخورد تمدنی پیش نمی آید،  شرکتها و بازار های بورس اجازه جنگ و ستیز نمی دهند،  چون امروزه در همه جا و همه کشورها یک شکل و گسترده هستند.  ولی در آینده برخورد اجتناب ناپذیر است،  زیرا بزودی جهان وارد سه تمدن دیگر می شود،  که کاملاً با هم اختلاف دارند برای آگاهی به سازمان آینده بینی بروید.

مطالب جالب توجه

      هر وقت اعتقادات مردم هندوستان به دین و خرافات سنتی سست می شود،  به ناگه مرتاضی از آستین غیب بیرون می آید،  که هفته ها در زیر آب زنده می ماند،  یا سالها آب و غذا نمی خورد،  و امثال این چیزها.  سپس هیاهوی تبلیغاتی که علم درباره درک این موضوع درمانده است،  ولی فرشته ها و پیامبران و عالم غیب در این کار دست دارند،  و سپس مردم ساده دل مطابق معمول اغفال دروغ های تاریخ می گردند.

      تلویزیون صدای آمریکا در تاریخ 18 خرداد 89  از اسحاق نیوتن تعریف می کرد،  و در هر جمله او را به عنوان دانشمند بزرگ و اندیشمندی که می توانست رمز آینده را از کتاب مقدس بگشاید نام می برد،  و می گفت که این خیلی خیلی دانشمندان پیش بینی کرده،  که در سال 2060 دنیا به آخر می رسد،  و کلی از این پرت و پلاها در آن فیلم ساختگی از نیوتن گفتند.  این تلویزیون رسمی صدای آمریکا فکر می کند مردم این دوره در قرن 21 مانند خودشان کودن هستند،  که این چرت و پرت ها را الکی و بدون دلیل و مدرک قبول کنند،  صرفاً گفتن از کتاب مقدس باعث اغفال مردم نمی شوند.  شاید برای عده ای سئوال پیش آید،  چرا در این زمان به این شکل می گویند،  که تا نیم قرن دیگر دنیا به آخر می رسد،  آنهم از تلویزیون رسمی بزرگترین دولت جهان.  در پاسخ بگویم،  همیشه از این ترفندها در تاریخ استعماری برای پیشبرد اهدافی استفاده شده است،  در گذشته ها مردم اغفال دروغ های تاریخی می شدند،  ولی امروزه با امکانات موج نو فقط خودشان ساده حساب می شوند.  اینجا لازم به یاد آوریست بسیاری از علوم و پایه های دانش از کشور های قاره کهن می باشد،  که از قرن 16 میلادی به اروپا رفته و در دوران بورژوازی طبقه بندی قابل بازار گردیده،  قبلاً در پست های وبلاگ مانند،  هلنیسم دروغ دیگر مشروح توضیح داده ام.

   توجه:  ناسا به صدای آمریکا درباره آخر زمان پاسخ داده است،  و با عنوان "ناسا پاسخ می دهد  در اینجا نوشتم.

صحیح نویسی در تاریخ

     یکی از اشتباه های مهم در تاریخ،  ندانستن اختلاف نوع رژیم ها می باشد،  سلسله، حکومت، شاهنشاهی، را بطور گسترده در همه مراحل تاریخ نام برده اند.  سلسله یعنی حلقه های بهم پیوسته، حلقه هایی که خود جدا گانه هستند،  ولی در یک جمع یا مجموعه قرار دارند،  در تاریخ به مصر باستان می توان گفت سلسله،  که رژیم شامل حلقه هایی بود،  که از یکدیگر جدا ولی در نهایت و جمع یک رژیم بودند.  سلسله هخامنشی که دوره های اول آنرا بدون شناخت کامل ایلام گفته اند،  از آن جمله می باشد،  که با تحلیل های ساختار تاریخی اجتماع هم خوانی دارد.  بنا بر این در وبلاگ و نوشته هایم،  هخامنشیان را بعنوان سلسله نام می برم.  حکومت، به رژیم هایی گفته می شود که فرمان روایی دارند،  ولی فاقد مرکزیت و قبله گاه هایی مانند کاخ سلطنتی و یا تاج شاهی و امثال آن می باشند،  در تاریخ رژیم اشکانیان از این قبیل است،  در این وبلاگ از اشکانیان به نام حکومت اشکانیان نام می برم.  شاهنشاهی،  به رژیم هایی گفته می شود،  که پادشاهی از خاندانی خاص در رأس امور است،  و فرزند او جانشین می شود،  در این وبلاگ ساسانیان را می نویسم شاهنشاهی ساسانیان،  پادشاهی قاجاریه، پادشاهی پهلوی.  در این وبلاگ سعی می کنم واژه ها و اسامی را با تعریف هر چند کوتاه بنویسم،  تا اندکی از درهمی های موجود در کتاب های تاریخی کم کنم،  برای اطلاعات بیشتر به لینکها مراجعه شود.  امید است عزیزان تاریخ نگار به این نوع موضوعات توجه نمایند،  و در جهت بهبود واژه های تاریخی اقدام کنند.  البته توجه داشته باشند،  اینکار تبدیل به بازی با کلمات نگردد.

امروز در تاریخ

      در گذشته ها،  سرعت تحولات و تعداد حوادث مهم سازنده تاریخ کم بود،  و کلّاً تاریخ در اصطلاح خود به زمان های خیلی دور اطلاق می شد،  در قرن 20 تاریخ معاصر به جمع تاریخ پیوست،  اما در قرن 21 گذشته و تاریخ به نزدیکی زمان حاضر و عمر ما رسیده است.  به دلیل تکنولوژیکی و ارتباطی حوادث و سرعت تحولات بسیار زیاد شده،  همانگونه که در تمام زمینه ها درصد حرکت های بشری بیشتر گردیده،  خود بخود تاریخ هم چنین شده است.  برای درک بهتر این موضوع مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود،  و غفلت از این مهم قرن 21 باعث می شود فردی که برای آینده تلاش می کند،  در تاریخ خواهد ماند،  و کار او خیلی سریع قبل از اینکه به نتیجه برسد فسیل می شود.

      این روز ها جنگ و خشونت منطقه قاره کهن یا نام خاورمیانه ای استعمار ساخته را در بر گرفته است،  در لبنان آرامش سیاسی و امنیت اجتماعی و اقتصادی وجود ندارد،  عراق و افغانستان با بمب های خیابانی مردم بی گناه کشتار می شوند،  مردمی که برای ما ارزش دارند،  و بخشی از ایران بزرگ هستند.  اختلافات سیاسی پاکستان و جنگ داخلی آن روز به روز وخیم تر می شود،  تاجیکستان و ازبکستان در بی کاری و مشکلات غرق هستند،  و اتفاقات ناگوار دیگر که آنها را تکرار نمی کنم، هر ساعت در اخبار و گزارشات روزانه می شنویم،  در این مقاله به تحلیل جغرافی ـ تاریخ می پردازم.  استعمار و امپریالیسم از بدو پیدایش در طول تاریخ بارها به این قاره لشکر کشید،  در بخش هایی بشدت شکست خورد،  و یا در تمامی سرزمین معدوم گردیدند،  آنها به ترفند هایی روی آوردند و با اعمال نفوذ در حکومتها و ایجاد تفرقه در ساختار های تاریخی اجتماع و یا سیاسی منطقه اقداماتی می کردند،  تا منافع بیشتری به دست آورند،  که در نهایت مخارج سنگین و شکست داشتند.  اینک امپریالیسم نو که از دانش جغرافی ـ تاریخ تهی می باشد،  و نمی تواند شرایط را علمی تحلیل و تعلیل کند،  در واقع مغز اصلی آن نرم افزاری است نه بشری.

      آنچه که منطقه را حساس تر کرده،  رشد اقتصادی و اجتماعی کشورهای روسیه و چین و هند و اقمار وابسته به اقتصاد آنهاست،  و مهمتر از همه اهمیت روز افزون نفت می باشد.  سی سال پیش یکی از چهره های امپریالیستی سابق نقشه ای از خاور میانه کشید و در آن ساده گانه کشور هایی بر اساس قومها ترسیم کرده بود،  و او خیلی بی خرد تر از آن بود که بداند نیم قاره ایران بزرگ جغرافیای متفاوت با ریشه در تاریخ جهان دارد،  امپریالیسم هرگز قادر به تشخیص آن بازی خطر ناک نمی باشد.  توده مردم کشور های اروپایی و آمریکای شمالی بخاطر فراوانی دروغ های تاریخی و اجتماعی و اقتصادی در سردرگمی به سر می برند،  و در توهّم های مختلف مانند تغییرات اوبامایی دلخوشند،  اما روز به روز دارند متوجه می شوند،  که چه کلاه های بزرگی در تمام تاریخ سر آنها رفته است. 

    اینک ما ملت سرافراز ایران بزرگ باید با درک موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی،  خود را به شکوه  گذشته که در واقعیت های تاریخ نهفته است،  راهی نو در جهان بگشاییم و با نشان دادن توانایی در همه عرصه ها،  قدرت تاریخی خود را یکبار دیگر به حرکت در آوریم.  توانایی و قدرت الکی و بی جهت و بدون سابقه تاریخی در اندیشه توده های مردم و علم و دانش حاصل نمی شود،  ایرانی ها پر بار از این موضوعات هستند،  فقط باید دروغ های تاریخ را دور بریزند،  و آنچه واقعیت ها بوده به تحلیل و تعلیل بگیرند.  دشمنان با دروغ ها همیشه می خواستند ایرانی را شکست خورده و ضعیف و متفرق نشان دهند،  که از این بابت سود ببرند،  منجمله ایران بزرگ را خاورمیانه و آسیای میانه نامیدند،  و بروی کاغذ ملت های تاریخی نیم قاره ایران بزرگ را دسته بندی دینی و نژادی کردند.  توده ملت ایران بزرگ بیش از هزار قرن در این نیم قاره که از فلات ها و دشت ها و دریا ها تشکیل شده در کنار هم یک دل و یک صدا بودند،  نوروز و جشنهای شکوهمند دلیل آن است.

      عده ای ساده دل و بی اندیشه،  به راحتی اغفال نفوذی های دشمنان تاریخی ایران شده،  و دسته های فاشیست، آنارشیستی، کمونیستی، ناسیونالیستی کنجی و یا دینی باب دل دشمنان تاریخی این سرزمین ایجاد کرده،  و در گوشه و کنار نیم قاره کار هایی می کنند،  که مخالف واقعیت های تاریخی است.  گاه افرادی بی دانش و تهی از درک واقعیت های تاریخی در جایی از جهان آب به آسیاب دشمنان تاریخی ایران می ریزند،  و با گفته ای، تالیفی،  و یا ترفند و لابی عمد و یا سهو به زیان ملت های قوی ایران بزرگ اقداماتی انجام می دهند،  که البته در کل تأثیری در روند حرکت اجتماعی تاریخی مردم ندارد.  جوانان عزیز و آینده نگر با کمی حوصله،  و مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ براحتی می توانند،  مسیر ملی  را تشخیص دهند و دانش های اجتماعی، جغرافیایی، تاریخی خود را بالا ببرند.

   پرسش از عموم:  آیا تفاوت ناسیونالیسم واقعی را با مکتب های مختلف اجتماعی می دانید؟ 

برخورد جدی با تاریخ

      از ابتدای جوانی به عشق دیدن و بررسی آثار تاریخی ایران،  همه جای این سرزمین زیبا و پاک و آفتابی را گشته ام،  سی و پنج سال پیش در اردیبهشت 1353 زمانی که بیست سال داشتم،  اولین گردش بزرگ علمی و تاریخی را برای یافتن شهر های برقیانوس یا دقیانوس و نیز لوت و راقیس و چند شهر دیگری که از آنها در کتاب های تاریخی و دینی نام برده اند،  اطراف کویر ها و بیابان های شکوهمند ایران را گشتم.  مسیر هایی که ممکن بود روزی آب روان داشته و امروز خشک شده باشند،  هر جا که ممکن بود زمانی شهری و آبادی بوده گشتم،  و اطلاعات تاریخی و تاریخ اجتماعی از دور و نزدیک جمع کردم،  که به مرور در نشریات منتشر نمودم،  و آنها را در این چند سال به وب منتقل کرده و می کنم.  در آن زمان جاده و امکانات بسیار کم بود،  بنابر این برای گشتنها از موتورسیکلت ایژ روسی،  که مرکب بیابان های آسیایی بود بخوبی استفاده کردم،  و بهترین لذت و خاطرات را بدست آوردم،  مشروح در سفر های انوش راوید.

      در آن سالها بیشتر توانستم آثار تاریخی را بررسی کنم،  و روستا ها و قلعه های مسکونی و تخلیه شده کویری را ببینم،  گردش های علمی که تاکنون ادامه داشته و خواهد داشت.  اما امروزه با جمع آوری اطلاعات جغرافی ـ تاریخی متوجه شده ام،  که شهر های تاریخی فوق در لایه های باستان شناسی شهر های دایر و آباد می باشند،  و دست یابی علمی به آنها در وضعیت کنونی امکان ندارد.   بسیار اوقات می شنویم هنگام ساخت و ساز در جایی به این لایه ها بر خورد می کنند،  شاید و گاهاً به اطلاع مسئولین باستان شناسی برسانند،  و اگر دانایی و عاقلی باشد آنها را بررسی و تدوین می کند.  در این دوره می بایست باستان شناسی و نگارش تاریخ و تاریخ اجتماعی،  بر اساس داده های علمی که بر گرفته از فرمول های جغرافی ـ تاریخ است،  برابر دانایی قرن 21 تدوین و طبقه بندی شوند.  یکی از مشکلات امروزی در این علوم،  مدرک گرایی و ذهن های آلوده به داده های دروغ های تاریخی است،  و نیز عدم کارایی دانشگاهی موجود و نبود سازمان های قرن 21 در علم جغرافی ـ تاریخ است.

      بدلیل محدود بودن تاریخ در مجموعه های دولتی و یا تحت حمایت شبه دولتی،  تحقیقات و کشفیات در چهار چوب مورد نیاز آنها انکشاف و گسترش یافته،  و این مسئله حذف دروغها و راه های نوین نگارش را سخت یا مسدود کرده است.  همچنین باعث گردیده به مقدار زیادی تولید اشیا و سکه های زیر خاکی تقلبی،  و خرید و فروش و قاچاق آنها فراهم آید،  که به نوبه خود در هم آمیختگی و پایین آمدن ارزش های تاریخی واقعی را به دنبال دارد.  با خلاصه شرایط ذکر شده،  ذوق و حوصله می خواهد تا علاقمندان جغرافی ـ تاریخ،  به دنبال واقعیت ها رفته و پایه های این علم را ضمن استفاده کامل از تکنولوژی و فن آوری های نوین ریخته،  و تفسیر های واقعی تر از گذشته ارایه دهند.  در گذشته برای اسم و رسم کتاب های زیادی از روی یکدیگر رو نویس و انبوه چاپ کرده،  و دروغ ها را با کمک مالی موارد ذکر شده دولتی سابق بخورد مردم داده اند.  با تخصصی و تخصصی تر شدن علوم در این قرن،  پیگیری و اداره سیستم گرایش ویژه فرد با وب امکان پذیر است،  که ارتباطات و تبادلات و تغییرات را به راحتی و سرعت در آن می توان منظور کرد،  تنظیم کتاب کاری قدیمی و از بین رفتن سرمایه و هدف است.

      در گرایشات جغرافی ـ تاریخ نیازی نیست،  که توده مردم کامل از این علم بدانند،  همانطور که بارها نوشته ام در قرن 21 هر شخص لازم است،  در توانایی های تخصصی خودش بیشترین مهارت ها را داشته باشد.  قشر فوقانی اداره کننده جامعه و مشاوران اصلی آنها باید آگاهی لازم در علم جغرافی ـ تاریخ داشته باشند،  تا بتوانند از گمراهی و اشتباه دوری کنند.  باید توجه داشت ویروس حتماً نباید از نوع خوکی و مرغی یا کامپیوتری بوده،  ویروس می تواند در رشته های علم جغرافی ـ تاریخ هم لانه کرده باشد،  بهترین آنتی ویروس و روش مقابله با این نوع ویروس های دروغ ساز و خطرناک،  مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ انوش راوید می باشد.

   پرسش از عموم:  آیا طرح یا تزی برای تاریخ نویسی جدی دور از دروغ ها دارید؟

ساده ها در تاریخ

      در ژانویه  2010 ژنرال آمریکایی در بی بی سی می گفت،  که جنگ جویان افغانستان خیلی قدرت دارند،  سریع هستند،  و به راحتی برای ما کمین می گذارند و ما را در تله می اندازند.  ما ماشین جنگی پر سر و صدا هستیم و آنها قدرت نظامی، چریک و پارتی زان آرام و سریع و زبده.  ما در افغانستان شکست خورده و زمین گیر شده ایم،  و هر چه بیشتر بمانیم و نیرو وارد کنیم،  بیشتر در باتلاق شکست افغانستان گیر افتاده ایم.  ما باید از تاریخ به درستی درس می گرفتیم،  و به افغانستان و عراق حمله نمی کردیم.  این ژنرال بسیار آه و ناله داشت،  و BBC همراه با فیلم هایی نشان داد،  که سربازان و نفرات و تجهیزات آمریکایی و انگلیس نابود شده بودند.

      باید به آن ساده ها گفت شما اغفال دروغ های تاریخی شدید،  دروغ های حمله اسکندر مقدونی،  چنگیز مغول،  اعراب بیابان گرد و تاتار و غیره،  که پیش کسوتان استعماری شما به این دروغ ها شاخ و برگ داده و گسترده کرده اند.  شما درک آنرا ندارید که از وبلاگ انوش راوید چیزی یاد بگیرید.  ملت های قاره کهن یک ملت هستند،  در طول تاریخ کنار یکدیگر و با هم بودند،  و مبارزان و جنگجویان سترگند،  و در مقابل دشمنان خارجی بشدت می جنگیدند،  و هر گز در طول تاریخ،  هیچ نیروی خارجی نتوانسته به این قاره و به ویژه ایران بزرگ تجاوز کند.  یادتان رفته که در قرن های 18 و 19 سه حمله انگلستان به افغانستان چه شد،  یادتان رفته یا بی سواد هستید،  که نیرو های کاملاً مسلح انگلستان و هندی در خاک شمال خلیج فارس چگونه توسط اندک کشاورزان دلاور تنگستان نابود شدند.

      فقط برتری تمدنی و صدور آرام نو فئودالی و بورژوازی به قاره کهن و ایران بزرگ،  که در دوران سازمان قبیله ای به سر می برند،  دشمنان و استعمار و امپریالیسم توانستند،   اندک موفقیت غیر نظامی بدست آورند.  هرگز در طول تاریخ کسی و قهرمان کذایی به این مردم پیروز نشد،  مردمی که در صورت حمله و جنگ به عبادتگاه و مسجد پناه نمی بردند که فقط دعا کنند،  و سپس قتل عام شوند،  بلکه عبادتگاه و مسجد و تمام کوچه ها و خانه ها را به دژ نظامی تبدیل می کردند،  مردمی که همیشه تاریخ آماده جنگ و نبرد با دشمنان خارجی بودند،  حتی به راحتی از میان ورزش های بیشمار محلی این آمادگی را می توان تشخیص داد.  دشمنان تاریخی ایران بزرگ بدانند مردم مبارزی که شجاعت و دلاوری، استدلال و منطق،  را جغرافیا و تاریخ در اختیار آنها قرار داده،  و در جاهای دیگر وبلاگ توضیح داده ام،  و مردمی از هر اندیشه چپ و راست و غیره از گذشته های دور از زمان سلسله هخامنشیان،  چریک و پارتی زان بوده و خواهند بود.

کلیک کنید:  تاریخ و طبیعت

کلیک کنید:  تاریخ پاکوب های دینی

کلیک کنید:  داستان های تاریخی ایران

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

پاسخ های بی پرسش

      شاید این عنوان کمی تعجب بر انگیز باشد،  ولی در واقع پاسخ به پرسش هایی است،  که گاهی پرسش می شوند و گاهی نمی شوند.  افرادی بدلایل خودشان عقیده دارند،  که اسکندر یونانی به ایران حمله کرده،  اشخاصی هم این ادعای تاریخ های نوشته شده استعماری را دروغ می دانند.  ولی مشکل اصلی امروزه ما ایرانیها این نیست،  که اسکندر به ایران حمله کرده یا نکرده،  این یک ماجرای تاریخی بیش از دوهزار سال پیش است.  یکی دو نفر از افرادی که می گویند الکساندر یونانی به ایران حمله کرده،  با نوشتن نظرات و تحلیل های طولانی در نظرات وبلاگ،  مثلاً با کم و زیاد کردن یک واو یا نون در سکه های قدیمی،  می خواهند حرف خود را ثابت کنند،  نمونه آنها را قبلاً پاسخ گفته ایم.  من چند بار در جا های مختلف وبلاگ نوشته ام،  این افراد خود یک وبلاگ ایجاد کنند،  فقط نیم دقیقه وقت می گیرد،  و گفته های خودشان را در آنجا بنویسند،  و لینک آنرا در نظرات این وبلاگ بزنند،  من آنرا تأیید می کنم،  تا دیگران بروند بخوانند.  همانگونه که گفتم مشکل اصلی ما این نیست،  که اسکندر یا این و آن به ایران حمله کرده یا نکرده اند،  مشکل ما در استعمار و امپریالیسم است،  که با دروغ گفتن و نوشتن در تاریخ،  سوء استفاده کرده است.  از جمله غارت و بردن اشیا باستانی،  ایجاد مرز های ساختگی در قاره کهن،  برپایی تفرقه و دشمنی بین ملتها، غیره و غیره.

      آن دسته که در نظرات وبلاگ مفصل می نویسند،  و اصرار در این حمله دروغی دارند،  برای اینکه بدانند مشکل ما در حال حاضر این نیست،  بروند سر کوچه اشان دم یک مغازه،  بگویند آقای عزیز من یک صفحه مطلب برایت می خوانم،  که اسکندر حمله کرده،  فقط یک آدامس دستمزد بده،  طرف بلافاصله او را از مغازه بیرون می کند،  و می گوید مزاحم کاسبی من نشو.  یا برود در دانشگاه بگویند این که من می گویم درست است،  هیچ کس حرف آنها گوش نمی دهد،  و می بیند استادانی که باید بکار ترویج و تحلیل علم مشغول باشند،  برای گذاران زندگی راننده آژانس تاکسی و مسکن شده اند،  و می گویند برو بابا فکر نون باش،  این اساتید بارها این حرف را بمن گفته اند،  و در جا های دیگر وبلاگ ماجرایش را نوشته ام.  در واقع تمام وبلاگ انوش راوید درد نفوذ استعمار و امپریالیسم سابق،  و امپریالیسم نو امروزی است،  که مشکل مسئله تاریخ هم در این موضوع است.  وظیفه تاریخ نویس ایرانی این است که این موضوع را در گرایش خود و تاریخ بررسی و تحلیل کند،  نه در سیاست و سیاست کاری.

      من و یک قرن خانواده ام،  صدمات فراوانی از اینها خورده ایم،  قبل از اینکه رضا پهلوی شاه ایران شود،  پدر بزرگ من رهبر حزب دمکرات های آزاد بود،  آنها می خواستند ایران را جمهوری اعلام کنند،  با ترفند های انگلیس رضا میر پنج شاه شد،  و دمکرات های آزاد دربدر شدند،  منجمله پدر بزرگم خانه نشین شد،  زندگی نامه او را در راه راستی ایرانی نوشته ام.  آنقدر استعمار انگلیس مانند هر جا که بوده،  غارت کرد و مشکلات درست کرد،  که رضا پهلوی به آلمانها پناه برد،  ولی باز هم برایش فایده ای نداشت.  سالها گذشت روزی در 1352 محمد رضا شاه پهلوی،  پدر من منوچهر راوید را خبر کرد،  پدرم به دفتر شاه رفت،  شاه با دیدن پدرم از پشت میزش بلند شد،  و لیستی را نشان داد،  و سپس به روی میز گذاشت،  و او قدم زنان بگوشه ای از دفتر بزرگش رفت،  و رو به دیوار ایستاد،  و پدرم هم در نزدیکی او ایستاد،  شاه به آرامی گفت:  انگلیسها خواب بدی برای ایران دیده اند،  و ادامه داد،  لیستی که نشان دادم مدتهاست وقت مرا گرفته،  نام اشخاص مختلف است،  به هیچ کدام از آنها اطمینان ندارم،  من فقط بشما می گویم،  و شما هم کاملاً محرمانه نگهدارید و هیچ کس نفهمد،  ما برای مقابله با انگلیسها،  نیازمند یک نیرو هستیم،  مانند نیروی مقاومت ملی فرانسه در مقابل اشغال آلمانها،  من از شما می خواهم خیلی سریع برنامه و اساس نامه این نیرو را تدوین کنید،  دو بخش سری و علنی و....  فردای این گفتگو پدرم را از کلیه کار های دولتی برکنار کردند،  و او را بطور کلی از دستگاهها خارج نمودند،  و دیگر حتی نتوانست شاه را ببیند.  شاه از میز تحریر خودش هم می ترسید،  حتی دیوارش هم گوش داشت،  او کشور خودش را مانند فرانسه که در اشغال آلمان نازی بود می دانست.

      استعمار در تمام تار و پود این مملکت نفوذ داشت،  امروز استعمار و امپریالیسم وجود قدرتمند ندارند،  ولی امپریالیسم نو با قدرت می تازد،  که ماهیتاً با دو نمونه قبلی تفاوت دارد.  می بینید که چگونه با ایران بازی می کنند،  یک جنگ بین ایران و عراق،  دو ملتی که در طول تاریخ یکی بودند راه انداختند،  امروزه می گویند ایران نباید انرژی اتمی داشته باشد،  می خواهند به بهانه بمب اتم سازی،  ایران را خوار و خفیف کنند،  ولی کور خوانده اند.  می خواهند با انواع ترفندها مشکلات اقتصادی و مالی برای ایرانیان درست کنند،  با ترفند حمله می کنیم و نمی کنیم، می خواهند ملت را در بحران نگهدارند.  در نهایت آنها با خیال باطل می خواهند مناطق نفتی و گازی ایران و تمام حوزه خلیج فارس را اشغال نمایند،  و می کوشند با ایجاد دروغ های تاریخی ملت های قاره کهن را بیش از پیش تجزیه و کوچک و کوچکتر کنند،  تا هم بتوانند آنها را سردرگم جنگ با یکدیگر کنند،  و هم منافع و منابع را بهتر غارت کنند.  آنها بخیال پوچ تصمیم دارند،  ایران را به بیش از پنج کشور،  ترکیه را دو کشور،  عراق را سه،  افغانستان را سه،  پاکستان را بیش از چهار،  ازبکستان را دو،  عربستان را دو،  و همین گونه تا سال 2020 برنامه دارند.  آنها برنامه های دراز مدت دارند،  در سازمان آینده بینی نوشته ام،  و ما در فکر این هستیم،  که بخاطر الکساندر،  به پرو پای هم بپیچیم،  که بوده یا نبوده.  آنها صدها رادیو و تلویزیون و هزاران وبسایت با اسامی دلنشین در خارج از ایران،  راه انداخته یا حمایت می کنند،  ولی هیچ کدام از آنها نامی از دشمن اصلی ملت های قاره کهن،  یعنی استعمار و امپریالیسم نمی آورند،  اگر هم بگویند بدون داده های علمی و سر زبانی است،  گویا در راه گمراهی ملت حرکت می کنند.  باید در ضمن نوشتن تاریخ،  آگاهی رساندن این موضوعات مهم را در نظر گرفت،  چون بخشی از تاریخ و تاریخ اجتماعی است.

      مثالی بزنم،  بی بی سی که در دروغ گویی های تاریخی یکه تاز است،  و در نبرد نوپدید مچ آنها را گرفتم،  و دروگویشان را افشا کردم،  شنودگان ساده ای دارد.  مانند یکی از هوادار الکساندر یونانی،  که این فرد با بر خوردش چون یاران کارگزاران و چهره های استعمار رفتار کرده،  نوشت که به بی بی سی اهانت کردی،  من نوشتم که اهانت نبود،  بلکه بعنوان یک ایرانی در محیط دمکرات اینترنت،  دروغ آنها را رد و تکذیب کردم،  و این وظیفه هر ایرانی است که به هر تهاجمی پاسخ گوید.  این فرد گفت اگر راست می گویی اهانت های من به وبلاگت را هم بنویس،  او همانند حشر استعمار،  یا همان پیش روان سپاه مغول بود،  که متوجه نشد بی بی سی و صدای آمریکا و این قبیل، هرگز گفته های و نوشته های مرا پخش نمی کند،  آنها همیشه حرف های افرادی را پخش می کنند،  که می گویند ایران و ایرانی نبوده،  نه گفته های مرا که دشمن استعمار تاریخی آنها هستم.  آن فرد چون وبلاگش بازدید کننده ای نداشت،  می خواست از وب من سوء استفاده کند.  ولی هرگز اجازه سوء استفاده به عوامل استعمار از وبلاگم را نمی دهم،  مگر بی بی سی اجازه تکذیب دروغ هایش را،  در تلویزیون یا سایت خودش بمن داد.  پنج سال زحمت کشیدم تا بازدید وبلاگ را بالا بردم،  و حتی آنالیز آمار وبلاگ هم باز است،  تا علاقمند بدانند چه کسانی و چرا به این وبلاگ آمده اند،  آن وبلاگ هایی که آنالیز آمارشان بسته است،  شاید تعداد آمار بازدیدشان تقلبی باشد،  بازدیدها و کلیک های وبلاگ من سرکاری و پنج و ده تومانی نیستند.

      در جای دیگری یک نفر با اهانت بمن می گفت،  نام قاره کهن را از فرد مورد علاقه اش برداشته ام،  من براحتی نقدی بر نظریه فرد مورد علاقه او نوشتم،  و در اینجا پست کردم.  دلیلش این  بود،  هر شخص بداند،  که باید در وبلاگ خودش موضوعات مختلف تخصص خود را بررسی و تحلیل کند.  همه ما در محیط دمکرات اینترنت برابر هستیم،  فقط این دانش و تلاش ما هست،  که حرف اول و تعداد بازدید را می رساند.  یکبار دیگر تکرار می کنم،  اساس علم و تولید دانش های جدید،  برخورد های آذرخش و تندر گونه است،  از اینکه این افراد و شکاکان علمی،  در فکر این هستند،  که مخالف تزها و دکترین این وبلاگ باشند،  برای من جای خوشحالی است،  خیلی خوشحالی،  ولی فقط از آنها می خواهم دیدگاه ها و دانش خود را در وبلاگ خودشان بنویسند.  این روزها اشخاص فرهیخته بسیاری متوجه دروغ های تاریخ شده اند،  متوجه شده اند که استعمار گذشته چقدر در تاریخ دروغ گفته است،  ما در این وبلاگ تنها نیستم،  با گشتی در اینترنت متوجه این موضوع خواهید شد.

      این را هم بگویم،  من دو سه نوبت یک تا یک و نیم ساعته می توانم پای کامپیوتر گذران وقت نمایم،  بقیه وقت را کار های دیگر دارم،  البته پیش می آید چند روز زمان بیشتری پای کامپیوتر باشم،  اما بطور کلی و دائمی نیست.  برای خواندن وبلاگ ها و نوشته های دیگران،  و ای بوک و غیره،  تایپ و لینک گذاری نوشته هایم،  که تقریباً هر صفحه آ4 آن 15 تا 20 دقیقه وقت مرا می گیرد،  همه همه باید در همین مدت انجام پذیرد.  بنابر این خواهشاً پرسش های خود را دو سه خط بنویسید،  و تحلیل و بررسی های تاریخی و غیره را در وبلاگ خودتان انجام دهید،  از خواندن و نشر آنها در این وبلاگ معذورم.  مطمئنا بانو پرنیان حامد هم،  بدلیل گذاران ادامه تحقیقات و نشریات خود،  وقت ندارند پرسش های طولانی تکراری را بخوانند،  و به اشخاصی که نمی دانند کیستند و منظور شان چیست،  پاسخ های طولانی تکراری بدهند.

   جالب:  ما ایرانیها شرافت ملی و تمدن زیبای ایرانی خاص خودمان را داریم،  فرهنگی که غربیها از درک آن عاجزند،  ما خیلی سریع جذب نیرو های ملی و مردمی می شویم،  و دشمنان تاریخی خود را دور می کنیم.  اولویت با منافع ملی ماست،  بدین منظور شناخت استراتژی ایرانی مسئله مهمی است،  کنشگران تاریخی و تاریخ اجتماعی ایران،  که زیر تیغ حقوق بگیری هستند،  نمی تواند بخوبی در این مسیر حرکت کنند.  تاریخ و تمدن ایران،  فرهنگ و هنر ایران،  دو تضاد در غرب ایجاد کرده و می کند،  وحشت و احترام،  این دو در نگارش تاریخ ایران هم توسط غربیها وارد شده است.  امروزه ما با رفتار دمکراتیک منجمله در بحث های این وبلاگ،  تولید مجدد در فرهنگ سیاسی و اجتماعی را آغاز کرده ایم.  اعتقادات چپ و راست،  اعتقاد به حمله کردن یا نکردن اسکندر و این و آن،  دیگر جایگاه در میان جوانان باهوش ایران ندارد،  زیرا آنها درک می کنند که زمین زیر پایشان دارد حرکت می کند.  با توانایی فکری نوین،  عملکرد تاریخی و علمی هم دارد تغییر می کند،  در ضمن ملت ایران اردوی ملی و مردمی را خوب می شناسند.

سوء استفاده های استعماری

      موارد بسیاری وجود دارد که استعمار و امپریالیسم،  از آنها سوءاستفاده می کند،  و نقشه های شوم سرنوشت ساز را اجرا می نماید.  این موارد مختلف است،  مانند کتاب های دینی تاریخی،  که مورد سوء استفاده قرار می دهند،  و یا داستان های بی پایه اساس تاریخی،  که در واقع هیچ سندیت تاریخی زمان اتفاق ندارند،  و یا هر پرت و پلایی که دم دستشان بیاید می باشد.  امروزه وظیفه مقابله با این ترفندها و دروغها،  که باعث مغز شویی و پیکر بندی جدید اجتماعی می شود،  بعهده جوانان باهوش است.  چهره ها و کارگزاران استعمار با وجود داشتن امکانات وسیع،  ولی از این حداقل وبلاگ انوش راوید بشدت ترسیده اند.  زیرا من دارم آگاهی را ریشه ای می رسانم،  بخوبی می دانم ما ایرانیها هیچ دشمنی قهری و نظامی با ملتی و کشوری نداریم،  همانگونه که در طول تاریخ با هیچ ملتی نداشته ایم.  با بالا بردن آگاهی،  ضمن داشتن این همه جوان سالم و با سواد،  بخوبی هماهنگی ها و حتی برتر های مختلف در جهان را پیدا خواهیم کرد.

    من وقتی از اطلاعات گفته شده در کتاب های تاریخی و دینی بعنوان سند تاریخی استفاده می کنم،  که اکثر نوشته های آن کتاب برابر با قوانین و فرمول های تاریخی و تاریخ اجتماعی باشد.  بسیار دیده ام که خیلی از کتاب های تاریخی و دینی داستان و افسانه، میتولوژی و ادبی، ساده و ابتدایی هستند،  و نقض کننده اصول طبیعی حاکم بر بشر و تاریخ تمدن می باشند.  همانگونه که بارها نوشته و گفته ام،  شناختن و دانستن این اصول و قوانین،  تخصص و سالها تحقیق و تعلیل و پیگیری نیاز دارد،  و بطور کلی از عهده افرادی که مسائل را طوطی گونه تکرار می کنند،  و یا عادت به حافظه محوری آموزش و پرورش قرن 20 دارند،  غیر ممکن است،  و آنها در فراگیری دانش تاریخ نوین توانایی ندارند.

      نمونه استفاده های استعماری کتاب استر و ماجرای پوریم است،  این کتاب و داستان پوریم مربوط به یک دین خاص می باشد،  و من از اظهار نظر درباره موضوعات دینی معذورم،  اما آنچه که از تاریخ و باستان شناسی می دانم می نویسم.  در کنار دریای مرده یا همان بحرالمیت،  در جوار خرابه های قمران،  دیواره های کوهستانی قرار دارد،  و در میانه آن غار صعب العبوری واقع است.  در سال 1947 یک عرب شبان وارد این غارها شد،  و انبوهی از طومار های قدیمی را کشف کرد.  خبر به امریکایی ها و یهودیان مستقر در فلسطین رسید.  بخشی از طومارها به تصرف یهودیان در آمد،  و بخش دیگر به وسیله امریکاییان به نیویورک انتقال یافت.  کمی بعد این بخش نیز بوسیله یهودیان،  به مبلغ دویست و پنجاه هزار دلار خریداری،  و به محل مخصوص در بیت المقدس برده شد.

      بررسی های تاریخی و تحقیقی اهمیت فوق العاده این کشف را فاش ساخت،  و آشکار نمود که طومار های دریای مرده،  نامی که اسناد فوق به آن شهرت یافته اند،  بقایای کتابخانه مخفی اسنی ها است.  این حادثه یکی از مهمترین اکتشاف باستان شناسی است،  طومار های دریای مرده شامل کتب فراوان به زبان های عبری، آرامی، یونانی، لاتین، نبطی و عربی می باشند.  در این مجموعه متن کامل عهد عتیق بجز کتاب استر نیز بدست آمده،  که قدمت آنها به یک سده پیش از میلاد مسیح میرسد.  این مجموعه ثابت میکند که در آن زمان روایت های متعددی از تورات وجود داشته است،  و دانشمندان عهد عتیق امروزی صحت و درستی آنها را تأیید کردند.  پیش از این کشف،  کهن ترین نسخه های عهد عتیق مربوط به سده های نهم و دهم میلاد می باشد.

      کتاب عهد عتیق شامل کتب مقدسی است،  که توسط پیامبران قبل از مسیح نوشته شده،  و با توجه به نسخه‌ های بسیار قدیمی که در منطقه دریای مرده پیدا شده است،  معلوم می‌شود که نسخه ‌هائی که فعلاً متداول بوده،  از نظر صحت متن و مطابقت با نسخه ‌های اصلی کاملاً معتبر و قابل اعتماد می ‌باشد.  در میان این طومار های و نسخه های بسیار قدیمی دریای مرده،  قسمت ‌هائی از تمام کتاب های عهد عتیق باستثنای کتاب استر وجود دارد،  و حتی بعضی از کتابها کامل می ‌باشند.  با استفاده از دانش باستان شناسی،  تاریخ این طومارها قرن اول و دوم قبل از میلاد تعیین شده است.  با این کشف متوجه شدند که کتاب استر که در آن به ماجرای پوریم اشاره شده است،  هیچگونه سندیت تاریخی ندارد و کاملاً مورد ظن و تردید است.

     در جای دیگری با کمک چهره ها و کارگزاران استعماری می گویند این و آن بوده و نبوده،  و در یک پاتک به وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  مشابه کاری بی محتوا درآورده،  که کوروش نبوده و دروغ است!.  اسناد زیادی درباره کوروش بزرگ وجود دارد،  در مقاله های مختلف سلسله هخامنشیان و کوروش و داریوش نوشته ام،  و با حذف دروغها و تحقیقات بیشتر ادامه خواهم داد،  تا به واقعیت بیشتری دست یابم.  رسم بدی از دوره استعمار باقی مانده،  که تاریخ را سیاسی می کنند،  تاریخ یک علم است،  مانند تمام علوم،  با نگرش های سیاسی،  انحراف از دانش و به گمراهی رفتن پیش می آید.  اگر من در وبلاگ به ناسیونالیسم ایرانی اهمیت می دهم،  این سیاسی کاری نیست بلکه تشویق است،  از نظر من هر محله و روستا باید ناسیونالیسم تشویقی خود را داشته باشد.  معمولاً سیاسی کار در تاریخ حریف طلبی و کوچک شمردن دیگران،  همراه بزرگ طلبی و زیادی خواهی برای یک شبکه کوچک یا بزرگ است،  که با ترفندها و شگرد های مختلف می آمیزند.

      از بدو پیدایش استعمار سیاسی کاری های استعماری،  براساس سوء استفاده از دروغ های تاریخی هم پیدا شد،  و استعمار این نوع سیاسی کاری ها را حمایت و کمک می کرد تا رشد یابند،  که بتواند محیطی آلوده ایجاد کند و از آن بهره ببرد.  امروزه در قرن 21 با وجود انقلاب ارتباطات و اطلاعات،  این نوع سیاسی کاری های استعماری به اوج رسیده،  و آنها می خواهند با این کار کشور های کوچک متخاصم در قاره های جهان ایجاد کنند،  که بتوانند نفت و منابع و منافع ببرند،  و راحت و پیروز مندانه وارد تمدن جدید کنترل انرژی گردند.  یکی از وظایف دانشگاهیان و دولتی های مربوطه،  تنها پول و پله گرفتن و وقت تلف کردن نیست،  آنها باید در این باره تحلیل ها و بررسیها داشته باشند،  و مانند تز و پروژه جهت شناخت و آگاهی عمومی در اینترنت منتشر کنند.  ولی متأسفانه بعلت عدم دانش و دانستن واقعیت های تاریخی و تاریخ اجتماعی،  نمی توانند چنین کار را انجام دهند،  مطلبی و حرکتی از آنها نمی بینیم،  در باره موضوعات و مسائل فوق مقالات زیاد نوشته و ادامه می دهم.

این اول کار است

      عزیزان این اول کار است،  من دنبال حقایق تاریخی هستم،  که با دانستن صحیح تاریخ و تاریخ اجتماعی بدرستی می توان به راه آینده ای نوین رفت.  وفا داری به تاریخ و حقیقت ما را به نتایجی می رساند،  که آبروی نتایج قبلی را می برد،  شامپلیون در دویست سال پیش با خواندن خط هیرو گلیف مصر باستان به نتایجی رسید،  که آبروی کلیسا رفت،  و در راه رو های قدرت واتیکان دشمنی با او شاید باعث مرگ زود هنگامش شد.  در کل اکثریت مخاطبان اینترنتی زیر 25 سال هستند،  البته برای وبلاگ های انوش راوید هم همین گونه است،  آنها شاید در نظر اول و دید ابتدایی نتوانند مطالب را هضم کنند و یا بگیرند،  ولی برایشان راه متفاوتی در نگرش به جهان گشوده می شود.  خود آگاه یا ناخود آگاه بودن این نگرش،  در هوش و تخصص و علاقه افراد قرار گرفته است،  ولی در هر صورت زمان می برد،  بنا بر این اول کار است.  انوش راوید چون با دید ملی و مردمی نگاه می کند،  می داند تحول در تاریخ اجتماعی و رشد فکری توده ای شرایط خاص خودش را دارد.  شناختن تمنا های موجود کاری است که می بایست علم جغرافی ـ تاریخ،  و زیر مجموعه های آن را در نظر داشت.  در قرن انبوه سازی 20 گرایشات مختلف آکادمیکی شکل گرفته بود،  ولی با دانایی قرن 21 نتایج متفاوت خواهد بود.

    یکی از موضوعاتی که در اینترنت گردی می بینم،  بسیاری اشخاص مقالات مرا کپی می کنند و با نام خودشان جایی پست می کنند بدون اینکه چیزی از آن مطلب متوجه شده باشند،  عزیزانی که در باره آن مطلب پرسشی داشته باشند،  نمی توانند به پاسخ خود برسند.  از آن عزیزان کپی کار تقاضا دارم همان گونه که در میان مطالب وبلاگ نوشته ام استفاده از مطالب وبلاگ های من مشکلی ندارد، اما خواهشاً لینک آنرا بگذارید تا بتوانم پرسش ها را پاسخ دهم.  تحقیقات وسیعی برای حقیقت در تاریخ دارم که فعلاً از ترس سرنوشت شامپلیون آنها را منتشر نمی کنم،   آینده نتایج خوب واقعی تاریخی را در وبلاگ پست می کنم،  این اول کار است.

    زمانی که در آن بسر می بریم بزودی به تاریخ می پیوندد،  بسیاری از مردم حال را فقط با اکنون می بینند و نمی توانند آنر از آینده نگاه کنند،  که در آن صورت حال تاریخ خواهد بود.  فاشیستها،  نازیستها،  شونیستها، فقط می توانند حال و آینده را در اکنون ببینند و هرگز نمی توانند بفهمند بزودی همه چیز تاریخ می شود.  امروزه عده ای به اصطلاح وطن پرست، ایران پرست دارند با باند بازی کوچک و بی اهمیتی و ظاهراً به شکل میهن پرستی آرام و خزنده می گویند پارس ها برتری فوق العاده به همه دارند و اگر بتوانند جغرافیای کوچکی از ترک و کرد از ایران خارج کنند و عرب و بلوچ و ترکمن و... را نیز به نوعی کم کنند و براحتی مملکتی با تفکر عظمت طلبی تاریخی و ثروتمند از آن پارس ها باشد،  آنها و هم شکل هایشان در کل منطقه می خواهند در اتحادی با امپریالیست نو و صهیونیسم براحتی به منطقه مسلط شوند و قدرت و جنگ.  معلوم نیست فرماندهی آنها کجاست اما از کارهای نوچه های آنها در همه جا پیداست کار ها و برنامه هایشان چیزی مانند تجزیه طلبی پارس می ماند.  همانطور که در اردوی مجازی ملی و مردمی و جنگ بزرگ جغرافی ـ تاریخ نوشته ام تا کنون تعداد آنها در نظرات وبلاگ زیر ده نفر است آنها بی سواد و کودن هستند و درکی از تاریخ ندارند و نمی دانند تاریخ اجتماعی چیست فقط ساده گانه مجری دستوراتی هستند که چون برنامه رباط در کله پوکشان قرار داده اند.  ایران بزرگتر  از وجود چند تجزیه طلب پارس و یا دیگری است.  تعیین کننده مسائل زیر بنایی جامعه تاریخ است،  شبیه سازی های تاریخی اشتباه ساده گانه و بزرگی است.

   تاریخ شکوهمند ایران پر است از ماجرا های شنیدنی و خواندنی و این تاریخ تجزیه طلبی هم از تاریخ ایران است نباید از بررسی و دانستن آن ترسید،  بعد از دریافت نظراتی پیرامون این موضوع تاریخ تجزیه طلبی فارس،  یا ترک و کرد و بلوچ و غیره در تاریخ را می نویسم.  این را باید دانست جامعه صحرای بر هوت نیست جامعه تاریخ و زیر بنا دارد این نیست که یه روز آفتابی برای تفریح مردم شلوغ نمایند و شروع به انقلاب انسانی کنند، اگر قرار باشد کشوری با یک یا چند وبلاگ یا برنامه ای در رادیو و تلویزیون بهم بخورد و یا تجزیه شود آن مملکت را باید ترشی ریخت و در وجودش شک کرد.  جامعه ای که تاریخ و رزومه روشن واقعی دارد،  خود بخود همه چیز آن بصورت ملی و مردمی کنترل می شود،  آنچه که فرهنگی تهاجمی می آورد و یا توسط دستگاه های فرهنگی قدرت حاکمه اداره می شوند،  اختلافی با جامعه ایجاد می کند که به نغفع نمی باشد و توده ها آنرا دفع می کنند،  تاریخ و زیر بنای جامعه حرف اول را می زند.

      دشمنان از داستان دروغ آتش زدن تخت جمشید بدست اسکندر یونانی دروغی سوء استفاده می کنند،  و با تبلیغ شدید،  ایرانی ها را ضعیف و شکست خورده و یا تاریخ ایران باستان را منکر میشوند.  ساده ها که بعضی مثلاً از تاریخ دان های دولتی و دانشگاهی ما هستند،  بخاطر نداشتن فکر تاریخی نمی توانند واقعیت های تاریخ و حال را بیابند و درک کنند.  گویا سرنوشت ایران دارد به بازی گرفته میشود.  در کتاب های درسی بقدری زیاد دروغ های تاریخ را نوشته اند،  که دیگر کسی نتواند به واقعیت فکر کند.

      این برای اولین بار است که علم جدید جغرافی ـ تاریخ با اندیشه پارسی، گفتار پارسی، کردار پارسی،  پایه گذاری می شود،  دانش با زیر مجموعه هایی چون تاریخ و تاریخ اجتماعی.  البته با قوانین و فرمول هایی ویژه ای که تا کنون نبوده اند،  قرن 21 راه کار های نوینی می طلبد و تمنا و درک جدید هم لازم است.  ما نباید چون قرن 20 باشیم و انبوه داستان ها را در پرده نمایش آکادمیکی به عنوان علم پذیرفته و در نهایت دست خالی از عملکردها،  با ادعا های بزرگ نگاه مان به پایانه های وارداتی باشد.  قرن نو دانش های متفاوتی می خواهد که بشر را نجات دهد،  و آن نیز تخصص در تخصص می طلبد،  که هر چه ویژه تر ارایه شوند،  با ابزار های نو در سازمان های قرن 21 و آرایش جدید در فدرالیسم علمی.  آنچه مردم تا کنون در باره تاریخ می دانستند،  داستان های بی پایه و اساسی بود،  که جز به گمراه کشاندن بشریت و جنگ و دشمنی چیزی در آن یافت نمی شد.  روحی نگاه نمودن و احساسی بر خورد کردن از نتایج آن بود،  که نمونه هایی در اردوی مجازی ملی و مردمی نوشتم.

کلیک کنید:  تاریخ نجوم در ایران

کلیک کنید:  شهرستانهای تاریخی ایران

کلیک کنید:  معابد مهر و میترا در جهان و ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

سازندگان سرنوشت و جهانی نو

      تاریخ نوشته شده توسط چهره ها و کارگزاران استعمار،  در کل تمام دوران استعمار و امپریالیسم را باید خوب شناخت،  و با تمام وجود آن پرت و پلاها را درک کرد،  و با دانایی نوین به جنگ آنها و پاک نمودن دروغها رفت.  امروز استعمار گران اعتراف میکنند،  که آینده جهان در گوشه ای از ایران بزرگ نگارش میشود،  در واقع بدلایل جغرافیایی بسیاری از تاریخ ها و جریانات تاریخ اجتماعی در قاره کهن و بویژه ایران ساخته و پرداخته،  و سرنوشت ها نوشته شده است.  از موج دوم تمدن،  اروپا بورژوازی و صنعتی شد،  در ساختار های تاریخی اجتماع نوشته ام،  و گامی فراتر از بقیه جهان که در موج اول و فئودالی و کشاورزی باقی بود پیش رفت.   بدینسان استعمار پدیدار گشت،  و این پستی گرایی،  نوکرانی نیاز داشت،  که یا وجوداً ساده باشند،  یا خائن بسرزمین مادریشان،  تا بتواند آنها را در خدمت بی چون و چرا گیرند.  دشمنان تاریخ ایران اراجیفی برای منافع و مطامع خودشان بنام تاریخ و مرزها سر هم می کنند،  تا بتوانند دنیا را با حقه و کلک بکام خود بگردانند،  و نقشه های شوم سرنوشت سازی را بکشند.

      در این زمان هنوز از این نوکران عده قلیلی باقی اند،  که در اشکال مختلف مانند رسانه های خارجی، سایتها و وبلاگها سعی دارند،  بفرض مفلوکانه خودشان افکار روشن مردم دانا و آگاه ایران را منحرف کنند.  ولی این غلامکان نادان به جا مانده از استعمار کهن کور خوانده اند،  ملت های و قوم های ایران بزرگ تا نابودی تاریخ ساختگی و دروغی،  نوشته و پرورانده شده دوران استعماری،  و باز نویسی گذشته های پر افتخار خود،  یکدل و یکصدا خواهند بود.  این عده اندک از نوکران نادان،  که پولی یا مجانی هستند،  با نوشتن نازا و اهانت، پرت و پلا، دروغ و دونگ،  در وبها و نظرات و یا با ایمیل،  سعی می کنند تاریخ نویسان نوین ایران را،  از کار شکوهمند و مهم خود دور کنند.  آنچه که پیداست ایرانیان سرفرازان تاریخ،  سازندگان سرنوشت و جهان نو خواهند بود،  آگاهی از ترفند ها و رنگها و نیرنگ های دشمنان تاریخ ایران بزرگ،  موضوع مهمی است،  و باید در کنار بررسی های تاریخی و تاریخ اجتماعی آنرا هم در نظر داشت.

      فردی با چند حرف زشت ساده گانه در نظر های وبلاگ نوشته،  که تو نمی توانی تاریخ را تحریف یا عوض کنی،  تاریخ همینه که هست،  این گونه افراد آنقدر ترسو هستند،  که خودشان را هم معرفی نمی کنند،  می ترسند و نمی توانند برداشت های جدیدی از علوم و زندگی داشته باشد.  آنها نمی توانند درک کنند مقالات و نظرات من جهت این است که با دانایی نوین فکر کنیم و بیاندیشیم،  که آیا،  آنچه تا کنون می دانستیم واقعی است؟  حقیقت چه میتواند باشد؟  بعضی ها دوست دارند در تصورات خودشان بمانند،  چه فکر و دانششان علمی باشد یا نباشد،  می پندارند علم در همان اندازه است.  بنظرم  آنهایی که علم را در حد دانش خودشان می دانند،  می توان فسیل گفت،  که در اردوی ملی و مردمی مجازی ایران از آنها نوشته ام.  باید توجه داشت،  علم پایان ندارد،  و دست به دست و نسل به نسل بیشتر میشود،  و تغییر می کند،  در موج نوی ایران و تاریخ و فرهنگ یادگیری گفته ام.  در این میان،  ترسویی از بیچارگی هر چند گاه مرا تهدید به مرگ میکند،  او نمی داند و نمی فهمد،  اینجا ایران سرزمین دلیران است،  مردمی که نشان شرافت در تاریخ دارند،  ما عاشقان خاک پاک ایران هستیم،  خونمان می جوشد از برای نابودی دشمنان تاریخمان.

      دشمنان سادهی که با دروغ های تاریخی سعی در نفی تاریخ شکوهمند و شیرین عزیز ما را دارند،  دیگر کارشان تمام شده است،  آنها می خواهند بگویند ایران جالیز بود،  و ایرانی بادمجان،  که هر کس آمد آنها را سربریده است.  هم میهنان و جوانان عزیز با مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ،  مچ دروغ گوها را در تاریخ بگیرید.  مقاله ها و مطالب این وبلاگ ها را،  با حفظ کامل محیط دمکرات،  به تمام زبان های مردم خوب ایران بنویسید،  تا همگان به دروغ های تاریخ چون حمله الکساندر یونانی،  و حمله چنگیز مغول،  حمله اعراب بیابانی،  حمله تیمور گورکانی،  و بسیاری دیگر از دروغها کاملاً آگاه شوند،  و این را همه بدانند،  که دشمنان تاریخی مشترک دارند.

      دشمنان تاریخ ایران می خواهند بگویند،  که مردم غیور این سرزمین تاریخی،  ترک و آذری،  کرد و لر،  لک و بختیاری،  قشقایی و ترکمن،  کابلی و زابلی،  پارسی و مادی،  خوزی و مازی،  بلوچ و گیلک،  پشتون و هزاره،  غیره و غیره که بسیارند،  همه و همه آنقدر بی اصل و نسب،  ضعیف یا بی غیرت بوده اند،  که هر کس به راحتی آمد و آنها را شکست داد و به بردگی برد.  حتی پا را فراتر می نهند،  و در بعضی جاها مثلاً می گویند،  مردم خوش تیپ و خوشگل و قوی هیکل آذربایجانی،  از بازماندگان اقوام منگول دشت های گبی و آلتا هستند،  و با حمله مغول به ایران آمده اند.  ولی مردمان ایران ساده نیستند،  که دیگر اغفال این پرت و پلاها و ترفندها شوند،  آنها می دانند مردم قوی و سالم و زیبای ایران،  از بدو پیدایش تاریخ تمدن در این آب و خاک پاک بوده،  و سرزمین خود را با قدرت نگه داشته،  و در رشد و تکامل تاریخ تمدن خیلی تأثیر داشته اند.

   پرسش از عموم:  آیا تاریخ استعمار را با تمام ترفند ها و نیرنگ ها و رنگ های آن درک کرده اید؟

فرصت تاریخی ایرانی ها

      به دلیل مسائل مختلف تاریخ ساز که در میهن عزیزمان جریان دارد،  به نظر می رسد آگاهی داشتن از دلیل مراحل و موضوعات تاریخی مربوطه اهمیت پیدا می کند،  تا مردم در دام ها و ترفند های دشمنان نیافتند.  بنابر این نگاه کوچکی به تاریخ و تاریخ اجتماعی به عنوان،  فرصت تاریخی ایرانی ها، می اندازم،  برای بهتر دانستن تاریخ اجتماعی ایران،  مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ پیشنهاد می شود.

      طی دویست سال گذشته رقابت شدیدی بین انگلیس و روسیه برای نفوذ بیشتر در جغرافیای ایران بزرگ جریان داشت،  با قرار داد 1921 ایران و شوروی مدت طولانی این رقابت کم رنگ شده بود.  ولی در سال 1978 با ضعیف شدن روسیه،  انگلیس با حساب استراتژی و تاکتیک نفوذی پانصد ساله خود در ایران،  موفق شد گستردگی بیشتری در اشکال آشکار و مخفی در ایران بدست آورد.  در این دو سه سال گذشته،  روسیه توانسته بعد از حدود 30 سال فراز و نشیب در کشور خودشان،  از برکت نفت و گاز ثبات نسبی بدست آورده،  و با زیرکی از مشغولیات رقیبانش در عراق و افغانستان استفاده نماید،  و چنگ اندازی های جدیدی را شکل دهد.  چند سال پیش با پیدا شدن رد پای پوتین در خاک ایران،  مطالبی به عنوان شکست فکر شوم در دریای مازندران نوشتم.  همچنین در سی سال گذشته انگلیس به کار های استعماری در ایران مشغول بوده،  ولی با ایجاد نیرو های مستقل ملی و مردمی،  و یا پیدایش حفره های عمیق رنگ باخته،  تاکتیک تاریخی پانصد ساله اش بی اثر شده است.  در واقع آن دو قدرت استعماری و امپریالیستی به دنبال راه کار هایی دیگر و نوین برای نفوذ در ایران می باشند،  مردم ایران باید هوشیار و آگاه بوده که در دام های این دو قلدر منش تاریخی خود نیافتند.  مسئله مهم این است که هرگز در طول تاریخ دیده نشده تاریخ دوبار تکرار شود،  مردمی که به سرعت انقلاب 57 را سازمان دادند و به انجام رساندند،  باعث وحشت و ترس و دست پاچگی دشمنان گردیدند،  که از غیرت و قدرت ایرانیها غافل بودند.

      در قرن های 19 و 20  دو رقیب روس و انگلیس جنگ و گریز ها و عقب و جلو رفتن های مختلفی در ایران داشته اند،  و همیشه تکیه روسیه برای نفوذ به ایران بر دوش قزاق ها و نیرو های امثال بوده است،  و آن طرف بر احساسات و خواسته های عاطفی مردم تکیه داشته.  آنها در صحنه جهانی با یکدیگر یکسانند و جایگاه های خوبی دارند،  ولی با این وجود امکان سازش در ایران را ندارند،  هر چند در این مورد ممکن است مدت های کوتاهی با هم کنار بیایند،  و چون آتش بس موقت به تجدید قوا مشغول گردند،  ولی پایدار نمی تواند باشد،  چین و گاهاً ژاپن و اقمار اقتصادی آنها در جهت و یا زیر مجموعه سیاست تاریخی روسیه در ایران،  و آمریکا و گاهاً اروپا در سمت یا زیر مجموعه سیاست تاریخی بریتانیا قرار دارند،  این صف بندی سیاست گذاریها را بسیار مشکل کرده است.   آنها می ترسند که اگر طرف مقابل حتی بر نیمی از جغرافیای سیاسی و یا اقتصادی ایران مسلط شود،  تمام برنامه ها و خواست هایش از بین برود،  و فاجعه ای و شکستی جبران ناپذیر برایشان روی دهد.  البته هر کدام از زیر مجموعه ها،  خود دارای فلسفه و منطق خاص سیاسی هستند،  و بدون اطمینان به یکدیگر با نگرشی متفاوت برنامه می ریزند،  که چندان در یک جهت نیست،  باید توجه داشت،  این نقطه ضعف آنها قوت ایرانی هاست.  در هر صورت با برخورد دوباره بالا های جهان،  فرصت تاریخی در اختیار ایرانی ها قرار گرفته است.

      امروزه ایران عزیز با داشتن میلیونها جوان تحصیل کرده،  و جغرافیایی مهم با منابع بسیار،  می تواند معادلات تاریخی را در قرن 21 به نفع خود بر هم بزند.  هوشیاری و دقت، تحلیل و تعلیل اصول مهمی هستند،  که باید بر احساس و عاطفه تاریخی غلبه کند،  جوانانی که بر موج زمان سوار هستند،  به راه خود خواهند رفت و تاریخ را شکاف می دهند،  و دیوارهای ساختگی و دروغ را فرو می ریزند.  سطحی نگری و شتاب زدگی و هیجان رفتگی دور از انتظار تاریخ سازی است،  و باعث از بین رفتن انرژی های ملی می گردد،  و سوء استفاده امپریالیست نو را در پی دارد. 

      بریتانیا نیروهای وابسته خودش را در دو جناح نگه می داشت،  تا اگر جناحی از فرامین استعماری کوتاهی کرد،  جناح دیگر را به کار اصلی بگمارد تا دیگری را ترمیم نماید،  اما روسیه فقط یک جناح نظامی و فاشیستی را ترجیح می داد.  انگلیسها نفرات رده های اول سیاسی جناح ها را به ندرت و به دلایل خودشان به قتل می رساندند،  ولی روسها با فضل خاص نظامیشان فرماندهان را بی دوام می کردند و به راحتی می کشتند.  مهره های رده های دوم و سوم نیروهای محلی وابسته به استعمار انگلیس چندان کاری به سیاست های بالا دستی نداشتند،  فقط به نوکری مفتخر بودند،  ولی نوکران و نیروهای وابسته به روسیه کمتر مخ داشتند.  مطابق طبیعی و ذات بشری،  همیشه میان رده های هر کدام از نیرو های فوق اختلاف وجود داشت،  و از این وضع توده های پائین دست مردم،  برای اردوی ملی و مردمی استفاده موقت می بردند.  در قرن 21 و با گذشت زمان آنها یعنی دشمنان تاریخی ایران،  تکامل یافته اند،  مردم هم باید احتیاط کنند که احتمالاً بازیچه این نیروها نگردند،  آنها اسماً و مجازی از تمام سیاستها و گروه ها،  راست، چپ و میانه، وسط بسیار استفاده می کنند،  که جهت اغفال ملتها ساخته و شکل داده اند.  به بهانه ها و کلک های مختلف و با ظاهر ملی و کشوری،  خودشان را در همه جا،  جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، می چپانند،  تا مقاصد امپریالیستی را پیش ببرند.  شناختن دوست از دشمن و شعار های واقعی،  امر مهمی است،  که با دانستن تاریخ و اجتماعی بدون دروغ های دشمنان امکان پذیر است. 

     در آن دویست سال 18 تا 20 میلادی،  ایرانی در شرایط خوبی نبود،  اما اینک ملت ایران در رأس حرکت های نو می باشد،  و حتی می تواند جهان را در تمام بعد آن متحول نماید،  که این مسئله مهم و حیاتی است.  دقت نظر ایرانی ها از نفوذ دوباره و تاریخی استعمار گران جدید،  جلوگیری خواهد کرد.  باید توجه داشت ملت های امروز ایران آن مردم 30 یا 70 سال پیش نیستند،  امروز از سطح آگاهی و دانش و بالندگی برخور دارند،  و استفاده گسترده از وسایل تکنولوژیکی مدرن و امروزی را در بالاترین اندازه برخور دارند،  و انقلاب دانایی قرن 21 را خوب می شناسند.  هر حرکت کوچک و یا بزرگ سازنده از جانب توده مردم،  و یا ویران کننده از طرف امپریالیست نو،  به همه و همه مردم و اقشار جامعه مربوط می شود،  درواقع این و آن و من و ما ندارد،  باید در تمام موارد مردم عزیز ایران دقت و توجه داشته باشند.  همچنین لازم است پویایی این خط با جغرافیای مهم آن،  مورد تحلیل دقیق با حفظ کامل دمکراسی خواهی قرار گیرد،  و اگر کسی فقط خود را ببیند کاملاً گمراه است،  و بزرگی و شادابی ملت ایران را نشناخته.  داشتن فعالیت و تحرک های ویژه در مسیر سازندگی تاریخ ایران بسیار مهم است،  و هر اقدامی شکوفایی بیشتری برای رشد اجتماعی ایران را به دنبال دارد،  تاریخ نشان داده که حرکت های جدا سری و قهر آمیز با ملت ایران محکوم به نابودی است.  با شناخت تاریخی مطمئنن مردم ایران به عقب باز نمی گردند و تصور اینکه چهره ها و کارگزاران استعمار می توانند،  هم میهن های عزیز را بر گردانند اشتباه و سادگی دشمنان می باشد.

   قابل توجه ــ  در این میان چالش های و بحران های بزرگی پیش روی ایران قرار دارد،  بخش هایی از آن را می نویسم:

   اقتصادی مانند:  ـ کمی تولید مواد غذایی در داخل و گرانی آن در جهان، ـ  وابستگی غیر اصولی و غیر سازمانی به اقتصاد جهان،  ـ کم شدن درآمد صادراتی نفت و داشتن واردات زیاد،  ـ حجیم بودن پول و اسکناس های رایج ایرانی و نداشتن پشتیبانی اقتصادی و مالی برای آنها،  ـ کمبود آب آشامیدنی و کشاورزی و توزیع نا مناسب آب.

   اجتماعی مانند:  ـ افزایش بی برنامه جمعیت دو برابر در کل و چهار برابر شهر نشینی در 30 سال گذشته و بیش از ده برابر در یک قرن،  ـ عدم وجود افراد متخصص کاری در سطح کم سواد و با سواد عالی و نیز فراوانی افراد دارای تخصص متوسط حاصل از دانشگاه های ایران،  ـ بیکاری گسترده بدون برنامه های تولید کار.

   سیاسی مانند:  ـ عدم تجربه ملی در سازمان های قرن 21 ،  ـ نداشتن تحلیل درست از توازن قوا در بالای جهان و عدم ایجاد و حفظ توازن در منطقه،  ـ  ندانستن واقعی و به تمام معنی جغرافیای ایران توسط اندک سیاست گذاران. 

کلیک کنید:  ساتراپ ایرانی روم

کلیک کنید:  تاریخ دروایش در ایران

کلیک کنید:  تاریخ جرگه و شورا در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

تکرار سفارش انوش راوید

     وبلاگ انوش راوید برای عزیزان علاقمند به تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران است،  که به آن اهمیت می دهند،  و در جهت برداشت دروغها از تاریخ ایران گام بر می دارند.  هم میهنان عزیزم در وبلاگ هایشان نشان دادند،  که شایستگی فراتر از هر تصوری را دارند،  در نوشته های آنها،  روز بروز سطحی نگری کمتر شده،  و با ادبیات علمی،  فراز و نشیب ها را خوب می شناسند،  که این می تواند جامعه شناسی نوین ایران را به تصویر بکشد.  روز بروز به تعداد جوانان با هوش دارای ذهن پویای تاریخی،  با توانایی سبک تاریخ نویسی ایرانی افزوده می شود.

     انگشت شماری که توانایی مطالعه وبسایت ارگ انوش راوید را ندارند،  بی دلیل در نظرات ناسزا می نویسند،  و کلمات زشتی بکار می برند،  که می دانم از ایرانی عزیز نمی باشد.  مانند:  جیره خوار حکومت و یا دشمن ایران،  و ناسزا های زشت می نویسند،  آنها اندکی از آزادی اندیشه و قلم نمی دانند،  و کمترین دانش فرضیه های علمی ندارند.  اینان در میان کل نظرات رسیده کمتر از یک درصد می باشند،  از آنها توقع بیش از این نمی رود،  چون قادر به خواندن و درک وبلاگ نیستند،  از روی احساسات پوچ و یا مزدوری می نویسند.  یکی دو نفر هم که مرا تهدید می کنند،  بی دلیل زحمت خود زیاد کرده و بی فایده است.  در هر صورت من در خدمت عزیزان جهت برداشت دروغ های تاریخی هستم،  فقط یک گام فاصله است تا اینجا.

     همانطور که در مقاله قرن سنت گریزی نوشتم،  هر شخص باید در جهت دانش و حرفه خود حرکت کند،  و کار فرهنگی خودش را در دنیای دمکراسی دیجیتال،  بخوبی و روشنی پیگیری نماید.  جوانان عزیز باید به توانایی خود برای کشف حقایق علمی تاریخ پی ببرند،  و ایمان فراوان داشته باشند که می توانند،  و از تکرار داستان های دروغی ساده لوحانه دشمنان خود داری کنند،  که کاری بسیار نا شایسته است.  تکرار کنم ساده نباشید،  و اغفال ترفند های دشمنان نگردید،  هر گونه کوتاهی مورد سوء استفاده استعمار نو و دشمنان برای تفرقه و جدایی و نیست در جهان شدن خواهد بود.  آنهایی که برای ما تاریخ دروغی نوشته اند،  خیلی بی سواد و مغرض بوده اند،  از   دروغ های آنها نهراسید،  با دست توانا و معرفت خاص ایرانی به دروغ های الکساندر و مغول و غیره بگوید:  نه، نه.  آنها می خواهند ما نتوانیم از حقوق تاریخی ایران دفاع کنیم،  و بگویند،  ایرانی ها ترسو و شکست خورده بودند!  بی تاریخ و اصل و نسب بودند!  خیال و تصوری باطل و ساده گانه تر از دروغ های شان را دارند.

      تحولات در جهان قرن 21 به سرعت می گذرد،  و هر روز شاهد مسائل جدید علمی و اجتماعی و غیره هستیم،  بنا بر این اندیش مندان در بخش تاریخ و جامعه شناسی تاریخی،  مسئولیت سنگین رساندن آگاهی صحیح را بعهده دارند.  نباید وابسته به دانش اندک گذشته،  و چند اثر بجای مانده باشیم،  که معلوم نیست واقعی و درست می باشند،  در اینجا توضیح داده ام.  گستردگی حرکت های مختلف جهانی،  در تمام بخشها را باید جدی گرفت،  و با نگرشی اصولی از باز نگری تاریخ باز نماند،  ندانستن واقعیتها باعث شکست و ناکامی غیر قابل جبران می شود.  در شرایطی که جهان و اطراف ما به ارتش های مختلف با سلاح های خطرناک مجهز هستند،  و با دانش جعلیات و رجزخوانی و معرکه گیری تاریخی برنامه های شوم سرنوشت سازی دارند،  ما باید واقعیت های تاریخی و جغرافیایی را بدور از دروغها خوب بشناسیم،  و از آنها نهراسیم و نگران نباشیم.  در حقیقت با دانستن واقعیتهاست،  که می توان بهترین برنامه ریزیها را برای آینده نوین داشت.

       تعدادی از عزیزان هم میهن،  ندانسته در وبلاگ ها و نوشته ها و گفته های خودشان،  از قهرمانان  کاغذی داستان های دروغ های تاریخی دشمنان ایران،  به عنوان قهرمان و کبیر نام می برند،  مثلاً می گویند اسکندر مقدونی کبیر!  امیدوارم هر چه زود تر با مطالعه وبلاگ انوش راوید بخود آیند،  و  خون شهیدان و فدا کاران ایران بزرگ در طول تاریخ را بیاد بیاورند.  بعضی از اساتید و گویندگان و مجریان،  در دروغ های تاریخی غرق شده اند،  و نمی خواهند واقعیتها را بپذیرید،  وظیفه جوانان با هوش ایرانی است که به آنها کمک کنند،  تا بسوی واقعیت های تاریخی بروند.  آنها می توانند با مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید،  حرکت نوینی را آغاز کنند،  و به میهن و ملت بزرگ و زیبای ایران باز گردند.  آن عده ای که همچنان داستان های دروغی دشمن و استعمار و امپریالیسم،  را باور دارند،  و عوامل آنها را قهرمان و کبیر می گویید،  باید از ملت عزیز ایران شرمنده باشند.

      نفوذی های دشمن با دروغ هایشان،  می خواهند جوانان قدرتمند ایران عزیز را،  از تاریخ و سرگذشت شیرین خود سرخورده کنند.  آنها می دانند وقتی ملتی به تاریخ و سرگذشت خود بی اعتنا و یا سرخورده شد،  بدین ترتیب به راحتی می توانند به آن ملت القاء کنند،  که ریشه خوبی ندارند،  و سپس در ادامه خواسته استعماری شان،  آن ملت بی تاریخ شده را چون درخت بی ریشه،  براحتی جا بجا کنند و تکه نمایند.  دشمنان ملت بزرگ ایران بدین ترتیب بر اسب مراد خود  سوار می شوند،  و در ادامه تاریخ استعماری،  آنها بیش از پیش خواهند تاخت.  ولی آنها کور خوانده اند،  انوش مچ آنها را می گیرد و افشا می کند،  در این راه جوانان با ذهن پویای جغرافیا ـ تاریخ در ایران فراونند.  در دوره اینترنت به سادگی می توان به افشا گری تاریخی دست زد،  ولی دشمنان هم بی کار نمی نشینند،  و می گویند که انوش  توهم دارد،  و همه چیز را دروغ می گوید،  و شکستها و بدبختی های تاریخی ایران را ساخته و پرداخته استعمار و دشمن می داند.  عزیزان این آخرین فکر آنها برای دفاع از دروغها و حفظ نوکران نشان است،  که خود نشان دهند پوچ بودن تاریخ ها و قهرمانان ساختگی آنهاست.

تاریخ و برنامه های کلی

     تاریخ و تاریخ اجتماعی زیر بنای فکری و تحلیلی،  تمام تئوریسین ها و برنامه نویس های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است،  اگر آنها از تاریخ بدرستی ندانند،  در برنامه ریزی هایشان اشتباه عمده می کنند.  مانند هیتلر که به دنبال آریایی ها جهانی را به کشتن و ویرنی داد،  صدام برای تکرار جنگ قادسیه،  کشتار و خرابی راه انداخت و خودش نابود شد.  آمریکا که می پنداشت اسکندر مقدونی و چنگیز مغول چه راحت به افغانستان و عراق پیروز شدند،  آمد و کشتن ها راه انداخت و اقتصاد جهان را به نابودی کشاند،  و هزاران هزار مثال دیگر.  امروز همین اشتباه در داده های تاریخی،  که در ذهن خود آگاه و نا خود آگاه تیوریسین هاست،  دارند با پاکستان بازی می کنند،  شمال آنرا بمب باران کردند تا مسلمانان را تحریک کنند،  و به حرکت علیه دولت مرکزی آن کشور بر انگیزانند،  و دولت آن کشور را با ترفند ضعیف کرده تا شیعه و سنی بازی در منطقه راه بیاندازند.  برای تکرار هیاهو های تاریخی،  مانند امویه و عباسی و محمود غزنوی،  می پندارند که می توانند عربستان را وزنه ای حساب کنند،  و این طرف با ندانستن تاریخ واقعی بازی ساده تری را پیش گرفته است.

      انگشت شماری در باور دروغ های تاریخ اصرار دارند،  و پا فشاری می کنند،  که اسکندر مقدونی و چنگیز مغول و اعراب بیابانی،  به ایران حمله کرده و در ایران بزرگ کشتار کرده.  می خواهند بگویند و باور داشته باشند،  که مبارزان تاریخ ایران تروریست و حشیشی نامیده شده اند،  و یا قهرمانان ایران را در اندازه زیاد و بدی،  رو در روی یکدیگر قرار داده اند،  و آنها را کوچک شمرده و ملت را خیانت کار گفته اند،  مانند بابک خرم دید و افشین و بسیاری دیگر.  این انگشت شمار مانده در داستان های تاریخی،  نمی توانند اندکی تحلیل کنند،  که برای اولین بار چه کسی دروغ های تاریخی و پرت و پلا ها را گفته،  و چرا چنین نوشته اند،  نقش دشمنان ایران و استعمار و امپریالیسم در این میان چه بوده.  یکی از همین انگشت شمار ساده دل گذشته خواه به من نوشته:  یاوه می گویی و سفسطه می کنی ما درباره تاریخ ایران خیلی زحمت کشیده ایم.  انوش راوید هم می گوید شما اندک زحمتی نکشیده اید،  دروغ های بی پایه اساس و بدون مدرک تاریخی را،  که چون داستان و افسانه برای ایران بزرگ نوشته اند،  از روی دروغ نامه هایی به نام کتاب تاریخ تکرار کرده و رونویسی کرده اید.  حتی نتوانسته اید اندیشه کنید،  و ذهن پیشرو تاریخی با دانایی قرن 21 را داشته باشید،  که آن دروغ ها را تحلیل کرده و به تاریخ و فرهنگ یادگیری بسپارید.  

     تأثیر دروغ هایی مانند،  تاریخ یونان، تاریخ مغول، تاریخ عرب، تاریخ ترک، تاریخ اروپا،  در سرگذشت ایران را باید با دید واقعی نگاه کرد،  برای این منظور مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ انوش راوید می تواند کمک بزرگی باشد.  هر گونه داده دروغ از تاریخ ایران بزرگ باعث اشتباه در برنامه ریزی های کلان شده،  و در نهایت صدمات جبران نا پذیری را در پی خواهد داشت.  وظیفه تاریخ دان تنها ذکر داستان های گذشته نیست،  کار سنگین او اتصال گذشته و آینده است،  این اتصال به تنهایی توسط یک یا چند نفر امکان ندارد،  بلکه باید در سازمان های قرن21 انجام شود.  تاریخ زیر بنای اصلی آینده نگری است،  و اگر تاریخ دانی قبل از مطالعه وبسایت ارگ در تاریخ و تاریخ اجتماعی اشتباه می کرده،  و در باره دروغ ها تحقیق و تحلیل نمی کرد،  او ندانسته بود.  مانند گفته بسیاری که در نظر های وبلاگ نوشته اند،  که چرا با اینکه ناسیونالیست هستم،  تا کنون به دروغ بودن ها فکر نکردم،  و یا نوشته اند،  با این وبلاگ بخود آمدم و تاریخ را با دید دیگری خواهم دید. 

       مهم ترین و سنگین ترین وظیفه در این قرن به عهده تاریخ گویان است،  که باید با سنت گریزی و دانایی قرن 21  داستان های تاریخی را تجزیه و تحلیل نموده،  و با دیدی نو و سبک تاریخ نگاری پارسی نگارش کنند.  برای این منظور باید در فرصت های مناسب و با حوصله تمام این وبلاگ و لینک های مربوط به مقالات را مطالعه نمایند.  افرادی که نمی توانند دروغ ها را دور بریزند،  و می خواهند به هر قیمتی شده آنها را حفظ نمایند و باور داشته باشند،  بزودی از دانش گرایش های مختلف تاریخی کنار زده خواهند شد.  بارها در وبلاگ نوشته ام،  که اگر این قبیل افراد درک وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران را ندارند،  فوراً خارج شوند،  و در جای دیگری گذران وقت کنند.  این وبلاگ برای هدر دادن زمان نیست،  برای اشخاصی می باشد،  که می خواهند جدید و جدید تر اندیشه و کار،  تحقیق و تحلیل کنند.

      ما برای برداشت دروغها از تاریخ ایران،  نباید روی شانس و امداد غیبی حساب باز کنیم،  بلکه باید با تحقیق و تحلیل، دانستن واقعیتها و سبک کار، هوش و زرنگی،  دشمنان تاریخ و سرگذشت ایران عزیز را شکست دهیم،  و درخت تنومند ایران بزرگ را از چنگال دروغ ها رهایی بخشیم.  جهان خواران استعماری را نباید دست کم گرفت،  آنها همیشه دروغ گفته و دروغ می گویند،  می دزدند و غارت می کنند.  در ضمن باید توجه داشت،  اندک اشخاصی که بخواهند مقابل دمکراسی قرن 21 قرار گیرند،  دقیقاً مقابل انبوه جوانان با هوش ایران بزرگ و قاره کهن قرار گرفته،  و خود بخود بی معنی می شوند و بزودی پایان می یابند.  سئوال مهمی که پیش می آید این است،  آن انگشت شمار ناچیز،  که با خواندن و یا دیدن این وبلاگ در دروغ های تاریخی پا فشاری دارند،  و با کوتوله ای تمام قصد مقابل با وبلاگ برداشت دروغ ها از تاریخ را دارند،  چه هستند؟

ارگ   http://arq.ir

کلیک کنید:  تماس و نظر

وقتی کم می آورند

      دروغ نویسها وقتی کم می آورند،  سعی می کنند دروغ های بزرگتری بگویند،  بدون اینکه تخصص آن دروغ را داشته باشند،  مانند تمام دروغ هایی که در تاریخ نوشته اند.  با کمی دقت و هوشیاری و استفاده از امکانات تکنولوژی امروزی،  مانند جستجو در اینترنت،  دروغ هر جمله را می توان فهمید،  و به راحتی افشا نمود.  دروغ نویسها چون کارشان پایه و اساس علمی در تاریخ ندارد،  هر کدامشان بنا به سلیقه و دانش اندک خودشان چیزی نوشته اند،  به همین جهت وقتی کتاب دروغی را می خوانیم،  متوجه می شویم که با دروغ مشابه دیگر کلی اختلاف در آمار و غیره دارد.  آن عده از مردم علاقمند به تاریخ و یا تاریخ دان های الکی،  که نمی توانند دروغها را درک کنند،  و داستان های پرت و پلای بی پایه و اساس و سند و مدرک را تاریخ می دانند،  روز بروز بر تعدادشان کاسته می شود،  و بزودی چنین اشخاصی وجود نخواهند داشت.

      ماجرا به این دروغ های تاریخ مورد نظر وبلاگ انوش راوید ختم نمی شود،  باید توجه داشت اصل این دروغ های قدیمی تولید استعمار و سپس امپریالیسم بود.  اما در ادامه تاریخ سازی و امپریالیسم نو،  تاریخ و سرنوشت های دروغ جدید زاده خواهد شد،  که باید با آنها نیز مبارزه کرد،  دروغ های جدید اساس کشورها بویژه در قاره کهن را هدف قرار داده است.  این نوع نبرد نو پدید بیشتر بخاطر غارت و نفت،  نگهداری حکومت های دست نشانده،  بحران اقتصادی در غرب و سپس پیشرفت های مدنی و اقتصادی در چین و کشو ر های آسیای جنوب شرقی و آسیای جنوبی است.  وظیفه تمام جوانان باهوش ایرانی است،  که این ترفند ها را بشناسند و با تفسیر و تحلیل های عمیق و جامع با آنها مقابله نمایند.

   توجه:  جوانان با هوش امروز تحلیل و دلیل می خواهند،  که ریشه در تاریخ و تاریخ اجتماعی داشته باشد،  آنها چون گذشتگان فقط با چند جمله هیچ چیز را نمی پذیرند،  و اگر دشمنان توانایی بیشتری در تحلیل و تفسیر و گفتن دروغ داشته باشند،  آنوقت گفته های کوتاه بدون تعلیل های علمی ما،  بی تأثیر و یا بر عکس می شود.  اگر هم درصد جوانان باهوش کم باشد،  و یا گفته ها و شنیده ها را سریع بپذیرند،  آنوقت باید فهمید کشور رشد و تکامل تاریخی خود را بخوبی طی نکرده و عقب افتاده است،  در آن صورت کار و نگرشی متفاوت می خواهد.  من سعی می کنم به این مسائل دقت کنم،  با مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ متوجه خواهید شد،  همچنین آماده بهبود سبک کار خود هم می باشم.

کلیک کنید:  دروغ داستان قادسیه

کلیک کنید:  نبرد چالدران دروغ دیگر

کلیک کنید:  هلنیسم دروغ بزرگ استعمار و غرب

کلیک کنید:  تماس و نظر

بازی با تاریخ و تاریخ اجتماعی

      فیلم های تاریخی تقلبی،  که در پست قبیلی و نیز جنگ نرم و تهاجم فرهنگی به آن اشاره نموده ام،  و تلویزیون های ماهواره ای خارجی،  مانند بی بی سی و منوتو 2 نشان می دهند.  بنظر من این فیلمها به هیچ وجه تاریخ نمی باشند،  بلکه دروغ و تحریف شده هستند،  که جهت مقاصد شوم استعماری منجمله،  شستشوی مغزی، اختلاف افکنی ملی و قومی، دروغ پردازی، ساده اندیش پروری، سپردن سرنوشت به پادشاهان و رهبران، تقویت تزهای مسلکی و دینی، خشونت و کشتار و بی رحمی شرقی ها،  و غیره می باشند.  می بایست در این باره بحث های روشنگری و روشنفکری انجام پذیرد،  و در اینترنت منتشر شود،  تنها قیام های میدان تحریر ها کافی نیست.

      دشمنان ملت های قاره کهن و شمال آفریقا،  با انواع ترفندها مشغول جنگ و سرکوب و به انقیاد کشاندن ملت های بیدار شده هستند.  یکی از مهمترین وظایف دانشگاه ها آگاهی دادن در این موارد است،  و فقط جمع کردن پول نیست،  یا استادانی که حداکثر در بهترین شرایط کار های مانند رانندگی آژانس را مهمتر از تحلیل و تحقیق تخصصی می دانند.  جوانان باهوش می توانند نسبت به سرنوشت و تاریخ خود هوشیارانه اقدام کنند،  جنگ بزرگ بین ما ملت های شمال آفریقا و قاره کهن،  با استعمار گران سابق است.  می بایست در این نبرد دوست و دشمن،  و انواع سلاح ها و اندیشه ها را شناخت،  و همه را در جهت این مبارزه تاریخی،  که اکنون از ابتدای قرن 21 با شیوه های جدید در اختیار است،  بکار برد.

      بویژه ما ایرانی ها که در مرکز تهاجم فرهنگی و تاریخی استعمار قرار داریم،  ما ایرانیان وظیفه اصلی برای ورود سریعتر و بهتر به تمدن جدید کنترل انرژی،  در منطقه را داریم.  مثلاً بی بی سی که ادعا می کند بی طرف است،  شیعیان و مردمان جنوب خلیج فارس را،  که رگ و ریشه ایرانی دارند،  می گوید شرق عربستان،  در صورتیکه با نگاهی به نقشه متوجه می شوید،  شرق عربستان فاقد سکنه می باشد،  و اندک جمعیت آن نیز شیعه نیستند،  اینها نمی خواهند در موضوعاتی حقیقت را بگویند،  و یا نام خلیج فارس را در چنین مواردی بگویند.

   توجه کنید،  نباید اجازه دهید ما ایرانی ها را اینقدر تحقیر کنند،  و بگویند که از همه شکست خورده اید،  و با دروغ و دونگ بگویند،  هر دشمنی براحتی به ایران تجاوز کرده،  و ملت های غیور،  ترک و کرد و لر و لک و فارس و ترکمن و بلوچ و عرب و غیره را شکست داده،  و کشته و اسیر گرفته است.  نباید در مقابل دروغ های تاریخی و کتابها و فیلم های حقه بازی استعماری ساکت باشید،  می بایست از شرافت تاریخی خود دفاع کرده،  و همه بگویید و بنویسید که ایرانی اغفال این دروغها نمی شود.  عده ای کمی ایرانی ها که افتخار تاریخی خود را شکست از دشمنان،  و تکرار دروغ های استعماری می دانند،  یا از یاران چهره ها و کارگزاران استعمار ند،  یا بشدت نا آگاه هستند،  باید جوانان با هوش به آنها کمک کنند،  تا دروغها را دور بریزند.

   پرسش از عموم:   آیا در اطراف خود آثاری از دروغ های تاریخی دشمنان را دارید؟

دروغ گویی بردگی ایرانی

      در خیلی از دروغ نامه ها می خوانیم،  که در زمان مغولان و اعراب و گاهی دیگران،  ایرانیان را اسیر می کردند،  و در بازار برده می فروختند،  و کلی رجز خوانی و چاخان های مختلف دیگر،  درباره ضعف ایرانی نوشته و گفته اند.  من یک پرسش دارم،  که در واقع آزمایش کمی علمی هم می باشد،  خودتان،  بله خود شما که دارید این را می خوانید،  خود را در آن گذشته ها فرض کنید،  با همان فضا،  دقت کنید با همه چیز تاریخیش،  اسیر شده اید در دست دشمنی که می گویید عقب افتاده است،  و شما متمدن و با سواد،  چه می کنید و چگونه رفتار می کنید؟  آیا سریع ورق را به نفع خودتان بر نمی گردانید؟  آیا اصولاً امکان هست شما را در بازار برده بفروشند؟  و ده ها سئوال دیگر از خود بپرسید.  و از خود بپرسید چرا اجازه میدهید اینهمه  دروغ بخوردتان بدهند،  بپرسید مگر با دشمن ایران همدستیم که این دروغها را می پذیریم.

       برده ها که بودند؟  از زمان سلسله هخامنشیان،  ایرانیان پایگاهی در زنگبار داشتند،  نمونه تعریف آنرا در داستان های تاریخی ایرانی نوشته ام.  و در زمان پادشاهی ساسانیان،  و پس از آن در زمان خلفا ایرانی،  این مکان به یک شهر ایرانی نشین تجارت پیشه تبدیل شد،  که خود داستانی دارد،  اینک از حوصله این پست خارج است،  و بزودی درباره آن می نویسم.  در دوره خلفا اعرابی که بازرگان برده بودند،  در این مکان بچه های چهار و پنچ ساله  قاره آفریقا را می خریدند،  و به خلیج فارس می فرستاده،  و به فروش می رساندند،  صاحبانشان آنها را در ده سالگی اخته می کردند،  و چون جزیره زنگبار در اختیار ایرانی ها بود،  نام های فارسی برای این برده های کوچک می گذاشتند.  بقیه این ماجراهای تاریخی را احتمالاً می دانید،  و در آینده بیشتر مینویسم.

کلیک کنید:  تماس و نظر

ادامه کار پانصد ساله

      اگر بپذیریم نیمی از یک کتاب دینی یا تاریخی قدیمی دروغ است،  در نتیجه از نظر علمی نمی توان پذیرفت نیمه دیگر آن صحیح است.  و هم چنین اگر نویسنده آن کتاب بر ما معلوم نیست و یا وابستگی طایفه ای و عقیده ای آن بر ما روشن نیست،  و یا تاریخ نگارش آن را بدرستی نمی دانیم و شناسه ای برای آن نیست،  پس نمی توانیم بخش هایی از آن کتاب را درست دانست و از آن در تاریخ استفاده کرد.  بنابر این وقتی عده ای دشمن ساده می آیند،  داستانها و ماجراهایی دروغی چون،  پوریم یهود، اسکندر مقدونی، ارب و تازی، چنگیز مغول، تیمور تاتار،  را با استناد به آن کتابها که نمی دانند منشأ اصلی آن کجاست و چیست،  می پذیرند.  بنابر این از نظر علمی باید به آنها و دلیل نگارش و گفتن و تکرار این دروغها از رسانه های دشمن از قبیل تلویزیون صدای آمریکا و بی بی سی لندن و غیره،  توسط عوامل استعمار و استکبار،   به دیده کار و فعالیت دشمنان ایران در ادامه راه پانصد ساله آنها دانست.  تاریخ دان های ایرانی باید فکر کنند و بیاندیشند و بخود آیند و این دروغها را شناسایی نمایند،  و نسبت به دور ریختن آنها و بازنویسی صحیح تاریخ شیرین ایران اقدام کنند.  بدلیل دروغ بودن،  در تمام این ماجرا های تاریخی،  نقش مردم در آنها خالی است،  مثلاً در ماجرای دروغی پوریم که می گویند در یکی، دو میلیون کیلومتر مربع انجام گردیده،  مردم کاملاً فراموش شده اند،  مردمی که در آن پهنه،  از تیره های گوناگون و در طایفه ها و قبیله ها و قلعه های مختلف سکونت داشتند،  از یک طرف و مردمی که تأمین کننده،  نیرو و اسلحه،  خدمات و غیره ارتش مهاجم بودند،  از طرف دیگر جایی ندارند.  انگار مردم خوب و شجاع ایران چوب کبریت بودند،  و آن نیروی افسانه ای دشمن،  آدم آهنی اتمی بوده است.  عزیزان وبلاگ انوش راوید را با دقت مطالعه و پیگیری نمایید،  نقش مردم و جامعه شناسی تاریخی را ببینید،  بیایید با جدیت دروغ های تاریخی را بیابید و آنها را از مغز خود دور بریزید.

   پرسش 611:  چرا در مقالات وبلاگ،  استعمار و امپریالیسم زیاد گفته و نوشته شده است؟

   پاسخ انوش راوید:  البته از واژه هایی که در ارتباط با موضوع وبلاگ کلیدی هستند،  زیاد استفاده نمودم،  منجمله استعمار و امپریالیسم.  روزانه دروغ های زیادی از زبان رئیس جمهورها، مقامات و مردم در سراسر جهان گفته می شود،  ولی فقط یک یا چند تای آنها از میان انبوه بی نهایت دروغ تأثیر در تاریخ دارند، و انبوه بقیه فراموش می شوند.  نیرویی یک یا چند دروغ مورد نظر را می پروراند،  بزرگ و مهم می کند و بخورد مردم می دهد،  تا منافع و مصالح خود را پیش ببرد.  این نیرو در طی پانصد سال گذشته استعمار،  و در ادامه آن امپریالیسم بوده،  که از دروغ های تاریخی بهره بردند.  بنابر این برای شناختن دروغها لازم است،  هم زمان نیروی محرک و تولید و پخش کننده آنرا هم شناخت،  نمونه آنرا در دروغگویی BBC در تاریخ نوشته ام.

تحلیل درست شکل تاریخی جامعه

      برای تحلیل های تاریخی و اجتماعی،  باید از ساختار های تاریخی اجتماع بدرستی دانست،  موضوع اصلی که تمام شکل و آهنگ، خرد و کل جامعه بر آن قرار گرفته است.  ساختار جامعه بر اثر فرایند ها دوره ای زمان بر شکل گرفته می شود،  اگر این فرایند بر اثر دخالت های خارجی و یا تاریخی کامل نشود،  نارس خواهد بود.  یعنی رشد و تکامل تاریخ اجتماعی بخوبی سپری نشده است،  و محصول آن دچار مشکل شده و به نوعی با حرکت حوادث از بین خواهد رفت.  می بینیم مردم در بسیاری از کشورها و سرزمین ها،  بی جهت شورش و انقلاب می کنند،  و سیستمی را که در آن هستند،  بهم می ریزند،  و وارد دستگاه دیگری می شوند،  که تفاوتی با قبلی نداشته.  این بر اثر نارس بودن فرایند رشد و تکامل جامعه خود آنها می باشد،  جامعه ای که در آن روشنفکران و تحلیل گران درکی از ساختار های تاریخی اجتماع خود نداشتند.

      با در نظر گرفتن فرمولها و فرایند ساختار های تاریخی اجتماع،  بسیاری از موضوعات و بحثها و نوشته های تاریخی و اجتماعی که امروزه از آنها بهره می برند،  در هم می ریزد،  و باید دوباره نویسی شوند.  این مسئله  مهمی است،  که تا کنون به آن توجه نشده،  ولی برای ورود به آینده نوین باید دقیقاً بررسی شوند.  خیلی از تاریخ نویسها و تحلیل گران امروزی اجتماعی و سیاسی گیج شده و می گویند،  نمی دانیم چرا این یا آن ملت یکصد سال است دارند انقلاب می کنند،  ولی به آزادی نرسیده اند.  این قبیل درکی از شکل تاریخی اجتماع ندارند،  مثلاً نمی توانند بدرستی تحلیل نمایند،  انقلاب مشروطه ایران پایان دوران فئودالی و آغاز بورژوازی بود،  یعنی شاهنشاهی تشکیلات فئودالی در آخرین مرحله تکامل آن بر کنار گردید،  و شاه نو بورژوازی وارد میدان شد.  در نتیجه می بینیم مردم و کشور در راه رشد و تکامل اجتماعی خود پیش رفته است.  اگر در 40 سال پیش از مردم می پرسیدند،  شاه برای چه است؟  بیشتر می گفتند،  مگه مملکت بدون شاه می شود،  درست درک نوع فئودالی،  بر جامعه حاکم بود.

      اگر این مهم در نظر گرفته نشود،  تمام تاریخ و تاریخ اجتماعی و تاریخ سیاسی و همه و همه،  داستان های بی پایه و اساس می مانند،  که دلایل شکل گیری آنها مشخص نیست،  و فاقد بهره برداری علمی می باشند.  با کمی دقت در گفته ها و نوشته های بسیار از تاریخ نویسان و تاریخ گویان،  داستان گونه ای بدون تحلیل آنها،  برای فرد متخصص کاملاً مشخص است.  آنچه که از تاریخ و تاریخ اجتماعی تاکنون بوده،  در پس زمینه ذهن تحلیل گران و برنامه نویسها و روشنفکران است،  و اگر زود تر علمی و آکادمیک فرمول بندی نگردد،  و چون داستان گفته و نوشته شود،  باعث اشتباه برای ورود به آینده خواهد بود.  بدین منظور مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید می تواند کمک بزرگی باشد.

کلیک کنید:  تماس و نظر

نمایش کوتاه مسخره

      دوشنبه 11 مرداد 89 تلویزیون بی بی سی مقداری اشیا تاریخی افغانستان را نشان داد و با یک نمایش مسخره کوتاه گفت:  آثار جدید و رد پایی از اسکندر مقدونی در افغانستان کشف شده است.  اما تمام اشیای هنری مربوط  به زمان سلسله هخامنشیان و حکومت اشکانیان و دوران کوشانی بود،  و هیچکدام اثری از اسکندر مقدونی نداشت.  این بی بی سی می خواهد چند هزار سال تاریخ شکوهمند ایران بزرگ را با چند سال دروغ اسکندر مقدونی عوض کند.  حال اگر من می گویم دروغ می گویند،  اندکی افراد ناراحت شده و می گویند نگو دروغ می گوید و ساده ها باور می کنند.  البته این نوع فیلم بازی کردن و دروغ گفتن BBC که کم نیست،  تأیید گفته من است،  که دروغ می گویند و ساده ها باور می کنند.

   در این باره و دروغ گفتن ها بارها نوشته و توضیح داده ام،  ولی اینجا نظری را بررسی می نمایم،  فرد بی نام نشانی در نظرات نوشته:

     همانگونه که این فرد بی نام نشان نوشته قبول دارد،  که در تاریخ دروغ هست ولی آنها را باور می کند،  حال یک پرسش دارم،  کسی که می داند در تاریخ دروغ هست ولی باور می کند،  بنظر شما چگونه آدمی است؟.  یکبار دیگر دانایی قرن 21 را یاد آوری نمایم،  و دوباره و صد باره بگویم قرار نیست تمام مردم و تمام تخصص ها تاریخ را حرفه ای بدانند.  همانطور که بارها نوشته ام منظور و هدف وبسایت انوش راوید،  فقط افرادی می باشند،  که تخصص و حرفه اشان یکی از گرایشات علم جغرافی ـ تاریخ است،  نه عموم مردم.

آخرین تیر های دشمنان تاریخ ایران

    اینروزها از هر دری با هر شگردی وارد می شوند،  که بگویند داریوش و کوروش و هخامنشیان یا دروغ بوده یا دروغ گفته اند.  قرن 21 زمان تخصص و تخصصی تر شدن است،  وقت این نیست که هر شخصی وارد هر دانشی شود و اظهار نظر کند،  اگر اینگونه باشد آینده پیش رو خراب خواهد بود.  مطلب زیر یکی از این ترفند هاست عیناً در زیر بررسی و پاسخ می گویم،  شگرد چی ها! * تا وقتی انوش راوید هست شما بیچاره اید.

     عین مطلب:

    قبل از هر چیز به تصویر زیر نگاهی بیندازید:

 *

 فکر می‌کنم کاملا واضح باشد که ۱۳ نفر در این تصویر نقش شده‌اند:  داریوش با دو نفر پشت‌ سرش در مقابل ۹ نفر دیگر و ۱ نفر هم که در زیر پای داریوش قرار گرفته.

  حالا بگذارید به کتیبه داریوش نگاهی بیندازیم:

  و داریوش شاه اعلام می‌ کند:  من آن ‌چه با اراده‌ اورمزد کردم،  من آن را در یک ‌سال انجام دادم،  پس از آن‌ که شاه شدم.  من نوزده نبرد کردم:  با اراده‌ اورمزد، من آن ‌ها را در هم شکستم و من نه شاه را گرفتم… سنگ ‌نبشته‌ داریوش بزرگ در بیستون، ترجمه و تفسیر:  فرانسواز سورینی، کلاریس هرن اشمیت، فلورنس ملبرن لابا، برگردان از فرانسه به فارسی: دکتر داریوش اکبرزاده.

اولین سوال این است،  که چرا تعداد اسیران نقش شده در تصویر (۱۰ نفر) با عددی که داریوش در کتیبه ذکر می‌کند ۹ نفر هماهنگی ندارد؟  نفر دهم کیست که نامش در کتیبه نیست؟

آیا نفر دهم بعدا به نقش اضافه شده؟  اگر جواب مثبت است، چرا؟ باز هم اگر جواب مثبت است کدام یک از نقوش بعدا اضاقه شده اولین اسیر ایستاده یا آخرین اسیر ایستاده و نامش چیست؟

سوال دیگر این ‌که چرا قد و قواره‌ همه‌ اسیران یک ‌اندازه است (۱۲۶ سانتی‌ متر) و آخرین نفر قدش بلندتر از بقیه است،  با کلاهش ۱۷۸ سانتی‌متر؟  چرا اصلا این یکی کلاه به سر دارد؟  چرا یکی از اسیران در زیر پا نقش شده و مابقی ایستاده‌اند؟  آن که در زیر پای داریوش افتاده کدام شورشگر است؟

در جلوی داریوش ۹ اسیر هستند که به گردن ۹ نفرشان طناب بسته شده و تنها نزدیکترین اسیر ایستاده به داریوش طناب بر گردن ندارد، چرا؟

سوال دیگر این ‌که، آیا شما تا به حال شنیده‌اید که دو نفر با نام «بردیا» در زمان داریوش سر به شورش بردارند؟ اگر شنیده‌اید که هیچ، اما اگر نشنیده‌اید به ادامه‌ کتیبه داریوش توجه کنید:

یکی در نام، گئومات مغ - او به دروغ اعلام کرد من بردیا، پسر کوروش (هستم)، او پارسیان را شورشی کرد… یکی در نام  Misdatta، پارسی - او به دروغ اعلام کرد من بردیا پسر کوروش (هستم) و پارسیان را شورشی کرد…  همان سنگ ‌نبشته‌.

به بخش‌های دیگری از کتیبه داریوش دقت کنید:

 و پس بود مردی، گئومات مغ نام… او به مردم به دروغ اعلام کرد من بردیا، برادر کمبوجیه هستم… آن ‌گاه من با اراده‌ اورمزد به گاه دهمین روز از ماه Bagiyadis با مردانی کم، گئومات مغ با او، مردان وفاداری که پیروانش بودند، کشتم… همان سنگ ‌نبشته.

و در جای دیگر آمده است:

 و اعلام می ‌کند داریوش شاه:  یک مردی در نام  Misdatta، ساکن شهری در نام  Turrauma، در ناحیه ‌ای در نام Iautias در پارس، او برای دومین بار در پارس شورید. او مردم را چنین گفت، با این گفتار: من بردیا پسر کوروش هستم…  همان سنگ ‌نبشته‌.

مطمئنا این فرد همان فرد قبلی نیست چرا که گئومات مغ قبلا توسط داریوش کشته شده بود و از طرفی این فرد دوم برای دومین مرتبه شورش کرده است و گفته است که من بردیا هستم. آیا این فرد در مرتبه‌ اول هم ادعا کرده بود که بردیا است؟  آیا در ظرف یک ‌سال حداقل دو نفر ادعا کرده‌اند که بردیا هستند؟  اصولا در کتیبه‌ داریوش با این موضوع مواجه هستیم که کسانی (شورشیان) خود را به جای دیگری جا زده‌اند (دو شورشی دیگر نیز خود را «نبوکدرچر» پسر «نبونید» جا زده‌اند.  سوال این است که چطور چنین اتفاقی می‌افتاده و امکان ‌پذیر بوده است؟  آیا به این خاطر است که مردم عادی صورت شاهان و شاهزادگان را نمی‌دیدند؟

   پاسخ مطلب فوق در اینجا کتیبه داریوش بزرگ در بیستون دقیقاً ذکر شده است،  آنرا مطالعه نمایید،  آن کتیبه یک تاریخ واقعی است،  مستند و بی چون چرا می باشد،  وظیفه تمام ایرانی های عزیز می باشد،  که آنرا با دقت مطالعه نمایند و در حفظ آن بکوشند.  اما به بهانه این پرسش مطلبی نوشته ام که توجه شما را به آن جلب می کنم:

روزی تاریخ سخن می گوید

      چند نفر انگشت شمار مذبوحانه به دروغ های تاریخی ساخته و پرداخته استعمار بشدت چسبیده،  آنها یا ساده اند یا نوکر و جیره خوار بازمانده همان استعمار گران تاریخ نویس،  که نمی خواهند مردم ایرانی و قاره کهن واقعیت های تاریخی را بدانند.  آنها از وبسایت ارگ انوش راوید بشدت ترسیده اند،  و در وبلاگ های کذایی با نام های مهم ایرانی،   ولی بی نشان خودشان و نظرات وبلاگ های دیگران،  با نشر اکاذیب سنگین می نویسند،  وطن فروش و خائن،  و آخرین ترفند های خود را برای اینکه آگاهی به میان مردم نرود تلاش می کنند.  آنها آنقدر نمی دانند که وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران که تاریخ را با دقت و ریزه کاری علمی با دانایی نوین بررسی می کند مغالطه می گویند.  و دروغ های حمله اسکندر مقدونی، اعراب بیابانی، چنگیز مغول، تیمور ازبک، محمود پشتون به ایران را واقعی می گویند،  آنقدر شعور ندارند که تشخیص دهند،  در طول تاریخ و تا قرن 20 کشور هایی بنام یونان، عربستان، مغولستان، ازبکستان، پشتونستان، اصلاً وجود خارجی نداشتند،  و به هیچ عنوان و شکل این سرزمین ها و مردمان آنها در تاریخ ابراز وجود نداشته اند،  فقط در دروغ حمله به ایران به روی کاغذ نام آنها گفته شده،  آن سرزمین ها فوق العاده کم جمعیت و بی اهمیت بوده اند.  در اواخر قرن 19 و اوایل 20 استعمار انگلستان آنها را بزحمت سرهم و جمع و جور کرد،  و بشکل یک کشور از چنگال عثمانی و روسیه در آورد.  استعمار می خواسته با این دروغها بگوید که ایرانی ها بقدری ضعیف و شکست خورده بودند،  که از مردمان کشور هایی که هر گز در تاریخ وجود نداشته اند شکست خورده است،  می خواهند شخصیت تاریخی ایرانی را زیر سئوال ببرند،  و یا خورد کنند.  چون از ایران و ایرانی می ترسند،  چون از ملل قاره کهن می ترسند،  و می خواهند با این دروغها دشمنی و تفرقه و نفاق تاریخی ایجاد کنند و بهره ببرند.  نمونه آن امروزه ترساندن کشور های اربی (عرب) از ایران و فروش میلیارد ها دلار اسلحه به آنها می باشد.  یکی از مقامات آمریکایی چندی پیش گفت،  ایرانی ها و اربها (عرب) هزاران سال با یکدیگر دشمنی دارند،  آنها در ادامه منافع امپریالیسم به این دروغهای تاریخی دامن می زنند.  و نیز همان دشمنان تاریخی می خواهند القا کنند،  که ایرانی ها توهم دشمنی دارند،  این دشمنان می خواهند با ترفند های مختلف خود را پنهان کنند،  و غافل گیری های برنامه ای نمایند،  اما آنها کور خوانده اند،  ایرانی ها با هوش و هوشیار و مراقب هستند.

      عزیزان هم میهن ایرانی و قاره کهن هوشیار باشید و دروغها را بشناسید،  و به سوی کشف واقعیت ها بروید،  آینده و سرنوشت را بر اساس واقعیت های تاریخی گذشته خود بنویسید،  در این راه مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید کمک بزرگی است.  پا و ذهن را جلو بکشید و بسوی آینده نوین و تمدن جدید کنترل انرژی بروید،  ما مردم ایران بزرگ می توانیم،  فقط باید اول ترفند های دشمنان را بشناسید،  که اشکال مختلف دارد یکی از آنها امروزه اندک وبلاگ هایی هستند،  که ظاهری ایرانی و ملی و دینی و باستانی دارند،  و با چند تعریف آبکی از تاریخ ایران و دین و یا ملت های ایرانی،  دروغ های تاریخی را تکرار و رو نویسی می کنند،  و می خواهند گمراهی و خمودی و سر شکستگی بسازند.  آنها فقط چند ساده بی نام نشان هستند،  که معلوم نیست پدر و مادر آنها کی و کجایی اند،  و درکی از واقعیت ها و توانایی ملت ایران ندارند.  بدین منظور بخش هایی از تاریخ افریقا را بررسی می کنم که شیوه کار استعمار گران و نوکران آنها را بشناسید،  از دید استعمار قاره کهن و آفریقا تفاوتی ندارد.

      پاتریس لومومبا قهرمان افریقا گفته است:  روزی تاریخ سخن خواهد گفت،  اما نه تاریخ که در بروکسل، لندن و پاریس یا واشنگتن می نویسند و تعلیم می دهند،  بلکه تاریخی که در کشور های رها شده از بند استعمار و دست نشاندگان آن می آموزند.  باری افریقا تاریخ خود را خواهد نوشت و این تاریخ هم در شمال و هم جنوب تاریخ افتخار و شرف خواهد بود.

      قوام نکرومه در کتاب معروف خود بنام افریقا باید متحد شود (ترجمه دکتر محمد توکل) نوشت:  تا زمانی که برده داری در دنیای جدید ریشه ندوانده بود کسی افریقایی ها را تحقیر نمی نمود.  جهانگردانی که از این قاره دیدن نموده بوده اند در خاطرات خود فقط با کنجکاوی و دقتی که برای غریبه ها امری طبیعی است سکنه افریقا را توصیف نموده اند.  طرز تفکر جدیدی در مورد افریقا تنها هنگامی به میان آمد که تجارت بردگان و برده داری به مقیاسی وسیع و سرسام آور افزایش یافت.

      این قطعه بنیان اجتماعی ـ اقتصادی همه جعلیات بورژوازی باختر را درباره کهتری نژاد افریقایی ها بدرستی منعکس می کند.  انسان شناسان بورژوازی برای توجیه بردگی افریقایی ها و وحشیگری فوق العاده سوداگران باختری در زمینه خرید و فروش اسیران افریقایی بعنوان برده،  نظریه نقص ارزش انسانی افریقایی ها را بمیان آورده اند.  آنها ساکنان افریقا را مردمی از نژاد پست می شمردند،  و هر گونه تأثیر آنها را در پیشرفت تمدن انسانی انکار می کردند.  اما یافته های انسان شناسی علمی و دیرین شناسی همه بیهوده گویی های انسان شناسی امپریالیستی را ب زباله دان تاریخ ریخت.  مورخان و جامعه شناسان بورژوازی نیز برای تخطئه تاریخ و فرهنگ افریقایی ها بیکار ننشستند،  آنها برای توجیه تجاوز وحشیانه استعمار گران به سرزمین افریقا چنین موعظه می کردند،  که گویا افریقا در قرون جدیدی در خواب جهل و غفلت فرو رفته بود،  هیچگونه آمادگی برای پیشرفت و توسعه نداشته،  و فقط دخالت تمدن غربی می توانست آنها را از این خواب خرگوشی بیدار و پذیرای فرهنگ و تمدن جدیدی کند.

      این جامعه شناسان به اختلاف سطح رشد اجتماعی ـ اقتصادی میان کشور های اروپایی و افریقایی در قرون جدید استناد می کردند،  و آنرا دلیل امتیاز تمدن غربی می شمردند.  طبیعی است که آهنگ رشد و تکامل تاریخ اجتماعی مردم و سرزمین ها ب علت های گوناگون بستگی دارد بعضی از کشورها در موقعیت جغرافی ـ تاریخ سریع تر وارد مراحل جدید در ساختار های تاریخی اجتماع شده اند،  و بعضی قاره ها دیرتر و این ب هیچ وجه دلیل امتیاز کشورها و ملت های بر گزیده نیست و نمی تواند باشد،  چه بسا بسیار در فرهنگ و دانش دست آورد های سازنده و کلیدی در تاریخ تمدن بشر داشته اند.

      در میان کشور های اروپایی نیز نا برابری در آهنگ رشد وجود داشته است،  مثلاً اولین دولت سرمایه داری شهری در ونیز ب وجود آمد و سپس شهر های دیگر ایتالیا مانند فلورانس و جنوا و امفالی در راه اسقرار سرمایه داری گام بر داشتند.  وقتی در انگلیس انقلاب بورژوازی ب پیروزی رسید،  در بیشتر کشور های اروپایی نظام فئودالی استبدادی سلطه داشت،  قبلاً در این باره توضیح داده ام.

      اختلاف سطح رشد اجتماعی ـ اقتصادی در میان کشور های افریقایی از این هم بیشتر بود،  و قاره افریقا مملو از جوامعی با سطح توسعه متفاوت بود،  بین امپراتوری حبشه و گروه های پیگمی در جنگل های کنگو،  یا بین امپراتوری سودان غربی و شکار چیان خویسان در صحرای کالاهاری تفاوت نمایانی بود.  دوره ای که در مصر نظام فئودالی پیشرفته برقرار بود،  در بسیاری از کشور های قاره نظام قبیله ای سلطه داشت،  و بسیاری از مردم افریقای گرمسیری و جنوب در مراحل مختلف نظام اشتراکی قبیله ای اولیه بودند.  اما این دلیلی بر عقب ماندگی فرهنگی نبود،  گیسلی هی فورد،  ناسیونالیست افریقایی نوشت:  حتی قبل از ارتباط بریتانیا ما مردمی توسعه یافته بودیم،  نهادها و تأسیسات خود را داشتیم،  و درباره حکومت صاحب نظر بودیم.

      پیروزی کاپیتالیسم در کشور های پیشرفته اروپا،  شرایط لازم را برای رشد شتابان تولید سرمایه داری و پیشرفت فنی فراهم آورد،  ارتش و ناوگان کشور های سرمایه داری که با سلاح های تازه مجهز شده بودند، برتری بلامنازع بر دولت های افریقایی پیدا کردند،  ب کمک گلوله های چنین ارتش و ناوگانی بود،  که دولت های سرمایه داری غرب به سرزمین های افریقایی تجاوز کردند،  و مردم آنرا به اسارت کشیدند.  بنابر این علت اصلی عقب ماندگی افریقایی ها همین تجاوز استعمار گران است،  که جهت بهره برداری بیشتر تاریخ هایی هم مطابق خواسته خود برای افریقایی ها نوشتند،  که در آن تاریخ آنها را ضعیف و بی فرهنگ و شکست خورده نوشتند،  درست مانند تاریخ هایی که برای قاره کهن ساخته و پرداخته اند.

      پرتقال اولین کشوری بود،  که به افریقا دست اندازی کرد،  پس از استعمار پرتقال، انگلیس، فرانسه، هلند، بلژیک، آلمان و غیره به این قاره تاختند،  تاخت و تاز و وحشیگری اروپائیان تأثیر هولناکی در روند پیشرفت افریقا گذاشت،  استعمار گران تاریخ و مردم افریقا را زمین خود و شکار گاه سیاهان کردند،  آنها بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت مناطق تصرف شده را نابود کردند،  و ده ها میلیون نفر را به عنوان برده به اروپا و آمریکا بردند.  تجارت بردگان موجب کاهش عظیم جمعیت و انحطاط افریقا شد،  و مدتی دراز از رشد نیرو های مولده آن جلو گیری کرد.  دانشمندان بورژوازی نیز به کمک نیروی نظامی استیلاگر خود آمدند،  و تاریخ های دروغی ساختند و نوشتند،  و انواع گوناگون نژاد شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی از چنته جعلیات خود بیرون ریختند،  تا بر سبعیت و درندگی استعمار آب تطهیر تمدن پیرو هلنیسم دروغی خودشان بریزند،  و برای تداوم غارت ملت های افریقا بهانه های علمی بتراشند.

کلیک کنید:  تاریخ ورود نام های عربی به ایران

کلیک کنید:  نام های ایرانی در قاره های جدید

کلیک کنید:  اثر های جهانی تمدن های کهن آت و جی

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

کارگاه اندیشه و فکر سازی ارگ

      از دید شخصی که در یک زمینه علمی و تکنیکی تربیت شده باشد،  آزمایشگاه جایی آرام، آشنا، نسبتاً منظم و قابل پیش بینی است،  که در آن انسان با لوله های آزمایش،  مدار های الکترونیک،  فرضیه های مستدل و آزمایش های دقیق سرو کار دارد.  اما دنیای مدیریت وبلاگی در زیر مجموعه های علم جغرافی ـ تاریخ،  سرو کار انسان با انسان ها و تجربه در محیط های گسترده است،  انسان هایی که هر کدام شخصیت متفاوت،  اندیشه دگر،  دانشی کم و بیش دارند.  تجربه در محیط های گسترده نیز توانایی برخورد با موضوعات را می خواهد.  برای داشتن آزمایشگاه وبلاگی،  کارگاه فکر سازی می تواند جایگزین مناسبی باشد،  امیدوارم با نظرات خود در بهبود کار این کارگاه کمک نمایید.

   تعریف ساده علم هرمنوتیک ــ  این علم خیلی ساده است،  فقط در کتابها و سایتها مقدار زیاد حرف های خارجی ها را نوشته اند،  و شاید نویسنده ها خواسته اند،  با نوشتن اسامی و . . .

   استراتژی و مدیریت استراتژیک ــ  تعریف های زیاد و گاه ناسازگار،  از استراتژی و مدیریت استراتژیک ارائه شده است.  به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند هنر است که . . .

   پارادایم و تحلیل های جدید ــ  واژهٔ پارادایم  Paradigm  پارادیگما   paradeigma به معنی الگو و مدل یا به طور کلی چارچوب نظری و فلسفی از هر نوع است،  این واژه نخست در سده . . .

   اندیشه ادبیات و هنر ــ  اندیشه ادبیات و هنر در طول تاریخ اندیشه در ایران،  همیشه مورد بحث و جدل و کشمش بوده،  ادبیات و هنر،  مقوله علمى، تجربى و یا قانون ریاضى و . . .

   بزرگان علم و دانش جهان ــ  در پست های مختلف وبلاگ،  از اندیشمندان و دانشمندان ایران نوشته ام،  در این پست چند دانشمند و بزرگ علم و ادب غیر ایرانی را می نویسم،  که با سختی . . .

   فلسفه اطلاعات نوین ــ  امروزه در دانایی نوین،  فعالیت فلسفیِ کامپیوترگرا یا مبتنی بر نظریه اطلاعات نوین،  به حوزه ای پربار و رو به رشد در عرصه پژوهش های فلسفی بدل شده است . . .

   رمز موفقیت جامعه ــ  جامعه ای موفق است،  که توده مردم آن رمز موفقیت را نیک آموخته باشند،  باید توجه داشت که آموزش ها منحصر به مواد درسی نظیر تاریخ و فیزیک و ریاضی و . . .

   شهروند خوب در تاریخ ــ  حدود 4000 سال پیش،  در دوره ای از تاریخ مصر باستان به نام دوره پادشاهی قدیم،  نشانه هایی از اندیشه جوابگویی آیند به مضنه ظهور رسید،  و پس . . .

   دیدگاه ها در ماهیت جامعه ــ  همه ما سعی می کنیم جامعه ای آزاد و دمکرات داشته باشیم،  برای کلمات آزاد و دمکراتیک معانی زیادی وجود دارد ولی بطور کلی مفهوم کلمات . . .

   قورباغه ها پخته می شوند ــ  نگاه تحلیل به اینترنت ایران:  90 درصد جوانان زیر 22 سال به مسیر های سطحی و بی محتوا رفته اند،  80 درصد 22 تا 28 سال چیزی مشابه هستند،  همراه . . .

   استفاده از تکنولوژی های اطلاعاتی ــ  واژه ها غالباً پلهای تغییرات اجتماعی و نوعی نشانه ناپیوستگی هستند،  که آغازگر تفکر واژگون میباشند،  در واقعی ما نباید اجازه دهیم انبوه قوانین . . .

   تعیین صلاحیت کاری افراد ــ  تعیین صلاحیت افراد،  مستقیم به آینده مربوط می شود،  برای اینکه بدانیم آینده مان چه میشود،  و سوالات را پاسخ دهیم،  و بتوانیم گذر تاریخی موج سوم و . . .

   تغییر در انسان ــ  باورها، عادتها، اعتقادات و نگرش های ما به دنیا ناشی از آموخته هایی است،  که در گذشته از طریق ارث یا اکتساب (تربیت، تجربه و رفتار)،  به ما انتقال داده . . .

   تاریخ بی برنامگی افکار ــ  یک از مهمترین موضوعات برای آیند نگران دانستن نوع و شاخص فکرها در گذشته و حال است،  امروز بسیاری از مردم نمی توانند برای آینده خود طرح و . . .

   اندیشه اوهام و خرافات ــ  از بسیاری به اصطلاح تحصیل کرده ها گفتم که در جهان امروز غرق اوهام و خرافات شده اند و به جای اینکه جهان آفرینش را علمی نگاه کنند آنرا چشم انداز . . .

   کار هایی برای افزایش بهره وری ــ  با بهره گیری از تعدادی فرمول و قانون می توان بهره وری در زندگی روزمره را افزایش داد،  اما باید توجه کنید،  وجود شما جزو زیر مجموعه کدام . . .

   سیستم های فلسفی ــ  به منظور پویایی وبلاگ،  در بخش کارگاه فکر سازی به موضوعات ذهنی و نظری و عینی می پردازم،  اکثر این بحث ها مربوط به قرن های گذشته می باشند . . .

   منطق نظری ــ  منطق نظری گویند بوسیله ارسطو تدوین،  و بعدها بابهایی بدان افزوده شد،  در تعریف منطق گفته اند،  منطق نرم افزاری است،  که انسان را از خطای در فکر . . .

   استدلال (حجت) ــ  اگر تصورات معلومی،  آدمی را به تصور مجهولی راهنمایی کند،  و چنانچه تصدیقات معلوم،  ذهن را بتصدیق مجهولی بکشاند،  حجت یا استدلال گفته می شود . . .

   بازبینی در شتاب حرکت ــ  خلاقیت و درخشش یک اندیشه و بوجود آمدن نظرات و ایده‌ های نو می باشد،  از نظر معنی، بیشتر در جنبه ‌های فکری و نظری و به اصطلاح  . . .

   قضاوت خود را تقویت کنید ــ  برای اجتناب از بعضی عادات مسخره که بشر بدان متمایل است،  مجاهدت و نبوغ فوق بشری احتیاج نیست،  چند قاعده ساده از ارتکاب اشتباهات پیش پا . . .

   روش مذاکره ــ   مهمترین موضوع برای مذاکره این است،  که شنوده خوبی باشیم نه صرفاً گوینده،  زیرا هر چه بیشتر حرف بزنیم فرد مقابل فکر می کند،  که قصد فریب و گمراه کردن وی . . . . .

   تمرکز برای مطالعه ــ  میخواهید یک جلسه مطالعه را شروع کنید، اما دست و دلتان به کار نمیرود و شرایط  جور نمیشود،  مطالعه را شروع کرده اید، اما بعد از گذشت زمانی، متوجه . . .

   نوشتن مقاله علمی در وب ــ  بسیار دیده ام که در وبلاگ ها بدون در نظر گرفتن اصول لازم می نویسند،  برای کمک به بهبود نگارش مقاله و تحقیقات در وبلاگها سری مطالبی جهت یاد آوری . . .

   نگارش و بیان تحقیق ــ  بهتر است صورت مسئله تحقیق سئوالی نوشته شود،  و از بیان آن به صورت عبارت کلی یا جملات خبری خود داری کرد،  نمونه در صفحه و کتاب و وب . . . .

   احترام به حقوق دیگران ــ  احترام به حقوق دیگران برای ارزش معنوی مقاله و تحقیق بسیار مهم می باشد،  بهره برداری از آثار دیگران و ذکر آن در گزارش تحقیق به دو صورت مستقیم . . . .

   شناخت دانایی و تاریخ فکر ــ  سپاس محققان را که از پیدایش تمدن بشری و در طول تاریخ و تمام حکومتها،  با تحقیق و تعلیل در موضوعات گوناگون زندگی و سرنوشت بشر را تغییر . . .

   مفهوم تحقیق علمی ــ  تقریباً همه انسان ها برای یافتن پاسخ سئوال ها و حل مشکلات خود ناچار به کاوش هستند،  می توان گفت که همه مشغول تحقیق هستند،  ولی آنان تشریفات و . . .

همه و مطالب دیگر در:

 ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

کارگاه اندیشه و فکر سازی ارگ

 کارگاه اندیشه سازی ارگ،  صفحه دو

منبع:  اطلاعات شخصی، اینترنت،  نشریات.

سیستم های فلسفی

      به منظور پویایی وبلاگ،  در بخش کارگاه فکر سازی به موضوعات ذهنی و نظری و عینی می پردازم،  اکثر این بحث ها مربوط به قرن های گذشته می باشند و دیدگاه و کارشناسی آنها در قرن 21 متفاوت می باشد.  زیرا این قرن فقط برای حرفه ای ها می باشد،  و هر شخص می توان در گرایش ویژه ای،  دیدگاه تخصصی مربوطه را داشته باشد.  در این زمان جمع بندی و طبقه بندی فلسفه های نوین،  خود دانش خاصی را در بر می گیرد،  که باید شناخته و گشوده شود.

   فلسفه شک، Scepticisme   ــ  فلاسفه شک معتقد هستند،  که آدمی قادر بدرک حقایق و ذات اشیا نمی باشد،  معرفت و دانش ارزشی ندارد،  و دلایل بر اثبات ادعای خود بیان می کنند و می گویند:  آدمی بخطای ادراک دچار است،  و آنچه را که حقیقت می داند در واقع خطاست،  همچنین اگر حقیقتی وجود داشته باشد،  پس چرا اینهمه تضادها و تناقضات فراوان دیده می شود.  در حالیکه می دانیم حقیقت یکی بیش نیست،  زیرا نزد هر کس راجع بموضوعی عقیده ای خاص دارد،  و حتی در یک فرد نیز در زمان های مختلف،  تخالف عقیده دیده می شود.  شکاکان معتقدند،  که برای اثبات قضیه ای از قضیه دیگر کمک خواسته می شود،  که دور لازم می آید،  و دور در فلسفه باطل است،  و یا قضیه تازه و مستقل است،  که محتاج با ثبات می باشد،  و برای ثابت گردانیدن آن،  بقضیه سومی نیاز است،  که تسلسل پدید می شود،  و اینهم باطل است.   چون معرفت بیک حقیقت حاصل گردید،  باید بحقایق دیگر نیز این معرفت حاصل شود،  زیرا همه حقایق جهان یکی می باشند،  و با هم بستگی دارند.

  فلسفه جزم و یقین،  Dogmatisme  ــ  پیروان و پیشوایان این شیوه اندیشه فلسفی قائلند باینکه،  آدمی قادر بدرک حقیقت می باشد،  حال باید دید که حقایق فقط جنبه ذهنی دارند،  یعنی منحصراً این حقایق در ذهن آدمی جا دارند،  یا در خارج هم هستند،  و وجود مستقلی دارند.  آن دسته از فلاسفه که حقایق را امری ذهنی می دانند ایده آلیست،  و آن عده که قائل به وجود حقایق در خارج می باشند رآلیست می گویند.

   فلسفه اصالت تصور،  Idealisme  ــ  معتقدان این عقیده می گویند،  اشیا و حقایق وجودشان بستگی به ادراک دارد،  و برای بیان عقیده و اندیشه چندین عقیده فرعی پدید آمده است بدین قرار:

   الف ــ  نفی ماده،  پیروان این عقیده بر این قائلند،  که آنچه از حقایق مادی وجود دارد،  فقط زاده اندیشه و احساسات خود ماست،  یعنی این پدیده ها همه نفسانی و داخلی می باشد،  و جنبه خارجی ندارد.

   ب ــ  فلسفه نمود،  معتقدان می گویند،  در جهان جز حالات نفسانی و احساسات آدمی چیزی وجود ندارد،  و این حالتها بهم مرتبط و متصل نمی باشد،  و وسیله پیوندی بین حالت های نفسانی وجود ندارد.

   پ ــ  بود و نبود،  معتقدند که حقایق وجود دارد،  و قائل بوجود روح و ماده هر دو می باشد،  ولی چون آدمی صورت اشیا را خود در ذهنش مرتسم و تصور می کند،  بنابر این فقط ظواهر آن بر وی مکشوف می شوند،  نه حقیقت آنها.

   منطق نظری

      منطق نظری گویند بوسیله ارسطو تدوین،  و بعدها بابهایی بدان افزوده شد،  در تعریف منطق گفته اند،  منطق نرم افزاری است،  که انسان را از خطای در فکر باز می دارد.   همانطور که دانستن دستور زبان،  ما را از هر اشتباهی،  که ممکن است در گفتار رخ دهد،  باز میدارد،  منطق هم در جلوی خطای ذهنی و فکری را خواهد گرفت.  با اینکه منطق از معانی بحث می کند،  اما برای مطالب و معانی به الفاظ و اصطلاحات خاصی نیاز دارد،  که در خلال این مبحث بمناسبت ذکر می شود.

   تصور عبارتست از حصول صورت اشیا در ذهن،  مانند تصور درخت، بلندی، زیبایی،  چنانچه بر این تصورات بطور نفی یا اثبات حکمی اضافه شود،  در آن وقت تصور نخواهد بود بلکه تصدیق می باشد.

   تصدیق در تعریف مزبور بیان گردید،  که تصدیق عبارتست از بیان حکمی نفیاً و اثباتاً بر کسی یا چیزی،  مانند:  خورشید درخشید،  انوش آمد، مانیتور نشکست.

   خمس در منطق پنج کلیت بدین قرار دارد،  جنس، نوع، فصل، عرض عام، عرض خاص،  به تعریف:

  * جنس آنست که بر موجوداتی دلالت کند،  که دارای ذات و حقیقت گوناگون (مختلف الحقیقه) می باشد،  مانند:  انسان، اسب، روباه.

  * نوع آنست که دارای افرادی باشد، که در ذات یکی باشند، (متفق الحقیقه)،  مانند:  انسان که شامل انوش و رضا می گردد،  و افراد انسانی از لحاظ نوعیت و انسانیت یکی می باشند.

  * فصل عبارت از اینکه بین دو نوع اختلاف اساسی وجود داشته باشد،  مانند شیهه کشیدن برای اسب،  و سخن گفتن برای انسان،  زیرا بجز اسب شیه نمیکشد،  و بجز انسان سخن نمی گوید.

  * عرض خاص عبارتست از یک قسم صفت مخصوص برای یک نوع،  خنده برای انسان.

  * عرض عام آنست که صفتی مشترک بین چند نوع باشد،  مانند، راه رفتن برای انسان، اسب، گرگ.

      مفهوم و مصداق در هر امر دو کلی وجود دارد که مفهوم و مصداق می باشد.

  * مفهوم عبارتست از مجموع صفت های مشترک که معانی کلی از آن فهمیده می شود،  مانند، جسم نمو کننده حساس، و شیهه کننده برای اسب،  که همه آنها مجموعاً مفهوم اسب را می رساند.

  * مصداق، اگر مثلاً در مورد انسان بخواهیم افرادی که در خارج وجود دارند بحث کنیم،  و برخی از آنها را مشخص یا ذکر کنیم در این صورت مصداق گفته می شود،  مانند، لیلا، رضا، انوش، حسن، سارا، که مصداق های انسان می باشند.

   اقسام و دلالت ها،  در منطق همانطور که گفته بالذات از معانی،  و بالعرض از الفاظ گفتگو می کند،  اینک برخی از این الفاظ و دلالت ها.  آنچه معانی موضوع و مفهوم را بظور غیر محسوس برساند،  مدلول آنچه که بر آن دلالت می کند دال گویند.  بتعداد حواس آدمی دلالت وجود دارد،  که می توان دلالت وضعی و طبیعی را نام برد.  دلالت بر دو قسم است،  الف، لفظی،  ب، غیر لفظی.

  * دلالت وضعی لفظی،  مانند،  سخن گفتن و استعمال کلمات،  این نوع دلالت در منطق مورد استفاده است.

  * دلالت وضعی غیر لفظی،  مانند، کیلومترها و علائم راهها و راهنمایی.

  * دلالت طبعی،  مانند، سرخ شدن صورت هنگام شرم و خشم و زرد شدن سیما هنگام ترس.

   معرف یا قول شارح،  آنست که تعریفی جامع و کامل از موضوعی و چیزی بکنند،  بطوریکه جای ابهامی نباشد،  و بر چهار قسم است،  حد تام، حد ناقص، رسم تام، رسم ناقص.

  * حد تام،  آنست که تعریفی کامل از ذایتات موضوع بشود،  و این تعریف از جنس قریب و فصل قریب ترکیب و تشکیل می شود.  مانند، انسان حیوان ناطق است،  که حیوان جنس قریب،  و ناطق فصل قریب می باشد.

  * حد ناقص،  عبارتست از تعریفی که چندان دقیق نباشد، و از فصل قریب و جنس بعید تشکیل می شود،  مثل انسان جسم ناطق است،  در اینجا جسم جنس بعید،  و ناطق فصل قریب می باشد.

  * رسم تام،  اگر از ظواهر و صورت و عرض چیزی تعریف بعمل آید،  آنرا تعریف بحد تام گویند،  که البته تعریف کاملی نیست،  چه از جنس قریب و عرض خاص تشکیل می شود.  انسان حیوان خندان است،  که حیوان جنس قریب،  و خندان عرض خاص است،  زیرا بجز انسان ظاهراً موجودی نمی خندد.

  * رسم ناقص،  این تعریف هیچگونه کامل نیست،  زیرا صرفاً به تعریف از ظواهر موضوع اکتفا شده است،  زیرا جنس بعید و عرض خاص تعریف گردیده،  مانند انسان جسم خندان است،  که جسم جنس بعید،  و خندان عرض خاص می باشد.

   تصدیقات،  همانطور که بیان گردید،  اگر دو یا چند تصور بوسیله نسبت حکیمه مربوط و مرتبط گردد،  تصدیق یا قضیه بوجود می آید.  بنابر این تصدیق از سه قسمت پدید می آید،  1 ــ  محکوم علیه (موضوع)،  2 ــ  محکوم به (محمول)،  3  ــ نسبت حکیمه و رابطه،  مانند خورشید تابان است،  خورشید محکوم علیه و تابان محکوم به است؛  که نسبت حکیمه می باشد.

   تصدیقات بر شش قسم بدین قرار می باشد:  1 ــ  بحسب مفهوم،  2 ــ  بحسب مصداق با کمیت،  3 ــ  بحسب کیفیت،  4 ــ  بحسب کیفیت و کمیت با هم،  5 ــ  بحسب اضافه،  6 ــ  بحسب جهت.

   استدلال (حجت)

      اگر تصورات معلومی،  آدمی را به تصور مجهولی راهنمایی کند،  و چنانچه تصدیقات معلوم،  ذهن را بتصدیق مجهولی بکشاند،  حجت یا استدلال گفته می شود.  اقسام استدلال بر سه قسم است:  1 ــ  قیاس،  2 ــ  تمثیل،  3 ــ  استقراء.

   قیاس،  اگر آدمی از حکمی کلی بجزئی برسد،  آنرا قیاس یا استنتاج گویند،  مانند انسان فنا پذیر است،  انوش انسان است،  پس انوش فنا پذیر است.  یا آهن در 1500 درجه ذوب می شود،  این جسم آهن است،  پس در 1500 درجه ذوب می شود.  قیاس بر دو قسم است:  1 ــ  اقترانی،  2 ــ استثنائی.  از قیاس در علوم بویژه ریاضی زیاد استفاده می شود و در منطق نیز مهم است.

  * قیاس اقترانی،  قیاسی را گویند،  که نتیجه یا نقیض نتیجه بالفعل در مقدمات موجود نباشد،  مانند انوش انسان است،  هر انسانی فانی است،  پس انوش فانی است.

  * قیاس استثنائی،  نوعی قیاس را گویند،  که نتیجه یا نقیض نتیجه در مقدمات بالفعل موجود باشد،  مانند:  اگر این جسم فلز است،  هادی الکتریسته می باشد،  لیکن فلز می باشد،  پس هادی الکتریسته است.

  * استقراء،  به معنی تفحص و جستجو کردن، تحقیق و کنجکاوی کردن در امری و مطلبی، از پی چیزی رفتن.  در اصطلاح منطق بآن نوع استدلال گفته می شود،  که از جزئی بکلی منتهی شود،  مانند، مس در مجاورت حرارت منبسط می شود،  پس تمام مسها در همه جا و در کلیه زمانها منبسط می گردند.  این نوع استدلال در منطق در درجه دوم اهمیت اما در علوم طبیعی در کمال اهمیت می باشد.

  * تمثیل،  به معنی مثال آوردن و تشبیه کردن است،  نوعی استدلال درجه سوم در منطق است،  که از جزئی بجزئی منتهی شود.  مانند،  کوروش باهوش است،  انوش هم چون شبیه کوروش است،  با هوش می باشد،  این نوع استدلال در روان شناسی کمال اهمیت را دارد.

   صناعات خمس

   قیاس از جهت ماده بر پنج قسم است:  برهان،  جدل،  خطابه،  شعر،  مغالطه.

  * برهان،  چنانچه همه مقدمات قیاس از امور یقینی تشکیل گردد برهان است،  و این یقینیات بر شش قسم است:

  1 ــ  اولیات یا بدیهیات،  اموری را گویند،  که کاملاً معلوم و بدیهی در آن عقل بی واسطه باشد،  مانند، کل بزرگتر از جزء است.

  2 ــ  مشاهدات،  بر دو نوع است،  الف،  ظاهری،  مانند از ظاهر عکس این وب پیداست،  که وبا نوش است،  ب،  داخلی،  این وب ضد دروغ و درغگویی است.

  3 ــ  مجربات،  ان است که از روی تجربه بدان رسیده باشیم،  مانند اینکه به تجربه ثابت شده،  که استعمار و امپریالیسم در تاریخ زیاد دست کاری کرده و دروغ نوشته اند.

  4 ــ  متواترات،  قضایایی را که اشخاص مختلف نقل کرده باشند،  ما حکم بصحت آن می کنیم، در صورتی که آنرا ندیده باشیم،  مانند،  بندر عباس بسیار گرم است،  و اردبیل بسیار سرد است.

  5 ــ  حدسیات،  آنست که از روی حدس و گمان امری را بیان و ثابت کنیم،  مانند،  اینکه انوش می کوشد تا دروغها را از تاریخ بردارد،  و می گییم موفق می شود.

  6 ــ  فطریات،  نوعی قضایا را گویند که طبیعتاً روشن و مسلم باشد،  مانند،  اعداد زوج قابل تقسیم به دو می باشند.

  * جدل،  نوعی قیاس می باشد،  که از مسلمات و مشهورات مایه گرفته باشد.

  * مشهورات،  آنست که مردم پاره ای موضوعات را همه قبول دارند،  مانند،  نیکی، کمک بزیر دستان، دانش اندوزی.

  * مسلمات،  قضایائی را گویند که مورد قبول و با حقیقت مطابق باشد،  مثل ذوب فلزات در اثر مجاورت با حرارت متناسب.

  * خطابه،  قضایائی را نامند که از مقبولات و مظنونات پدید آمده باشد.

  * مقبولات،  آن نوع قضایائی را گویند،  که مثلاً پیشوایان دین، اخلاق، علم،  گفته باشند،  مانند،  استدلال بقول یا روایت یا جمله یک حکیم یا نویسنده.

  * مظنونات،  آن است که از یقین مایه نگرفته باشد،  بلکه متکی بگمان باشد،  مثل انوش رنگش سرخ شده، لابد از دست دشمنان تاریخی ایران خشمگین می باشد.

  * شعر،  اینگونه استدلال اثری شگرف در طول سال های دراز تاریخ زندگی بشر داشته،  زیرا با اینکه شعر ممکن است متکی بدلایل عقلی نباشد،  اما چون بر احساسات آدمی چنگ می زند،  و از نیروی تخیل آدمی متأثر است،  اثرش فراوان می باشد.

  * مغالطه،  یا سفسطه نوعی قیاس را گویند،  که مقدمات آن از وهمیات و مشبهات تشکیل شده باشد.

  * وهمیات،  آنست که با مقایسه با امور یقینی و محسوس حقیقی و مسلم تصور شود،  ولی عقلاً مورد قبول نمی باشد.

  * مشبهات،  اگر از تشابه امور صادق و صحیح مایه گرفته شود،  بآن گفته می شود،  در حالیکه خود آن قضایا کاذبه می باشد.

کلیک کنید:  جشن های تاریخی ایران

کلیک کنید:  داستان های تاریخی ایرانی

کلیک کنید:  تاریخ زبان و نویسایی ایران

   

 کلیک کنید:  تماس و نظر

بازبینی در شتاب حرکت

    خلاقیت  Creativity ــ  درخشش یک اندیشه و بوجود آمدن نظرات و ایده‌ های نو می باشد،  از نظر معنی، بیشتر در جنبه ‌های فکری و نظری و به اصطلاح فعالیت‌ های ذهنی و طراحی مطرح است.  خلاقیت، نقطه آغاز و به اصطلاح موتور نوآوری است،  خلاقیت با نو آوری تفاوت دارد،  خلاقیت = ایجاد،  نو آوری =  کار برده ایده های جدید.

      خلاقیت مؤثرترین روش جبران عقب افتادگی از جوامع پیشرفته و پویا است،  نیز قوی ترین عامل اکتساب اطمینان به نفس حرفه ای می باشد.  خلاقیت مداوم لازمه بقای یک سیستم صنعتی در جهان امروز است،  خلاقیت تصور یک ایده نوین از طریقی نامشخص و تا بخشی غیر ارادی به حساب می آید.  نظریه ها و برنامه های تحقیقاتی،  بدون خلاقیت کپی کردن نوشته ها و نقاشی های دیگران است.  مهندس محقق کپی گر،  فنون آنالیز آنچه موجود است را میداند،  و پیوسته در پی بهینه یابی است.  اما مهندس محقق مخترع خلاق،  آنکه به آنچه نیست موجودیت می بخشد،  و به کمک فنون آنالیز به ساخته و پرداخته خود معنی میدهد.

    عوامل باز دارنده خلاقیت تکنولوژیکی شامل موارد زیر است:

    *  علاقة زیاد به گردش و تفریح و استراحت خوش گذرانی، *   ضعف اطمینان به نفس، *  ضعف دانش علمی و فنی، *  افراط در نظم کار، *   فقدان شهامت در پذیرش ریسک و محافظه کاری در حرفه، *   راحتی تأمین در تقلید، *   مقاومت و دو دلی در تغییر، *   عدم تحمل نامفهومات و نامعلومات در تجسم راه حلها، *   گشتاور روانی.

    تمرین خلاقیت: *   توجه به نیازها جهت ایجاد محصولات یا فرآیند های بهتر، ارزانتر، سریعتر، کم خطرتر، سبک تر، سنگین تر، بزرگتر، کوچکتر، قوی تر، کم مصرف تر، کم صداتر، مطلوب تر برای محیط زیست، *   توجه به پدیده ها مانند:  سیب نیوتن، باتری جیمزوات، گیاه چسبنده ولکرو، ...، *   توجه به مشاهدات تصادفی، *   انتخاب ارادی و تصادفی موضوع مورد اختراع،  تبادل قابلیت های محصولات با یکدیگر، *   تعبیه قابلیت های طبیعت در محصولات.

    اختراع  Invention ــ  اختراع برابر است با خلاقیت در زمینة تکنولوژی،  محصول یا فرآیند جدیدی که قابل استفاده می باشد.  اختراع بیشتر حالت اتفاقی و غیر قابل پیش ‌بینی دارد،  دستیابی به چیز یا روشی جدید،  تأثیر گذاری بر محققان و متخصصان، که حاصل هوش و تفکر انسان جدید اندیش است.  هر اختراع می ‌تواند به چندین نوآوری منجر شود،  اختراع با نو آوری تفاوت دارد.  اختراعات دارای طبقه بندی است:

    *  راه حل از طریق روش های شناخته شده در زمینه اختراع، *  تغییرات نه چندان اساسی با استفاده از روش های شناخته شده در زمینه اختراع، *  تغییرات اساسی با استفاده از تکنولوژی هایی که در زمینه های دیگر توسعه داده شده اند، *  خلق سیستم های جدید با استفاده از دستاورد های علمی جدید، *   خلق سیستم های کاملاً نوین بر اساس اکتشافات مهم علمی، *  خلاقیت مایه اصلی برخی از حرفه ها نظیر انواع هنر است.

    یکی از موضوعات مهم این است،  که میتوان مخترع شدن را آموخت،  اما لازمه هایی دارد که شامل:

   *  طلب فکری و ذاتی، *   نگرش و طرز تلقی درست، *   دانستن علوم و فنون پایه و عمیق بودن در حداقل یک زمینه، *  کنجکاوی بی حدى و مرز، *   تیز بینی برای دریافتن پدیده های جالب در میان انبوه پدیده ها، *  تمرین و حجم کار خلاق فراوان،  *   چند جانبه آگاه بودن منجمله دانستن مفهوم قرن سنت گریزی، *   درستکار بودن، *   تاثیر مثبت گرفتن از ناملایمات زندگی، *   هدف داشتن، دل نبستن به نتیجه و لذت بردن از پویش مسیر، *   عشق به معنی دادن به زندگی و ابدی شدن.

    تحقیق ــ  روش حل مساله تحقیق،  پیگیری سیستماتیک در شناخت مسأله و بررسی گزینه های راه حل موارد زیر می باشد:

   * بر اساس تفکر عمقی و ارادی، *  امکان برنامه ریزی و تعیین منابع مورد نیاز، *  امکان وقفه های با برنامه در دوره تحقیق، *  امکان پیش بینی نتایج ممکن.

    ارائه نتیجه گزارش یا مقاله فنی:

    1 ــ  روش ابداعی:  درک فضای امکانات،  تطبیق با پدیده های فیزیکی و سنتز کردن راه حل موارد زیر می باشد:

    * براساس تفکر گسترده، *  غیر قابل پیش بینی و غیر قابل برنامه ریزی (جرقه ای)، *  اکثراً بی وقفه یا با وقفه های نامنظم، *   ترکیبی از تفکر ارادی و غیر ارادی.

   2 ــ  ارائه نتیجه با ساخت نمونه،  شرح راه حل،  ثبت اختراع.

ابزار لازم برای حل ابداعی مسائل شامل:  *   دانش پدیده ها، *   دانش مواد و میدانها، *   استفاده از اضداد، *   دانش روند تکامل تکنولوژی.

    قابل توجه:  کودک در مواجه با مخالفتها می گرید،  اما مهندس کپی گر مصالحه و بهینه یابی می کند،  و مهندس محقق مخترع محدوده ها را درهم می شکند و فضای مساله را خالی از تضاد می کند،  همانگونه که انوش راوید در موارد تاریخ انجام می دهد.

    برای ادامه و حرکت نهایی روش هایی به شرح زیر لازم است:

    هدفها را مشخص کنید، *  ایده برای محصول یا خدمات، *   ایده برای یک قابلیت جدید در محصول یا خدمات، *   نام گذاری، *   ایده برای روش های ارتقاء کیفیت، *  فرآیند جدید برای انجام چیزی، *   خواسته ها و محدودیتها را مشخص کنید.

    در راه تحقیق و اختراع قوانین به شرح زیر می باشد:

    * بدانید هیچ ایده ای بد و احمقانه نیست، *  خلاق باشید، *  ریسک پذیر باشید، *  از ایده های ابراز شده انتقاد نکنید.

    در راه تحقیق و اختراع عملکرد زیر رایج است:

   الف ــ  ایجاد ایده کنید: *   از برخی تمرینها و بازیها جهت آماده سازی فکر خلاق میتوان استفاده کرد، *  هرگاه تولید ایده آهسته شد،  از تمرینها و بازی های جدید میتوان استفاده کرد.  ب ــ   نت برداری دقیق کنید، استفاده از کامپیوتر توصیه می شود.

    برای مخترع شدن چه باید کرد،  باید از امروز شروع به تحقیق نوین کرد:

    *  کنجکاو و کاونده باشید و به هر محصول، فرآیند یا سیستمی که بر می خورید تیز هوشانه و با علاقه بنگرید و فکر کنید، *   در مورد هدف هر یک از محصولات، فرآیند، یا سیستم های مورد تفکر و نظر تان از خود سؤال کنید، *  به هدف های بالاتر فکر کنید.  مثال 1:  هدف این پیچها اتصال قطعه 1 به 2 است،  چرا 1 و 2 یک قطعة واحد نباشند؟  آیا اصلاٌ این قطعه مورد لزوم است؟  مثال 2:   اگر یک موضوع تاریخی از دروغ های تاریخ است،  پس جای آن چه می تواند باشد؟

   از امروز شروع کنید:  *  توسط تفکر گسترده به همگون ها در قلمرو های دیگر فکر کنید، *   از طریق رسم و نقاشی افکار تان ر ا به چشم و دوباره از راه چشم به مغز برگردانید، *   تفکر تصویری در بعد های دوم، سوم، ....،  داشته باشید، *  در دنیای این تفکر جالب و رنگارنگ تقریباً همیشه غوطه ور باشید، *   هر چه با فکر تان خلق کردید اختراع شما می باشد،  آنرا برای خود تان ثبت کنید.

    اکتشاف  Discovery ــ  آشکار ساختن و به ‌ظهور رسانیدن یا اعلام چیزی که وجود داشته ولی کسی قبلاً متوجه آن نشده بود، و یا آنرا درک نکرده است، مانند کشف میکروب و یا دروغ های تاریخ.

    شکوفایی ــ  به معنی به ‌بار نشستن تلاش های گذشته است،  و به همه سازمان‌ هایی که تلاشی انجام داده اند مربوط می‌شود.

    فنّاوری ــ  مجموعه روش‌ها، فرآیندها، تجهیزات، سیستم‌ها، اطلاعات و مهارت‌ها جهت تبدیل منابع به محصولات و یا خدمات است.  فن آوری با نو آوری تفاوت دارد.

    کارآفرین ــ  فردی است،  که با تشخیص فرصت و تبدیل ایده و فکر جدید به یک کسب و کار،  و با بسیج منابع که توأم با مخاطره مالی، اجتماعی، آبرویی و حیثیتی می باشد،  و محصول و خدمت جدید به بازار ارائه می نماید.  کار آفرینی =  نوآوری + شکوفایی.

    نوآوری ــ  به ‌کارگیری ایده‌ های جدید همراه استفاده بهینه از منابع است،  لازمه آن رشد و رقابت در جامعه سالم امروزی است،  و همچنین در کشور های نوگرا شکل بدرد بخور می گیرد.  توانایی خلق ایده‌ های جدید بالقوه در همه انسانها با شدت و ضعف متفاوت نهاده شده،  به ‌فعل در آوردن این توانایی نیازمند زمینه‌ ها، محرکها و عوامل خاص است.  نو آوری یک فرآیند قابل برنامه ‌ریزی می باشد،  کاربرد چیزی یا روشی نوین،  تأثیر گذاری بر زندگی عموم مردم است،  که بیشتر ناشی از خواست و اراده است تا هوش،  ضرورتاً به ‌معنی جدید بودن در جهان نیست، هر نوآوری مبتنی بر اختراع نیست، ولی هر اختراع می ‌تواند به چندین نوآوری منجر شود.  نو آوری هر گونه تغییر و تحول در فنّاوری و ترک روش ‌های قدیمی و سنتی انجام امور است.  نو آوری لزوماً به معنی به بازار رساندن آخرین و تازه ‌ترین دستاورد های مهم تکنولوژیک نیست،  بلکه حتی می ‌توان بهره‌ گیری از هر تغییر کوچکی را که در دانش فنی ایجاد می‌شود نوآوری نامید.

      نو آوری ذاتی یا اکتسابی است،  ذاتی،  در بعضی افراد نو آوری،  و الهام شدن راه‌ حل‌ های نو آورانه ذاتی است،  ساختار فکری افراد نوآور نسبت به افراد عادی جامعه متفاوت می باشد.  اکتسابی،  وجود نوآوری در سرشت و نهاد انسان‌ها با شدت و ضعف قرار دارد،  ولی نیازمند ایجاد زمینه‌ های لازم جهت تبدیل از قوه به فعل است.  برای به‌ ثمر رسیدن سریع‌تر و بهتر فعالیت ‌های در دست اقدام، نوآوری لازم است،  و الزاماً به‌ معنی نفی ساختارها، سیاستها، مقررات، برنامه‌ها و عملکرد های گذشته نیست.

    بستر های لازم برای ایجاد نو آوری:  * عزم ملی و روحیة استقلال ‌طلبی و خود باوری، * سیاست‌ها و سازو کار های حمایتی دولت، هماهنگی سیاست‌ های توسعه فنّاوری و نوآوری با سایر حوزه ها، به ‌ویژه در بخش ‌های صنعت و تجارت، تولید و توسعه علم و فنّاوری با تحقیق و توسعه مداوم،  توانایی بکار گیری و جذب فنّاوری، منابع انسانی خلاق و متخصص و جذب و نگهداری نخبگان، انگیزه برای یادگیری، * تفکر خلاق سیستمی و راهبردی.

    موانع نو آوری شامل:  * ساختار اجتماعی سنتی، * فاصله میان آخرین دانش بشر و آنچه به کار می بریم، * عوامل فرهنگی، * آهنگ پذیرش سازمان، * ارزش های غلط حاکم در سازمان، * عدم وجود نگرش انتقادی، * عدم به  کارگیری مشاوران، * ترس از انتقاد و شکست، * تمایل به همرنگی با جماعت، * محدود بودن طرق ارتباط با مدیر عالی، * حاکمیت جو عدم تحمل اختلاف سلیقه، * افراد ذی نفع در حفظ وضع موجود، * تأکید بر افق زمانی کوتاه ‌مدت، * تصمیم گیرندگان بیش از حد حسابگر، * اعطای پاداش‌ های نامناسب، * تأکید بیش از حد بر الزامات بوروکراتیک.

    نهادینه نو آوری در سازمان شامل:  مدیریت تحول ‌گرا، سنت ‌شکنی با حفظ اصول و ارزش های دینی و ملی ترویج کار گروهی، نرخ و الگوی انتشار فنّاوری، دسترسی به اطلاعات صحیح در مورد علوم و فنّاوریها، سرمایه ‌گذاری دولت و ب‌ویژه بخش خصوصی در نوآوری، ارج نهادن به ایده‌ های جدید، حفظ حقوق مالکیت فکری در جامعه، گسترش و بهبود ارتباطات و تعاملات میان مراکز آموزش عالی، پژوهشی و فنّاوری با بخش تولید و خدمات، فضای تعاملی توأم با رقابت سالم در عرصه اقتصاد، ایجاد فضا و قوانین و مقررات مناسب برای گرایش به نوآوری، کارآفرینی و اشتغال مولد و کاهش جاذبه و سود فعالیت ‌های واسطه ‌گری غیرمولد، حضور در بازار های جهانی و حمایت جدی دولت از صدور فنّاوری و محصولات مبتنی بر فنّاوری‌های پیشرفته، گسترش و بهبود ارتباطات و تعاملات با سایر کشورها، تغییرات محیط جهانی.

    انواع نو آوری،  الف، بنیادی،  باعث تغییرات اساسی، ناشی از یک اختراع مانن ترانزیستور،  ب، تدریجی،  باعث تغییرات جزئی، فرآیند بهبود مستمر مانند ساخت گوشی و نوت بوک.

    نوآوری تکنولوژیکی، تأکید بیشتر بر جنبه ‌های تکنولوژیکی محصول،  مجموعه پیچیده‌ ای از فعالیت‌‌ها که ایده‌ها و دانش‌ های علمی را به واقعیت‌‌ های فیزیکی و کاربرد های جهان واقعی تبدیل می‌کند،  و در واقع فرآیندی است که دانش را به محصولات و خدماتی که دارای تأثیرات اقتصادی و اجتماعی هستند تبدیل می‌نماید.  معرفی و تجاری ‌کردن محصول یا خدمت جدید یا بهبود اساسی در آنها معرفی فرایند تولید جدید یا بهبود اساسی در فرایند های موجود.  فرآیند نوآوری تکنولوژیک برابر است با:  تحقیقات پایه، تحقیقات کاربردی، توسعه تکنولوژی، ب‌کارگیری یا پیاده ‌سازی تکنولوژی، تولید، بازاریابی، اشاعه و تکثیر تکنولوژی، بهسازی و ارتقاء تکنولوژی.

    نوآوری سازمانی،  گشودن در های بازار جدید، توسعه منابع جدید تأمین ‌کننده، ایجاد تغییرات اساسی در ساختار های صنعتی و سازمانی.

    مدل های نو آوری،  اول فشار تکنولوژی،  در این مدل عامل اصلی نوآوری فشار علم و تکنولوژی است.  فشار تکنولوژی به‌عنوان یک فرآیند ترتیبی و خطی ساده در نظر گرفته می‌ شود و بازار ظرفی برای ریختن نتایج تحقیق و توسعه در آن است،  این مدل تأکید زیادی بر تحقیق و توسعه دارد.  دوم کشش تقاضا،  بر اساس این مدل، تکنولوژی برای پاسخ به نیاز یا تقاضای بازار توسعه می‌ یابد.  در این مدل نیز به نو آوری به ‌عنوان یک فرآیند خطی ساده نگاه می ‌شود،  و بازار به‌ عنوان منبع ایده ‌ها منشأ هدایت فعالیت ‌های تحقیق و توسعه است،  تأکید این مدل بیشتر بر بازاریابی است.  سوم دو گانه،  این مدل ترکیبی از مدل های نسل اول و دوم است،  و در آن نوآوری با ترکیب ‌های کششی ــ فشاری و فشاری ـ کششی تفسیر می‌شود.  سوم، از فرآیند های متوالی اما دارای حلقه بازخورد تشکیل می ‌شود،  و در آن بین بازار و فعالیت ‌های تحقیق و توسعه توازن بیشتری برقرار‌ است.

    چهارم یکپارچه،  در مدل چهارم ارتباط و تعامل با تأمین‌ کنندگان و مشتریان بیش از پیش مطرح می‌شود،  و یکپارچگی بین تحقیق و توسعه و تولید مورد تأکید قرار دارد.  پنجم سیستم ‌های یکپارچه و شبکه ‌ای،  در این مدل توسعه به‌ صورت موازی و یکپارچه روی می‌دهد،  و استفاده از سیستم‌ های خبره مدلسازی و شبیه ‌سازی،  در تحقیق و توسعه و ارتباط نزدیک با مشتری مورد توجه قرار دارد.  یکپارچگی استراتژیک با تأمین‌ کنندگان اولیه بیشتر است،  و ارتباطات افقی نظیر سرمایه‌ گذاری مشترک، تحقیقات گروهی، همکاری در تنظیم بازار،  و غیره نیز مد نظر قرار دارد.  این مدل بر انعطاف ‌پذیری بنگاه و سرعت توسعه محصول جدید تأکید دارد.

      نوآوری نوین،  از سازمان‌ها Organizations و عرف‌ها Institutions به‌ عنوان اجزاء دو عنصر اصلی و روابط میان آنها تشکیل شده است.

     سازمان‌های نوین،  ساختار های رسمی با هدفی مشخص هستند، که کنشگران یا بازیگران نوآوری می ‌باشند، بنگاه ‌های تولیدی و خدماتی، دانشگاه‌ ها، آزمایشگاه ها و مراکز تحقیقاتی، مراکز رشد و پارک های علم و فنّاوری، سازمان های سرمایه ‌گذار، سازمان های دولتی مرتبط با سیاست های نوآوری و رقابتی.

    عرف‌ها،  مجموعه ‌ای از عادات مشترک، هنجارها، رویه‌ها، قوانین و مقررات و قواعدی است،  که روابط و تعاملات بین افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها را تنظیم می ‌کند،  و در واقع همان قواعد بازی در نوآوری هستند.  همچنین قوانین مالکیت فکری و هنجار ‌های مؤثر بر روابط بین بنگاهها، دانشگاه ها و مراکز پژوهشی و فنّاوری از عرفها می باشد.

کلیک کنید:  تماس و نظر

قضاوت خود را تقویت کنید

      برای اجتناب از بعضی عادات مسخره که بشر بدان متمایل است،  مجاهدت و نبوغ فوق بشری احتیاج نیست،  چند قاعده ساده از ارتکاب اشتباهات پیش پا افتاده جلو گیری می کند.  فکر اینکه مطلبی را می دانیم،  در صورتیکه حقیقتاً ندانیم،  یکی از خطرناک ترین اشتباه هایی است که متأسفانه عموم مردم دچار آنند.  ولی همیشه مشکل به این سادگی حل نمی شود،  مطالب بسیاری وجود دارد که آزمایش تجربی آنها مقدور نیست،  مباحثات شدید همیشه راجع به مسائلی است،  که برای صحت آن مدارک قابل قبول نمی توان ارائه کرد،  مانند مباحث دروغ های تاریخی.  در چنین حالتی باید به خود توجه کنید،  اگر عقیده مخالف خشمگین تان می سازد،  دلیل آن است که بطور نیمه هوشیار آگاهید که دلیل پسندیده ای برای رد اظهارات طرف ندارید.  اگر کسی روی این نکته پا فشاری کند،  که دو،  دو تا پنچ تا می شود،  و یا اینکه جزیره ایسلند در منطقه حاره قرار دارد،  شما بیش از اینکه خشمگین شوید احساس ترحم می کنید.  مگر اینکه اطلاعات شما از ریاضی و جغرافی بحدی ناقص باشد،  که بیان او را مخالف عقیده خود تصور کرده و خشمگین شوید.  پس هر گاه خود را در مقابل عقیده مخالفی غضبناک می بینید،   فوراً تعمیق کنید،  زیرا محتملاً به این نتیجه خواهید رسید،  که تصویر شما با حقیقت وفق نمی داده است.

      یک راه خوب برای خلاصی از بعضی انواع جمود فکری،  تعمق در عقاید و افکار مخالفین است.  اگر نمی توانید مسافرت کنید،  به جستجوی اشخاصی که عقیده اشان با شما مخالف است بر آیید،  و روزنامه های احزاب دیگر را بخوانید.  اگر عقاید مخالفان و نظرات روزنامه ها بنظر شما بر خلاف حقیقت،  پوچ و غیر منطقی می رسد،  فوراً بخاطر بیاورید،  که قضاوت آنان نیز درباره شما به همین نحو است.  این نوع اندیشه ممکن است به نوعی هوشیاری منجر شود.  راه مناسب دیگر تصور یک مباحثه با شخص مخالف است،  مهاتما گاندی از راه آهن، کشتی بخار و ماشین نفرت داشت.  شما ممکن است هیچگاه نتوانید،  با شخصی که پیرو چنین عقیده ای است بر خورد کنید،  زیرا امروزه تقریباً تمام مردم از مزایای صنعت و ماشین استفاده می کنند،  ولی اگر بخواهید مطمئن گردید،  که عقیده شما و اشخاصی که از مزایای صنعت سود می برند درست است،  باید چنین مباحثه ای را در نظر خود مجسم کنید،  و در عقاید مخالف گاندی تعمق نمایید.  من گاهی با ترتیب چنین مباحثات خیالی عقیده قبلی ام را تغییر داده ام،  از عقایدی که خود پرستی شما را ارضاء می کند،  احتیاط کنید.  بسیاری از مردان و زنان خود را نسبت به جنس مخالف برتر می دانند،  و دلایل بسیاری برای اثبات نظریه خود اقامه می کنند.  اگر مرد هستید می توانید بگویید،  بیشترین شعرا و دانشمندان از این جنس می باشند،  و اگر زن هستید می توانید جواب دهید،  به همین نحو بیشترین جنایتکاران نیز مرد هستند.  این مسئله از لحاظ توارث حل نشدنی است ولی خود پرستی این حقیقت را از نظر بیشتر مردم پنهان می دارد.

      همه ما عقیده داریم که کشور ما نسبت به سایر ممالک برتری دارد،  اما با توجه به اینکه هر کشوری دارای شایستگی و نا شایستگی های مربوط به خود است،  اشخاص منطقی تصدیق می کنند،  که برای این مطلب پاسخ مدلل و صحیحی وجود ندارد.  علاوه بر خود پرستی،  سایر احساسات هیجان آمیز هم منبع اشتباه هستند،  و شاید مهمتر از همه ترس است.  ترس شکل های متنوعی دارد،  ترس از مرگ،  ترس از مجهول و غیره،  ترس منبع اصلی خرافات و یکی از منابع مهم بی رحمی است.  در جنگ های پانیک وقتی رومیها فاتح شدند،  کارتاژ ها علت بدبختی و شکست خود را مسامحه در پرستش مولک MoloCh دانستند.  آنها در مراسم دینی خود، کودکان را برای این خدا قربانی می کردند،  مخصوصاً رهبران دینی،  کودکان اشراف را ترجیح می دادند.  اما نجبا پنهانی بچه هایی از توده مردم را به عنوان فرزند خود اختیار می کردند،  و در موقع معین به قربانگاه می فرستادند.  علت شکست را قربانی نکردن فرزندان اصلی نجبا تصور کردند،  و فرزندان اشرافی ترین طبقات کارتاژ در آتش جهالت دینی سوزانده شدند.

      یک ملت، یک جمعیت و انسانها،  نمی توانند آنطور که شایسته انسان است،  در تحت نفوذ ترس رفتار نمایند،  و بطور صحیح عاقلانه باشند.  تا پیش خود به ترس اعتراف نکرده باشید،  و با تمرین های دشوار اراده خود را در مقابل قدرت افسانه ای ترس تجهیز ننمائید،  مطمئناً نمی توانید امیدوار باشید،  که بطور شایسته ای در مورد موضوع های مهم فکر خواهید کرد.  غلبه بر ترس مقدمه عقل است،  با اندیشه و گفتار و کردار نیک بدون ترس،  اندیشه و گفتار و کردار مخالف را در محیطی کاملاً دمکرات سازنده و با دانایی نوین به تحلیل و تعلیل بگیرید.

   پرسش از عموم:  آیا می توانید نمونه ای از داوری غیر حرفه ای خود را مرور کنید؟

روش مذاکره

      مهمترین موضوع برای مذاکره این است،  که شنوده خوبی باشیم نه صرفاً گوینده،  زیرا هر چه بیشتر حرف بزنیم فرد مقابل فکر می کند،  که قصد فریب و گمراه کردن وی را داریم.  هیچ مذاکره ای بالاتر از انتقال ایمان به فرد نتیجه نمی دهد،  ابتدا با پرسش هایی باید ببینیم نقطه ابهام Objection فرد چیست.  نقاط ابهام وی را بدون جواب دادن فوری،  باید تک تک روی کاغذ یاداشت کرده،  از برای آنها تأمل و فکر نمایید.  پس از یافتن Objection از آخرین ابهام جهت شفاف سازی شروع به جواب دادن نمایید.  دقت نمایید،  هدف مذاکره است نه مجادله،  بنابر این از هر گونه حاشیه روی بحث و جبهه گیری با فرد خود داری کنید. 

    حس اعتماد سازی،  در تمام مدت مذاکره خلاصه گو بوده و فقط نقاط ابهام را جوابگو باشید،  البته پس از یافتن Objection به دو روش زیر موضوع ابهام را برای فرد بر طرف و شفاف سازید.  ابتدا، خود را در جهت یاری و کنار وی قرار داده و سپس جواب های صحیح با دید روشنی از آینده به فرد مقابل دهید.  مانند،  این پرسشی که در ذهن شماست،  در روز اول هم من به آن فکر کردم و مسئله خودم بوده،  و پس از تحقیق جواب آنرا یافتم.  بگویید،  کار ما حل مسئله ضمن مذاکره با شما است،  و سلسله مراتب زیر را رعایت نمایید:

  داستان ــ  دیگران نیز ابهام شما را داشتند،  اما پس از راه حل A به نتیجه مطلوبB  رسیدند.

  امید ــ  شما هم می توانید مثل دیگران عمل کرده و موفق شوید،  ایمان را انتقال می دهیم و اعتماد سازی می کنیم.

  ترس ــ  که باید به ندرت استفاده شود،  اگر کار را مثل دیگران انجام ندهید،  بترسید که اتفاق غیر قابل پیش بینی X برای شما انجام شود.

      روش حل مسئله به صورت زیر است:

  * 1 ــ  لحظه را دریاب،  * 2 ــ  مسئله را پیدا کن (پیدا کردن صورت مسئله خود یک هنر است)،  * 3 ـ  مسئله یک راه حل ندارد،  همه راه حلها را پیدا کن، * 4 ـ  با مشورت بهترین راه حل را پیدا کن، * 5 ــ  سریعاً اقدام کن، * 6 ــ  زمان بندی تعیین کن، * 7 ــ  نتیجه گیری کن.

      همچنین از راه حل ها ی اشتباه درس بگیرید،  و دیگر تکرار نکنید،  و قانون 80 / 20 را در نظر داشته باشید. * 20 درصد کارها به اندازه 80 درصد اهمیت دارند (کار ای کلیدی و مهم).  * 80 درصد کارها به اندازه 20 درصد اهمیت دارند.  پس همیشه اول به سراغ 20 درصد کارهای مهم می رویم،  و 80 درصد دیگر را بعداً انجام می دهیم.

    آیا می توانید سه درک زیر را تعریف نمایید؟:

   * حس میکنی:  Feel * حس کردم:  Felt * یافتم:  Found 

تمرکز برای مطالعه

      میخواهید یک جلسه مطالعه را شروع کنید، اما دست و دلتان به کار نمیرود و شرایط  جور نمیشود،  مطالعه را شروع کرده اید، اما بعد از گذشت زمانی، متوجه میشوید،  که اصلا در باغ نیستید،  و افکار تان در عالم دیگری سیر میکند.  سوژه های عجیبی از وبلاگ دروغ های تاریخ و فوتبال گرفته تا خاطرات گذشته و نقشه های آینده، از گوشه و کنار ذهن بیرون آمده و شما را با خود همراه میکنند.  در این شرایط، چه باید بکنید؟  چه موانعی برای تمرکز حواس وجود دارند؟  چگونه باید با افکار مزاحم مواجه شوید؟

      عوامل متعددی میتوانند مانع تمرکز حواس باشند،  اگر شرایط مکان مطالعه مناسب نباشد،  اگر زمان مناسبی را برای مطالعه انتخاب نکرده باشید،  و اگر مطالعه را با هدفمندی و هوشیاری شروع نکنید،  به طور حتم تمرکز لازم ایجاد نخواهد شد.  اهداف و انگیزه های شما هم نقش بسزایی در تمرکز حواس دارند،  داشتن انگیزه قوی و محکم میتواند به شما کمک کند،  تا بر تمام مسائل حاشیه ای غلبه نمایید،  و با حوصله و دقت مطالعه کنید.  اضطراب ناشی از حجم کار و یا ترس از قبول نشدن در امتحانات، کنکور و غیره،  میتواند عاملی برای کاهش تمرکز باشد.  عدم علاقه واقعی به مطالعه و ندانستن فرهنگ یادگیری هم عاملی بسیار مهم در این زمینه است.  شاید مهمتر از همه این عوامل،  نقش و تاثیر افکار مزاحم و حاشیه ای است،  در هر حال نکته مهم این است که بتوانید موانع تمرکز حواس را تشخیص دهید.  مهم،  برای یافتن راه های ایجاد و افزایش تمرکز حواس،  ابتدا باید بتوانید مانع تمرکز را تشخیص دهید.

      اهداف و انگیزه ها را بارور کنید،  برای کسب نتیجه بهتر در مطالعه و یا درس خواندن،  می بایست انگیزه های درونی قوی و شفاف داشته باشید.  لازم است اهداف و انگیزه های خود را بشناسید،  و بروی کاغذ بنویسید،  و آنها را با دانایی قرن 21 هماهنگ نمایید،  و هر از چند گاهی این انگیزه ها را مرور و باز بینی کنید.  شما ممکن است آنقدر خود را درگیر افکار مربوط به شرح مطالعه یا درس و کلاس و تست و غیره سازید که انگیزه هایتان مورد غفلت و فراموشی قرار گیرند.  با خود تصمیم بگیرید،  هفته ای یک بار عهد و پیمان خود را با خود تان تازه کنید،  و به خود تان قول بدهید که از هیچ کوششی برای موفقیت دریغ نخواهید کرد.  مهم،  مرور مستمر اهداف و انگیزه ها،  شما را در افزایش تمرکز حواس یاری خواهد داد.

      اضطراب خود را شناسایی و کنترل نمایید،  اگر چه اضطراب موضوعی نیست که در این مختصر بتوان درباره آن بحث کرد،  اما حداقل باید به این نکته اشاره کنیم،  که اضطراب به خودی خود بد نیست و از نظر روان شناسان،  وجود میزانی از اضطراب برای داشتن انگیزه لازم است.  مشکل زمانی شروع می شود که شدت اضطراب افزایش یابد،  اضطراب زیاد،  نه تنها کمکی به موفقیت نمیکند،  بلکه مانعی برای آن محسوب میشود. در فضا و شرایط اضطرابزا،  امکان تمرکز حواس نیز از بین میرود،  اما واقع گرایی بهترین راه مواجهه با اضطراب است.  یعنی از خود انتظاری متناسب با توانایی تان داشته باشید،  اگر توقع شما از خودتان منطقی نباشد،  آن گاه ناچار خواهید بود،  برای کسب موفقیت عجله کنید.  عجله و دستپاچگی، اضطراب شما را افزایش داده و موجب می شود بیشتر عجله کنید،  و این چرخه بارها و بارها تکرار خواهد شد.  به طور حتم قبول دارید،  که تمرکز حواس با اضطراب رابطه عکس دارند،  پس یرای افزایش تمرکز حواس،  باید بتوانید اضطراب خود را کنترل کرده و کاهش دهید.  اگر نمیتوانید اضطراب خود را کنترل کنید،  و آنرا بیش از حد می دانید،  به مشاور یا روانپزشک مراجعه نمایید.  مهم،  اگر میخواهید تمرکز حواس داشته باشید،  اضطراب خود را کنترل کنید.

      روحیه و روان خود را بشناسید و نقاط ضعف آنرا تقویت نمایید،  عواملی هستند که میتوانند موجب تضعیف روانی  شوند،  برای تقویت روانی خود راهها و روش هایی را بیابید.  روحیه تسلط و جسارت را در خود تقویت کنید،  امیدوار و با اراده باشید،  سعی کنید تا حد امکان ضعف های خود را در بخش های ضعیف جبران نمایید.  رفع مشکلات را به طور جدی و پیگیر دنبال کنید،  خودتان را برای موفقیت های هر چند کوچک،  مورد تشویق قرار دهید.  بر توانایی های خود تان تمرکز داشته باشید،  این نوع شارژ های روحیه ای،  برای همه ضرورت دارد.  به جای این که پدر و مادر و یا دیگران،  شما را با حرفها و یا جوایز و هدایا و تهیه امکانات تقویت کنند،  خودتان برای تقویت روانی اقدام کنید،  چرا که در این صورت انگیزه های درونی تان هم افزایش یافته و این خود،  منجر به افزایش تمرکز حواس خواهد شد.  مهم،  برای تقویت روانی خودتان،  همیشه راهها و روش هایی داشته باشید،  و منتظر تایید و تشویق دیگران نمانید.

      افکار مزاحم را شناسایی کنید،  دومین موانع تمرکز حواس،  افکار مزاحم است که نقش مهم تری دارند.  این افکار به دلیل تاثیر ناخود آگاهی موجود در ذاتشان،  مشکلات بیشتری ایجاد می کنند.  افراد بسیاری این مشکل را دارند،  که در زمان مطالعه،  کنترل مسیر ذهن را از دست داده و با گذشت دقایقی از مطالعه،  متوجه میشوند که ذهن آنها به صورت ناخود آگاه در مسیر و یا مسیر های دیگری وارد شده است.  با افکار مزاحم چه میتوان کرد؟  نه سرکوب کردن افکار مزاحم و نه تلاش برای فرار از آنها،  راه های خوبی برای مواجهه نیستند.  اگر این افکار را از درب بیرون کنید،  از پنجره باز خواهند گشت.  بهترین کار این است که افکار مزاحم را شناسایی کنید.  شناسایی افکار مزاحم،  شما را برای تسلط و غلبه بر آنها یاری میدهد.   چگونه این کارممکن است؟

      برای شناسایی افکار مزاحم باید ذهن خود را در مسیر این افکار قرار دهید،  اگر به هنگام یک فعالیت ذهنی اصلی،  مانند مطالعه وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران،  جرقه سوژه های دیگری هم زده شد،  سعی کنید به صورت خود آگاه،  هر سوژه را دنبال نمایید.  یعنی به صورت عملی سعی کنید،  به جای راندن افکار مزاحم، آنها را بشناسید.  یک کار بسیار خوب آن است،  که این سوژه ها از هر نوع،  بد و خوب را بنویسید.  حتی اگر بتوانید هر سوژه را با جزئیاتش بنویسید،  استفاده بیشتر و بهتری خواهد داشت.  فقط کافی است یک هفته به طور جدی و مستمر به این توصیه عمل کنید.  بعد از یک هفته لیستی مختصر یا مفصل از افکار تان خواهید داشت،  این کار حتی اگر وقت گیر باشد،  لیستی مختصر یا مفصل از افکار تان خواهید داشت.  مطالع و تحقیق در باره آن لیست،  به تنهایی یا کمک متخصص،  به شما کمک خواهد کرد،  به اوضاع مطالعاتی خود مسلط تر شوید.  همچنین برای غلبه بر افکار مزاحم به تناسب موضوع افکار،  راه های مختلفی وجود دارد،  بعد از شناسایی افکار مزاحم،  باید ببینید که هر کدام از آنها برای شما چه اولویتی دارند.  بعضی از این افکار خیلی ساده و پیش پا افتاده هستند،  و به راحتی میتوان با آنها کنار آمد.  بعضی از افکار محرمانه و کاملا شخصی هستند،  ولی اکثر سوژه های مهم،  ولی  چندان محرمانه اند نمی باشند.

      به طور کلی،  برای غلبه بر افکار مزاحم،  این مسیر را توصیه میکنیم:

   الف:  در مورد بعضی از موضوعات میتوانید زمان های مشخصی را برای فکر کردن به آنها اختصاص دهید،  قسمت های کوچکی از وقت خود را برای کلنجار رفتن با افکار مزاحم کنار بگذارید.  اگر هنگام مطالع سر و کله سوژه های مزاحم در ذهن تان پیدا شد،  فکر کردن به این سوژه را به زمان در نظر گرفته شده حواله دهید.

   ب:  اگر باز نتوانستید با افکار مزاحم کنار بیایید،  برخورد آمرانه و تحکم آمیز با خود بکنید،  یعنی به خود دستور بدهید،  که الان و این لحظه زمان مناسبی نیست،  و باید در زمان خود به سوژه های مورد نظر بیاندیشید.  این روش را باید تمرین کنید تا دستور های تحکم آمیزی که به خودتان میدهید اثر داشته باشند.

   ج:  در مورد بعضی از سوژه هایی که خیلی محرمانه نیستند،  میتوانید با پدر و مادر یا افراد قابل اعتماد دیگر صحبت کنید،  این میتواند به آرامش شما کمک کند.

   د:  بعضی از سوژه ها ممکن است،  خیلی جدی تر باشند،  در این جا نیز استفاده از خدمات مشاوره ای را توصیه میکنیم.

   مهم،  سعی کنید با روش های ممکن تکلیف هر یک از سوژه هایی که افکار مزاحم تلقی میشوند،  را روشن کنید.

      باید با تمرین خود را عادت دهید که به هنگام مطالعه،  همه چیز را کنار بگذارید،  مثلا خود را درگیر مسائل حاشیه ای نکنید،  و اگر مساله ای هم بوده با شروع مطالعه،  ضمن تحکم به خود،  مورد را فیصله یافته بدانید.  در روز هایی که مطالعه برای  امتحانات و کنکور و امثال آن و مهم می باشد،  خود را با مسائل حاشیه ای درگیر نکنید،  به خصوص روز های آخر کارتان اهمیت بیشتری می یابد.   اگر قبل از مطالعه با کسی صحبت میکردید،  تلویزیون می دیدید یا به کاری مشغول بودید،  اکنون در زمان مطالعه کنار بگذارید.  وقتی زمان مطالعه فرا رسید،  به خودتان وعده ندهید که حالا اگر مطالعه به موقع هم شروع نکردید،  اشکالی ندارد و بعدا زمان از دست رفته را جبران خواهید کرد.  فرصت های موجود را به امید استفاده بهتر از زمان باقیمانده آینده از دست ندهید،  این موضوع مطالعه برای زندگی هم محسوب میشود.  باید یاد بگیرید،  هر کاری را در زمان خود و با حوصله و تمرکز انجام دهید،  و موقع انجام یک فعالیت خود را با سوژه های دیگر درگیر نسازید.  مهم،  عادت کنید،  موقع درس خواندن ، فقط درس بخوانید،  موقع غذا خوردن،  فقط غذا بخورید،  و موقع عبادت،  فقط عبادت کنید،  و همه سوژه های دیگر را از خود دور کنید.

      یکی از سفارش های انوش راوید این است که،  همیشه باید شوق یادگیری داشته باشید،  به مطالعه و تحقیق و درس خواندن،  با عنوان یک اجبار نگاه نکنید.  روحیه منفی نداشته باشید،  که در تقویت محرکه ای مزاحم و حاشیه ای نقش زیادی دارد.  یادگیری یک لذت است،  لذتی که بیشتر ما آن را فراموش کرده ایم،  اگر کسی لذت یادگیری را چشیده باشد،  هم بهتر یاد میگیرد و هم شوقش برای یادگیری فزونی می یابد.  باید مطالعه و تحقیق و درس خواند برایتان لذت بخش باشد چون در ذات بشر چنین است،  با احساس لذت کارها بهتر پیش خواهد رفت،  و این خود در ایجاد روحیه مثبت و کاهش محرک های مزاحم،  بسیار تاثیر خواهد بود.  مهم،  شوق یادگیری را در خود تحریک و تقویت کنید،  تا عشق به مطالعه بیابید،  و همچنین بتوانید از زمان و فرصتها استفاده بهتری نمایید.

   نتیجه گیری

 * 1 ـ  برای یافتن راه های ایجاد و افزایش تمرکز حواس،  ابتدا باید بتوانید مانع تمرکز را تشخیص دهید.

 * 2 ـ  مرور مستمر اهداف و انگیزه ها،  شما را در افزایش تمرکز حواس یاری خواهد داد.

 * 3 ـ  اگر میخواهید تمرکز حواس داشته باشید،  اضطراب خود را شناسایی و کنترل کنید.

 * 4 ـ  برای تقویت روانی،  همیشه راهها و روش هایی داشته باشید،  و منتظر تایید و تشویق دیگران نمانید.

 * 5 ـ  با روش های ممکن تکلیف هر یک از سوژه هایی که افکار مزاحم تلقی میشوند،  را روشن کنید.

 * 6 ـ  زمان مطالعه و درس خواندن، فقط مطالعه کنید و درس بخوانید،  سوژه های دیگر را از خود دور کنید.

 * 7 ـ  شوق یادگیری را در خود تحریک و تقویت کنید،  تا عطش تان برای مطالعه و یادگیری بیشتر شود.

کلیک کنید:  دانایی نوین در ایران

کلیک کنید:  تاریخ علم و دانایی در ایران

کلیک کنید:  تاریخ ورود نام های عربی به ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

نوشتن مقاله علمی در وب

      بسیار دیده ام که در وبلاگ ها بدون در نظر گرفتن اصول لازم می نویسند،  برای کمک به بهبود نگارش مقاله و تحقیقات در وبلاگها سری مطالبی جهت یاد آوری چگونگی نوشتن تهیه کردم.  امیدوارم مورد نقد و نظر قرار گیرد، و با کمک عزیزان وبلاگ نویس به گسترش آن ضمن در نظر گرفتن فرهنگ یادگیری اقدام شود.  ابتدا می بایست در مقاله هایی که در وبلاگ می نویسیم به اصل موضوع آن توجه شود،  از حاشیه روی و پرداختن به موضوعات فرعی و غیر ضروری مطالب در مقاله خود داری گردد.  منابع و مآخذ، آمارها، نقل قول ها، تعاریف، مدل ها، قضایای کلی،  تصاویر، جداول، نمودارها و اشکال به خوبی و مرتبط با بحث استفاده و لینک شوند.  ظاهر مقاله تمیز، شکیل و زیبا مطابق سلیقه شخصی نویسنده باشد،  در مورد فاصله خطوط، و حاشیه ها، طراز بندی دقت شود،  و همخوانی کلی رعایت گردد.  عنوان کتب و مقالات مورد استفاده در فهرست منابع با حروف رنگی یا کج تایپ شود،  مقیاس ها، تاریخ ها و نشانه ها در سراسر مقاله یکدست گردد،  و در صورت ضرورت لینک معادل آن ها ذکر شود.  معادل لاتین واژه های تخصصی و نیز اسامی افراد، مکانها و... در موضوع مربوطه لینک شوند.

     در وب ها مقالات و مطالب مختلف وجود دارد،  ولی در این پست به تهیه و نگارش مقالات و تحقیقات علمی می پردازم که مهمترین بخش تاریخ وبلاگ نویسی می باشد.   مقالات علمی را می توان به دو دسته کلی تقسیم نمود،  پژوهشی، که بنیادی یا کاربردی می باشند،  و بهره گرفته از یک پروژه تحقیقاتی اساسی است،  و معمولا به تولید علمی منجر می گردد.  مقالات علمی مطالعاتی و ترویجی که بر پایه جا به جایی، تلفیق و ترکیب دانش موجود تهیه می شود،  از این گونه مقالات می توان به مقالات مروری، تدوینی، ترجمه ای و تحلیلی اشاره کرد.  در این میان مقاله های تحلیلی ارزش و اعتبار بالاتری دارند،  که بسیاری از مقالات انوش راوید را شامل می شود.   ساختار یک مقاله علمی – پژوهشی شامل،  مشخصات مقاله، چکیده، مقدمه، روش تحقیق، اطلاعات و داده ها، تجزیه و تحلیل، نتیجه گیری، شناسایی و تصدیق، منابع، ضمایم است.

      اساس هر مقاله و تحقیق علمی را تعریف و بیان مسئله تحقیق تشکیل می دهد،  که ضمن مطالعه ادبیات و سوابق،  دارای اقدامات نظام یافته طرح مسئله،  تعیین حدود، شناسایی و تحلیل مسئله تحقیق می باشد.  تعیین متغیرها و تدوین مدل های علمی مربوط به چهار چوب نظری،  و تشریح مسئله و نگارش تحقیق نیز از پایه های تحقیق می باشد.  موضوع تحقیق برای محقق بر اساس منابع متعدد طرح می گردد،  که دلایلی دارد از جمله، کنجکاوی، تجارب شخصی، مطالعه آثار مکتوب، منابع شفاهی.  هر موضوع تحقیقاتی ویژگی هایی دارد مانند،  ادراکی و بسیط بودن، میکرو و شفاف بودن،  جدید و تازه،  یا مرتبط با رشته تخصصی محقق.

      کار پژوهش برای نوشتن مقاله،  پس از انجام مرحله مطالعه ادبیات نظری و سوابق نیاز تحقیق آغاز می گردد،  به عبارتی پژوهش در بستری از آگاهی برای کشف مجهول انجام می پذیرد.  به این ترتیب نسبت به موضوع،  آگاهی زیاد تری پیدا می شود،  و اطلاعات در زمینه موضوع مورد مطالعه افزوده می گردد،  بنا بر این بر اساس آگاهی از معلومات به دست آمده دوباره کاری و تکرار نخواهد بود.  بدین ترتیب می توان روش کار دیگران را متوجه شد،  و با مسائل و مشکلات مسیر تحقیق آشنا گردید.  مطالعه ادبیات و سوابق مسئله به محقق کمک می کند،  تا متغیر های مورد نظر در مطالعه را بهتر شناسایی نموده،  و روابط علت و معلولی آن ها را با توجه به تجارب گذشته در قالب مدل های نظری تبیین نماید.  تجارب گذشته و شناسایی متغیرها و تصوراتی از واقعیت ها را در ذهن شکل داده،  بدین ترتیب ساده تر می توان فرضیه های تحقیق را تدوین کرد.  مطالعه درباره مسئله و تنظیم و تدوین ادبیات و مباحث نظری و قضایای کلی آن،  به محقق کمک می کند،  تا تکیه گاه محکمی برای استدلال منطقی در مرحله بررسی و ارزیابی فرضیه ها و استنتاج به ویژه در تحقیقات توصیفی - تحلیلی، تاریخی، علمی و همبستگی پیدا نماید.

     چگونگی دست یابی به منابع برای مقاله کاری مهم است،  که باید راه های آن را شناخت تا از بهدر رفتن وقت و انرژی خود داری شود.  دستیابی به منابع و فهرست بر داری،  روش های متعددی دارد که در اینجا انوش راوید ده نمونه را پیشنهاد می کند.  یک - استفاده از کتاب شناسی ها؛  2 - استفاده از فهرست مقالات؛ 3 - استفاده از نمایه ها؛  4 - استفاده از کتابخانه؛  5 - استفاده از فهرست تحقیقات؛  6 - استفاده از چکیده ها؛  7 - استفاده از مجموعه مقالات؛  8 - استفاده از روش مصاحبه؛  9 - استفاده از آرشیوها ؛  10 - استفاده از حافظه های کامپیوتری و اینترنت.

نگارش و بیان تحقیق

      بهتر است صورت مسئله تحقیق سئوالی نوشته شود،  و از بیان آن به صورت عبارت کلی یا جملات خبری خود داری کرد،  نمونه در وبلاگ سازمان آینده بینی انوش راوید می باشد.  مسئله را باید به طور واضح تعریف نمود،  و از واژگان و اصطلاحات مبهم و دو پهلو استفاده نکرد.  اصطلاحات، واژگان باید با مفاهیم اختصاصی و تخصصی تعریف شوند،  نه ارزشی.  در ابتدا یا انتهای متنها باید سئوالات ویژه تحقیق نوشته شود.  محقق بهتر است برای بیان مسئله تحقیق و نگارش،  صورت مسئله را پرسشی بنویسد.  همچنین فلسفه تحقیق خود را بصورت مقدمه ای کلی درباره مسائل و ضرورت های انجام تحقیق مورد نظر خود بنویسد.  بطور مثال در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران این فلسفه به عنوان سخن وبلاگ،  و در مقالات جداگانه به عنوان پیش گفتار نوشته شده است.  همچنین باید ابعاد، ویژگی ها و صفات و حدود مسئله مورد مطالعه را شرح داد،  ادبیات و سوابق مسئله تحقیق را بیان نمود.  فهرست متغیرها و معرف های مورد مطالعه و مدل های تبیینی نظری را به شرحی که گفته شد ذکر کرد.  سئوالات ویژه تحقیق را فهرست کند،  به هدف یا اهداف تحقیق خود اشاره،  و نتایج و دستاورد های پیش بینی شده تحقیق را اظهار کند،  در وبلاگ انوش راوید بیشتر بصورت لینک به مطالب دیگر می باشد.

      در حقیقت تحقیق علمی با هدف شناخت یک موقعیت و پدیده انجام می شود،  که در هر زمان می تواند باشد.  گرد آوری اطلاعات برای تحقیق خیلی مهم و اساسی است،  به لحاظ اهمیت گاه به اشتباه آن را خود تحقیق می نامند.  برای حفظ اعتبار اطلاعات و داده های گردآوری شده،  محقق باید دو اصل اساسی صحت و دقت را مورد توجه خاص قرار دهد.  گرد آوری اطلاعات را می توان به دو طبقه تقسیم کرد،  روش های کتابخانه ای در محیط کتاب یا مجازی و روش های میدانی و مشاهده ای.  تحلیل داده ها با دو شیوه انجام می شود،  کیفی و کمی،  در تجزیه و تحلیل های کیفی مشخصاً، عقل، منطق، تفکر و استدلال است.  در کمی پدیده ها، متغیرها، ویژگی ها، ارزش ها و باورها را اندازه گیری می نمایند.  روش مشاهده یکی از روش های کارآمد و مؤثر در تحقیقات موردی است،  مانند بازدید از مکان های تاریخی و موزه ها در تحقیقات وبلاگ های تاریخی .  اطلاعاتی را که محقق از طریق روش مشاهده می تواند کسب کند،  کمتر می توان از طریق روش های دیگر به دست آورد،  زیرا مشاهده به محقق اجازه می دهد،  که مستقیما پدیده مورد مطالعه را ببیند،  و واقعیت را به صورت مستقیم یا بی واسطه درک کند.

      برای این منظور ابزار هایی جهت مشاهده لازم است،  اول ابزار استاندارد، دوم ابزار که خود محقق ساخته و یا ایجاد کرده.  در هر صورت می توان انواع روش های مشاهده را در 8 طرح قرار دارد،  که اندکی از هر کدام آنها را شرح می دهم.  طرح های مشاهده کنترل نشده،  که مشاهده به روش سطحی یا ساده و آزاد نیز مشهور شده،  محقق ناظر بر وقایع و رخدادهاست و آن هایی را که به هدف تحقیق نزدیک است،  ثبت و ضبط می نماید.  طرح های مشاهده کنترل شده،  که به طرح های منظم و دقیق یا سازمان یافته نیز معروفند.  طرح مشاهده مشارکتی،  که محقق یا مشاهده گر خود در محیط مشاهده جذب می شود،  یعنی به عنوان عضوی از اعضای آن در می آید،  چنین مشاهده ای را می توان مشاهده از درون جامعه نام برد.  طرح مشاهده غیر مشارکتی،  بر خلاف نوع مشارکتی،  چندان عمیق و اساسی نیست زیرا محقق مورد مطالعه را از بیرون و از کنار مطالعه می کند،  و اطلاعات او سطحی است.  طرح مشاهده فردی، که به وسیله یک نفر،  خواه محقق باشد یا فرد مشاهده گر دیگری،  انجام می شود،  اطلاعات کسب شده بر پایه ادراکات یک نفر استوار است،  که احتمال دارد دچار خطا و اشتباه نیز بشود.  طرح مشاهده گروهی،  که به کمک بیش از یک نفر انجام می پذیرد،  و با هم فکری یکدیگر نتیجه مشترک را در کارت ثبت نماید.  طرح مشاهده علنی، محقق یا ناظر یه صورت رسمی و آشکار در محیط مشاهده مستقر می شود،  و وضعیت خود را تغییر داده حالت غیر عادی و غیر طبیعی به خود می گیرد،  بنابر این محقق نمی تواند واقعیت ها را کشف کند.  طرح مشاهده غیر علنی، محقق یا مشاهده گر به صورت علنی در محیط ظاهر نمی شود،  بلکه به صورت غیر رسمی در محیط حضور پیدا می کند،  و محیط را زیر نظر می گیرد. 

      روش مشاهده خوبی هایی داد،  با توجه به حضور محقق یا مشاهده گر در محیط و برقراری ارتباط مستقیم شنوایی و بینایی،  اطلاعات واقعی و دقیقی به دست محقق می رسد.  از این حیث بهترین روش در بین سایر روش های گردآوری اطلاعات است،  حجم اطلاعات وسیع تری از محیط و فرد یا افراد مورد مشاهده به دست محقق می رسد.  این روش برای شناخت موقعیت های تاریخی و نیز افرادی که قادر به بیان وضعیت خود از طرق دیگر نیستند،  نظیر کودکان، بیماران روانی و... روش مناسبی است.  این روش می تواند به عنوان روش کنترل برای سایر روش های گردآوری اطلاعات مورد استفاده قرار گیرد.  کار جمع آوری واقعی تر اطلاعات و فهم مستقیم رفتارها و رویدادها با این روش بیشتر امکان پذیر است.  در مشاهده، بویژه اگر غیر علنی باشد، مقاومت و ممانعت احتمالی بر سر راه گرد آوری اطلاعات وجود ندارد.  روش مشاهده در جامعه ای محدود و مطالعات موردی کاربرد دارد،  ولی برای مطالعات وسیع و جامعه ای بزرگ مناسب نیست و معایبی دارد،  در مشاهده های غیر علنی و پنهانی امکان ثبت فوری مشاهدات مقدور نیست.  وجود محقق و مشاهده گر در محیط مشاهده انسانی باعث می گردد،  که شرایط عادی و طبیعی آن تغییر نماید و حالت عیر عادی و غیر طبیعی به خود بگیرد.  مشاهده برای تحقیقات تداومی که زمان طولانی را طلب می کند،  روشی مقرون به صرفه نیست.  محدودیت قلمرو دید مشاهده گر مانع از این می شود،  که تمام صحنه و میدان را مشاهده کند.  این محدودیت علاوه بر قلمرو جغرافیایی میدان مشاهده،  شامل مواردی می شود که در زوایای بیروح یا به اصطلاح در نقاط کور قرار دارند.

احترام به حقوق دیگران

       احترام به حقوق دیگران برای ارزش معنوی مقاله و تحقیق بسیار مهم می باشد،  بهره برداری از آثار دیگران و ذکر آن در گزارش تحقیق به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم است.  می بایست مشخصات منبع یا مرجع در پاورقی یا پایان فصل یا پایان گزارش آورده شود،  در وبسایت انوش راوید بصورت لینک می باشد.  همچنین تنظیم و تدوین ساختار گزارش تحقیق عناصری دارد که شامل:  مقدمات، فهرست، متن، کتابنامه، پیوست ها می باشد،  که همگان با آنها آشنا هستند،  در وبلاگ انوش راوید،  مقدمات و فهرست در صفحه اول وبلاگ،  و کتابنامه و پیوست ها در متن ها میان صفحه های داخلی بصورت لینک می باشند.  در واقع تنظیمات تحقیق را می توان گفت طرح تحقیق،  که سندی با مشخصات تحقیق،  برنامه اجرایی و جزییات فعالیت ها و امور مربوط به موضوع تحقیق است.  یا به عبارت ساده تر، طرح تحقیق چگونگی انجام دادن تحقیق علمی است.  گاهی لازم است طرح تحقیق را توجیه کرد،  منجمله آگاه کردن کسانی که در تصویب طرح مؤثرند،  تسهیل برنامه ریزی اجرایی تحقیق، و کسب حمایت دیگران.   طرح های تحقیق بزرگ و کوچک دارد،  که بر اساس مراحل پیشرفت، مقدماتی، تفضیلی و نهایی گفته می شود.  ساختار طرح تحقیق عناصری و اجزایی دارد،  که عبارتند از،  سئوال اصلی تحقیق و بیان مسئله،  سوابق و ادبیات مربوطه، فلسفه و اهداف تحقیق.  محقق به بیان پرسش و دلایل ضروری و توجیهی انجام دادن تحقیق و نیز اهداف علمی و کاربردی یا عملی آن می پردازد،  و انگیزه ها و ضرورت های خاص انجام آن را تشریح می کند.

      البته باید نوع تحقیق در هدف و روش مشخص باشد،  از حیث هدف اشاره به مبنایی بودن و کار بردی بودن ضرورت دارد.  از لحاظ روش محقق باید مشخص نماید که تحقیق به کدام یک از قسمت های توصیفی، همبستگی، تاریخی، تجربی و غیره مشابهت دارد و چرا.  در بسیاری از تحقیقات ارایه فرضیه ها که بر اساس علمی بیان شده باشند،  برای پیشبرد تحقیق لازم است.  آمارها در تحقیق بسیار مهم می باشند،  مثلاً در دروغ های تاریخی به هیچ وجه آمار درست ارایه نشده است،  محقق تاریخی با ارایه آمار های تاریخی به راحتی دروغها را آشکار می کند.  موضوعاتی که در تحقیق نقش دارند شامل،  روش ها و ابزار های نمونه گیری و گرد آوری و طبقه بندی اطلاعات،  همچنین چگونگی تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها.  لازم است مدیریت و عوامل اجرایی و یا سازمان های نوین،  و زمان و طول مدت اجرای تحقیق در نظر گرفته شود.  هر تحقیق مشکلات و تنگناهای احتمالی دارد،  و نیازمند ابزارها، وسایل و شرایط مورد نیاز و همچنین هزینه می باشد.  موضوع مهم:  می توان برای تحقیق واژگان و اصطلاحات تخصصی و اختصاصی تعریف و طرح کرد،  در این مورد محقق های ایرانی بیشتر از واژگان خارجی که گاهی به کار و نوع تحقیق آنها نمی خورد استفاده می کنند.  ولی انوش راوید سعی می کند واژگان جدید ارایه دهد.  در آخر یک مقاله تحقیقاتی می بایست فهرستی از عناصر و اجزا تحقیق تهیه گردد،  و برای هر عنصر و اجزا مربوطه تعریف و نظر خواهی شود،  همچنین به اصلاحات جدید برابر موج نو اقدام کرد.

   پرسش از عموم:  آیا می توانید بخش های مختلف تحقیقاتی را در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران را بیان کنید؟

کلیک کنید:  قاره کهن

کلیک کنید:  تخریب و انقراض

کلیک کنید:  ماجراهای پند آموز و خواندنی

 کلیک کنید:  تماس و نظر

شناخت دانایی و تاریخ فکر

      سپاس محققان را که از پیدایش تمدن بشری و در طول تاریخ و تمام حکومتها،  با تحقیق و تعلیل در موضوعات گوناگون زندگی و سرنوشت بشر را تغییر داده و بهتر و مناسب تر نموده اند.  تحقیق کنندگان، فلاسفه و دانشمندان برای آگاهی از حقایق و واقعیت های جهان هستی و همچنین کشف چگونگی پدیده ها به منابع مختلفی متوسل شده اند.  عده ای عقل را به وسیله استدلال و برهان،  گروهی تجربه را به وسیله حواس،  جمعی قلب و دل را به وسیله تزکیه آن،  تعدادی وحی رااز طریق کتب آسمانی و توده ای همه این ها را منبع شناخت آفرینش دانسته اند.  بنا بر این شناخت عقل، علم، دیدگاه،  مهمترین های پیش دانایی است،  که هر فرد وقتی وارد کارگاه فکر سازی و دنیای تحقیق می شود باید بداند.

      عقل ــ  تا قبل از نو بورژوازی که به رنسانس معروف است،  عقل گرایی که عقل گرایی سنتی می گویند،  عمد تاً بر پایه روش به اصطلاح ارسطویی تحت عنوان مبنای شناخت حقیقت تلقی می شد.  در تفکر عقل گرایان روش قیاسی مبنای کار است،  بدین معنی که با استدلال و روش منطقی و تحلیل عقلانی فرد می تواند حقایق را کشف نماید.  در تفکر تجربی کارهای کاوشی و جستجویی مورد پسند است،  بدین معنی که با مشاهده و آزمایش و شناخت ماهیت پدیده ها،  می توان با شناخت جزیی ها و ارتباط آن ها با یکدیگر به نهایت و کلیت پی برد،  و قوانین و نظامات کلی را نتیجه گیری کرد.  عقل به عنوان ابزار شناخت دیدگاه عقل گرا،  تا چه اندازه قادر به کشف حقیقت اشیا و پدیده ها می باشد،  و تا چه اندازه خطا و اشتباه در آن راه ندارد.

      علم ــ  که به طور کلی به دو قسم تقسیم می شود:  علم حضوری و علم حصولی.  علم حضوری یعنی اینکه واقعیت معلوم، پیش انسان حاضر باشد و واسطه و صورتی در کار نباشد،  مانند علم به خود یا علم به ترس خود به عنوان یک مفهوم کلی.  علم حصولی یعنی علمی که بر اساس مفهوم و واقعیت خارجی و با واسطه برای انسان حاصل می گردد،  مانند علم به اشیا خارج.  علم حصولی خود به دو قسم تصور و تصدیق تقسیم می شود.  علم از چگونگی واقعیت و صفات آن بحث می کند،  و در واقع به بیان آنچه هست می پردازد.

      دید گاه ــ  به اشکال مختلفی ابراز می شود،  دیدگاه تجربه گرایی و پوزیتیویسم، دید گاه عقل گرایی، دیدگاه استنباطی، دیدگاه ساختاری، دیدگاه هرمنوتیک.  دیدگاه تجربه گرایی،  که در مقابل عقل گرایی سنتی شکل گرفت و سابقه آن در قرون جدید به دوره پدیده بورژوازی علمی باز می گردد.  که البته ابتدا این طرز فکر از قرن 10 تا 14 میلادی در ایران بزرگ و قاره کهن شکل گرفته بود،  و اندیشمندان ایرانی بسیاری معروف آن است.  بعداً انتقاداتی بر این مکتب وارد گردید،  این دیدگاه وسیله شناخت را حواس آدمی می داند،  با بکار گرفتن منطق نوین در جهت تحلیلی - منطقی تغییر مسیر داد.  آنها معتقد بودند شناختی اعتبار دارد،  که به وسیله یکی از حواس قابل درک باشد بدین لحاظ پوزیتیویسم به تجربه و آزمایش و مشاهده اصالت می دهد،  و روش استقرایی را برای دستیابی به کلی ها و به عبارتی به قوانین کلی و علمی می پسندد.  دیدگاه عقل گرایی،  بر اساس روش استدلال قیاسی استوار است،  و اعتقاد دارد که حواس انسان هیچگاه کلیت و ضرورت اصول و مفاهیم را در نمی یابد،  و لذا منشا دیگری به نام عقل ضرورت دارد.  نهادینه این دیدگاه به دوره ساسانیان به ویژه بزرگمهر باز می گردد،  که در آن رابطه منطقی بین سپیدی و سیاهی،  کبری و صغری،  و نتیجه برخورد و تضاد بر قرار می گردید.

      دیدگاه استنباطی،  استنباط یا تفهم را به عنوان روش خاص علوم اجتماعی می پذیرد،  از میانه انقلاب صنعتی با طبقه بندی و تفکیک علوم،  روش استنباطی در برابر روش های توضیحی علوم طبیعی شکل گرفت.  دیدگاه ساختاری،  که دو اندیشه دارد.  نظریه ای درباره برنامه های پژوهشی است،  که نظریه ها را مجموعه های ساختاری می دانند.  نظریه دیگری درباره پارادایم ها و انقلاب های علمی است،  که نظریه های علمی را نوعی ساختار پیچیده می داند،  این دیدگاه در سال 1962 در کتابی تحت عنوان ساختار انقلاب های علمی مطرح  شده است.  ویژگی عمده این نظریه تأکید بر جنبه انقلابی پیشرفت های علمی دارد،  به طوری که در طرد و رد یک ساختار نظری و جایگزینی آن با ساختار ناسازگار دیگر است.  در این نظر انقلاب علمی عبارت است،  از طرد یک پارادایم و قبول پارادایم جدید،  نه از سوی یک دانشمند به تنهایی، بلکه از سوی جامعه علمی مربوط در تمامیت آن.  دیدگاه هرمنوتیک،  که به مفهوم تفسیر متون مذهبی و ادبی به ادبیات و زبان یونانی باز می گردد،  این نظر دارای سابقه ای طولانی است،  و به منزله مکتبی فلسفی و نظریه ای عمومی برای علوم انسانی و اجتماعی مطرح شده.  از هرمنوتیک برداشت های متعددی ارائه شده است نظریه بنیادی روش شناخت برای علوم انسانی و سرانجام نظریه فهم وجود در سنت اصالت وجودی.

مفهوم تحقیق علمی

      تقریباً همه انسان ها برای یافتن پاسخ سئوال ها و حل مشکلات خود ناچار به کاوش هستند،  می توان گفت که همه مشغول تحقیق هستند،  ولی آنان تشریفات و آداب یک تحقیق علمی و اساسی را رعایت نمی کنند.  به علاوه این تحقیقات نتایج کاربری فردی دارد،  و معمولا تکراری است،  یعنی در حوزه معرفت شناسی بشر مطلب تازه ای ارائه نمی کند.  اصطلاح تحقیق علمی اطلاق خاص دارد،  و می توان آن را برای نوع خاصی از فعالیت های تحقیقاتی به کار برد،  که در آن فرهنگ یاد گیری رعایت شده باشد.  این تحقیقات مشخصات کلی مخصوص به خود دارد،  منجمله، بر خوردار بودن از آداب و تشریفات خاص، توسعه قلمرو معرفت،  شناخت حاصل از نتیجه و تحقیق در بیرون ذهن واقعیت و ما به ازای خارجی داشته باشد.  تحقیق علمی تلاش کاوش گرانه با آداب خاصی و نظام یافته جهت کشف مجهولی است،  که به منظور گسترش علم و دانش انجام شده باشد.

      تحقیقات علمی فلسفه ای روشن و بدیهی دارد،  زیرا نیاز فطری بشر به تحقیقات علمی امری بدیهی است، زیرا انسان فطرتا جستجوگر است،  و می خواهد تا حد امکان همه چیز را بداند و رموز جهان را کشف کند.  به علاوه کاوش گری انسان هیچوقت به پایان نمی رسد،  والبته انسان علاقه مند به کشف ناشناخته برای پاسخ گویی به نیاز های حیاتی خود است.  انسان از بدو حیات تا مرگ با مسائل گوناگون رو به رو می باشد،  و حجم دانش بشر ترکیبی از معارف گوناگون است،  علوم الهی و ماورا الطبیعه،  علوم انسانی و اجتماعی،  علوم مادی و طبیعی.

   هدف تحقیق علمی  ــ    هدف اصلی تحقیق معلوم کردن مجهول و به عبارتی حل مسئله و یافتن پاسخ برای آن است،  و معلومات و قضایای کلی علمی دارد.  اصول و قوانین علمی که جزو امور مسلم و عمد تا تبیین کننده مبانی علم و روابط علت و معلولی است.  حقایق علمی که جنبه توصیفی دارد و به بیان ماهیت، ویژگی ها و ابعاد واقعیت ها نظیر اشیا، پدیده ها، حالات، افکار و خصوصیات آن ها می پردازد.  مدل ها که منعکس کننده روابط نظام یافته متغیر ها، عوامل و عناصر در عالم واقع و جهان خلقت است.  نظریه هایی که ماهیتی کلی و تعمیم یافته دارند و حقایق و واقعیت ها را تبیین می کنند و توضیح می دهند و در واقع نظریه ها پیش نویس اولیه امور مسلم و قطعی علمی محسوب می شوند.  در شکلی واقعی تر و عملیاتی می توان هدف تحقیق علمی را،  بررسی و ارزیابی نظریه ها به منظور ارائه نظریه جدید،  برای حل مشکل.

      آموزش روش تحقیق علمی نیز اهداف خاص خود را دارد،  سه مورد مهم آن،  فراگیری روش وصول به حقایق و کشف مجهولات،  کسب مهارت لازم برای اجرای پروژه های تحقیقاتی،  کسب مهارت لازم برای تهیه پایان نامه های تحصیلی.  تحقیق علمی به عنوان فرایند کشف مجهول و یافتن پاسخ برای مسئله یا مسائل، ویژگی ها و قواعدی دارد، استفاده از تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی، توسعه ای بودن،  قابلیت بررسی داشتن،  نظم داشتن، تخصص طلبی، قابلیت تعمیم، دقت طلبی، واقعی بودن، قاعده تجاهل، صبر طلبی، جرات طلبی، نیاز به مدیریت واحد، رعایت اصل بیطرفی، اجتهادی بودن تحقیق.

     کار تحقیق باید نتیجه ای داشته باشد،  که مبین ماهیت پدیده یا تشخیص رابطه بین پدیده ها و اشیا باشد.  به بیان دیگر، محقق باید در انتهای کار و بر اساس نتایج حاصل شده توانایی ارائه نظریه ای را که چگونگی واقعیت و حقیقت را توضیح دهد، داشته باشد.  تحقیق علمی پیش نیاز هایی دارد،  منجمله، فرهنگ تحقیق و محقق بودن، دارا بودن سازمان نوین و بودجه، ابزار تحقیقاتی، فراغت لازم برای محقق، ضوابط و مقررات مالی و اجرایی.  در تحقیقات علمی و مراحل انجام آن آمار جایگاه ویژه ای دارد،  طبقه بندی ها در قالب اعداد و ارقام،  کار مطالعه و بررسی یک پدیده را نیز ساده می کند.  کار برد آمار در تحقیق شامل، مرحله نمونه گیری، مرحله گردآوری و طبقه بندی اطلاعات، مرحله تجزیه و تحلیل اطلاعات، تبیین و نمایش نتایج تحقیق.  کامپیوتر در تحقیقات علمی و مراحل انجام آن توانایی ویژه ای دارد،  ادبیات موضوع تحقیق و مطالعه سوابق، طبقه بندی داده ها، تجزیه و تحلیل داده ها، تنظیم و نگارش گزارش تحقیق،  از موضوعات دیگر می باشند.

تعریف علم

      علم در لغت به معنای یقین، معرفت و دانش است،  واژه علم در مفهوم کلی خود بر هر نوع آگاهی نسبت به اشیا، پدیده ها، روابط و... اطلاق می شود.  به علم در مفهوم کلی و عام آن knowledge اطلاق می شود،  ولی از واژه علم مفهوم خاصی نیز تعبیر شده است و آن science است، که مقصود آن بخشی از دانستنی ها و آگاهی های نوع بشر است که به روش های تجربی قابل اثبات و تأیید باشد؛ این نوع علم بیشتر مترادف با علوم تجربی و طبیعی به کار گرفته شده است. انیشتین در تعریف علم می گوید:  علم کوششی برای تطبیق تجربه حسی نامنظم و متنوع به یک سیستم فکری است،  که منطقا متحد الشکل باشد.  در این سیستم تجربیات واحد با جنبه تئوریک یا نظری باید طوری همبسته باشند که هماهنگی آن ها متمایز و متقاعد کننده باشد.  به دانایی قرن 21 مراجعه شود.

      بنا به تعریفی علم سه بخش دارد،  علوم نظری، علوم عملی و علوم ابداعی،  در نظری دیگر علوم شش طبقه دارد،  که هر قدر از طبقه اول به سوی طبقه ششم برویم از کلیت آن کاسته می شود.   این طبقات عبارتند از، جغرافی ـ تاریخ ریاضیات، هیأت، فیزیک، شیمی، زیست شناسی.  در دیدگاه های مختلف برای علم و دانش و طبقات آن توضیحات دیگری هم گفته شده است،  مانند علوم جهانی و علوم عقلانی و غیره و غیره.

     علوم انسانی ــ  که در یک طبقه بندی کلی به دو گروه تقسیم می شود،  گروه اول شامل معلوماتی است که منشأ تشکیل آن ها را عقل و فکر و احساس انسان تشکیل می دهد.  مانند فلسفه، منطق، ریاضیات، ادبیات و نظایر این ها.  گروه دوم شامل معلوماتی است که منشأ آن ها را رفتار انسان تشکیل می دهد،  روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، مدیریت و مانند این ها.  گاه از این معلومات به علوم اجتماعی نیز تعبیر می شود که به نظر نمی رسد اطلاقی عام و فراگیر باشد،  از این رو بهتر است تحت عنوان علوم انسانی از نوع گروه دوم قرار داده شود.

     نظریه ـ  که در تحقیقات علمی از جایگاه ویژه ای برخوردار است،  برداشت دوگانه ای از این مفهوم وجود دارد.  یکی برداشت عامیانه است،  که به جای نظر به کار می رود،  دوم برداشت صحیح و علمی از این مفهوم است،  بدین معنا که نظریه جنبه تبیینی دارد و بنیاد هر فعالیت علمی را تشکیل می دهد.  نظریه ها را به طور کلی می توان به دو گروه تقسیم کرد،  نظریه های تبیینی،  این نظریه ها موضوع علم هستند.  نظریه های تجویزی و توصیه ای، این نظریه ها عمدتاً ماهیت سیاسی- اجتماعی دارند و ممکن است،  بر اساس یک سری پیش فرض های اعتقادی، ایدئولوژیک، فرهنگی، سیاسی و حتی علمی ارائه شوند. 

     درباره جایگاه نظریه در تحقیقات علمی نیز دیدگاه های مختلفی وجود دارد،  عده ای به روش قیاسی اصالت داده معتقدند،  که نظریه مبنای تحقیق در انتخاب موضوع و فرضیه سازی و روش های کار است،  و نتیجه آن به تأیید یا رد نظریه می انجامد.  عده ای دیگر بر عکس به روش استقرایی اصالت داده معتقدند که پس از مطالعه و مشاهده و تجربه واقعیت های قابل آزمایش،  می توان به یک نظریه که حاصل کار تحقیق است دست پیدا کرد.  عده ای هم این دو نگرش را با یکدیگر ترکیب نموده،  ابتدا بر اساس مشاهدات محدود تر، چهار چوب نظری یک واقعیت را در ذهن خود پی ریزی می کنند،  و سپس با مطالعه مصادیق و واقعیت های آن نظریه خود را مورد ارزیابی قرار می دهند.  عقیده ای می گوید،  سازه های تصوری یا فرضیه هایی درباره ماهیت واقعی است.

      نظریه علمی ویژگی های دارد،  مبین ماهیت پدیده یا روابط علت و معلولی بین پدیده ها و متغیرهاست،  که از ترکیب مفاهیم، قضایا و قوانین ویژه،  به صورت نظام یافته درباره یک واقعیت به وجود می آید،  و تشکیل یک مجموعه واحد را می دهد،  و قدرت پیش بینی و آینده نگری را دارد.  نظریه می تواند چهار چوب مفهومی مناسبی را برای انجام دادن تحقیقات، چه در بعد انتخاب مسئله و پردازش آن و چه در بعد تدوین فرضیه و مدل های علمی و چه در بعد روش های کار، ارائه دهد.  مفاهیم و قضایای نظریه از مصادیق بیرونی بر خور دارند،  و یا قابل آزمایشند.  نظریه نباید با سایر نظریه های علمی مسلم و قطعی که پذیرفته شده و تأیید شده است،  و نیز امور بدیهی در تضاد و تعارض باشد.

قوانین علمی

      اصول کلی هستند که از رابطه حتمی، قطعی و دائمی بین متغیرها خبر می دهند،  مثلا فلزات بر اثر حرارت منبسط می شوند،  یا اصطکاک باعث تولید انرژی حرارتی می شود.  برای قانون علمی مشخصاتی بیان کرده اند،  قانون علمی باید کلی بوده بر تمام مصادیق خود تطبیق کند،  و حتی یک مورد متناقض با آن دیده نشود.  دقیق، روشن و مشخص بیان گردد و دو پهلو نباشد،  در کلیه موارد و تمامی زمان ها و مکان ها قابل اثبات باشد.  یک قانون علمی باید با آزمایش های متعدد نتیجه واحد و یکسان بدهد،  براساس اطلاعات صحیح، وسیع و استدلال اصولی پایه گذاری شده باشد،  رابطه علت و معلولی بین دو متغیر یا پدیده را بیان نماید،  موضوعات مختلفی برای قوانین علمی تعریف می شود.

      دلیل خواستن یا استدلال،  تمسک فکر به معلومات جهت کشف مجهولات است،  استدلال به سه نوع تقسیم می شود، قیاس، استقراء و تمثیل.  استدلال قیاسی، در این نوع فکر از طریق معلومات کلی، مجهولات جزئی را کشف می کند.  استدلال استقرائی، در این روش فکر با استفاده از معلومات جزئی و بر قراری ارتباط بین آن ها حکم کلی یا در واقع قانون علمی را نتیجه می گیرد.  تمثیل از مشابهت یک معلوم برای مجهول است،  ارزش معرفتی تمثیل را کمتر از قیاس و استقرا می دانند،  و می گویند قیاس برای یقین مفید است،  و استقرا برای ایجاد ظن و تمثیل برای احتمال.

      دگرگونی یا متغیر،  ویژگی یا صفت یا عاملی است،  که بین افراد جامعه مشترک بوده، و می تواند کمیت و ارزش های متفاوتی داشته باشد.  متغیر ها انواع گوناگونی دارند،  و بر اساس مبانی مختلفی طبقه بندی می شوند.  متغیر های کمی متصل،  کمی منفصل،  متغیر های کیفی،  و دو وجهی.  همچنین متغیرها بر اساس رابطه،  متغیر های مستقل، تابع و وابسته،  میانگر یا واسطه.  انواع متغیرها بر اساس نقش،  شامل اند علمی، توصیفی،  متغیر های ارزشی مانند،  دو ارزشی،  چند ارزشی، متغیر های جانبی،  متغیر های تعدیل کننده، کنترل شونده،  مزاحم و مداخله گر.  متغیر های یک تحقیق باید قابلیت سنجش و اندازه گیری داشته باشند،  یعنی باید به شاخص ها و مفاهیم عینی تری تبدیل گردند،  تا بتوان آنها را مشخص و اندازه گیری نمود.  در صورتی که امکان سنجش و اندازه گیری آن ها نباشد،  محقق نمی تواند فرضیه های تحقیق خود را ارزیابی نماید.  بنابر این، شرط اول این است،  که دگرگون ها یا متغیرها به شیوه ای تعریف شوند،  که مشاهده پذیر و قابل سنجش باشند.  شرط دوم،  معیارهای اندازه گیری در جمع آوری اطلاعات به گونه ای به کار گرفته شوند،  که امکان ارزیابی فرضیه ها وجود داشته باشند.  چنانچه این شرایط در مورد تعریف مشخصات متغیر های تحقیق رعایت شود،  می توان گفت که متغیر، عملیاتی شده است.

      فرایند تحقیق علمی،  مجموعه مراحل منظم و پیوسته ای است،  که امر تحقیق علمی را از آغاز تا پایان امکان پذیر می نماید.  فرایند تحقیق علمی عموماً پنج مرحله پیوسته دارد:  1 ـ انتخاب، تحلیل و تبیین مسئله تحقیق،  2 ـ گزینش، طراحی و تشریح روش های کار،  3 ـ گردآوری اطلاعات و داده ها،  4 ـ طبقه بندی و تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها،  5 ـ تدوین گزارش تحقیق.

      تحقیقات علمی،  که بر اساس دو مبنا،  اول هدف تحقیقات بنیادی است،  که گاه مبنایی یا پایه ای می گویند،  و شامل تجربی و نظری است،  دوم ماهیت و روش آن می باشد.  تحقیق وقت گیر بوده،  و احتیاج به منابع مالی دارد،  و معمولا به وسیله مراکز علمی و دانشگاهی انجام می شود.

     تحقیقات کاربردی،  که از زمینه و بستر شناختی و معلوماتی تحقیقات بنیادی ایجاد شده است،  به نوعی از تحقیقات کاربردی، تحقیقات توسعه ای می گویند.  هدف تحقیقات کاربردی توسعه رفاه و آسایش و ارتقای سطح زندگی و نیازمندی های بشر و بهبود و بهینه سازی ابزارها، روش ها، اشیاء و الگوها و چگونگی افزایش تولید یا گسترش سازمان می باشد.  تحقیقات کاربردی از نظر زمانی زودتر از تحقیقات بنیادی انجام می گیرد، درآمد زاست و به همین دلیل طرفداران بیشتری دارد.

     تحقیقات عملی،  حل مسئله یا مشکلات است و نوعی تحقیق کاربردی محسوب می شود.  از نمونه های تحقیقات عملی،  کشف علل افزایش ترک خدمت کارکنان یک مؤسسه و راه حل آن،  شناسایی علل کاهش بهره وری یک واحد تولیدی و راه حل آن است.  تحقیقات عملی بر اساس ماهیت و روش به پنج گروه تقسیم می شود،  تاریخی، توصیفی، همبستگی، تجربی، علتی.

     تحقیقات تاریخی،  اصل کار انوش راوید می باشد،  که بخشی از آنها را در وب منتشر می کند،  البته مهم ترین مشکل این تحقیق،  عدم حضور محقق در صحنه واقعه است.  مشکل دیگر تحقیقات تاریخی، سازمان دادن اطلاعات و مدارک گرد آوری شده می باشد،  که انوش راوید در این دوران انفجار اطلاعاتی،  با قرار دادن لینک های مختلف تا حدودی مشکل را بر طرف نموده است.  منابع تحقیقات تاریخی را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد،  دست اول، و دست دوم یا چندم.  منابع دست اول مستقیما در ارتباط با حادثه یا پدیده قرار می گیرند،  و ممکن است به شکل کتبی، شفاهی، تصویری، مادی و مانند آن مشاهده شوند.  منابع دست دوم و چندم،  که غیر مستقیم با حادثه اصلی در ارتباط بوده،  و به اتکای منابع دست اول تهیه شده اند.  این منابع به صورت نقل قول های مستقیم یا غیر مستقیم یا به صورت کتبی یا شفاهی،  در زمان های مختلف چند دست گشته،  و از سندی به سند دیگر انتقال یافته اند،  بدین جهت چندان قابل اعتماد نمی توانند باشند.  عموماً منابع تحقیق تاریخی شامل،  مکتوب، شفاهی، تصویری، ساختمانی، مادی وابزاری و اسناد الکترونیکی می باشند.

      نقد نیز مهم است و دو نوع می باشد، بیرونی و درونی.  نقد بیرونی حقیقی بودن و اصالت سند را مورد بررسی قرار می دهد،  یعنی اینکه آیا سند مربوط به واقعه است یا خیر،  و یا جعلی است.  محقق تاریخی باید سند را با اسناد و شواهد تاریخی مربوط مقایسه نماید،  مثلا او باید امضا و مهر، تاریخ، نوع جوهر و خط به کار رفته،  و اصالت اخلاقی سند گذار را در نظر داشته باشد.  پس از اطمینان از صحت ارتباط سند با موضوع مورد مطالعه،  با نقد درونی به ارزیابی محتوای مطالب پرداخته شود،  که آیا اطلاعات صحیح است،  و تصویر درستی از موضوع یا واقعه ارائه می دهد،  آیا مطالب آن با موازین عقلی تطبیق می کند، آیا مطالب آن با سایر اطلاعات تأیید شده از منابع دیگر همخوانی و تناسب دارد،  در اینجا. 

      تحقیقات توصیفی،  به دنبال چگونه بودن موضوع است و می خواهد بداند پدیده، متغیر، شی یا مطلب چگونه است.  به عبارت دیگر این تحقیق وضع موجود را بررسی می کند،  و به توصیف منظم و نظامدار وضعیت فعلی آن می پردازد،  و در صورت لزوم ارتباط بین متغیرها را بررسی می نماید.  این گونه تحقیقات توصیفی از نظر شیوه نگارش و پرداختن به مسئله تحقیق به دو دسته تقسیم می شوند، توصیفی محض، و تحلیلی.  تحقیقات توصیفی سه یا چهار گروه تقسیم می شود،  زمینه ای، موردی، خارجی، اصالتی.  این تحقیق به مطالعه ویژگی ها و صفات افراد جامعه می پردازد،  وضعیت فعلی جامعه آماری را در قالب چند صفت یا متغیر مانند سن، جنس، وزن و... در بر می گیرد.  تحقیقات توصیفی زمینه ای که تحقیقات پیمایشی هم گفته می شود،  منظور آن شناخت صفات، ویژگی ها، عقاید، نگرش ها، رفتارها و سایر مسائل افراد یک جامعه از طریق مراجعه به آن هاست.  تحقیق توصیفی موردی یا ژرفانگر،  مطالعه یک مورد یا یک واحد و کاوش عمیق در آنهاست،  مانند تحقیق درباره ویژگی ها و رفتار یک دانش آموز ناسازگار یا تیزهوش.  تحقیق توصیفی تحلیل و محتوا،  به منظور توصیف عینی و کیفی محتوای مفاهیم به صورت نظام دار انجام می شود.  تحقیقات اصالتی متن های مکتوب، شفاهی و تصویری درباره موضوعی خاص است،  نظیر کتابها، مقاله ها، روزنامه ها، مجله ها، مطالب نوار و فیلم.  محقق در چنین تحقیقی به دنبال تجزیه و تحلیل و توصیف مطالب است،  مثلا اگر محققی بخواهد دشواری یک کتاب را تعیین کند.

      تحقیقات همبستگی یا همخوانی،  برای اطلاع از وجود رابطه بین متغیرها انجام می پذیرد،  ولی در آن ها الزاما کشف رابطه علت و معلولی مورد نظر نیست.  در تحقیق همبستگی بر کشف وجود رابطه بین دو گروه از اطلاعات تاکید می شود،  و به دو شکل مثبت و منفی است.  همبستگی مثبت جهت تغییر در یک متغیر با جهت تغییر در متغیر دیگر همسو است،  مانند رابطه بین شیب رودخانه و شدت آن،  یا رابطه بین قدرت خرید مردم و حجم تقاضا.  همبستگی منفی جهت تغییرات یک متغیر است،  که با جهت تغییرات متغیر دیگر همسو نیست،  مانند رابطه بین قیمت ها و قدرت خرید مردم.

      تحقیقات علتی،  کشف علت ها یا عوامل بروز یک رویداد یا حادثه یا پدیده است،  بنابر این پس از آن که واقعه ای روی داد، تحقیق در باره آن شروع می شود.  در این جا محقق در متغیرها دخل و تصرفی انجام نداده زیرا اساسا حضور نداشته،  و آن ها را نمی شناسد بلکه تحقیق علتی را انجام می دهد.  برای مثال خانه یا محل کاری دچار آتش سوزی شده، اتومبیل یا کارخانه ای از کار افتاده،  می خواهد علت یا عوامل حادثه را بشناسد تا نسبت به پیشگیری مسئله مشابه در آینده اقدام کند.  تحقیقات علتی معمولا از نوع کاربردی هستند و نتایج آن ها برای جلوگیری از تکرار حوادث و وقایع نامطلوب،  یا توسعه وقایع و حوادث مطلوب مورد استفاده قرار می گیرد.

     تحقیقات تجربی،  کنترل متغیرها و مشاهده پدیده و سنجش رابطه علت و معلولی بین متغیرها و حضور فعال محقق در صحنه آزمایش شناخته می شوند.  تحقیقات تجربی در حوزه علوم انسانی بویژه روانشناسی، تعلیم و تربیت، جامعه شناسی، جغرافیای انسانی، مدیریت، تربیت بدنی، اقتصاد، مانند آنها کار برد دارد.  این تحقیقات در حوزه علوم انسانی برای شناخت تأثیر متغیر های علتی انجام می شود،  و به درک روابط علت و معلولی بین متغیرها کمک می نماید.

      فرضیه سازی،  یکی از مراحل حساس تحقیق را تشکیل می دهد،  زیرا فرضیه ها نقش راهنما را دارند و به فعالیت های تحقیقاتی جهت می دهند.  فرضیه ها کمک می کنند محقق سهل الوصول ترین راه ها و محتمل ترین جهت ها را برای رسیدن به هدف تحقیق انتخاب کنند.  فرضیه گمانی موقتی است که درست بودن یا نبودنش باید مورد آزمایش قرار گیرد.  فرضیه ها ضمن اینکه به محقق برای پیگیری و انجام دادن امور تحقیق جهت می دهد،  باعث می گردد که مطالعه منابع و ادبیات مربوط به موضوع تحقیق جهت دار شود،  و از مطالعه منابعی که ربطی به پژوهش ندارند جلوگیری به عمل آید.  دوم، پژوهشگر را نسبت به جنبه های موقعیتی و معنی دار مسئله پژوهش حساس تر می نماید.  سوم، فرضیه باعث می شود تا محقق مسئله پژوهش را بهتر درک کند و روش های جمع آوری اطلاعات را بهتر تعیین نماید.  چهارم، فرضیه چهارچوبی برای تفسیر اطلاعات جمع آوری شده و نتیجه گیری ازآن ارائه می دهد.  فرضیه ها دو نوع هستند،  اول فرضیه تحقیق که به دو نوع جهت دار و بدون جهت تقسیم می شود،  و از وجود رابطه یا اثر و یا تفاوت بین متغیرها خبر می دهد،  در واقع وجود این حالات را تأیید نموده آن را واقعی و حقیقی می داند.

      مثال فرضیه تحقیق جهت دار،  به نظر می رسد کارایی کارگران آموزش دیده بیشتر از کارگران آموزش ندیده است.  مثال فرضیه تحقیق بدون جهت،  به نظر می رسد بین آموزش کارگران و کارایی آن ها رابطه وجود دارد.  فرضیه صفر،  که به فرضیه آماری یا پوچ نیز موسوم است،  بر خلاف فرضیه تحقیق، وجود رابطه، اثر یا تفاوت بین متغیرها را رد کرده و انکار می نماید و اظهار می دارد،  که این حالات واقعی نیست و حقیقت ندارد،  و صرفاً ناشی از تصادف و اشتباهات آماری بویژه اشتباه در نمونه گیری است.  مثال فرضیه صفر،  به نظر می رسد کارایی کارگران آموزش دیده و آموزش ندیده مساوی است.  فرضیه باید در چهار چوب نظری تحقیق تدوین شود و قدرت تبیین حقایق را داشته باشد،  بتواند پاسخ مسئله تحقیق را بدهد، قابلیت حذف حقایق نا مرتبط با مسئله تحقیق را داشته باشد، شفاف، ساده و قابل فهم باشد، قابلیت آزمون را داشته باشد.  فرضیه نباید با حقایق مسلم و اصول علمی تأیید شده و پذیرفته شده مغایرت داشته باشد،  یک فرضیه خوب اصطلاحات و واژه های اختصاصی دارد.

   پرسش از عموم:   آیا شما می دانید تحقیق و روش تحقیق چیست،  و تا کنون چه تحقیقی انجام داده اید؟

کلیک کنید:  تماس و نظر

رمز موفقیت جامعه

      جامعه ای موفق است،  که توده مردم آن رمز موفقیت را نیک آموخته باشند،  باید توجه داشت که آموزش ها منحصر به مواد درسی نظیر تاریخ و فیزیک و ریاضی و امثال آن در دوره های دبستان و دبیرستان و دانشگاه نیست،  بلکه هر فرد در تمام سنین زندگی نیاز به یاد گرفتن دارد.  برای آزاد بودن و آزاد زیستن و شهروند بایسته بودن،  گرفتار ماده گرایی و ماده پرستی نشدن و بطور کلی انسان واقعی بودن،  همیشه نیاز به یاد گیری و آموزش وجود دارد و بنا بر همین اصل و فلسفه است که دانشمندان بزرگ پدیدار شده اند،  و به جهان و بشریت خدمات بی پایان کرده اند.  ما یاد گیرندگان برای اینکه استعداد های مخصوص خود را بطور واقعی بکار گیریم بایستی به درجات مختلف و به روشهای گوناگون در روند جامع یاد گیری از نزدیک در گیر شویم.  بایست نحوه مشارکت موثر را فرا گرفته و سپس مشارکت نماییم و از طریق وارد شدن در حرکت نیرو های فکر سازی در پویایی خود و جامعه گام برداریم،  در واقع ما باید شهروند پویا باشیم،  نه شهروند حاشیه ای.

      شهروند حاشیه ای فردی است که قادر نیست و یا تمایلی ندارد،  آنچه را که جامعه بعنوان سهم عادلانه ای از وظیفه اجتماعی او برای مدتی طولانی تشخیص می دهد،  انجام دهد.  حاشیه بودن درجات گوناگون دارد،  از نقطه نظر بهداشت روانی هیچیک از ما کاملاً سالم نیستیم.  کسالت های ما ممکن است جزئی باشند،  مانند احساس ناراحتی،  و یا آنقدر شدید باشند که نیاز به توجه دائمی و حتی محبوس کردن را ایجاب نماید.  همه در یک تسلسل مدام هستیم اغلب ما از درجه خفیف تا متوسط و برخی بطور شدید،  حاشیه ای می باشیم،  این یک مسئله خانواده انسانی است،  که همه در آن سهیم هستیم.  بنا بر این همگان نیازمند آموزش مرتب و دائم هستیم،  تا بتوانیم رمز موفقیت جامعه را در فرهنگ گردونه یاد گیری بر پا سازیم.

     یک شهروند خوب،  بعنوان شخص خوبی که نقشی فعال و سازنده در جامعه خود ایفا می نماید،  شناخته می شود.  بطور آشکارا استعمال لغت شهروند جامع تر و فرا گیرنده تر از آنست که معمولاً آنرا بکار می بریم.  در اغلب موارد کلمه شهروند را با فردی که دارای تابعیت مملکت بخصوص بوده،  و از این نظر دارای حقوق و امتیازاتی است مربوط می سازیم.  از این گذشته در اغلب موارد اشتباهاً یک شهروند خوب به کسی گفته می شود،  که فقط به اصطلاح رفتارش خوب است،  و در روز رأی گیری پای صندوق می رود یا مالیاتش را به موقع می دهد.  ولی شهروند در یک جامعه دمکراتیک بایستی دارای معنی و مفهوم بیشتری باشد.  در یک نظام دمکراتیک اجتماعی شهروند خوب شخصی است،  که در بیشتر بنیاد هائیکه بافت آن جامعه را تشکیل می دهند بصورت فعال و سازنده مشارکت نماید،  بعلاوه از مسئولیتها، حقوق و امتیازات خود آگاه باشد و آنها را بکار گیرد،  و همچنین بایستی فردی باشد که تاریخ ایران او را شخص خوب نامیده است،  زیرا می کوشد استاندارد های ارزشها را،  در سطح بالایی کسب نموده،  و در سازمان های نوینی که فعالیت دارد بکار اندازد.

     این نوع شهروند خوب که در ضمن شخص خوبی هم هست،  کور کورانه دیگران را دنبال نمی کند،  مخصوصاً هنگامیکه اینکار خیانت به اصولی است،  که نوع انسانی را به صورت خلاق آزاد می سازد و رهایی می بخشد.  دستیابی به ایده آلها مشکل است،  از آنجایی که به عللی همه ما تا اندازه ای حاشیه ای هستیم،  مسئولیت های شهروندی خود را تا حد ممکن درک و اجرا نمی نماییم.  ولی برخی از ما قادریم،  با درجه ای از کارایی عمل کرده،  و در پیشبرد روند متمدن شدن مشارکتی پویا داشته باشیم.  برخی از مردم به علل گوناگون به میزانی که چیز کسب می نمایند،  مشارکت نمی کنند،  این افراد را می توان به عنوان شهروند حاشیه ای مشخص نمود.  ما بایستی سخت بکوشیم که این مسئله حاشیه بودن را تصحیح نماییم در غیر این صورت به وجود آوردن نظام اجتماعی که برای خود مجسم کرده ایم،  غیر ممکن خواهد بود.  هر نظام اجتماعی بوسیله میزان باری که قادر است حمل نماید محدود می گردد،  البته در بعضی از جوامع،  جغرافی ـ تاریخ وظیفه سنگین تری برای آنها تعیین کرده است. 

       از روزیکه انسان فرق بین بد و خوب را تمیز داد،  یعنی از آغاز وجدان،  مردم راجع به مسئله بعضی از افراد که به نظر می رسد،  نمی توانند زندگی خود را مطابق دلخواه جامعه اشان هم آهنگ کند آگاهی داشته اند.  بعضی از افراد قادر نیستند در محیط خود به فعالیت بپردازد،  ممکن است مبتلا به اعتیاد و یا الکلیسم و همیشه گرفتار باشند،  یا سواد خواندن و نوشتن به اندازه لازم نداشته باشند،  پرخاشگر بوده و توانایی نگهداری شغلی ندارند،  و یا مبتلا به بیماری عضوی و یا عدم توانایی در کار هستند.  امکان دارد که او خود را با بدبختی هایی که با آنها روبرو می شود تطبیق ندهد،  و در نتیجه به بیماری عاطفی مبتلا گردد،  یا ممکن است دارای نقص مادر زاد جسمانی یا روانی باشد،  که او را از صحنه رقابت اجتماع بیرون گذارده است،  و یا یکی از افراد پیری است که محدودیت هایی بیش از آنچه طبیعت برای آنها قائل شده،  بر خود روا داشته است.  از این گذشته شهر وندان حاشیه ای را می توان بین افرادی که اجباری برای کار کردن ندارند،  به این دلیل که از بنیه مالی کافی برای زندگانی بدون انجام کار بر خوردار می باشند،  پیدا نمود.  این افراد وقت و نیرو را در فعالیت هایی که هیچگونه تأثیر قابل ملاحظه ای در امر بلوغ فکری ایشان و یا بهبود نظام اجتماعی ندارند تلف می نمایند.

 کلیک کنید:  آزادی مطلق یا مشروط

کلیک کنید:  کتابهای مهم تاریخی در ایران

کلیک کنید:  پروژه های مهم و ملی و مردمی ایران

آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا

    توجه:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.

ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر

کارگاه اندیشه و فکر سازی ارگ

 کارگاه اندیشه سازی ارگ،  صفحه یک

 منبع:  اطلاعات شخصی، اینترنت،  نشریات.

تعریف ساده علم هرمنوتیک

      این علم خیلی ساده است،  فقط در کتابها و سایتها مقدار زیاد حرف های خارجی ها را نوشته اند،  و شاید نویسنده ها خواسته اند،  با نوشتن اسامی و اصطلاح های خارجی،  دانش خود را بیشتر نشان دهند،  یا صفحات را بیشتر کنند.  البته برای بیان تخصص تاریخی یک علم،  نوشتن شرحی از کلیات آن علم لازم است،  ولی از دیدگاه هرمنوتیک،  برای تعریف هرمنوتیک لازم نیست. تعریف علم هرمنوتیک ساده است،  دانش فرایند فهم و بیان یک اثر.  در طول تاریخ برای اینکه نوشته های دینی را بخورد مردمی دهند،  که در شرایط مختلف جغرافیایی طبیعی و اجتماعی،  و تاریخ عمومی و تمدنی قرار داشتند،  مجبور بودند تعریف و تفسیر های مختلف بگویند،  گاه این تفسیر ها کتبی،  و گاه بدلیل عدم سواد و امکانات مردم شفاهی بود،  یعنی به نوعی بدون دانستن علمی هرمنوتیک از آن بهره می بردند.

      از ابتدای قرون جدید،  وقتی می خواستند موضوعی را در اندازه دانش و درک مردم مورد نظر،  با زبان ساده بگویند،  نیازمند دانستن علم هرمنوتیک بودند،  و از این زمان هرمنوتیک بصورت دانش درآمد و رشد و تکامل پیدا کرد.  گویند ابتدای این علم از هرمس پسر زئوس است،  و غربیها مطابق معمول آنها را یونانی نوشته اند،  در صورتی که هرمس یا هیرمس یعنی قهرمان روشن و پاک،  و زئوس یعنی رهبر زی ها،  که بعدآ به ری تغییر آوا داده است.  مفسران امروز علم هرمنوتیک ایران،  هرگز اندیشه تحقیق و تحلیل نداشتند،  که نام های مانند هرمس و افلاطون  و ارسطو و...،  آیا ایرانی بوده،  یا چرا اصلاً از انبوه اندیشمندان و دانشمندان تاریخ ایران،  برای این علم نام نمی برند،  و فقط نوشته های خارجی را بازگو می کنند.

  توجه:  همینکه این علم و زیر بنای آنرا با نام های یونان اروپایی بخورد مردم می هد،  خود علم هرمنوتیک است،  یعنی تفسیر و دگرگون سازی اصل یک مطلب برای عموم مردم.

      یکی دیگر از اصول این علم،  در قرن 21 با وجود تکنولوژی های نوین،  دادن اجازه بخشی از تحقیق و تحلیل به خوانند و یا شنونده است،  زیرا امروزه مشخص شده،  که علم به تنهایی از کسی بیرون نمی آید،  مگر اینکه جمعی در آن مشارکت داشته باشند،  یا سازمان های نوین علمی در کار باشد.  در این باره من در تمام وبلاگ در هر موضوعی از دیگران خواسته ام،  که خود شما تحقیق و تحلیل مستقل تخصصی داشته باشید،  و هر آنچه را که شنیده و خوانده اید،  خود علم ندانید.  درصورتی که در علم هرمونیک قرون گذشته می گویند،  هر تفسیر و تأویل تمام ماجرای علم است،  زیرا می دانند،  که با ورود توده جوانان باهوش متخصص به آن،  علم هرمنوتیک معنی تاریخی خودش را از دست می دهد.

      مثلاً نوشته اند:  کلمه هرمنوتیک مانند سایر کلمات علمی و پرکاربرد در حوزه تفکر مغرب زمین ریشه در زبان یونانی دارد.  به چه راحتی یک ایرانی در نوشته فوق،  علم و تمدن خود را،  به کشور یونان و غرب واگذار کرده است،  یعنی این خود علم هرمنوتیک است،  یا هنر تفسیر و تأویل،  که با ارائه و اشاعه دروغ های تاریخی ایران و ایرانی را ساده پنداشته،  و همه تاریخ را یکجا به غرب واگذار کرده است.

      امروزه در تمام مغازه ها علم هرمونتیک در جریان است،  و هر فروشنده ای با هرمنوتیک،  دانستن یا نداستن علمی،  دارد برای فروش کار می کند.  هرمنوتیک تقریبا در تمام سایت ها،  و کلاً همه جامعه در جریان است،  و توده مردم آنچه را که دیگری نمی بیند یا درک نمی کند،  باب دل خودش تفسیر می کند و می گوید.  بعضی ها مانند من،  بخشی را بخود خوانند واگذار می کنند،  من دائم می گویم:  با تخصص خودتان تحقیق و تحلیل کنید،  و هر گفته و نوشته ای را بسادگی نپذیرید.   با این تعریف های ساده،  مشخص شد که هرمنوتیک از ابتدای پیدایش بشر بوده است،  ولی آنچه را که بعنوان دانش هرمنوتیک طبقه بندی کرده اند،  فقط بمنظور ایجاد دیدگاه هایی بهتر و علمی تر برای متخصص های مورد نیاز،  بویژه افراد دینی بوده است.  لازم به یاد آوریست،  در این قرن تفسیر بدون تحقیق معنا ندارد،  تحقیق هم بدون تحلیل،  و همه اینها بدون تخصص فاقد ارزش است،  و این علم هرمنوتیک قرن 21 می شود. 

      در جایی از این تعریفها نوشته شده:  هرمنوتیک حتی از وادی معرفت شناسی (اپیستلوژی) هم فراتر می رود و در وادی هستی شناسی (آنتلوژی) وارد می شود،  و هرمنوتیک نسبی گرا شکل می گیرد.  این نویسنده یک دفعه بگوید،  که این علم کلید اسرار و تمام علوم است،  و البته برای هر کدام شروع به تعریف های مفصل می کند،  بنظر من در واقع به نوعی پشت پا به علم هرمنوتیک می زند،  از این دست زیاد است،  مانند:  چهارمین معنای هرمنوتیک، پدیدارشناسی وجود و پدیدارشناسی فهم وجودی است.  از این دست در نوشته های خارجی و مقلدان ایرانی آنها زیاد است،  این قشر به اصطلاح روشنفکر و فیلسوف متفکر غربی،  تعدادی از کتب اندیشمندان قرون میانه ایران را خوانده اند،  و خواسته اند چیزی از آنها سرهم کنند و بگویند.

      غربیها از این علم سر در می آورند،  ولی تاریخ آنها چیز دیگری را نشان می دهد،  تاریخ آنها عدم درک از علم هرمنوتیک را می گوید،  در تاریخ آنها استعمار و امپریالیسم،  با جنگ های بزرگ و کوچک فراوان،  و کشتن میلیونها آدم،  سندی بر عدم دید های فلسفی غرب و دانش تاریخی آنها می باشد.  جوانان باهوش ایرانی،  باید بنا به تخصص و حرفه خود،  کاملاً فنی تحقیق و تحلیل داشته باشند،  و نوشته های فلسفی و داده های علمی غرب را بازبینی کنند،  و با دانش ایرانی ارائه و گسترش دهند.

تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک

      تعریف های زیاد و گاه ناسازگار،  از استراتژی و مدیریت استراتژیک ارائه شده است.  به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند هنر است،  که وقتی آنها را می ‌بینیم تشخیص دادن آنها آسان است،  اما وقتی در پی تعریف کردن و توضیح دادن آن می باشیم،  خیلی مشکل به نظر می‌ رسد.

   استراتژی ــ  الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامه ‌ریزی شده،  بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است.  طبق این تعریف یک استراتژی باید سه چیز را مشخص کند:

  * چه اهدافی باید محقق گردد،  روی کدام صنایع، بازارها و محصول‌ها باید تمرکز کرد،  *  چگونه برای بهره‌ برداری از فرصت ‌های محیطی و مواجهه با تهدید های محیطی به منظور کسب یک مزیت رقابتی منابع تخصیص یابد،  *  چه فعالیت‌ هایی را باید انجام داد.

   مدیریت استراتژیک ــ  تصمیمات و فعالیت‌ های یکپارچه در جهت توسعه استراتژی‌ های مؤثر،  اجرا و کنترل نتایج آنهاست.  بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیت ‌های مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژی‌ها،  اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی،  برای اجرای این استراتژی‌ها و در نهایت کنترل فعالیت‌ های انجام شده را در بر می‌گیرد.

   ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک ــ  با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک می‌ توان به ضرورت استفاده از آن پی برد.  با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است،  و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی،  لزوم بکارگیری برنامه‌ ای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس می ‌شود.  این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست.  مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده‌نگر، جامع‌نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمان های امروزی است.  پایه‌ های مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است،  که مدیران از شرکت‌ های رقیب، بازارها، قیمت‌ها، عرضه ‌کنندگان مواد اولیه، توزیع ‌کنندگان، دولت‌ها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد،  و این عوامل تعیین‌ کنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است.  پس یکی از مهمترین ابزار هایی که سازمان‌ها برای حصول موفقیت در آینده می ‌توانند از آن بهره گیرند مدیریت استراتژیک خواهد بود.

   مزایای مدیریت استراتژیک ــ  مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می ‌دهد،  که به شیوه ‌ای خلاق و نوآور عمل کند،  و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند.  این شیوه مدیریت باعث می‌ شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد،  و فعالیت‌ هایش به گونه‌ ای درآید که اعمال نفوذ نماید،  نه اینکه تنها در برابر کنش‌ها، واکنش نشان دهد،  و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند،  و آینده را تحت کنترل درآورد.

      از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است،  که به سازمان کمک می ‌کند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقول‌تر و منطقی‌تر راه ‌ها یا گزینه ‌های استراتژیک را انتخاب نماید،  و بدین گونه استراتژی‌ های بهتری را تدوین نماید.  تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک است،  ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان می‌ دهد،  که این فرایند می تواند در مدیریت استراتژیک نقش مهم‌تری ایفا کنند.  مدیران و کارکنان از طریق درگیر شدن در این فرایند،  خود را متعهد به حمایت از سازمان می‌ نمایند.  یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است،  که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان می‌ شود.  یکی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک این است،  که موجب فرصتی می ‌شود تا به کارکنان تفویض اختیار شود.  تفویض اختیار عملی است،  که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب می ‌شوند،  در فرایند های تصمیم‌ گیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند،  و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت.

   فرآیند مدیریت استراتژیک ــ  را می ‌توان به چهار مرحله تقسیم کرد:

   1 ــ  تحلیل وضعیت، 2 ــ  تدوین استراتژی،  3 ــ  اجرای استراتژی،  4 ــ  ارزیابی استراتژی.

   1 ــ  تحلیل وضعیت ــ  اهداف بلند مدت،  مأموریت سازمان،  علت وجودی و اینکه چه هستیم،  چشم انداز سازمان،  چه می‌خواهیم باشیم،  تجزیه و تحلیل محیط داخلی و قابلیت‌ های سازمان،  تجزیه و تحلیل محیط خارجی.

   2 ــ  تدوین استراتژی ــ  در تدوین استراتژی باید ابتدا مجموعه استراتژی‌ های قابل استفاده را لیست کرده،  و سپس با استفاده از مدل‌ های مختلفی که در بحث‌ های مدیریت استراتژیک آمده است،  و با توجه به نتایج بدست آمده در تحلیل وضعیت،  که در مرحله اول آمده است،  استراتژی برتر را انتخاب می ‌کنیم.  در این مرحله باید مدیران میانی و حتی رده پائین سازمان را نیز مشارکت داد،  تا در آنها ایجاد انگیزش کند.

   3 ــ  اجرای استراتژی ــ  برای این اجرای باید از ابزار زیر بهره گرفت:  بزودی ... ادامه دارد ...

پارادایم و تحلیل های جدید

      واژهٔ پارادایم  Paradigm  پارادیگما   paradeigma به معنی الگو و مدل یا به طور کلی چارچوب نظری و فلسفی از هر نوع است،  این واژه نخست در سده پانزدهم میلادی مورد استفاده قرار گرفت.  امروزه از پارادایم زیاد استفاده می شود،  و تعریف ساده ای دارد:  سرمشق و الگوی مسلط و چارچوب فکری و فرهنگی است،  که مجموعه‌ ای از الگوها و نظریه‌ ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده است.  هر گروه یا جامعه،  واقعیت های پیرامون خود را در چارچوب الگو واره ‌ای،  که به آن عادت کرده تحلیل و توصیف می کند.  الگو واره‌ هایی که از زمان‌های قدیم موجود بوده‌ اند،  و از طریق آموزش محیط،  در چهار چوب های مشخص به افراد داده می شد.  مطابق معمول و کم کاری دانشمندان جوان ایرانی،  این واژه و پیدایش آن را هم از یونان اروپا می دانند،  نه یونی آن ایران و یا جای دیگر ایران. 

      کلمه پارادایم از ۱۹۶۰ به الگوی تفکر در هر رشته علمی،  یا دیگر متون شناخت‌ شناختی گفته شده است،  تغییر الگو واره،  تغییر آرام در روش ‌شناسی یا تجربه ‌است،  و غالباً به تغییر اساسی‌ در تفکر و برنامه اطلاق می‌ گردد،  که سرانجام روش اجرای پروژه‌ ها را تغییر می ‌دهد.  همیشه هر پارادایم منتقدانی دارد،  که غالبا کنار زده شده یا نادیده گرفته شده ‌اند،  هنگامی که تعداد مخالفان به شکل معناداری افزایش یابد،  رشته ‌های علمی با نوعی از بحران روبرو می‌شوند،  و در خلال دوره بحران،  ایده‌ های جدید،  و بعضا ایده‌ هایی که قبلا ندیده گرفته می‌ شدند،  مورد توجه قرار می‌گیرند.  سرانجام پارادایم جدیدی شکل می ‌گیرد،  که پیروان خود را خواهد داشت،  و آنگاه نبرد بزرگ بین پیروان ایده جدید و قدیم روی می‌ دهد،  در این مواجهه طولانی،  انبوهی از اطلاعات تجربی و استدلالات علمی رد و بدل می ‌شود.

      لغت ‌نامه مریام وبستر چنین تعریف می‌کند:  یک چارچوب فلسفی و نظری،  از یک رشته یا مکتب علمی،  که در کنار نظریه‌ ها، قوانین، کلیات و تجربیات به دست آمده،  قاعده‌ مند شده‌ باشند.  یک اندیشمند غربی می گوید:  پارادایم آن موضوعی است،  که اعضای یک جامعه علمی،  با هم و هر کدام به تنهایی،  در آن سهیم هستند.  مجموعه ‌ای از مفروضات، مفاهیم، ارزش‌ها و تجربیات،  که روشی را برای مشاهده واقعیت جامعه ‌ای که در آن سهیم هستند،  به ویژه در رشته‌ های روشنفکرانه،  ارائه می‌ کند.  پارادایم اصطلاح فراگیری است،  که همه پذیرفته ‌های کارگزاران یک رشته علمی را در بر می‌ گیرد،  و چارچوبی را فراهم می ‌سازد،  که دانشمندان برای حل مسائل علمی،  در آن محدوده استدلال کنند.  یک علم تا مدت‌ های مدید تغییر نمی‌ کند،  و دانشمندان در چارچوب مفهومی آن،  سرگرم کار خویش هستند.  اما دیر یا زود بحرانی پیش می‌آید،  که پارادایم را درهم می ‌شکند،  و دگرش علمی به وجود می ‌آید،  که پس از مدتی پارادایم جدیدی به وجود می ‌آورد،  و دوره‌ ای جدید از علم آغاز می‌شود.   ادامه دارد و باز نویسی می شود.

عکس ناو هواپیمابر آمریکایی و غربی،  با استراتژی جدید در خلیج فارس،  عکس شماره 4076.

کلیک کنید:  تاریخ تاکتیک در ایران

کلیک کنید:  اندیشمندان و دانشمندان ایران

کلیک کنید:  نگرش های نو به جهان در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

اندیشه ادبیات و هنر

      اندیشه ادبیات و هنر در طول تاریخ اندیشه در ایران،  همیشه مورد بحث و جدل و کشمش بوده،  ادبیات و هنر،  مقوله علمى، تجربى و یا قانون ریاضى و حتى فلسفى و منطقى است،  و به موازات گسترش و رشد خود اندیشه ها و آرمان هاى خود را نیز همراه داشته اند.  تعابیر نو و پویایى که ویژگى خاص آنها است، ‏ به ناچار ابهام چند گانه‏اى را نیز به همراه آورده،  اما آنچه که به طور کلى از تمام تعاریف باقیمانده،  دو نظریه عمده است،  که ظاهراً در تعارض و تقابل هستند،  و حتى گاهى متفکران و صاحبنظران را رویاروى هم قرار داده اند.

 1 ــ  نظریه پارناس،  معروف  ‏به نظریه هنر براى هنر،  که طرفداران زیادى بخصوص در بین حکما و فلاسفه و منقدان یونان قدیم و عده‏اى از کلاسیکها و ناتور آلیستها و سمبلیکها و حتى بعضى از رمانتیک هاى اواخر قرن نوزدهم در اروپا داشته است،  از آن جمله،  نئوفیل گوتیه که به طور کلى اینها معتقد بودند آنچه در ادبیات و هنر در مرتبه اول قرار دارد،  نفس زیبایى و نتایج‏ حاصله از فرع موضوع آن است.

  2 ــ  نظریه ادبیات و هنر که باید در خدمت فضیلت و تعهد و اخلاق باشند،  پیروان سرسخت این نظریه، بنیانگذاران مکتب رمانتیسم در قرن نوزدهم مى‏ باشند.  شاتوبریان را که پدر رمانتیک لقب داده‏اند،  و ویکتورهوگو هم ارائه دهنده و آفریننده آثار رمانتیک،  آنها از طرفداران سرسخت این نظریه هستند.  هوگو مقدمه نمایشنامه کرومول خود را به عنوان بیانیه مکتب رمانتیسم قلمداد کرد،  و در آنجا مى‏گوید:  رمانتیسم اصلا براى این پایه به وجود آمد که معتقد بود هنر و ادبیات باید در خدمت فضیلت ‏باشد،  و جاى دیگر مى‏گوید:  ادبیات و هنر مثل سیاست و مذهب،  افاده مرام مى‏کند،  و هر اثر ادبى که از این نتیجه تهى باشد ناقص است.

      تجریه های تاریخى نظریه دوم را معتبر کرده اند،  اگر بخواهیم به ادبیات و هنر از دیدگاه مکتبى خودمان نگاه کنیم،  ناگزیر نظریه دوم را خواهیم پذیرفت.  ادبیات و هنر خوراک فکرى جامعه را تامین مى‏کند،  بدون داشتن اندیشه والا از سوى ابداع کننده آن،  و بدون حضور روح و پیامى بلیغ در متن آن،  اثر ادبی و هنری براى انسانها مفید و قابل پذیرش نخواهد بود.

بزرگان علم و دانش جهان

      در پست های مختلف وبلاگ،  از اندیشمندان و دانشمندان ایران نوشته ام،  در این پست چند دانشمند و بزرگ علم و ادب غیر ایرانی را می نویسم،  که با سختی و غیر قابل باورانه،  توانستند به گیتی تأثیر عمیق علمی بگذارند.

   یوهانس کپلر

      یوهانس در سال 1571 در آلمان بدنیا آمد،  دوران کودکى او با فقر و بدبختى گذشت.  پدر و مادرش توانائى نگهدارى او را نداشتند،  بدین جهت او را به پدر بزرگ و مادر بزرگش سپردند،  مدتى بعد به خانه شوهر خواهر خود رفت،  و به نگهدارى حیوانات مشغول شد.  کپلر در سیزده سالگى بیمار شد،  پزشکان تشخیص دادند،  که او دیگر به درد کار هاى مزرعه و دامدارى نمى‏خورد،  ناچار او را به مدرسه طلاب پروتستان فرستادند.  کپلر در مدرسه استعداد خود را نشان داد،  اساتید او را به دانشگاه توبینکن اعزام نمودند.  او در سن بیست و سه سالگى،  به معلمى ریاضیات مدرسه شبانه روزى پروتستان انتخاب گردید،  اما باز هم با فقر و تنگدستى دردناکى دست به گریبان بود.

      با اینکه کپلر، گمنام زیست و مورد توجه واقع نشد،  اما در عین حال توانست قوانین اکتشافى خود را در زمینه نجوم در سال 1609 منتشر سازد.  البته در بسیارى از مواقع،  وضع دانشمندان و عناصر علمى و فرهنگى اینگونه است،  و آنان بعد از مرگ خود بیشتر شناخته مى‏شوند،  کپلر هم درباره کار هاى علمى خود به چنین وضعى مبتلا بود،  به همین جهت مى‏گفت:  من کتاب خود را مى‏نویسم، خواه خوانندگان آن افراد موجود یا آیندگان باشند،  زیرا این کتاب مى‏تواند سالها انتظار خوانندگان واقعى خود را بکشد...

   پى یرسیمون لاپلاس

      پى یرسیمون سال 1749 میلادی در فرانسه بدنیا آمد،  پدرش کشاورز فقیرى از اهالى نورماندى بود،  از کودکى او اطلاع زیادى در دست نیست،  زیرا به محض اینکه، لاپلاس به عنوان یک ریاضیدان بزرگ مشهور شد،  اصل و مبدأ خود را انکار کرد،  و همیشه مى‏کوشید آن را مخفى نگهدارد.  لاپلاس نظریات علمى خود را به اطلاع دالامبر ریاضیدان معروف فرانسوى رسانید،  و از سوى دالامبر،  استاد مدرسه نظامى پاریس شد،  سپس عضو آکادمى علوم گردید.  او اکتشاف عظیم خود را تحت عنوان "میکانیک آسمانى" در پنج جلد انتشار داد،  کتاب "تئورى تحلیلى احتمالات" را نوشت و در سال 1812 کتاب "مطالعات فلسفى درباره احتمالات" را منتشر ساخت.

     آخرین سخن لاپلاس این بود:  آنچه ما مى‏دانیم بسیار ناچیز است و آنچه را نمى‏دانیم وسیع و عظیم مى‏باشد.  البته اندیشمندان زیادی به ناچیز بودن علم و معلومات بشر،  در برابر علم و اسرار جهان اظهار عجز و ناتوانى کرده‏اند.

   لئونیکلا یویچ تولستوی

      لئونیکلا یویچ بیست و هشتم اوت سال 1828 میلادى در دهکده پاستاپولیانا در 110 کیلومترى مسکو،  بدنیا آمد،  پیش از آن که به سن دو سالگى برسد،  مادرش را از دست داد،  و هنوز نه سال تمام نداشت،  که پدرش نیز چشم از جهان فرو بست.  تحصیلات دوره متوسطه را در دبیرستان ادبى ژیمناز به پایان رسانید،  و در 1844 وارد دانشگاه غازان شد،  و مدت سه سال،  زبان هاى شرقى و علم حقوق را آموخت.  در سال 1851 داوطلبانه در جنگ هائى که در قفقاز رخ داد شرکت کرد،  و کتاب های "داستان کودکى" و "داستان دوران نوجوانى" را در قفقاز نوشت،  که باعث شهرت او شد.

      تولستوى سفر هاى علمى و سیاحتى زیادى به مسکو، سوئیس، آلمان، ایتالیا، بروکسل، لندن و اروپاى شرقى داشت،  و سال 1863 کتاب "جنگ و صلح" بزرگ‏ترین اثر ادبى قرن را آغاز کرد،  و براى تألیف آن،  پنج سال تمام زحمت کشید.  علاوه بر سه کتاب بالا،  هفده اثر ارزنده دیگر از تولستوى باقى مانده است،  که اسامى آنها عبارتست از:  آناکارنینا، اعتراف، حاجى مراد، اسیر قفقاز، نیروى جهل، رستاخیز، هنر چیست؟ آهنگ کرتزر، شیطان، یک تیر کشور دوزخ، تابش نور و ظلمت، انتقام شوهر، زناشوئى ناپسند، میوه‏هاى خرد، سه مرگ، دو سرباز، و چه باید کرد؟

      تولستوى علاوه بر فعالیت‏ هاى فرهنگى و نویسندگى،  در جریان قحطى موحشى که در سال هاى 1891 و 1982 گریبان گیر ملت روس شد،  فعالیت هاى خدماتى درخشان و ابتکارى انجام داد،  188 خانه دایر کرد،  که در آن خانه‏ها قحطى زدگان را غذاى کافى مى‏دادند.  دارالایتام‏هائى براى اطفال تا سن دو سالگى تأسیس کرد.  براى کشت بهاره، بذر هائى تقسیم نمود و نانوائی هائى براى فروش نان ارزان راه اندازى کرد.  تولستوى براى انجام این کارها، حتى از خوراک روزانه خود کاست،  تا بهتر بتواند خدمات خود را به انجام برساند.

      تولستوى به تعلیم و تربیت جوانان علاقه زیادى داشت،  از وضع فقر و تنگدستى شهر هاى مسکو بسیار ناراحت بود،  و مشاهدات خود را در کتابى به نام "چه باید کرد؟" منتشر ساخت.  او عیاشى و شهوترانى را براى جامعه سبب نابودى و تیره بختى مى‏دانست،  و در آثار "ادبى عشقى" خود آن را تشریح کرده بود،  از فقر و فلاکت مردم رنج مى‏برد،  و شرمسار مى‏شد و آن را در دفتر خاطرات خود هم یادداشت کرده بود.  او داراى روحى حساس و عاطفه انسانى عجیبى بود،  او از فقر و تنگدستى مردم رنج مى‏برد،  و در این زمینه مقاله هائى هم تحت عنوان "چرا روستائیان دچار قطحى هستند؟"  مى‏نوشت و این کار نزدیک بود موجب توقیف و بازداشت او گردد.

      تولستوى به آزادى در جامعه مى‏اندیشید،  و براى آن مى‏کوشید و حتى در برابر حکومت با شجاعت به استبداد اعتراض مى‏کرد،  و آنگاه هم که از بیان عقائد خود مأیوس گردید،  در سال 1910 میلادى تصمیم گرفت از وطن خود خارج شود،  و در دفتر خاطرات خود هم نوشت:  من بیش از پیش از رفاه و آسایش خود و فقر و نادارى اطرافیانم رنج مى‏برم.  براى خارج شدن از وطن موفق نشد،  اما رنج برد و به خونریزى ریه مبتلا شد،  و سرانجام بزرگترین نابغه علم و ادب در هفتم نوامبر 1910 میلادى در ساعت شش و نیم صبح در هشتاد و دو سالگى زندگى را به درود گفت.

   برت راند راسل

      برت راند هیجدهم ماه مه 1872 میلادى،  در ترلک انگلستان تولد یافت،  چهاره ساله بود که نه پدر داشت و نه مادر، در نتیجه مادر بزرگش سرپرستى او را برعهده گرفت.  راسل در بیست و دو سالگى از دانشگاه کمبریج فارغ التحصیل شد،  و در 1903 کتاب "ریشه ‏هاى ریاضیات" او انتشار یافت.  این کتاب ارکان ریاضیات زمان را تحت تأثیر قرار داد،  به طورى که منتقدان آن را در زمره صد کتاب عظیمى،  که از آغاز تاریخ تا آن زمان نوشته شده بود، قرار دادند.

   راسل در بسیارى از دانشگاهها مانند هاروارد، شیکاگو، کالیفرنیا، پکن و کمبریج تدریس داشت.  بیش از پنجاه کتاب و جزوه و صدها مقاله، از راسل به جاى مانده است.  در 1905،  به خاطر دفاع همیشگى او از آزادى و صلح، نامبرده برنده جایزه ادبى نوبل شد.  راسل علاوه بر اینکه نابغه‏اى در علم ریاضیات بود، در ادب و فلسفه نیز،  ید طولائى داشت.  از آثار او مى‏توان،  شگرفى ‏هاى فلسفه،  تصوف و منطق، مهمات فلسفه و تاریخى از فلسفه غرب را نام برد.  عده‏اى، سخنان راسل را، همپایه سخنان پیامبران بزرگ مى‏دانند.  راسل مى‏گوید:  انسان به ایمانى نیاز دارد،  که بتواند با آن، در برابر ناروائی هاى مولود جنگ سرد و گرم مقاومت کند. 

   ژان ژاک روسو

      ژان  بیست و هشتم ژوئن سال 1712 میلادى در شهر ژنو متولد شد،  در کودکى مادر خود را از دست داد،  پدرش ساعت ساز بود،  کتاب هاى زیادى براى فرزند خود مى‏خرید و از او مواظبت مى‏کرد،  اما پدر او نیز همان روزها درگذشت.  روسو در سن ده سالگى بدون سرپرست ماند و مدتى آواره بود،  و براى زندگى جاى درست و حسابى نداشت،  تا اینکه اقوام و بستگانش،  سرپرستى او را بر عهده گرفتند.  دوران کودکى روسو،  در تنهائى و فقر گذشت،  او به قدرى فقیر بود،  که هیچ کس فکر نمى‏کرد،  که روسوى یتیم و فقیر،  حتى سواد خواندن و نوشتن یاد بگیرد.

      روسو علیرغم مشکلات زیاد، علاقه زیادى به مطالعه کتاب "زندگى مردان بزرگ" اثر پلوتارک داشت. او در طول زندگى،  مسافرت‏ هاى زیادى کرد،  آوارگى و تنگدستى را به جان خرید،  و با دانشمندان و نویسندگان مختلف معاشرت و گفتگو داشت.  پس از تحصیلات و کسب تجارب و مطالعات زیادى،  در 1762 کتاب معروف "قرارداد اجتماعى" و پس از مدتى کتاب "امیل" را درباره تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان نوشت،  اما مورد غضب پارلمان فرانسه قرار گرفت،  تا جائى که دستور توقیف او را صادر کردند.  او در 1770 کتاب معروف "اعترافات" را منتشر کرد،  و با نشر آثار علمى و فرهنگى خود،  یکى از شخصیت ‏هاى صاحب نظر و بلند آوازه در تاریخ گردید.  مردى خود ساخته بود، که با نیروى اراده و بکارگیرى استعداد هاى خود،  زندگى موفقیت آمیزى داشت.

   آنتوان لالوران لاوازیه

      آنتوان بیست و ششم اوت 1743 میلادى در پاریس به دنیا آمد،  او در پنج سالگى مادرش را از دست داد،  و تربیت او و خواهرش به خاله آنها واگذار شد.  در 1763 دیپلم خود را از مدرسه مازان گرفت،  و یک سال بعد لیسانس در رشته حقوق را دریافت کرد.  او براى تأمین زندگى و ارائه مطالب خود،  به مؤسسات و پست‏ هاى مختلفى وارد شد،  در زمینه ادبیات، ریاضیات، نجوم، گیاه‏شناسى، شیمى و زمین‏شناسى مطالعات و تحقیقات و نوشته‏هاى زیادى داشت.  در 1765 نتیجه تحقیقات خود، در مورد زمین‏شناسى را به آکادمى علوم ارائه کرد،  که با موفقیت روبرو شد و سه سال بعد، آثار او از طرف آکادمى علوم، چاپ و منتشر گردید.  لاوازیه عنوان بنیانگذار علم شیمى نوین را به خود اختصاص داد.

      سرانجام، لاوازیه در سن پنجاه و یک سالگى،  به دنبال عضویت او و پدر زنش در یک مؤسسه مالى،  مورد اتهام واقع شد،  و پس از محاکمه در یک دادگاه جنائى،  به اعدام محکوم گردید و با گیوتین در شهر پاریس اعدام شد.  لاگرانژ درباره اعدام لاوازیه چنین مى‏نویسد:  یک لحظه براى بریدن سر لاوازیه کافى بود، اما براى به وجود آمدن نظیر او، صدها سال لازم است.

   لاروس

      لاروس، هنگامی که در سن چهارده سالگى در یک دبستان فرانسه تحصیل مى‏کرد،  به فکر تهیه یک فرهنگ جامع افتاد،  با اینکه لاروس همه روزه تا ساعت نه شب در کارگاه پدر بود،  و اسب مردم را نعل مى‏زد،  اما از همان دوران دبستان،  مشغول کار تألیف فرهنگ جامع شد.   براى این کار، همه کتاب هاى چاپ شده در فرانسه و سایر نقاط جهان را مطالعه مى‏کرد،  آنگاه که تحصیلات لاروس پایان یافت،  فرهنگ جامع او هم کامل شد و انتشار یافت.  از آن روز به بعد، به دستور لوئى فیلیپ،  وزیر فرهنگ فرانسه، لاروس، به ریاست یکى از آموزشگاه هاى مهم شهر دیون منصوب گردید،  اما لاروس یکى روز به طور ناگهانى از ریاست آموزشگاه استعفا کرد،  و مدت ده سال تمام مانند یک طلبه فقیر زندگى کرد،  و براى تکمیل فرهنگ جامع کوشید،  و شبانه روزى تلاش کرد.

      لاروس در مجموع چهل سال،  روزانه شانزده ساعت کار مى‏کرد،  و به تفسیر واژه‏ها و اصطلاحات و نوشتن آنها مى‏پرداخت،  و حتى شام و نهار خود را پشت میز کار و در حال مطالعه صرف مى‏کرد.  به کار خود علاقه داشت، حتی بمنظور صرفه جویی در وقت،  از تراشیدن موى سر و صورت خوددارى مى‏نمود،  و گاهى براى اطمینان از معنا یا تشریح یک عبارت،  تا هزار کیلومتر مسافرت مى‏کرد،  به طورى که بر اثر کار مداوم به بیمارى معده مبتلا شده بود.  او در تمام عمر با سختى زندگى کرد،  و حتى یک بار هم،  یک لقمه نان راحت نخورد،  و بیش از تمام نویسندگان به علم و فرهنگ خدمت کرد.   کتاب فرهنگ کوچک لاروس، سه میلیون بار تجدید چاپ شده،  و براى پشت جلد چرمى آن تاکنون صد هزار پوست بزغاله استفاده شده است،  کتاب فرهنگ جامع لاروس یکى از پر فروش ‏ترین کتاب هاى جهان است.

فلسفه اطلاعات نوین

      امروزه در دانایی نوین،  فعالیت فلسفیِ کامپیوترگرا یا مبتنی بر نظریه اطلاعات نوین،  به حوزه ای پربار و رو به رشد در عرصه پژوهش های فلسفی بدل شده است.  این حوزه پژوهشی به احیای پرسش های دیرینِ فلسفی می پردازد،  مسائلِی جدید، همانند امکان شبیه سازی ذهن و آگاهی به واسطه هوش مصنوعی،  عرضه ساحت جهانی ارتباطات و لزوم پرداختن به اخلاقیات در این فضا،  اخلاق مهندسی و...  را مطرح می نماید،  و در ساختِ دیدگاه هایی نوین از جهان شرکت می کند.

      اخیرا عناوینِ متعددی برای این شاخه جدید پیشنهاد شده است،  واژه هایی چون فلسفه سایبر  Cyberphilosophy   فلسفه علومِ کامپیوتری  Computer science philosophy کامپیوتر و فلسفه،  فلسفه  دیجیتال Digital Philosophy  و در نهایت فلسفه هوشِ مصنوعی،  از معروف ترین مثال های این عناوین هستند.

یافتن راه حل

      به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى،  از روان‌ پزشک پرسیدم:  شما چطور می‌فهمید،  که یک بیمار روانى نیاز به بسترى شدن در بیمارستان دارد یا نه؟

   روان‌پزشک گفت:  ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم،  و یک قاشق چایخورى،  یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌ گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند!!!

   من گفتم: آهان!  فهمیدم،  آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌ تر است!

   روان‌ پزشک گفت:  نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد!،   شما می‌خواهید تختتان کنار پنجره باشد؟؟

   1 ــ  راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست!!

   2 ــ  در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود،  در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است، نه استفاده از ابزار پیشنهادی!!

   3 ــ  همه راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست!!...

   جالب:  مغز انسان یک مانند یک مولد هزار واتی است،  ولی متاسفانه اکثرمان،  فقط حدود چند وات از آن استفاده می کنیم.

تصویر خیالی دانشمندان و اندیشمندان تاریخ ایران،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 2977.

کلیک کنید:  تاریخ تاکتیک

کلیک کنید:  پوچی گرایی در ایران

کلیک کنید:  آزادی و دشمنان آزادی

کلیک کنید:  تماس و نظر

رمز موفقیت جامعه

      جامعه ای موفق است،  که توده مردم آن رمز موفقیت را نیک آموخته باشند،  باید توجه داشت که آموزش ها منحصر به مواد درسی نظیر تاریخ و فیزیک و ریاضی و امثال آن در دوره های دبستان و دبیرستان و دانشگاه نیست،  بلکه هر فرد در تمام سنین زندگی نیاز به یاد گرفتن دارد.  برای آزاد بودن و آزاد زیستن و شهروند بایسته بودن،  گرفتار ماده گرایی و ماده پرستی نشدن و بطور کلی انسان واقعی بودن،  همیشه نیاز به یاد گیری و آموزش وجود دارد و بنا بر همین اصل و فلسفه است که دانشمندان بزرگ پدیدار شده اند،  و به جهان و بشریت خدمات بی پایان کرده اند.  ما یاد گیرندگان برای اینکه استعداد های مخصوص خود را بطور واقعی بکار گیریم بایستی به درجات مختلف و به روشهای گوناگون در روند جامع یاد گیری از نزدیک در گیر شویم.  بایست نحوه مشارکت موثر را فرا گرفته و سپس مشارکت نماییم و از طریق وارد شدن در حرکت نیرو های فکر سازی در پویایی خود و جامعه گام برداریم،  در واقع ما باید شهروند پویا باشیم،  نه شهروند حاشیه ای.

      شهروند حاشیه ای فردی است که قادر نیست و یا تمایلی ندارد،  آنچه را که جامعه بعنوان سهم عادلانه ای از وظیفه اجتماعی او برای مدتی طولانی تشخیص می دهد،  انجام دهد.  حاشیه بودن درجات گوناگون دارد،  از نقطه نظر بهداشت روانی هیچیک از ما کاملاً سالم نیستیم.  کسالت های ما ممکن است جزئی باشند،  مانند احساس ناراحتی،  و یا آنقدر شدید باشند که نیاز به توجه دائمی و حتی محبوس کردن را ایجاب نماید.  همه در یک تسلسل مدام هستیم اغلب ما از درجه خفیف تا متوسط و برخی بطور شدید،  حاشیه ای می باشیم،  این یک مسئله خانواده انسانی است،  که همه در آن سهیم هستیم.  بنا بر این همگان نیازمند آموزش مرتب و دائم هستیم،  تا بتوانیم رمز موفقیت جامعه را در فرهنگ گردونه یاد گیری بر پا سازیم.

     یک شهروند خوب،  بعنوان شخص خوبی که نقشی فعال و سازنده در جامعه خود ایفا می نماید،  شناخته می شود.  بطور آشکارا استعمال لغت شهروند جامع تر و فرا گیرنده تر از آنست که معمولاً آنرا بکار می بریم.  در اغلب موارد کلمه شهروند را با فردی که دارای تابعیت مملکت بخصوص بوده،  و از این نظر دارای حقوق و امتیازاتی است مربوط می سازیم.  از این گذشته در اغلب موارد اشتباهاً یک شهروند خوب به کسی گفته می شود،  که فقط به اصطلاح رفتارش خوب است،  و در روز رأی گیری پای صندوق می رود یا مالیاتش را به موقع می دهد.  ولی شهروند در یک جامعه دمکراتیک بایستی دارای معنی و مفهوم بیشتری باشد.  در یک نظام دمکراتیک اجتماعی شهروند خوب شخصی است،  که در بیشتر بنیاد هائیکه بافت آن جامعه را تشکیل می دهند بصورت فعال و سازنده مشارکت نماید،  بعلاوه از مسئولیتها، حقوق و امتیازات خود آگاه باشد و آنها را بکار گیرد،  و همچنین بایستی فردی باشد که تاریخ ایران او را شخص خوب نامیده است،  زیرا می کوشد استاندارد های ارزشها را،  در سطح بالایی کسب نموده،  و در سازمان های نوینی که فعالیت دارد بکار اندازد.

     این نوع شهروند خوب که در ضمن شخص خوبی هم هست،  کور کورانه دیگران را دنبال نمی کند،  مخصوصاً هنگامیکه اینکار خیانت به اصولی است،  که نوع انسانی را به صورت خلاق آزاد می سازد و رهایی می بخشد.  دستیابی به ایده آلها مشکل است،  از آنجایی که به عللی همه ما تا اندازه ای حاشیه ای هستیم،  مسئولیت های شهروندی خود را تا حد ممکن درک و اجرا نمی نماییم.  ولی برخی از ما قادریم،  با درجه ای از کارایی عمل کرده،  و در پیشبرد روند متمدن شدن مشارکتی پویا داشته باشیم.  برخی از مردم به علل گوناگون به میزانی که چیز کسب می نمایند،  مشارکت نمی کنند،  این افراد را می توان به عنوان شهروند حاشیه ای مشخص نمود.  ما بایستی سخت بکوشیم که این مسئله حاشیه بودن را تصحیح نماییم در غیر این صورت به وجود آوردن نظام اجتماعی که برای خود مجسم کرده ایم،  غیر ممکن خواهد بود.  هر نظام اجتماعی بوسیله میزان باری که قادر است حمل نماید محدود می گردد،  البته در بعضی از جوامع،  جغرافی ـ تاریخ وظیفه سنگین تری برای آنها تعیین کرده است. 

       از روزیکه انسان فرق بین بد و خوب را تمیز داد،  یعنی از آغاز وجدان،  مردم راجع به مسئله بعضی از افراد که به نظر می رسد،  نمی توانند زندگی خود را مطابق دلخواه جامعه اشان هم آهنگ کند آگاهی داشته اند.  بعضی از افراد قادر نیستند در محیط خود به فعالیت بپردازد،  ممکن است مبتلا به اعتیاد و یا الکلیسم و همیشه گرفتار باشند،  یا سواد خواندن و نوشتن به اندازه لازم نداشته باشند،  پرخاشگر بوده و توانایی نگهداری شغلی ندارند،  و یا مبتلا به بیماری عضوی و یا عدم توانایی در کار هستند.  امکان دارد که او خود را با بدبختی هایی که با آنها روبرو می شود تطبیق ندهد،  و در نتیجه به بیماری عاطفی مبتلا گردد،  یا ممکن است دارای نقص مادر زاد جسمانی یا روانی باشد،  که او را از صحنه رقابت اجتماع بیرون گذارده است،  و یا یکی از افراد پیری است که محدودیت هایی بیش از آنچه طبیعت برای آنها قائل شده،  بر خود روا داشته است.  از این گذشته شهر وندان حاشیه ای را می توان بین افرادی که اجباری برای کار کردن ندارند،  به این دلیل که از بنیه مالی کافی برای زندگانی بدون انجام کار بر خوردار می باشند،  پیدا نمود.  این افراد وقت و نیرو را در فعالیت هایی که هیچگونه تأثیر قابل ملاحظه ای در امر بلوغ فکری ایشان و یا بهبود نظام اجتماعی ندارند تلف می نمایند.

شهروند خوب در تاریخ

     حدود 4000 سال پیش،  در دوره ای از تاریخ مصر باستان به نام دوره پادشاهی قدیم،  نشانه هایی از اندیشه جوابگویی آیند به ظهور رسید،  و پس از گذشت هزار سال در دوره ای بنام پادشاهی میانه این عقیده بطور کامل پرورش یافت.  بر اساس این عقیده چنین تصور می کردند،  که سرنوشت آینده یک نفر مرده بطور کامل بایستی به کیفیت اخلاقی زندگانی وی در روی زمین وابسته باشد.  لذا مردم نسبت به نان دادن به گرسنگان، آب دادن به تشنگان، لباس دادن به برهنگان و مسکن دادن به افراد بدون خانه علاقمند گردیدند.  علت این تمایل اجتماعی انباشتن گنجینه در بهشت،  و امید به پاداش شخص در زندگانی آینده بود،  نه کمک کردن به مردم بعلت اینکه به کمک نیازمند بودند.  این تصور با عقیده فعلی ما درباره پاداش و تنبیه بی ارتباط نیست،  با این وجود مردم شروع به اندیشیدن راجع به مسئولیت خود نسبت به یکدیگر و نحوه ارتباط خود با سایرین نمود.

     بدون شک نمونه هایی چند از تاریخ طولانی روابط انسانی نشان می دهد،  که نوع انسان طی قرون متمادی تا حدی نسبت به چیز هایی سوای خویشتن تمایل نشان داده است.  نظریه اجتماع مدار یک فرد نسبت به دیگری بعنوان یک اصل جامعه متمدن با جهش بوجود نیامد،  مشاهدات اتفاقی نشان می دهد،  که جامعه امروزی برای رسیدن به حقیقت درمان،  راهی بس طولانی در پیش دارد،  ما قادریم یکدیگر را دوست بداریم زیرا وجود داریم،  و نه برای اینکه اخلاق مان خوبست یا زیبا روی و یا قابل تمجید هستیم و یا به عللی دیگر.  در طول قرون متمادی برخی از مردم فکر کرده اند،  بکوشند تا به صورت یک خانواده انسانی در آیند،  از خصوصیات بشر است،  که دارای احساسات خود خواهی شخصی باشد،  این وظیفه بسیار بزرگی برای بشریت است،  که رفتار طبیعی خود را خنثی نماید.  البته بخشی از بشریت شجاعانه تقریباً بصورت مدام برای سال هایی طولانی از عهده اینکار بر آمده اند و لذا پیشرفت هایی را می توان مشاهده نمود.

    یکبار دیگر بر گردم به شهروند حاشیه ای،  تا تفاوت شهروند خوب و کمک هایی که او می تواند به شهروند حاشیه ای بکند،  تا او نیز شهروند پویا و شاد جامعه مترقی و دمکرات شود.  نظریه در باره شهروند حاشیه ای تحت تأثیر نظریه جامعه،  درباره چندین مسئله اساسی مربوط به طبیعت انسان و تفسیرات گوناگون از این عقیده اساسی قرار گرفته است.  در هر دوره ای از تاریخ بشر،  مذاهب همواره نقش موثر و فعالی در شکل دادن به نظریاتی که اساس دید اجتماعی را تشکیل می دهند،  ایفا نموده اند،  به تاریخ دین ها و آیین های ایرانی مراجعه شود.  تکامل نوعی از تمدن در فرهنگ های خاور نزدیک یا همان قاره کهن و اروپا این نظریه را توسعه داد،  که هر فردی فرزند خداوند بوده و بطور ضمنی به این نکته اشاره کرد،  که از لحاظ انسانی مساواتی وجود داشت که نیروی نهانی آن ممکن بود،  افرادی را که از لحاظ بهداشت، ثروت و ظرفیت عقلانی شانس کمتری داشتند،  به مرحله ای عالی از احترام معنوی و اجتماعی برساند.  نظریه مهم دیگری مسئولیت یک فرد را نسبت به دیگری مورد تأکید قرار می دهد.  آنچه در این جا مذکور افتاد دو اندیشه بسیار بزرگ است،  و تا حد معینی اساس نظام فعلی اجتماعی را تشکیل می دهد.

      ما با کندی تغییر می کنیم ولی میتوانیم تغییر کنیم،  این واقعیت بایستی اساس حمله و مبارزه را تشکیل دهد،  تغییرات انقلابی معمولاً به واکنش های انقلابی منجر می شوند،  و سود خالص در اغلب موارد بسیار اندک است.  تغییری که بر اساس آمادگی معقول و عمل مثبت و مدام،  که متکی بر دانش به طبیعت ما و سنت ما است،  باقی مانده و بخش معتبری از سنت ما را تشکیل خواهد داد.  گه گاهی برای راضی کردن انگیزش خود،  نیروی با ارزش زیادی را مصرف می کنیم،  که کاری یا بطور بهتر کار خوبی انجام دهیم.  در اغلب موارد اینکار بیشتر به جای اینکه مسائل اجتماعی را حل نماید،  بدرد ازاد کردن هیجانات حبس شده ما می خورد.  مسائل افراد حاشیه جامعه اسباب بازی نیستند،  و فرصت هایی هم جهت استخلاص شخصی یا دسته جمعی روانی نمی باشند،  بلکه مسائل جدی هستند،  که فکر و عمل مدام را به بهترین وجه ممکن ایجاب می نمایند.  عملی که بدون در نظر گرفتن عوامل موثر در هر مورد انجام می شود،  اغلب به سیر قهقرایی منجر می گردد.  این مشکل نیست که گوش گروه های بزرگ و با نفوذ اجتماعی را بگیریم،  البته هنگامی که می توانیم با اشتیاق شدید از ایشان درخواست نماییم که بدیها را تصحیح نموده،  و اژدهای اجتماعی را بکشند.  در برخی از محافل سیاسی، مذهبی و آموزشی این رویه معروف است.

     یک شهروند خوب بایستی یاد بگیرد که نقش خود را به عنوان شهروند آزاد و مسئول ایفا نماید و بکوشد که جامعه خود را به صورت یک نظام پویا و شکوفا و در حال پرورش در آورده و همچنین به دیگر هم میهنانش در جهت رشد و اظهار وجود یاری رساند.

دیدگاه ها در ماهیت جامعه

      همه ما سعی می کنیم جامعه ای آزاد و دمکرات داشته باشیم،  برای کلمات آزاد و دمکراتیک معانی زیادی وجود دارد ولی بطور کلی مفهوم کلمات آزادی و دمکراتیک نزد مردمی که جامعه را تشکیل می دهند،  تعریف متفاوت و نیز نحوه عملکرد مختلف را دارا می باشند.  بعلاوه گروه هایی از مردم دوست دارند،  که از هر گونه قید و بند و کنترل غیر ضروری خواست آنها،  آزاد باشند.  مردم متفکر نیاز دارند،  که در مبارزه و کوشش جهت حل مسائل زیادی که با آن مواجه هستند آزاد باشند،  آزادی در انجام این نوع فعلیت روند بلوغ فکری فرد را تقویت می نماید.  آزادی فردی منحصراً وقتی با رفاه نظام اجتماعی که فرد جزئی از آنرا تشکیل می دهد تلاقی مینماید بنظر می رسد،  که برای فعالیت خلاق و پرورش هر فرد ضروری باشد،  زیرا آزادی می تواند فرصت مشارکت سهم مخصوص هر فرد را برای رفاه همگانی به او عرضه کند.

      آزادی و جامعه آزاد مسائل زیادی دارد،  در واقع آزادی بطور ضد و نقیض بوسیله عده ای از مردم که نیاز به آزادی دارند،  بوجود می آید.  در این جا مانند موارد زیاد دیگری اینان دشمنان خویشتن هستند،  و اغلب علاقه بیش از حدی به رفاه خود دارند، حتی اگر به ناراحتی سایرین منجر شود.  چون ترس های گوناگونی را در خود پناه داده و در جستجوی امنیت هستند،  و ضمن تلاش برای امنیت،  از امتیازات و آزادی های خود سوء استفاده می نمایند،  بدین صورت آنها از سایر مردم جدا می شوند.  همه ما نیازمندیم احساس کنیم که در زندگانی دارای هدفی می باشیم و در جستجوی نوع تکامل هستیم،  اغلب مواقع نیاز به این تکامل را با وفا داری بیجا نسبت به ماده پرستی و با احاطه کردن خود بوسیله اشیاء دنبال می کنیم.  هر چه بیشتر کسب می کنیم موقتاً احساس بهتری می نماییم.  بعلاوه ما موجودات دمدمی مزاجی هستیم و این نکته در تمایل ما به فردیت و در ضمن جزئی از جامعه بودن پدیدار می گردد.  تمایلاتی که غیر قابل تطبیق بنظر می رسند بایستی با یکدیگر مطابقت داده شوند.

     زندگی کردن به معنی مطلق آن اطلاعاتی را که برای داشتن صلاحیت سیاسی، حرفه ای، روانی و فرهنگی مورد نیاز ما می باشد فراهم نمی نماید.  ما فقط بخشی از پاسخ های بحران های شخصی و اجتماعی خود را می دانیم،  ولی این نکته را نیز فرا گرفته ایم که با دست اندر کار شدن مشارکت کردن و با سهیم شدن در جامعه از تمام جنبه ها بعنوان افراد رشد کرده،  و ضمناً به نظام اجتماعی کمک می نماییم.  بعلاوه می دانیم که اینکار وظیفه افراد معدودی نیست بلکه وظیفه ایست که بایستی بوسیله هر یک از اعضای جامعه آزاد پذیرفته شود،  البته اگر قرار بر این باشد که جامعه به آزادی برسد و ادامه دهد.  آنچه تاکنون متوجه شدیم،  آزادی یک اصطلاح کاملاً نسبی است،  که مستقیماً با کوشش سازنده و مسئولیتی که هر فرد میل دارد،  برای نگه داری و پیشبرد آن بکار برد مربوط می شود.  ما یاد می گیریم که اینکار را از طریق مساعدت کردن، ایجاد و مشارکت در برنامه های سازمان یافته یادگیری و با خواندن و مطالعه شخصی که دید ما را گسترش می دهد انجام دهیم.  ما روند کار را از طریق کار برد اطلاعات نوین خود به نحو عاقلانه و خردمندانه تکمیل می نماییم،  در نظر داشتن دانایی قرن 21 بسیار مهم می باشد.

      شهروندان فعال جامعه را می سازند و آنرا بطرف دمکراسی و آزادی می برند، برنامه ها را می سازند و سازمان می دهند هدف های کلی را در نظر می گیرند،  و با هدف های خاص ترکیب می کنند.  مثلاً اتحادیه های کارگری و یا انجمن های مذهبی و غیره را با طرح های کار بردی و مقاصد واضح و مشخص عرضه میکنند،  و ارتباطات مناسب انجام می دهند  و اجرایی دقیق پیشه می نمایند،  که هدف های آن باعث پیشرفت شهروند و نظام اجتماعی او می گردد .  اگر این نکات مورد غفلت قرار گیرد و هدف های محدود پیگیری شوند نتیجه ای جز قصور ورزیدن شهروند فعال و سازمانها در امانت اجتماعی ببار نخواهد آمد،  اینجا لازم به یاد آوری است مطالعه و پیگیری وبلاگ های انوش راوید کمک بزرگی در جهت بر پایی جامعه نوین می تواند باشد.

   پرسشها:  آیا شما می دانید فکر کردن چیست؟

              آیا شما شهروند فعال و پویا و شاد هستید؟

              آیا شما شناختی از جامعه و تاریخ آن را دارید؟

             آیا شما می دانید شهروند سرخورده چه کسی است؟

             آیا می دانید تفاوت شهروند ها و جوامع چه می باشد؟

             آیا می توانید ده ها و صد ها پرسش از این دست بپرسید؟

            آیا می توانید تحلیلی از مقالات کارگاه فکر سازی در نظرات بنویسید؟

   جالب:  می گویند ابن سینا آنچه خواند،  تا هجده سالگی خواند،  و پس از آن درباره آنچه خواند تأمل کرد.  او خود سالها بعد به جوزجانی می گوید:  من امروز همان قدر می دانم،  که آن زمان می دانستم،  اما دانش من امروز عمق بیشتری دارد.  ابن سینا نابغه با تأمل در خوانده های خود می آموزد،  اما هرچه تأمل لازمه آموختن است،  برای یادگیری پایانی وجود ندارد.

   تصویر تعدادی خنجر دوران حکومت صفویه تا پادشاهی قاجاریه از یک موزه خصوصی،  مشروح در تاریخ شمشیر در ایران، عکس شماره 2912.

کلیک کنید:  تخت جمشید

کلیک کنید:  کندوان های تاریخی

کلیک کنید:  تاریخ تاکتیک در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

قورباغه ها پخته می شوند

      اگر قورباغه را درون تشت فلزی با آب معمولی به آرامی حرارت دهیم میپزد بدون اینکه حرکتی کند.

      نگاه تحلیل به اینترنت ایران:  90 درصد جوانان زیر 22 سال به مسیر های سطحی و بی محتوا رفته اند،  80 درصد 22 تا 28 سال چیزی مشابه هستند،  همراه با چت برای یافتن بیشتر و بیشتر جنس مخالف، 95 درصد بالای 28 سال جایشان در اینترنت خالی است و به دنبال مسائل واقعی زندگی می دوند،  9/99 درصد اساتید ایرانی چیزی از اینترنت نمی شناسند،  و خیال این را هم ندارند که بدانند،  و از نیمه دوم قرن 20 خارج شوند.  نیمه اول قرن 20 مسائل و موضوعات پخته تر و پر بار تر و هماهنگی مردمی برای اهداف ملی و میهنی بیشتر و خیلی خوب بود.  در 40 سال گذشته با پیدایش و گسترش تلویزیون و اینترنت،  امپریالیسم تغییر شکل یافته به داخل خانه ها و زندگی مردم رفته،  و توده ها را تابع فرامین خود نموده،  و هژمونی بی دردسر و آرام امپریالیسم نو در جهان فراهم شده است.  این باعث شده امروزه مردم جهان با مشکلات زیادی روبرو باشند،  یکی از آنها عدم توانایی در خواندن و درک مطالب و تحلیل های فردی است،  که متعاقباً ضرر هایی را به کشور وارد می کند.  دشمنان می خواهند مثلاً،  در ایران توانایی ها در اندازه خواسته های 40 تلویزیون فارسی زبان لوس آنجلسی و سریال های بی محتوای ایرانی و خارجی باشد،  که زیر نظر و تکنیک امپریالیست نو با برنامه های مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی قرار داشته باشد،  و هر مسیری را که بخواهند به بیننده القاء کنند.

      بسیاری از جوانان و در کل افرادی که در اینترنت هستند،  جایگاه اجتماعی و فرهنگی و علمی خود را نمی دانند،  و برای همین سرگردان هستند،  و با نام های الکی با ایجاد مزاحمت برای دیگران سعی می کنند عقده ها،  و نداشته های خود را احمقانه تخلیه کنند.  این مهم نیست که روزانه صدها نفر آدم از وبلاگ انوش راوید بازدید کنند،  و اندکی از آنها خود را به آب و آتش بزنند،  و با نام های الکی و با نظرات بی معنی عقده خالی کنند،  و یا برای پرسش های بی تحقیق و تعلیل خود،  پاسخ بخواهند.  بلکه روزی چند نفر از جوانان عزیز با هوش و دانای ایران بزرگ وبلاگ را ببینند و بخوانند کافیست،  زیرا با هوشها فهمیده و با ادب هستند،  و در نهایت به جامعه تأثیر می گذارند،  و باعث شکوفایی وبلاگ می شوند.

      این وبلاگ در کل به مسائل اجتماعی می پردازد،  اینجا دبستان نیست که موضوعی را انشاء نموده،  و شب با تقلب و کپی نوشته و صبح خوانده شود،  و معلم ساده ماست پرورده،  و والدین برره ای شده هم به به بگوید.  اینجا وبلاگی است برای آینده ای نوین با تحلیل ها و تعلیل ها،  اینجا جایگاه ایرانی های باهوش و ذکاوت است،  محیطی برای نشان دادن توانایی دمکراسی و آزادی اندیشه و قلم ایرانی است.  با دانش و تجربه،  و در آزمایشگاه های زندگی و علمی می توان به رمز و راز برتری و فراز و فرودها پی برد،  انوش راوید سعی می کند آگاهی های لازم جهت چگونگی یافتن روشها و حرکت به جلو،  با استفاده از تجربه ها را بدهد،  در جهانی که بسرعت می رود،  باهوشها نیز ناچارند هماهنگ باشند،  در غیر اینصورت چون قورباغه پخته می شوند.

   پرسش از عموم:  آیا از دانایی قرن چیزی ارایه کرده اید؟

      یک موضوع مهم:  کسی که می خواهد درباره موضوعی اظهار نظر کند،  یا مطلبی بگوید و خواننده داشته باشد،  باید تخصص با رزومه روشن از دانش و بینش در آن رشته ارایه کرده باشد،  که بتواند به آن جنبه علمی یا دیدگاه های سازنده ملی با درجه ای قابل پذیرش اهل فن بدهد.  البته این دلیل نیست که افراد بدون تخصص ویژه نگویند و ننویسند،  اما اگر فردی در این قرن در رشته های مختلف بچرخد،  و همه جا پرسه بزند او نمی تواند در نهایت چیز قابل ارزشی بگوید،  و کار او سطحی می شود.  شخصی که یک گرایش را پسندیده و یافت،  باید روی آن با دانایی قرن 21 کار و تلاش کند،  تا بتواند آنرا قابل پذیرش قرن سنت گریزی نماید.  هر چه به گذشته های دور برویم تخصص ها عمومی تر بوده است،  مانند دانشمندان قدیمی که ریاضی دان، منجم، شیمی و پزشک و غیره یکجا بودند،  ولی امروزه می رود تا تخصص ها ملوکولی شود.  و یا اگر تکلیف شود کسی چیزی را بگوید،  که در صلاحیت او نیست،  پاسخ بیهوده گویی می شود،  مانند این است که به یک شیمی دان بگوییم درباره دین بگو،  و یا از روحانی ریاضی بخواهیم و غیره.  یا من بیایم نظرات و مطالب مختلف را بخوانم،  که این گونه نیست،  ابتدا دیدی کلی از آن موضوع و رزومه علمی نویسنده بدست می آورم،  و سپس اگر زیر مجموعه علم جغرافیا ـ تاریخ بود می خوانم.  تا کنون در اینترنت به هزاران مطالب تاریخی برخورد کرده ام،  با نگاهی سریع از آنها گذشته ام،  و فقط یک وبلاگ تاریخی،  و دو وبلاگ باستان شناسی را می خوانم و پیگیری می کنم،  علت آن چیست؟  در ضمن این مهم نیست که مقاله ای فوری نوشته شود،  مسائل مختلفی را باید در نظر گرفت،  منجمله هماهنگی آن با دانش های نوین،  و نیز باید در جوانب آن فکر کرد و تحقیق و تعلیل نمود،  تقریباً نوشتن مقاله به اندازه یک صفحه بلاگفا بیش از ده روز وقت می برد،  تازه این در صورتی است که در تخصص شخص باشد،  و حتماً مقاله های یک ساعته فاقد ارزش هستند.  این مسائل مهم مطرح شده در اینجا،  شاید قابل درک برای کودن ها نباشد،  و گاهاً با نظرات به بیهوده گویی می پردازند،  ولی جوانان با هوش عزیز ایران آن را بخوبی می فهمند.

   پرسش از عموم:  آیا از سنت گریزی چیزی می دانید؟

استفاده از تکنولوژی های اطلاعاتی

      واژه ها غالباً پلهای تغییرات اجتماعی و نوعی نشانه ناپیوستگی هستند،  که آغازگر تفکر واژگون میباشند،  در واقعی ما نباید اجازه دهیم انبوه قوانین گذشته،  که دانش امروزی را ندارند،  همچنان پا بر جا باشند.  لازم است نحوه تفکر و صحبت درباره آثار نوشتاری و گفتاری و اندیشه ای گذشته را تغییر دهیم،  راه کار هایی جدید و واژه هایی نو بکار بریم،  و از استفاده آنچه جدید است نهراسید.  واژه هایی از قبیل بازنشستگی،  مانند آنچه امروز بر واژه نوکر رفته است منسوخ خواهد شد.  ما نیازمند آن خواهیم بود،  که قوانین مختلف کم دانش قرن گذشته همچون قوانین مالیاتی و قوانین مربوط به کار و مستمری بگیران را تغییر دهیم.  با بکار بردن دانایی قرن 21 بتوانیم انجام کلیه کارها را اقتصادی نماییم.  بسیاری از افراد فعال و سالم قادر خواهند بود،  فعالیت های خاص خود را طراحی و اجرا نمایند،  و با دانایی به سازمان خودشان شور و شوق خوبی بدهند.  در واقع و با استفاده تکنولوژی های نوین اطلاعاتی،  هزینه افزایش خدمات و تنوع محصولات را به صفر میرسانند،  و از صرفه جویی های حاصل از مقیاس،  که زمانی یک ضرورت حیاتی بود،  خواهند کاست.  بطور مثال کار و تولید با مواد را در نظر بگیرید.  یک برنامه کامپیوتری هوشمند،  که در ماشین تراش نصب شده،  میتواند چندین برابر بیشتر از اپراتور های انسانی،  از یک ورقه فولادی قطعه ببرد.  دانایی جدید سرعت کار،  و ظرافت و ریزه کاری را ممکن می سازد،  و تولید محصولات کوچکتر و سبکتری،  با کارایی های روز بروز بیشتر از گذشته را براحتی میسر میسازد،  که به نوبه خود از هزینه های انبارداری و حمل و نقل و در نهایت نگه داری میکاهد.  ردیابی دقیقه به دقیقه بار های حمل شده و کنترل از راه دور،  یعنی اطلاعات بهتر و جامع تر و به معنی صرفه جویی های بیشتر در ترابری و نگهداری است.

      تغییراتی که در شیوه کار و زندگی ما در حال حاضر در حال وقوع است،  به گونه ای متقاعد کنند در معادله ای عجیب کاهش ساعات کار خلاصه شده است.  این معادله را میشکافم،  تا مشخص شود که از ابتدای قرن بیستم مدتهاست مشغول از میان بردن شدید اشتغال در جامعه خود بودیم،  بدون آنکه متوجه آن شویم.  تا نیمه قرن گذشته هر شخصی که اگر 75 سال عمر میکرد،  مجبور بود در طول عمر خود یکصد هزار ساعت کار کند،  و امروزه این مقدار ساعت کار به پنجاه هزار ساعت رسیده،  یعنی در طول عمر یک نسل به نصف رسیده.  برای جوانان این نسل وضع باز هم فرق می کند.  این تغییر نوعی ناپیوستگی است،  اما تغییری که بتوانیم وقوعش را ببینیم و خود را آماده کنیم لزوماً منفی نخواهد بود.  درک تغییر زمان به موج سوم و ناپیوستگی آن به شیوه های قدیمی و چگونگی تاثیر آن بر جامعه،  تفکری از دانایی و همچنین شبکه هایی از دانش و فراگیری مهارتها و با تکنولوژی اطلاعاتی روز می خواهد.  برای دانایی ابتدا لازم است خوب جامعه را بشناسیم،  آنچه که تاریخ تاکنون به ما تحویل داده،  و آنچه هستیم و آنچه خواهیم بود.  هماهنگ کردن دانایی ما با دانایی جامعه جهانی از مهمترین کار های روشنفکرانی است،  که این هدایت و گذر تاریخی و بس مهم جبهه امواج را در اختیار دارند.  یک مثال می زنم که به همه مربوط می شود،  در آینده ای بسیار نزدیک از هر 5 نفر یک نفر مستمری بگیر خواهد بود،  و از هر 7  نفر یک نفر بیش از 65 سال سن خواهد داشت.

      زمانی که برای تامین نیاز های هر مستمری بگیر فقط 3 نفر در سن کار کردن قرار دارند،  و تامین مستمری بازنشستگان در حالت خوش بینانه یک ششم درآمد ملی را تشکیل میدهد.  این تصویر آینده بطور کامل 30 سال دیگر متحقق میشود،  جوانانی که این آمار را میخوانند،  در آن سال همان بازنشستگانند.  چنانچه این عادت زندگی و جفت گیری فعلی تغییر اساسی نکند،  آینده ای قابل پیش بینی است،  که در آن همین جوانان فعلی،  بازنشستگانی در موقعیتی دیگر در آینده خواهند بود،  که شاید خوش آیند نباشد.  یکبار دیگر باید گفت که قبلاً هم افراد کهنسال داشته ایم،  ولی هیچ گاه تعداد آنها اینقدر زیاد نبوده است.  پدران ما اغلب یکی از اجداد خود را دیده بودند،  چون دیگران پیش از تولد آنها مرده بودند.  ولی امروزه جوانان هر چهار جد و جده خود را دیده اند،  و اکثراً این اجداد فعلی بازنشسته،  یا در حال بازنشستگی هستند،  و احتمالاً هنوز فرزند کسی هستند که بازنشسته است.  در قرن گذشته این چیزی غیر معمول بود،  ولی در قرن 21 به پدیده ای متداول تبدیل میشود،  و جهان نو بدان گونه که قبلاً میشناختیم قطعاً تغییر میکند.  حال که با قدرت علم بهداشت و پزشکی میتوان مرگ را که خواست پروردگار است،  به تعویق انداخت،  این سئوال پیش می آید:

   پرسش از عموم:  آیا زندگی در حیطه قدرت نوع بشر تبدیل میشود؟

تعیین صلاحیت کاری افراد

      تعیین صلاحیت افراد،  مستقیم به آینده مربوط می شود،  برای اینکه بدانیم آینده مان چه میشود،  و سئوالات را پاسخ دهیم،  و بتوانیم گذر تاریخی موج سوم و تغییرات ناپیوسته را با موفقیت سپری نماییم،  لازم است بگویم که،  بسیاری از دگرگونی های نظام دانایی جامعه مستقیماً در قالب عملیات تجاری تبیین میشود،  این نظام دانایی حتی بیش از نظام بانکی و نظام سیاسی یا نظام انرژی بخش غالب جامعه،  و محیط هر سازمان و بنگاه تجاری را تشکیل خواهد داد.   دانایی و هوش و دانش و مهارت و برنامه و اطلاعات و هماهنگی و سازمان شبدری،  اجبار قرن چدید است،  همان گونه که در گذشته قدرت بدنی و توده ای لازمه بود.  جمع نیاز قرن را دانایی نوین میگویم،  که اساس موج نو است،  و ما را به تولیدات موادی کاملاً تازه و ترکیباتی جدید،  برای همه چیز از هواپیما سازی گرفته،  تا مواد بیولوژیکی میرساند،  و حتی دسترسی به خدمات را راحتر امکان پذیر میکند،  و در نهایت به توانایی ما در جایگزینی مواد قبلی می افزاید.  اما در این میان انتخابها برای افراد فرق میکند،  عده ای که حوصله فردی یا ذاتی برای موج نو را ندارند،  بدنبال راه های قرن گذشته میگردند،  و در جستجوی شغلی تخصصی و یا غیره،  ولی تمام وقت در یک سازمان با امکانات قرن 20 هستند.

      اما آنچه برای اینان تغییر خواهد کرد،  ساعات کاری و صلاحیت کاری کافی برای کار در قرن 21 است.  داشتن این صلاحیت طی کردن دوره آموزش های دانشگاه هایی میباشد،  که آموزش های کاربردی بدهند.  بدین ترتیب این دانشگاه ها بیش از پیش یک پیش شرط مهم میگردند،  و در نتیجه سن ورود به بازار کار این افراد میشود 24 تا 25 سال.  دانایی نوین قرن باعث میشود که کارفرمایان هر چه بیشتر بدنبال افراد با صلاحیت بیشتر،  و با ماهیتی حرفه ای و با تخصص و تجربه مناسب بگردند.  حرفه هایی چون پزشکی و حقوق و معماری که قرنها در دستان متخصصان آن بود،  بیشتر به دانایی نوین و ابزار های مهندسی سپرده می شود.  به جهت نیاز کشور به شرایط آموزش جوانان صاحب صلاحیت،  سازمانها و دانشگاه ها را وادار میکند سطح تخصص خود را افزایش دهند،  و زمان آموزش را کوتاهتر نمایند.  البته این اقدام بیشتر از جانب فشار های خود بخودی و با جوشش مردمی است،  که از حرکت گذر تاریخی قرن به موج سوم،  با تغییرات ناپیوسته ایجاد میگردد.  آینده شغل خوب و یا تمام وقت در یک سازمان نیست که در آمد داشته باشد،  بلکه آموزش و دانش است،  که اعتبارات سخاوت مندانه را به همراه دارد.

      دانایی عمیقتر حاصل شده از دانش های نو،  به ما اجازه خواهد داد برای دستیابی به امکانات مناسبتر،  و در جهت رشد و شکوفایی جامعه تلاش نماییم.  از جمله آنها انتقال اطلاعات از قبیل،  بود و نبودها و داراییها و کمبودها در سطحی وسیع.  علاوه بر این واقعیت که اگر زبان و فرهنگ و داده ها و اطلاعات و دانایی قرن 21 وجود نداشته باشد،  هیچ کسب و کاری نمی تواند دایر بماند،  این واقعیت عمیق تر نیز وجود دارد،  که از میان همه منابع لازم برای تولید ثروت،  هیچیک مهمتر و جامع تر از دانایی نیست.  تولید انبوه موج دومی را در نظر بگیرید،  در اغلب کارخانه های دودکشی که در قرن سنت گریزی توضیح داده ام،  تغییر هر محصولی بی اندازه پر هزینه بود و به سازندگان ابزار و غالب و غربال تراشی و متخصصان دیگری با دستمزد های کلان نیاز داشت،  که در نتیجه کارخانه برای مدتی متوقف میشد،  و ماشین آلات بیکار میماند،  و این توقف و تعطیل،  سرمایه بالا سری را می بلعید.  تکنولوژی جدید نظریه های موج دومی را وارونه کرده است،  به جای تولید انبوه در خط تولید با نیروی یدی،  در راه تولید انبوه زدایی شده با تکنولوژی بدون نیروی یدی گام بر میداریم،  که در نتیجه آن فوران کالاها و خدمات سفارشی و نیمه سفارشی است.  جدید ترین تکنولوژی های کامپیوتری دسترسی به تنوع بی پایان را مقدور و ارزان ساخته است.

   پرسش از عموم:  آیا به صلاحیت کاری افراد اطرافتان فکر کرده اید؟

   عکس مجسمه بزرگ،  که آنرا نابود کردند،  تا بخیال خود تاریخ را نابود نمایند،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 4161.

کلیک کنید:  تاریخ نجوم در ایران

کلیک کنید:  شهرستانهای تاریخی ایران

کلیک کنید:  معابد مهر و میترا در جهان و ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

تغییر در انسان

      باورها، عادتها، اعتقادات و نگرش های ما به دنیا ناشی از آموخته هایی است،  که در گذشته از طریق ارث یا اکتساب (تربیت، تجربه و رفتار)،  به ما انتقال داده شده است.  این آموخته ها در مغز جمع شده،  و امروز به عنوان حافظه یا امپراتوری های ذهن به کارمان می آید،  و بر حسب دستور همین فرمانده ها ذهن،  در برخورد با دیگران یا واکنشی حقارت آمیز از خود نشان داده،  یا با عزت نفسی قوی شایستگی خود را بروز می دهیم.  خود کم بینی و یا برعکس داشتن عزت نفس،  ناشی از داده هایی است،  که در طول زندگی به ما تحمیل شده،  و امروز ما ناخود آگاه بعنوان رفتار از خود،  عمل یا عکس العمل نشان می دهیم.  ما بدست خودمان هیچ کدام از این خصوصیات را از جایی تهیه نکرده ایم،  که بخواهیم به خاطر بد بودن شان از دست خود عصبانی شویم،  و یا به خاطر خوب بودن شان به خود افتخار کنیم.  ما این کنش ها و واکنش های خوب و بد را،  از الگو های اطراف خود کسب کرده ایم،  بطوری که شخصیت یا خوی و خصلت ما ناشی از همین الگوهاست،  و امروز چاره ای نداریم جز اینکه به حکم بالغ یعنی اراده و اختیار در شخصیتی،  که به ما تحمیل شده تغییراتی در جهت رشد و تعالی بدهیم.  پس نباید بی خود به خودمان انگ بزنیم،  و بیش از حد به پرو پای خود بپیچیم،  که چرا اعتماد به نفس یا به کلامی درست تر عزت نفس نداریم.

      ما زاییده وراثت و اکتساب هستیم،  پس باید اراده کنیم و بر آنچه ما را می آزارد بتازیم،  و از روش های مطالعه، مشاوره، تمرین و تلقین استفاده کنیم،  تا همه چیز به اختیار و اراده ما در آید.  در این صورت است که خود را خوشبخت تر محبوب تر و موفق تر خواهیم دید.  علاوه بر باور، عقیده، عادت و... ممکن است،  ما شرطی باشیم،  یعنی به خاطر حادثه خوب یا بد مهمی،  که در زندگی گذشته مان اتفاق افتاده،  شرطی شده باشیم و از آن اتفاق رفتار خاصی را برداشت کرده،  و هر حادثه ای را با آن بسنجیم،  و از خود واکنش نشان بدهیم،  که در این صورت هم باید آن را شناسایی کنیم،  و اگر مشکل ساز است،  ابتدا آن را در مغز خود شرطی زدایی کنیم،  و سپس رفتار و کردار مناسبی جای آن قرار دهیم،  و دست آخر ممکن است،  ما تصویر ذهنی خوبی از خود نداشته باشیم،  یعنی والدین یا مربیان ما ندانسته در اثر تحقیر و تحمیل عقیده،  و یا حالت های کمال طلبی شان،  تصویر ذهنی یک فرد ناتوان و دست و پا چلفتی را،  برایمان تصویر کرده باشند،  که در این صورت هم ما به حکم همین سیستم دفاعی ضعیف،  از خود واکنش نشان می هیم.  حالا باید از روی عقل و مصلحت این سیستم دفاعی ضعیف،  که همیشه کار دستمان داده را از ضمیر ناخود آگاه خارج،  و با حوصله و به کمک ضمیر آگاه آن را دوباره سنجی کنیم.

      در این صورت اگر به غلط بودن شان آگاهی پیدا کردیم،  با تمهیداتی که شرح داده شد،  آن را تصحیح و دوباره به ذهن برگردانیم.  پس از این کارها قطعاً دارای خلاقیت، نوآوری و اعتماد به خود خواهیم شد،  و تا آنجا پیش می رویم،  که خود و اطرافمان را به شگفتی وا می داریم.  پس هرگز و تحت هیچ شرایطی نباید ذهن خویش را با این افکار که:  من عوض شدنی نیستم،  این جوری بدنیا آمده ام،   زندگی ام با این حرفها تغییر نمی کند،  و یا وضع من با یگران فرق دارد،  آلوده سازیم.  زیرا اندیشه منفی همواره به نتایج منفی می انجامد،   بنابر این اگر برای خود به اندازه کافی ارزش قایل نیستید،  اگر در برخورد با افراد،  خجالتی و کمرو هستید،  و نمی توانید از خواسته های خود دفاع کنید،  اگر در مقابل انتقاد دیگران در هم می ریزید،  اگر خود را خواستنی نمی پندارید،  اگر با مسایل پیش آمده با ترس و لرز برخورد می کنید،  و بالاخره اگر در روابط اجتماعی کم می آورید،  باید بدانید که لنگی هایی دارید،  که بهتر است به فکر درمان باشید.  خوشبختانه این ناهنجاریها آن قدر عمیق نگران کننده نیستند،  که نتوان برای آن ها چاره ای اندیشید،  خوشبختی راه و رمز خاصی ندارد،  بلکه روشی دارد که آموختن و بکار بردنش چندان سخت نیست،  اراده می خواهد،  که در هر کسی کم و بیش وجود دارد.

چند پرسش اساسی

   کار امسال ما چیست؟

   موفقیت شرکت چیست؟

   ضعف های شرکت کدامند؟

   چگونه و چقدر تبلیغات کنیم؟

   قوتها و قابلیت های شرکت کدامند؟

   می خواهید به چه چیز معروف شویم؟

   می خواهید چه نوع شرکتی داشته باشیم؟

   برای رسیدن به موفقیت چگونه برنامه ریزی کنیم؟

   موفقیتها چگونه و به وسیله چه کسی و کی اندازه گیری می شود؟

تاریخ بی برنامگی افکار

      یک از مهمترین موضوعات برای آیند نگران دانستن نوع و شاخص فکرها در گذشته و حال است،  امروز بسیاری از مردم نمی توانند برای آینده خود طرح و نقشه بریزند،  اگر از کسی بپرسید این مغازه چند می ارزد می گوید یک دو سال دیگر دو برار می شود.  بپرسید این سرمایه گذاری چطور می گوید تا دو سال پول خودش را در می آورد،  برای آینده فرزندت چه می بینی می گوید تا شش ماه دیگر کی زنده کی مرده،  یا نصیحت می شنوی پول برای آینده ات پس انداز کن خدا می داند زندگی چه می شود.  این حرف های جامعه مریض است،  که در طول تاریخ عادت کرده،  بدون برنامه یا بلاتکلیف بوده،  و برای آینده دور طرح و نقشه نداشته باشد،  جمع افکار توده مردم آینده را تعیین می کند.

      یکی از مشکلات آینده ایران کم داشتن افراد متخصص با سواد خوب، واقعی و بالاست،  در این باره در همه جاها مشکلاتی به وجود آمده،  که همگان در جریان مسائل اطراف خود هستیم،  ولی هیچ کدام به دلایل اصلی آن توجه نکرده ایم.  گاهی می شنویم که نقدینگی برای صنایع کم است،  این داستان همیشگی آنها بوده که نمونه زیاد دارد،  بطور مثال اگر چهار کارخانه یخچال سازی در نظر گرفته شود و به هر یک مبلغ پانصد ملیون داده شود،  هر کدام از آنها شروع به تولید می کنند،  و با رقابتی قیمت شکن و ظاهری زیبا تولیدات شان را به بازار می فرستند.  اما اگر افراد با سواد عالی داشته باشند،  آنها در یک اشتراک فکری به سوی دست آورد های تکنولوژی نو می روند،  و سرمایه را در راه نو گرایی فنی بکار می برند،  نه تولید انبوه.

      در قرن 21 بسیار دیده می شود،  که افراد تحصیل کرده دارند در سر سپردگی تاریخی به اوهام گوی سبقت را از بی سواد ترین قلعه نشینان قعر تاریخ می ربایند،  اینها هرگز نمی توانند فکر و ذهن خود را وارد دنیای واقعی و علمی بکنند،  فقط تصور پوچی از دانش در وجودشان نقش بسته است،  که جز ویرانی و قهقرا چیزی به جای نمی گذارد.  قرن گذشته که در قرن سنت گریزی نوشته ام،  تمام شده و ما در زمانی دیگر بسر می بریم که غفلت از شناختن دانایی قرن 21 صدمات جبران ناپذیری در پی خواهد داشت.  در این قرن برای هر حرکتی و کاری باید برنامه تدوین شده علمی داشت که تمام گوشه های آن کاملاً تعریف شده باشد،  مثلاً انبوهی از مراسم و رفتار های اجتماعی در ایران وجود دارد،  که برای هیچ یک تعریفی وجود ندارد،  بنا بر این همگی شکلی کاملاً مادی بخود گرفته اند،  که بشدت مضر می باشد.

اندیشه اوهام و خرافات

    از بسیاری به اصطلاح تحصیل کرده ها گفتم،  که در جهان امروز غرق اوهام و خرافات شده اند،  و به جای اینکه جهان آفرینش را علمی نگاه کنند،  آنرا چشم انداز عصر حجر می دانند.  در دوره باستان مردم همه جای دنیا دیندار بودند،  یعنی فرهنگ و تمدّن دینی داشتند،  فرهنگ و تمدنی که بر اساس اعتقاد به غیب و مملو از اوهام بود،  و در عمق تاریخ دین به معنای عام آن یعنی اعتقاد داشتن به غیب بود.  مردم ‏شناسان و جامعه ‏شناسان از همه مکتب های مدرن، مارکسیستها،  پوزیتویستها و نئوسوسیالیستها در تعریف عمومی،  وجه مشترک همه ادیان تاریخی را در همین دانسته ‏اند،  از بدو پیدایش تاریخ بشر تاکنون آنچه که بدست آمده گواه این حقیقت می باشد،  و نتیجه بطور کلی یکی بوده است.  انسان های نتاندرتال که می‏گویند نیمه میمون بوده‏ اند،  وقتی بقایایشان را به دست آوردند،  دیدند که همراه آنان چیز هایی را به طور یکسان دفن می ‏کرده‏ اند،  که نشان دهنده اعتقاد به جهان پس از مرگ بوده است.  همچنین در مورد انسان کرومانسون که امروزیها در تحقیقات زیست‏شناسی،  آن را جد انسان امروزی می ‏دانند،  نوع خواباندن مردگان و اشیاء همراهشان بیانگر ارتباط آنها با عالم غیب بوده است.  ادیان نیز همین را می ‏گویند که آدم ابوالبشر که اولین انسان است،  اولین پیامبر هم بوده،  یعنی بشر با رسالت دینی در تاریخ،  متولّد شده است.

      نکته دیگر اعتقاد به غیب،  حاکی از این بوده که همه هستی منحصر به موجودات مادی نیست،  بلکه موجودات دیگر غیر مادی هم هستند،  که در گیتی مؤثر و در عین حال مجردند.  مثل فرشتگان و این که انسان یک روح دارد و یک جسم و اعتقاد به ادامه حیات روحی پس از مرگ در عالم دیگر.  حتی فیتشیستها و آدنیستها نیز به عالم غیب معتقد بودند،  و این که انسان های کاملی می ‏توانند در یک ارتباط روحی،  مورد الهام واقع شوند که نمونه آن را در معجزات و کرامات گفته اند.  رومیها و یونانیها نیز به چنین ارتباطی اعتقاد داشتند،  تا این که در یونان ‏باستان گروهی پیدا شدند و ثروت ‏اندوزی و مال ‏پرستی را به اوج رساندند،  و تفکری پیدا کردند که گویا برای آنان آخرت و حساب و کتاب مطرح نیست،  خلأ دینی و تاریخی عجیبی آغاز گشت،  که تا آن زمان برای بشر بی ‏سابقه بود،  و به دنبال آن نظام فئودالی بر اساس برده داری ایجاد گردید.  در تمدن و فرهنگی جدید فئودالی نو پدید،  اعتقاد دینی به معنای باور داشتن به عالم غیب ضعیفتر از همه جای دنیا شد،  این زمان نیل و میان رودان از دوران شاه خدایی گذر کرده بودند،  و به دوران سازمان قبیله ای رسیده بودند که در ساختارهای تاریخی اجتماع نوشته ام.  یونانیان آن دوران تقریباً بی‏ مذهب بودند،  ولی آنها نسبت به مردمی که در شمال اروپا زندگی می کردند،  و لاابالی و بی ‏دین بودند،  و کاملاً به غیب و خرافات اعتقاد داشتند،  متمدن و مذهبی به حساب می آمدند.  یونانی ها در هزار اول قبل از میلاد،  از مقدسات و رهبران دینی پیروی می کردند،  استدلال های فلسفی و منطقی مختلف داشتند،  که هر کس برای خود به نوعی توجیه می‏ کرد،  و می‏ پنداشت آنچه می ‏گوید درست است و آنرا دنبال می‏ کردند،  مکتب هایی که از شرق و ایران سرچشمه می گرفتند.   دیگر آنها بطور کامل به ماوراء متوسل نمی شدند،  از جایی وهمی الهام نمی گرفتند،  از خرافات پیروی نمی کردند،  برای یونانیان بیشتر مکتب مطرح بود که سرچشمه در علوم داشته باشد،  ولی در آن تاریخ نتوانستند قطعی عالم غیب را منکر شوند و آنرا از اذهان ساده تر برچینند.

      بعد از یونانیها، رومیان آمدند و گوی سبقت را از یونانیها ربودند، گرچه در میان آنان پزشک، ریاضیدان و دانشمندان بزرگی نیز وجود داشتند.  در 200 ق.م،  روم بدلایلی که در ساختار های تاریخی اجتماع نوشته ام،  یک نظام برده ‏داری خشن و گسترده ایجاد کرد،  که تا آن زمان در تاریخ سابقه نداشت قبل از آن یونانیها به شکل محدود از نظام برده ‏داری بر خوردار بودند.  در این زمان قیام های خونین متعدد بردگان به وقوع پیوست که مشهور ترین آنها قیام اسپار تاکوس بود،  که دهها هزار برده شورش کردند،  و تعداد زیادی از آنان بیرحمانه کشته شدند،  فقط از روم تا تریر در یک صف هشت هزار برده را به صلیب کشیدند.  نظام حکومتی رومیان بسیار منسجم، منظم و دقیق بود،  و توانستند دنیای پهناوری را اداره کنند،  البته رومیان بازمانده اتروسک ها بودند،  اتروسک ها مهاجران نظامی بین النهرین بودند،  تاریخ ساتراپ ایرانی روم را حتماً بخوانید.  اگر حکومت اشکانیان که پدید آورندگان سازمان قبیله ای در تاریخ بشر هستند و شاهنشاهی ساسانیان که آورندگان نو فئودالی ضعیف در ایران بودند،  مقابل روم قرار نگرفته و مانع تحرکات نظامی و فئودالی آنها نمی‏ شدند،  همه جهان را فتح می ‏کردند،  و امروزه جهان شکل دیگری داشت.

   تصویر تاریخی کتابدار پارسی حدود 1300 خورشیدی،  مشروح در تاریخ کتاب و کتابداری در ایران، عکس شماره 1255.

کلیک کنید:  جرگه و شورا در ایران

کلیک کنید:  فرهنگ واژه های سیاسی

کلیک کنید:  صنعت و تکنولوژی در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

کار هایی برای افزایش بهره وری

      با بهره گیری از تعدادی فرمول و قانون می توان بهره وری در زندگی روزمره را افزایش داد،  اما باید توجه کنید،  وجود شما جزو زیر مجموعه کدام دسته از آدمها می باشد.   

  * 1 ــ  حذف کردن:  مؤثرترین راه برای انجام یک وظیفه یا کار حذف کرن مواردی است که نیازی به انجام آنها نیست،  آنها را از لیست خود حذف کنید.

  * 2 ــ  اهداف روزانه:  عدم تمرکز منجر به حواس پرتی خواهد شد،  برای هر روز از قبل اهدافی معین کنید،  تصمیم بگیرید چه کار باید انجام دهید،  و سپس آن را انجام دهید.

  * 3 ــ  اول سخت ترینها:  برای غلبه بر به تعویق افتادن کارها،  اول کارهایی را انجام دهید،  که علاقه چندانی به انجام آن دارید،  آنها را به آخر وقت موکول نکنید.  انجام کارهای سخت در اولین ساعات روز،  موجب افزایش بهره وری خواهد شد.

  * 4 ــ  ساعات اوج:  ساعات اوج بهره ور بودن خود را شناسایی کنید،  و کار های بسیار مهم خود را برای آن زمانها برنامه ریزی کنید،  امور غیر ضروری را در زمان های دیگر انجام دهید.

  * 5 ــ  اوقات بدون وقفه:  اوقات بدون وقفه خود را،  برای انجام کار هایی اختصاص دهید،  که نیاز به تمرکز بیشتری دارند،  کار های با وقفه و سبک را در زمان های دیگر انجام دهید.

  * 6 ــ  رخداد های مهم:  وقتی شروع به انجام کاری کردید،  هدفی را که باید در پایان به آن برسید،  از قبل مشخص کنید.  برای مثال اگر روی کتابی کار می کنید،  تا وقتی که هزار کلمه از آن را ننوشته اید،  از جای خود بلند نشوید،  به اهداف خود هر طور شده دست پیدا کنید.

  * 7 ــ  جعبه زمان:  برای خود زمان معینی مشخص کنید،  مثلاً 30 دقیقه نگران نباشید،  که چقدر از آن زمان عقب مانده اید،  تلاش کنید.

  * 8 ــ  دسته بندی کردن:  کار های مشابه را یکجا دسته بندی کنید،  و آنها را با هم در یک بازه زمانی معین به اتمام برسانید.

 * 9 ــ  سحر خیزی:  صبح زود مثلاً ساعت 5 بیدار شوید،  مستقیم سرکار خود بروید،  و امور مهم را انجام دهید،  در این صورت قبل از ساعت 8 اکثر امور مهم شما انجام شده است.

  * 10 ــ  سکوت خوب:  یک تابلت یا لپ تاپ همره خود داشته باشید،  تا بتوانید به مکان های آرام از قبیل کتابخانه، پارک، و... بروید،  با این کار تمرکز شما بیشتر خواهد شد.

  * 11 ــ  سرعت بیشتر:  سرعتتان را بیشتر کنید،  سعس نمایید کمی سریعتر از روز های معمول حرکت کنید،  سریع تر صحبت کنید،  سریعتر راه بروید، کلاً در همه امور سریعتر باشید.

  * 12 ــ  آرامش داشتن:  استرس خود را از طریق فراهم کرد محیطی آرام و بدون تنش کاهش دهید.

  * 13 ــ  برنامه کاری:  یک برنامه کاری مشخص از قبل تهیه کنید،  با تهیه این برنامه اثر بخشی جلسات شما و همچنین تمرکزتان بیشتر می شود.

  * 14 ــ  اصل پارتو:  قانون 20 ــ 80 می گوید،  80 درصد از ارزش یک عمل از 20 درصد تلاش و زحمت بدست می اید،  بنابر این انرژی خود را روی 20 درصد متمرکز کنید.

  * 15 ــ  اهداف زود هنگام:  با انجام کارها بلافاصله پس از تعـیین هدف،  از به تعویق افتادن آنها جلوگیری کنید،  حتی اگر کارتان از قبل به طور کامل برنامه ریزی نشده باشد،  می توانید آنها را حین انجام،  مرتب و برنامه ریزی کنید.

  * 16 ــ  آمادگی سریع:  هنگامی که احساس کردید،  اطلاعات لازم را برای تصمیم گیری دارید،  در مدت 60 ثانیه، تصمیم نهایی را اتخاذ کنید،  و یک دقیقه برای اعمال تغییرات احتمالی فرصت داده،  و در عرض یک ثانیه تمام چیز هایی را که لازم دارید تصور کنید،  و به یک انتخاب درست برسید.

  * 17 ــ  محدودیت زمانی:  برای انجام کامل کار،  یک محدودیت زمانی تعیین کنید،  و آن را بعنوان محور کار خود قرار داده،  و از آن تجاوز نکنید.

  * 18 ــ  تعهد و مسئولیت:  تعهدات خود را به دیگرن بگویید،  چون آنها بشما کمک خواهند کرد،  تا شما خودتان را مسئول حس کنید.

  * 19 ــ  سر وقت:  هر کاری که می خواهید انجام دهید،  طبق برنامه و سر وقت انجام دهید.

  * 20 ــ  مطالعه آزاد:  با مطالعه کردن،  وقت های خالی خود را،  از قبیل منتظر ماندن برای ملاقات،  و ایستادن در صف پر کنید.

  * 21 ــ  استفاده از زمان:  در ساعاتی که مشغول تایب، ورزش، شستشو، و.. هستید،  هم زمان از گوشتان برای شنیدن اخبار، آموزش زبان و اینقبیل استفاده کنید.

  * 22 ــ  بتصویر کشیدن:  به محض تعیین کردن هدف،  آن را در ذهن خود به تصویر بکشید،  چنان چه چیزی را در ذهن خود واقعی فرض کنید،  به زودی در واقعیت هم آن را خواهید دید.

  * 23 ــ  جایزه ویژه:  برای موفقیت های خود جوایزی در نظر بگیرید،  یک فیلم ببینید یا یک روز خود را در پارکی مفرح بگذرانید.

  * 24 ــ  تقسیم بندی:  کار های بسیار مهم را جدا کنید،  مواردی که ضروری تر و فوری ترند،  اول انجام دهید،  کار های غیر ضروری را به بعد موکول کنید.

  * 25 ــ  استمرار کاری:  در پایان روز کاری خود،  اولین کاری را که باید روز بعد انجام دهید،  مشخص کنید و ملزومات آن را از پیش فراهم آورید.

  * 26 ــ  قطعات کوچک:  پروژه های پیچیده و بزرگ را،  به واحد های کوچکتر و قابل تعریف برش دهید و تبدیل کنید،  تمام تمرکز و حواس خود را،  روی انجام فقط یکی از آنها قرار دهید.

  * 27 ــ  انجام کامل:  هنگامی که شروع به کاری کردید،  تا به اتمام رساندن کامل آن،  به کار دیگری مشغول نشوید،  وسط یک کار به کار دیگری دست نزنید.  هنگامی که در حین کار با چیز هایی مواجه شدید،  که برای انجام امور بعدی به آنها احتیاج دارید،  آنها را یاداشت کنید،  تا بعداً مورد بررسی قرار دهید.

  * 28 ــ  انتخاب تصادفی:  یک قسمت از یک پروژه بزرگ را بطور تصادفی انتخاب کنید،  و آن را تا انتها به اتمام برسانید.

  * 29 ــ  ارزیابی عملکرد:  هر چند وقت یکبار عملکرد خود را ارزیابی کنید و نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی نمایید.

  * 30 ــ  تعهد یکماهه:  یک عادت جدید را که به آن علاقمندید،  در خود شکل دهید،  و سی روز به آن به آن پایبند باشید،  به تعهد موقتی خیلی آسانتر از دایمی می توان پایبند بود.

  * 31 ــ  مشارکت در کارها:  به کلاسها و جا های مختلف سر بزنید،  و ایده های جدید را یاد داشت کنید،  شرکت در زمینه های مختلف کاری می تواند،  اثر بخشی عملکرد را افزایش دهد.

  * 32 ــ  محول کردن:  اگر کار های متفاوتی در دست انجام دارید،  چند مورد را به فرد دیگری محول کنید.

  * 33 ــ  حس درونی:  به حس درونی خود توجه کنید،  ممکن است صحیح باشد.

  * 34 ــ  بهینه سازی:  روش هایی را که اغلب اوقات بکار می گیرید،  شناسایی کنید و آنها را مرحله مرحله بنویسید،  سپس آنها را دوباره روی ورق بیاورید.  این بار به ترتیب اثر بخشی آنها،  روش های بهبود یافته را تست کنید،  و آنها را به کار گیرید.

   تصویر تاریخی بازار تهران،  عکس شماره 1267،  از قدیم در ایران مردمانی که به نوعی در بازار و فروشگاه ها کار می کردند،  بیشتر وقت خود را به بطالت می گذراندند و از بین می بردند.  اگر امروزه هم نگاهی به خیابانها و مغازه ها بیاندازید متوجه می شوید،  که تقربیاً هیچکدام مطالعه و برنامه تعلیلی و تحقیقی ندارند،  و در وقت بیکاری فقط می نشینند،  حتی در اکثر فروشگاه ها کامپیوتر و یا نوت بوک وجود دارد،  ولی حاضر به مطالعه نمی باشند،  چگونه باید در ادامه استراتژی ملی و مردمی ایران،  این وضع را دگرگون نمود،  تا آنهمه آدم در زمان بیکاری،  مطالعه و تحقیق عمومی و یا تخصصی کار مربوطه خود را نمایند.

کلیک کنید:  طرح نو در اندازیم

کلیک کنید:  شورش پوستکنی در تاریخ

کلیک کنید:  تاریخ معرکه گیری در ایران

کلیک کنید:  تماس و نظر

آینده بینی و آینده پژوهی ارگ

   صفحه آینده بینی و آینده پژوهی ارگ،  رصد خانه و دیدبان و ردیاب تغییرات گسسته و پیوسته آشکار و نهان،  بمنظور خلق چشم انداز برای درک از آینده و یافتن آینده مطلوب است،  شاید هم بتوانم با تشویق و مشارکت بخشی از نخبگان جامعه ایرانی و قاره کهن،  آنها را در جهت گسترش نو اندیشی و آینده پژوهی به ایجاد دیدمان وسیع مورد نظر همراه کنم.  دروازه های عصر اطلاعات و دانایی،  با درک از آینده بیشتر و بهتر گشوده می شود.  تحلیل داده ها و اطلاع رسانی و شناخت تهدید ها و فرصت های آینده،  می تواند کمک مهمی به اشخاص و سازمان ها برای راهبری و شکوفایی در آینده باشد. 

 

 

    طراحی برنامه پژوهی ــ    در جهان امروز توسعه در معنای گسترده آن،  سخت وابسته به توسعه علم و فن آوری است،  و رقابت فزاینده ملتها برای پیشی گرفتن از دیگران و به منظور . . .

   ترسیم سناریوی آینده  ــ  می توان برای آینده دو نوع سناریو، * اکتشافی و * تصمیم سازی،  نوشت و ترسیم کرد،  اکتشافی آن چیز ها و اتفاقاتی است که در آینده می باشد،  و تصمیم سازی . . .

   آینده و بحث های بنیادی ــ  دو نیروی بنیادی که هر دو نتیجه جنگ سرد بود،  به سرعت باعث تحول و پیشرفت دنیا گردیده و همچنان شکوفا تر ادامه دارد.  یکی اینترنت است،  که همگان با . . .

   روش مطالعات آینده پژوهی ــ  بحث و بررسی روش های مختلف مطالعات آینده پژوهی و آینده نگری،  و فراهم سازی پیشینه دانش،  برای فنون در دسترس،  به کار ارزیابی کیفیت . . .

   خواسته از آینده پژوهی ــ  امروزه تشبیه زمین به فضا پیما استعاره جالب و آشنایی است،  این تشبیه در ذهن آدمی تصویری از ساکنان زمین را که در فضا شناورند و برای حفظ و بقای . . .

   نگرشی دگر در آینده بینی ــ  در این پست آینده را با دیدگاه دیگری بررسی می کنم،  بدین منظور به نیم قرن گذشته باز می گردم،  تا بتوان این نگرش را بخوبی درک کرد،  البته بدین منظور . . .

   بحران در تولید علم ــ  با جهان بینی محدود دیدگاه نیز محدود می ماند و روشها و راه حلها هم محدود می شود،  از ابتدای قرن 21 شرکت ها و کارخانه های بزرگ،  یا با یکدیگر متحد یا تجزیه . . .

   الکی بودن و توهم اخلاص ــ  بسیاری از اشخاص در اندیشه ها و مرام های مختلف در فکر خودشان می پندارند،  دارند با خلوص کار می کنند، و تمامی طرح ها و اندیشه های دیگری را رد می کنند. . .

   آینده شغل های چه می شود ــ  بسیاری از عزیزان درباره کار و شغل و آینده خود نگران هستند،  با وب گذر دیده ام که در جستجوی گوگل می پرسند،  آینده شغلی این و یا آن کار و تخصص . . .

   محل کار شما خانه دوم نیست ــ  کار در قرن 21 با طرح های نوین،  درست و سالم عمل کردن است،  دیگر مثل گذشته نیست که مشاغل یک سازمان خانه دوم شخص باشد،  که نیمی از زندگی . . .

   حرکت گسترده را درک نماییم ــ  در قرن سنت گریزی ما با تهاجم گسترده تکنولوژی و دانش نو روبرو هستیم،  در صورتیکه نتوانیم این حرکت گسترده و در ضمن سازنده را درک کنیم سرخورده . . .

  درس آینده سازی در آموزشگاه ها ــ  پایان قرن 20 و آغاز قرن دیگر،  مقطعی با اهمیت زیاد است،  بازنگری در قرن قبلی و سعی در تحلیل تاریخ پیچیده آن،  کار جالبی تلقی خواهد شد . . .

   نظام آموزشی و آینده پژوهی ــ  نظام آموزشی تاکنون در به چالش کشیدن موضوعات و مسائل آینده،  در برنامه های آموزشی پیش دبستانی تا دبیرستان پاسخ مناسبی را نداده است.  این مسئله تا . . .

   چگونگی آموزش آینده ها ــ  برنامه آموزشی ابزار اساسی و مهمی است،  که اهداف آموزش آینده را به دانش آموزان منتقل می کند،  و به آنها می شناساند،  از این رو است که مفهوم نوسازی برنامه . . .

   دیدگاه آینده پژوهان ــ  کسی نمی تواند در آینده پژوهی تمام جهات را در نظر بگیرد،  آینده اقلیم شناسی، آینده پژوهی جامعه، آینده بینی علم و دانش، آینده نگری کار و شغل، تحصیل در . . .

   مقاومت ابله ها در تغییرات ــ  مردم در گذشته های دور زندگی دایره ای داشتند،  در تاریخ نیک توضیح داده ام،  هر روز کار آنها بیدار شدن و خوردن و خوابیدن و چیزای ساده دیگری و . . .

   سر درگمیها و نگرانیها ــ  بیشتر مردم اگر بتوانند و زحمت فکر کردن به خود بدهند،  میپندارند جهانی که میشناسند تا ابد دوام خواهد داشت،  برای آنان دشوار است که شیوه ای براستی . . .

   ادامه رشد و تکامل تمدن ــ  این روزها شاهد جنبش های ضد سرمایه داری در تمام جهان کاپیتالیستی هستیم،  روزی نه چندان دور نسبت به تاریخ،  حدود سی چهل سال پیش،  غرب سرمایه داری . . .

   تحقیق و تحلیل امروزی ــ  از ابتدا شروع کنم،  چگونه می توان تحلیل و تحقیق درست و جامع امروزی داشت،  و اصلاً از دید انوش یعنی چه؟  آیا مفهوم دیگری است؟  در قرن گذشت برای  . . .

   جوهر قرمز نداریم ــ   . . . . . . . . قسمت هایی از صحبت های اسلاوی ژیژک،  فیلسوف اسلوونیایی،  در جمع اشغال کنندگان وال استریت . . .

همه و مطالب دیگر در:

 ارگ   http://arq.ir

 

کلیک کنید:  تماس و نظر